اگه کتابی رو که میخوای توی قفسه نمیبینی، بنویسش!📝 گنجینهی توصیههای نویسندگی، ایده، اصطلاحات داستاننویسی، فراخوان ادبی، نقد و... برای نویسندهها.📚 ✒| تبلیغات: @benevis_s_ads ✒| درباره بنویس:️ @benevis_s_in ✒| ارتباط: @TheAdmin_Here
نویسندهها، بگین اگه شما هرگز سر شخصیت اصلیتون نازل نمیشدین و اون به زندگیش بدون بلاهایی که سرش آوردین ادامه میداد... چه جور آدمی میشد؟
#توییت📝
✏️ @benevis_s
📓|• عبدالله کوثری میگوید شخصیتهای رمان «گفتوگو در کاتدرال»، اثر یوسا، هنگامی که حرف میزنند، نویسنده غالباً نام آنها را نمیآورد و خواننده فقط از زبان و شیوۀ سخن گفتن آنها باید بفهمد که چه کسی دارد حرف میزند.
📔|• رمان «بازمانده روز» نوشته کازوئو ایشی گورو، ترجمه نجف دریابندری، نمونه دیگری است. زبانی که دریابندری برای آقای استیونز، سر پیشخدمت یک خانواده اشرافی انگلیسی، برگزیده است با موقعیت اجتماعی او هماهنگی کامل دارد.
✍|• در واقع در چنین موقعیتی زبان برابر است با هویت.
✏️ @benevis_s
🖌|• من شیفته فرهنگ لغت هستم و موقع تقلا برای نوشتن مثل نی روی آن خم میشوم. من شیفته فرهنگهای لغت اصیل و با پدر و مادرم.
🖊|• در فرهنگ لغت هیچ واژهای خاص و متمایز نیست و در آن هیچ تبعیضی بین کلمات وجود ندارد. برای همین در این کتابها «شکار» در کنار «شکاف» آمده است یا «خطا» در کنار «خطر».
🖍|• البته در فرهنگهای لغت گاهی برچسبهایی همچون «تحقیرآمیز»، «گستاخانه» یا «توهینآمیز» به واژه ها میزنند اما من غالبا سعی میکنم این نوع قضاوتها را نادیده بگیرم.
✏️ @benevis_s
طراحی خلاقانهی کتابخانه🌝📚
به هرکدوم چه نمرهای میدی؟
✏️ @benevis_s
#کتاب 📚
🌀 نام: فرهنگ فارسی عامیانه
🌀 نویسنده: ابوالحسن نجفی
فرهنگ حاضر شامل لغات و ترکیبات متداول زبان فارسی امروز در زبان عامیانه و روزمره است که در بعضی از موارد تا حد زبان معیار نیز پیش میرود.
اغلب لغات و اصطلاحات و معنیهایی که در این فرهنگ آمده است در فرهنگهای عمومی موجود زبان فارسی یافت نمیشود.
✏️ @benevis_s
#تقدیم_نامه های قشنگ چند کتاب!🥹
(بخش نُهم)🌿
۴۴-
تقدیم به هر دختری که احساس ناتوان بودن کرده.
۴۵-
تقدیم به همه کسانی که فقط میخوان خشم درونشون رو آزاد کنند.
۴۶-
این کتاب تقدیم میشه به کتابدارها و کتابفروشها.
شما سرپرستان خیال، پرورنده قلبهای گرسنه
دلال واژگان نوشتهشده.
بدون زحمات عاشقانه شما کجا میبودیم؟
۴۷-
تقدیم به دختران ساکت با سری پر از رویا
تقدیم به رویاهایشان - و کابوسهایشان.
۴۸-
تقدیم به خوانندگانی که به ستارهها مینگرند و آرزو میکنند.
۴۹-
تقدیم به هرکسی که بهش گفتن صداش زیادی بلنده.
زیادی احساساتیه، زیادیه.
تو دقیقا به اندازه کافی هستی.
✏️ @benevis_s
•[📚]• چرا خوانندهها تروپ خانواده اکتسابی (Found Family) رو دوست دارن؟
📘|• این تروپ دلگرمکننده و آرامشبخشه. خیلی از مردم به نحوی طرد شدن رو تجربه کردن یا با خانوادههای بیولوژیکیشون مشکل دارن، بنابراین خوندن درباره اینکه میشه عشق و پذیرش رو جای دیگهای پیدا کرد براشون الهامبخشه.
📒|• زیباست که ببینی یک عده شخصیت طردشده دور هم جمع شدن، به هم احساس تعلق دارن و همدیگه رو درک میکنن.
📕|• توی داستانهایی که این تروپ رو دارن میشه دید که عشق همهجوره وجود داره؛ اگه توی خانوادهی خودت وجود نداره میتونی توی خانوادهی دیگهای پیداش کنی و خانواده فراتر از رابطهی خونیه.
✏️ @Benevis_s
۱✨ یه عده دوست با هم رفتن سفر و یه ویلا رو اجاره کردن. در زیرزمین قفل شده، هشدار ورود ممنوع داره و صداهای عجیبی ازش میاد. دوستهات نیمهشب ناپدید میشن...
۲✨ بعد از اینکه شهابسنگ عجیبی از فراز آسمون زمین عبور میکنه، کمکم انعکاس مردم رفتاری عجیب - و خشونتبار - پیدا میکنه.
۳✨ سگت مدام به سمت کمد دیواری واقواق میکنه. بالاخره بازش میکنی، هیچی اونجا نیست. اما بعد متوجه رد پاهای کوچیک و خیسی میشه که به سمت زیر تختت رفتند.
۴✨ درباره عکسی که بالای پست فرستاده شد، بنویسید.
🔮• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° پردهدری
° مخروبههای قلبم
° سینی شکسته
° جغد سفید
✏️ @benevis_s
🖋با چالش تاساندازی داستان بنویس!✒️
🎲|• تاس بنداز و نقطه اوج داستان رو تعیین کن:
۱. شخصیت میفهمه همه دوستان و خانوادهش بهش دروغ گفتن.
۲. شخصیت که در دریا گم شده به خشکی میرسه.
۳. شخصیت یادداشت کوچکی لای کتابی قدیمی پیدا میکنه.
۴. شخصیت متوجه میشه بعضی چیزهایی که دیده واقعی نبودن.
۵. اولین روز کاری شخصیت تموم شده و تو راه برگشت به خونهست.
۶. دری که نباید باز میشد، باز میشه.
🪙|• ماه تولدت ژانر داستان رو معلوم میکنه:
فروردین: داستان تاریخی
اردیبهشت: علمیتخیلی
خرداد: پلیسی
تیر: وحشت
مرداد: کارآگاهی
شهریور: تریلر
مهر: رئال
آبان: فانتزی
آذر: معمایی
دی: عاشقانه
بهمن: رئالیسم جادویی
اسفند: روانشناختی
✏️ @benevis_s
جهت اطلاعتون جنایینویسها خوب بلدن چطور کسی رو بکشن و جنازهش رو کجا قایم کنن.
پس به نفعته داستان اون جنایینویسه رو لایک کنی.
#توییت📝
✏️ @benevis_s
📚 کانال کتابخونها و نویسندهها
اونایی که مغزشون با جوهر و کافئین کار میکنه😎
اینجا چیکار میکنیم؟ 👇
🧠 کتاب میخونیم (تنهایی نمیچسبه، همخوانی داریم!)
🗣 نقد میکنیم (با زبون خوش البته!)
✍️ مینویسیم و نوشتههامونو به اشتراک میذاریم
🛠 راه و چاه بهتر نوشتن رو با هم پیدا میکنیم
📖 و از نویسندهها و کتابها حرف میزنیم.
🖇 بیا تو منطقه ما 👉
/channel/ashlightzone
مرحوم حمید مصدق در خرداد ۱۳۴۳ شعر سیب یا همان شعر “تو به من خندیدی” را سروده است که خود، شعر بسیار زیبایی است. اما آنچه باعث شهرت شعر سیب شده، جواب فروغ فرخزاد به آن است.
تو به من خندیدی و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضبآلود به من کرد نگاه
سیب دندانزده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خشخش گام تو تکرارکنان میدهد آزارم
و من اندیشهکنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
جواب شعر سیب از فروغ فرخزاد:
من به تو خندیدم
چون که میدانستم
تو به چه دلهره از باغچهی همسایه
سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمیدانستی باغبان باغچهی همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده به تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندانزده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمیخواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را…
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرارکنان
میدهد آزارم
و من اندیشهکنان غرق در این پندارم
که چه میشد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت
🕊| #شعر
✏️ @benevis_s
#میم📝
اگه نمیتونم روی نردبون تو هوا برقصم کتابخونه بیکتابخونه :(
✏️ @benevis_s
🎵|• #موسیقی
پیانو آرامشبخش🎹
آهنگی که شنیدنش حس در آغوش گرفته شدن رو داره🫂💓
✏️ @benevis_s
•[📚]• امروز ۳ ژوئیه، #زادروز «فرانتس کافکا»، نویسنده یهودی چکی-اتریشی و یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانیزبان سده ۲۰ میلادی است.
•[📘]• کافکا به دوست نزدیک خود وصیت کرده بود که همه آثار او را نخوانده، بسوزاند. دوستش از این دستور وصیتنامه سرپیچی کرد و بیشتر آثار کافکا را منتشر کرد و با این کار، دوست خود را به شهرت جهانی رساند.
•[📗]• کافکا در سال ۱۹۱۷ دچار بیماری سل شد. پس از شدت گرفتن بیماریاش وضعیت گلویش طوری شد که غذا خوردن آن قدر برایش دردناک بود که نمیتوانست چیزی بخورد و بر اثر گرسنگی در ۳ ژوئن ۱۹۲۴ درگذشت. کافکا در سراسر زندگی خود از افسردگی حاد و اضطراب رنج برد.
•[📒]• با خواندن یکی از کارهای کافکا به صورت مجزا (با تمرکز بر بیهودگی تقلای شخصیتها و بدون توجه به زندگی خود نویسنده) طنز کافکا مشخص میشود. کارهای کافکا از این دیدگاه، ربطی به مشکلات زندگی او ندارند و نمایانگر ساختگیبودن مشکلات آدمها هستند.
•[📕]• مارکز میگوید با خواندن مسخ کافکا بود که فهمید «میتوان جور دیگری نوشت».
● کتاب «مسخ»
● کتاب «محاکمه»
● دفتر خاطرات کافکا
● خاطرات کافکا
● نوبل و کافکا
✏️ @benevis_s
📖|• #تمرین نویسندگی!
📖|• از زاویهدید متصدی پذیرش هتل، یه شیفت شلوغ رو توصیف کن.
📖|• اتاق خواب شخصیت رو طوری توصیف کن که ترسها و امیدهاش رو نشون بده.
✏️ @benevis_s
چندتا ایدهی غمگین (بهجز کُشتن شخصیتها)🥲🥀
۱۳. شخصیت مجبور شه ببینه دوست یا خانوادهش شکنجه میشه یا میمیره و نمیتونه کاری بکنه.
۱۴. شخصیت متوجه میشه محبوبش در خطر افتاده و همهش تقصیر خودشه.
۱۵. شخصیت متوجه میشه اینکه عزیزش مُرده همهش تقصیر اونه.
۱۶. شخصیت مجبور خبر ناگواری رو به افراد پیر یا بچهها بده.
✏️ @benevis_s
📚|• معرفی #تروپ
⚰|• سیوهشت: همیشه مونث (Always Female)
🐚|• مثل تروپ قبلی، خیلی از آرکیتایپهای شخصیتی هم همیشه یا ۹۰ درصد اوقات زناند.
🦆|• چند نمونه از الگوهای داستانی و شخصیتیِ معمولا مونث:
● دوشیزه در رنج
● مرگ سر زا
● دختر رویایی شیطون دیوونه
● باروری وارونه
● دختر پایانی
● ملکه جیغ
● زن اغواگر
● رئیس شرور یتیمخانه: بانویی که سرپرست یتیمخانهست و کارهای خوبی در حق بچههاش نمیکنه.
● سرباز آمازون: زن آمازونی عضلهای و جنگی.
● فاحشهی مرد قدرتمند: شخصیتهای مردِ قدرتمند خیلی وقتها با گروهی فاحشه که نقش خاصی در داستان ندارن احاطه میشن.
● سینگل مرکز توجه: دختری که توجه همهی پسرهای اطرافش رو جلب میکنه و همه میخوان مخش رو بزنن.
● حاملهی عصبانی: خیلی از شخصیتهای باردار به دلیل تغییرات هورمونی دمدمی و عصبانی نمایش داده میشن.
● دخترهای بدجنس مدرسه: یک گروه دختر محبوب و بدجنس و سطحی که نگاه بالا به پایینی به بقیه شخصیتها دارند.
● رابطهی لزبین هات: رابطهای که فقط برای خوشایند و لذت مردها نمایش داده شده.
● گیشا: زنی که برای سرگرم کردن تربیت شده.
● ادای ارگاسم: ادای ارضا شدن رو درآوردن برای شخصیتهای زن بسیار رایجه.
َ● مادر تنها: مادری که به تنهایی بچهش رو بزرگ میکنه و خبری از پدر نیست.
● افلیا: زن جوان زیبا و خوشخیال.
● لیدی مکبث: همسر و حامی مردی شرور، با اینکه گاهی حتی دیوانهتر و شرورتر از اون جلوه میکنه.
● لوسِ بابا: دختربچهای که خانوادهش و مخصوصاً پدرش اون رو بهشدت لوس کردن.
● شاهدخت خوب، ملکهی بد
● زن شهوتانگیز
● بانوی مافیا
● شاهدخت شورشی
● زن سلیطهی آلفا
● دختر دعوایی
● زیبای درون حمام
● بردهی زیبا
● زیبای احمق
● دختر نوجوون بیادب
● خواهر بزرگهی خفن
● خانم پیر حیواندوست
● دختر گوگولی دستوپاچلفتی
● جادوگر خطرناک
● زن خونگی بیکار
● دختر بیاحساس
● دختر گوتیک اهل جادو
● دختر تسخیرشده
● فاحشهای با قلبی از طلا
● شاهدخت جنگل
🍁|• بعضی از این نقشها رو نمیشه به شخصیت مرد داد؛ مثلاً نقشهای مربوط به شخصیت مادر یا باردار، اما بعضیهای دیگه گاهی به مردها داده شده. مثلاً شخصیت ساحر، پیشخدمت، فاحشه، منشی و فمینیست مرد نادره ولی وجود داره.
✏️ @benevis_s
🎵|• #موسیقی
قطعه پیانو عاطفهبرانگیزی از نوازنده مشهور🎶
حس ارتباط با طبیعت، مناظر جاودانه و زیبایی آهنگین.🌱🪷
✏️ @benevis_s
و گفتی که پرندهها را دوست داری
اما آنها را داخل قفس نگه داشتی
تو گفتی که ماهیها را دوست داری
اما آنها را سرخ کردی
تو گفتی که گلها را دوست داری
و آنها را چیدی
پس هنگامی که گفتی مرا دوست داری
من شروع کردم به ترسیدن.
👤| ژاک پرهور
🕊| #شعر
🕊| #دیالوگ
✏️ @benevis_s
توصیفهایی شاعرانه از شاعر✍❤️🩹🍃
📘- شاعر دروغگوییست که همیشه حقیقت را به زبان میآورد.
📘- Jean Cocteau
📕- شاعر جوری به جهان مینگرد که مرد به زنی مینگرد.
📕- Wallace Stevens
📒- شاعران کمتجربه تقلید میکنند، شاعران باتجربه میدزدند.
📒- T. S. Eliot
✏️ @Benevis_s
پنجمین جشنواره ملی داستان کوتاه انجمن ادبیات داستانی دریچه✨
📖|• شرایط جشنواره
داستان کوتاهی که قبلاً در کتابی منتشر نشده یا در جشنوارهای حائز رتبه برتر نشده باشد.
هر شرکت کننده فقط یک اثــر مستقل ارسال کند.
موضوع: آزاد (داستان باید در فضای روستا اتفاق بیفتد)
اثــر ارسالی در قالب word (با پسوند doc یا docx) ارسال گردد.
از فونتهای استاندارد فارسی (Tahoma, mitra, naznin, zar , …) و در صفحات سفید ساده ارسال گردد.
صفحه اول باید به طور مجزا شامل این اطلاعات باشد:
۱- نام اثر.
۲- نام و نام خانوادگی نویسنده.
۳- شهر محل سکونت یا اقامت دایم.
۴- شماره تماس همراه.
۵- آدرس ایمیل.
دریافت تاییدیه اثــر ارسالی توسط انجمن الزامی است (تاییدیه حداکثر در مدت ۱۵ روز کاری به پست الکترونیکی ارسال کننده ارسال میگردد).
اهداء جوایز، منوط به میزان حمایت اسپانسرهای مالی جشنواره دارد.
آیا ماجرای عمه مرا شنیدهاید؟
عمه من همیشه تنها بود
خیلی هم زیاد گریه میکرد
همه میگفتند علتش این است که هیچ وقت عاشق نشده
بعد عمهام عاشق شد
اما حالا باز هم گریه می کند
چون میترسد معشوقش ترکش کند
حالا نمیدانم عاشق بودن بهتر است یا عاشق نبودن؟
👤| شل سیلور استاین
🕊| #شعر
🕊| #دیالوگ
✏️ @benevis_s
همیشه از سروکار داشتن با موقعیتی کمی سوررئال و ارائه کردنش به شیوهای رئال لذت بردهام. همیشه از قصههای پریان و افسانهها و داستانهای جادویی خوشم آمده است. به نظرم یک جورهایی به واقعیت امروزی نزدیکترند تا آن داستان «واقعگرایانه»ای که برای حفظ سبک «واقعگرا»یش بسیار دچار گزینش و حذف شده است.- استنلی کوبریک🎞
📖|• داستان مانند سازهای که دو لایه دارد در نظر گرفته میشود: لایه عینی و لایه انتزاعی.
📕|• لایه عینی وقایع و حقایق را در داستان توصیف میکند.
📕|• لایه انتزاعی درباره کاربردهای وسیعتر داستان نظر میدهد؛ برای مثال اینکه چرا این داستان میتواند بازتاب جامعه، روابط یا زندگی باشد؟
🔸• ارکان انتزاعی: دنیای داستان و پند اخلاقی
🔸• ارکان عینی: شخصیت و پیرنگ
✏️ @benevis_s
#کتاب 📚
🌀 نام: مردی که میخندد
🌀 نویسنده: ویکتور هوگو
«ویکتور هوگو» در قالب بیان داستان این کتاب که در اوائل قرن هیجدهم و در انگلستان روی میدهد، مسائل فلسفی و اطلاعات تاریخی بسیاری را مطرح میکند.
داستان این کتاب، روایت کودکی است که توسط «کومپراچیکو»ها یا همان خریداران بچه، معلول شده و با زخمی که بر صورت دارد گویی همیشه میخندد.
هوگو در اوج این رمان، با بیان خطابهای از قهرمان داستان، پیام اصلی کتاب را اینگونه بیان میدارد که بلایی که سر وی آمده در حقیقت سر بشریت آمده است. مردمی که در ظاهر میخندند و باطناً رنج میبرند.
✏️ @benevis_s
در پست ریپلایشده گفتیم که در داستان آنچه اصولاً مطرح است لهجههای اجتماعی است نه لهجههای محلی و برخی این دو را با هم اشتباه میگیرند.
مرحوم طاهره صفارزاده، پژوهشگر پیشکسوت ترجمه در ایران در مخالفت با انتقال زبان عامیانه در ترجمه مینویسد:
«راننده تاکسی که در نیویورک زندگی میکند لحن و رفتارش شباهتی به شوفر تاکسی ما در تهران ندارد و یا کارگر مزرعه تگزاسی با زارع ایرانی همانند نیست. کاربرد گویشهای محلی، از آنجا که ترجمه برای همگان است، لذت خواندن را جز از افراد وابسته به آن گویش میگیرد. مثلاً یک مترجم شیرازی وقتی لهجه شیرازی و اصطلاحات آن محل را مورد استفاده قرار میدهد، بر مشکلات فهم ترجمه میافزاید».
جملهی اول کتاب...
🌵|• اگه کتابی درباره انتقام مینوشتی، چطور شروعش میکردی؟
🪻|• اگه شخصیت اصلی داستانت معتاد به مواد مخدر بود، جملهی اول رو چی مینوشتی؟
✏️ @benevis_s
1🥀| دنیا با انفجار به پایان نرسید، یا حتی زمزمه. بلکه با صدای جیغ.
~•~•~•~•~•~•~•~•~•
2🥀| «قهرمان نشو... قهرمانها تنها میمیرن.»
«و شرورها هیچوقت زنده نمیمونن. پس تو بگو، فرقش چیه؟»
📚 #Writing_Prompt
✏️ @benevis_s