این همه بمب اتم؟!!
زرادخانه هسته ای فدراسیون روسیه، بین 5500 تا 6000 کلاهک هسته ای را در بر می گیرد. روسیه با این شمار کلاهک می تواند 5 بار تمدن بشری را به کلی نابود کند. با این همه، سال ها است در برابر یک استان پیشین خود، در باتلاق جنگ گیر کرده و راه برون رفتی هم نمی یاید.
نگاهی کوتاه به کلکسیون این زرادخانه نابودگر و کم خاصیت بدک نیست:
1- کلاهک های استراتژیک ذخیره
شمار تقریبی کلاهک های ذخیره روسیه، 977 واحد است؛
2- کلاهک های هسته ای تاکتیکی
شمار این کلاهک های با برد کوتاه، برای استفاده در میدان های نبرد، بین 1500 تا 2000 واحد است. برخی منابع شمار آنها را 1912 دانسته اند، که می تواند به سرعت افزایش یابد؛
3- کلاهک های استقرار یافته
کلاهک های هسته ای استراتژیک روسیه مستقر بر موشک های بالستیک، بمب افکن های سنگین و...دستکم 1700 واحد است؛
4- کلاهک های بازنشسته
شمار کلاهک های مندرس و رو به برچیده شدن روسیه، 1500 واحد برآورد شده است.
افزون بر این فدراتیو روسیه دارای انواع گوناگونی از وسایل پرتاب کلاهک های هسته ای است:
موشک های بالستیک قاره پیما، مانند موشک های سیلو پایه، موشک های متحرک جاده ای، موشک های بالستیک زیر دریایی. هم چنین بمب افکن های استراتژیک هواپایه، موشک های کروز هواپایه، بمب های گرانشی، موشک های هسته ای تاکتیکی، کروز زمین پایه،کروزهای دریا پایه،اژدرهای هسته ای خودران دور برد، گلوله های توپخانه ای هسته ای، مین های زمینی هسته ای و دهها گونه تسلیحات هسته ای دیگر.
با این همه تا کنون، روسیه نه تنها توانایی شکست دادن اوکراین را نداشته، سهل است که این کلکسیون بمب و وسایل پرتاب آنها، نتوانسته در برابر کیف بازدارندگی ایجاد کند.
روس ها با همه این قدرت نابودگر جهانی، در افعانستان زانو زده و تسلیم شدند و در قفقاز جنوبی هم به ترکیه باختند.
لطفا فریب مافیای هسته ای ساز و تبلیغات رسانه های مزدورانشان را نخورید. پشت قضایای هسته ای و سناریوهایش، مافیاهای جهانی کمین کرده و افسار آن را به خوبی در دست دارند.
تا بعد...
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
فصل جدید جمهوری اسلامی
طی بیانیه مشترکی که در سفر خارجی عراقچی به لبنان منتشر شده، تاکید برآن است که دوکشور برای این که سلاح منحصرا در دست دولت لبنان باشد، تلاش می کنند. از یک سو وزیر خارجه ایران وعده ها و قول هایی برای بازسازی لبنان داده و از طرف دیگر لبنانی ها از ایران می خواهند که بر خلاف استراتژی پیشین تر در جهت خلع سلاح حزب الله عمل کند.
اصطلاح کلیدی و تکراری و تمرکزی عباس عراقچی در همه دیدارهای روز گذشته با نخست وزیر، رئیس جمهور و وزیر خارجه این کشور، ایجاد گشایش فصل جدیدی در مناسبات دو کشور بود.
یادمان نمی رود که در سفرهای پیشین، برخی مقامات لبنانی حتی حاضر به دیدار با عراقچی نبوده و منقد سیاست ایران در لبنان بودند. حتی نواف سلام نخست وزیر بارها آشکارا و به روشنی اعلام کرده بود که دیگر اجازه نخواهد داد لبنان به جغرافیایی برای صدور انقلاب اسلامی تبدیل شود. تکیه وزیر خارجه و رئیس جمهور لبنان بر خلع سلاح حزب الله، جمهوری اسلامی و یا دستکم سیاست حمایت گسترده نظامی از حزب الله را در وضعیت آچمز قرار داده است.
چه کار دیگری از جمهوری اسلامی جپز بیشینه ارسال چمدان های ارز به لبنان بر می آید؟! حتی همین هم زیر نظارت و کنترل قرار گرفته است.
به اغلب احتمال روح زمانه، خواه و ناخواه جمهوری اسلامی را وادار به تغییر استراتژی در لبنان کرده است. سخنان و مواضع کسانی که بی پروا با تندروی در مکه می خواستند غوغاسالاری را دوباره ترویج دهند، دیگر به کلی متروکه شده است.
استراتژی رویاروی مستقیم و پنهان نظامی جمهوری اسلامی با اسراییل(اشغالگر) با از دست رفتن سریع سوریه و حزب الله، بیش از پیش کهنه شده و چاره ای جز در در پیش گرفتن فصل جدید در مناسبات منطقه ای نخواهد داشت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جنگ افزارهای اتمی تاکتیکی
پس از عملیات بسیار موفق تار عنکبوت، نگرانی ها در باره احتمال استفاده فدراتیو روسیه از تسلیحات اتمی تاکتیکی افزایش یافته است. این ها چگونه جنگ افزاری هستند و چه کارامدی هایی دارند؟
جنگافزارهای اتمی تاکتیکی به آن دسته تسلیحات هسته ای گفته می شود که برای استفاده در میدان نبرد و اهداف محدود نظامی طراحی شده اند. توان انفجاری این جنگافزار ها کسری از یک کیلو تن تا دهها کیلو تن(معادل هزاران تن تی ان تی) متغیر است. ولی توان انفجاری جنگ افزارهای استراتژیک هسته ای، به صدها و گاه هزاران کیلوتن و بلکه مگاتن می رسد.
از سوی دیگر به دلیل پرتاب جنگ افزارهای تاکتیکی از طریق سامانه های توپخانه یا موشک های کوتاهبرد کروز و یا جنگنده ها، در شمار تسلیحات کوتاه برد محسوب می شوند. به همین دلیل هدف از بکارگیری آنها ایجاد برتری محدود و منطقه ای است، نه آغاز یک جنگ هسته ای تمام عیار. ولی استفاده از آنها در نبرد، به منزله زمینه سازی برای ورود به جنگ کامل هسته ای خواهد بود.
مهم این است که در دکترین هسته ای فدراتیو روسیه، احتمال استفاده از آن ها گنجانده شده است. پرزیدنت پوتین در این باره آشکارا گفته است، هنگامی که موجودیت دولت به خطر افتد، استفاده از سلاح هسته ای محرز خواهد بود.
به هر روی، این روزها مسکو به لبه های تصمیم سازی برای استفاده از این گونه جنگ افزارها سوق داده شده است. با این حال حتی بهره برداری از بمب های هسته ای تاکتیکی، تضمینی کافی به روسیه در جهت بیرون رفتن از باتلاق خاور دنیپر و کریمه محسوب نمی شود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
عملیات تار عنکبوت اکراین
امروز ۱۱ خرداد ۱۴۰۴(۱ ژوئن ۲۰۲۵) اوکراین در عملیات تار عنکبوت با پهپاد به چندین پایگاه در عمق خاک روسیه حمله کرد و بنا بر گزارش کیف، دهها فروند هواپیمای استراتژیک روسیه منهدم شد. عملیات تار عنکبوت تا همین جای کار سنگین ترین و جسورانه ترین عملیات تهاجمی اوکراین به عمق خاک روسیه بوده است.
۱- گستره جغرافیایی
بر پایه گزارش کیف، جغرافیای این عملیات گسترده بوده است:
الف- پایگاه هوایی اولنیا واقع در منطقه مورمانسک در شمالگان و نزدیک مرز فنلاند. اولنیا محل استقرار بمب افکن های توپولف Tu-95 و Tu-22M3 با توانمندی حمل کلاهک های هسته ای است؛
ب- پایگاه دیاگیلوو در منطقه ریزان حدود ۲۰۰ کیلومتری جنوب خاوری مسکو. دیاگیلوو نیز آشیانه های بمب افکن های دور برد را در خود جای داده است؛
پ- پایگاه هوایی بلایا در منطقه ایرکوتسک در سیبری با فاصله بیش از ۴۰۰۰ کیلومتر دور از مرز اکراین؛
ت- پایگاه هوایی ایوانوو در منطقه ایوانوو واقع در شمال خاوری مسکو.
بر پایه گزارش منابع اکراینی طراحی این عملیات فوق سری ۱۸ ماه به درازا کشیده و زیر نظر مستقیم زلنسکی بوده است. در این عملیات از پهپادهای FPV, استفاده شده و به صورت مخفیانه به درون خاک روسیه منتقل شده است.
بر پایه ادعای اکراینی ها، ۴۰ تا ۴۱زفروند هواپیمای توپولف Tu-95، توپولف Tu-22M3، و هواپیمای هشدار زود هنگام و کنترل هوابرد برییف A-59(مین استریم) منهدم شده اند.
۲- پیامدهای احتمالی
این حمله چند پیامد شگفت در پی خواهد داشت:
الف- کاهش توان تهاجمی روسیه، به ویژه کاهش توانایی روسیه در انجام حملات موشکی دوربرد به زیر ساخت های اکراین؛
ب- آسیب پذیری دفاع هوایی روسیه؛ بر پایه منطق دفاعی، دهها پرسش در باره کارآمدی سیستم های پدافند هوایی روسیه، به ویژه در. مناطق دور افتاده مطرح خواهد شد؛
پ- افزایش روحیه اوکراین؛
ت- تشدید تنش ها و واکنش روسیه؛ خطر استفاده روسیه از تسلیحات هسته ای تاکتیکی و یا استفاده از بمب های کثیف؛
ث- تاثیر بر مذاکرات احتمالی.
به هر روی به اغلب احتمال. برخلاف اوکراین، فدراتیو روسیه در پی کم اهمیت جلوه دادن عملیات تار عنکبوت خواهد بود. به زودی پیامدهای این عملیات روشن تر خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
میدان برای جمهوری اسلامی تنگتر شد
طی ۲۴ ساعت گذشته، فشار بر جمهوری اسلامی در مساله هسته ای شتابی تند گرفته است:
۱- گزارش تازه آژانس بینالمللی انرژی اتمی آبرویی برای ادعاهای صلح آمیز ایران نگذاشته است. ابن گزارش بر آن است که جمهوری اسلامی سطح تولید غنی سازی ۶۰٪ را پر شتاب کرده است. هم چنین آمده است که ذخایر اورانیوم غنی شده ایران به ۹۲۴۷ کیلو گرم رسیده است و همکاری ایران با آژانس رضایت بخش نبوده است. هم چنین تهران متهم شده که مواد هسته ای ۳ سایت را اعلام نکرده و آنها را پاکسازی کرده است؛
۲- در همین حال سازمان اطلاعات اتریش گزارش داده که ایران برنامه تسلیحات هسته ای خود را ادامه می دهد. بر پایه این گزارش ایران در پی تجهیز مجدد برای تولید سلاح هسته ای و ارتقای موشک های بالستیک است؛
۳-اروپایی ها نیز مصمم هستند تا مکانیسم ماشه را فعال کنند و از طرح علنی آن نیز ابایی ندارند؛
۴- در همین حال یدیعوت آحارونوت می گوید نتانیاهو به نیروی هوایی اسرائیل دستور داده تا به رغم هشدارهای ترامپ برای حمله به ایران آماده شوند؛
۵- هم چنین برای چندمین بار اردوغان با فرصت طلبی وارد گود شده و جمهوری اسلامی را برای تغییر مواضعش در قفقاز جنوبی نصیحت کرده است.
ولی به رغم همه این تحولات و گزارش های خبری، بس بعید خواهد بود که منازعه تازه ای در خاورمیانه شکل بگیرد. چهار نشانه این پبش بینی را قوت می بخشد:
۱- ایالات متحده تحت رهبری ترامپ، خواهان برخورد قهری با ایران نیست. چگونگی وادار کردن جمهوری اسلامی به پذیرش خواسته های غرب را کاخ سفید به خوبی آموخته است؛
۲- رهبران خلیج فارس مخالفت خود را با حمله به تاسیسات هسته ای ایران به واشنگتن اعلام کرده اند؛
۳- جمهوری اسلامی با وجود از دست دادن تشکل های توانمند منطقه ای خود، خواهان ورود به جنگ تازه ای نبوده و از وقوع آن در هر شرایطی پرهیز می کند؛
۴- غرب می داند که تکوین منازعه فراگیر در منطقه، پیش از ایجاد هر تحولی به سود روسیه و جبهه اش در اوکراین خواهد بود.
#یدالله_کریمی_پور
#karimipour_k
نجات در لبه فروپاشی
تا جایی که به تاریخ دفاعی بر می گردد، این تصور که برخی رژیم های حکومتی در برابر دشمنان بیرونی و یا مخالفت گسترده درونی تا آخرین گلوله ایستادگی می کنند، ابلهانه است. برعکس رژیم های حکومتی پس از دوره ای مقاومت در برابر دشمنان و یا رقبای داخلی، سرانجام برای جلوگیری از فروپاشی کامل، ناگزیر به سازش و تسلیم شده اند.
در واقع ممکن است رژیم های حکومتی تا لبه پرتگاه عقب نشینی کنند، ولی سرانجام برای ماندن در قدرت تن به سازش خواهند داد. به چگونگی فروپاشی سلسله چینگ در چین(۱۹۱۱)، فروپاشی روسیه تزاری(۱۹۱۷)، فروپاشی اتحاد شوروی، تسلیم امپراتوری ژاپن(۱۹۴۵)، فروپاشی سلسله قاجار(۱۳۰۴ خورشیدی) و ...بنگرید.
بنابراین تفسیرهای مبتنی بر مقاومت برخی رژیم ها حتی تا برپایی عاشورا و کربلا، اغلب سخت عبث و بی مایه است. کمنرین گمانی نبست که رژیم سیاسی غیر مردمی، برای استمرار باقی ماندن در قدرت، با فرض تداوم فشار، تن به هر گونه سازشی خواهد داد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پیروزی آسان
روح زمانه برای رهایی از استعمار مبتنی بر جنبش مسلحانه بود؛ ولی تاریخ نشان داد که این استراتژی ره به جایی نخواهد برد. به زودی استراتژی گاندی مبتنی بر ساتیاگراها و آهیسما. یعنی مبارزه مبتنی بر عدم خشونت و حقیقت، پادشاهی متحده بریتانیای کبیر را به ستوه آورد.
مبارزه مبتنی بر نیروی حقیقت یا نیروی روح و عدم خشونت، لندن را به مرز دیوانگی کشاند. سرپیچی آگاهانه و آشتی جویانه از قوانین ستمکارانه، موجبات فلج شدن دستگاه اداری و آشکار شدن عدم مشروعیت حکومت شد. این سرپیچی ساده، کم هزینه و در عین حال بسیار کارآمد بود. به بخشی از این نافرمانی ها بنگرید:
۱- عدم همکاری(Non-Cooperation)
ماهاتما مردم را به عدمهمکاری با نهادها و سازمانهای های حکومتی فرا خواند. این همکاری نکردن از جمله شامل تحریم مدارس و دانشگاه ها، دادگاه ها و مناصب دولتی می شد. به زودی حکومت بدین نتیجه رسید که بدون همکاری مردم، به هیچ روی توانایی ادامه حیات ندارد؛
۲- اعتصاب و هارتال(Hartal)
تعطیلی عمومی و یکپارچه کسب و کارها، به نشانه اعتراض(هارتال)، نمایان ترین شیوه همبستگی ملی بود که حکومت را دست پاچه می کرد.
ساده زیستی رهبر، تلاش برای جلب پشتیبانی بین الملی و پرهیز از فرقه گرایی، حکومت را عاصی و وادار به تسلیم کرد.
این در شرایطی بود که بريتانيا نیز برای تداوم حکومتش دست به شیوه هایی زد که هنوز در دستور کار حکومت های خودکامه برای وادار کردن مردم به اطاعت است:
۱- سرکوب
بازداشت و حصر خانگی رهبران و فعالان آغار شد. مردم همگی به سوی زندان ها رهسپار شدند. دیگر زندان ها حتی گنجایش یک صدم متخلفین و قانون شکنان هندی را نداشت. زندان ها پر و دادگاه ها انباشته و تعطیل شدند و...
نیروی پلیس دست به ضرب و شتم، بازداشت و حتی کشتار زدند، ولی مردم همچنان پای بند استراتژی عدم خشونت ماندند؛
۲- ممنوعیت سازمان ها و نشریات
بریتانیا نه تنها کنگره ملی هند را غیر قانونی اعلام کرد، که نشریات و نوشته های آنها را سانسور و بلکه ممنوع اعلام نمود. در عوض روزنامه ها و نشریات حکومتی بی تیراژ ماند. هندی ها حتی خریدار یک نسخه روزنامه های حکومتی نبودند؛
۳- راولات
بر اساس این قانون دولت افراد را بدون محاکمه دستگیر و زندانی می کرد(راولات). ولی به محض دستگیری یک تن، صدها تن خود را در معرض زندانی شدن قرار می دادند؛
۴- اصلاحات محدود و تدریجی
حکومت برای جلب خشنودی اصلاح طلبان میانه رو و تضعیف پیروان مهاتما، اصلاحات سیاسی محدود با امتیازات کوچک پیشنهاد می داد، ولی کنگره و گاندی از پی جویی هدف اصلی دست بر نداشته و فریب نخوردند؛
۵- تشدید اختلافات
مؤثرترین و مخرب ترینتاکتیک حکومت بهره برداری و تشدید اختلافات موجود میان گروه های گوناگون قومی، مذهبی، اجتماعی و سیاسیبود؛
۶- بی اعتبار کردن جنبش
حکومت کوشید جنبش را حرکتی هرج و مرجطلب، اغتشاشگر، ضد آرامش عمومی و مخالف منافع ملی و عمومی معرفی کند. جنبشی که در عینحال نماینده مردم نبود؛
۷- نفود اطلاعاتی
دستگاه های اطلاعاتی حکومت به طور فعال در جمع آوری اطلاعات بین رهبران و مردم مشغول بود. هدف ایجاد اختلال از درون و تفرقه بین رهبران و مدیران جنبش بود.
با همه این ترفندها، مهاتما گاندی با یک اسم رمز، بریتانیا را وادار به تسلیم کرد: ایجاد و استمرار همبستگی و یکپارچگی آحاد مردم.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
سال فلسطین
در گیرو دار مذاکرات هسته ای، جنگ اوکراین، کشمکش تعرفه ای چین- امریکا و حاشیه های سفر خاورمیانه ای ترامپ، خبر سونامی اروپایی ها علیه دولت اسرائیل(اشغالگر) در فضای رسانه ای ایران گم و گور شده است. آن هم به یک علت: تمرکز مردم و رسانه ها بر سرنوشت و ته نوشت ایران و ناکارآمدی استراتژیک حکومت و دولت در عبور از مشکلات.
در ورای چنین فضایی، ملت- دولت های اروپایی و یا پیوسته و وابسته به این قاره، حتی بریتانیا، فرانسه، هلند، کانادا، استرالیا و...موجی سنگین له فلسطینی ها و علیه اسرائیل و نتانیاهو به راه انداخته اند. تکانه های این امواج بدانجا رسیده که هیچ بعید نیست طی ۷ ماه پایانی سال میلادی، کشورهای بزرگ اروپا و بلکه بیشتر قدرت های گروه ۲۰، دولت فلسطینی را به رسمیت بشناسند.
مفسرین و استراتژیست های اسرائیلی به وضوح هشدار داده اند که به خاطر استراتژی معیوب بی بی در غزه، اندک اندک موج نفرت جهانی علیه اسرائیل در حال شکل گیری و بلکه گسترش و فراگیری است.
افزون بر اثرات خشونت کابینه بی بی، جایگاه دولت های عرب جنوب خلیج فارس و رسانه های وابسته به آن ها، در شکل گیری چنین رویکردی بی تاثیر نبوده است. به هر روی دور از انتظار نیست که سال ۲۰۲۶، از دیدگاه سیاست بین الملل، سال فلسطین باشد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
غنی سازی
کلیدی ترین گزاره این کانال طی ۷ سال گذشته، این عبارت آلفرد تایر ماهان بوده است: هر گاه استراتژی اشتباه باشد، همه فداکاری ها برای دسترسی به اهداف، راه به جایی نخواهد برد.
برآن بوده ام که بنیادیترین مشکل انقلاب و جمهوری اسلامی پیش و بیش از آن که فسادسیستماتیک، ناکارآمدی مدیران و حتی ساختار حقوقی و اجرایی باشد، اهداف و به ویژه استراتژی نادرست حکومت بوده است. در واقع نادرستی استراتژی ملی و یا اصولا نبود استراتژی روشن، خمیر مایه همه لغزش ها، انحرافات، ناکامی ها و شکست های حکومت از ۵۷ تا امروز بوده است. مصداق های چنین خلائی را می توان در دهها رخداد و تمام برهه های زمانی حاکمیت جمهوری اسلامی دید. تازه ترین و امروزی ترین آن سازو کار غنی سازی اورانیوم است.
خب هدف از غنی سازی چه بوده است؟ تولید انرژی هسته ای برای نیروگاه های برقی؟ دسترسی به جنگ افزار هسته ای در جهت بازدارندگی دفاعی؟ هزینه های کلان در این باره کدامیک را به سرانجام رسانده است؟!
آشکار است که جمهوری اسلامی نتوانسته در اعداد ۹ کشور باشگاه دارای جنگ افزار هسته ای در آید. شگفت آن که چنین هدفی از سوی رهبری نه تنها تکذیب شده، که بر حرمت آن تاکیدات مکرر به عمل آمده است.
خب لابد سرمايه گذاری نجومی برای غنی سازی به منظور تولید میله های سوختی نیروگاه های هسته ای ما بوده است. کدام نیروگاه؟! مگر جز نیروگاه بندرگاه بوشهر جای دیگری هم هست؟! رآکتور تحقیقاتی تهران که از دهه ها پیش از انقلاب به منظور اهداف پزشکی تکوین یافته است. اراک و اصفهان هم که برای تولید برق نبوده است. مدیریت کلان نیروگاه بوشهر هم که در اختیار روسیه بودا و میله هایش صرفا از همان جا تامین می شود. بنابراین تا امروز حتی یک گرم از سوخت داخلی برای تولید برق استفاده نشده است.
نمی دانم استراتژی هسته ای حکومت از آغاز چه بوده؟ چه اهدافی پشت آن نهفته است. مقصد کجا است؟! ولی همین قدر روشن است که تا کنونبرونداد عملی همه این جارو جنجال ها جز هیچ، چیزی نبوده است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
یدالله کریمی پور کجایی است
از دهه ها پیش با خواندن نبرد من هیتلر و تاکید های مکررش بر خلوص و برتری نژادی، سخت کنجکاو بودم که فکریه خلوص و ناب بودن و دست نخوردن نژادها چگونه شدنی بوده است؟!!
چرا پان ها، اعم از آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی ها، ایرانی ها، ترک ها و اعراب و چینی ها و قس علیهذا، این همه بر اثبات خلوص و سپس برتری نژادی خود متمرکز بوده اند؟!
می شد به دهها استدلال نظری در رد خالصیت و برتری نژادی دست یازید، ولی بر آن شدم که از طریق مکانیسم های شناخته شده علمی- آزمایشگاهی، در آغاز میزان خلوص نژادی خود را بفهمم. این بود که با صرف هزینه بالا و طی چند ماه صبوری برای بررسی، بخش کوچکی از نتایج چرخه ۸۰۰۰۰ ساله ژنتیکی اجداد مادریم به دستم رسید. با علم به این که این بررسی ها نمی تواند ۱۰۰٪ درست و واقعی باشد، بدک نیست بخشی از شجره خود را در معرض دید شما قرار دهم:
چکیده خاستگاه های اجدادی یدالله کریمی پور
۱- ترکیه؛ ۱۸/۵ ٪
۲- شامات و یهودیه ۱۰/۲٪
۳- عرب ۷/۵٪
۴- لاهور۶/۸٪
۵- باختر هند ۲/۸٪
۶- پاکستان ۰/۰۷٪
۷- شمال باختری اروپا ۶/۸٪
۸-آفریقا۰/۰۷٪
۹-ایران ۴۶٪
تا همین جا روشن است که با انگاره های کنونی، کریمی پور تنها ۴۶ درصد دارای خلوص ایرانی است. ولی وقتی به مسیر ۸۰ هزار ساله کوچ اجدادم می نگرم، روشن می شود که اختلاط و امتزاج ژنتیک اجدادم بس درازتر و گسترده تر هم هست. به عبارت بهتر شکی نیست که طی این مدت دستکم یکی از اجدادم در، اسپانیا،ایتالیا، ساردنیا، یونان،ایسلند، قبرس، مصر، کروآسی،رومانی، اسکاتلند، یمن، جنوب آفریقا، عراق،اتیوپی، داغستان، کردستان، ارمنستان،ترکیه، پاکستان، سیسیل، ایران و...اقامت داشته است؛ و من محصول دهها جغرافیا هستم.
اگر تنها و تنها یک تن از ۸ میلیارد جمعیت زمین را یافتید که ثابت کرد دارای خلوص نژادی است، به جرگه و نحله پان ها و نژاد پرستان خواهم پیوسته و فاشیست و نازیست خواهم شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ایران آباد نمی شود
البته توافق هسته ای ایران-امریکا در دسترس بوده و صد البته سایه جنگ و بلکه بخشی از تحریم ها را از فضای ایران خواهد زدود. ولی ساده انگاری و بلکه حماقت محض است که دستاورد چنین توافقی مساوی با آبادی و توسعه ایران پنداشته شود. چرا؟!
با فرض بقای سیستم، رهبران و مدیران، ساختار اجرایی، سیاست خارجی، حقوق اساسی، تقسیمات کشوری و مناسبات ملت با دولت کنونی و جاری، امید به هر گونه اصلاح کلی و همه جانبه، واهی و بلکه نادانی است.
کوتاه آن که من اراده ای مبتنی بر استراتژی بزرگ، برای تغییر ایران در جهان دگرگون شونده در هیچ جای جمهوری اسلامی ندیده ام. شاید دچار کوری نگرشی شده ام.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
هفته پر ماجرا و فراموش نشدنی
از فردا یک شنبه ۲۱ اردیبهشت(۱۱ می) تا ۷ روز آتی، ملتهب ترین هفته سال ۲۰۲۵ خاورمیانه و خلیج فارس خواهد بود. چرا؟!
۱- در این هفته نتیجه و دستاورد مذاکرات جمهوری اسلامی-آمریکا تا حدود زیادی درک پذیر خواهد شد. چه بسا توافقی در حد برجام و بلکه فراتر از آن صورت گیرد. از کجا معلوم راهی برای احیای مناسبات ایران-امریکا باز نشود؟!
شوربختانه دور از انتظار می نماید هر دو رئیس حکومت (ایران و آمریکا) دست از پافشاری بر خواسته های خود بردارند؛ حتی اگر پای سرنوشت ملتی کهن در میان باشد؛
۲- هم چنین طی سفر ترامپ به کشورهای حوزه خلیج فارس، ترامپ در صدد برخواهد آمد شرایطی را برای پایان دادن و یا کاستن از جنگ های خاورمیانه فراهم آورد:
الف- ارائه پیشنهاد مدیریت غزه توسط کمیته مشترکی از دولت های عرب منهای حماس و بلکه خروج این تشکیلات از این باریکه؛
ب- به رسمیت شناختن تشکیل کشور فلسطینی، هر چند ناقص توسط ترامپ؛
۳- اولویت ترامپ رویارویی با چین است. در چنین پیکاری ترامپ ناگزیر است ارزش دلار را بالا ببرد. برای دستیابی به چنین هدفی، ناگزیر خواهد بود در حوزه نفت و گاز دستاوردهای گرانبهایی به دست آورد. به گمانم با چنین اولویتی، خواسته های نتانیاهو و اسراییل در رتبه بعدی قرار خواهد گرفت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
برکناری نتانیاهو؟!!
تفسیر زیر خلاصه یادداشتی است که در ۹ نوامبر سال ۲۰۲۴ در کانال پست شد(۶ ماه پیش). با پوزش از اعضا، امروز ۱۰ می ۲۰۲۵ دوباره بازپخش می شود.
بعید نیست ترامپ به دلیل هزینه های فراوانی که نتانیاهو برای آمریکا فراهم می آورد، موافق کنار رفتن وی از دولت باشد. چرا؟!
۱- دور شدن ملت های عرب از صلح ابراهیم به دلیل تداوم خشونت ها. تا بی بی در راس قدرت است، تکمیل این پیمان سخت است؛
۲- هم چنین کنار رفتن نتانیاهو، به منزله نشان دادن چراغ سبز به جمهوری اسلامی در جهت آغازیدن گفتگوهای فی مابین خواهد بود؛
۳- مهمتر این که ترامپ به جامعه مسلمان اهل تسنن رو به اعتلای آمریکا وعده داده که خیلی سریع خشونت را در غزه تحت کنترل در خواهد آورد.
به هر روی برای کابینه اقتصادی ترامپ، مساله سنگین شدن تداوم جنگ در خاورمیانه و حمایت از اسرائیل، با وجود بقای بی بی در راس قدرت، نباید کم اهمیت قلمداد شود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
قصه این است: همه بدن تنومند کهنسال ایران موریانه زده و از هر سو خوره به جانش افتاده، کی است که و را دوباره سرپا نگاهدارد؟!!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
رقیب اسرائیل
البته که تهدید بسیار کمرنگ شده جمهوری اسلامی برای اسرائیل( مانند برنامه هسته ای و بقایای اندک تشکل های همپیمان یا نیابتی) در مقطع کنونی، ممکناست فوری تر یا وجودی تر محسوب شود. ولی کمترین گمانی نیست که دیگر جمهوری اسلامی برای اسرائیل(اشغالگر) رقیبی بزرگ، تهدیدی محوری و تعیین کننده محسوب نمی شود.
بر عکس، رقابت بر سر رهبری منطقه ای، لایه ای بنیادین و استراتژیک در روابط اسرائیل- ترکیه است.
جلوگیری از تبدیل شدن ترکیه به هژمونی منطقه ای، به ویژه از راه تسلط بر کشورهای کلیدی مانند سوریه، هدف بزرگ اسرائیل به شمار می آید. دغدغه های امنیتی فوری تر مانند جولان، کردها و تکفیری ها و اخوانی های مسلط بر دمشق، در واقع جلوه ها و پیامدهای بیرونی این رقابت کلان تر هستند.
جاه طلبی های ترکیه در جهت دستیابی به قدرت برتر منطقه ای، نگرانی استراتژیک اسرائیل است.
حضور و دخالت مستقیم و غیر مستقیم نظامی ترکیه در سوریه، لیبی، عراق و مناقشه قره باغ، حمایت از تشکل های همسوی منطقه ای مانند حماس، تقابل آنکارا با یونان، قبرس و حتی مصر و بهره گیری از قدرت نرم برای ترویج مدل سیاسی-فرهنگی و به ویژه ارائه خود در نقش یک رهبر طبیعی برای اسلام سنی و محوری برای اتحاد کشورهای ترک، از آینده نگری استراتژیک و میانمدت و درازمدت اسرائیل دور نمانده است.
از دیدگاه اسرائیل، تسلط ترکیه بر سوریه، با وجود اشراف جغرافیایی اش بر اردن، لبنان، عراق و حتی اسرائیل و ترکیه و مدیترانه خاوری، گام بسیار بزرگ در جهت تحقق جاه طلبی های ترکیه و تغییر توازن قوای منطقه ای محسوب می شود.
هم چنین کنترل ترکیه بر سوریه و حضورش در بلندی های جولان، به منزله تهدید امنیتی مستقیم ترکیه و نیابتی هایش بر امنیت اسرائیل محسوب می شود. در عین حال سوریه ای تحت تسلط ترکیه، فضای مانور دیپلماتیک و نظامی ترکیه را محدود تر خواهد کرد. هم چنین هیچ گمانی نیست که کنترل دمشق توسط آنکارا، به منزله افزایش نفوذ بر دیگر بازیگران منطقه ای مانند عراق، اردن و لبنان و حتی عربستان و مصر خواهد بود.
کوتاه آن که، چالش بلند مدت وجود ترکیه ای توانمند و مسلط در منطقه، نگرانی استراتژیک پایدار و بسیار ژرف برای سیاست گذاران اسرائیلی است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پاکسازی درونی
رژیم های فاسد و فاقد قدرت اخلاقی(میزان وفاداری مردم به رهبری= قدرت اخلاقی ملی) که همزمان با تهدیدهای خارجی روبرو هستند، در جهت ادامه بقای خود، در پایان های دوره حکومتشان تن به پاکسازی درون حکومتی می دهند. اقدامات پاکسازی مآب، در بسیاری موارد تاکتیک های حساب شده برای تحکیم قدرت، حذف رقبای بالقوه و احیای پشتیبانی داخلی در برابر دشمن مشترک یا ساختگی است. این گونه پاکسازی ها در واقع با هدف کودتا-هراسی (coup-proofing) و تضمین وفاداری مطلق در ساختار قدرت، به ويژه میان مدیران نظامی-امنیتی به انجام می رسند. از چند منظر می توان این اقدامات را تاکتیک بقا نامید:
۱-جلب نظر وفاداران منتقد
نیت نخست پاکسازی، جلب خشنودی اندک وفاداران منتقد به نظام و نشان دادن چهره ای پاک از خود است. البته در این مسیر، مهره های سوخته و فرعی هدف قرار می گیرند و سران فساد پنهان و دور از چشم افکار عمومی می مانند؛
۲- تجدید ساختار قدرت و وفادارسازی
پاکسازی ها فرصتی برای رهبری مهیا می سازد تا ساختار قدرت را با افراد وفادار و متعهد به خود بازآرایی کند.این امر به ویژه در باره نهادهای امنیتی-نظامی که توانایی اجرای کودتا را دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است؛
۳- انحراف افکار
با برجسته کردن تهدید خارجی، رژیم می تواند پاکسازی های داخلی را به عنوان اقدامی بایسته برای پاسداری از امنیت ملی و یکپارچگی سرزمینی توجیه کند.در چنین فضایی، مخالفان داخلی به عنوان ستون پنجم یا خائن معرفی می شوند.
به هر روی پاکسازی های درون رژیمی، اقدامی برای منحرف سازی افکار عمومی از مشکلات داخلی مانند فساد و ناکارآمدی اقتصادی است.
پاکسازی های عراق در دورانصدام حسین، اتحاد شوروی سوسیالیستی، کره شمالی و...مصداق های بارز تاکتیک بقا بوده و هستند.
به هر روی پاکسازی درونی رژیم های فاسد و فاقد قدرت اخلاقی که همزمان با تهدیدهای خارجی مواجه هستند، در طیف گسترده تاکتیک های بقا محسوب می شوند. گرچه افکار عمومی را در کوتاه مدت تحت تاثیر قرار می دهند، ولی در درازمدت و بلکه میان مدت پشیزی ارزش ندارند. سهل است که زمینه های بی ثباتی و فروپاشی را مهیاتر می سازند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
اعراب عاقل شده اند
گویا سران عربستان، امارات و قطر به ترامپ رسانده اند که:
۱- به جمهوری اسلامی ایران حمله نکنید؛
۲- نام خلیج فارس را تغییر ندهید.
.۷ کشور عرب حاشیه خلیج فارس، تا این اندازه استراتژیک نانگر نیستند که به زنده شدن ایران سال های ۱۳۴۲- ۱۲۵۷ حتی فکر کنند. برای آنها جمهوری اسلامی با شاکله کنونی مناسب ترین و بهترین حکومت خواهد بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چگونگی واکنش روسیه به تار عنکبوت
ولادیمیر پوتین عملیات تار عنکبوت را بی پاسخ رها نخواهد کرد. سناریوهای متعددی برای واکنش روسیه می توان پیش بینی کرد:
۱- تشدید حملات موشکی و پهپادی در سرتاسر کرانه باختری دنیپر، به ویژه مناطق شهری میکولایف و ادسا؛
۲- باز کردن جبهه ای تازه از شمال، با وادار کردن بلاروس به اعلام جنگ علیه اوکراین؛
۳- هدف قرار دادن زیر ساخت های انرژی، مراکز فرماندهی و کنترل، تاسیسات صنعتی و به ویژه در طول سواحل باختری دریای سیاه اکراین؛
۴- حتی پوتین ممکن است به فکر بهره برداری از تسلیحات غیر متعارف، از جمله بمب های هسته ای تاکتیکی برآید.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چه می شود کرد؟!
فرض می شود گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی در باره برنامه هسته ای ایران نادرست و جانبدارانه است؛ هم چنین فرض می شود گزارش سیستم اطلاعاتی اتریش در باره مقاصد اتمی جمهوری اسلامی اشتباه و از پیش طراحی شده بوده است؛ باز هم فرض می شود برخورد دولت اسراییل(اشغالگر)، کاخ سفید و اتحادیه اروپا، با برنامه هسته ای جمهوری اسلامی مغرضانه می باشد؛ خب در این میان، نتیجه تنها ماندن جمهوری اسلامی در میدان چه خواهد بود؟ یعنی با وجود این همه دشمنان و مخالفان همدل و همزبان، کماکان می خواهد به فعالیت صلح آمیز هسته ای ادعایی اش ادامه دهد؟! با کدام پشتوانه بین المللی؟ با کدام قدرت اخلاقی(میزان وفاداری مردم به برنامه های حکومت)؟! سر آخر با انبوه ذخایر اورانیوم غنی شده چه می تواند بکند؟!
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ارتش ایران؛ ۱۳۴۲- ۱۳۵۷
در ۱۵ ساله منتهی به ۱۳۵۷، در همه باختر آسیا، هیچ پدیده ای چشمگیرتر از توانمند شدن و بلکه اوجگیری و کارآمدی ارتش شاهنشاهی نبود. طی این برهه تاریخی، ارتش ایران به همراه اسراییل(اشغالگر) تبدیل به توانمندترین ارتش منطقه و یکی از ۹ ارتش کارآمد جهان شد. چگونه؟!
۱- افزایش بودجه و خریدهای نظامی
با افزایش جهانی بهای نفت در دهه ۵۰، بودجه نظامی ایران از ۱۵۵ میلیون دلار در. ۱۳۴۲، به ۸/۴ میلیارد دلار در ۱۳۵۶ رسید. شاه با اتکا به مناسبات نزدیک با غرب و ایالات متحده، به مدرن ترین تجهیزات دفاعی دست یافت. خرید جنگنده های پیشرفته اف- ۱۴(فقط مختص آمریکا و ایران)، اف-۴ فانتوم و اف- ۵ تایگر و نیز هواپیماهای سوخت رسان و بالگردهای تهاجمی، ارتش ایران را در غرب آسیا سرآمد ساخت.
هم چنین در این دوره کوتاه ۱۵ ساله، نیروی زمینی از راه تجهیز به تانک های چیفتن، ام ۶۰ پاتون. اسکوربیون، موشک های ضد تانک، نفربرهای زرهی و موشک های زمین به هوا، به اوج قدرت دست یافت.
در عین حال نیروی دریایی با خرید ناوچه های کلاس پیکان، ناوشکن ها و تجهیز با هاور کرافت ها و دیگر شناورهای تهاجمی، قدرت نخست و برتر خلیج فارس شد.
با این همه پهلوی دوم از طریق تنوع بخشی به منابع خرید نظامی از کشورهایی مانند بریتانیا و حتی اتحاد شوروی و اسراییل، اندک اندک به سوی گسترده تر کردن منابع تامین دفاعی بر آمد.
۲- نوسازی ارتش
هم چنین استعداد ارتش ایران در این دوره از طریق نوسازی ساختار ارتش و آموزش نیرو، به گونه ای چشمگیر بالنده شد.
طی این پروسه، هزاران مستشار نظامی آمریکایی-اروپایی به ایران آمدند و افسران و درجه داران برای آموزش و طی دوره های تخصصی به کشورهای غربی اعزام شدند.
همچنین با تاسیس و گسترش مراکز آموزش داخلی و نیز توجه به رفاه ارتشیان، کشور به تدریج دارای یک طبقه نظامی شد.
۳- ژاندارم منطقه
رویکرد غربگرایانه پهلوی دوم و ضدیتش با کمونیسم، با وجود ارتش مقتدر، ایران را تبدیل به ژاندارم خلیج فارس کرد. حتی پهلوی دوماز ۱۳۵۲، چشم به نظارت و کنترل اقیانوس هند داشت.
همین نقش ژاندارمی منطقه ای، شاه را وادار کرد که با جریانات کمونیستی متاثر و تحت حمایت شوروی به رویارویی مستقیم بپردازد. نمونه عالی آن میخکوب کردن و سپس انهدام شورشیان ظفار در عمان بود.
۴- اوجگیری آبروی ایران
قدرت برتر نظامی پهلوی دوم، زمینه اوجگیری پرستیژ و افزایش نفوذ منطقه ای بلامنازع ایران شد. مداخله نظامی در ظفار، زمینگیر کردن قوای عراق، تضمین امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز، حیثیت منطقه ای ایران را به اوج رساند.
البته پیامد منفی منطقه ای توانمند شدن نظامی ایران، ایجاد هراس در برخی کشورهای همسایه و تشدید رقابت تسلیحاتی بود.
ولی در مجموع دستاوردهای توانمندی ارتش، برای امنیت ملی در مقیاسی گسترده سودمند بود. به عنوان نمونه ای کوچک، طی این دوره کوتاه، بعث عراق ناگزیر به بستن قرارداد فاخر الجزیره با ایران و پذیرش خط تالوگ در اروند رود شد. البته چنین قراردادی پس از دستکم ۱۰۴ مورد درگیری مرزی با ارتش حاصل شد، که در ۹۳٪ مورد آن ها، عراق وادار به شکست و عقب نشینی شده بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
آنانی که دستی را که نانشان میداد گاز گرفتند، محکوم به بوسیدن پاهایی خواهند شد که لگدشان میزند.
اریک هافر
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چاره چیست؟
لهستان و لهستانی ها زیر چکمه حکومت کمونیستی لهستان وابسته به اتحاد شوروی، له شده بودند. دهها تشکل و صدها روشنفکر برپا خواسته و پنهان و زیرزمینی به نقد چهره منحوس حکومت پرداختند. پیاپی از فقر و نداری و کمبود تولید و ناترازی های گوناگون و نکبت و فلاکت کشور و مردم داد سخن دادند. ولی هیچکدام از این ناله و فریادها نه تنها به جایی نمی رسید، که زندانها روز به روز بیشتر و پرتر، ترورها فزونتر، فلاکت گسترده تر و حکومت جری تر و ترسناکتر می شد.
اقلیتی نظامی مآب و پیرمردانی زهوار در رفته و در بند ایدئولوژی ورشکسته در ناز ونعمت از طریق ایجاد تفرقه، سرکوب جامعه مدنی و کنترل کردن کامل جریان اطلاعات و سرکوب، همچنان در قدرت پابرجا مانده بودند. در واقع ۹۶٪ مردم، در برابر ۴٪ وامانده و اسیر بودند. چاره چه بود؟! چه می شد کرد؟!
به زودی کارگری از میان مردم ناراضی بپا خواست. او درد را شناخته و درمان را نیز. لخ والسا کارگر کشتی سازی گدانسک، بین صدها روشنفکر و ناراضی پراگنده، مدعی و خودمحور، همه لهستانی ها را به همبستگی (Solidarnosc) فرا خواند. او در پی بسیج گسترده کارگران و روشنفکران علیه رژیم تمامیت خواه ايدئولوژی زده و اقلیت حاکم بر آمد. لخ والسا به همه لهستانی ها گوشزد کرد:
برای رستگاری لهستان فقط و فقط یک راه بیش نیست: همبستگی تام و تمام، تا فروپاشی رژیم. رژیم هم آن راه را تشخیص داده و با تمام توان اطلاعاتی، پلیسی، مطبوعاتی از هر راه تفرقه انگیز قومی، مذهبی، فکری و سرکوب، مانع شکل گیری اتحاد و یکپارچگی است. ولی ما با اراده دستجمعی و همبستگی هدفمند، در نهایت بر موانع چیره شده و راه را برای آزادی لهستان و برقراری دموکراسی فراهم خواهیم کرد. زیرا برای فروپاشاندن نظام متحجر استبدادی، همبستگی با هر بهایی گریز ناپذیر است.
لهستان و لهستانی ها طی کمتر از دوسال با حربه انسجام و پرهیز از تفرقه، کمر رژیم وابسته به شوروی را شکستند. آنان در پروسه این همبستگی، بیش از ۳۰۰ فرد و تشکل انقلابی نما و در واقع تفرقه افکن وابسته به پلیس مخفی ورشو را شناخته و به کلی کنار نهادند و یکدل و یکزبان حول محور لخ والسا جمع شدند.
امروز لهستان نامزد تبدیل شدن به توانمدترین قدرت اروپا است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
مذاکرات هسته ای به کجا می انجامد
رهبر گفته است: گمان نمی کنیم مذاکره با آمریکا به نتیجه برسد و نمی دانیم چه خواهد شد. با فرض فروپاشی مذاکرات، از چشم انداز استراتژیک سه پرسش سخت در برابر جمهوری اسلامی برپا خواهد شد:
۱- با فرض ترک میز مذاکره، جمهوریاسلامی چه خواهد کرد؟ یعنی چه جایگزینی بهتر از آن دارد؟!
۲- با وجود شکاف روشن بین رویکردهای اسرائیل- آمریکا، با فرض پایان یافتن امید واشنگتن به مذاکره، جمهوری اسلامی با طرح و برنامه اسرائیل در این ارتباط چه خواهد کرد؟ نقش ترامپ در این میانه چه خواهد بود؟!
۳- در این صورت جمهوریاسلامی با شقاق و شکاف احتمالی درون حکومتی چه خواهد کرد؟!
به رغم مخالفت های ظاهری، کمتر محتمل است طرفین میز مذاکرات را ترک کنند. زیرا جایگزین قابل تصوری برای آن به چشم نمی خورد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چه بر سر تهران خواهد آمد
طی ۱۰ روز اخیر نظاره گر همه سدهای تامین کننده آب کلانشهر تهران بودم. وضعیت خوب نیست. سطح آب سدها تا مرز فاجعه پایین آمده است. افزایش برداشت از منابع زیرزمینی برای تامین آب، خطر فرونشست در غرب و جنوب غرب تهران را افزایش داده است. این در حالی است که فرسودگی شبکه پخش آب نیز مزید بر علت بوده است.
با فرض تحقق پیش بینی پاییز بسیار خشک پیش رو، و به ویژه تداوم ناکارآمدی مدیریت شهری در زمینه تامین آب، کم احتمال نیست تهران تا مدت نامعلومی برای زیستن جای مناسبی نباشد. نمی خواهم باور کنم که کوچ کلان از تهران در پیش خواهد بود. چه بسا در چنین وضعیتی بهای مسکن در پایتخت به شدت افت کرده و به مرز مفت نزدیک شود.
این پیام ناقص و فرضی، هشداری به حکومت، دولت و مردم برای آینده نگری کوتاه مدت و گذر کردن از این وضعیت نامیمون است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جلسه چهار جانبه ریاض؛ ایران و اسرائیل مغبونند
نتایج دیدار چهار جانبه دیشب ترامپ، بن سلمان، اردوغان و احمد الشرع، برای ترکیه و سوریه عالی بود: حذف همه تحریم های سوریه، هماهنگی مشترک علیه جمهوری اسلامی و داعش و باز گذاشتن دست ترکیه در سوریه، از دیدگاه ژئواستراتژی، چنین توافقی همان قدر که برای ترکیه و سوریه ممتاز می نماید، جمهوریاسلامی ایران و دولت اسرائیل را به حاشیه می راند.
تهران فاقد فدرت تعیین کننده در سوریه و حتی هلال خضیب(لبنان، سوریه، عراق) است، ولی اسرائیل نه تنها به شدت از این دیدار و موضعگیری ترامپ شاکی است، بلکه هرگز زیر بار افزایش نفوذ آنکارا در سوریه نخواهد رفت. از منظر ژئواستراتژی، هیچ دولت اسرائیلی چنین فرصتی به ترکیه نخواهد داد.
از دیدگاه نظری علائق ایران- اسرائیل در سوریه در یک راستا قرار گرفته است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
برونداد پایانی مذاکرات
به رغم افت و خیز های پرشمار رویکردهای ترامپ در سیاست خارحی، تا جایی که به نتایج گفتگوهای اخیر ایران-آمریکا بر می گردد، نمی تواند به شکست بیانجامد. چرا؟
۱- قرار است سرمایه گذاری مستقیم عربستان، امارات و قطر در ایالات متحده به ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد دلار برسد. این سنگین ترین سرمایهگذاری در سه دهه خارجی محسوب می شود. بیش از ۴۰ برابر بودجه عمومی دولت جمهوری اسلامی.
چگونه ممکن است این سرمایهگذاری چشمگیر و رکورد شکن، همراه با ایجاد فضای پرتنش و جنگدر خلیج فارس همراه باشد؟ چگونه ممکن است رهبران توسعه طلبی مانند بن سلمان، تمیم بن حمد و شیخ زاید بدون اطمینان از ایحاد فضای مسالمت آميز در پیرامون خلیج فارس، تن به قراردادهای سنگین دهند؟! کنفرانس اخیر همکاری های ایران-عرب در دوحه قطر که با سخنرانی عراقچی و خرازی نیز همراه بود، مؤید این گزاره است.
در واقع ترامپ، سیاست های افزایش توان مالی خود در برابر چین را بر ستون دلارهای شش کشور جنوب خلیج فارس قرار داده است. ستون هایی که با فرض استقرار صلح و امنیت کسب شدنی است؛
۲- چشم انداز تداوم بی ثباتی ایران با وجود فضای شکننده و گسترده درونی کنونی تصور پذیر نیست. افزودن بمباران و جنگ با چنین فضای شکننده ای، حاوی کدامین ارزیابی مثبت است؟!
۳- چنان چه رهبری به گره گشایی چنین مذاکراتی باور نداشت، با توجه به رویکردهای مخالف بارز پیشین، جمهوری اسلامی را وارد چنین میدانی نمی کرد. با وجود مخالفت های پیشین و جاری به ویژه از سوی گروه های ذینفوذ، جهار دور مذاکره به انجام رسیده است. چه دلیل استراتژیکی بر ناتمام ماندن و بی حاصل رها کردن آن از سوی تهران وجود دارد؟!
۴- مخالفت اسرائیل تحت مدیریت نتانیاهو پیش و بیش از آن که ناشی از هراس از تهدید تسلیحاتی جمهوری اسلامی باشد، در واقع به خاطر از دست دادن لولویی خیالی است که تا کنون منبع دریافت کمک ها و پشتیبانی کلان آمریکا و... بوده است. چشمان تیز بین اقتصادی ترامپ شیردهی بی حد وحصر آمریکا به اسرائیل را با دشمن نمایی ایران درک کرده است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
فیلسوف نما؛ آبادان این بود...
استادی خود فروخته که پیراهن فیلسوفی هم به تن دارد در مناظره ای برای وخیم و زشت جلوه دادن دوره حکومت شاهنشاهی پهلوی و به کرسی نشان دادن دیدگاهش، رکیک ترین اصطلاح را در باره نماد تاریخ مدرنیزاسیون ایران، آبادان بکار برده است. ایشان بی خردلی شرم و حیا، آبادان را فاحشه خانه سربازان نیروهای آمریکایی خوانده است.
به گمانم تنها و تنها تشریح چشم انداز آبادان تا پیش از ۱۳۵۷، برای مقایسه آن روزگاران با امروز بس است. پس بنگریم به لمعه ای از برتری های این شهر تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی:
آبادان پیش از ۵۷ را می توان در یک گزاره خلاصهکرد : پیشرفته ترین منطقه شهری در پیرامون خلیج فارس و دریای عمان
مدرنیزاسیون کامل شهری در خلیج فارس، از سواحل و بنادر جنوبی و مناطق نفتی ایران آغاز شد. در این مسیر نام های بوشهر، مسجد سلیمان و...به عنوان نخستین کانونهای پیشرفت نوین، به چشم می خورد. ولی آبادان از دیدگاه پیشرفت های فراگیر ساختارهای شهری به دلیل توسعه همه جانبه، بین همه شهرستان های ایران و بلکه کشور های پیرامون خلیج فارس پیشگام بوده است.
امروزه روز، باور داشتن به این که آبادان در بیشتر پدیده های مدرن شهری، فرهنگی ، ورزشی و ...بین بیش از ۱۳۵۰ کانونشهری کشور و نیز ۷۸۰ کانون در جنوب خلیج فارس، پیشگام بوده، مشکل است. به همیندلیل هنگامی که آبادانی ها در مواجهه با دیگر ایرانیان از جمله تهرانی ها، مثلا از تاکسی ایرلاین ، پیتزا، تیم فوتبال ، اسکواش و...حرف می زدند، برای دیگر ایرانیان که این پدیده ها را تجربه نکرده بود، چنین چیزهایی باورنکردنی و لاجرم به منزله لاف زنی و خالی بندی پنداشته می شد. به همین دلیل آنان را به دلیل نداشته ها و ندیده های خود، خالی بند و لاف زن می پنداشتند. درست مانند غارنشین های مُثُل افلاطون.
آبادان در ایران و بلکه خاورمیانه از جمله آغازگر پدیده های زیر است:
۱- نخستین و بزرگترین پالایشگاه خاورمیانه. تاسیس ۱۲۹۱؛
۲- نخستین انجمن عکاسی در خاورمیانه. ۱۳۳۱؛
۳- نخستین پتروشیمی. ۱۳۴۵؛
۴- نخستین روابط عمومی ایران؛
۵-دومین ایستگاه آتشنشانی در ایران، ۱۳۰۵؛(پس از تبریز)
۶- نخستین ایستگاه رادیویی پس از تهران ۱۳۳۲؛
۷-نخستین مرکز تلویزیونی پس از تهران، ۱۳۳۸؛
۸- نخستین پیست موتورسواری، ماشینسواری، اسکواش، گلف و سالن بیلیارد در ایران؛
۹- نخستین خطوط اتوبوسرانی درون شهری؛
۱۰- نخستین برنامه تلویزیونی به زبان عربی؛
۱۱- نخستین راهآهن درون شهری؛
۱۲-نخستین پیتزا فروشی در ایران (پیتزا مونکارلوی ایتالیایی)؛
۱۳-نخستین شبکه فاضلاب شهری در ایران؛
۱۴-نخستین اعتصاب کارگری.۱۳۰۱؛
۱۵- نخستین تیم رسمی فوتبال؛ ۱۳۱۲؛
۱۶- نخستین کودکستان. ۱۳۲۵؛
۱۷- نخستین ایرتاکسی (تاکسی هوایی)؛
۱۸- نخستین تاکسی تلفنی؛
۱۹- راهاندازی اولین کامپیوتر کشور در پالایشگاه؛
۲۰- نخستین نشریه مدرسهای (رازی)؛
۲۱- نخستین دانشکده تخصصی نفت؛ ۱۲۱۸؛
۲۲-نخستین نشریه داخلی سازمان (مشعل، شرکت نفت)؛
۲۲- نخستین مرکز آموزشگاه فنی و حرفه ای؛ ۱۳۱۲؛
۲۳- نخستین لاین خطوط هوایی به کشورهای مختلف به صورت مستقیم؛
۲۴- نخستین سالن اجتماعات و نمایش در مدارس؛
۲۵- نخستین مدرسه غیرانتفاعی (مکتب دانش)؛
۲۶- نخستین جرثقیل اسکلهای (اسکله اکوان)؛
۲۷- نخستین رزرواسیون بلیط سینما (درج شماره صندلی، سانس، تاریخ اکران فیلم)؛
۲۸- نخستین پارکینگ دوچرخه و موتور سیکلت(مجاور سینماها و مجتمعهای ورزشی و پالایشگاه).
آبادان خاستگاه آغازین بیش از ۲۰۰۰ پدیده نوین ساختاری- فرهنگی، هنری و...مدرن در ایران و خاورمیانه بوده است.
شگفت آن که فضای چیره بر آبادان، فضایی دینی، غیرتی و میهن دوستی بود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ترامپ سقوط خواهد کرد
به اغلب احتمال با فرض تداوم رویکرد و کارکرد کنونی، دونالد ترامپ پیش از پایان یافتن دوره ۴ ساله ریاست جمهوری اش استیضاح یا...شده و برکنار خواهد شد.
او تقریبا در اجرایی کردن همه طرح و برنامه هایش شکست خورده است: ناکامی در الحاق کانادا و گرینلند به آمریکا، پایان دادن به جنگ های اوکراین و غزه، شکست فاحش در جنگ تجاری و تعرفه ها و...
کار به جایی رسیده که میزان محبوبیت ترامپ طی ۱۱۰ روز گذشته به کمتر از ۳۷٪ رسیده است. طی ۸۰ سال گذشته هیچیک از رئیسان جمهور آمریکا طی ۱۰۰ روز نخست حکومتشان تا این حد دچار افول محبوبیت نشده اند. ۱۲ ایالت از ترامپ در باره غیرقانونی بودن تعرفه های متقابل به دیوان عالی علیه رئیس جمهور شکایت کرده اند. این در حالی است که بیش از ۶۰٪ مردم آمریکا با سیاست وضع تعرفه های کنونی مخالفند.
این در حالی است که آبروی بین المللی آمریکا در اروپا، آسیای خاوری رو به کاهش نهاده و موجبات افول اعتبار دولت این کشور و تضعیف قدرت نرم آن شده است. با چنین چشم اندازی، بعید است سفر ترامپ به سه کشور عربی موفق شود.
نزدیکی بیشتر چین و روسیه که دیروز ۱۹ اردیبهشت نمایه بیرونی آن در میدان سرخ مشاهده شد، دور شدن تاریخی و بی سابقه کانادا و اروپا از آمریکا و شکست تلاش های کاخ سفید در فرونشاندن تکوین جنگ بین هند-پاکستان، نشانه های دیگری از سیر قهقرایی ترامپ را به نمایش می گذارد.
کوتاه آن که با فرض استمرار همین سیاستگزاری ها، بعید نیست طی سال آینده، حزب جمهوری خواه ناگزیر به استیضاح او و الیگارشی وابسته اش در کاخ سفید شود.
در این میان وضعیت و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در برابر مذاکره حساس فردا، بین همه کشورهای نامبرده بی پشتوانه تر است. شاید ایران منزوی، وامانده و کمتر منسجم، فردا ناچار شود، طعم نخستین پیروزی را به ترامپ رو به سقوط بچشاند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پایان عصر روحانیت؟!
تا انقلاب ۵۷(انقلاب اسلامی)، در مقیاس کلی و عمومی، و در گذر از جهتگیری های کم بنیه، روحانیون خود را در طرفی قرار داده بودند که آزادی خواه و ضد استعماری بود. ادوارد براون در کتاب انقلاب مشروطیت ایران، چنین نگاشته است:
"یکی از جنبه های بارز انقلاب ایران (مشروطه)آن است که روحانیون خود را در طرفی قرار داده اند که پیشرو و آزادیخواه است. فکر کنم این امر تقریبا در تاریخ جهان بی بدیل باشد. اگر اصلاحاتی را که مردم با مدد ایشان در راه کسب آن جنگیده اند تحقق یابد، تقریبا تمام اقتدار روحانیون از بین خواهد رفت. علل این پدیده قابل توجه، توجیهات خاص خود را دارد؛ و گرچه بسیار جالب، ولی بحثی دراز است و احساس می کنم تا به همین جا هم از حد مجاز فراتر رفته و کلام را به درازا کشانده ام".
هیچکس نمی تواند نقش روحانیون در مبارزات ضد استعماری- استبدادی ایران، مانند نهضت تنباکو، انقلاب مشروطه، ملی شدن نفت و انقلاب ۵۷ را نادیده انگارد، که در این صورت در تحلیل و تفسیر رخدادها و پیش بینی های آینده به همان اندازه دچار لغزش و بلکه پارادوکس خواهد شد، که دگماتیست های روحانیت گرا دچار آن شده اند.
با این همه باید دید که چشم انداز کنونی و آینده نزدیک کارکرد این قشر مهم اجتماعی-تاریخی -سیاسی چیست و به چه و کجا می انجامد؟!!
به گمانم، امروزه روز، بزرگترین مشکل روحانیت شیعی ایران، در یک واژه جای می گیرد: شکاف.
چنین به نظر می رسد که پس از انقلاب اسلامی و به دست گرفتن قدرت توسط روحانیون، کم کم میان این نهاد و مردم شکاف ایجاد شده است. نشانه های آن را به آسانی می توان در نمایه های زیر یافت:
۱- کارکرد حکومت
ناخشنودی از کارکرد حکومتی که روحانیون خواه و ناخواه در آن نقش برجسته و کلیدی دارند، به پایگاه اجتماعی پیشین آنان آسیب جدی زده است؛
۲- فاصله گیری
برخی بر این باورند که بخشی از روحانیت از دغدغه های مردم فاصله گرفته و در گیر مسائل قدرت شده اند؛
۳- شکاف در سبک زندگی
پافشاری بر برخی سیاست های فرهنگی که با سبک زندگی بخش بزرگی از جامعه همخوانی ندارد، آن هم در جهان دگرگون شونده، همخوانی ندارد. همین ناهمخوانی موجبات تکوین چالش های سترگ میان بخشی از مردم- روحانیون شده است؛
۴- کاهش مرجعیت اجتماعی
مرجعیت سنتی روحانیت شیعه ایران در همه امور، مانند گذشته نیست. یعنی بخش های فراوانی از مردم، برای یافتن پاسخ پرسش های خود به منابع متنوع تری روی آورده اند؛
۵- شکاف گفتمانی
برخی بر این باورند که روحانیت و رسانه های همسو با آن، در ارائه روایت قانع کننده، پاسخگویی به شبهات و برقراری کانال گفتمانی، در مقیاس ملی، شکست خورده و یا دستکم دچار افول شده است؛
۶-شکاف سکوتی
هم چنین برخی بر آنند که مهمترین دلیل رویگردانی به نسبت گسترده مردم از روحانیت، کنار کشیدن و بلکه خاموشی بسیاری از آنان در برابر مشکلات مردم و ناهمراهی آنان در پروسه اعتراضات مدنی نهفته است. چنان که در جریان اعتراضات برای ابراز نارضایتی، مردم بر خلافگذشته ها، تمایلی به کسب اجازه از مرجعیت روحانی ندارند(بر خلاف سنت پیشین)؛
۷- تصور شکاف معیشتی
در حالی که بسیاری از روحانیون ممکن است زندگی ساده ای داشته باشند، حضور برخی روحانیون در مناصب اقتصادی و یا گزارش هایی در باره امتیازات ویژه آنان، تصور عمومی را تحت تاثیر قرار داده و به ایجاد حس بی اعتمادی و فاصله با ذهنیت مردم کمک کرده است. در حالی که رسانه های حکومتی با وجود دست و پا زدن های فراوان، نتوانسته اند چنین تصوری را تغییر دهند.
به هر روی ناتوانی در پاسخگویی شفاف به مطالبات و انتقادات مردمی، فاصله گرفتن از نقش سنتی پیشینی، عدم تغییر زبان و شیوه ارتباطی با مردم، به ویژه نسل جوان و نیز ناتوانی در ایجاد گفتگوی موثر و همدلانه، هم چنین پافشاری بر اجرای برخی هنجارهای اجتماعی-فرهنگی که با سبک زندگی بخشی از مردم ناسازگار است، موجبات تعمیق شکاف ها بین مردم-روحانیت شدا است.
آيا با چنین چشم اندازی، روحانیت با اصلاحات درونی و اتکا به اجتهاد، خواهد توانست از مصائب این شکاف بزرگ رهایی یابد؟! آیا می تواند سیل بندی در برابر سیل سنگین پیشرونده ایجاد کند؟! آیا می تواند از لاک و پوسته کنونی درآمده و دچار دگردیسی مطلوب شود؟ یا نه، عصر روحانیت شیعی ایران پایان یافته است؟!!
به اغلب احتمال فرصت برای نجات و رستگاری زیاد نیست.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
دشمن ایران کی است
۱۳۷۹ در کتاب درسی دانشگاهی مقدمه ای بر ایران و همسایگان (منابع تنش و تهدید) و نیز در سال ۱۳۸۰، طی جلد نخست کتاب مقدمه ای بر تقسیمات کشوری(درسی- دانشگاهی) و نیز در کلاس های درسی مقاطع دکتری، به روشنی و بی پرده پوشی گفتم و نوشتم (فایل کامل کتاب ها در همینکانال باز است):
تا جایی که به بقای ملی ایران بر می گردد، دولت اسرائیل(اشغالگر) و ایالاتمتحده دشمنان ایران نیستند؛ و در همان کتاب ها باز هم به روشنی آمده است، بزرگترین خطر بقای ملی و خطر تجزیه ایران از ناحیه ترکیه و جمهوری آذربایجان خواهد بود. هم چنین طی دهها یادداشت و مقاله استدلال شد که آنکارا و باکو، حتی در ضعیف ترین شرایط خود، فعالیت های سازماندهی شده خود را از طریق سازمانهای امنیتی برای ایجاد و توانمند سازی ستون پنجم رها نخواهند کرد.
هم چنین از مدت ها پیش از فروپاشی رژیم ضد مردمی سوریه و حکومت فاسد اسد، در همین جا پیش بینی شد که حکومت دمشق به زودی توسط اردوغان سوریه محو و ارتش ترکیه به یاری تکفیری ها و عناصر غیر سوری(۸ یادداشت همین کانال)، کنترل دمشق را در دست خواهند گرفت.
تا جایی که به سال ها و با اندک احتمال ماه های آینده، با فرض سخت تر شدن فضاهای درونی و پیرامونی جمهوری اسلامی و تکوین و اوجگیری تنش در فضای درونی و نیز بقای مناسبات بین الملل کنونی حکومت، محیط برای علنی شدن و بلکه اوجگیری تجزیه طلبان در استان های شمال باختری مساعد خواهد شد. در این شرایط چاره چیست؟!!
برای نزدیک به صدمین بار تاکید دارم، کوتاهترین و برنده ترین ابزار برای تقویت بقای ملی ایران و عقیم ماندن طرح های آنکارا و باکو و تقویت یکپارچگی ملی، گام استراتژیک زیر، مهم و حساس نیست، که حیاتی است:
برقراری مناسبات رسمی با ایالات متحده و قطع ابراز دشمنی با اسرائیل(اشعالگر).
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k