marham_foundation | Unsorted

Telegram-канал marham_foundation - بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

15253

تحت حمایت بنیاد کبیر پرشیا 🔱 مجامع حمایتی روانشناسی 👇 🏆 https://t.me/IranaPsychologicalAssociation/789 🎓 با نظارت مستقیم I.P.A (انجمن روانشناسی ایرانا) @IranaPsychologicalAssociation ۰۷/۰۱/۲۵۸۲

Subscribe to a channel

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

وقتی برای زنده ماندن به دیگری میچسبیم

🫂 همانند سازی چسبنده چیست؟همانندسازی چسبنده یک مکانیسم دفاعی ناخودآگاه و نسبتاً تخصصی در روانکاوی است که توسط ژوزف ساندلر توسعه یافت. این مفهوم به ویژه برای توضیح پدیده های روانی در اختلالات شخصیت (به ویژه اختلال شخصیت مرزی)، افسردگی و مشکلات هویتی به کار میرود. در این فرایند، فرد برای فرار از احساس پوچی، بی هویتی و ترس از فروپاشی روانی، به شکل افراطی و انعطاف ناپذیری خود را با فرد دیگری (یا یک نقش) همسان میکند. در این حالت، مرزهای "من" و " او" به شدت مخدوش میشود.

👁‍🗨ویژگی کلیدی: فرد احساس میکند وجود و هویت مستقلی ندارد و تنها در سایه "دیگری" است که معنا پیدا میکند. جمله معروف «من بدون تو هیچ چیز نیستم» عصاره این مکانیسم است.

🔁 ارتباط ویژه با اختلال شخصیت مرزی (BPD)

اتو کرنبرگ، از نظریه پردازان برجسته، همانندسازی چسبنده را یکی از مکانیسم های دفاعی اولیه و ناپخته در سازمان شخصیت مرزی میداند. افراد مبتلا به BPD از هویتی ناپایدار و خودپندارهای تحریف شده رنج میبرند. احساس درونی آنها از خود، مبهم، متغیر و پر از شرم است. این "پوچی" و "بی هویتی"، اضطراب فلج کنندهای ایجاد میکند و آنها برای فرار از این احساس و یافتن تعریفی از خود، به دیگران "میچسبند".

📚 این مکانیسم فقط در BPD دیده نمی‌شود؛ در افسردگی‌های شدید، آسیب‌های اولیه و اختلالات هویت نیز رخ می‌هد

نمودهای عینی در زندگی و روابط

این مکانیسم در رفتارها و الگوهای رابطه زیر به وضوح دیده میشود:

💔 ایده آلسازی و بی ارزش سازی شدید

مرحله ایده آل سازی (همانندسازی مثبت چسبنده): در ابتدای رابطه، فرد به سرعت و به شکل افراطی خود را با معشوق همسان میکند. او طرف مقابل را "کامل"، "بی نقص" و "ناجی" خود میبیند. جملاتی مانند "تو تمام دنیای منی" در این مرحله شایع است.

مرحله بی ارزش سازی (فروپاشی همانندسازی): با کوچکترین تعارض یا بی توجهی، این همانندسازی شکننده فرو میریزد. فرد احساس فریب خوردگی میکند و همان شخص "کامل" را یکباره "شیطانی مطلق" میبیند. این تغییر ناگهانی، به دلیل ناتوانی در حفظ تصویر یکپارچه ای از دیگری (شامل خوبیها و بدیها) است.

💕 ترس دیوانه وار از رها شدن:این ترس، تنها یک ترس از تنهایی نیست، بلکه ترسی وجودی از نابودی است. از آنجایی که فرد احساس میکند وجودش به حضور آن شخص گره خورده، جدایی به معنای بازگشت به پوچی اولیه و "مرگ روانی" تلقی میشود. همین ترس میتواند منجر به رفتارهای کنترل گرانه، التماس یا تهدید به خودکشی شود.

💓 بی ثباتی هیجانی شدید:هیجانات فرد بهشدت به روابطش گره خورده است:

●وقتی مورد تأیید هستند و احساس "چسبندگی" مثبت دارند، سرخوشند.

●وقتی احساس میکنند ارتباط در خطر است، به عمیقترین ورطه ناامیدی و خشم سقوط میکنند.

🕳احساس پوچی مزمن:این احساس پوچی، محرک اصلی همانندسازی چسبنده است. وقتی فرد برای مدتی در یک رابطه نیست، این خلأ وجودی با قوت بازمیگردد و او را به سمت رابطه های جدید پرشتاب یا رفتارهای تکانه ای (مانند سوءمصرف مواد) سوق میدهد.

🎭تغییر هویت سریع

●عقاید، ارزشها و حتی سبک پوشش فرد، بسته به شخصی که در حال حاضر به او "چسبیده"، به سرعت تغییر میکند.

●پس از پایان یک رابطه، هویت قبلی از بین رفته احساس میشود و فرد به سراغ هویتی کاملاً جدید میرود.

🧠🩺 درمان و راه حل

درمان این الگوی عمیق، معمولاً نیازمند رواندرمانی بلندمدت است. رویکردهای مؤثر عبارتند از:

🛋 روانکاوی/رواندرمانی پویشی: برای کشف ریشه های ناخودآگاه و کار بر روی "رابطه انتقالی" با درمانگر.

🧩 طرحواره درمانی: برای ترمیم طرحوارههای ناسازگاری مثل "رهاگری"، "محرومیت هیجانی" و "خود تحول نیافته".

🌱 درمان دیالکتیکی :این روش به ویژه برای BPD بسیار مؤثر است و بر آموزش مهارتهای تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و ایجاد هویت مستقل تمرکز دارد.

🎯هدف نهایی درمان: کمک به فرد برای تفکیک خود از دیگران، تحمل احساس پوچی و ساختن یک هویت منسجم و مستقل است.

همانندسازی چسبنده، یک راهکار فرسوده و آسیب زننده برای پر کردن خلأ درونی است. در اختلال شخصیت مرزی، این مکانیسم یک استراتژی بقای روانی ناکارآمد است که توضیح دهنده بسیاری از رفتارهای به ظاهر غیرقابل درک، از عشقهای شدید تا ترس فلج کننده از رها شدن است. بهبودی، به معنای یادگیری این است که چگونه در کنار دیگران باشیم، بدون اینکه در وجودشان حل شویم.

#همانند_سازی_چسبنده #مکانیسم_دفاعی #اختلال_شخصیت_مرزی #وابستگی_عاطفی #هویت #رابطه_سالم


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

🎁 مجموعه‌ای منتخب از برترین کانال‌ها و گروه های‌ «علمی، فلسفی، تاریخی، سیاسی، هنری و pdf نایاب کتاب‌ها».

{ هر منبع با دقت ارزیابی و به‌صورت شخصی تأیید شده است }

⭐️برای ورود، متن را لمس کنید یا روی لینک مربوطه کلیک نمایید.⭐️

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

🪽 فهرستی از برترین های تلگرام در هر موضوع، که به سختی جمع آوری شده است 👇👇👇

❤️‍🩹 روانشناسی ⚡️ فلسفه 🧠

📖 شعر و ادبیات     ⚡️ سینما و تئاتر 🎥

🎧 کتاب صوتی      ⚡️ دوره ی آموزشی رایگان💲

🇺🇸 آموزش زبان       ⚡️ حمایت از مهاجرت ✈️

🎨 موسیقی/نقاشی ⚡️ پزشکی و پیراپزشکی 🩺


⚠️ میخوای از بقیه عقب نباشی ؟👇
🦋 /channel/addlist/ujk2tAQrt401ODU8 /channel/addlist/ujk2tAQrt401ODU8 💎

🔱 پکیج تخصصی اپتیمایز شده ویژه ی روانشناسان 👇
🩺
/channel/addlist/yJjJGIH-AdwyNGE8
♦️🔺🔝🔺♦️

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

اثر هاله‌ای چیست؟

🎭اثر هاله‌ای یک سوگیری شناختی است که در آن برداشت یا ارزیابی کلی ما از یک شخص، شرکت، محصول یا مفهوم، بر قضاوت ما درباره‌ی ویژگی‌های خاص آن تأثیر می‌گذارد. به بیان ساده، اگر یک چیز در نظر ما «خوب» باشد، تمایل داریم همه‌ی جنبه‌های آن را خوب ببینیم و برعکس.

🧠اثر هاله‌ای، تجلی مدرن و گاه ناکارآمد همان "میل ذهن به ساده‌سازی برای بقا" است. این اثر نشان می‌دهد که مغز ما هنوز هم ترجیح می‌دهد به جای انجام یک تحلیل عمیق و پرهزینه برای هر موقعیت جدید، از یک الگوی سریع و کلی استفاده کند؛ حتی اگر این الگو گاهی ما را گمراه کند.

📚مهم‌ترین نظریه‌پردازان و محققانی که در شکل‌گیری و بسط این مفهوم نقش داشته‌اند

📙 ادوارد ثورندایک: اولین کسی بود که این پدیده را به صورت علمی آزمایش و اصطلاح "اثر هاله‌ای" را ابداع کرد. او از فرماندهان نظامی خواست سربازان خود را بر اساس صفات مختلفی مانند هوش، لیاقت فیزیکی، رهبری و شخصیت ارزیابی کنند. او دریافت که ارزیابی‌ها در تمام این صفات به شدت همبستگی دارند؛ یعنی اگر یک سرباز از نظر "قیافه‌ی فیزیکی" نمره بالایی می‌گرفت، در "هوش" و "وفاداری" نیز نمره بالایی دریافت می‌کرد. ثورندایک نتیجه گرفت که یک "اثر هاله‌ای" کلی، قضاوت‌های خاص را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

📘 سولومون اَش: اَش در آزمایش‌های نوآورانه‌ خود نشان داد که چگونه یک صفت بارز (مثلاً "گرم" یا "سرد" بودن) می‌تواند برداشت کلی از یک فرد را شکل دهد و تفسیر سایر صفات او را تحت تأثیر قرار دهد. اگر به فردی برچسب "گرم" زده می‌شد، شرکت‌کنندگان در آزمایش او را بخشنده، خوش‌خلق و اجتماعی می‌دانستند. این کار پایه‌های روانشناسی اجتماعی اثر هاله‌ای را محکم کرد و نشان داد که چگونه ذهن ما برای ایجاد یک تصویر منسجم از دیگران، اطلاعات را سازماندهی می‌کند.

📗 فیلیپ زیمباردو: زیمباردو و همکارانش در تحقیقات خود به طور خاص به بررسی اثر هاله‌ای ناشی از جذابیت فیزیکی پرداختند. آن‌ها نشان دادند که افراد جذاب تر نه تنها در نگاه اول مثبت‌تر ارزیابی می‌شوند، بلکه در موقعیت‌های قضاوت (مانند دادگاه) احتمال مجازات کمتری برای آن‌ها در نظر گرفته می‌شود و جریمه‌های سبک‌تری دریافت می‌کنند. کارهای زیمباردو این مفهوم را در ذهن عموم مردم نهادینه کرد.

📕 دانیل کانمن: کانمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد، اثر هاله‌ای را در چارچوب نظریه "دو سیستم" خود توضیح می‌دهد:

● سیستم ➊: سریع، خودکار، بدون تلاش و مستعد خطاهای شناختی مانند اثر هاله‌ای.
● سیستم ➋: آهسته، تحلیلی و منطقی.


او استدلال می‌کند که اثر هاله‌ای یک "قاعده سرانگشتی" ذهنی است که توسط سیستم ۱ استفاده می‌شود تا با کمترین تلاش، یک ارزیابی سریع و کلی ارائه دهد. کار کانمن، اثر هاله‌ای را از یک مفهوم صرفاً روانشناختی به یک مفهوم اساسی در اقتصاد رفتاری و فرآیند تصمیم‌گیری تبدیل کرد.

📒 رابرت چالدینی: چالدینی در کتاب خود، اثر هاله‌ای را به عنوان یکی از اصول کلیدی نفوذ معرفی می‌کند. او نشان می‌دهد که چگونه بازاریابان و متقاعدگران از این اثر سوءاستفاده می‌کنند؛ مثلاً با استفاده از چهره‌های مشهور و محبوب (که هاله‌ای از اعتماد و محبوبیت دارند) برای فروش محصولاتشان. کار او به درک عملی اثر هاله‌ای در دنیای واقعی کمک شایانی کرد.

✍این نظریه‌پردازان با هم نشان می‌دهند که اثر هاله‌ای تنها یک پدیده ساده نیست، بلکه یک سوگیری شناختی پایه‌ای است که ریشه در نحوه عملکرد ذهن انسان برای صرفه‌جویی در انرژی و ایجاد هماهنگی شناختی دارد.

🔄اثر هاله‌ای نقطه مقابل اثر شاخ :اثر هاله‌ای یک جنبه از یک سکه است. جنبه‌ی مقابل آن "اثر شاخ" نام دارد. در این سوگیری، یک ویژگی منفی، باعث می‌شود که کل وجود یک شخص یا چیز را منفی ببینیم. مثال: اگر از طرز صحبت کردن یک همکار جدید خوشمان نیاید، ممکن است به‌سرعت نتیجه بگیریم که او فردی غیرحرفه‌ای و غیرقابل اعتماد است.

🛡چگونه اثر هاله‌ای را کاهش دهیم؟از آنجایی که اثر هاله‌ای یک فرآیند ناخودآگاه است، کاملاً نمی‌توان آن را حذف کرد، اما می‌توان با «آگاهی» آن را مدیریت کرد

♻️از نگاه دوبلی، اثر هاله‌ای یک دشمن پنهان برای تفکر شفاف است. غلبه بر آن نیازمند خودآگاهی، تمرین و به کارگیری عمدیِ تکنیک "تفکیک" است. هدف نهایی این نیست که این خطای ذهنی را به طور کامل حذف کنیم (چون غیرممکن است)، بلکه این است که با شناخت آن، مدیر ذهن خود باشیم و اجازه ندهیم این "هاله‌ی فریبنده" بر تصمیمات مهم زندگی وتعاملات اجتماعی سایه بیندازد


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

⟪ ⌛✨ ⟫
‏« بیشتر آدما فقط دنبال پر کردنِ "وقتشون" توی تلگرامن...
اما اینجا جاییه برای اونایی که دنبال پر کردنِ "خودشون" هستن
.

🧩 هر کانالی که اینجا می‌بینی،
یه تکه از پازلِ رشد، تغییر و هنرـه.


✦ اگه هنوز باور داری وقتت باارزشه،
بهت خوش‌آمد میگم 🌌🤍 »

🔗 [
/channel/addlist/OonR9vB1uk0zYTVh ] 🔗
──━━⊱••••••⊰━━──

📩 هماهنگی جهت تبادل:
🫆
@Patricia_Psychology

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

  ・💫 ·̩   。 ☆ 🌙  ゚。
*   。*  +  ✨  *  ・ 。☆͙
 ☆  ⭐️ *   *   。
💥   ゚・  。゚・  ☆゚ ✨
. ∩∩
 (。・-・)
━OuuO━━┓

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

هابیتوس عشق: وقتی دو جهان به هم می‌رسند

تراژدی وجودی و هستی‌شناختی:

💞عشقِ ماهی و پرنده، استعاره‌ای از تراژدی روان انسان است.عشق، در معنای کلاسیک، غالباً به پیوند دو موجود همسان یا قابل هم‌زیستی اشاره دارد.ماهی و پرنده، هر دو آزادند، اما در دو عنصرِ متضاد زندگی می‌کنند یکی در آب، دیگری در هوا. عشق‌شان ممکن است، اما تداومش نه. چون هر تلاشی برای با هم بودن، به معنای بریدن از زیست‌جهان خود است.

💫💎 عشق بر اساس فضیلت مشترک است اما فضیلت ماهی شناوری است و فضیلت پرنده پرواز؛ هیچ‌گاه نمی‌توانند در یک زیست‌جهان بمانند،اما نبودِ یکدیگر، معنا را از هستی‌شان می‌گیرد.خانهٔ مشترک آنان نه در آسمان است و نه در آب، بلکه در "فاصلهٔ بینابینی" است که هر دو را می‌سازد. این فاصله، همان شکاف لکانی است، اما به مثابهٔ یک "خلأ خلاق". یونگ به آن بعد روانشناختی و نمادین می‌دهد: عشق ناممکن، فرآیند وحدت اضداد و رشد روان

تفسیر روانکاوانه (فروید، لکان، یونگ):

🧠ماهی و پرنده دو شیوه‌ی بودن‌ هستند.هرکدام نماینده‌ی نوعی «جهان‌زیست» متفاوت؛ عشق میان آن‌ها، تمثیلی از میل انسان به دیگریِ ناممکن است؛ عشقی که فراتر از سازگاری زیستی و فرهنگی می‌رود.ماهی و پرنده در این استعاره، دو تیپ روانی متضاد‌اند.

🐠ماهی نماینده‌ی ناخودآگاه، عمق، و دنیای درونی است؛
🐦‍⬛️پرنده نماد آگاهی، آزادی و میل به رهایی.


💕عشق میان آن‌ها، تمثیلِ کشش میان ناخودآگاه و خودآگاه است.انسان در روان خود همواره میان این دو قطب در نوسان است: خواستن ونخواستن

🏡و اما پرسش «کجا قراره با هم زندگی کنن؟» بیانگر همان ناهمخوانی ساختاری میان ساحت‌های روانی است.خودآگاه و ناخودآگاه هرگز نمی‌توانند به‌طور کامل یکی شوند؛ بینشان همیشه شکافی هست.به زبان لکان، عشق یعنی: «تلاش برای پر کردن شکاف میان من و دیگری»اما این شکاف، هیچ‌گاه پر نمی‌شود؛ تنها می‌توان آن را زیبا زندگی کرد.(عشق ماهی و پرنده، اگر به یک خودشیفتگی تبدیل شود، سرنوشتی چون نارسیس خواهد داشت؛غرق شدن در تلاش برای در آغوش گرفتن یک تصویر دست‌نیافتنی. اما اگر به عنوان یک خلأ خلاق بپذیرندش، می‌توانند زیبایی آن انعکاس را بدون نیاز به مالکیتش، بستایند.)

🎭در سطح فرویدی و لکانی، این عشق همان میلِ جاودانه به تمامیت گمشده است تلاشی بی‌پایان برای پر کردن شکافی که اساساً پرشدنی نیست.در سطح یونگی، این کشش همان رقص ازلیِ آنیما و آنیموس است؛تلاشی برای وحدتِ اضداد در درون انسان.

تفسیر جامعه‌شناختی (بوردیو):

🌏از دید بوردیو، این تفاوت را می‌توان به شکل تفاوت در هابیتوس فهمید: سبک زندگی، سلیقه، زبان بدن، نگاه به جهان همه محصول میدان اجتماعی‌اند.اگر دو نفر از دو میدان متفاوت بیایند (مثلاً یکی از طبقه‌ی سنتی و دیگری از قشر مدرن)،عشق‌شان با «عدم تطابق هابیتوس» روبه‌رو می‌شود؛ یعنی حتی‌احساسات‌شان زبان مشترک ندارد.

♻️حتی عشق نیز در نظم گفتمانیِ قدرت تعریف می‌شود.و گاه عشقِ ماهی و پرنده، به‌دلیل خروج از این نظم، سرکوب یا ناممکن می‌شود.و این دقیقاً همان پرسش آخر است:
کجا می‌توانند با هم زندگی کنند؟پاسخ جامعه‌شناسی تلخ است:در هیچ کجای نظم موجود، مگر بیرون از آن یعنی در خیال.


⚔در واقع عشق‌شان، تضاد میان آزادی و وابستگی، مرکز و حاشیهٔ طبقه‌ی فرادست و فرودست است.جامعه تعیین می‌کند چه کسی می‌تواند به چه کسی عشق بورزد، چه نوع عشقی "مشروع" است و چه نوعی "غیرعادی".

پرسش نهایی و پاسخ اگزیستانسیالیستی:

🔄آیا عشق، می‌تواند جایگزین تفاوت‌های بنیادیِ "بودن" شود؟در پاسخ، شاید سارتر یا کامو می‌گفتند:نه، زیرا هر موجود در «جهان خویش» معنادار است، و خروج از آن جهان، یعنی از دست دادن معنا.در نتیجه عشقِ ماهی و پرنده، نوعی اضطرابِ اصیل است: اشتیاقِ پیوستن، هم‌زمان با آگاهی از ناتوانی در یکی شدن.


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

هیستریک:دیالکتیک قدرت

🧠در فرایند روانکاوی هیچ گاه نمی توان از درمان شدن سوژه هیستیریک اطمینان حاصل کرد همانطور که بروس فینک عقیده داشت در نبرد میان هیستیرک و روانکاو ،برد همیشه با سوژه هیستریک است؛

🌀هیستریک با آنکه جایگاه روانکاو را به عنوان سوژه مفروض بر دانش به رسمیت می شناسد اما توامان در پی این است که روانکاو را از اریکه قدرت و دانایی اش به زیر بکشد به این خاطر وقتی روانکاو در رفع سمپتوم بیمار پیروز می شود، هیستریک فورا سمپتوم دیگری رو می کند! و این چرخه می تواند تا پایان عمر هردو ادامه داشته باشد!

هیستری به مثابه بیماری:زیگموند فروید، پایه‌گذار روانکاوی، هیستری را یک اختلال عصبی می‌دانست که ریشه در سرکوب میل جنسی و تعارض‌های ناخودآگاه دارد.نشانه‌هایی مانند فلج دست، کوری و حملات عصبی، بیان جسمانیِ همین تعارض‌های سرکوب‌شده بودند. از نگاه فروید، بیمار هیستریک به پزشک وابسته می‌شود و هدف درمان، رفع سرکوب و حل این تعارض‌ها بود. مورد معروف آنا (برتا پاپنهایم) نمونه‌ای از این چالش بود؛ با اینکه فروید و بروئر سعی کردند آن را یک موفقیت درمانی نشان دهند، اما واقعیت این بود که بهبودی کامل حاصل نشد و سیمپتوم‌های جدیدی ظاهر شدند.

هیستری به مثابه ساختار ذهنی:ژاک لکان، نگاه به هیستری را از یک "بیماری" به یک "ساختار ذهنی" تغییر داد. برای لکان، هستهٔ اصلی هیستری یک پرسش بنیادین است:
"من برای دیگری چه هستم؟"سوژه هیستریک همواره می‌پرسد: "تو که می‌گویی همه چیز را می‌دانی، بگو من در نگاه تو چه ارزش و هویتی دارم؟ میل تو چیست تا من بر اساس آن شکل بگیرم؟" بنابراین، سیمپتوم‌ها نه نشانه‌های یک بیماری، بلکه زبان بدن هستند؛ راهی برای گفتن حقیقتی که در گفتار عادی بیان‌ناپذیر است.

🎭نظریهٔ بازی؛نبرد هیستریک و روانکاو:همانطور که بروس فینک (مفسر برجستهٔ لکان) اشاره می‌کند، در نبرد میان سوژهٔ هیستریک و روانکاو، برد همیشه با هیستریک است. هیستریک، روانکاو را به عنوان سوژهٔ مفروض بر دانش به رسمیت می‌شناسد (مانند نقش "ارباب" در فلسفهٔ هگل).اما همزمان، تمام تلاش خود را می‌کند تا این ارباب را از اریکهٔ قدرت به زیر بکشد.هر بار که روانکاو فکر می‌کند سیمپتوم را درمان کرده، هیستریک بلافاصله سیمپتوم جدیدی ارائه می‌دهد. این چرخهٔ پایان‌ناپذیر، یک "بازی دیالکتیکی" است که هرگز به سنتز (پایان آشتی‌جویانه) نمی‌رسد.

هیستری به مثابه موضع اخلاقی در برابر سیستم:اسلاوی ژیژک، فیلسوف اسلوونیایی، با ترکیب نظریهٔ لکان و فلسفهٔ هگل، هیستری را به سطحی سیاسی و اجتماعی ارتقا می‌دهد. از نگاه او:هیستریک تنها یک بیمار نیست، بلکه سوژه‌ای است که در برابر "نظم نمادین" (ایدئولوژی حاکم) ایستاده است.

⁉️پرسش هیستریک ("من برای تو چه هستم؟") در واقع پرسش از مبنای مشروعیت قدرت است: "به چه حقی از من اطاعت می‌خواهی؟"اما این پرسش به بن‌بست می‌خورد، زیرا هیستریک برای دریافت پاسخ، به خودِ "دیگری" (سیستم) وابسته است. این وابستگی، یک "تکرار لذت‌بخش شکست" ایجاد می‌کند؛ شکست هر پاسخِ جدید، خود منبعی برای تداوم این رابطه می‌شود.

🩺آیا درمان هیستری ممکن است؟

●از نگاه فروید، درمان با رفع سرکوب و حل تعارض ممکن است.

●اما از منظر لکان و ژیژک، "درمان" به معنای حذف پرسشگری هیستریک، در واقع نفیِ حقیقت سوژه است.

●هدف روانکاوی در این دیدگاه، نه حذف سیمپتوم، بلکه کمک به سوژه برای سامان دادن به میل خود و تبدیل سیمپتوم به بخشی از هویت منحصربه‌فردش (سینتوم) است.


به عبارت دیگر، هیستری یک بن‌بست نیست، بلکه یک موقعیت اخلاقی است؛ موتورِ پرسشگری که روانکاو و سوژه را به پیش می‌راند. شاید "درمان" هیستری به معنای کلاسیک آن ناممکن باشد، زیرا نفس این پرسش‌گری است که سوژهٔ انسانی را زنده نگه می‌دارد.

#روانکاوی #هیستریک #فروید #لکان #ژیژک #هگل #ناخودآگاه #سمپتوم


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

مطلق نگفتن، سکوت نیست

❒سقراط هیچ‌گاه سکوت مطلق را فضیلت نمی‌دانست. سکوت زمانی ارزشمند است که در خدمت تفکر و فهم باشد، نه صرفاً پرهیز از سخن.سکوت فقدان صداست سکوت یعنی جایی که میتوانی بگویی ولی نمیگویی

🧠دوچیز طیره عقل است هیجان مهارنشده وجهل حقیقت؛سخن گفتن بی‌اندیشه، همانقدر زیان‌آور است که سکوت بی‌فایده. بنابراین، سکوت هوشمندانه، سکوتی است که زمینه‌ی اندیشه، پرسش و تدبر را فراهم کند. «سکوت مطلق، خالی از خرد است؛ سکوت خردمندانه، در بستر اندیشه و حقیقت.»

غار افلاطون، زندان روزمرگیست، و بیرون آمدن ازش آغاز آزادیست و راهی به سوی حقیقت.

❒در این دنیا که همه می‌کوشند چیزی شوند، تو “هیچ” شو. مقصدت به فنا باشد. چرا که تو در هیچ پیدا میکنی هیچ را و این هیچ سرآغازی است بر چیز ها و یا نه چیز ها بر همه چیز ها؛ خود را در هیچ چیز پیدا میکنی و تبدیل میشوی به هیچ.(تعصب وجزم اندیشی)

روشن تر از خاموشی،چراغی ندیدم،
و سخنی،به از بی سخنی،نشنیدم.
ساکن سرای سکوت شدم،
و صدرۀ صابری در پوشیدم


عملِ بی عمل:تو تمام آنچه انجام می‌دهی، می‌اندیشی و می‌طلبی نیستی.نیچه یکبار دیگر و اینبار به شکلی تاثیر گذار تر "در این است انسان" می‌گوید: برای تبدیل شدن به آنچه هستی باید بدانی چه هستی.


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

⟪ ⌛✨ ⟫
‏« بیشتر آدما فقط دنبال پر کردنِ "وقتشون" توی تلگرامن...
اما اینجا جاییه برای اونایی که دنبال پر کردنِ "خودشون" هستن
.

🧩 هر کانالی که اینجا می‌بینی،
یه تکه از پازلِ رشد، تغییر و هنرـه.


✦ اگه هنوز باور داری وقتت باارزشه،
بهت خوش‌آمد میگم 🌌🤍 »

🔗 [
/channel/addlist/OonR9vB1uk0zYTVh ] 🔗
──━━⊱••••••⊰━━──

📩 هماهنگی جهت تبادل:
🫆
@Patricia_Psychology

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

🎬با ۹۰٪ تخفیف در کارگاه بیس‌کمپ شرکت کن!

✅سرفصل‌ها:
▫️مقایسۀ رشته‌ها و گرایش‌های روان‌شناسی
▫️بررسی ضرایب دروس و اثر معدل
▫️تکنیک‌های مطالعه، مرور و جمع‌بندی
▫️شناخت سبک‌های یادگیری با تست
▫️معرفی منابع اولویت‌دار
▫️همراه با ارائۀ برنامۀ مطالعاتی رایگان

🎟ثبت‌نام با کد تخفیف: BCT340406 فقط ۳۵هزار تومان!
⏳مهلت استفاده از کد تخفیف: تا ‌‌‌چهار‌شنبه، ۲۶ شهریور
🖇لینک ثبت‌نام

روان‌آموز | رکورددار بیشترین میزان پوشش‌دهی کنکور

پشتیبانی و مشاورهٔ رایگان:👇🏻
@Ravanamoozsupport

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

پادشاه جهنم خود باش

«همه چیز را می‌توان از انسان گرفت به جز یک چیز؛ آخرین آزادی‌های انسانی ؛ انتخاب نگرش خود در هر شرایطی و انتخاب راه خویش». از نگاه اگزیستانسیالیست‌ها مانند سارتر، این یعنی زندگی اصیل (Authentic Life). یعنی انسان خود را از "باورهای تقلیدی" و "جبرهای اجتماعی" رها می‌کند و خود سرنوشت خویش را می‌سازد.

🏡ما در یک جامعه«شخصی‌سازی شده» زندگی می‌کنیم که بر موفقیت فردی تأکید دارد و شرم را در مورد ناکامی‌ها تشدید می‌کند.

پادزهر شرم: پذیرش جهنم

این جمله یک دعوت به قهرمان بودن در سفر شخصی خود است.بهشت واقعی، جایی نیست که دیگران به شما وعده می‌دهند، بلکه حقیقتی است که از طریق تسلط بر تمامیت وجود خود نور و تاریکی به دست می‌آورید.

💎رنج شما دشمن شما نیست؛ بلکه ماده خامی است که اگر آن را دوست بدارید و بر آن حکمرانی کنید، حتی آن را شکل بدهید.

🔁 نفیِ نفی: از طریق افراطی‌ترین پذیرش به رهایی می‌رسی این مفهوم در فلسفه هگل و بودیسم نیز ریشه دارد. شما با نفیِ «نفیِ» خود (یعنی با دوست داشتن چیزی که از آن متنفرید)، به یک Synthesis (ترکیب جدید) و آزادی می‌رسید. وقتی جهنم خود را دوست دارید،دیگر برده آن نیستید. و با پذیرش، آن را از قدرت تهی می‌کنید. ترسِ شما از ترس، بدتر از خود ترس است. با عشق ورزیدن به آن،این یگانگی را می‌شکنید.

☘رنج معبری برای رسیدن به حقیقت و ایمان اصیل است. دوست داشتن جهنم، یعنی درک این که این رنج معنادار است و می‌تواند شما را به سمت عمق بیشتری از وجود سوق دهد. این نگاه، جهنم را از یک «حبس» به یک «رحِم» تبدیل می‌کند.


دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
پرواز قشنگ است ولی بی غم و محنت
منت نکش از غیر و پروبال خودت باش

صد سال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هرسال خودت باش..


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

«قانون نمادین، شرط لازم برای تحقق آزادی واقعی است؛ بی‌قیدی یعنی ورود به بی‌نهایت فروپاشی.»

🏡 دیدگاه اسکندری و جامعه‌شناسی هویت :اسکندری در تحلیل هویت اجتماعی بر تعامل بین «امر خصوصی» (ارزش‌های خانوادگی) و «امر عمومی» (هنجارهای جامعه) تأکید دارد. از نگاه او، فقدان چارچوب‌های قانونی در تربیت کودک منجر به «جامعه‌پذیری ناقص» می‌شود، به‌طوری که فرد در مواجهه با قواعد جمعی دچار تضاد می‌گردد. این ایده با نظریه‌های روانکاوی درباره میل و هویت پیوند می‌خورد .

💀🤍نظریه اروس و تاناتوس (فروید)

💗 اروس (میل به زندگی و پیوند): فروید میل را به‌عنوان نیروی حیاتی می‌داند که به سمت پیوند و خلاقیت حرکت می‌کند. کودکانی که بدون قانون تربیت می‌شوند، ممکن است در تنظیم این میل دچار مشکل شوند و به وابستگی‌های ناسالم یا پرخاشگری روی آورند.

💀 تاناتوس (میل به مرگ و تخریب): فقدان ساختار تربیتی می‌تواند غرایز تخریب‌گر را تقویت کند، چرا که کودک نمی‌آموزد چگونه هیجانات منفی را مدیریت کند. این امر با افزایش خشونت یا انزوای اجتماعی مرتبط است .

🎩نظریه لکان میل به‌عنوان فقدان : لکان میل را «فقدان» می‌داند که در قلمرو نمادین (زبان و قوانین اجتماعی) شکل می‌گیرد. کودک بدون قانون، وارد «قلمرو نمادین» نمی‌شود و در «قلمرو خیالی» (توهم خودمختاری) باقی می‌ماند. این وضعیت منجر به سردرگمی هویتی و ناتوانی در پذیرش محدودیت‌های اجتماعی می‌شود .

🔰جمله مشهور لکان: «میل انسان، میل دیگری است» نشان می‌دهد که هویت در گرو پذیرش قواعد اجتماعی است. کودکانی که این قواعد را نمی‌آموزند، در بزرگسالی ممکن است دائماً به دنبال تأیید دیگران باشند یا نتوانند روابط پایدار بسازند .

🌀 نظریه دلوز و گتاری میل به‌عنوان کثرت:دلوز و گتاری میل را نه به‌عنوان فقدان، بلکه به‌عنوان جریانی مثبت و چندگانه می‌بینند. از این منظر، تربیت بدون قانون می‌تواند هم فرصت (خلاقیت و انعطاف‌پذیری) و هم تهدید (بینظمی و هرج‌ومرج) ایجاد کند.

🍃 اما در غیاب ساختار، این «کثرت میل» ممکن است به پراکندگی هویت بینجامد. برای مثال، کودکانی که هرگز «نه» نمی‌شنوند، در بزرگسالی در تعیین اولویت‌های زندگی مشکل خواهند داشت .

🎭 تضاد و توافق بین نظریه‌ها لکان و دلوز در ظاهر متضادند: یکی میل را فقدان می‌داند و دیگری آن را تولیدکننده. اما اسلاوی ژیژک معتقد است این دو دیدگاه می‌توانند مکمل هم باشند. کودک بدون قانون هم از فقدان هویت رنج می‌برد (لکان) و هم در مواجهه با کثرت امکانات زندگی overwhelmed می‌شود (دلوز) . اسکندری نیز با ترکیب روانشناسی و جامعه‌شناسی نشان می‌دهد که فقدان قانون هم به فرد آسیب می‌زند و هم انسجام اجتماعی را تهدید می‌کند .

تربیت بدون قانون از منظر این نظریه‌ها منجر به بحران هویت، ناتوانی در مدیریت میل، و اختلال در روابط اجتماعی می‌شود. راهکار ممکن، ترکیب «قانون نمادین» (لکان) با «انعطاف‌پذیری دلوزی» است تا کودک هم چارچوب داشته باشد و هم بتواند خلاق باشد.


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

🧠روان‌درمانی پویشی فشرده و کوتاه‌مدت (ISTDP) مجموعه‌ای از تکنیک‌های درمانی است که برای کمک به بیماران در دسترسی سریع به احساسات سرکوب‌شده و حل تعارضات ناخودآگاه طراحی شده است. تکنیک‌های اصلی ISTDP که توسط حبیب دوانلو توسعه یافته و در کارگاه‌های متخصصانی مانند دکتر علیرضا طهماسب آموزش داده می‌شود، شامل موارد زیر است:

مثلث تعارض؛ شناسایی و کار با سه مؤلفه: احساسات/تکانه‌ها، اضطراب و مکانیسم‌های دفاعی.

درمانگر به بیمار کمک می‌کند تا احساسات سرکوب‌شده (مثل خشم یا غم) را تجربه کند، اضطراب ناشی از آن را مدیریت کند و دفاع‌هایی مثل اجتناب یا انکار را کنار بزند.

♻️مثلث اشخاص؛ بررسی الگوهای رابطه‌ای بیمار در سه حوزه: گذشته (روابط اولیه مثل والدین)، حال (روابط کنونی) و انتقال (رابطه با درمانگر). درمانگر از رابطه درمانی برای شناسایی و بازسازی الگوهای ناسالم استفاده می‌کند.

💔تنظیم اضطراب:

● تشخیص نوع اضطراب (مثل اضطراب خودآگاه یا ناخودآگاه) و کمک به بیمار برای تحمل آن.

●تکنیک‌هایی مثل تنفس آگاهانه یا تمرکز بر نشانه‌های جسمانی اضطراب (مثل تنش عضلانی) برای کاهش شدت آن.

🛡مداخله مستقیم در دفاع‌ها (Confronting Defenses):شناسایی و به چالش کشیدن دفاع‌های روان‌شناختی (مثل شوخی، منطقی‌سازی، یا گسستگی) به‌صورت ملایم اما قاطع.

مثال؛درمانگر ممکن است بگوید: «متوجه می‌شم که وقتی درباره این موضوع صحبت می‌کنیم، لبخند می‌زنید. آیا این راهی برای فاصله گرفتن از احساسات‌تونه؟»

🎭فشار پویا: تشویق بیمار به تجربه عمیق‌تر احساسات با پرسیدن سؤالات مستقیم یا متمرکز کردن توجه بر واکنش‌های عاطفی کمک به بیمار برای عبور از مقاومت و دسترسی به احساسات اصلی.

🪞تجربه مستقیم احساسات: هدایت بیمار به سمت تجربه کامل احساسات سرکوب‌شده (مثل خشم یا عشق) در محیط امن درمانی.این فرآیند اغلب با تخلیه عاطفی (مثل گریه یا بیان خشم) همراه است که به کاهش علائم منجر می‌شود.

🧩بازسازی شناختی عاطفی: پس از تجربه احساسات، درمانگر به بیمار کمک می‌کند تا معنای این احساسات را در چارچوب زندگی و روابطش درک کند.این کار به یکپارچگی عاطفی و تغییر الگوهای ناسالم کمک می‌کند.

🔁کار با انتقال و ضد انتقال: استفاده از واکنش‌های عاطفی بیمار به درمانگر (انتقال) و واکنش‌های درمانگر به بیمار (ضد انتقال) برای درک بهتر تعارضات ناخودآگاه.درمانگر از این پویایی‌ها برای تعمیق فرآیند درمانی استفاده می‌کند.

🖼 تمرین‌های تجسمی (Guided Imagery):
در برخی موارد، بیمار تشویق می‌شود تا موقعیت‌های عاطفی خاص (مثل رویارویی با شخصی در گذشته) را در ذهن تجسم کند تا احساسات مرتبط را تجربه و پردازش کند.

👁‍🗨مشاهده لحظه‌به‌لحظه: درمانگر به دقت نشانه‌های جسمانی، کلامی و غیرکلامی بیمار (مثل زبان بدن، تن صدا) را رصد می‌کند تا تغییرات عاطفی یا مقاومت‌ها را شناسایی کند.


تمرکز بر اینجا و اکنون: (ISTDP)
بر واکنش‌های عاطفی لحظه‌
بیمار در جلسه درمانی تأکید دارد.

برخلاف روان‌کاوی سنتی، جلسات متمرکز و هدفمند هستند تا در زمان کوتاه‌تری به نتایج عمیق برسند.

🔰فعال بودن درمانگر: درمانگر به‌صورت فعال و مستقیم با بیمار تعامل می‌کند و از رویکرد غیرمستقیم اجتناب می‌ورزد.

این تکنیک‌ها برای درمان اختلالاتی مثل اضطراب، افسردگی، مشکلات رابطه‌ای، اختلالات شخصیت، و حتی علائم جسمانی با منشأ روانی (سوماتیک) مؤثر هستند.

#روان‌درمانی #ISTDP #سلامت_روان


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

تحلیل گسلاتینگ (Gaslighting) از منظر فروید (روان‌کاوی کلاسیک):زیگموند فروید مستقیماً واژه‌ی گسلاتینگ را به کار نبرده، اما مفاهیمی که در روان‌کاوی او مطرح است، پایه‌گذار فهم این پدیده‌اند.

🛡 مکانیزم‌های دفاعی:فرد گسلات‌کننده معمولاً خودش فردی دچار تعارضات درونی، خودشیفتگی یا اضطراب سرکوب‌شده است. او برای محافظت از «من» (Ego) خود، از مکانیزم‌هایی مثل فرافکنی (Projection) یا انکار (Denial) استفاده می‌کند. «من اشتباه نکردم، تو داری اشتباه می‌کنی.»

🧌سلطه‌ی ابرمن (Super-Ego):در برخی موارد، گسلاتینگ حاصل نوعی ابرمنِ سادیستی است که با تحقیر و تحمیل، قربانی را مقصر و گناهکار می‌بیند.گسلات‌کننده مثل والد یا واعظی درون‌فکنی‌شده، قربانی را «نابسنده» و «خطاکار» می‌سازد تا کنترل داشته باشد.

تحلیل قربانی:قربانی گسلاتینگ ممکن است دارای «خودِ ناپایدار» یا Ego ضعیف باشد که در برابر تحریف واقعیت، زود دچار تردید می‌شود.گاهی فرد به خاطر تجربه‌های کودکی، میل به تأیید گرفتن دارد و نمی‌تواند واقعیت خود را تثبیت کند.

گسلاتینگ (Gaslighting)از منظر ژاک لکان (روان‌کاوی ساختارگرا) لکان برخلاف فروید، زبان و ساختار اجتماعی را در مرکز روان‌کاوی قرار می‌دهد. او معتقد است که سوژه (Subject) اساساً در درون زبان و نگاه دیگری شکل می‌گیرد.

🪞«نگاهِ دیگری» (le regard de l'Autre):
گسلایت‌کننده نقش «دیگریِ بزرگ» را دارد؛ او با تحریف زبان و حقیقت، قربانی را در وضعیت روانیِ «بی‌ثبات و متزلزل» قرار می‌دهد.قربانی، که هویت خود را از «نگاه دیگری» می‌گیرد، با شنیدن انکار واقعیت دچار شک در خود و اختلال در بازنمایی خود می‌شود.

🎭 سوژه‌ی متشکک:در گسلاتینگ، سوژه دیگر نمی‌تواند میان «خود واقعی» و «تصویر تحریف‌شده‌ای که دیگری به او می‌دهد» تمایز بگذارد؛او در میان آینه‌ی دروغین دیگری گم می‌شود.

از نگاه‌ "پل روزینگر"‌‌گسلاتینگ به‌مثابه ابزار سلطه:به باور او، گسلاتینگ تنها یک پدیده روانی نیست، بلکه ابزار قدرت است. در جامعه، سیاستمداران، رسانه‌ها، یا والدین گسلات‌کننده از این ابزار برای ایجاد فرمان‌پذیری استفاده می‌کنند.«وقتی نمی‌توانی واقعیت را باور کنی، آسان‌تر می‌شود که کسی دیگر واقعیت را برایت تعریف کند.»

🧩 حوزه‌های کاربرد:

💞روابط عاطفی و زناشویی (رایج‌ترین نوع)

🫵خانواده (والدین کنترل‌گر)

💢محیط کار (رئیس‌های سمی)

🌀سیاست (تحریف حقیقت برای اطاعت کورکورانه)
:گاز رو به مناطق روستایی بردیم وتوقع ایجاد کردیم


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

╔ 𝚿 ══

『 🧭 روانکاوی در یک نگاه | Psychoanalysis Atlas

🌏 نقشه‌ی جامع مکاتب روان‌تحلیل‌گری/راهنمای تخصصی و جامع

#روانکاوی یک جریان واحد نیست؛ مجموعه‌ای از مکتب‌های عمیق و متفاوت است که از هسته‌ی اولیه‌ی #فروید منشعب شده‌اند.
این پست، نقشه‌ی مادر است؛ مرجع اصلی که تمام پست‌های بعدی روی آن سوار می‌شوند.

💎 هر شاخه، علاوه بر نظریه و تاریخچه، مسیر کاربردی و بالینی خود را دارد و پست‌های بعدی آن را به صورت تخصصی و مثال‌محور باز می‌کنند.

دسته‌بندی نهایی مکاتب روانکاوی

«این‌ها شاخه های رسمی ما هستند، تمام پست‌های بعدی دقیقاً بر اساس همین دسته‌ها ساخته خواهند شد.»


𝟏. روانکاوی کلاسیک | Classical Psychoanalysis

🔹 فروید
🔹 نهاد/من/فرامن
🔹 رؤیا، انتقال، تعارض ناهشیار


┈┅┅━𝚿━┅┅┈
𝟐. روانکاوی من | Ego Psychology

🔹 آنا فروید، هارتمن
🔹 سازوکارهای دفاعی
🔹 کارکردهای اجرایی “من”


┈┅┅━𝚿━┅┅┈
𝟑. روان‌شناسی خود | Kohut Self Psychology

🔹 همدلی
🔹 شکست ساختار خود
🔹 انتقال‌های خودشیفته


┈┅┅━𝚿━┅┅┈
𝟒. روابط شیء | Object Relations

🔹 کلاین
🔹 وینیکات (مادر کافی‌به‌اندازه)
🔹 فربرن، بالینت
🔹 دنیای درونی و بازنمایی‌ها


┈┅┅━𝚿━┅┅┈
𝟓. روانکاوی مبتنی بر دلبستگی

🔹 بالبی
🔹 اینسورث
🔹 الگوهای درونی فعال + رابطه‌ی درمانی به‌عنوان پایگاه امن

┈┅┅━𝚿━┅┅┈
𝟔. روانکاوی لاکانی | Lacanian

🔹 سه‌گانهٔ امر خیالی/نمادین/واقع
🔹 سوژه در زبان
🔹 میل و فانتزی


┈┅┅━𝚿━┅┅┈
𝟕. بین‌فردی | Interpersonal Psychoanalysis

🔹 سالیوان
🔹 اضطراب بین‌فردی، الگوهای رابطه‌ای


┈┅┅━𝚿━┅┅┈
𝟖. بین‌ذهنی | Intersubjective

🔹 استولورو
🔹 اتو
🔹 «تجربه مشترکِ درمانگر–مراجع»


┈┅┅━𝚿━┅┅┈
𝟗. رویکرد رابطه‌ای | Relational Psychoanalysis

🔹 درمان دو نفره
🔹 خودافشایی حساب‌شده
🔹 ماتریس رابطه‌ای


┈┅┅━𝚿━┅┅┈
𝟏𝟎. مکتب‌های فرهنگی/انتقادی/پسامدرن

🔹 فمینیستی
🔹 فرهنگی
🔹 پست‌کلونیال
🔹 روانکاوی انتقادی


┈┅┅━𝚿━┅┅┈
𝟏𝟏. روانکاوی وجودی | Existential Psychoanalysis

🔹 آزادی
🔹 اضطراب وجودی
🔹 معناسازیِ فردی


┈┅┅━𝚿━┅┅┈
𝟏𝟐. رویکردهای ترکیبی و معاصر

🔹 ISTDP
🔹 AEDP

🔹 رویکردهای هیجان‌محور با ریشه روان‌تحلیلی
🔹 SE با عناصر ناهشیار

🔗 استاندارد انتشار پست‌های بعدی: 👇

هر مکتب در یک پست جدا با ساختار ثابت:
1. معرفی کوتاه
2. مفاهیم کلیدی
3. منطق بالینی
4. مثال بالینی
5. نقد و محدودیت‌ها
6. کاربرد امروزی
7. منابع معتبر

🫆 مرجع، تهیه و تنظیم اختصاصی پست: کانال «I.P.TV»

#روانکاوی #مکاتب_روانکاوی #فروید #روابط_شیء #روانکاوی_لاکانی #روانشناسی_خود
#Psychoanalysis #Freud #ObjectRelations #LacanianPsychoanalysis #SelfPsychology #IPTV #PsychoanalysisAtlas

┈┅┅━𝚿━┅┅┈
📺 تلویزیون بین المللی #روانشناسی «I.P.TV» ⇄
╭─ «P.I.S.U» ↯──┈•
🏛 𝚿 ➛ @InternationalPsychologyTV
╰──┈•

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

تونیش میبینی ومن دندان

در سپهر عمومی، آنگاه که کنش‌گری اصیل جای خود را به چرخه‌ی پوچ کار و سازندگی صرف می‌دهد، قدرت حقیقی که زاییده‌ی همزیستی و گفت‌وگوی آزاد میان شهروندان است به زوال می گراید در این عصر انزوا و ازخودبیگانگی، قدرت نه از آنِ مردم، که به تصرف دستگاه بروکراتیک تهی از اندیشه درمی‌آید.

🛡انسان در ژرف‌ترین لایه‌اش نه فرشته است و نه دشمن، بلکه موجودی است که برای بقا هر نقابی را می‌پذیرد.

🎭جهان شکلی دیگر می‌گیرد؛در چنین نظمی گرگها "شر" جامه‌ی رسمی و تکنوکرات‌های مطیع را بر تن می‌کند.

🔄آن‌ها با واژه‌های محترمانه همان کاری را می‌کنند که در تاریکی وضع طبیعی انجام می‌دادند نه چون تغییر کرده‌اند، بلکه چون قدرتِ پوشش دادن طبیعت واقعی‌شان را پیدا کرده‌اند. زیرا می‌دانند انسان بیش از حقیقت، به نشانه‌ها و ظواهر اعتماد می‌کند.

🧠«در سیاست، آن‌کس پیروز است که هنرِ پنهان‌کردنِ نیت را بهتر آموخته باشد.»و همین است که وقتی قدرت به دست چاپلوسان می‌افتد،شرّ نه ناپدید می‌شود و نه تضعیف؛فقط هوشمندتر، مطیع‌تر و مقبول‌تر جلوه می‌کند.»


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

دگرگون‌سازی یا خودگون‌سازی: دوگانه‌ی سازگاری و پیامدهای آن در اندیشه هارتمن و وینیکات

بی‌گمان مفهوم «سازگاری» در قلمرو روانشناسی خود جایگاهی بنیادین می‌یابد. از دیدگاه هارتمن، سازگاری بیانگر آن کنش متقابل و پیوسته‌ای است که فرد از طریق آن با محیط خود در تعامل قرار گرفته و فرایندهای درون‌روانی خویش را سامان می‌بخشد.

🎭وی دو شکل متمایز از این کنش را برمی‌شمارد: نخست، سازگاری «دگرگون‌ساز» که در آن فرد با بهره‌گیری از کارکردهای خود، دگرگونی‌هایی در جهان بیرون پدید می‌آورد تا شرایط را با نیازهای درونی خویش همسو کند؛ و دوم، سازگاری «خودگون‌ساز» که در آن، فرد با تعدیل و بازسازی ساختارهای درونی، خویشتن را با مقتضیات محیط هماهنگ می‌سازد.

🔄نمادهای افراطی رویکرد دگرگون‌ساز را می‌توان در پدیده‌هایی چون جابجایی مکانی گسترده یا دگرگونی‌های محیطی بنیادین مشاهده نمود، حال آنکه نمودهای بارز خودگون‌ساز در کنش‌های به شدت مهارشده یا همانندسازی‌های فاقد انسجام درونی با خواست برون متجلی می‌شود.

💞با این حال، هارتمن بر این نکته تأکید می‌ورزد که در تجربه‌ی زیسته، این دو شکل سازگاری در پیوندی ناگسستنی با یکدیگر قرار دارند. پیوندی چون ازدواج، که هم مستلزم دگرگون‌سازی محیط است و هم متضمن بازسازی سازمان درونی، گواه این امتزاج است. از این منظر، سازگاری سامانمند نه به معنای تسلیم محض در برابر محیط است و نه در معنای چیرگی یک‌سویه بر آن، بلکه می‌توان آن را کنشی پویا و مداوم بین «ساختارهای خود» و «جهان برون» دانست.

🧩این نگاه، پس از هارتمن، در بسط نظریه روابط موضوعی نقشی اساسی ایفا نمود. اگرچه هارتمن خود از چهره‌های برجسته‌ی روانشناسی خود به شمار می‌رود، مفاهیم مطرح‌شده در این متن پلی استوار به سوی نظریه روابط موضوعی می‌سازد. تأکید بر «کنشی پویا میان تغییر خود و تغییر شرایط» و مثال ازدواج که ماهیتاً رابطه‌ای بینافردی است ؛ نشان‌دهنده‌ی این بینش است که «خود» تنها در زمینه‌ی رابطه با «دیگری» شکل می‌گیرد و تحول می‌یابد.

🔰نظریه‌پردازانی چون دونالد وینیکات با مفاهیمی چون «خود راستین» و «خود کاذب»، به شکلی ژرف به واکاوی سازگاری خودگون‌ساز افراطی می‌پردازند و آن را آسیب‌زا می‌دانند. «خود کاذب» در واقع همان سازگاری خودگون‌ساز افراطی است که در آن فرد هسته‌ی اصیل شخصیت خویش را فدا می‌کند تا با خواست و انتظارات محیطی هماهنگ شود.این فرآیند، اگرچه شکلی از سازگاری است، اما سازگاری است به بهای نابودی خلاقیت و هسته‌ی اصیل شخصیت.

#هاینز_هارتمن #نظریه_روابط_موضوعی
#وینیکات

┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

🔒 ورود محدود!! فقط برای افراد خاص، نه همه!

💎 هر کانال اینجا یک جواهر نایابه…
⏳ اما جواهرات دزدیده میشن اگه زود برنداری.

🔗 [ /channel/addlist/OonR9vB1uk0zYTVh ] 🔗

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

میر تا زنده شوی

🧠فقدان بنیان ناخودآگاه است؛ زندگی روانی ما با یک فقدان مرکزی آغاز می‌شود: جدایی از بدن مادر و ورود به جهان نمادین زبان و قواعد. این "چیز گمشده" هرگز به طور کامل بازیافته نمی‌شود، اما تمامی تمایلات و عشق‌های ما در طول عمر، تلاشی برای پر کردن این خلأ اولیه هستند.

🌀 ما "موجوداتی نیازمند" هستیم: نه به دلیل آنچه داریم، که به دلیل آنچه نداریم میل می ورزیم و عاشق می‌شویم. عشق پاسخی است به این فقدان. ما در دیگری به دنبال "چیزی" می‌گردیم که فکر می‌کنیم از دست داده‌ایم و او می‌تواند آن را کامل کند.

دیگری هرگز پاسخ کامل نیست: اما این بازیابی محال است. معشوق هرگز نمی‌تواند آن "چیز گمشده" را به طور کامل به ما بازگرداند. بنابراین، عشق همیشه با حسی از "ناکامی" همراه است. ما عاشق "امید" به پر کردن فقدان هستیم، نه خود پرکردگی.

🎭«عشق دادن چیزی است که نداریم به کسی که آن را نمی‌خواهد.» این جمله تراژدی عشق را نشان می‌دهد: ما چیزی را می‌بخشیم که خود فاقدش هستیم (کمال، معنای مطلق) به کسی که خود او نیز درگیر فقدان خویش است.

نوستالژی برای وحدت ازدست‌رفته: زیگموند فروید، به ویژه در مفهوم Eros (غریزه زندگی)، به این ایده می‌پردازد.میل جنسی و عشق، شکلی از Eros هستند که می‌کوشند وحدت اولیه با بدن مادر را که از دست رفته است، از طریق اتحاد با دیگری بازآفرینی کنند.(ارگاسم نوعی "مرگ کوچک" است؛ یک بازگشت موقت و نمادین به حالت بی‌وزنی و سکون پیش از تولد.)

🍀عشق، فرزند فقر و نیاز:در سمپوزیوم افلاطون، عشق (Eros) نه یک خدا، که یک "دیو" (موجودی میان‌جی) توصیف می‌شود. او پسر «فقر» و «توسن» است. از مادرش «فقر» به ارث برده که همیشه نیازمند است، همیشه در جستجو است و هرگز به کمال نمی‌رسد. از پدرش نیز «توسن» به معنای "راه" رابه ارث برده که همیشه در حرکت است و راه‌حل‌هایی برای رسیدن به زیبایی و خیر پیدا می‌کند.پس ذات عشق، نیاز و جستجوی دائمی است.عاشق، به دلیل "فقدان" و "فقر" ذاتی‌اش است که به سوی زیبایی و کمال حرکت می‌کند. اگر ما کامل بودیم، هرگز عاشق نمی‌شدیم.

💀تاناتوس سایه اوروس را در همان رابطه‌ای که اروس ساخته است نشان می‌دهد؛ به شکل تمایل ناخودآگاه به تخریب رابطه، حسادت‌های ویرانگر، تحقیر طرف مقابل و حتی لذت بردن از رنجش.

🔄 از نظر فروید، این دو غریزه هرگز به تنهایی عمل نمی‌کنند؛ همیشه درهم‌آمیخته هستند. عشق ناب (اروس محض) وجود ندارد؛ زیرا همیشه در سایه‌اش میل به تسلط، تخریب و بازگشت به آرامش (تاناتوس) نهفته است. این همان "تضاد ذاتی" است.

🧠لوگوس اصل تعادل‌بخش: لوگوس نماینده نظم، منطق، خرد، گفتار و تعادل است. در برابر غرایز کور (اروس و تاناتوس)، لوگوس نقش تنظیم‌گر و میانجی را بازی می‌کند. لوگوس همان نیرویی است که به ما کمک می‌کند تضادهای عشق را مدیریت کنیم. یعنی:

● با خرد و درک، خشم خود (تاناتوس) را کنترل کنیم.
● با گفت‌وگو (که خود تجلی لوگوس است)تفاوت‌ها را بپذیریم.
● بین نیاز به صمیمیت (اروس) و نیاز به استقلال (که شکلی از تاناتوس است)، تعادل ایجاد کنیم.

«فقدان موتور میل هست»

💕ما عاشق فقدانیم زیرا خود عشق از جنس فقدان است. عشق، اقرار به نیاز ما به "دیگری" برای کامل کردن بخشی از وجودمان است که همیشه ناتمام خواهد ماند. به قول شاعری: «عشق یعنی اقرار به تنهایی در حضور دیگری.» این تنهایی و فقدان ذاتی ماست که در پرتو عشق، به جای آنکه ترسناک باشد، زیبا و معنادار می‌شود.

🤝پذیرش این واقعیت که عشق هرگز نمی‌تواند فقدان مرکزی ما را به طور کامل پر کند، همان چیزی است که به ما اجازه می‌دهد از رابطه به عنوان یک "ابژه کاملشده" دل بکنیم و آن را به عنوان یک سفر مشترک با دیگری ناکامل بپذیریم و درنتیجه، به شکلی پارادوکسیکال، به عشقی عمیق‌تر و انسانی‌تر دست یابیم.

┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

🍿 سینمای #روانشناسی | Psycho #Cinema 🎞


🎥 فیلم این هفته :
#مرگ_ماهی


🔍 تحلیلگران :

دکتر #مجید_اشراق
قاضی سابق دادگستری
وکیل پایه یک دادگستری

🎓 #محمد_جواد_باغشینی
فیلسوف و روانشناس
دانش آموخته سینما و هنر
پژوهشگر و مدرس دانشگاه


🌸 #سایکوسینما و نقد فلسفی :

☘ بیان مباحث حقوقی و قانونی
#ارث

🍀 تبیین انگیزه های
#مرگبار و #تاریک #ناهوشیار

☘ چگونه کامپلکس های پنهان ما، زندگیمان را ❌ حتی مخصوصا بر خلاف میل ما ❌ مدیریت می کنند و پیش می برند!

🍀 تحلیل
#شخصیت ها و #طرحواره ها

☘ بررسی سلسله ی
#ترتیب_تولد و روابط #خانوادگی


⭐️ مخاطبین :
✨ عموم
#روانشناسان


📆 دوشنبه ۲۱ مهر ماه ۱۴۰۴


📞  ثبت نام (🚨دریافت فایل آفلاین) :
ادمین ۱ 👈 ✅
@RavanFoza 🌱
ادمین ۲ 👈 ✅
@RavanAdd 🌱


🔱 مجمع های #روانشناسی تحت حمایت #محمدجوادباغشینی 👇
🏆 /channel/c/1723710843/1234 🖤

🏥 پاسخ به سوالات شما، پرونده خوانی، #کیس_ریپورت، #آموزش خصوصی روانشناسی در Ψ انستیتوی روانشناسی M.B.P.I 👇
🏩 @M_B_P_I 🩺


🥇 کانال و پیج روانشناسی #محمد_جواد_باغشینی :
🎓 @MOHAMMAD_JAVAD_BAGHSHANY 🖋

👑 https://instagram.com/mohammad.javad.baghshany

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

📥 آرشیوی کامل از کانال‌های «فلسفی، علمی، تاریخی، سیاسی، هنری و Pdf کتاب‌های کمیاب».

{همه کانال‌ها و گروه‌های VIP که خودم شخصاً توشون هستم، برای مدت محدودی در اختیارتونه}

برای ورود متن رو لمس کنید، یا با فشردن کلید های زیر را وارد شوید.

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

🍿 سینمای #روانشناسی | Psycho #Cinema 🎞


🎥 فیلم این هفته :
#و_عدالت_برای_همه ( #And_Justice_for_All )


🔍 تحلیلگر :
🎓 محمد جواد باغشینی
فیلسوف و روانشناس
دانش آموخته سینما و هنر
پژوهشگر و مدرس دانشگاه


🌸 #سایکوسینما و نقد فلسفی :

☘ مرور مفاهیم بنیادین #روانکاوی

🍀 مفهوم #دوسوگرایی ( #Ambivalence ) و #تعارض ( #Conflict )

☘ بررسی سه #مکانیسم_دفاعی :
- #دوپاره_سازی #Splitting
- #گسست #Dissociation
- #سرکوب #Repression

🍀 بررسی مفهوم #عدالت و #اخلاق از منظر #جامعه_شناسی و #فلسفه

🍀 مروری بر فیلم #هانا_آرنت


⭐️ مخاطبین :
✨ عموم
#روانشناسان
#وکیل و #حقوقدان ها


📆 دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۴


📞 ثبت نام (🚨دریافت فایل آفلاین) :
ادمین ۱ 👈 ✅
@RavanFoza 🌱
ادمین ۲ 👈 ✅
@RavanAdd 🌱


🔱 مجمع های #روانشناسی تحت حمایت #محمدجوادباغشینی 👇
🏆 /channel/c/1723710843/1234 🖤

🏥 پاسخ به سوالات شما، پرونده خوانی، #کیس_ریپورت، #آموزش خصوصی روانشناسی در Ψ انستیتوی روانشناسی M.B.P.I 👇
🏩 @M_B_P_I 🩺


🥇 کانال و پیج روانشناسی #محمد_جواد_باغشینی :
🎓 @MOHAMMAD_JAVAD_BAGHSHANY 🖋

👑 https://instagram.com/mohammad.javad.baghshany

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

🔒 ورود محدود!! فقط برای افراد خاص، نه همه!

💎 هر کانال اینجا یک جواهر نایابه…
⏳ اما جواهرات دزدیده میشن اگه زود برنداری.

🔗 [ /channel/addlist/OonR9vB1uk0zYTVh ] 🔗

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

🍿 سینمای #روانشناسی | Psycho #Cinema 🎞

🎥 فیلم این هفته :
#مردی_به_نام_اوه ( #A_Man_Called_Ove )

🔍 تحلیلگر :
🎓 محمد جواد باغشینی
فیلسوف و روانشناس
دانش آموخته سینما و هنر
پژوهشگر و مدرس دانشگاه


🌸 #سایکوسینما و نقد فلسفی :
☘ آموزش و بررسی
#اختلال #وسواس
🍀 چالش
#معنا در زندگی
☘ مفهوم عشق و ازدواج در مواجهه با :
- فقر و بی پولی
- نقص ها و معلولیت های جسمانی
- نداشتن فرزند
🍀
#شخصیت شناسی و مرور آموزه های #زبان_بدن
☘ کاهش فرسودگی شغلی روانشناسان و تحلیل کیس
🍀 بحث و گفتمان
#فلسفی
☘ درمان و بیانوتفاوت #OCD و #OCPD
🍀 پاسخ به مشکلات درمانی شما


⭐️ شرکت در جلسه برای عموم کاربردی و قابل درک می باشد

📆 دوشنبه ۲۴ شهریور ماه ۱۴۰۴
⏰ شروع ساعت ۱۶
📍 مکان : مشهد
❌ ظرفیت محدود

📞 مشاوره ی رایگان و ثبت نام (🚨دریافت فایل آفلاین) :
ادمین ۱ 👈 @RavanFoza 🌱
ادمین ۲ 👈 @RavanAdd 🌱
تلگرام | واتس اپ | اینستاگرام
پیامک : 09309154697 📩
📲 شماره ی بالا در تمامی پیام رسان ها

🎁 پیام جهت دریافت رایگان تحلیل فیلم جهان با من برقص 👈 @PersiaFoundation 💌

🪽 ایونت های علمی فرهنگی و هنری، ویژه ی عموم و روانشناسان :
🕎 @ShabbatShalomClub 🪬

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

نقش فالوس و نظم نمادین در شکل‌گیری هویت جنسی زن از دیدگاه لاکان

لاکان در تأییدِ جوهرِ نرینه یا #فالیک این همانندشدگی و نیز مسئلۀ #ناقرینگی به تفوق و تقدم وجودی و قدرت‌گستری «صورتِ نخستینِ فالوس» گریز می‌زند، به آن صورتی که تشکیل‌دهندۀ «عنصر نمادین مرکزی» #عقده_ادیپ است.

باید دانست که #لاکان به‌پیروی از #فروید میانِ عضوِ تناسلیِ نرینه و #فالوس فرق می‌گذارد. فالوس در #نظم_نمادین او، بر خواست و تمنای آمیخته به تصورِ خیالی و یا نمادینِ عضوِ تناسلیِ مردانه دلالت دارد، و نیز دلالت‌گرِ تمایل ورزیدن به «دیگری» است. و باز همین «فالوس» جز «دلالت‌گرِ کم‌داشت» چیز دیگری نیست، و از همین رو نیز #التذاذ_فالیک ناممکن و ناموجود می‌باشد.نیز فالوس در سامانۀ «اُدیپ»گرای او یک نماد «بی‌همتا» است. نماد بی‌رقیبی است که در هردو جنسِ زن و مرد، حضوری پررنگ و کارکرد نفسانی به‌دست می‌آورد. تنها «پدرِ نخستین» (پدرـ رئیس قبیله‌ای دیرینه به‌روایتِ فروید) است که مظهر قدرتِ قاهر و تحمیل‌کنندۀ «محرومیت» (اختگی) است، از معرکۀ تظاهرات و کارکردهای نمادین فالوس می‌گریزد، و مهم‌تر این‌که خود به‌عنوان فالوسِ اصل و مقتدر عمل می‌کند.

❒به هرروی، لاکان روندِ هویتِ جنسیِ زن و همانندشدگی وی را بیرون از حیطۀ #ادیپ و تصور فالوس و اشکال نمادینِ آن امکان‌پذیر نمی‌یابد. می‌نویسد‌: «آن‌جا که از ساخت‌مایۀ نمادین خبری نیست یک مانع، یک نقص، برای تحقق همانندسازی اساسی و واقعیت‌یافتن جنسیتِ عنصر عامل (سوژه) وجود دارد. این مانع و نقص ناشی از این است که امر نمادین به‌لحاظی فاقد ساخت‌مایه است و لذا نیازمند آن می‌باشد. عنصرِ جنسیِ زنانه، وضع و حالتِ غیاب دارد؛ خلاء و حفره‌ای است که باعث می‌شود تا در مقایسه با عنصرِ جنسیِ مردانه و خصوصیتِ تحریک‌کنندۀ آن کمتر هوس‌برانگیز باشد. و از این‌جا است که یک ناقرینگی پدید می‌آید.»
.
✍بنابراین در این دیدگاهِ #نرینه_محور زندگانیِ جنسیِ زن و «رابطۀ موضوعی» و «وضع جنسی»ای که در بسترِ آن پدید می‌آید، جدا از سروری «اُدیپ»، پدرگرایی، و یکه‌تازیِ فالوس، امکان‌پذیر و قابل تصور نمی‌نماید، و پدیدۀ «ناقرینگی» نیز در دلِ چنین دیدگاهی موجودیت و اهمیت می‌یابد.


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

کودکی که بدون قانون و ساختار تربیت می‌شود، از منظر روانشناسی وجامعه‌شناسی با چالش‌های متعددی روبه‌رو خواهد شد. این مسئله را می‌توان از چند جنبه تحلیل کرد:

🧠👶از منظر روانشناسی کودک،کاهش اعتماد به نفس و احساس سردرگمی :کودکان بدون قانون‌گذاری واضح، دائماً در حال آزمون و خطا برای فهم انتظارات والدین هستند. این وضعیت باعث اضطراب و کاهش عزت نفس می‌شود، چرا که کودک معیاری برای سنجش رفتار صحیح ندارد.

📍مثال: کودکانی که نمی‌دانند "نه" شنیدن به معنی تهدید عشق والدین است یا یک حد منطقی، در بزرگسالی در تصمیم‌گیری مشکل خواهند داشت .

🔥مشکلات کنترل هیجانی و پرخاشگری عدم وجود چارچوب‌های رفتاری منجر به عدم یادگیری مهارت‌های خودتنظیمی می‌شود. چنین کودکانی اغلب در مدیریت خشم، ناامیدی یا تعارضات اجتماعی ناتوان هستند. مطالعات نشان می‌دهند کودکان بدون قانون‌گذاری، بیشتر به رفتارهای تکانشی مانند پرتاب اشیا یا کتک‌زنی متوسل می‌شوند .

🌀وابستگی ناسالم به والدین :تربیت بدون ساختار (مثل سبک فرزندپروری سهل گیر) باعث می‌شود کودک نتواند استقلال را یاد بگیرد. این کودکان در بزرگسالی ممکن است به "بزرگسالان درمانده" تبدیل شوند که مسئولیت‌پذیری کمی دارند .

🏡از منظر جامعه‌شناسی،عدم انطباق با هنجارهای اجتماعی: کودکانی که با قوانین خانواده آشنا نشده‌اند، در مواجهه با قواعد جامعه (مثل مدرسه یا محیط کار) دچار شوک فرهنگی می‌شوند. این مسئله می‌تواند به طرد اجتماعی یا بزهکاری منجر شود.

📍اسکندری (جامعه‌شناس) تأکید می‌کند که تربیت باید ترکیبی از"امرخصوصی" (ارزش‌های خانوادگی) و "امر عمومی" (هنجارهای جامعه) باشد تا کودک بتواند در اجتماع ادغام شود .

🔄 تولید "جامعه‌پذیری ناقص" به گفته بوردیو، کودکانی که فقط در محیط خانوادگیِ فاقد قانون رشد می‌کنند، درک مبهمی از مرزهای اجتماعی پیدا می‌کنند. این امر ممکن است به خشونت یا بی‌تفاوتی نسبت به دیگران بینجامد.

📍مثال: کودکانی که یاد نگرفته‌اند نوبت را رعایت کنند، در آینده ممکن است در رعایت قوانین ترافیک یا حقوق دیگران مشکل داشته باشند .

💸چالش‌های اقتصادی-اجتماعی:کودکان بدون انضباط شخصی، در بزرگسالی ممکن است نتوانند در سیستم‌های ساختاریافته (مثل محیط کار) عملکرد خوبی داشته باشند. این مسئله به چرخه فقر یا وابستگی به حمایت‌های دولتی دامن می‌زند .

🕊درک آزادی از منظر فلسفه و روان‌کاوی:آزادی به معنای کامل بی‌قید و شرط نیست، بلکه معمولاً آزادی توی فلسفه و علوم اجتماعی با محدودیت‌ها و مسئولیت‌هایی همراهه. یعنی:آزادی حقیقی وقتی شکل می‌گیره که حق دیگران محترم شمرده بشه.جان استوارت میل توی کتابش «در باب آزادی» تاکید می‌کنه که آزادی هر فرد تا جایی هست که به آزادی یا حق دیگران آسیب نزنه (اصل ضرر).

یعنی تو آزادی حق داری انتخاب کنی، اما حق نداری از آزادی خودت برای تجاوز به حقوق یا حریم دیگران استفاده کنی.

🎭درک روان‌کاوانه از آزادی به‌مثابه کشمکش بین اروس و تاناتوس:در این نگاه، کودک در مسیر رشد خود بین دو نیرو کشیده می‌شود:

نیرویی که می‌خواهد بسازد، زندگی کند (اروس)

نیرویی که می‌خواهد رها کند، فروبپاشد، ویران کند (تاناتوس)


🍀آزادی واقعی در تربیت کودک یعنی امکان تجربه‌ی این دو نیرو در تعادل:

آزادی برای خلاقیت (اروس)

آزادی برای تخریب نمادین، تجربه‌ی فقدان، سوگواری، یا تخریب در بازی (تاناتوس)


✍اگر آزادی کودک بدون ساختار و بدون همراهی روانی باشد، می‌تواند به سوی آشوب یا تاناتوس برود. اما اگر آزادی در چارچوبی امن، با حضور «دیگریِ مراقب» (مثلاً والد یا معلم حامی) شکل بگیرد، حتی تجربه‌ی تخریب (تاناتوس) می‌تواند بخشی سالم از رشد روانی باشد.


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

جهـان، بی‌رحمانہ بی‌تفـاوت است و حتی بزرگ‌ترین رنج‌ها و عشـق‌ها، در بستر زمان محو می‌شوند. این نہ از قساوت جهـان، بلکہ از ماهیت گذراے حافظہ و حیـات انسانی می‌آید.فراموشی، قانون طبیـعت است؛ چہ بخواهیـم چہ نہ، زمان براے غم ما نخواهد ایستاد.

حافظہ و تاریخ اگر بیش از حد سنگیـن شوند، زندگی را فلج می‌ڪنند؛براے آنڪہ زندگی ڪنیم، باید قدرت فراموشی داشتہ باشیم.
»


«بی‌مڪثی جهان، فرصـت است، نہ مجازات.»


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

  /)/)
( . .)                          
( づ❤️‍🩹

Читать полностью…

بنیاد مرهم 🫀 Marham Foundation

گسلایت کردن می‌تواند هم ناخودآگاه باشد و هم اکتسابی، بسته به فرد و شرایط روانی او

🌀گسلایت کردن ناخودآگاه:برخی افراد، به‌ویژه کسانی که سبک دلبستگی ناایمن دارند یا در محیط‌های ناسالم رشد کرده‌اند، ممکن است بدون این‌که متوجه باشند، گسلایت کنند.

🎭برای مثال:‌افراد با اختلال شخصیت مرزی (BPD) ممکن است از تحریف واقعیت به‌عنوان یک مکانیزم دفاعی استفاده کنند تا از اضطراب طرد شدن جلوگیری کنند.

👁‍🗨 افرادی که در محیط‌های کنترل‌گر یا پر از دروغ رشد کرده‌اند، ممکن است یاد گرفته باشند که تحریف واقعیت یک روش معمول برای برنده شدن در بحث‌ها یا کنترل دیگران است، بدون اینکه الزاماً قصد آسیب زدن داشته باشند.

گسلایت کردن اکتسابی و آگاهانه:در بسیاری از موارد، گسلایت یک رفتار آگاهانه و دستکاری‌گرانه است که افراد برای کنترل، فریب یا سلطه بر دیگران یاد می‌گیرند. این معمولاً در افراد دارای اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) یا ضد اجتماعی (APD) دیده می‌شود که به‌طور عمدی از گسلایت برای کاهش اعتمادبه‌نفس دیگران و افزایش قدرت خود استفاده می‌کنند.

🔁 اگر فردی گسلایت را به‌صورت ناخودآگاه انجام دهد، معمولاً ناشی از آسیب‌های روانی، یادگیری محیطی یا سبک دلبستگی اوست.

🔁 اگر فردی به‌صورت آگاهانه و عمدی گسلایت کند، معمولاً هدفش کنترل و سلطه بر دیگران است، که در شخصیت‌های خودشیفته و ضداجتماعی بیشتر دیده می‌شود.

💡نشانه مهم تشخیص: اگر فردی بعد از آگاه شدن از رفتار خود، تمایل به اصلاح آن داشته باشد، احتمالاً گسلایت او ناخودآگاه بوده است. اما اگر حتی بعد از آگاهی، همچنان به رفتار خود ادامه دهد، به احتمال زیاد از آن به‌عنوان یک ابزار کنترل استفاده می‌کند.


┏━━━━━━━━━━━
🏛🎭📔📕
@Marham_Foundation
➖➖➖➖➖➖➖➖
@IranaPsychologicalAssociation
┗━━━━━━━━━━━━

Читать полностью…
Subscribe to a channel