4648
باید از هر خیال، امیدی جست هر امیدی خیال بود نخست🍃☘️
صداقت بسیار گران است،
از هر کسی انتظار آن را نداشته باش...
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
*قوی بودن به معنی گریه نکردن نیست،*
*بلکه یعنی با اشک در چشم، باز هم ادامه بدهی.*
*گاهی زندگی سخت می‌گیرد، اما تو سخت‌تر باش.*
*کسی که ایستاده می‌جنگد، روزی پیروز میدان خواهد شد.*
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
امروز اگر خسته‌ای، کمی درنگ کن. نفس عمیق بکش و به خودت یادآوری کن: این هم می‌گذرد.
اما تو نمی‌گذری—تو رشد می‌کنی. تو بالا می‌آیی. تو تبدیل می‌شوی به کسی که می‌تواند از هر خاکستنی، دوباره شعلهور شود.
پس برخیز
چون دنیا منتظر نمانده است
و تو برای کوچک زندگی کردن، بیش از حد توانایی
#مدینه_ابوی
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
ختم قرآن کریم جمعه ۱۹ ثور ✨
بسم الله الرحمن الرحیم
ختم قرآن کریم فرصتی است تا دل‌هایمان را با کلام خداوند متعال روشن کنیم بیایید در کنار یکدیگر این فرصت را مغتنم شماریم و در این ختم شرکت کنیم.
📖 جزء 1: عبدالوکیل
📖 جزء 2: احمد مصور
📖 جزء 3: خانم اکبری
📖 جزء 4: عبدالغفور حبیبی
📖 جزء 5: خالد افغان
📖 جزء 6: سخی داد
📖 جزء 7: ابویاسر قربانی
📖 جزء 8: سیده هاشمی
📖 جزء 9: رحیمی
📖 جزء 10: عبدالبصیر
📖 جزء 11: مدینه
📖 جزء 12: Qari Mansoor Nezradi
📖 جزء 13: سحاب الدین
📖 جزء 14: سحاب الدین
📖 جزء 15: خالد نوری
📖 جزء 16: نور
📖 جزء 17: نور
📖 جزء 18: جلیل احمد عطایی
📖 جزء 19: Qasim
📖 جزء 20: ابراهیمی
📖 جزء 21: ابراهیمی
📖 جزء 22:N Aoubi
📖 جزء 23:N Aoubi
📖 جزء 24: صدف
📖 جزء 25: خانم کریمی
📖 جزء 26: نیلوفر رحمانی
📖 جزء 27: عاطفه محمدی
📖 جزء 28: حفیظ الله اسلمی
📖 جزء 29: نیک قدم
📖 جزء 30: مدینه
الهی، این ختم قرآن کریم را از ما بپذیر و همه شرکت‌کنندگان را در رحمت و مغفرت خود پوشش ده.
💬 لطفاً اسم خود و جزئی که قصد دارید تلاوت کنید، در بخش نظرات بنویسید تا در این عمل خیر شریک شویم.
✨🌙 @NaBzEhSsasss 🌙✨
یادت باشد:
- هر شکستی، درسِ پیروزیِ فرداست.
- هر اشکی، آبی است برای ریشه های رؤیاهایت.
- و هر شب، فقط پیشدرآمد طلوعی جدید است.
امشب، با امید بخواب. فردا صفحهای سفید است و تو نویسندهٔ سرنوشت خودت هستی. جهان منتظر نبوغ توست...
#مدینه_ابوی
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
گاهی فکر می‌کنم دنیا چقدر بزرگ است...
آنقدر بزرگ که گاهی آدم‌ها گم می‌شوند میان فاصله‌ها،
بینِ خیابان‌های شلوغ، بینِ روزهای تکرارشونده،
بینِ سکوت‌هایی که پر از حرف‌های نزده است.
دلم تنگ میشود؛
برای صدایی که دیگر نمی‌شنوم،
برای دستی که دیگر گرمای آن را حس نمی‌کنم،
برای لحظه‌هایی که مثلِ برگ‌های پاییز،
روی زمینِ زمان ریختند و باد آنها را با خود برد.
شاید دوری فقط یک امتحان است،
امتحانی برای فهمیدنِ ارزشِ نزدیکی.
شاید این دلتنگی،
راهی است تا بفهمم چقدر دوستت دارم...
چقدر وجودت را کم گذاشته‌ام...
و شاید هم،
این فاصله‌ها فقط یک خواب است،
یک خواب طولانی...
تا وقتی که دوباره بیدار شوم،
و تو را کنار خود ببینم
#مدینه_ابوی
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
ماموریت تو در زندگی تغییر جهان نیست. تو مامور تغییر خویشتنی و تمامی راه حل‌ها در درون توست.
✒️ آندرو متیوس
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
اینجا پارکی در ژاپن است،مردی چاق که موبایل در دست دارد و سبک تر از دختری کوچک که با خود کتاب دارد! مجسمه ای تاثیر گذار که اهمیت ارزش ها در ژاپن را نشان میدهد!
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
با کودکان وارد بحث نشوید،
حتی اگر از شما بزرگ‌تر باشند!
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
گاهی تنها چیزی که نیاز داری، یک قدم کوچک است؛ نه برای تغییر دنیا، بلکه برای این که ثابت کنی هنوز توان حرکت داری
#مدینه_ابوی
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
#تیکه_کتاب
انسانی که به شناخت خويش نرسيده باشد، بی سواد حقيقی است،
هر چند تمام کتاب های دنيا را خوانده باشد...!
اگر درونت پر از خشم، نفرت، خودخواهی و غرور، حسادت و زباله‌های ديگر است، بدان که هيچگاه چيزی را نياموخته‌ای و هنوز رشد نکرده‌ای...
📕 #رهايی_از_دانستگی
✍️ #کريشنا_مورتی
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
بد مکن از گردش دوران بترس...
- وحشی بافقي
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
آسمانِ سختِ کوه‌هایتان نگاه کنید...
همان‌جا که ابرهای تیره، هرگز نتوانستند نورِ ستاره‌ها را خاموش کنند.
شما هم مانندِ همان ستاره‌اید:
درخشنده، مقاوم و زیبا
حتی وقتی جهان سعی می‌کند تاریک بماند.
دخترِ افغانستانی!
راه تو هموار نبوده،
اما هر قدمت،
*یک شعرِ قهرمانانه* بوده است:
– با کتابی که زیر برف‌ها پنهانش کردی،
– با رویایی که در سکوتِ شب‌های طولانی پرورش دادی،
– و با نگاهی که هرگز تسلیمِ "نمی‌شود" نشد.
امروز روزِ توست...
روزی که به تو می‌گوییم:
وجودت یک انقلابِ آرام است!
پَرهایت را باور کن،
چون دنیا هنوز باید ببیند
که تو چقدر می‌توانی بالا بروی
✨ روز دختر مبارک، ای نگینِ سرزمینِ قهرمانان!
می‌دانیم که فرداها از آنِ توست...
🌼 **برای هر دخترِ افغان که رویایش را می‌سازد، حتی اگر دنیا سنگ بگذارد
#مدینه_ابوی
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
صبح شد...
خورشید، پرده‌های شب را کنار زده
تا به تو ثابت کند
*"هر روز، صفحهای سفید است
و تو نویسندهٔ سرنوشت خودت هستی.
#مدینه_ابوی
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
عنوان: راهِ آغازشده
نویسنده: مدینه ابوی
ژانر: انگیزشی، روان‌شناختی، اجتماعی
#قسمت_نزدهم و پایان
چند سال از آغاز پروژه‌های آموزشی آنلاین گذشته بود. منیژه با امیر و دختر کوچکش روشنا، زندگی آرام و هدفمندی داشت. هر روزش لبریز از کار، امید، درس دادن و بزرگ کردن دخترک کوچکی بود که هر بار با چشمان براقش به مادرش نگاه می‌کرد، گویی هزار آرزو در دلش می‌ریخت.
اما یک گوشه‌ی دل منیژه، همیشه خالی بود. جای دوستی که در سخت‌ترین روزها، شانه به شانه‌ی او ایستاده بود: کریمه.
یک روز، ناگهان پیامی از راه رسید. شماره‌ای ناآشنا اما نامی آشنا:
“منیژه جان، منم… کریمه! من در فرانسه زندگی می‌کنم. کار می‌کنم و درس می‌خوانم. می‌توانی مرا ببینی؟ دلم برایت یک دنیا تنگ شده.”
منیژه با چشمانی پر از اشک پیام را خواند. گویی سال‌ها صبر، یک‌باره فرو ریخت.
چند هفته بعد، در یکی از پارک‌های بزرگ پاریس، دو دخترک دیروزی، حالا زنانی قوی و سربلند، دوباره همدیگر را در آغوش گرفتند.
بغض‌ها ترکید. خنده‌ها و اشک‌ها در هم آمیخت.
منیژه با صدای بغض‌آلود گفت:
– «کریمه جان… فکر نمی‌کردم دوباره اینچنین دست‌هایت را بگیرم.»
کریمه لبخند زد و با صدایی پر از شوق گفت:
– «منیژه، ما همیشه در قلب هم بودیم. فاصله‌ها هیچگاه ما را جدا نکرد.»
در آن پارک پر از بوی گل و نوای پرندگان، آن دو دوست دیرینه ساعت‌ها صحبت کردند؛ از خاطرات تلخ لیلیه، از شب‌های دلهره‌آور سقوط، از امیدهای شکسته و دوباره ساخته‌شده.
کریمه تعریف کرد که حالا مشغول تحصیل در رشته‌ی حقوق است و آرزو دارد روزی برای دفاع از حقوق زنان افغانستان کاری کند.
منیژه با شوق گفت که چگونه کورس‌های آنلاین را راه انداخته و با دختران قریه‌ها ارتباط برقرار کرده است.
در پایان دیدار، کنار فواره‌ی زیبای پارک، منیژه با صدایی آرام اما محکم گفت:
– «کریمه، باید قول بدهیم. باید هر جایی که هستیم، نام دختران افغانستان را بلند نگه داریم. نباید بگذاریم صدای‌شان خاموش شود.»
کریمه دستش را محکم فشرد و گفت:
– «قول می‌دهم. تا آخرین روز عمرم.»
همان شب، منیژه، امیر و کریمه در یک کافه‌ی دنج، جشن کوچکی گرفتند. روشنا روی زانوی کریمه نشسته بود و با زبان کودکانه از آرزوهایش می‌گفت:
– «وقتی کلان شوم، داکتر می‌شوم مثل مادرم… و کورس برای همه دخترها جور می‌کنم!»
صدای خنده‌ها در فضا پیچید.
امیر لبخند زد. منیژه و کریمه دست در دست هم، با چشمانی پُر از امید، به افق دوردست نگاه کردند. آن شب، ستاره‌ها پرنورتر از همیشه می‌درخشیدند، گویی آسمان هم جشن گرفته بود.
منیژه در دل گفت:
“زندگی، با همه‌ی سختی‌هایش، ارزش جنگیدن دارد. رویاها اگر با ایمان و تلاش آبیاری شوند، روزی به حقیقت می‌پیوندند.”
و داستان آن دخترک از نورستان، که با دل کوچک اما قلبی بزرگ به سوی رویاهایش پرواز کرده بود، به پایان نرسید… بلکه تازه آغاز شده بود
داستانی که خواندید، آیینه‌ای بود از رویاها و رنج‌های یک نسل
نظرتان، چراغ راه فردای قلمم است.
منتظر دیدگاه‌های ارزشمند شما هستم!
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
در خلوت درد بکش
در سکوت التیام پیدا کن
در جمع بدرخش!
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
گاهی زندگی چنان سنگین میشود که گویی کوهی بر شانه‌هایت نشسته است. نفس‌کشیدن سخت میشود، پاهایت سست، و افکارت تو را به تاریکی می‌کشانند. اما در همین لحظه‌هاست که باید به یاد بیاوری: درون تو آتشی هست که هیچ طوفانی نمی‌تواند خاموشش کند.
تو از همان ماده‌ای ساخته‌ای که ستاره‌ها را می‌سازد—از مقاومت، از نور، از امکانی بی‌پایان. هر زخم، هر شکست، هر ترسی که پشت سر گذاشتی، فقط لایه‌ای دیگر به قدرت تو اضافه کرده است. تو حتی از آنچه فکر می‌کنی، قوی‌تری.
#مدینه_ابوی
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
زندگی در جریان است،
چه بخواهیم چه نخواهیم اتفاقات خوب و بد وجود دارند
و این ما هستیم که باید پرانرژی روزهای خوب و بد را بگذرانیم.🌿
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
کیمیاگری تبدیل مس به طلا نیست، بلکه تبدیل جهل به آگاهی، تبدیل نفرت به عشق و تبدیل غم به شادی است؛ پس همه ما می‌توانیم با کلام زیبا کیمیاگر باشیم.
📖ꖌ کیمیاگر
✎ ᤩ#پائولو_کوئلیو
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
سه واژه‌ی مهم و تاثیرگذار در زندگی:
“انتخاب” “فرصت ” تغییر”
باید “انتخابی” درست داشته باشی
تا “فرصتی” مناسب پیدا کنی؛
وگرنه زندگیت هیچگاه “تغییر” نخواهد کرد😌
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
زندگی یک نمایش تکراری نیست بلکه هر روزش اجرایی جدید است
بدون تکرار
بدون برگشت به عقب
با دقت و به بهترین شکل
زندگی کنید
انتخاب کنید
عمل کنید
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
#تیکه_کتاب
نیروهایی هستند که به نظر شر می رسند ولی درواقع به تو می آموزند که چگونه "افسانه شخصی" ات را محقق کنی. آنها هستند که ذهن و اراده تو را آماده می کنند. چون یک حقیقت بزرگ در این جهان وجود دارد:
تو هر که باشی و هر چه بکنی وقتی واقعا چیزی را بخواهی این خواست در روح جهان متولد می شود و این ماموریت تو در روی زمین است.
تحقق "افسانه شخصی" تنها وظیفه انسان است. همه چیز در خدمت یک چیز است.
📕 #كيمياگر
✍ #پائولو_کوئیلو
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
می‌دانم گاهی فکرها می‌لغزند،
در تاریکیِ شک، گم می‌شوند،
و قلب، بی‌اختیار،
به مسیرهای ناهموارِ بدگمانی می‌رود.
اما بدان:
من همانم که بودم.
همان صداقت،
همان گرمی،
همان انسانی که روزی شناختی.
گمانِ بدت را به من برگردان،
تا در آفتابِ روحم ذوبش کنم.
بیا و ببین:
در اینجا،
هیچ دیواری نیست،
هیچ رازی که بخواهم پنهان کنم.
اگر هم خسته‌ای از دنیایی پر از فریب،
پناه اینجا هست،
اما نه در سایه‌سارِ شک،
بلند در آغوشِ روشنِ اعتماد.
#مدینه_ابوی
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
جمعه باز هم از راه رسید؛ با همان سکوتِ آشنا، با همان فرصتی که انگار تمام‌شدنی نیست، اما زودتر از آنچه فکر کنی، غروب میشود. امروز هم مثل همیشه، بینِ کارهای ناتمام و آرزوهای به تعویق‌افتاده گیر کرده‌ام. می‌خواستم کتابی بخوانم، فیلمی تماشا کنم، یا شاید فقط در سکوتِ پنجره، به رفت‌وآمدِ ابرها نگاه کنم. اما جمعه هم مثل من، کمی تنبل است... ترجیح میدهد آرام بگذرد، بی‌صدا قایم شود پشتِ ساعت‌های خالی.
شاید جمعه فقط بهانه‌ایست برای فرار از هفته، برای نشستن در فاصله‌ی بینِ "بودن" و "باید بودن"... شبیه من.
#مدینه_ابوی
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
-نگران نیستم.
همه چیز درست میشود!
آب ریخته روی زمین جمع نه،
اما خشک میشود،
قلب شکسته خوب نه، اما ترمیم میشود
و هنوز هم میتوان،
در گلدانی شکسته گل کاشت …
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
امروز، فرصتی است برای:
– یک *ایدهٔ نو*،
– یک *شروع دوباره*،
– یا حتی یک *پیروزی کوچک*...
کافی است باور کنی که آماده‌ای
#مدینه_ابوی
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
لذت بردن را یادمان نداده‌اند از گرما می‌نالیم، از سرما فرار می‌کنیم در جمع از شلوغی کلافه می‌شویم و در خلوت از تنهایی بغض می‌کنیم غافل از اینکه زندگی همان لحظاتی بود که می‌خواستیم بگذرند.
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
حالا می‌توانی چشمانت را ببندی،
و به صدای سکوت گوش بسپاری؛
صدایی که از اعماقِ آسمان می‌آید
و می‌گوید:
*"هیچ چیزی تو را تنها نخواهد گذاشت،
حتی تاریکیِ شب هم موقتی است
و فردا، خورشید دوباره خواهد آمد."
🌙 خوب بخواب، جهان هم لحظه‌ای نفس می‌کشد...
#مدینه_ابوی
#قلب_گذاشتن_یادت_نره
شاید تنها چند ثانیه از وقت تان را بگیره،
اما می‌تانه دلی را شاد بسازه.
عزیزان گرامی،
اینجا محلی برای بحث‌های قومی یا نژادی نیست.
بیایید به یکدیگر احترام بگذاریم و از مطالبی که به اشتراک گذاشته میشود، درس بگیریم و بهره‌مند شویم.
با همدلی و احترام، می‌توانیم فضای بهتر و پربارتری برای یادگیری و رشد فراهم کنیم.
با احترام،
مدینه