به کانال خاکستر هنر خوش اومدید . . . هنر داریم تا حقیقت ما را نابود نکند ف.ن
طی این مدت، یکصد بار تصمیم به خودکشی گرفته ام، اما باز زنده بودن را دوست میدارم. این ضعف ننگ آلود یعنی تمایل به زنده ماندن، شاید زیان بارترین تمایلات بشر باشد!
ولتر
@grayart
مردم این جا هیچ کاری جز خوردن و نوشیدن و خوابیدن نمی کنند... آن وقت می میرند و یک مشت دیگر جاشان را می گیرند و آن ها هم می خورند و می نوشند و می خوابند؛ و تازه برای این که یک خرده تنوع به زندگی شان بدهند تا به کلی از فرط کسالت خرفت نشوند، می روند توی شایعات چندش آور و عرق و قمار و دعوا و مرافعه؛ زن به شوهر حقه می زند و شوهر به زن دروغ می گوید، و وانمود می کنند که هیچی ندیده و هیچی نشنیده اند!
سه خواهر/ آنتون چخوف
@grayart
همه جور بلایی سرم میآید. بعضی را انتخاب میکنم، بعضی را نمیکنم. دیگر نمیتوانم یکی را از دیگری جدا کنم. منظورم این است که احساس میکنم همه چیز از پیش تعیین شده و من ناچارم راهی را دنبال کنم که یکی دیگر طرحش را برایم ریخته. مهم نیست که چقدر به این امور فکر کنم و چقدر تلاش در راهش به کار برم. در واقع هرچه بیشتر سعی میکنم، بیشتر این معنا را گم میکنم که کیام. انگار هویتم مداری است که از آن دور شدهام و این احساس واقعا آزار دهنده است. اما بیش از آن، مرا میترساند. حتی فکر کردن به آن مایهی چندشم میشود!
کافکا در کرانه/ هاروکی موراکامی
@grayart
تو هرگز زیباتر از آن شبی نبودی که گفتی خوشحالی.
به شکلهای زیادی دوستت دارم امّا بیش از همه اینطور: با چهرهای شاد و پر از برق زندگی که همیشه مرا زیر و زبر میکند.
از نامهی آلبر کامو به ماریا کاسارس
@grayart
مطمئن نیستم قادر باشم شب بتوانم از رختخواب بیرون بیایم. شاید بهتر بود یکسره میخوابیدم.
بطور مسلم سرما خوردهام و مهمتر اینکه تمام بدنم یخ کرده است. یک نوشیدنی داغ خواهم خورد، یک حولهی گرم دور خودم خواهم پیچید، از دنیا و مافیها کناره خواهم گرفت و به رویای تو فرو خواهم رفت.
نامه به فلیسه/ فرانتس کافکا
@grayart
اینجا سه روز است که با کسی حرف نزدهام. خاموشبودن در واقع چیز خوبی است. کلمات نمیتوانند احساس آدم را بیان کنند؛ به نوعی ناتواناند.
آندری تارکوفسکی
@grayart
[افراد نادان] معمولا محبوبترند و طرفداران بیشتری دارند. اینها به آسانی از بابت خوشقلبی شهرت پیدا میکنند. زیرا هرکس برای تمایلاتش به دیگران، هم در برابر خود و هم در برابر دیگران، به توجیهی نیاز دارد. درست به همین علت، برتری ذهنی، از هر نوع، خصوصیتی است که انسان را بسیار منزوی میکند. مردم از افرادی که بالاترند، میگریزند و از آنها متنفرند. و در توجیه این رفتار، برای آنان همه نوع عیبی میتراشند.
در باب حکمت زندگی/ شوپنهاور
@grayart
+چرا دوست داری بمیری؟
_ برای اینکه زندگی ارزشِ اینهمه دردسر رو نداره...من در برابرِ یه مشت غریبه تنها موندم، در این جهان بیرحم، بییاور هستم و هیچکس منو درک نمیکنه.
مغازهی خودکشی/ ژان تولی
@grayart
من برای اینکه در هر لحظه بتوانم به خودم بگویم “وجود دارم” و تکرار کنم که وجود دارد، هر رنجی را تحمل میکنم! من هزاران بار رنج می برم و به تنهایی زیر بار عذابی که بر دوش میکشم خورد میشوم اما همچنان “وجود دارم”…
داستایوفسکی
@grayart
چشمهایم را بُکُش،
من نگریستن به تو را
ادامه خواهم داد.
گوشهایم را مُهر و موم کن،
من شنیدنِ تو را ادامه خواهم داد.
و بدون پاهایم من میتوانم
راهم به سوی تو را پیش روم،
بدون دهانم من میتوانم
نامت را قسم بخورم.
بازوهایم را بشکن،
تو را باز در آغوش خواهم گرفت
با قلبم همچون دستانم...
راینر ماریا ریلکه
@grayart
امروز شکستخوردهام همچون کسی که حقیقت را دریافته باشد
امروز روشن و صافم همچون کسی که با مرگ رو در رو شده باشد
و افزون بر یک وداع سرسری نسبتی با اشیاء نداشتهام
امروز دوپاره شدهام
بین صداقت معطوف به واقعیت بیرونی دکهی سیگارفروشی آن طرف خیابان
و صداقت معطوف به واقعیت درونی احساسم که میگوید همه چیز اما یک رویاست
و فتوحات خیالی چیزی جز انبوه فضولات نخواهد بود
تمام تیمارستانها پر از دیوانههایی است با یقینهای قطعی
و من بیباور آیا کسی هستم که کم و بیش از آنها محقترم؟
من همیشه کسی خواهم بود که کنار دیوار بیدر، در انتظار گشودهشدنِ در بهسر میبرد.
فرناندو پسوآ
@grayart
این مجسمه این جاست، هروقت نگاهش می کنم می فهمم که توی جهنم هستم. همه چیز از قبل پیش بینی شده است. هیچ وقت باور نمی کردم که چه حرف هایی درباره ی این جا می زدند... جهنم پر از وسایل شکنجه است، یادتان هست؟ ولی جهنم دیگرانند!
دوزخ/ ژان پل سارتر
@grayart
حال ما در "زندگی" حال آن فردی است که در سرازیری می دود و برای باقی ماندن بر دو پای خود ناگزیر از دویدن است و اگر بخواهد توقف کند به زمین در خواهد غلتید.
جهان و تاملات فیلسوف/ آرتور شوپنهاور
@grayart
آنجا مردمانی هستند! فکرش را بکنید، مردمانی که نمی خوابند!
و چرا نمی خوابند؟
چون خسته نمی شوند.
و چرا خسته نمی شوند؟
چون دیوانه اند.
مگر دیوانه ها خسته نمی شوند؟
دیوانه ها چطور می توانند خسته شوند!
فرانتس کافکا
@grayart
چه روزهای کثیفی!
خورشید هر روز در چرک و خون طلوع میکند و در لجن مرداب غروب میکند. صبحها دلم نمیخواهد بیدار شوم و شبها نمیتوانم درست بخوابم.
روزم در دلمشغولی و شبم در خواب و بیدار میگذرد.
شاهرخ مسکوب
@grayart
انسان به شرطی قادر به زیستن است که احساس کند که زندگی یک چیز را از او دریغ می کند.
اگر انسان احساس کند که زندگی همه داشته هايش را رو کرده است، دیگر میلی وجود ندارد و این نقطه ی پایان انسان و زندگی است.
ژان لاکان
@grayart
برای خدمت به بشریت حاضرم تا پای چوبهی دار بروم اما خوب میدانم که حتی دو روز هم نمیتوانم با یک انسان در یک اتاق به سر ببرم. به محض اینکه یک نفر به من نزدیک میشود، شخصیتش کلافهام میکند.
برادران کارامازف/ فئودور داستایفسکی
@grayart
پا به سرزمینی می گذارد تا در آن جا ول بگردد، سرزمینی دورتر از هرجایی که آدم ها تا آن زمان در آن ها ول گشته اند، کشوری چنان غریب که حتی هوایش شباهتی به هوای وطنش ندارد، جایی که ممکن است آدم از شدت غریبگی در آن بمیرد، و در عین حال افسونش چنان است که آدمی فقط می تواند در آن پیش و پیش تر برود و خودش را بیشتر و بیشتر گم کند.
روح پراگ/ ایوان کلیما
@grayart
راسکولنیکف اصولا اهل معاشرت نبود. تازگی ها هم که از عالم و آدم بریده و گوشه عزلت گزیده بود. اما حالا ناگهان شوق عجیبی در خود می دید که با کسی حرف بزند. مثل اینکه یکباره آدم دیگری شده باشد حس می کرد به طرف مردم کشیده می شود. بعد از یک ماه فلاکت کشیدن و دستخوش آشوب های یاس اور بودن، چنان از پا در آمده بود که دلش می خواست، ولو یک آن، در دنیای دیگری، هر دنیا جز دنیای خودش فارغ از همه چیز نفسی بکشد.
جنایت و مکافات/ فئودور داستایفسکی
@grayart
حتی اگر سه هزار سالِ دیگر هم زنده بمانی، یا حتی ده برابر آن، به یاد داشته باش که زندگیِ دیگری جز همین زندگی در کار نیست و جز همین زندگی که کمکم داری از دستش میدهی، دیگر نخواهی زیست. زیاد عُمر کنی یا کم، آخر چه فرقی دارد؟ لحظهی اکنون برای همه یکجور است؛ از دست دادنش نیز برای همه یکجور است؛ پس اگر عُمرت تمام شود، تنها همین لحظهی اکنون است که از دستت رفته. نه گذشته و نه آینده، هیچیک را از دست نخواهی داد: آخر چطور امکان دارد چیزی را از دست بدهی که هرگز نداشتهای؟
اورلیوس
@grayart
دیگر نمیغُرد دریا
دیگر نجوا نمیکند دریا
بی رویاست
مزرعهای بیرنگ
رِقتانگیز است دریا
ابرها بَر او فرمان میدهند
در اَندوه، تبخیر مـیشود دریا
دریا
ببین که
مُرده است دریا.
جوزپە اونگارتی
@grayart
هر انسانی نه فقط زندگیاش، بلکه مرگش را به دوش میکشد. زندگی تنها مشقتی طولانی و کشدار است.
بر قلههای ناامیدی/ امیل چوران
@grayart
در سینهیِ من دردا که دو روح خانه دارد، هر یک در تلاشِ جدایی از دیگری. یک روح در اشتیاقی نازل با چنگالِ هزار اندام به دنیا چسبیده است و آن دیگر با همهیِ توان میکوشد از سرِ خاک به ساحتِ اعلایِ نیاکانِ آرمانی اوج گیرد.
گوته
@grayart
اگر میخواهید اوج تنهایی خود را احساس کنید، به این نکته دقت کنید که در شدیدترین مصایبی که بر عزیزترین دوستانتان وارد میشود، وقتی در حالِ فداکاری برای او هستید، آیا با خود نمیگویید خوب شد این مصیبت بر سر من نیامد؟!
امانوئل کانت
@grayart