با زبون ابرایی که برات میباریدم
چندتا نامه فرستادم
که به دستت رسیدن ولی تو نخوندی
نه که نخواسته باشی، نه
زبون ابرا رو هنوز یاد نگرفتی
الان فقط زبون پرندههارو بلدی که میگم
بیوح بیوح
میدونستی پرندهها رفتار ندارن؟
اونا همیشه آمدار دارن
رفتن و رفتار و اینا واسه آدماست فقط
برای همینه که قربونت میام همیشه
این نامه رو بلند بخون تا یادت بمونه
قرارمون پشت نامههاییه که هنوز نخوندی.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
برای تو خشکیدهام
حالا میتوانی استخوانهایم را آتش بزنی
تا گرم شوی؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
تیرهی پرندههای شکل تو
توی آسمون لت و پار شدن
زجرکشتر از همیشهی خودت
بین خاک و خون گرفتار شدن
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
از شیشهها شکستهتر آغوش
لمسم کنی به خدشه میافتی
اما بیا که بعد خرابی
دیگه برام قصه نگفتی
تنها برای گریه بیا تا
پوسیده شم تو بستر این خاک
خاکستری تو باز ببارون
ای شادی مکدر غمناک
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
تاریکی تمامِ زخمها را بیرون میریزد
خونها را جاری میکند
و از همه چیز مغایری با صدا میسازد
تاریکی تاریخِ فراموش شدهی حزنهاست
_اندوهِ موازیِ جهانها_
که در شریانِ شب
از خوابی به خوابِ دیگر سرایت میکند
من شکلِ دیگرِ فاصلهام
گونهای برای یافت نشدن
که از تاریکی نمیگریخت
اما میترسید
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
بغض از آوندهایم بالا رفته است
هر کدامتان که نزدیکترید
دستش را بگیرید
که بمان
که نرو
درختی که کاشتی
ابر داده
بمان که بچینی
نرو که بفهمی
بغض از آوندهایش بالا رفته است
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
آن ابر که از زمستان جا مانده بود
تازه به خانه رسیده
چگونه به او بگویم
زمستان تمام شده
مادرش باریده
و پدرش در راه تمام شده؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
ما در گم شدنهایمان
چیزی را فراموش میکنیم
که تنها دستِ آنکه نیست به او میرسد
و انهدام از اینجا آغاز میشود
در خاطراتی
که هرگز نساختیم
سوختیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
وا میکنم چشاتو دوباره
زل میزنم به حالِ خرابم
تا از چشِت دوباره بیافتم
تا دفن شم تو متن کتابم
از پرسهها درخت بگیرم
بیماریِ بلندِ پر از برگ
خشکم زده، ببند چشامو
ای زندگیِ خوبِ پس از مرگ!
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
چشمای من گهوارهی شب بود
خاکستری از شورشِ قبلی
افتادهای از بارشِ بعدی
جا موندهای از یورشِ قبلی
با دستِ خالی، جون به لب، تنها
دنبالِ ابرای خودم بودم
امروز میفهمم که میمُردم
اونروز اگه جای خودم بودم
گم کرده بودم سرزمینم رو
جایی که بارون تکیهگاهم بود
بینِ سیاهی لشکرِ ابرا
چشمای من تنها سلاحم بود
این آسمون نیست، کاسهی خونه
غمگینترین جای زمستونه
من اهلِ اونجام و کسی لطفا
بغضی کنه ، ابری ببارونه
این آسمون نیست!
#آباعابدین
#آدم_ابری
.
آهنگ: یارب از سوگل
نما از فیلم نیست.
@aba_abedin_channel
رها کن منو تا هوا روشنه
برو قصهمو بیسرانجام کن
نذار از تو چیزی بمونه فقط
از اون دور گاهی تماشام کن
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
در پرنده هزار نماز وحشت قضا شده
که مردنیست
اینرا برای آغاز نوشتهاند
در ساحتی که مرگ
از نطفهها جریان یافته
و شعر از خونی به خونِ دیگر سرخ شده
من اما
در یافتِ پَری که به زمین ریخته
به آسانی عبور نکردهام
و شام را به گاهشِ صبح به خواب نسپردهام
این چنین
که راه از من به آسمان گشوده شد
–که پرواز من بودم–
حالا اگر برای قفسهایتان چشم دارید
به نقطهی های خیرهی خورشید بنگرید
که در تمام آن
نامِ من پرانده شده
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من آرامشی بعدِ طوفان ندیدم
کسی حالِ دنیامو بهتر نمیکرد
تو این قصه که من فقط مینوشتم
کسی شخصیتهاشو باور نمیکرد
با اینکه پر از غار بودم همیشه
سر از عمقِ من هیچکس در نیاورد
یه کوه از سرِ بیکسی، بیپناهی
رو هرچی که میخواست بالا میآورد
من آغازِ خاکستر و درد بودم
پر از انعکاس صداهای مرده
یه آتشفشانِ پر از خشم و نفرت
که از هیچ دریاچهای دل نبرده
به آتیشِ من کلِ دنیا بسوزه
جهنم همین جا تو قلبِ منه
باید عقدههامو کجا وا کنم؟
به جنگِ کی باید برم یک تنه؟
#آبا_عابدین
#آدم_ابری
.
آهنگ: کافر دل از محمدرضا شجریان
همراه با موزیکی از اولافور آرنالدز
آفرینهای از سپنتا طبسی
نما از فیلم نیست.
@aba_abedin_channel
یک روز سر فرصت
برایم خواهی گریست
ابرگونه
بارانسا
با عطری که تنها یکبار بوییدی
من چهل پرندهی غمگینم آنروز
چهار هکتار زمین بایر
که سنگ روی سنگم بند نیست
از حالا برایم بغض کن
من این شعر را در آینده نوشتم
تو امروز میخوانی
حالت اصلا دیدنی نبود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
چه چیز میتواند
یک پرنده را از پریدن بازدارد؟
یکبار امتحان کن
بیهوا برایم آغوش بیاور
با یک سبد دوستت دارم
چگونه میتوانم بگریزم بگو
میتوانم بگریزم؟
نه
من برای دستهای تو آفریده شدهام
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من به خیابانها وعده داده بودم
که تو را آنجا خواهم بوسید
و تا دریا باد را روی شانهات سوار خواهم کرد
قرار بود لبخندت را برای موجها ترجمه کنم
اما تا به تو آمدم
همه چیز را فراموش کردهبودی
#آباعابدين
@aba_abedin_channel
خیابان را به مقصدِ پیدا تَرک کنی
به آن چهار راه همیشه سبز برسی
یک نفر از تمامِ جهات به سمتت بِدَود
حالا میتوانی بنشینی سردرگمی را
زار بزنی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
غمگینترین آهنگ را برایم بنواز
که بتوانم بنشینم
با احترام
سیگاری بیاسوزم
عمیق تنفسی برآورم
و با لبخند به نتهایت سلام کنم
بعداز آن میتوانی از میانم بروی
که باید سکوتم را
برای عقربهها تشریح کنم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
وقتی سیارهی من عاشق شد
من پر از مرزِ هوایی بودم
چشمِ تو یه کهکشونِ دیگهس
کاش میشد آدم فضایی بودم
یه سفینه واسه دلتنگی بود
که برای دیدنت میروندم
میرسیدم به تو با سرعتِ نور
توی کهشکونِ تو میموندم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
از کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم
نادر ابراهیمی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
دلم برای خودم توی عکس تنگ شده
خودم که واحد سنجیدن سکوت شدم
به هر طرف که نتونستم و نشد رفتم
پریدم و یه پرنده پس از سقوط شدم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel