✍تصاویر گلها، گیاهان، ستارگان، ابزار جنگی، شخصیتهای ادبی و ... همرا با توضیحات و نمونههای از شعر و نثر. ✍فیلمها و کلیپهای ادبی https://t.me/joinchat/AAAAAE_PKsBjBFtvmZ9XNg ارتباط با ادمین جهت ارسال تصاویر: @MaryamBehvandi
#هما_ناطق
(۵ خرداد ۱۳۱۳ #ارومیه - ۱۱ دی ۱۳۹۴ فرانسه)
نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه در رشته تاریخ.
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
شادروان ناهید داییجواد : اجرای زنده
ترانه ها : غروب کوهستان و قسم
گوینده : فیروزه امیرمعز
بزرگداشت مرحوم داوود پیرنیا بنیانگذار "گلها" در لندن
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
#یحیی_ماهیار نوابی
(۱۰ دی ۱۲۹۱ #شیراز - ۱۱ مهر ۱۳۷۹ سوئد)
نویسنده، پژوهشگر فرهنگ و زبانهای باستانی و استاد دانشگاه.
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
#خسرو_شاهانی
(۱۰ دی ۱۳۰۸ #نیشابور خراسانرضوی - ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۱ #تهران)
طنزنویس، داستاننویس و خبرنگار.
شاهانی از نویسندگان شناختهشده در طنز اجتماعی و ژورنالیستی معاصر است.
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
#شهرام_آقایی_پور
(۱۰ دی ۱۳۴۷ #رودسر)
پژوهشگر و نویسنده حوزه موسیقی و نوازنده سنتور.
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
معنایِ «حافظ» در روزگارِ حافظ
زِ حافظانِ جهان کس چو بنده جمع نکرد
لطایفِ حکَمی با نکاتِ قرآن
تا آنجایی که به یاد میآورم، قبل از خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، متوفی ۷۹۱، ظاهراً هیچ شاعری تخلّصِ حافظ نداشته است، امّا پس از او کسانی به نام «حافظ» شهرت داشتهاند و شعر هم میگفتهاند، اما هیچ کدام از ایشان گویا «حافظ» را به عنوان تخلّص انتخاب نکرده است.
تمام کسانی که با عنوان حافظ نامشان آمده، همه بعد از روزگارِ خواجهٔ شیراز میزیستهاند، مانند «حافظ حلوایی» و « حافظ خاموشی».
پرسش اصلی این است که از چه روزگاری استادان موسیقی را «حافظ» مینامیدهاند. در تذکرههای عصر تیموری و صفوی، تقریبا، همه جا نمونهٔ این کاربرد را میتوان ملاحظه کرد و هیچ نیازی به جستجو ندارد. شاید به صورت قانونمند نشود چنین حکمی کرد اما در اعمّ اغلب موارد «خوانندگان» و «گویندگانِ» خوشآواز را «حافظ» و نوازندگان را «استاد» و شعرا را «مولانا» لقب میدادهاند. مثلا حافظ فلان، استاد فلان، مولانا فلان.
این که حافظان قرآن کریم، غالبا خوشآواز بودهاند و این خوشآوازی سبب میشده که آنان علم موسیقی را نیز به کمال فراگیرند، امری است بدیهی.
از بزرگترین موسیقیدانان دورهٔ اسلامیِ ما که استادِ تمامِ موسیقیدانان عصر خود بوده است، یعنی از ابوالفتوح غضایری (متوفی ۵۴۴) بگیرید بیایید تا حافظانی که در بدایع الوقایع یا مذکِّرِ احباب یا تذکرةالشعراء مطربیِ سمرقندی یا تحفهٔ سامی یا مجالس النّفایس نامشان آمده است و غالباً به خوشآوازی و موسیقیدانیِ ایشان اشارت رفته است و در عین حال تصریح شده است که بعضی از اینان قرآن کریم را به صوتِ بسیار خوش قرائت میکردهاند.
خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی نیز ازین قاعده برکنار نبوده است. او نیز هم در خوشآوازی و موسیقیشناسی استاد بوده است و هم در خواندن قرآن کریم به صوتِ خوش و بر اصولِ موسیقی.
کاربرد «حافظ» آیا از زبان فارسی آغاز شده است یا زیان عرب. باید دربارهٔ آن تحقیق شود.
شمسالدین ذهبی در کتاب تذکرةالشّعراء که ما با نام و شمار کثیری از حافظان روبهروییم، در زندگی هیچ کدام ایشان به مسألهٔ خوشآوازی اینان اشاراتی نرفته است.
ذهبی کتابی دارد به نام معرفة القرّاءِ الكبار على الطبقات و الأعصار که مشتمل است بر زندگی قرّاء (قاریان به معنی علمی و فنّی و اصطلاحیِ عالمِ علم قرائت). در آنجا نیز «حافظ» بر هیچ خوشآوازی اطلاق نشده است. ذهبی تقریبا معاصر خواجه شیرازی بوده است با حدود نیمقرن تقدّم.
«حافظ» به معنی خوشآواز و موسیقیشناس کاربرد فارسیزبانان بوده است. از میان فرهنگنویسانِ متأخر، صاحب بهار عجم به این نکته توجه کرده است و ذیل کلمه «حافظ» میگوید:
فارسیان به معنی مطرب و قوّال استعمال کنند و شاهدی هم میآورد از طالب آملی (متوفی ۱۰۳۶):
حَبّذا حُفّاظِ خوشالحان که مرغِ لهجهشان
در دلِ بلبل فشارد ناخنِ صوتِ حزین
این عنوان در همان روزگار خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی یا نیم قرنی قبل از روزگار او برای موسیقیدانان و خوشآوازان آغاز شده است. تقریبا با اطمینان میتوان گفت که قبل از قرن هفتم و خاصّةً قبل از حملهٔ تاتار، این کاربرد هیچ رواجی نداشته است.
با چنین استدلالی، شاید بتوان گفت که خواجه شمسالدین محمد شیرازی نخست به عنوان خوشآواز و موسیقیشناس در محیطِ عصر خود ظاهر شده است و سپس همان عنوان و لقب و یا شغل و پیشه را تبدیل به «تخلّصِ» خویش کرده است و هیچ بعید نیست که بعدها این تخلّص وارد شعر شده باشد زیرا مسلّم است که خواجهٔ شیراز، روز به روز، در شعرهای خود تصرّف میکرده است ولی کوشیده است که آنها را به صورت دلخواهتری درآورد و از جمله تخلّص حافظ را نیز بر آن بیفزاید.
از جستجویی که در کتابهایی از نوع الشقائق النُّعمانیّه کردم، چنین به نظرم رسید که در قلمروِ ترکانِ عثمانی (روم) این کاربرد شیوعی نداشته است یعنی استادان آواز را «حافظ» نمینامیدهاند، اما در شبه قاره هند که تحت تأثیر فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بوده است این عنوان را در مورد اهالی آواز و موسیقی میتوان مشاهده کرد.
محمدرضا شفیعیکدکنی
این کیمیای هستی، صص ۲۴۴–۲۳۹
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
.
#فروغ_فرخزاد
فروغ شاعر بسیار بزرگی است؛ نه قصهپردازی میکند نه خیالبافی. صادقانهترین حرفهاییست که میتوان از کسی شنید. حرفهای آدم صادقیست که تازه روی سخناش هم تنها با خودش است. اگر نتوانستهایم نهایتاش را دریابیم برای این است که گود است و ناپیداکرانه.
شعر فروغ فرخزاد برای من چیز دیگری است. شعر فروغ، گاه در نظر من به اعجاز شباهت پیدا میکند و من او را در یک مقیاس جهانی از شاعرانِ برجستهی این روزگار میشمارم. بسیاری از شاعرانِ بلندآوازهی جهان که بهاصطلاح، عنوان «بزرگترین» را یدک میکشند به عقیدهی من هنوز خیلی مانده است تا به فروغ برسند. برای من بسیار اتفاق افتاده است که از پارهای خطوط شعر فروغ شگفتزده شدهام و یا حتا مدتها طول کشیده است تا بتوانم آن را باور کنم.
احمد شاملو
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
یلدا و استاد کاکاوند
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
۲۸ آذر سالگرد درگذشت
#دکترمحمودافشار
کجایند محمود افشارها؟
«من بر این باورم که هر ایرانی حتی بدون اینکه خود بداند یا بخواهد دلبستۀ این سرزمین دوستداشتنی است؛ برای اینکه ایرانی زاده شده است و فرّۀ ایزدی ناخودآگاه در تار و پودش جایگزین شده است. زندهیاد دکتر محمود افشار لیاقت آن را داشت و نشان داد که چگونه این فرّه را در خود نگاه دارد، به اوج برساند و به نسل پس از خود منتقل کند. من دکتر محمود افشار را هرگز از نزدیک ندیده بودم و نشست و برخاستی با ایشان نداشتم و سعادت ملاقاتشان متأسفانه نصیبم نشده بود، اما من به نوعی او را خوب میشناسم، چون در همۀ نوشتهها و تلاشهای او آرمانهای خودم را میبینم: وحدت ایران، تقویت و حفظ زبان فارسی در داخل مرزهای ایران و همچنین در میان همسایگان که با فرهنگ فارسی عجین هستند- ضمن احترام به مرزهای سیاسی آنها، از ایراندوستی بیمحتوا و افراطگرانه پرهیز کردن و ایران را همانطور که هست دوست داشتن و در اعتلای آن کوشیدن.
آن کدام فرّهای بود که دکتر محمود افشار را از دنیای تجارت که نسل اندر نسل در خانوادهاش موروثی بود بیرون کشید. او همۀ این موهبتها را کنار گذاشت و از امکاناتی که در دست داشت بهره برد تا در لوزان علوم سیاسی و اقتصادی بخواند، پایاننامۀ دکتریاش را دربارۀ سیاست اروپا در ایران بنویسد و چنان آگاه شود که با چراغ به دفاع از ایران برخیزد تا بتواند در برابر زشتکاریهای برخی چراغبهدستان غافل مدافع ایران و زبان فارسی باشد.
او زمانی که توطئهها و نامردیهای انگلیس و روسیه را در مورد ایران دید و از قطعنامههای ننگین ضد ایرانی آگاهی یافت چنان آشفته شد که قلم به دست گرفت و صدای ما را در آن سوی مرزها و در نشریات خارجی بلند کرد.
او نه وابستۀ غرب بود و نه شرق، او وابستۀ ایران بود. فریاد ایراندوستی را نه با شعار و بیمحتوا که با مدرک و سند عرضه کرد. او هشدار میداد، درخواست میکرد که ایرانیان ایران را دریابند و چون گفتههایش با سیاستهای روز هماهنگی نداشت، در اوج موفقیتهای شغلی، پُست و موقعیتها را رها کرد و تلاش خود را به زمینههای فرهنگی معطوف ساخت. او دوستدار واقعی ایران بود، ولی واقعگرا و از افراط در ایرانپرستی بهدور. او میدانست که با همسایگان فارسیزبان باید ارتباط معنوی و فرهنگی برقرار کرد، نه اینکه کینۀ آنها را برانگیخت. او بر این باور بود و در نشریات مینوشت و تبلیغ میکرد که دوستی با همسایگان همزبان به سود ایران خواهد بود.
عشق به میهن و عشق به تحکیم وحدت ملی که رمز آن را در تعمیم و پیشرفت زبان فارسی میدانست او را به این مسیر کشاند که از مال و دارایی خود مایه بگذارد.
ایران اکنون در حسرت چنین بزرگمردانی دست و پا میزند: کجایند محمود افشارها؟
#دکترژالهآموزگار
عضو هیأت گزینش کتاب و جایزۀ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
بیستوهشتم آذر ۱۳۹۸
شب دکتر محمود افشار
کانون زبان پارسی
🍁🍁
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
من « تو » را تدریس می کنم
تو زیباترین
تخصصی ترین
و مهمترین درس ادبیاتی
تو
هر روز
در تمام کلاس های درس من
در تمام درسهای من حضور داری
از ضمیر که می گویم
تنها مثال من تو یی
از صامت و مصوت
از واج
از عروض !
اصلا می دانی چیست ؟!
تمام حرفها ی عروضی نماینده یک حرف
یک صدا بیشتر نیستند
« تو »
حرف دیگری جز تو نیست
تمام آن چه باید آموخت تویی
می رسم به زمانها
ازلی و ابدی هستی
حضور داری در همه زمان ها
در ماضی و مضارع و آینده نمی گنجی
ای همیشه حاضر و ناظر
می رسم به آرایه ها
درس علوم و فنون !
تخصصی ترین درس ادبیات !
هر چه زیبایی ست در جهان
مجاز از تو ست
استعاره از تو ست
اگر چه بی مانند ی
اما
کیست که دوست نداشته باشد
شبیه تو شود
تنها مفهوم کنایه ها ی عاشقانی
اگرچه در وهم نمی گنجی
اما
هستی چیزی نیست
جز
ایهام دوری از حقیقت تو
تویی که
از رگ گردن به ما نزدیکتری
جهان نیست جز
تلمیح ملیحی از حکایت حسنت
هر چه تو را تکرار می کنم
تازه تر می شوی در کلام من
تو را نه فقط من
که جهان
تکرار می کند در ذهن و زبان خود
تصدیر عاشقانه نیمای جهانی
ای زیباترین شعر نو !
به قالبهای شعر می رسم
شاعران
غزل می سرایند که از تو بگویند
با تو گفتگو کنند
غافل از این که غزل تویی
بیت الغزل تویی !
حسن مطلع تمام قصیده هایی
تو
زیباترین تخلص عاشقانه ای هستی
که
نه از مقدمه !
از زمین و زمان رها می کند آدمی را
کدام دو بیتی بی تو ترانه شده است ؟!
ای مثنوی ناتمام حسن
تو را می شود مگر سرود ؟!
اصلا می دانی چیست ؟!
تمام ادبیات « تو » یی
آن هم نه به تمامی !
از تو تمام و کمال گفتن
نه کار ادبیات است نه من
و نه هیچکس دیگر
#لطیفهصمدوند
🍁🍁
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
#گلچین_گیلانی ( سیدمجدالدین میرفخرایی)
(۱۱ دی ۱۲۸۸ #رشت - ۲۹ آذر ۱۳۵۱ لندن)
شاعر و پزشک.
شعر معروف «باز باران با ترانه» از اوست.
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
🌷کلاس شاهنامه🌷
میانگفتار
❇️ از گاتها تا حافظ و از زئوس تا نیچه
🔶 شاهرخ مسکوب
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
یادی از عباس یمینی شریف در سالگرد درگذشتش
شعر خاطره انگیز کتاب خوب، سروده عباس یمینی شریف.
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
#بیژن_ترقی از زندگی خود میگوید!
تماشای این ویدیو، که به نوعی، واکاوی سیر ترانه سرایی معاصر است، توصیه میشود!
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
#مرتضی_ثاقب_فر
(۹ مرداد ۱۳۲۱ - ۱۱ دی ۱۳۹۱ #تهران)
جامعهشناس، نویسنده، مترجم، شاهنامهشناس و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران.
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
پرنده آتشین بال جنگل فریاد
پرتره زندهیاد غلامحسین ساعدی
اثر: هانیبال_الخاص
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
#فضل_الله_رضا
(۱۰ دی ۱۲۹۳ #رشت - ۲۹ آبان ۱۳۹۸ اتاوا)
نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه.
وی چهره ماندگار، رئیس پیشین دانشگاه تهران، دومین نایبالتولیه دانشگاه صنعتی شریف و سفیر پیشین ایران در یونسکو و کانادا بود.
او ارائهدهنده تئوری «انفرماسیون و مکاتب پیشرفته» بود که پیشرفت مهمی در ریاضیات کاربردی و علوم وابسته به آن بهشمار میآید. این نظریه، او را به جهانیان شناساند.
#عنایتالله_رضا برادر کوچکتر او بود.
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
#سعید_شاملو
(۲۴ خرداد ۱۳۰۸ #ملایر - ۱۰ دی ۱۳۸۳ #تهران)
نویسنده، روانشناس و استاد دانشگاه.
سعید شاملو بنیانگذار روانشناسی بالینی در ایران است.
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
ترانه: دل شکن
بازخوانی: طاهر قریشی
تنظیم جدید: امید اسکندر
نوازندگان:
نوید اسکندر
کوروش کشاورز
امیر خیری
نیما هاشمپناه
نگین محمدی
مدیر هنری: نوید اسکندر
میکس و مسترینگ: امید اسکندر
کاور و موشن گرافی: محسن خادمی
..................................................
خواننده: استاد بنان
آهنگساز: اکبر محسنی
ترانهسرا: بیژن ترقی
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
از آرشیو شخصی:
مصاحبهی پخش نشده با #پوران_فرخزاد
دربارهی زندگی #فروغ_و خانوادهی #فرخزاد
-شاید اگر فروغ در محیطی نرمتری زندگی میکرد، شعرهایش یکجور دیگری بود...
#شهریار
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
🌷کلاس شاهنامه🌷
گفتار پنجم:
❇️ آفرینش (بخش ۱)
🔶 شاهرخ مسکوب
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
به پیشواز شبِ یلدا..🍉
با
موزیک ویدئوی دل شیدا
گروه موسیقی آوای رود
مهدی تفکری 🎤
نوازندگان:
بهزاد انصاری، چاوش اسکندریخواه،
نازنین بازرگانی، پگاه خیردوش
برگرفته از کانالموسیقی دُهُلچی
🍁🍁
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
«تفأّل به دیوان ناصرخسرو!»
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
۱_ روزِ گذشته با دوستی پیرامونِ تصوّرِ حکیمانِ اندیشمندِ ایرانی (ابنِ سینا و رازی و ناصرخسرو) از لذّت و شادی گفتگومیکردم. از گونهگون لذتها و شادیهای پایدار و ناپایداری که در زندگی یافتمیشود، سخن بهمیانآمد. در پایان به این نظرِ مشترک رسیدیم: شور و شعفِ ماندگاری که در دانستن و یافتن است در لذتِ دیگری یافتنمیشود. گمانمیکنم همگان ماجرای تأثیرگذارِ حرصِ ابوریحانِ بیرونی را تادمِمرگ به دانستن شنیدهایم: «دانسته بمیرم بهتر است یا نادانسته؟!». آن ماجرا حتی اگر افسانه باشد، حکایت از جانِ جستجوگری دارد که مورخّانِ تاریخِ علم، دورهای از تاریخِ دانشِ بشری را به نامِ او («عصرِ بیرونی») ثبتکردهاند.
میگویند کسی الاغش گم شد. فریاد برآورد: هرکه آن را بیابد دو درازگوش جایزه خواهدگرفت! گفتند: دیوانه! درآنصورت یک الاغ زیان خواهیکرد. گفت: دیوانه شمایید؛ چراکه هنوز «لذّتِ یافتن» را نچشیدهاید!
۲_ دیشب شاید بهسببِ نزدیکشدن به شبِ یلدا، دوستی پژوهشگر درپیِ منبعی مستند پیرامونِ پیشینهٔ فالگرفتن با دیوانِ حافظ بود. مقالهٔ آقای دکتر محمدِ افشینوفایی را معرفیکردم. چون آن مقاله در «پیشِ ادیبِ عشق» (ارجنامهٔ استاد سعیدِ حمیدیان) آمده، خودم نیز بارِ دیگر به مقاله نگاهیانداختم. نکاتِ جالبی داشت. ازجمله این نکته: در لبابالألبابِ عوفی آمده، برخی با دیوانِ سیدحسنِ غزنوی نیز فالمیگرفتند. بهگمانام نکتهای است قابلِتوجّه: چه ظرفیّتِ معنایی و تأویلی در دیوانِ سیدحسن وجود دارد که در ادواری، برخی بدان تفأّلمیزدند؟ اینقدَر هست که شعرِ سیدحسن غزنوی درقیاس با بسیاری از اقرانِ او که اغلب در دیوانشان هجویّه و هتّاکی نیز یافتمیشود، اخلاقگرایانه و حکمتآمیز است. تذکرهها نیز سیّد را به پرهیزکاری ستودهاند.
امروز سراغِ کتابها را که میگرفتم، ازروی تفنّن دیوانِ ناصرخسرو را گشودم. ناخودآگاه به یادِ فالگرفتن با شعرِ سیدحسن افتادم و با خود گفتم: اگر جز قرآن و دیوانِ حافظ و مثنوی و چند اثرِ انگشتشمارِ دیگر، قرارباشد کسی با کتاب یا کتابهایی دیگر فالبگیرد، شاید دیوان ناصرخسروِ اخلاقگرای اسماعیلیِ تأویلگرا، حتی مناسبتر از شعرِ سیدحسنِ غزنوی باشد. دیوان ناصرخسرو را گشودم؛ چشمانام را بستم و گفتم: «ای ناصرِ یمگانی! هر راز تو میدانی ...»؛ چشمام به نخستین بیت افتاد:
«علم است کیمیای همه شادی»
ایدون همیکند خِرَدم تلقین
چه حسنِ تصادفی!
🍁🍁
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
آه
از آن رفتگان
بى برگشت...
#هوشنگ_ابتهاج
یادِ عزیزان رفته به خیر🖤
🍁🍁
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
که #رستم یلی بود در سیستان؟
بیت زیر (که رستم یلی بود در سیستان) به نام فردوسی سخت مشهور است و حتی ضربالمثل شده و به کتابهای امثال چه با نام فردوسی و چه بدون نام شاعر راه یافته است:
که رستم یلی بود در سیستان / منش کردهام رستم داستان
این بیت به رغم شهرت آن، نه در هیچ نسخهای از شاهنامه دیده شده است و نه در هیچ یک از چاپهای معتبر و نامعتبر آن. بنابر پژوهش سجّاد آیدنلو دربارۀ پیشینۀ بیت مذکور، کهنترین منبعی که در آن صورتی از مصراع دوم این بیت (که من کردمش رستم داستان) به نام فردوسی آمده، ساقینامۀ سالک قزوینی در قرن یازدهم هجری (1021- بین 1083 و 1090ق) است و پس از آن بدون نام گویندۀ آن (با حذف «که» در آغاز بیت) در طومار نقّالی هفت لشکر در اواخر قرن سیزدهم (1292ق) نقل شده است. نگارندۀ این سطور بسیاری را دیده است که با استناد به این بیت، بر این نظر بودند که داستانهای شاهنامه را فردوسی از روی یک متن نسروده، بلکه آنها تخیّلات شاعر است، اما محتوای بیت مذکور با سخن فردوسی دربارۀ منبع خود و نیز مجموع شواهد و قراین بسیار که شاعر داستانهای رستم را از روی متن شاهنامۀ ابومنصوری به نظم کشیده است، همخوانی ندارد. این بیت، در دوران معاصر به نام فردوسی چنان شهرت یافته که حتی استاد عالیمقامی چون ژیلبر لازار را نیز به این خطا افکنده است که مینویسد: «حکیم طوس بانگ برآورد که رستم یلی بود در سیستان / منش کردهام رستم داستان» . باری، نگارنده صورت کامل بیت مورد بحث را - البته با تفاوتهایی با صورت مشهور آن- در منبعی مهمتر و کهنتر یافته است که میتواند بر پیشینۀ این بیت پرتو تازهای افکند.
دربارۀ این بیت نکات زیر شایان توجّه است:
1. چنانکه ملاحظه میشود برعکس صورت معروف بیت، در اینجا دو مصراع جابهجا شدهاند و این صورت فقط در روایات مردمی تاجیکان از شاهنامه دیده میشود و به نظر میرسد که به لحاظ ترتیب دو مصراع، همین صورت، کهنتر از صورت مشهورتر بیت باشد:
منش ساختم رستم داستان / وگرنه یلی بود در سیستان
2. از آنجا که صورت معروفتر با «که رستم ...» آغاز میشود، به احتمال فراوان، بیتی از یک قطعه بزرگتر بوده که سرایش آن را به فردوسی نسبت میدادند و از آن قطعه گویا همین بیت باقی مانده است. در طومار هفتلشکر برای اینکه به بیت مذکور استقلال دهند، حتّی به بهای بر هم زدن وزن بیت، «که» را در آغاز آن انداختهاند؛ ولی بیت منقول در لغت شهنامه شاید سرودۀ کسی دیگر و بازهم از یک قطعۀ بزرگتری باشد که در آن، خطاب سراینده به فردوسی است و بیت مذکور در صورت معروفتر را به یاد خواننده آورده است؛ زیرا، قاعدتاً باید مرجع «ورا» همان رستم در بیت یا بیتهای پیشین همین قطعۀ مفقود باشد.
#ابوالفضل_خطیبی
دکتر سجاد آیدنلو -شاهنامهپژوه
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
«بیگمان درخت کریسمس ریشه در فرهنگ ایرانزمین دارد. درخت کاج یا درخت سرو در فرهنگ و نمادشناسی ایرانی نمونهی برترین و نشانه رازورانهی جاودانگی است، زیرا که این درختان همواره در بهار و زمستان سرسبز هستند. این نماد ایرانی با آیین مهر از ایران به سرزمینهای باختری برده شده و جایی ویژه در رسم و راههای کریسمسی یافته است، زیرا آیین مهرپرستی سالها در جهانشاهی روم، آیین فراگیر و همگانی بوده است.
پس از پیدایی آیین ترسایی(مسیحیت) بسیاری از بنیاد و نهادها و نمادها و باورها و رسم و راههای مهری در فرهنگ ترسایی به یادگار بر جای مانده است».
#دکتر_میرجلالالدین_کزازی، نویسنده، چکامهسرا، ترازبان، زبانشناس، شاهنامهپژوه، استاد دانشگاه و پژوهشگر برجسته ایرانی
♧▬▬▬❄️
• @GaleryeTasavireAdabi
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧