جهت سوال، انتقاد و پیشنهاد👇🏼 https://t.me/joinchat/tHLNWwBQh1hiZGU0 گروه بحث تاریخ و فرهنگ بلوچستان👆🏻
🔹 جایگاه داستان «سَسّی و پُنون» در داستانسرایی فارسی شبه قاره هند
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 داستان سَسّی و پُنون و منظومههای آن به فارسی
🔹 چکیدهٔ داستان در منظومه «زیبا و نگار»
🔹 شبی زیبا (سَسّی) در خواب شاهزادهای را با عدهٔ سواران میبیند و دلباختهاش میگردد، ولی آن را با کسی در میان نمیگذارد. زیبا با دختر پادشاه حسنآباد دوست میشود و مأموریت وصول خراج دولتی حسنآباد سند را بر عهدهٔ خود میگیرد و بازرگانان را بررسی میکرد. بازرگانان خبر زیبایی «زیبا» (سَسّی) را به گوش «نگار» (پُنون) پسر پادشاه کیچ مکران میرسانند و شاهزاده نادیده شیدای او میگردد. بر حسب اتفاق سرزمین کیچ دچار خشکسالی شده و پادشاه گروهی از بازرگانان را برای خرید غله به سرپرستی نگار به سرزمین زیبا (حسنآباد) میفرستند. نگار برای اینکه موقعیت نامتجانس خود و دلباختگی خود را پنهان بدارد، در دیار او خود را رختشویی معرفی میکند. نگار به بهانه پس گرفتن تیری که به حیاط زیبا پرتاب کرده بود به خانه او میرود و از پدرخوانده، دختر را خواستگاری میکند. از آزمایشهایی که برای او تعیین کرده بود به کمک دختر، پیروز بیرون میآید و پدر با ازدواج آنها موافقت میکند و هر دو به وصال همدیگر میرسند.
🔹 نگار (پُنون) همراهان را با غلات به کیچ میفرستد و خود با زیبا (سَسّی) در حسنآباد میماند. پادشاه کیچ از ازدواج پسرش نگار با دختر رختشویی برآشفته میشود و پسر خود را احضار میکند، اما نگار بازنمیگردد، پس شاه به پسران خود دستور میدهد هر طور که شده نگار را برگردانند. برادران نگار به دستور پدر، شبی به میگساری با نگار مینشینند و هنگامی که او از هوش میرود او را از شهر زیبا میبرند. صبح هنگام که زیبا برخاسته و شوهر خود را نمیبیند، پای برهنه و بی توشه به دنبال شوهر خود آهنگ شهر کیچ میکند. در راه او به چوپانی برمیخورد و خود را به او معرفی و سرگذشت خود را برای وی بازگو میکند امّا بر اثر تشنگی شدیدی که طی راه بر او آمده بود درمیگذرد. نگار که توانسته بود به سوی حسنآباد بازگردد در راه با همان چوپانی ملاقات میکند که زیبا را دیده بود. شبان سرگذشت زیبا را برای نگار بازگو میکند و نگار پس از شنیدن این واقعه، آرزوی مرگ میکند و از خدا میخواهد وی را به محبوبش ملحق کند. پس در همان حال قبر زیبا شکافته میشود و نگار در آن فرو میرود و در کنار محبوب خود قرار میگیرد. شاعر روایت دیگری درباره مرگ این دو دلدار بیان میکند، چنانکه نگار خبر مرگ زیبا بر اثر تشنگی را میشنود، بلافاصله از شوک و اندوه فراوان جان به جان آفرین تسلیم میکند و شبان وی را در پهلوی زیبا به خاک میسپارد.
#ادبیات
🔸 @balochs_history
🔹 جایگاه داستان «سَسّی و پُنون» در داستانسرایی فارسی شبه قاره هند
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 داستان سَسّی و پُنون و منظومههای آن به فارسی
🔹 داستان سَسّی و پُنون یکی از معروفترین داستانهای محلی شبهقاره است که در کیچ مکران (تربت بلوچستان شرقی) و بمبور سند (حوالی کراچی) رخ داده است. این داستان، داستان عشق شاهزادهٔ مکران و دختری فقیر از سرزمین سند است. شاعران سندی و پنجابی و بلوچ این داستان را چندین بار به زبان خود سرودهاند. مهمترین سرودهٔ بلوچی این داستان، سرودهٔ نبیبخش بلوچ است. قصهٔ سسّی و پنون به علت شهرت بسیار، مورد توجهٔ شاعران پارسیگوی شبهقارهٔ هند قرار گرفت و چندین بار به نظم فارسی درآمد. نخستین بار این قصه توسط سید علی تتوی در سال ۱۰۵۳ به فارسی برگردانده شده است.
━━━━━≼🔹≽━━━━━
🔹 فهرست سرودههای منظوم فارسیِ داستان سسّی و پُنون:
۱- 🔵«زیبا و نگار»
سرودهٔ حاجی محمد رضا رضایی در سال ۱۰۵۳ هجری.
۲- 🔵«حُسن و ناز»
سرودهٔ میر معصوم بهکری متخلص به نامی در سالهای قبل از ۱۰۰۴ هجری.
۳- 🔵«دستورِ عشق»
سرودهٔ منشی جوت پرکاش در سال ۱۱۳۶ هجری.
۴- 🔵«نامهٔ عشق»
سرودهٔ اندرجیت منشی در سال ۱۱۴۰ هجری.
۵- 🔵«شهیدِ ناز»
سرودهٔ قاضی مرتضی خان سورتی (۱۱۳۱-۱۱۶۱ هجری).
۶- 🔵«مِهر و ماه»
سرودهٔ پیرمحمد اودهی در سال ۱۱۸۰ هجری.
۷- 🔵«تازهٔ گلشن»
سرودهٔ فیضالله متخلص به ضیاء در سال ۱۲۰۴ هجری.
۸- 🔵«وقایع پُنون»
سرودهٔ دو نفر به نامهای محمدحسین و شهباز خان ملهی سیالکوتی در سال ۱۲۵۱ هجری.
۹- 🔵«مثنوی سَسّی و پُنون»
سرودهٔ فرحبخش متخلص به فرحت در سالهای قبل از ۱۲۵۶ هجری.
۱۰- 🔵«تحفةالکرام»
سرودهٔ مخدومی در سال ۱۲۵۶ هجری.
۱۱- 🔵«حُسن و عشق»
سرودهٔ محمد افضل سرخوش دهلوی.
#ادبیات
🔸 @balochs_history
🔹 زیباییهای سواحل دریای مکران
🔹 #طبیعت
🔸 @balochs_history
🔹 باستانشناسی بلوچستان
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 در دورهٔ V بمپور با تغییر عمدهٔ فرهنگی و همچنین جهتگیری مجدد در روابط خارجی روبهرو میشویم. تشابهاتی بین بمپور با دیگر محوطههای تاریخی خارجی از جمله موندیگاک (سه مورد)، تعدادی محوطهٔ کلیدی در مکران پاکستان و حتی محوطههای شرقیتر آن (پنجاه مورد)، محوطههای فرهنگ شغا در فارس (هفت مورد) و تدفینهای امالنار عمان (شانزده مورد) وجود دارد. شواهد به دست آمده بیانگر ارتباطات شرقی-غربی است که شامل اشیای مورد تبادل در حاشیهٔ خلیج فارس بوده است و تفسیر خوبی برای ارتباط بمپور با عمان میباشد. همچنین ویژگیهای مشترکی بین سفال بمپور با سایر محوطههای خارجی از جمله شهرسوخته وجود دارد.
🔹 با پایان هزارهٔ سوم و آغاز هزارهٔ دوم پیش از میلاد، وقوع رخدادهای ناشناختهای منجر به ناپدید شدن تمدنها و فرهنگهای این مناطق و خاتمهٔ ناگهانی سکونت جوامع انسانی به مدت حدود هزار سال در این مناطق میشود که احتمالاً ناشی از تغییر وضعیت اقلیمی بوده است.
🔹 در سیستان در ۱۸۰۰ پیش از میلاد، شهرسوخته به پایان میرسد. در درهٔ سند، در ۱۷۰۰پ.م تمدن درخشان هاراپایی پایان مییابد و به موازات آن، در همین حدود حوزهٔ کیچمکران در غرب بلوچستان پاکستان نیز به پایان میرسد. پس از آن در بلوچستان ایران نیز توالی بمپور تمام میشود و استقرار در درهٔ بمپور متوقف میشود. در کرمان نیز توالی فرهنگی در تپهیحیی متوقف میشود و این توقف تا پایان عصر آهن ادامه دارد. در شهداد نیز دقیقاً این فروپاشی فرهنگی بهروشنی قابل ردیابی است. چنین توقف و فروپاشی گستردهٔ فرهنگی در حاشیهٔ کویر مرکزی ایران در سیلک و سایر محوطهها نیز دیده میشود.
🔹 بسیاری از پژوهشگران، تغییرات اقلیمی را عامل این فروپاشی منطقهای گسترده میدانند. این وضعیت تا برآمدن هخامنشیان و دستیابی ایرانیان عصر هخامنشی به فناوری آبیاری نوآورانهای بهنام کاریز (قنات)، پابرجا میماند.
پایان.
#تاریخ
#باستان
🔸 @balochs_history
🔹 باستانشناسی بلوچستان
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 به جز مهرگر، تا کنون شواهدی قدیمیتر از چاهحسینی در سراسر مکران و همچنین در حاشیهٔ شرقی کویر لوت و در دشت سیستان یافت نشده است. البته در درهٔ بنپور شمار زیادی محوطهٔ باستانشناسی (حدوداً ۴۲ محوطه) از این دوران به دست آمده است که وسعتی بین ربع هکتار تا ۱۵ هکتار دارند. در حالی که در دورههای بعدی و در استقرارهای اواخر دورهٔ مسسنگی که هنوز شهر و شهرنشینی در این مناطق پدیدار نشده بود، محوطههای باستانی چیزی کمتر از ۵ هکتار وسعت دارند.
🔹 در اواخر دورهٔ مسسنگی بر اساس شواهد به دست آمده، شاهد پیشرفتهایی همچون مبادلهٔ اشیای تجملی در مسافتهای طولانی، پراکنش سنگهای قیمتی همچون لاجورد و فیروزه، فناوریهای پیشرفتهٔ آبیاری، ذوب مس به روشهای گوناگون، سفالهای ماهرانه با نقوش پیچیده و رواج تولید سفال خاکستری در درهٔ هیرمند، بلوچستان و کرمان هستیم.
🔹 در بلوچستان ایران پس از این دوره، با یک وقفهٔ دویست الی سیصد ساله در یافت مواد فرهنگی روبهرو میشویم. البته در تپه خوراب در حوالی بمپور، ظروف خاکستری با نقش سواستیکا (که با نمونههایی از شهرسوخته تشابه دارد) با تاریخی در حوالی ۳۰۰۰ پ.م میتواند تا حدودی این خلأ را پر کند.
#تاریخ
#باستان
🔸 @balochs_history
🔹 تپهٔ بمپور (بُنپور)
🔹 قلعه و محل کاوشهای باستانشناختی
#تاریخ #باستان
🔸 @balochs_history
🔹 باستانشناسی بلوچستان
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
📚 برگرفته از:
مرادی، حسین (۱۳۵۷): «باستانشناسی بلوچستان» - تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۴۰۰ - (از ایران چه میدانم؟ شمارهٔ ۱۵۲) - تخلیصی از صفحات ۲۶ تا ۴۹.
🔹 از آغاز فعالیتهای میدانی باستانشناسی در جنوبشرقی ایران، همیشه این منطقه زیر سایهٔ ارتباط تجاری و مبادلات کالایی میان تمدنهای دره سند و میان رودان قرار گرفته است. اما کمکم با پیشرفتهای بیشتر در دانش باستانشناسی، هویت باستانی نواحی جنوبشرقی ایران (استانهای سیستان و بلوچستان، کرمان و هرمزگان) به عنوان ناحیهای مستقل از دو حوزه فرهنگی-تمدنی سند و میانرودان در شرق و غرب و در عین حال مرتبط با آنها مورد توجه قرار گرفت؛ و مقولههای مورد بحث در تاریخ فرهنگی و باستانشناسی، راه را برای تفسیر مواد فرهنگی یافت شده از این حوزهٔ گستردهٔ فرهنگی در جنوبشرق ایران که به احتمال از اوایل هزاره چهارم تا اوایل هزاره دوم پیش از میلاد نقش مهمی در تاریخ باستان ایران داشته است، باز کرد.
🔹 به علت کاوشهای اندک باستانشناسی در بلوچستان ایران و هم چنین محدودیت مواد فرهنگی به دست آمده از این کاوشها، مطالعات باستانشناسی در این حوزه بیشتر شامل مطالعات گاهنگاری تطبیقی و شناخت حوزههای برهمکنش بوده است. از دیدگاه مطالعات باستانشناسی و فرایندهای فرهنگی حوزه بلوچستان بزرگ (در ایران و پاکستان)، میتوان این حوزه را به دو بخش شرقی (در پاکستان) با تمایل به فرایندهای سند و بخش غربی (در ایران) با کشش به سمت فرایندهای فلات ایران تقسیم کرد. هرچند که عناصر مشترک میان شرق و غرب بلوچستان، بهویژه در دوران متأخر هزارهٔ سوم پ.م نیز دیده میشود.
#تاریخ
#باستان
🔸 @balochs_history
🔹 جشن سده زرتشتیان زاهدان در سال ۱۳۹۶
🔸 @balochs_history
🔹 حضور زرتشتیان در شهر زاهدان
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 خانوادههای زرتشتی همچون راد، فرامرزی و خدیوپارسی، جز نخستینهایی هستند که در سالهای ابتدایی قرن چهاردهم خورشیدی در زاهدان سکونت گزیدهاند. به عنوان مثال، کیخسرو خدیوپارسی در سال ۱۳۰۲ و با شتر به زاهدان میرسد. کیخسرو راد از دیگر زرتشتیانی است که در همان سال به زاهدان میآید و زمینی خریداری میکند و باغ کیخسرو راد را تأسیس میکند. باغی که در زمان خود میزبان مهمانان ویژه و فرمانداران بوده است.
🔹 دینیار فرامرزی یکی دیگر از زرتشتیانی است که در آن زمان ساکن زاهدان میشود، وی به پیشهوری و تجارت مشغول بوده است. کمکم خانوادههای دیگری راهی زاهدان میشوند که اصلیّتی کرمانی یا یزدی داشتند. میتوان گفت نخستین زرتشتیهای زاهدان مهاجر بودهاند، به استثنای فرزندان خانوادههای زرتشتی که در همین شهر متولد شدهاند. که به نظر می رسد اولین آنها در سال ۱۳۰۹ متولد شده است.
🔹 در سرشماری سال ۱۳۳۵ که توسط دولت انجام شد، آمار زرتشیان بلوچستان و سیستان ۵۹ نفر اعلام شده است. این آمار در سال ۱۳۴۵ به ۱۲۲ نفر افزایش مییابد. اوج حضور زرتشتیان در زاهدان مربوط به دهههای پنجاه و شصت است. میدانیم که از زرتشتیان در دوره پهلوی استقبال زیادی میشد انا پس از آن زرتشتیان به دلایلی مشخص، دوباره از ایران مهاجرت کردند و زاهدان نیز شامل این مهاجرتها میشود. از دلایل دیگر مهاجرت زرتشتیان از زاهدان، کاهش امنیت و نبود امکانات میباشند. زاهدان امروزه تنها میزبان چند خانواده زرتشتی است.
🔹 در زاهدان اقلیتهای دینی مسیحی ارمنی و یهودیان نیز زندگی میکردند. زرتشتیان نزد مردم شهر که اغلب مسلمان بودند مردمی مورد اعتماد و وثوق بودند و به راستی و درستی شهرت داشتند. ناگفته نماند که زرتشتیان این شهر علاوه بر جایگاه اجتماعی مناسب، از وضع اقتصادی خوبی هم برخوردار بودند و تعدادی از آنها سمتهای مهمی را در اختیار داشتند و در برخی زمینهها پیشرو بودند. مثلاً نخستین موتور آب توسط زرتشتیان به این شهر آورده شد. نخستین چاه عمیق توسط روانشاد دکتر اسفندیار یگانگی در زاهدان حفر شد. نخستین دکتر داروساز زاهدان شادروان آقای دکتر خدابخش سیوشانسی بود. نخستین فروشگاه بزرگ زاهدان نیز توسط زرتشتیان تأسیس شد و بسیاری موارد دیگر.
🔸 @balochs_history
🔹 حضور زرتشتیان در شهر زاهدان
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
📖 برگرفته از پژوهشهای میدانی جناب رشید شهرت و گفتگوی ایشان با هفت تن از زرتشتیان زاهدان که در ماهنامهخبری-پژوهشی و تحلیلی پارسنامه (سال یازدهم، شماره صد و پانزده - دی ماه ۱۳۹۷) منتشر شده است. این گزارش با اندکی تغییر و همراه با اطلاعات تکمیلی بازارسال میشود.
🔹 زاهدان شهر بسیار جوانی است که هستهٔ اولیهٔ آن آبادی کوچکی در اواخر دورهٔ قاجار بود. این شهر در دوره پهلوی یکم، مورد توجهٔ دولت ایران قرار گرفت و در مسیر توسعه قرار گرفت. زاهدان در همسایگی هند قرار داشت و از گمرک و راهآهن زاهدان-میرجاوه-کویته که ایران را به هند متصل میکرد، برخوردار بود که سبب رونق تجاری در آن شد. در نتیجهٔ توسعه شهر زاهدان و رونق تجاری زاهدان، این شهر به عنوان مرکز استان انتخاب شد و ادارات دولتی بسیاری در آن شروع به کار کردند. این عوامل باعث شد بازرگانان و پیشهورانی از هند، یزد، کرمان، سیستان و خراسان به این شهر عزیمت کنند.
🔹 زرتشتیان همواره طی تاریخ به هندوستان مهاجرت میکردند و به سبب آزار و اذیت یا بیتوجهی حکومتهای مسلمان به حقوق آنها، برای زندگی و کسب و کار راهی هندوستان میشدند و به آنجا مهاجرت میکردند. این کوچها از طریق راههای آبی و بنادری چون بوشهر شکل میگرفت. هنگامی که راهآهن زاهدان ایجاد شد و زاهدان را مستقیماً به هند متصل کرد، گروههای بسیاری از زرتشتیان از این طریق به هندوستان کوچ کردند. مسیر آنها زاهدان و سپس کویته در بلوچستان شرقی و از آنجا به کراچی و سایر مناطق کشور هندوستان بود. این مسیر جدید برای مهاجرت، زمینهای برای آشنایی زرتشتیان مناطقی چون کرمان و یزد با شهر زاهدان شد.
🔹 زرتشتیان که متوجهٔ امکانات و رونق زاهدان شده بودند به صورت گروهی به زاهدان مهاجرت کردند. سپس توسط خود دولت برخی از زرتشتیان شاغل در نیروی نظامی یا شرکتهای دولتی چون شرکت نفت، به این شهر اعزام میشدند. بدینترتیب به مرور زمان زرتشتیان در کنار بسیاری از اقوام و مذاهب دیگر در شهر زاهدان سکونت گزیدند.
🔸 @balochs_history
🔸 کویر لوت - سیستان و بلوچستان
🔹 بیابان لوت حدودا ۱۷۵ هزار کیلومتر مربع وسعت دارد که بین استانهای کرمان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی واقع شده است. این بیابان در ۲۷ تیر ماه سال ۱۳۹۵ به عنوان اولین اثر طبیعی ایران (و تنها یکی از دو اثر طبیعی ایران در کنار جنگلهای هیرکانی) در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد. تصاویر مربوط به بخشهای کویری از این بیابان عظیم و باشکوه در استان سیستان و بلوچستان است.
#طبیعت
🔸 @balochs_history
💛 گزیدۀ بهترینهای تلگرام در تاریخ و فرهنگ و هنر!
💙 لینک دسترسی به بیست کانال ممتاز: 👇
🚋 /channel/addlist/oSbB-RmCJfRmOWNk
➖➖➖➖➖➖➖
❤️🔥 پیشنهاد ویژه! دو کانال برتر و نمونۀ لیست در لینک شیشهای:
🔹 سفال کوهمیتگ
🔹 #صنایع_دستی
🔸 @balochs_history
🔹 سفال کوهمیتگ
🔹 #صنایع_دستی
🔸 @balochs_history
🔹 سفال کوهمیتگ
🔹 #صنایع_دستی
🔸 @balochs_history
🔹 جایگاه داستان «سَسّی و پُنون» در داستانسرایی فارسی شبه قاره هند
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 داستان سَسّی و پُنون و منظومههای آن به فارسی
🔹 معرفی منظومه «زیبا و نگار»
🔹 زیبا و نگار سرودهٔ حاجی محمدرضا رضایی است که داستان سَسّی و پُنون را در دورهٔ شاهجهان (۱۰۶۸/۱۰۳۱هـ) در سال ۱۰۵۳ هجری به نظم فارسی درآورده است.
🔵گل اندر باغ خواندم در حسابش
🔵که هم تاریخ باشد هم خطابش
غیر از اسم شاعر هیچ گونه اطلاعی دربارهٔ زندگی وی در دست نیست فقط در مثنوی هود تخلص «رضایی» را چندین بار نام برده است:
🔵رضایی را رضای تست مقصود
🔵چه میباید اگر باشی تو خشنود
🔵رضایی عندلیب این چمن باش
🔵درین گلزار خرم نغمهزن باش
━━━━━≼🔹≽━━━━━
🔹 سرآغاز داستان در روایت «زیبا و نگار»:
🔹 در شهر حسنآباد برهمنی از نداشتن فرزندی پریشانخاطر بود ولی با التماس و دعا صاحب دختری میشود و طالع دختر را میبیند و درمییابد که در آینده دل به مردی مسلمان میبازد و به همسری او درمیآید. برهمن این دختر را که «سَسّی» نامیده بودند، از ترس رسوایی به درون صندوقی چوبی نهاده و به آب رودخانه میسپارد. زن و مرد مسلمانی که به شغل رخت شستن مشغول بودند کودک را در مسیر رودخانه میبینند. این زوج که خود فرزندی نداشتند، او را «زیبا» مینامند و او را در آغوش مشفقانهٔ خود بزرگ میکنند. آوازهٔ زیبایی او در سراسر آن سرزمین میپیچد.
🔹 شبی زیبا (سَسّی) در خواب شاهزادهای را با عدهٔ سواران میبیند و دلباختهاش میگردد، ولی آن را با کسی در میان نمیگذارد. زیبا با دختر پادشاه حسنآباد دوست میشود و مأموریت وصول خراج دولتی حسنآباد سند را بر عهدهٔ خود میگیرد و بازرگانان را بررسی میکرد. بازرگانان خبر زیبایی «زیبا» (سَسّی) را به گوش «نگار» (پُنون) پسر پادشاه کیچ مکران میرسانند و شاهزاده نادیده شیدای او میگردد.
#ادبیات
🔸 @balochs_history
🔹 جایگاه داستان «سَسّی و پُنون» در داستانسرایی فارسی شبه قاره هند
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 راهیابی زبان و ادبیات فارسی به شبه قاره هند از دوران غزنویان و غوریان آغاز میشود و با سلطنت دهلی اوج میگیرد و در دورهٔ گورکانیان دوران طلایی خود را سپری میکند. طی این ادوار زبان فارسی مورد توجهٔ اکثر حکومتهای مسلمان شبهقاره هند قرار گرفت و در سایهٔ علمدوستی و ادبدوستی حکومتهای فارسی و ایرانی مآب، شهرهای بزرگ هند به صورت بزرگترین مراکز علم و ادب فارسی در عصر خود درآمدند و شاعران بزرگی در این بستر رشد کردند و بالیدند. با گسترش دامنهٔ ادبیات فارسی در شبه قاره هند، علاوه بر هرگونه مضامین ادبی، داستانسرایی هم رواج پیدا کرد.
🔹 فصل درخشان ادبیات فارسی از دورهٔ اکبرشاه گورکانی آغاز میشود و تا انقراض دولت گورکانی داستانهای مختلف و متنوعی به رشتهٔ نظم درآمدهاند. موضوعات داستانی مختلفی همچون داستانهای اخلافی، عرفانی، دینی و بهویژه داستانهای عاشقانه مورد توجه و علاقهٔ شعرای فارسیسرای هند قرار گرفتند.
🔹 داستانهایی که در دوران طلایی ادبیات فارسی در هند سروده شدهاند را از نظر سرچشمه میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
الف) داستانهای برگرفته از منابع ادبی ایرانی و اسلامی
ب) داستانهای برگرفته از منابع ادبی افسانهای و اساطیری هند
پ) داستانهای برگرفته از منابع ادبی محلی هند
د) داستانهای برگرفته از دیدهها و اندیشههای شعرای هند
🔹 داستانهای برگرفته از منابع ادبی محلی هند، آندسته از داستانهایی را شامل میشود که مبنی بر وقایع تاریخی بودهاند و از ادبیات زبانهای محلی شبهقاره یعنی هندی، سندی، پنجابی و غیره به ادبیات فارسی راه یافتهاند. سرزمین شبهقارهٔ هند مانند ایران، همواره زمینهای برای داستانهای عاشقانه فراهم داشته است. از زمانهای قدیم، قصههای محلی که ناکامی در عشق را دربردارند به مرور زمان سینهبهسینه نقل شده و به صورت نظم درآمدهاند. شاعران فارسیگوی شبهقاره بارها این داستانها را که مورد قبول خاص و عام بودهاند از زبان و ادبیات محلی به قالب شعر فارسی برگرداندهاند. از جمله این داستانها میتوان به «سسی و پنون»، «هیرو و رانجها»، «پدماوت»، «میرزا و صاحبان»، «سوهنی و مهینوال» و «چنیسر» اشاره کرد.
#ادبیات
🔸 @balochs_history
🔸 نوشیدنی میوهٔ جَم (جمبون)
🔹جم یا جمبو یا آلو جاوهای میوهٔ درخت میوهدار و همیشهسبزی است که در شهرها و مناطق ساحلی جنوب ایران، از جمله جنوب بلوچستان میروید. این درخت گرمسیری با نام علمی بومی کشورهای هند، سریلانکا، بنگلادش و اندونزی است.
#خوراک
🔸@balochs_history
🔹 باستانشناسی بلوچستان
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 حوزه کیچمکران شرقیترین مرز و ناحیهٔ گسترش فرهنگ آغاز ایلامی است. در ادوار بعدی، یعنی در هزارهٔ سوم پ.م بر اثر پیدایش یکدستی فرهنگی نسبی، میتوان حوزه کیچمکران (غرب بلوچستان پاکستان) و درهٔ بمپور (شرق بلوچستان ایران) را بهعنوان «توالی مکران» شناسایی کرد. طی عصر مفرغ، به علتهای گوناگون از جمله گسترش روابط فرهنگی و بازرگانی، جنوبشرق فلات ایران به طور عام و حوزهٔ مکران به طور خاص به واحد تقریباً یکدست فرهنگی تبدیل میشوند و این یکسانسازی بیش از هرجا بین بمپور و میریکلات (در کیچمکران) رخ میدهد.
🔹 از جمله پدیدههای مشترک در سرتاسر حوزهٔ فرهنگی جنوبشرقی فلات ایران، ظهور شیوههای فنی تولید مواد فرهنگی مشترکی است که در تولید اشیا و سفال نمایان میشود. از جمله ساخت ظروف چندرنگ (هرچند با سبکها و نقوش گوناگون) در سرتاسر جنوبشرق، پدیدهٔ سفال خاکستری، رواج فلزگری و استفاده از مفرغ، استفاده از نماد شناسایی سفالگر به عنوان نشانهای برای مدیریت یکپارچه کالا و دادوستد در سرتاسر جنوب شرق، مواردی از این اشتراکات هستند.
🔹 از جمله مواردی که با منشأ بلوچستانی وارد سفالهای شهرسوخته سیستان شدهاند میتوان به سفال خاکستری با نقش بزهای دونده، نقوش سواستیکا و غیره اشاره کرد. در مقابل ظهور لیوانهای گلابیشکل در سنت سفالی بمپور را میتوان برخاسته از سنتهای دلتای هیرمند دانست. جملگی اینها نشان از روابط فرهنگی و بازرگانی سیستان با بلوچستان دارد.
#تاریخ
#باستان
🔸 @balochs_history
🔹 باستانشناسی بلوچستان
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 به طور کلی، مجموعهٔ سفالی یافت شده از تپه چاهحسینی، شامل سفال یحیی و علیآباد در کرمان، سفال بومی درهٔ بنپور و سفال شاهیتُمپ در کیچمکران است.
🔹 تپه چاه حسینی مشابهتهای بسیار گستردهای را با فرهنگهای همدورهٔ خود در کرمان داشته است. به دلیل نبود کاوشهای روشمند در تپه چاه حسینی، نمیتوان تاریخ دقیق سکونت در آن را برآورد کرد و تنها بر اساس همانندیهای سفالین و مقایسه تطبیقیِ آنها، میتوان گفت تاریخِ یکجانشینی در تپه چاهحسینی، اواخر هزارهٔ پنجم پ.م و نیمهٔ نخست هزاره چهارم پ.م را به مدت هزار سال دربرمیگیرد.
🔹 بیشتر مواد فرهنگی یافت شده از چاه حسینی با سفال تپه یحیی و تل ابلیس در کرمان [مربوط به دورهٔ مس سنگی در نیمهٔ نخست هزارهٔ چهارم پ.م] قابل تطبیق است و همچنین همانندیهای اندکی را با محوطههای همعصر در بلوچستان پاکستان نشان میدهد؛ از جمله شماری نمونه سفال قابل مقایسه با توالی کیچمکران در غرب بلوچستان پاکستان. در عوض، نمونههای فراوانی از سفال ابلیس از نیمه نخست هزاره چهارم پیش از میلاد و همچنین سفال لبه واریخته، که شاخصه دورهٔ آغاز ایلامی در سرتاسر حوزه جنوبغربی و جنوبشرقی ایران به شمار میرود، در میان سفالهای کیچمکران در حوزه غربی بلوچستان پاکستان به دست آمده است.
🔹 بنابراین تپه چاهحسینی بیشتر تحت تأثیر فرایندهای فرهنگی حوزهٔ غربی دشت لوت در کرمان بوده و از حوزهٔ کیچمکران تأثیرات به نسبت کمتری پذیرفته است، امّا حوزهٔ کیچمکران در معرض تأثیرهای بیشتری از سوی فرهنگهای غربی خود در جنوب دشت لوت بوده است.
#تاریخ
#باستان
🔸 @balochs_history
🔹 باستانشناسی بلوچستان
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 به جز دورههای کهنتر همچون دوره پارینهسنگی که در سرتاسر ایران و خاورمیانه و آسیای جنوبی که با ابزارهای سنگی تقریباً همانند دیده شده، بلوچستان شرقی (پاکستان) و ایران در ادوار فرهنگی بعدی، دارای ویژگیهایی است که نشاندهنده کشش به هرکدام از حوزههای تمدنی دره سند و فلات ایران است. با این حال، در این حوزه در ادوار پیش از تاریخ فرهنگهای مستقل و در عین حال مرتبطی وجود داشتهاند. حوزه مکران بهعنوان بخش شرقی و جنوبی دشت لوت از منظر مطالعات باستانشناختی ویژگیهایی دارد که می توان آن را واحد فرهنگی - جغرافیایی مستقلی در حوزه جنوب شرق ایران دانست.
🔹 بر اساس پژوهشهای باستانشناختی در این حوزه، در هزاره چهارم پ.م محوطههای نسبتاً کوچکی در این مناطق ظهور کردند که پس از گذشت چند سده به محوطههای بزرگی تبدیل شدند که وسعت برخی از آنها به بیش از ۱۵ هکتار میرسد.
🔹 برای نخستینبار در دورههای قدیمی نوسنگی بدون سفال و با سفال، در شمالشرقی بلوچستان پاکستان محوطهٔ مِهرگَر (هزاره هفتم پ.م) را میبینیم. مهرگر در دامنه شمالغربی جلگهٔ کَچّی، که بخشی از منطقه تحت آبیاری جلگهٔ سند قرار گرفته است.
🔹 در بلوچستان ایران، تاریخ نخستین استقرارهای یکجانشینی را میتوان همزمان با افق چاه حسینی در درهٔ بمپور در جنوب کویر لوت تصور کرد که قدیمیترین دورهٔ استقراری و فرهنگی بلوچستان ایران است. شواهد سفالی به دست آمده از بررسیهای باستانشناسی نشان میدهد تاریخ سکونت جوامع کشاورز یکجانشین در بلوچستان، در اواخر هزارهٔ پنجم پ.م در در چاه حسینی بمپور رخ داده است.
#تاریخ
#باستان
🔸 @balochs_history
📚 معرفی کتاب «باستانشناسی بلوچستان»
🔹باستانشناسی بلوچستان اثر دکتر حسین مرادی؛ کتابی است که سعی در معرفی جایگاه بلوچستان در تاریخ باستان دارد. نویسنده پس از شرح تاریخچهٔ پژوهشهای باستانشناسی در بلوچستان؛ به روابط بینافرهنگی بلوچستان شرقی (پاکستان) و بلوچستان ایران، توالی گاهنگاری و استقرار در بلوچستان باستان، ارتباطات سفالی و حوزههای برهمکنش از دورهٔ مس سنگی تا عصر مفرغ بلوچستان بر اساس تحقیقات باستانشناسی میپردازد و همچنین در ادامه، حوزهها و محوطههای پیش از تاریخ بلوچستان را معرفی میکند.
#تاریخ
#باستان
🔸 @balochs_history
🔹 زرتشتیان زاهدان در سال ۱۳۴۱
🔸 @balochs_history
🔹 حضور زرتشتیان در شهر زاهدان
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 خانوادههای زرتشتی همچون راد، فرامرزی و خدیوپارسی، جز نخستینهایی هستند که در سالهای ابتدایی قرن چهاردهم خورشیدی در زاهدان سکونت گزیدهاند. به عنوان مثال، کیخسرو خدیوپارسی در سال ۱۳۰۲ و با شتر به زاهدان میرسد. کیخسرو راد از دیگر زرتشتیانی است که در همان سال به زاهدان میآید و زمینی خریداری میکند و باغ کیخسرو راد را تأسیس میکند. باغی که در زمان خود میزبان مهمانان ویژه و فرمانداران بوده است.
🔹 دینیار فرامرزی یکی دیگر از زرتشتیانی است که در آن زمان ساکن زاهدان میشود، وی به پیشهوری و تجارت مشغول بوده است. کمکم خانوادههای دیگری راهی زاهدان میشوند که اصلیّتی کرمانی یا یزدی داشتند. میتوان گفت نخستین زرتشتیهای زاهدان مهاجر بودهاند، به استثنای فرزندان خانوادههای زرتشتی که در همین شهر متولد شدهاند. که به نظر می رسد اولین آنها در سال ۱۳۰۹ متولد شده است.
🔹 در سرشماری سال ۱۳۳۵ که توسط دولت انجام شد، آمار زرتشیان بلوچستان و سیستان ۵۹ نفر اعلام شده است. این آمار در سال ۱۳۴۵ به ۱۲۲ نفر افزایش مییابد. اوج حضور زرتشتیان در زاهدان مربوط به دهههای پنجاه و شصت است. میدانیم که از زرتشتیان در دوره پهلوی استقبال زیادی میشد انا پس از آن زرتشتیان به دلایلی مشخص، دوباره از ایران مهاجرت کردند و زاهدان نیز شامل این مهاجرتها میشود. از دلایل دیگر مهاجرت زرتشتیان از زاهدان، کاهش امنیت و نبود امکانات میباشند. زاهدان امروزه تنها میزبان چند خانواده زرتشتی است.
🔹 در زاهدان اقلیتهای دینی مسیحی ارمنی و یهودیان نیز زندگی میکردند. زرتشتیان نزد مردم شهر که اغلب مسلمان بودند مردمی مورد اعتماد و وثوق بودند و به راستی و درستی شهرت داشتند. ناگفته نماند که زرتشتیان این شهر علاوه بر جایگاه اجتماعی مناسب، از وضع اقتصادی خوبی هم برخوردار بودند و تعدادی از آنها سمتهای مهمی را در اختیار داشتند و در برخی زمینهها پیشرو بودند. مثلاً نخستین موتور آب توسط زرتشتیان به این شهر آورده شد. نخستین چاه عمیق توسط روانشاد دکتر اسفندیار یگانگی در زاهدان حفر شد. نخستین دکتر داروساز زاهدان شادروان آقای دکتر خدابخش سیوشانسی بود. نخستین فروشگاه بزرگ زاهدان نیز توسط زرتشتیان تأسیس شد و بسیاری موارد دیگر.
🔸 @balochs_history
🔹 سنگنگارههای شهرستان سرباز
🔹 سنگنگارههای سرباز در جنوب سیستان و بلوچستان همانند دیگر آثار به جای مانده از گذشتگان، میراثی کهن برای شناخت باورها و فرهنگ ساکنان باستانی این دیار هستند. نقش بز کوهی از فراوانترین و پرتکرارترین نقوش در این سنگنگارهها است. این نقش در سراسر ایران قابل رؤیت است. شهرسوخته در شمال سیستان بلوچستان از جمله مناطقی است که نقش بز کوهی در سفالینههای آن به وفور دیده میشود. همچنین صحنههای مختلفی از شکار و تصویر حیواناتی دیگر همچون گربهسانان، سگسانان، اسبهای اهلی و وحشی در این سنگنگارهها ترسیم شدهاند.
🔸 @balochs_history
🔹 سفال کوهمیتگ
🔹 #صنایع_دستی
🔸 @balochs_history
🔹 سفالگری سنتی روستای کوهمیتگ
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 ویژگیهای سفالینههای روستای کوهمیتگ
🔹 سفالینههای روستای کوهمیتگ از نظر فرم و ساخت و همچنین نقشاندازی، تا حدود زیادی شبیه به سفالینههای سفالگری سایر مناطق بلوچستان، یعنی روستاهای کلپورگان و هولنچکان است. سفالینههای روستای کوهمیتگ در عین حال که فرمهای ابتدایی و ساده دارد، از زیبایی خاصی برخوردار است. رنگ سفالینهها قبل از پخت روشن و پس از پخت قرمز و نارنجی است. یکی از دلایل اصلی رنگ خاص این سفالینهها، وجود اکسید آهن زیاد در خاک سفالگری است.
🔹 روش ساخت بسیار ساده و ابتدایی است ولی قاعدهمند و دارای اصولی است که سفالگر مرحله به مرحله ساخت آن را رعایت میکند. بهمانند سایر سفالینههای مناطق بلوچستان، اینجا نیز از لعاب برای پوشش دادن سفالینهها استفاده نمیشود. نقشاندازی بر روی سفالینهها به صورت اشکال سادهٔ هندسی است که قبل از پخت نقاشی شده و پس از پخت به رنگهای قرمز و قهوهای در میآید. لازم به ذکر است نقوش بر روی سفالینه پس از پخت کاملا تثبیت شده و پاک نمیشود. نکته دیگر در مورد این سفالینه نحوه کوره کردن است. وجود کورههای ساده و سنتی روباز که به نوعی نمایانگر کورههای دورههای پیش از تاریخ این سرزمین است، نشان میدهد سفالگران این منطقه در تداوم روشها و سنتهای گذشته و ابتدایی کوشیدهاند. تولیدات سفال در این روستا پاسخی به نیازها و به نوعی نمایانگر فرهنگ مردم این سرزمین است. به عنوان مثال عودسوز و اسپندسوز که از نظر تولید بخش مهمی از این مصنوعات را در برگرفته؛ به همان میزان نیز مصرف داشته است، چرا که بلوچها در مراسم مختلف، از سوختن اسپند و خوشبو کردن فضا با آن استفاده میکنند.
🔹 تولیدات سفالی این روستا دارای جنبهٔ تزئینی و کاربردی هستند که شامل گلدانهای کوچک، جاشمعی، عودسوز، چلیم (قلیان)، سرقلیان، مجسمهٔ شتر و پرنده، دیگ، خمیردان و سایر ظروفهای غذاخوری، آشپزی و نگهدارندهٔ مواد غذایی میشوند. اکثر تولیدات برای فروش به شهرهای همجوار از جمله کنارک، چابهار، نیکشهر و ایرانشهر منتقل میشوند. شرکت محدود در نمایشگاههای مختلف و فروش محصولاتشان نیز بخشی از درآمدزایی سفالگران این روستا است.
پایان.
#صنایع_دستی
🔸 @balochs_history
🔹 سفالگری سنتی روستای کوهمیتگ
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 وضعیت سفالگری روستای کوهمیتگ
🔹 در حال حاضر تعدادی مرد و زن در این روستا، سنت سفالگری کوهمیتگ را ادامه میدهند که به نوعی هر یک سفالگری را از بزرگان و اجدادشان آموختهاند.
🔹 آموزش سفالگری در این روستا در فضایی سرپوشیده و کوچک به ابعاد ۹ متر صورت میگیرد که زیر نظر اداره زیربط مهیا شده و از بدو تأسیس به مدت چهار سال به صورت جدی در حال فعالیت است. تعداد ۲۰۰ نفر از مردان و زنان علاقهمند به سفالگری از این روستا و روستاهای همجوار آموزش دیدهاند. احیای سفالگری کوهمیتگ در واقع میراث سفالگران پیشکسوتی است که همواره دغدغه آموزش این رشته را به سایرین داشتند.
🔹 نباید فراموش کنیم آموزش و اشاعه این هنر بومی در منطقه کار مهمی است که باید با حمایت و برنامهریزی به طور اصولی در پیشبرد آن کمک کرد. عبدالله دهقانی فجر سفالگر فعال روستا معتقد است باید در حفظ این هنر سنتی و تداوم روشهای اصیل و بومی سفالگری منطقه کوشید. او اعتقاد دارد سفالگری بخشی از میراث به جامانده از اجدادش است که با آموزش به علاقهمندان این رشته میتوان به زنده نگه داشتن آن کمک کرد. در این زمینه مردم روستاهای همجوار نیز در سالهای اخیر در جهت فراگیری این هنر، علاقهمندی از خود نشان داده و در کلاسهای آموزشی نورملک صالحی و عبدالله دهقانی فجر شرکت کرده اند. لازم به ذکر است با اینکه افراد شرکتکننده در کلاسهای آموزشی از مهارت لازم جهت تولید سفالینهها برخوردار میشوند اما به دلایلی از جمله کمبود فضا برای کار، کمتر به تولید مشغول میشوند. سفالگران روستا مشکل اساسی در زمینهٔ تولید و فروش را عدم بازاریابی مناسب و اطلاعرسانی کافی دربارهٔ هنر سفالگری روستاهای بلوچستان به سایر مناطق میدانند.
#صنایع_دستی
🔸 @balochs_history
🔹 سفالگری سنتی روستای کوهمیتگ
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 معرفی سفالگران روستای کوهمیتگ
🔹 سایر سفالگران بهنام روستای کوهمیتگ عبارتاند از حاجی جانمحمد و لعل خان و سعید و خیرمحمد دهقانی که از سفالگران پیشکسوت روستا بودهاند و هرکدام به نوعی در زنده نگه داشتن این هنر کوشیدهاند.
🔹 عبدالرحمن ناصری نژاد به نقل از پدرش لال محمد بیان میکند سفالگری این روستا نسل به نسل از گذشتگان به ارث رسیده و روایتی از پدرش را سند قرار میدهد که احتمالاً در دورهای یکی از اجدادشان از شهرستان میناب به این منطقه سفر کرده و پس از دیدن شرایط مناسب سفالگری، در کنار سایر سفالگران به ترویج این هنر پرداخته است. او همچنین به نقل از پدرش عنوان میکند در چند دهه پیش سفالگران این روستا بعضی اوقات برای سفالگری به اطراف ایرانشهر و بمپور و نواحی اطراف آن سفر میکردند تا با سفالگری در محل بخشی از نیاز افراد آن منطقه به سفال را تأمین کنند.
🔹 نوع خاص کورههای پخت که برپایی آن را در هر کجای بلوچستان با توجه به دسترسی آسان به هیزم و مواد اولیه و مواد سوختی طبیعی ممکن میساخت، به این کار کمک میکرد. بلوچها که به سفال کپل میگویند با مبادله کپلها با محصولات کشاورزی به نوعی مبادله کالا به کالا انجام میدادند. به این صورت کپل سازی در این مناطق رونق خوبی داشته است. از این رو میتوان یاد کرد سفالینههای بلوچ همواره جدا از بعد فرهنگی آن، به عنوان یک کالای اقتصادی در میان این قوم دادوستد میشده است.
#صنایع_دستی
🔸 @balochs_history
🔹 سفالگری سنتی روستای کوهمیتگ
•─🙁☹️😤😝🙁🤔─•
🔹 معرفی سفالگران روستای کوهمیتگ
🔹 هنر سفالگری گوهمیتگ در گذشته به دست زنان سفالگر در جریان بوده است و مردان روستا بعداً به فراگیری این هنر پرداختهاند. هماکنون سفالگران برجستهٔ کوهمیتگ، خانم نورملک صالحی، آقایان عبدالله دهقانی فجر و حیدر نورالهی و دیگر افراد طایفه قمبارزاده هستند که سفالگری را از پیشکسوتان این هنر آموختهاند.
🔹 عبدالله دهقانی فجر که سفالگری را از استاد جعفر آموخته است، به همراه همسرش نورملک صالحی جدا از تولید سفالینهها در سالهای اخیر، به همت اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان سرباز به کار آموزش سفالگری به علاقهمندان این هنر نیز مشغولاند و آموزش بر پایهٔ روشهای بومی و سنتی سفالگری بلوچستان و کوهمیتگ سرلوحه کار آنان قرار گرفته است.
🔹 در این زمینه سفالگران روستا از خانم بیبی کَپود به عنوان سفالگری نام میبرند که در سالهای حیاتش بخش مهمی از میراث سفالگری کوهمیتگ را زنده نگه داشت و با آموزش آن به فرزندان خود و دیگر علاقهمندان به سفالگری، این هنر را حفظ نمود. بیبی کبود حدود دو قرن پیش، سفالگری را از پدرش استاد گُلمحمد که سفالگر توانمند و بهنامی بود، آموخته بود.
🔹 فرزندان و نوادگان گلمحمد و بیبی کبود به واسطهٔ شغلی که داشتند به قمبارزاده معروف شدند و به نوعی سفالگری روستای کوهمیتگ، مدیون تلاش و پشتکار این خانواده است. استاد لعلمحمد از دیگر سفالگران نامدار روستای کوهمیتگ و فرزند استاد گلمحمد بود. وی در سال ۱۳۷۴ فوت کرد و از خانوادهٔ او سفالگران زبدهای مانند گلبیبی، عبدالباسط و عبدالرحمن ناصرینژاد و همچنین غلاممحمد و محمد انصاری، نوربخش و خالد یعقوبی فعالیت سفالگری را ادامه دادند.
#صنایع_دستی
🔸 @balochs_history