اگه کتابی رو که میخوای توی قفسه نمیبینی، بنویسش!📝 گنجینهی توصیههای نویسندگی، ایده، اصطلاحات داستاننویسی، فراخوان ادبی، نقد و... برای نویسندهها.📚 ✒| تبلیغات: @benevis_s_ads ✒| درباره بنویس:️ @benevis_s_in ✒| ارتباط: @TheAdmin_Here
📝|• #پرسش_شما
سلام به همگی اوقات به کام✨
سوالی داشتم دوستان، من دو سالی هست که یه رمان مینویسم و حالا به نقطه اوجش رسیدم، زاویهدید اول شخصه و نوع توصیفات رمان رفتهرفته پختهتر شده، یعنی فصلهای اول خیلی ناشیانه و مبتدی نوشته شده که باید ویرایش بشه و خب، مثل یه خاری توی چشمم شده.
به نظر شما بهتره اول رمان رو تموم کنم بعد ویرایشش کنم یا از همین الان شروع کنم به بازنویسی؟
🌈- نظرتون رو در بخش دیدگاهها بنویسید. اگه میخواید ناشناس باشه، این لینک ناشناسه.
✏️ @benevis_s
اگه شروع به نوشتن برات سخته، به صحنههای کلیدی و مهمی فکر کن که قراره توی داستانت باشن. اول اونا رو بنویس. حالا وسط متنت قرار داری. میتونه از درون رشد کنه، نه از صفحهی یکم.
- تایکا وایتیتی✨
✏️ @benevis_s
#میم📝
وقتی تازه میفهمید جفتتون اون کتاب رو خوندید🥲
✏️ @benevis_s
📝|• #پرسش_شما
سلام،یه سوالی داشتم.
من زیاد ایده داستان به ذهنم میرسه.اینطوریه که نزدیک سی تا داستان توی ذهنم هست 🥲 و چون عادت دارم پایان و شروع و نقطه ی اوج داستانو قبل از نوشتن تو ذهنم بسازم،مجبور شدم همشونو توی یه دفتر بنویسم و نکاتشو یادداشت کنم،اسم شخصیاتو و اینا.
الان نمیدونم از کدوم یکی شروع کنم،یا داستان بعدی کدوم باشه.اتفاقا موضوعاتشون تکراری نیست و دوستشون دارم.
و اصلا یه چیزی...چرا باید بنویسم؟!
کسی که نمیخونه،واقعا کسی اهمیت میده؟! اینهمه زور بزنم بنویسم تهش که چی؟
این احساسات باعث شده ننویسم،واسه همین هی به خودم میگم اینهمه داستان،پس کِی بنویسم؟چرا بنویسم؟واسه چه کسایی؟
به زور جلوی مغزمو گرفتم بیشتر از این داستان نسازم.مغزم در حد انفجاره 🥲 عادتم دارم اگه مینویسم باید یه سره باشه چون خیلی توی داستان غرق میشم.
ولی نمیدونم چیکار کنم.دو تاشون نصفه ان و نزدیک پنج ساله موضوع بعضیاشونو نوشتم ولی هنوووز خود داستانو ننوشتم.دست و دلم نمیره.
چیکار کنم؟کلا بذارم کنار نوشتنو؟ یا بنویسم؟ بنویسم اصلا کسی میخونه؟!
* به خدا خودمم میدونم سی تا خیلی زیاده 😅 اصلا نمیفهمم کِی اینا به ذهنم خطور کرده.همه شونم طولانین!!!به خاطر اینکه خیلی رویاپردازم و توی افکارم غرقم (که خیلیم ازش متنفرم) یهو یه موضوع جدید کشف میکنم. گیر افتادم بین اینهمه داستان.
نمیدونم چیکار کنم...کمک ಥ‿ಥ
🌈- نظرتون رو در بخش دیدگاهها بنویسید. اگه میخواید ناشناس باشه، این لینک ناشناسه.
✏️ @benevis_s
هاروکی موراکامی: بنویسید تا انسانیت را توضیح دهید.✍
📘|• فقط یک دلیل برای رمان نوشتن دارم وآن این است که کمال روح انسان را تبیین کنم و آن را توضیح دهم.
📗|• هدف داستان این است که به عنوان صدای هشدار عمل کند، تا نور را روی سیستم نگه دارد و نگذارد روحمان را در شبکه و تارهایش اسیر و پست کند.
📒|• واقعاً باور دارم کارِ هر رماننویس این است که با داستانهای منحصر به فرد، روح هر فرد را آشکار کند.
📙|• داستانهایی درباره زندگی و مرگ، داستانهایی درباره عشق، داستانهایی که مردم را میگریانند و میلرزانند و میترسانند و از خنده تکان میدهند.
📕|• به همین دلیل است که ادامه میدهیم و روز به روز داستانهایی را با جدیت تمام مینویسیم.
✏️ @benevis_s
تو کدوم مدل نویسندهای؟
«نمیتونم توصیف بنویسم» یا «نمیتونم دیالوگ بنویسم»؟
#توییت📝
✏️ @benevis_s
چند چالش و #تمرین نویسندگی🌚🌟
🍋• آهنگهات رو روی شافل بذار و داستان کوتاهی که عنوانش با سومین آهنگ یکی باشه، بنویس.
🍎• یکی از بداخلاقترین شخصیتهایی رو که تا حالا آفریدی انتخاب کن و نامهی عاشقانهای از زبون اون بنویس.
✏️ @benevis_s
هاروکی موراکامی: در هر لحظه روی یک چیز تمرکز کنید.✍
📘|• اگر از من بپرسند بعد از استعداد چه چیزی برای رماننویسی لازم است، جوابش را به سادگی میدانم: تمرکز؛ توانایی متمرکز ساختن تمام استعداد محدودتان روی چیزی که در آن لحظهی خاص اهمیت دارد.
📗|• بدون این توانایی نمیتوانید به هیچ چیز ارزشمندی دست یابید گرچه اگر بتوانید به طور مؤثری تمرکز کنید، میتوانید استعدادی نه چندان درخشان یا حتی کمبود آن را جبران کنید…
📒|• حتی رمان نویسی که تواناییهای زیادی دارد و ذهنش پر از ایدههای جدید است، احتمالاً نمیتواند چیزی بنویسد چون به عنوان مثال دنداندرد شدیدی دارد و نمیتواند تمرکز کند.
✏️ @benevis_s
من وقتی کتاب میخونم: اصلا به درستیِ اطلاعات اهمیت نمیدم و لذتم رو میبرم.
من وقتی کتاب مینویسم: اگه همین الان نفهمم مردم سال ۱۱۷۵ چه جور گوشوارههایی مینداختن میمیرم.
#توییت📝
✏️ @benevis_s
#کتاب 📚
🌀 نام: سونات اشباح
🌀 نویسنده: آگوست استریندبرگ
داستان سونات شبح دربارهی ماجراجوییهای یک دانش آموز سوئدی است که علاقهی عجیبی به یک آپارتمان شیک در استکهلم دارد. این دانشآموز با فردی اسرارآمیز به نام جیکوب هامل آشنا میشود و هامل در طی آشنایی او را به داخل این آپارتمان میبرد و ماجراهایی اتفاق میافتد که داستان را روایت میکند.
استریندبرگ یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان مکتب اکسپرسیونیسم است. او نام کتاب را از سونات پیانو شماره هفدهم بتوون گرفته است.
✏️ @benevis_s
🤖ایدههای داستان علمیتخیلی🤖
👽- ارتباط با بیگانگان: جنگ، حمله، اولین برخورد
💥- رستاخیز، فاجعهی جهانی، فروپاشیدن طبیعت
🧬- دستکاری سن، بدن، اندازه و گونهها
💉- کلونسازی، مهندسی ژنتیک، جهشیافتگی، فرگشت
🚀- سفر سریعتر از نور، کرمچاله، سیاهچاله، ماشین وارپ
👾- اندروید، هوش مصنوعی، ماشینهای انساننما
🗾- مترجم جهانی، فناوری نانو، شهرهای شناور و اختراعات شگفتانگیز دیگر
🌏- سیارههای مصنوعی، قابلحیاتسازی، سیارههای زنده، و راههای دیگر برای زندگی در فضا
💻- ویرایش ذهن و خاطرات، آپلود کردن در ذهن، جهانهای مجازی، ارتباط با حیوانات
🌚- آرمانشهر، پادآرمانشهر، امپراتوری کهکشانی، آنارشی و باقی ایدههای سیاسی
👁- پیشبینی، تلهپاتی، کنترل ذهن، و باقی تواناییهای روانی
🛸- خوابسرمایی، کشتی فضایی چندنسلی و باقی راههای سفر زیر سرعت نور
💪- پرواز، اَبَرقدرت، تغییرشکل، و باقی قدرتها
🕰- سفر در زمان، جهانهای موازی، تاریخ جایگزین
🪐- آفرینش و نابودی گیتی
✏️ @benevis_s
🎵|• #موسیقی
موسیقی متن فیلم Top Gun: Maverick🛫
پر از حس و شور و هنرمندانهست، شنیدنش تجربهی خاصیه❤️🔥
✏️ @benevis_s
⭕️ فرصت نویسنده شدن رو از خودت نگیر
✏️اگه واقعا به نویسندگی علاقه داری اینجا➡️ دقیقا جائیکه باید باشی
📌قراره در کنار هم مکتب های ادبی رو بشناسیم و از عقاید فیلسوف هایی حرف بزنیم که تاثیر زیادی روی ادبیات داشتن.
📌نقد آکادمیک رو یاد بگیریم و درک بهتری از کتابهایی که میخونیم داشته باشیم و البته در کنارش هم تمرین نویسندگی کنیم و داستانای خودمون رو ویرایش کنیم.
➡️/channel/+UyMzJSP1LKZkMjBk
➡️/channel/+UyMzJSP1LKZkMjBk
➡️/channel/+UyMzJSP1LKZkMjBk
🎵|• #موسیقی
فضای خوشایند موسیقیایی امبینت✨
نوای از خود بیخود کننده...
✏️ @benevis_s
🖌خودمخاطبی در نويسندگی🖌
اینکه هنگام نوشتن، به چه کسی فکر میکنیم، در عمق، شکل و لحن نوشتۀ ما مؤثر است. توصیۀ مشهور این است که موقع نوشتن، مخاطبی را تصور کنید که باهوش، منتقد، منصف، آشنا و ششدانگ است. در ضمن شمار مخاطبان فرضی، هر قدر کمتر باشد، روحيه و توانایی نویسنده در واژيابی و جملهسازی و ارتباط قوی با خواننده بیشتر است؛ چون وقتی مخاطب ما یک یا دو یا نهایتا ده نفر باشد، ناخودآگاه سادگی و صمیمت بیشتری به لحن خود میدهیم؛ چنانکه در جمعهای چند نفره راحتتر حرف میزنیم تا هنگام سخنرانی برای صدها نفر. تصور مخاطب واحد، نوشتن را بسیار آسان و لذتبخش میکند. در عین حال، وقتی برای یک یا چند نفر مینویسیم، خوانندگان بیشتری خواهیم یافت؛ چون زیباتر مینویسیم. به همین دلیل، لحن و ادبیات نامههای خصوصی، برای اکثر مردم جذاب است؛ اگرچه مخاطب نامه، معمولا یک نفر است.
اما تجربۀ جدید من این است که گاهی بهترین مخاطب، خود نويسنده است؛ یعنی گاهی نویسنده باید نوشتن را تبدیل به گفتوگوی صریح و بیپرده با خود بکند. در این صورت، صداقت قلم و توانایی ذهن نویسنده، جهشوار بالا میرود. وقتی مخاطب، خودمان باشیم، زیادهگویی نمیکنیم، خواننده را دور نمیزنیم، فضلفروشی نمیکنیم، از نوشتن لذت میبريم، مقدمههای بیهوده نمیچينيم و از همه مهمتر، از دروغ و ریا و حرفهای مفت پرهیز میکنیم. منشأ بسیاری از آفات و آسیبهای مقالات، عزم نویسندگان برای اقناع زورکی خواننده است. وقتی خواننده همان نویسنده باشد، اولا کوششْ جای خود را به جوشش میدهد و ثانیا آنچه بر روی کاغذ میآید، پارههایی از روح نویسنده است که صمیمیانه و صادقانه تقدیم خواننده(خودش) میشود.
مشکل این شیوۀ نویسندگی، بیمبالاتی در موازین روساختی است. چون آدم وقتی برای خودش مینویسد، در جملهبندی و نشانهگذاری و چیدمان جملات، آسانگیر و پر از خطاهای جزئی میشود. مشکل دیگری که ممکن است پیدا شود، گرایش به انشانویسی است. برای رفع این مشکلات، باید نوشتهای را که بر پایۀ خودمخاطبی نوشتهایم، دوباره و سهباره بخوانیم؛ یکبار از نگاه دومشخص مفرد و یکبار دیگر از نگاه سومشخص جمع.
منبع: رضا بابایی✍
✏️ @benevis_s
📝|• #پرسش_شما
سلام و درود
لطفاً راهنماییم کنید
من یک سال و خورده ای هست که به طور حرفه ای داستان می نویسم و پیشرفت زیادی هم داشتم اما متاسفانه چند وقته انگار طلسم شدم و دستم به نوشتن نمی ره
هر کاری می کنم هیچی نمی تونم بنویسم
چه کاری انجام بدم
🌈- نظرتون رو در بخش دیدگاهها بنویسید. اگه میخواید ناشناس باشه، این لینک ناشناسه.
✏️ @benevis_s
۱✨ شخصیت تمام زندگیهای قبلیش رو به یاد داره و باید بار اون همه فقدان و رنج رو به دوش بکشه.
۲✨ چندتا دوست قبل از اینکه از هم جدا بشن و هرکدوم مسیر خودشون و دانشگاهشون رو برن، آخرین تابستونشون رو کنار هم میگذرونن و پایان ارتباط صمیمیشون رو به چشم میبینن.
۳✨ در سرزمینی خیالی، شاه اهریمنی از شرارت خسته شده. میره بیرون و با شخص جوان و سادهلوحی آشنا میشه که قصدش کشتن شاه اهریمنی محض تفریحه. شاه اهریمنی بدون گفتن هویتش همسفر اون میشه و ازش محافظت میکنه، و حالا دوتاشون به قصر رسیدهان.
۴✨ درباره عکسی که بالای پست فرستاده شد، بنویسید.
🔮• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° خرمدلان
° غم غربت
° خلوتگزینی
° گوهر تن
✏️ @benevis_s
🎵|• #موسیقی
ملودی غمانگیز شرقی...
رسوخ در دل و جان و اندیشه❤️🩹✨
✏️ @benevis_s
چند نکته برای نوشتن کشمکش درونی:
🌋|• باید بدونید انگیزهها، ترسها، ارزشها و میلهای درونی شخصیت چیه. کشمکش درونی از این چیزهایی که در عمق وجود شخصیت ریشه کردهان، بیرون میاد.
⛰|• کشمکش درونی روی تعاملهای شخصیت با دیگران هم تاثیر میذاره و ممکنه باعث اصطکاک، سوءتفاهم یا انزوا بشه.
🗻|• هم لحظههای قدرت شخصیت رو نشون بدید و هم لحظههای آسیبپذیریش. هر دو سوی شخصیت رو نشون بدید تا چندبعدیتر و واقعیتر بشه.
🏔|• زمانی کشمکشهای درونی واقعاً جذاب میشن که باعث میشن شخصیت هویت و اخلاقیات و خواستههای خودش رو زیر سوال ببره.
✏️ @benevis_s
🖌|• نقاشیِ زیبایی روی لبههای کتاب «ارباب حلقهها»، اثر جورج. آر. آر. تالکین🥲✨🎨
اینستاگرام هنرمند
✏️ @benevis_s
«وقتی فیلمنامه مینویسی، انگار رویای فیلم رو بارها واسه خودت میبینی تا اینکه تبدیل به یه خاطره بشه، حتی قبل از اینکه بسازیش.»
- گرتا گرویگ✨
✏️ @benevis_s
جملهی اول کتاب...
🌵|• اگه راوی داستانت، غیرقابلاعتماد باشه و راستش رو نگه، جملهی اول رو چی مینویسی؟
🪻|• اگه کتابی مینوشتی که راوی غیرقابلاعتماد و دروغگویی داره، چطور شروعش میکردی؟
✏️ @benevis_s
«اندازهی پردهی سینما برای همهی داستانها یکسانه. تصویر یک فنجان چای همون اندازهی تصویر ارتش روی تپهست. فقط داستانپردازی اهمیت داره.»
- کریستوفر نولان✨
✏️ @benevis_s
فقط یک ثانیه بود. یک ثانیه دستهات رو لمس کردم، ولی اون یک ثانیه حالا مُرده؛ نه میشه دیدش و نه شنیدش و نه دیگه حسش کرد. این ثانیه هم رفت، این لحظهای هم که من کنارت نشستم و حرف زدم رفت. مُرده. بگذار بمیره.
📚| پانزده زندگی اول هری آگوست
👤| کلر نورث
🔥| #دیالوگ
✏️ @benevis_s
«یادتون باشه، بهتره اثری خلق کنید و نقد بشید،
تا اینکه هیچچیز خلق نکنید و دیگران رو نقد کنید.»
- ریکی جرویس🖌
✏️ @benevis_s
#کتاب 📚
🌀 نام: دکتر ژیواگو
🌀 نویسنده: بوریس پاسترناک
پاسترناک از پزشکی شاعر به نام ژیواگوی قهرمان مینویسد. او درگیر روابط احساسی و دلبستگیهایش میشود که این دلبستگی، ژیواگو را با انقلاب 1917 روسیه و رویدادهای تاریخی پرتلاطم جنگ داخلی ۱۹۱۸-۱۹۲۰ این کشور، روبرو میسازد.
ژیواگوی عاشق پیشه، عاشق دو زن است. درونمایه داستان در مورد زندگی مردی است که حوادث بیرونی که از دسترس او خارج هستند، مسیر زندگیاش را دگرگون میسازند. تمامی این اتفاقات با هم درآمیخته شده و عشقی که وجوه انسانی آن را تا حد جلوهای آسمانی بر فراز میکشد را نشان میدهد.
✏️ @benevis_s