https://t.me/+S4dqMW4DmeDcTzGZ آموزش انگلیسی با جزئیات کامل #grammar #conversation #teaching تدریس آنلاین زبان @englishteaching1398 آدرس کانال https://t.me/+S4dqMW4DmeDcTzGZ (ارتباط با ادمین) @ashte60
@englishteaching1398
حرف اضافه "of" در زبان انگلیسی کاربردهای مختلفی دارد. در زیر به چند مورد از این کاربردها همراه با مثالها و ترجمه آنها اشاره میشود:
🎈ملکیت:
مثال: The cover of the book is blue.
ترجمه: جلد کتاب آبی است.
🎈تعیین مقدار یا اندازه:
مثال: A cup of tea.
ترجمه: یک فنجان چای.
🎈شرح یا توضیح:
مثال: The city of Paris is beautiful.
ترجمه: شهر پاریس زیبا است.
🎈شامل بودن یا شامل کردن:
مثال: He is a friend of mine.
ترجمه: او یکی از دوستان من است.
درباره یا در ارتباط با:
مثال: The story of his life is inspiring.
ترجمه: داستان زندگی او الهامبخش است.
🎈اختصاص دادن یا نسبت دادن:
مثال: A friend of my brother.
ترجمه: دوستی از برادر من.
این مثالها نشاندهنده تنوع کاربرد حرف اضافه "of" در زبان انگلیسی هستند و میتوانند به درک بهتر زبانآموزان کمک کنند.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
👨🏫 Reduction
🖋 بعضی ساختارها با ریداکشن تغییر معنی میدن و معنیشون قابل فهم نیست (یا دو معنی میدن). مثلاً:
✅ I saw many birds while I was fishing in the lake.
هنگامی که در دریاچه ماهیگیری میکردم، تعداد زیادی پرنده دیدم.
✅ I saw many birds while fishing in the lake.
❌ I saw many birds fishing in the lake.
تعداد زیادی پرنده در حال ماهیگیری در درياچه دیدم!
🤔 در جملهی آخر انگار پرندهها دارن ماهیگیری میکنن!
👨🏫 در چنین مواردی که اشکال معنایی ایجاد میشود و جمله دوپهلو میشود، مجاز به reduce کردن نیستیم.
🖋 اما جملهی زیر معادل دو جملهی بالاست و صحیح است:
✅ Fishing in the lake, I saw many birds.
@englishteaching1398
ویدیو شماره ۱۹ فنون ترجمه دکتر کشفی
@englishteaching1398
@englishteaching1398
Fronting
به معنای جابجایی بخشهای مختلف جمله برای تاکید بر روی یک قسمت خاص است. این تکنیک میتواند در زبان انگلیسی به دلایل بلاغی یا stylistic variation به کار رود. در ادامه به کاربردهای مختلف Fronting و مثالهای مربوط به هر یک میپردازیم.
🍇🍇 1. تاکید بر روی اطلاعات خاص
Fronting
میتواند برای تاکید بر روی اطلاعات خاصی در جمله استفاده شود.
مثال:
- Normal: The book was written by J.K. Rowling.
- Fronting: By J.K. Rowling, the book was written.
🍇🍇 2. جلب توجه به موضوع
گاهی اوقات، نویسندگان یا سخنرانان میخواهند توجه مخاطب را به موضوع خاصی جلب کنند.
مثال:
- Normal: Many people love chocolate.
- Fronting: Chocolate, many people love.
🍇🍇 3. شروع جملات با قیدهای زمانی یا مکانی
Fronting میتواند در جملاتی که با قیدهای زمانی یا مکانی شروع میشوند، به کار رود.
مثال:
- Normal: I met her at the café yesterday.
- Fronting: At the café yesterday, I met her.
🍇🍇 4. استفاده در ساختارهای مقایسهای
میتوان از Fronting در ساختارهای مقایسهای نیز استفاده کرد.
مثال:
- Normal: She is better at tennis than her brother.
- Fronting: Better at tennis, she is than her brother.
🍇🍇 5. ایجاد تنوع در بیان
استفاده از Fronting میتواند به تنوع در بیان کمک کند و از یکنواختی جملات جلوگیری کند.
مثال:
- Normal: I enjoy swimming in the ocean.
- Fronting: In the ocean, I enjoy swimming.
🍇🍇6. بیان احساسات و نظرها
Fronting میتواند برای بیان احساسات و نظرها به کار رود.
مثال:
- Normal: I find the movie boring.
- Fronting: Boring, I find the movie.
🌽🌽 جمعبندی
Fronting یک تکنیک زبانی است که با جابجایی اجزای جمله، میتواند بر روی اطلاعات خاصی تاکید کند و تنوع بیشتری به جملات ببخشد. این تکنیک در نوشتار و گفتار میتواند به جذابتر شدن محتوا کمک کند و توجه مخاطب را جلب نماید.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
در زبان انگلیسی، استفاده از دو کلمه پرسشی در یک بند (بدون تقسیم جمله به بخشهای مجزا) معمولاً در مواردی رخ میدهد که دو عنصر مختلف از جمله (مثل فاعل، مفعول، مکان، زمان، دلیل و...) مورد سؤال قرار میگیرند. این ساختارها گاهی در گفتار غیررسمی یا برای پرسش جزئیات پیچیده تر استفاده میشوند.
در زیر مثالهای انگلیسی با ترجمه فارسی و توضیحات آورده شده است:
---
🍓🍓۱. پرسش از فاعل و مفعول در یک بند
- Who bought what?
(چه کسی چه چیزی خرید؟)
- توضیح:
- Who: پرسش از فاعل (شخص).
- What: پرسش از مفعول (چیز).
---
🍓🍓 ۲. پرسش از زمان و مکان در یک بند
- When and where did the accident happen?
(حادثه کی و کجا اتفاق افتاد؟)
- توضیح:
- When: پرسش از زمان.
- Where: پرسش از مکان.
- نکته: در این مثال، دو کلمه پرسشی با حرف ربط and به هم متصل شده اند، اما در یک بند واحد هستند.
---
🍓🍓 ۳. پرسش از فاعل و مالکیت
- Whose book is this and who wrote it?
(این کتاب مال کیست و چه کسی آن را نوشته است؟)
- توضیح:
- Whose: پرسش از مالکیت.
- Who: پرسش از فاعل (نویسنده).
---
🍓🍓 ۴. پرسش از علت و روش انجام کار
- Why did you leave and how did you get here?
(چرا رفتی و چطور به اینجا رسیدی؟)
- توضیح:
- Why: پرسش از دلیل.
- How: پرسش از روش.
---
🍓🍓 ۵. پرسش از دو عنصر نامشخص (غیرمستقیم)
- Can you explain who did what during the project?
(میتوانی توضیح دهی که چه کسی در طول پروژه چه کاری انجام داد؟)
- توضیح:
- Who: پرسش از فاعل.
- What: پرسش از عمل انجامشده.
---
🍓🍓 ۶. پرسش از فاعل و مقصد
- Who is going where for the holidays?
(چه کسی برای تعطیلات به کجا میرود؟)
- توضیح:
- Who: پرسش از فاعل.
- Where: پرسش از مقصد.
@englishteaching1398
ویدیو شماره ۱۸ فنون ترجمه دکتر کشفی
@englishteaching1398
@englishteaching1398
Paraphrasing
اهمیت و ساختار گرامری
اهمیت Paraphrasing
Paraphrasing (بازنویسی متن با حفظ معنی) یکی از مهارتهای حیاتی در زبان انگلیسی است که به دلایل زیر اهمیت دارد:
1. اجتناب از سرقت ادبی (Plagiarism): با بازنویسی ایدهها به زبان خود، از کپیبرداری غیراخلاقی جلوگیری میشود.
2. تقویت درک مطلب: بازنویسی به درک عمیقتر متن کمک میکند.
3. انطباق با مخاطب: امکان سادهسازی یا تغییر سبک متن برای مخاطبان مختلف فراهم میشود.
4. نمایش تسلط زبانی: توانایی بیان یک ایده با ساختارهای گرامری و لغوی متنوع، نشاندهنده مهارت بالای زبان است.
---
🍉🍉🍉ساختارهای گرامری برای Paraphrasing
🍓🍓 ۱. تغییر واژگان (Synonym Replacement)
جایگزینی کلمات با مترادفها، به شرط حفظ معنای اصلی.
- مثال اصلی: *The scientist conducted an experiment.*
- Paraphrased: *The researcher carried out a study.*
- ترجمه: پژوهشگر یک مطالعه را انجام داد.
🍓🍓 ۲. تغییر ساختار جمله (Sentence Restructuring)
تغییر ترتیب اجزای جمله یا تبدیل جملات ساده به مرکب و بالعکس.
- مثال اصلی: *Although it was raining, they went hiking.*
- Paraphrased: *They went hiking despite the rain.*
- ترجمه: آنها با وجود باران به پیادهروی رفتند.
🍓🍓 ۳. تغییر زمان یا حالت فعل (Verb Tense/Voice Change)
استفاده از زمانهای متفاوت یا تبدیل جمله از معلوم به مجهول.
- مثال اصلی: *The company launched a new product.* (فعل معلوم)
- Paraphrased: *A new product was launched by the company.* (فعل مجهول)
- ترجمه: یک محصول جدید توسط شرکت راهاندازی شد.
🍓🍓 ۴. تغییر نوع کلمه (Word Form Alteration)
تبدیل افعال به اسم، صفت به قید و غیره.
- مثال اصلی: *The government’s decision was surprising.* (اسم)
- Paraphrased: *The government decided surprisingly.* (فعل + قید)
- ترجمه: دولت به شکل غافلگیرکنندهای تصمیم گرفت.
🍓🍓 ۵. استفاده از ساختارهای پیچیده (Complex Structures)
بهکارگیری جملات شرطی، نسبی یا عبارتهای موازی.
- مثال اصلی: *She failed the exam because she didn’t study.*
- Paraphrased: *Had she studied, she would not have failed the exam.* (شرطی نوع سوم)
- ترجمه: اگر مطالعه کرده بود، امتحان را رد نمیکرد.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
همه چیز درباره کلمه پرسشی و نسبی "Who" در زبان انگلیسی
کلمه Who در انگلیسی به معنای "چه کسی" یا "کسی که" است و دو نقش اصلی دارد:
۱. به عنوان کلمه پرسشی (برای پرسش درباره افراد).
۲. به عنوان ضمیر نسبی (برای وصل کردن جملات و توصیف افراد).
در ادامه، کاربردها و مثالهای متنوع آن را با ترجمه فارسی مشاهده میکنید:
---
🍓🍓 ۱. Who
به عنوان کلمه پرسشی (سوال مستقیم)
برای پرسیدن درباره هویت یا شخص استفاده میشود.
- Who is this?
(این چه کسی است؟)
- Who won the game?
(چه کسی بازی را برد؟)
- Who are you talking to?
(داری با چه کسی صحبت میکنی؟)
- Who wants to join us?
(چه کسی میخواهد به ما بپیوندد؟)
---
🍇🍇 ۲. Who
به عنوان ضمیر نسبی (Relative Pronoun)
برای وصل کردن دو جمله و اشاره به افراد در جمله اصلی استفاده میشود.
- The woman who called you is my boss.
(خانمی که به تو زنگ زد رئیس من است.)
- I have a friend who speaks five languages.
(دوستی دارم که پنج زبان صحبت میکند.)
- Who is the person who sent this email?
(آن شخصی که این ایمیل را فرستاد کیست؟)
---
🍉🍉 ۳. Who
در سوالات غیرمستقیم
در جملات گزارشی که سوال به صورت غیرمستقیم پرسیده میشود.
- Can you tell me who she is?
(میتوانی بگویی او چه کسی است؟)
- I don’t know who broke the window.
(نمیدانم چه کسی پنجره را شکست.)
- She asked who would help her.
(او پرسید چه کسی به او کمک خواهد کرد.)
---
🍊🍊 ۴. Who
در جملات تعجبی
گاهی در جمله های تعجبی برای بیان شگفتی استفاده میشود.
- Who would have thought!
(چه کسی فکر میکرد!)
- Who is this handsome guy?
(این پسر خوشتیپ کیست؟)
---
🍑🍑 ۵. تفاوت Who و Whom
- Who: برای فاعل جمله استفاده میشود (کسی که کاری انجام میدهد).
- مثال: Who wrote this letter?
(چه کسی این نامه را نوشت؟)
- Whom: برای مفعول جمله استفاده میشود (کسی که کاری روی او انجام میشود).
- مثال: Whom did you meet yesterday?
(دیروز با چه کسی ملاقات کردی؟)
- نکته: در انگلیسی غیررسمی، اغلب از Who بهجای Whom استفاده میشود.
---
🍒🍒 ۶. نکات مهم
- Who همیشه به اشخاص اشاره میکند، نه اشیا یا حیوانات.
- ✅ Who is your teacher?
(معلمت کیست؟)
- ❌ Who is your car? (غلط؛ برای اشیا از What استفاده کنید.)
- در جملات نسبی، اگر Who به فاعل اشاره کند، نمیتوان آن را حذف کرد:
- ✅ The man who lives here is a doctor.
(مردی که اینجا زندگی میکند دکتر است.)
- اگر Who به مفعول اشاره کند، میتوان آن را حذف کرد:
- ✅ The girl (who) I met yesterday was kind.
(دختری که دیروز ملاقات کردم مهربان بود.)
@englishteaching1398
@englishteaching1398
کاربرد "How is it that" در انگلیسی
عبارت "How is it that"
برای پرسش در مورد دلیل یا چگونگی وقوع چیزی به کار میرود، به ویژه وقتی که موضوع برای گوینده عجیب، غیرمنتظره یا غیرقابلدرک باشد. این ساختار کمی رسمیتر از پرسشهای مستقیم با "Why" یا "How" است و تاکید بیشتری بر تعجب یا کنجکاوی دارد.
🍇🍇۱. ساختار جمله:**
How is it that+ جمله خبری
مثال:
- How is it that you always arrive late?
(چطور ممکن است که تو همیشه دیر میرسی؟)
🍇🍇۲. مثالهای کاربردی با ترجمه فارسی:
الف) تعجب از یک واقعیت غیرمنتظره:**
- How is it that he speaks fluent Japanese despite never visiting Japan?
(چطور ممکن است که او به روانی ژاپنی صحبت میکند، با اینکه هرگز به ژاپن نرفته است؟)
ب) پرسش درباره یک تناقض:**
- How is it that the company is profitable, yet the employees are underpaid?
(چطور ممکن است که شرکت سودده است، اما کارمندان دستمزد کمی دریافت میکنند؟)
ج) سوال درباره یک پدیده طبیعی/علمی:**
- How is it that bees can navigate over long distances?
(چطور ممکن است که زنبورها میتوانند مسافتهای طولانی را جهتیابی کنند؟)
د) بیان شک یا تردید:**
- How is it that you knew about the surprise party? I told no one!
(چطور ممکن است که تو از مهمانی غافلگیرانه خبر داشتی؟ من به کسی نگفته بودم!)
🍇🍇۳. تفاوت با "Why" یا "How" ساده:**
- Why مستقیمتر است:
- *Why are you late?
* (چرا دیر کردی؟) — سوالی عادی.
- *How is it that you're always late?*
(چطور ممکن است همیشه دیر میکنی؟) — با لحن انتقادی یا تعجب.
- How معمولاً برای روش یا حالت است:
- *How did you learn Japanese?* (چطور ژاپنی یاد گرفتی؟)
- *How is it that you know Japanese?* (چطور ممکن است که ژاپنی بلدی؟) — با تاکید بر غیرمنتظره بودن.
---
🍇🍇۴. نکات حرفه ای:
- در نوشتار رسمی یا سخنرانیها، "How is it that" برای تاکید بر پیچیدگی یا ابهام یک موضوع مناسب است.
- گاهی به صورت "How comes it that" (قدیمیتر) یا "How does it happen that" نیز دیده میشود.
مثال ادبی:
- *"How is it that the clouds still hang on you?"* (Shakespeare, Hamlet)
(چطور ممکن است که ابرها هنوز بر تو سایه افکندهاند؟)
🍎🍎 جمعبندی:
از "How is it that" برای پرسشهای تحلیلی، انتقادی یا تعجب آمیز استفاده کنید، به ویژه وقتی میخواهید بر غیرمنطقی بودن یا رمزآلود بودن چیزی تاکید کنید.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
در انگلیسی، راههای مختلفی برای بیان آینده وجود دارد که هر کدام کاربرد خاصی دارند.
🍇🍇۱. Future Simple (will + infinitive)
برای پیشبینیها، تصمیمهای لحظهای یا وعدهها.
✅ مثال:
- She will travel to Paris next year.
(او سال آینده به پاریس سفر خواهد کرد.)
🍇🍇 ۲. Be going to + infinitive
برای برنامههای از پیش تعیینشده یا پیشبینی بر اساس شواهد.
✅ مثال:
- Look at those clouds! It is going to rain.
(به آن ابرها نگاه کن! قرار است باران ببارد.)
🍇🍇 ۳. Present Continuous (am/is/are + verb-ing)
برای برنامههای قطعی در آینده نزدیک.
✅ مثال:
- They are meeting their friends tonight.
(آنها امشب با دوستانشان ملاقات میکنند.)
🍇🍇 ۴. Present Simple
برای برنامههای زمانبندیشده (مثل ساعت حرکت قطار یا برنامههای رسمی).
✅ مثال:
- The train leaves at 9 AM tomorrow.
(قطار فردا ساعت ۹ صبح حرکت میکند.)
🍇🍇 ۵. Future Continuous (will be + verb-ing)
برای عملی که در زمان مشخصی در آینده در حال انجام خواهد بود.
✅ مثال:
- This time next week, I will be lying on the beach.
(این زمان هفته آینده، من در ساحل دراز کشیدهام.)
🍇🍇 ۶. Future Perfect (will have + past participle)
برای عملی که تا زمان مشخصی در آینده به پایان میرسد.
✅ مثال:
- By 2025, he will have graduated from university.
(تا سال ۲۰۲۵، او از دانشگاه فارغالتحصیل شده است.)
🍇🍇 ۷. Future Perfect Continuous (will have been + verb-ing)
برای عملی که تا زمان مشخصی در آینده ادامه داشته و تأکید بر مدت زمان آن است.
✅ مثال:
- By next month, she will have been working here for 5 years.
(تا ماه آینده، او ۵ سال است که اینجا کار میکند.)
@englishteaching1398
@conversation1404
@englishcartoon1403
@englishteaching1398
در زبان انگلیسی، اصطلاحات و ساختارهای متعددی برای بیان توصیه (Recommendation) وجود دارد که بسته به سطح رسمیت و زمینهٔ مکالمه استفاده میشوند.
🍇🍇۱. ساختارهای رسمی (Formal Recommendations)
🍈۱. It is advisable to + verb
- مثال:
It is advisable to consult a lawyer before signing the contract.
توصیه میشود پیش از امضای قرارداد با یک وکیل مشورت کنید.
🍈۲. I would strongly recommend that + clause
- مثال:
I would strongly recommend that you review the financial reports thoroughly.
اکیداً توصیه میکنم گزارشهای مالی را بهطور کامل بررسی کنید.
🍈۳. It is highly recommended that + clause
- مثال:
It is highly recommended that all participants attend the training session.
ترجمه: به همهٔ شرکتکنندگان توصیه میشود در جلسه آموزشی حضور یابند.
🍈۴. We suggest + gerund (اسم مصدر)
- مثال:
We suggest implementing the new software to improve efficiency.
ترجمه: پیشنهاد میکنیم نرمافزار جدید را برای افزایش بهرهوری اجرا کنید.
🍇🍇 ۲. ساختارهای نیمه رسمی (Semi-Formal Recommendations)
🍈۱. You might want to consider + gerund/noun
- مثال:
You might want to consider hiring a professional editor for your manuscript.
شاید بهتر باشد برای ویرایش کتابتان یک ویراستار حرفهای استخدام کنید.
🍈۲. I’d advise you to + verb
- مثال:
I’d advise you to double-check the data before submitting the report.
توصیه میکنم پیش از ارسال گزارش، دادهها را دوباره بررسی کنید.
🍈۳. It would be a good idea to + verb
- مثال:
It would be a good idea to schedule regular team meetings.
ایده خوبی است که جلسات منظم تیمی برنامهریزی کنید.
🍇🍇۳. ساختارهای غیررسمی (Informal Recommendations)
🍈۱. Why don’t you + verb?
- مثال:
Why don’t you try the new café downtown?
چرا کافه جدید مرکز شهر را امتحان نمیکنی؟
🍈۲. How about + gerund/noun?
- مثال:
How about taking a short break to recharge?
چطور است یک استراحت کوتاه داشته باشی تا انرژی بگیرید؟
🍈۳. You should + verb
- مثال:
You should watch that documentary; it’s eye-opening!
باید آن مستند را ببینی؛ واقعاً تکاندهنده است!
🍇🍇۴. اصطلاحات کلیدی برای توصیه
- A word of advice:
مثال:
A word of advice: Never underestimate the power of networking.
یک توصیه: هرگز قدرت شبکهسازی را دستکم نگیرید.
- If I were you, I would + verb:
مثال:
If I were you, I would negotiate the terms before accepting the offer.
اگر جای تو بودم، پیش از پذیرش پیشنهاد، شرایط را مذاکره میکردم.
- It’s worth + gerund:
مثال:
It’s worth visiting the museum while you’re in the city.
ارزش دارد وقتی در شهر هستید از موزه بازدید کنید.
🍇🍇۵. ساختارهای مبتنی بر اسم (Noun-Based Structures)
- Recommendation:
مثال:
My recommendation is to focus on customer feedback.
توصیهٔ من این است که بر نظرات مشتریان تمرکز کنید.
- Suggestion:
مثال:
Do you have any suggestions for improving workflow?
آیا پیشنهادی برای بهبود جریان کار دارید؟
@englishteaching1398
@englishteaching1398
کلمه "even" در زبان انگلیسی کاربردهای متعددی دارد که عمدتاً برای تأکید، مقایسه، بیان تعجب یا تضاد استفاده میشود.
🍇🍇 ۱. تأکید بر غیرمنتظره بودن (Emphasis on Surprise/Extremes)
برای بیان اینکه چیزی غیرمنتظره، افراطی یا شگفت انگیز است.
ساختار:
Even + [موضوع/فعل]
- مثال:
- Even a child can solve this problem.
(حتی یک بچه هم میتواند این مسئله را حل کند.)
- She didn’t even say "thank you."
(او حتی "متشکرم" هم نگفت.)
- He eats everything, even raw onions!
(او همه چیز می خورد، حتی پیاز خام!)
---
🍇🍇 ۲. مقایسه سطحی بالاتر (Comparison for Equality or Higher Degree)
برای نشاندادن یک سطح بالاتر یا برابر در مقایسه با چیزی دیگر.
ساختار:
Even + [صفت/قید مقایسهای]
- مثال:
- This movie is even better than the first one.
(این فیلم حتی از قسمت اول هم بهتر است.)
- She runs even faster when she’s motivated.
(او وقتی انگیزه دارد، حتی سریعتر هم می دود.)
---
🍇🍇۳. بیان تعجب یا تضاد (Expressing Contrast/Contradiction)
برای تأکید بر تضاد بین دو موقعیت یا انتظار.
ساختار:
Even though/if + [جمله]
- مثال:
- Even though it was raining, we went hiking.
(حتی با اینکه باران می بارید، ما به پیاده روی رفتیم.)
- I’ll support you even if everyone else disagrees.
(حتی اگر بقیه مخالف باشند، من از تو حمایت میکنم.)
---
🍇🍇 ۴. تأکید بر توزیع یکسان (Emphasizing Uniform Distribution)
برای بیان اینکه چیزی به طور یکسان در تمام موارد صدق میکند.
ساختار:
Evenly (قید) / Even + [اسم جمع]
- مثال:
- The students were evenly divided into groups.
(دانش آموزان به طور مساوی بین گروهها تقسیم شدند.)
- Even the smallest details matter.
(حتی کوچکترین جزئیات هم مهم هستند.)
---
🍇🍇🍇 ۵. کاربرد ریاضی (Mathematical Use)
برای اشاره به اعداد زوج در مقابل اعداد فرد.
- مثال:
- 2, 4, 6 are even numbers.
(۲، ۴، ۶ اعداد زوج هستند.)
---
🍇🍇۶. تأکید بر ادامه دار بودن (Emphasizing Continuity)
برای نشان دادن تداوم یک عمل یا وضعیت.
ساختار:
Even + [زمان استمراری]
- مثال:
- She kept working even while being sick.
(او حتی در حالی که مریض بود هم به کارش ادامه داد.)
---
🍓🥕🍓 نکات کلیدی:
- جایگاه "even" در جمله اهمیت دارد و معنی را تغییر میدهد:
- Even I know the answer.
(حتی من هم جواب را میدانم.) ← تأکید بر "من".
- I even know the answer.
(من حتی جواب را هم میدانم.) ← تأکید بر "جواب".
- در جملات منفی، "not even" برای بیان حداقل انتظار استفاده میشود:
- He didn’t even try.
(او حتی تلاش هم نکرد.)
@englishteaching1398
@englishcartoon1403
@englishteaching1398
در زبان انگلیسی، اصطلاحات و ساختارهای حرفهای متعددی برای بیان توصیه (Recommendation) وجود دارد که بسته به سطح رسمیت و زمینهٔ مکالمه استفاده میشوند.
🍇🍇۱. ساختارهای رسمی (Formal Recommendations)
🍈۱. It is advisable to + verb
- مثال:
It is advisable to consult a lawyer before signing the contract.
توصیه میشود پیش از امضای قرارداد با یک وکیل مشورت کنید.
🍈۲. I would strongly recommend that + clause
- مثال:
I would strongly recommend that you review the financial reports thoroughly.
اکیداً توصیه میکنم گزارشهای مالی را بهطور کامل بررسی کنید.
🍈۳. It is highly recommended that + clause
- مثال:
It is highly recommended that all participants attend the training session.
ترجمه: به همهٔ شرکتکنندگان توصیه میشود در جلسه آموزشی حضور یابند.
🍈۴. We suggest + gerund (اسم مصدر)
- مثال:
We suggest implementing the new software to improve efficiency.
ترجمه: پیشنهاد میکنیم نرمافزار جدید را برای افزایش بهرهوری اجرا کنید.
🍇🍇 ۲. ساختارهای نیمه رسمی (Semi-Formal Recommendations)
🍈۱. You might want to consider + gerund/noun
- مثال:
You might want to consider hiring a professional editor for your manuscript.
شاید بهتر باشد برای ویرایش کتابتان یک ویراستار حرفهای استخدام کنید.
🍈۲. I’d advise you to + verb
- مثال:
I’d advise you to double-check the data before submitting the report.
توصیه میکنم پیش از ارسال گزارش، دادهها را دوباره بررسی کنید.
🍈۳. It would be a good idea to + verb
- مثال:
It would be a good idea to schedule regular team meetings.
ایده خوبی است که جلسات منظم تیمی برنامهریزی کنید.
🍇🍇۳. ساختارهای غیررسمی (Informal Recommendations)
🍈۱. Why don’t you + verb?
- مثال:
Why don’t you try the new café downtown?
چرا کافه جدید مرکز شهر را امتحان نمیکنی؟
🍈۲. How about + gerund/noun?
- مثال:
How about taking a short break to recharge?
چطور است یک استراحت کوتاه داشته باشی تا انرژی بگیرید؟
🍈۳. You should + verb
- مثال:
You should watch that documentary; it’s eye-opening!
باید آن مستند را ببینی؛ واقعاً تکاندهنده است!
🍇🍇۴. اصطلاحات کلیدی برای توصیه
- A word of advice:
مثال:
A word of advice: Never underestimate the power of networking.
یک توصیه: هرگز قدرت شبکهسازی را دستکم نگیرید.
- If I were you, I would + verb:
مثال:
If I were you, I would negotiate the terms before accepting the offer.
اگر جای تو بودم، پیش از پذیرش پیشنهاد، شرایط را مذاکره میکردم.
- It’s worth + gerund:
مثال:
It’s worth visiting the museum while you’re in the city.
ارزش دارد وقتی در شهر هستید از موزه بازدید کنید.
🍇🍇۵. ساختارهای مبتنی بر اسم (Noun-Based Structures)
- Recommendation:
مثال:
My recommendation is to focus on customer feedback.
توصیهٔ من این است که بر نظرات مشتریان تمرکز کنید.
- Suggestion:
مثال:
Do you have any suggestions for improving workflow?
آیا پیشنهادی برای بهبود جریان کار دارید؟
@englishteaching1398
@englishteaching1398
🍎🍎🍎کاربرد ساختار منفی دوگانه در انگلیسی (Double Negatives) با مثال و ترجمه فارسی
ساختار منفی دوگانه (Double Negative) در انگلیسی به استفاده همزمان دو واژه یا عبارت منفی در یک جمله اشاره دارد. این ساختار در انگلیسی استاندارد معمولاً غیررسمی محسوب میشود و ممکن است معنای جمله را مبهم یا حتی معکوس کند. با این حال، در گویشها، ادبیات، یا گفتار عامیانه برای تاکید یا ایجاد سبک خاصی استفاده میشود.
---
🍓🍓 ۱. کاربرد استاندارد: تأیید غیرمستقیم (Positive Meaning)
در انگلیسی استاندارد، دو عبارت منفی در یک جمله یکدیگر را خنثی میکنند و نتیجه معنای مثبت میدهد.
- مثال انگلیسی:
*"I don’t disagree with you."*
- ترجمه فارسی: "من مخالف تو نیستم."
- تفسیر: این جمله به معنای *"من موافقم"* است.
- مثال انگلیسی:
*"It is not impossible to solve this problem."*
- ترجمه فارسی: "حل این مشکل غیرممکن نیست."
- تفسیر: یعنی *"مشکل قابل حل است."*
---
🍓🍓 ۲. کاربرد غیراستاندارد: تأکید بر منفی بودن (Emphatic Negation)
در گویشهای غیررسمی یا برخی لهجه ها (مثل انگلیسی آفریقایی-آمریکایی)، دو عبارت منفی برای تأکید قویتر بر منفی بودن استفاده میشوند. این کاربرد در انگلیسی استاندارد نادرست تلقی میشود.
*"I didn’t see nobody at the park."*
"من هیچکس رو توی پارک ندیدم."
- تفسیر:
در انگلیسی استاندارد باید گفت: *"I didn’t see anybody."*
*"She never says nothing to me."*
"او هیچوقت چیزی به من نمی گوید."
- تفسیر استاندارد:
*"She never says anything."*
---
🍓🍓 ۳. کاربرد ادبی یا شاعرانه (Literary Use)
در ادبیات یا شعر، گاهی از ساختار منفی دوگانه برای ایجاد تأثیر هنری یا ایهام استفاده میشود.
- مثال انگلیسی (از شکسپیر):
*"I have not uttered nor never none shall mortal man proclaim."*
"من نگفته ام و هیچ انسانی هرگز اعلام نخواهد کرد."
- تفسیر: تاکید بر انکار کامل با استفاده از سه واژهی منفی!
---
🍓🍓 ۴. تفاوت با فارسی
در فارسی، ساختار منفی دوگانه معمولاً پذیرفته شده است و برای تاکید به کار میرود، اما در انگلیسی استاندارد اینگونه نیست.
- مثال فارسی: "هیچکس اینجا نیست."
- ترجمه انگلیسی استاندارد: *"Nobody is here."*
(نه: *"Nobody isn’t here."*)
---
🍓🍓 ۵. خطاهای رایج زبان آموزان
- غلط: *"I don’t need no help."*
- صحیح:
*"I don’t need any help."*
"من به هیچ کمکى نیاز ندارم."
- غلط:
*"We didn’t go nowhere."*
- صحیح:
*"We didn’t go **anywhere
"ما به هیچ جا نرفتیم."
@englishteaching1398
@englishteaching1398
در زبان انگلیسی، برای بیان الزام (وظیفه اجباری یا نیاز قطعی) از افعال و ساختارهای متنوعی استفاده میشود. تفاوت این ساختارها در منبع الزام (شخصی، قانونی، اخلاقی) و سطح ضرورت است. در زیر مهمترین آنها را با مثال و ترجمه فارسی توضیح میدهم:
🍇🍇۱. Must**
- منبع الزام: شخصی، اخلاقی، یا قوانین رسمی.
- سطح ضرورت: بسیار قوی.
- مثال:
- You must wear a helmet while riding a bike.
شما باید هنگام دوچرخهسواری کلاه ایمنی بپوشید.
- Students must submit their assignments by Friday.
دانشجویان باید تکالیف خود را تا جمعه تحویل دهند.
🍇🍇۲. Have to**
- منبع الزام: الزامات بیرونی (قوانین، مقررات، دستورات دیگران).
- سطح ضرورت: قوی، اما کمتر از must.
- مثال:
- I have to attend the meeting tomorrow.
من مجبورم فردا در جلسه شرکت کنم.
- You have to show your ID at the airport.
شما باید کارت شناسایی خود را در فرودگاه نشان دهید.
🍇🍇۳. Need to**
- منبع الزام: نیاز عملی یا منطقی.
- سطح ضرورت: متوسط.
- مثال:
- You need to drink water to stay healthy.
شما نیاز دارید آب بنوشید تا سالم بمانید.
- He needs to fix the car before the trip.
او باید ماشین را قبل از سفر تعمیر کند.
🍇🍇۴. Required to / Obligated to**
- منبع الزام: رسمی (قراردادها، قوانین سازمانی).
- سطح ضرورت: بسیار رسمی و قوی.
- مثال:
- Employees are required to wear uniforms.
کارمندان ملزم هستند یونیفرم بپوشند.
- Citizens are obligated to pay taxes.
شهروندان موظفند مالیات پرداخت کنند.
🍇🍇۵. ساختارهای منفی
- Mustn’t (ممنوعیت):
- You mustn’t smoke here.
شما نباید اینجا سیگار بکشید.
- Don’t have to
(عدم نیاز):
- You don’t have to come if you’re busy.
اگر مشغول هستید، نیازی نیست بیایید.
🍇🍇۶. اصطلاحات غیررسمی**
- Gotta
(شکل کوتاهشده have got to):
- I gotta finish this project today.
من باید این پروژه را امروز تمام کنم.
- It’s mandatory to:
- It’s mandatory to wear masks in hospitals.
الزامی است که در بیمارستانها ماسک بزنید.
🍇🍇۷. ساختارهای شرطی برای الزام
- If you want to succeed, you must work hard.
اگر میخواهید موفق شوید، باید سخت کار کنید.
- Should
(برای الزام اخلاقی ملایم):
- You should respect your elders.
شما باید به بزرگترها احترام بگذارید
🍓🍓 نکات کلیدی:
- Must
برای الزامهای شخصی یا قوانین قطعی استفاده میشود.
- Have to
برای الزامهای بیرونی (مثلاً دستور رئیس) مناسب است.
- Need to
بر نیاز منطقی یا عملی تأکید دارد.
- Mustn’t
بیانگر ممنوعیت است، نه الزام!
@englishteaching1398
@englishteaching1398
جایگاه و کاربرد "both" در ساختارهای زبان انگلیسی
"Both"
در زبان انگلیسی به عنوان تعیین کننده (determiner)، ضمیر (pronoun)، حرف ربط (conjunction) و قید (adverb) استفاده میشود. در زیر هر کاربرد همراه با مثال و ترجمه حرفهای توضیح داده شده است:
---
🍓🍓 ۱. "Both" به عنوان تعیین کننده (Determiner)
در این حالت، "both" قبل از اسم یا عبارت اسمی میآید و بر دوتایی بودن تأکید میکند.
- ساختار:
- Both + اسم (جمع)
- Both of + ضمیر/اسم (با "the" یا possessive)
مثالها:
- Both students passed the exam.
(هر دو دانش آموز در امتحان قبول شدند.)
- Both of the books are interesting.
(هر دو کتاب جالب هستند.)
- Both of my friends are coming.
(هر دو دوست من می آیند.)
---
🍓🍓۲. "Both" به عنوان ضمیر (Pronoun)
در این حالت، "both" به تنهایی یا همراه با "of" برای اشاره به دو چیز یا نفر قبلاً ذکرشده استفاده میشود.
- ساختار:
- Both (بدون اسم)
- Both of + ضمیر/اسم
مثالها:
- I have two cats. Both are black.
(دو گربه دارم. هر دو سیاه هستند.)
- Both of them are doctors.
(هر دوی آنها دکتر هستند.)
- She likes both.
(او هر دو را دوست دارد.)
---
🍓🍓۳. "Both" به عنوان حرف ربط (Conjunction) در این حالت، "both" همراه با "and" برای تأکید بر دو چیز، شخص یا عمل استفاده میشود.
- ساختار:
- Both X and Y
مثالها:
- Both Ali and Sara are coming to the party.
(هم علی و هم سارا به مهمانی میآیند.)
- She both sings and dances.
(او هم میخواند و هم میرقصد.)
- This movie is both entertaining and educational.
(این فیلم هم سرگرم کننده است و هم آموزشی.)
---
🍓🍓 ۴. "Both" به عنوان قید (Adverb)
در این حالت، "both" برای تأکید بر دو ویژگی یا عمل همزمان استفاده میشود و معمولاً بعد از فعل کمکی یا قبل از فعل اصلی میآید.
- ساختار:
- فاعل + فعل کمکی + both + فعل اصلی
مثالها:
- They can both speak French.
(آنها هر دو می توانند فرانسوی صحبت کنند.)
- We have both finished the project.
(ما هر دو پروژه را تمام کرده ایم.)
- The children were both laughing and crying.
(بچه ها هم می خندیدند و هم گریه می کردند.)
---
نکات کلیدی و خطاهای رایج
- عدم استفاده با سه یا بیشتر:
- ❌ Both Ali, Sara, and Mary... (نادرست)
- ✅ Ali, Sara, and Mary... (درست)
- ترتیب در جملات منفی:
- ❌ Both of them didn’t come. (نادرست؛ معنای مبهم)
- ✅ Neither of them came. (درست؛ استفاده از "neither" برای منفیسازی)
- جایگاه در جمله:
- ❌ They both are students. (غیررسمی)
- ✅ They are both students. (رسمی تر)
@englishteaching1398
@englishteaching1398
انواع مختلف معنی کلمهٔ "Some"
🍓🍓۱. نشان دهندهٔ مقدار یا تعداد نامشخص (برای اسامی غیرقابل شمارش یا جمع)
- مثال:
- *Can I have some water?*
- ترجمه: میشه کمی آب بهم بدی؟
- *There are some apples on the table.*
- ترجمه: چندتا سیب روی میز هست.
توضیح:
در این حالت، "some" برای اشاره به مقداری نامشخص از یک چیز غیرقابل شمارش (مانند آب) یا تعدادی نامشخص از یک اسم جمع (مانند سیبها) استفاده میشود.
---
🍓🍓 ۲. به معنای «تقریباً» یا «حدود» (در متنهای رسمی یا ادبی)
- مثال:
- *The event attracted some 500 participants.*
- ترجمه: این رویداد حدود ۵۰۰ شرکت کننده داشت.
- *She spent some three hours writing the report.*
- ترجمه: او تقریباً سه ساعت صرف نوشتن گزارش کرد.
توضیح:
در این حالت، "some" برای بیان یک عدد یا زمان تقریبی به کار میرود و بیشتر در متون رسمی یا ادبی دیده میشود.
---
🍓🍓 ۳. اشاره به یک شخص یا چیز ناشناخته (با اسم مفرد)
- مثال:
- *Some guy called you yesterday.*
- ترجمه: یه نفر دیروز بهت زنگ زد.
- *I read it in some magazine.*
- ترجمه: توی یه مجله ای خوندمش.
توضیح:
در اینجا "some" به معنی «یک نفر/چیز نامشخص» است و برای اشاره به چیزی استفاده میشود که هویت دقیق آن مشخص نیست.
---
🍓🍓 ۴. تأکید بر کیفیت یا ویژگی خاص (اغلب در انگلیسی آمریکایی)
- مثال:
- *That was some performance!*
- ترجمه: این چه اجرای بینظیری بود! (تعجب/تحسین)
- *He’s some kind of genius.*
- ترجمه: اون یه جورایی نابغه است!
توضیح:
در این حالت، "some" برای تأکید بر ویژگی خاص (مثبت یا منفی) استفاده میشود و گاهی با لحن طعنه آمیز همراه است.
---
🍓🍓 ۵. در جملات منفی برای مقایسه با «هیچ» (Some vs. Any)
- مثال:
- *I don’t need some of these books.*
- ترجمه: من به بعضی از این کتابها نیازی ندارم.
- *I don’t need any of these books.*
- ترجمه: من به هیچکدام از این کتابها نیازی ندارم.
توضیح:
در جملات منفی، "some" به معنی «بعضی» است و برخلاف "any" که به معنی «هیچ» است، بر بخشی از کل تأکید میکند.
---
🍓🍓 ۶. در پیشنهادها یا درخواستهای مودبانه
- مثال:
- *Would you like some tea?*
- ترجمه: چای میل دارید؟
- *Could you give me some advice?*
- ترجمه: میشه کمی راهنمایی ام کنید؟
توضیح:
در این حالت، "some" برای بیان پیشنهاد یا درخواست به صورت غیرمستقیم و مودبانه استفاده میشود.
---
🍓🍓 ۷. اشاره به زمان یا مکان نامشخص
- مثال:
- *Let’s meet some other time.*
- ترجمه: بیا یه وقت دیگه همدیگه رو ببینیم.
- *He lives somewhere in Tehran.*
- ترجمه: اون یه جایی تو تهران زندگی میکنه.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
Farther
تعریف: "Farther" معمولاً به فاصلههای فیزیکی اشاره دارد و در context های قابل لمس مورد استفاده قرار میگیرد.
مثال:
"She walked farther than I did."
ترجمه: "او بیشتر از من راه رفت."
Further
تعریف: "Further" بیشتر به معنای توسعه و پیشرفت معنایی است و میتواند به موضوعات غیر فیزیکی و انتزاعی نیز اشاره کند، مانند تحقیق، یادگیری، و بحث.
مثال:
"We need to discuss this issue further."
ترجمه: "ما باید این موضوع را بیشتر مورد بحث قرار دهیم."
1. Farther
مثال:
"The store is farther down the street than I thought."
ترجمه: "فروشگاه بیشتر از آنچه فکر میکردم در انتهای خیابان است."
2. Further
مثال:
"We decided to further our research on climate change."
ترجمه: "ما تصمیم گرفتیم که تحقیقات خود را درباره تغییرات آب و هوا بیشتر پیش ببریم."
3. Farther
مثال:
"He can run farther than any of his friends."
ترجمه: "او میتواند بیشتر از هر یک از دوستانش بدود."
4. Further
مثال:
"If you have further questions, feel free to ask me."
ترجمه: "اگر سوالات بیشتری دارید، لطفاً با من تماس بگیرید."
جمعبندی
Farther:
معمولاً برای اشاره به
فاصلههای فیزیکی استفاده میشود.
Further:
برای اشاره به مفاهیم انتزاعی و توسعه موضوعات به کار میرود.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
در زبان انگلیسی، ساختارهای موازی (Parallel Structures) در جملات شرطی (Conditional Sentences) به استفاده از ساختارهای گرامری یکسان در بخشهای مختلف جمله اشاره دارد تا خواندن و درک جمله را آسانتر کند. این اصل به ویژه در جملات شرطی مرکب اهمیت دارد، زیرا هر دو بخش جمله (شرط و نتیجه) باید از نظر گرامری هماهنگ باشند.
🍇🍇🍇 انواع جملات شرطی با ساختار موازی
🍓🍓۱. شرطی نوع صفر (Zero Conditional)
ساختار:
If + Present Simple, Present Simple
مثال انگلیسی:
✅ If you heat ice, it melts.
❌ (غیرموازی) If you heat ice, it will melt.
ترجمه فارسی:
اگر یخ را گرم کنی، آب میشود.
---
🍓🍓 ۲. شرطی نوع اول (First Conditional)
ساختار:
If + Present Simple, Future Simple (will + infinitive)
مثال انگلیسی:
✅ If it rains, we will cancel the trip.
❌ (غیرموازی) If it rains, we cancel the trip.
ترجمه فارسی:
اگر باران ببارد، ما سفر را لغو خواهیم کرد.
---
🍓🍓 ۳. شرطی نوع دوم (Second Conditional)
ساختار:
If + Past Simple, would + infinitive
مثال انگلیسی:
✅ If I were rich, I would travel the world.
❌ (غیرموازی) If I were rich, I travel the world.
ترجمه فارسی:
اگر ثروتمند بودم، دور دنیا سفر میکردم.
---
🍓🍓 ۴. شرطی نوع سوم (Third Conditional)
ساختار:
If + Past Perfect, would have + past participle
مثال انگلیسی:
✅ If she had studied harder, she would have passed the exam.
❌ (غیرموازی) If she had studied harder, she will pass the exam.
ترجمه فارسی:
اگر او سختتر درس خوانده بود، امتحان را قبول میشد.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
کاربرد کلمهٔ "Problem"
🍓🍓 ۱. معانی و کاربردهای کلمهٔ "Problem"
- مشکل/مسئله: اشاره به یک وضعیت دشوار یا چیزی که نیاز به حل شدن دارد.
- مثال:
*The main problem is lack of funding.*
- سؤال ریاضی/مسئله: در ریاضیات یا علوم.
- مثال:
*Solve this math problem.*
- اختلال/نقص: در زمینه های فنی یا پزشکی.
- مثال:
*The car has a mechanical problem.*
---
🍓🍓۲. اشتباهات رایج در استفاده از "Problem"
🧅 الف) اشتباهات معنایی
۱. اشتباه بین "Problem" و "Question"
- ❌ *The teacher gave us five problems to discuss.* (اگر منظور سوالات غیرریاضی است)
- ✅ *The teacher gave us five questions to discuss.*
۲. تفاوت "Problem" با "Issue" و "Trouble"
- Issue: اغلب برای موضوعات بحث برانگیز یا اجتماعی (مثلاً *environmental issues*).
- Trouble: بیشتر برای موقعیتهای شخصی یا احساسی (مثلاً *I’m in trouble*).
---
🧅 ب) اشتباهات گرامری
۱. حذف حرف تعریف (Article)
- ❌ *She has problem with her laptop.*
- ✅ *She has a problem with her laptop.*
۲. استفاده نادرست از حروف اضافه
- ❌ *There is a problem on the system.*
- ✅ *There is a problem with the system.*
۳. جمعبندی نادرست
- ❌ *We face many problem.*
- ✅ *We face many problems.*
---
🧅ج) اشتباهات سبکی در رایتینگ
۱. تکرار بیش از حد "Problem"
- ❌ *The problem of pollution is a major problem in cities.*
- ✅ *Pollution poses a major challenge in urban areas.*
۲. اضافه کردن کلمات زائد
- ❌ *It is a problematic situation.*
- ✅ *It is a problem.*
۳. استفاده غیررسمی در متن آکادمیک
- ❌ *No problem!* (در مقالهٔ علمی)
- ✅ *This does not pose a significant issue.*
---
🍓🍓 ۳. نکات کلیدی برای جلوگیری از اشتباهات
- مترادفها: از واژه هایی مانند issue, challenge, difficulty استفاده کنید تا تنوع ایجاد شود.
- حروف اضافه: ترکیبهای رایج:
- *A problem with something*
- *To solve a problem*
- *Faced by a problem*
- گرامر: همیشه "problem" را به عنوان یک اسم قابل شمارش در نظر بگیرید (مگر در عبارتهایی مانند *no problem*).
@englishteaching1398
🎉 پیوستن به تبادل شگفتانگیز کانالها 🎉
🚀 فرصتی عالی برای رشد و دیده شدن 🚀
💥 آمادهای با تبادل کانالها موفقیت رو تجربه کنی؟ 💥
🔗 جهت تاییدیه شرکت در لیست کلیک کنید: TabadolateAysan ↪️
🌏🌏🌏دوستان گرامی با توجه به اینکه کانال به بالای هزار عضو رسیده است برای امکانات بیشتر در کانال و ارتقا کانال به حمایت شما از طریق لینک زیر نیازمندیم خواهشمند است لینک زیر را از طریق کلیک بر روی آن تقویت نمایید با تشکر
/channel/englishteaching1398?boost
@englishteaching1398
عبارتهای "despite"، "in spite of"، و "in spite of the fact that" در زبان انگلیسی برای بیان تضاد یا درست بودن یک ایده در مقابل یک شرایط دیگر به کار میروند. در ادامه، هر سه عبارت به همراه مثال و ترجمه فارسی توضیح داده میشود:
🎈1. Despite
* کاربرد: از "despite" برای بیان این موضوع استفاده میشود که یک واقعیت یا وضعیت نمیتواند تأثیر منفی یا تغییری در یک واقعیت دیگر داشته باشد.
* مثال: Despite the rain, we went for a picnic.
* ترجمه: با وجود باران، ما برای پیک نیک رفتیم.
🎈2. In spite of
* کاربرد: "In spite of" به همان معنی "despite" است و معمولاً به همراه یک اسم یا عبارت اسمی میآید.
* مثال: In spite of his illness, he completed the marathon.
* ترجمه: با وجود بیماریاش، او ماراتن را به پایان رساند.
🎈 3. In spite of the fact that
* کاربرد: این عبارت به صورت کاملتری شوک تضاد را نشان میدهد و معمولاً برای بیان یک جمله کامل به کار میرود.
* مثال: In spite of the fact that she was tired, she decided to go to the party.
* ترجمه: با وجود اینکه او خسته بود، تصمیم گرفت به مهمانی برود.
🎈🎈🎈 نتیجهگیری
هر سه عبارت برای بیان تضاد یا مقاومت در برابر یک واقعیت به کار میروند، با این تفاوت که "despite" و "in spite of" معمولاً به همراه اسم یا عبارت اسمی استفاده میشوند، در حالی که "in spite of the fact that" برای بیان جملات کامل مناسبتر است.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
حروف اضافه (Prepositions) در زبان انگلیسی نقش مهمی در ایجاد ساختارهای موازی (Parallel Structures) دارند. ساختارهای موازی به ساختارهایی اشاره دارند که در آنها اجزای مشابه از نظر دستوری به صورت متوازن و هماهنگ در جمله قرار میگیرند تا خوانایی و زیبایی جمله را افزایش دهند.
🍑🍑🍑نقش حروف اضافه در ساختارهای موازی:
🍓🍓1. حفظ توازن در لیستها:
- اگر در یک لیست از حروف اضافه استفاده میشود، بهتر است همه اجزای لیست از یک حرف اضافه مشابه پیروی کنند یا ساختار آنها یکسان باشد.
- غیرموازی:
*She is good at swimming, running and to dance.*
- موازی:
*She is good at swimming, running, and dancing.* (همه افعال با -ing)
*She is good at swimming, at running, and at dancing.* (تکرار حرف اضافه برای تأکید)
🍓🍓2. هماهنگی در ساختارهای مرکب:
- وقتی دو یا چند جمله یا عبارت با هم مقایسه یا ترکیب میشوند، حروف اضافه باید به صورت موازی استفاده شوند.
- غیرموازی:
*He was interested in reading books and to watch movies.*
- موازی:
*He was interested in reading books and watching movies.*
*He was interested in books and movies.* (حذف حرف اضافه تکراری)
🍓🍓3. تکرار یا حذف حروف اضافه برای وضوح:
- گاهی تکرار حرف اضافه برای جلوگیری از ابهام ضروری است.
- ابهام:
*She talked about her trip to Spain and her new job.* (آیا درباره شغلش هم صحبت کرد یا فقط درباره سفر؟)
- واضح:
*She talked about her trip to Spain and about her new job.*
🍓🍓4. حروف اضافه متفاوت در ساختارهای موازی:
- اگر هر بخش از جمله نیاز به حرف اضافه متفاوتی دارد، باید هر کدام به درستی استفاده شوند.
- موازی:
*He is afraid of darkness but interested in science.*
🍑🍑🍑 نتیجه گیری:
حروف اضافه در ساختارهای موازی باید به گونه ای استفاده شوند که تعادل دستوری را حفظ کنند. در برخی موارد، تکرار حرف اضافه ضروری است، در حالی که در موارد دیگر میتوان آن را حذف کرد تا جمله روانتر شود. رعایت این اصل به بهبود خوانایی و زیبایی جمله کمک میکند.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
گرامر کلمه "above" در انگلیسی به شرح زیر است:
---
🍓🍓۱. به عنوان حرف اضافه (Preposition)
معنای اصلی: نشاندهنده موقعیت "بالاتر از چیزی" (به صورت فیزیکی یا انتزاعی).
مثالها:
- The clock is above the door.
(ساعت بالای در است.)
- Temperatures were above average this summer.
(دماها این تابستان بالاتر از حد متوسط بود.)
---
🍓🍓 ۲. به عنوان قید (Adverb)
معنا: اشاره به مکانی یا موقعیتی "بالا" بدون نیاز به مفعول.
مثالها:
- She lives in the apartment above.
(او در آپارتمان بالایی زندگی میکند.)
- The rules mentioned above apply to everyone.
(قوانین ذکرشده در بالا برای همه اعمال میشود.)
---
🍓🍓۳. به عنوان صفت (Adjective)
معنا: توصیف چیزی که "بالاتر یا پیشتر" اشاره شده است.
مثالها:
- Please read the above instructions carefully.
(لطفاً دستورالعملهای بالایی را با دقت بخوانید.)
- The above examples clarify the rule.
(مثالهای بالا قاعده را روشن میکنند.)
---
🍓🍓 ۴. کاربردهای خاص و عبارات رایج
- Above all: به معنای "از همه مهمتر".
- Above all, be honest. (از همه مهمتر، صادق باش.)
- The above: به عنوان اسم برای اشاره به متن/چیزی که پیشتر آمده.
- The above is a summary of our findings. (متن بالا خلاصهای از یافتههای ماست.)
---
🍓🍓 ۵. تفاوت با "over"
- Above: موقعیت ثابت و بالاتر (بدون تماس فیزیکی).
- The moon is above the mountains.
- Over: پوشش یا حرکت از یک سمت به سمت دیگر.
- The plane flew over the city.
@englishteaching1398
@englishcartoon1403
@conversation1404
ویدیو شماره ۱۷ فنون ترجمه دکتر کشفی
@englishteaching1398
@englishcartoon1403
@englishteaching1398
در زیر کاربردهای حرفهای حرف اضافه "of" در زبان انگلیسی به صورت کلی و جامع بیان شده است.
🍇🍇۱. مالکیت یا رابطه (Possession/Relationship)
- *The CEO of the company announced a new strategy.*
مدیرعامل شرکت یک استراتژی جدید اعلام کرد.
- *The impact of climate change is undeniable.*
تأثیر تغییرات اقلیمی انکارناپذیر است.
---
🍇🍇۲. ترکیب یا مواد سازنده (Composition)
- *This necklace is made of pure gold.*
این گردنبند از طلای خالص ساخته شده است.
- *A team of scientists conducted the research.*
یک تیم متشکل از دانشمندان این پژوهش را انجام دادند.
---
🍇🍇۳. منشأ یا منبع (Origin/Source)
- *She is a graduate of Stanford University.*
او فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد است.
- *The theories of Einstein revolutionized physics.*
نظریه های اینشتین فیزیک را متحول کرد.
---
🍇🍇 ۴. اندازه گیری (Measurement)
- *Add two cups of flour to the mixture.*
دو فنجان آرد به مخلوط اضافه کنید.
- *The project requires a budget of $1 million.*
این پروژه به بودجه ای معادل یک میلیون دلار نیاز دارد.
---
🍇🍇۵. عبارات توصیفی (Descriptive Phrases)
- *He is a man of great wisdom.*
او مردی خردمند است.
- *This is a matter of national security.*
این مسئله ای مربوط به امنیت ملی است.
---
🍇🍇 ۶. بخشی از کل (Partitive Use)
- *Only a few of the applicants were selected.*
فقط چند نفر از متقاضیان انتخاب شدند.
- *The majority of the team supported the decision.*
اکثریت اعضای تیم از این تصمیم حمایت کردند.
---
🍇🍇 ۷. عبارات زمانی (Time Expressions)
- *The contract will expire by the end of June.*
قرارداد تا پایان ژوئن منقضی میشود.
- *The event is scheduled for the first week of December.*
این رویداد برای هفته اول دسامبر برنامه ریزی شده است.
---
🍇🍇۸. علت یا دلیل (Cause/Reason)
- *He died of a rare disease.*
-
او بر اثر یک بیماری نادر درگذشت.
- *Many people suffer of loneliness in modern society.*
بسیاری از مردم در جامعه مدرن از احساس تنهایی رنج میبرند.
🍇🍇 ۹. عنوانهای رسمی (Formal Titles)
- *The Minister of Foreign Affairs will attend the summit.*
وزیر امور خارجه در اجلاس شرکت خواهد کرد.
- *The University of Oxford is ranked among the top globally.*
دانشگاه آکسفورد در میان برترین های جهان رتبه بندی شده است.
🍇🍇۱۰. افعال عبارتی (Phrasal Verbs)
-
- *Please take care of the documents.
مراقب اسناد باشید.
- *The board approved of the new policy.*
هیئت مدیره با سیاست جدید موافقت کرد.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
برای کلمههای «عصبانی شدن» و «عصبانیت» در انگلیسی، چندین واژه وجود دارد که هر کدام در موقعیتهای مختلف استفاده میشوند. در زیر برخی از رایجترین آنها را با تلفظ و مثالهایی همراه با ترجمه فارسی آوردهام:
---
🥽🥽 1. Angry (ˈæŋɡri)
معنی: عصبانی
مثال:
- She was angry because he forgot her birthday.
(او عصبانی بود چون او تولدش را فراموش کرده بود.)
---
🥽🥽 2. Get angry (ɡet ˈæŋɡri)
معنی: عصبانی شدن
مثال:
- Don’t get angry over small things.
(بر سر چیزهای کوچک عصبانی نشو.)
---
🥽🥽 3. Anger (ˈæŋɡər)
معنی: عصبانیت
مثال:
- His anger was visible on his face.
(عصبانیت او روی صورتش مشخص بود.)
---
🥽🥽 4. Mad (mæd)
معنی: عصبانی، دیوانه (در انگلیسی آمریکایی بیشتر به معنای عصبانی استفاده میشود)
مثال:
- He was mad at his friend for breaking his phone.
(او از دوستش به خاطر شکستن گوشیاش عصبانی بود.)
---
🥽🥽 5. Furious (ˈfjʊriəs)
معنی: خشمگین، بسیار عصبانی
مثال:
- She was furious when she found out the truth.
(وقتی حقیقت را فهمید، بسیار عصبانی شد.)
---
🥽🥽 6. Rage (reɪdʒ)
معنی: خشم شدید، عصبانیت شدید
مثال:
- He was filled with rage after the argument.
(او پس از بحث پر از خشم شدید بود.)
---
🥽🥽 7. Irritated (ˈɪrɪteɪtɪd)
معنی: تحریکشده، ناراحت (معمولاً برای عصبانیت خفیفتر استفاده میشود)
مثال:
- She was irritated by the constant noise.
(او از سر و صدای مداوم ناراحت بود.)
---
🥽🥽 8. Lose one’s temper (luːz wʌnz ˈtɛmpər)
معنی: از کوره در رفتن، کنترل خود را از دست دادن
مثال:
- He lost his temper when he saw the mess in the kitchen.
(وقتی آشفتگی آشپزخانه را دید، از کوره در رفت.)
---
🥽🥽 9. Annoyed (əˈnɔɪd)
معنی: ناراحت، آزرده (معمولاً برای عصبانیت خفیفتر)
مثال:
- I was annoyed by his constant interruptions.
(من از قطعکردنهای مداوم او ناراحت شدم.)
---
🥽🥽 10. Outraged (ˈaʊtreɪdʒd)
معنی: خشمگین، برآشفته (معمولاً به دلیل بیعدالتی یا رفتار نادرست)
مثال:
- The community was outraged by the unfair decision.
(جامعه از تصمیم ناعادلانه خشمگین شد.)
---
این واژهها بسته به سطح عصبانیت و موقعیت میتوانند استفاده شوند. برای مثال، «angry» و «mad» رایجتر هستند، اما «furious» و «rage» برای عصبانیت شدیدتر به کار میروند.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
تفاوت معنایی بین دو جملهی زیر به ساختار گرامری و نقش "as" در هر کدام مربوط میشود. در اینجا به صورت حرفهای تحلیل میکنیم:
---
🍇🍇 ۱. George spoke to Mary as an adult.
ساختار گرامری:
- "as an adult"
در اینجا به عنوان حالت (manner) یا نقش (role) تفسیر میشود و به George اشاره دارد.
- یعنی جورج در نقش یک بزرگسال با مری صحبت کرد (یعنی خود جورج بزرگسال بود).
معنا:
> جورج به عنوان یک بزرگسال (یعنی خودش بزرگسال بود) با مری صحبت کرد.
نکته:
این جمله ممکن است اشاره داشته باشد که مری یک کودک یا نوجوان است و جورج با او مانند یک فرد بالغ رفتار کرد (اما تأکید روی نقش جورج است).
---
🍇🍇 ۲. George spoke to Mary as to an adult.
ساختار گرامری:
- "as to an adult"
در اینجا به عنوان شیوهی خطاب (manner of address) تفسیر میشود و به Mary اشاره دارد.
- یعنی جورج با مری به شیوهای که معمولاً با یک بزرگسال صحبت میکنند، حرف زد.
معنا:
> جورج با مری طوری صحبت کرد که گویی او یک بزرگسال است.
نکته:
این جمله نشان میدهد که مری ممکن است کودک باشد، اما جورج با او مانند یک بزرگسال رفتار کرده است (تأکید روی رفتار جورج با مری است).
---
### تفاوت کلیدی:
- جملهی اول (as an adult) روی هویت یا نقش گوینده (جورج) تمرکز دارد.
- جملهی دوم (as to an adult) روی نحوهی صحبت کردن با مری تمرکز دارد.
مثال مقایسهای:
- اگر بگوییم:
- "The teacher spoke to the students as a parent." →
معلم در نقش یک والد (شاید خودش پدر/مادر باشد) با دانشآموزان صحبت کرد.
- "The teacher spoke to the students as to adults." →
معلم با دانشآموزان مانند بزرگسالان رفتار کرد (حتی اگر آنها کودک باشند).
این تفاوتهای ظریف در ساختار حرف اضافهای (prepositional) و توصیفی (adverbial) باعث تغییر معنا میشود.
@englishteaching1398
@englishteaching1398
در زبان انگلیسی، کلمات for، during، و while برای بیان زمان استفاده میشوند، اما هر کدام کاربرد و معنای متفاوتی دارند. در ادامه به تفاوتهای این کلمات با توضیحات حرفهای و مثالهای انگلیسی همراه با ترجمه فارسی میپردازیم.
🏀🏀 ۱. For
For برای بیان مدت زمان (طول یک دوره زمانی) استفاده میشود. این کلمه معمولاً با یک بازه زمانی مشخص (مانند چند ساعت، چند روز، چند سال) همراه است.
#### ساختار:
- For + مدت زمان
#### مثالها:
- I studied for three hours.
(من به مدت سه ساعت مطالعه کردم.)
در این جمله، "for three hours" نشان میدهد که مطالعه به مدت سه ساعت ادامه داشته است.
- She has been living in Paris for five years.
(او به مدت پنج سال است که در پاریس زندگی میکند.)
این جمله نشان میدهد که او پنج سال است در پاریس زندگی میکند.
🏀🏀 ۲. During
During برای بیان زمانی استفاده میشود که یک رویداد در طول یک دوره زمانی خاص اتفاق میافتد. این کلمه معمولاً با یک رویداد یا فعالیت همراه است، نه یک بازه زمانی دقیق.
#### ساختار:
- During + اسم (رویداد یا دوره زمانی)
#### مثالها:
- I fell asleep during the movie.
(من در طول فیلم خوابم برد.)
در این جمله، "during the movie" نشان میدهد که خوابیدن در طول نمایش فیلم اتفاق افتاده است.
- She received a call during the meeting.
(او در طول جلسه یک تماس دریافت کرد.)
این جمله نشان میدهد که تماس در طول زمان برگزاری جلسه اتفاق افتاده است.
🏀🏀۳. While
While برای بیان دو رویداد همزمان استفاده میشود. این کلمه معمولاً با یک جمله کامل (فعل + فاعل) همراه است و نشان میدهد که دو عمل در یک زمان اتفاق میافتند.
#### ساختار:
- While + جمله (فعل + فاعل)
#### مثالها:
- I listened to music while I was cooking.
(من در حالی که آشپزی میکردم، به موسیقی گوش میدادم.)
در این جمله، "while I was cooking" نشان میدهد که گوش دادن به موسیقی و آشپزی همزمان اتفاق افتادهاند.
- He called me while I was driving.
(او وقتی که من در حال رانندگی بودم به من زنگ زد.)
این جمله نشان میدهد که تماس گرفتن و رانندگی همزمان اتفاق افتادهاند.
🎾🎾🎾 تفاوتهای کلیدی:
۱. For برای بیان مدت زمان (چند ساعت، چند روز، و غیره) استفاده میشود.
۲. During برای بیان وقوع یک رویداد در طول یک دوره زمانی خاص استفاده میشود.
۳. While برای بیان دو رویداد همزمان استفاده میشود و معمولاً با یک جمله کامل همراه است.
⚽️⚽️⚽️ مقایسه با مثالهای مشابه:
- I studied for two hours.
(من به مدت دو ساعت مطالعه کردم.)
در اینجا "for" نشان میدهد که مطالعه دو ساعت طول کشیده است.
- I studied during the night.
(من در طول شب مطالعه کردم.)
در اینجا "during" نشان میدهد که مطالعه در طول شب اتفاق افتاده است.
- I studied while my brother was watching TV.
(من در حالی که برادرم تلویزیون تماشا میکرد، مطالعه کردم.)
در اینجا "while" نشان میدهد که مطالعه و تماشای تلویزیون همزمان اتفاق افتادهاند.
🎈🎈با توجه به توضیحات و مثالهای بالا، میتوانید تفاوتهای بین for، during، و while را به خوبی درک کنید و از آنها به درستی در جملات خود استفاده کنید.
@englishteaching1398