آموزش لغات انگلیسی از ابتدایی و پایه تا پیشرفته و تافل 📚
👈 در درس 21 لغت @etymologyofenglish را داشتیم. متناظر با این لغت، اسم transit را داریم که از پیشوند trans به معنای across و ریشه it به معنای go تشکیل شده. پس transit میشه go across رفتن و عبور از یک جا به جای دیگر. لذا transit به معنای "گذر، حمل و نقل، انتقال" است. مثال:
transit by air or sea
حمل و نقل با هوا یا دریا
His luggage was lost in transit.
چمدان او در هنگام حمل و نقل گم شد.
@etymologyofenglish
👈 در درس 21 لغت @etymologyofenglish با ریشه lev به معنای "سبک کردن" را داشتیم. فعل elevate نیز از ریشه ی lev است (/ˈelɪveɪt/). این لغت را به صورت پیشوند e به معنای out و ریشه ی lev به معنای light و پسوند فعل ساز ate است. پس فعل elevate به معنای light out است که همان سبک کردن به سمت بیرون است که در این صورت جسم سبک شده، به تدریج مثل بادکنک و هوای سبک شده، رو به بالا حرکت کرده و حالت صعود به خود می گیرد. پس فعل elevate به معنای 1. بلند کردن و بالا تر بردن 2. ارتقا دادن است. مثال:
Language has elevated humans above the other animals.
زبان، بشر را بالاتر از حیوانات دیگر قرار داده است.
This drug tends to elevate body temperature.
این دارو معمولا دمای بدن را بالا می برد.
🌟 فعل elevate از درس 35 کتاب 504 و کتاب 4000 کلمه است.
@etymologyofenglish
بمناسبت تولد ادمین امروز میتوانید تمام سریالهارو با قیمت 150هزارتومن بگیرین جهت استفاده از این فرصت مناسب عدد 88رو بفرستید 👇👇
@FriendsAdminn
کد تخفیف ferends1234
📕لغات کتاب 504
درس 10 بخش 1
تلفظ: امریکن
excel ✅– /ɪkˈsel/
معنی: برتری داشتن – برتر بودن – برنامه اکسل
مترادف: better – top
feminine ✅– /ˈfemɪnɪn/
معنی: زنانه – مونث – زن صفت – خانم بودن
مترادف: female – womanish
متضاد: male – unfeminine – masculine
mount ✅– /maʊnt/
معنی: سوار شدن – بالا رفتن از
مترادف: climb
متضاد: descend
compete ✅– /kəmˈpiːt/
معنی: رقابت کردن – مسابقه دادن – همچشمی کردن
مترادف: contend – rival
dread ✅– /dred/
معنی: ترس – وحشت – ترسیدن – ترساندن
مترادف: fear – scare – frighten
masculine ✅– /ˈmæskjəlɪn/
معنی: مردانه – مذکر – مرد صفت
مترادف: mane – manlike – mannish
متضاد: feminine
@etymologyofenglish
📕لغات کتاب 504
درس 9 بخش 2
تلفظ: امریکن
resist ✅– /rɪˈzɪst/
معنی: مقاومت کردن – ایستادگی کردن – مخالفت کردن با
مترادف: fight – withstand – oppose
متضاد: surrender
lack ✅– /læk/
معنی: فقدان – کمبود – کم داشتن – فاقد چیزی بودن
مترادف: absence
متضاد: presence
ignore ✅– /ɪɡˈnɔːr/
معنی: نادیده گرفتن – اعتنا نکردن – توجه نکردن به
مترادف: neglect – disregard
متضاد: regard – attend
challenge ✅– /ˈtʃæləndʒ/
معنی: به مبارزه طلبیدن – زیر سوال بردن – به چالش کشیدن
miniature ✅– /ˈmɪniətʃər/
معنی: کوچک – ریز – در ابعاد کوچک
مترادف: tiny – very small – atomic
متضاد: enormous – huge – massive – big
source ✅– /sɔːrs/
معنی: منبع – منشاء – سرچشمه – مرجع
مترادف: root – origin
@etymologyofenglish
بمناسبت تولد ادمین امروز میتوانید تمام سریالهارو با قیمت 150هزارتومن بگیرین جهت استفاده از این فرصت مناسب عدد 88رو بفرستید 👇👇
@FriendsAdminn
کد تخفیف ferends1234
بمناسبت تولد ادمین امروز میتوانید تمام سریالهارو با قیمت 150هزارتومن بگیرین جهت استفاده از این فرصت مناسب عدد 88رو بفرستید 👇👇
@FriendsAdminn
کد تخفیف ferends1234
📕لغات کتاب 504
درس 19 بخش 2
تلفظ: امریکن
calculate ✅– /ˈkælkjəleɪt/
معنی: محاسبه کردن
The cook had to calculate the number of diners to see whether he could decrease his order for meat.
آشپز مجبور بود افراد مهمان در شام را محاسبه کند تا ببیند آیا میتواند سفارش برای گوشت را کاهش دهد.
absorb ✅– /əbˈzɔːrb/
معنی: جذب کردن یا مکیدن (مایعات)، مجذوب کردن
The sponge absorbed the water which had leaked from the glass.
اسفنج آبی را که از لیوان چکیده بود را به خود جذب کرد.
estimate ✅– /ˈestəmət/
معنی: حدس زدن، تخمین زدن، درباره چیزی اظهار نظر کردن
The driver estimated that the auto race would commence at nine o’clock.
راننده حدس زد که مسابقه اتومبیل رانی در ساعت 9 آغاز خواهد شد.
@etymologyofenglish
📕لغات کتاب 504
درس 19 بخش 1
تلفظ: امریکن
harvest ✅– /ˈhɑːrvɪst/
معنی: برداشت، درو
This year’s harvest was adequate to feed all our people.
برداشت امسال برای تغذیه تمام جمعیت ما کافی بود.
abundant ✅– /əˈbʌndənt/
معنی: فراوان، بیش از حد کافی
It is urgent that the hospital have an abundant supply of blood.
این که بیمارستان ذخیره خون فراوان داشته باشد، ضروری است.
uneasy ✅– /ʌnˈiːzi/
معنی: بیقرار، نا آرام، نگران، آشفته
Mrs. Spinner was uneasy about letting her son play in the vicinity of the railroad tracks.
خانم اسپینر از اینکه اجازه دهد پسرش در کنار خطوط راه آهن بازی کند، نگران بود.
@to_efl
@etymologyofenglish
👈 اسم levity را داریم. که از ریشه ی lev است. البته levity به سبُکی در رفتار اشاره دارد که در آن شخص در یک زمانی که نیاز به جدی بودن حس می شود، از خود جدیتی نشان نمی دهد. لذا معنای اسم levity میشه "سبکی در رفتار" و "سبکسری و رفتار سبک". مثال:
The principal told the students she wanted no levity during the exam period .
مدیر به دانش آموزان گفت كه مایل به هیچ گونه سبکسری در طول امتحان نیست.
☀️اسم levity از کتاب های 1100 و کالج باند است.
@etymologyofenglish
‼️ کل سریال های ما را با تخفیف ویژه تهیه کنید
🔴تخفیف 0️⃣9️⃣ درصدی600هزارتومان
فقط150هزارتومان⚡️
لینک چنل ⬇️⬇️⬇️
🟡/channel/friendsemovie
🟡/channel/friendsemovie
🟡/channel/friendsemovie
◀️ برای تهیه ی مجموعه کامل سریالها در فروش ویژه عدد 9️⃣را به ایدی زیر ارسال کنید❤️❤️
🔴 /channel/FriendsAdminn
🔴 /channel/FriendsAdminn
📕لغات کتاب 504
درس 9 بخش 1
تلفظ: امریکن
vicinity ✅– /vəˈsɪnəti/
معنی: مجاورت – همسایگی – اطراف – حول و هوش – حوالی
مترادف: neighborhood
متضاد: distance – remoteness
century ✅– /ˈsentʃəri/
معنی: قرن – سده – صد سال
rage ✅– /reɪdʒ/
معنی: خشم – غضب – جنون
مترادف: fury – rampage
متضاد: delight – calmness
document ✅– /ˈdɑːkjəmənt/
معنی: سند – مدرک – دستاویز
مترادف: paper
conclude ✅– /kənˈkluːd/
معنی: نتیجه گیری کردن – استنتاج کردن – پایان دادن یا یافتن
مترادف: end – finish – decide
متضاد: begin – start – open
undeniable ✅– /ˌʌndɪˈnaɪəbəl/
معنی: غیر قابل انکار – انکار ناپذیر – به طور حتم – بی تردید
مترادف: certain – indisputable
متضاد: disputable – arguable – deniable
@etymologyofenglish
‼️ کل سریال های ما را با تخفیف ویژه تهیه کنید
🔴تخفیف 0️⃣9️⃣ درصدی600هزارتومان
فقط150هزارتومان⚡️
لینک چنل ⬇️⬇️⬇️
🟡/channel/friendsemovie
🟡/channel/friendsemovie
🟡/channel/friendsemovie
◀️ برای تهیه ی مجموعه کامل سریالها در فروش ویژه عدد 9️⃣را به ایدی زیر ارسال کنید❤️❤️
🔴 /channel/FriendsAdminn
🔴 /channel/FriendsAdminn
‼️ کل سریال های ما را با تخفیف ویژه تهیه کنید
🔴تخفیف 0️⃣9️⃣ درصدی600هزارتومان
فقط150هزارتومان⚡️
لینک چنل ⬇️⬇️⬇️
🟡/channel/friendsemovie
🟡/channel/friendsemovie
🟡/channel/friendsemovie
◀️ برای تهیه ی مجموعه کامل سریالها در فروش ویژه عدد 9️⃣را به ایدی زیر ارسال کنید❤️❤️
🔴 /channel/FriendsAdminn
🔴 /channel/FriendsAdminn
📕لغات کتاب 504
درس 18 بخش 4
تلفظ: امریکن
economical ✅– /ˌekəˈnɑːmɪkəl/
معنی: صرفه جو، اقتصادی، مقرون به صرفه
I find it economical to shop in the large supermarkets.
من من متوجه شدم که خرید از سوپر مارکتهای بزرگ مقرون به صرفه است.
lubricate ✅– /ˈluːbrɪkeɪt/
معنی: روغن کاری کردن
The bulky wheels of a railroad train must be lubricated each week.
چرخ های بزرگ قطار باید هر هفته روغن کاری شوند.
ingenious ✅– /ɪnˈdʒiːniəs/
معنی: مبتکر، خلاق، زرنگ
Bernie devised an ingenious plan to cheat on his income tax.
برنی نقشه خلاقانه ای را طراحی کرد تا در مالیات بر درآمدش تقلب کند.
@etymologyofenglish
📕لغات کتاب 504
درس 18 بخش 3
تلفظ: امریکن
reckless ✅– /ˈrekləs/
معنی: بی دقت، بی توجه، بی پروا، وحشی
We must not ignore reckless drivers; we must take them off the road.
نباید رانندگان بی توجه را نادیده بگیریم، باید آنه را از جاده خارج کنیم.
horrid ✅– /ˈhɑːrɪd/
معنی: ترسناک، هولناک، وحشتناک
Janey avoided staring at the horrid man’s face.
جنی از نگاه کردن به صورت مرد ترسناک اجتناب کرد.
rave ✅– /reɪv/
معنی: پرت و پلا گفتن، وحشیانه حرف زدن، حرف چرند و نامربوط زدن
Shortly after taking the drug, the addict began to rave and foam at the mouth.
فرد معتاد مدت کوتاهی بعد از خوردن دارو، شروع به گفتن پرت و پلا کرد و دهانش کف کرد.
@etymologyofenglish