aba_abedin_channel | Unsorted

Telegram-канал aba_abedin_channel - Aba Abedin

1023

جا برای معاشقه کم بود ما فقط مشاعره کردیم آبا عابدین

Subscribe to a channel

Aba Abedin

شبت بلند و آروم، ستاره‌ی سهیلم
دمای باب طبعم، هوای باب میلم

شبت بلند و آروم، خوابای خوب ببینی
بخواب و مطمئن باش، هنوز عزیزترینی

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

غمگین‌ترین آهنگ را برایم بنواز
که بتوانم بنشینم
با احترام
سیگاری بیاسوزم
عمیق تنفسی برآورم
و با لبخند به نت‌هایت سلام کنم

بعداز آن می‌توانی از میانم بروی
که باید سکوتم را
برای عقربه‌ها تشریح کنم

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

داشتم پیچ درو می‌بستم که پیچ از دستم افتاد
با چشمم دنبالش کردم تا زمین خوردنشو ببینم
اما زمین نخورد و دیگه پیداش نکردم
توی زمان و مکان گم شدن اینجوریه
یه بار خودمو اینجوری روی مبل خونه گم کردم
نه در زمان بودم نه در مکان
شناور در گسستگی‌ها و پیوستگی‌ها
حالا فقط نگران اون پیچم
و نمی‌دونم کی قراره صدای زمین خوردنشو بشنوم
می‌دونم روز برگشتنش برای من دور نیست
ولی مطمئنم اون پیچ اون روز
زنگ‌زده، ناتوان و بی‌پناهه

#آباعابدين

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

همواره شب معطل او بود
بخش مهم مسئله او بود
او بود که مرگِ مرا خواست
یعنی که او تو را...؟ بله او بود

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

یه چیزی باید از سرم بگذره
مرد می‌خوام که بی‌حواسم کنه
مرد می‌خوام جربزه داشته باشه
مرد می‌خوام! بیاد خلاصم کنه

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شیشه‌ها اشک می‌ریختند
که انگشتت صورتم را لمس کرد
نفسم را حبس کرده بودم
تا شیشه از این طرف بخار نکند
تا بهتر ببینمت
صدایت را نمی‌شنیدم
لب‌هایت را می‌خواندم
که حرف نمی‌زد
که حرف نداشت

شیشه‌ها اشک می‌ریختند
یک نفر اما
صدایش را در ذهنم مرور می‌کرد

شما یک تماسِ از دست رفته‌اید
یک نفر پشتِ شیشه
که نفس نمی‌کشد
تا شیشه بخار نکند

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

آن همه مرغان، به خدمت سیمرغ رفتند.
هفت دریا، در راه پیش آمد.
بعضی از سرما، هلاک شدند. و بعضی از بوی دریا، فرو افتادند.
از آن همه ، دو مرغ ، بماندند.
منی(خودستایی) کردند که :
-همه فرو رفتند. ما خواهیم رسیدن به سیمرغ!
همین که سیمرغ را بدیدند، دو قطره خون از منقارشان فرو چکید، و جان بدادند !

آخر این سیمرغ، آن سوی "کوه قاف" ساکن نشسته است. اما، پرواز او ، از آنسو ، خدا داند که کجاست ؟!
این همه مرغان، جان بدهند، تا گرد کوه قاف، دریابند.
-دعوی حالت می کنند !؟
-اگر در همه عمر، یک روز به وی "حالت" ، رسیده باشد، جان او دگرگون شده باشد !

شمس تبریزی
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

مسافر جایی شدم که هرگز
نه برف داره نه هوای سردی
یه جای خالی از تگرگ و بارون
مطمئنم که تجربه‌ش نکردی

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

در خیابان گم شده بودم
و غم را شبیه کودکانی
که کسی بازیشان نمی‌دهد فرا می‌گرفتم
از آسمان
هیچ پرنده‌ای صدایم را دنبال نمی‌کرد
مادام که گم شدن را می‌بودم
می‌ترسیدم کسی را صدا کنم
کسی که تنها نامش
شبیه به تو بود

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

از کتاب زوربای یونانی
نیکوس کازانتزاکیس
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

بارون زده بود اما دریا متشنج بود
ماهی شدن و رفتن از حوصله خارج بود

موندم به دلِ دریا ، بی‌فعل ولی فاعل
بی‌خونه‌تر از طوفان، مخروبه‌تر از ساحل

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

برای تو خشکیده‌ام
حالا می‌توانی استخوان‌هایم را آتش بزنی
تا گرم شوی؟

#آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

متن، خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

در گیر و دار فصل سکوتم
چیزی برای باخت ندارم
تنها به جز تو، آدم برفی
از هیچ‌کس شناخت ندارم

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

–فراموش–
در جعبه‌ای
خوانا خاک می‌خورم
بی‌قدمتی که قیمتی داشته باشم
بی‌مقدمه‌ای که حرمتی
بی‌که نامم را به‌خاطر بیاورم
–فراموش–
تنها
با صفحاتی که کلماتش را
با اشک نوشته‌ام
با هیبت کوهی که در برگ‌های کاهی خلاصه شده
منم تمام آن‌چه نوشته شده
منم تمام این‌چه نخوانده شده
–فراموش–
در آرزوی ورق خوردن
با پایانی که نمی‌دانم

او که مرا تا نیمه خواند و رها کرد
باز خواهد گشت؟

#آباعابدین

آهنگ: Bang Bang از 2Cellos
نمایی از سریال Maid

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

فراموش‌ کرده بودم
اشک‌هایی که می‌ریختم
از شوق نبود

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

تاریکی تمامِ زخم‌ها را بیرون می‌ریزد
خون‌ها را جاری می‌کند
و از همه چیز مغایری با صدا می‌سازد
تاریکی تاریخِ فراموش شده‌ی حزن‌هاست
_اندوهِ موازیِ جهان‌ها_
که در شریانِ شب
از خوابی به خوابِ دیگر سرایت می‌کند

من شکلِ دیگرِ فاصله‌ام
گونه‌ای برای یافت نشدن
که از تاریکی نمی‌گریخت
اما می‌ترسید

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

هنوز با همه‌ی دست‌وپا زدن اینجا
هزار و یک شبِ تنها به خواب غلتیدن
که بی تو، بی تو برای دوباره بیداری
به خواب رفتن و برگشتن از نبوسیدن

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

جون من داره به ساحل می‌رسه
فکر دریا نیستی، ماهی نشو
شرط دریا اینه که غرقت کنه
مرد دریا نیستی راهی نشو

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر: استاد شفیعی‌ کدکنی
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

این غده‌ی وخیم گلوگیر
افتاده روی دنده‌ی گریه
توی مسیل جاری بارون
خیس از رگ تپنده‌ی گریه

بارون بیاد تَر
دریا زیادتر

زیر هوای چتری تهران
بعد از تقاطع تو و پاییز
طولانی و کبود و گرفته
با ته صدای شُرشُر یک‌ریز

رفتن غلیظ‌تر
تهران مریض‌تر

#آباعابدین
#آدم_ابری

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

دیوار‌ها می‌نواختند
تو می‌ریختی
زمین زیرِ پای هردومان می‌لرزید
و آرشه آرشه سوز می‌آمد از لای نت‌ها
که داشتی صدایشان می‌کردی
تا بیایند ریختنت را به تماشا بایستند
تو می‌ریختی
و من که مدام می‌ترسیدم سرما بگیردت
از من
از دیوارها
از نت‌ها
از هوا داشت بخار می‌آمد
دهانِ زمستان را بسته بودی
و تا حرف می‌زدم می‌ریختی

من اشک‌هایم را گم می‌کردم
تو می‌ریختی
من دست‌وپایم را پیدا می‌کردم
تو می‌ریختی
من موهای آرشه را شانه می‌زدم
تو می‌ریختی
من دست‌هایت را گرم می‌کردم
تو می‌ریختی
من هیچ‌ کاری از دست‌هایم بر نمی‌آمد
تو می‌ریختی

دیوارها می‌نواختند
تو دفن می‌شدی
نت‌ها برایت دست می‌زدند
تو دفن می‌شدی
سقف اما
تو را گرفته بود پرواز نکنی


#آباعابدین

آهنگ: Night Serenade
از Evgenygrinko
نمایی از پرفورمنس Claire et Antho


@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

متن: نادر ابراهیمی
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

قطره بودن همیشه غمگینه
حتی وقتی تو قلبِ دریایی
حتی وقتی میونِ ابرایی
وقتی داری می‌افتی زیبایی

#آباعابدین
#آدم_ابری

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

باور کن!
ما باید از آن‌جا اخراج می‌شدیم
سیب را بهانه کردند

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر: اسماعیل خویی
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

من چیزی را گم کرده‌ام
چیزی که انگار نفس‌هایم را با خود داشته
چیزی که باید الان
با من روی این شاخه نشسته باشد
من چیزی را گم کرده‌ام
که توانِ برخاستنم نیست

#آباعابدين
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

هربار که می‌شنومت
فکر می‌کنم کاش می‌شد از صدات عکس بگیرم تا بتونم صداتو روی سینه‌م خالکوبی کنم تا قلبم خنده‌هاتو پمپاژ کنه
دلم برات تنگ شده
دلم برات تنگ شده و هرکاری می‌کنم
یادم نمیاد شیشه‌ی عطرتو کجا گذاشتم

#آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر: بیتا امیری
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

دل از خانه می‌کندی
که سایه‌ات همین‌طور کش می‌آمد
ــ شبیهِ موج که به ساحل چنگ می‌اندازد ــ
انگار که نمی‌خواهد برود

سایه‌ات می‌خواست خیس شود
ــ من باران را حدس زده بودم ــ
در آغوش گرفتمش
او بغض می‌کرد
من اشک نمی‌ریختم
مرا می‌فشرد
من آرام نمی‌گرفتم
خورشید همه چیز را کش می‌داد
سایه‌ات را که چتر نداشت
ولی زمان
دست‌هایت را می‌کشید
انگار که دیرش شده باشد


دل از آوار بریدی
من باران را حدس زده بودم
و تو هیچ‌وقت باور نداشتی
همیشه اولین قطره‌ی باران
روی من می‌افتد

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…
Subscribe to a channel