irandel_channel | Unsorted

Telegram-канал irandel_channel - ایران‌دل | IranDel

3437

💚 🤍 ❤️ همه عالم تن است و ایران‌دل این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است

Subscribe to a channel

ایران‌دل | IranDel


🔴 سِرّ برجای ماندن ایران چیست؟

[یک نقطهٔ مرموز در کلّ تاریخ ایران]

✍️ استاد محمدعلی اسلامی ندوشن

ایران، از سه‌هزار سال پیش بدین‌سو هیچ زمان نبوده است که در صحنهٔ تاریخ جهان حاضر نباشد. یک ملّت چقدر می‌تواند پست و بلند و افت و خیز و رنج و آزمون داشته باشد، و باز بماند؟
از نفَس بیفتد، ولی از پا نیفتد؟ چون به حکم جغرافیا در قلب حوادث جهان بوده، از چهار سو فشار بر او وارد می‌شده، با این‌حال، از میدان به در نمی‌رفته.

از کاخِ آپادانا تا خانهٔ گِلی حافظ در شیراز، فاصلهٔ چندانی نیست؛ زمانی مُلکِ مرئی را در زیر سیطرهٔ خود داشته، زمانی مُلکِ معنی را.

یک نقطهٔ مرموز در کلّ تاریخ ایران است و آن سرّ بر جای ماندن اوست. چگونه بوده که وقتی همهٔ درها به رویَش بسته می‌نموده است، باز دریچهٔ نامنتظری باز می‌شده که او بتواند خود را از طریق آن برهاند؟ چنین می‌نماید که هرگاه لازم می‌شده، او ادامهٔ حیات ایرانیَش را به بهای گرانی می‌خریده.

این بها، «شکیبائی در مصائب» بوده است.

بدین‌گونه، آنچه را که «مَشی ایران» می‌توان خواند، به نیروی نو شدن و «باز آفرینی بر حسب مقتضیّات» تضمین می‌گردیده.
منظورم از «باز‌آفرینی بر حسب مقتضیّات» آن است که اقتضای اوضاع و احوال جدیدی که عارض گردیده، پاس داشته شود، بی‌آنکه اصلِ «مشی» تغییر یابد.

[اصلِ مشی ایرانی ماندن]

ظواهر تغییر می‌کرد، ولی او آن را مهم نمی‌دانست، پس از چندی و پس از یک انحنای مختصر، باز همان مسیر پیشین در پیش گرفته می‌شد.

🔴 بُن‌مایه:
سخن‌ها را بشنویم، صص ۴۶-۴۵


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

⚫️ تهرانِ پرغرور، پایتختِ باشکوه ایران

در شاهنامه فردوسی، واژۀ «ایران» بسته به بافتِ شعری، دست‌کم دو معنای کلیدی دارد که هر دو به دفعات تکرار می‌شوند. در یک معنا «ایران»، به‌مثابه یک واحد جغرافیایی و سیاسی در برابر دیگر سرزمین‌ها قرار می‌گیرد. در این کاربرد، «ایران» معمولاً نماد یک هویت جمعی فرهنگی و سیاسی است که باید از آن در برابر دشمن دفاع کرد.
در دیگر معنا، «ایران» اشاره به تخت‌گاه، مرکز قدرت و حکومت دارد.

سده‌هاست تهران،‌ پایتختِ ایران است؛ تهران یعنی ایران و ایران، یعنی تهران.

با چنگ و دندان،‌ نگهبانِ تهران، پایتخت بزرگ و پرغرور ایران‌مان هستیم. دست متجاوز به ایران و تهران باید قطع گردد.



@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 من ایران را دوست دارم...


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 دیارِ عاشقی‌هایم...



@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 خانه | HOME


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 ایران، تو بمان...



@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 از تک‌نگاشت‌های مادپژوهی:

تواریخ، کتاب یکم، بند ۱۱۴
بازگفتی یونانی از یک داستانِ کهنِ ایرانی


✍️ مهرداد ملک‌زاده، دکترای باستان‌شناسی دورۀ تاریخی و عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ باستان‌شناسی

چکیده:
دو نویسنده از دو جهان جدای از هم و در دو زمان دور از هم، یکی هرودتوس هالیکارناسوسی در تواریخ (کتاب یکم، بند ۱۱۴) و دیگری منهاج سراج جوزجانی در طبقات ناصری (الطبقة الثامنه)، داستانى يكسان را بازگو می‌کنند؛ داستانی دربارۀ یک بازی شاه و وزیرِ کودکانه؛ چه پیوندی میان این دو روایت از آن داستان یکسان برقرار است؟ نوشتۀ پیش‌ِ رو برای پاسخ دادن به این پرسش به رشتۀ تحریر درآمده است.

کلیدواژه‌ها:
تواریخ هرودتوس هالیکارناسوسی، طبقات ناصری، منهاج سراج جوزجانی، کوروش بزرگ، یعقوب لیث صفار، داستان‌های تاریخی، بازی شاه و وزیر.


🔴 کتاب را از «اینجا» بخوانید.

@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 ‌گزارشی از نشست آیین ایرانی با درون‌مایۀ پاسداشت زبان پارسی و حکیم فردوسی در تبریز

✍️ نیما عظیمی (رسانۀ شرق)

در گزارش شرق آمده:
بنیاد پژوهشی شهریار تبریز با همکاری مجموعۀ فرهنگی هنگام، نشست آیین ایرانی خود را با سرنویس «دیدار ماه ۱» برگزار کرد. این نشست از ساعت ۱۹ شنبه ۱٠ خرداد ۱۴٠۴ با سخنرانی حسن انوری، توفیق سبحانی و محمدرضا نصیری برگزار شد. چنگیز مولایی نیز‌ در سخنانی کوتاه، به تشریح چند مطلب مهم پرداخت. در آغاز، حسین مهرنگ، دبیر نشست، این‌گونه به معرفی سخنرانان پرداخت که «حسن انوری» اسطورۀ دستورنویسی و لغت‌نویسی است. هنوز هم دقیق‌ترین کتاب دستور زبان فارسی متعلق به ایشان است. «توفیق سبحانی» در مولوی‌شناسی و شمس‌شناسی، هم نفر اول و هم نفر دوم است؛ باید دنبال نفر سوم بگردیم. «محمدرضا نصیری» دارای جایزۀ طلایی ادبیات فارسی در شبه‌قارۀ هند است.
در ادامه توفیق سبحانی، محمدعلی فروغی را پیام‌آور شاهنامه دانست و سپس بخشی از مقالۀ محمدعلی فروغی دربارۀ شاهنامه را خواند: «امروز دیگر آن افسانۀ مجعولی که فردوسی شاهنامه را به سفارش محمود غزنوی سروده، به‌کلی باطل شده‌ و شبهه‌ای نمانده است که حکیم توس، دست‌کم ۲۰ سال پیش از رسیدن محمود به فرمانروایی کار عظیم خود را آغاز کرده است. همچنان که در هزار سال گذشته شاهنامه به‌مثابه سلاح مؤثری در دست ایرانیان برای حفظ موجودیت و استقلال خویش بود، بعد از این نیز چنین خواهد بود. آزادگان ایرانی همواره در تلخ‌ترین و تاریک‌ترین روزها با خواندن شاهنامه چراغ امید را در دل‌های خود روشن نگه داشته‌اند. شاهنامه فردوسی نیرومندترین و کارسازترین سلاح فرهنگی ما ایرانیان است». در ادامه، حسین مهرنگ، دبیر نشست،‌ از حسن انوری پرسید «با وجود لغت‌نامه‌های دهخدا و معین و فرهنگهای دیگر، انگیزۀ شما برای نوشتن (فرهنگ سخن) چه بود؟» و حسن انوری پاسخ داد: «بعد از درگذشت دهخدا، زبان فارسی خیلی گسترش پیدا کرده است. بسیاری از لغات وارد زبان فارسی شده که در دهخدا نیست. معین هم تا حدی همین‌طور است. ما سعی کرده‌ایم فرهنگی بنویسیم که هم فرهنگ روز باشد، هم فرهنگی دارای متُد‌. دکتر معین متأسفانه بیمار شد و نتوانست فرهنگ خود را آنچنان که می‌خواست به پایان برساند. ما سعی کرده‌ایم این کمبودها را جبران کنیم». حسن انوری همچنین دربارۀ «اتهام مربوط به پول‌گرفتن فردوسی از سلطان محمود برای سرایش شاهنامه» گفت: «برخیها می‌گویند فردوسی با سلطان محمود قرار گذاشته تا برای نوشتن هر بیت از شاهنامه یک دینار پول بگیرد؛ این حرف‌ها دروغ محض است! آیا شما‌ (‌حاضران) حاضرید یک کتاب بنویسید که ۳۰ سال بعد حق‌التألیف بگیرید؟! ... اصلا به لحاظ تاریخی هم درست در‌نمی‌آید که بگوییم فردوسی با سلطان محمود قرارداد بسته بود». ‌محمدرضا نصیری نیز گفت: «‌اگر خدمات استادان تُرک‌زبان به زبان فارسی از‌جمله تألیف «فرهنگ سخن» حسن انوری نبود، یک بخش از آن کار مجهول می‌ماند. شاهنامه تصحیح‌شده توسط دکتر توفیق سبحانی را که خواندم، دیدم‌ ۹۱ بار واژۀ هند و ۴۳ بار هندوان آمده است؛ این نشان می‌دهد‌ در آن زمان، زبان فارسی چه گسترش فراوانی داشته و جایگاه فردوسی در آن حوزه چقدر بزرگ بود». چنگیز مولایی نیز در این نشست بیان کرد: «‌دیدار سلطان محمود غزنوی با فردوسی دروغ است! دروغ است! دروغ است! سه بار به تأکید تمام می‌گویم. قبل از آنکه سلطان محمود به قدرت برسد، فردوسی شاهنامه را تمام کرده بود (تحریر اول شاهنامه)». چنگیز مولایی در ادامه با اشاره به «جایگاه تاریخی و طبیعی زبان فارسی به‌عنوان زبان ملی ایرانیان»، گفت: «‌برخلاف موجی که توسط برخی‌ها در جامعه ما به وجود آمده، زبان فارسی با هیچ‌یک از زبان‌های رایج در مناطق مختلف ایران ‌تضاد و برخوردی ندارد. زبان فارسی متعلق به قوم خاصی نیست و در بین تمام اقوام و قبایل و تیره‌های ایرانی به‌عنوان زبان مشترک استفاده می‌شود. هیچ‌کس‌ خاقانی، نظامی گنجوی و... را مجبور نکرده بود‌ به زبان فارسی بنویسند، بلکه زبان فارسی، زبان رسمی و مشترک همه ایرانیان بود و همه از این زبان به‌عنوان یک زبان مشترک استفاده می‌کردند. مسئلۀ تقابل قومیت تا دورۀ قاجار در ایران هیچ معنا و مفهومی نداشته است. عده‌ای گاهی نمی‌توانند به مسئله‌ای پاسخ دهند؛ بنابراین‌‌ بلافاصله آن را متوجه یکی از سلسله‌ها می‌کنند. اگر به تاریخ نگاه کنیم، مسائل و اختلافات قومیتی در دورۀ رضاشاه را همسایگان ایران به وجود آورده‌اند. همان همسایه بود که برای ما فتنۀ آذربایجان را به وجود آورد. بعدها هم که هیچ طرْفی - از ‌فتنه انداختن و تفرقه‌‌انداختن بین ملت ایران - ‌نبَست، شروع کرد به ایجاد تقابل و تفرقۀ زبانی و دم‌زدن از زبان مادری و از این قبیل مسائل.
برای اینکه از این نفاق‌ها ‌دور باشیم، بهتر است ‌هویت و ملیت خودمان را بشناسیم. زبان فارسی، زبان مشترکِ همۀ ما ایرانیان است».


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🔴 «جواب نالۀ وطن از طرف تبریز»


تا ز تبریزی و تبریز نشان خواهد بود
خون ما ندبۀ اورنگ کیان خواهد بود

ما که هستیم به مصرِ وطنِ خویش عزیز
وطن از کف نگذاریم به صرف همه‌چیز

تا بُوَد نام زِ ایرانی و اسم از تبریز
دختران جَم و کِی را نگذاریم کنیز

- روزنامۀ پروانه، سال اول، شمارۀ ۱۱، تاریخ ۱۲ دی ۱۲۸۹ خورشیدی


🔴 بُن‌مایه: درگاه تلگرامی «مکتب تبریز»


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 خوش‌آمدگویی دیگرسان به میهمانان خارجی دومین همایش جهانیِ هوش مصنوعی دانشگاه علوم پزشکی هوشمند


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 شبی که پرچم ایران دوباره بر فراز باکو افراشته شد

✍ حجت یحیی‌پور، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ آذربایجان

در پی انقلاب فوریه ۱۹۱۷ میلادی سراسر متصرفات روسیه تزاری غرق در آشوب و ناامنی شد. در این میان قفقاز جنوبی که تا پیش از آن نیز میدان هماوردی نیروها بود، به صحنۀ ظهور و سقوط دولت‌های خودخوانده و جنگ‌های خونین داخلی و لشکرکشی دولت‌های خارجی تبدیل شد.
از دلخراش‌ترین جلوه‌های این نابسامانی، کشتار گستردۀ مسلمانان و مسیحیان باکو در مارس ۱۹۱۸ میلادی بود که در جریان آن رویداد، طی چندین روز کشتارِ بی‌رحمانه، هزاران تن از مردم بی‌گناه به خاک و خون کشیده شدند. در همین هنگام بود که گروهی از ماجراجویان قفقازی - در اندیشۀ آن که طرحی تازه و تُرکانه در اندازند - در شهر گنجه جمهوری جعلی و برساخته‌ای برپا کردند و خواهان حمایت تُرکان جوان و حرکت ستون‌های نظامی تُرکان به سوی باکو شدند. در این زمان حکومت کمونیستی به رهبری استپان شاهومیان در باکو زمام امور را در اختیار داشت و به دشواری در برابر ارتش تُرکان ایستادگی می‌کرد. به زودی مخالفان ضمن کودتایی شاهومیان و یارانش را دستگیر نموده و باکو را در اختیار گرفتند و از ارتش انگلستان که در ایران مستقر بود در خواست کمک کردند.
کمی بعد ارتش انگلستان از طریق دریای کاسپین خود را به باکو رساند و جنگ تمام عیار با سپاه تُرکان ادامه یافت. ارتش انگلستان و متحدان محلی‌اش هرچند در ابتدا پیروزی‌های چشمگیری به دست آوردند اما سرانجام جبهه‌های نبرد را یکی پس از دیگری به تُرکان واگذاشته و به پشت دروازه‌های باکو عقب نشستند و حتی از مسیر دریا آمادۀ تخلیۀ شهر شدند.
در چنین شرایطی فرماندهان نظامی روس برای خروج از بن‌بست و جلوگیری از نابودی باکو و کشتار گستردۀ مردم توسط تُرکان، چارۀ کار را در واگذاری باکو به ایران دیدند. در سیزده سپتامبر ۱۹۱۸ میلادی محمد ساعد مراغه‌ای، کنسول ایران در باکو، به ستاد ارتش دعوت شد و روس‌ها ضمن تعارفات و بیان انتظارات خود، اختیار و ادارۀ شهر باکو را به او سپردند. ساعد مراغه‌ای در بیان خاطرات خود از آن شب می‌نویسد: «ژنرال روسی در خاتمه افزود، از این ساعت اختیار شهر بادکوبه با شماست و این شما هستید که می‌توانید هرطور مصلحت بدانید تا ورود قوای عثمانی به شهر، آن را اداره کنید و ما هم الساعه مرکز فرماندهی را تَرک و سوار کشتی می‌شویم و می‌رویم و برای اینکه شما را به رسمیت بشناسند به تمام جبهه‌های جنگ فرمان صادر نمودیم دستورات شما را از هر حیث اطاعت نمایند و به طور خلاصه شما را به عنوان زمامدار شهر بادکوبه بشناسند».
به این ترتیب باکو پس از یک سده دوباره در آغوش ایران آرام گرفت. ساعد مراغه‌ای در نخستین اقدام فرمان داد پرچم ایران را به سرعت بر فراز ساختمان‌های مهم دولتی و شهری به اهتزاز در آورند و اتباع ایرانی در آن پناه بگیرند. به زودی محل کنسولگری ایران در باکو به ستاد فرماندهی ارتش تبدیل شد و ساعد مراغه‌ای دستوراتی برای حفظ شهر صادر کرد. ساعد صبح روز چهارده سپتامبر سوار بر خودرویی مزین به پرچم ایران به سوی جبهه‌های نبرد حرکت کرد و خود را به مرکز فرماندهی کل لشکر عثمانی رساند و برای تسلیم مسالمت‌آمیز شهر به گفتگو پرداخت.
هرچند در روزگار تاریک و بلازدۀ قاجاری، دولت ایران هرگز توانی برای نقش‌آفرینی در رویدادهای مهم قفقاز نداشت و این تصمیمِ روس‌ها تنها برای مدیریت روند تسلیم باکو به بیگانه‌ای دیگر بود، اما واگذاری نمادین باکو به دولت ایران و افراشته شدن دوبارۀ پرچم ایران بر فراز ساختمان‌های دولتی در سال ۱۹۱۸ میلادی یادآور این حقیقت است که شاید بتوان با زور و ستم و گاهی نیرنگ و فریب فرزندی را از خانواده دور کرد، اما فرزند در ناگوارترین روزگار سرانجام به آغوش پدر و مادر بازخواهد گشت.

بُن‌مایه:
محمد ساعد مراغه‌ای، خاطرات سیاسی محمد ساعد مراغه‌ای، به کوشش باقر عاقلی، تهران: نامک، ۱۳۷۳،صفحات ۴۷ تا ۵۳.


🔴 پی‌نوشت:
تصویر مربوط به صفحۀ نخست روزنامۀ «زنگان امروز»، شمارۀ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ خورشیدی

@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🔴 بنیاد ایران‌شناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار می‌کنند:

«کلاس‌های شاهنامه‌خوانی»


آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی


زمان:
دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۶:۳۰

جایگاه:
تبریز، خیابان ثقه‌الاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربت‌اوغلی، بنیاد ایران‌شناسی استان آذربایجان شرقی



#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 «اسطورۀ عالیخانی»

✍️ مهدی تدینی

در طول دو دهۀ اخیر یک نام از گمنامی محض به اوج شهرت و اعتبار رسید... چه نامی؟ علینقی عالیخانی.

عالیخانی در رسانه‌های اصلاح‌طلبان به قهرمان و معمار توسعۀ ایران بدل شد. عالیخانی تبدیل شد به اسطوره‌ای که توسعۀ صنعتی ایران همه‌ش به دفتر کار او می‌رسید.

برای اینکه توضیح دهم این افسانه‌ای که از عالیخانی ساخته‌ند چقدر گمراه‌کننده‌ست و چه اهدافی در اصل داره، و از این مهمتر، برای اینکه نشون بدم اصلاً این اسطوره واقعیت نداره، لازمه گفتاری طولانی انجام بدم و مسئله رو مفصل شرح بدم.

اما بذارید اصل قضیه رو اینجا مختصراً بنویسم:

عالیخانی یک اسم رمزه برای بازنگری در دوران پهلوی، بدون اینکه لازم باشه همزمان در نقش و تصویر محمدرضاشاه هم بازنگری صورت بگیره. در واقع مشکل از اینجا پیش اومد که دیگه نمی‌شد توسعۀ ایران در دهه‌های چهل و پنجاه شمسی رو انکار کرد. از طرفی وقتی شاه عامل همۀ نارسایی‌ها معرفی شده بود، اگر الان از توسعۀ اون دوران صحبت می‌شد، یعنی باید در نقش شاه هم بازنگری صورت می‌گرفت.

در اینجا عالیخانی ناگهان مثل اسم رمز کشف شد! چطوری؟ اینطوری که می‌شد همۀ توسعه رو به عالیخانی و درایت شخصی او (و نه به هیچ کس دیگه، و نه به کلیت حاکمیت) نسبت داد. یعنی الان کس دیگه‌ای عامل توسعۀ ایران معرفی می‌شد ــ لازم هم نبود از شاه نامی برده شود. تازه! یک امتیاز دیگه هم کشف کردند! گفتند اگر عالیخانی موفق نشد، تقصیر شاه بود! بنابراین، پکیجِ توجیهیِ کاملی ایجاد شد: چرا ایران توسعه پیدا کرد؟ چون عالیخانی در رأس امور بود؛ چی شد که همه چی خوب پیش نرفت؟ چون شاه نذاشت عالیخانی(ها) کار کنند.

صفر تا صد این روایت افسانه‌ست؛ راستِ کار رسانه‌های اصلاح‌طلب تا مجبور به بازنگری تاریخی نشن؛ منتها در عین حال یه پدیدۀ موهوم و نامشخصی به اسم «تکنوکراسی» رو هم اختراع کنند تا بگن با «تکنوکراسی» می‌شه کشور رو جلو بود. نمایندگان این تکنوکراسی چه کسانی‌اند؟ اینکه دیگه سوال نداره! خودشون دیگه! نتیجه‌گیریِ سیاسی چی بود؟ این بود: پس آقای جمهوری اسلامی ما تکنوکراتیم! اجازه بدید همه چی رو مثل عالیخانی می‌سازیم! عنان امور رو بده دست ما، ببین چه گلی می‌کاریم!

عالیخانی پس از انقلاب مصاحبه‌های زیادی کرد. عالیخانیِ واقعی رو باید در مصاحبه با تاریخ شفاهی هاروارد پیدا کنید ــ که در دهۀ شصت انجام داده. اونجا هنوز فروتنی رو کامل کنار نگذاشته و دچار خودبزرگ‌بینی نشده. در همون مصاحبۀ هاروارد می‌شه فهمید عالیخانی تا روز آخر سکانداری‌ش از حمایت صددرصدی شاه برخوردار بود. اصلاً اومدن عالیخانی به دولت، موندنش در دولت‌های عَلم، منصور و هویدا با فشار و اصرار شاه بود، موفقیت‌هاش هم همگی با حمایت مطلق شاه محقق شده بود ــ این چیزیه که خود عالیخانی به صراحت بیان می‌کنه.

مشکل عالیخانی این بود که وزارت دلش رو زده بود، دچار تکبر شده بود و دیگه وزرات رو برای خودش کم می‌دونست (از عوارض موفقیت در سنین جوانی!). به همین دلیل دولت هویدا دیگه براش تنگ بود و به دلیل اختلافاتی که با اعضای دولت هویدا داشت، خودش از دولت رفت ــ و البته شاه او رو در بهترین جای ممکن منصوب کرد: ریاست دانشگاه تهران که اون زمان یکی از سکوهای پرتاب به نخست‌وزیری بود.

بقیۀ ماجرا، قبل و بعدش، بماند... مسئله خیلی مفصل‌تر از این حرفاست. اما اگر قرار باشه در مورد عالیخانی ایرادی از شاه بگیریم، این نیست که چرا از عالیخانی حمایت نکرد یا چرا در کارش دخالت کرد، بلکه اینه که چرا این‌همه از چنین فردی حمایت کرد؟! عالیخانی در اون سن پایین و با اون سطح تجربه شایستۀ وزارت نبود! با چند سال کار در ساواک و یکی دو سال کار پاره‌وقت در اتاق بازرگانی و سازمان برنامه کسی شایستۀ وزارت نمی‌شه ــ و البته شاه احتمالاً تصورش این بود که این جوانِ بلندپرواز و جویای نام سیاست‌های مطلوب خود او رو پیاده می‌کنه ــ و این جوان چنین هم کرد!


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 نسل‌کُشی از نوع دیگر

✍ حکمت‌الله ملاصالحی،‌ استاد دانشگاه تهران

تجاوز و تعرّض و تخریب گسترده و افسارگسیختۀ محوطه‌های باستانی و غارت آثار این یا آن تپه و تل و مکان باستانی و بناها و بافت‌های تاریخیِ ملت‌ها نیز نوعی نسل‌کشی‌ست. نسل‌کشی از نوع دیگر است و زدن تیشه به ریشۀ ملت‌های تاریخی و افکندن درختِ تناورِ میراثِ تاریخ و فرهنگ آن‌ها، گاه با دست‌های خیانت و تعرض فرزندانِ خفته و خواب‌گرفته و خواب‌گرد همان ملت، همان سرزمین، همان جامعه؛ معضلی که دهه‌هاست جامعۀ ایرانی ما با آن دست درگریبان است و دست و پنجه می‌فشارد. مجلسیانش خفته و دولتیانش در خواب و قضائیان و غزائیانش شریکان دزد و رفیقان قافله و غافله!

« کُنارصندلِ جیرف» در استان کهن و فرهنگ‌خیزِ کرمانِ تاریخ و فرهنگ و تمدن ما، تنها و یگانه محوطۀ باستانی نیست که آثارش دهه‌هاست در معرض تجاوز و تعرض و تخریب و غارت و تاراج بوده است. چه بسا اگر همت و هوشمندی و تدبیر سرکار معزز خانم دکتر حمیده چوبک نبود و راه جراحی‌های حاذقانه استاد مسلم باستان‌شناسی مهین ما، آقای دکتر یوسف مجید‌زاده عزیز را در یکی از زخم‌خورده و آسیب‌دیده و غنی و مهم و کلیدی‌ترین محوطه‌های باستانی هموار نکرده بود؛ حتی غباری هم از محوطۀ باستانی و تپه کنارصندل جیرفت، باندهای تبهکار و قاچاقچیان حرفه‌ای به‌جای نگذاشته بودند و به‌جای نمانده بود.

متوقف کردن نابخردانه کاوش‌های آقای دکتر مجید‌زاده خیانتی بود بس عظیم و پیامدش بس خسارتبار و بس سنگین و سهمگین و جبران‌ناپذیر که اینک شاهدش هستیم. همت آقای دکتر منصور سید سجادی، باستان‌شناس کارآزموده و توانای مهین ما که گام در میانه میدان نهاده و طومار درهم پیچیده کاوش‌ها را بار دیگر با دستان توانایشان گشوده‌اند؛ بی‌تردید بدون پشتیبانی همه‌سویه و بدون کوتاه کردن دست‌های خیانت و خباثت باندهای تبهکار و قاچاقچی‌های حرفه‌ای که کارگزاران نهادهای رسمی پشت‌پرده هستند و در امنیت کامل موزه‌های خصوصی بنیاد می‌نهند و از ناموس میراث مُلک و ملت خراج می‌ستانند و در بازار مکارۀ سود و سودا میراث‌فروشی می‌کنند و میراث تاریخ و فرهنگ میهن را ارزان به بیگانه می‌فروشند؛ دست‌یابی به نتایج مطلوب بسیار دشوار و چه بسا ناشدنی‌ست.

دیروز امام جمعۀ تعطیل اصفهان خطبۀ برچیدن و «فتوای» تخریب بناها و بافت‌های یک جهان تاریخ و فرهنگ غنی «اصفهانشهر» تاریخ و فرهنگ و تمدن مُلک و ملت و میهن ما را در گوش باندهای تبهکار برج‌ساز می‌خواند و می‌داد، و اینک بار دیگر کُنارصندل و تعرض و تخریب و غارت آثار یکی از کلیدی و مهم و ستبرترین حلقه‌ها از زنجیره جامعه‌ها و کانون جمعیت‌های شهری حوزۀ هلیل‌رود! تاریخ دیرینه و دیرپای ملت ما. و این‌ها در سکوت سکانداران میراث تاریخ و فرهنگ کشور!

تیشه به ریشۀ تاریخ و فرهنگ ملت‌ها زدن و تجاوز و تعرض و تخریب و نابود کردن میراث تاریخ و فرهنگ ملت‌ها نیز نوعی قتل عام و نسل‌کشی‌ست. قتل عام و نسل‌کشی که جان ملت‌ها را نشانه گرفته است. از درون می‌خشکاندنشان. کنار صندل و شوش و ازبکی در روزگاران گذشته تپه و تل و محوطه و لایه باستانی نبوده‌اند. تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان زندۀ مردمانی بوده‌اند که جامعه و جهان ایرانی ما را پی‌افکنده و بنیاد نهاده‌اند. جامعه و جهان ملتی که در ذیل مفهوم ایران و ملت ایران می‌شناسیمش؛ می‌توانیم با یک جهان مواریث مشترک، سرگذشت مشترک، تاریخ مشترک، مواریث فرهنگی و مدنی و معنوی مشترک و در یک کلام مصادیق مشترک تعریفش کنیم. هربار با دستی پر به بازخوانی فرایش بخوانیم. به بازخوانی فرایش بخوانیم و بیاموزیم. بیاموزیم تاریخ اکنون ما، جامعه و جهان اکنون ما، پیامد کدام گذشته و رخدادها و تحولاتی‌ست که از سرگذرانده‌ایم؟ بیاموزیم اینک در کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ بیاموزیم و بدانیم و بشناسیم و بفهمیم ایرانی بودن محمل چه معنایی‌ست؟ ایران چگونه اقلیم و عالمی‌ست؟ در کجای تاریخ ایستاده است؟

آن‌ها که مواریث مُلک و ملت ما را نشانه گرفته‌اند؛ محوطه‌های باستانی کشور را تخریب و تسطیح می‌کنند؛ به بناها و بافت‌های تاریخی آسیب می‌رسانند و یا به هر بهانه‌ای تخریب می‌کنند، تردید نداشته باشید از دشمن‌ترینان مُلک و ملت هستند و دست به ارتکاب خیانتی زده‌اند که بخشودنی نیستند.
ایران و ایرانی بودن آسان به‌کف نیامده است که آسان از کف برود.

گمان نمی‌برم تاریخ مردمان هیچ سرزمین دیگری آنگونه که تاریخ و فرهنگ دیرپای جامعه و جهان ایرانی ما، درازآهنگ، خونبار و حادثه‌خیز به‌سر شده باشد. رومیان خون‌های بسیار در یونان ریختند، لیکن رومیان از مغول‌ها خون‌ریزتر نبودند. راه‌های فراز آمدن بر مهاجمان و متجاوزان و دشمنانی که در میانۀ آوردگاه رویاروی تو صف آراسته‌اند، همیشه دشوار نیست. کار، هنگامی دشوار می‌شود و عرصه بر تو تنگ می‌آید که دشمن در خانه است و خودی‌ست و از پشت به تو خنجر و نیشتر می‌زند.


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 روایتِ یک دستبُردِ ناشیانه

پنجه به خالی زده‌‌اید!

✍️ نیما عظیمی

گویا برخی‌ها گرایش شدیدی به رسواشدن دارند، وگرنه برای هر عقل سلیمی قابل حدس و تشخیص است که برملا کردنِ شگردهای عوام‌فریبانۀ آن‌ها هرگز کار دشواری نیست.

دیروز ویدئویی تدوین و تقطیع شده از بخشی از دقایق نشستِ بنیادپژوهشی شهریار (۱٠ خرداد ۱۴٠۴) به دستم رسید که مصداق بارزی از رذالتِ عریانِ صاحب و سازنده‌ی آن است.

در این کلیپ مجهول، ریخت‌هایی گوناگون از سانسور، تقطیع، جعل، دروغ، تحریف و دستبردهای مکرر و فرار از حقیقت موج می‌زند! این دستبُردِ خنده‌دار اگر در ذکر نامش اشتباه نکنم، از سوی بقالْ‌نامی صورت گرفته؛ بقال، حرکتی بسیار ساده‌لوحانه و عوام‌فریبانه انجام داده است.

بقالِ کم‌هوش و کم‌فروش که ظاهراً مخاطب خود را احمق فرض کرده است با دستکاریِ دقایقِ پرسش و پاسخ‌ها و تحریف درون‌مایۀ اصلی و همچنین سانسورِ جملات استاد مهرنگ، به خیال خودش کاری کرده کارستان!

بقال فیلمی از یک مردِ ساده‌لوح و جوگیر را گذاشته که در آن نشست، پرسش‌هایی پانترک‌مآبانه را از استادان دارد.

البته لازم به ذکر است که آن مرد ساده‌لوحِ پانترک‌مآب، با بی‌ادبیِ محض، وسط سخنانِ استاد مهرنگ پرید. مردِ ساده‌لوح هرچند که غیرمتمدنانه و ناگهانی به صحنه ورود کرد، اما در آغاز سخنش، مصرعِ «چو ایران نباشد تن من مباد» را با صدایی بلند خواند؛ اما بقال در کلیپ تدوین و تقطیع‌شدۀ خود، آن شعرخوانی را سانسور کرده تا مبادا مخاطبانی را که احتمالا نفهم فرض کرده، نتواند مجاب کند.

بقال همچنین جملۀ محترمانۀ استاد مهرنگ به آن مرد ساده‌لوح و غیرمتمدن را نیز سانسور کرده است. استاد مهرنگ وسط ژانگولربازی‌های آن مرد، خیلی مؤدبانه فرمود: «پرسش خودت را بنویس تا پاسخ دهیم» (روال نشست). بقال در ادامۀ شعبده‌بازی‌هایش، این جملۀ کلیدی استاد مهرنگ را نیز سانسور کرده است، تامبادا مخاطبانی را که احتمالا بی‌سواد و بی‌شعور فرض‌شان کرده، نتواند مجاب کند.

به هر روی، آن مرد آمد و رفت؛ و حضار در آغاز برای آن مصرع تشویقش کردند و در پایان با خنده‌ای بر سخنان و ادعاهای پوچش بدرقه‌اش کردند. بقال اما این ابزارِ ساده‌لوح را برای چیدمان شگردهای عوام‌فریبانۀ خود لازم داشت.

پیش از ورود به بخش دیگر این یادداشت، لازم به ذکر است که به عنوان نگارندۀ این سطور، از آغاز تا پایانِ آن نشستِ پربار حاضر بودم.
اما بقال دقایق و مباحثی از فیلم آن نشست را طبقِ امیال قلبی و اغراض روحی و اهداف شخصی خود، بسیار ظریف اما ناشیانه به هم چسبانده و خواسته ربط دهد که اصلاً ارتباطی به هم ندارند!

توضیح این‌که: آن مردِ ساده‌لوح در دقیقۀ ۶۷ از نشست ("۱۴/'۱/۶) وارد صحنه شد و پرسشی بسیار سطح پایین به سبک پانترک‌ها مربوط به زبان‌شناسی مطرح کرد. اما بقال در آن فیلمِ ساختگی خودش در جعلی آشکار با درجِ نوشتاری روی فیلمش تلاش دارد ذهن مخاطب ساده‌لوح را منحرف کرده و جملاتِ پانترک‌پسندِ مرد ساده‌لوح را اشاره و پاسخی به جملاتِ حسن انوری در مورد زبان آذری عنوان کرده و به خورد مخاطبانش بدهد! و بلافاصله جملاتی از استاد حسین مهرنگ را به پایان سخنان آن مرد چسبانده که نه تنها به لحاظ زمانی هیچ همخوانی‌ای با هم ندارند، بلکه آن پاسخ، پاسخِ استاد مهرنگ به یکی از دیگر حاضران در نشست بود، نه به آن مرد ساده‌لوح!

توضیح این که: حرفهای آن مرد در دقیقۀ ۶۹ ("۱/٠۸/٠۸) به پایان رسید؛ و آن پاسخ استاد مهرنگ به یکی از دیگرحاضران با موضوعی کاملاً متفاوت، در دقیقه ۸۱ ("۱/۲۱/۲٠) داده شده است. اما بقال مثلاً خواسته زرنگی کند! و فاصله‌ای نزدیک به ۱۲ دقیقه را قطع کرده و معلوم نیست کجا پنهان کرده!

به هر روی، نامِ این نشستِ پربار «دیدارِ ماه» بود؛ و باری دیگر، به سوی ماه پریدن، حسرت و خیالِ خامِ کوته قامتانی شد که همیشه در تقلای به روی خاک کشیدنِ ماه، «پنجه به خالی» زده‌اند!

کوتاه‌سخن این‌که ما در فرهنگ گُهربارِ ایرانی - پارسی خود، زبانزدِ «مشت نمونۀ خروار است» را داریم که بیان می‌کند اندازۀ اندکی از هرچیز، روشن‌گرِ چگونگی و ویژگیِ تمام آن چیز است. بنابراین وقت ما بسیار باارزش‌تر از آن است که بخواهیم به تک‌تک لاطائلات این فرد پاسخ بنویسیم؛ تشت رسوایی این فرد مدتهاست از بام افتاده است.

از همین تک موردی که - صرفاً به احترامِ استاد حسین مهرنگ‌ - به آن پرداختیم، باید پیِ به پرشمار رفتار و گفتارِ نادرست و پوشالیِ دیگری ببریم که آلوده به همین دست از دست‌بُردهای کثیف شده‌اند.

پاینده ایران


🔴 پی‌نوشت:
فیلم کامل/اصلی نشست، پیوستِ یادداشت، شده است.

پاسخ دکتر چنگیز مولایی را از «اینجا» ببینید.


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 اینترنشنال، این بلندگوی تجزیه‌‌طلبان، بایکوت شود!

✍️ نیما عظیمی

‌اینترنشنال هدفی جز تجزیه‌ی ایران را دنبال نمی‌کند. این شبکه‌‌ی ضدِّ ایرانی از ابتدای تاسیس تا همین امروز ثابت نموده که یک جرثومه‌ی تجزیه‌طلب است؛ و با آوردنِ نامِ مقدّسِ ایران در پیشوند نامِ شبکه‌ی خود، در پیِ فریب اذهان است.
با مرور لیست مؤسسان و مجریان و نویسندگان و میهمانان (به اصطلاح کارشناس) این شبکه، و پیگیری درون‌مایه‌ی برنامه‌های این شبکه‌ی ضدِّ ایرانی، می‌توان به گزاره‌های پرشماری اشاره کرد که دشمنی این شبکه با موجودیت ایران را اثبات می‌کند.

ما در این یادداشت کوتاه، به سه اصلِ اساسی و در واقع سرشاخه‌های این گزاره‌ها اشاره می‌کنیم:

۱) دشمنی آشکار و تمام عیار با «یکپارچگی سرزمینی»، تمامیت ارضی یا تمامیت سرزمینیِ ایران
۲) دشمنی مداوم با «زبان فارسی»، از جمله تلاش‌های شبانه‌روزی و مذبوحانه‌ برای گسترش کمپین تجزیه‌طلبانه‌ی «منو فارسی» و...
این تلاش‌های ضدِّ ایرانی در حالی‌ست که زبان فارسی، نخ تسبیحِ همبستگی ملی ایرانیان و از پایه‌های اساسی هویت ایرانی است.
۳) دشمنی آشکار با همبستگی ملی ایرانیان.
(به عبارت دیگر، تلاش برای برهم زدنِ مفهوم تاریخی و تغییرناپذیرِ «ملت» در ایران)

تاریخ گواهی می‌دهد که هرجریان ایرانستیزی، تابعِ یک، دو یا هرسه‌ اصلِ مذکورِ بالاست.

این شبکه‌ی تجزیه طلب در تمام سالهای فعالیتش در همه‌ی رخدادهای سیاسی - اجتماعیِ رخ داده در ایران، با دخالت‌های خود در مسیر ملت ایران، تنها و تنها در پیِ ماهیگیری‌های تجزیه‌طلبانه‌ی خود بوده است؛ و تلاش دارد دشمنی خود با ملت ایران را در چهارچوب شاخه‌های گوناگون رسانه‌ای، مانند خبر، تحلیل، یادداشت و مقاله و... پوشش دهد؛ اما تشت رسوایی‌اش مدت‌هاست از بام افتاده است.
این شبکه‌ی کثیف، در این روزهای سخت برای ایران عزیزمان نیز تا توانسته اخبارِ یک‌‌طرفه و جانبدارانه - علیه ایران - پخش کرده است. تشویش اذهان عمومی و دامن زدن به تشویش و اضطراب‌های شرایط جنگی، قطعا در دستور کار و اولویت اصلی اینترنشنال است.
بنابراین به یکایک هموطنان نازنین‌‌مان پیشنهاد می‌دهیم و خواهش‌مندیم که مانندِ همه‌ی رخدادهای پیش آمده برای این سرزمین اهورایی، با چشمانی واقع‌بین به پیش‌آمدهایِ تلخ این روزهای سرزمینِ کهن‌مان نگریسته و برای پیشگیری از نفوذ جنگ روانیِ عوامل این شبکه‌ی ایرانستیز، از پیگیری اخبار و نفرت‌پراکنی‌های این بلندگوی تجزیه‌طلبان، کاملا خودداری شود. ملت بزرگ ایران امروز با هوش بالا و چشمانی باز، «مصالح ملّی» خود را بهتر از هر جریانی می‌شناسد.

«سرو می‌ماند، ولی طوفان به پایان می‌رسد

پاینده ایران



@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 جواد طباطبایی در بابِ سرشتِ جنگ‌ دربارۀ ایران چه نوشته بود

✍️ جواد طباطبایی (دفتر تأملی دربارۀ ایران)

تحول تاریخی هیچ قومی در شرایط آزمایشگاهی شکل نمی‌گیرد، بلکه تاریخ، میدانِ پیکارِ پیوسته است و میزان داوری در تاریخ، دستاوردهای جنگ است نه نتیجۀ نبرد.

این نکتۀ اساسی را نباید فراموش کرد که وضع بحران و جنگ،‌ همیشه نتیجۀ گزینش آزادِ یک قوم نیست، بلکه تحمیلی است. هیچ قومی نمی‌تواند به پیامدهای جایگاه جغرافیای سیاسیِ سرزمینِ خود تن در ندهد، اما می‌تواند با شناختِ درست داده‌ها و با آگاهی از منطق آن، خود را بر داده‌های «جغرافیای سیاسی» تحمیل کند. به دیگر سخن، ایران‌زمین با توجه به مکانِ خود در جغرافیای سیاسی نمی‌توانسته است در معرض یورشِ اقوام بیگانه، قرار نگیرد، اما با توجه به دائمی بودن تهدید و تجاوز می‌بایست اندیشه‌ای از «مدیریت بحران» پیدا می‌کرد که تا بتواند درد «ضعف طبیعی» خود را با آخرالدوای ارادۀ معطوف به قدرت، درمان کند.


🔴 بُن‌مایه:
درگاه تلگرامی «سرو ایرانشهر»

@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 خودآگاهی ملّی ایرانیان

✍️ آرش رئیسی‌نژاد، دکترای روابط بین‌الملل

در ٢٧ قرن گذشته، ایران پنج‌بار ویران شده و بيش از ۲۵۰ جنگ دفاعی داشته.
علی‌رغم ویرانی، ایران اما هر بار از خاکسترِ مرگ برخاسته و ‎تداومِ دیرینِ خود را نشان داده؛ چرا که ایرانیان درکی منسجم از «خودآگاهی ملّی» داشته‌اند؛ درکی که بارها در دفاع از میهن، نمایان شده.
امروز نیز ایران برمی‌خیزد!


#توییت_خوانی

@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🔴 نگاهداری از ایران «به هر قیمتی»

✍️ سید جواد طباطبایی‌، فیلسوف سیاسی ایران

ایران، پیوسته همچون جزیره‌ای در میانِ دریای دشمنانی بود که به هر مناسبتی، خیزآب‌های بلند آن قُلزم‌ها بر ساحل‌های امنِ او، فرو می‌آمد.

این کشور، در زمانی که از منجنیقِ فلک، سنگِ فتنه می‌بارد، در آبگینه‌حصاری قرار دارد، و ما وظیفه‌ای جز نگاهداری از آن، «به هر قیمتی» نداریم!


🔴 بُن‌مایه:
مجلۀ سیاست‌نامه ۵۴، ص ۲۲ و ۲۵


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🔴 ایران

✍️ محمدعلی اسلامی ندوشن

ایران از پای نمی‌اُفتد، می‌تپد و چون قُقنوس از خاکستر خود برمی‌خیزد؛ مانندِ دُلفین جَست می‌زند و پیدا می‌شود و نهان می‌شود، و باز از نو پدیدار. هر کجا که گمان کنید که نیست، درست همان‌جا هست، در هر لباس، هر سیما، چه در زربفت و چه در کرباس، چه گویا و چه خاموش.

هزاران هزار صدا در خرابه‌هایِ تو پیچید که: «دیوان آمد، دیوان آمد!» این صدا در خرابه‌هایِ دیگر نیز پیچیده‌ است و گوشِ روزگار با آن آشناست؛ ولی دیوان می‌آیند و می‌روند، غولان می‌آیند و می‌روند، دوالپایان، پاورچین پاورچین می‌گذرند، و آن روندهٔ بزرگ که ایران نام دارد، می‌ماند.


برگرفته از فصلنامهٔ هستی، تابستانِ ۱۳۷۲ خورشیدی، صص ۱۸۴–۱۸۳


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🔴 ملت و کشورِ کهن ایران، پاینده باد

ما ملت ایرانیم؛ یک ملت یکپارچه، تاریخی، ریشه‌دار و بافرهنگ..


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 استان زیبای لرستان در جوار زاگرس سرافراز

فرتورنگار: ابوالفضل بهادری


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 کارگاه شاهنامه‌خوانی تبریز (بصورت برخط و مجازی)

نشست صد و بیست و پنجم



زمان:
شنبه ۲۴ خرداد ماه ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعتِ بیست


سخنران: سارا اخروی، دانشجوی دکترای تاریخ ایران باستان

آموزگار: جواد رنجبر درخشی‌لر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامه‌پژوه

شاهنامه‌خوان:
سیروس اژدهاکش، فاطمه تمجیدی


با همکاری:
انجمن علمی مطالعات صلح ایران
خانۀ اندیشمندان علوم انسانی
خِرَدسرای فردوسی
بنیاد فردوسی توس
کانون شاهنامۀ فردوسی توس
باشگاه شاهنامه‌پژوهان
رادیو شاهنامه
انجمن دوست‌داران شاهنامۀ البرز (اشا)
انجمن افراز


🔴 کارگاه شاهنامه‌خوانی تبریز، بصورت مجازی و برخط، در بسترِ «گوگل‌میت» برگزار خواهد شد.
برای ورود به کارگاه، روز شنبه ۲۴ خرداد ماه ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۲۰ از «اینجا» وارد شوید.


#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

📷 پیکان آرش از میدان ونک تهران، به سوی قلۀ دماوند


این اثر ملی، ساختۀ دهقان محمدی‌ست.


من از تخمهٔ نامور آرشم
چو جنگ آورم آتشِ سرکشم

شاهنامه فردوسی (نسخۀ مسکو)
پادشاهی خسروپرویز


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 تابلوفرش دستبافِ ابریشم تبریز با طرح پادشاهان ایران‌زمین


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 در حاشیۀ سفر غیررسمی آقای پزشکیان به ارومیه

✍️ احسان هوشمند

در این روزها که کشور در شرایط حساسی قرار دارد و افزون بر چالشهای سهمناک اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و محیط‌زیستی در عرصۀ بین‌المللی نیز کشور درگیر مذاکرات حساسی با آمریکا است و در نتیجه برآیند این شرایط حساس موجب التهاب روزافزون در سطح ملی شده است، بیش از هر زمان دیگری حکمرانی کشور نیازمند تدبیر،‌ عقلانیت، مصلحت‌سنجی، دوراندیشی و ملی‌اندیشی و در نظر گرفتن مصالح جمعی و منافع ملی است. هر نوع اقدامی که در این شرایط حساس بتواند انسجام کشور یا بخشهایی از کشور را تحت‌تأثیر خود قرار دهد یا حتی بر نگرانیهای موجود بیافزاید نه تنها در خدمت منافع ملی نیست بلکه می‌تواند پیامدهای اعتمادسوز یا فرسایش سرمایۀ اجتماعی را به دنبال داشته باشد و حتی به نتایج پیش‌بینی ناشده‌ای نیز منجر شود. این مهم به ویژه دربارۀ برخی مناطق کشور بیش از هر زمان دیگر مهم است که دولت و حاکمیت در برنامه‌ها، اقدامات و رویکردهای خود بیش از پیش باید مراقب باشد که به عاملی برای تحت‌تأثیر قرار دادن انسجام و همگرایی مبدل نشود.
آذربایجان غربی یکی از راهبردی‌ترین استانهای کشور است که در ۲ دهۀ گذشته شاهد رویدادهای حساسیت برانگیزی در حوزه‌های هویتی بوده است. البته این نکته قابل توجه است که در تاریخ معاصر در این استان وقوع برخی رویدادهای حساس و گاه تنش‌آلود موجب شده تا رقابتهای محلی پیچیده‌ای شکل گیرد. ورود جیلوهای آسوری به ایران در سالهای نخستین سدۀ مسیحی پیش و شورشها و هرج‌ومرج‌های ناشی از آنکه به دلیل دخالت عثمانی و روسیه تزاری به قحطی و خونریزی گسترده در این منطقه انجامید. اشغال شمال ایران توسط شوروی سابق و سپس هرج‌ومرج عشایری سالهای نخست دهۀ ۲۰ خورشیدی در ارومیه و پس از آن تشکیل فرقۀ دمکرات آذربایجان و جمهوری مهاباد طبق دستورالعمل استالین رهبر شوروی سابق و با کمک عوامل وابستۀ داخلی و نیز حملات گروهی از اهالی به آسوریها به بهانۀ حمایت و همراهی آسوریها با فرقۀ دمکرات آذربایجان و پیشه‌وری و نیز رویدادهای غم‌انگیز سالهای نخست انقلاب در این منطقه که به‌جان باختن شمار قابل توجهی از هموطنان منجر شد گوشه‌ای از تجارب این بخش از ایران ما است. حضور شخص آقای پزشکیان در سالهای نخست پس از انقلاب در مهاباد و همراهی وی با تشکیل و سازماندهی گروهی از جوانان مهابادی برای مواجهه با این شرایط دشوار نیز گویای تجارب وی در این‌باره است. در دهه‌های بعد به ویژه پس از دورۀ اصلاحات فعال شدن برخی تحرکات افراطی قومگرایانه به ویژه در زیر چتر برخی نهادهای حاکمیتی و دولتی و عمومی بر حساسیتهای سیاسی افزود. رویدادهای چند سال اخیر شورای شهر ارومیه و مقاومت برخی اعضای افراطی در برابر برگزاری جلسات به زبان تمدنی، تاریخی و رسمی کشور و ایجاد بگومگوهای عجیب متعاقب آن و در نهایت رویدادهای روز دوم نوروز امسال همگی گواهی بر حساسیتهای پیچیدۀ این استان است که بعید است از دید مسئولان امر و دستگاههای ذیربط سیاسی و مشاوران دولت دور مانده باشد. در چنین شرایط اعلام سفر غیررسمی آقای پزشکیان به ارومیه می‌توانست فرصتی برای حل‌وفصل ریشه‌ای این چالش و مسائل باشد تا توزان به فضای استان باز گردد. آنهم در شرایطی که تعدادی از مسئولان سیاسی و امنیتی عالی استان به محض انتصاب و آغاز به کار از سمتهای خود استعفا داده و ساختار اداری استان دچار بحران کم سابقه‌ای شد. اما بر خلاف انتظار نه تنها اتفاقات روی داده امیدبخش نبود بلکه انتشار عکسها و تصاویری از دیدار برخی چهره‌های افراطی قومگرا با آقای پزشکیان بازتاب بسیار منفی و گسترده‌ای در سطح استان و منطقه برجای گذارد. مشخص نیست نقش مشاوران دولت و نهادهای ذیربط در تنظیم برنامه‌های سفر آقای پزشکیان به‌ویژه در میان حساسیتهای موجود در ارومیه چیست و این بخش از نهادهای دولتی که با بودجۀ کشور وظیفۀ سامان‌دهی به برنامه‌های دولت را دارند به چه کاری مشغول هستند؟ اما دلیل این دیدارها هر چه باشد کمکی به بهبود اوضاع در این استان راهبردی نمی‌کند و بر پیچیدگیهای موجود اضافه می‌کند. پیش از این نیز مشفقانه نسبت به نوع تعامل مقامات ارشد اجرایی متذکر حساسیتهای پیش‌روی شده و گمان بر این بود این دست از تذکرهای مشفقانه و دلسوزانه منشأ اثری است. اما گویی چنین نیست و مشاوران دولتی از حساسیتهای موجود بی‌خبرند یا اینکه اهداف دیگری را در این دست از برنامه‌ها تعقیب می‌کنند. اهدافی که ابعاد ان برای نویسنده این یادداشت و بخش بزرگی از افکار عمومی کماکان ناپیدا و مبهم است. اما افکار عمومی به خوبی آگاه است که افزون بر افراطیهای داخلی برخی رقبای منطقه‌ای ایران نیز آماده‌اند تا از این شرایط به نفع خود استفاده نمایند و بر مسائل قومی بیافزایند. آیا برای مواجهه با این وضعیت در میانه این همه ابرچالش و چالش پیچیده نباید تدبیری اندیشید؟

@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 سبلانِ باشکوه ما


قبلهٔ ابدال قلهٔ سبلان دان
کو زِ شرف، کعبه‌وار، قطبِ کمال است

کعبه بُود سبزپوش، او زِ چه پوشد
جامهٔ احرامیان که کعبهٔ حال است

خاقانی شروانی


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 «کورتکس مغزی و توسعه‌نیافتگی!»

✍️ احمد بستانی، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی

به‌تازگی سخنان تأسف‌آوری از محسن رنانی شنیدم درباره مقایسهٔ اندازهٔ ضخامت کورتکس مغزی ایرانیان و اروپایی‌ها و تبیین توسعه‌نیافتگی ایرانیان بر اساس این معیار.

به‌راستی برای من شگفتی‌آور بود که هنوز کسانی هستند که بر مبنای تئوری‌های قرن نوزدهمی مسئلهٔ توسعه را تبیین می‌کنند. سخنان رنانی شباهتی غریب دارد با آن چیزی که به نژادپرستی زیستی یا راسیسم بیولوژیک مشهور است، یعنی توضیح تکامل ذهنی و فرهنگی گروه‌های قومی و نژادی بر اساس ویژگی‌های زیست‌شناسانه مثل اندازهٔ مغز و حجم جمجمه و مانند آن. راسیسم بیولوژیک حتی در بین دانشمندان نازی هم مخالفانی جدی داشت؛ چون بر برداشتی سطحی و خطی از زیست‌شناسی تکاملی و انواع دیگری از شبه‌علم مبتنی بود.

عجیب‌تر این‌که چنین سخنان مضحکی از دهان یک «متخصص» توسعه صادر می‌شود. هرکس دو واحد درسی دربارهٔ توسعه گذرانده باشد می‌داند توسعه‌نیافتگی اصلاً بحثی مربوط به ویژگی‌های فردی نیست که بتوان با توسل به مثلاً زیست‌شناسی، ژنتیک، علوم شناختی و روان‌شناسی آن را توضیح داد. مسئلهٔ توسعه (که خود این مفهوم امروزه دچار تحول جدی شده است و رویکردهای خطی به آن تا حد زیادی مورد تردید جدی قرار گرفته‌اند) مبتنی بر مجموعه‌ای از فاکتورهای تاریخی، سیاسی، جغرافیایی، و بین‌المللی است که از قضا بخش مهمی از آن‌ها ساختاری و ناظر به تحولات کلان‌اند و نه اراده‌ها و تصمیم‌گیری‌های فردی شهروندان.

وانگهی، افکار و گفتمان‌های سیاسی بر اساس مفید و مؤثر بودنشان برای خیر جمعی اهمیت دارند نه لزوماً انطباقشان بر حقیقت‌های علمی و انتزاعی. این درسی است که از فیلسوف سیاسی بزرگی چون هانا آرنت (و بسیاری اندیشمندان بزرگ دیگر) آموخته‌ایم. به بیان دیگر، حتی بر فرض اینکه «علمی‌بودن» یک گزاره را بپذیریم، باید پیوند و ارتباط آن با خیر جمعی و نقش آن را در ایجاد تحولی سازنده در حوزهٔ سیاسی و اجتماعی بسنجیم و سپس آن را بر زبان جاری کنیم.

بر این اساس، باید از این دوست «متخصص» توسعه پرسید ایراد این سخنان چه فایده‌ای برای خیر عمومی دارد؟ آیا هدف از بیان چنین سخنان غیرسازنده‌ای تحقیر مردم ایران و منحرف‌ساختن اذهان عمومی از مسببان واقعی توسعه‌نیافتگی ایران نیست؟


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel

🎥 اجرای علی قمصری در آرامگاه حکیم فردوسی توسی


کجا خفته‌ای، ای بلند آفتاب
ز جا خیز و برفرقِ گردون بتاب

تو در جام‌جمشید کردی شراب
تو بر تختِ کاووس بستی عقاب

تهمتن نمک‌خوارِ خوانِ تو بود
به هر هفت‌خوان، میهمانِ تو بود

اگر کاوه ز آهن یکی توده بود
جهانش به سوهانِ خود سوده بود

تو آب ابد دادی آن نام را
زدودی از او زنگِ ایام را

تویی دودمانِ هنر را پدر
به تو باز گردد نژاد هنر

حسین مسرور


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…

ایران‌دل | IranDel


🔴 بزرگداشت ایران‌دوستی از خطۀ آذربایجان

✍️ اکبر ایرانی، مدیر مؤسسۀ پژوهشی «میراث مکتوب»

وقتی کتاب ملاحظات و محاکمات میرزا محبعلی‌خان ناظم‌الملک مرندی یکانلو، تصحیح نصرالله صالحی را خواندم، با مردی عاشق ایران، شجاع و وطن‌پرست مواجه شدم که برای دفاع از تمامیت ارضی کشورش، با تسلط به دانش تاریخ و جغرافیا و با قدرت و اعتماد به نفس بالا، در کمیسیون لوایح تحدید حدود غربی ایران، در مقابل گروه حقوقی حاکمان عثمانی می‌ایستد و از رقیب نمی‌اندیشد، مذاکره می‌کند و حقانیت ایران را ثابت می‌کند، به‌طوری‌که در برخی نقاط مرزی تا ۵۰ کیلومتر به مساحت سرزمین خاک پاک ایران می‌افزاید. امیرکبیر که خود اسطورۀ آزادمردی ایران است، او را ستایش می‌کند تا جایی که بعدها برخی او را «امیرکبیر ثانی» نام می‌برند. خطۀ آذربایجان شیرمردانی چون میرزا محبعلی‌خان ناظم‌الملک را در دامن خود پرورش داده است. وقتی کتاب حقوق ملل ترجمۀ یکانلو را با مقدمۀ استاد محمدعلی موحد منتشر کردیم، بیشتر با شخصیت او آشنا شدم. به پیشنهاد دکتر نصرالله صالحی، پژوهشگر کوشا و عثمانی‌پژوه فاضل، و با همکاری مرکز مطالعات سیاسی وزارت امور خارجه، پیش‌همایش بزرگداشت این غیورمرد آذربایجانی با ده سخنرانی در آن مرکز برگزار شد. سپس کتاب روزنامۀ مأموریت اسلامبول به کوشش دکتر صالحی تصحیح و آمادۀ نشر گردید و زمینۀ برپایی همایش ملی بزرگداشت یکانلو با مشارکت مراکز متعدد دولتی و غیردولتی در نیمۀ دوم مهرماه فراهم شد.‌

مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب مفتخر است که پیشگام این همایش بوده است. قرار است در آغاز این همایش، از سه کتاب ناظم‌الملک رونمایی شود. احتمالأ حدود ۳۰ سخنران از سراسر کشور شرکت خواهند کرد و سیمای تبریز به حضور تاریخ‌پژوهانِ معاصر کشور، مزیّن می‌شود و به قولِ کمال خجندی که در این شهر آرمیده، بار دیگر تبریز با حضور قدرشناسانِ خدماتِ ناظم‌الملک، راحت جان خواهد شد.

تبریز مرا راحت جان خواهد بود
پیوسته مرا ورد زبان خواهد بود

بزرگداشت میرزا محبعلی‌خان گامی است برای پاسداشت یکی از دیپلمات‌های عهد قاجار که با استناد به منابع تاریخی، اسناد آرشیو عثمانی و مذاکرات منطقی و نفس‌گیر، بار دیگر وجب به وجب خاک ایران، تعیین و تثبیت شد و از غصب و تجزیه رهید. امروز ایران به غیور مردانی چون ناظم‌الملک مرندی یکانلو سخت نیازمند است.


@IranDel_Channel

💢

Читать полностью…
Subscribe to a channel