محلی برای طرح بحث در مورد: 📍 جانمایی جدید ایران در نظم جهان 📍 ایده پردازی در مورد نحوه کنشگری جدید ایران در محیط ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک منطقه و فرامنطقه 📍 رصد رویدادهای حوزه اقتصاد بین الملل و تحلیل دلالت آنها برای اقتصاد ایران
🔅 انتشار اولین گزارش از برنامه پژوهشی ابتکار ایران برای جانمایی جدید ایران در نظم جهان 🔅
🔰به لطف خداوند متعال، اولین گزارش از برنامه پژوهشی «ابتکار راهبردی ایران؛ جانمایی جدید و بازتعریف نقش ایران در اقتصاد جهان» با عنوان «١. خنثی سازی تحریم به چه معناست؟» منتشر شده و روی سایت مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی قرار گرفته است.
📍این گزارش روایت جدیدی از «خنثی سازی تحریم» و «الزامات جانمایی جدید ایران در نظم جهان» ارائه کرده است.
لینک گزارش👇
https://rc.majlis.ir/fa/report/show/1775432
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله، توییتر و ایتا بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 «ایرانِ قبل از تحریم و ایرانِ بعد از تحریم»🔅 (2)
ادامه پست قبل👆
... در اینجا ضمن تأکید بر اهمیت دو زاویه نگاه اول به موضوع تحریم باید به یک سؤال مهم پاسخ دهیم: اهمیت و ضرورت زاویه نگاه سوم به تحریم چیست؟ پاسخ آن است که صرفاً از طریق زاویه نگاه سوم به تحریم است که میتوان به این نتیجه رسید که:
1. راهبرد مقابله با تحریم باید جانمایی جدید و بازتعریف نقش ایران در اقتصاد جهان باشد نه «دور زدن مداوم تحریم»؛ در یادداشت قبل توضیح داده شد که دور زدن تحریم، «تاکتیک»ی بوده که به مرور تبدیل به «راهبرد» شده و در نتیجه، شبکۀ قدرتمندِ ایجادشده در راستای دور زدن تحریم، ذینفع رویه جاری شده است.
2. تحریم «زیست حکمرانی کشور» را هدف قرار داده است و در نتیجه زیست سابق ایران که همانا زیست نفتی بوده باید دستخوش تغییر و تحول اساسی شود.
3. در راستای مقابله با تحریم، صرفاً کافی نیست که معاونت بینالملل بانک مرکزی، بینالملل وزارت نفت و بینالملل وزارت نیرو و ... تحریم و اجزاء آن را فهم کنند بلکه اکنون نیاز است کلیت فضای سیاستگذاری کشور اعم از کارشناسان، مدیران ارشد و میانی دولت، نمایندگان مجلس، تصمیمسازان حوزه سیاستگذاری و ... ملتفت و آگاه شوند که تحریم، دقیقاً کجا را هدف قرار دادهاست و اکنون باید چه نوع جدیدی از سیاستورزی در دستور کار قرار گیرد.
4. از دل زاویه نگاه سوم است که یک نتیجه راهبردی در مورد سازمانهای اطلاعاتی کشور به دست میآید: اینکه از این به بعد، باید بررسی کریدورهای اقتصادیِ پیرامون و نحوه دور خوردن ایران در کمربندهای اقتصادی به یکی از کارویژههای نهادهای اطلاعاتی کشور تبدیل شود نه اینکه موضوع امنیتِ اطلاعاتی صرفا در مقابله با اقدامات خرابکارانه و تروریستی و محافظت از مرزها خلاصه شود.
4. از دل زاویه نگاه سوم است که اهمیت «نهاد راهبر توسعه» و «ضرورت همبست حوزههای قدرت» فهم میشود.
5. نهایتاً از فحوای زاویه نگاه سوم است که فهم میشود تغییر نظم جهان، تا حد زیادی ماهیت اقتصادی دارد و ایران در راستای بازتعریف نقش خود در این نظمِ در حالِ شدن، باید علاوه بر کنش نظامی-امنیتی، کنش اقتصادی داشته باشد که یک وجه مهمِ آن کنش اقتصادی، «سیاستگذاری صنعتی و انتخابهای راهبردی» در این حوزه است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله، توییتر و ایتا بپیوندید 👇@ebtekareiran
🔅 چگونه از گسست ابرقدرت جان سالم به در ببریم 🔅
🔍 کشورها در حال معامله بر سر شکافهای ژئوپلیتیکی هستند
📝 گزارشی که در بخش بین الملل نشریه اکونومیست به تاریخ 11 آوریل منتشر رسیده است.
🔰 بریده هایی از این گزارش
🔹بسیاری از کشورها بین آمریکا، چین و روسیه گیر افتاده و مصمم هستند که طرفی را انتخاب نکنند. نظم تحت رهبری آمریکا که از سال 1945 برقرار است در حال فروپاشی بوده و ازهم گسستگی اقتصادی سرعت یافته، لذا کشورها به دنبال معاملههایی با قدرتهای درگیر هستند. این نگرش به معاملات، ژئوپلیتیک را دستخوش تغییر کرده است.
🔸اکونومیست در راستای درک بهتر معنای عدم تعهد، مجموعه محدودتری متشکل از 25 اقتصاد بزرگ را مورد بررسی قرار داده است؛ اقتصادهایی که تنها نظارهگر مناقشه اوکراین هستند و یا میخواهند در رویارویی چین و آمریکا بیطرف بمانند و یا هر دو حالت را مورد بررسی قرار دادهاند. اعضای این گروه از نظر ثروت و سیستمهای سیاسی بسیار متنوع هستند.
🔹کشورهای عدم تعهد علیرغم تفاوتهایشان، یک هدف مشترک دارند: انجام معاملات مناسب در یک محیط سیال. برای دو دهه بسیاری از کشورها میتوانستند بهصورت همزمان با غرب، چین و روسیه رابطه برقرار کنند. البته دیگر چنین نیست.
🔸 کشورهای عدم تعهد از جانبداری اجتناب میکنند. اما قدرتهای بزرگ، آمریکا و چین، به دنبال جلب طرفداری آنها هستند. پکن تأکید بر رهبری جهان جنوبی را راهی برای تقویت مقاومت خود در برابر فشار آمریکا میداند. این کشور خود را بهعنوان الگویی برای دیگران در خانواده بزرگ کشورهای درحالتوسعه معرفی میکند.
🔹 در مواجهه با تلاشهای چین، آمریکا و متحدانش در تلاش هستند تا روابط خود را با جهان عدم تعهد مجدداً تنظیم کنند. آمریکا میداند که رضایت سایر کشورهاست که به نظم بینالمللی تحت رهبری او مشروعیت میبخشد.
🔸 در سالهای اخیر آمریکا و اتحادیه اروپا طرحهای رقیبی برای ابتکار کمربند و جاده چین راهاندازی کردهاند، بااینحال همچنان این تصور وجود دارد که اگر زیرساختهایی را میخواهید که بتواند به تغییر اقتصاد شما کمک کند، اولین تماس شما با پکن خواهد بود.
🔹 آمریکا و متحدانش باتکیهبر ارزشهای لیبرال و تاریخ مشترک خود توانستند پس از تهاجم روسیه به اوکراین از اوکراین حمایت کنند. آنها عزم جدیدی را نیز علیه چین مستبد از خود نشان دادهاند. این دور هم جمعشدن، این ریسک را نیز به همراه خواهد داشت تا جهان جنوبی را هر چه بیشتر با نظم بینالمللی بیگانه کند. این نتیجه غمانگیزی خواهد بود اگر آمریکا با اتحاد غرب، بقیه را از خود دور کند.
#دیدگاه: در متن اشاره صریحی به سیاست هجینگ یا موازنه نرم شده است که هماکنون پرچمداران آن کشورهایی نظیر ترکیه و هند هستند؛ یعنی کاهش تهدید تا حد ممکن از طریق پرهیز از تقابل با قدرت های منطقه ای و جهانی به وسیلهی ایجاد توازن و حداکثرسازی منافع اقتصادی خود از فضای رقابت بین بازیگران. اما شواهد ماههای اخیر نشان میدهد که عرصه سیاست برای چنین کشورهایی آنچنان هم مطلوب نخواهد بود، درست 3 ماه پیش بود که آمریکاییها با وارد آوردن یک ضربه 100 میلیارد دلاری به گواتام آدانی، سومین فرد ثروتمند جهان در آن زمان و شریک اقتصادی نارندرا مودی، حزب BJP هند را به خاطر همین رفتارها تنبیه کردند. این اقدام دقیقا زمانی صورت گرفت که راهول گاندی رقیب مودی در لندن در حال چانهزنی برای جلب حمایت غرب بود. ترکیه نیز دیگر بازیگری است که در این میان ضربه اساسی خواهد خورد؛ به نوعی بسترهای ائتلاف جبهه رقیب اردوغان پس از سالها دقیقا از همین رفتار وی نشات میگیرد. پیش از اینها جورج سوروس در اجلاس امنیتی مونیخ برای اردوغان خط و نشان کشیده بود. در واقع وقتی اینگونه بازی میکنید آلترناتیوهای سیاسی داخلی شما با ارائه تصویر غربگراتری از شما غرب را مجاب به لابی/فشار علیه شما خواهند کرد. تا الان این مدل جواب داده ولی سوالی که سیاستمداران این سنخ کشورها(مانند ترکیه، هند، امارات و جدیدا سعودی) باید جواب دهند آن است که؛ خب قدم بعدی چیست؟
📌لینک مطلب:
https://www.economist.com/international/2023/04/11/how-to-survive-a-superpower-split
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله، توییتر و ایتا بپیوندید 👇@ebtekareiran
#رشتوییت
🔅 چند نکته درباره صرافیهای تراستی 🔅
📝عباس حسامی
1/ چند نکته در مورد صرافیهای تراستی بگم برای دوستانی که محبت دارن میخونن....
نوعی از بانکداری زیرزمینی و بازارسیاه، صرافیهای تراستی هستن. کارشون ورود و خروج ارز از هر کشوری هست. فیزیکی؟ نه لزوما! با تلفن، ایمیل و فکس کار میکنن و پایه کار، اعتماد هست
2/ نکته اول: برخلاف تصور عموم، همیشه هزینه کارمزد صرافی زیرزمینی بالاتر از نقل و انتقالات رسمی نیست بلکه در مواردی کمتر از انتقالات رسمی هزینه برمیدارن و حتی در مواردی کاراتر هم هستن
نکته دوم: دارایی مورد معامله میتونه ارز فیزیکی؛ حسابهای متعدد بانکی و حتی یکبارمصرف، املاک و..
3/...هر نوع دارایی سرمایهای دیگه باشه. این انعطاف در نوع دارایی برای فرار کردن از چنگال قانون هست و با هدف تسویه سریعتر و سبد دارایی متنوعتر.
نکته سوم: مشکل ایرانه؟ نه لزوما اما به خاطر تحریم اینا خیلی خوششون شده. اینا پدر هر کشوری با حدودی از کنترل سرمایه رو در میارن
4/ صرافی تراست-پایه برای قانونی کردن کارشون از هر روش و تراکنش قانونی در ترازپرداخت بهره میگیرن. ممکنه با تجار ببندن و با تقلب در قیمت وارداتی و صادراتی، فضای جابجایی ارز پیدا کنن. ممکنه از حواله شخصی و کارگری استفاده کنن و حساب جاری درگیر خطا بشه!
ممکنه از ارز قاچاق و چمدانی...
5/ و مسافری استفاده کنن! کلا در هر جایی بتونن نفوذ میکنن.
هر بازار غیر رسمی ارز رو اینها شکل میدن در چین بازار fei chi’en در هند بازار hundi در آرژانتین Blue Chip و کلا در آمریکای لاتین بازار سیاه peso در آسیای میانه hawala در فیلیپین padala در تایلند phoe kuan دست ایناست
6/ برخلاف تصور تقاضای خروج سرمایه در چین از طرف ساکنان مقیم بعد از 2011 به شدت بالا رفته. پدر کمونیست رو هم این تراست-پایهها درآوردن. من میگم اون نزدیک به 900 میلیارد دلار از ذخایر چین که بین 2014-2016 دود شد، به خاطر خروج ارز از طرف همینها بود!
درمانش چیه؟
مسکّن داره!
7/ چینیها میآن و در بخش رسمی ترازپرداخت کنترل رو شدیدتر میکنن! مثلا خروجی سرمایهگذاری مستقیم در خارج چین رو از 2016 به بعد کنترل میکنن! ارز مسافری رو کنترل میکنن اما باز خروج سرمایه مقیم در پوششهای مختلف ادامه داره و تجاری هستن که ترجیح میدن با fei chi’en کار کنن تا رسمی!
8/ریشه ادبیات اقتصادی در مورد اینا رو نمیگم دیگه. اگر در ایران تراستیها با تحریم و ارز چند نرخی رونق میگیرن فکر نکنید که صرفا مختص ماست. خیلی از کشورها نتونستن درمانش کنن و صرفا مسکن زدن. بعضی صورت مساله رو پاک کردن و گفتن حساب سرمایه (مالی) بازه
9/ البته این نباشه که سیاستگذار از اینا بترسه و فکر کنه دستش بسته است. میشه یه کارهایی کرد که تراستی محدود بشه.
🔗 منبع
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، توییتر، ایتا و بله بپیوندید
@ebtekareiran
🔅 دلارزدایی از اقتصاد؛ امری حیاتی و دستیافتنی که نه با دستکاری متغیرهای اسمی حاصل میشود و نه با شعار! (٣)🔅
📝 یادداشت اختصاصی ابتکار ایران
٢. وجه ذهنی دلارزدایی از اقتصاد
🔹وجه ذهنی استفاده از دلار نیز وجهی بسیار مهم و اساسی در تعیین نسبت کنشگران اقتصادی (اعم از حقیقی و حقوقی) با دلار است؛ این وجه، به نوبه خود به دو کارکرد پول یعنی معیار محاسبه ارزش و ابزار ذخیره ارزش بازمی گردد. در اقتصادهایی نظیر ایران که با شوکهای تحریمی و ارزی مداوم مواجه است کنشگران اقتصادی، به واسطه پیشبینی نامطلوب از آینده و بر پایه فهم ذهنی خود از توان حکمرانیِ کشور ، در گام اول تصمیم میگیرند از دلار بهعنوان ابزار ذخیره ارزش استفاده کنند. هر چه شوکهای ارزی کشور عمیقتر باشد و به تبع، کارکرد پولیِ ریال تضعیف شود آنگاه اجماع ذهنی کنشگران بر کارکرد دلار بهعنوان معیار محاسبه ارزش بنا نهاده خواهد شد که این رویداد بسیار خطرناک و خانمانبرافکن است.
🔸جهت تقریب به ذهن، در دورههای تنش ارزی شدید، برخی از کنشگران اقتصادی، تصمیم میگیرند روابط تجاری- اقتصادی خود (اعم از خرید، فروش و اجاره داراییهای سرمایه ای) را بر اساس دلار تنظیم کنند؛ اینجا دیگر دلار صرفاً ابزار ذخیره ارزش و ابزار مبادله نیست بلکه تبدیل به معیار محاسبه ارزش شده است. وجه ذهنی دلارزدایی به طور خاص با قوت یا ضعف نظام سیاستگذاری و توان حل مسأله حکمرانی کشور گره خورده است؛ اینکه چقدر مردم ایران، حاکمیت را توانمند در حل مساله و رفع بحرانها تشخیص دهند. این موضوع نیازمند بحث مستوفایی است که در این نوشتار، مجال پرداختن به آن وجود ندارد.
سخن پایانی
🔹بر اساس آنچه گفته شد دلاری شدن اقتصادی ایران، حاصل یک فرآیند تاریخی، معلول نقش سابق ایران در جهان (صادرات نفت به کشورهای بلوک غرب و در ازاء آن، دسترسی به ارز جهان روا) و خروجی نقشه تجاری سابق و فعلی! کشور است؛ به عبارت دیگر، دلاریشدن این اقتصاد، ردپایی در تاریخ و جغرافیا دارد؛ برای فهم دقیقتر این موضوع به یادداشتهایی که در باب زیست نفتی نگاشته شده است مراجعه کنید.
🔸بر این است نقطه آغاز فرآیند وجه عینی دلارزدایی از اقتصاد ایران را باید در مسیر «جانمایی جدید و بازتعریف نقش ایران در اقتصاد جهان» جستجو کرد. راه دلارزدایی اقتصاد از دستکاری متغیرهای اسمی، ایجاد کمپینهای خبر خوب در سیاست خارجی (که هیچ آورده اقتصادی ندارند) و همچنین اتخاذ رویکرد دستوری (اینکه به کنشگران اقتصادی اعم از حقیقی و حقوقی دستور داده شود دلار را از مراودات تجاری و مالی خود حذف کنند) شروع نمیشود. بلکه از مسیر تغییر راهبرد کشور و در دست گرفتن ابتکار عمل برای حضور اقتصادی رسمی خارجی و ایجاد نقاط تسویه فرامرزی در منطقه در ارتباط با قطبهای ثروت جهانی آغاز میشود.
🔹نکته پایانی آنکه به واسطه افول هژمونیک آمریکا، ارز این کشور نیز روندی نزولی طی میکند و البته پایان این روند هنوز نامشخص است؛ فراموش نکنیم که ارز یعنی قدرت و قدرت یعنی ارز. در این فضا، کشورهای مختلف با شدت و ضعف به سمت استفاده از سایر ارزها حرکت کردهاند؛ این حرکتها را میتوان جزئی از فرآیند دلارزدایی از اقتصاد جهان تلقی کرد. اما به نظر میرسد در فضای سیاستگذاری ایران فهم دقیقی از مقوله دلارزدایی وجود ندارد؛ این در حالی است که در دنیای حاضر، دلارزدایی از اقتصاد بسیار آسانتر و شدنیتر از دنیای ده سال یا بیست سال گذشته است. به شرطی که بدانیم دقیقاً چه چیزی میخواهیم و در نتیجه، چه کاری باید انجام دهیم.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، توییتر، ایتا و بله بپیوندید👇
@ebtekareiran
🔅 دلارزدایی از اقتصاد؛ امری حیاتی و دستیافتنی که نه با دستکاری متغیرهای اسمی حاصل میشود و نه با شعار! (١)🔅
📝 یادداشت اختصاصی ابتکار ایران
🔹در سالهای اخیر موضوع دلارزدایی از اقتصاد جهان و بهتبع آن اقتصاد ایران بهصورت متناوبی در حال مطرحشدن است. اما در این میان، فضا آکنده از تحلیلهایی شده است که فهم مقام حکمران را از اصل ماجرا دچار اغتشاش میکند. برای درک درست موضوع باید نخست به تحلیل این نکته مهم پرداخت که اساساً اقتدار دلار از کجا سرچشمه میگیرد. قبل از آن باید دانست که ارزش پول، ریشه در مشروعیت ناشر آن در نزد سایرین دارد؛ یعنی به میزانی که منتشرکننده یک پول در داخل و خارج از کشورش قادر باشد اهرمهای قدرت ایجاد کرده و آن را تثبیت کند آنگاه دارنده و مالک ارز قویتری خواهد بود.
🔸اما این مشروعیت تنها موضوعی سیاسی نبوده و از منشأهای گوناگونی تغذیه میشود. بهعنوانمثال قدرت اساسی دلار تا حد زیادی وابسته به ترتیبات امنیتی-نظامی (به طور مشخص اینکه کشور ناشر ارز جهانروا بتواند از نظامهای سیاسیِ استفادهکننده از آن ارز و استانداردهای مالی و بانکی مرتبط با آن حمایت نظامی-امنیتی به عمل آورد.) و مجموعه ائتلافهای سیاسی با کشورهای جهان است که ایالات متحده آمریکا در سرتاسر دنیا گسترانده است؛ دراینرابطه پیشتر در پستهایی به ابعاد این موضوع پرداختهایم. فارغ از مباحث سیاسی-امنیتی، در ادامه ذیل دو محور به بررسی مقوله دلارزدایی از اقتصاد خواهیم پرداخت.
١. وجه عینی دلارزدایی از اقتصاد
🔹به طور خاص از منظر اقتصادی، وجه عینی استفاده از دلار بهعنوان یک ارز جهانروا به دو کارکرد از سه کارکرد اساسی پول برمیگردد؛ این دو کارکرد عبارتاند از: ابزار ذخیره ارزش و وسیله پرداخت؛ دو کارکردی که در سرتاسر جهان حسابهای سرمایه و حسابهای جاری را شکل میدهند. دو حسابی که اساساً کشورهای جهان بهوسیله آنها با یکدیگر صحبت کرده و بر اساس آنها روابطشان را تنظیم میکنند. یعنی در واقع نظام ارزی جهانی تصویری است از نقشه تجارت جهانی و مدیریت مازادهای حاصل از آن. در اقتصاد کنونی جهان برخی رشتههای تجارت هستند که بازارهای جهانی دارند؛ مهمترین رشته تجارت، تجارت کامودیتیها و مهمترین کامودیتیِ حال حاضر جهان، نفت است که برخلاف برخی کامودیتیها مانند گاز بازاری جهانی دارد و نقش یک کشور در بازار آن، اهرم قدرتمندی به آن کشور در سیاست جهانی میدهد.
🔸برایناساس، اینکه چرا از دلار بهعنوان ابزار در حساب سرمایه و حساب جاری استفاده میشود تا حد بالایی نه به اراده سیاسی کشورها که به جایگاه آمریکا در اقتصاد جهانیِ نفت و جایگاه غیرقابل اغماض این کشور در اقتصاد جهان بازمیگردد. این کشور هماکنون بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده نفت و دومین واردکننده این ماده حیاتی است. در سایر رشتههای تجارت نیز این کشور صاحب زنجیرههای تأمین بزرگ اقلام اساسی جهانی بوده و بهواسطه آن در مقدرات سیاسی بسیاری از کشورها دخالت میکند. بر اساس مقدمه فوق، در ادامه، سه محور مهم ذیل وجه عینی دلارزدایی از اقتصاد بیان خواهد شد.
١.١- زنجیره تأمین
🔹 اگر کشوری قصد دارد در برنامة جهانی دلارزدایی مشارکت کند باید زنجیرههای تأمین اقتصاد خود را از شرکتهای آمریکایی و شرکتهای تحت نفوذ استانداردهای مالی و بانکی آن کشور مستقل سازد. بهعنوانمثال اقلام اساسی اقتصاد ایران به میزانی که در برخی سالها تا چند ده میلیارد دلار تخمین زده میشود تا حد بسیار بالایی از طریق مسیرهای آمریکایی معین نظیر شرکت کارگیل تأمین میشود؛ یعنی ممکن است شما نفتتان را به چین بفروشید و با پول آن سویا را از برزیل وارد کنید ولی این فرآیند کاملاً تحت اشراف نظام مالی و بانکی آمریکایی تسویه شود. بر همین اساس، این نگاه که فرآیند دلارزدایی را از طرف صادرات و ضرب دگنگ برای تثبیت یک قیمت آغاز کنیم با چالشهای جدی مواجه است. به طور خاص دلارزدایی از فرآیند تأمین اقلام اساسی کشور، از دو طریق میسر خواهد شد:
• اولاً انطباق محل تولید ارز و محل مصرف آن
• ثانیاً طراحی ابتکارهای جدید با توجه به تحولات بینالمللی اخیر؛ به طور خاص واردات اقلام اساسی خوراکی از روسیه و کشورهای آسیای میانه و برقراری توازن تجاری با آن کشورها در راستای رفع نیاز به ارزهای جهانروا جهت تسویه آن تجارت، ابتکاری است که میتواند کمک بزرگی به فرآیند دلارزدایی کشور کند.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، توییتر، ایتا و بله بپیوندید 👇
@ebtekareiran
#رشته_توییت
دلارزدایی از اقتصاد جهان امری پیچیده و چندبعدی است، برای فهم آن باید با سیستم اعتبار بینالمللی آشنا باشید. منطق سیستم اعتباری بین الملل به ما میگوید: در اقتصادهای جهان یک سری اقتصادها دارای مازاد هستند و یک سری دچار کسری، علاوه بر این اقتصاد جهان دچار ناترازی های مقطعی میشود که باید آن را چاره کند. آن ساختاری که مازادها را به کسریها متصل میکند ساختار ارز جهانروا است و کشوری میتواند یک ارز جهانروا منتشر کند که دارای اعتبار سیاسی و امنیتی و اقتصادی در میان کشور اعتباردهنده و کشور اعتبار گیرنده باشد. در واقع کشورها به وسیله حساب سرمایه و حساب جاریشان با یکدیگر صحبت و سیاست میکنند.
ادامه را از اینجا بخوانید.
⏪ «ابتکار ایران» را در تلگرام، توییتر، ایتا و بله میتوانید دنبال کنید 👇
@ebtekareiran
🔅 شاخص های خام برای سلطه دلار 🔅
📝 مقاله ای به قلم اینگویلد بورگن و کلی چن که به تاریخ 3 آوریل 2023 در نشریه فایننشال تایمز منتشر شده است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید 👇@ebtekareiran
🔅 جداسازی مخرب 🔅
📝 مقاله ای به قلم مایکل اسپنس که به تاریخ 4 آوریل 2023 در Council on Foreign Relations منتشر شده است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔆 مسئله جهانی زدایی مالی ساختاری🔆
📝 مقاله ای به قلم آرویند سابرامانیان که به تاریخ ٢٨ اکتبر ٢٠٢٢ در Project Syndicate منتشر شده است.
🔰 بریده هایی از گزارش 👇
🔷 عزم فدرال رزرو ایالات متحده در اعمال سیاست پولی انقباضی، تمامی اقتصادهای جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه را تحت تاثیر قرار داده است.
🔶 مواجهه با تورم فزاینده موجب عقب نشینی برخی از کشورهای کم درآمد در برابر هژمونی دلار شده است. اما بهجای شکایت، سیاست گذاران جهت مقاوم سازی اقتصاد خود در برابر دلار باید موانعی برای جریان سرمایه برونمرزی تعبیه کنند.
🔷 برای کاهش اثرات منفی حاصل از سیاست پولی، جهان به یک دوره جهانیزدایی مالی ساختاری نیاز دارد.
🔶 فدرال رزرو چه سیاستهای پولی انبساطی را در پیش گیرد، چه سیاست پولی انقباضی را اعمال کند ملعون است. اما حقیقت ناراحت کننده این است که کشورهای سراسر جهان تصمیم گرفتند اقتصاد خود را به روی جریان سرمایه بازکرده و بدین ترتیب خود را نهتنها در معرض سیاست پولی ایالات متحده بلکه در معرض بی ثباتی مالی خارجی و نهادهایی که آن را کنترل میکنند، قرار دادند. آنها با واگذاری قدرت که اغلب در راستای منافع نخبگان داخلی است، خود را باکمالمیل آسیب پذیر کردند.
🔷 برای چندین دهه سیستم تجارت بینالملل تحت مراقبتهای ویژه قرار داشته، تشدید رقابت چین و آمریکا میتواند منادی دورانی باشد که توأم با پراکندگی اقتصادی و درگیریهای ژئوپلیتیکی خواهد بود.
🔶 اقتصادهای نوظهور و درحالتوسعه باید تاریخچه قربانی بودن خود و همچنین توهمات مرسوم در مورد همکاری جهانی را کنار بگذارند. در عوض، سیاستگذاران باید با بازگشت به تحرک نسبتاً محدود سرمایه که مشخصه دوره برتون وودز بود، عاملیت و کنترل خود را به دست آورند.
🔷 فقط «سرمایه خوب» (بهعنوانمثال سرمایهگذاری مستقیم خارجی که نقش بلندمدتی در کشور دریافتکننده سرمایه خواهد داشت و همچنین فناوری، مهارت و ایده را به آن کشور منتقل میکند) باید از حق جابهجایی بین مرزی برای سرمایه برخوردار باشد.
🔶 دیو مالیه بینالمللی را نمیتوان دوباره به چراغ جادو بازگرداند. اما این امکان وجود دارد که اقتصادهای نوظهور بتوانند (هرچند بهصورت ناقص و ناپایدار) جریان سرمایه را محدود کنند.
#دیدگاه: ایالات متحده آمریکا با پیش گرفتن سیاست سخت امنیتی در برابر روسیه در اوکراین و در برابر چین به منظور گرفتن ابتکار زمین بازی از چینیها پایههای نظم نئولیبرالی جهانی را لرزاند؛ جهانی که در آن حرکت آزاد سرمایه یکی از عوامل پدیدآیی آن بود. حال در زمین بازی جدید کشورها برای تنظیم روابط خود نه منافع مشترک که دایره امنیت ملیشان را مبنا و ملاک معامله میکنند. در چنین جهانی امکان بروز هر نظم جدید ضددلاری قابل تصور است؛ ساختار پرداخت موازی با نظم آنگلوساکسونی و محیط سرمایهگذاری با قاعدهگذاری متفاوت با نظم قبلی شاید دو مصداق چنین دورانی هستند. امری که در ابتکارهای کشورهای مختلف خود را نشان میدهد. در چنین فضایی ایران با درک به چنین مهمی باید به سمت استفاده از ظرفیتهای جدید پیش برود.
📌لینک مطلب:
https://www.project-syndicate.org/commentary/financial-deglobalization-emerging-developing-economies-federal-reserve-by-arvind-subramanian-2022-10
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔆 نقش چین در خاورمیانه و شمال آفریقا (منا). فراتر از منافع اقتصادی؟
📝 مقالهای به قلم کاتارزینا سیدلو، رئیس دپارتمان منا در مرکز تحقیقات اقتصادی و اجتماعی
که در جولای سال ٢۰٢٠ در بخش مطالعات سیاسی مؤسسه اروپایی مدیترانه منتشر شده است.
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
🔰 بریده هایی از گزارش 👇
🔷با رشد چشمگیر اقتصادی چین که با پیوستن این کشور به سازمان تجارت جهانی در سال ٢٠٠١ برجستهتر شد، نرخ رشد مصرف انرژی چین شتاب گرفت و در نتیجه منطقه غنی از انرژی خاورمیانه اهمیت فزایندهای برای امنیت انرژی چین پیدا کرد؛ بنابراین بیثباتی این منطقه که حاصل حمله ایالاتمتحده به خاورمیانه بود، منافع کشور چین را به خطر انداخت.
🔶 برخلاف اکثر کشورهای اتحادیه اروپا یا آمریکای شمالی، به نظر میرسد افکار عمومی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا نظر مثبتی در مورد چین و نقش رو به فزونی آن در حوزه ژئوپلیتیکی و اقتصادی دارند. بنا بر اندک نظرسنجیهای عمومی موجود و همچنین اظهارات عمومی سیاستمداران در این منطقه به نظر میرسد که هم نخبگان حاکم و هم شهروندان نظر یکسانی در این مورد دارند.
🔷 ساکنین منطقه منا، چین را بهعنوان بازیگری مهم در سطح جهانی و منطقهای میبینند. هرچند از نظر اکثریت مردم کشورهای مورد بررسی، ایالاتمتحده همچنان قدرت اقتصادی پیشرو در جهان است؛ بااینحال چین جایگاه دوم را به دست آورده است. پس جای تعجب نیست که حفظ روابط اقتصادی قوی با پکن بسیار مهم تلقی شود.
به نظر میرسد نگرش نخبگان سیاسی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نسبت به پکن در این میان بیشتر مثبت باشد.
🔶 عوامل متعددی را میتوان برای این نگرش مثبت نسبت به چین برشمرد. از بدیهیترین موارد آغاز میکنیم: سرمایهگذاری و کمک به توسعه، بخصوص اگر مشروط و متصل به واحد ارزی غربی نگردند در همه کشورهای منطقه بسیار مورد استقبال قرار میگیرند. برخلاف ایالاتمتحده، فرانسه، بریتانیا یا روسیه که دارای تفکرات ژئوپلیتیکی هستند چین بهعنوان کشوری با اولویت اقتصاد، به اصل عدممداخله خود پایبند بوده و از اظهارنظر در مورد سوابق حقوق بشری کشورها خودداری کرده و به اصول حاکمیت قانون احترام میگذارد.
🔷 برخلاف برخی از کشورهای اتحادیه اروپا، این کشور سابقه استعمار ندارد. سیاستمداران چینی نیز مرتباً به این نکته اشاره دارند که چینِ سلسله کینگ در طول قرن نوزدهم در عمل یکنیمه مستعمره بوده، بدین معنا که تجربیات تاریخی چین با تجربیات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شباهتهایی دارد.
🔶 میراث مشترک ضدیت با غرب صرفاً شعار سیاسی بیربط نیست بلکه فرض کلیدی است که سیاست خارجی چین بر اساس آن استوار شدهاست.
🔷 حضور اقتصادی چین در منطقه منا رو به افزایش است لذا جدا کردن منافع ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی در منطقه و حفظ موقعیت خود بهعنوان یک بازیگر بیطرف اقتصادی دشوارتر میگردد.
#معاملات_کلان_کشورها
#دیدگاه: همانگونه که در دیدگاه مربوط به یادداشت سفیر عربستان سعودی در آمریکا ذکر شد این کشور نیز به دنبال #جانمایی_جدید خود در اقتصاد جهان است. این تلاش در راستای تغییر در نظم جهانی صورت میگیرد و تغییر نظم جهانی امری صرفا سیاسی یا امنیتی و نظامی نیست بلکه اتفاقا برعکس به صورت غالب، این تغییر با دست فرمان جهانی اقتصاد در حال انجام است. یعنی در واقع کشورها با زبان اقتصاد با یکدیگر صحبت میکنند تا به یک نظم مطلوب مد نظر برسند. اما لبه تیز ماجرا آنجاست که مارک لئونارد مدیر شورای اروپا در روابط خارجی در تشریح گذار جهانی سازی جدید میگوید این بار کشورها نه بر اساس منافع مشترک که بر اساس ارزیابی امنیت ملی خود وارد کلان معامله با سایر قدرتها میشوند. وی در مقدمه کتاب اطلس قدرت خود مینویسد: « اکنون قدرت با کنترل بر جریان افراد، کالاها، پول و داده ها و از طریق ارتباطاتی که آنها برقرار می کنند، تعریف می شود. تنها کشورهایی که نقشه جدید قدرت ژئوپلیتیکی را به وضوح می بینند قادر به کنترل جهان مدرن خواهند بود»
چالش اساسی برای قدرتها در این میان آن است که هر گذاری توسط هر منطقه از جهان به صورت اپیدمیک در سایر نقاط جهان نیز منتشر میشود؛ به این معنا که اگر بازیگری مانند عربستان موفق شود به سمت چندجانبهگرایی حرکت کند سایر بازیگران مانند اروپا نیز به ایجاد یک فضای چندجانبه در برابر آمریکا امید پیدا خواهد کرد.
📌لینک مطلب:
https://www.iemed.org/publication/the-role-of-china-in-the-middle-east-and-north-africa-mena-beyond-economic-interests/#section-the-geopolitical-implications-of-chinas-presence-in-the-mena-region-LqF2J
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔆 انتقال قدرت و پویایی رقابت ایالات متحده و چین 🔆
📝 مقالهای منتشر شده در مجله امور بینالملل دانشگاه جورجتاون به تاریخ ٧ آوریل ٢٠٢٢
به قلم کوانشنگ ژاو
🔰بریده هایی از گزارش 👇
🔶 این امر مسلم است که رقابت طولانیمدتی میان ایالات متحده و چین رخ خواهد داد. درست مشابه آنچه در دوران جنگ سرد بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی رخ داد. این مقاله این رقابت را از طریق دریچه انتقال قدرت مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.
🔷 برای اولینبار، این ایالات متحده بود که از اصطلاح «رقابت» برای روابط ایالات متحده و چین استفاده کرد. بایدن بر اقدامات بینالمللی علیه چین اصرار میورزد؛ اقداماتی مانند تقویت گفتگوهای چهارجانبه امنیتی با ژاپن، استرالیا و هند، راهاندازی چارچوب امنیتی جدید با استرالیا و بریتانیا و فروش زیردریایی هستهای به استرالیا.
🔶 امروزه دو جناح قدرت در عرصه جهانی در حال ظهور هستند. اولین جناح به رهبری ایالات متحده میباشد و متشکل از ناتو، آکوس، کواد و غالب کشورهای توسعهیافته است. دومین جناح به رهبری چین و روسیه و همراهی چند کشور درحالتوسعه مانند اعضای بریکس و سازمان همکاری شانگهای میباشد.
🔷 از منظر تاریخی ایالات متحده یک قدرت دریایی و چین یک قدرت قارهای بوده است. تنها در دهههای اخیر بود که چین شروع به توسعه سریع نیروی دریایی خود کرد و ساختار قدرت قبلی را بر هم زد و تنشهای دریایی مابین دو کشور را افزایش داد. قدرت دریایی یکی از محورهای اساسی است که تعیینکننده معادلات قدرت در آینده است؛ بهویژه اینکه نحوه برخورد دو قدرت با آنچه «منازعات چهار دریا» خوانده میشود، چگونه خواهد بود.
🔷در آینده قابلپیشبینی نقش چین در صحنه جهانی به ثبات داخلی آن و توسعه شرایط سیاسی و اجتماعی-اقتصادی آن بستگی دارد. بنابراین نهتنها عوامل بیرونی بلکه مسائل داخلیِ هر دو قدرت را نیز باید مورد بررسی قرار داد تا بتوان به ماهیت رابطه آنها پی برد.
🔶اگرچه توسعۀ «سختافزار» اقتصادی چین گسترده بوده است (مانند راهآهنهای سریعالسیر و سایر پروژههای زیرساختی) اما توسعه «نرمافزاری» آن (مانند صنایع بانکی و خدماتی) نسبتاً کمتر است که این امر، اقتصاد چین را در مواجهه با بحرانهای مالی جهانی آسیبپذیر میسازد.
🔷 به طریق مشابه در ایالات متحده نیز مسائل داخلی منفی چالشهایی را برای توسعه آینده این کشور ایجاد خواهد کرد. عوامل داخلی فراتر از ابعاد اقتصادی و نظامی، بر رقابت آمریکا و چین تأثیر خواهند داشت.
#دیدگاه: مقاله ژائو تناظر جالبی دارد با مصاحبه توماس رایت استراتژیست دولت بایدن با فایننشال تایمز در نوامبر ٢٠٢٢؛ هر دو به این نکته اشاره میکنند که آمریکا نباید به سمت بازی نظامی حرکت کند، بلکه الگویی از رقابت را باید دنبال کند که در آن ضمن پیگیری دغدغههای مشترک جهانی با رقبا نظیر بحران اقلیمی، الگویی از مهار دنبال شود که بیشباهت به ایده مهار جورج کنان نیست. این دقیقا همان دغدغه موسسه کویینسی است؛ این موسسه از یک استراتژی بزرگ تعامل دیپلماتیک و خویشتن داری نظامی دفاع میکند. این موسسه همانجایی است که دموکراتها و جمهوریخواهان مخالف ترامپ، دولت بایدن را خطمشیگذاری میکنند. تا زمان نامعلومی فعلا الگوی رقابت آمریکا و چین از طریق دستکاری در نظم جهانی پیش خواهد رفت؛ ترکیبی از شکلدهی به ائتلافهای منطقهای در مسیرهای تامین اساسی اقتصاد چین که موضوع دریا را بیش از پیش مهم خواهد نمود. برای آمریکا داشتن چشماندازی جایگزین برای نظم فعلی، برخورداری از قابلیت و توانمندی لازم برای ایجاد تغییر و در نهایت وجود اراده سیاسی و نیت برای حرکت در این مسیر سه ویژگی اساسی برای شناسایی یک بازیگر به عنوان یک بازیگر چالشگر هستند. مستند به سخنرانی پایان سال وزیر امور خارجه چین که در آن دو طرح ابتکار توسعه جهانی(GDI) و طرح امنیت جهانی(GSI) مورد تاکید قرار گرفته بود هر سه این ویژگیها در چین قابل مشاهده است اما این به معنای اراده چین برای بلوکبندی جهان نیست چراکه در صورت اعمال چنین غربالی در نظم جهانی مهرههای خیلی ارزشمندی در سبد چینیها باقی نمیماند. وزیر امور خارجه این کشور در همان سخنرانی در قبال روسیه اعلام کرد « روابط چین و روسیه که مبتنی بر عدم اتحاد، عدم رویارویی و هدف قرار ندادن طرف ثالث است ، همچنان به قوت خود باقی است» یا در قبال اروپا اعلام کرد: «ما به دنبال دوستی و همکاری با اروپا و متعهد به توسعه سالم روابط چین و اروپا هستیم. ... ما خوشحالیم که خودمختاری استراتژیک اروپا را قویتر میبینیم.»
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید
@ebtekareiran
🔆 پایان انقلاب نفت شیل ایالات متحده چه معنایی برای جهان خواهد داشت؟ 🔆
🔍 تکنولوژی فراکینگ، آمریکا را به صدر رقابت عرصه انرژی رساند، اما بازده پایین و عدم سرمایهگذاری مجدد این موقعیت را تهدید میکند.
📝 مقالهای منتشر شده در فایننشال تایمز به تاریخ ١۶ ژانویه ٢٠٢٣ و به قلم نویسندگان درک بروور و مالز مککورمیک
🔰بریده هایی از گزارش 👇
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه کنید.
🔷تهاجم روسیه به اوکراین بحران جهانی انرژی را سرعت بخشیده و ایالات متحده یکی از بزرگترین ذینفعان آن است.
🔶آمریکا که زمانی، بزرگترین مصرفکننده نفت و گاز جهان بود اکنون بزرگترین تولیدکننده آن است. رشد سریع شیل با پایین نگهداشتن قیمت سوخت، محرک بزرگی برای اقتصاد جهانی فراهم کرد و دست واشنگتن را برای مقابله با رقبای نفتخیز خود یعنی ایران و ونزوئلا آزاد گذاشت؛ بدون ترس از اینکه ضربه اقتصادی منفی بر رأیدهندگان داخلی وارد می شود.
🔶«جهان با موفقیتِ انقلاب شیل به خواب رفت. ایالات متحده به تنها منبع رشد عرضه نفت در سطح جهان تبدیل شده و کنترل قیمتها را از اوپک گرفت. تا اینکه ناگهان همه چیز تغییر کرد». به نظر تحلیلگران، این عصر تحول با پیامدهای غیرقابل پیشبینی رو به پایان است. در حال حاضر هزینههای بالا و کمبود نیروی کار از مشکلات اساسی شیل هستند. والاستریت خواهان پرداخت سود به سرمایهگذاران است؛ نه سرمایهگذاری مجدد در دکلهای جدید. حتی با وجود قیمت ٨٠ دلار بهازای هر بشکه نفت خام، قیمتی که بسیار بالاتر از میانگین بلندمدت قیمت نفت خام است نیز تولیدکنندگان شیل همچنان از هدررفت سرمایه بیم دارند. خلاصه کلام اینکه چاههای جدید نفت کمتری تولید میکنند.
🔷جف کوری رئیس جهانی تحقیقات کالا در گلدمن ساکس اظهار میدارد: «شیل، ظرفیت مازاد در دسترسی را در اختیار قرار میداد که میتوانست با اوپک رقابت کند و «نظم جدید نفت» را به وجود آورد، درحالیکه چنین انعطافی امروزه از بین رفته و به «نظم نفتی قدیمی» و تسلط اوپک بازگشتهایم.»
🔶«پروژههای کوتاهمدت کجا هستند؟ سه مکان: شیل آمریکا، روسیه و خاورمیانه. از این میان و به دلایل واضح روسیه را کنار میگذاریم. در حال حاضر و به سبب تنش با ایالاتمتحده، موتور دوم رشد در مورد هر سه نیز در حال از دست رفتن است. در نهایت با هسته اصلی اوپک روبرو هستیم: کشورهای خاورمیانه خلیج[فارس].»
🔷 اما تمام این تغییرات سرنوشت بازار جهانی نفت خام را در دست کشورهایی قرار میدهد که روابط پرنوسانی با غرب دارند. بنا بر نظر تحلیلگران، اگر این تولیدکنندگان به دلیل ناتوانی یا عدم تمایل، به دنبال افزایش قیمت نباشند، رکود و سهمیهبندیِ تقاضای نفت تنها راهحل باقیمانده برای قیمتهای بالا خواهد بود.
#دیدگاه: آمریکاییها در تمامی سالهای پس از بحران نفتی 1973 دنبال پاسخ به یک سوال ژئواکونومیکی بزرگ خود بودند؛ اینکه این کشور واردکننده نفت بود باعث شده بود تا ضربهپذیری زنجیره تأمین انرژی این کشور و ساختار اقتصادی آن دچار مشکلات عدیده گردد. دادههای تاریخی نشان میدهند که همیشه با افزایش قیمت نفت این کشور حتی با یک وقفه زمانی دچار رکود میشود. افزایش تولید نفت و گاز در کشورهای تحت ائتلاف، حمله به عراق برای تامین رشد مصرف نفت در سالهای بعدی و تسلط بر جریان فروش آن، گسترش شبکه پترودلار و سیاستهایی از این دست، همه، تلاشهایی از سوی آمریکا برای پاسخ به آن چالش مهم بوده است. ولی هر یک مجددا دچار نقصانهای ذاتی عدیدهای بودند که با خیزش چین به خوبی آسیبپذیری آن مشخص میشد. اما به نظر میرسید با روی کار آمدن نفت شیل این سؤال تاریخی آمریکا پاسخ داده شده و این رژیم سیاسی میتواند از تاریخ آغاز استحصال نفت شیل رشد آینده بازار انرژی جهان را پوشش دهد. اما تحلیلگر فایننشال تایمز به نکات جالبی در این زمینه اشاره میکند و معتقد است دوره نفت شیل نیز آنچنان که تصور میشد قابلیت تداوم ندارد و برای پوشش رشد مصرف انرژی در جهان بایست نگاه را مجددا به غرب آسیا دوخت. غرب آسیایی که در آن «ایران»ی است که دقیقا با روی کار آمدن نفت شیل، تحت تحریم قرار گرفت.
البته تحلیل این بازار پیچیده است ولی حال باید دید آمریکا برای پاسخ به این سوال مجددا سیاستهای ژئواکونومیکی خود را فعال خواهد کرد؟ (که این گزینه هم با توجه به تحلیلی که در پیوست نوشته گراهام آلیسون ارائه کردیم امکان پایینی دارد) یا تقاضای جهانی را سرکوب خواهد کرد؟ آمریکا جایی گیر کرده است که باید قیمت انرژی را بالا ببرد تا صنعت شیل بتواند تنفس کند، اما قیمتهای بالای نفت به ضرر طرف دیگر اقیانوس اطلس یعنی اتحادیه اروپا خواهد بود؛ امری که جناح راست و رویکردهای ملیگرایانه در این قاره را تقویت خواهد نمود.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید👇
@ebtekareiran
📝 درونماندگی ساخت اقتصادی کشور و تبعات سیاسی-امنیتی آن (٢)
... ادامه پست قبل👇
- انعقاد پیمان همکاری راهبردی با امارات متحده عربی و متعاقباً نظارت بر حجم گستردۀ واردات ایران از مسیر امارات (اعم از اقلام اساسی خوراکی، کالاهای واسطهای و سرمایهای مرتبط با تولید و ...) و همچنین اعمال کنترل بر تسویه مالی و بانکی تجارت ایران (در این موضوع، توجه به نقش درهم در تسویه مالی تجارت خارجی ایران ضروری است) مصداقی مهم از احاطه جغرافیای ایران از محور جنوب است. این رژیم سعی دارد به لولای اصلی جریان کلان تجاری شرق به غرب از طریق دریا تبدیل شود.
- از سمت شمال، شکلگیری همکاری میان ترکیه، آذربایجان و رژیم صهیونیستی در راستای برقراری کریدور ترانس کاسپین و دورزدن ایران از طریق ایجاد جریان گازی، مصداق دیگری از کنش رقبا و دشمنان ایران در راستای احاطه اقتصاد ایران است. برای فهم بهتر این محور، توصیه میکنیم کلیپ زیر را با دقت ببینید. در لحظه (٩:١٨) آن بهصراحت بیان میشود که دریای کاسپین، کلید اصلی برقراری کریدور ترانس کاسپین است. زیر کلید گرفتن دریای کاسپین توسط ترکیۀ دنبالکننده رؤیای پانترکسیم یعنی از دسترفتن بسیاری از مزیتهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران.
⚠️ غرض اینکه «درونماندگی اقتصاد ایران» که همچنان ادامه دارد و یکی از نمودهای اصلی آن، تمرکز بیش از حد بر «اصلاحات اقتصاد داخلی» است روزبهروز به احاطهشدنِ بیشترِ ایران کمک میکند. راهکار برونرفت از این مشکل آن است که سیاستگذار اقتصادی متوجه شود که باید بازوهای اقتصادی کشور را در فرامرز بگستراند. با رویکرد تجاری یکبهیک کشوری، نمیتوان درهمتنیدگی اقتصادی-سیاسی-امنیتی-گفتمانی ایجاد کرد. پاسخ به «درونماندگی اقتصاد ایران»، طراحی «ابتکار راهبردی» است. کاری که شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی در حوزه نظامی انجام داد اینک باید در حوزه اقتصادی پیگیری شود.
🔰 لازم است تأکید و تکرار کنیم که سیاستگذار اقتصادی کشور باید نقشه به دست بگیرد، خطوط قرمز جغرافیای اقتصادی ایران را ترسیم نموده و کمربندهای حفاظت از اقتصاد کشور را فراتر از مرزهای رسمی سیاسی ترسیم کند.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید👇
@ebtekareiran
🔆دام توسیدید: آیا ایالات متحده و چین به سمت جنگ میروند؟🔆
🔴به گواهی تاریخ 12 مورد از 16 مورد برخورد یک قدرت در حال ظهور با قدرت غالب، به خونریزی ختم شده است.
📝 مقاله ای به قلم گراهام آلیسن که در سپتامبر 2015 در آتلانتیک منتشر شده که واجد دلالت های مهمی برای امروز است.
🔶یک گروه تحقیقاتی در مرکز علوم و امور بینالملل هاروارد بلفر به این نتیجه رسیدهاند که رقابتهای تاریخی میان قدرت در حال ظهور و قدرت حاکم، پایان بدی برای هر دو قدرت داشتهاند. در طول 500 سال گذشته 12 مورد از 16 مورد تاریخی رویارویی دو کشور به جنگ ختم شده بود. هنگامی که طرفین از جنگ اجتناب کردند، هر دو طرف نیاز به تعدیلهای عظیم و دردناکی در نگرشها و اقدامات خود داشتند.
🔷اگر پیشبینیهای کسی ارزش توجه داشته باشد، متعلق به لی کوان یو، ناظر برتر چین در جهان و مربی رهبران چین از زمان دنگ شیائوپینگ است. بنیانگذار سنگاپور، احتمال بالایی را در مورد ادامه رشد چین با نرخ های چند برابر نرخ رشد ایالات متحده در دهه آینده و پس از آن را داده است. پیش بینی لی در مورد اینکه آیا رهبران چین در گرفتن جایگاه قدرت ایالات متحده در آسیا در آینده قابل پیشبینی جدی هستند نیز چنین است: «البته. چرا که نه ... چگونه می توانند آرزوی شماره یک شدن در آسیا و در زمان مناسب در جهان را نداشته باشند؟» و اینکه آیا چین جایگاه خود در نظم بین المللی که توسط آمریکا طراحی و رهبری میشود را می پذیرد، مطلقا نه گفت: «چین می خواهد چین باشد و به همین عنوان هم پذیرفته شود. نه به عنوان یک عضو افتخاری در غرب.»
🔷جنگ جهانی اول یادآور ظرفیت انسان برای حماقت است. وقتی می گوییم جنگ "غیرقابل تصور" است، آیا در مورد آنچه ممکن است صحبت می کنیم یا آنچه ذهن محدود ما می تواند تصور کند؟ در سال 1914 افراد کمی قادر به تصور کشتار در مقیاسی بودند که مقوله جدیدی با عنوان جنگ جهانی را می طلبید. وقتی جنگ پایان یافت، اروپا ویران شده بود و هزارهای که در آن اروپا مرکز سیاسی جهان بود خاتمه یافت.
🔶سوال تعیین کننده در مورد نظم جهانی برای نسل حاضر این است که آیا چین و ایالات متحده می توانند از دام توسیدید بگریزند؟ این کنایه مورخ یونانی یادآور خطرات ناشی از رقابت یک قدرت در حال ظهور با قدرت حاکم است، همانند آتن در یونان باستان که اسپارت را به چالش کشید یا آلمان و بریتانیا در آغاز قرن بیستم.
#دیدگاه: «درسهایی برای جنگ بعدی؛ در مورد چگونگی پیشگیری، بازدارندگی و - در صورت لزوم - مبارزه با درگیری بعدی» این عنوان پرونده اصلی نشریه فارن پالیسی آمریکا در ژانویه ٢٠٢٣ بود. وبگاه اینترنتی دِدرایو نیز به نقل از ژنرال مایک مینیهن فرمانده ترابری هوایی نیروی هوایی آمریکا هشدار وقوع یک جنگ را با چین تا سال ٢٠٢۵ میدهد؛ در سندی که از این فرمانده به تاریخ ١ فوریه ٢٠٢٣ منتشر شده است با این جمله شروع میشود: «I hope I am wrong. My gut tells me we will fight in 2025». وی در ادامه با اشاره به تشکیل شورای جنگ چین در فوریه ٢٠٢٢ همین نکته گراهام آلیسون را تایید میکند؛ دوره «پنهان شو و منتظر بمانِ» چینیها به سر آمده است و آنها مترصد لحظه صفر برای پیگیری سیاست تهاجمی در عرصه جهانی هستند.
این قاعده تاریخی است؛ زمانی که توازن برقرار میشود یا به قول ایر کرو «هنگامی که قدرت جوانتر به برتری در حوزه قدرت پیرتر دست یافت ... این امر بهخودیخود و بدون در نظر گرفتن نیات قدرت جوان، تهدیدی عینی برای قدرت مسلط و ناسازگار با موجودیت آن است.» در چنین وضعیتی تنش بالا خواهد گرفت. برای تحلیل تنش میان دو قدرت بزرگ نیز باید گستره بزرگ جهانی را در نظر گرفت. چنانکه آمریکا اعلام کرد هدف از رزمایش اخیرش با رژیم صهیونیستی نه ایران که چین بوده است.
دلیل آنکه تنش میان دو قدرت شوروی و آمریکا به جنگ منتهی نشد دقیقا این بود که آمریکا جنگ را با لطایف هیبریدی خودش به سمت ناحیهای کشاند که شوروی مزیت راهبردی نداشت؛ اقتصاد. و با جنگ اوکراین دقیقا رقابت میان آمریکا و چین به حوزهای هدایت شده است که چین مزیت ندارد؛ حوزه نظامی. نوع رقابت میان آمریکا و چین را نمیتوان با نوع رقابت میان آمریکا و شوروی مقایسه نمود. وقتی از جنگ صحبت میکنیم نباید ذهن به سمت مصادیقی مانند جنگ اوکراین برود. اینجا منظور مفهومی جامعتر از جنگ است؛ جنگ ترکیبی، منطقه خاکستری یا زون ابهام، جنگ با شدت کم یا درگیری نیابتی و مشارکتی همه اسامی چنین وضعیتی هستند. جنگی که هدفش نه تصرف یک جغرافیا که به تحلیل بردن قوه دولتبودگی یک حاکمیت، تجزیه آن کشور و اعمال کنترل از خارج از آن کشور است. باید دید در آخرالامر کار این دو قدرت به کجا خواهد کشید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید👇
@ebtekareiran
آنها که با مجموعه «ابتکار ایران» آشنایی نزدیک دارند اطلاع دارند که نام کامل برنامه مطالعاتی ما از روز نخست «ابتکار ایران برای جانمایی جدید و بازتعریف نقش ایران در نظم جهان» بوده است. امروز از اینکه رهبر معظم انقلاب بر این حرکت صحه گذاشتند و در بیانات روشنگرانهشان از تعبیر دقیق «جانمایی ایران در نظم جدید جهان» استفاده کردند خدا را شکر کردیم. ان شاء الله فردا نخستین گزارش رسمی مجموعه منتشر خواهد شد.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله، توییتر و ایتا بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 «ایرانِ قبل از تحریم و ایرانِ بعد از تحریم» 🔅 (1)
📝 سه زاویه نگاه به تحریم و ضرورت فراتحلیلِ آن
📍 یادداشت اختصاصی ابتکار ایران
🔰 زمانی که از کارشناس حوزه تحریم خواسته میشود «تحریم و ابعاد آن» را برای سیاستگذار و مدیر اجرایی کشور شرح و تبیین کند وی میتواند تحریم را از سه منظر مورد بررسی قرار داده و آن را برای سیاستگذار توضیح دهد.
1. تحریم به مثابه یک پدیده حقوقی و سیاسی: در این زاویه نگاه، کارشناس حوزه تحریم، اسناد حقوقی مرتبط با تحریم ایران اعم از قطعنامهها، قوانین، فرمانهای اجرایی، توصیهنامهها، گزارهبرگها و ... را بر اساس یک فهم شخصی، دستهبندی میکند و همان دستهبندی و افراز را برای سیاستگذار ارائه میکند.
2. تحریم به مثابه یک پدیده اقتصادی و مالی: در این روش، کارشناس اقتصادی ضمن بررسی سری زمانی صادرات نفت، صادرات محصولات پتروشیمی، صادرات مواد معدنی، تورم، اشتغال، حجم ذخایر ارزی خارجی و ... تبیینی از وضعیت اقتصادِ تحت تحریم برای سیاستگذار اقتصادی کشور ارائه میکند.
3. تحریم به مثابه یک پدیده ژئوپلتیکی: در این زاویه نگاه، کارشناس حوزه تحریم، باید به فهم عمیقتری از زاویه نگاه اول و دوم رسیده باشد و بتواند با زبانی ساده و گویا، به مقام سیاستگذار توضیح دهد که «ایرانِ قبل از تحریم، چه بوده و چه ساختی داشته است» و «ایرانِ بعد از تحریم باید چه ویژگیهایی داشته و چه صورتبندی و ساختاربندی جدیدی را پذیرفته و درونی کند.»؛ به عبارت دیگر در این زاویه نگاه، تحریم، فراتحلیل می شود و بین سطور اسناد حقوقی تحریم از یک طرف و روند شاخصهای کلان اقتصادی از طرف دیگر مورد تحلیل قرار میگیرد. همچنین در این زاویه نگاه، عوامل ژئوپلیتکی و جهانیِ تحریم ایران نیز وارد تحلیل میشود؛ این، یعنی پیوند حقوق، سیاست، اقتصاد و جغرافیا در راستای فراتحلیل تحریم ایران.
🔸در مقام تمثیل، سه زاویه نگاه فوق را میتوان با مثال زیر توضیح داد. فرض کنید فردی مبتلا به یک بیماری خاص میشود. زاویه نگاه اول مشابه آن است که پزشک، ویژگیهای خاص آن بیماری اعم از ساختار مولکولی، تاریخچه، کاشف آن بیماری و ... را برای بیمار توضیح دهد. زاویه نگاه دوم نیز گویی مشابه زمانی است که پزشک، فاکتورهای خونی بیمار را با دقت برای وی شرح میدهد. اما به نظر میرسد بیمار برای برنامهریزی زندگی آتی، به توضیح و تبیین دقیقتری نیاز دارد. بیمار بهصورت دقیق میخواهد بداند «منِ قبل از بیماری چه کسی بودم» و «منِ بعد از بیماری باید چه کسی باشم.»؛ به بیان دیگر بیمار میخواهد بداند فردای ترخیص از بیمارستان، باید چه سبکی از زندگی را انتخاب کند، کدام غذاها را مصرف نکند، چه میزان ورزش کند، در کدام جمعها حاضر شود و از کدامها دوری کند و ...؛ فراتحلیل تحریم (یعنی همان زاویه نگاه سوم به تحریم) به سیاستگذار توضیح میدهد که «ایرانِ قبل از تحریم چه ساختی داشته» و «ایرانِ بعد از تحریم باید چگونه باشد.»
🔹قبلاً در یادداشتهای متعددی، در قالب کلیدواژه زیست نفتی، ایرانِ قبل از تحریم را شرح دادیم و از دل همان تبیین، تا حدی مشخص شد که «ایرانِ بعد از تحریم» باید ساختی داشته باشد. توضیح آنکه هدف قرارگرفتن صادرات نفت ایران و همچنین ایجاد اختلال اساسی در تراکنشهای بینالمللی ایران از طریق وضع تحریم علیه صادرات نفت و تحریم بانک مرکزی و نظام بانکی ایران باعث شد زیست نفتی ایران دچار خدشه و نقصان جدی شود؛ در آن زیست نفتی که از زمان پیدایش نفت آغاز شده بود «اقتصاد ایران در ازاء صادرات نفت به کشورهایی نظیر ژاپن، هند، یونان، اسپانیا، فرانسه، ایتالیا، چین و ... به ارز جهان روا دسترسی پیدا میکرد.» این ارز جهانروا در بهترین بانکهای اروپایی انباشت و سپرده میشد و قابلیت نقدشوندگی حداکثری داشت؛ دستگاه سیاستگذاری و اجرایی ایران نیز از طریق این منابع، همه نیازهای فرامرزی ایران را مرتفع میکرد؛ به بیان دقیقتر، در آن زیست نفتی، عملاً نفت زبان گفتگوی اقتصادی حاکمیت و مردم بود. اما آمریکا از طریق تحریم نفتی و تحریم بانکی ایران، دقیقاً همین زیست نفتی را هدف گرفت.
ادامه در پست بعد👇
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، بله، توییتر و ایتا بپیوندید 👇@ebtekareiran
🔅 چگونه از گسست ابرقدرت جان سالم به در ببریم 🔅
📝 گزارشی که در بخش بین الملل نشریه اکونومیست1 به تاریخ 11 آوریل 2023 منتشر شده است
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، توییتر و بله و ایتا بپیوندید 👇@ebtekareiran
🔅 این مسیر از ایران آغاز میشود🔅
📝افکار عمومی داخلی در چند روز گذشته نسبت به اظهارات کمال قلیچداراوغلو نامزد ریاست جمهوری ترکیه مبنی بر اینکه «در صورت پیروزی کریدور اقتصادی را نه از مسیر باکو که از مسیر تهران هدایت خواهد کرد»، واکنشهای مثبتی را نشان داده است. بستر این خوشبینی البته با تبار خراسانی قلیچدار تقویت شده است. اما به نحو عجیبی رسانههای داخلی آنچه قلیچدار گفته بود را سانسور کردهاند!
📝 سوای آنکه این اقدام وی در پاسخ به قرارگیری علیف در کمپین انتخاباتی اردوغان بوده، اگر هم این موضوع راهبرد وی باشد نه یک فرصت بلکه یک تهدید است، چیزی که رسانهها سانسور کردند آن بود که وی در معرفی چنین راهبردی میگوید اینگونه «ایدهی جهان ترک» بهتر پیش میرود. چنین امری یعنی استانهای شمال غربی ایران دیگر نه جزئی از پرونده توسعه ایران که جزئی از پرونده توسعه ترکیه خواهد بود و ترکیه در خلال چنین راهبردی «جهان ترک» را به درون ایران دامنه میدهد.
📝در پایان در مقام جمع بندی برای ارزیابی دقیق تر نمیشود به تک جملات (آن هم در فضای جنجالی انتخابات) اکتفا کرد و باید سیاست کلی جناح سیاسی شخص نسبت به ایران را مورد ارزیابی قرار داد.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، توییتر، ایتا و بله بپیوندید
@ebtekareiran
🔅 دلارزدایی از اقتصاد؛ امری حیاتی و دستیافتنی که نه با دستکاری متغیرهای اسمی حاصل میشود و نه با شعار! (٢)🔅
📝 یادداشت اختصاصی ابتکار ایران
١.٢- چالش نقاط تسویۀ ارزی خارج از کنترل و مدیریت
🔹 نظامات ارزی جهانی بر مبنای یکسری استاندارد مبادله بنا شدهاند. همه این استانداردها در یک مکان جغرافیایی بهمثابه یک شبکه عصبی بزرگ تجمیع میشوند و نقاط تسویه را شکل میدهند. نقطه تسویه ارزی ساختنی است؛ یعنی با پمپاژ مقیاس بالایی از تجارت در یک نقطه که به شکل همگنی در فاصله مکان-زمانی کوتاهی با نقاط تجمع ثروت-جمعیت قرار گرفتهاند میتوان یک نقطه تسویه ایجاد نمود. بهعنوان مثال دوبی یا هنک کنگ از نظر مسافت هوایی حداکثر 5 ساعت با نقاط جمعیتی اصلی جهان فاصله دارند. فاصله با نقاط جمعیتی بهمثابه ایجاد یک ارتباط ارگانیکی اقتصادی-اجتماعی با طرفهای مبادله است. البته این تعریفی سادهشده است ولی نشان میدهد که شکلگیری و تثبیت نقطه تسویه دلاری دوبی برای اقتصاد ایران، حاصل اراده سیاسی قدرت بزرگی همچون آمریکا برای تنظیم روابط اقتصادی منطقه بهوسیله دلار است.
🔸حال پس از سالهای سال ارتباط ایرانیان با دوبی و ایجاد شبکه بزرگی از صرافیها و روابط تجاری، کَندن از یک نقطه تسویه دلاری برای مشارکت در فرآیند دلارزدایی، امری دشوار برای نظام سیاستگذاری ایران خواهد بود. در نقطه مقابل، یک محور مهم دلارزدایی از اقتصاد ایران، استفاده از نقاط تسویه ارزی تحت ائتلاف و تحت مدیریت است.
١.٣- انتخابِ «دور زدن تحریم» بهعنوان راهکار مقابله با تحریم و افول مشروعیت اقتصاد ایران در بعد بینالملل
🔹سومین محور مهم در موضوع دلارزدایی، «ایجاد» نقاط تسویه ارزی و به دستگرفتن «ابتکار عمل» در موضوع تسویه ارزی است؛ متأسفانه طی سالیان اخیر و بهموجب انتخابِ «دورزدن تحریم» بهعنوان راهکار مقابله با تحریم، مشروعیت کنشگران برونمرزی جمهوری اسلامی ایران در خارج از مرزهای سیاسی رسمی کشور و نزد بازیگران بزرگ جهانی و کوچک منطقهای بهشدت مخدوش شده است.
🔸این امر تا حدی ناشی از اقتضائات دوره زیست نفتی ایران است که اساساً از دوره پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت. در دوره متأخر و بهواسطه وضع تحریم حداکثری و انتخابِ «دورزدن تحریم» بهعنوان راهبرد مقابله با تحریم، چالشی مهم برای مشروعیت اقتصاد ایران در بعد بین المللی ایجاد شد؛ توضیح اینکه سالها دور زدن تحریم، شناسایی و پذیرفتن جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک بازیگر رسمی در اقتصاد جهان را نه تنها با چالش مواجه کرد بلکه همین شبکه دور زدن تحریم با شکلدهی و ایجاد نظام غیرشفافی از تبدیل ارز و در مواقعی، اخذ پورسانت مفسدهانگیز (پورسانتی که متاسفانه به بقای همین شبکه کمک میکند) سد راه هرگونه ابتکار عمل جمهوری اسلامی ایران در تنظیم روابط اقتصادی خارجی شدهاست؛ در فضایی که این شبکه با داراییهای کشور، گردشهای مالی بالا به وسیله ارزهایی نظیر دلار صورت میدهد عملیاتی شدن پروژه دلارزدایی از اقتصاد دور از ذهن به نظر میرسد.
🔹در نقطه مقابل و با توجه به چشم انداز ماندگاری تحریم، نظام سیاستگذاری ایران باید با طراحی ابتکارهایی، خنثیسازی تحریم و مقابله فعالانه با آن از طریق «ایجاد» نقاط تسویه ارزی را در دستور کار خود قرار دهد. مجدداً یادآوری میشود که تبادل ارز، نمود و نشانگری از روابط تجاری است. پس وقتی گفته میشود ایران باید ابتکار عمل ایجاد نقاط تسویه ارزی را به دست بگیرد به این معنا خواهد بود که ایران باید نقشه تجارت خارجی خود را متحول کند. در دنیای جدیدِ در حال دگرگونی، قطعاً چنین ابتکارهایی با روی بازتری از سوی سایر کشورهای منطقه و فرامنطقه مورد پذیرش قرار خواهد گرفت.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام، توییتر، ایتا و بله بپیوندید 👇
@ebtekareiran
📽 کسانی که اخبار را دنبال میکنند ماجرای بحران شرکت EVERGRANDE در بخش املاک و مستغلات چین را یادشان هست. جالب است بدانید 25 درصد از کل اقتصاد چین بخش املاک و مستغلات است و چینیها در وضعیتی قرار گرفتهاند که برای 90 میلیون نفر مسکن مازاد تولید کردهاند. فایننشال تایمز در مطلب مفصلی به بررسی ابعاد بحران در این بخش از اقتصاد چین پرداخته است. توصیه میکنیم برای فهم این بحران #نوانما ی این پیام را ببینید.
⏪ «ابتکار ایران» را در تلگرام، توییتر، ایتا و بله میتوانید دنبال کنید 👇@ebtekareiran
🔅 شاخص های خام برای سلطه دلار 🔅
📝 مقاله ای به قلم اینگویلد بورگن و کلی چن که به تاریخ 3 آوریل 2023 در نشریه فایننشال تایمز منتشر شده است.
🔰بریده هایی از این گزارش
🔹می توان درک کرد با از دست رفتن جایگاه دلار آمریکا در برابر رنمینبی چین و اینکه چین شروع به پرداخت رنمینبی در برابر نفت کرده، اغلب بهعنوان گامی بزرگ در جهت ایجاد یک سیستم پولی بین المللی «چندقطبی» تلقی شود.
🔸در مورد اهمیت روبهرشد رنمینبی چین در تجارت جهانی نفت بسیار اغراق می شود. میانگین روزانه حجم معاملات و قراردادهای بهره باز معاملات آتی نفت خام در بورس انرژی شانگهای (INE) در سه ماه آخر سال 2022 معادل 333 میلیون بشکه بود. در مدت مشابه قراردادهای نفت خام برنت و وست تگزاس مورد معامله در بورس بینقارهای و بورس تجاری نیویورک به طور میانگین تقریباً معادل 6 میلیارد بشکه بود. این مقدار حدوداً 88 برابر تولید روزانه نفت خام جهانی است؛ بنابراین، بازارهای آتی نفت خام 88 برابر تولید جهانی نفت خام است. در واقع شانگهای حدود 1/5 درصد از سهم کل تجارت را به خود اختصاص داده است.
🔹در اواخر سال گذشته توافق احتمالی بین چین و عربستان سعودی نیز توجه زیادی را به خود جلب کرد. معامله بین بزرگترین صادرکننده نفت جهان و بزرگترین واردکننده ممکن است بهصورت بالقوه به معنای تبادل حجم زیادی رنمینبی بهجای دلار آمریکا باشد. اما آیا این مسئله چیزی را تغییر می دهد؟
🔸صادرات از عربستان سعودی اغلب تحت قراردادها با مدت معین، جریان های منظم از حجم توافق شده و (مهمتر از همه) با قیمتی به فروش میرسد که بسیار متناسب با معیار برنت است که بر مبنای دلار آمریکا قیمتگذاری میشود؛ بنابراین، در این حالت ریسک قیمتگذاری تا حد زیادی به برنت مرتبط بوده و چندان محتمل به نظر نمیرسد که حجم فیزیکی نفت خام تسویه شده بر مبنای رنمینبی تغییر عمده ای را بر جریان مشارکت در سایر بازارهای آتی مالی موجب شود.
🔹 تمامی محاسبات نشان میدهد که حتی در یک سناریوی خاص که چین تمام نفت خود را به رنمینبی خریداری کند، دلار آمریکا همچنان در معاملات بازار جهانی نفت مسلط خواهد ماند.
🔸 چین نمیتواند با پرداخت تمام واردات نفت خود به رنمینبی پول خود را «بین المللی» کند. باید طرفین ثالث را نیز متقاعد کند تا با رنمینبی معامله کنند.
🔹 ممکن است گهگاه مردم از سلطه دلار و قدرتی که به واشنگتن میدهد ناراضی باشند، اما آیا با رنمینبی واقعاً احساس امنیت بیشتری خواهند کرد؟
#دیدگاه: یک نکته مغفول در تحلیلهای موجود در رابطه با اقتصاد غرب آن است که تصور میشود دارایی و ثروت غرب عمدتا در بخش داراییهای ملموس فیزیکی، طبیعی و حاصل تولیدات با مقیاس بالاست و هر چه در دلارزدایی از اقتصاد جهان قرار است بیفتد در همین بخش است. همین تصور باعث میشود تا با قدرت گرفتن چین در اقتصاد واقعی جهانی همگان تصور کنند آقایی دلار نیز دچار خدشه جدی میگردد، اگرچه چنین امری نافی کاهش قدرت دلار نیست ولی تحلیل کاملی به نظر نمیرسد. در واقعیت عمده ثروت غرب و کشورهای در ائتلاف با آن نه تجارت با داراییهای ملموس که در داراییهای ناملموس است. سرقفلی، شهرت و اعتبار یک نام تجاری و مالکیت معنوی، مانند حق امتیاز، علائم تجاری و کپیرایت همگی از نمونههای دارایی نامشهود هستند، بازارهای مالی تجلی چنین امری هستند. در متن نیز دقیقا همین نکته اشاره شده است؛ بخش عمده از اقتصاد جهان دقیقا بازارهای مالی هستند که بر روی این اعتبار تاریخی بنا شده اند. البته غرب این اعتبار بازاری را از طریق ایجاد زنجیرههای تامین و زنجیرههای ارزش جهانی استوار ساخته است. به این معنا که با پشتوانه اقتصاد با مقیاس بسیار بالا و مالکیت زنجیره های تامین و ارزش در کشورهای جهان بر قله زنجیره ارزش ایستاده اند. در چنین ساحتی از درگیری عمده تمرکز سیاستگزار در تدبیر اقتصاد ایران بایست در ایجاد اعتماد و اعتبار برای اقتصاد کشور در گستره فرامرز باشد؛ بنا بر این استدلال محصور کردن سیاست های اقتصادی کشور در سیاست های خرد کسب و کاری و بازتوزیعی(نظیر یارانه و مالیات) دیدگاه های کاملی نیستند.
📌لینک مطلب:https://www.ft.com/content/de2a1d15-97f2-4daa-920a-770047d606c3?desktop=true&segmentId=7c8f09b9-9b61-4fbb-9430-9208a9e233c8#myft:notification:daily-email:content
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔅 جداسازی مخرب 🔅
🔍 چنین به نظر می رسد که سیاستگذاران ایالات متحده و چین منطق تجزیه و جداسازی اقتصادی را به طور کامل پذیرفته و حتی اعمال کرده اند. اما این جداسازی دقیقاً شامل چه چیزی است و چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
📝 مقاله ای به قلم مایکل اسپنس که به تاریخ 4 آوریل 2023 در Council on Foreign Relations منتشر شده است.
🔰 بریده هایی از گزارش
🔸طی سال گذشته مسیر روابط چین و آمریکا بهصورت غیرقابل انکاری به سمت جدایی اساسی پیش رفته است. دو طرف نهتنها در مقابل این امر مقاومتی از خود نشان نمیدهند؛ دو کشور این موضوع را در چارچوب سیاستی خود گنجانده اند.
🔹مرکزیت شراکت شی با رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین این باور مشترک است که غرب به رهبری ایالات متحده مصمم است تا چین و روسیه را تحت فشار نگه داشته و مانع از توسعه آنها شده، جاه طلبی های سرزمینی آنها را خنثی کرده و نفوذ بین المللی آنها را محدود نگاه دارد.
🔸برای بسیاری از کشورها انعطاف پذیری بیشتر به معنای وابستگی کمتر به دلار آمریکا است. درحالیکه باتوجهبه فقدان جایگزین مناسب برای دلار سلطه جهانی آن در خطر نیست، چندین کشور آسیایی در تلاش هستند تا مکانیسمهایی را برای تسویه تجاری خود ایجاد کنند تا از اتکا به دلار اجتناب کرده باشند. از منظر تاکتیکی این امر ردیابی معاملات و شناسایی نقض تحریمها برای ایالات متحده را دشوارتر میسازد.
🔹بسیاری از اقتصادهای نوظهور و درحالتوسعه میدانند که اقتصاد جهانی تکهتکه شده (چه رسد به اینکه مجبور به انتخاب بین دو بلوک رقیب شوند) به نفع آنها نیست. اما آنها در حال حاضر فاقد قدرت تغییر انگیزه های بازیگران اصلی حوزه بین الملل هستند.
🔸هیچ راه خروج آشکاری از مسیر فعلی باقی نمیماند. آینده پیشِ رو همراه با جداسازی و تکهتکهشدن جزئی خواهد بود.
دیدگاه:
در مورد این یادداشت مهم دو نکته قابل ذکر است:
1. زیرساختهای مالی و بانکی تحت اشراف آمریکا و از آن مهمتر، دلار آمریکا بهعنوان ارز برتر جهانی، مهمترین و اصلیترین ابزار اِعمال تحریم توسط آن کشور علیه کشورهای بهاصطلاح متخاصم بوده است. این ابزار در دوره جهانیشدن، روزبهروز برّندگی بیشتری پیدا کرد و در نقطه مقابل، در دورۀ جهان جدیدِ چندقطبی بهمرور از کارکرد آن کاسته میشود چرا که بهواسطه کاهش وابستگی کشورها به دلار و همچنین استفاده روزافزون از پلتفرمهای تسویه مالی و بانکیِ غیرآمریکایی و خارج از نفوذ و تسلط آن کشور، امکان رصد و پایش تراکنشها کاهش مییابد. عدم رصد تراکنشها به معنای عدم امکان یا دشواری بسیار زیاد رصد تجارت و تبادلات اقتصادی است؛ دلالت مشخص این گزاره، کاهش برّندگی ابزار تحریم در دنیای جدید است. اما کاهش اثر تحریم شرط کافیای نیز نیاز دارد که در ادامه بیان خواهد شد.
2. نویسندۀ یادداشت بیان میدارد: «هیچ راه خروج آشکاری از مسیر فعلی باقی نمیماند. آینده پیشِ رو همراه با جداسازی و تکهتکهشدن خواهد بود.»؛ این گزاره نیز دلالتهای مشخصی دارد. لازم به ذکر است که دلالتهای این گزاره، اگرچه بهزعم نویسنده یادداشت، به نفع بسیاری از اقتصادهای نوظهور و درحالتوسعه نیست اما قطعا برای ایرانِ تحت تحریم که پیشتر، هزینه کندهشدن از زنجیرههای متعارف جهانی را پرداخته و نقش سابق خود در جهان را بهواسطه تحریم از دست داده، مفید خواهد بود. البته باید بگوییم که این تحولات، همگی، شرط لازم انتفاع ایران در دنیای پیشِ رو هستند. شرط کافی این انتفاع، انتخابهای راهبردی و تغییر اساسی در مترگذاریها، سنجشها و بررسیهای مرتبط با کنش بینالمللی است. اجازه بدهید در مورد محور دوم مثالی بزنیم. در دوره زیست نفتی، کاملاً این امکان و ظرفیت فراهم بود که دیوانسالاری وزارتخانهای و بخشی ، بهصورت مجزا از سایر وزارتخانهها و صرفا بر اساس استانداردهای خاص خود (برای مثال: قرارداد تیپیک وزارتخانه من، ضرورت رعایت استانداردهای فنی وزارتخانه من، ضرورت انتخاب سرمایهگذاری از لیست پروژههای تعریفشدۀ وزارتخانه من و ...)، یک پروژه عمرانی را از منظر مالی و فنی مورد تحلیل قرار دهد و در نهایت تصمیم بگیرد که این پروژه با فلان مشخصات سرمایهگذاری یا تأمین مالیِ خارجی بهصرفه است یا خیر. اما به نظر میرسد در دورۀ انتخابهای راهبری، باید سرجمع پروژههای سرمایهگذاری کشور در نسبت با شرکا و همپیمانان راهبردی مثبت باشد. بهعبارتدیگر، در این دنیای جدید، نباید تعاملات و روابط خارجی کشور را تکپروژهای و تکساحتی دید؛ در این جاست که نقش نهاد راهبر توسعه پررنگ میشود.
📌لینک مطلب:
https://www.cfr.org/article/destructive-decoupling
◀️ جهت مطالعه نسخه کاملتر از این گزارش به فایل PDF پیوست مراجعه نمایید.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔆 چگونه بازی قدرتِ سیاسیِ داخلی مانع از تعیین نقش جدید ایران در اقتصاد جهان میشود؟ 🔆
📝 یادداشت وارده
🔰 مقام معظم رهبری در سخنرانی نوروزی خود در حرم حضرت ثامن الحجج نقاط قوت و ضعف نظام را برشمردند. در بحث نقاط ضعف آنچه پررنگ شد مدیریت اقتصادی کشور و در همان قالبِ مدیریت روابط اقتصادی و تجاری خارجی کشور بود.
🔶 روابط اقتصادی و تجاری کشور با چه مشکلاتی روبروست؟ چرا در دولتهای مختلف علیرغم تغییر نگاهها مشکلات بنیانی روابط مذکور باقیمانده و حتی تشدید می شوند؟
🔷 روابط اقتصادی خارجی متولی پاسخگو ندارد و به صورت ملوک الطوایفی اداره می شود. یک وزیر باید در مورد کلیه امور مرتبط با روابط اقتصادی خارجی در مقابل مجلس و رهبری پاسخگو باشد.
🔶 مهمترین ابزار در اختیار برای مدیریت روابط اقتصادی خارجی کشور، سفارت خانه های ایران در سایر کشورها و سفارتخانه های خارجی در ایران هستند. این مهمترین ابزار، در اختیار بخش سیاسی است. نگاه بخش سیاسی هم به این ابزار از جنس بازی قدرت و تقسیم قدرت است. بخش سیاسی نه تنها اجازه نمی دهد بخشهای اقتصادی و اولویتهای اقتصادی در انتخاب سفرا و دیپلماتها دخالت داشته باشند بلکه حتی اجازه نمی دهد ارتباطی زنده و مستمر بین سفارتخانه ها و بخشهای متولی روابط اقتصادی خارجی برقرار شود.
🔷 اطلاعات حیاتی بخش اقتصادی و تصمیمات و اظهارات مقامات در تبادل نظر با طرفهای خارجی در اختیار بخشهای غیر متخصص سیاسی است و آنها صرفا بر اساس درک خود و البته با نگاه به سیستم سهمیه بندی قدرت، این اطلاعات را به صورت قطره ای توزیع می کنند.
🔶 بخش سیاسی دولت نه فقط حاضر نیست تولی گری اقتصادی خود را به بخش خصوصی و مردم واگذار نماید بلکه حتی حاضر نیست ساز و کاری را برای ارتباط و خدمت رسانی حداقلی بخشهای مختلف و پراکنده اقتصادی خود با مردم و فعالان بخش خصوصی ایجاد نماید.
و...
🔹حداقل در حوزه روابط اقتصادی خارجی مشکل اصلی به بخشهای سیاسی و گروهها و نحله های سیاسی دولت و کشور بر می گردد. مجموعه هایی که فکر می کنند می توانند همچنان متکی بر منابع مالی نفتی، هم متولی روابط اقتصادی خارجی کشور باشند و هم از این طریق به توزیع منابع بین گروههای سیاسی و ایجاد توازن بین آنها بپردازند. این طیفها همه بر سر توزیع ثروت اقتصادی موجود (حاصل از نفت و فرآورده های مرتبط) با یکدیگر رقابت دارند و اصلا تولید ثروت دغدغه آنها نیست.
🔸مثلا در مورد رابطه با چین بیشترین دغدغه آنها چگونگی توزیع منابعی است که از طریق صادرات مواد اولیه و یا شبه اولیه به آن کشور ایجاد می شود و از اساس به فکر تولید ثروت برای کشور از طریق بهره مندی از ابزارها و مزیت های در اختیار، در روابط با چین نیستند. بطور مثال جذب سرمایه از چین اصلا اولویت این طیفها نیست و از طریق بستن و انحصاری کردن اطلاعات، از کار انداختن ابزارها و نهایتا انتخابهای غلط خود حتی اجازه نمی دهند تحرکی حداقلی در این حوزه انجام شود.
❓آیا امیدی هست؟ بله مشروط به اینکه گروهها و طیف های مسلط سیاسی از همه جناح ها باور کنند که دیگر منبعی برای توزیع وجود ندارد و دولت و بخشهای سیاسی آن باید به جای ایفای نقش توزیع کننده ثروت ، به حامی و خدمتگزار تولیدکنندگان ثروت تبدیل شوند.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید 👇
@ebtekareiran
مسئله جهانی زدایی مالی ساختاری
📝 مقاله ای به قلم آرویند سابرامانیان که به تاریخ ٢٨ اکتبر ٢٠٢٢ در Project Syndicate منتشر شده است
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔆 نقش چین در خاورمیانه و شمال آفریقا (منا). فراتر از منافع اقتصادی؟
📝 مقالهای به قلم کاتارزینا سیدلو، رئیس دپارتمان منا در مرکز تحقیقات اقتصادی و اجتماعی
که در جولای سال ٢٠٢٠ در بخش مطالعات سیاسی مؤسسه اروپایی مدیترانه منتشر شده است.
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید 👇
@ebtekareiran
🔆 انتقال قدرت و پویایی رقابت ایالات متحده و چین 🔆
📝 مقالهای منتشر شده در مجله امور بینالملل جورجتاون به تاریخ ٧ آوریل ٢٠٢٢
به قلم کوانشنگ ژاو
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید👇
@ebtekariran
🔆 پایان انقلاب نفت شیل ایالات متحده چه معنایی برای جهان خواهد داشت؟ 🔆
🔍 تکنولوژی فراکینگ، آمریکا را به صدر رقابت عرصه انرژی رساند، اما بازده پایین و عدم سرمایهگذاری مجدد این موقعیت را تهدید میکند.
📝 مقالهای منتشر شده در فایننشال تایمز به تاریخ ١۶ ژانویه ٢٠٢٣ و به قلم نویسندگان درک بروور و مالز مککورمیک
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید👇
@ebtekareiran
📝 درونماندگی ساخت اقتصادی کشور و تبعات سیاسی-امنیتی آن (١)
📍این یادداشت مقدمهای است برای فهم کلیپی که بعد از این پست بارگذاری خواهد شد. لطفاً ابتدا این پست را بخوانید و سپس کلیپ را مشاهده بفرمایید تا عمق چالش «درونماندگی نظم اقتصادی کشور» را درک کنید.
در یادداشتهای قبل توضیح دادیم که اقتصاد ایران از قبل از انقلاب، نسبتی خاص با بلوک غرب تعریف کردهبود و این نسبت یا کلانمعامله، حتی با شکلگیری جمهوریاسلامی ایران و مشخصاً تا سال ١٣٩٠ (زمان تحریم حداکثری صادرات نفت ایران) تغییر اساسی نکرد؛ بهموجب این کلانمعامله، ایران به کشورهای نظیر کرهجنوبی، چین، هند، ژاپن، اسپانیا، یونان، فرانسه و ... نفت میفروخت و در ازاء آن، انباشت و سپردهای از ارزهای جهانروا در بهترین بانکهای اروپایی دریافت میکرد؛ این سپرده ارزی بهراحتی تراکنش میخورد و از قِبَل آنها، نیازهای فرامرزی ایران تأمین میشد. آن کلانمعامله، هم، سویه خارجی داشت (صادرات نفت و فرآورده به کشورهای فوقالذکر) و هم ترجمان ترتیباتی داخلی (تمرکز سازمان برنامهوبودجه کشور بر «تخصیص» و شکلگیری الگوی مرکز-پیرامون در تقسکردن بودجه جاری و عمرانی)؛ در این دوره، فروش نفت، منبع مورد نیاز برای توسعه (به بیان دقیقتر ایجاد زیرساخت عمرانی) اقتصاد ایران را تأمین میکرد لذا سیاستگذار اقتصادی کشور اساساً نیازی نداشت دقت زیادی داشته باشد که در فرامرز ایران چه تحولاتی در حال رخدادن است؛ دلالت مشخص این نوع حکمرانی اقتصادی، عدم گستردهشدن نظم اقتصادی کشور در فرامرز بود. این عدم گستراندن اقتصاد در منطقه و فرامنطقه باعث شد که روزبهروز نهتنها آوردههای اقتصادی پیشین (همان ارز جهانروایِ باکیفیتِ دارای قابلیت تراکنش در بهترین بانکهای اروپایی) تحلیل برود بلکه موجودیت سیاسی-امنیتی کشور نیز در معرض خطر قرار بگیرد. در مورد این گزاره در ادامه توضیح خواهیم داد.
در نقطۀ مقابل حکمرانی اقتصادی کشور که دچار درونماندگی شده است، حکمرانی سیاسی، نظامی و ژئوپلتیکی در راستای تقویت بردارهای قدرت کشور، کنش خود را در فرامرز گُستراند؛ نگاهی به سیر تاریخی جوامع نیز نشان میدهد که گستراندن حکمرانی اقتصادی و نظامی در فرامرز امری بدیهی، لازم و پذیرفتهشده است. شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی متعاقب فهم دقیق از مختصات تحولات ژئوپلیتیک منطقه و فرامنطقه، بهصورت آگاهانه کنش کشور را در پهنه جغرافیایی پیرامونی گستراند و از این منظر، ایران را به قدرتی منطقهای در حوزه نظامی، سیاسی و گفتمانی تبدیل کرد. اما شوربختانه این بسطِ جغرافیایی که در نتیجۀ جانفشانیهایی گسترده حاصل شد به عرصه اقتصاد تسری پیدا نکرد؛ به بیان روشنتر، ایران صرفاً در عرصه نظامی و گفتمانی، به قدرت منطقهای تبدیل شد و در عرصه اقتصاد، «درونمانده» باقی ماند.
رقبا و دشمنان ایران با اطلاع از پدیده «درونماندگی حکمرانی اقتصاد ایران»، جهت پاسخ به کنش نظامی و گفتمانی ایران در فرامرز، حوزه اقتصاد را بهعنوان نقطۀ هدف خود انتخاب کردند. به طور مشخص، رژیم صهیونیستی که خطر ایرانِ نظامی را در مرز خود احساس کرد با یک برنامهریزی دقیق، جغرافیای ایران را از نظر اقتصادی احاطه کرد. مصادیق این احاطه عبارت اند از:
ادامه در پست بعد...
⏪ به کانال «ابتکار ایران» در تلگرام و بله بپیوندید👇
@ebtekareiran
🔆 دام توسیدید: آیا ایالات متحده و چین به سمت جنگ میروند؟🔆
🔴به گواهی تاریخ 12 مورد از 16 مورد برخورد یک قدرت در حال ظهور با قدرت غالب، به خونریزی ختم شده است.
📝مقاله ای به قلم گراهام آلیسن که در سپتامبر 2015 در آتلانتیک منتشر شده که واجد دلالت های مهمی برای امروز است.