با خط مترو از خودم گذشتم
با خط اعتباری پر از درد
گذشتم از خطوط عابر شهر
شهری که زندگیمو خطخطی کرد
همیشه روی خوش نشون میدادم
ولی کسی به روی من نخندید
مشکل من همیشه با خودم بود
روانپزشکمم اینو نفهمید
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
تا به حال کسی را بعد از مرگش تصور کردهاید؟
چقدر دلتان برایش تنگ میشود؟
چقدر...؟
شاید بفهمید
حالا چه حالی دارم
وقتی روبهرویتان ایستادهام
و باور نمیکنید
که سالهاست در مرگ بهسر میبرم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من دلیل رفتنم
تو دلیل بودنی
ای هوای شاد صبح
ای غمِ ستودنی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
ولی اگه همهجا رو دنبالم گشتی و پیدام نکردی
بیا تو غربت قمیشی پیدام کن
لای گنجشکای بیلونه و بیجای محله
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
یه کشورِ بدونِ پایتختم
که هیچ ارزِ رایجی نداره
جزیرهای که توی نقشهها نیست
یعنی وجودِ خارجی نداره
یه جنگلِ بزرگ و بیدرختم
که با صدای بولدوزر رفیقه
دریاچهای که داره خشک میشه
ولی هنوز معتقده عمیقه
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
کاش لای این کتاب را باز نمیکردم
نمیخواستم
اما انگار کسی دستم را گرفت و گفت
بخوان، دوباره بخوان
این کتاب را برای رنجهای تو نوشتهاند.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
داری برای خودت دست تکان میدهی
آینه این را نمی فهمد
برای تو دست تکان میدهد
تو میروی
آینه این را نمیفهمد، برای تو دست تکان میدهد
هرگز بر نمیگردی
آینه این را نمیفهمد، برای تو دست تکان میدهد
من به آینه نگاه میکنم
برای تو دست تکان میدهد
برای تو دست تکان میدهم
تو رفتهای
ما این را نمیفهمیم
فقط برای تو دست تکان میدهیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
وقتی سرانگشتای من روی تنت سُر میخوره
حس میکنم باید الان رو ماه خطاطی کنم
حس میکنم باید الان با حوصله با سادگی
بارونو توی لیقهی موهای تو قاطی کنم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
تو آسمون که ابر ندیدم
روی زمین مگر که ببارم
سرمای من به سطح رسیده
جایی برای مرگ ندارم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
میرم روی بلندترین شاخه میشینم، به آسمون نگاه میکنم و برای خونه دست تکون میدم، یکی از پرام میافته زمین، تا بجنبم به خودم یه تیر از قلبم درمیاد
تو میدونی ماها اگه قلبمون درد بگیره نمیتونیم دستمونو بذاریم روش؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
دستم از قاب بیرون افتاده بود
و تو رفته بودی گل بچینی
عکاس اما اصرار داشت لبخند بزنم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
امیدوار بودم آنچه را که میخواست
بدون من پیدا کند
او هم امیدوار بود
برای همین رفته بود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
بهاری که پر از رگبار باشه
زمستون بدی تو راه داره
باید کشتی بسازن توی تهران
چون اندوهی که دارم مرگباره
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
روبهروی دریا ایستاده
هردو به آنجای دور خیره
من صدای تو را میشنوم
که با چرخش موج در خود
به ماهیها سلام میدهد
موی مرجانها را شانه میکند
و شنها را برای خواب گوشماهیها آب میدهد
روبهروی دریا ایستاده
در یک قدمی غرق
درانتظار کلمهای ژرف
جملهای بیپایان
که از مد آب نترسیم
تا انباشت آفتاب بر پیشانی ابر را
برای کوچ لکلکها سرخ کنیم
باد از موهایت عطری را برآورده باشد
که به خاطر بیاورم بوی برگهای نارنج را
در مهآلودگی چشمهایت
در سراشیب جنگلی تودار
هردو به آن جای دور خیره
من یک قدم از تو فاصله دارم
به اندازهی یک دست
از هرطرف که بیایم
غرق خواهم شد
#آباعابدین
.
آهنگ: The Rains of Castamere
از The Foreshadowing
نما از فیلم نیست.
@aba_abedin_channel
من از دریا به ابرا رخنه کردم
شب از چشمای من چیزی نمیخوند
کسی از حالِ من چیزی نفهمید
دیگه حرفی واسه گفتن نمیموند
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
بعد پروانه شدن، پیله تنیدن سخت است
رفتن و رفتن و هرگز نرسیدن سخت است
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
این شعر را بعد از تو نازل کردم اما
مخروبهی بعد از تورا هم دوست دارم
در بندِ بعدی گریه خواهم کرد، برخیز
اینبار باران را به باران میسپارم
باریتعالی گریه میکردند و باران
در حیرت از خون ابرشان، خشکیده میشد
با اینکه باران میلِ باران داشت اما
دیگر نمیشد که، نمیشد که، نمیشد
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
میرم توی اتاقش
آلبوم عکساشو باز میکنم
با صدایی که هنوز توی عکسای معمولی میخنده
اسمشو صدا میکنم
خودش در میزنه میپرسه اینجایی؟
میگم همیشه
دستمو دراز میکنم
یکی از اشکاشو برمیدارم و میذارم توی جیبم
سیران میگه بیام بغلت کنم؟
نگاش میکنم یعنی لطفا.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
هم سرم بود
هم سودایم
میخواستند به تنش نباشم
جدایمان کردند
حالا از هر درخت که سر برآورم
به سمتش روی میگردانم
که بداند هنوز
هم سرم هست
هم سودایم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel