لطفا مرا از نقدها و نظرات خودتان بهره مند سازید.در آدرس @Alinikjooo منتظرتان هستم
📌 فرسودگی در بحران؛ توقف یا ماندن در جریان زندگی
✍🏻 Kendra Cherry
ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
◽استهلاک یا خستگی ناشی از بحران(crisis fatigue) یکی از انواع فرسودگی(burnout) است که در نتیجهی تجربه موقعیتهای بحرانی به صورت مزمن، تکرارشونده یا غیرمنتظره، اتفاق میافتد. وجود شبکههای اجتماعی، و رسانهها به طور کلی، باعث میشود که هر فرد، نه فقط با بحرانهای محیط زندگی خود، بلکه تقریبا در هر لحظه در معرض مواجهه با وقایع مصیبتبار در هر جایی از جهان باشد.
استرس حاد، اگرچه شدت زیادی دارد و حجم قابلتوجهی از انرژی ذهنی و جسمی را تخلیه میکند، اما در بُعد زمانی محدود است و اگر بتوانیم به پایان آن فکر کنیم و به وجود راهی برای خروج از آن امیدوار باشیم، تاب آوردن آن آسانتر خواهد شد. از سوی دیگر، منابع تولیدکنندهی استرس مداوم و مزمن، غالبا تغییرناپذیر و غیرقابلگریز به نظر میرسند. حملات تروریستی، رکود اقتصادی و فجایع طبیعی، اگرچه غالبا زمان محدودی دارند اما در تجربه کسانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با آنها درگیر شدهاند ممکن است کیفیتی پایدار داشته باشند و تصور پایان آنها دشوار باشد.
در هر صورت، استرس حاد یا مزمنی که فرد برای مقطع یا برههای از زمان خود را محاصره شده با آن و ناتوان از گریز تجربه کرده باشد، میتواند آسیبهایی را به سلامت جسمی و روانی وارد کند که خود را در قالب خستگی فیزیکی، خمودگی ذهنی و کرختی هیجانی نشان دهد.
خستگی یا استهلاک ناشی از بحران یک تشخیص رسمی و متمایز در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM)، نیست اما پدیدهای است که افراد غالبا در مواجهه با عوامل استرسزای مزمن یا غیرمنتظره که تنش و چالشهای مداومی را در زندگی روزمرهشان ایجاد میکند، تجربه میکنند. پاندمی کووید نمونهای از این استرسها بود که باعث ایجاد فرسودگی پس از بحران در بسیاری از افراد شد. شرایط دیگری که منجر به چنین واکنشهایی میشوند شامل آشوبهای اجتماعی، کشتار جمعی، فجایع طبیعی، تبعیض نژادی، جنگ و بی ثباتی اقتصادی هستند. در چنین موقعیتهایی افراد از یک طرف با تهدیدات آنی مانند قرار گرفتن مورد خشونت، از دست دادن اموال یا صدمه جسمی دستوپنجه نرم میکنند و از طرف دیگر به پیامدهای درازمدت ذهنی و فیزیکی که در غیاب عامل استرسزای اولیه هم ادامه پیدا میکنند، مبتلا میشوند.
همه افراد استهلاک بحران را به یک صورت یا با یک درجه مشابه تجربه نمیکنند، اما بعضی علائم شایع این نوع فرسودگی شامل موارد زیر است:
خستگی فیزیکی که خود را در قالب کمبود انرژی، بیخوابی، یا بیماری جسمی نشان میدهد. تغییر الگوی خواب، احساس تنش مداوم در بدن، و از دست دادن اشتها میتواند باعث تشدید احساس تخلیه شدن از انرژی شود.
گسستگی ذهنی میتواند خود را به صورت کرختی هیجانی، قطع شدن از دیگران یا حتی وقایع مهم زندگی نشان دهد. چنین وضعیتی در روان افراد مبتلا به خستگی بحران ممکن است به این صورت تجربه شود که آنها خود را، بیش از آنکه فعال و در حال زیستن در وقایع جاری زندگی بدانند، مانند نظارهگری در بیرون از وقایع که در حال تماشای دیگران است، ادراک میکنند.
بیتفاوتی و کرختی که در قالب از دست دادن هر انگیزهای، یأس، بدبینی و احساس پوچی، نمایان میشود. چنین وضعیت ذهنی نه تنها میتواند باعث کم شدن توجه به خود و مختل شدن مراقبت شخصی شود بلکه همدلی با دیگران و شفقت نسبت به نزدیکان را هم دچار اختلال میکند.
📌 ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
#روان_پزشکی #روان_درمانی
#تروما #جنگ #فرسودگی
#سلامت_روان
#crisis_fatigue #trauma
@alipsychiatrist
بزرگترین مشکل ایران
هفته ای در پی تیتر نویسی و ردیف پردازی مشکلات کنونی ایران از دیدگاه کارگزاران رسمی حکومت بودم. تا امروز ۱۳۴ مساله و مشکل را توانسته ام از قول آنان یادداشت کنم: برباد رفتن محیط زیست، فرونشست ها، تورم افسارگسیخته، بی ارزش شدن پول ملی، نابسامانی مدیریت اتباع، انواع ناترازی ها و قس علیهذا.
این در حالی است که از منظر ژرف اندیش ژئوپلیتیک انسانگرا، همه مشکلات زنده کنونی ایران، پَرکاه های مشکل دیگری است که به پندارم میتوان آن را لب الباب خواند:
کمتر پاسخگو بودن حکومت و دولت های جمهوری اسلامی در برابر مردمانش
#یدالله_کریمی_پور
@TahlilZamane
@alipsychiatrist
✅گزارش میدانی «شرق» از توزیع داروی خاص برای ساکنان اطراف رآکتورهای هستهای
چرا در برخی مناطق «ید» توزیع شد؟
✍️نیلوفر حامدی
🔷به گزارش گروه رسانهای شرق، «قرص ید به خانوادهها داده شد، اما تأکید کردیم تا زمان اعلام رسمی وزارت بهداشت آن را مصرف نکنند». یکی از بهیاران حاضر در خانه بهداشت «فاضل 3» واقع در خیابان کارگر شمالی در توضیح به خبرنگار «شرق» میگوید: «خوردن قرص ید بدون تجویز پزشک میتواند ضررهای جبرانناپذیری داشته باشد و جنگ ۱۲روزه به مرحلهای نرسید که مردم خودسرانه سراغ مصرف این دارو بروند». جنگ 12روزه ایران و اسرائیل، نگرانی بزرگی مرتبط با تشعشعات هستهای را میان مردم ایجاد کرد. تهدیدات دشمن مرتبط با هدف قراردادن مراکز هستهای و اخبار و دادههای متعدد درباره این موضوع، به بازار شایعات نیز دامن زد.
ماجرای قرص ید و جنگ
🔷 «روز ششم جنگ بود که زنگ درِ خانه ما را زدند. افرادی از وزارت بهداشت آمده بودند و به هرکدام از اعضای خانواده سه عدد قرص ید دادند. بعد هم توضیح دادند که در صورت اعلام وزارت بهداشت باید این قرصها را مصرف کنیم. تا این لحظه هم خبری نشده است». اینها را «طناز» میگوید که ساکن خانهای در خیابان هجدهم امیرآباد است؛ چند صد متر پایینتر از رآکتور آزمایشگاهی هستهای تهران در سازمان انرژی اتمی. او با گذشت یک هفته از آغاز آتشبس و پایانیافتن جنگ، اما هنوز هم نگران این موضوع است: «درست است جنگ تمام شده، اما برای ما که ساکن این منطقهایم، انگار نوعی اضطراب دائمی دیگر همراه با ماست؛ نگرانی از اینکه دوباره جنگ شود. از اینکه اینجا را بزنند. دشمن که دلش به حال ما نمیسوزد. آن وقت سلامت من و فرزندانم چه خواهد شد؟ تمام این ماجراها و جنگ و قرص ید من را یاد چرنوبیل میاندازد که خب خیلی وحشتناک است».
🔷 اوضاع برای خانواده «مسعود» هم کم از طناز و خانوادهاش نیست. او ساکن خیابان نوزدهم امیرآباد است و وقتی از وزارت بهداشت برای توزیع قرص ید آمده بودند، خانه نبود؛ چون از روز سوم جنگ به شمال رفته بودند. اما از همانجا نگرانیاش برای موقعیت خانهاش شروع شد: «رامسر بودیم که خبرها درباره مراکز هستهای و خطرات آلودگیهای مرتبط با آن شروع شد. از همان لحظه آرامشم سلب شده است. یک روز همسایه زنگ زد و گفت قرص ید آوردهاند تا ما که نزدیک این مرکز هستیم، در صورت نیاز از آن مصرف کنیم. با پایان جنگ که به تهران برگشتیم، به مرکز درمانی نزدیک خانه مراجعه کردم و بعد از دریافت مشخصاتم به ما قرص ید دادند. اما این حس که تصور کنی یک روزی امکان دارد نزدیک خانهات را منفجر کنند و پس از آن باید برای جلوگیری از آلودگی که میتواند منجر به سرطان شود، دارو مصرف کنی هم هولناک است».
ادامه مطلب را اینجا بخوانید
🆔 @shahremaa
🔻رئیس «سازمان پدافند غیرعامل» در جنگ ۱۲ روزه
بعد از «نفوذ» گسترده اسرائیل به تاسیسات راهبردی ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه، بسیاری از حامیان حکومت، خواستار پاسخگویی «سازمان پدافند غیرعامل شدند. سازمانی که غلامرضا جلالی رئیس آن در همان اوایل جنگ، با ادعای مبهم «تسهیل مدیریت بحران»، به انتشار خبر ساختگی «ساقط شدن جنگندههای اف ۳۵» پرداخته بود.
پس از توقف درگیری، سرتیپ جلالی به مدت ۱۰ روز ساکت ماند و سپس، با موثر دانستن واتساپ در ترورهای اسرائیل و گلایه از نقش اینستاگرام در طول جنگ، مردم را نصیحت کرد «از نرمافزارهای خارجی که خصومت آنها با ما اثبات شده است استفاده نکنند».
البته غلامرضا جلالی قبل از جنگ ۱۲ روزه، مکررا راجع به اسرائیل سخنرانی میکرد، ولی در حال و هوایی که به وضوح، نشانهای از فهم تهدیدهای پیشِ رو نداشت. او مثلا پنج روز قبل از جنگ، با ابراز نگرانی از نقش اسرائیل در بر هم زدن «امنیت غذایی» کشورها، دغدغه آن را داشت که «صدور حکم بازداشت نتانیاهو از سوی دیوان بینالمللی کیفری تبدیل به صدور حکم اعدام شود».
رئیس سازمان پدافند غیرعامل حتی بعد از کشته شدن حسن نصرالله و سایر فرماندهان حزب الله لبنان، که مشابه عملیات بعدی اسرائیل در ایران بود، نشانهای از توجه به سطح تهدیدهای جدید نشان نداد. او چند هفته پس از ترور نصرالله، درس وقایع لبنان را ضرورت «حمایت از شرکتهای دانش بنیان و جوانان» برای تولید «محصولات بومی» دانست. جلالی در تبلیغی جداگانه برای محصولات مورد نظر خود، ادعای «تولید ۳۰۰ محصول پدافند سایبری بومی با کمک شرکتهای دانش بنیان» را مطرح کرد.
سرتیپ جلالی در همان مقطع، همچنین هشدار داد: «در حوادث اخیر لبنان شاهد خرابکاری بر اساس فناوریها نو بودیم که باید به آن توجه میکردند». او بدون توضیح بیشتر در این زمینه که چه کسانی باید به تجربه لبنان توجه میکردند، به مسئولان نظام اطمینان داد که سازمان او «تمامی تهدیدات در حوزههای نظامی، سایبری و خرابکاری را پوشش میدهد» و «تمامی سناریوها را در قالب ۸ دستورالعمل ابلاغ کرده». جلالی در عین حال، کوشید خاطر همگان را جمع کند که «رژیم صهیونیستی از درون دچار فروپاشی شده».
غلامرضا جلالی بعد از حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل هم، اظهارات مشابهی را بر زبان آورد. او از سویی اطمینان داد به واسطه عملیات حماس «بعد از ۷۵ سال همه استراتژیهای اسرائیل شکست خورده»، و از سوی دیگر تاکید کرد که حزبالله در نبردهای قبلی توانسته «تمام ظرفیتهای رژیم صهیونیستی» را از بین ببرد.
سرتیپ جلالی پیشتر، در پاسخ به برخی هشدارها در مورد احتمال حمله اسرائیل به ایران، چنان سخنانی را «گندهگویی و گزافهگویی بدون پشتوانه» دانسته بود، با این استدلال که «رژیم صهیونیستی اگر قدرت داشت تاکنون این حمله را انجام داده بود»...
🔹متن کامل مقاله «رئیس سازمان پدافند غیرعامل در جنگ ۱۲ روزه» را در لینک زیر ملاحظه کنید:
https://www.bbc.com/persian/articles/c8d6r9rl00eo
@HosseinBastaniChannel
دشنه بر لب تشنه
نوحهخوانی حسین فخری
شب عاشورا سال ۸۹، خرمشهر
▫برای تخفیف هول اجتماعی یا پانیک جمعی که در حال حاضر جامعه گرفتار آن است، چه راه حلی وجود دارد؟
▫آیا به وجود آمدن ادراکی از اینکه تصمیمگیران اصلی مملکت در پی بیشترین مراقبت از آحاد جامعه هستند، میتواند تخفیفدهنده این اضطراب فراگیر باشد؟
▫طی نمودن راههای نرفته در جهت بازیابی احساس تعلق جمعی به یک "ما" مشترک و متشکل از تمام اقشار، بیش از هر چیز نیاز به احیای همزبانی با مردم و به رسمیت شمردن حق مالکیت آنها بر این مرز و بوم دارد.
#علی_نیکجو #دوازده_روز
📎 بخشی از مصاحبه با دیدارنیوز پیرامون تاثیرات روانی جنگ بر جامعه
youtube.com/watch?v=o3W3WU3O2vo
@alipsychiatrist
📝📝📝پیام *دکتر صدیقه وسمقی* در آستانهی دهمین سال بازداشت *سیدمصطفی تاجزاده*
✅تاجزاده همیشه کنار مردم ایستاده است
✍️صدیقه وسمقی
✅بسیارند کسانیکه وقتی از پست و مقام حکومتی فاصله می گیرند -چه با ارادهی خود و چه با ارادهی نظام- زبان به انتقاد میگشایند و از کاستیها و نارساییها میگویند؛ اما بسیار نادرند آنان که در دورهی تصدی پست و مقام، منتقد باشند و عملکرد حاکمیت را به چالش کشند. تاجزاده را میتوان در شمار این نادر کسان دانست.
✅او در سال ۱۳۷۸ هنگامی که معاون سیاسی وزیر کشور بود، به عملکرد شورای نگهبان در انتخابات مجلس ششم اعتراض کرده و در دفاع از آرای مردم تهران از احمد جنتی، دبیر وقت شورای نگهبان شکایت نمود. تاجزاده با اینکار با یکی از مهمترین ارکان حکومت درافتاده بود، حال آنکه حتماً میدانست بهای بزرگی برای این اقدام جسورانهی خود (که از نظر حاکمیت گستاخی بزرگی بود) خواهد پرداخت. او هم در دورهی تصدی پست معاونت سیاسی وزیر کشور و هم پس از آن، مستمراً ادعای جابهجایی آرای مردم تهران در انتخابات مجلس ششم را مطرح و شکایت خود از جنتی را پیگیری نمود. اگرچه او نتوانست در دستگاه قضایی غیرمستقل و هزار توی جمهوری اسلامی جنتی را به پای میز عدالت بکشد، اما با پایمردی، کوتاه نیامدن از انجام وظیفه و عدم مصالحه با مزوّران و خیانتکاران، یکی از فسادهای بزرگ را آشکار و مستند ساخت و مسیر تازهای را برای مبارزه با فساد در دل حکومت گشود. مسیری که برای حکومت کمهزینه نبوده است.
✅تاجزاده در همان دوران هنگامی که معاون سیاسی وزیر کشور بود، در فاجعهی هجدهم تیرماه ۱۳۷۸ کنار دانشجویان ایستاد. او نسبت به عملکرد نیروی انتظامی و گروههای فشار در حمله به خوابگاه دانشجویان، معترض بود و سوار بر موتور برای بررسی اوضاع به خوابگاه رفتوآمد میکرد، درحالیکه بسیاری از مسئولان وقت، حتی یکبار نیز به کوی دانشگاه نرفتند و هیچگاه از بزرگی فاجعهی هجده تیر آگاه نشدند. شاید ازآنرو که اگر شاهد این حجم از فاجعه باشی نمیتوانی سکوت کنی. ازهمینرو اکثر مسئولان، خود را پنهان ساخته، سکوت اختیار کردند و در کنار نیروهای متجاوز حکومتی ایستادند.
✅بهراستی بسیار سخت است که هم عنصری از نظام حاکم باشی و هم معترض به آن. این شیوهی مصلحان واقعی است که همواره در این راه هزینههای بزرگ، حتی جان خود را نیز دادهاند. امیرکبیر آرزوی اصلاح حکومت فاسد را داشت که در حمام فین همراه با آرزویش قربانی شد. دکتر مصدق آرزوی اصلاح نظام شاهنشاهی و مهار قدرتِ عنانِ گسیختهیِ شاه را داشت که در یک تبانی شرمآور میان شاه و بیگانگان، در کنار آرزوی خود در احمدآباد دفن شد.
✅تاجزاده نیز اگر دهسال حبس را تحمل کرده، ازآنروست که بر استبداد لجام گسیخته و فاسد دینی، شوریده و آرزوی آبادی و آزادی ایران را در سر دارد. امروز اما تاجزاده تنها نیست و آرزوی اصلاح و آبادی و آزادی ایران، مردان و زنان بسیاری را به شور آورده است. دیگر استبداد نمیتواند و نباید بتواند آرزومندان اعتلای ایران را با آرزوهایشان دفن کند. تاجزادهها باید با ارادهی محکم آزادیخواهان و وطندوستان از زندانها به در آمده و برای تحقق آرزوهای این ملت، نقشآفرینی کنند.
#دهمین_سالگرد_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
🎥دوست دارم کز غم جانسوز عاشورا بمیرم👇👇
👈 حسین فخری
✅فخری اینجا از جان مایه می گذارد و با تمام وجودش فریاد می زند و از عمق هستی آرزو می کند تا برای شهدای خدایی کربلا و عاشورا بمیرد. مرگ اندیشی از حالات وجودی آدمیان است. فخری افق مرگ خود و ما را با افق شهدای عاشورا یکی می سازد.
🔹پیامبر و علی و حسین و..الگوی مومنان مسلمان اند. #خولی و #هندِ_جگرخوار الگوی رضا و یاسمین پهلوی اند. برخی دیگر هم الگویشان حرمله است.
🔺ایران به کربلا تبدیل شد و در عاشورای حسینی است. #رضا_خولی و #هندِ_جگرخوار از خون یکهزار شهید ایران زمین نوشیدند و خولی سرهای برده را به نزد یزد برد.
🔺 سرشت تاریخی رژیم نازیسم، نسل کشی، اشغالگری، آپارتاید، جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت و تروریسم است.
https://t.me/ganji_akbar
📌 چه زمانی و چگونه دربارۀ حقیقت فرزندخواندگی با کودک حرف بزنیم؟
✍🏻 Jennifer Bliss
ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
◽حقایق پیرامون فرزندپذیری (adoption) و فرزندخواندگی، موضوع مورد کنجکاوی بسیاری از کودکانی است که به این طریق عضوی از یک خانواده میشوند. در این ارتباط، گفتگوی باز، شفاف و آگاهی دهنده با کودک، نقش اساسی در شکل گیری عزت نفس و احساس او نسبت به خودش خواهد داشت.
◽سالهای ابتدایی زندگی، زمان بسیار مناسبی برای ساختن احساس مثبت نسبت به موضوع فرزندپذیری و فرزندخواندگی، در ذهن کودک است. ما خواستار این نیستیم که در زندگی کودک خاطره ای را بسازیم به نام "روزی که آنها دربارهٔ حقیقت فرزندخوانده بودن با من حرف زدند". به این منظور، همانطور که برای گفتن "دوستت دارم" منتظر روزی نمیشویم که مطمئن باشیم کودک کاملا متوجه مفهوم آن باشد، لازم است حتی پیش از آنکه او معنای کلمه فرزندخواندگی را به طور کامل درک کند، داستان آن را از زبان والدین بشنود و در تماس با آن قرار گیرد.
◽هنگامی که والدین، از همان سالهای ابتدایی زندگی، درباره نحوه شکل گیری خانوادهٔ فعلی با کودک حرف میزنند، کودک میتواند آرامش و غرور آنها را نسبت به داستان زندگی خود حس کند؛ در حالیکه اجتناب، اکراه و ناراحتی والدین از صحبت پیرامون پیشینهٔ شکل گیری خانواده، این پیام را به کودک انتقال خواهد داد که داستان زندگی او موضوع خوشایندی برای گفتگو و روایت نیست، و میتواند باعث ایجاد این سوء تفاهم در ذهن کودک شود که بدی، اشتباه یا نقصی اساسی در وجود او، در ارتباط با فرزندخوانده بودنش، وجود دارد.
◽هر کودکی از شنیدن داستانها و خاطراتی که مربوط به خود اوست لذت میبرد؛ کودکان نیاز دارند بدانند که آنها مانند همه بچه های دیگر به دنیا آمده اند و در این باره سوال میکنند. بسیاری از والدینی که کودکی را به فرزندخواندگی میپذیرند، حتی پیش از پرسش کودک راجع به داستان تولدش، عکس مادر را به عنوان فردی که او را به دنیا آورده است، به کودک نشان میدهند، و در عین حال، از عشق خود به او، درست همانطور که هر پدر و مادری فرزند خود را دوست دارد، با او حرف میزنند.
◽باید همواره آمادگی مواجهه با این پرسش را از جانب کودک داشت که: "چرا پدر و مادرم، من را پیش خود نگه نداشتند". صحبت کردن با کودک راجع به همه شرایطی که ممکن است منجر به این تصمیم گیری توسط پدر و مادر شده باشد، میتواند مانع شکل گیری تصویر "پدر و مادر بد، بیرحم و .." در ذهن کودک شود.
توضیح این واقعیت که "او برای همیشه، توسط والدینش به این خانواده سپرده شده است"، مانع از درگیر شدن مکرر کودک با این ابهام و انتظار خواهد شد که "شاید آنها امروز آمادگی مراقبت از من را داشته باشند"، یا "چه میشود اگر از تصمیم خود پشیمان شوند؟". اطمینان دادن به کودک راجع به اینکه، نه آنها، و نه پدر و مادر بیولوژیک او نمیتوانند تصمیم خود را تغییر دهند، ترسهای مرتبط با برگردانده شدن، و احساس ناامنی و ناپایداری در خانواده را کاهش میدهد.
◽آگاه شدن تدریجی کودک به اینکه او از نظر بیولوژیک، ارتباطی با والدین فعلی خود ندارد، میتواند برای او بسیار غم انگیز باشد. مشاهده و پذیرش چنین احساساتی در کودک، الزاما منعکسکنندهٔ کمبود عشق آنها یا میل پنهانشان به زندگی با والدین بیولوژیکشان نیست. بلکه صرفا یکی از مجموعهٔ احساسات مختلفی است که باید فضای امن و پذیرنده را برای مواجههٔ کودک با آنها، فراهم کرد.
◽در حدود سنین ده سالگی و بالاتر که کودکان به طور طبیعی، اطلاعات بیشتری را با دوستان خود به اشتراک میگذارند، صحبت کردن راجع به داستان فرزندخواندگی میتواند برای آنها چالش برانگیز و دشوار باشد. در چنین شرایطی میتوان به کودک توضیح داد که بین دروغ، مخفی کاری و حفظ حریمهای شخصی تفاوت وجود دارد و او این حق را دارد که هر میزان از اطلاعات خود را که با آن احساس راحتی دارد با دوستانش در میان بگذارد و الزامی برای گفتن تمام جزئیات و موضوعات شخصی به همکلاسی ها و دوستانش وجود ندارد.
◽در مجموع، کودکان بسیاری از احساسات خود را نسبت به جهان پیرامون بر اساس الگوهای ظریفی که از والدین خود دریافت میکنند، شکل میدهند؛ که احساس کودک نسبت به موضوع فرزندخواندگی خود، یکی از آنها است. میزان غرور، اطمینان و راحتی کودک برای مواجهه با داستان زندگیاش بستگی به این دارد که او صدای والدین را هنگام روایت این داستان، چگونه تجربه کرده است.
#روان_درمانی #روان_پزشکی
#فرزند_پذیری
#فرزند_خواندگی
#فرزند_پروری
#adoption
https://www.psychologytoday.com/intl/blog/navigating-the-adoption-journey/201703/how-and-when-discuss-adoption-your-child
@alipsychiatrist
یکی از ویديوهای دهشتناک از اصابت دو موشک دشمن متجاوز اسراییلی به میدان قدس (نزدیک میدان تجریش) ، موشک اول به ساختمان برخورد می کند و موشک دوم به خودروهای داخل خیابان
/channel/hydroforum/106391
🔷 حمله اسرائیل به اوین؛ زندانیان سپر انسانی میان دو رژیم جنایتکار
ابوالفضل قدیانی، مهدی محمودیان
۱۰ تیرماه / زندان تهران بزرگ
🔹با آغاز حمله اسراییل به ایران، توسط زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر چه از داخل و چه از بیرون زندان بارها و بارها از طریق مراجع مختلف به مسئولین زندان، دستگاههای حکومتی و قضائی هشدار داده شد که در شرایط جنگی، جان زندانیان در خطر جدی قرار دارد. اما همه این هشدارها بجز واکنشهای تهدیدآمیز و اعمال محدودیتهای بیشتر، هیچ پاسخی دریافت نکرد.
از یکسو ایران زیر حمله از سوی دولت نتانیاهو بود که توسط دیوان کیفری بینالمللی متهم به «جنایت جنگی» شده است و از سوی دیگر جمهوری اسلامی که او هم از سوی حقوقدانهای سازمان ملل در سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» به «جنایت علیه بشریت» متهم شده، در شرایط جنگی زندانیان را در زندان نگه داشت.
🔹نزدیک ظهر روز دوشنبه، زندان اوین با صدای چند انفجار پیاپی لرزید. دو یا سه انفجار نزدیک بند ۴ رخ داد و هنگامی که زندانیان از درب بند بیرون آمدند، مشاهده کردند که بهداری در چند متری بند در حال سوختن است و انبار کالاهای غذایی و بهداشتی زندان تخریب شده است.
🔹حدود ساعت ۲ بعدازظهر، نیروهای امنیتی و وزارت اطلاعات سپاه که از شوک اولیه خارج شده بودند، با رفتار سرکوبگرانه خود، سر اسلحهها را به سمت سینه و پیشانی زندانیانی که در حال امدادرسانی بودند گرفتند. در حالی که هنوز احتمال حمله دوباره رژیم اسرائیل وجود داشت، زندانیان بند ۴ به داخل بند هدایت و درها قفل شد. آب در بند قطع شد و برق برخی قسمتها نیز قطع بود.
🔹به تدریج، در اطراف و پشت درب بند ۴، تعداد نیروهای سرکوبگر افزایش یافتند. حدود ساعت ۵ بعد از ظهر، با ادبیات خشن به زندانیان هشدار داده شد که فقط ۱۰ دقیقه فرصت دارند وگرنه به سمت آنها شلیک خواهد شد. گویا قرار بود کاری که اسرائیل نتوانست انجام دهد، توسط سرکوبگران جمهوری اسلامی انجام شود.
🔹زندانیان تا حدود ساعت ۸ شب توسط نیروهای نظامی و انتظامی، دو به دو زنجیر شدند. حدود ۵۵۰ نفر زندانی، که بیش از ۵۰ نفر از آنها بیمارانی با بیماریهای حاد مانند سرطان و دیالیز بودند، با حداقل وسایل و دست و پاهای زنجیر شده به صف شدند.
🔹دهها اسلحه به سمت زندانیان نشانه رفته بود.
🔹در تونل وحشت، با دست و پاهای بسته و کیسههایی بر دوش، روی خرابهها در صفی طولانی حرکت کردیم. برخی به زمین میافتادند، وسایلشان ریخته میشد. هوا تاریک بود و صدای ماشینآلات ساختمانی همه جا را پر کرده بود. ناگهان مامورین دست به آسمان بردند و هر کدام به گوشهای خزیدند، اما زندانیان بیپناه ماندند.
🔹سمت راست ما دهها جنازه در کیسهها قرار داشت و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده میشد.
🔹در جریان انتقال زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان تهران بزرگ، درگیری میان نیروهای انتظامی و امنیتی بود. در لحظهای که ماموران امنیتی تلاش داشتند آقای دکتر جلالی، زندانی دوتابعیتی، را از صف سایر زندانیان جدا کنند، با مخالفت نیروهای انتظامی مستقر مواجه شدند. این اختلاف به تنشی شدید میان دو نهاد انجامید و در مقطعی نیروهای دو طرف اسلحههای خود را به سمت یکدیگر نشانه رفتند.
حدود ساعت ۱ بامداد به بند متادونیهای زندان تهران بزرگ یعنی سالن ۹ تیپ ۲ رسیدیم. در بدو ورود به هر نفر یک تکه سیبزمینی و یک عدد تخممرغ دادند. سپس رئیس بند با لحنی آمرانه به زندانیان تشنه و گرسنه گفت ساعت ۶ صبح باید به هواخوری بروند تا برای آمارگیری آماده شوند که این خواسته با واکنش زندانیان مواجه شد و نهایتا رییس بند منصرف شد.
🔹نمیدانم چند نفر در جهان شاهد چنین جنایت جنگی و توحشی بودهاند که همزمان قربانی حمله نظامی خارجی و خشونت سرکوبگران داخلی باشند. اطمینان دارم که بسیاری از ما، از جمله خودم، تجربیات شخصیمان را در آینده نزدیک و دور روایت خواهیم کرد.
🔹چه روزهای سیاه و سختی را دیدیم.
کسی که به جای صلح، بر طبل جنگ میکوبید و برای جهانیان رجز میخواند و خود را ولی امر مسلمین میدانست در عمق زمین و پشت دیوارهای امن، به دور از هر خطری پناه گرفته بود؛ و ما، کسانی که سالها هشدار دادیم و فریاد زدیم که این سیاستها برای کشور و مردم ویرانگر است امروز با دست و پایی بسته جانمان میان چنگال وحوش خارجی و شکنجهگران داخلی، دست به دست میشود.
اسماعیل
چه روزهایی را دیدیم…
متن کامل گزارش
@MahmoudianMehdi
🍃برای شب و روزهایی که در هم تنیدهاند.
🆔 @alipsychiatrist
#بی_کلام
ملاقات با عزیزانمان در اردوگاه جنگ زدگان #فشافویه
✍فخرالسادات محتشمیپور
✅گفتم من اصلا آن طرفها را بلد نیستم. خانم رحیمی(قدیانی) گفت بیا اکباتان با هم برویم. همسرجان گفته بود مبادا برای یک ملاقات کابینی چند دقیقهای تا اینجا بیایی و من گفته بودم عزیزم بگذار من کار خودم را بکنم.
✅قبل از ساعت ۷ صبح از خانه بیرون زدم و به قرار ساعت ۸ رسیدم مقداری لباس و ملحفه و حوله برداشته بودم بفکرم رسید روزنامه و مجله هم بگیرم که مایه حیات مصطفیاست به امید این که برسانم به دستش. خواهر و برادران آقای قدیانی زودتر از ما رسیده بودند و من خانم رحیمی و خانم جوادی مادر خشایار سفیدی هم در ماشین احمدآقا فرزند آقا ابوالفضل بودیم.
✅به سختی مسیر را یافتیم و به زندان تهران بزرگ وسط بیابانی که آنسویش کوه بو، رسیدیم. هرم گرما میرفت که گرمازدهمان کند. تازه پس از ورود متوجه شدم که باید شناسنامه همراه داشته باشم. رفتم سراغ میز خدمت گفتم من همسر تاجزادهام مسئولش گفت این نام در سیستم نیست!
✅بعد از پیگیری معلوم شد «تاج» ثبت کردهاند. گفتند برو پیش مسئول سالن ملاقات. حالم دگرگون شد در تمام مدتی که انتظار دیدن او را میکشیدم روزهای ملاقات پیشین و فرایند آن مقابل چشمانم بود. بالاخره رفتم پیش مسئول و مشکل را گفتم. گفت از کجا معلوم شود شما همسرش هستید. همه آن مکالمات سه سال پیش هجوم آورد به مغزم حالم بد بود دیگر نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. یکایک مأموران ومسئولان سالن ملاقات اوین جلوی چشمم رژه میرفتند. گفتند تشریف داشته باشید ببینیم چه میشود کرد.
✅گفتم تا چند روز قبل ما مقابل باجههایی بودیم که میشناختنمان راهمان میانداختند و آرزوی آزادی عزیزانمان را میکردند. خانم نوریزاد از راه رسید گفت نبینم گریان باشی گفتم مگر میشود؟! یاد از دست رفتگان مظلوم آتش به جان میزند. با افسوس سرش را تکان داد. سوگ بزرگ مهرانگیز خانم مادرهمسر فائزه وقربانی مظلوم تهاجم به اوین را تسلیت گفتم. نسرین ستوده هم آمده بود و خانوادههای دیگری که بعضی هایشان را نمیشناختم.
✅با همراهی مسئول عزیز امکان ملاقات مهیا شد. گفتند هشت دقیقه وقت دارید سریع صحبت کنید.همسرجان دیر آمد مثل همیشه برایم دستی تکان داد و رفت سراغ کابینهای دیگر که با خانوادههای دوستانش حال و احوال کند. به شوخی گفتم همیشه من ته صفم و نوبت آخر. خندید و گفت مخلص شما هستم.
✅حال و احوال کردیم مثل همیشه با روحیه عالی گزارش وضعیت داد. گفت کمکم مسئولین اوین دارند میآیند اینجا و احتمالا اوضاع بهتر میشود.
✅انگار کمکم مسئولین ومآمورین زندان جدید دارند با پروتکلهای مربوط به نحوه نگهداری زندانیان سیاسی آشنا میشوند. من به چشم خود، از نحوه برخوردشان، نشانههایی را دیدم. اما مطالبه ما آزادی سریع عزیزانمان است.
✅هیچ چیز به اندازه رساندن چند روزنامه و مجله به همسرجان حالم را خوب نکرد. ملحفه و حوله را قبول نکردند و ما از مقررات زندان غیرسیاسی سردرنمیآوریم!
✅قصههای این ملاقات کوتاه زیاد است در این مختصر نمیگنجد شاید وقتی دیگر بنگارمشان.
@MostafaTajzadeh
📌 مشکلات کوچک، احساسات بزرگ
✍🏻 Lawrence Cohen
ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
◽کودکان بسیاری از اوقات در برابر موضوعاتی که برای بزرگسالان بیاهمیت به نظر میرسد، آشفته میشوند؛ اگر او تنها فردی نباشد که دکمهی آسانسور را فشار میدهد؛ اگر لباس مورد علاقهاش داخل لباسشویی باشد؛ یا به او گفته شود که این آخرین شکلات است، ممکن است واکنشی نشان بدهد که از دید والدین بیش از حد، بیادبانه یا نشانهی بداخلاقی کودک است. علت چنین برداشتی، این باور است که برای موضوعات کوچک و کماهمیت نباید واکنشی به این شدت داشت و احساسات شدید، مربوط به موضوعات بزرگ و مهم هستند. این باور با کارکرد واقعی احساسات مطابقت ندارد. بزرگسالان هم احساسات شدید را در ارتباط با موضوعات جزئی تجربه میکنند؛ عصبانی شدن از سرعت پایین ماشینی که جلوی ما حرکت میکند یا از جا پریدن با یک صدای بلند، مربوط به کارکرد قسمتی از مغز هستند که برای واکنش سریع طراحی شده است، و همیشه مقداری زمان میبرد تا قشر مغز شروع به ارزیابی وضعیت، شناسایی میزان اهمیت آن، و کشیدن ترمز احساسات کند.
این فرآیند ثانویهی ارزیابی و ترمز گیری، در کودکان بسیار کندتر از بالغین اتفاق می افتد. (و البته در بسیاری از بالغین هم این توانایی دچار اختلال است). به عبارتی، مغزِ شناختی کودکان، هنوز به اندازهی مغز هیجانی آنها رشد نکرده است؛ یک هیجان بزرگ درباره یک موضوع کوچک ادامه پیدا میکند و حتی شدیدتر میشود چرا که قشر مغز آنها رشدیافتگی کافی برای پردازش موقعیت و مهار احساسات را ندارد.
در چنین لحظاتی والدین ممکن است تلاش کنند به کودک یاد بدهند که منطقی باشد، و دست از فریاد زدن، گریه کردن و بیقراری بردارد. در حالیکه محکوم کردن یک احساس، و تلاش برای حذف آن معمولا باعث تشدید واکنشهای هیجانی کودک میشود. چیزی که کودک در هنگام هجوم هیجانات شدید به آن نیاز دارد، آرامش و همدلی والدین و مسلط ماندن آنها به احساساتشان است.
یکی دیگر از دلایل واکنش شدید کودکان به موضوعات جزئی این است که، ناکامیهای کوچک بهانهای برای تخلیهی احساسات مرتبط با ناکامیهای بزرگتر را فراهم میکنند. ممکن است منشاء اصلی تولید خشم، غم یا هر احساس شدید دیگر، پیچیدهتر از آن باشد که کودک بتواند مستقیما با آن مقابله کند یا آن را بیان کند، در نتیجه از یک درب فرعی برای بیرون ریختن احساسات انباشته شده استفاده میکند. مثلاً میشود کودکی را تصور کرد که در حال پا کوبیدن بر زمین به خاطر قرار داشتن لباس محبوبش در لباسشویی است. والدین هیچ توجیهی برای این قشقرق بهظاهر بیمعنی پیدا نمیکنند؛ این در حالی است که ممکن است کودک به دنبال حس کردن تنشی بین والدین یا مشکلی با معلم یا همکلاسیها در مدرسه، دچار خشمی شده باشد که قادر به بیان آن در قالب کلمات نبوده اما میتوانسته با پا کوبیدن بر زمین برای لباس مورد علاقهاش آن را تخلیه کند.
فکر کردن به این موضوع ممکن است گیجکننده باشد اما جابهجا شدن خشم از یک موضوع مهم و غیرقابلبیان به یک موضوع جزئی اما قابلابراز، اتفاقی است که نه کودک و نه والدین متوجه آن نمیشوند اما احتمال آن همیشه وجود دارد. موضوع اساسی این است که چیزی به نام احساس بیدلیل یا غیرقابلتوجیه وجود ندارد و حتی در مواقعی که منشاء دقیق یک احساس ناشناخته است و ظاهرا نامتناسب به نظر میرسد، لازم است که با ملایمت، معتبر دانستن و احترام با کودک برخورد شود.
📌 ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
#روان_پزشکی #روان_درمانی
#کودک #فرزند_پروری
@alipsychiatrist
◽آرش حیدری، جامعهشناس و استاد دانشگاه، با تمرکز بر «تبارشناسی استبداد» و تاریخ فرهنگی ایران شناخته میشود.
او در آثارش مانند «واژگونهخوانی استبداد ایرانی» به بازخوانی روایتهای رسمی از قـدرت، سرکوب و حافظه جمعی میپردازد.
حیدری معتقد است بدون مواجهه صادقانه با گذشته، امکان ساختن آیندهای متفاوت وجود ندارد.
نوشتههای او ترکیبی از تحلیل نظری و حساسیت تاریخی است؛ برای کسانی که میخواهند ریشهها را بفهمند.
▫برداشت از صفحه اینستاگرام وارونه
https://www.instagram.com/reel/DLc84ETqKPR/?igsh=dDUwMXd5Y2l0em45
@alipsychiatrist
#فریبا_صرافین
@alipsychiatrist
▫️یکی خمار خمر می فروخت.
دیگری گفت که:
"خمر می فروشی، عجب، عوضِ آن چه خواهی خریدن؟"
📗مقالات شمس
📗شمس الدین محمد تبریزی
📗جعفر مدرس صادقی
#نشر_مرکز
#ادبیات_عرفانی
#بینا_رشتهای
@alipsychiatrist
📌 انطباق با سیستم عصبی علاقه-محور
✍🏻 Janina Maschke
ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
◽زندگی با اختلال نقصتوجه-بیشفعالی(ADHD) میتواند مثل این باشد که دائما با مغزتان در جدال هستند؛ میدانید که چه کارهایی لازم است انجام شوند اما برای انجام آنها دچار مشکل میشوید. قبل از اینکه تشخیص ADHD برای من گذاشته شود، اهمالکاری بخش جداییناپذیری از زندگیام بود. حتی سادهترین کارها مثل فرستادن یک ایمیل یا آماده کردن یک وعده غذایی، وحشتناک به نظر میرسید. خیلی از اوقات خودم را خیره به یک صفحه سفید یا در حال اجتناب از تمام کارهایم میدیدم. برای گروهی از ما که مبتلا به ADHD هستیم، اهمالکاری محدود به پروژههای بزرگ نیست، و میتواند به تمام فعالیتهای روزمره، حتی زمانی که میدانیم انجام دادن آنها حالمان را بهتر میکند، گسترش پیدا کند. یکی از دلایل این موضوع، تمایل مغز ما به دریافت محرکهای شدید و پاداشهای فوری است؛ فرآیندی که باعث ترشح دوپامین و تقویت انگیزه میشود. این ایده که توسط روانپزشکی به نام ویلیام دادسون توصیف شد، با عنوان "سیستم عصبی علاقهمحور" توصیف شده است.
(interest-based nervous system)
در مقایسه با افراد غیر مبتلا به ADHD که اغلب، جهتگیری سیستم عصبی آنها اهمیت-محور است،
(importance-based nervous system)
ما مبتلایان به ADHD برای متمایل شدن به انجام یک کار، نیاز به تازه بودن، و همینطور فوری، چالشبرانگیز و جالبتوجه بودن آن داریم. پی بردن به این واقعیت، یک نقطه عطف برای من بود و باعث شد به درکی از این موضوع برسم که چرا انگیزهها و مشوقهای مرسوم، برای من و بسیاری از مبتلایان به ADHD کارآمد نیست.
◽ایدهی "سیستم عصبی علاقهمحور" چارچوبی برای توضیح این موضوع است که چرا به پایان رساندن نوع خاصی از کارها برای افراد مبتلا به ADHD دشوار است. برای فردی با این تیپ سیستم عصبی، به انجام رساندن یک کار یا تکلیف در صورتی آسانتر میشود که یکی از این معیارها را داشته باشد:
◽نو بودن(Novelty)؛ کار جدید یا متفاوت، به احتمال بیشتری توجه یک فرد مبتلا به ADHD را جلب میکند و او قادر به حفظ تمرکز بر روی آن کار است.
◽علاقه(Inetrest)؛ جذاب و جالبتوجه بودنِ یک کار برای خودِ فرد، -فارغ از پاداش بیرونی-، تمرکز بر روی آن را برای فرد مبتلا به ADHD آسانتر میکند.
◽فوریت(Urgency)؛ برای اغلب افراد مبتلا به ADHD، به اتمام رساندن یک کار، در صورت نیاز فوری به انجام آن، اتفاق میافتد.
◽چالش(Challenge)؛ در صورتی که یک کار، همراه با ایجاد چالش یا حس رقابت باشد، به احتمال بیشتری توجه فرد مبتلا به ADHD را جلب میکند.
برای افراد غیر مبتلا به ADHD، انجام یک کار بیشتر مبتنی بر اهمیت آن، پاداش بیرونی یا اجتناب از پیامدها است. برای آنها، به اتمام رساندن یک کار در موعد مقرر و دور ماندن از عواقب تاخیر، میتواند یک انگیزهی کافی باشد. در حالیکه برای افراد مبتلا به ADHD نیاز به انگیزههای متفاوتی وجود دارد. برای بالا بردن انگیزه و تمرکز در مبتلایان ADHD، با در نظر گرفتن چهار ویژگی که نام برده شد، بعضی استراتژیها کمککننده هستند:
◽ تغییر متناوب روتینها باعث جذابتر شدن کارها برای فرد مبتلا به ADHD میشود.
◽آزمودن روشهای جدید، مثلا انجام دادن یک کار ثابت با تکنیکهای متفاوت یا امتحان کردن یک دستورالعمل تازه، احتمال از دستدادن انگیزه را کمتر میکند.
◽ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
#روان_پزشکی #روان_درمانی
#نقصتوجه_بیشفعالی
#ADHD
@alipsychiatrist
شعله الاحرار
را
جوانان هنرمند لبنانی
بر وزن ای ایران
ساخته اند
و به
مردم ایران
تقدیم کرده اند
@alipsychiatrist
▫️...خلاص در اخلاص توست که در خود توست، نه در چیزی خارج از تو که در او اخلاص بسته ای.
📗شمس تبریزی
📗محمد علی موحد
#نشر_طرح_نو
#ادبیات_عرفانی
#بینا_رشتهای
@alipsychiatrist
▫️نقش سوپروایزر تحلیلی، تسهیلِ کارِ رویاپردازیِ سوپروایزی از روابط تحلیلی است که سوپروایزی پیش از آن قادر به رویا پردازی نبوده است. از آنجا که موقعیت تحلیلی اصلی نمی تواند به سوپرویژن آورده شود، کار دو فرد حاضر در سوپرویژن، " رویا پردازی" درباره بیمار
و خلق " داستانی خیالی" است که هم خوان با تجربه هیجانی روانکاو با تحلیل شونده است.
چنین رویاپردازی ای در بافت چهارچوب سوپرویژن روی می دهد...
حائز اهمیت است که حداقل گاهی سوپروایزر و سوپروایزی احساس کنند " زمانی برای هدر دادن" دارند. چنین حالتی از ذهن اجازه نوعی تفکر و تداعی آزادگونه کمتر ساختار یافته را می دهد که مشابه حالت تحلیلی خیال ورزی است. چنین نگرشی موجب آفرینش نگرش تازه ای درباره آنچه سوپروایزر و روانکاو
احساس می کردند "می دانند"، می شود.
📗بازکشف روانکاوی
📗توماس آگدن
📗سامیه پناهنده
#نشر_ابنسینا
#علی_نیکجو
#روان_کاوی
#معرفی_کتاب
@alipsychiatrist
متن زیر را دوست افغانستانی عزیزی نوشته است:
مردم محروم زاهدان، وقتی خبر شدند زامبی های فاشیست حکومتی، صدها افغانستانی را بدون نان و آب در اردوگاه الغدیر زندانی کرده اند، به آنجا رفته و از زیر دروازه، نان و آب به زندانیان دادند.
هنگام دیدن ویدیو ها، اشکریزان این سه گفتار از والتر بنیامین به خاطرم آمد.
Nur um der Hoffnungslosen willen ist uns die Hoffnung gegeben.“
«امید را فقط ناامیدان به ما داده اند»
تز هفدهم
„Es ist einzig die Solidarität unter den Lebenden, die Rettung verspricht.“
«فقط همبستگی میان زندگان است که وعدهی نجات میدهد.»
نامهای به گرشوم شولم (1921)
„Der Engel der Geschichte möchte wohl verweilen, die Toten wecken und das Zerschlagene zusammenfügen.“
«فرشتهی تاریخ میخواهد بماند، مردگان را بیدار کند و آنچه را درهمشکسته است، به هم پیوند دهد.»
تز نهم
درود به شرافت و انسانیت مردم محروم و ستم دیده ی زاهدان و ننگ و تف بر صف طویلِ اساتید، روشنفکران و هنرمندان پایتخت نشینی که همه اینها را می بینند ولی جیک نمی زنند.
🔴 علی نیکجو در گفت و گو با دیدارنیوز:
🔹صداوسیما در زمانی که جنگ رخ می داد وارد یک فضای سایکوتیک انکار می شود و انگار نه انگار در تهران اتفاقاتی در حال رقم خوردن است
✅ برای مشاهده روی لینک زیر کلیک کنید
youtube.com/watch?v=o3W3WU3O2vo
#دیدار_نیوز
didarnews.ir
@didarnews1| @didarnewsir
✅ همسر سعید مدنی آزادی این جامعه شناس را تکذیب کرد
🔹 منصوره اتفاق همسر سعید مدنی در گفتوگو با شرق ادعای مطرح شده درباره آزادی این زندانی سیاسی را تکذیب کرد.
🔹 او گفت: آقای مدنی با ما تماس گرفت و ما به آقای باقی زنگ زدیم و کنفرانس تلفنی گذاشتیم تا این دو دوست با هم صحبت کنند و آقای باقی به اشتباه برداشت آزادی سعید را کردند.
🔹اتفاق تصریح کرد: هنوز هیچ خبر یا حرکتی برای آزادی آقای مدنی اتفاق نیفتاده است.
#امتداد
@emtedadnet
سربازی موسم خوبی برای مردن نیست
✍🏽 علی ورامینی
◽️ «پیراهن دامادی، بر تن زره جنگ است...» که بخشی از یک نوحه قدیمیست، این روزها باز در سرم میچرخد. نوحهخوانی پرطرفدار در شیراز خوانده بود. سی سال پیش، پدرم پیکان سبزی داشت و پیکان هم یک پخش سونی ۵۴. این نوحه که محبوب آن سال پدرم بود روی نوار ماکسل قرمز با برچسبی که رویش نوشته بود: «نوحه حضرت قاسم» کپی شده بود. همه محرم و صفر آن سال وقتی در ماشین بودم، ضبط سونی این نوحه را پخش میکرد. نوحه اشاره داشت به قاسمبن حسن و روایتهایی که از او توسط مداحان و منبریان نقل میشد. در عالم کودکی با تصویرسازی شاعر و سوز نوحهخوان همراه میشدم. جوانی که در آن محشر کبری، فردای عروسی زیر تیغ و تیر میرود. قلبم مچاله میشد از آن حجم و هجمه غم آن داستان که امروز خیلی از محققان واقعه عاشورا در صحتش تردید دارند.
◽️ محرم امسال باز این نوحه در سرم میچرخد؛ هر بار که تصویر سرباز وظیفهای میبینم که در آن ۱۲ روز شوم به شهادت رسیده است؛ سرباز وظیفههایی که «مردن» وظیفهشان نبود. سرباز وظیفهها نه سردار و سرلشکر بودند که عکسشان روی پوستر بیاید و بنر، نه سرشناس بودند تا بدرقهشان به خاک با همراهی سیل عظیم جمعیت باشد. سربازها مظلومترین این جنگ تحمیلی بودند، حتی مظلومتر از کودکان. کودک عزیز خانواده است و همه. کودک اولویت همه است در هنگامه بلا. نهفقط پدر و مادر که هرکس که بویی از انسانیت برده وقتی ببیند کودکی در معرض خطر است به نجات او فکر میکند، حتی پیش از خودش. رسم اخلاق و فتوت هم همین است؛ هرچه بیپناهتر، بیشتر در اولویت. در این حرفی نیست.
◽️ ولی به این فکر میکنم سرباز وظیفهای که تازه خدمتش را شروع کرده است و رنگ و لعاب پوتینش هنوز میدرخشد، فقط چندسالی از آنکه کودک میخوانیمش بزرگتر است. هنوز حال و هوای مدرسه دارد و هنوز همان موجود تقریباً بیپناهیست که در بزرگسالی و از بخت بدش در میانه بلا افتاده است. آن هم در برابر سفاکانی که تکتیراندازانشان به نشانه گرفتن سر کودکان فلسطینی افتخار میکنند چه خاصه سرباز.
به این فکر میکنم که آن سرباز دهه هشتادی هنوز چون طفلی دلتنگ مادر میشود و برای اینکه بچهننه نخوانندش مجبور میشود بغض دوری را در گلو خفه کند. هنوز دل در گرو بازیهایش دارد که سلاح دستش میگیرد و میدان تیر میرود و از بختش میدان تیر تیررأس یکی از دجالان قرن شده است.
◽️ به آن نوحه فکر میکنم و رخت جوانیای که رخت مرگ شد. به اینکه مرگ سرباز حتی از مرگ کودک هم داغ بیشتری بر جان آدمی میگذارد. میدانید بچه در زمان حال زندگی میکند. نه خیال آینده دارد نه غم گذشته. خودش است و جهان صاف و فانتزی پیرامونش. اگر هم میگوید میخواهم در آینده فلانکاره شوم و فلان کار را کنم در همان جهان فانتزی خودش است. آدمی که سنی هم ازش گذشته باشد، خوب و بد دنیا را دیده است. جایی به کام رسیده و حتماً چندجا ناکام مانده. اما تازهجوانی که به هزار امید به سربازی رفته نه در حال که در آینده زندگی میکند. میخواهد این چند ماه را بگذراند به امید باقی زندگیاش. سرباز نه همچون کودک در زمان حال زندگی میکند و نه همچون کسی که سن و سالی دارد در گذشته.
◽️مرگ سرباز مرگ آیندهاش است. مرگ وصالی که میخواست بعد سربازی به آن برسد، مرگ هزار جای نرفته که در حسرت دیدارشان ماند، مرگ کسبوکار کوچکی که سودای راهاندازیاش را داشت.مرگ سرباز مرگ در انتظار است. برای همین مرگ سرباز از دیگر مرگها هم عمق زخمش بیشتر است. امیدوارم به قول هایدگر که گفته بود «دازاین مرگ خود را نمیزید» قول صادقی باشد. اینطور مرگ سرباز، مرگ آیندهاش و مرگ در انتظار را لااقل خودش تجربه نکرده است.
◽️ سر آخر باید لعنت فرستاد به آنانکه سرباز، کودک و دیگران را کشتند و لعنت مضاعف بر آن پلشتی که حمله به زندان اوین و مرگ آن همه سرباز، مددکار و کودک را نمادین خواند برای اینکه چند دلار بیشتر بگیرد تا نوشاک و خوراکش بهتر شود.
🗞منتشرشده در روزنامه هممیهن
◾️◾️◾️
@zamaneyebarkhord
◽Our children need donations to get out to safety
#Gaza
✍🏻 Maria Palestine
https://www.instagram.com/reel/DLMTlfiICgf/?igsh=MXV2cDVsbGNqZ2Q0Ng==
@alipsychiatrist
📝📝📝پیام *عبداللّه نوری* در آستانهی دهمین سال بازداشت *سیدمصطفی تاجزاده*
✍️عبدالله نوری
بسم اللّه الرحمن الرحیم
✅ارزشهای والای انسانی، همچون عدالت، آزادی و کاستن از درد و رنج انسانها بهسادگی و بیهزینه بهدست نمیآیند. دستیابی به این آرمانها، نیازمند فداکاری، استقامت و آمادگی برای پرداخت هزینههای سنگین است. در طول تاریخ، همواره انسانهایی بودهاند که برای تحقق این ارزشها و رهایی بشریت از بند ستم و یوغ خودکامگی، از آسایش، خوشی و حتی جان خود گذشتهاند.
✅درخشش نام انسانیت و اعتلای زندگی بشری، وامدار تلاشها و ایثارگریهای آنان است. از همین رو، قرآن کریم بر جایگاه والای این افراد تأکید کرده و مجاهدان را بر خانهنشینان با پاداشی عظیم برتری داده است (سوره مبارکه نساء، آیه ۹۵).
✅تاریخ پرافتخار ایران عزیز، با پیشینهای درخشان در تمدن و فرهنگ، سرشار از نامها و خاطرات مردان و زنانی است که برای سربلندی و پیشرفت این سرزمین، بیوقفه کوشیدهاند، دل در گرو نجات این مرز و بوم داشته اند، از خطر نهراسیدهاند و در راه حفظ هویت ملی و اعتلای نام میهن جانفشانی کردهاند.
✅برادر و دوست عزیزم، آقای سیدمصطفی تاجزاده، از جملهی همین انسانهاست. او بهراستی به ارزشهای والای دینی، انسانی و ملی باور دارد و در راه سربلندی ایران، از هیچ تلاشی دریغ نورزیده است. آقا مصطفی درمیان یاران، اندیشمندان و اهل قلم، جایگاهی ویژه دارد. سالهاست که با ایمانی استوار و باوری راسخ، بهای صداقت در گفتار و شفافیت در مواضع خود را با تحمل سختیها و زندان پرداخته است.
✅آقا مصطفی در عرصهی سیاست و فعالیتهای سیاسی، همواره به خیر عمومی میاندیشد و آنرا چراغ راهنمای عمل سیاسی میداند. او با وجود تصدی پستهای مهم سیاسی، دامان خود را به آلودگیهای این عرصه نیالود و به دنبال تأمین منافع شخصی نبود.
✅آقا مصطفی، بیهیچ چشمداشت شخصی، تنها با تکیه بر وظیفه انسانی و اسلامی خود، آسایش زندگی و خانوادهاش را وقف بیداری و آگاهی جامعه کرده است. همانگونه که امیرالمؤمنین علی(ع) در وصف پرهیزگاران فرمود: «نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ»؛ جان او در رنج است اما مردم از او در آسایشاند.
✅بیش از هر ویژگی دیگر، آقا مصطفی انسانی صادق، درستکردار و با قلبی پاک و بیآلایش است. با صراحت لهجهای کمنظیر، هیچ مانعی را برای بیان حقیقت برنمیتابد. در هر موقعیتی، با آغوشی باز، هزینههایی را که پایبندی به عقیده و آرمان برایش به همراه داشته، پذیرا شده است. او با دیدی انتقادی، اما متین و خیرخواهانه، خطاهای حکمرانان را گوشزد میکند و با شجاعت، از پیامدهای زیانبار رویههای نادرست هشدار میدهد.
✅آقا مصطفی اهل تملق و چاپلوسی نیست، تذکرات و انتقاداتش ریشه در مهر، دلسوزی و دغدغه اصلاح امور دارد و این، شیوهی همه منتقدان خیرخواه است.
✅شجاعت مثالزدنیاش مصداق این سخن امیرمؤمنان علی(ع) است: «عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ»؛ خدا در دلشان بزرگ است و هرچه جز او، در چشمشان کوچک مینماید.
صراحت آقا مصطفی از سر کینه نیست، بلکه برای هشدار و بیدارگری است. در گفتار و نوشتارش، همواره الگویی از حکمرانی عادلانه دیده میشود، الگویی که در نامه گرانقدر امیرمؤمنان علی (ع) به مالک اشتر ترسیم شده است. او با الهام از آن آموزهها، نسبت به خودکامگی، خونریزی ناحق، رانتخواری، فساد، امتیازطلبی و نخوت قدرت هشدار میدهد و حکمرانان را به مسیری دعوت میکند که به رفاه، آزادی، عدالت و پیشرفت کشور میانجامد.
✅در این مسیر دشوار لازم می دانم از شخصیت همراه و همدل او سرکار خانم فخرالسادت محتشمیپور یاد کنم. ایشان شریک ایمانی، روحی و عاطفی اوست که همواره در کنار آقا مصطفی ایستاده و تکیهگاه و مشوقی وفادار برای او بوده است. ندای حقطلبی آقا مصطفی در بسیاری از بزنگاهها، با همراهی و تلاش ایشان معنا و بازتاب یافته است.
✅امیدوارم آقا مصطفای عزیزمان، همواره تندرست، شاد و سربلند باشد و از خداوند مهربان مسألت دارم که بهپاس صداقت در نیت، گفتار و کردار، بهترین پاداشها را به او و همسر شجاع و صبورش عطا کند و بهزودی شاهد آزادی و رهایی او باشیم، انشاءاللّه
#دهمین_سالگرد_بازداشت_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
بررسی تاثیرات جنگ بر روح و روان انسانها در گفتوگو با یک روان درمانگر:
علی نیکجو: مردم برای آرامش به حمایت حاکمان نیاز دارند نه «یوگا» / به کودکان یاد دهید از ترسهایشان حرف بزنند/ از این پیچ خطرناک عبور میکنیم اگر ...
در پنجمین برنامه از سری برنامه های تیتر بررسی تاثیرات جنگ بر روح و روان انسان ها با دکتر علی نیکجو، روان درمانگر مطرح کردیم. او معتقد است: صدا و سیما و اینترنشنال به عنوان دو ابرمدیا، آسیب بزرگی به روح و روان مردم وارد کردند.
✅ برای مشاهده روی لینک زیر کلیک کنید
youtube.com/watch?v=o3W3WU3O2vo
🔵 این برنامه در سایت دیدارنیوز
🔵 @didarnews1
🔵 @didarnewsir
✅مدیر بیمارستانهای صحرایی غزه: کودکان زیادی به بیماری مننژیت مبتلا هستند
🔹مروان الهمص، مدیر بیمارستانهای صحرایی وزارت بهداشت غزه در گفتوگو با شبکه خبری الجزیره گفت: از فاجعه توقف خدمترسانی مجتمع پزشکی ناصر هشدار میدهیم.
🔹وی افزود: ذخایر سوخت در نوار غزه رو به اتمام است و فعالیت بیمارستانها را تهدید میکند.
🔹مدیر بیمارستانهای صحرایی وزارت بهداشت غزه گفت: کودکان زیادی وجود دارد که مبتلا به بیماری مننژیت هستند./ تسنیم
امتداد
@emtedadnet
@alipsychiatrist
◽ضعف در مهارتهای کارکرد اجرایی(executive function) مانند حافظهی کاری، سازماندهی، و مدیریت زمان، در مبتلایان به اختلال نقصتوجه(ADD) و نقصتوجه/بیشفعالی(ADHD)، باعث میشود که این افراد در موقعیتهایی مانند خارج شدن از خانه یا رسیدن به یک قرار کاری، که نیاز به پردازش اطلاعات چندگانه و به خاطر داشتن موضوعات متعدد دارد، دچار مشکل و پریشانی شوند.
جا گذاشتن وسایل، دیر رسیدن به قرار، فراموش کردن بخشی از مدارک، ممکن است از سوی نزدیکان با عناوینی مانند شلختگی یا بیمسئولیتی مورد سرزنش قرار گیرند؛ واکنشی که با افزایش اضطراب و کاهش عزت نفس فرد مبتلا، باعث تشدید آشفتگی ذهنی او میشود.
حمایت از فرد مبتلا به اختلال نقصتوجه، برای تقویت کارکرد اجرایی، مانند پیشنهاد به او برای نوشتن یادداشت از جزئیات تکالیف پیش رو یا ثبت آنها برای او، خارج نکردن وسایل از محلهای مشخص و ثابت آنها، اولویتبندی کارها و توزیع زمان به طور قابل پیشبینی بین آنها، در برقراری نظم و سامانیافتگی بیشتر در زندگی این افراد کمککننده است.
#علی_نیکجو
#روان_پزشکی
#نقصتوجه_بیشفعالی #ADHD
@alipsychiatrist