میخواستم
سالها برایت سکوت کنم
اما نمیتوانستی
نه!
نمیخواستی...
حرف زدم که بشنوی
شعر نوشتم که بخوانی
و حرف را برای تو
کلمه را برای تو
جمله را برای تو
و سکوت را برای خودم هجی کردم
حالا به تنهایی بیشتر فکر میکنم
به این که بروم توی خودم
چشم بگذارم
و هرگز پیدا نشوم
ببخش
من
سکوتم را از تو مخفی کردم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
که گریه کن دو قدم تنها
بهروی شانهی ماهیها
که گریه علت و معلول است
برای در بغلم بودن
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
ساکتم انقدر که باور کنی
محکمی و تو دلت آشوب نیست
این طرفِ جاده هوا ابریه
مثل هوا، حالِ منم خوب نیست
بغضترین قسمتِ دنیا شدم
تا بری اما یهکم آهستهتر
سخته بمونی و بفهمی منو
خستهای و من به تو وابستهتر
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
تو دنیا رو به غارت برده بودی
که خورشیدم دیگه روشن نمیشد
یه جوری جاتو خالی کرده بودم
که بارونم حریفِ من نمیشد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
هر خواب
ادامهی بهاری را نوید میدهد
که در سینهی درختها آرمیدهست
و از جایی به زمستان تنیده میشود
که در سرایشِ باران
طعمِ روشنِ صبح به جاودانگیِ برگ اعتراف کند
مارا از بهار مترسانید
ما آن خوابیم که برایمان تعبیری جز رنگ نیست.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
نرفتم تا تنم از هم بپاشه
کسی از حالِ من چیزی نفهمید
همونجوری که باید...سعی کردم...
زمین جوری که میخواستم نچرخید
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
این زندگی مثل یه آهنگه
پرخاطرهاس هرچند غمگینه
تنها کسی که تورو میفهمه
هرگز پای حرفت نمیشینه
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
لطفا اگه ممکنه با بودنت
خونه رو به بهشت تبدیل کن
هر موقع این نامه به دستت رسید
سالمو با یه بوسه تحویل کن
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
کاش باهات میاومدم
مینشستم کنارت
تا با هم به این آهنگ گوش میدادیم
کاش میدونستی
من هنوز وقتی میام توی خوابت
اول آروم صدات میکنم
تا مطمئن بشم خوابیدی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
داشتی میرفتی که باران گرفت
باید بودی
میدیدی
باران چقدر به رفتنت میآمد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از چند قسمتِ غمگین میچکید
که دستهایم را گشودی
انگار باید کنار میرفتم
که هوا را بارانیتر ببینی
کنار رفتم
و هر چه بیشتر گشوده میشدم
تو نزدیکتر به "از چند قسمتِ غمگین میچکید"
برای گشودن حتی
آمدنت لرزه به شیشهام میاندازد
و مفاصلم
به اندازهی تمام لولاها
آه میکشند
که این نوازشمند
به هر بهانهای که داری
روزی چند بار گشوده میشود
و آیا اینهمه آغوش
برای دو لنگهی چوبی زیاد نیست؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
باران را دوبار بنویس
دوبارِ شدید
وقتی این گونهایم
این گونه که
فقط خودمان میدانیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
آروم باید عاشقت بود و
آروم باید با تو صحبت کرد
انقدر آرومی که هر لحظه
باید به این آرومی عادت کرد
دیوونهتم دیوونگی خوبه
وقتی تو چشمت ماه میتابه
دیوونگی با تو شرو میشه
دیوونه بودن با تو جذابه
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
با لبهای تو میخندم
با چشمهای تو میگریم
مادام که میترسم
از نمایش بیرون بریزی
و دیگر خودت نباشی
من در نقش تو فرو رفتهام
و هرکارمیکنم
نمیتوانم نامم را به یاد بیاورم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
به نام باران
که سقوط را میفهمد
وقتی بهار دیگری در راه نیست
به سوگ کدام ابرِ نانوشته میتوان نشست؟
تا خاطراتِ خیسِ قاب عکست را
بیصدا گریه کند
سکوت
هرگز به پایان نخواهد رسید
و شعر
همیشه یک جای خالی خواهد داشت
درست در ابعاد پیرهنت
که نپوشیده
در انتهای بیکسیِ کمد
–به تنِ چوب رختیاش زار می زند–
پوسیده
من سالهاست به اینجای آسمان عزیمت کردهام
که نه درختی سبز میشود
نه زمستانی تمام
اما هنوز صدای باران را میبینم
و قاب عکست را میشنوم
که چگونه به مرگِ تارهای صوتی فکر میکند
#آباعابدین
.
آهنگ: Genosiennes 1 از Erik Satti
نما از فیلم نیست
@aba_abedin_channel
گفت: در دل دوستان آتشی پدید کرده است از شوق، که اگر ذرهای بیرون آید، از عرش تا ثری بسوزد و در دلِ دوستان آبی پدید کرده است از محبت، که اگر قطرهای بیرون آید همه عالم پر شود، همچون سبویی.
از کتاب تذکرةالاولیا
ذکر ابولحسن خرقانی
عطار
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
از تمام نداشتهها
میتوانی به من فکر کنی
چگونه دستم را میگیری؟
چگونه آغوشت را برویم میگشایی؟
چگونه سرت را به سینهام میفشاری؟
مرا دوستتر بدار
انگارکه
همین حالا از دستت خواهم رفت
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
موندم به دلِ دریا
بیفعل ولی فاعل
بیخونهتر از طوفان
مخروبهتر از ساحل
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
غلام نرگس مستِ تو تاجدارانند
خراب بادهی لعل تو هوشیارانند
تو را صبا و مرا آبِ دیده شد غَمّاز
و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند
ز زیر زلف دوتا چون گذر کُنی بنگر
که از یمین و یسارت چه سوگوارانند
گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین
که از تطاول زلفت چه بیقرارانند
نصیبِ ماست بهشت ای خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند
نه من بر آن گُل عارض غزل سُرایم و بس
که عندلیب تو از هر طرف هزارانند
تو دستگیر شو ای خضرِ پی خجسته که من
پیاده میروم و همرهان سوارانند
بیا به میکده و چهره ارغوانی کن
مرو به صومعه کانجا سیاه کارانند
خلاصِ حافظ از آن زلفِ تابدار مباد
که بستگانِ کمندِ تو رستگارانند
حافظ
@aba_abedin_channel
از خودت برایم بگو
از نتهایی که در حنجرهات مخفی کردهای
از خراشی که در صدایت گنجاندهای
من برای سینهایی که لای دندانت گیر کردهاند
سفره انداختهام
#آباعابدین
@aba_abedin_channel