galeryetasavireadabi | Unsorted

Telegram-канал galeryetasavireadabi - گالری تصاویر ادبی

-

✍تصاویر گل‌ها، گیاهان، ستارگان، ابزار جنگی، شخصیت‌های ادبی و ... همرا با توضیحات و نمونه‌های از شعر و نثر. ✍فیلم‌ها و کلیپ‌های ادبی https://t.me/joinchat/AAAAAE_PKsBjBFtvmZ9XNg ارتباط با ادمین جهت ارسال تصاویر: @MaryamBehvandi

Subscribe to a channel

گالری تصاویر ادبی

آگهی فوت #صادق‌خان‌هدایت

روزنامه‌ی اطلاعات
۲۳ فروردین ۱۳۳۰
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

** یادمان صادق هدایت
از پیشگامان داستان‌نویسی نوین ایران

صحبت هدایت شد. گاه فکر می‌کنم هدایت از عشق به زندگی خودکشی کرد نه به خاطر نفرت از آن.
زندگی را دوست می‌داشت و می‌دید فرصت یگانه‌ای است که پیش آمده و متاسفانه هر کسی یک طوری نابودش می‌کند و هیچ جوری نمی‌شود سر و سامانش داد.
آنچه هدایت را می‌آزرد، نه طبیعت زندگی بلکه ابتذال روزمره‌ی آن بود. انتقادمان همیشه از دوستانمان است نه از دشمنانمان. ما با دوست و خانواده‌ی خود قهر می‌کنیم نه با کسی که نمی‌شناسیم.
هدایت، خیام، کافکا و دیگران آزرده خاطر از این وضع بودند، چون فکر می‌کردند طبیعت زندگی این نیست که درستش کرده‌ایم.

#آن‌هاکه‌به‌خانه‌ی‌من‌آمدند
#استادشمس‌لنگرودی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

«به یاد فردین»

#سایه‌اقتصادی‌نیا

ما خواهرها هیچ فکر نمی‌کردیم روزی بیاید که گلستان هفتم، کوچۀ خوشی کودکی و خنده‌های نوجوانی ما، از آن کوچه‌های تاریخی شود! اما سلطنت‌آباد/پاسداران محله‌ای شده است تاریخی: از نامش پیداست. پیش از انقلاب 57 محل سکونت بسیاری از افراد دربار و دستگاه بود و ازجمله افراد شاغل در ادارۀ ساواک در این محله سکونت داشتند چون محل ساواک پایین پاسداران قرار داشت (خیابان خواجه‌عبدالله/ بزرگراه شهید صیادشیرازی امروزی). پس از انقلاب، به واسطۀ مصادرۀ املاک همین افراد و نیز جاگیری سازمانی دیگر به‌جای ساواک، خانه‌های سلطنت‌آباد تبدیل شد به محل سکونت افراد شاغل در آن سازمان و شکل‌گیری نهادهای دولتی و ارگان‌ها و کانون‌ها در این خانه‌ها و جای‌ها. هیچ‌چیز گویاتر از خودِ نام‌ها نیست: تبدیل نام سلطنت‌آباد به پاسداران خروج یک طبقۀ اجتماعی و جانشینی طبقۀ دیگر را به‌خوبی نمایندگی می‌کند. در محلۀ ما بسیاری خانه‌های اعیانی بودند که تا سال‌ها رها شده بودند و ما با چشم بچگی‌مان می‌دیدیم که خانه‌ای بزرگ و مجلل متروک افتاده و خاک می‌خورد. گاهی سرایداری بی‌رمق، عصربه عصر شلنگ آبی به کوچه می‌کشاند و چهارتا شمشاد خشکیده را آب می‌داد. گاهی می‌دیدیم که تک‌وتوک کسی به خانه می‌آید و می‌رود. در کوچه خیابان‌های اطراف خانه‌هایی که درودروازه‌اش مهروموم شده بود فراوان بود و ما بهارها، از شاخه‌های آویخته از لب دیوارهای خانه‌ها ساقه می‌چیدیم و شیرۀ گلش را می‌مکدیم و می‌‌ترسیدیم مسموم شویم. بعضی خانه‌ها سرستون‌های شیری داشتند، پنجره‌های رنگی و تزئینات هلالی و همه باغچه‌های باصفا و استخرهای بزرگ.
یکی از این خانه‌ها سر کوچۀ ما بود، نبش گلستان هفتم و تقاطع امیرابراهیمی. مدت‌ها در تصرف سفارتخانه‌ای بود و محل اقامت سفیر. بعد که از تصرف سفارت درآمد و کیوسک پلیس دیپلماتیک را از سر کوچه برداشتند، دیگر نفهمیدیم در تصرف کجا افتاد. مدتی متروک و دربسته ماند. گاهی که از جلویش رد می‌شدیم تا به پسرک‌های عاشق ایستاده سر کوچه برسیم‌، از لای در نگاهی به باغچۀ مصفا و عمارت زیبایش می‌انداختیم. اما چندان خبری تویش نبود تا روزی که فردین فوت کرد. فردین که فوت کرد، درِ آن خانۀ متروکه دوباره باز شد و آن هم چه بازشدنی: فروزان، مثل قرص خورشید، از آن تابید و نور ریخت به محله. هنرپیشه‌ها آمدند نشستند توی باغچه‌اش، هرچند با لباس سیاه و چشم گریان.
روز تشییع جنازۀ فردین قیامتی بود، اما جلو امجدیه و تالار وحدت و بهشت‌زهرا. پاسداران که خبری نبود. ما غافل نشسته بودیم که گلستان هفتم صحرای محشر شد. جمعیت سرریز کرد در خانۀ نبش کوچه که ما و همسایه‌ها اصلاً نمی‌دانستیم و نمی‌پرسیدیم مال کدام نهاد است و کی آنجاست! کوچه سرتاسر بند آمد و صدای آواز و سوت و کف و فریاد کوچه را برداشت. جمعیت یکپارچه سلطان قلب‌ها می‌خواند. خانوادۀ ما هم که نمک‌پروردۀ خوان حضرتش بودند، پابرهنه پریدند کف کوچه. ساناز، خواهر کوچکه، که از صبح پاشده بود رفته بود امجدیه، متعجب دنبال ملت روان شده بود که چرا می‌روید پاسداران و چرا صاف در خانۀ ما؟! من اما آن‌وقت‌ها در اوج روشعنفکری بودم و به اکراه قدمکی چند تا سر کوچه رفتم ببینم چه خبر است. هنوز مغزم از بخارات بویناک نسل قبل پر از ضایعات بود. (چند ماه بعد که شاملو فوت کرد ساناز با من به تشییع او آمد اما هنوز معتقد است ختم فقط ختم فردین!) به هرحال نمی‌شد که با جمعیت دل یکدله نکنی. «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، فردین محبوب ما، پیش خداست امروز». اشک‌ها روان بود و از هر تیپی در جمعیت می‌دیدی. ظاهراً بخشی از جمعیت که به بهشت‌زهرا نرفته بود به این خانه منتقل شده بودند. مردم برای هنرپیشه‌ها هورا می‌کشیدند و غم مرگ فردین و شادیِ دیدن آنها به هم آمیخته بود.
ختم فردین هم در همین خانه برگزار شد. روز 25 فروردین 1379 قیامت‌تر از روز قبل بود. جمعیت و ماشین در گلستان هفتم موج می‌زد. عکس فردین بر دست‌ها بلند بود؛ اغلب عکس او با موهایی چون سیم و خاکستر، چهره‌ای که دوستدارانش دیگر از آن خاطره‌ای نداشتند. اخبار تلویزیون هم که، شرمسار و مختصر، خبر مرگ فردین را گفت، بیشتر او را ورزشکاری معرفی کرد که فعالیت سینمایی هم داشت. همین عکس پیری و یک خط خبر مرگ هم لابد منّتی بود بر سر ملت، که در آن دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
بعد از ختم فردین، آن خانه به هزار مرکز و مکان دیگر تبدیل شد. مدتی چیزی بود شبیه خانۀ هنرمندان، با رستوران و قهوه‌خانه‌ای در حیاط و سماور و بساط بر پیشخان. بعد، تاسوعا و عاشوراها در آن تکیه می‌زدند و عزاداری برپا می‌شد و روضه. مدتی هم باز درش را بستند و متروک افتاد. حالا دیوارش فروریخته و نمی‌دانیم در آن چه خبر است اما گلستان هفتم از آن کوچه‌ها است که مهتاب‌شبی باز از آن...

🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

اا═.🌸.═════════╔
 گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚



بخش چهل و چهارم:
 🌸 عشقِ ممنوعه


🌷گوینده: آرش نعل‌چگر
🌷کانالِ‌یوتوپ: persian poetry


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

#دکتر_رشید_کاکاوند


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

اا═.🌸.═════════╔
 گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚



بخش چهل و سوم:
 🌸 پسر جانشین پدر


🌷گوینده: آرش نعل‌چگر
🌷کانالِ‌یوتوپ: persian poetry


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

«آدم هرگز نمی‌تواند از همان اول چنین مرگ‌هایی را باور کند، مرگ عزیزترین کسان را. تنها راهی که می‌ماند نپذیرفتن و نفی واقعیت است، از بس حقیقتی که از این واقعیت سرچشمه می‌گیرد ناگوار است و غیرانسانی.»‌

یادداشت‌های چاپ نشده؛ ۲۴ بهمن ۱۳۵۸.
سوگ مادر؛ شاهرخ مسکوب، به کوشش حسن کامشاد.
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

عروسی ِ ناصرالدین‌شاه

اثر حسین قوللر آقاسی، از بنیان‌گذاران نقاشی قهوه‌خانه‌ای
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

اا═.🌸.═════════╔
  کارگاه شاهنامه‌پژوهی ۱
اا═════════.🌸.═╚


🔶 دکتر جلال خالقی‌مطلق


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

🎥 کودکی ِ نیمه‌تمام

کیومرث پوراحمد به روایت خودش

ساخته‌ی مهدی اسدی

🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

چرا شعر خوب کمیاب شده است؟
مزدک پنجه‌ای


از من نخواهید که در این یادداشت پیرامون تعریف شعر خوب یا بد توضیح دهم، شعر تعریف ناپذیر است اما هر اثر هنری‌ای دارای شاخص‌های زیبایی‌شناسانه است که می‌توان بر مبنای آن ویژگی‌ها به قضاوت نشست.
شعری که من دوست دارم و فکر می‌کنم شعری که در گذر زمان حیات خواهد داشت، اشعاری با زیبایی‌شناسی اندیشه‌محور است، شعرهایی که مخاطب را به فکر وادارد.
در سابق شعرها توسط سردبیران مطرح و مهم نشریات ادبی پایش می‌شد و عموما شعرهایی که فاقد حداقل‌های زیبایی‌شناسی هر دوره بودند، در  صفحات قرار نمی‌گرفتند اما امروز به مدد صفحات مجازی و حذف اشخاصی که نقش پایش کننده را در نشریات داشتند، هر شاعر یک مولف و سردبیر است. بنابراین دیگر با آن وسواس شاملوگونه و... مواجه نیستیم.

مشغول بازخوانی مجدد شعرهای بیژن جلالی هستم، گزینه اشعارش که توسط نشر محترم مروارید منتشر شده است.
نجف دریابندری مترجم شهیر، نقدی بر کتاب «روزها» بیژن جلالی که در سال 1342 در نشریه «سخن» منتشر شده بود، نوشته است که بی‌ارتباط با بحث نگارنده نیست.
«در جایی خواندم که ژان پل سارتر نوشته بود:  کسانی مرا متهم می‌کنند که شعر را دوست نمی‌دارم، به این دلیل که در مجله‌ام شعر کم چاپ می‌کنم. حال آنکه من شعر را دوست دارم. به همین دلیل در مجله‌ام شعر کم چاپ می‌کنم. به نظر می‌رسد که در این قضیه حق با آقای سارتر باشد، زیرا اصولاً عنصر کمیابی است. و این که می‌بینم در این ایام انواع و اقسام شعر بدین فراوانی زیر دست و پا ریخته است، دلیل بر وفور نعمت نیست، بلکه به احتمال قوی‌تر دلیل بر آن است که گروهی به فورمول شعر بدلی دست یافته‌اند و دارند شعر حقیقی را از بها می‌اندازند و...»

#شعر_فارسی #ژان_پل_سارتر #شاملو #بیژن_جلالی #نجف_دریابندری #مزدک_پنجه‌ای

🪷🪷


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

اا═.🌸.═════════╔
 گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚



بخش چهل و یکم:
 🌸 تاجگذاری منوچهرشاه





🌷گوینده: آرش نعل‌چگر
🌷کانالِ‌یوتوپ: persian poetry


‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
    

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

گل‌هایی که بر مزار شما می گذاریم
هر روز صبح
طراوت‌شان را باز می یابند
دست یکدیگر را می گیرند
و با صدایی که شنیده نمی شود
آواز می‌خوانند
نمی گذارند گل ها که شما تنها بمانید
وقتی که تمام مسیر ها
به سوی شما بسته است
و از دلتنگی
دل کوچک‌تان دارد آب می شود

#استادشمس‌لنگرودی

یاد عزیزان رفته به خیر🖤

🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

سیزده ۱۳۵۷
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

اا═.🌸.═════════╔
 گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚



بخش چهل و پنجم:
 🌸 به وقتِ شکار


🌷گوینده: آرش نعل‌چگر
🌷کانالِ‌یوتوپ: persian poetry


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

پس از خودکشی هدایت، در اتاقش تکه‌های کاغذپاره‌ای پیدا شد که نوشتهٔ کامل آن از بین رفته بود و تنها چیزی که از آن خوانده می‌شد، این بود: «روی جادهٔ نمناک».
اخوان ثالث نام این شعر را همین موضوع می‌گذارد و با تکیه بر نام‌های داستان‌های هدایت، محتوای آن را می‌خواهد نشان دهد.


«روی جادهٔ نمناك»
مرثیه‌ای برای صادق هدایت



اگر چه حالیا دیریست كان بی‌كاروان‌كولی
ازین دشت غبارآلود كوچیده‌ست،
و طرف دامن از این خاک دامنگیر برچیده‌ست؛
هنوز از خویش پرسم گاه:
آه
چه می‌دیده‌ست آن غمناك روی جادهٔ نمناك؟

زنی گم‌كرده بویی آشنا و آزار دلخواهی؟
سگی ناگاه دیگر بار
وزیده بر تنش گمگشته عهدی مهربان با او
چنان‌چون پار یا پیرار؟
سیه روزی خزیده در حصاری سرخ؟
اسیری از عبث بیزار و سیر از عمر
بتلخی باخته دار و ندار زندگی را در قماری سرخ؟
و شاید هم درختی ریخته هر روز همچون سایه در ریزش
هزاران قطره خون بر خاك روی جادهٔ نمناك؟

چه نجوا داشته با خویش؟
پیامی دیگر از تاریكخون دلمردهٔ سودازده، كافكا؟
-(درفش قهر،
نمای انتقام ذلت عرق یهودی از نظام دهر،
لجن در لج، لج اندر خون و خون در زهر.)-
همه خشم و همه نفرین، همه درد و همه دشنام؟
درود دیگری بر هوش جاوید قرون و حیرت عصیانی اعصار
ابر رند همه آفاق، مست راستین خیام؟
چه نقشی می‌زده‌ست آن خوب
به مهر و مردمی یا خشم و نفرت؟
به شوق و شور یا حسرت؟
دگر بر خاك یا افلاك روی جادهٔ نمناك؟
دگر ره مانده تنها با غمش در پیش آیینه
مگر، آن نازنین عیاروش لوطی؟
شكایت می كند ز آن عشق نافرجام  دیرینه،
وز او پنهان، بخاطر می‌سپارد گفته‌اش طوطی؟
كدامین شهسوار باستان می‌تاخته چالاك
فكنده صید بر فتراك روی جادهٔ نمناك؟

هزاران سایه جنبد باغ را، چون باد برخیزد
گهی چونان گهی چونین،
كه می‌داند چه می‌دیده‌ست آن غمگین؟
دگر دیریست كز این منزل ناپاك كوچیده‌ست.
و طرف دامن از این خاك برچیده‌ست.
ولی من نیك می‌دانم،
چو نقش روز روشن بر جبین غیب می‌خوانم،
كه او هر نقش می‌بسته‌ست، یا هر جلوه می‌دیده‌ست،
نمی‌دیده‌ست چون خود پاك روی جادهٔ نمناك.


شعر ِزمان ما ۲ (برگزیدهٔ شعر مهدی اخوان ثالث)، تفسیر و تحلیل از محمد حقوقی، تهران: نگاه، ۱۳۸۶، صص ۲۰۸-۲۰۶
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

سالگرد درگذشت

#محمدعلی_فردین
(۱۵ بهمن ۱۳۰۹ ـ ۱۸ فروردین ۱۳۷۹)

هنرپیشه و کارگردان سینما

فردین در آغاز کشتی‌گیر بود و با دعوت
اسماعیل کوشان و نقش‌آفرینی در فیلم «چشمۀ آب حیات» وارد دنیای بازیگری شد
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

بر گ‌هایی از کتاب تاریخ(295)
*معنای رجال در قرآن.

قرآن‌پژوه و اسلام‌شناس معاصر، دکتر نصر حامد ابوزید در کتاب«معنای متن/ مفهوم النص» می‌نویسد: «رجال در قرآن همواره به معنای "ذکور" نیست، بلکه گاه بنا به تغلیب، به عموم مردان و زنان اشاره دارد.
وقتی ما در زبان عربی با وجود یک نفر مرد، جماعت مردان را بر گروه زنان غلبه می‌دهیم، طبیعی است که قرآن کریم در مواضع فراوان دو جنس زن و مرد را با واژه ی "رجال" بیان کند.
این امر در آن "فرهنگ مرد پرور" اگر این تعبیر صحیح باشد – کاملاً طبیعی است؛ همان فرهنگی که در آن زن تابعِ مرد است، جزئی از مرد است و خود استقلال ذاتی ندارد».
[انتقاد و اعتراض اعظم طالقانی برای فقهای شورای نگهابان، بر حسب این معنا، کاملاً وارد می¬باشد. هرگاه زنی می‌خواهد برای احراز مقام ریاست جمهوری، ثبت نام نماید با برخورد و حذف شورای نگهبان مواجهه می‌شود که زن نمی‌تواند رئیس جمهور شود چون در قانون اساسی از کلمه‌ی رجال استفاده شده است و زن از دایره‌ی رجال خارج می‌باشد.
توضیح دکتر نصرحامد ابوزید، به عنوان یک قرآن ‌پژوه برجسته‌ی جهانی، نظر شورای نگهبان را مردود می‌داند].


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

نوشته بود مامان‌بزرگم همیشه بهمون می گفت:از بچگی خیلی تاب دوست داشته اما‌تا حالا تاب بازی نکرده،ماهم‌تصمیم گرفتیم براش تو حیاط خونشون یه تاب درست کنیم،حالا هرموقع می ریم
خونشون می بینیم داره تاب بازی می کنه
***

و تَکبُرُ فیَّ الطُّفولةُ
یوماً على صَدرِ یومٍ...

و کودکانگی، روز به روز
در من قد می‌کشد


محمود درویش
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

نمی‌دانم کدام اندیشمند بود، آدورنو بود‌، والتر بنیامین یا کسی دیگر که سخنی گفته بدین مضمون که پس از آشویتس شعر گفتن معنا ندارد. نکته اما اینجاست که هر واقعه‌‌ای آنگاه که عمیقا و در معنای دقیق کلمه تبدیل به فاجعه می‌شود، و از طرفی بنا بر مصلحتِ‌ وقت می‌بایستی با توسل به هر طریقی فروخورده و انکار شود؛ جز به زبان شعر، بیان شدنی و تصویر کردنی نیست. شاید یک دلیل اهمیت و جایگاه شعر در نزد ما ایرانیان را در همین نکته باید جست‌وجو کرد. آری! تاریخ زندگی ایرانی با فاجعه و لاجرم با شعر در آمیخته‌است. به همین دلیل و البته برخی دلایل دیگر است که حیات و ممات ما ایرانیان بیش از سایر ملت‌ها این گونه با شعر گره خورده‌ است.‌ گفتن ندارد که مقصودم از شعر در اینجا نه هر شعری بلکه شعری است راستین و بی‌دروغ و بی‌نقاب که سخنگویِ بیدارِ وجدانِ جمعیِ زخم‌خورده و مجروح اجتماع خویش است.
#دکترایرج‌رضایی
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

اا═.🌸.═════════╔
         پدرِ شعرِ فارسی
اا═════════.🌸.═╚


❇️ مروری بر زندگی و آثار رودکی
🔶 دکتر رشید کاکاوند


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

اا═.🌸.═════════╔
 گزارشِ شاهنامۀ فردوسی
اا═════════.🌸.═╚



بخش چهل و دوم:
 🌸 بازگشتِ زال با کمک سیمرغ





🌷گوینده: آرش نعل‌چگر
🌷کانالِ‌یوتوپ: persian poetry

♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

اا═.🌸.═════════╔
   کارگاه شاهنامه‌پژوهی ۲
اا═════════.🌸.═╚


🔶 دکتر جلال خالقی‌مطلق


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

🎧 کیومرث پوراحمد

در باره‌ی شعر و ترانه و...


🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

۱۵ فروردین، سال‌روز درگذشت کیومرث پوراحمد

یادش گرامی
!
🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

اا═.🌸.═════════╔
               حافظ
اا═════════.🌸.═╚


🔶 برنامهٔ "پرگار"

♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

اا═.🌸.═════════╔
              کتاب باز
اا═════════.🌸.═╚



❇️ سهرابِ سپهری مرد تأثیرگذارِ شعرِ پارسی
🔶 رشید کاکاوند


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

اا═.🌸.═════════╔
      بهار در شعر پارسی
اا═════════.🌸.═╚


🔶 دکتر رشید کاکاوند


♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…

گالری تصاویر ادبی

«دکتر محمودِ عبادیان» (به‌مناسبتِ روزِ درگذشتشان)

#دکتراحمدرضابهرامپورعمران

نخستین‌بار حدودِ سال‌های هفتادوپنج یا هفتادوشش، که درجستجوی کتاب‌ها و مقالاتی دربارهٔ سبک‌شناسی بودم، با نامِ زنده‌یاد دکتر محمودِ عبادیان آشنا شدم. بعدها دیگر آثارِ ایشان را دربارهٔ انواعِ ادبی، تطوّرِ غزلِ فارسی و غزلِ سعدی، فردوسی و شاهنامه و نیز ادبیاتِ معاصرِ ایران تورّق یا مطالعه‌کردم. البته ایشان آثاری را در زمینهٔ فلسفهٔ هگل نیز به فارسی برگردانده‌بود که در حیطهٔ مطالعات و علاقه‌مندی‌هایم نبود.

در فاصلهٔ سال‌هایی که تحصیلاتِ تکمیلی را در دانشگاهِ علّامه طباطبایی می‌گذراندم، بیش‌تر و ازنزدیک با دکتر عبادیان آشناشدم. گاه از ایشان اجازه‌می‌گرفتم و در کلاس‌های‌شان که گویا ویژهٔ رشتهٔ «آموزشِ فارسی به غیرِفارسی‌زبانان» بود، حضورمی‌یافتم. گویا ایشان پیش‌تر در گروهِ ادبیاتِ فارسی نیز واحدهایی تدریس‌می‌کردند. شاید کتاب‌هایی که در زمینهٔ انواعِ ادبی و سبک‌شناسی و ادبیاتِ معاصرِ ایران تألیف‌کرده‌بودند، محصولِ همان تدریس‌ها بوده‌باشد. بی‌تعارف بگویم، کلاس‌های دکتر عبادیان جذّاب و پرشور نبود. ایشان حتی فارسی را روان سخن‌نمی‌گفتند. به‌خلافِ آثارشان، هنگامِ تدریس، کم‌تر نظم و تسلسلی در درس‌گفتارهای‌شان دیده‌می‌شد. شاید هم این ویژگی‌ها یا بهتر است بگویم کاستی‌ها، به‌سببِ حضورِ چندین‌ساله‌شان در فرنگ و دورافتادن از فرهنگِ ایرانی و زبانِ فارسی بوده‌باشد. ضمناً دکتر عبادیانی که در همان جلسات شناختم، مردی بسیار مهربان و سخت نرمخو بودند. شبیهِ کسانی که شرم و آزرمی دارند، هنگامِ سخن‌گفتن دست‌های‌شان را به‌هم‌می‌پیچاندند و آرام و قراری نداشتند. شاید هم این حالات از نشانه‌های پارکینسونِ خفیف یا عارضه‌ای دیگر بود؛ نمی‌دانم.
نکتهٔ دیگر آن‌که ایشان به‌سببِ تربیتِ فکری و فرهنگی در پراگ، آشکارا گرایشی به تفکّرِ منطقی و روشِ علمی داشتند. در نوشته‌های‌شان نیز از انشانویسی پرهیزداشتند. این گرایشِ شاید تاحدّی سوسیالیستی در رفتارهای اجتماعیِ ایشان نیز بازتاب‌هایی روشن داشت. به دانشجویان نزدیک‌ بودند و بی‌آن‌که بخواهند نمایشی‌بدهند در جمع‌‌شان حاضرمی‌شدند. به‌یاددارم همواره در سالنِ غذاخوریِ دانشجویان حاضرمی‌شدند و حتّی ابایی از استفاده از سرویسِ بهداشتیِ دانشجویی نداشتند. نیز به‌یاددارم ماجراهای طنزآمیزِ واقعی و داستان‌هایی برساخته نیز در این زمینه‌ها برسرِ زبان‌ها بود.

روزی برای پرسشی درزمینهٔ انواعِ ادبی به اتاقشان رفتم. آراء گوناگونی دربارهٔ قدمتِ ادبِ حماسی یا غنایی این‌جا‌ و‌ آن‌جا خوانده‌بودم و نظرِ ایشان را پرسیدم. نظرِ ایشان تفاوتکی داشت با آراء استاد ذبیح‌اللهِ صفا در مقدّمهٔ کتابِ حماسه‌سرایی در ایران.
روزی نیز در اتاقشان نشسته‌بودم و ایشان از سبک‌شناسی و نحله‌های گوناگونِ آن سخن‌می‌گفتند. از شیوهٔ آزمون‌گرفتنِ خویش نیز سخن‌گفتند و نمونه‌ای از آزمونِ  سال‌های گذشته را به من دادند؛ هنوز آن نمونه را به‌یادگار نزدِ خود نگاه‌داشته‌ام.

آخرین‌باری که زنده‌یاد دکتر عبادیان را دیدم، سالِ ۱۳۸۹ بود. انتشاراتِ مروارید کتابی را از ایشان، باعنوانِ «فردوسی، سنّت و نوآوری در حماسه‌سرایی» (که پیش‌تر در کرمانشاه یا کردستان چاپ‌شده‌بود)، منتشرکرده‌بود.‌ جلسه‌ای برای نقدوبررسیِ اثر در دفترِ انتشاراتِ مروارید برگزارشد. از نویسنده نیز خواسته‌شد کتاب را بخوانم و اگر نقدونظری دارم مطرح‌کنم. واکنشِ ایشان دربرابرِ نقدهای کم‌و‌بیش خامِ خود را بسیار بزرگوارانه دیدم.
یادشان گرامی که آزاده‌ و وارسته زیستند.

🪷🪷
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧

Читать полностью…
Subscribe to a channel