30420
@Nashraasoo فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیقتر به مباحث امروز تماس با ما: 📩 editor@aasoo.org 🔻🔻🔻 آدرس سایت: aasoo.org اینستاگرام: instagram.com/NashrAasoo فیسبوک: fb.com/NashrAasoo توییتر: twitter.com/NashrAasoo
کارنامهی ارامنهی ایران در دوران مشروطیت
✍️ اسفندیار دواچی
«در میان تاریخنگارانِ غیرارمنی ایران، تنها معدودی، همانند اسماعیل رائین، خسرو شاکری و ژانت آفاری به اندازه و شیوهای در خور به نقش پررنگ ارامنه در دوران مشروطه پرداختهاند. احمد کسروی نیز در لابهلای دو گزارش خود از انقلاب مشروطه، رشتههایی پراکنده اما ارزشمند از مبارزات فداییان ارمنی را بهدست میدهد. در میان مورخین ارمنی، کارهای حوری بِربِریان، احتمالاً نخستین پژوهشهای جامع، تحلیلی و آکادمیک در این باب است. اما منابعی که به زبان ارمنی نوشته شدهاند و احیاناً دادههای خام بیشتری را میتوانند در اختیار ما بگذارند، هنوز به فارسی برگردانده نشدهاند. هر چند که رگههایی از این منابع دست اول، در برخی آثار و مقالات نویسندگان ارمنی نقل شده است. »
@NashrAasoo 💭
ادبیات ایران پس از انقلاب اسلامی: تولید و گردش آن در ایران و جهان
✍️ لتیسیا نانکوئت در گفتوگو با آرمین امید
لتیسیا نانکوئت استاد دانشگاه نیو ساوث ولز در سیدنی و پژوهشگر حوزهی ادبیات معاصر فارسی است. او بر تولید ادبی، تاریخ نشر، گردش جهانی ادبیات و ادبیات دیاسپورای ایرانی تمرکز کرده و در سالهای اخیر مقالات و آثار مهمی را دربارهی ادبیات پس از انقلاب، ادبیات مهاجرت و فرهنگ چاپ منتشر کرده است. از میان آثار او میتوان به شرقشناسی در برابر غربشناسی: تصویرپردازیهای ادبی و فرهنگی میان فرانسه و ایران پس از انقلاب اسلامی و کتاب مهم ادبیات ایران پس از انقلاب اسلامی: تولید و گردش آن در ایران و جهان اشاره کرد که تصویری جامعهشناختی از میدان ادبی ایران و نحوهی گردش آن در داخل و خارج از کشور ارائه میدهد. به مناسبت انتشار کتاب اخیر، با او دربارهی ادبیات ایران پس از انقلاب گفتوگو کردهایم.
@NashrAasoo 💭
دستاوردهای جامعهمان را باور کنیم
پرستو فروهر
از پنجرهی یک آپارتمان در طبقهی بیستوچندمِ یک برجِ مسکونی، جایی در غربِ تهران، اگر به شهر نگاه کنی انگار چشم به خفگی و مرگ دوختهای. برجِ میلاد آنقدر محو بود که انگار داشت پودر میشد و میریخت. آلودگیِ هوا از آن بالا مهیبتر به نظر میآید تا وقتی که روی زمین راه میروی و نفسش را میکشی. به این تصویرِ هولناک خیره مانده بودم که صاحبخانه گفت: «وقتی پهپادها قِژقِژ رد میشدند باید این منظره را میدیدی. مثل بازیهای کامپیوتری بود. دود که بلند میشد، اما میدانستی که جایی آوار شده و آدمهایی مردهاند.» بعد سعی کرد که صدای پهپادها را تقلید کند. پرسیدم: «چه کار میکردی؟» گفت: «هیچی، مات و مبهوت فقط تماشا میکردم.»
@NashrAasoo 💭
دستاوردهای جامعهمان را باور کنیم
✍️ پرستو فروهر
«چند روز پیش از سفر، دوستی تبعیدی با تلخی برایم تعریف کرد که در مهمانیای شاد و شنگول، میان جامِ شراب و بحثِ سیاسی، آقای دکتر یا مهندسِ متشخصی گفته بود: «خوب، همه قیمتی دارند و قابلِ خریدناند.» در مصداقِ این افاضه هم نامِ من را برده بود. مشت نمونهی خروار است. من از اینکه نامم اینگونه نقلِ چنین پرحرفیهای مبتذلی شده بود، آزرده بودم. هیاهوی آنها در ذهنم تودهای از مور و ملخ شده بود که جایی کمین کرده بود تا دوباره بر سرم آوار شود. به تهران که رسیدم، ساعت سهِ پس از نیمهشبِ دوازدهم آبانماه بود. پروازم نخستین پروازِ یک شرکت هوایی اروپایی بود که بعد از ماهها تعلیق به ایران میرفت. فرودگاه خلوت و سوتوکور بود و من بیاختیار شادیِ کودکانهای حس میکردم؛ از دیدنِ بستگانم که خوابآلود اما بشّاش منتظرم بودند، از رسیدن به تهران که بیش از همیشه دلم برایش تنگ شده بود، و از شوقِ تجربهی زندگی در شهری که دلهرهی فروغلتیدنش به جنگ و ویرانی، ماهها کابوسِ من شده بود.»
@NashrAasoo 💭
«پاییز امسال نیز، به رسم هرساله، برای برگزاری آیینِ دادخواهانه در بیستوهفتمین سالگردِ قتلِ سیاسی-حکومتیِ مادر و پدرم، پروانه و داریوش فروهر، به ایران رفتم.وقایعی که در تابستان رخ داده بود، سایهی سنگین خود را بر این سفر نیز میانداخت: حملهی نظامی به ایران؛ سیاستهای فاجعهبارِ نظامِ حکومتی که سببسازِ حمله شده بود و هنوز هم دستبردارِ آن نبود؛ اختلافهای عمیق میان مخالفان حکومت، که با جنگ به نقطهی عطفی آشکار رسید و کشمکشهای خصمانهای در پی داشت؛ و نیز احتمالِ دوبارهی جنگ که سایهی شومش بر سر ایران افتاده بود، انگار بمبی عملنکرده باشد. هنوز هم هست.»
aasoo.org/fa/articles/5240
@NashrAasoo 🔻
یادهایی از فریدون رهنما، فصلی از یک گفتوگوی بلند با نازی عظیما🔺
«اگر بخواهم شخصیت فریدون را توصیف کنم باید ــ به تعبیر فروغ فرخزاد ــ بگویم کسی که مثل هیچکس نیست. فریدون در هیچ مدل یا قالبی نمیگنجید که بتوانم بگویم فلان اخلاقش مثل فلانی بود. اما میتوانم جزئیات شخصیتش را توصیف کنم. اولاً به شدت پرشور بود و رفتارش با دیگران، با سنگ، با گیاه، با همهچیز رفتاری عاشقانه بود. بسیار خوشبین و امیدوار بود و پر از شور و هیجان.»
@NashrAasoo 💭
یووال نوح هراری: برای تغییر دادن آیندهی خود، باید شیوهی آموزش تاریخ به کودکان را تغییر دهیم.
هدف از یادگیریِ تاریخ نه به یاد سپردن گذشته بلکه رهایی از بندِ گذشته است.
@NashrAasoo 💭
در میانهی پادشاهی پنجاهسالهی ناصرالدینشاه، رفتهرفته تغییراتی اندک، اما معنادار، در وضعیت نامساعد یهودیان ایران پدیدار شد. در حقیقت، نخستین سفر ناصرالدینشاه به اروپا (۱۸۷۳) و دیدار او با نمایندهی آلیانس فرانسه، سرآغازی بود در بهبود نسبیِ وضعیت یهودیان.
aasoo.org/fa/articles/5201
@NashrAasoo 🔻
«ماگه رحمانی نخستین زن تذکرهنویس افغان است که موضوع کار خود را زنانی قرار داده که تاریخنگاری رسمی آنها را نادیده گرفته است. او در کتاب «پردهنشینان سخنگوی»، هشت قرن از تاریخ ادبیات فارسی را در گسترهای از ماوراءالنهر، ایران، افغانستان و هند مرور میکند.»
aasoo.org/fa/articles/5215
@NashrAasoo 🔻
«ایران امروز، از دید بسیاری از اندیشمندان، در برخی لایههای فرهنگی و اجتماعی شباهتی نمادین با روزگار واپسین ساسانیان دارد؛ نه در صورت، بلکه در معنا. در اواخر ساسانیان، ایران در ظاهر امپراتوری نیرومندی بود، اما از درون فرسوده و پراکنده بود. دین به جای آنکه سرچشمهی اخلاق و روشنایی باشد، ابزار قدرت شده بود. موبدان بیش از آنکه راهنمای روح باشند، نگهبانان نظم کهنه بودند. میان دربار و مردم شکافی ژرف پدید آمده بود؛ اشراف در تجمل میزیستند، و مردم در رنج و بیاعتمادی. حقیقت در پس لایهای از تزویر و ترس پنهان بود.»
aasoo.org/fa/articles/5229
@NashrAasoo 🔻
«زنانی سیاهپوش، با عبایههایی که از سر تا قوزک پایشان را پوشانده، در زیر هرم آفتاب جنوب ایران، با چهرههایی خسته و مستأصل ــ این تصویر رایجی است که از زنان عرب ایران در رسانهها میبینیم. کمی بیشتر که بگردیم، داستان این زنان به قتلهای ناموسی، ازدواجهای اجباری، خودکشیهای از سر ناچاری، کمآبی و فقر و کمسوادی گره خورده است. این رنجها و آن عبایههای سیاه گرچه بخشی از واقعیت زندگی بسیاری از این زنان است اما همهی ماجرا نیست.»
aasoo.org/fa/articles/5197
@NashrAasoo 🔻
«پس از مهاجرتم بارها با این پرسش که «چه زمانی چشمهایتان باز شد؟» یا با صورت سادهتر آن «از چه زمانی یک مخالف شدی؟»، مواجه شدم. ناممکن است که بتوان پاسخی به آن داد. در خود این پرسش تحریفی عامدانه وجود دارد. درست همانطور که سوفسطاییان باستانی میپرسیدند «چه زمانی از کتکزدن والدینت دست کشیدی؟» اگر بگویی دست کشیدی، به این معناست که زمانی مشغول کتکزدنشان بودی و اگر بگویی دست نکشیدی به این معناست که هنوز هم مشغول کتکزدنشان هستی. اما من هیچگاه آنها را کتک نزدهام.»
aasoo.org/fa/articles/5226
@NashrAasoo 🔻
«اکنون وضعیت مدرسه به علت ناتوانی در خوانا و نویسا کردن دانشآموزان شبیه به دریاچهی ارومیه است که به بیابان ارومیه تبدیل شده؛ مدرسه هم که اقلیم فرهنگ است حالا دیگر وجود ندارد. وقتی از خشک شدن دریاچهی ارومیه حرف میزنیم این وضعیت مشهود و ملموس است؛ وقتی از فرونشست زمین صحبت میکنیم همه میتوانند آن را ببینند و حس کنند. اما بحران مدرسه را نمیتوان به سادگی دید.»
aasoo.org/fa/articles/5225
@NashrAasoo 🔻
شهر به روایت من
نگاهی روایتمحور به آرشیو تصویری ساسان توکلی فارسانی
🎥 سوما نگهدارینیا و منصور محمدی
✍️ ساسان توکلی فارسانی، عکاس، فیلمبردار و طراح تیتراژ، در دهههای ۷۰ و ۸۰ شمسی بیش از ۵۰ تیتراژ برای سریالهای فارسی طراحی کرده است. او همچنین با تمرکز بر ثبت مستند زندگی روزمرهی ایرانیان از لنز دوربینش، لحظات گذرایی از زندگی اجتماعی ایرانیان در دههی هفتاد و هشتاد را ثبت کرده و در سالهای اخیر این آرشیو گسترده را در صفحهی اینستاگرام خود منتشر میکند؛ این مجموعه شامل اسنپشاتهایی از حال و هوای شهری و اجتماعی آن دوران است که به عنوان منبعی برای پژوهشگران و علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران، مورد توجه قرار گرفته است. این ویدئو گفتگوییست با آقای فارسانی دربارهی این آرشیو، که نه تنها شامل اسناد تصویریست، بلکه بازتابی از یک نگاه خاص، یک مواجههی فردی با تاریخ، و تلاشی برای زنده نگه داشتن تجربههای زیستهی مردمان ایران در دهههای هفتاد و هشتاد شمسی است.
@NashrAasoo 💭
«وقتی همه میدانند که همه میدانند»؛ مروری بر کتاب جدید استیون پینکر
روحالله رمضانی
قلمرو زبان و ارتباط زبانی نیز از نگاه تبیینگر پینکر دور نمیماند. او زبان را بزرگترین فناوریِ تولید دانش مشترک میداند. زبان فقط وسیلهای برای انتقال اطلاعات نیست. هر واژه و هر جمله دعوتی است به عَلَنیت. ما از طریق گفتن، جهان را توصیف نمیکنیم بلکه میسازیم. او معتقد است که بسیاری از ظرافتهای زبانی ــ برای مثال، کنایه، استعاره، تعارف، ایهام ــ تلاشی برای تنظیمِ مرزِ میان دانایی خصوصی و عمومی است. ما در گفتوگو مدام میان گفتن و نگفتن در نوسانایم، چون میدانیم که هر کلمه میتواند مرز میان ذهن و جامعه را جابهجا کند. ادب در واقع هنری برای کنترل عَلَنیت است.
«نقش ارامنهی ایران در انقلاب مشروطه، پیچیدگیهای خاص خود را دارد. بخش عمدهای از این پیچیدگیها به خاستگاه مبارزان مشروطهخواه ارمنی باز میگردد. در بازهی زمانی تابستان ۱۹۰۸ تا بهار ۱۹۱۲ دویست تا سیصد نفر از ارامنه در نبردهای آزادیخواهانهی ایران شرکت جستند.خاستگاه بیشتر این افراد قفقاز جنوبی (گرجستان، آذربایجان و ارمنستان امروزی) بود نه ایران. در واقع، بسیاری از مبارزین و فداییان ارمنی، از جمله یفرمخان، از رعایای «مملکت محروسهی ایران» نبودند.»
aasoo.org/index.php/fa/articles/5220
@NashrAasoo 🔻
«در سال ۲۰۲۵، خوشبینی دربارهی ادبیات ایران دشوار است، زیرا بخش زیادی از میدان ادبی به تعلیق در آمده: کتابها در انتظار مجوز انتشارند، نویسندگان تهدید میشوند و سازوکار سانسور تقویت شده است. با این حال، در تاریخ ادبیات ایران همیشه چنین دورههایی وجود داشته و باید امیدوار بود که این نیز بگذرد. بهنظر من، بازار کتاب ایران سرانجام به بازار جهانی کتاب خواهد پیوست و این تحول تأثیرگذاری این ادبیات را دگرگون خواهد کرد. انزوای ادبیات ایران سبب شده است که تعامل مداومی میان ایران و جهان وجود نداشته باشد.»
aasoo.org/fa/books/5237
@NashrAasoo 🔻
«چهرهی مطبوعات معاصر»؛ یک مرجع بیهمتا
✍️ سیروس علینژاد
«چهرهی مطبوعات معاصر عنوان کتابی است که در سال ۱۳۵۱ منتشر شده و هرگز تجدید چاپ نشده است. پس چرا حالا به سراغ آن رفتهام و دربارهاش مینویسم؟ چون یک کتاب مرجع است و کتابهای مرجع کهنه نمیشوند. علاوه بر این، کتابی است که در زمان انتشار، اهمیت چندانی نداشت و یک کتاب خانوادگی به حساب میآمد؛ خانوادهی مطبوعات. کسانی که در آن حضور دارند، همه اهل مطبوعاتاند، یعنی مطبوعاتیهای قدیمی و پیش از انقلاب، که بیشترشان در آن ایام جوان بودند و مراجعه به کتاب برای شرح احوال آنها چندان ضروری نبود، اما هرچه زمان گذشت باشندگانش پیر و سالخورده شدند یا از دست رفتند. حالا که این کتاب را ورق میزنیم مردگانش بیش از زندگاناند.»
@NashrAasoo 🔺
دستاوردهای جامعهمان را باور کنیم
✍️ پرستو فروهر
«چند روز پیش از سفر، دوستی تبعیدی با تلخی برایم تعریف کرد که در مهمانیای شاد و شنگول، میان جامِ شراب و بحثِ سیاسی، آقای دکتر یا مهندسِ متشخصی گفته بود: «خوب، همه قیمتی دارند و قابلِ خریدناند.» در مصداقِ این افاضه هم نامِ من را برده بود. مشت نمونهی خروار است. من از اینکه نامم اینگونه نقلِ چنین پرحرفیهای مبتذلی شده بود، آزرده بودم. هیاهوی آنها در ذهنم تودهای از مور و ملخ شده بود که جایی کمین کرده بود تا دوباره بر سرم آوار شود. به تهران که رسیدم، ساعت سهِ پس از نیمهشبِ دوازدهم آبانماه بود. پروازم نخستین پروازِ یک شرکت هوایی اروپایی بود که بعد از ماهها تعلیق به ایران میرفت. فرودگاه خلوت و سوتوکور بود و من بیاختیار شادیِ کودکانهای حس میکردم؛ از دیدنِ بستگانم که خوابآلود اما بشّاش منتظرم بودند، از رسیدن به تهران که بیش از همیشه دلم برایش تنگ شده بود، و از شوقِ تجربهی زندگی در شهری که دلهرهی فروغلتیدنش به جنگ و ویرانی، ماهها کابوسِ من شده بود.»
@NashrAasoo 💭
یهودیان ایران و تجربهی انقلاب مشروطه: برخی گشایشهای سیاسی و اجتماعی🔺
«با آنکه سهم یهودیان در مشروطه و حضورشان در تحولات آن دوره، محدودتر از باقی اقلیتهای دینی بود، انقلاب مشروطیت برخی گشایشهای سیاسی و اجتماعی را برای آنان به دنبال آورد. بدیهی است که آنان همچنان در معرض سوگیریها و نگاههای اجتماعی پیشداورانه باقی ماندند، اما ارزش نمادینِ حضور آنان در مجلس دوم، و پشتیبانیشان از مشروطه در راستای «همگانیشدن مفهوم شهروندی» در ایران، اهمیتی انکارناشدنی داشت و در فصول بعدی تاریخ ایران، سودمندی و ارزش تاریخی خود را نشان داد.»
@NashrAasoo 💭
«نازی عظیما، نویسنده و مترجم نامآشنای ایرانی و ساکن آمریکاست. او که زمانی عضو کانون نویسندگان ایران بوده، ارتباط نزدیکی با چهرههای مهم فرهنگ و هنر ایران داشته و در بسیاری از محافل روشنفکری حاضر بوده است. فریدون رهنما یکی از این چهرههای برجسته بود. آنچه میخوانید، فصلی است از کتابی شامل گفتوگویی بلند با نازی عظیما که به کوشش پیمان طالبی، از اعضای تحریریه کتابنامه، در مرحلهی تدوین و آمادهسازی است. در فصول مختلفی از این کتاب، طالبی دربارهی روابط عظیما با شخصیتهای نامآشنای فضای روشنفکری ایران گفتگو کرده است. در فصلی که پیش روی شماست، نازی عظیما از خاطراتش دربارهی فریدون رهنما صحبت میکند.»
aasoo.org/fa/articles/5235
@NashrAasoo 🔻
یهودیان ایران و تجربهی انقلاب مشروطه: برخی گشایشهای سیاسی و اجتماعی 🔻
✍️ «آلیانس اسرائیلیت اونیورسال» یا «اتحاد جهانی یهود» در ۱۸۶۰در فرانسه پایهگذاری شد تا به یهودیان در سراسر جهان، یاری رساند. یهودیان ایران پنج سال بعد، در ۱۸۶۵ از وجود چنین کمیتهای باخبر شدند و در پارهای موارد گزارشهایی دادخواهانه به آن فرستادند. اکنون در این دیدار، رئیس کمیتهی آلیانس از ناصرالدینشاه میخواست که از «چهلهزار یهودی» که در «سایهی تاج و تخت» او زندگی میکنند حمایت کند. در مقابل، شاه قجر به سیاست انکار متوسل شد و گزارشها دربارهی یهودیان ایران را دروغ خواند و گفت، «من به مذاهب غیرمسلمان بیشتر توجه دارم، یهودیان مانند سایر رعایای ما، مورد توجه میباشند ...» آنگاه با دست خود، میرزا حسینخان مشیرالدولهی صدراعظم را نشان داده، گفت: «این نخستوزیر حامی یهودیان است و این کار را مانند کار خودش میداند. او بهقدری دوست یهودیان است ... که مسلمانان کینه به وی پیدا کردند.» احتمالاً بخش آخر سخنان شاه، درستترین حرفهای او بود. میرزا حسینخان از معدود دولتمردانی بود که در مسیر اصلاح و تغییرات بنیادین در ایران گام برمیداشت و درباریان و برخی ملایان ناخرسند در مسیر او سنگ میانداختند.
✍️ اما خود شاه نیز، حتی پیش از سفر به اروپا، گامهایی به منظور بهبود اوضاع برخی یهودیان برداشته بود. چنانکه دانیل صادیک، استادیار پیشینِ مطالعات سِفاردی و ایرانی در دانشگاه یشیوا آمریکا، در کتاب خود میان بیگانگان و شیعیان: ایرانِ سدهی نوزدهم و اقلیت یهودی آن مینویسد، ناصرالدین شاه در برخورد با حادثهی خونبار یهودآزاری در بارفروش در سالهای ۱۸۶۶-۱۸۶۷ به دنبال مجازات مجرمان و کمک به یهودیان بود و برخلاف قوانین اسلامی، به آن دسته از یهودیانی که بهاجبار به اسلام گرویده بودند، اجازه داد تا به آیین خود بازگردند. همچنین در سال ۱۸۷۱، فشار قریبالوقوع اروپا، مقامات ایران را متقاعد کرد که قوانین نجاست شیعه علیه یهودیان و ارامنه را در تهران اجرا نکنند. در ۱۸۷۳ اما این روند به اوج خود رسید، زمانی که شاه علناً یهودیان را اعضای برابر جامعه دانست.
✍️ پس از مرگ ناصرالدینشاه، و به سلطنت رسیدن مظفرالدین میرزا، روزنههای بیشتری از امید گشوده شد. در فوریهی ۱۸۹۸، در تهران، نخستین مدرسهی آلیانس، پس از سالها انتظار، افتتاح شد. اثرات این مدارس بر فرهنگ کشور بیش از آن بود که در ابتدا تصور میشد. چند سال بعد، در ژانویهی ۱۹۰۷، درست دو روز پیش از درگذشت مظفرالدین شاه، میرزا علیخان ظهیرالدوله از مدرسهی آلیانس همدان بازدید کرد و در مورد تسلط دانشآموزان آن به زبان فرانسه نوشت، «به مدرسهی آلیانس دعوت داشتم، رفتم... چهارصد پسر و هشتاد دختر شاگرد دارند. بیشتر شاگردها یهودی هستند... سه نفر رئیس و معلم دارند که فرنگی و فرانسه هستند. ولی مذهباً یهودند. جِدی دارند که بچههای پنج شش ساله را فرانسه بیاموزند و هم آموختهاند. از این عده شاگرد از کوچک تا بزرگ هیچکدام نیستند که زبان فرانسه را خوب حرف نزنند.»
@NashrAasoo 💭
زنی که صدای پردهنشینان شد؛ ماگه رحمانی، اولین زن داستاننویس و تذکرهنویس افغانستان🔺
«در اوت ۱۹۵۰ [مرداد ۱۳۲۹]، به فاصلهی کمی پس از برگزاری اولین انتخابات پارلمانی، صدها مرد و اندکشمار زنان جوانی با برقع یا بیچادری به خیابانهای کابل آمدند و خواستار گشایش فضای سیاسی شدند. ماگه رحمانی نیز در شمار این زنان بود. صبح روز بعد از این تجمع، دو مأمور جلو دروازهی خانهی پدری او حاضر شدند و گفتند که به فرمودهی دولت حق خروج از خانه را ندارد، مگر با چادری. زن جوان که تصمیم داشت به هیچ روی تن به چادری و برقع ندهد دو سال تمام را در حصر خانگی سر کرد و دو مأمور روز و شب پشت دروازهی خانهاش به نگهبانی نشستند. نشریات غیردولتی و احزاب کوچک بهتازگی تأسیس شده بودند و دانشگاه کابل رونق گرفته بود اما این آزادیهای شکننده و اندک هنوز شامل حال زنان نمیشد. ماگه رحمانی به جرم «تن ندادن به عرف» باید خانهنشین میشد. از انتشار مهمترین کتاب او، پردهنشینان سخنگوی، تنها یکی دو ماه میگذشت و او حالا به سرنوشت زنان ادیبی دچار شده بود که اولین بار خودش تاریخ پردهنشینیشان را روایت کرده بود.»
@NashrAasoo 💭
حضور پایدار دیانت زردشتی در فرهنگ ایران
✍🏼 فریدون وهمن
رهایی از اسلام با جنگ و ستیز میسر نگردید و بخشی از روح ایران در تسخیر اسلام آمد اما ایرانیان از راهی دیگر وارد شدند و کولهباری غنی از نهادها و عوامل ایرانی و زرتشتی را با خود به اسلام شیعه آوردند.
@NashrAasoo 💭
زنان عرب ایرانی، زندگیهایی که دربارهاش چیز زیادی نمیدانیم 🔻
✍️ زنان ایرانی اهل هر جا که باشند و هر هویتی که داشته باشند از تبعیضهای قانونی و شرعی و عرفی در امان نیستند. برای زنان عرب و دیگر زنان گروههای اقلیت که سایهی سنتهای قومی و قبیلهای را نیز بر بالای سر دارند، تبعیضها سنگینتر و چندلایهتر است.
✍️ شیما سیلاوی میگوید: «حکومت از یک طرف ما را قبیلهمحور و قومگرا میخواند و از طرف دیگر وضعیتی را که در آن به سر میبریم مثل چماق به سرمان میکوبد. در واقع، حکومت ترجیح میدهد که اصلاً به بعضی مسائل نپردازد. به ما میگوید که شما در قبیلهی خودتان این مشکل را حل کنید. ولی ما در کشور مدرنی زندگی میکنیم که باید در آن دادگاه و نظام تحقیق و تفحص و رسیدگی قضائی وجود داشته باشد. نمیتوانیم اجازه دهیم که مشکلاتمان را قبیله حل کند. اما از قضا جمهوری اسلامی از واگذار کردن مسئلهی قتلهای ناموسی یا زنکشی به قبیله خیلی استقبال میکند.»
✍️ لیلا، مدیر یک مدرسهی دخترانه در اهواز، میگوید که هم زنان تغییر کردهاند و هم نگاه به زنان عوض شده است: «زمانی بود که یک زن عرب جرئت اظهارنظر در مورد هیچچیزی را نداشت و فقط وظیفه داشت در خانه مادری و همسرداری کند ولی الان اینطور نیست و این نگاه خیلی کمرنگتر شده است. بیفرهنگی و ظلم و خشونت علیه زنان خیلی کمتر شده است.»
به گفتهی رانیه، دانشآموختهی رشتهی مطالعات جنسیت، زنان عرب شاید با سرعتی کمتر از جاهای دیگر تغییر کردهاند اما در سالهای اخیر سن ازدواج و بارداری در میان زنان عرب طبقهی متوسط شهری بالاتر رفته است و در این بخش از جامعه خبری از قتلهای ناموسی به گوش نمیرسد.
@NashrAasoo 💭
بنجامین نیتنز تاریخنگار آمریکایی و استاد دانشگاه پنسیلوانیا است. کتاب اخیر او با عنوان به سلامتی آرمانمان که امیدی به موفقیتش نیست: زیست چندگانهی جنبش مخالفان شوروی در سال ۲۰۲۵ برندهی جایزهی پولیتزر و جایزهی خانهی پوشکین شده است. آنچه میخوانید برگردان گزیدههایی از فصل اول این کتاب است.
@NashrAasoo 💭
پرورش «سوژهی مؤمن»؛ بحران مدرسه و نظام آموزشی در ایران🔺
📚 از دورهی مشروطه، زمانی که میرزا حسن رشدیه شروع به مدرسهسازی کرد، جناحهای مذهبی و سنتگرا مدرسه را در برابر دین قرار دادند و علیه آن صفآرایی کردند. ابتدا روحانیون واپسگرا مدرسهی رشدیه در تبریز را خراب کردند و حتی قصد جان رشدیه را داشتند اما او کوتاه نیامد و مدرسهسازی بهتدریج گسترش یافت. در آن زمان شیخ فضلالله نوری، از روحانیون بانفوذ مخالف مشروطه، در صف اول مخالفان مدرسه قرار داشت و تحصیل زنان در مدرسه را خلاف شرع میدانست. ناظمالاسلام کرمانی در کتاب تاریخ بیداری ایران مینویسد که برای کاری پیش شیخ فضلالله نوری رفته بود و او خطاب به وی گفت: «ناظمالاسلام تو را به حقیقت اسلام قسم میدهم، آیا این مدارس جدید، خلاف شرع نیست و آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک عقاید شاگردان را سخیف و ضعیف نمیکند؟ مدارس را افتتاح کردید، آنچه توانستید در جراید از ترویج مدارس نوشتید، حالا شروع به مشروطه و جمهوری کردید. نمیدانید در دولت مشروطه اگر من بخواهم روزنه و سوراخ این اطاق را متعدد نمایم باید مالیات بدهم و اگر یک سوراخ را دو سوراخ کنم باید مالیات بدهم و کذا و کذا.»
📚 مکتبخانه یا مدرسهی علمیه که پیش از مدرسهی جدید وجود داشت بیشتر وظیفهی «انتقال اطلاعات دینی و تکالیف مذهبی» را بر عهده داشت و مواظب بود تا بچهمکتبیها و طلبهها تغییر نکنند و شبیه گذشتگان و به اجداد خود وفادار باشند. فاضلی میگوید: «فرض دنیای سنتی این بود که کمتر تغییر کنیم و بیشتر شبیه گذشتگان باشیم...اما رسالت مدرسه با وظیفهی مکتبخانه و حوزهی علمیه تفاوت دارد. وظیفهی مدرسه هم "بازتولید فرهنگ" است، هم "تولید فرهنگ". مدرسهی مدرن، میراث فرهنگیِ گذشته را در بستر دنیای جدید بازتولید میکند و آن را به نسلهای بعد انتقال میدهد اما این انتقال با دستکاری، دخل و تصرف، گزینشی و نقادانه است... وظیفهی اصلی مکتبخانه و مدرسهی علمیه یا مدرسهی قدیم، "تثبیت" است اما مدرسهی جدید وظیفهاش "تغییر" است.» شاید به همین دلیل بود که از زمان تأسیس دارالفنون در هفتم دیماه ۱۲۳۰ خورشیدی، ناصرالدین شاه و جانشینانش نسبت به معلم حساسیت ویژهای داشتند و در مورد طرز فکر و باورها و رفتارشان سختگیر بودند و این نگرانی وجود داشت که مبادا معلمان غربی، ایدههای غربیِ دموکراسی و آزادی بیان را در مراکز آموزشی ترویج کنند. امروز نیز همان نگرانی در حکومت ایران وجود دارد و در استخدام معلمان سختگیری میکند و میخواهد معلم محتوای آموزشی، یعنی کتابی را که تهیه کرده، بی کم و کاست به دانشآموز ارائه کند و صرفاً سربازی باشد در خدمت اهداف ایدئولوژیک.
📚 چرا و چطور مدرسه به اینجا رسید؟ علت اصلی این است که حکومت وظایفی را به مدرسه تحمیل کرد که مدرسه نمیتوانست از عهدهاش برآید. مدرسه باید انسان معاصر میساخت، انسانی خلاق و کنشگر که مسجد و مکتبخانه قادر به آفرینش او نبود. فاضلی میگوید: «مشکل بزرگ مدرسه این است که در دوازده سال نمیتواند آدمهای سالم را خوانا و نویسا بکند و این از معجزهی مدرسهی امروز است. تردیدی وجود ندارد که ایران مدرن، محصول مدرسه است و ستون فرهنگی ایران مدرسه است. اما میبینیم که همهی پدر و مادرها از مدرسه شاکیاند، دانشآموزان شاکی و فراریاند، کارفرما از مدرسه و از خروجیِ دانشگاه شکایت دارد. مدیر شاکی است، حکومت شاکی است و میگوید مگر در مدرسه معلم پرورشی نداشتیم، کتاب دینی نداشتیم؟ هدیهی آسمانی نداشتیم، قرآن نداشتیم؟ این همه مراسم ایدئولوژیک نداشتیم؟ پس چرا خروجی این مدرسه شده اعتراضات جنبش مهسا و دانشآموزان از حجاب فرار میکنند؟»
@NashrAasoo 💭
بومیان دیجیتال چه آیندهای برای ایران میخواهند؟
«برای باز کردن پنجرهای کوچک به خواستههای نسل زد برای آیندهشان، پای صحبت هفتنفر از آنها، از هفتگوشهی ایران و جهان، نشستهایم ــ هفت جوان نسل زدی ۲۰ تا ۲۷ ساله از اصفهان، کردستان، سراوان، تورنتو، آمستردام و شهرستانی کوچک در مرکز ایران. سه زن، دو مرد، یک ترنس، و یک غیرباینری که در میان آنها هم کرد و بلوچ است و هم سُنی و بهائی.هر هفت نفر بارها تأکید کردند که نمایندههای این نسل نیستند و نمیتوانند کل تنوع و تکثر این نسل را نمایندگی کنند اما میتوانند مشتی از خروار باشند.»
aasoo.org/fa/articles/5219
@NashrAasoo 🔻
با مهرجویی، یک دور تمام
سیروس علینژاد
✍️ مصاحبه بسیار نرم و خودمانی شروع میشود. از جایی که سینماگر معروف زندگی میکرد، از مدرسههایی که میرفت، از علاقهمندیهای دورهی جوانیاش به موسیقی و رؤیای آهنگسازی و رهبری ارکستر، اما میبیند که اوضاع و احوال مناسب نیست. پدر مخالف بود که او غرق موسیقی شود و در خانه هم پیانو نداشتند. دلش هم ادبیات میخواست، هم تئاتر، هم موسیقی و هم نقاشی، و سرانجام فهمید که «همهی اینها در سینما جمعاند. پس این همان مدیومی بود که میخواستم».
@NashrAasoo 💭
شهر به روایت من؛ گفتگو با ساسان توکلی فارسانی، به زودی از آسو...
@NashrAasoo 💭