شناخت مفاهیم سیاست به بیان ساده با هدف تحلیل واقع بینانه رویدادهای سیاسی این کانال هوادار هیچ جناح،حزب و گروهی نیست انتشار مطالب به معنای تایید آنها نیست ارتباط با ادمین @politicoadmin
❇️✴️ اسنپبك و كيك اقتصادی كه مدام كوچك ميیشود
✍ #پيمان_مولوی
🔰 تبعات راهاندازي مكانيسم ماشه و اسنپبك از سوي اروپاييان براي اقتصاد ايران چه خواهد بود؟
آيا اين مكانيسم براي اقتصاد ايران كه سالهاست با تحريم و محدوديت روبهرو است، مشكل تازهاي ايجاد ميكند يا اينكه اقتصاد ايران در برابر تحريمها رويينتن شده است؟
🔗پاسخ به چنين پرسشهاي مهمي در روزهايي كه پرونده راهاندازي #مكانيسم_ماشه دوباره از سوي اروپاييان باز شده و مهمتر از آن برخي جريانات سياسي هم آن را بياهميت معرفي ميكنند، بدون زبان عدد و رقم بيفايده است.
حتما مخاطبان شما هم در خاطرشان مانده كه اندازه اقتصاد ايران و وضعيت توليد ناخالص داخلي اقتصاد ايران در سالي كه تحريمهاي سازمان ملل هنوز اعمال نشده بود چه وضعي داشت و امروز چه وضعي دارد.
🔗۱۲ سال قبل، اندازه اقتصاد ايران حدود ۶۴۵ميليارد دلار بود. اين اقتصاد در اوج اقتصاد در سالهاي پس از انقلاب قرار داشت.
🔗پس از آغاز تحريمها، بسياري از افراد و جرياناتي كه امروز هم از بياثر بودن اسنپبك صحبت ميكنند در آن زمان ميگفتند، غرب آنقدر قطعنامه صادر كند تا قطعنامهدانش پاره شود!
در ادامه هم گروهي از راه رسيدند و ادعا كردند تحريمهاي اقتصادي را دور خواهند زد و اجازه نميدهند، خدشهاي بر اقتصاد و معيشت ايران وارد آيد.
🔗نتيجه اين حرفهاي گزاف اين شد كه كيك #اقتصاد_ايران نسبت به سال ۲۰۱۳ حدود يكسوم رسيده است و حول و حوش ۳۷۰ميليارد دلار است.
قبل از آغاز تحريمها، حجم GDP ايران با اقتصاد تركيه و عربستان رقابت ميكرد و حول و حوش ۶۵۰ميليارد دلار بود. امروز اما اقتصاد عربستان و تركيه به بالاي يك تريليون دلار رسيده و كيك اقتصاد ايران، يكسوم شده است.
🔗جواب سوال شما را بسيار دقيق با عدد و رقم اينگونه ميتوان پاسخ داد كه بازگشت تحريمهاي سازمان ملل، اقتصاد ايران را از اين هم كوچكتر كرده و به محدوده ۲۸۰ميليارد دلار ميرساند. ايران بدون تحريمها اقتصادي بزرگتر از عربستان و تركيه داشت!
همينطور درآمد سرانه كشور ايران هم بيش از تركيه بود، اعمال #تحريم هاي بيشتر سازمان ملل يعني كوچك شدن مجدد اندازه اقتصاد ايران!
اين روند باعث نقدينگي بيشتر، فقر بيشتر، #تورم بيشتر و نزول شاخصهاي بيشتر خواهد شد. دردآور اينكه باز هم جماعتي ميگويند، #مكانيسمماشه در اقتصاد ايران بيتاثير است و به راحتي ميتوان تحريمهاي سازمان ملل را دور زد. اين گروه يا از تحريمها سود ميبرند يا اينكه دچار جهل و ناداني هستند. اين افراد و گروهها اگرچه ادعاهايي درباره بياثر بودن تحريمها مطرح ميكنند، اما هزينههاي آن را مردمي ميپردازند كه هر روز بيشتر با گراني و فقر و بيكاري و...دست به گريبان ميشوند. تحريمها نه فقط اقتصاد ايران را، بلكه حتي اقتصاد روسيه را نيز گرفتار ساخته است. بانك مركزي روسيه نقدينگي اين كشور را به صورت ناگهاني ۳۰درصد رشد داده است.اساسا اقتصاد، هنر شفاف انديشيدن است و براي شفاف ديدن در ابتدا بايد دركي از مكانيسم آن بخش داشت، در ايران نيز درك مكانيسم حركتي اقتصاد به ما در تشخيص اينكه چه روي خواهد داد، كمك ميكند.
🔗واقعيت اقتصاد توسعه مناسبات ارتباطي با جهان پيراموني است و كشوري كه به دليل تحريم و محدوديت از اين ضرورت محروم بماند، در واقع از مسير رشد خود باز ميماند. همانند چشمه آبي كه ورودي و خروجي آن مسدود شود.
چنين اقتصادي در بلندمدت ظرفيت خود را از دست داده و گرفتار ايستايي و سكون ميشود.
🔗با چنين توضيحاتي معتقدم مهمترين دستور كار دولت در شرايط فعلي بايد دوري از تحريمهاي اقتصادي، جلوگيري از راهاندازي مكانيسم ماشه و دستيابي به يك توافق برد-برد با طرف مقابل باشد. در غير اين صورت دوباره كيك اقتصاد ايران آب رفته و دوباره معيشت ايرانيان با چالش مواجه ميشود.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
🔼✴️ تصاویری از آب شیرینکن های عظیم عربستان
🔴سعودیها با این تاسیسات عظیم آب 35 میلیون نفر را تامین میکنند
🔺پ.ن: این امکان برای تمام کشورهای ساحلی خلیج فارس، امکان پذیر است اگر تدبیر و وطندوستی و میهنپرستی واقعی وجود داشته باشد و رفاه مردم اساسا جزو اولویتها باشد.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️✴️ نحوه طبخ مرغ هایی که یک پا دارند!
✍️حامد پاک طینت
مرغش یک پا داشت.
مائو به لجاجت شهره بود.
او باور داشت، گنجشکها دزد غله هستند.
دانه ها را می خورند و باعث کاهش برداشت می شوند. مردم را موظف کرد برای نابودی گنجشکها بسیج شوند. مردم با قابلمه و ماهی تابه به جان گنجشکها افتادند؛ لانه هایشان را تخریب کردند، تخم ها را شکستند، جوجه ها را کشتند.
اما گنجشکها فقط دانه نمی خوردند. آنها حشره خوار هم بودند. سیل ملخ ها و حشرات شهرها را در نوردید. آفات، مزارع را به نابودی مطلق کشاند و قحطی مهمان مردم چین شد.
🔻او اما می گفت به قله رسیده ایم.
در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ با عنوان صنعتی شدن، دهقانان را مجبور به فولادسازی کرد. ۳۰ تا ۴۵ میلیون تن از قحطی مردند. پس از مرگ مائو، چین با اقتصاد ورشکسته، قحطی و بی اعتمادی عمومی مواجه بود. حزب کمونیست می توانست ساختار کاملا بسته خود را حفظ کند، اما شیائوپینگ با انعطاف پذیری خیره کننده، اصلاحاتی تدریجی را آغاز کرد. او اجازه فعالیت بخش خصوصی واقعی و خارج از دایره دولت را در چین کلید زد. برای سرمایه گذار خارجی که تا پیش از این جاسوس پندار می شد، فرش قرمز پهن کرد، مناطق آزاد تجاری راه انداخت و از همه مهمتر با دنیا، ویژه با غرب ارتباط برقرار کرد.
او اقتصاد را اولویت قرار داد تا بسیاری از اصول ایدئولوژیک مارکسیسم کم رنگ شود.
شعارها جای خود را به اقتصاد داد و نتیجه اش خروج ۸۰۰ میلیون از فقر مطلق در این کشور بود. چین با یک خط فکری تازه و انعطاف، دومین اقتصاد بزرگ دنیا شد و با بیش از ۸% رشد اقتصادی سالانه برای چهار دهه متوالی جهان را انگشت به دهان گذاشت.
این معجزه انعطاف پذیری است.
مرغش یک پا نداشت.
دهه ها حاکمیت اقلیت سفیدپوست با سیستم آپارتاید در آفریقای جنوبی باعث نفرت گسترده، خشونت و انزوای بین المللی شده بود. ماندلا پس از آزادی، به جای انتقام جویی، راه آشتی و انعطاف پذیری در رهبری سیاسی را برگزید. او تشکیل دولت وحدت ملی را به جای تصفیه سیاسی گسترده انتخاب کرد، دادگاههای اعدام و انتقام را تعطیل و جای آن کمیسیون حقیقت بنا کرد، شعارهای تفرقه افکنانه و دو دستگی و چندشقه کردن جامعه را به پیامهای وحدت آفرین و انسجام داخلی تغییر داد.
و او توانست. او با معجزه انعطاف، جایگاه بین المللی آفریقای جنوبی را در جهان زبانزد کرد. تحریم ها را لغو کرد. یک دموکراسی چند نژادی و چند فکری شکل داد و به عنوان یک آزادی خواه این کشور را بدون جنگ داخلی به سلامت عبور داد.
دو روز پیش موضوعی تحت عنوان "قدرت انعطاف پذیری" را مطرح کردم که در شرایط بحرانی چقدر برای یک سازمان، حیاتی و تعیین کننده است و حتی دو مثال از شرکتهای ایرانی که یکی منعطف و پیروز و دیگری غیرمنعطف و بازنده بود را بررسی کردم.
نظام ها نیز اگر نتوانند خود را با واقعیت های اجتماعی، اقتصادی و بین المللی منطبق کنند و بر ادامه ساختارهای قدیمی و ناکارآمد یا نگرشهای قبلی خود اصرار ورزند، عاقبت متفاوتی در انتظارشان نیست.
در آغاز بهار عربی، مردم سوریه درخواستهایی حداقلی برای اصلاحات، مبارزه با فساد و آزادی بیان داشتند. اما حکمرانی بدون کوچکترین نشانه ای از انعطاف، اصلاح در ساختار را نپذیرفت و در ابعاد بین المللی هم به هیچ مصالحه و یا توافقی نائل نشد. انزوا، تحریم های سنگین و وابستگی شدید به روسیه و ایران از عواقب مسیری بود که پیمود. نیم میلیون در این مسیر جان خود را از دست دادند و بیش از ۱۰ میلیون مهاجر یا آواره شدند و در نهایت حاکمیت فرو پاشید.
شوروی در دهه ۱۹۷۰ به بحران اقتصادی، نارضایتی اجتماعی و رقابت شدید تسلیحاتی با آمریکا مشغول بود. ساختار سیاسی آن بسته و غیرقابل اصلاح بود. یک حزب واحد، اقتصادی کاملا دولتی و سرکوب رسانه ها، وضعیت زمانه بود. اصرار بر اقتصاد با فرماندهی دولت، انکار ناکارآمدی، محدود کردن آزادی ها، بی توجهی به نارضایتی در جمهوری های عضو، نشانه های بارزی از عدم انعطاف پذیری شوروی بود. در نهایت شوروی، ابرقدرتی خود را واگذار کرد.. بحران اقتصادی در دهه ۹۰ این مملکت را به روز سیاه نشاند. ۱۵ جمهوری از این کشور جدا و مستقل شدند و در سال ۱۹۹۱ به فروپاشی کامل نائل شد!
شاه ایران نیز در دهه ۵۰ چنین کرد. مرغ او هم یک پا داشت؛ و زمانی فهمید مرغش می تواند دو پا داشته باشد که دیر شده بود. او با انعطاف پذیری دیرهنگام و تاخیر در پاسخ به فشار برای اصلاحات، در نهایت نظامش را واگذار کرد و ایران شاهد انحلال کامل سلطنت پس از ۲۵۰۰ سال شد.
در سیاست، داشتن دو پا برای مرغ شرط بقاست و سیاستمدارانی که نتوانند با مردم، زمانه و واقعیت ها سازگار شوند ناگزیر به بی رحمانه ترین وجه کباب می شوند!
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️✴️ حذف ایران از نبرد کریدورها؛ تهدیدی پنهان اما سرنوشتساز
✍ بابک کاظمی
🔰در ادبیات ژئوپلیتیک و توسعه منطقهای، «کریدور» به مسیرهای پیوسته و امنی اطلاق میشود که کالا، انرژی، داده یا حتی جریانهای انسانی را میان دو یا چند نقطه راهبردی جغرافیایی جابهجا میکنند.
این مسیرها میتوانند زمینی، ریلی، دریایی یا دیجیتال باشند و معمولاً تحت توافقات چندجانبه و سرمایهگذاریهای سنگین میان دولتها شکل میگیرند. در جهان امروز، کریدورها تنها شاهراههای اقتصادی نیستند، بلکه به ابزارهای نوین تولید قدرت، نفوذ سیاسی و امنیت پایدار نیز بدل شدهاند.
کشوری که در طراحی و کنترل این کریدورها نقش مؤثر داشته باشد، میتواند جایگاه خود را در معادلات منطقهای و بینالمللی ارتقا دهد و برعکس، حذف یا نادیده گرفته شدن از این شبکههای ارتباطی، به معنای حاشیهنشینی در نظم نوین جهانی خواهد بود.
در این میدان راهبردی، ایران با وجود قرارگیری در یکی از برترین موقعیتهای جغرافیایی منطقه، بهتدریج در حال حذف شدن از برخی مسیرهای اصلی است؛ روندی که اگر متوقف نشود، میتواند کشور را از یک بازیگر مرکزی به تماشاگری پیرامونی تبدیل کند.
کریدور هند-عربستان-اسرائیل-اروپا که بهصراحت ایران را دور میزند، تلاش ترکیه و آذربایجان برای تکمیل کریدور زنگزور بدون نقشآفرینی تهران، و نیز احیای مسیرهای جایگزین برای کریدور شمال-جنوب از طریق آسیای مرکزی، تنها بخشی از شواهد این واقعیت تلخاند. در کنار این روندها، نباید از نقش اسرائیل در تغییر ژئوپلیتیک منطقه غافل شد. رژیم صهیونیستی با بهرهگیری از خلأهای امنیتی در سوریه، طی سالهای اخیر بهطور مداوم حملات هوایی علیه زیرساختها، مراکز لجستیکی و مسیرهای ارتباطی محور مقاومت انجام داده و اکنون با تضعیف حاکمیت ملی سوریه، عملاً در حال تبدیل شدن به بازیگری مؤثر در خاک این کشور است. این حضور خزنده و پرخطر، به اسرائیل امکان میدهد تا از طریق جولان و جنوب سوریه، به یکی از کریدورهای زمینی راهبردی منطقه – که سابقاً در امتداد محور ایران-عراق-سوریه-لبنان تعریف میشد – دسترسی پیدا کند.
به بیان دیگر، رژیم صهیونیستی نهتنها در نبرد امنیتی، بلکه در نبرد کریدورها نیز فعالانه وارد عمل شده تا ایران را از مسیرهای حیاتی ارتباطی و نفوذ منطقهای خود محروم سازد. در مقابل، ایران درگیر مشکلات داخلی، تحریمهای مزمن و بیثباتیهای مدیریتی بوده و فرصتهای طلایی در منطقه را یکی پس از دیگری از دست داده است.
با این حال، نبرد کریدورها هنوز به پایان نرسیده و ایران میتواند با بازآرایی راهبردی، بار دیگر به بازیگر تعیینکننده این میدان تبدیل شود. پیروزی در این نبرد مستلزم احیای دیپلماسی واقعگرایانه، توسعه سریع زیرساختهای ترانزیتی، استفاده هوشمندانه از موقعیت ژئوپلیتیکی در خلیج فارس، دریای عمان، قفقاز و آسیای میانه، و تبدیل تهدیدهای منطقهای به فرصتهای همگرایی است.
ایران باید بهجای انفعال، به سمت ابتکار حرکت کند؛ مسیرهای مشترک با هند، ارمنستان و آسیای میانه را فعالتر کرده، تعامل سازندهتری با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تعریف کند، و با عبور از تقابلگرایی صرف، نقش خود را بهعنوان حلقه پیوند شرق و غرب بازسازی نماید.
آینده قدرت در منطقه، نه در تصرف سرزمین بلکه در تسلط بر مسیرها رقم خواهد خورد؛ و کشوری که نتواند مسیرها را در اختیار بگیرد، بهناچار در حاشیه تصمیمسازیها باقی خواهدماند.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✴️❇️ قربانیان تنبلی مقدس: مرثیهای بر بیمیلی به مطالعه در ایران
✍ #قربان_عباسی
در مقام یک دانشجوی رنجکشیده در ساحت اندیشه و یک دردمند در پهنه واژه، با اندوهی خشمآلود و خشمی اندوهناک باید بگویم: جامعه ایرانی امروز در برابر اندیشیدن و مطالعه، سرافکنده است. ملتی که قرنها بر قلههای شعر و حکمت تکیه میزد و خرقه عارفان و قلم ادیبان را مایه افتخار میدانست، اکنون حتی از خواندن یک متن دوپاراگرافی گریزان است؛ چون «وقتگیر» است، چون «حوصله ندارد»، چون ذهنش در اسارت هلهله خبرهای فوری و شایعات زرد و ویدئوهای دوثانیهای است.
این زخم، زخم کوچکی نیست. فراموشی کتاب، تنبلی فکری و بیمیلی به خواندن، یک جامعه را بیدفاع میکند. امروز مردم ما در میدان سیاست و اقتصاد و فرهنگ، عریان و بیسپر ایستادهاند. چرا؟ چون حاضر نیستند پنج دقیقه بنشینند و بخوانند، بفهمند، بیندیشند. من بارها دیدهام که حتی اهل دانشگاه، حتی اهل قلم، حتی آنان که خود را اهل «روشنفکری» میخوانند، از مواجهه با متنی جدی میگریزند. چه رسد به مردمانی که با خواندن دو جمله، چشمهایشان سنگین میشود و انگشتشان بر دکمه بستن صفحه میلغزد.
این همان بیماری است که سقراط هزاران سال پیش هشدار داد: ذهنهایی که نمیخوانند، گوشهایی که نمیشنوند و دهانهایی که بیپایه سخن میگویند. امروز ما جماعتی هستیم که میخواهیم بدون دانستن، نظر بدهیم؛ بدون خواندن، داوری کنیم؛ بدون اندیشیدن، شعار بسازیم. چقدر تهوعآور است که در شبکههای اجتماعی، کسی از شما میخواهد درباره «دموکراسی» یا «عدالت» یا «ایران» بنویسید، اما وقتی او را به خواندن دوصفحه مقاله دعوت میکنید، با بیشرمی میگوید: «حوصله ندارم. خلاصهاش را بگو!»
این تنبلی فقط یک ضعف شخصی نیست، یک فاجعه جمعی است. جامعهای که با متن بیگانه شود، با عقل بیگانه شده است. جامعهای که با اندیشه بیگانه شود، با آزادی بیگانه خواهد شد. مردم ما امروز قربانیان مقدسیاند که گور خود را با بیاعتنایی به مطالعه میکَنند.
این شتابِ کور، این بیحوصلگی مهوع، این میل به لقمههای آماده، نشانه یک انحطاط است. انحطاطی که زودتر از آنچه تصور میکنیم، ما را از درون تهی خواهد کرد. امروز در خیابانها، مردمانی را میبینم که برای ساعتها در صف سلبریتی و کنسرت میایستند اما جرأت و توان آن را ندارند که نیم ساعت، فقط نیم ساعت، چشمشان را به سطرهای کتابی بدوزند.
بیایید اعتراف کنیم: ما جاهلان شتابزدهای هستیم. ما قربانیان تنبلی مقدسیم. ما غبارنشینانی هستیم که به شنیدن سخنان قصار اکتفا میکنیم و از هر متنی که ذرهای ما را به فکر وادارد، میگریزیم. و همین گریختن، همین خستگی پیش از خواندن، همین طفره رفتن از اندیشه، دیر یا زود، فاتحه ما را خواهد خواند.
این هشدار است؛ فریاد است؛ فریادی از دل سوخته یک شیفته کتاب و اندیشه
اگر نخوانید، نابود میشوید. اگر نخوانید، دیگران برایتان خواهند نوشت؛ دیگران برایتان خواهند اندیشید؛ و شما فقط ابزارِ بازی خواهید بود.
بخوانید. بخوانید. بخوانید.
وگرنه… نابود میشوید.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
🔼✴️ چرا شکست میخوریم؟
در تبیین مشکلات و کاستی های امنیت ملی در ایران:
مترجم کتاب «سرویس جاسوسی انگلیس از درون» سال گذشته و در جلسۀ نقد و بررسی کتاب در مورد علت فلاکت سازمانهای اطلاعاتی کشور گفتهبود:
ما از انگلیسها میباید یاد بگیریم که آنچه را به امنیتملی مربوط میشود به سیاست قاطینکنیم.
متأسفانه در درگیریهای داخلی کشور ما آنچیزی که فنا میشود منافعملی و امنیتملی است.
سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی ما به حکومت خدمت میکنند نه به خاک.
در این کتاب و در فصل مصر آمده که آنتی ایدن، نخستوزیر وقت انگلستان، در اثر شدت کینهای که به ناصر داشت بیمار شدهبوده و میگفته هرطور شد باید ناصر را بکشیم. کار به جایی میرسد که امآیسیکس میآید نقشههایی [عمداً] محکوم به شکست میکشد و میگذارد جلوی ایدن تا فقط ولشانکند!
الان خود ما در کشورمان با این قضیه مواجهیم. سرویسهای اطلاعاتی ما دارند به یک شاخهای از حکومت خدمت میکنند و در درگیریهای حزبی و فرقه ای دخیلند. نتیجهاش این میشود که [آنجا که میباید] هیچ کارایی ندارند و هرکس هر بلایی بخواهد میتواند سر [کشور] ما بیاورد.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️✴️ خطر بزرگ افزایش تنشها با آذربایجان
🔰 جریان تندروها اینبار روی جمهوری آذربایجان زوم کرده و با طرح اتهامات بدون مدرک و بیاساس ایران خستهمان را میخواهند به جنگ با آذربایجان سوق دهند!
بعد از جنگ 12 روزه کشورمان با رژیم اسرائیل جریان تندروها با طرح اتهامات خندهدار میگویند جنگندهها و پهپادهای اسرائیل از طریق جمهوری #آذربایجان به ایران حمله کرده است!
اما با یک سرچ ساده نقشه خاورمیانه میتوان به خندهدار بودن چنین ادعایی پی برد که جنگندههای اسرائیل بعد از سوریه و عراق که به ایران رسیدند چرا باید به آذربایجان رفته سپس بیان تهران را بمباران کنند؟
این جریان ضد ایرانی با ندانمکاریهایشان همیشه هزینههای هنگفت بر کشور تحمیل کردهاند همین افراد قبل جنگ ایران و اسرائیل میگفتند ما چنین سلاح خوفناک داریم چنان سلاح وحشتناک داریم که اسرائیل جرئت حمله به ایران را ندارد و فلان، که باعث شد یک عده در توهم قدرت فرو رفتند و نتیجش شد این…
این افراد با تندرویهایشان و با رفتارهای کودکانهشان دنیا را علیه کشورمان کردهاند و امروز میبینیم که مردم کشورمان هم زیر تحریم هستند هم زیر جنگ و در فلاکت فقر دستو پنجه نرم میکنند.
اگر خلاصهوار بگویم ایران همیشه با تندروی و بیسوادی جریان نادان پایداری ضربه خورده است.
اما امروز همین جریان به جمهوری آذربایجان زوم کرده و اتهامات بیاساس و بدون مدرک مقامات امنیتی نظامی کشورمان را تحریک و تحت فشار میگذارند تا به جمهوری آذربایجان حمله موشکی کنند!
اما دلیل اینکه چرا این جریان از کشور عراق حرف نمیزنند که برای تسهیل رفتآمد جنگندههای اسرائیلی از آسمانش جهت بمباران ایران حتی رادارهای پانتسیر روسی خود را نیز غیرفعال کرده بود و به جمهوری آذربایجانی که در این جنگ هیچ نقشی نداشته حمله میکنند دلیلش این است:
باکو با تلآویو تجارت داشته و روابط دوستانه دارد و آنها میگویند نباید بخاطر فسلطین با رژیم صهیونیستی رابطه داشته باشد. و چون عراق یک کشور عربزبان شیعهپرور اسلامی است برای همین با عراق کاری نداشته و آنها را که متهم اصلی هستند اتهام نمیزنند.
⬇️ اما بنده به عنوان شخصیکه دوستدار کشورم ایران هستم و نمیخواهم خطری کشورم را متوجه شود میخواهم دلایل اینکه جنگ ایران و آذربایجان بسیار خطرناکتر از جنگ ایران و اسرائیل خواهد بود بنویسم:
۱) جمهوری آذربایجان با ترکیه در سال ۲۰۲۰ بیاننامه شوشا را امضا کرد در این بیاننامه آمده اگر کشوری به خاک جمهوری آذربایجان حمله کند ، حمله به ترکیه تلقی شده و جمهوری ترکیه با تمام ظریفت خود به کشور متخاصم به آذربایجان حمله خواهد کرد.
و این یعنی چناچه ترکیه به ایران حمله کند ایران قطعاً باید واکنش نشان دهد و در صورت حمله ایران به خاک ترکیه بند پنجم ناتو فعال شده و کل کشورهای ناتو جهت دفاع از ترکیه به ایران حمله خواهد کرد. (مخصوصاً در شرایط فعلی که تمام کشورهای غربی شدیداً علیه ایرانند)
۲) جمهوری آذربایجان با پاکستان ، اسرائیل و چین روابط استراتژیک دارد در اینصورت احتمال اینکه اسرائیل دوباره مستقیماً به ایران حمله کند و پاکستان آذربایجان را ساپورت تسلیحاتی بکند و چین نیز حمله ایران را شدیداً محکوم کند خیلی خیلی بیشتر است.
۳) آذربایجان بخش قابل توجه انرژی اروپا را تامین میکند در صورت حمله ایران به آذربایجان کشورهای اروپایی شدیداً واکنش نشان خواهند داد و احتمال اینکه در سازمان ملل علیه ایران قطعنامه تصویب کنند بیشتر و بیشتر است.
۴) لابی یهودی در آمریکا طرفدار آذربایجان هستند و احتمال اینکه آمریکا را وادار کنند به آذربایجان تسلیحات پیشرفته بدهد تا ایران را هدف قرار دهد بیشتر است. و همچنین آمریکا موضع شدیدا ضد ایرانی بگیرد قطعی است.
۵) روسیه با اینکه اکنون روابطش با جمهوری آذربایجان شکراب است اما روسیه قطعا حمله ایران به آذربایجان را محکوم خواهد کرد.
۶) سران کشورهای عربی قطعاً حمله ایران به آذربایجان را محکوم خواهند کرد و ایران در این جنگ قطعاً از هیچ کشوری حتی کلامی حمایت نخواهد شد.
۷) گروههای قومی در شمالغرب فعال شده و احتمال اینکه بیطرف یا حتی علیه ایران شوند بیشتر و بیشتر است.
اگر بخواهیم به معنای واقعی کلمه بگویم حمله ایران به آذربایجان آن هم در شرایط فعلی که کشورهای غربی شدیداً علیه ایران هستند و بخش مهمی از زرادخانه ایران در اثر جنگ با اسرائیل تحلیل رفته است قطعا یک «خودکشی» بیش نیست.
آرزوی اسرائیل است که ایران در این برهه با آذربایجان وارد جنگ شود و اسرائیل کار ناتمامش را تمام بکند. و ناچارم بگویم چه بسا عاقبت این جنگ هم به تجزیه وطنم ایران منجر شود.
آقایان امنیتی خواهش دارم مراقب جریان نفوذی باشید نگذارید بیشتر از این هزینههای گزاف دست ایرانمان بگذارند.
پاینده باد ایران
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
این ویدئو بخشی از گفتههای پروفسور محمدهاشم پسران
اقتصاددان ایرانیتبار مقیم بریتانیا و تنها ایرانی است که نامزد جایزه نوبل اقتصاد شده است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
دروغ عظیم
همان کسانی که سال ها افتخار میکردند بشار اسد به زور اسلحه ، به قیمت نابودی تمام شهر های سوریه، تن به سازش نداده است و در قدرت مانده است. ناگهان 13 سال عدم سازش بشار اسد و جنگ داخلی که سوریه را با خاک یکسان کرد از یادشان رفته و در یک دروغ عظیم نابودی سوریه را به سازش کردن نسبت میدهند!
اگر نگاهی به تاریخ داشته باشیم، اتفاقا قریب به تمام کشور هایی که حکومتی دیکتاتوری داشتند، اما دیکتاتور هایشان حاضر به سازش و انتقال صلحآمیز قدرت شدند. بدون جنگ و بدبختی توانسته اند مسیر آرامش، توسعه و پیشرفت را پیش بگیرند.
به عنوان مثال:
- آگوستو پینوشه، شیلی
- وویچیخ یاروزلسکی، لهستان
- خوآن کارلوس یکم، اسپانیا
این ها نمونه ای از رهبرانی هستند که به جای نابود کردن کشور هایشان، تصمیم به سازش گرفتند و قدرت را به شکل صلح آمیز تحویل دادند.
اما عاقبت رهبرانی که حاضر به سازش نشدند چه شد؟ و چه بلایی سر کشور هایشان آوردند؟
مثال:
- بشار اسد، سوریه
- معمر قذافی، دیکتاتور لیبی
- صدام حسین، دیکتاتور عراق
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️✴️ حقیقتی که وقیحان و عقل باختگان جعل کرده اند
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🔸 در جامعهای که باز هم شیخی در ظهر آدینه اش مردمان را به تقوا دعوت میکند که هنوز توجیه رسوایی پرونده زمین خواریاش به باور نرسیده، پرونده فساد نزدیکترین اعضای خانوادهاش افشا میشود و در جامعهای که دولتی دقیقاً با شعار رفع فیلترینگ و اینترنت آزاد، حداقلی از رأی دهندگان را متقاعد به حضور پای صندوق رای کرده است؛ ولی وقیحانه، سخنگویش و معاون اولش در پرده و بی پرده از اینترنت طبقاتی و اینترنت ملی سخن میگویند و در جامعهای که هنوز بیخردان و عقل باختگان، همچنان فلج کنندهترین تحریمها را کاغذ پاره میشمرند و مسیر ویرانی یک ملت را بی محابا هموار میکنند، چه میتوان از حقیقت، اخلاق، صداقت، عدالت، عقلانیت، سیاست، امنیت و ... نوشت، وقتی قُلب این معانی، جامعه را از درون تهی میکند؟
🔸 فرد و جامعه را چه میشود که هنوز مردمانی، به پای منبری که تقوا در آن لقلقه و به پای صندوقی که رای انداختن بدان مضحکه است، میروند و آنچه را نشاید و نباید بر صدر می نشانند؟! از حیث جامعه شناسی سیاسی در برخی جوامع، ساختار سیاسی چنان فرد را از آزادی و برابری محروم میکند که فرد از فردیت، منعزل و هویت او دچار استحاله و کمرنگ میشود.
🔸 افراد تهی شده از هویت و فردیت از نظر «هانا آرنت» تبدیل به تودهای میشوند که اقناع کردن و به حرکت درآوردن آنها بسیار سهل است. وی از اساس هدف جنبش توتالیتر را سازمان دادن تودههای تابع میداند، توده هایی که چندان نیاز به تعقل، پرسشگری و مطالبه ندارند؛ چرا که از نگاه آرنت «نظامهای توتالیتر، عاقل و نخبه و پرسشگر نمیخواهند و در پی عقل باختگان و جاهلان هستند».
🔸 هانا آرنت بر این باور است: «حکومتهای توتالیتر همه استعدادهای ناب را بدون هیچ اعتنایی از سر کار برمیدارند و به جای آنها عقل باختگان و جاهلان و بیخردانی را مینشانند که همان بیعقلی بهترین تضمین وفاداری ایشان است، این افراد در راستای نیازها و خواستههای حاکم، اقدام به دروغگویی در هر حوزهای مینمایند و حتی میتوانند، واقعیاتی که بدیهی مینمایند، وارونه جلوه دهند و نام حقیقت بر آن میگذارند؛ زیرا این اتفاق نشئت گرفته از قدرت ماورایی رهبر در پیش بینی و پیشگویی بحرانهاست»، حقیقتی که وقیحان و عقل باختگان جعل کرده اند.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️⚛ «حکومتِ جبار، خشنترین ولی کماقتدارترین نوع حکومت است.
فیالواقع یکی از روشنترین تمایزات میان "قدرت" و "اقتدار" این است که قدرت همیشه نیازمند تعداد است، حال آنکه اقتدار میتواند بدون عده و لشکر نیز به حیات خود ادامه دهد چون متکی به اسباب و ادوات خشن نيست.
قدرت، جنسش سخت و خشن است اما جنس اقتدار، نرم است.
از سوی دیگر اقتدار، بدون استفاده از خشونت هم با اکثریتی که محدود به حدود قانون است، یعنی دموکراسی دارای قانون اساسی، میتواند بدون پایمالکردن حقوق اقلیتها و خفهکردن رعب انگیز عقاید مخالف، دوام و بقا بیابد. اما قدرت بدون نمایش خشونت عریان و سرکوب مخالفان و عقائدشان، قابل دوام و بقا نیست. پشتوانه اقتدار به قوت منطق اش است، حال آنكه قدرت به نمايش موئلفه هايش از جمله ارعاب و خشونت متكي است. مأمن اقتدار، بطن جامعه است، در حاليكه مأمن قدرت در پادگانها است. مهمترين حاميان اقتدار، نخبگان جامعه و مهمترين حاميان قدرت، واماندگان اجتماعي مسلح شده هستند»
📗خشونت
✍️هانا آرنت
ترجمۀ عزتالله فولادوند
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
⬆️✴️نبردِ "تلویزیون" و "یخچال"
✍محمدباقر تاج الدین
الکساندرونا الکسویچ نویسندۀ مشهور اوکراینی در کتاب "روزگار رفته، آخرین سرخ ها" چنین آورده است: «در شوروی همیشه نبردی بیامان بین تلویزیون و یخچال در جریان بود. تلویزیون به عنوان نمایندۀ حکومت مدام از رفاه شهروندان و پیشرفت اقتصادی و امکانات مهیا شده و شکوفایی کشور و اوقات خوش مردم سخن میگفت و سرشار بود از تبلیغات کالاهای رفاهی و مواد غذایی، اما مردم وقتی سر از تلویزیون برمیگردانند و دَرِ یخچال خانه را باز میکردند، میدیدند از آنچه از تلویزیون دیدهاند، خبری نیست. یخچال به عنوان نمایندۀ واقعی مردم از واقعیت فقر و خالی بودن سفره ها می گفت. کدام یک واقعیت را بازگو می کرد؟ تلویزیون یا یخچال؟ و کدام یک در نهایت پیروز می شود؟ تلویزیون یا یخچال؟ تجربۀ تلخ شوروی نشان داد که در نهایت این یخچال(یعنی همان مردم) بود که پیروز شد و شوروی فروپاشید و این یعنی دروغ و آرمان پردازی های غیر واقعی به شکست انجامید و "واقعیت" بر "غیرواقعیت" پیروز شد
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✴️❇️ خائن به وطن کیست؟!
✍ حیدر ولیزاده
جنگ ۱۲ روزه، نقطهی عطفی شد برای بازاندیشی دربارهی اینکه "خیانت" چیست و "خائن" کیست. من نیز در آن روزها در اینباره نوشتم و هنوز هم عمیقاً باور دارم که در شرایط جنگی، هر کسی که سخنی بگوید یا اقدامی کند که نتیجهاش حمایت از دشمن متجاوز به وطن باشد، خائن است؛ خواه آگاهانه خواه ناآگاهانه و از روی جهل نسبت به واقعیتهای سیاسی، اجتماعی یا انسانی.
اما پرسش اساسیتر این است: آیا خیانت فقط محدود به آنانی است که آشکارا از دشمن حمایت میکنند؟ و برای آنان سوت و کف می زنند و مسیر تهاجم را برای آنان هموار می کنند؟
پاسخ قاطعانه «نه» است.
دایرهی خیانت بسیار گستردهتر از آن چیزی است که در ظاهر دیده میشود. برخی از عمیقترین و پنهانترین خیانتها، نه در میدان نبرد، بلکه در دل نظام تصمیمسازی و مدیریت کشور رقم میخورند.
آنجا که شایستگان کنار گذاشته میشوند و میدان به ناکارآمدان و ناصالحان داده میشود؛ جایی که نخبگان بهجای ماندن و ساختن، رفتن را انتخاب میکنند در این شرایط است که خیانتی تدریجی اما عمیق شکل می گیرد.
آنجا که دایره خودی ها تنگ تر و غیرخودی ها آنقدر گسترده میشود که دلسوزان وطن به حاشیه رانده میشوند، و در عوض، فرصتطلبان مجال مییابند، خیانتی نظاممند شکل میگیرد.
آنجا که منابع کشور بیبرنامه مصرف میشوند، رانتخواران و چپاولگران ثروت میاندوزند و شکاف طبقاتی روزبهروز عمیقتر میشود، باید از خیانتی پایدار سخن گفت.
آنجا که سیاستگذاری بدون آیندهنگری و پشتوانهی علمی صورت میگیرد، و مردم تاوان اشتباهات مدیریتی را میپردازند، آن هم خیانت است.
آنجا که اولویتها براساس سلایق جناحی و شخصی و نه منافع ملی چیده میشوند و جای اصل و فرع عوض می شود و مردم فقط در بزنگاههایی مانند انتخابات یا جنگ به یاد آورده و هموطن نامیده میشوند، این هم چهرهی دیگر خیانت است.
در نهایت، خیانت تنها دست دادن با دشمن نیست؛ بلکه هر اقدام، بیتدبیری، کوتاهی، یا سوءاستفادهای که منافع ملی را قربانی منافع فردی یا جناحی کند، خیانت به وطن است.
وطن، بزرگتر از جناحها و سلیقههاست. هرکه به آبادانی، آزادی، رفاه و عزت این سرزمین پشت کند، خائن است؛ چه زیر پرچم بیگانه، چه زیر پرچم نفع شخصی و جناحی.
#علوم_سیاسی
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
Ⓜ️ راه بردگی
چرا سوسیالیسم خطرناک است؟
➕در این اپیزود در مورد این صحبت میشود که چطور حکومتهای سوسیالیست به یک حکومت تمامیتخواه تبدیل میشوند و به این نکته اشاره میشود که چطور ساختار سوسیالیست با برنامهریزی اجتماعی باعث سلب آزادی و مرگ دموکراسی میشود./مدرسه علوم انسانی
✍ پوریا بختیاری
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✴️✴️ طبق گزارش اورشلیم پست و رویترز در حمله اخیر امریکا اورانیوم های ۶۰ درصدی ایران نابود نشدند و پیش از حمله به انباری مخفی منتقل شده بودند
در سفر اخیر نتانیاهو به واشنگتن، ترامپ سیگنال های مثبت برای حمله دوم به نتانیاهو نشان داد و بازه زمانی موج دوم جنگ مشخص شد!
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️⚛ دموکراسی
دمکراسی در معنای حداقلی آن نه ناظر بر يک شیوهٔ زندگی دمکراتیک در همه حوزه ها، بلکه بمعنی نوعی از نظام های سیاسی یا شیوه ای از حکومت و یا «تکنولوژی سیاسی» است که در آن اقتدار سیاسی از رأی و رضایت اکثریت مردم بعنوان سرچشمهٔ اصلی مشروعیت سیاسی نشئت میگیرد.
در دمکراسی بمعنای حداقلی آن حزب یا گروه حاکمه منتخب مردم بر اساس انتخابات آزاد، رقابتی و منظم قدرت دولتی را برای مدتی معین بدست می گیرد و در جهت اهداف اعلام شدهٔ خود اعمال می کند. در دمکراسی حداقلی یا دمکراسی بعنوان روش و تکنولوژی، سیاست و حکومت نیازمند تضمین آزادیهای سیاسی و انتقال آزاد اطلاعات و رقابت ایدئولوژیک در عرصه عمومی است که لوازم حداقل دمکراسی به شمار می روند.
شاید بتوان گفت که دمکراسی حداقلی مفهومی سیاسی است در حالی که دمکراسی حداکثری مفهومی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است که در آن باید آزادیها و حقوق مدنی و عمومی در معنای سیاسی آن بواسطه برقراری میزانی از توزیع عادلانه و عدالت اجتماعی از پشتوانه لازم برخوردار شوند. بنحوی که همه گروههای ذینفع و طبقات اجتماعی بتوانند به شیوه ای نسبتاً برابر در حوزه قدرت دولتی رقابت و مشارکت کنند و در نتیجه فرهنگ دمکراتیک در سطح کل جامعه ورای نخبگان سیاسی گسترش یابد. در حالیکه مفهوم دمکراسی حداقلی و یا سیاسی در نظریه های گذار برجستگی بیشتری دارد، مفهوم دموکراسی حداکثری در بررسی میزان تحکیم و تعمیق و نهادمند شدن دموکراسی مورد تأکید قرار می گیرد.
📖گذار به دموکراسی
✍️حسین بشیریه
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
تصاویری از دریاچه ارومیه که تقریبا مرده
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
محمد درویش: میتوانیم بزرگترین صادرکننده انرژی دنیا باشیم
محمد درویش، فعال حوزه محیط زیست:
هیچ نقطه دیگری در کره زمین نمیتواند ادعا کند که بیشتر از ایران در واحد سطح دریافتکننده انرژی خورشیدی است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✴️❇️ اجرای مکانیسم ماشه چه تبعاتی برای ایران دارد؟
✍ #احسان_کیانی
🔹 #مکانیسمماشه تعبیری است که برای بازگشت تحریمهای شورای امنیت علیه ایران شامل قطعنامههای ۱۶۹۶ (۲۰۰۶)، ۱۷۳۷ (۲۰۰۶)، ۱۷۴۷ (۲۰۰۷)، ۱۸۰۳ (۲۰۰۸)، ۱۸۳۵ (۲۰۰۸)، ۱۸۸۷ (۲۰۰۹) و ۱۹۲۹ (۲۰۱۰) طبق ماده ۳۷ برجام به کار برده میشود. کشورهای اروپایی تهدید کرده اند اگر تا پایان اوت توافقی صورت نگیرد این مکانیسم را به اجرا می گذراند. این اقدام، پیامدهایی بر اقتصاد، دیپلماسی و وضعیت نظامی ایران در گسترده و شدت متفاوتی دارد که به طور خلاصه به این ترتیب قابل ذکر است:
🔰اقتصادی
1⃣ مهمترین پیامد اقتصادی بازگشت #تحریمها ، نظارت بر حملونقل دریایی و محدودیت در ارائه سوخت به کشتیهای ایرانی، چه از مبدأ ایران و چه به مقصد ایران است که میتواند منجر به افزایش هزینه بیمه نفتکشها و کشتیهای ایرانی یا حتی توقف بیمه از سوی بعضی شرکتهای بیمهگذار شود. علاوه بر اینکه به دلیل فضای ایجادشده علیه ایران، ممکن است ایران مجبور شود برای ترغیب خریداران، تخفیف بیشتری ارائه دهد. بنابراین این رخداد در حوزه صادرات نفت، عملاً هزینه (و نه میزان) فروش نفت ایران و همچنین درآمد حاصله از صادرات فرآوردههای نفتی و فلزات را تحت تأثیر قرار میدهد.
2⃣ دومین تأثیر اقتصادی این اقدام، افزایش محدودیتهای بانکی است که تسویه حسابهای ارزی طرفهای خارجی، حتی بانکهای چینی با بانکهای ایرانی را دشوارتر خواهد ساخت. البته عمده این تحریمها و عدم همکاریهای بانکی اکنون از سوی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی نیز اِعمال میشود، ولی این نگرانی وجود دارد که با بازگشت تحریمهای شورای امنیت، گستره کشورهایی که به این تحریمها میپیوندند، بیشتر شود. در واقع با اجرای ماشه ریسک همکاری با ایران از سوی دیگر کشورها افزایش یافته و شرکتها و مؤسسات مالی خصوصی نیز همکاری کمتری خواهند داشت.
🔰دیپلماتیک
- بازگشت پرونده ایران به شورای امنیت، سبب خواهد شد تا آمریکا و اسرائیل بار دیگر با فضاسازی در رسانههای جریان اصلی و عملیات روانی علیه ایران، جمهوری اسلامی را به مثابه تهدیدی برای امنیت جهانی و بازیگری غیرهمکار که ناقض قواعد بینالمللی است، معرفی کنند. گفتنی است که قطعنامههای ۱۷۳۷، ۱۷۴۷ و ۱۹۲۹، اقدامات دیگر کشورها علیه ایران را ذیل ماده ۴۱ فصل هفتم منشور ملل متحد توجیه کردهاند. مادهای که طبق آن «شورای امنیت میتواند تصمیم بگیرد که برای اجرای تصمیمات خود، از اقدامات غیرمسلحانه، مانند قطع کامل یا جزئی روابط اقتصادی، حملونقل، ارتباطات و روابط دیپلماتیک استفاده کند». به بیان دیگر، ادراک منفی ناشی از تداوم پرونده ایران در شورای امنیت، میتواند بر نوع و نحوه همکاری برخی کشورهای ضعیفتر و قدرتهای منطقهای با ایران، تأثیری کاهنده داشته باشد. البته حملات اخیر آمریکا و اسرائیل به ایران و بهویژه تأسیسات هستهای تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مانعی جدی در مسیر ایجاد این برچسب خواهد بود. علاوه بر این، مخالفت چین و روسیه با اجرای #مکانیسم_ماشه ، میتواند از شدت این فضاسازی بکاهد.
🔰نظامی
- مهمترین تبعات این اقدام در حوزه نظامی، احیای تحریمهای تسلیحاتی است که فروش، انتقال یا صادرات مستقیم و غیرمستقیم موشک، جنگنده، بالگرد، تانک، خودروهای زرهی و سامانههای دفاع ضدهوایی را تحت تحریم قرار خواهد داد. همچنین دریافت پشتیبانی فنی، آموزشی و مالی در حوزه نظامی و فروش تسلیحات ایرانی (مانند پهپادها) به دیگر کشورها نیز محدودیت جدی خواهد داشت. نکته مهم دیگر اینکه طبق این تحریمها، ایران نباید به ساخت موشکهای بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هستهای اقدام کند. تفسیرپذیری این گزاره میتواند محدودیتهای جدی بر واردات قطعات، مواد و فناوریهای لازم برای تولید موشکهای بالستیک بگذارد. این موضوع در شرایطی که ایران پس از حملات اخیر اسرائیل درصدد تقویت آفند موشکی و سامانههای پدافندی خود برآمده، میتواند مشکلساز باشد.
- به نظر میرسد به طور موازی، مذاکرات فعال ایران با پکن و مسکو از یکسو و تقویت قدرت نظامی و همچنین ایجاد بازدارندگی در «محدوده خاکستری» از طریق عملیاتهای غیررسمی، میتواند مانع اجرای برخی محدودیتها مانند بازرسی و توقیف نفتکشها و کشتیهای ایرانی از سوی دیگر کشورها شود.
- علاوه بر این اگر اراده مسکو و پکن بر عدم تعهد به اجرای تحریمهای قبلی، ناظر به عدم مشروعیت کشورهای اروپایی برای اجرای این مکانیسم باشد، میتواند اراده برخی کشورهای غیرغربی و نزدیک به این دو قدرت جهانی در عدم همکاری با ایران را نیز تضعیف کند./اندیشکده تهران
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
🔼✴️ کریدور #زنگزور به چه معناست؟
کریدور زنگزور به یک مسیر ارتباطی استراتژیک است که از منطقه زنگزور در جنوب ارمنستان میگذرد و هدف آن اتصال جمهوری آذربایجان به جمهوری خودمختار نخجوان است و پس از جنگ دوم قرهباغ ۲۰۲۰ مطرح شد.
۱. اتصال جغرافیایی:
آذربایجان خواهان یک مسیر زمینی مستقیم از خاک اصلی خود به نخجوان (که از خاک ارمنستان جدا شده) است.
این مسیر از منطقه تاریخی زنگزور (سیونیک در ارمنستان) میگذرد.
۲. اهمیت استراتژیک:
برای آذربایجان، این کریدور دسترسی بدون نیاز به ایران یا ارمنستان به نخجوان را فراهم میکند.
برای ترکیه و آذربایجان، این مسیر میتواند به یک کریدور ترانسقفقاز (اتصال ترکیه به آذربایجان از طریق نخجوان) تبدیل شود.
۳. چالشهای سیاسی و امنیتی:
ارمنستان نگران حاکمیت خود بر منطقه سیونیک است و ممکن است از دادن کنترل کامل این مسیر به آذربایجان خودداری کند
ایران نیز به دلیل تغییر در توازن منطقهای و کاهش نقش خود در اتصال نخجوان، نسبت به این طرح نگرانیهایی دارد
این کریدور می تواند راه ارتباطی ایران با اروپا از طریق ارمنستان را برای همیشه قطع کند!
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️✴️ انحصارطلبی هستهای
🔰آیا روسیه به موضع پیشیناش از برجام در مورد سلب حق غنیسازی از ایران بازگشته است؟
✍شهاب شهسواری خبرنگار گروه دیپلماسی هم میهن
هفته گذشته پس از آنکه پایگاه خبری اکسیوس به نقل از دیپلماتهای غربی مدعی شد که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در پیامی به ایران پیشنهاد دادهاست که ایران گزینه توقف غنیسازی در خاک خود را در مذاکرات بپذیرد، جنجال تازهای در پرونده هستهای ایران شکل گرفت.
روسیه بهعنوان یکی از اصلیترین حامیان دیپلماتیک ایران در مذاکرات هستهای، در سالهای اخیر از حق ایران برای غنیسازی حمایت کردهبود و انتقادهای خود را در مورد برنامه هستهای ایران متوجه دولتهای غربی و بهویژه خروج آمریکا از برجام میکرد.
هرچند مقامهای رسمی ایران و وزارت خارجه روسیه خبر اکسیوس را تکذیب کردند، اما همچنان سوالها در مورد موضع جدید روسیه در قبال برنامه هستهای ایران جواب روشنی پیدا نکردهاست.
وزارت امور خارجه روسیه یک روز پس از انتشار خبر اکسیوس با صدور بیانیهای، «خبرهای برخی رسانهها» را «کارزار کثیف با اهداف سیاسی» برای تخریب روابط روسیه عنوان کرد.
در تهران هم خبر اکسیوس با واکنشی مشابه روبهرو شد و هدف از انتشار این خبر «ایجاد اختلاف و بدبینی» در رابطه ایران و روسیه عنوان شد.
خبرها در مورد پیام مسکو به تهران، درست بلافاصله بعد از آن منتشر شد که روسیه اعلام آمادگی کردهبود اورانیوم غنیشده ایران را به عنوان بخشی از یک توافق میان ایران و غرب از ایران خارج کند و در خاک خود بپذیرد.
روسیه در توافق برجام نیز همین مسئولیت را برعهده گرفتهبود و بخشی از ذخایر اورانیوم غنیشده ایران برای تبدیل به میلههای سوخت هستهای به روسیه منتقل شدند تا اورانیوم غنیشده باقیمانده در ایران در سطح پیشبینیشده در برجام باقی بماند.
ورود بازیگران جدید، بهویژه در صورت توافق تشکیل یک کنسرسیوم سوخت هستهای منطقهای در خاورمیانه، جایگاه روسیه را به عنوان بزرگترین تامینکننده سوخت هستهای جهان تهدید میکند و رقیبی تازه برای این صنعت روسیه ایجاد میکند.
روسیه در کلیه قراردادهای ساخت راکتور هستهای برای کشورهای منطقه از جمله ایران، ترکیه و مصر، به شکلی قراردادها را تنظیم کردهاست که تامین سوخت هستهای مورد نیاز این نیروگاهها توسط خود روسیه انجام شود و پسماند هستهای نیز به روسیه بازگردانده شود. بنابراین به نظر میرسد که به لحاظ اقتصادی چندان برای روسیه بهصرفه نباشد که بازیگران تازهای وارد بازار تامین سوخت هستهای در جهان شوند.
در مجموع ۵ کشوری که بر اساس پیمان عدم اشاعه، حق داشتن سلاحهای هستهای دارند، یعنی روسیه، آمریکا، فرانسه، چین و بریتانیا از زمان انعقاد این پیمان تمام تلاش خود را به کار بردهاند که فناوریهای حساس هستهای در اختیار کشورهای دیگر جهان قرار نگیرد.
بخشی از این تلاش با بهانه نگرانی از اشاعه تسلیحات هستهای توجیه میشود، اما در مجموع این کشور ترجیح میدهند که به لحاظ فناوری هستهای حتی در حوزه صلحآمیز دیگر کشورهای جهان وابسته به فناوریهای اختصاصی این کشورها باقی بمانند.
روسیه نیز از این قاعده مستثنی نیست و تلاش خود را برای وابسته نگه داشتن کشورهای شریک خود در حوزه هستهای به فناوریهای روس ادامه دادهاست.
در واقع به جز ایران تمامی کشورهایی که در دهههای اخیر با روسیه وارد همکاری هستهای شدهاند، حقوق کامل مدیریت و بهرهبرداری از تاسیسات هستهای خود را در قراردادها به صورت اختصاصی به روسیه واگذار کردهاند و کشورهایی مثل مصر و ترکیه که روسیه برای آنها نیروگاههای هستهای ساختهاست، هیچ حقی در مدیریت، بهرهبرداری، تامین سوخت و استفاده از پسماند هستهای ندارند.
ایران به صورت مستثنی از این قاعده توانست در مذاکرات سختی که با روسها داشت، حق بهرهبرداری از تاسیسات هستهای بوشهر را از مسکو بگیرد، اما در مورد نیروگاه هستهای بوشهر هم حق اختصاصی تامین سوخت و استفاده از پسماند هستهای در اختیار روسیه باقی مانده است.
🔰متن کامل
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
🔼✴️ مردی که میبینید، شناختهشدهترین دیپلمات تاریخ عصر جدید ایران است: نصرالله انتظام.
چرا که هیچ ایرانی دیگری نتوانست به جایگاه او برسد: مقام ریاست مجمع عمومی سازمان ملل؛
در شهریور ۱۳۲۹ با کسب ۳۲ رأی از مجموع ۵۱ رأی به این مقام رسید.
انتظام خدمتش رو در وزارت خارجه ایران شروع کرد و پلکان ترقی رو طی کرد. در دوران رضاشاه به معاونت نمایندگی ایران در جامعۀ ملل رسید (جامعۀ ملل نهادی بینالمللی که بین دو جنگ جهانی تأسیس شد و پایه سازمان ملل امروزی بود).
در زمانی که متفقین به ایران حمله کردند، رئیس ادارۀ سیاسی وزارت خارجه بود. انتظام در دهۀ ۱۳۲۰ بارها وزیر شد، سفیر ایران در آمریکا و نمایندۀ ایران در سازمان ملل شد.
🔰توضیح چند تصویر:
مرد سنگینوزنی که در چند عکس میبینید، تریگیو لی هست، سیاستمدار نروژی که اولین دبیرکل سازمان ملل بود.
در یک عکس انتظام و لی به دیدار مصدق رفتهاند. این تصویر در نیویورک هست، وقتی مصدق برای پروندۀ دعوای نفتی ایران و انگلیس به آمریکا رفته بود.
در یک تصویر هم نصرالله انتظام با لی، دبیرکل سازمان ملل، و ترومن، رئیسجمهور آمریکا، سوار ماشینی هستند.
۱✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️✴️ چرا باید منتقدان زندانی را آزاد کنید؟
✍️ هادی صمدی
از منظر تکاملی، هدف اصلی هر سیستم زنده، از سلول گرفته تا جامعه، بقا و سازگاری با محیط متغیر است. جامعهای که نتواند با چالشهای جدید اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی، فناوری سازگار شود، ضعیف شده و در نهایت از بین میرود یا توسط جوامع دیگر مغلوب میشود. و اما تکامل بر اساس تنوع کار میکند. در طبیعت، تنوع ژنتیکی به یک گونه اجازه میدهد تا در برابر بیماریها یا تغییرات محیطی جدید مقاومت کند. به نحوی مشابه در یک جامعه، ایدهها و سیاستها نقش ژنها را دارند. منتقد از جمله افرادیست که بر تنوع افکار جامعه میافزاید. در حاکمیت بدون منتقد همه مجبورند به یک شکل فکر کنند و راهحل واحدی را تکرار کنند. جامعهی بدون منتقد به شدت شکننده است و با اولین بحران پیشبینینشده که راهحل موجود برای آن کارساز نیست، در معرض فروپاشی قرار میگیرد.
منتقدان به طور مداوم ایدهها، استراتژیها و راهحلهای جایگزین را به مخزن ایدههای جامعه تزریق میکنند. حتی اگر نود درصد این ایدهها اشتباه یا ناکارآمد باشند، آن ده درصد باقیمانده ممکن است دقیقاً همان راهحلی باشد که جامعه برای بقا در بحران به آن نیاز دارد. منتقدان، تنوع فکری جامعه را تضمین میکنند. گناه منتقدان ما این است که آنچه را سالهاست در جمعهای خصوصی میشنویم در عرصهی عمومی بیان کردهاند.
هیچ حاکمیتی، هر چقدر هم خیرخواه باشد، معصوم و بیخطا نیست. سیاستها اغلب با پیامدهای ناخواسته همراهاند. در این میان منتقدان مانند سیستم بازخوردی عمل میکنند و اولین کسانیاند که نقاط ضعف، خطرات و پیامدهای منفی یک سیاست را شناسایی کرده و دربارهی آن هشدار میدهند.
منتقد از پدیدهی خطرناک تفکرِ گروهی در میان حاکمان جلوگیری میکند. در تفکر گروهی، افراد برای حفظ هماهنگی و وفاداری به گروه، از ابراز عقاید مخالف خودداری میکنند و در نتیجه تصمیمهای فاجعهباری میگیرند. منتقدان هستند که این حباب را میشکنند.
سرکوب منتقدان، به بهانهی نیاز به انسجام، مانند این است که یک خلبان تمام سیستمهای هشداردهنده کابین را خاموش کند، چرا که صدا آزاردهنده است. این کار ممکن است در کوتاهمدت آرامش دهد اما در نهایت به سقوط هواپیما منجر میشود. اگر از علم پزشکی تمثیلی را وام گیریم حاکمیتی که منتقدان را سرکوب میکند، مانند فردی است که با مصرف داروهای قوی، سیستم ایمنی بدن خود را سرکوب میکند. شاید در کوتاهمدت از شر برخی علائم آزاردهنده، مانند تب که نشانهب مبارزهی بدن است، خلاص شود، اما در برابر کوچکترین عفونتی به شدت آسیبپذیر شده و در معرض مرگ قرار میگیرد.
تکامل درس دیگری هم برایمان دارد. گونههایی که بیش از حد برای یک محیط خاص تخصص پیدا میکنند، مانند جانوری که فقط یک نوع گیاه را میخورد، با تغییر آن محیط به سرعت منقرض میشوند. حاکمیت نیز ممکن است در یک ایدئولوژی خاص، بیش از حد صُلب شود و آبشخور تمام تصمیمات خود را آن ایدئولوژی قرار دهد. منتقدان با به چالش کشیدن مداوم وضعیت موجود، سیستم را مجبور به انعطافپذیری و نوآوری میکنند و از رکود و تصلب آن جلوگیری میکنند و نمیگذارند جامعه در یک مسیر، بیش از حد جلو برود و توانایی تغییر مسیر را از دست بدهد.
مطابق معرفتشناسی تکاملی، اصل بقای شایستهترین فقط در مورد موجودات زنده نیست بلکه در مورد ایدهها هم صدق میکند. وجود منتقدان، محیطی رقابتی برای ایدهها ایجاد میکند. حاکمیت مجبور میشود برای سیاستهای خود دلیل و مدرک بیاورد، از آنها دفاع کند و آنها را در برابر انتقادات بهبود ببخشد. این رقابت باعث میشود سیاستهای ضعیف و ناکارآمد حذف شده و سیاستهای قویتر و شایستهتر جایگزین شوند.
در غیاب نقد، حتی بهترین سیاستها نیز به تدریج ناکارآمد میشوند، زیرا هیچ فشاری برای بهبود آنها وجود ندارد.
از منظر تکاملی، وجود منتقدان یک ضرورت مطلق برای بقای بلندمدت جامعه است. حاکمیتی که منتقدان را ساکت میکند، در واقع خود را از ایدههای نو محروم میکند؛ مکانیسم اصلاح خطا را از کار میاندازد؛ خود را در برابر تغییرات آینده شکننده و آسیبپذیر میکند؛ و راه را برای فساد و ناکارآمدی نظاممند باز میکند.
منتقدان زندانی را آزاد کنید. به خلاف تصور رایج در حاکمیت، در شرایط کنونی بیش از هر زمانی نیازمند تنوع ایدهها هستیم و وحدت کلمه راهکار خروج از بحران نیست. ممکن است شهود شما چیز دیگری بگوید اما بسیاری از یافتههای علمی خلاف شهودند و اتفاقاً راهکارهای علمی کارآمدترند. اگر به راهنمایی علم رفتار میکردیم امروز اینجا نبودیم. علوم را بر شهود خود ارجح داریم. راهکار بسیاری از مشکلات امروز در دستان همان #منتقدان زندانی است که شرایط را طور دیگری دیدند. ای کاش حاکمان اندکی تکامل میدانستند.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✴️🔼پایگاهِ شاتل فضایی اتحادجماهیر شوروی
فراموش و رها شده در بیابان
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️✴️ توهمی به نام «امپراطوری اسلامی»؛ ضرورت تقویت «هویت ملی»
✍️مجید سروند
مقدمه؛
در میانۀ بحرانیترین روزهای منطقه و کشور، آنگاه که ایران درگیر جنگی چندروزه با رژیم صهیونیستی بود، علیرضا نبویان، نمایندۀ عضو جبهۀ پایداری در مجلس، در اظهار نظری عجیب اعلام کرد: «ایران دیگر صرفاً قدرت منطقهای نیست، بلکه در حال تبدیل شدن به یک امپراطوری اسلامی است». شاید در نگاه نخست، چنین اظهاراتی را بتوان نادیده گرفت و بیارزش خواند؛ اما واقعیت این است که سخنان اینچنینی، اگرچه اغلب بیپایه و اساساند، اما در عمل هزینهزا بوده و حتی بهنوعی بر سیاستهای کلان تأثیرگذارند. از همینرو، نیازمند بررسی و پاسخگویی دقیق هستند. در این یادداشت، بر آنم که نخست بیپایگیِ نظریۀ «امپراطوری اسلامی» را نشان داده و سپس با تأکید بر ضرورت تقویت هویت ملی، به بررسی ارکان اصلی آن بپردازم؛ هویتی که میتواند هم بنیان انسجام داخلی باشد و هم سپری در برابر تهدیدهای خارجی.
۱. توهم امپراطوری اسلامی؛ روایتی وارونه از تاریخ و واقعیت
طرح ایدۀ «امپراطوری اسلامی» نهتنها از نظر ژئوپلیتیکی و فرهنگی غیرواقعگرایانه است، بلکه با هویت تاریخی و دینی ایران نیز در تضاد است. ایرانِ امروز، در امتداد یک تاریخ کهن و پرفرازونشیب، شیعهمحور است؛ تشیعی که نه در متن خلافت اسلامی بلکه در حاشیۀ آن و در مقام نوعی آرمانگرایی و مقاومت در برابر نظم سیاسی-مذهبی مسلط شکل گرفت.
فراتر از این، ایران از نظر زبانی، فرهنگی، و تمدنی نیز با جهان عرب تفاوتهای بنیادین دارد. ایران ریشه در فرهنگ هندواروپایی دارد، حال آنکه اعراب و جهان عرب بر بستری از زبان و سنتهای سامی شکل گرفتهاند. اگرچه در طول تاریخ همزیستی و تأثیرپذیری فرهنگی میان این حوزهها وجود داشته، اما تمایزات هویتی همچنان پابرجاست. نگاهی به واکنش دولتهای عربی در جریان جنگ اخیر با اسرائیل نیز بهروشنی این واقعیت را نشان داد؛ نهتنها حمایت نظامی و رسانهای در کار نبود، بلکه در بیشتر موارد، موضعی محافظهکارانه و منفعل اتخاذ شد؛ آن هم در برابر کشوری که بهظاهر پرچمدار «امت اسلامی» بود.
بدینترتیب، تصور «امپراطوری اسلامی» نهفقط در عمل پشتوانهای ندارد، بلکه دقیقاً برخلاف واقعیتهای فرهنگی، سیاسی، و تاریخی منطقه و ایران است؛ توهمی که نهتنها بیثمر، بلکه آسیبزا و واگرایانه است.
۲. ضرورت بازگشت به «هویت ملی»
در وضعیت کنونی، آنچه ایران را به مثابه یک ملت زنده، یکپارچه، و مقاوم نگاه داشته، نه رؤیاهای ایدئولوژیک و امپراطوریسازی، بلکه «هویت ملی» است. در «اندیشه ایرانشهری»، اگرچه مفهوم «امپراطوری» سابقه دارد، اما این مفهوم همواره معنایی فرهنگی، تمدنی، و البته مبتنی بر مدارا داشته است، نه سلطهگری و توسعهطلبی بر ملتهای دیگر. در عصر جدید که مرزهای ملی هم از نظر حقوق بینالملل و هم از حیث احساسات عمومی ملتها دارای تقدس خاصیاند، هرگونه شعار امپراطوری از اساس با عقلانیت سیاسی امروز ناسازگار است.
دفاع از کشور، مقاومت در برابر دشمن خارجی، و تلاش برای انسجام داخلی تنها زمانی میسر میشود که بنیانِ آن، بر پایۀ «ملت، سرزمین، فرهنگ، و اندیشۀ ایران» استوار باشد؛ ملتی با تاریخی دیرپا، فرهنگی غنی و مردمی متکثر که در عین تفاوت، گرد یک هویت واحد گرد آمدهاند.
۳. ارکان هویت ملی
هویت ملی مفهومی جامع و چندلایه است. عناصر اساسی هویت ملی ایران را میتوان چنین برشمرد:
تاریخ و خاطرات مشترک؛ سرزمین؛ زبان؛ فرهنگ و هنر و ادبیات؛ حاکمیت مستقل و یکپارچه؛ و مذهب؛ که در ایران غالباً با تشیع عجین شده و هرچند رکنی اساسی است و نقش مهمی ایفا داشته، اما تنها یکی از اجزای هویت ملی ما به شمار میرود، نه تمام آن.
بنابراین، «هویت ملی» در واقع مجموعهای از ویژگیهای مشترک و احساس تعلق به یک واحد سیاسی و فرهنگی است که همۀ ایرانیان ـ فارغ از قوم، مذهب، یا گرایش سیاسی ـ در آن سهیماند.
نتیجه؛ راه نجات، بازگشت به «هویت ملی»
در شرایطی که منطقه در التهاب است و افقها ناپایدار، بجای دلخوشکردن به شعارهای واهی چون «امپراطوری اسلامی»، باید به ایران بازگشت و گفتمان ملیگرا را بازسازی کرد. این گفتمان نهتنها ظرفیت همافزایی میان اقوام، مذاهب، و گرایشهای گوناگون را دارد، بلکه میتواند مبنای احیای اعتماد عمومی و ارتقای سرمایه اجتماعی باشد.
«هویت ملی» مفهومی است فراگیر که در آن کسی در گوشهای از این سرزمین، شهروند درجه دو و غیرخودی تلقی نمیشود و برعکس، همه را به یک چشم و برابر میبیند. تنها بر بنیاد چنین باوری است که میتوان در برابر دشمنان ایستاد، جامعه را ترمیم کرد، و به سوی آیندهای روشن گام برداشت.
#اندیشهسیاسیایران #امپراطوریاسلامی #هویتملی
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✴️❇️ اینترنت ملی؛ پیشدرآمد یک فاجعه!
✍️ محمد پارسی
🔻میگویند چیزی در راه است؛
شبکهای «ملی»، اطلاعاتی «مطمئن»،
و اینترنتی «ایرانی»...
اما ما که سالهاست واژهها را زندگی کردهایم، میدانیم پشت این ترکیبهای محترمانه، اغلب حقیقتی خشن خوابیده است.
🔒 اینترنت ملی؟ یا قفس نامرئی دیجیتال؟
ایده این است:
از جهان جدا شو، برای خودت باش، امن باش، مستقل باش.
اما کسی نمیپرسد:
آیا میشوداز جهان جدا شد و ادای توسعه را درآورد؟
اینترنت ملی اگر روزی بهتمامی اجرا شود،
یعنی:
قطع دسترسی آزاد،
زندهبهگور کردن کسبوکارها،
سانسور در ابعاد کره شمالی
و حذف مردم از گفتوگوی جهانی
🔻 فقط زیرساخت نیست؛ سرنوشت است
موضوع فقط کابل و دیتاسنتر نیست؛
حرف از آینده است.
حرف از نسلهاییست که دیگر نخواهند توانست
بیاجازه ببینند، بخوانند، بفهمند، و فکر کنند.
و در این مسیر،
ما نه مستقل، که منزوی خواهیم شد.
🔹 مراقب واژهها باشید؛
دروغها با اسمهای شیک میآیند
«ملی» همیشه نشانهی خیر نیست
وقتی آزادی فشرده میشود تا در سرور داخلی جا بگیرد، اسمش را میگذارند شبکهی ملی اطلاعات
اما این همان داستان قدیمیست:
زندان با پنجره،
سانسور با لبخند،
و خاموشی با واژههایی که برق میزنند.
🔹 آینده را قطع نکنید
کاش تصمیمگیران بدانند:
آنچه در اینترنت جهانی جریان دارد، صرفاً ویدیو و پیام نیست؛
بلکه حیات است.
نفس اقتصاد، آموزش، پژوهش، هنر، مشارکت و زیست مدرن است.
و قطع آن، نه پیشرفت، که پسرفت تاریخیست
🔹 این یک هشدار است!
ما هنوز آنجا نرفتهایم،
اما نشانهها پیداست
فیلتر پشت فیلتر، اختلال پشت اختلال،
و وعدههای خندهدار برای «جایگزینهای داخلی»
راهی که پیشروست، خطرناک است.
و اگر ادامه یابد، ما شاهد مرگ تدریجی ارتباط خواهیم بود
در سکوتی از نوع دیجیتال
و اگر گام بردارید، راه بازگشتی نخواهد بود
🔹ما در آستانه یک تصمیم تاریخی ایستادهایم
و تاریخ، با هیچکس شوخی ندارد.
اگر شبکهای بسازید که مردم را از جهان جدا کند، اگر ارتباط را کنترل کنید به جای اینکه قدرش را بدانید
اگر آزادی را در نامهای فریبنده دفن کنید،
آنگاه چیزی که خواهد ماند،
نه امنیت است، نه استقلال؛
بلکه جامعهای است خشمگین تر و فردایی تاریکتر !
و در یک جمله؛
اینترنت ملی، چیزی غیر از فاجعه ملی نیست
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️✴️ مکانیسم ماشه کاغذپاره است یا توپخانه پر از گلوله؟
✍️ اسفندیار خدایی
حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان، مکانیسم ماشه را تفنگ بیفشنگ میداند، اما حمید ابوطالبی میگه: مکانیسم ماشه توپخانه پر از گلوله است که ایران را....
🔹 مکانیسم ماشه چیست؟ و چرا از جنگ ۱۲ روزه خطرناکتر و خسارتبارتر است؟
🔹 جنگ اخیر فقط یک تله برای فعالسازی مکانیسم ماشه و بردن ایران تحت بند هفتم منشور سازمان ملل بود.
🔹 سرنوشت کشورهایی که زیر بند هفتم منشور سازمان ملل قرار گرفتند چه شد؟ عراق، لیبی، یوگسلاوی، کرهشمالی، طالبان افغانستان، سودان و سومالی
🔹 مکانیسم ماشه و جنگ ۱۲ روزه فرصتی برای بازنگری سیاست خارجی و تجدید نظر در آمریکاستیزی و اسرائیلستیزی است.
🔹 چرا ما باید کاسه داغتر از آش باشیم؟ اسرائیل ۲۰۰۰ کیلومتر دورتر از ماست و هیچ مشکل مرزی یا دعوا و رقابت تجاری نداریم؟
🔹 پنجاه سال است که تمام اولویت ما شده آمریکاستیزی و اسرائیلتیزی، آیا هنوز باید همین راه را ادامه دهیم؟
🔹 اسرائیلهای دیگری هم در کمین ایران نشستهاند که از اسرائیل نتانیاهو خطرناکترند...
مکانیسم ماشه کاغذپاره است یا توپخانه؟
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️✴️ سوءمدیریت و حمله نظامی
اگر باز هم تصمیم نگیرید!
✍ رحیم قمیشی
ما حق نداریم به دلیل وجود سوءمدیریت در داخل کشور، به استقبال دخالت بیگانگان برویم، آنهم بیگانگانی که در شرور بودن و جنایتکار بودنشان، شکی نداریم. اما حاکمان هم باید بدانند وقتی که از دادن "وعده" بهبود شرایط هم، ابا میکنند، وقتی یک زندانی سیاسی را برای دلخوشی آزاد نمیکنند، وقتی حاضر نیستند به یکی از ضعفها و یا کوتاهیهایشان اعتراف کنند، بپذیرند استفاده نکردن آنها از اندیشمندان دلسوز کشور در مدیریت، منجر به فجایع فعلی شده، و حتی برپا شدن جنگ ۱۲ روزه هم درصد زیادی از آن، ناشی از بلوفها و سخنرانیهایی بوده که میتوانست وجود نداشته باشد، آدمی به فکر میرود؛ نکند تهدید خارجی رفع شود و باز برگردیم به همان شرایطی که با چشمان خودمان از بین رفتن ایران را میدیدیدم!
آنها که در شرایط بحران و نیازمندی به حمایت مردم، یک کلمه وعده تغییر سیاستها و بهتر شدن وضعیت مردم را نمیدهند. آنها که حاضر نیستند بپذیرند معضلات مهمی در کشور بهوجود آمده، آنها که نمیفهمند "تغییر" یعنی نفس کشیدن جامعه، "نقد" یعنی نجات کشور از انحراف، جای منتقد زندان و حصر و دادگاه نیست، نمیدانند دست مخالف دلسوز را باید بوسید که امکان پیدا کردن نقاط ضعف را میدهد. آنها که حاضر نیستند به اندکی تغییر در سیاستهایشان داده، نصایح دلسوزان را بشنوند، آیا در مصیبهای گریبانگیر کشور، واقعاً بیتقصیرند؟ آیا شایسته حمایتهای بی قید و شرطند؟
همین امروز کارهایی "میشود" انجام بشود. که چهار ماه دیگر خواهیم گفت "میشد" انجام بشود. و کاش انجام شده بود! همان وقتی که دیگر خیلی دیر شده. چه در ابتکاراتی برای مذاکره. چه در تغییرات مهمی در داخل. ما دلمان میسوزد از بیعملی مطلق مقامات، در این شرایط حساس. ما دلمان میسوزد از اینکه نشستهایم و فرو رفتن ایران در باتلاق تهدید تحریمهای گسترده و تهدید حمله و تهدید خرابکاری نفوذیها و تهدید مهاجرت نخبگان و تهدید دودستگی و تهدید ناکارآمدیها را میبینیم. و کاری از دستمان برنمیآید. جز نگاه کردن!
ما با دخالت اسرائیل و آمریکا در تعیین سرنوشتمان مخالفیم. اما مردمی که امید به بهبود نداشته باشند، به سرعت تبدیل میشوند به تماشاچیانی که ترجیح میدهند تماشا کنند؛ کدام پیروز میشود، کدام شکست میخورد! راهحلها سادهاند. فقط اندکی شجاعت نیاز دارند، اندکی واقع بینی و پذیرش اشتباهات گذشته! وقتی دلسوزان میگویند از مردم همهپرسی کنید آیا خواهان ادامه غنی سازی هستند یا نه، از مردم بپرسید چه نوع سیستمی را دوست دارند. از اندیشمندان بپرسید راه برون رفت از بحرانها چیست... این، خدمت است به کشور، نه خیانت! خیانت را آنها میکنند که توصیه میکنند، همین راه را همچنان بروید! در حالی که میدانند ادامه این راه فقط نابودی در پی دارد. هم نابودی کشور زیبایمان، هم نابودی امیدهای مردم
اگر تصمیم نگیرید، اگر تغییر ندهید، اگر شجاعت پذیرش واقعیتها را نداشته باشید و بخواهید فکر کنید هیچ خبری نیست، فقط ایران نابود میشود و امیدهای مردمی که نجیبانه صبوری میکنند.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✴️❇️ ۴ نشانه احتمال ازسرگیری جنگ ایران و اسرائیل از نگاه نیوزویک!
نشریه نیوزویک چهار نشانه را به عنوان دلایل احتمالی برای ازسرگیری درگیری نظامی اسرائیل و ایران تشریح کرده است.
این نشریه آمریکایی روز پنجشنبه، ۱۹ تیر، نوشت هم ایران و هم اسرائیل به سرعت در حال تجدید قوای نظامی خود هستند؛ ایران به بازسازی پدافند آسیبدیده خود روی آورده و به فکر خرید سامانههای موشکی از کشورهای دوست برای پدافندش افتاده است.
اسرائیل نیز در کنار تجهیز بیشتر به مهمات پیشرفته و سیستمهای دفاع موشکی دقیق برای جایگزینی با تسلیحاتی که در جنگ اخیر به کار برد، تحرکات در منطقه از جمله گشتهای هوایی در لبنان را افزایش داده و نیروهای ذخیره بیشتری را برای پشتیبانی از نیروهای خط مقدم و غیرنظایمیان دوباره فعال کرده است.
ابهام در مورد میزان آسیب وارده به برنامه هستهای ایران در نتیجه حملات آمریکا و اسرائیل آن هم در شرایطی که ایران هنوز بر ادامه غنیسازی اورانیوم و توسعه سانتریفیوژها اصرار دارد و همزمان بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تأسیساتش را تعلیق کرده، دومین دلیل برای احتمال تکرار درگیری نظامی از نگاه نیوزویک است بهویژه اینکه هنوز افق روشنی برای مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا نیز بر سر برنامه اتمی ایران دیده نمیشود.
این نشریه همسویی و همافزایی دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو را که در نشستهای اخیر این دو رهبر (در دیدار این هفته نخستوزیر اسرائیل از کاخ سفید) دیده شد، سومین نشانه این دانسته که جنگ اسرائیل و ایران قابل تکرار است.
نیوزویک تحرکات تهاجمی حوثیهای متحد تهران در حمله به اسرائیل را که این هفته هم به صورت شلیک موشک بالیستیک به اسرائیل و هم دو مورد حمله به دو کشتی و غرق کردن آنها در دریای سرخ به تصویر کشیده شد و قابلیت نظامی رو به رشد حوثیها را نشان داد، علامت دیگری از «راهبرد گستردهتر ایران برای فشار بر اسرائیل و مختل کردن خطوط کشتیرانی» دانسته و نوشته است که افزایش این نوع از خصومتها، احتمال ورود دوباره آمریکا به رویارویی نظامی مستقیم در منطقه را افزایش میدهد./اکونومیست فارسی
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️⚛ دروزی (دروزیان) چه کسانی هستند؟!
دروزیها (یا دروزیان) پیروان یک مذهب یکتاپرست هستند که در قرن ۱۱ میلادی در منطقه شام (شامل سوریه، لبنان و فلسطین) به وجود آمد. آنها شاخهای از اسلام شیعه اسماعیلی بودند، اما با گذشت زمان، آموزههایشان به شکلی متفاوت و اغراق آمیز تحول یافت و اکنون دین دروزی یک دین مستقل است. تک همسری و ممنوعیت تغییر دین، پنهان کاری مذهبی(آموزه های اصلی دین را فقط افراد به اصطلاح مطلع یا عاقل آشکار است) از ویژگی های این دین است، همچنین زبان آن ها عربی و از لحاظ قومیتی عرب محسوب می شوند و جمعیتی حدود یک میلیون نفری در سرار جهان که عمدتا در لبنان، سوریه و اسرائیل ساکن هستند
🔰 چرا اسرائیل از دروزیها حمایت میکند؟
دروزی ها در ارتش و نیروهای امنیتی و پلیس حضور فعالی دارند و حتی بعضی از آن ها دارای پست های رده بالایی هستند از این رو وفاداری نظامی و سیاسی نسبی آنها به دولت اسرائیل باعث شده تا اسرائیل به آنها به چشم «اقلیت وفادار» نگاه کند.
دروزی ها در در مناطق مرزی با سوریه و لبنان، دروزیها جمعیت قابل توجهی دارند. اسرائیل سعی کرده است با کسب حمایت دروزیهای جولان یا حتی نفوذ در بین دروزیهای لبنان و سوریه، درگیریهای آینده در مرز شمالی را مدیریت کند.
دروزیها به دلیل تفاوت دینیشان اغلب توسط گروههای افراطی سنی (مثل داعش یا النصره) مورد تهدید هستند. از این رو، دروزیها در سوریه و لبنان هم گاهی برای دفاع از خود به همکاری با دشمنان مشترک (از جمله اسرائیل) روی میآورند.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology