abna_o_zahra | Unsorted

Telegram-канал abna_o_zahra - هیئت ابناءالزهرا (س)

816

هیأت أبناءالزهراء (س) دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی (ره) 📩ارتباط با ما: @abna_ozahra 📢اینستاگرام: instagram.com/abna_o_zahra 📢بله: ble.im/abna_o_zahra #فرزندان_زهرا

Subscribe to a channel

هیئت ابناءالزهرا (س)

#هفته_وحدت | #سیره_نبوی

درس اول؛
«صدای همه شنیده می‌شد»

📝در جنگ احد، پیش از آغاز نبرد، جوانان مدینه از پیامبر (ص) خواستند که بیرون از شهر بجنگند. بعضی از بزرگان نظر دیگری داشتند.
پیامبر (ص) همه را شنید؛ با آنان بحث کرد و سرانجام نظر اکثریت را پذیرفت حتی اگر با رأی شخصی خودش متفاوت بود.
رهبر انقلاب در کتاب "انسان ۲۵۰ ساله" می‌فرمایند این روش نشان داد که اسلام یک حرکت مردمی و مشورتی است، نه تصمیم فردی حتی اگر آن فرد پیامبر خدا (ص) باشد.
این درس امروز ماست: در زندگی جمعی، صداهای مختلف شنیده شود تا جمع به راه درست برسد.

علی هم مشورت می‌کرد، پیغمبر هم مشورت می‌کرد؛ آنها نیازی به مشورت نداشتند ولی مشورت می‌کردند. برای اینکه اولاً دیگران یاد بگیرند و ثانیاً مشورت کردن شخصیت دادن به همراهان و پیروان است!
آن رهبری که مشورت نکرده ولو صد درصد هم یقین داشته باشد تصمیم می‌گیرد، اتباع او چه حس می‌کنند؟ می‌گویند: پس معلوم می‌شود ما حکم ابزار را داریم؛ ابزار بی‌روح و جان! ولی وقتی خود آنها را در جریان گذاشتید، احساس شخصیت می‌کنند و در نتیجه بهتر پیروی می‌کنند.
📚 برگرفته از کتاب سیره نبوی شهید مطهری

🔸🔸🔸
💠 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

📢 نامه امیدبخش امام عسکری علیه‌السلام

✏️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: عده‌ای از شیعیان فکر میکردند که امام عسکری (علیه‌السّلام) از راه پدرانش منصرف شده. امام عسکری(علیه‌السّلام) در نامه‌ای به آنها میفرمایند: نیّت و عزم ما همچنان مستحکم است. ما دلمان به خوش‌نیّتی و خوش‌فکری شما آرام است.

✏️ببینید چقدر این نیروبخش است برای شیعیان... این همان ارتباط مستحکم تشکیلاتی است میان امام و پیروانش.

📚 کتاب همرزمان حسین(علیه‌السلام)، گفتار دهم، صفحه ۳۴۶

🖥 Farsi.Khamenei.ir

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

🎙 #پادکست

🌱 اهل سلوک معنوی معتقدند که ماه ربیع‌الاول، به معنای حقیقی کلمه، #ربیع_حیات است.

💠 اعمال روز اول ماه ربیع‌الاول:

🔹روزه گرفتن
🔹غسل و پوشیدن لباس پاکیزه
🔹خواندن زیارت پیامبر اکرم (ص)
🔹 خواندن زیارت امیرالمؤمنین (ع)

🔸🔸🔸
💠 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

#اطلاعیه_تکمیلی

‼️ تمدید مهلت ارسال مدارک

«دریافت کمک‌هزینه اربعین دانشجویان»

🔘 مهلت ارسال مدارک برای دریافت کمک‌هزینه سفر اربعین حسینی تا پایان روز پنجشنبه، ۶ شهریور ماه ۱۴۰۴ تمدید گردید.

📌 دانشجویانی که به‌صورت شخصی عازم این سفر معنوی بوده‌اند، می‌توانند مدارک خود را تا تاریخ جدید ارسال نمایند.

📋 مدارک مورد نیاز:
۱. عکس صفحه اول گذرنامه
۲. عکس صفحه یا صفحات ممهور به مهر ورود و خروج از کشور در گذرنامه
۳. عکس کارت دانشجویی
۴. شماره شبای کارت بانکی

💢 موارد فوق می‌بایست به شناسه‌های زیر ارسال گردند:

🆔 برادران: @abna_o_zahra135
🆔 خواهران: @abna_o_zahra313

🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

🎥 #استوری | مناسبت

هیچ شب خواب تو جز دلهره تعبیر نشد
دشـمن از زخـم زبان بر تو زدن سیر نشد

ثـبـت شـد بـا نـوک مسـمـار به روی دیــوار
هیچ‌کس یک‌شبه مانند حسن (ع) پیر نشد


🥀 سالروز شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام تسلیت باد.

🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

#اطلاعیه_تکمیلی

«نحوه دریافت کمک‌هزینه اربعین دانشجویان»

🔘 دانشجویانی که به‌صورت شخصی عازم سفر اربعین حسینی ۱۴۰۴ بوده‌اند، می‌توانند با ارسال اطلاعات زیر، از کمک‌هزینه در نظر گرفته‌شده بهره‌مند شوند.

📌اطلاعات مورد نیاز جهت دریافت کمک‌هزینه:
۱. عکس صفحه اول گذرنامه
۲. عکس صفحه یا صفحات ممهور به مهر ورود و خروج از کشور در گذرنامه
۳. عکس کارت دانشجویی
۴. شماره شبای کارت بانکی

💢 موارد اعلام شده می‌بایست تا روز جمعه ۳۱ مردادماه ۱۴۰۴، به شناسه‌های زیر ارسال شوند:

🆔 برادران: @abna_o_zahra135
🆔 خواهران: @abna_o_zahra313

🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

✍ #دانشجو_نوشت

«اربعینِ من»

کاش می‌شد این دلِ هزاررنگ را قاب کنم...
قابی از آتش و آب، از اشک و آفتاب.

هر قدم، حیرانی تازه‌ایست
گاه چنان در نورِ عشق غرق می‌شوم که گمان می‌کنم پروانه‌ام

پروانه‌ای سوخته بال‌هایش را به شعله‌های نام حسین (ع) سپرده.
و گاه، ناگهان، سایه‌های تحیر بر دلم می‌افتد...
این همه آدم، این همه قلبِ بی‌قرار، چگونه یکجا می تپند؟
چگونه خاکِ کربلا این چنین جهان را به تسخیر خود می آورد؟

من
در میانِ این دریای بیکران،
گاه قطره کوچکی‌ام که تشنهٔ وصال است،
و گاه موجی خروشان که بانگِ «لبیک یا حسین (ع)» را تا آسمان می‌برد.

کاش می‌شد این تناقضِ زیبا را در آینه‌ای از رنگ فریاد زد:
سرخیِ عشق را با زردِ امید بیامیزیم،
آبیِ تنهایی را با طلاییِ وحدت بشوییم،
و خطی سیاه از فرق تا قدم بکشیم
نه برای عزاداری، که برایِ نشانِ راه...
راهی که هر ذره‌اش تذکرِ عشقی است که جهان را تکان داد.

اربعینِ من
نامه‌ایست بی‌خط به خطِ خون،
ترانه‌ایست بی‌وزن با وزنِ قدم‌ها،
و نقشی‌ست بی‌قاب با قابِ دل.

و من،
در این میان،
هم تماشاچیم، هم بازیگر

🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

📜 فضیلت زیارت از راه دور
به‌همراه متن
#زیارت_اربعین با ترجمه

🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

📸 #عکس_نوشته | #اعمال

💠 اعمال روز اربعین

🔹خواندن زیارت اربعین

🔹خواندن زیارت وداع امام حسین (ع)

🔹غسل اربعین و توبه

🔹قرائت زیارت وارث

🔹دو رکعت نماز زیارت

🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

📸 #گزارش_تصویری ۱

▪️زیارت حرم مطهر اباعبدالله‌الحسین (ع) و ابوالفضل‌العباس (ع)، کربلای معلّی

🗓 مردادماه ۱۴۰۴

#انا_علی_العهد
#اربعین_حسینی۱۴۰۴
🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

‍ 🔖 #روایت_گام‌های_عاشقی | قسمت هشتم

به دهر هر خبری هست زیر پرچم توست
اگـر کسی درِ دیگر زند ز بـی‌خبری است


🔸از عمود شماره ۷۲۰، پیاده‌روی روز سوم آغاز شد. قرار بود حماسه‌ای دیگر رقم بخورد؛ این بار با پرچم‌های کشورهای مقاومت. پرچم بزرگ و سه‌رنگ ایران، جلودار کاروان شد‌. بعضی‌هایمان هم علمدار شدیم؛ پرچم کشورهای فلسطین، عراق، یمن، لبنان، پاکستان و پرچم حزب‌الله. حالا کاروان زیر سایه پرچم‌ این کشورها به پیش می‌رفت. این شور حماسی، اعلام هم‌پیمانی و دوستی ما بود با این کشورها و شعار های مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیلمان اعلام برائت از دشمنان دین خدا.

🔹عمودها پشت‌سر گذاشته می‌شدند و افراد بیشتری در این شور حماسی ما را همراهی می‌کردند. شعار کلّا کلّا اسرائیل را مسلمانان حاضر در طریق مشایه تا شعاع زیادی تکرار می‌کردند. همزمان با دقایق غروب آفتاب، دعای فرج را خواندیم. دعای فرجی که این ایام ذکر شب و روز حضرت صاحب‌الزمان (عج) است...

🔸گرمای هوا و پیاده‌روی طولانی، باعث شده بود چند نفر از همسفران دچار گرمازدگی شوند. اگر زود اقدام می‌کردند، با یک استراحت کوتاه و کمی آب خنک بهبودی حاصل می‌شد. یکی از بچه‌ها، احساس سرگیجه داشت. گوشه‌ای از راه نشست و دو نفر از خادمین کاروان هم کنارش ماندند؛ ولی ما با وجود دل‌نگرانی، مجبور به ادامه مسیر بودیم...

🔹شب، در محل اسکان جهت استراحت حدوداً ۲ ساعته، وقتی چند دقیقه‌ای از رسیدن ما می‌گذشت و تازه در اتاق‌های خنک حسینیه مستقر شده بودیم، رفیقمان را دیدیم که با چفیه‌ای بر دوش و با انرژی‌ مضاعفی وارد می‌شود. خدا را شکر حالش خیلی بهتر شده بود. با اشتیاق، به‌جای اینکه از حالش برایمان بگوید، داستان چفیه را برایمان تعریف کرد:

🔸مدتی کنار جاده نشستم. مقداری آب خوردم و برایم خوراکی آوردند. بعد از کمی استراحت، احساس کردم می‌توانم به مسیر ادامه دهم. بلند شدیم و آرام‌آرام راه افتادیم. مردی بلندقامت همراه با دو نفر در مسیر آب پخش می‌کردند. وقتی حمایل‌های بر دوش و پرچم‌های کیف ما را دید، با زبان اشاره و با عربی دست و پا شکسته، پرسید ایرانی هستید؟ وقتی تأیید کردیم، گویی از خوشحالی اشک در چشمانش حلقه زد. یک آویز کلید با طرح موشک و نوشته انا علی العهد که همراهمان بود تا به خادمین هدیه دهیم، به او دادم. مرد فلسطینی، چفیه‌اش را از گردن باز کرد و بر دوشم انداخت. گفت: من اهل فلسطین هستم! از خوشحالی دریافت این هدیهٔ ارزشمند، می‌توانستم تا خود کربلا را همین امشب با پای پیاده بروم!

✍ادامه دارد…

#انا_علی_العهد
#اربعین_حسینی۱۴۰۴
🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

‍ 🔖 #روایت_گام‌های_عاشقی | قسمت ششم

به سر هوای تو دارم خدا گواه من است...


🔸از عمود شماره ۲۵۷، ادامه راه را در پیش گرفتیم. با نوای انتم الشرفا، انتم الکرما، شاکرون لکم، کل هذه السّخاء از خادمان قدردانی کردیم. دوباره شاهد سخاوت عراقی‌ها و لطف و بخشش‌های آنها شدیم و در فکر فرو رفتیم...

🔹چای عراقی، طعم عجیبی دارد. پیرمردی کنار طریق، میزی گذاشته بود. منقلی روی زمین و یک کتری. سطلی پر از چای خشک و ظرفی پر از شکر. یک بسته لیوان کوچک و چند قاشق چای‌خوری که احتمالاً از منزل آورده بود که در لیوان آبی جای خوش کرده بودند. دستمالی به سر بسته بود. چند لیوانی که نصفشان را شکر گرفته بود، روی میز گذاشته بود. با چای داغِ غلیظِ شیرینِ عراقی، خستگی را از تن زائران به در می‌برد...

🔸برای استراحت شبانگاهی، به یک حسینیه رفتیم. خادمان با لباس‌های مخصوص به ما خوش‌آمد گفتند. هوای خنک داخل، از بیرون هم به صورت‌های عرق‌کرده‌مان می‌وزید. کولرهای گازی دور تا دور حسینیه را احاطه کرده بودند. تشک‌ها و پتوهای تمیز روی زمین پهن بود. خادمان مرتب در رفت و آمد بودند و با وجود اینکه هم‌زبان نبودیم، دائماً می‌پرسیدند چیزی نیاز داریم یا نه.

🔹ارتباط با خدام عراقی هم جالب است. گاهی آنها چند کلمه‌ای فارسی می‌گویند و گاهی ما چند کلمه عربی که بلدیم را استفاده می‌کنیم. اما در اکثر مواقع، زبان اشاره است که به دادمان می‌رسد! عرب‌ها عبارتی برای تشکر دارند که خیلی زیباست. موقع قدردانی، می‌گویند رحم الله والدیک. ما هم موقع خداحافظی از این خادمان عراقی، با این عبارات، تشکر کردیم و برایشان دعا کردیم...

🔸دوباره جاده و پای پیاده و هوای نیمه‌شب... حوالی عمود ۵۰۰ بودیم. بعضی تسبیح در دست داشتند و برخی هم زیارت عاشورا را زمزمه می‌کردند و قدم بر می‌داشتند. نماز صبح را پشت امام جماعت روحانیِ سیدِ اهل هند خواندیم. چقدر زیباست که دل‌های عاشقان اباعبدالله (ع)، محدود به مرزهای جغرافیایی نیست...

🔹موکب نائب‌الشهید. موکبی که در آنجا نماز صبح را اقامه کردیم. واقعاً زیبا بود! بیرون موکب، پر از سربندهایی با رنگ‌های مختلف بود. خدام موکب، از کشورهای مختلف بودند. به زوار، کارت‌هایی می‌دادند که روی هر کدام عکس یک شهید بود. حالا ما، نائب‌الشهید شده بودیم... هر کداممان، نیت کردیم و قدم‌های از اینجا به بعدِ مسیر را به نیابت از یک شهید برداشتیم...

✍ادامه دارد…

#انا_علی_العهد
#اربعین_حسینی۱۴۰۴
🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

📸 #گزارش_تصویری ۲

▪️مسیر پیاده‌روی نجف تا کربلای معلّی -
طریق‌المشّایه، کاروان انصارالقائم (عج)

🗓 ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ مردادماه ۱۴۰۴

#انا_علی_العهد
#اربعین_حسینی۱۴۰۴
🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

‍ 🔖 #روایت_گام‌های_عاشقی | قسمت پنجم

چه خوش است هم‌نفس با تو شدن به هر بهانه


🔸از مبیت میزبان‌های عراقی که خارج شدیم، در دل شب، وقتی هنوز بیشتر زوار طریق مشغول استراحت بودند و طریق نسبتاً خلوت بود، چند نوجوان عاشق عراقی، دیگ بزرگ را پر از آب کرده بودند. با دست تکه‌های بزرگ یخ را درون دیگ می‌ریختند. آب‌های لیوانی‌ بسته‌بندی‌شده را درون آب و یخ می‌ریختند. چند پسربچه آب‌هایی که از قبل خنک شده بود را در دست می‌گرفتند و توی جاده می‌ایستادند. فریاد‌های مای البارد شان هنوز در گوشمان است‌...

🔹توی جاده که راه می‌رویم، هر سو عاشقانی را می‌بینیم که هر کدامشان روایت خودشان را دارند. کودکان ایستاده با جعبه‌های دستمال کاغذی، مردان موکب‌دار، پیرمردان هلابیکم‌گویان و ... جلوتر ماشینی را دیدیم که بسیار‌گران قیمت بود؛ اما عقب ماشین را خالی کرده بود و برای زوار آب خنک قرار داده بود تا اندکی در این سفره شریک باشد.

🔸دم‌دمای سحر بود. آسمان نیمه‌شبِ طریق مشایه، قدم‌ها به سمت کربلا... زیارت عاشورا خواندیم. مهمان روضه حضرت رقیه (س) شدیم. نمازهای نافله‌ی در حال حرکت، تسبیح‌های در دست و قطرات جاری از چشم‌ها! برایمان شهادت دهید روز قیامت...

🔹نماز صبح را زیر سقف آسمان بر روی بام یک موکب خواندیم. برای صبحانه، مهمان نان لواش و تخم‌مرغ آب‌پزشده بودیم. با نیروی تجدیدشده مسیر را ادامه دادیم. زمزمه دعای عهد و دیدن طلوع آفتاب... تلاش می‌کردیم لحظه به لحظه بین‌الطلوعین را در ذهن ثبت کنیم تا بعدها، یادآوری‌اش ما را از روزمرگی نجات دهد...

🔸کم‌کم هوا داشت گرم‌تر می‌شد. صوتِ عشق یعنی به تو رسیدن، خبر از رسیدن زمان استراحت می‌داد. وارد یکی از کوچه‌های خاکی مسیر شدیم. انتهای کوچه، خانهٔ بزرگی برای میزبانی از زائران اباعبدالله (ع) وقف شده بود. خانم‌های خادم، جلوی در به پیشواز ما آمده بودند. اتاق‌های خنک و کولرهای بزرگ مستقر در حیاط. پیرزن عراقی، در حالی که گوشت گوسفند تازه‌قربانی‌شده را خرد می‌کرد، به ما خوش‌آمد می‌گفت‌. در اتاق‌ها جا گرفتیم و تا چشم بر هم گذاشتیم، از خستگی خوابمان برد...

🔹با صدای طعام طعام میزبانان بیدار شدیم. عطر روغن حیوانی، فضای خانه را پر کرده بود. سفره‌ها را در حیاط پهن کرده بودند‌. مهمان قرمه‌سبزیِ دستپخت خانم‌های عراقی شدیم. سبزی‌خوردن و دوغ کنار غذا، لطف و مهربانی میزبانان را بار دیگر برایمان یادآوری کرد. کلمنِ بزرگ شربت لیمو امانیِ خنکِ گوشهٔ حیاط جان تازه می‌بخشید برای ادامه حرکت...

✍ادامه دارد…

#انا_علی_العهد
#اربعین_حسینی۱۴۰۴
🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

#یادآوری | روز آخر #چله_نصر

🕔 شروع جمع‌خوانی دعای توسل: ساعت ۱۷
📎 https://www.skyroom.online/ch/sca_sbmu/bsbmu_ir

🇮🇷 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

🎥 #استوری | مناسبت

🔗 صدای ما قبل از اینکه از زبان و دهان خودمان به گوشمان برسد، به گوش امام زمان (عج) رسیده است...


~ استاد عالی

نهم ربیع‌الاول، #روز_بیعت با امام عصر (عج)

🔸🔸🔸
💠 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

🎥 #استوری | مناسبت

💠 قال الإمام الحسن العسكري عليه‌السلام:
تَرَكَ الحَقَّ عَزيزٌ إلاّ ذَلَّ، و لا أخَذَ بهِ ذَليلٌ إلاّ عَزَّ

✍ امام حسن عسکری (ع):
هيچ عزّتمندی حق را فرو نگذاشت، مگر اينكه به ذلّت افتاد و هيچ ذليل و ناتوانی حق را نگرفت مگر اين كه عزيز و نيرومند شد.

📖 بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۳۷۴
🥀 سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام تسلیت باد.

🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

🎥 #کلیپ | مناسبت

هیچ کس نمی‌تواست جای امیرالمؤمنین علیه‌السلام باشد...!


~ استاد کاشانی

🌙 شب اول ماه ربیع‌الاول، #لیلة_المبیت

🔸🔸🔸
💠 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

🎥 #استوری | مناسبت

آسـمـان زیـر پَرَت بود زمـین افتادی
یک عبا روی سرت بود زمین افتادی

صورتت خاکی و دستار و عبایت خاکی
مــادرت در نـظـرت بـود زمـیـن افتـادی

🥀 سالروز شهادت امام رضا علیه‌السلام تسلیت باد.

🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

🎥 #استوری | مناسبت

امشب شـبِ شـهـادت پـیـغـمـبـر خـداست
امشب تمام عرش، سیه‌پوش این عزاست

خـیـل رُسُـل به ماتـم و جـبریـل نوحه‌گـر
فریادشان به ارض و سما «وامحمّدا»ست

🥀 سالروز شهادت نبی مکرم اسلام، حضرت محمد مصطفی صلّی‌الله‌علیه‌وآله تسلیت باد.

🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

‍ 🔖 #روایت_گام‌های_عاشقی | قسمت آخر

پس از فراق تو گر بنده زنده خواهد ماند
به حق وصل تو کان زیستن به اکراه است


🔸بعد از آن زیارت از راه دورِ دلچسب، تا محل اسکان، حدود ۴۰ دقیقه پیاده‌روی در پیش داشتیم. از عصر پیوسته در حرکت بودیم و حالا عقربه‌های ساعت حوالی ۲ بامداد را نشان می‌دادند. با خستگی، از کوچه‌پس‌کوچه‌های خاکی شهر کربلا گذر می‌کردیم. وقتی به حسینیه قدس که برای اسکان در نظر گرفته شده بود رسیدیم، خیلی زود در محل‌هایی که از قبل آماده شده بود مستقر شدیم و بعد از نماز صبح، از خستگی بی‌هوش شدیم!

🔹نزدیک اذان ظهر، خادمین عرب‌زبان موکب، برای نماز و ناهار زائرین را که در سالن بسیار بزرگی مستقر بودند، صدا کردند. نماز ظهر را اقامه کردیم و غذای چلوگوشت عراقی همراه با حبه‌های انگورِ کنار ظرف غذا، جان تازه‌ای به جسممان بخشید. ما در شهر کربلا بودیم و شرایط رفتن به زیارت فراهم نبود، خیلی سخت بود. دلمان برای زیارت پر می‌زد؛ ولی آفتاب دم ظهر به قدری سوزان بود و مسیر دور که تصمیم گرفتیم تا حوالی ساعت ۴ بعد از ظهر شوق زیارت را در دل نگه داریم...

🔸بالاخره لحظه وصال داشت می‌رسید. آماده شدیم‌. همان چادرهای خاکی را به سر کردیم. آخر می‌گویند با همان خستگی سفر و لباس‌های خاکی به زیارت امام حسین (ع) بروید... در راه، هر کس با ذکری زیر لب، دلش را برای دیدار آماده می‌کرد. بعد از حدود نیم‌ساعت پیاده‌روی، چشممان به مقام امام زمان (عج) افتاد. دست بر سینه: السلام علیک یا اباصالح المهدی... آقای عالَم! یعنی می‌رسد روزی که در کنار شما به سمت بین‌الحرمین ره‌سپار شویم...؟

🔹خیابان سِدره را با چشمانی اشک‌بار پشت سر می‌گذاریم. حالا، گنبد و بارگاه حضرت اباعبدالله (ع) نمایان شده است. السلام علیک یابن سدرة المنتهی... کمی جلوتر، از ازدحام تفتیش می‌گذریم. همراه با سیل جمعیت، برای عرض ادب و کسب اجازه، از گذرگاه مسقف کنار بین‌الحرمین می‌گذریم تا به حرم حضرت عباس (ع) برسیم. جلوی باب صاحب‌الزمان (عج)، از ملائکه مقربِ مأمور در این بقعه شریف اجازه می‌گیریم و وارد می‌شویم. این روزها، مضجع مطهر برای تشرف خانم‌ها بسته است. از بالای پله‌های باب، با ضریح طلایی چشم‌در‌چشم می‌شویم و عقده‌های دل باز می‌شود...

🔸بعد از نماز مغرب در حرم حضرت ساقی‌العطاشی (ع)، آماده رفتن به زیارت امام حسین (ع) می‌شویم. این بار، از بین‌الحرمینِ مسقف‌شده با سقف آسمان عبور می‌کنیم. سعی می‌کنیم هوای بین‌الحرمین را بیشتر نفس بکشیم! از شلوغی جمعیت می‌گذریم و به مدخل‌النساء باب الکرامة می‌رسیم. باز هم کسب اجازه، ولی این بار با واسطه قرار دادن حضرت باب الحوائج (ع)... می‌گویند اشک چشم و رقّت قلب، نشانهٔ اذن امام است.‌‌.. ازدحام و خیل زوار، ما را به سمت سرداب مطهر هدایت می‌کند.

🔹از سراشیبی پایین می‌رویم. چشممان به ضریح سرداب با چراغ‌های سرخش می‌افتد و دست بر سینه و عرض ادب. ضریح سرداب را به نیابت از ضریح شش‌گوشه می‌بوسیم و به یاد تحت قبّه، دعای فرج می‌خوانیم. عبارات زیارت وارث را زمزمه می‌کنیم و زیارت اربعین را چند روز مانده به اربعین به قصد رجا می‌خوانیم. باورش سخت است که فرصت انقدر محدود است... حرف دل را با امام می‌زنیم. در آخرین وقت زیارت، به جای خداحافظی، سلام می‌دهی. ما که دلمان دخیل ضریح سرخ سرداب شده بود، خداحافظی معنایی نداشت!

#انا_علی_العهد
#اربعین_حسینی۱۴۰۴
🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

📸 #گزارش_تصویری ۲

▪️زیارت حرم مطهر اباعبدالله‌الحسین (ع) و ابوالفضل‌العباس (ع)، کربلای معلّی

🗓 مردادماه ۱۴۰۴

#انا_علی_العهد
#اربعین_حسینی۱۴۰۴
🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

◾️صوت #زیارت_اربعین

🎙با نوای استاد محسن فرهمند

🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

‍ 🔖 #روایت_گام‌های_عاشقی | قسمت دهم

ای خوش آن دم که وصال تو میسّر گردد...


🔸موقع خروج از موکب امام حسن مجتبی (ع)، گفتند توان‌هایتان را ذخیره کنید که شاید استراحت شبانه نداشته باشیم. راه افتادیم. حالا دیگر سنگینی کوله‌ها و درد پاها برایمان عادی شده بود. بعد از اقامه نماز جماعت مغرب، به رسم همیشه‌ی کاروان، اطراف عمود ۱۲۲۴، مراسم عزاداری و سینه‌زنی بر پا شد، به یاد شهید ابراهیم عقیلی. شهید عقیلی، سال گذشته با همین کاروان در این طریق قدم گذاشته بود. ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، به دست شقی‌ترین انسان‌های روی زمین به شهادت رسیده بود. حالا خودش مهمان اباعبدالله (ع) بود و تصویرش جلودار کاروان‌...

🔹کم‌کم مدل جاده عوض شد. مغازه‌های اطراف و جاده‌ای که باریک‌تر شده بود، نشانه‌های شهر را نمایان می‌کرد. حالا هم مسیر شلوغ‌تر شده بود و بخش‌هایی از راه هم چند شاخه می‌شد. با وجود اینکه شب بود، گرمای هوای اذیت‌کننده بود. باید همه توانمان را خرج می‌کردیم تا انسجام کاروان در این راه شلوغ حفظ شود. با هر مشقتی که بود، بالاخره به محل تعیین‌شده برای استراحت حدوداً نیم‌ساعته رسیدیم.

🔸داخل یک کوچه، یک حسینیه برای استراحت در نظر گرفته شده بود. تعدادی از همسفران وارد حسینیه شدند. ما هم در صف ورود بودیم که دیدیم عده‌ای در حال بازگشت هستند و می‌گویند جا نیست. انقدر خسته بودیم که می‌خواستیم همان جا گوشه آن کوچه جایی برای نشستن پیدا کنیم. اما چند دقیقه‌ای بیشتر نگذشته بود که اهالی خانه کنار حسینیه، متوجه شرایط ما شدند و ما را به منزلشان دعوت کردند. خانه‌ای نوساز و ویلایی و بسیار تمیز و مرتب...

🔹مرد خانواده بعد از خوش‌آمدگویی، برای اینکه ما راحت‌تر بتوانیم استراحت کنیم، خانه را ترک کردند. مادر و ۳ کودک قد و نیم‌قد برای استقبال از ما آمدند. انقدر خانه‌شان تمیز و زیبا بود که ما با عذاب وجدان با چادرهای خاکی روی زمین نشستیم! چند نفرمان داخل پذیرایی رفتیم و اهالی خانه بدون اینکه ذره‌ای احساس ناراحتی کنند، بقیه را به آشپزخانه راهنمایی کردند تا آنجا بنشینند. مادر خانواده با مهربانی برای کسانی که می‌خواستند، آب آوردند. من در حالی که به این می‌اندیشیدم که آیا من هم حاضرم افراد غریبه با لباس‌های خاکی برای نیم‌ساعت مهمان خانه‌مان شوند یا نه، با خنکای باد کولر گازی، برای ادامه مسیر تجدید قوا می‌کردم!

🔸از مادر و بچه‌ها خداحافظی کردیم و برای طی ادامه مسیر آماده شدیم. قسمت آخر مسیر، شاید سخت‌ترین بخش آن باشد. انگار هر چه می‌روی تمام نمی‌شود! شلوغی راه یک طرف و رد شدن از کنار ماشین‌های پرسرعت خیابان یک طرف. جاده‌های پر از چاله و گودال‌های آب و گِل هم مزید بر علت شده بود که سختی مضاعفی احساس شود. بعد از یک استراحت نیم‌ساعته روی جدول‌های کنار خیابان، به پلِ ماشین‌رویی که از بالای آن گنبد طلایی حضرت عباس (ع) دیده می‌شد، نزدیک می‌شدیم...

🔹سربالایی پل را طی کردیم. حالا، چراغ‌های طلایی گنبد و گلدسته قمر بنی‌هاشم نمایان شده بود. وقتی بعد از ۳ روز پیاده‌روی این صحنه را می‌بینی، حالت دست خودت نیست... اشک‌ها را از چشمانمان پاک‌ می‌کردیم تا تصویر گنبد، واضح‌تر دیده شود‌.‌ روحانی کاروان، برایمان روضه خواندند. هیچ لحظه‌ای مانند این لحظه وصال، شیرین نیست...

✍ادامه دارد…

#انا_علی_العهد
#اربعین_حسینی۱۴۰۴
🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

‍ 🔖 #روایت_گام‌های_عاشقی | قسمت نهم

پینهٔ پیشانیِ حاصل ز سجده غبطه خورد
بر جـراحات کف پای محبّان حـسین (ع)


🔸از آخرین موکبی که میزبان استراحت شبانه ما در طریق شد، به دل جاده زدیم. بعد از حدود ۹۳۳ عمود، پای خیلی از رفقا تاول زده بود. بعضی‌ها مجبور بودند از دمپایی استفاده کنند. بعضی دیگر سنگینی کوله اذیتشان می‌کرد. از خودگذشتگی کسانی که چرخ‌دستی داشتند، اینجا خودش را نشان داد. چند کوله روی یک چرخ‌دستی و تقسیم کشیدن چرخ در طی مسیر. حمل این چرخ‌ها هم کار راحتی نیست؛ علاوه‌بر اینکه باید همیشه از کنار جاده راه بروی تا به پای کسی نخوری، یک دستت هم همیشه مشغول است و حتی برای خوردن آب هم باید کامل توقف کنی.

🔹بخشی از مسیر با صفحات فلزیِ بزرگِ هلالی‌شکل، مسقف شده بود. وقتی گاری‌های مخصوص کاروان که باندهای صوتی را حمل می‌کردند از زیر این سقف‌ها عبور می‌کردند، صدای بلند در فضای مسقف می‌پیچید و شور و حال مضاعف و جالبی ایجاد می‌کرد. خادمین کاروان که مسئول کشیدن گاری‌ها بودند، به‌همراه پرچم‌داران، زحمت زیادی را متحمل می‌شدند تا انسجام کاروان حفظ شود...

🔸خیلی زود از هزارمین عمود این راه هم عبور کردیم. این ساعات آخر مسیر، با وجود خستگی‌ها و تاول پاها و کمردردها، زودتر می‌گذشت! برای استراحت و خواب روزانه، نزدیکی عمود ۱۱۰۰، مهمان موکب امام حسن مجتبی (ع) شدیم. وارد یکی از راه‌های فرعی طریق شدیم. اقلیمش کاملاً متفاوت بود. زمین سرسبز و درخت‌های نخلِ سر به فلک کشیده. انگار نه انگار که لحظاتی پیش در جادهٔ بیابانی قدم می‌زدیم!

🔹موکب، یا شاید بهتر است بگویم حسینیه، یک حیاط بزرگ داشت که بندرخت‌های سرتاسری‌اش، با لباس‌های خیس پر شده بودند. انقدر هوایش گرم بود و آفتابش سوزان، که چند دقیقه برای خشک شدن لباس‌ها کافی بود. فضای داخل متشکل از دو طبقه با راهروها و اتاق‌های تمیز و خنک بود. تشک و بالش‌ها از قبل آماده شده بودند. وقتی همه سر جاهایشان مستقر شدند و مهیای خواب، تازه کار خادمین سلامت شروع شد...

🔸گوشه راهرو، ملحفه‌ای پهن شد و کیف قرمز درمان، رویش قرار گرفت. زائرین به نوبت برای پانسمان تاول‌ها و زخم‌های پایشان مراجعه می‌کردند. خادمین هم با حوصله و با دقت توصیه‌های لازم را می‌کردند و بدون اینکه ذره‌ای ناراحت بشوند، پاهای زائرین را در دست می‌گرفتند و درمان مورد نیاز را انجام می‌دادند. وقتی ما می‌خواستیم بخوابیم، خادمین مشغول بودند. وقتی برای ناهار بیدار شدیم، باز هم در حال خدمت دیدیمشان و وقتی در حال آماده‌شدن برای خروج بودیم، هنوز کیف درمان باز بود و خادمین حالا داخل تک‌تک اتاق‌ها توصیه‌های عمومی بهداشتی را می‌گفتند. این‌ها واقعاً پزشکان و پرستاران ازخودگذشته بودند‌...

✍ادامه دارد…

#انا_علی_العهد
#اربعین_حسینی۱۴۰۴
🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

‍ 🔖 #روایت_گام‌های_عاشقی | قسمت هفتم

بر همان عهد که بودیم بر آنیم هنوز!


🔸برای دومین بار، طلوع خورشید را در طریق مشایه حوالی ششصدمین عمود نظاره کردیم‌. زائران پیاده‌قدم اباعبدالله (ع) غرق در نعمت طعام‌های متنوع و رنگارنگ در این طریق راه می‌روند؛ اما کمی آن‌طرف‌تر، کودکان غزه برای تکه‌ای نان جانشان را از دست می‌دهند.

🔹اینجا، در رویداد جهانی اربعین حسینی، باید به همهٔ مردم نشان دهیم نفرت و برائتمان را از رژیم منحوس. باید به همه یادآوری کنیم که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. اباعبدالله (ع) هستی‌اش را در راه مبارزه با ظلم یزید لعنة‌الله‌علیه فدا کرد. یزید زمان ما کیست؟ کربلای امروز ما کجاست...؟

🔸پارچه‌نوشت بزرگ زردرنگ، بر دستان لشکر پیاده‌نظام اباعبدالله (ع) قرار می‌گیرد. پرچم‌ها بالا می‌روند. مشت‌ها گره می‌خورند. سربندهای انّا علی العهد بر پیشانی‌ها محکم می‌شوند. با نوای اتحدّاک اهالی مشایه را با خود همراه می‌کنیم. در راه، جوانان سایر کشورها هم با ما همراه می‌شوند. برای همرنگ شدن، سربندهای هیهات من الذله می‌بندند. این شعار عراقی‌ها را تکرار می‌کنیم: الله، الله اکبر، آمریکا شیطان الاکبر

🔹بعد از این راهپیمایی حماسه‌، کم‌کم هوا گرم شده بود و ساعت ۸ صبح، نشان از زمان استراحت می‌داد. این بار محل استراحت، آن سمت جاده بود. با کمک نیروهای نظامی مستقر در مسیر، ماشین‌های پرسرعت جاده توقف کردند و کاروان از جاده عبور کرد. محلی که برای استراحت روز دوم در نظر گرفته شده بود، با سایر محل‌هایی که تجربه کرده بودیم، کمی متفاوت بود...

🔸یک سالن وجود داشت که برای نصف جمعیت کاروان ظرفیت داشت. تازه نیمی از همین سالن هم با سایر زوار پر شده بود. ما بودیم و اتاقی خنک با ظرفیت محدود و حیاطی گرم و باز هم با ظرفیت محدود! بخشی از حیاطِ مسقف را آفتاب پوشانده بود. یک کولرِ آبی، همه توانش را به کار گرفته بود ولی به جز فضای روبه‌رویش جایی را خنک نمی‌کرد. علاوه‌بر این، مورچه‌هایی بزرگ هم مهمان ناخوانده تشک‌ها بودند!

🔹این فضا، شرایطی را مهیا کرده بود تا هر کس ببیند چقدر می‌تواند از خودگذشتگی کند. بعضی‌‌ها تا زمانی که دوستانشان جا پیدا کنند صبر کردند. برخی تشک و بالش‌هایشان را شریکی استفاده کردند. عده‌ای که داخل سالن بودند و هوای نسبتاً خنکی را تجربه کرده بودند، بعد از استراحتی کوتاه جایشان را به کسانی که در گرما بودند دادند. چند نفر از خادمینِ ازخودگذشتهٔ کاروان هم زیر آفتاب نشستند و اصلاً نخوابیدند. در این سفر، بیشتر از اینکه به فکر خودت باشی، به فکر دیگران هستی؛ این خاصیت راهِ امام حسین (ع) است...

✍ادامه دارد…

#انا_علی_العهد
#اربعین_حسینی۱۴۰۴
🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

📸 #گزارش_تصویری ۳

▪️مسیر پیاده‌روی نجف تا کربلای معلّی -
طریق‌المشّایه، کاروان انصارالقائم (عج)

🗓 ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ مردادماه ۱۴۰۴

#انا_علی_العهد
#اربعین_حسینی۱۴۰۴
🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

📸 #گزارش_تصویری ۱

▪️مسیر پیاده‌روی نجف تا کربلای معلّی -
طریق‌المشّایه، کاروان انصارالقائم (عج)

🗓 ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ مردادماه ۱۴۰۴

#انا_علی_العهد
#اربعین_حسینی۱۴۰۴
🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

📆 #روزشمار_اربعین_حسینی

یک سـال می‌شود کـه به فکر زیارتیــم
ما را به کربلا برسان اربعین حسین(ع)


۳ روز تا حرکت کاروان برادران
۴ روز تا حرکت کاروان خواهران

🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…

هیئت ابناءالزهرا (س)

🎥 #استوری | مناسبت

انتقامش را گرفت این‌گونه با اعجاز آه
آهِ او شد خطبهٔ او، روز دشمن شد سیاه

دختـر إنّا فَتَحنٰـا اشک می‌ریـزد ولی
گریه‌های او ندارد رنگ زاری هیچ‌گاه

🥀 سالروز شهادت حضرت رقیّه سلام‌الله‌علیها تسلیت باد.

🔸🔸🔸
🏴 @abna_o_zahra

Читать полностью…
Subscribe to a channel