محلی برای طرح بحث در مورد: 📍 جانمایی جدید ایران در نظم جهان 📍 ایده پردازی در مورد نحوه کنشگری جدید ایران در محیط ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک منطقه و فرامنطقه 📍 رصد رویدادهای حوزه اقتصاد بین الملل و تحلیل دلالت آنها برای اقتصاد ایران
🔅 زمانۀ «تقابل قدرتهای بزرگ» فرارسیده است؛ چرا این موضوع اهمیت دارد؟ مسیرِ پیشِ روی ایران کدام است؟ 🔅
📝 یادداشت اختصاصی ابتکار ایران
🔰 بخش اول
🔹 در چند سال اخیر، رفتهرفته، تواترِ استفاده از عبارت «تقابل قدرتهای بزرگ» (Great Power Competition) بیشتر و بیشتر شدهاست؛ اندیشکده RAND به عنوان یک اندیشکده معتبر امنیتی، پنج گزارش بسیار مفصل (با بودجه هنگفت) در رابطه با موضوع «تقابل قدرتهای بزرگ» منتشر کرده است؛ در این گزارشها توضیح داده شدهاست که آمریکا، چین و روسیه در پنج منطقه مهم و حساس جهان، شامل ایندوپاسیفیک، آفریقا، خاورمیانه، آمریکای لاتین و اروپا چگونه به تقابل و تخاصم با یکدیگر خواهند پرداخت.
🔸 وقتی پدیده و گفتمان «تقابل قدرتهای بزرگ» احیا میشود معنا و دلالتش آن است که تقابل قدرتهای بزرگ در یک منطقه حساس و خاص، تأثیر بسیار زیادی بر مناسبات و تقدیر کشورهای آن منطقه دارد؛ تأثیری بهمراتب پررنگ از روابط آن کشور با مثلاً آمریکا.
🔹 پدیده «تقابل قدرتهای بزرگ» دلالت مهمی در موضوع ماندگاری تحریم دارد؛ در سطحی کلانتر و عمیقتر از روابط دوجانبه ایران و آمریکا، تحریم ایران و ماندگاری آن را باید در بستر «تقابل قدرتهای بزرگ» و در صدر آنها، تقابل چین-آمریکا تحلیل و تفسیر کرد؛ توضیح اینکه در پرونده تقابل آمریکا و چین، آمریکا بهدنبال مهار چین از طریق ناامنسازی کریدورهای ذیل ابتکار کمربند و راه این کشور است. ایجاد اختلال در امنیت انرژی چین یکی از راهبردهای اصلی آمریکا در پرونده مهار چین است و تداوم تحریم نفت و نظام بانکی ایران نیز در همین فضا قابل تحلیل است. هِیل، (دیپلمات و سفیر آمریکایی که در بسیاری از کشورهای منطقه حضور داشته است) معتقد است بازگشت به استراتژی فشار حداکثری علیه ایران برای تضعیف نفوذ منطقهای چین ضروری است. . (Hale, 2023)
🔸 رئیسینژاد معتقد است: «گسترش و تثبیت راه ابریشم در دل خود جنگ و برخورد را بههمراه دارد... به همین دلیل هر کشوری که بخواهد استراتژی کلان خود را با راه ابریشم نوین چین تطبیق دهد زیر ضرب فشارهای آمریکا قرار خواهدگرفت. از این دریچه، تحریم دوباره ایران در دولت ترامپ را باید گامی بس مهم برای در نطفه خفهکردن راه ابریشم نوین و آغاز خشن بازی نوین در اوراسیا دید. بیرون آمدن از برجام و تحریم دوباره ایران و حتی جنگ داخلی سوریه را میتوان سویههایی از استراتژی مهار راه ابریشم نوین چین از سوی آمریکا دید». (رئیسینژاد، ایران و راه ابریشم نوین)، ص ۹۳ و صص ۱۵۰-۱۵۴).
🔹 وی در یادداشت دیگری بیان میدارد: «جایگاه ژئواستراتژیک ایران، نقشی تاریخی ایران در راه ابریشم، بههمراه عدم همراهی تهران با ایالاتمتحده، همگی بر اهمیت ایران در سیاستهای کلان چین میافزاید. با ایجاد رابطه نزدیک پکن با تهران، چین به خلیجفارس و منابع عظیم انرژی آن دسترسی خواهد داشت؛ چرا که ایران تنها مسیر زمینیِ چین برای دستیابی به مخازن نفت خلیجفارس است. همچنین کالاهای چینی میتوانند با گذر از قلمرو ایران به دریای مدیترانه برسند... جای شگفتی نیست که رهبران ایالاتمتحده، چه دونالد ترامپ و چه جو بایدن، روابط چینی- ایرانی را هدف قرار خواهند داد. با وجود نگرشهای ناهمسان و تاکتیکهای متفاوت، ترامپ و بایدن، هر دو از رهنمود نوین ژئوپلیتیک ایالات متحده پیروی میکنند؛ از جمله زیر فشار قراردادن کشورهایی با جایگاه ژئواستراتژیک که به راه ابریشم نوین میپیوندند و در این میان، ایران، نخستین هدف است.» (رئیسینژاد، بولتن اخبار اقتصادی جمهوری خلق چین، هفته سوم تیرماه ۱۴۰۳، اتاق بازرگانی تهران)
🔸 از نگاه اندیشکده رَند، ایران به سبب آنکه یک بازار مصرفی بزرگ برای چین فراهم کرده و از طرف دیگر، یکی از صادرکنندگان اصلی نفت و فرآورده به آن کشور است یکی از گزینههای اصلی تقابل آمریکا و چین بوده و خواهد بود. (RAND, 2023, pp. 31-33) مارشال در رابطه با این موضوع بیان میدارد: آمریکا بهسبب حرکت بهسمت خودکفایی در حوزه انرژی، تمرکز بر تضمین جریان انرژی از منطقه خلیجفارس را کاهش داده است. بهزعم او «هرچه عطش چین به نفت و گاز بیشتر میشود عطش آمریکا به [واردات] آن رو به کاهش است. این موضوع اثر عمیقی بر روابط خارجی آمریکا بهویژه در خاورمیانه و اثری جانبی هم بر دیگر کشورها خواهد داشت» (مارشال، جبر جغرافیا، ۱۴۰۱، صص. ۱۰۳ و ۱۰۴).
ادامه👇
⏪ به کانال «ابتکار ایران؛ جانمایی جدید» بپیوندید.
@ebtekareiran
🔰 میشود استدلال کرد که پکن در اینکه جنگ در تلآویو باقی بماند ذینفع است. نقطه گرانیگاهی کمربند آیمک زیر ضرب است و چین همچنان میتواند زمان بخرد.
آیا تهران از این فرصت ژئوپلتیکی بزرگ برای حل مسئله فلسطین بهره خواهد برد؟
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 خوابگردی بهسوی جنگ 🔅
📝 مقالهای به قلم آدآرنهوستاد که در تاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۴ در پایگاه خبری Foreign Affairs منتشر شده است.
🔰 بخش هایی از این نوشتار
🔹 پاول کندی مورخ بریتانیایی در کتاب «ظهور تضاد انگلو آلمانی، ۱۸۶۰-۱۹۱۴»، توضیح داده که چگونه دو ملتی که دوستان قدیمی یکدیگر بودند به یک مارپیچ نزولی از خصومت متقابل افتادند که در نهایت به جنگ جهانی اول منجر شد. الزامات اقتصادی، جغرافیا و ایدئولوژی، نیروهای ساختاری مهمی بودند که رقابت بین آلمان و بریتانیا را پیش بردند ... هر چند این فشارهای ساختاری مهم بودند، اما ... این جنگ به لطف تصمیمات ناگهانی افراد و فقدان عمیق تفکر در هر دو طرف آغاز شد.
🔸 همانند آلمان و بریتانیا قبل از جنگ جهانی اول، چین و ایالات متحده نیز به نظر میرسد در یک مارپیچ نزولی قرار گرفتهاند که ممکن است برای هر دو کشور و کل جهان به فاجعه ختم شود. رقابت اقتصادی، ترسهای ژئوپلیتیکی و بیاعتمادی عمیق طرفین باعث افزایش احتمال درگیری میشوند ... اما تأثیر این ساختارها حتمی نیست. تصمیماتی که رهبران میگیرند میتواند از جنگ جلوگیری کرده و تنشهایی را که همیشه از رقابت قدرتهای بزرگ ناشی میشوند را بهتر مدیریت کنند.
🔹 چیزی که پویایی روابط بین دو کشور را واقعاً تغییر داد، موفقیت اقتصادی بیرقیب چین بود.
🔸 در سطح ژئوپلیتیک، در سال ۲۰۰۳ با حمله و اشغال عراق نگاه چین به ایالات متحده شروع به تیرهشدن کرد ... چیزی که رهبران پکن را واقعاً شوکه کرد سهولت کنارگذاشتن مسائل مربوط به حاکمیت و عدم مداخله از سوی واشنگتن بود، مفاهیم اصلی نظم بینالمللی که آمریکاییها چین را ترغیب کرده بودند به آن بپیوندد. نگرانی سیاستگذاران چینی این بود که اگر ایالات متحده بتواند هنجارهایی را نادیده بگیرد که انتظار دارد دیگران از آن حمایت کنند، هیچ حد و مرزی برای رفتارهای آینده این کشور وجود نخواهد داشت.
🔹 در روابط بریتانیا و آلمان سه شرط اصلی موجب افزایش تضادها بهسوی جنگ شد. اولین مورد این بود که آلمانیها متقاعد شدند که بریتانیا تحت هیچ شرایطی به آلمان اجازه رشد نخواهد داد. دوم این بود که هر دو طرف از تضعیف مواضع آینده خود میترسیدند. سومین مورد، فقدان ارتباطات استراتژیک بود ... به نظر میرسد همه این شرایط در روابط حال حاضر آمریکا و چین وجود دارد.
🔸 مشاهده شباهتهای چشمگیر اوضاع امروز با اوایل قرن بیستم که نهایتاً به یک فاجعه ختم شد، به آیندهای تاریک از تشدید تقابلها اشاره دارد. اما بااینحال میتوان از تعارض جلوگیری کرد. اگر ایالات متحده خواهان جلوگیری از وقوع جنگ است باید رهبران چین را متقاعد کند که مانع توسعه اقتصادی آینده چین نیست ... ایالات متحده نمیتواند با گفتار یا اعمال خود آنچه را که یک قرن پیش آلمانیها از سخنان و اعمال انگلیسیها فهمیدند را برای چینیها تکرار کند: اگر رشد را متوقف میکردید، مشکلی هم وجود نداشت.
🔹 این را نیز باید در نظر داشت که صنایع چین نمیتوانند به هزینه دیگران به رشد خود ادامه دهند ... اگر چین به سرازیر کردن نسخههای ارزانقیمت محصولات خود به سایر بازارها ادامه دهد بسیاری از کشورها(از جمله برخی که نگرانی چندانی از رشد چین نداشتند) بهصورت یکجانبه دسترسی بازارهایشان به کالاهای چینی را محدود خواهند کرد.
🔸 رهبران میتوانند به دو روش مثبت و منفی از گذشته درس بیاموزند: چه کاری باید انجام دهند و چه کاری را نباید انجام دهند. اما ابتدا باید درسهای بزرگی را بیاموزند و مهمتر از همه اینکه چگونه از جنگهای وحشتناکی که نسلها دستاورد را بر باد خواهد داد اجتناب کنند.
📌 برای مطالعه نسخه اصلی این گزارش به این آدرس مراجعه نمایید.
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
#دیدگاه در مورد مقاله اسوار پراساد (دلار در اوج)
تحلیل فارن افرز معتقد است آمریکا هر کاری کند؛ چه ناامنی ایجاد کند و چه ثبات، اثرش را در حفظ جایگاه دلار در عرصه جهانی میبیند. نکته نگرانکننده در رابطه با این نوشتار آن است که کم کم در میان محافل آمریکایی این توجیه در حال پررنگتر شدن است که تولید نزاعهای ژئوپلتیکی به نفع آمریکا است. در واقع محافل آمریکایی معنای ضمنی سیاست اجماع جدید واشنگتن را پردهبرداری کردهاند؛ آتش را به قلعه دشمن بینداز و صنایع جهان را به درون قلمرو خود و همکاران امنیتیات فرابخوان. در همان اثنی، انتشار مقاله سالیوان در یک سال پیش، کانال ابتکار ایران به این واقعیت اشاره کرده بود. به نظر میرسد از منظر تحولات جهانی دورههای با تورم بالا و رشد پایین در انتظار باشد چراکه سیاستهای اجماع جدید واشنگتن در پی شکل دادن به بازیهای جمع صفر باشد و تا زمانی که هژمونی امنیتی جهان به صورت کامل بازمعماری نشود این بازی پرهزینه ادامه پیدا خواهد کرد.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 دلار در اوج: چرا فروپاشی سلطه ارز ایالات متحده دشوارتر از همیشه است 🔅
📝 نوشتاری به قلم اسوار پراساد که در تاریخ ۱۸ ژوئن ۲۰۲۴ در پایگاه خبری Foreign Affairs منتشر شده است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 بازاندیشی در حکمرانی جهانی: همکاری و تعامل در دنیای قدرت 🔅
📝 خلاصهای از مقاله به قلم جوزف استیگلیتز و دنی رودریک که در مارس 2024 در پایگاه اینترنتی دانشگاه هاروارد منتشر شده است.
🔰 بخشهایی از این نوشتار
🔹 درحالیکه بسیاری خواستار حکمرانی جهانی هستند، در واقعیت، ما در دنیایی با همکاریِ جهانیِ محدود زندگی میکنیم. سیاستها توسط سیاستمداران داخلی و بر اساس «منافع ملی» تعیین میشوند. همچنان محور اصلی سیاست، دولت - ملتها هستند. علاوه بر این، برخی از انواع حکمرانی جهانی میتوانند نتیجه معکوس داشته و بهجای پرداختن به چالش مشترک، به کشورهای قدرتمند (یا منافع ویژه آنها) امتیاز دهند.
یک معماری حداقلی برای حاکمیت جهانی باید مبتنی بر چهار اصل زیر باشد.
🔸 اولاً بهطورکلی قوانین بینالمللی باید به کشورها اجازه دهند که هر کاری میخواهند انجام دهند، البته تا زمانی که صراحتاً سیاست «همسایهات را فقیر کن» را در پیش نگرفته باشند یا کشورهایی که به لحاظ سیستمی، بزرگ هستند، هزینههای قابلتوجهی را بر کشورهای فقیر تحمیل نکنند. اعمال تعرفههای وارداتی یا محدودیتهای صادراتی، کاهش ارزشهای رقابتی در شرایط بیکاری و یا کسب سود از طریق بهشتهای مالیاتی نمونههایی از این سیاستها هستند.
🔹 اصل دوم بر این نکته تمرکز دارد که تفاوتهای مشخصی بین کشورها وجود دارد و در قسمتِ شرایط هر توافق بینالمللی، این تفاوتها باید منعکس شوند. این تفاوتها ممکن است از ترجیحات ملی، شرایط تاریخی یا اقتصادی مختلف ناشی شوند. برای مثال، چارچوب مالکیت معنوی مناسب برای ایالات متحده، احتمالاً برای یک کشور درحالتوسعه مناسب نخواهد بود.
🔸 سومین اصل کلی این است که توافقات جهانی نهتنها با کارایی جهانی، بلکه با عدالت جهانی نیز باید سازگار باشند. تمرکز بر کالاهای عمومی جهانی، پرهیز از فقیرسازی همسایه و توجه به تفاوتهای بین کشورها کافی نیست. برای مثال پرداختن به تغییرات آبوهوایی یا سلامت جهانی، نیاز به منابع قابلتوجهی دارد. نباید از ملتهای فقیرتر خواست که بیش از سهم منصفانه خود بپردازند.
🔹 اصل نهایی ... این است که اقدامات اقتصادی، پیامدهای اجتماعی و سیاسی گستردهای دارند که باید در نظر گرفته شوند. اقتصاد خارج از جامعه نیست. اقدامات بینالمللی اقتصادی میتواند اثرات بازتوزیع بین گروههای درآمدی یا مناطق ایجاد کند که توانایی بروز پیامدهای غیرقابلپیشبینی دارد. محدودیتهایی که بر آزادیِ عمل سیاستگذاران ملی وجود دارد مسئولیتپذیری سیاسی را تضعیف کرده و با برانگیختن واکنش منفی علیه رهبران جریان اصلی سیاسی، حمایت از پوپولیستهای راستگرا و مستبد را افزایش میدهد.
🔸 احتمالاً امروز، جهان با یک جنگ سرد جدید و انشعاب به گروههای جدید مواجه است. بااینحال، این نیز بعید به نظر میرسد که نظم قدیمی بازگردد: بعید است بازارهای نوظهور و کشورهای درحالتوسعه (بهویژه چین و هند) زمام نوشتن قوانین بازی را به کشورهای پیشرفته (بهویژه ایالات متحده) واگذار کنند. همچنین به نظر نمیرسد که ایالات متحده حاضر باشد نقش خود را کنار گذاشته و دنیای چندقطبی را بپذیرد.
🔹 درباره الزامات حکمرانی جهانی «خوب» بسیار نوشته شده است: همکاری لازم برای تولید کالاهای عمومی جهانی، تنظیم اثرات خارجی و اطمینان از اینکه نتایج بهنوعی، عادلانه و منصفانه هستند. درحالیکه «اصلاحات» در حکمرانی جهانی معمولاً برای جامه عمل پوشاندن به این ایدهآلها مطرح میشود، در واقعیت غیر این است: توافقها و نهادهای جهانی منعکسکننده عدم تعادل قدرت جهانی در میان کشورهای بزرگ و نقصانهای حاکمیت دموکراتیک در کشورهای بزرگ تا حد زیادی منعکسکننده منافع بازیگران بزرگ و قدرتمند در این کشورها است. در دنیای امروز، کسانی که در تلاش برای ساختن یک معماری جهانی هستند که به نفع شرکتهای ثروتمند و قدرتمند در کشورهای ثروتمند و قدرتمند است، یاد گرفتهاند که چگونه منافع شخصی خود را با زبان فضیلت بپوشانند. در دموکراسیها، سیستم ناقصی از کنترلها برای مهار افراط در قدرت طراحی شده، اما هیچچیزِ قابلمقایسهای در سطح جهانی وجود ندارد. مواقعی وجود دارد که صدای جامعه مدنی جهانی شنیده شده، بااینحال بیشتر استثنا هستند تا قاعده.
📌 برای مطالعه نسخه اصلی این گزارش به این آدرس مراجعه نمایید.
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 واقعیتهای تامین واکسن کرونا🔅
📝 علی فکری
معاون وقت سفارت ایران در چین
۱/سال ۱۳۹۹ زمانی حساس برای تامین واکسن کرونا بود. ایران می توانست مانند امارات، ترکیه، آرژانتین و... در مراحل تحقیقات تولیدی به همراه این کشورها و یکی از سازندگان سه گانه واکسن در چین شود. مستقل از بحث تولید داخل؛ در حوزه تامین واکسن خارجی...
۲/دو موضوع مانع همکاری در این حوزه و تامین بلافاصله واکسن چینی به محض تایید نهایی شد:
اول برداشت غلط همیشگی از ماهیت نهادهای تخصصی بین المللی #کواکس (غیر سیاسی بودن)
و دوم اعتماد به معافیت آمریکا برای نقل و انتقالات مالی مرتبط با واکسن...
۳/پس از تایید نهایی واکسنهای چینی توسط سازمان بهداشت جهانی طبیعی بود که کشورهایی که در مراحل تولید همراهی کرده بودند در اولویت دریافت واکسن قرار گیرند. اما آخرین روزهای آن سال شانس دیگری برای دریافت واکسن ایجاد شد:
"اهدای واکسن به ایران"
اما...
۴/باز دریافت پیامهای غلط از کواکس و اعتماد دولت آقای روحانی به غیر سیاسی بودن نهادهای بین المللی، استفاده از این فرصت هم که می توانست جان بسیاری را نجات دهد به تاخیر انداخت.
دو ماه ابتدایی ۱۴۰۰، چین به سمت واکسیناسیون گسترده داخلی در استانهای پرجمعیت خود رفت و...
۵/ و با از دست دادن فرصتهای قبلی حالا امکان تامین از چین وجود نداشت. در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران مجددا فرصت فراهم شد اما باز اعتماد بیش از حد به معافیت های آمریکا برای اجازه استفاده از منابع مالی ایران برای واکسن (که در همان ایام صادر شده بود) و درک صحیح نداشتن از...
۶/ واقعیت معافیت؛ از طریق درخواست و پافشاری ایران برای انتقال منابع بلوکه شده برای خرید واکسن؛ استفاده از این فرصت هم به تاخیر افتاد (به قیمت جان هزاران نفر)
حالا شهید رئیسی انتخاب و مراسم تنفیذ انجام شده بود اما وزرا هنوز همان وزرای قبلی بودند. شهید عزیز دست به کار شد...
۷/طبق عرف موجود نمایندگان رئیس جمهور منتخب در وزارتخانه ها برای تغییر و تحول مستقر شدند. برای شهید عزیز ما مهم نجات جان مردم بود نه ثبت موفقیت برای خود. به همین سبب منتظر آغاز بکار دولت خود نشد و بلافاصله با درک مشکل؛ دستورات لازم برای دست برداشتن از اعتماد به معافیت را صادر کرد.
۸/ در نتیجه امکان استفاده از مسیر مالی موجود بین هلال احمر ایران و صلیب سرخ چین برای خرید انبوه واکسن به وجود آمد. اگرچه خرید واکسن از همان زمان آغاز شد اما کار به کندی پیش می رفت بنابراین شهید امیر عبداللهیان به محض دریافت رای اعتماد؛ موضوع را در دستور کار خود قرار داد و
۹/ بعد از تنظیم مکالمه تلفنی رییس جمهور شهید با همتای چینی و رفع موانع در سمت چین؛ بسیجی گونه تمام موانع داخلی ایران برای تامین منابع مالی و لجستیک انتقال را رفع نمود. حالا پروازهای پیاپی واکسنها را به ایران رساندند. جالب است بدانید
۱۰/نهایتا کواکس هم که کعبه آمال برخی بود در آن زمان اعلام کرد فقط امکان تامین واکسن از مسیر چین برای ایران را دارد. پس از ماهها معطلی و از دست رفتن جان هزاران عزیز نهایتا کواکس هم واکسن چینی را به نام خود به ایران فرستاد(اقدامی که میشد خیلی زودتر مستقیم بین ایران و چین انجام شود)
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 چگونه یک نظم جهانی جدید بسازیم 🔅
📝 مقاله ای به قلم دنی رودریک و استفان والت منتشر شده در شماره چهلم نشریه Oxford Review of Economic Policy به تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۳
🔰 بریده هایی از این گزارش
🔹 در بعد سیاسی، کاهش نسبی قدرت ایالات متحده و افزایش همزمان قدرت چین، سیستم جهانی را که قبلاً تحت سلطه ایالات متحده و متحدانش بود، وارونه کرده است. در بعد اقتصادی، بحرانهای مالی مکرر، افزایش نابرابری داخلی، حمایتگرایی خزنده، نگرانیها در مورد از دست دادن استقلال حاکمیت در نتیجه توافقهای تجاری یا ترتیبات ادغام منطقهای و تنشها با چین بر سر تجارت و سرمایهگذاری، مدل فراجهانی شدن پس از 1990 را بیاعتبار کرده است.
🔸 فرارژیم ابزاری است برای ساختار دادن به گفتگو حول مسائل مربوطه و تسهیل توافق یا انطباق، حسب مورد.
🔹 سیاستگذاران ایالات متحده و اروپا خود را بازیگرانی خوشنیت در عرصه بینالمللی میدانند. این امر باعث میشود که نهتنها تخطیهای خود از نظمی که پس از جنگ سرد شکل گرفته را نادیده بگیرند، بلکه این واقعیت را نیز نادیده بگیرند که این نظم بیشتر در راستای منافع کشورهایشان طراحی شده است. نظم جهانی آتی باید قدرتهای در حال رشد را لحاظ کرده و توانایی تحمل تنوعِ بیشتر در ترتیبات و شیوههای نهادی ملی را داشته باشد. [در دنیایی که ما چارچوب آن را ترسیم کردهایم] ترجیحات سیاستهای غرب کمتر برآورده شده و امکان آزادی عمل بیشتر در مدیریت اقتصاد، جامعه و سیاست برای سایر کشورها فراهم آمده است.
🔸 شرط آستانه مشارکت در فرارژیم ما این است که دولتها بر سر مطلوب بودن یک طبقهبندی چهارگانه از سیاستها توافق کنند:
▪️دسته اول شامل اقداماتی است که همه طرفها توافق میکنند که غیرقانونی هستند؛ معمولاً به این دلیل که آسیبهایی را به دولتهای دیگر وارد میکنند که بهطور قابل قبولی با ملاحظات اقتصادی یا امنیت ملی قابل توجیه نیستند. چنین اقداماتی اکیداً ممنوع خواهند بود.
▪️ دسته دوم شامل حوزههایی است که دولتها سیاستها و / یا منافع متضادی دارند، اما هر کدام دلیلی برای این باور دارند که طرفهای دیگر ممکن است رفتار خود را در ازای امتیازات یا تعدیلهای خاص تغییر دهند. اگر دولت الف سیاستی را اتخاذ کند که برای دولت ب مضر باشد، دو طرف ممکن است همچنان بتوانند در مورد یک معامله دوجانبه سودمند مذاکره کنند که وضعیت هر دو را بهتر میکند.
▪️ دسته سوم به حوزههای سیاستی اشاره دارد که ... اگر دو یا چند دولت نتوانند به یک معامله سودمند متقابل برسند، فرا رژیم، آنها را در اتخاذ اقدامات ملی برای پیشبرد اهداف خاص ملی یا کاهش آسیب به منافع خود آزاد میگذارد، مشروط به اینکه از هر گونه فعالیت ممنوعه توافق شده در رده 1 اجتناب شود و موارد دیگر نظیر اینکه این اقدامات داخلی «بهخوبی سنجششده» باشند.
▪️ رده چهارم شامل خطمشیها یا مسائلی است که در آن اقدامات یک کشور بر دیگران تأثیر میگذارد، یا سیاستهای کشور الف در قبال کشور ب تأثیرات سرریز قابلتوجهی بر ج، د، ه و غیره دارد. در این شرایط، پاسخهای مؤثر ممکن است حداقل، نیازمند مشارکتِ بیشتر دولتهای متأثر باشد اگر نگوییم همه آن دولتها. کالاهای عمومی جهانی یک مورد آشکار در این مقوله است و تغییرات آب و هوایی نمونه اولیه آن است.
🔹 به جای اینکه روابط بین کشورها را بهعنوان «رقابت» یا «همکاری» تلقی کنیم، فرارژیم، ما را تشویق میکند که بین موارد زیر تمایز قائل شویم:
(1) حوزههایی که ممکن است هم اکنون توافق قابل توجهی وجود داشتهباشد،
(2) مناطقی که اکنون محل اختلاف هستند اما حداقل به طور بالقوه از طریق مذاکره قابل تعدیل هستند،
(3) مناطقی که در آن، واکنشهای ملی مستقل میتواند از منافع ملی خاصی محافظت کند، بدون اینکه سطح درگیری را افزایش دهد.
🔸 توافقات به دست آمده در دستههای 1 و 2 میتواند درک هر یک از طرفین را از دیدگاهها و منافع طرف مقابل افزایش دهد و در صورت موفقیتآمیز بودن، میتواند شروع به ایجاد درجهای از اعتماد بین آنها کند. محدودیت متقابل در رده 3 نیز میتواند خود را تقویت کند، زیرا هر طرف میفهمد که حداقل تاحدی میتوان به طرف دیگر اعتماد کرد. فرا رژیم راهی به سوی جهانی کاملاً هماهنگ نیست که در آن همه تضاد منافع حلشده یا بی ضرر شده باشد. این رژیم صرفاً راهی برای ایجاد نظم جهانی است که تا حدودی بیخطرتر، باثباتتر و مرفهتر از آن چیزی است که احتمالاً شاهد آن هستیم.
📌 برای مطالعه نسخه اصلی این گزارش به این آدرس مراجعه نمایید.
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
📍 دیدگاه در مورد مقالهای گیتا گوپینات با عنوان «راهبرد سیاستگذاران در برابر جهان تکهتکه شده چگونه باید باشد؟»👇
صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی، سه نهاد مهم و اثرگذارِ ذیل گفتمان «جهانیسازی» هستند. اساسا هویت و موجودیت این نهادها، وابسته و گرهخورده به یک جهان یکپارچه و یک گفتمان جهانشمول است و شکلگیری یک جهان چندتکهشده میتواند زمینۀ بلااثر شدن چنین سازمانهایی را فراهم کند. صندوق بین المللی پول در سالهای گذشته، گزارشهای متعددی را در مورد پدیده چندپارهشدن جهان منتشر کرده و بارها مخاطرات آن را گوشزد کرده است. حسب اطلاع، تدوین و انتشار این گزارشها توسط صندوق بین المللی پول همراه با اختلاف نظر درونی بوده است و بخشی از بدنه مدیریتی آن سازمان بر این باورند که IMF نباید بر این واقعیت که جهان دیگری در حال برآمدن است صحه بگذارد. اما بخش دیگری از بدنه کارشناسی این سازمان، مواجه شدن با واقعیت و از آن مهمتر، کنشگری فعالانه در جهت مقابله با آن را بر سکوت ترجیح دادهاست. در نقطه مقابل، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی، تاکنون بیشتر ترجیح دادهاند در همایشها و اجلاسیهها در مورد پدیده Fragmentation صحبت کنند تا اینکه گزارشی رسمی راجع به این موضوع منتشر کنند.
علی ای حال، اینکه یکی از مقامات ارشد IMF مجددا در یادداشتی، مجددا به موضوع چندتکه شدن جهان تأکید کرده واجد دلالتهای مهمی میتواند باشد. وی به صراحت بیان میکند که «تکهتکهشدن اقتصاد جهانی واقعیت زمانه ماست و ... احتمالاً این روند ادامه خواهد داشت.» چندتکه شدن تجارت جهانی و جریان سرمایه، تعدد سیستمهای پرداخت بینالمللی، تقویت رویکردهای حمایتگرایانه در حوزه صنعت و فناوری، افزایش استفاده از تحریم و نظامهای کنترل صادرات و ... همگی پدیدههای زنده و جاریِ دنیای امروز هستند.
بر اساس این گزاره راهبردی که «ساختار تحریمی آمریکا در میان مدت و بلندمدت دست نخورده باقی خواهد ماند» (استدلال در مورد این گزاره را در اینجا بخوانید.) به نظر میرسد پرسش واقعیِ پیشِ روی هر یک از نامزدهای ریاست جمهوری در حوزه روابط خارجی آن است که «چگونه میتوان از فرصتهای ایجادشده در نتیجۀ شکاف قدرتها به بهترین صورت برای خنثیسازی تحریمها استفاده کرد.» حرکت در جهت ارائه پاسخ دقیق به پرسش فوق می تواند زمینه مذاکرۀ انتفاع محور را فراهم کند.
🔰 ارائه این فهم ژئوپلیتک به نامزدهای ریاست جمهوری میتواند آنها (و به تبع، عامه مردم) را از خطر فرو افتادن به دامِ دوگان ساختگیِ «تلاش برای رفع تحریمها - میل به بقای تحریمها» برهاند.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 راهبرد سیاستگذاران در برابر جهان تکهتکه شده چگونه باید باشد؟ 🔅
📝 مقالهای به قلم گیتا گوپینات (یکی از مقامات ارشد IMF) که به تاریخ 6 فوریه 2024 در پایگاه خبری فارین پالیسی منتشر شده است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 بهسوی نظم ژئواکونومیک 🔅
📝 مقالهای به قلم آنتی رابرتز، هنری کور مورس و ویکتور فرگوسن در شماره 22، مجلد 4 مجله International Economic Law منتشر شده است.
🔰 بریده هایی از این گزارش
🔹 از منظر نظم امنیتی دو دوره جنگ سرد (از اواخر دهه ۱۹۴۰ تا اوایل دهه ۱۹۹۰) و دوره پس از جنگ سرد (از ۱۹۹۱ به بعد) وجود دارد. در دوره پس از جنگ سرد، اقتصاد نئولیبرال به طرز فزایندهای جهانی شد. این دوره را نظم نئولیبرال مینامیم که از زمان بحران مالی 2008 تحت فشار قرار گرفته و راه برای ظهور یک نظم جدید ژئواکونومیک هموار شده است.
🔸 تعریف واژه «ژئواکونومیک» در سطح کلان چنین بیان شده است: «با سرمایههای یکبارمصرف بهجای قدرت آتش و یا نوآوری غیرنظامی بهجای پیشرفت نظامی-فنی و یا نفوذ به بازارها بهجای نفوذ به پادگانها و پایگاهها، روشهای بازرگانی جایگزین روشهای نظامی میشوند. در نتیجه «ژئواکونومیک» بروز خواهد کرد... بهترین اصطلاحی که میتوانم برای توصیف آمیختگی منطق تقابل با روشهای بازرگانی بیابم.»
🔹 امنیت توجیهی برای نظم قدیمی بود: طبق ایدهها و ترجیحات سیاست ایالات متحده، انعقاد قراردادهای تجاری و سرمایهگذاری به افزایش وابستگی متقابل اقتصادی منجر شده و به نوبه خود با افزایش هزینه درگیری بین دولتها، موجب تقویت صلح و همکاری میشد که این ایده در شعار «صلح جهانی از طریق تجارت جهانی» خلاصه شد.
🔸 هژمونی معمولاً زمانی از تجارت آزاد حمایت میکند که از رشد اقتصادی رقبای استراتژیک خود هراسی نداشته باشد. در چنین دورههایی، هژمونی عمدتاً بر روی دستاوردهای اقتصادی مطلق خود تمرکز کرده و درعینحال میتواند تغییراتِ قدرت اقتصادی رقیب خود را نادیده بگیرد. به این دلیل که قدرت اقتصادی در نهایت به شکلهای دیگر قدرت، از جمله قدرت نظامی تسری مییابد. با نزدیکشدن قدرت اقتصادی کشورها به یکدیگر احساس امنیت هژمونی کاهشیافته و از دستاوردهای اقتصادی مطلق به قدرت استراتژیک تغییر روش میدهد.
🔹 این ایالات متحده بود که نقش کلیدی در برقراری نظم اقتصادی بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم را ایفا نمود. به همان اندازه نیز ایالات متحده است که یکی از نیروهای محرکه اساسی حرکت بهسوی نظم جدید ژئواکونومیکی است. از دیگر عوامل مهم در این تغییر، ظهور چین بهعنوان یک رقیب اقتصادی و استراتژیک است که به یک جنگ فناوری/تجاری نیز منجر شده است. ظهور چین بهعنوان رقیب اقتصادی و امنیتیِ ایالات متحده، محرک اصلی پیکربندی مجدد اقتصاد و امنیت در نظم ژئواکونومیک جدید شد. ایالات متحده و چین هر دو تحت نظم نئولیبرال دستاوردهای فوقالعادهای داشتند. اما چین شروع به کاهش فاصله خود با ایالات متحده کرد.
🔸 نگرانیها در مورد وابستگی متقابل زمانی که رقیب اقتصادی، رقیب استراتژیک نیز هست تشدید میشود. رقابت استراتژیک ایالات متحده و چین در حالی رخ میدهد که جهان بهسوی انقلاب صنعتی چهارم پیش میرود.
🔹 ایالات متحده بهعنوان کشوری باسابقه در حوزه فناوری، با الزامی برای حفظ «برتری فناوری» خود مواجه است؛ بنابراین، این کشور منافع بسیاری در دفاع از برتری تکنولوژیکی فعلی خود، خنثیسازی جاهطلبیهای تکنولوژیکی رقیب آیندهاش و افزایش قدرت تکنولوژیک برای اطمینان از حفظ برتری نوآورانه خود را دارد.
🔸 مسئله وابستگی متقابل در مقابل استقلال نیست. بلکه چه درجهای از وابستگی متقابل و استقلال، در کدام زمینهها و با رعایت چه مواردی مطلوب و ممکن است. این آینده «وابستگی متقابل مدیریت شده» رقابتی و مشارکتی است.
🔹 بازی هر دو تیم در زمین اقتصاد جهانی، چهار پیامد به دنبال دارد: (الف) توافق بر سر قوانین حاکم بر بازی دشوارتر خواهد بود؛ (ب) حرکت به سمت سیاسیشدن و پرهیز از اعتماد به یک داور بیطرف برای حلوفصل اختلافات (مقرراتزدایی)؛ (ج) هر تیم تلاش میکند تا با حمایت مالی از بازیهای جداگانه، شبکهای از کشورهای همفکر یا وابسته به خود را در بخشهای خاص به وجود آورد (بخشهای نفوذ) و (د) تیمها روش بازی خود را با زمین بازی تطابق میدهند تا رقابت مؤثرتری داشته باشند (همگرایی در بازی).
🔸 روابط ایالات متحده و چین در شبکهای از سایر بازیگران قرار گرفته که بسیاری از آنها به دنبال تعدیل یا مهار رقابت قدرتهای بزرگ و تأخیر در تلاشها برای جداسازی اقتصادی و دیجیتالی و یا جلوگیری از سایه انداختن نگرانیهای امنیتی بر ملاحظات اقتصادی هستند.
📌 برای مطالعه نسخه اصلی این گزارش به این آدرس مراجعه نمایید.
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
اعلام رسمی کریدور صلح توسط پاشینیان پس از اعلام راهگذر ارس توسط ایران بود
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 راه گذر ارس برای کشور تولید مخاطرات امنیتی-اقتصادی خواهد کرد 🔅
📝 یادداشت اختصاصی کانال ابتکار ایران
🔍 بخش اول
🔹 عملیات طوفانالاقصی و پسلرزههای آن نشاندهنده آن است که نظم جدیدی در منطقه حکمفرما شدهاست. هر نظم جدید، نیازمند سیاست جدید نیز هست. از این رو در دورهی فعلی بازبینی سیاستها و دستورِ کارهای پیشین (بهطور خاص در پروندههایی که ارتباط جدی با رژیم صهیونیستی پیدا میکنند) لازم و ضروری است. یکی از این پروندههای جدی موضوع آذربایجان است. درست در روزی که طوفانالاقصی رخ داد ایران توسعهی راهگذر ارس برای اتصال بلافصل قرهباغ به نخجوان را اعلام نمود؛ مسیری حملونقلی که از نزدیکترین نقطه به مرز ارمنستان، خاک باکو را به نخجوان متصل مینماید. اما بهدلایل کارشناسی میتوان گفت که توسعه این مسیردر راستای منافع و امنیت ملی ایران نیست؛ در ذیل ضمن بررسی این نکات به راهکارهای ایجابی در این راستا خواهیم پرداخت:
🔸 ۱. مشارکت ایران در ایجاد راهگذر ارس بهمعنای به رسمیت شناختن گروه کشورهای ترک است: تا به حال بهصورت مکرر الهام علیف بیان کرده است که کریدور زنگزور وسیلهی اتصال گروه کشورهای ترک است. همچنین در تصویری کلانتر، این کریدور بهعنوان یکی از مفصلهای دالان تورانی محسوبمیشود. با رصد تمایلات فرهنگی و اجتماعی ایدهی کشورهای ترک بهنحو صریحی میتوان سویههای ضدایرانی آن را مشاهده نمود. ایفای نقش ایران در ایجاد راهگذر ارس به این معناست که ایران، بهصورت دوفاکتو ایده گروه کشورهای ترک را پذیرفتهاست. چهبسا این اقدام ایران، تلقی خاصی در ذهن باکو ایجاد کند؛ اینکه رفتار ایران از سر ضعف است.
🔹 ۲. راه گذر ارس ابزارهای امنیتی باکو را گسترش میدهد: از منظر هویتی کشور آذربایجان دارای هویت ضعیفتری نسبت به همسایههای شمالی و جنوبی خود است؛ از این رو برای تحکیم موجودیت خود باید به سمت ایجاد یک هویت جدید و همچنین بهدست آوردن استقلال امنیتی حرکت کند. بر این مبنا باکو به دنبال ایجاد معماری امنیتی جدیدی در قفقاز است. بخش مهمی از این معماری نیز بر پایه ظرفیت ترکی و صهیونیستی بنا نهاده خواهد شد. نشانههای متعددی از جمله ایجاد مرکز سایبری توسط رژیم صهیونیستی در باکو، رفتوآمد شخصیتهای سرشناس صهیونیستی از جمله برندا شفر به باکو و ایجاد پایگاههای اطلاعاتی رژیم در آذربایجان نشان میدهد طی سالیان اخیر سازمان اطلاعاتی باکو توسط موساد در حال توسعه بوده است همچنین، اظهار نظر برخی کارشناسان حوزه سیاسی و امنیتی نشاندهندهی نقش باکو در سرقت اسناد هستهای و نفوذ پهپاد به تاسیسات هستهای نطنز است. باکو در این مسیر تمامی لجستیک مورد نیاز را نیز برای رژیم صهیونیستی مهیا نموده است، به نحوی که هماکنون ۱۲ شرکت اسرائیلی در بازسازی قرهباغ شرکت دارند و تاکید اصلی حضور آنها بر «هوشمند» بودن شهرها است. طی این بازسازی یکی از اجزای مهم جاسوسی و اقدامات خرابکارانه، توسعه پایگاههای اطلاعاتی در قالب فعالیت کشاورزی توسط شرکتهای اسرائیلی میباشد؛ از این شکل کارِ توسعۀ فعالیت اطلاعاتی، پیشتر در جنگ سرد توسط آمریکا در امتداد مرزهای شوروی بهرهبرداری میشده است.
در این راستا سفر وزیر کشاورزی رژیم به مرزهای آذربایجان و ایران در این راستا قابل فهم است. با کنار هم قرار دادن وقایع به این نتیجه اساسی خواهیم رسید که اولاً کریدور زنگزور از اساس یک تصمیم سیاسی است و ثانیاً رژیم صهیونیستی در تخلیه توان ژئوپلیتیکی ایران به وسیلهی باکو و دور زدن ایران نقشی اساسی دارد. سؤالی که مطرح میشود آن است که تکمیل این کریدور توسط ایران در امتداد راهگذر ارس چه توجیهی میتواند داشتهباشد؟ یک نکته قابلذکر آن است که ممکن است تصور شود با احداث این کریدور، امکان نظارتِ ایران بر روابط ترکیه و آذربایجان و کنترل این روابط ایجاد میشود. باید گفت که این اقدام از منظر فنی امکانپذیر نیست؛ چراکه در رویه «ترانزیت»، بار در ابتدای مسیر پلمپ شده و انتهای مسیر گشوده میشود. علاوه بر این نفس اطلاع از اجزای تجارتی هیچ مزیت نظارت و کنترلی ایجاد نمیکند.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 حزب، بخش مالی چین را تحت کنترل خود درآورده است 🔅
📝 مقالهای به قلم بری ون ویک که به تاریخ 1 نوامبر 2023 در پایگاه خبری China Project منتشر شده است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 تهاجم نظامی ایالات متحده به ایران چگونه خواهد بود؟ 🔅
📝 نوشتاری به قلم رابرت فارلی که به تاریخ 20 فوریه 2024 در پایگاه خبری National Interest منتشر شده است.
🔍 کمتر کسی خواستار عملیات نظامی برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران شده و دلایل خوبی نیز برای این امر وجود دارند. یک دلیل خوب این است که چشمانداز موفقیت در این عملیات نظامی کم است و علاوه بر آن علاقه چندانی نیز به پرداخت هزینههای لازم برای حصول به چنین موفقیتی وجود ندارد.
🔰بریدههایی از این گزارش
🔹 کمتر کسی خواستار لشکرکشی برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران شده و بهطورکلی دلایل موجهی نیز برای آن وجود دارد: چشمانداز کم برای موفقیت و تمایل کم برای پرداخت هزینههای لازم برای موفقیت. بااینحال، ارزیابی چگونگی جنگ برای تغییر رژیم همچنان میتواند باارزش باشد.
یک حالت این است که ایالات متحده تلاش کند تا بهصورت مستقیم رژیم جمهوری اسلامی را از طریق زور اسلحه سرنگون سازد. ایالات متحده فاقد پایگاههای منطقهای لازم برای تجهیز نیروهای موردنیاز برای حمله به ایران، نابودی نیروهای مسلح آن، جابهجایی رژیم انقلابی در تهران و سپس واگذاری کنترل کشور به دولتی جدید و سازگارتر است.
🔸 بهجای تهاجم نظامی گسترده، ایالات متحده سعی خواهد کرد از طریق سیاست فشار نظامی و اقتصادی، به همراه حملات هوایی، حملات موشکی کروز از دریا و بهکارگیری شدید نیروهای عملیات ویژه، فروپاشی رژیم را سرعت بخشد.
🔹 کارزار فشار اقتصادی علیه ایران بهشدت به ابزارهای مالی و تجاری ایالات متحده برای محدود ساختن تجارت ایران با بقیه جهان متکی است. ازآنجاییکه تعداد کمی از شرکای بینالمللی ایالات متحده مشتاق و حامی این کارزار هستند، این کارزار احتمالاً باید برخی اقدامات موردنیاز برای جلوگیری از ترانزیت محمولهها به ایران و از ایران به سایر نقاط، بهویژه در مورد تجهیزات فنی حساس را طراحی و لحاظ کند.
🔸 کارزار نظامی با حمایت نظامی گروههای ضد حکومتی ایران، مانند گروههای مرتبط با مجاهدین خلق ایران، انجام خواهد گرفت. این کارزار شامل انتقال تسلیحات، اطلاعات و آموزش به نیروهای مقاومت موجود در ایران و همچنین استخدام نیروهای جدید، احتمالاً در کردستان است. بااینحال، ایجاد یک نیروی زمینی کارآمد زمان بسیار زیادی را میطلبد. بدون نیروی زمینی قابلاتکایی که واحدهای ارتش ایران را وادار به استقرار و مانور کند، کار برای حملات هوایی ایالات متحده جهت کاهش قابلتوجه تواناییهایی نیروی زمینی ایران دشوار خواهد بود.
🔹 در مقابل، ایران از طیف وسیعی از گزینههای مختلف برای پاسخ به آمریکا برخوردار خواهد بود. ایران میتواند میتواند تلاش کند تا نیروهای نیابتی خود در منطقه را وادار به حمله به متحدان ایالات متحده کند. همچنین میتواند از ناوگان گسترده موشکهای بالستیک خود برای حمله به پایگاهها، کشتیها و تأسیسات نظامی و اقتصادی متحدان ایالات متحده استفاده کند. البته این نیروی موشکی یک دارایی دائمی نخواهد بود؛ چون تعداد آنها در طول زمان کاهش خواهد یافت. بااینحال و بهاحتمال زیاد ایران میتواند تنها منتظر بماند تا بهتدریج افکار بینالمللی علیه کارزار ایالات متحده شده و واشنگتن دیگر توانایی جنگطلبی نداشته باشد.
🔸 اولاً هر گونه حمله علیه ایران احتمالاً واکنشهای ملیگرایانه را به دنبال خواهد داشت و باعث میشود که مردم در کوتاهمدت بیشتر از رژیم حمایت کنند. هر نوع حمله نظامی، این امکان را به رژیم میدهد که کنترلهای اجتماعی و اقتصادی شدیدتری را اعمال کند. باگذشت زمان این کنترلها ممکن است واکنشهای منفی ایجاد کند، اما قطعاً منجر به حرکات ضدانقلاب نخواهد شد.
🔹 دوم، ایالات متحده فاقد حمایت گسترده بینالمللی برای کارزار تغییر رژیم است.
🔸 سوم، چگونگی پایان چنین مداخله نظامی مشخص نیست. ایالات متحده فاقد حمایت بینالمللی مشابهی است که برای مهار نظامی در دهه 1990 علیه عراق بکار برد. با گذشت زمان، همدردی بینالمللی برای ایران افزایش مییابد، واقعیتی که رهبران ایران مطمئناً آن را درک میکنند.
🔹 ممکن است تغییر رژیم کارساز باشد اما دلیلی وجود ندارد که باور کنیم احتمال چنین چیزی زیاد است. جنگ هزینههای جدی برای ایران به همراه خواهد داشت، اما ایالات متحده را متعهد به نابودی جمهوری اسلامی خواهد ساخت: فرایندی که در صورت موفقیت ممکن است چندین دهه طول بکشد.
📌 برای مطالعه نسخه اصلی این گزارش به این آدرس مراجعه نمایید.
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 آیا قرارداد بزرگ ایرانیان بازنویسی میشود؟ 🔅
📝 یادداشت اختصاصی ابتکار ایران
🔹 ما ایرانیان حداقل طی شش دههی اخیر تا ابتدای دههی نود زیر چتر یک قرارداد اجتماعی-اقتصادی بزرگ زندگی میکردیم؛ چرخ اقتصادمان با فروش نفت و سیاست خارجی میچرخید و دولتها با پولی که از این معامله خارجی به دست میآوردند تقدیرات اجتماعی ما را رقم می زدند.
نمودهای این زیست نفتی عبارت اند از:
۱. طی این شش دهه در پی تلاش برای ایجاد مرکزیت و افزایش قدرت چانهزنی به منظور دریافت رانت نفتی بیشتر، تعداد استانهای ایران افزایش چشمگیری پیدا کرد.
۲. روابط تجاری با کشورهایی که نفت بدانها صادر میکردیم موجب شد رفت و آمد ایرانیان به آنجا رفته رفته زیاد شده و تقدیرات فرهنگی جدیدی رقم بخورد.
۳. پولداری دولت، شبکهی محکمی از توزیع رانت را تا بطن جامعه امتداد داد.
۴. شکل توزیع منابع حاصل از فروش نفت، یک حکمرانی بخشی و واگرا را رقم زد به نحوی که وزارتخانهها و نهادهای بهرهبردار از این رانت هیچ نیازی به تعریف کار مشترک میانشان نمیدیدند.
از این دست موارد متعدد میتوان ذکر کرد.
🔸 قدر متیقن آن است که یک رشته نامرئی، سیاست خارجی و سیاست داخلی ایران را به یکدیگر گره میزند. در واقع «نفت» یک قرارداد اجتماعی بزرگ را میان دولت و مردم ایجاد کرده بود. قراردادی که تا حد زیادی مبتنی بر استانداردهای یوروسنتریک بود. از ابتدای دههی نود و با بحران مالی و جهش چین، تغییر در نظم جهانی کلید خورد. جایی از این ماجرا غرب به دلیل نیاز به بالا کشیدن نفت شیل در بازار نفت جهانی (به دلیل اثراتی که بر بازارهای مالی نفت در آینده میگذاشت) یا به موجب نیاز به خروج از دعواهای بیپایان غرب آسیا و ... دیگر نتوانست این معامله کلان را با ایران ادامه دهد.
🔹 سوال تحریم برای ایران در این نقطه آغاز شد؛ سوال این بود که ایرانیان در فضایی که دیگر زیست نفتی امکان ادامه تداوم ندارد چگونه می توانند روابط خود را با دنیای خارجشان بازتعریف کنند؟
🔸 پاسخ به این سوال را هم در داخل باید جست و هم در خارج؛ هم در جهان خارج دنیایی متفاوت از دنیای جنگ سرد یا حتی جهانی سازی در جریان است و در نتیجه نیاز به ابتکارهای جدید داریم و هم برای ارتباط با این دنیای جدید باید ترتیباتی را در داخل بازنویسی کنیم. اگر چنین نکنیم باید با این سوال دست و پنجه نرم کنیم که بودنمان در این جهان چه معنی ای دارد؟
🔹 رهبر انقلاب به درستی اشاره کردند که پیروزی دولت چهاردهم پیروزی همه ایران است. بیشک سعی تمام دغدغهمندان ایران و اسلام باید بازنویسی قرارداد اجتماعی-اقتصادی سابق ایران (یا همان زیست نفتی) باشد. خروج از این زیست نفتی و حرکت به سمت «جانمایی جدید و بازتعریف نقش ایران در عرصه بین الملل» نیاز به طراحی و پیشبرد ابتکارهایی دارد که بیان آنها در این مجال نمی گنجد؛ مجموعه «ابتکار ایران» آمادگی دارد راهبردها و راهکارهای پیشنهادی را در اختیار دغدغه مندان، مدیران و کارشناسان قرار دهد.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
#دیدگاه در مورد مقاله آد آرنه وستاد (خوابگردی بهسوی جنگ)
در ادامه یادداشت تحلیلی پیشین فارن افرز، بررسی این یادداشت نیز جالب توجه است. در مطلب پیشین دیدیم که محافل آمریکایی در حال تراشیدن توجیهاتی(ولو غلط) برای این هستند که بروز ناامنی در فضای جهانی به نفع آمریکاست. در این مطلب میبینیم که با پیشفرض دانستن این مطلب تحلیلگر آمریکایی فارن افرز صریحا در حال تصویرپردازی شرایطی بحرانی و شبیه به آستانه جنگ جهانی اول در نسبت با روابط میان آمریکا و چین است. نویسنده در لفافه چنین استدلال میکند که تمامی اهرمهای بازدارنده برای بروز بحران در روابط میان غرب و چین در حال از بین رفتن است. نشانهها نیز این روند را تایید میکنند، از جمله آنکه دولت بایدن از چند ماه قبل به این طرف تغییرات اساسی را در نهادهایی مانند وزارت خارجه صورت دادهاند و از رویکرد ضدروسی به سمت رویکرد ضدچینی در حال حرکت هستند. گرچه تاریخ همیشه قابلیت تکرار ندارد ولی باید دانست که علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد؛ ۸۰ درصد از صادرات ایران وابسته به تنگه مالاکا بوده و این تنگه در صورت بروز تنش محلی ناامن خواهد بود. زمان کمی برای ایمنسازی مسیرهای تجاری ایران باقی مانده است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 خوابگردی بهسوی جنگ 🔅
📝 مقالهای به قلم آدآرنهوستاد که در تاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۴ در پایگاه خبری Foreign Affairs منتشر شده است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 دلار در اوج: چرا فروپاشی سلطه ارز ایالات متحده دشوارتر از همیشه است 🔅
📝 نوشتاری به قلم اسوار پراساد که در تاریخ ۱۸ ژوئن ۲۰۲۴ در پایگاه خبری Foreign Affairs منتشر شده است.
🔰 بخش هایی از این گزارش
🔹 دلار آمریکا شناختهشدهترین، پذیرفتهشدهترین و مطلوبترین ارز در جهان است. با اعمال تحریمها و مسدود ساختن داراییها، واشنگتن از دلار بهعنوان سلاحی در برابر رقبای خود استفاده میکند. حتی متحدان ایالات متحده از وابستگی خود به دلار که اقتصاد و سیستمهای مالی آنها را در معرض تغییرات ناگهانی سیاستهای ایالات متحده قرار میدهد، ناراضی هستند. بنابراین، رقبا و متحدان این کشور، هر دو میخواهند سلطه دلار پایان یابد.
🔸 اقتصاد ایالات متحده دیگر آن غول سابق نیست. بدهی عمومی این کشور بسیار زیاد و سیاستگذاری در واشنگتن نامنظم و غیرقابلپیشبینی است. تهدیدهای مداومِ عدم پرداخت بدهی، این تصور که اوراققرضه دولتی ایالات متحده امن هستند را تضعیف کرده است. بدتر از آن این است که در سالهای اخیر پایههای قدرت دلار (حاکمیت قانون، فدرال رزرو مستقل، سیستم بازداری و توازن) توسط سیاستمداران پوپولیست که نهادهای دموکراتیک کشور را از بین بردهاند، تضعیف شده است.
🔹 بنابراین، اگر قدرت دلار بهسرعت از دست برود، جای تعجب نخواهد داشت. اما در واقع عکس این حالت در حال رخدادن است: روندهایی که انتظار میرود سلطه دلار را تضعیف نمایند سلطه جهانی آن را تقویت میکنند.
🔸 تا حدی به دلیل بزرگی و پویایی اقتصاد ایالات متحده نسبت به سایر اقتصادهای بزرگ، دلار در صدر باقیمانده است. گر چه نهادهای ایالات متحده تضعیف شدهاند، بااینحال، با استبداد و پوپولیسم فزاینده در سایر نقاط جهان، اوضاع دیگران نیز تعریفی ندارد.
🔹 دلار از تغییر قدرت اقتصادی و ژئوپلیتیک جهانی مصون نیست. اما حتی آنجا که مقداری پسرفت داشته و تضعیف شده، شکاف بین این ارز و هر رقیب احتمالی افزایشیافته و نشانهای از توقف این روند مشاهده نمیشود. سلسله مراتب جهانی ارزهای بینالمللی در حال تغییر است، بااینحال، بسیاری از این تغییرات با آسیب بیشتر به رقبای دلار همراه بوده و جایگاه نسبی دلار را بهبود بخشیده است.
🔸 پیشبینیها در مورد سقوط دلار، در توصیف ضعف این ارز بسیار اغراق کردهاند. سالها تحلیلگران هشدار دادند که دلار در برابر سایر ارزها شکست خواهد خورد، اما هیچکدام از آن ارزها جایگزین دلار نشدند.
🔹 بدبینان همچنان معتقدند که دلار در حال افول است. بهعنوان نشانه به این واقعه هشداردهنده اشاره میکنند که چگونه پس از جنگ جهانی دوم، دلار بهسرعت جایگزین پوند استرلینگ (بهعنوان ارز ذخیره غالب) شد. هیچ رقیب جدیای وجود ندارد که بتواند از نظر اندازه بازار اقتصادی و مالی با ایالات متحده برابری کند. شرایط نهادهای ایالات متحده رو به وخامت گذاشتهاند، اما شرایط نهادهای سایر اقتصادهای بزرگ در وضعیت بدتری قرار دارد.
🔸 حتی اگر روزی چین شانهبهشانه باقدرت اقتصادی ایالات متحده رقابت کند، چارچوب نهادی قوی لازم برای رقابت با واشنگتن را ندارد.
🔹 اما به طرز عجیبی هرجومرج برای دلار مفید است. هرگونه آشفتگی اقتصادی و ژئوپلیتیکی (حتی اگر توسط ایالات متحده ایجاد شود) سرمایهگذارانِ سراسر جهان را به سمت جستجوی امنیت سوق میدهد. بازارهای مالی ایالات متحده تنها بازارهایی هستند که آنقدر بزرگ هستند که خواستههای آنها را اجابت کنند.
🔸 داستان دلار در نهایت بیشتر به ضعف سایر نقاط جهان مربوط میشود تا قدرت ایالات متحده. ظاهراً مهم نیست که سیاستگذاران ایالات متحده چقدر بدعمل میکنند، تا زمانی که این نابرابری تغییر نکند انتظار کاهش دلار را نداشته باشید.
📌 برای مطالعه نسخه اصلی این گزارش به این آدرس مراجعه نمایید.
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
#دیدگاه درباره مقاله جوزف استیگلیتز و دنی رودریک:
در میان اندیشمندان جهان بحث بزرگی در گرفته است که «میدانیم نظم قبلی مرده است؛ حال، نظم آینده چگونه خواهد بود؟» برخی از این اندیشمندان مانند استیگلیتز و رودریک در یادداشتهای خود ایده بازنویسی قواعد عصر جهانیسازی (فرارژیم جهانی) را مطرح کرده و به دنبال تولید هنجارهای مرتبط با آن هستند. ولی واقعیت آن است که چنین نگاهی به تغییر نظم به نوعی فانتزی بوده و واقعیتهای سخت جهان را در نظر نمیگیرد. در جای جای متن دیده میشود که آنها به روابط قدرت میان کشورهای راس هرم قدرت و قاعده آن اشاره میکنند و هنجارهای جهانیسازی نوین مد نظرشان را بر مبنای بازنویسی روابط این دو سطح از قدرت پیشنهاد میدهند ولی واقعیت سخت آن است که جهانیسازی بر مبنای وجود تنها یک قدرت هژمون امتداد داشت، نه در دورهای که قدرت هژمون آمریکا به چالش کشیده شده و قدرتهای میانی، در حال ایفای نقشی اساسی هستند. به عبارت دیگر آنچه به عنوان هنجارهای جهانیسازی جدید مطرح شده سرفصلهایی هستند که پس از یک دوره رقابت بزرگ، توسط قدرت غالب به قدرت مقهور دیکته می شود یا اینکه سطحی از مذاکره و توافق در مورد ابعاد و جزئیات آن شکل می گیرد.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 بازاندیشی در حکمرانی جهانی: همکاری و تعامل در دنیای قدرت 🔅
📝 خلاصهای از مقاله به قلم جوزف استیگلیتز و دنی رودریک که در مارس 2024 در پایگاه اینترنتی دانشگاه هاروارد منتشر شده است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
#دیدگاه در مورد مقاله دنی رودریک و استفان والت:
این مقاله، نکات آشکار متعددی دارد. اما به نظر میرسد نکات مضمرِ این متن و به بیانی، «بین سطورِ» این مقاله، مهمتر از سطور و نکات آشکار آن است. وقتی این نویسندگان، صحبت از یک فرارژیم به میان آورده و یک سازوکار چهارگانه برای جلوگیری از تشدید تنش ها ارائه میکنند به وضوح فرض کرده اند که سازوکارهای حقوقی و سیاسی و موجود جهان نظیر سازمان ها و شوراهای ذیل سازمان ملل متحد، توانایی پاسخ به چالش های جاری آتی جهان را نخواهند داشت.
اینکه این نویسندگان به چنین سازوکاری رسیده اند نشان میدهد اینان از یک پرسش مهم مبنی بر اینکه «آیا چندتکه شدن جهان تداوم خواهد داشت یا نه؟» عبور کرده اند و به صراحت فرض کرده اند روند جاریِ تقابل بلوک های قدرت تداوم خواهد داشت.
پیشتر عرض شد چندپاره شدن جهان و تقابل بلوک های قدرت، دلالت های مهمی در موضوع کاهش اثرگذاری تحریم خواهد داشت. اساسا تحریم، در یک جهان یکپارچه که واجد سازوکارهای جهانشمول است (نظیر سیستم پرداخت بین المللی یکپارچه، سیستم لجستیک دریایی جهانشمول و ...) اثر حداکثری خواهد داشت. برعکس این گزاره نیز صادق است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 چگونه یک نظم جهانی جدید بسازیم 🔅
📝 مقاله ای به قلم دنی رودریک و استفان والت منتشر شده در شماره چهلم نشریه Oxford Review of Economic Policy به تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۳
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 راهبرد سیاستگذاران در برابر جهان تکهتکه شده چگونه باید باشد؟ 🔅
📝 مقالهای به قلم گیتا گوپینات (یکی از مقامات ارشد IMF) که به تاریخ 6 فوریه 2024 در پایگاه خبری فارین پالیسی منتشر شده است.
🔰 بریدههایی از این گزارش
🔹 ما در یک نقطه عطف تاریخی به سر میبریم. تجارت در حال تکهتکهشدن است؛ زیرا بسیاری از کشورها به نام «برونسپاری به کشورهای همفکر»، «ریسکزدایی » و «اتکا به خود » موانعی را بر سر راه آن ایجاد میکنند.
🔸 کشورها ممکن است دلایل معتبری مانند نیاز به تقویت امنیت ملی و ایجاد تابآوری برای دنبالکردن این سیاستها داشته باشند. برخی از ملتها در کوتاهمدت ممکن است سود ببرند. بااینحال، اگر این روند ادامه یابد ممکن است به یک جنگ سرد جدید بینجامد.
🔹 هر چند محرکهای تکهتکهشدن اقتصادی امروز شبیه به دوران جنگ سرد است (یعنی رقابت ایدئولوژیک و اقتصادی بین دو ابرقدرت)، اما این مرحله اساساً تفاوتهایی دارد.
🔸 برای شروع، درجه وابستگی متقابل اقتصادی بین کشورها امروزه بالاتر است. امروزه اقتصادها هر چه بیشتر در بازار جهانی ادغام شدهاند و زنجیرههای ارزش جهانی نیز پیچیدهتر هستند. این موارد احتمالاً هزینههای تکهتکهشدن اقتصادی را افزایش میدهد.
🔹 همچنین عدم اطمینان بیشتری در مورد اینکه چه کسی در کدام بلوک قدرت است وجود دارد. در طول جنگ سرد، کشورها تمایل داشتند تا بهصراحت جانبداری خود از ایالات متحده یا اتحاد جماهیر شوروی را بروز دهند. امروزه، چرخشهای مداوم در داخل کشورها در ایدئولوژی رهبران سیاسی آنها رایجتر است و تعیین جانبداری را دشوار میسازد.
🔸 با مشاهده نشانههایی از شکافهای رو به رشد ممکن است این سوال ایجاد شود: آیا ما وارد دوره جهانیزدایی شدهایم؟ اگر جهانیزدایی را بهعنوان کاهش نسبت تجارت جهانی به تولید تعریف کنیم، پاسخ منفی است. سهم تجارت جهانی در تولید ناخالص داخلی جهانی نسبتاً ثابت مانده و از سال 2011 بین 55 تا 60 درصد در نوسان است.
🔹 در میانه رشد آهستهتر اقتصاد جهانی و چرخش هزینهها از کالا به خدمات پس از همهگیری کرونا، از زمان آغاز جنگ روسیه در اوکراین روند تجارت در همهجا نزول یافته است. تجارت بین بلوکهای قدرت بسیار بیشتر از تجارت درون بلوکها کند شده است. این امر بهویژه در بخشهای استراتژیک مانند مواد شیمیایی و ماشینآلات که برای توسعه محصولات مختلف (از جمله فناوریهای کمکربن) استفاده میشوند، صادق است.
🔸 مطابق برخی شواهدی که وجود دارد پیوندهای مستقیم بین ایالات متحده و چین بهسادگی با پیوندهای غیرمستقیم جایگزین میشوند. بهعبارتدیگر، بهجای کاهش تجارت میان آمریکا و چین، میتوان شاهد تغییر مسیر آن از طریق کشورهای دیگر بود. به نظر میرسد که خود این امر باعث طولانیشدن زنجیره تأمین، کاهش بهرهوری و ایجاد بیثباتی و آسیبپذیریهای جدید شود.
🔹 واضح است که تکهتکهشدن اقتصادی واقعیت زمانه ماست و ازآنجا که صفبندیهای ژئوپلیتیکی، جریانهای تجارت و سرمایهگذاری را شکل میدهند، احتمالاً این روند ادامه خواهد داشت. علیرغم تلاشهای دو اقتصاد بزرگ برای قطع روابط با یکدیگر، هنوز مشخص نیست که در یک اقتصاد جهانی عمیقاً یکپارچه و مرتبط، آنها تا چه اندازه موفق خواهند بود. با بیشترشدن و عمیقتر شدن تکهتکهشدن اقتصادی، هزینه اقتصادی آن چه خواهد بود؟ و این هزینهها چگونه منتقل میشوند؟
🔸 در یک سناریوی افراطی، حتی کسانی که از تکهتکهشدن در اشکال ملایم آن سود میبرند، تکهای بزرگتر از یک کیک اقتصادی بسیار کوچکتر نصیبشان خواهد شد. به طور خلاصه، همه میتوانند شکست بخورند.
📌 برای مطالعه نسخه اصلی این گزارش به این آدرس مراجعه نمایید.
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
#دیدگاه در مورد مقاله با عنوان "بهسوی نظم ژئواکونومیک"
این مقاله به صراحت صحبت از برآمدن نظم جدید می کند؛ نظمی که مشخصه آن، افزایش سطح همپوشان دایره اقتصاد و سیاست بوده و اقتضای کنش در آن، تصمیمگیری بر مبنای منطقِ توأمانِ اقتصادی، سیاسی و امنیت است؛ پرواضح است که این ترکیب جدید، دلالت های مهمی برای نگاشت نهادی کشورها خواهد داشت. توضیح انکه در نظم پساجنگ سرد، کنشگران بین المللی (اعم از کنشگران دولتی و غیردولتی) صرفا بر اساس منطق سود و زیان و بر پایه ملاحظات صرفا اقتصادی، در مورد ورود یا عدم ورود به یک زنجیره ارزش یا یک کمربند اقتصادی تصمیم گیری می کردند. اما اکنون این منطق متحول شده و بسیاری از کشورها با اتخاذ رویکرد ریسک زدایی و ایمن سازی زنجیره های تأمین، دست به انتخاب های راهبردی و البته دشوار زده اند.
ممکن است این تلقی ایجاد شود که این مباحث در سطح تقابل آمریکا و چین تعریف می شود و دلالتی برای ایران ندارد (به بیان دیگر این مباحث برای ما لاکچری است!) در پاسخ باید گفته شود که ایران به عنوان کشوری که اقتصادش تحت امنیتی ترین محدودیت ها قرار گرفته (به طور مثال واردات اقلام اساسی ذیل مجوز خزانه داری ایالات متحده آمریکا) و ایضا امنیتش تحت اقتصادی ترین فشارِ تحریمی قرار گرفته لاجرم باید پیش و بیش از سایر کشورها، منطق توأمان اقتصادی-سیاسی را در تصمیم گیری های خود وارد کند.
اما در نقطه مقابل مشاهده می شود که دستگاه های اقتصادی کشور، عمدتا همچنان بر اساس منطق اقتصادی صِرف به پروژه های بین المللی نگاه می کنند و عمدتا هم در کار یکدیگر خلل ایجاد می کنند. تا آنجا که تا پایان دولت سیزدهم، لیست پروژه های تأمین مالی ایران از طریق مکانیسم مالی چین نهایی نشده است.
در چنین شرایطی، نقش مهمترین نهاد امنیت ملی کشور یعنی شورای عالی امنیت ملی پررنگ می شود. مشخصا پیشنهاد می شود این شورا، تعدادی پروژه مشخص را ذیل گفتمان «ایمن سازی زنجیره تأمین و ارزش کشور» و «احیا قدرت ایران از طریق نقش آفرینی در کمربندهای اقتصادیِ هدف» انتخاب کرده و جلو ببرد. به عبارت دیگر، در چنین شرایطی نیاز است این شورا، «کنش ایجابی» داشته و در نقطه «ساختن کمربندهای اقتصادی» بایستد. پرواضح است که در صورت پذیرش این گفتمان، دستورِ کار جدیدی برای شعام ایجاد خواهد شد و برخی از صلاحیتهای دستگاهها در موضوع پروژههای منتخب به شعام منتقل میشود.
در شرایطی که تنش در غرب آسیا رو به تزاید است در دستور کار قرار دادن این منطق بدیل، نه یک انتخاب بلکه یک الزام راهبردی است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
بهسوی نظم ژئواکونومیک
مقالهای به قلم آنتی رابرتز، هنری کور مورس و ویکتور فرگوسن در شماره 22، مجلد 4 مجله International Economic Law منتشر شده است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 راه گذر ارس برای کشور تولید مخاطرات امنیتی-اقتصادی خواهد کرد 🔅
📝 یادداشت اختصاصی کانال ابتکار ایران
🔍 بخش دوم
🔹 ۳. راه گذر ارس کریدور تورانی را اقتصادی میکند: پر واضح است که کریدور زنگزور اگرچه هنوز به وجود نیامدهاست ولی راهگذر ارس بهصورت پیشدستانه تمامی کارکردهای اولیه مدنظر این کریدور (محقق کردن شرط لازم ایجاد جهان ترک) را نهتنها اجرا خواهد کرد که آن را نیز اقتصادی خواهد نمود. سؤال اساسی آن است که چه منفعتی برای ایران در اقتصادیکردن چنین مسیر وجود دارد؟
🔸 ۴. راه گذر ارس هیچ ابزار توازنبخشی به ایران نمیدهد: در دستگاه سیاستگذاری خارجی کشور معروف است سیاست همسایگی برای مهار رفتارهای کشورها به کار برده میشود. این نگاه دچار مفروضه غلطی است؛ در نسبت با آذربایجان، اتفاقاً چنین نگاهی به تشدید اقدامات طرف مقابل خواهد انجامید چراکه هماکنون بخش غالب فعالیت اقتصادی این کشور در مسیر شرقی-غربی جانمایی شدهاست؛ بهطور مشخص در حال حاضر، آذربایجان تأمینکننده ۶۰ درصد از نفت رژیم صهیونیستی است. توسعهی راهگذر ارس این جریان را تشدید میکند و بهعنوان یک ضلع از برنامه توسعهی صنعتی باکو، روابط شرقی-غربی آذربایجان را متنوع کرده و مقیاس بالاتری خواهد بخشید. اما عایدی ایران از این مسیر صرفا حق ترانزیت است که رقم قابل توجهی نیز نخواهد بود.
🔹۵. راه گذر ارس نهتنها توازن علیه ایران تولید میکند که امکان عبور از خطوط قرمز ایران را نیز مهیا میکند: کمتر از یکماه پس از اعلام راهگذر ارس، ترتیبات امنیتی برای ایجاد کریدور زنگزور توسط پاشینیان نخستوزیر ارمنستان اعلام شد که از جمله آن تشکیل واحد جدید امنیت ملی برای نظارت بر امنیت مسیرهای ارتباطی آذربایجان و ترکیه بود. همچنین پاشینیان پس از این اقدام گفت:« [امیدوارم توافقاتی با ترکیه برای باز کردن مرز برای اتباع کشورهای سوم و دیپلمات ها به زودی اجرا شود». چند روز قبل از این اقدام نیز ارمنستان برنامههای کریدوری خود را اعلام نمود که در تصویر ذیل قابل مشاهدهاست. در واقع پیام صریح و واضح اعلام راهگذر ارس بهطرف ارمنی آن بود که مشکل ایران با کریدور زنگزور آن است که از ایران نمیگذرد. این اقدام علاوه بر اینکه بهطرف ارمنی این پیام را منتقل میکند که ایران بر سر خطوط قرمز خود مصر نیست و به تبع، این تمایل جدی را در ایروان ایجاد مینماید که کریدور زنگزور را از خاک خود بگذراند. چنین برآیندی در انتها کریدور زنگزور را هم از شمال ارس خواهد گذراند و هم از جنوب آن. این یعنی با اقدام طرف ایرانی، توازنی به نفع باکو در منطقه قفقاز شکل گرفته است.
🔸 ۶. راهگذر ارس باعث از رونق افتادن مسیر قبلی میشود: راهگذر ارس مسیر فعلی اتصال میان خاک باکو با نخجوان را از رونق خواهد انداخت؛ این مسیر از شهرهایی مانند بیلهسوار گذشته و به اقتصاد شهرهای مستقر در مسیر کمک میکند. در مقابل، راهگذر جدید از مناطقی از ایران میگذرد که جمعیت قابل توجهی در آن ساکن نیست.
🔹 ۷. مقابله با زنگزور، ابزارها و منافع اقتصادی بیشتری در مقایسه با مشارکت در آن، به ایران میدهد: راهاندازی کریدور زنگزور، ابتکاری ایرانی نیست و ایران، جزء بسیار حداقلی از این کریدور خواهد بود. در مقابل، چهبسا مهار و کنترل مسیر کریدور تورانی، عواید بهتر و بیشتری نصیب کشور خواهد کرد. یکی از این موارد، توسعه روابط در مسیر کریدور شمال-جنوب از ارمنستان به دریای سیاه است که از طریق آن ایران میتواند در تجارت چندین میلیارد دلاری هند و اروپا نقش بگیرد و از محل آن، عایدی بهدست آورد.
جمعبندی: راهگذر ارس نمیتواند عایدی اقتصادی، سیاسی و امنیتی برای کشور بههمراه داشتهباشد. در بُعد اقتصادی، این راهگذر باعث از رونق افتادن مسیرهای سابق میشود و در بُعد امنیتی و سیاسی نیز، نمیتواند مانع از پیشبرد رؤیای جاهطلبانه «جهان ترک» شود در مقابل ایران باید روی راهاندازی کریدور شمال-جنوب از مسیر ارمنستان، دریای کاسپین و کشور ترکمنستان تمرکز کند.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 حزب، بخش مالی چین را تحت کنترل خود درآورده است 🔅
📝 مقالهای به قلم بری ون ویک که به تاریخ 1 نوامبر 2023 در پایگاه خبری China Project منتشر شده است.
🔍 کنفرانس مرکزی کار مالی تمایل دولت مرکزی برای تزریق پول بیشتر به اقتصاد و جلوگیری از بدهی دولت محلی را نشان داد، درعینحال بر افزایش مقررات دولتی در بخش مالی تأکید کرد.
🔰 بریده هایی از این گزارش
🔹 کنفرانس دوروزه امور مالی (جلسهای پیرامون سیاست مالی که هر پنج سال یکبار و پشت درهای بسته برگزار میشود) به ریاست شی جینپینگ دیروز در پکن به کار خود پایان داد.
🔸 اولین کنفرانس از این نوع در سال 1997 و در بحبوحه بحران مالی آسیا برگزار شد تا متعهد به اجرای اصلاحات مالی شده و ثبات مالی را ارتقا دهد.
🔹 در این گزارش رسمی کنفرانس بارها بر اهمیت رهبری کمیته مرکزی حزب بر کار مالی تأکید میشود. با اذعان به مشکلاتی که بخش مالی در حال حاضر با آن مواجه است، در این گزارش به «خطرات متعدد و پنهان در ریسکهای اقتصادی و مالی» و تواناییهای ضعیف نظارت مالی اشاره شده و تعدادی از اقدامات خاص «پیشگیری و کنترل ریسک» تشریح شده است، از جمله:
• بهینهسازی «ساختار عرضه سرمایه» و «ترویج تعمیق سامانه ثبت انتشار سهام و توسعه بازار اوراق مشارکت»؛
• حمایت از مؤسسات مالی دولتی بزرگ؛
• توانمندسازی صنعت بیمه تا بهعنوان یک ضربهگیر اقتصادی و تثبیتکننده اجتماعی عمل کند؛
• تقویت موقعیت شانگهای و هنگکنگ بهعنوان مراکز مالی بینالمللی؛
• ایجاد مکانیزم مدیریت بدهی دولت؛
• بهبود سیستم نظارت بر بنگاههای املاک و
• تقویت مدیریت بازار ارز و حفظ ثبات نرخ یوان.
🔸 هدف کلی «قراردادن تمام فعالیتهای مالی تحت نظارت دولتی» است و دولت - حزب نیز باید به دنبال «ازبینبردن شکافهای نظارتی و نقاط کور، اجرای شدید و جدی قانون و سرکوب نمودن شدید فعالیتهای مالی غیرقانونی» باشد.
🔹 معاون نخستوزیر هی لیفنگ، سخنرانی پایانی این نشست را ایراد کرد. او را «تزار اقتصادی» میدانند و بهتازگی بهعنوان مدیر کمیسیون مرکزی مالی و امور اقتصادی که یک نهاد مهم اقتصادی حزب است، منصوب شده است.
#دیدگاه: این روزها در چین، مربی در حال اجرای ترکیب جدید در تیمش است. کمیسیون مالی مرکزی (CFC)، ارگان حزب کمونیست، جایگزین کمیته ثبات مالی و توسعه (FSDC) در بانک مرکزی شده است و هی لیفنگ معروف به تزار اقتصادی در چین مسئول نظارت یکپارچه بر بخش مالی 61 تریلیون دلاری چین شده است. آنچه در سالهای اخیر در چین در حال تغییر و تحول جدی است؛ تغییر در نظام تصمیم گیری در بخشهای مختلف است. هدف از این تغییر دستیابی به یک هدف است: بالا بردن سرعت تصمیم گیری در چین با توجه به شتاب گرفتن تحولات بنیادی در سطح جهانی.
از دوره دنگ شیائو پینگ تا آغاز دوره تصویب دوره سوم رهبری شی نظام مویرگی تصمیم گیری در چین به گونه ای طراحی شده بود که تغییر و تطبیق تصمیمات کلان کشور با تحولات مهم جهانی و منطقه ای حداقل بین دو تا چهار ماه زمان می برد. از آغاز دوره سوم رهبری شی چین به این نتیجه رسیده است که به دو دلیل این دوره طولانی تصمیم گیری اگرچه نوعی از اتقان و همه جانبه نگری را در خود نهفته داشت اما دیگر پاسخگوی نیازهای روز چین نیست:
۱- بالا رفتن سرعت تحولات جهانی
۲- تغییر جایگاه چین از یک قدرت اقتصادی در حال ظهور به سمت یک قدرت بزرگ بین المللی
کمی به مختصات رقابت قدرت در جهان بنگریم میبینیم که تمام هم و غم قدرتها نه در تصاحب زمین که در تضعیف «قوه دولت بودگی» و اعمال ترتیبات حکمرانی درون سرزمین در کشور حریف است. چین با علم به این مسئلهی نوپدید حکمرانی در حال هر چه متمرکزتر کردن ساختارهای دولتی خود برای مواجهه با شرایط پیش رو است. نباید از نظر دور داشت که چینیها تسلط خوبی در قواعد اطلاعات راهبردی داشته و همچنان که پیش از جنگ اوکراین بازارهای جهان را جارو کردند، این روزها مجددا در حال تکرار این سیاست هستند. تمام این تغییرات حکمرانی درون چین را در کنار پیشآمد بزرگی که چینیها منتظر آن هستند، باید دید.
📌 برای مطالعه نسخه اصلی این گزارش به این آدرس مراجعه نمایید.
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 دیدگاهی بر گزارش نشنال اینترست با عنوان «تهاجم نظامی ایالات متحده به ایران چگونه خواهد بود؟»؛
امتداد مسیری که از وعده صادق آغاز کردیم ...🔅
🔹 کمی به عقبتر برگردیم و ماجرا را از بالا نگاه کنیم؛ تا پیش از طوفان الاقصی روند مشخصی در منطقه در حال پیگیری بود که نمود آن را در ائتلاف بزرگ هند تا لندن تحت عنوان کمربند اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (آیمک) مشاهده کردیم. این کمربند البته حاصل یک توافق یک شبه نبود و پشت سر خود روند پرتناوبی از توسعه روابط امنیتی-اقتصادی میان اعضا را دنبال میکرد؛ اجزایی نظیر عادیسازی روابط، مهاجرتهای گسترده میان اعضا، برکشیدن عناصر اقتصاد سیاسی جدید در هند نظیر خاندان آمبانی و آدانی، توسعه فکر و فرهنگ جدید جایگزین تفکر وهابیت توسط موسساتی مانند النور و دست آخر ائتلاف امنیتی I2U2 همه بخشی از یک برنامه بلندمدت مد نظر آنگلوساکسونها برای منطقه بود.
🔸 در مغزِ استخوان چنین مهندسیِ نظمی، شبکهی بزرگی از یهودیان صهیونیست از جمله روثچیلدها در لندن در این ماجرا نقش ایفا کردهاند. از این حیث رژیم صهیونیستی نه یک موجودیت منطقهای که یک نقطه گرهگاهی برای نظم آینده منطقه برای آنگلوساکسونها و شبکه جهانی یهود است. «نظمی که لاجرم برای جمهوری اسلامی ایران یک مخاطره امنیتی-اقتصادی درجه اول محسوب میشود.»
🔹 طوفان الاقصی شلیک به نقطه تعادل چنین نظمی بود اما با بررسی کنش محور مقاومت میتوان اینگونه برداشت کرد که محور، نبرد حاضر را نه در سطح یک جنگ نظم منطقهای که یک جنگ صرف نظامی ارزیابی کرده و میکند. مطابق با این نگاه، مقامات سیاسی و نظامی زمین بازی خود را در قبال آمریکا صرفا یک بازی نظامی میبینند. در نتیجه، تفکری در بخشی از بدنه نظامی و نخبگانی کشور ایجاد شده است که تصور میکند هر گونه اقدام فعالانه از سوی ایران ریسک حمله نظامی آمریکا را در پی خواهد داشت. در صورتی که اگر در مقاله نشنال اینترست دقت کنیم آمریکا نه چنین ریسکی را میپذیرد و نه مثمر ثمر میداند. ایران باید عدم تمایل آمریکا برای ورود به درگیری با خودش را به نحو احسن نقد کند.
🔸 چنین تفکر استراتژیکی در واقع حاوی فهمی سنتی از جنگهاست؛ توضیح آنکه بشر، برای یافتن نوعی از جنگیدن متناسب با محدودیتهایی نظیر وجود ریسک تسلیحات اتمی، گرانقیمت بودن جنگهای مدرن و ... به فناوری نرم نظامی دست پیدا کرده که اصطلاحا به آن، «جنگ در ناحیه خاکستری» یا «جنگ ترکیبی» میگویند؛ جنگی که تمرکز اصلی آن بر عملیاتهای ویژه برونمرزی، کمپینهای پروپاگاندا، تکیه بر بازیگران غیررسمی، جنگ اقتصادی و مواردی از این دست است.
🔹 اشتباه دیگر آن است که واحد تحلیل را مبتنی بر کشورها و واحدهای سیاسی سنتی تعریف می شود. فلذا در نگاه بخشی از بدنه تصمیم گیری نظامی و سیاسی کشور «این، کشور اسراییل (رژیم صهیونیستی) است که موضوعیت دارد»، نه «اقتصاد سیاسی کلان منطقهای مقوّم صهیونیسم».
🔸 پس تهران باید راهبردهای خود را نه مبتنی بر جنگهای نظامی که مبتنی بر «منطق جنگ در دورة تغییر نظم» بنا کند؛ نگارنده نیک آگاه است که نباید بازیگری بدون محاسبه باشیم، فلذا باید منطق تقابل بین تهران و تلاویو و سایر رقبا مبتنی بر عناصر این دوره تغییر نظم نیز باشد. به عنوان مثال استفاده از ظرفیت شکافهای ژئوپلتیکی قدرتها این درس را به ما میدهد که حتما قدرتهای پایین تر مانند چین (در نسبت با آمریکا) همواره تامین مالی رقابت «عیان» دیگر بازیگران با قدرت بالاتر را صورت میدهند. همچنین دیگر جنگ میان کشورها یک جنگ نظامی نیست؛ بلکه کشورها جنگ راه می اندازند تا زنجیره تامین و زنجیره ارزش حریف را بزنند و نظم مطلوب خود را در زمین بازی بنشانند.
🔹 کوتاه سخن آنکه نباید اجازه داد وعده صادق به یک واقعه تاریخی تمام شده مبدل گردد بلکه باید هم دستاوردها و تجربههای به دست آمده در آن در حوزههایی نظیر اقتصاد نقد شود و هم آغازی باشد بر تغییر سیاست جنگی ایران به یک سیاست جنگِ ترکیبی تغییر نظم.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 تهاجم نظامی ایالات متحده به ایران چگونه خواهد بود؟ 🔅
📝 نوشتاری به قلم رابرت فارلی که به تاریخ 20 فوریه 2024 در پایگاه خبری National Interest منتشر شده است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله و توییتر بپیوندید 👇
@ebtekareiran