بیش از این دیوانهها را محو لبخندت نکن،
گونهات با این وجاهت چال میخواهد چه کار؟
شاعری در وصف بالای لبت زیبا نوشت :
قطعه ای با این ملاحت،خال میخواهد چه کار؟
بر مرور چهره ات باید نگفتن پیشه کرد
مظهر ناگفته پیدا،قال میخواهد چه کار؟
دست بردار از سخاوت،قصه را کوتاه کن
ماه اگر با تو بمانَد،سال میخواهد چه کار؟
قیمت یک شهر دارد،لحظه ای آغوش تو
اینچنین ثروت به دامن،مال میخواهد چه کار؟
گفته بودی سرنوشتم را ته فنجان بگو !
صاحب این چال گونه،فال می خواهد چه کار؟
محمدرضا مهرپویا
در دلش معرفت و مهر به غایت جاری ست
باوقار است ولی مظهر سرمستی هاست
شور زاینده ی این شعر حکایت دارد :
عشق در سیطره محض دهه شصتی هاست
#محمدرضا_مهرپویا
#آی_آدمها
#شعر : #نیما_یوشیج
#دکلمه : #احمد_شاملو
https://www.instagram.com/ahmad_shamlou1
https://www.instagram.com/ahmad_shamlou1
🆔️ @Ahmad_shamlou
#کانال_احمد_شاملو
https://www.instagram.com/karfarmanews.com_
https://www.instagram.com/karfarmanews.com_
https://www.instagram.com/karfarmanews.com_
هر روز با یک آموزش تازه ☝
صفحه گروه مشاوران کارفرمانیوز را دنبال کنید
بیشترین عشق ِ جهان را به سوی تو می آورم
از معبر ِ فریادها و حماسه ها .
چرا که هیچ چیز در کنار ِ من
از تو عظیم تر نبوده است.
#احمد_شاملو
@ahmad_shamlou
@ahmad_shamlou
ادامشو تو لینک زیر ببین
https://www.instagram.com/reel/C9IQ3KiutFx/?igsh=MWp3M3h1dnpkcHA1MQ==
https://www.instagram.com/reel/C9IQ3KiutFx/?igsh=MWp3M3h1dnpkcHA1MQ==
هر روز فقط یک درصد آگاه تر باش 👇
https://www.instagram.com/karfarmanews.com_
https://www.instagram.com/karfarmanews.com_
https://www.instagram.com/reel/C35hLbRNK5u/?igsh=aHI2aTFxNG90c3Nh
https://www.instagram.com/reel/C35hLbRNK5u/?igsh=aHI2aTFxNG90c3Nh
#برف_نو سلام 👇
https://www.instagram.com/reel/C22jk8gITpy/?igsh=MWR6cWg3djVyMHp2aQ==
https://www.instagram.com/reel/C22jk8gITpy/?igsh=MWR6cWg3djVyMHp2aQ==
حتما ببینید 👇
https://www.instagram.com/reel/C0cD6qEtZLE/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
https://www.instagram.com/reel/C0cD6qEtZLE/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
آموزشهای بیشتر 👇
https://www.instagram.com/karfarmanews.com_
https://www.instagram.com/karfarmanews.com_
https://www.instagram.com/karfarmanews.com_
https://www.instagram.com/karfarmanews.com_
#توسعه_فردی
کیستی که من این گونه به اعتماد
نام خود را
با تو می گویم
نان شادی ام را با تو قسمت می کنم
به کنارت می نشینم و
بر زانوی تو این چنین به خواب می روم
کیستی که من این گونه به جِد
در دیار رویاهای خویش با تو
درنگ می کنم!
#احمد_شاملو
@ahmad_shamlou
https://instagram.com/ahmad_shamlou1
مرگ را دیدهام من.
در دیداری غمناک، من مرگ را به دست
سودهام.
من مرگ را زیستهام
با آوازی غمناک
غمناک
و به عمری سخت دراز و سخت فرساینده.
آه، بگذاریدم! بگذاریدم!
اگر مرگ
همه آن لحظهی آشناست که ساعتِ سُرخ
از تپش بازمانَد.
و شمعی ــ که به رهگذارِ باد ــ
میانِ نبودن و بودن
درنگی نمیکند،
خوشا آن دَم که زنوار
با شادترین نیازِ تنم به آغوشاش کشم
تا قلب
به کاهلی از کار
باز مانَد.
و نگاهِ چشم
به خالیهای جاودانه
بر دوخته
و تن
عاطل!
دردا
دردا که مرگ
نه مُردنِ شمع و
نه بازماندنِ ساعت است،
نه استراحتِ آغوشِ زنی
که در رجعتِ جاودانه
بازش یابی،
نه لیموی پُر آبی که میمَکی
تا آنچه به دورافکندنیست
تفالهیی بیش
نباشد:
تجربهییست
غمانگیز
غمانگیز
به سالها و به سالها و به سالها…
وقتی که گِرداگِردِ تو را مردگانی زیبا فراگرفتهاند
یا محتضرانی آشنا
که تو را بدیشان بستهاند
با زنجیرهای رسمیِ شناسنامهها
و اوراقِ هویت
و کاغذهایی
که از بسیاریِ تمبرها و مُهرها
و مرکّبی که به خوردِشان رفته است
سنگین شده است ـ
وقتی که به پیرامنِ تو
چانهها
دمی از جنبش بازنمیمانَد
بی آنکه از تمامیِ صداها
یک صدا
آشنای تو باشد، ــ
وقتی که دردها
از حسادتهای حقیر
برنمیگذرد
و پرسشها همه
در محورِ رودههاست…
آری، مرگ
انتظاری خوفانگیز است؛
انتظاری
که بیرحمانه به طول میانجامد.
مسخیست دردناک
که مسیح را
شمشیر به کف میگذارد
در کوچههای شایعه
تا به دفاع از عصمتِ مادرِ خویش
برخیزد،
و بودا را
با فریادهای شوق و شورِ هلهلهها
تا به لباسِ مقدسِ سربازی درآید،
یا دیوژن را
با یقهی شکسته و کفشِ برقی،
تا مجلس را به قدومِ خویش مزین کند
در ضیافتِ شامِ اسکندر.
□
من مرگ را زیستهام
با آوازی غمناک
غمناک
و به عمری سخت دراز و سخت فرساینده.
#احمد_شاملو
@ahmad_shamlou
📘📘📘📘📘📘📘📘
✔️shere✔️
مرگ را دیدهام من.
در دیداری غمناک، من مرگ را به دست
سودهام.
من مرگ را زیستهام
با آوازی غمناک
غمناک
و به عمری سخت دراز و سخت فرساینده.
آه، بگذاریدم! بگذاریدم!
اگر مرگ
همه آن لحظهی آشناست که ساعتِ سُرخ
از تپش بازمانَد.
و شمعی ــ که به رهگذارِ باد ــ
میانِ نبودن و بودن
درنگی نمیکند،
خوشا آن دَم که زنوار
با شادترین نیازِ تنم به آغوشاش کشم
تا قلب
به کاهلی از کار
باز مانَد.
و نگاهِ چشم
به خالیهای جاودانه
بر دوخته
و تن
عاطل!
دردا
دردا که مرگ
نه مُردنِ شمع و
نه بازماندنِ ساعت است،
نه استراحتِ آغوشِ زنی
که در رجعتِ جاودانه
بازش یابی،
نه لیموی پُر آبی که میمَکی
تا آنچه به دورافکندنیست
تفالهیی بیش
نباشد:
تجربهییست
غمانگیز
غمانگیز
به سالها و به سالها و به سالها…
وقتی که گِرداگِردِ تو را مردگانی زیبا فراگرفتهاند
یا محتضرانی آشنا
که تو را بدیشان بستهاند
با زنجیرهای رسمیِ شناسنامهها
و اوراقِ هویت
و کاغذهایی
که از بسیاریِ تمبرها و مُهرها
و مرکّبی که به خوردِشان رفته است
سنگین شده است ــ
وقتی که به پیرامنِ تو
چانهها
دمی از جنبش بازنمیمانَد
بی آنکه از تمامیِ صداها
یک صدا
آشنای تو باشد، ــ
وقتی که دردها
از حسادتهای حقیر
برنمیگذرد
و پرسشها همه
در محورِ رودههاست…
آری، مرگ
انتظاری خوفانگیز است؛
انتظاری
که بیرحمانه به طول میانجامد.
مسخیست دردناک
که مسیح را
شمشیر به کف میگذارد
در کوچههای شایعه
تا به دفاع از عصمتِ مادرِ خویش
برخیزد،
و بودا را
با فریادهای شوق و شورِ هلهلهها
تا به لباسِ مقدسِ سربازی درآید،
یا دیوژن را
با یقهی شکسته و کفشِ برقی،
تا مجلس را به قدومِ خویش مزین کند
در ضیافتِ شامِ اسکندر.
□
من مرگ را زیستهام
با آوازی غمناک
غمناک
و به عمری سخت دراز و سخت فرساینده.
#احمد_شاملو
Channel 👇
@ahmad_shamlou
Insta 👇
https://www.instagram.com/ahmad_shamlou1
📘📘📘📘📘📘📘📘📘
❑ ساعت اعدام
در قفلِ در کلیدی چرخید
لرزید بر لبانش لبخندی
چون رقصِ آب بر سقف
از انعکاسِ تابشِ خورشید
در قفلِ در کلیدی چرخید
ـ□
بیرون
رنگِ خوشِ سپیدهدمان
مانندهیِ یکی نتِ گمگشته
میگشت پرسهپرسهزنان روی
سوراخهای نی
دنبالِ خانهاش…
ـ□
در قفلِ در کلیدی چرخید
رقصید بر لبانش لبخندی
چون رقصِ آب بر سقف
از انعکاسِ تابشِ خورشید
ـ□
در قفلِ در
کلیدی چرخید.
ـ۱۳۳۱
#احمد_شاملو
@ahmad_shamlou
@ahmad_shamlou
♨️ چه بیتابانه میخواهمت
ای دوریات آزمونِ تلخِ زندهبهگوری!
چه بیتابانه تو را طلب میکنم!
بر پُشتِ سمندی
گویی
نوزین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربهیی بیهوده است.
بوی پیرهنت،
اینجا
و اکنون. ــ
کوهها در فاصله
سردند.
دست
در کوچه و بستر
حضورِ مأنوسِ دستِ تو را میجوید،
و به راه اندیشیدن
یأس را
رَج میزند.
بینجوای انگشتانت
فقط. ــ
و جهان از هر سلامی خالیست.
#احمد_شاملو
@Ahmad_shamlou
@Ahmad_shamlou
از برای تو مفهومی نیست
نه لحظهیی:
پروانهیی ست که بال میزند
با رودخانهیی که در گذر است. –
هیچ چیز تکرار نمیشود
و عمر به پایان میرسد:
پروانه
بر شکوفهیی نشست
و رود
به دریا پیوست.
@ahmad_shamlou
@ahmad_shamlou
ما بسی کوشیدهایم
که از دهلیزِ بیروزنِ خویش
دریچهیی به دنیا بگشاییم.
#احمد_شاملو
@ahmad_shamlou1
@ahmad_shamlou1
کامل در پیج 👇👇👇👇
https://www.instagram.com/reel/C5q-WDst7nc/?igsh=dmprNDM0M2Zlcjd5
https://www.instagram.com/reel/C5q-WDst7nc/?igsh=dmprNDM0M2Zlcjd5
و گونه هایت ...
صفحه به روز شد
https://www.instagram.com/ahmad_shamlou1
https://www.instagram.com/ahmad_shamlou1
https://www.instagram.com/uniquejewelry.opal
https://www.instagram.com/uniquejewelry.opal
👆 قابل سفارش در گالری اوپال برای عاشقان شاملو
(زیر یک گرم)
عزیزان لطفا پیج اینستاگرام احمد شاملو رو فالو کنید و به دوستانتون معرفی کنید 👇
https://www.instagram.com/ahmad_shamlou1
https://www.instagram.com/ahmad_shamlou1
https://www.instagram.com/karfarmanews.com_
https://www.instagram.com/karfarmanews.com_
https://www.instagram.com/karfarmanews.com_
https://www.instagram.com/karfarmanews.com_
آیداى خوب نازنینم!
مدت هاست که برایت
چیزى ننوشته ام.
زندگى مجال نمى دهد: غم نان!
با وجود این،
خودت بهتر مى دانى:
نفسى که مى کشم تو هستى؛
خونى که در رگ هایم مى دود و حرارتى که نمى گذارد یخ کنم.
امروز بیشتر از دیروز دوستت
مى دارم و فردا بیشتر از امروز.
و این، ضعف من نیست:
قدرت تو است.
٢٣ شهریور ۱۳۴۳
نامه های احمد شاملو به آیدا
( مثل خون در رگ هاى من )
@ahmad_shamlou
@ahmad_shamlou
https://instagram.com/ahmad_shamlou1