✍تصاویر گلها، گیاهان، ستارگان، ابزار جنگی، شخصیتهای ادبی و ... همرا با توضیحات و نمونههای از شعر و نثر. ✍فیلمها و کلیپهای ادبی https://t.me/joinchat/AAAAAE_PKsBjBFtvmZ9XNg ارتباط با ادمین جهت ارسال تصاویر: @MaryamBehvandi
سالروز درگذشت عینالقضات همدانی
#دکترسلمانساکت
دربارهٔ زادروز عینالقضات همدانی اطلاع اندکی داریم و تنها میدانیم که در سال ۴۹۰ ق. دیده به جهان گشوده است. بهعکس، به گزارش عمادالدّین کاتب اصفهانی در خریدةالقصر (ج ۳، ص ۱۳۸) میدانیم که قاضی همدانی «در شبِ چهارشنبه، هفتم جمادیالاخری سال ۵۲۵ ق. در همدان به دار آویخته شد.»
این تاریخ به تحقیق دوست ارجمند و فاضلم، دکتر یونس کرامتی برابر است با ۲۲ یا ۲۳ اردیبهشتماه ۵۱۰ ملکشاهی، با احتمال بیشتر ۲۲ اردیبهشتماه.
بنابراین پیشنهاد میکنم این روز، یعنی ۲۲ اردیبهشتماه در تقویم رسمی کشور به نام عینالقضات همدانی نامگذاری شود تا بهانهای باشد برای بزرگداشت سالانهٔ این متفکر بزرگ و ارزندهٔ ایرانی در این روز.
***
عینالقضات در تمهیدات (ص ۲۳۶) نوشته است:
بار خدایا محبّان خود را تا چند کُشی؟
گفت: چندانکه دیت یابم.
گفتم: دیت ایشان چه میباشد؟
گفت: جمال لقای من دیت ایشان باشد.
ما کلید سرّ اسرار بدو دادیم، او سرّ ما آشکارا کرد، ما بلا در راه او نهادیم تا دیگران سرّ ما نگاه دارند.
ای دوست هان سرِ چه داری؟ سرِ آن داری که سر دربازی تا او سرّ تو شود؟ دریغا هر کسی سرِ این ندارد.
فردا باشد روزی چند عینالقضات را بینی که این توفیق چون یافته باشد که سرِ خود را فدا کند تا سروری یابد!
۲۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۴
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
(یادی از استاد محمدرضا باطنی)
[دنبالهٔ مطلب]
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
مولر در این اثر به کارکردِ سیاسیِ تبلیغات در جنگ آمریکاییها علیهِ ویتنامیها و نیز سرکوبِ یهودیان ازسوی نازیها اشاراتیدارد. نویسنده همچنین به نامگذاریهای فریبکارانهٔ حکومتها میپردازد که روایتِ طنزآمیزش در رمانِ «۱۹۸۴» اثرِ جورج اورول ترسیمشدهاست. در اثرِ اورول، ازجمله «وزارتِ جنگ»، «وزارتِ صلح» و «وزارتِ تفتیشِ عقاید»، «وزارتِ حقیقت» خواندهشدهاست! فراوردهها نیز در نظامهای تمامیتخواه چنین نامگذاریمیشوند: «جینِ پیروزی»، «سیگارِ پیروزی» و «قهوهٔ پیروزی»!
نویسنده همچنین به بررسیِ جزوهای میپردازد که «وزارتِ مطبوعاتِ» نازیها در آن، شایستها و ناشایستها را فهرستکردهبودند:
بهجای «روزِ عزای ملی»: «روزِ یادبودِ قهرمان»
بهجای «دولتِ فرانکو»: «دولتِ ملی فرانکو»
بهجای «سربازِ شوروی»: «عضوِ ارتشِ شوروی»
(دربارهٔ زبان: مجموعه مقالات، محمدرضا باطنی، انتشاراتِ آگاه، چ سوم، ۱۳۷۴، صص ۱۸_۹).
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
۲۱اردی بهشت، یادی از غزاله علیزاده
نویسندهی ایرانی که رمان دوجلدی «خانهی ادریسیها» از آثار اوست.
او کار ادبی خود را از دههی ۱۳۴۰ و با انتشار داستانهای کوتاه در مشهد آغاز کرد.
***
همهچیزمان را با خیالمان میسازیم؛ تا هست نمیبینیمش، وقتی از دست رفت، خاطرهاش را ستارهباران میکنیم.
***
«ما همیشه دیر میرسیم؛ رسم داریم که دیر برسیم. ملتی دیریایم. به ضیافت ِ فرشتگان نیز اگر دعوت شویم، زمانی میرسیم که بقایای سُرور را، بادهای مسموم ِ شیاطین به اینسو و آنسو میبرند.»
#غزالهعلیزاده
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد
#سعدی
ماهور
آواز و عود : #عبدالوهابشهیدی
سنتور : #فرامرزپاپور
تار : #جلیلشهناز
کمانچه : #علیاصغربهاری
نی : #حسنناهید
تنبک : #حسینتهرانی
بیستم اردیبهشت سالگرد خاموشی نوازنده و خواننده نامدار و ارزنده گلها، استاد #عبدالوهابشهیدی
یادش گرامی باد.
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
بهمناسبت نوزدهم اردیبهشت، زاد روز #جبارباغچهبان
«تلفن گُنگ» یا «گوشی استخوانی» را زندهیاد جبار باغچهبان اختراع کرد. شاگردان کرولال، با گرفتن میلهٔ آن به دندان، میتوانند ازطریق استخوان فک، ارتعاشات صوتی را دریابند. باغچهبان دربارهٔ اختراع دستگاه گفتهاست: «در پانزدهسالگی گوش راستم در تصادفی کر شد… مرا پیش سیدی بردند… سید عالیجناب پانزده روز دواهایی در گوشم میریخت و دعاهایی میخواند… یکی از این دواها نفت بود! سید یک ساعت را نزدیک گوشم میگرفت، نمیشنیدم؛ ولی وقتی آن را به گوشم میچسباندم، احساس میکردم میشنوم. روزی کنجکاو شدم و ساعت را با دندان گرفتم و احساس کردم میشنوم… عذر سید خواسته شد! بعدها، هنگامی که به تعلیم کرولالها مشغول بودم، این موضوع یادم آمد و آنها را با گرفتن ساعت در دهان امتحان کردم و چون نتیجه مثبت بود، به فکر ساختن گوشی استخوانی افتادم…» مشابه این دستگاه حدود ۳۸ سال بعد توسط دو مخترع آمریکایی کاملتر ساخته شد و ناشنوایان از آن همچون سمعک استفاده میکنند.
(برگرفته از وبگاه بنیاد پژوهشهای ناشنوایان، زندگینامهٔ جبار باغچهبان)
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
🎧 کلاس حافظشناسی
🎤 دکتر محمدجعفر محجوب
👈 دانشگاه کالیفرنیا - برکلی
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
حریم ِ حُرمت ِ امید، تبریک
درخشان گوهرِ توحید، تبریک
ز گلزار ِ سحرگاه ِ امامت
طلوع هشتمین خورشید، تبریک
#دکترنصرتاللهصادقلو
میلاد با سعادت امام رضا (ع)مبارک
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
#استادرشیدیاسمی
نویسنده، مورخ، مترجم، شاعر
کُرد؛
پیوستگی نژادی و تاریخی او
کُرد یکی از شاخههای درخت کهنسال برومند نژاد ایرانی است که همواره در نقاط مختلف ایران با عزت و احترام زیسته و پیوندهای محکم، او را به سایر شاخههای این درخت مربوط ساخته است و یک قسم سرگذشت تاریخی آنها را به هم اتصال بخشیده است.
مکرر اتفاق افتاده که ایران، یعنی کانون نژادی کُرد دستخوش تطاول بیگانگان یا ضعف و هرجومرج داخلی شده است. در این فواصل امرای کُرد اطاعت نکردن از آن زمامداران را فریضۀ خود شناخته سر به طغیان برداشتهاند، ولی طغیان آنان محدود به حدود معین و برای مقصود و وقت معین بوده است.
هرگز عصیان آنها نسبت به قوم و نژاد خود نبوده که بتوان آن را دلیل افتراق شمرد. بهعکس اسناد تاریخی ثابت میکند که وفاداری طوایف کُرد، چه آنها که در کوهستان زاگرس و ماورای آن بودهاند، چه آنها که در پارس و سایر بلاد ایران مسکن داشتهاند نسبت به ایران خیلی بیشتر از سایر طوایف ایرانینژاد بوده است.
کُردستان را میتوان میدانی دانست که خون ایرانیان قدیم و جدید در آنجا و برای آنجا ریخته شده است. از روزی که آمادا (ماد قدیم) در برابر تیکلات پیلستر و سارگن و آشوربانیپال ایستادگی کرد و عاقبت ساکنان غرب ایران بر نینوا دست یافتند و آشور را برانداختند کوشش و مجاهدۀ ساکنان این قطعۀ ایران در تواریخ ثبت است تا برسد به روزگار هخامنشی و عهد اشکانی و ساسانی و دورۀ اسلامی. هر ورقی را که از تاریخ برمیگردانیم میبینیم صفوف نیروی ایران دوشبهدوش ساکنان کُردستان کنونی در برابر خصم صفآرایی کردهاند و این اعدا که گاهی به نام آشوری و گاهی به اسم یونانی و رومی و مغول و غیره پیش میآمدهاند اکثر متوجه این قطعه از ایران بودهاند و سلاطین آشوری و رومی و غیره هر وقت خواستهاند به قلب ایران ضربتی جانگزای وارد آورند کُردستان را مَطمح نظر خود قرار دادهاند. چنانکه حملۀ آنتوان سردار روم به تخت سلیمان و هراکلیوس (هرقل) به شیز که همان تخت سلیمان است نشانۀ اهمیت و اعتبار این قطعۀ ایران در اقطار داخلی و خارجی تواند بود. درواقع جنگهای ایران و روم غالباً میدانش حدود کُردستان است.
کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او
استاد غلامرضا رشید یاسمی، صص ۸–۷
#ایران
#کردستان
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
آسوده خاطرم
که تو در خاطر منی
#سعدی
یاد عزیزان رفته به خیر🖤
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
زبان خوزی زبانی ۳۰۰۰ ساله
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
۱۷ اردیبهشت، زادروز یدالله رؤیایی، گرامی باد!
«من همیشه فکر کردهام که شاعر ِ امروز، باید هنرمند ِ امروز باشد، یعنی هم شاعر باشد هم آرتیست، یعنی در شعر، شامهای برای لغت، و در هنر، شامهای برای شعر داشته باشد.»
#یداللهرویایی
🪷🪷
همیشه آن که می رود
کمی ازمارا
باخویش می برد...
#یداللهرویایی
🪷🪷
نسیم بوسه و
پلک تو و
پرندهٔ باد
شدند آتش و دود
میان حنجرهٔ من
سکوت، دستهگلی بود
#یداللهرویایی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
شرح شعر و زندگی مهرداد اوستا
(درگذشت ١٧ اردیبهشت ١٣٧٠)
#دکترعبدالرضامدرسزاده
در سراسر دهه شصت خورشیدی از میان نامهایی که در جریان رسمی شعر معاصر شنیده میشد، نام مهرداد اوستا البته درخشندگی خاصی داشت که نشان از شاعری دانا و اهل فکر و فرهنگ داشت و محفل شورایشعر وزارت ارشاد(که سرانجام شاعر در همانجا دچار ایست قلبی شد) به او آراستگی مییافت و حضور او از شدت و حدت انتقادها به چنین شورایی میکاست.
مهرداد اوستا چونان رهیمعیری و حمیدیشیرازی و شهریار و مشفقکاشانی در گروه شاعران سنتگرا جای میگرفت و البته او هم مانند همین استادان تاکید داشت که شعر سنتی فارسی توان نوگرایی کافی دارد و نیازی به کوتاه و بلندکردن مصراعها نیست.
ذوق اوستا در غزلها و دانش ادبیاش در قصاید او نمود داشت و راست این است که غزل اوستا به واسطه پرهیز از عامیانهگرایی؛ فاخرتر از غزل شهریار و البته به واسطه ناملایمات برآمده از ناکامی درعشق، به هماناندازه سوزناک و تاثیرگذار بود.
این هم که هنرمندی چون او، نام خود را از محمدرضا رحمانی به مهرداداوستا تغییر دهد، اگر چه شیوهای است که این روزها به واسطه دگردیسیهای عقیدتی بیشتر به چشم میآید، اما گویای گریختن شاعر از پارهای حکمرانی عادتهاست و این که کوشش میکند در دورهای که سخن از سوم برادران سوشیانت هست، تغییر در خود را فراتر از تخلص نشاندهد هرچند اوستا به نوعی باورمندی را در خود از میان نبرد و از آن چونان دستمایهای برای شعرهای دوره انقلاباسلامی بهره گرفت.
سبک سخنسرایی مهرداد اوستا اگرچه گاهی شبیه شیوه کسانی چون ابتهاج و توللی میشود اما بیانصافی است اگر چنین شاعری را مترصد لحظههای ظهور تخیل در شعر دیگران و وابسته به زبان و مشرب ایشان بنامیم و بشناسیم.
اگرچه این روزها میراث هنری امثال مهرداد اوستا منتظر نگاههای حسابشده شاعران جوان است که پارهای هیجانات ایشان را از مرور دیگر نمونههای شعر فارسی بازمیدارد، اما برای جویندگان راستین شعر که خواهان شگرفکاریهای استادانه در حوزه زبان و احساس هستند، مهرداد اوستا کسی است که ایشان را تهیدست روانه نمیکند و این در چنین روزگاری کم فضیلتی نیست.
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
احمد گلچین معانی کتاب شناس بزرگ و از شاعران نازک خیال ونکته سنج معاصر ایران( درگذشت ۱۶اردیبهشت۱۳۷۹ ش) از کتاب شناسان نادر،ومخصوصاً در تذکره شناسی و هند شناسی و بصیرت در ادبیات و شعرصفوی و از استادان کم نظیر زمانه ماست، بیشترین آثاری که آفریده امروز محل مراجعه اهل تحقیق است.
کتاب هایی ارجمند وابتکار آمیز چون: تاریخ تذکره های فارسی، مکتب وقوع درشعر فارسی، کاروان هند
( دوجلدی)، فرهنگ اشعار صائب، و...و همه معتبر و ماندگار.
از نخستین کارهای شیرین و دلپذیری که در آغاز کار وپیش از این کتاب ها آفرید کتاب " گلزار معانی " اوست که داستانی شیرینی دارد:
درسال ۱۳۱۸ خورشیدی که دنیا درگیر جنگ جهانی دوم بود و ایران هم از آن آتش در امان نبود ونماند آقای احمد گلچین معانی دفتری برداشت وپیش معاریف فرهنگ و هنر و بزرگان شریعت روزگار رفت وخواست هرشاعر یا خوشنویس یا آیت اللهی با دست خود به یادگار خطی، مطلبی بنویسد زمانه را، کتاب گلزار معانی از وقتی که آغاز شد تا روزی که عیناً به دست چاپ سپرد بیش ازسی سال زمان برد. دست خط بسیاری از بزرگان آن زمان و سلیقه وپسندشان در آن کتاب جمع آمده است، البته بعد از انتشار آن کتاب درسال ۱۳۴۸
دیگرانی به تقلید او ،این گونه آثاری پدید آوردند اما نخستین گل این باغ بوی دست گلچین داشت.
گلچین از دوستان وهم انجمن رهی معیری و امیری فیروزکوهی و هادی رنجی بود به قول رهی:
لب فروبستم رهی بی روی گلچین و امیر
درفراق همنوایان، از نوا افتاده ام
در کتاب ارجمند " ازپنجره های زندگانی"- برگزیده غزل امروز ایران- از محمد عظیمی،
یازده غزل ناب و ماندگار از او آورده است. ازجمله غزلی شیوا و باحال و گیرای زیر:
مه روی تو،شب موی تو، گل بوی تو دارد
گلزار جهان، خرّمی از روی تو دارد
گردون که سراپای وجودش همه چشم است
پیوسته نظر درخم ابروی تو دارد
مهتاب شب افروز که از هاله کند زلف
خودسایه ای از خرمن گیسوی تو دارد
نرگس که نظرباز بود درصف گل ها
تا چشم تو را دیده،نظر سوی تو دارد
با نکهت زلف تو نسیم سحری را
هرجا نگرم سربه تکاپوی تو دارد
تا ساقی این بزم تویی، باده گلرنگ
این گرمی ولطف از اثر خوی تودارد
گلچین که به شیرین سخنی شُهره شهر است
لطف سخن از لعل سخنگوی تودارد
استاد گلچین معانی، وصیت کرد مجموعه کتابخانه ارزشمندی که سرمایه عیش زندگانی و پژوهشش بود به قطب علمی دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده ادبیات فارسی ،پس از مرگ ،تقدیم شود که من بنده آن را در آن مکان شریف دیده ام
#استادمسعودتاکی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
**یادمان
#دکترذبیحاللهصفا
سرنوشت دکتر ذبیح الله صفا بعد از انقلاب
دکتر صفا پس از انقلاب مورد بی مهری قرار گرفت که طاغوتی و درباری است و از ایران رفت؛ اما کم کم متوجه شدند که این وصله ها به او نمی چسبد. او "تاریخ ادبیات ایران" و "تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی" را زمانی تألیف کرده و به اسلام خدمت کرده بود که از حکومت جمهوری اسلامی نامی نشنیده بودیم و به خواب هم نمی دیدیم؛ ولی در عوض، پاداش خدمات بزرگ او این شد که در برنامه "هویت" در تلویزیون یا به قول استاد زرین کوب "برنامه هوئیت" ناجوانمردانه حملاتی به او می کردند.
*دکتر صفا پس از سال ها دوری از وطن، در سال ۱۳۷۴ برای شرکت در یک سمینار کتابداری به ایران دعوت شد و مدت کوتاهی در ایران ماند. دیگر پیر و تکیده شده بود. آن اندام رشید و قامت خدنگ، اکنون خمیده و فرسوده شده بود. زیر بغلش را می گرفتند و کمکش می کردند که راه برود. سال های آخر عمر را در غربت گذراند...
*در اردیبهشت سال ۱۳۷۸ بود که خبر درگذشت دکتر صفا را شنیدیم. در شهر لوبِک آلمان و در ۸۸سالگی دنیا را وداع کرده بود و دریغا که مجلس بزرگداشتی در خور شأن آن ادیب دانشمند و گرانمایه برپا نشد؛ آن دانشگاه تهران و آن دانشکده ادبیات که روزگاری به وجودش افتخار میکردند، یادی از او نکردند. دوستان و برادرزاده او مجلس ختمی در مجلس گیاهی تجریش برپا کردند که عده کثیری از دوستان و همکاران و شاگردانش در آن شرکت جستند و یادش را گرامی داشتند. درود خدا بر او باد.
*در جستجوی صبح، عبدالرحیم جعفری، ج۱، نشر روزبهان، صص ۴۷۳ و ۴۷۴
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
موسیقی عجیبی ست مرگ
بلند می شوی
و چنان آرام و نرم می رقصی
که دیگر هیچ کس
تو را نمی بیند
#گروسعبدالملکیان
پ ن: ناصر چشم آذر
خالق باران عشق
یادش گرامی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
مامان به من یاد داد: «تو نمیتوانی کسی را که دوست داری رنج بدهی».
او هرگز کسی را که دوست داشت رنج نداد. این تعریف او بود، «معصومیت» او.
رولان بارت، ترجمه محمد حسین واقف
موسیقی فوق العاده زیبا و آرامش بخش "Felitsa" اثری ماندگار از یانی ..
یانی در یکی از کنسرت های خود این موسیقی زیبا را به مادرش هدیه کرد.
روز جهانی مادر مبارک باد
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
(یادی از استاد محمدرضا باطنی)
[بخشِ نخست]
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
صادقِ هدایت، ملکالشعراء بهار و ابراهیمِ پورداوود از پیشاهنگانِ توجه به زبانهای باستانی در سدهٔ بیستم بودند. این بزرگان و دانشورانِ خودساخته درکنارِ برگردانِ برخی متون به فارسی گاه به مباحثِ زبانشناختی (بهویژه مباحثِ دستوری و واژهشناختی نیز میپرداختند). حسّ میهندوستی این چهرهها پررنگ بود اما نه بهمیزانِ میهنپرستیِ سرهگرایانِ سرسختی همچون احمدِ کسروی، محمدِ مقدم و صادقِ کیا. اینان برای رسیدن به زبانی پاک، بر احیاء واژههای کهن (هرچند مهجور و کمکاربرد) و نیز برساختنِ واژههایی بهجای کلماتِ جاافتادهی عربی اصرارداشتند.
نسلِ بعدی اما بیشازآنکه گرایشهای سرسختانهی ملی داشتهباشد، تربیتیافتگانِ مکاتبِ زبانشناسیِ نوین در فرنگ بودند. دانشورانی که زیرِ نظر زبانشناسانی برجسته دانشآموختند و ازهمینرو به بررسیِ فارسیِ معاصر علاقمند بودند. در این زمرهاند استادانی همچون یداللهِ ثمره، ابوالحسنِ نجفی، علیمحمدِ حقشناس و علیاشرفِ صادقی. برخی از این چهرهها به زبانشناسیِ تاریخی گرایشداشتند؛ گروهی به زبانشناسی و آواشناسی و فرهنگنویسی؛ و برخی نیز همزمان به چند حیطه از این دانشها. دراینمیان استادان نجفی و حقشناس بیشتر به مطالعاتِ ادبی و بلاغی توجهداشتند. ناگفتهنمانَد، تأکید برخی از استادانِ نواندیشِ ادبیات (استادان شفیعیِ کدکنی و پورنامداریان) بر بایستگیِ پیوندِ بینارشتهای میانِ مطالعاتِ زبانشناختی و ادبی، موجبِ تقویت و گسترشِ این نگاه درمیانِ دانشجویان نیز شد. این گرایشِ زبانشناسانِ ایرانی به مطالعاتِ ادبی، امروز بیشاز هرکسی در آثارِ دکتر کوروشِ صفوی نمایان است.
استاد باطنی آنگونه که نوشتههایشان گواهیمیدهد کمتر به ادبیاتِ فارسی و مطالعاتِ ادبی پرداختهاند. حتی درمیانِ منابعِ اثرِ شاخصِ ایشان («توصیفِ ساختمانِ دستوریِ زبانِ فارسیِ») بهخلاف آثارِ مشابه هیچ اثری از ادبیاتِ کهن یا مکتوبِ ایران دیدهنمیشود. البته میدانیم که نویسنده به توصیفِ دستورِ فارسیِ معاصر توجهداشته و خود نیز در مقدمه یادآورشده تحلیلهایش بر یازدههزار عبارتِ فارسی و نیز شمّ زبانیِ خودِ نویسنده (بهعنوانِ گویشورِ این زبان) استوار است.
استاد باطنی که خود فرهنگنویسی بزرگ بودند، بهخلافِ ادیبان و زبانشناسانِ محافظهکار در بحثِ از درستنویسی نیز شیوهٔ توصیفی را میپسندیدند و مردم را صاحبانِ زبان و متولیانِ اصلیِ تشخیصِ درستیها یا نادرستیهای آن میدانستند. ایشان مواجههٔ تجویزی و آمرانه در این حیطه را مخالف با ماهیتِ زنده و پویای زبان، و درنتیجه بیتوجهی به واقعیتهای علمی میدانستند. این نگرشِ ایشان، در چندین مقاله که در نقدِ «غلط ننویسیمِ» استاد نجفی نوشتهاند، آشکار است.
از میانِ انگشتشمار مقالاتی که استاد باطنی دربارهٔ مباحثِ ادبی یا درپیوندبا ادبیات نوشتهاند، مقالهای دیدهمیشود با عنوانِ «کلماتِ تیره و شفّاف: بحثی در معناشناسی». این مقاله، درکنارِ کتابِ «معنیشناسی» اثرِ دکتر منصورِ اختیار، از نخستین مطالبی است که زبانشناسی خبره نوشته و بهکار ادیبان نیز میآید. این مقاله نخست در مجلهٔ «سخن» (۱۳۵۶) منتشرشد. پساز نزدیک به پنجاهسال، همچنان خواندنی و آموزنده است.
اما استاد مقالهای مهم نیز دارند باعنوانِ «زبان در خدمتِ باطل». این مقاله که نخستینبار («نقدِ آگاه» ش ۳، بهارِ ۱۳۶۳) مدتی پساز «بازنشتگی اجباریِ» (بخوانید «اخراج» و «پاکسازی») استاد منتشرشد، پاسخی فرهنگی بوده ازجانبِ دانشوری که سلاحی جز قلم دردستنداشته به رفتارِ جزماندیشانهٔ کسانی که آن روزها سریپرشورداشتند.
مقالهٔ «زبان در خدمتِ باطل» باتوجه به وضعیتِ آن روزهای نویسنده، نه مقالهای صرف که نوشتهای وجودی بوده و کارکردی افشاگرانه داشتهاست. این نوشته، معرفیِ فصلی («ارتباطِ تحریفشده») است از کتابِ «نقشِ سیاست در ارتباط» (۱۹۷۶) اثرِ کلوس مولر. نویسنده در این اثر، به «دستکاریِ زبان» و «سوءاستفاده» از آن ازسوی نظامهای تمامیتخواه اشارهمیکند. شیوههایی که برای «فریبکاری» و «دروغگفتن» به مردم، و «تهمتبستن» و «دشنامدادن» به مخالفان بهکارگرفتهمیشود. به باورِ مولر، از این منظر کارکردِ زبان نه «ایجادِ ارتباط» که درحقیقت «استتارِ اندیشه» است.
(ادامه در ص بعد)
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
امّا دلیل تهران
تهرانی از دلایل پنهان است:
مجموعههای تنهایی
تاریخ این دیارند؛
پستویی از حقیقت تاریکخانهها
انبیقی از عصارهٔ جمعیت
-گنجینهٔ چهارنژاد زمان ما-
زنبیلی از جدیدترین میوههای فکر
ارکستری از ترّنم قحطی و آرزو
تحریر زخمههای هزاران سیم
با پنجهٔ عصبها؛
برج مراقبتی
با چار چشم
در هشت سوی آفاق
که دیدهبان دورترین قریههای ماست؛
از ارتفاع بلند البرز -زندان اژدها-
تا احتمال زلزله -اندیشههای دیو-
هر روز خاطرات زمین در خیال اوست
پیغام هفت رنگ فضا را
گیرندههای اوست که میگیرد
چون پلک میزند
از برق بیست میلیون چشم
آیینهای برایر خورشید مینهد:
«هر فرد -فرد تنها_
زیر هوای آلوده
آواز عشق گمشده میخواند
ای آسمان به دوشِ خوشاخلاق
این جا بهشت باختگان است…»
خورشید پلک میزند:
«عجبا!
تهرانی از دلایل انکارناپذیر»
بنیاد شادمانهٔ این شهر
مخلوق یک ارادهٔ جمعی است.
بیست و یکم اردیبهشت، سالمرگ #محمدعلیسپانلو (۱۳۱۹-۱۳۹۴)
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
سلام و احوال پرسی تار و نی...
#استادحسینعلیزاده
#استادحسینعمومی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا.═.🌸.═════════╔
همیشه خِرَد پاسبانِ تو باد
همه نیکی اندر گمانِ تو باد
اا.═════════.🌸.═╚
🔶 دکتر علیرضا قیامتی
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
چشمه های خروشان ترا می شناسند
موجهای پریشان ترا می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی جوابی
ریگ های بیابان ترا می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران ترا می شناسند
هم تو گلهای این باغ را می شناسی
هم تمام شهیدان ترا می شناسند
از نشابور با موجی از لا گذشتی
ای که امواج طوفان ترا می شناسند
بوی توحید مشروط بر بودن توست
ای که آیات قرآن ترا می شناسند
گر چه روی از همه خلق پوشیده داری
آی پیدای پنهان ترا می شناسند
اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان ترا می شناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه های خراسان تو را می شناسند
#دکترقیصرامینپور
میلاد با سعادت امام رضا (ع)مبارک
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
✅دانلود رایگان فایل کارگاه های روانشناسی
💠 /channel/+TL8apz1L5Qs5NjY0
🐲🐲🐲🐲🐲🐲🐲🐲
⭐️این فولدر کلی ویدئو و فایلهای آموزشی در حوزههای مختلف روانشناسی؛ادبیات و زبان داره و کلی اطلاعات مفید و فرصتهای شغلی رو #رایگان بهتون میده :
/channel/addlist/Moq1ps8LA-kyYTc0
➖➖➖➖➖➖➖
👌فقط کافیه دکمهی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنی
#عضویت_محدود
** هجدهم اردیبهشتماه سالگرد درگذشت غلامرضا رشید یاسمی
ادبیات ملی
جمعی کثیر یک قطعه خاک را دوست دارند برای آنکه اجداد آنها در این سرزمین نشانههایی از حزن و شادی، از آرزو و نومیدی گذاشتهاند:
از نقش و نگار در و دیوار شکسته
آثار پدید است صنادید عجم را
در حقیقت این آثار نه فقط از در و دیوار شکسته نمایان است بلکه در چشم شعور باطنی که در این موارد بیناتر از دیدۀ عقل است، از سرتاسر خاک وطن همین آثار پیداست و افراد ملت را هرچند التفات هم نداشته باشند باز مثل عمارت تخت جمشید به یاد افتخارات تاریخی میاندازد. در میان این آثار ادبیات مخصوصاً قسمت شعری آن مقامی بلند دارد؛ زیرا که بهتر از هر چیز حکایت میکند از آرزوها و عواطف گذشتگان و در واقع آیینه است که روح پیشینیان در آن منعکس میشود و به مردم جان میدهد.
در دل هر کسی نسبت به وطن یعنی خاک شرکای او در احساس و عاطفه و آرزو و امید محبتی عمیق و ریشهدار موجود است، محبتی که هرچند در ظاهر نمایش ندارد یا وقتی شخصی در وطن است آن را درست احساس نمیکند اما چون از وطن خارج شد بهشدت هرچه تمامتر به جوش میآید و هر روز یاد مملکت در قلبش مشتعلتر و زندهتر میگردد. درد غربتی که این همه از آن نالیدهاند نمونهای از این یادآوری طبیعی است. شعر زبان این عواطفی است که در دلها پنهان مانده افکار و عواطف پدران ما را نشان میدهد یعنی عمیقترین آثار روح و قلب آنها را، آثاری که از سنگ و خاک و دیوار و در بیشتر با آنها علاقه و رابطه داشته است و در نتیجه ما را بیشتر به آنان مربوط میکند. شعر حافظ ما را به سر حد یک عالم وسیعی میکشد که نهتنها آن شاعر بزرگ بلکه جمع کثیری از دانشمندان و متفکرین ایران در قرنهای مختلف به آرزوی آن و در پی ورود به آن سعی کردهاند و امید داشتهاند.
پس شعر حافظ آیینۀ آرزوهای جمعی کثیر بلکه اکثر اهل این کشور است. همچنین شعر مولوی و سعدی و سایر شعرا که در عشق مجازی و عرفانی، در بیان رموز عشرت و کامرانی، در شرح فتوحات سلاطین و وصف مناظر طبیعی معروف ایران داد سخن داده و مترجم احساس و عاطفۀ هموطنان خود شدهاند. از این لحاظ تمام آثار نویسندگان ادبیات ملی به معنی اعم محسوب میشود.
غلامرضا رشید یاسمی
[آینده: سال دوم (دی ۱۳۰۵ - اسفند ۱۳۰۶)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۶۳۰ - ۶۳۱ (دیماه ۱۳۰۶)]
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
من در هیچ مجلسی با عنوان شاعر شرکت نکرده ونمی کنم اما گاهی سرایش شعر" بهترین پناهگاه بودنم" بوده است.
یعنی آنچه که باید بگویم اگر نگویم روحم به آتش می نشیند. مثل احساس دَین به والدین، به وطنم و...
شعر خلیج فارس، یادگار اردیبهشت ۱۳۸۷ هست که حالی داشتم که باید می گفتم.
***
شعری برای خلیج فارس
ای مرز آبی میهن، خلیج فارس
قامت کشیده، موج تو تا دامن فلک
هرصبح
هرسحر
همواره هرنفس
فریاد می کشی با موج موجِ خروشانِ پر شرر
کای آسمان ببین
این جا خلیج فارس
آیینه خداست
مکتوب غیرت است
منشور همت است
تاریخ روشنِ اقوام آریاست
این موج نیست که دربارش شفق
گل رنگ می شود
این خون غیرتِ جانباز میهن است
کاین گونه با غرور
درجنگ می شود
اِستاده همچو کوه
رزمیده پر شکوه
بارهزنان غرب،حرّامیانِ دهر
دزدانِ گوهر وشرف و نفت و افتخار
نقش است برکتیبه تاریخ یادگار.
مردان میهنم
با آب تلخ و شور تو
زلال تر،ازهرچه بود وهست
گویی وضو،
"وضوی عشق" کرده اند
تا با نمازِ سرخ،
-مستان وبی قرار-
جان را به ساحَت معشوق برده اند
ای پاره، پاره های گرم جنوبی
" جزیره ها "
دُردانه هایِ عِقد وطن،
برشما سلام
پیوند مستدام
چون اختران، که درسیاهیِ اندوهناک شب
چشم انتظارِ جلوهِ طاووس خاورند
از نیلیِ افق
تا بیکران آب
این کودکانِ مهر
- با منتهای شوق-
چشمی به بی کرانهء ایران گشوده اند
مفتونِ مادرند
این پاره پاره های گرمِ جنوبی،
جزیره ها
دشمن کمان کشیده
به تزویر و فتنه ها
" نام تو" را به رنگِ ننگ،
بازیچه ء مطامعِ خود کرده است و... آه
غافل که آن که در رگ وخونش ،سرشته است
جان آفرین پاک
ایمان و عشق را
جان می دهد ولیک
سر را به تازیانه او
خم نمی کند
( اردیبهشت ۱۳۸۷)
#استادمسعودتاکی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش شصت و پنجم:
💢 صلح قباد با پشنگ از سَرِ قدرت
💠گوینده: آرش نعلچگر
💠کانالِیوتوپ: persian poetry
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
موسیقی درونی و شگفتیهای شعر حضرت حافظ . . .
دکتر رشید کاکاوند و سروش صحت
در برنامهٔ کتابباز
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
توصیف و تاثیر همسر مهربان فردوسی در سرایش داستان بیژن و منیژه و . . .
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
یاد درخشان فروزانفر
(درگذشت ١۶ اردیبهشت ١٣۴٩)
#دکترعبدالرضامدرسزاده
در تازهترین سالگرد ارتحال استاد نامدار عصر شادروان بدیعالزمان فروزانفر این پرسشها ممکن است در ذهن و زبان برخی دوستداران ادبفارسی پیش آید که اولا میراث این استاد نامدار برای ما چیست و ثانیا امروز استادی به اندازه شان علمی ایشان به دید میآید یا نه و اگر پاسخ منفی است چرا؟
در اینکه جایگاه علمی استاد فروزانفر تا حدی منحصربهفرد بودهاست و کسی هنوز آن را دست نیافتهاست تردیدی نیست. در این هم که در دانشگاههای ما بعضا شاگردانی از جنس شاگردان این ادیب بیمانند پرورش نمییابند، تردیدی نیست(در ادامه سخن از شان دانشجویان امروزی دفاع میکنیم ) اما این همه ماجرا نیست.
دقت در فضای فکری و فرهنگی روزگار ما نشان میدهد که در این پنجدهه پس از فروزانفر، اولا اولویتهای فرهنگی جامعه بسیار بسیار دگرگون شدهاست (بخشی از این دگرگونی حتی با ادامه سلطنت هم ناگزیر بود) و با اندوه بسیار جاذبههایی دیگر جای شعر و ادبیات را اگر نگرفتهاند، تنگ کردهاند بدین معنی که اگر روزی کسانی چون استادان خرمشاهی و شمیسا و فانی رشته پزشکی را به مقصد دانشکده ادبیات ترک میکردند، اکنون درسدادن فارسیعمومی در همان دانشکده پزشکی، هم بیچالش نیست.
دیگر این که معیارهای فضلداری هم نزد بزرگان دانشگاهی ما به درستی تغییر کردهاست.
روزی اگر کسی الفیه ابنمالک را از پایان به آغاز از حفظ میخواند و همه معلقات سبع را بی کتاب و کاغذ، میدانست فاضل تلقی میشد (با مسامحه در تعریف فاضل) اکنون اگر استاد با رایانهدستی به مجلس درس برود و نرمافزارهای پژوهشی را بشناسد، مایه بهت و اعجاب است.
البته در این که امروز سمت و سوی و تراز کار هم از لامیهالعجم به نشانهشناسی و روایتشناسی و نظریههای فرنگی دگرگون شدهاست تردیدی نیست و دانشجوی موفق آن است که بتواند دیدگاههای ادبای فرنگ را در گستره ادب فارسی بومیسازی کند.
این حرف صوفیانه را هم به اجازت سروران بگوید که جاذبهها و سبک زندگی امروز هم البته وسوسههایی دارد که کارهایی مانند در کُنج ِ گنج کتابخانه ماندن و نسخههای خطی زیر و رو کردن را به محاق بردهاست و کارهایی چون دورههای دانشافزایی را جایگزین آن ساختهاست که مجموع این کارها، دورشدن از شیوه آموزشی سنتی ِمطابق با فروزانفر پروری است.
میراث استاد فروزانفر البته هنوز هم شایان بهرهمندی هست و کارهایی که این استاد نامدار در باب مولانا و عرفان و... کردهاست، سنگبنای بسیار کارهای دیگر هست و خواهد بود اما به نظر مهمتر از شخص فروزانفر ، بخش اعتباری شخصیت اوست که میتواند فرازمانی جلوه کند و همچنان در غیاب او مایه پرورش دانشجوی ادبیات باشد.
اکنون که دانشکدههای ادبیات پذیرشهای کمشمار دارند، میتوان دریافت که آمدگان به این رشته از سر تفنن و از بدحادثه نیامدهاند و از این جهت میتوان به آنان برای پرورشیافتن و بالیدن امید داشت که حتی اگر قصاید مطول عربی را در حافظه نداشته باشند باز هم میتوانند فروزانفری باشند که به خلاف او زبانداناند و تازهترین دیدگاههای جهانی ادبی را میشناسند.
ایدون باد.
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
اا═.🌸.═════════╔
گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚
بخش شصت و چهارم:
💢 خطّ و نشانِ رستم در جنگِ نخست
💠گوینده: آرش نعلچگر
💠کانالِیوتوپ: persian poetry
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
پانزدهمِ اردیبهشت، روزِ شیراز.
"شیراز "به قلم استاد محمد بهمن بیگی:
شهر نیست، یک پارچه بهشت است و بدون شک برای سجع و قافیه نبوده است که شیراز را جنت طراز گفته اند.
شیراز، زنان و دختران زیبا دارد ولی خودش از زنان و دخترانش زیباتر است. نه فقط اردیبهشت شیراز آبروی بهشت را می برد بلکه همه ماه هایش چنین سودایی در سر دارند. شیراز فصل بندی های متداول سال ها را بر هم زده است. تقویمش با تقویم های دیگر فرق دارد . زمستان و تابستان نمی شناسد. عمر بهارش پایدار است. پاییزش نیز جز بهاری نجیب و رنگ پریده نیست.
آسمان شیراز به رنگ های گوناگون در می آید،از نیلی سیر تا لاجوردی روشن، کبود شفاف و آبی کم رنگ. ستاره های این آسمان همان ستاره های آسمان دیگرند ولی در این دیار فروغ و دلبری دیگری دارند.
آب و هوای شیراز گل می پرورد، سرو آزاد می رویاند، گردو را در کنار لیمو می نشاند، یاس و نسترن را بر اندام نار و نارون می پیچد، بادام بن را در بهمن ماه به شکوفه می کشد و از همه این ها بالاتر، آتش زبانه کش ذوق را دامن می زند و در خاطرها شعر تر می انگیزد. بیهوده نیست که این همه شاعر نغمه پرداز از خاک دلاویز این خطه بر می خیزد و در میان آنان، دو تن تا اوج قله های افسانه ای صعود می کنند، دو تن که فقط با یکدیگر رقابتی دارند و رقیبِ دیگری را به جهان شعر و ادب راه نمی دهند، دو پهلوان نامدار که یکی زمین را با همه پهناوری و دیگری آسمان را با همه بلندی فتح می کنند. یکی از این دو تن با غزل های شورانگیز خود بر سریر سلطنت ملک سخن جای می گیرد. زبانی به نرمی حریر و نازکی خیال دارد. با چشمی پراشک به سراغ برگ های پژمرده می رود. با لبی مشتاق چهره درماندگان را می بوسد. با لحنی به مهربانی بوسه مادر احوال یتیمان را می پرسد، برای آزادی دربندان می کوشد. به زمین و دردمندان روی زمین وفادار می ماند و در طریق تسکین آلام ستمدیدگان آنچنان سرگرم می شود که کمتر می تواند گریزی بزند و از مردم دنیا جدا شود...
لیکن آن دیگر، بی پروا به این گرفتاری ها، بال و پر می گیرد، با شهپر نیرومندش قله های مه گرفته و ستاره های دور دست را پشت سر می گذارد، به اوج فلک می رسد و تازیانهٔ طعن و طنز را بر سر هرچه که پست و کوچک و تنگ و حقیر است فرود می آورد. با مدعیان ظاهر پرست می ستیزد، پرده های ریب و ریا را می درد، پشمینه های آلوده را به آتش می کشد و آن گاه با آهنگی دلنشین و فاخر نوای فرح بخش عشق را سر می دهد و درهای آسمان را می گشاید...
محمد بهمن بیگی
کتاب اگر قره قاج نبود
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧