💚 🤍 ❤️ همه عالم تن است و ایراندل این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🔴 اَمُرداد روز از اَمُرداد ماه، جشن اَمُردادگان
واژۀ امُرداد یعنی بیمرگی یا جاودانی، در اوستا Amərətāt و در زبانِ پارسی میانه Amurdād آمده است.
در آیین مزدیسنا، امُرداد، مظهر دوام اهورامزداست و در عالم مادی نگهبانی از گیاه بر عهدۀ این امشاسپند است. به گفتۀ کتابِ بندهش، گل چمبک (زنبق) مخصوص به اوست.
تصویر پیوستی:
چهار رخ از زنبقِ زرد، کهننماد نقشمایههای ایرانی در فرشی از کرمان برای دورهٔ صفوی
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 اقداماتِ تروریستی در زاهدان و غرب کشور و تحولات منطقه
✍️ احسان هوشمند
درحالیکه به دلیل حملات ماه گذشتهٔ اسرائیل و آمریکا و ابهام دربارهٔ آینده، کشور در شرایط بسیار حساسی به سر میبرد، وقوع چند رویداد تروریستی در زاهدان و غرب کشور موجب بروز تلفات و پرسشهایی شد. آیا میان این اقدمات تروریستی و رویارویی اسرائیل و آمریکا با ایران ارتباطی وجود دارد؟ آیا منافع ترکیه و عراق و دیگر کشورهای منطقه هم تحت تأثیر این تحولات قرار دارد؟
روز گذشته سه نفر از عوامل سازمان موسوم به جیشالعدل با حمله به دادگستری زاهدان روز خونینی را برای این شهر راهبردی در جنوب شرق کشور رقم زدند. متأسفانه بر اثر حملات سه عامل این گروه به دادگستری حدود ۳چ نفر از هموطنان شهید و زخمی شدند و هر سه عامل تروریستی نیز کشته شدند. گزارش شده در میان کشتهشدگان رویداد تروریستی حمله به دادگستری زاهدان چند غیرنظامی ازجمله یک نوزاد و یک زن نیز حضور دارند. عملیات تروریستی زاهدان بهسرعت از سوی بسیاری از شخصیتهای اجتماعی و معتمدان و بهویژه روحانیون و مولویهای استان سیستانوبلوچستان مسئولانه و با درایت و با شدت محکوم شد. همزمان در حملهٔ مسلحانهٔ عوامل سازمان پژاک، شعبهٔ ایرانی سازمان کارگران کُردستان ترکیه، در بانه و سردشت چند نفر از نیروهای مرزبانی و نظامی شهید شدند.
پیشازآن و در هفتهٔ گذشته شبکه بیبیسی فارسی با اعزام گزارشگر به مقر سازمان پژاک ضمن مصاحبه با یکی از مسئولان این سازمان مسلح، گزارشی تصویری از یکی از مقرهای زیرزمینی سازمان پژاک منتشر کرد؛ مقری که شبیه غارهای سازمان کارگران کردستان ترکیه در دل کوه ایجاد شده بود. مشخص نیست که آیا تهیهٔ گزارش بیبیسی فارسی دربارهٔ پژاک در این برهه از زمان تصادفی بود یا اینکه با رویدادهای تروریستی که روزهای بعد بروز کرد، در ارتباط بود؟ در ماههای گذشته و پس از انتشار پیام عبدالله اوجالان از زندان امرالی در ترکیه مبنی بر بنبست تئوریک و نظری در ساختار پکک و لزوم خلع سلاح و انحلال این سازمان مسلح مخالف دولت ترکیه، حزب کارگران کردستان ترکیه با برگزاری کنگره، خود را منحل و از آمادگی خود برای خلع سلاح خبر داد. به دنبال این رویداد ۳۰ نفر از چریکهای این سازمان در سلیمانیه سلاحهای خود را کنار گذاشتند و روند خلع سلاح «پکک» به صورت رسمی آغاز شد. پیشبینی تحلیلگران ترکیهای این است که این روند یعنی خلع سلاح «پکک» حدود شش ماه طول خواهد کشید. یکی از مباحث اصلی و جنجالی مرتبط با سازمان «پکک» تأکید دولت ترکیه و رئیسجمهور ترکیه بر لزوم خلع سلاح شعبه سوری پکک یعنی حزب اتحاد دموکراتیک یا پ.ی.د است که امروزه در قالب نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) یا قسد به صورت همپیمانی با آمریکا در سوریه استقرار دارد. طرف ترکیهای در موضعگیریهای خود بارها خواستار خلع سلاح پ.ی.د و قسد شده و در مقابل گروه قسد تاکنون از پذیرش درخواست ترکیه خودداری کرده است.
در مواضع دولت ترکیه اگرچه بارها نسبت به خلع سلاح شعب مختلف «پکک» تأکید شده و دولت ترکیه گاه شعب سوری و حتی گاه پژاک را مورد حملهٔ نظامی قرار داده است اما در مواضع دولت ترکیه تأکید کمتر و نامحسوسی روی خلع سلاح پژاک صورت گرفته است. مشخص نیست که آیا دولت ترکیه از ابزارهای در اختیار برای تحت فشار قراردادن رهبران پکک بر لزوم خلع سلاح پ.ی.د و بهویژه پژاک استفاده میکند یا تنها بر شعبه سوری پکک تمرکز دارد؟ اما اتفاقات دیگری که بعد دیگری از تحولات جاری را روشن میکند، حمایت گسترده اسرائیل از دروزیها و حمله به قوای دولت موقت سوریه به رهبری احمد الشرع است؛ حملاتی که به بمباران وزارت دفاع دولت سوریه ختم شد و در نهایت با اعلام روز گذشته محافل دروزی مبنی بر نوعی از خودمختاری وارد مرحلهٔ تازهای شد.
حمایت اسرائیل از دروزیها با جمعیت حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار نفر در سوریه گام نخست اسرائیل در درون سوریه است و ممکن است در گام بعدی این حمایت به پ.ی.د نیز کشیده شود و بهاینترتیب رقابتهای منطقهای میان ترکیه و اسرائیل وارد مرحلهٔ تازهای شود؛ چراکه در صورت دخالت اسرائیل در موضوع کُردهای سوریه، منافع ترکیه با چالش و دردسر بسیار بزرگی دست به گریبان خواهد شد و حتی ممکن است به تقابل و رودررویی آشکار ترکیه و اسرائیل منجر شده و کل پروسهٔ خلع سلاح «پکک» هم با بنبست مواجه شود.
🔴 دنباله یادداشت را در بخشِ «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
@IranDel_Channel
💢
🎥 استاد جلال خالقیمطلق: اسلام در پیشرفت خودش به سمتِ شرق با دیوارِ زبان فارسی مواجه شد / اگر مقاومتِ زبان فارسی نبود، هیچیک از زبانهای غیرفارسی [رایج در ایران] نمیتوانست در برابر زبان عربی مقاومت کند
__
🎙 زبان فارسی و هویّت ایرانی
سخنران:
جلال خالقیمطلق، شاهنامهشناس
شبهای ایرانشهر؛
انجمن فرهنگی همنشست هامبورگ
روز پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴ خورشیدی
🔴 این سخنرانی را از «اینجا» بشنوید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 چکامهای به دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی از مهدی اکبریفر (چامهسرا و نویسندهٔ اردبیلی)، دربارهٔ دریاچهٔ ارومیه، چشم نیلی ایرانزمین و نگین خطهٔ آذربایجان
دریاچهٔ ارومیه
درنای زخم خوردهٔ آبی
شوق به گِل نشستهٔ جیحون
در رشکِ آذران،
افسانهٔ نمک و خون،
چون اشکِ مادران
بر چهرهٔ فسردهٔ میهن نشستهای
نامت بلند باد ...
گهوارهٔ تمدن و فرهنگ
پیوندگاه زبان و زمان و دین
عمّان بینهنگ،
حالا که دستِ تو از ابرها و رود
کوتاه گشته است،
سینه ز مرگِ سپیدت
از نالهٔ پرندگانِ رحیلت
پر آه گشته است،
غم، همچو گرد نمک،
از لبِ ارس
تا دستهای پینهبستهٔ هرمز
بیداد میکند:
گویا مغیره بن شعبه دگر بار
بر کوه کشتگان
خطبهٔ مرگ ایراد میکند...
دریاچهٔ ارومیه
ای گرد پیلتن
سهرابِ زخم خوردهٔ این نقشهٔ کهن
بالا بلند،
شهبیت آذریِ گلستان این وطن،
برخیز،
چون دست بر سر این بیپناه باش،
رستمِ شکست خورده
زالِ شکسته
سیمرغِ بر فرازِ دماوند نشسته
بابک به قلعهٔ بذ و
افشین به سنگر است،
مرهم به درد کهنسالِ ماه باش،
با من بمان
با من بخوان:
ایران آنام سنی جاندان سئویب سئور
عشقینده هر زمان جان آلار، همده جان وئرر
ارومیه دریاسی،
دریالارین گلینی، سئللرین سونی
باخ،
یالنیزام، سوسوزام، خانمانسیزام
حسرت قوپور نفسیمدن، ایاقه دور،
بیرده فرحله سؤیله اؤزون، سسله بیزلری
بیرده سولان،
چاغیر کؤچهری خسته قوشلاری
آچ قوللارین، گمیلره میندیر یوخولاری
آل بوینونا بیزی
گؤزلیر سنی
گؤزل ایران اوشاقلاری
م. الف
📷 عکس از سینا افشاریان
🔴 پینوشت:
با امید و آرزوی روزهای خوب برای محیطزیستِ ایران از دریاچههای ارومیه، بختگان، جازموریان و هامون، تالابهای انزلی و هورالعظیم، رودهای کارون، زایندهرود و ارس، باتلاقِ گاوخونی و جنگلهای هیرکانی شمال، ارسباران و زاگرس و ...
@IranDel_Channel
💢
🎥 ایران از منظر ژاله آموزگار
IRAN | Jale Amoozgar | TEDx University of Tehran
ژاله آموزگار (زادهٔ ۱۲ آذر ۱۳۱۸ خورشیدی در شهر خوی) دکترای زبانهای ایرانی و ادبیات مزدیسنا از سوربُن فرانسه و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🔴 ویدئو را میتوان در یوتیوب هم «تماشا» کرد.
@IranDel_Channel
💢
🎥 مهندس حسین امانت، طراح و معمار برج آزادی، این بنای تاریخی و نمادینِ ایران و تهران را روایت میکند..
(صدای حسین امانت)
@IranDel_Channel
💢
🎥 «چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند»
شناخت و بازگویی تاریخ ایران، تمام پریشانگویی ایرانستیزان را در آنی به باد میدهد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 ادب فارسی
✍️ جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران
دلیل اینکه ادب فارسی در فاصلهی آغاز سدهی هفتم تا آغاز سدهی نهم، به چنان مرتبهای رسید که فراتر رفتن از آن تا کنون نه تنها در زبان فارسی، بلکه کموبیش در هیچیک از زبانهای بزرگ ممکن نشدهاست، ازینروست که شعر فارسی، نظم و ناحیهای در ادب نیست، بیان «خاطرهی قومی» مردمانی است که جان و روح قومی خود را در زبانِ ملّی دمیدهاند.
به این اعتبار، نه شعر فارسی صِرف شعر است، نه زبان فارسی صِرف یک زبان، آنچه این هر دو را از بسیاری از زبانها و ادبیاتهای دیگر متمایز میکند، ساحتی از «خاطرهی قومی» ایرانیان است که در کالبد آن دو دمیده شده است، آنچه در زبان عرفانی - فلسفی از آن به «تروّح جسم و تجسّم روح» تعبیر کردهاند.
پیشتر با حکیم ابوالقاسم فردوسی، زبان فارسی به زبان حماسهی ظاهری ایران تبدیل شدهبود، اما شیخ شهابالدین سهروردی، با انتقال آن حماسه به مرتبهی عالم مثال، در نظام «حکمت خسروانی» خود به تعبیر هانری کُربن آن را به «حماسهی باطنی» تبدیل کرد تا نه تنها از آب و باد گزند نیابد، بلکه آنگاه نیز که در «معرض وزیدن باد بینیازی خداوند» قرار میگیرد، و بهویژه آنگاه که «سامان سخن گفتن نیست» از آسیب دور بماند.
من در نسخهی دوم درآمدی بر تاریخ اندیشهی سیاسی در ایران به وجوهی از ادب فارسی اشاره کرده و در واپسین فصل نسخهی دوم زوال اندیشهی سیاسی در ایران نیز با تفصیل بیشتری از خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی بحث کردهام تا نشان دهم که گذار از حماسهی ظاهری به حماسهی باطنی، که با یورش مغولان به قلمرو شعر انتقال پیدا کرد، چه اهمیّتی برای فهم تاریخ ایران و تداوم آگاهی (ملی) ایرانیان داشته است.
به این اعتبار، شعر حافظ - که هر تفسیری از آن داشته باشیم، اما به هر حال نمیتوان آن را عارفانه خواند - صورتی دیگر از همان «حکمت خسروانی» است که شیخ مقتول در راه احیای آن جان باخت.
از دیدگاه تاریخ آگاهی (ملّی) ایرانیان، یعنی تداوم خاطرهی قومی ما، جانشینِ راستین شیخ مقتول، اشراقیانِ (رسمی) تاریخ فلسفه نیستند، که [شمسالدین] شهرزوری، تاریخ آنان را نوشته بود، بلکه خواجه شمسالدین [محمد حافظ شیرازی] است و رشتهای که آن دو را در پیوندی نامرئی اما ناگسستنی به هم ربط میدهد، دریافتی از دیدگاه تاریخِ باطنی از دورهی باستانی ایران و اندیشیدن آن است.
در نخستین نگاه، این نکته شگفت مینماید که اگرچه شیخ شهابالدین [سهروردی] آوازهای درخور مقام او در تاریخ فلسفهی ایرانی نیافت، اما عارفی مانند نجمالدین رازی در مرموزات اسدی و مرصادالعباد، همزمان با یورش مغولان، با تفسیر عرفانی خود از اندیشهی ایرانشهری راه او را دنبال کرد، همچنانکه حافظ در دیوان خود در راهی قدم گذاشت که شیخ مقتول هموار کرده بود.
بدینسان، بهرغم بسطی که فلسفهی یونانی در ایران پیدا کرد، اما هرگز به جریان مهمی در اندیشیدن ایرانیان تبدیل نشد، در حالیکه آن «حکمت خسروانی» که شیخ مقتول آن را تجدید کرد، «آن آتش نهفته در دل» حافظ که «خورشید جز شعله ای از آن نبود که در آسمان» گرفته بود، در شرایطی که با زوال تدریجی اندیشیدن خردگرای فهم ایران در «حافظهی ایرانی» غیرممکن شده بود، بهنوعی به فلسفهی تداوم آگاهی «ملْی» در «خاطرهی ایرانیان» تبدیل شد.
این امتناع تبیین تاریخ ایران در نظام مفاهیم اندیشهی تاریخی، که هانس بلومنبرگ به مناسبت دیگری از آن به Unbegrifflichkeit تعبیر کرده است، یکی از ویژگیهای ناشناختهی تاریخ ایران است و تا کنون از اهل نظر مغفول مانده است. من گمان میکنم که بحث بلومنبرگ، که او آن را Metaphorology نامیده، افقهای ناشناختهی جدیدی را در برابر فیلسوفِ تاریخِ تداومِ آگاهی «ملّی» ایران باز میکند.
اگر شعر فارسی را ناحیهای در ادب فارسی بدانیم، یا دیوانهای مهمترین نمایندگان آن را فصلی در تاریخ بسط عرفان بدانیم، فهم تاریخ بسط آگاهی «ملّی» ایرانیان، تدوام فرهنگی ایران و بقای بومی مردم آن بهگونهای که من کوشش میکنم طرحی از آن را عرضه کنم، قابل فهم نخواهد بود.
امتناع تبیین تاریخ ایران در نظام مفاهیم اندیشهی تاریخی، اگر نمیتوانست به قول بلومنبرگ بیانی در استعارهها یا Metaphoren پیدا کند، ایران به پایان میرسید، یعنی به انبوه اقوامی میپیوست که هویت قومی باستانی خود را از دست دادهاند، یا هرگز به قومی تاریخی تبدیل نشدهاند.
به نظر من ناحیههایی از ایرانبزرگ، مانند افغانستان، ایالتهای قفقاز و ... که از ممالک محروسهی ایران جدا شدهاند، ازین حیث نتوانستهاند به کشورهایی مستقل تبدیل شوند که تاریخ آن ایالتها با جداسری از ایران، این ایران سیاسی کنونی که «دل ایرانشهر» سدههای فروپاشی است، به پایان رسیده، در حالی که تاریخ ایران در استعارههای ادب فارسی ادامه پیدا کردهاست.
[سیاستنامه]
@IranDel_Channel
💢
🎥 مملکت، چون تو، باهنر، پسر ندارد...
@IranDel_Channel
💢
🔴 به بهانه نصب تندیس آرش کمانگیر در میدان ونک تهران:
نمادهای ملی بهمثابه پرچمهای اتحاد و ریسمانهای اتصال
✍️ راشد پیری
نماد ملی (National Symbol) به معنای «هر نشانه مصنوعی یا طبیعی است که حامل معانی هویتی برای گروهی خاص باشد» .
(چارلز سندرس پیرس، ۱۹۳۱).
نمادهای ملی در کشور ما از دیرباز نقش مهمی در بازیابی هویت ملی، ایجاد اتحاد و همبستگی میان اقوام و گروههای مختلف کشور و جلوگیری از گسست اجتماعی ایفا کردهاند. این نمادها، مانند پرچم، سرود ملی، اساطیر، داستانهای مشترک و شخصیتهای تاریخی، بهعنوان نمایانگر هویت، فرهنگ و تاریخ مشترک ملت ایران شناخته میشوند و مردم با تعلق خاطر به آنها، حس وحدت و همبستگی را تجربه میکنند. از سوی دیگر، نمادهای ملی به صورت غیرمستقیم موجب متمایزشدن ملت ایران از دیگر ملل شده و حس اتحاد ملی را در برابر تهدیدات داخلی و خارجی تقویت میکنند. همین ویژگی سبب شد که در زمانهای که سرزمین ایران فاقد دولت ملی بود، مردمی که خود را ایرانی میدانستند، با اتکا به همین عناصر و نمادهای هویتبخش ملی ایرانیت خود را حفظ کردند و آن را فریاد زدند. برای نمونه میبینیم که از جیحون تا قفقاز و از دجله تا سند نام ایران و سنن ایرانی در اشعار شاعرانی مانند فردوسی در توس، نظامی در گنجه و خاقانی در شروان، تاریخ سنن و فرهنگ ایرانی بازگو شده تا در نهایت از سوی شاه اسماعیل صفوی به تشکیل یک دولت ملی با تأکید آشکار بر عناصر هویت ایرانی منجر میشود. گواه این موضوع ترویج رسم شاهنامهخوانی در لشکر صفوی و نیز انتخاب نام فرزندان شاه اسماعیل بر مبنای اساطیر شاهنامه است که حاکی از نگاه بنیانگذاران دولت صفوی به عناصر ملی در کنار بُعد مذهبی آن دولت است. نمادهای ملی و آیینهای مرتبط با آنها، مفاخر ملی، اساطیر ملی و سایر مؤلفههای ملی بهعنوان عناصر فرهنگی و اجتماعی، موجب نهادینهشدن حس همبستگی ملی شده و انسجام اجتماعی را تقویت میکنند. این نمادها، با ایجاد احساس مشترک ملی، به کاهش تنشهای قومی و مذهبی کمک کرده و زمینهساز همزیستی مسالمتآمیز در جامعه ایران میشوند. از طرف مقابل، تضعیف یا بیتوجهی به نمادهای ملی بهمرور سبب فراموشی هویت تاریخی و متعاقبا گسست اجتماعی و درنهایت ظهور گرایشهای تجزیهطلبانه و افزایش گرایشهای قومگرایانه خواهد شد.
براساس پژوهش مؤسسه صلح جهانی (۲۰۲۲)، ۷۸ درصد از جنبشهای تجزیهطلبانه در کشورهایی ظهور کردهاند که نمادهای ملی در آنها یا مورد بیاعتنایی بوده یا به حاشیه رانده شدهاند.
حضور این نمادهای ملی و میهنی در متن زندگی جامعه ایرانی ازجمله اساطیر و داستانهای مشترک، تاریخ مشترک، زبان فارسی، ادبیات غنی و شخصیتهای برجسته ادبی، علمی، تاریخی و اساطیری مانند همین آرش کمانگیر همگی مانند ریسمانهایی نامرئی، ملت ایران را به هم گره میزنند. هریک از این عناصر، برگی از دفتر پربار هویت ایرانی را ورق میزند و احساس تعلق به یک گذشته مشترک و یک آینده واحد را تقویت میکند. این نمادها نهتنها یادآور تاریخ و فرهنگ مشترک هستند، بلکه بهعنوان ابزارهای مؤثر در ایجاد و حفظ اتحاد و همبستگی ملی عمل میکنند و نقش کلیدی در تحکیم هویت و انسجام اجتماعی ملت ایران دارند و یادآوری هرکدام از آنها مانند برافراشتن پرچمی برای اتحاد است و حذف هرکدام از آنها مانند سرنگونی همان پرچم و بریدن ریسمانهای اتصال است. پاسداشت و ارجنهادن به این نمادها، درواقع پاسداشت ریشهها و آینده مشترک این مرزوبوم است. بهوضوح مشخص است که نظامهای آموزشی و فرهنگی کنونی ما نتوانستهاند به طور مؤثر نمادهای ملی را بهعنوان عناصر حیاتی انسجام اجتماعی ترویج دهند و نهادینه کنند، بنابراین ضرورت بازنگری در سیاستهای فرهنگی و آموزشی در این زمینه بهشدت احساس میشود.
🔴 بُنمایه: گروه رسانهای شرق
@IranDel_Channel
💢
🔴 کتابِ «در نگاه ایرانشهری»
نویسنده: نصرالله پورجوادی، استاد فلسفه
چاپ اول (۱۴۰۴)
۲۶۹ صفحه
شمیز رقعی
فیلسوف بزرگ ایرانی، ابوالعباس محمد ایرانشهری که در قرن سوم هجری میزیست معتقد بود که ایران همانند هر تمدن و فرهنگ دیگری باید دین و فلسفهٔ خاص خود را داشته باشد. او در عین حال که حضرت محمد (ص) را پیامبر الهی و قرآن را کتابی آسمانی میدانست، دین محمد (ص) و کتاب قرآن را مختص اعراب میانگاشت و میپنداشت که ایرانشهر هم باید دین و فلسفهٔ زندگی خاص خود را که به زبان ملی ایرانیان بیان شده بود داشته باشد. ایرانشهری چندین کتاب فلسفی-دینی هم به زبان پارسی نوشت که متأسفانه هیچیک از آنها به دست ما نرسیده است. اما نگاهی که ایرانشهری به فرهنگ و معنویت ایران داشت هیچگاه از بین نرفت. همین نگاه بود که بهنحو احسن در آثار نظم و نثر بزرگان ایران، از خود ابوالعباس ایرانشهری و محمد زکریای رازی و ابوالقاسم فردوسی گرفته تا سعدی و حافظ و جامی و حتی معاصران ما انعکاس یافته و مقالات و نقدهای این مجموعه نیز با الهام گرفتن از آن نوشته شده است.
🔴 برای تهیهٔ کتاب به «اینجا» مراجعه کنید.
#معرفی_کتاب
@IranDel_Channel
💢
🎥 ایران، ملیگرایی ایرانی و ملیت | گفتوگو با ابراهیم صحافی، پژوهشگر اندیشۀ سیاسی
🔴 این گفتوگو را میتوان در یوتیوب هم «تماشا» کرد.
(تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی)
@IranDel_Channel
💢
🎥 تماشا کنید: روزی که استالین به پیشهوری گفت اشتباه کردی
نویسنده: مهرشاد ایمانی
■ بُنمایه: پایگاه خبری انتخاب
@IranDel_Channel
💢
🎥 استاد علیاصغر دادبه و توصیه به خواندن و تکرار گلستان و بوستان سعدی با بچهها: زبان فارسی، حامل فرهنگ ماست
یادبود زندهیاد استاد ابراهیم پورداوود، ۱۸ بهمنماه ۱۴۰۳ خورشیدی، خانهٔ اندیشمندان علوم انسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 مسئلۀ امر ملّی در مسلخِ شریعتی
✍️ بیانیۀ مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز در نقد به ابتذال کشیده شدن مسئلۀ امر ملّی توسط برگزارکنندگان همایش «شریعتی و امر ملّی»
در روزگاری که مسئلۀ «امر ملّی» برای ما ایرانیان به یکی از حیاتیترین مباحث در حیات فکری، سیاسی و تمدنی بدل شده است؛ در عصری که استقلال، انسجام تاریخی، هویت جمعی و شاکلۀ فرهنگی ایران، زیر فشارهای سهمگین ژئوپلیتیکی و بحرانهای تمدنی قرار گرفته، تعهد به فهم جدی و ریشهدار از مسئلۀ امر ملّی، بیش از هر زمان دیگر ضرورتی اخلاقی، تاریخی و عقلانی دارد. اما تأسفبار و هشداردهنده است که در چنین لحظۀ خطیری، شماری از متولیان فرهنگی و دانشگاهی، با برگزاری همایشی با عنوان «شریعتی و امر ملّی»، یکی از مبهمترین، ضدملیترین، تاریکاندیشترین و ایدئولوژیکترین چهرههای سدۀ اخیر ایران را در مقام مرجع امر ملّی نشاندهاند. این اقدام، نه یک تلاش نظری جدی، بلکه نشانهای روشن از ابتذال مفهومی و بازی با واژههایی است که ریشه در خون و رنج ملت دارند.
علی شریعتی، نه نظریهپرداز امر ملّی بود و نه دغدغهمند آن. او در طول عمر فکریاش، «ملت» را نه بهمثابه یک «حقیقت تاریخی-فرهنگی»، بلکه همچون ابزار بسیج سیاسی در خدمت پروژۀ جهانوطنیسازی هویت ایرانی درک کرد. آنچه برای او «مقدس» بود، نه ایران، بلکه یک هویت غیرملّی و جهانوطنی بود که برای حصول به آن حتی مفهوم «امّت» را نیز به مسلح کشاند. شریعتی نه در تلاش برای احیای فرهنگ ایرانی، بلکه جهانوطنگرایی ایدئولوژیک بود؛ در تلاش نفس هویت ملی، و بازتولید یک خلافت معنوی با تقلید از جهانوطنگرایی سوسیالیستی بر خرابههای مدرنیتۀ ایرانی. که بازخوانی آثار او گواهی روشن بر این است که در نگاه وی، امر ملّی مفهومی زاید، یا دستکم ثانوی و تابع است.
شریعتی، در عمل و نظر، از پروژۀ دولت مدرن ایران و تلاشهای روشنفکران ملّی در راستای احیای هویت و ملیت ایرانی، رویگردان بود. او با سنت ایرانگرایی و پرداختن به تداوم مفاهیم ملّی در درازنای تاریخ چند هزارسالۀ ایران، خصومت داشت، با مدرنیتۀ ملّیگرا زاویه داشت، و حیات اجتماعی را نه در سایۀ قرارداد سیاسی و هویت مشترک تاریخی، بلکه در پناه شور انقلابی و تعهد ایدئولوژیک به یک هویت جهانوطنی میدید. اگر شریعتی، اندیشمندی بود مدافع امر ملّی، چرا در سراسر آثارش از ایران بهعنوان «ملت تاریخی» جز در مقام نقد و ستیز یاد نکرد؟ چرا تاریخ ایران را به اتهام «سکولاریسم زرتشتی» یا «تقدسگرایی شاهنشاهی» تخطئه کرد؟ چرا ایرانگرایی را همزاد بورژوازی و تجدد طاغوتی دانست؟
امر ملّی مفهومی است که بر بستر رنج تاریخی ملتها، بر خاک و زبان و حافظهی جمعی استوار است؛ نه بازیچۀ ایدئولوژیهای رمانتیک یا ارادهگرایانه. امر ملّی، همانطور که در سنتهای فکری مدرن (از ارنست رنان تا بندیکت اندرسون، از هانس کوهن تا آنتونی اسمیت) آمده، بر مفروضاتی چون «همبستگی فرهنگی»، «خاطرۀ تاریخی»، «قلمرو سیاسی مستقل»، و تمایزاتی از این نوع متکی است. شریعتی اما، با تأکید بر هویت جهانوطنی، نهتنها این مبانی را انکار کرد، بلکه عملاً به فرایند ملتزدایی از فرهنگ ایرانی دامن زد. امروز، بهجای بازاندیشی انتقادی در نسبت گسستۀ شریعتی با امر ملّی، کسانی میکوشند او را در جایگاه متفکر ملی بنشانند و بدینوسیله، بار دیگر مفاهیم ملت، وطن، حافظۀ تاریخی و عقلانیت ملی را مصادره کنند.
ما در مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز با صراحت اعلام میداریم:
۱) همایش «شریعتی و امر ملّی» در سطح نظری، نمونهای روشن از جعل مفهومی، و در سطح فرهنگی، مصداقی از آشتیدادن جمعناپذیرهای فکری است.
۲) شریعتی، نه تنها نظریهپرداز ملت نبود، بلکه گفتمان او، یکی از عوامل تقلیل عقلانیت ملی به شور انقلابی، و جایگزینی اندیشۀ تمدنی با هیجانات و نظریات نامنطبق جهانوطنگرایانه با واقعیت تاریخی، فرهنگی و تمدنی ایران عزیزمان بود.
۳) برگزاری چنین همایشی، آن هم بدون نقد بنیادی به مبانی ضدِّ ملی آثار شریعتی، توهینی به فهم تاریخی ملت ایران و نادیدهگرفتن رنج نظریهپردازان ملیگرا، مبارزان نهضت مشروطه، ایراندوستان، و مدافعان استقلال فرهنگی ایران در قرون اخیر است.
ما خواستار آنیم که مفاهیم مقدسی چون «امر ملّی»، از بازیهای فرهنگی و مصادرههای ایدئولوژیک دور نگاه داشته شود. ایران نیازمند بازاندیشی در امر ملّی است، اما این بازاندیشی باید در پرتو تاریخ واقعی که ایران از سر گذرانده است، هویت ایرانی، و عقلانیت سیاسی با توجه به ذخیرههای تاریخی، فرهنگی و تمدنی ایران عزیزمان صورت گیرد، نه در سایۀ شرح و تفسیر بازخوانیهای جهتدار شریعتی یا هر چهرۀ ایدئولوژیک دیگر.
ایران را با حقیقت باید شناخت، نه با اسطورههای دروغین و جعلی!
با احترام،
مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز
۱۹ تیر ۱۴۰۴
@IranDel_Channel
💢
🔴 یادکردی از زندهیاد بهروز ثروتیان، ادیب و نظامیپژوه ایرانی
✍️ آرسام محمودی
هفتم امرداد سالروز درگذشت شادروان دکتر بهروز ثروتیان، ادیب، نظامیشناس و استاد آذربایجانی ادبیات فارسی است. بهروز ثروتیان در سال ۱۳۱۶ [خورشیدی] در شهر میاندوآب متولد شد. او تا سال ۱۳۴۲ در شهر میاندوآب به شغل معلمی و تدریس در مدارس میاندوآب مشغول بود. در این سال در کنکور سراسری شرکت کرد و در دو رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی و فلسفه، نفر اول شد و رشتهٔ زبان فارسی را در دانشگاه تبریز برای تحصیل انتخاب کرد. با کسب رتبهٔ اول در بین فارغالتحصیلان دانشگاه تبریز، به دریافت مدال درجهٔ یک علمی فرهنگ، نائل آمد. سپس فوقلیسانس زبان و ادبیات فارسی را مجدد از دانشگاه تبریز و دکترای این رشته را از دانشگاه تهران دریافت کرد و به تدریس در دانشگاه تبریز پرداخت. اما با وقوع انقلاب، در سال ۵۸ زودتر از موعد اجباراً بازنشسته شد.
پس از بازنشستگی به تحقیق و پژوهش در ادبیات فارسی به ویژه اشعار نظامی گنجهای و تدریس در دانشگاه آزاد کرج به شکل حقالتدریسی پرداخت. دکتر بهروز ثروتیان را میتوان برجستهترین نظامیپژوه ایرانی دانست که بیش از ۷۰ کتاب و مقاله پیرامون زبان و ادبیات فارسی تألیف کرده که بخش قابل توجهی از آنها پیرامون نظامی است. علاوه بر نظامی، دکتر بهروز ثروتیان، تتبعاتی هم پیرامون حافظ، سعدی، فردوسی و سایر ادبا و شاعران ایرانی داشته است.
دکتر بهروز ثروتیان در دانشگاه تبریز شاگرد شادروان دکتر منوچهر مرتضوی بود و دکتر مرتضوی که او هم پس از انقلاب از استادی دانشگاه تبریز تعلیق و سپس اجباراً بازنشسته شد، دربارهٔ او گفته بود: «آقای ثروتیان یادت بماند که روزی دانشگاه تبریز، افتخار خواهد کرد که تو در اینجا درس خواندهای».
دکتر ثروتیان نیز پس از فوت دکتر مرتضوی در مطلبی که برای استادش دکتر مرتضوی نوشت، او را چنین توصیف کرد: «دکتر مرتضوی بیگمان در تقوا و آزادگی و میهنپرستی استاد و معلمی نمونه بود و عشق ایشان نسبت به زبان و ادبیات فارسی و مخصوصاً ادبیات سنتی زبانزد بود. در یک کلام باید بگویم که اکثریت مطلق استادان و حتی شناسندگانش از صمیمِ دل دوستش داشتند و یقین دارم چنین شخصیتی کمتر به دنیا میآید».
شادروان دکتر ثروتیان در هفتم امُرداد سال ۱۳۹۱ درگذشت. معروف است که دکتر ثروتیان برای کار روی ۱۴ نسخهٔ خطی از آثار نظامی گنجهای، هفت سال از عمرش را در زیرزمین خانهاش گذراند. آثار و پژوهشهای او دربارهٔ نظامی گنجهای، پاسخی است به دستگاه تبلیغاتی شوروی که سعی داشت با جعل تاریخ، این حقیقت آشکار و بدیهی را که نظامی گنجهای متعلق به جهان ایرانی است، انکار و برای نظامی هویتی جعلی بسازند.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 یکصد و نود و یکمین نشست مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب با همکاری بنیاد پژوهشی شهریار و مرکز پژوهشهای شورای اسلامی کلانشهر تبریز:
«رونمایی و معرفی کتابِ غوغای تبریز»
سخنرانان:
غلامعلی پاشازاده (مصحح اثر)
حسن حضرتی
باقر صدرینیا
عباس قدیمی قیداری
مدیر نشست:
عباس قدیمی قیداری
زمان:
پنجشنبه ۱۶ امُرداد ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۸ تا ۲۰
جایگاه:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغشمال، بنیاد پژوهشی شهریار
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 یادکردی از شادروان استاد رسام ارژنگی
✍️ آرسام محمودی
هر ایرانی میهنپرستی که تاریخ ایران را از نظر گذرانده باشد، متوجه جایگاه آذربایجان در جهان ایرانی بوده و هست. اما مسیری که من طی کردهام، بر عکس بوده است. یعنی هر چه در تاریخ آذربایجان و زادگاهم تبریز جستم، جز ایران و ایرانپرستی، هیچ نیافتم. به عبارتی سایرین، عموماً از ایرانپرستی به آذربایجان رسیدهاند، من از شناختن آذربایجان به ایرانپرستی رسیدهام!
این که میگویم تبریز و آذربایجان را باید کانون "ناسیونالیسم ایرانی" دانست، تنها شعار نیست. بر این باور دارم. شادروان استاد رسام ارژنگی تبریزی، مهر تأیید بر این گزاره است. او از جمله رجالی است که در طول عمر پر بار خود، هر چه ساخت و هر چه گفت، جز برای ایران نبود. انگار که او خود ایران بود.
سوم امُرداد، سالروز درگذشت شادروان استاد رسام ارژنگی است. او در سال ۱۲۷۱ [خورشیدی] در تبریز و در خانوادهای هنرمند، سرشناس و اصیل به دنیا آمد. نسب او به میرحیدر میرسد. هنرمندی که پس از اشغال تبریز به دست تیمور، اسیر شد و اجباراً با تیمور به سمرقند رفت. اما پس از مرگ تیمور از اسارت آزاد شد و به تبریز بازگشت. برادرش شادروان استاد میرمصور ارژنگی اولین کسی بود که اقدام به طراحی و ساخت قالی صورتدار کرد. قالی معروف چهارفصل که در کارگاه ایجادی تبریز بافته شد و منقش به تصویر داریوش هخامنشی است، از شاهکارهای میرمصور ارژنگی است. استاد رسام ارژنگی که مانند پدر و برادرش تحصیلکردهٔ تفلیس و مسکو بود هم اولین هنرمندی است که مجسمه فردوسی را ساخت. او نقاشی چیرهدست و صاحب سبک بود که هنرش را وقف ایران کرد. او مؤسس اولین نگارخانهٔ خصوصی تهران و اولین هنرستان تبریز است.
🔴 این یادداشت را (همراه با تصاویر پیوستی)، از «اینجا» بخوانید.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 هفتمین همایش ملّی «زبانها و گویشهای ایران (گذشته و حال)»
هفتمین همایش ملّی «زبانها و گویشهای ایران (گذشته و حال)» با مشارکت انجمن علمی ایرانشناسی و به دبیری علمی محمود جعفری دهقی در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار میشود.
در این برنامه ژاله آموزگار، علیاشرف صادقی، اصغر دادبه، علی آلداود، احمد پاکتچی، حسن رضایی باغبیدی، علی بهرامیان، سالومه غلامی، آندرانیک سیمونی، محمد راسخ مهند، محسن شجاعی، مهرداد مشکینفام، مهرداد نغزگوی کهن، جهاندوست سبزعلیپور، شادی داوری، آرش اکبری مفاخر، مهرداد درفشی، جلال رحیمیان، فرخ حاجیانی، سهراب غلامی، راضیه موسویخو، رضا حیدری زادی، میلاد بیگدلو، زمان رضاخانی، سیمیندخت گودرزی، ندا خلیلزادۀ اسکویی و رقیه کریمزادۀ نقشینه به ایراد سخن خواهند پرداخت و همچنین از کتاب «مجموعه مقالات ششمین همایش ملّی زبانها و گویشهای ایران» نیز رونمایی خواهد شد.
زمان:
سهشنبه، هفتم امرداد ۱۴۰۴ خورشیدی، از ساعت ٩ تا ١٧
جایگاه:
تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مرکز همایشهای بینالمللی رایزن، تالار اندیشه
شرکت برای همگان، آزاد و رایگان است.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 «مرداب اقتصاد و تیغ بیرحم آفتاب»
✍️ مهدی تدینی (متن محاورهای)
در نظم بازار آزاد، سرمایه و کار، تحت فشار رقابت به مساعدترین مکانها مهاجرت میکنند.
یعنی مهاجرت فقط برای نیروی کار نیست؛ بلکه خود سرمایه یه عنصرِ بسیار تیزپاست. سرمایه «آهن»ـه و مکانِ مساعدِ تولید، «آهنربا»ست. حالا این «مکان مساعد تولید» یعنی چی؟ یعنی جایی که عوامل تولید با قیمت مناسب ــ مناسبتر از جاهای دیگه ــ وجود داره و در نتیجه میشه کالایی تولید کرد که قیمتش ارزونتر از جاهای دیگه درمیاد. حالا این قیمتِ ارزونتر به تولیدکننده اجازه میده رو دست رقیبش، بلند شه ــ یا در کل بازارها یا در بخشی از بازارها.
این جابجایی یا مهاجرت سرمایه هم داخل مرزهای ملی رخ میده و هم در ابعاد بینالمللی. مجموعۀ گستردهای از عوامل وجود داره که روی هم «شرایط مساعد تولید» رو میسازه. کسی نمیتونه و ــ اگر عاقل باشه نباید ــ با واقعیتِ شرایط مساعد تولید بجنگه. هر موقع یک نقطهای شرایط مساعد تولید داره، ازش بهرهبرداری میشه تا اینکه این ظرفیت پر شه و سرمایه دیگه تمایلش به اومدن به اون نقطه رو از دست میده. مجبور کردن سرمایه به اینکه در نقاطی فعالیت کنه که شرایط تولید مساعد نیست، فقط باعث میشه بهرهوری سرمایه بیاد پایین ــ یعنی رشد سرمایه و تولید ثروت کُند بشه و این همون چیزیه که بهش میگیم «سرمایهسوزی».
خب داریم میرسم به اصل حرف... سرمایهسوزی. چه کسی چنین زوری داره که میتونه جلوی حرکت سرمایه به مناطق مساعد رو بگیره؟ چه کسی انقدر زور داره که میتونه به سرمایه، امر و نهی کنه؟ بله، درست حدس زدید: «سیاست»؛ یعنی «دولت».
دولت و عالم سیاست اگر جویای بهروزی مردمه، نقش و کارش اینه که اجازه نده نیرویی در شرایط مساعد تولید، اخلال ایجاد کنه. دولت باید نگهبانِ شرایط تولید باشه. ناظر بیطرفی باشه که اجازه بده نیروی کار و سرمایه در قلمروی سیاسیش مساعدترین شرایط رو داشته باشه.
اصلاً توجیه وجود دولت همینه! همین که اجازه نده شرایط مساعد تولید در اون واحد سیاسی آسیب ببینه. در اینجا فقط تفاوتی بین ایدۀ لیبرال و ایدۀ سوسیال وجود داره. ایدۀ لیبرال میگه دولت فقط وظیفه داره تسهیلگرِ شرایط مساعد باشه، نگهبان بازار باشه، جلوی اخلالگریِ خرابکنندگانِ بازار رو بگیره... اگر دولت این وظیفه رو انجام بده، بیشترین و بهینهترین تولید صورت میگیره، بیشترین ثروت تولید میشه و بر اساس اصول رقابت آزاد، خود شهروندان بهترین فرصتها رو بسته به زحمت و شایستگیشون پیدا میکنند و از این رهگذر بیشترین درآمد ممکن رو کسب میکنند؛ و این یعنی بیشترین تأمین نیازها صورت میگیره.
(و یک داخل پرانتز: حالا ایدۀ سوسیال در اینجا میگه: نه! وظیفۀ دولت در وهلۀ نخست دفاع از تولید نیست، بلکه اینهکه خودش آستین بالا بزنه و چیزهای مورد نیاز شهروندان رو تأمین کنه؛ سوسیالیستِ کلاسیک میگفت دولت باید خودش تولید و توزیع کنه، سوسیالدموکراتِ امروزی میگه دولت باید منابع رو از جامعه جمع کنه و از طریق مجاری تأمین اجتماعی برگردونه به جامعه. ــ که البته این هم به تخریب شرایط مساعد تولید منجر میشه و باعث کاهش تولید ثروت ملی میشه ــ بگذریم.)
مشکل ایران اینه که «شرایط مساعد تولید» اصلاً مبنای عالم سیاسی نبوده. بازار اسیر سیاسته؛ بردۀ سیاسته؛ گروگان سیاسته. تحریم یعنی چی؟ یعنی «نابودی شرایط مساعد تولید». تصور کنید کشوری چند دهه تحت تحریم باشه! و علاوه بر این، همیشه عوامل سیاسی و ایدئولوژیک رو بر عوامل اقتصادی اولویت بده. سیاست به جای اینکه اقتصاد رو در پر قو بخوابونه، مثل چهارپای بارکشی بستهش به گاری سنگینی.
سرمایهسوزی در ایران یک اتفاق استثنایی نیست، بلکه قاعدهست! قاعدهای خللناپذیر. این نظم ماهیتاً سرمایهسوزه. کسی هم نمیاد در جایی سرمایهگذاری کنه که قاعدهش سرمایهسوزیه ــ برخی هم از خداشون بود با همین بهانههای سیاسی و قایم شدن پست شعارها رقبا رو حذف کنند و کل بازار رو مال خودشون کنند! و چه تنگنظری سبکسرانهای کردند! چون میتونستند سهمی از بازار چند میلیاردنفری دنیا داشته باشند! نه بازاری هشتادــنودمیلیونی که هر روز هم قدرت خریدش پایین و پایینتر میآد! از اقیانوس پریدند در مرداب، به خیال اینکه همهچی دست خودشون باشه؛ و حالا مرداب مونده و تیغ بیرحم آفتاب.
اگر همین امروز این اولویتِ وارونه، درست بشه و دوباره اقتصاد اؤلا بر سیاست بشه، چند دهه زمان نیاز داریم تا قدری جبران مافات کنیم. ــ قدری! چون در دنیای محدودیتها هر چی بسوزه، از دارایی کاسته میشه و جبران نمیشه. ولی ما میتونستیم یکی از مکانهای بسیار مساعد تولید باشیم... آهنربایی که از کل دنیا سرمایه جمع میکرد و در سود شریک میشد. افسوس!
@IranDel_Channel
💢
🔴 وطندوستی همراه با ترقی و تمدندوستی
✍️ سید حسن تقیزاده تبریزی
ما بیش از هر چیز دیگر تمدن و ترقی و تربیت مردم این مُلک را طالبیم و ایرانیانِ تجدددوست و ترقیطلب و اصلاحاتخواه، عظمت و قدرت ایران را برای آن نمیخواهند که عشایر ایران تا مرکز هند و یا پترسبورگ بچاپند و از بیمِ صولتِ شیرانِ عجم، مردم قسطنطنیه خوابِ راحت نکنند یا آنکه دائرۀ نفوذ کلمۀ عناصرِ قهقرایی ما وسعت گرفته تا ژنو و لاهه هم برسد و ... نه، ما ایرانِ متمدن و آباد و باتربیت میخواهیم که در هیئت جامعۀ مللِ عالم، آبرویی داشته در ترقی و آبادی عالم و افزایشِ علم و معرفت بشر با آن ملل، همدستی نماید؛ ورنه حبّ وطن تنها به معنی لغوی قدیمی آن که اهل زنگبار و حبشه و کنگو نیز دارند، با آنکه فی حدّ ذاته صفت ممدوح و دلیل نجابتِ اخلاقی است، کافی برای مقصود وطنخواهان نیست. باید به اندازۀ وطندوستی و حتی بیش از آن اندازه ترقی و تمدندوستی داشته باشیم و نهتنها به تصاحب و تملک ابدی قبرستان خراب خود دلخوش باشیم بلکه برای گلستان ساختن آن ویرانه نیز بکوشیم.
🔴 بُنمایه:
آینده: سال اوّل (تیر ۱۳۰۴- آبان ۱۳۰۵)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۱۸ - ۱۹ ( شمارۀ ۱، تیرماه ۱۳۰۴)
@IranDel_Channel
💢
🔴 بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار میکنند:
«کلاسهای شاهنامهخوانی»
آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی
زمان:
دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۶:۳۰
جایگاه:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربتاوغلی، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 سربلند در آزمونِ انسجامِ ملّی
✍️ گفتگوی فتاح غلامی، خبرنگار جامجم با کامروز خسروی جاوید، تاریخپژوه
در بحبوحهٔ تنشهای اخیر و تهاجم خارجی به کشور، نگرانیهایی از شکنندگی انسجام ملّی که توسط فعالیتهای قومگرایانه و تجزیهطلبانه در سالهای گذشته دامن زده شده بود، وجود داشت. با این حال، واکنش یکپارچهٔ ملّتِ ایران باردیگر نشان داد که هویت ملّی و تعلق به تمامیت ارضی، پیوندی عمیقتر از آن دارد که دشمنان داخلی و خارجی تصور میکنند.
کامروز خسروی، تاریخپژوه و نویسنده، در تحلیلی از این رویداد، ضمن تأکید بر ریشههای غیرمردمی و خارجی این جریانات، معتقد است که ملت ایران از این آزمونِ تاریخی سربلند بیرون آمده و اکنون باید با کنار گذاشتن دوگانههای تصنعی و گرایش به اصولِ ملی، راه را برای یک «آشتی ملی» فراگیر و حرکت به سوی توسعه، هموار ساخت.
🔴 این گفتگو را در بخشِ «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 چرا دولت با مردم، سخن نمیگوید؟
✍️ احسان هوشمند
در حالی که یک ماه از آغاز تجاوز و جنگ خسارتبار اسرائیل علیه کشورمان میگذرد، دولت و نظام سیاسی تاکنون به صورت رسمی دربارهٔ چرایی وقوع این تجاوز و درگیری و ریشهها و ابعاد و جزئیات جنگ و پیامدها و خسارتهای آن با ملت ایران سخنی نگفته و اطلاعیهای صادر نکرده است. در سه هفته گذشته، آتشبس غیررسمی میان اسرائیل و ایران مخدوش نشده است، اما همچنان گروهی از تحلیلگران نگران آغاز دوباره تنش و درگیریهای نظامی هستند. نامشخصبودن آینده و احتمال آغاز دور جدیدی از درگیریهای نظامی به حساسیتهای موجود افزوده و کشور و بهویژه ساختار اقتصادی را با تعلیق و ابهام دست به گریبان کرده است. استمرار نگرانیهای عمومی هم بخش دیگری از پیامدهای جنگ و تجاوز اسرائیل است.
آغاز تجاوز و استمرار حملات اسرائیل با ترور بسیاری از فرماندهان نظامی، امنیتی و انتظامی همراه بود. این گروه از شخصیتهای نظامی که متولیان حفظ امنیت کشور بودند، در روزهای جنگ هدف قرار گرفتند. همچنین گروهی از کارشناسان، استادان و دانشمندان هستهای کشور نیز در این دوره ترور شدند. پرسش اینجاست که ترور بسیاری از این شخصیتها شبیه ترور اسماعیل هنیه بود که حدود یک سال پیش در تهران روی داد. آیا در این یک سال ابعاد مختلف این حادثه از نظر فنی، نظامی و امنیتی بررسی و آسیبشناسی شد؟ ارزیابی جامعی دربارهٔ این رویداد انجام شد تا دوباره با همین روش، دیگران مورد سوءقصد قرار نگیرند؟
موضوع دیگری که در دورهٔ ۱۲ روزهٔ جنگ اسرائیل علیه ایران بازتاب بسیاری داشت، بیان همکاری افرادی از داخل با متجاوزان بود و برخی خبرها حاکی از نقش این جاسوسها بهعنوان نیروی عملیاتی دشمن در به پرواز درآوردن ریزپرندههاست و حتی گروهی نقش جاسوسها و عوامل داخلی را در تخریب پدافند ضدِّ هوایی کشور بسیار برجسته کردند. مشخص نیست آیا چنین گزارشهایی شایعهای صرف بود یا نشانی از واقعیت در خود داشت و معلوم نیست ابعاد چنین همکاریهایی تا چه میزان بود و این گروه چه سهمی از میزان خسارات وارده به کشور داشتند. دربارهٔ این موضوع حساس نیز باید اطلاعات لازم به اطلاع ملت ایران رسانده شود.
همچنین برخی نشریات و رسانههای خارجی گزارشهایی منتشر کردند که حاکی از نفوذ اسرائیل و طراحی پیچیده ترور فرمانده هوافضای سپاه و معاونان این نهاد بود. رسانههای خارجی مدعی بودند این فرایند از طریق تلفن امنی که ارتباطات این نهاد از طریق آن برقرار میشد، انجام شده است. آیا چنین اخبار و گزارشهایی درست است؟ اگر پاسخ مثبت است، در سیستمهای مشابه نیز چنین نفوذی رخ داده است؟ و اگر پاسخ منفی است، چگونه اسرائیل متوجه حضور فرمانده و معاونان این نهاد در ساعات مشخصی در جای مشخصی شده بود که به این ترور ختم شد؟
در روزهای اخیر یکی از خبرگزاریهای وابسته به یکی از نهادهای کشور اعلام کرده جلسهٔ شورای عالی امنیت ملی نیز مورد هجوم قرار گرفته که البته در نهایت اسرائیل موفق نشده رؤسای قوا را ترور کند. چگونه اسرائیل از برگزاری چنین جلسهای خبردار شده و محل دقیق و زمان دقیق جلسه را کشف کرده است؟ در سالهای گذشته به صورت مکرر فرماندهان پدافند هوایی کشور ازجمله فرمانده قرارگاه مشترک پدافند هوایی خاتمالانبیا و دیگر فرماندهان نظامی کشور از نفوذناپذیری آسمان کشور خبر داده بودند و تأکید شده بود هم ریزپرندهها و هم هواپیماهای رادارگریز دشمن از طریق پدافند کشور قابل شناسایی است. درحالیکه یک ماه از آغاز حملات هوایی اسرائیل میگذرد، همچنان هیچیک از نهادهای رسمی کشور بهویژه دولت دربارهٔ ابعاد حملات اسرائیل و خسارات واردشده به کشور به صورت رسمی اطلاعیهای منتشر نکرده و ملت ایران را در جریان جزئیات حملات، تا جایی که امنیت ملّی اقتضا میکند و اسرار نظامی محفوظ بماند، قرار نداده است. قبل از آغاز حملات اسرائیل به ایران نیز وزارت اطلاعات درباره اسناد بهدستآمده از اسرائیل اطلاعیهای منتشر کرد؛ جزئیات و ابعاد این موضوع نیز همچنان به اطلاع عموم نرسیده است.
🔴 دنبالهٔ یادداشت را در بخشِ «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 ای وطن
ای وطن، بوم و بر و برزنت، آبادان باد
زندگانیِّ شرفبخشِ تو، جاویدان باد
زورِ بازوت، وطنپروریِ مردان باد
رشتۀ کار تو در دستِ خردمندان باد
حرزِ ناموس تو را غیرتِ فرزندان باد
بینیازیت زِ دوکان و هم از لُردان باد
ای هوای خوش ایران و فضای دلکش
ای عزیز دل و جان، ای وطنِ مینووش
ای وطن، تا ز طبیعت به تو تمکین باشد
آفتاب تو طلاییوش و زرّین باشد
آسمانِ تو خوش و ساده و سیمین باشد
تا که در باغ و برت لاله و نسرین باشد
تا درختان تو را میوۀ شیرین باشد
کور در حسرتِ تو، دیدۀ بدبین باشد
زآنهمه خونِ وطنجو که فروریخت به خاک
شاخۀ عزّتِ تو سر بکشد بر افلاک
م. یحیی
ارمغان، سال ۱، ش ۶ و ۷، شهریور و مهر ۱۲۹۹، ص ۱۸۸
[اشعار شاعران قاجاری در نشریّات آن عصر، جلد اوّل [آثار جم - ارمغان]، تدوین و تحقیق دکتر رقیّه فراهانی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۴۰۰]
@IranDel_Channel
💢
🔴 خَمِ طُرّهٔ یار
✍️ ایرج رضایی
مصلحتدیدِ من آن است که یاران همهکار
بگذارند و خَمِ طُرّهٔ یاری گیرند!
طُرِّهٔ یاری که حافظ از آن سخن میگوید همان عشق است و این عشق چنانکه میدانیم برای هر انسانی در طول زندگیاش ممکن است واجد مصادیق و معانی متعدد و متفاوتی باشد. برای خود من این مفهوم سالهاست که بیش از هر چیز ادبیات را به خاطر میآورد.
اما در این روزهای سرنوشتساز و حساس و خاص، به چیزی فراتر از ادبیات میاندیشم. به مفهومی به نام وطن که با بودنش، با طراوت و آرامش و صلح و ثباتش، با استمرار تاریخی و مادی و معنوی و فرهنگیاش، با احساس رضایتمندی و سربلندی و شادی و سعادت و رفاه مردمانش، ادبیات و اساساً هر چیز دیگری معنا مییابد. بنابراین خمِ طُرّهٔ یاری که حافظ، مصلحتدید خود را در رها کردن هر کار دیگر و آویختن در کرشمه و ظرافت زیبایی آن میبیند، برای من در این لحظه و شاید در تمام لحظات باقی عمرم چیزی جز آویختن در طُرّهٔ مام وطن نباشد. تأکید بر مفهوم وطن، البته هرگز در نگاه من، به معنای تخفیف عناصر معنابخش و هویتبخش دیگری چون مفاهیم و نمادهای دینی و مذهبی نیست. بلکه تأکید خردمندانه بر مفهوم کلانتری است که همهٔ ذائقهها و سلیقهها و گرایشها را اعم از دینی و غیردینی میتواند در دامن پُرمهرِ خود بگنجاند. این جاست که به کتاب عزیز و ارجمندی چون شاهنامه، و نقش ممتاز و بیبدیل آن، بیش از هر زمان دیگری میاندیشم. شاهنامهای که فقط نام نامی ایران، بیش از هشتصد بار در آن به کار رفته است.
این نکته را، که البته نکتهٔ تازهای هم نیست و مکرر از سوی صاحبنظران وطندوست و آگاه و دلسوز گفته شده، اشاره کنم که پافشاری بر مفهوم وطن، زمانی به نحو مؤثری کارساز خواهد بود که فقط در شرایط اضطرار و مواقع بحران به آن توجه نشود، بلکه میبایستی در یک همگرایی و عزم و اجماع ملّی و میهنی، که از عقلانیت و مصلحت و تساهل و مهر و مدارا مدد میگیرد، به رویکرد جدی و اصلی و اساسی، در سیاستگذاری فرهنگی کشور بدل شود.
هشتم تیرماه ۱۴۰۴
🔴 بُنمایه: درگاه تلگرامی «از زبانِ ذرّه»
@IranDel_Channel
💢
🔴 بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار میکنند:
«کلاسهای شاهنامهخوانی»
آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی
زمان:
دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۶:۳۰
جایگاه:
تبریز، خیابان ثقهالاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربتاوغلی، بنیاد ایرانشناسی استان آذربایجان شرقی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 یادکردی از سید مصطفی عدل، حقوقدان برجستۀ ایرانی
✍️ آرسام محمودی
امروز ۲۱ تیرماه سالروز درگذشت حقوقدان تبریزی، سید مصطفی عدل، ملقب به منصورالسلطنه است. سید مصطفی عدل در سال ۱۲۶۱ [خورشیدی] در محلۀ انگج تبریز به دنیا آمد. او نوۀ حاج سیدحسین شامغازانی از اعیان و خیرین تبریز بود. معروف است که سیدحسین شامغازانی در شبهای سرد زمستانهای تبریز به فقرا و نیازمندان تبریز خوراک و پوشاک میرسانید.
مصطفی عدل پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در تبریز به قاهره رفت و در مدرسۀ فرانسوی خورنقش به تحصیل پرداخت. به زبانهای فرانسوی و عربی تسلط یافت و سپس عازم فرانسه شد و در دانشکدۀ حقوق پاریس مشغول به ادامه تحصیل شد. بعد از اتمام تحصیل به ایران بازگشت و وارد خدمت قضایی شد. اولین کتبِ حقوق اساسی و حقوق مدنی ایران به قلم وی چاپ و منتشر شد.
مصطفی عدل پس از انقراض قاجار، سمتهای زیادی را عهدهدار شد. ریاست دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران، ریاست دانشگاه تهران، سفارت ایران در بُن و رم، معاونت و کفالت وزارت خارجه و سناتور انتصابی تبریز در اولین مجلس سنا تنها بخشی از مسئولیتهای او در دوران خدمتش بودند. وی در عهد علیاکبر داور، رییس ادارۀ قوانین بود و غالب قوانین عدلیه را او تهیه و تدوین کرده است. منصورالسلطنه در این ایام در مدرسۀ حقوق، استاد حقوق مدنی و حقوق اساسی هم بود و ضمن تدریس قانون مدنی ایران را در یک جلد تفسیر کرد. کتابی که تاکنون نظیرش در ایران نوشته نشده است. مصطفی عدل همچنین در کابینههای مختلف مشروطه از ۱۲۸۵ تا زمان فوتش در ۲۱ تیرماه ۱۳۲۹ [خورشیدی] دو بار وزیر فرهنگ، دو نوبت وزیر دادگستری و هفت بار وزیر مشاور بوده است.
او همچنین کنوانسیون تأسیس سازمان ملل متحد را به نمایندگی از طرف دولت ایران در سانفرانسیسکو امضا کرد و در سخنرانیاش در سانفرانسیسکو بر لزوم تخلیۀ ایران از نیروهای بیگانه پس از پایان جنگ جهانی دوم تأکید کرد.
سیدمصطفی عدل اعجوبهای بود در علم حقوق. اکثر قوانینی که در دوران مشروطیت به تصویب رسیدند، از جمله قانون مدنی، قانون تجارت، قانون مجازات عمومی و ... سرچشمه گرفته از نبوغ او در علم حقوق بودند. سیدمصطفی عدل به حق شایسته عنوان «پدر علم حقوق و عدلیه ایران» است. عنوانی که توسط مورّخین مصدقی سعی میشود به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک به ناصر کاتوزیان به جهت نزدیکیاش با جریانات مصدقی داده شود.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 رییس مجلس مصوبهٔ هیئت وزیران در خصوص تفویض اختیارات هیئت دولت به استانداران را باطل کند!
✍️ حبیبالله فاضلی کرمانشاهی، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران
۱- در شرایطی که در میانهٔ جنگ وجودی هستیم و کشور به هماهنگی و تجمیع نیروها و امکانات برای حفظ کیان ملی نیازمند است، هیئت دولت به پیشنهاد رئیسجمهور، تصمیمات عجیبی گرفته است؛ اولاً اختیارات رییسجمهور به وزرا و معاونان و نمایندگان ویژه رییسجمهور تفویض شده است و از همه مهمتر اینکه هیئت وزیران اختیارات خود را به استانداران تفویض کرده است.
معمولا در شرایط جنگی و اضطراری دولتها با هدف همگرایی و تقویت انسجام، اختیارات محلی و منطقهای را تعلیق یا محدود میکنند و مدیران عالی دستورات سراسری صادر میکنند اما ظاهراً تدبیر دولت ما برخلاف الزامات شرایط جنگی و تجربهٔ جهانی است. بهعلاوه اینکه مگر اکنون قرن نوزدهم است که کشور بهصورت محلی و استانی در حال جنگ باشد؟ یا اینکه آیا برنامه یا اساساً پولی برای توسعه وجود دارد که لازمهاش چنین مسیری باشد؟
۲ـ متاسفانه این تصمیم مهم و جدی دولت در لابهلای اخبار جنگ گم شده و در شرایطی که کشور نیازمند همگرایی و تمرکز تصمیمگیری در مناسبات نیروهاست، تلاش برای تمرکززدایی سیاسی و انبساط اداری برخلاف امنیت ملی کشور است؛ بهویژه آنکه مسئلهٔ نفوذ و تلاش دشمن برای ایجاد آشوبهای قومی و محلی از موضوعات جدی این روزهای کشور است.
۳ـ اگر ضرورت و اضطراری وجود دارد اصل شصت و نهم قانون اساسی تکلیف را روشن کرده است. بهعلاوه اینکه این مصوبه از آنجایی که مدت زمان خاصی برای پایان آن مشخص نشده عملاً منجر به تغییر ریل ساختار مدیریتی کشور خواهد شد و باید به تصویب مجلس برسد. بر این اساس انتظار میرود رییس مجلس براساس اختیارات ذیل اصل یکصد و سی و هشتم این مصوبه را ابطال نماید و در صورت ضرورت، دولت در این رابطه به مجلس لایحه ارائه کند.
به نظر میرسد مصوبه مذکور نوعی تدلیس قانونی است و دولت، وضعیت خاص فعلی کشور را فرصت مناسبی برای پیشبرد ایدهٔ همیشگی رئیسجمهور که نوع خاصی از مسئولیتزدایی از رییس دولت و فدرالیسم الهیاتی است دانسته که در این شرایط نهتنها به کشور کمکی نمیکند بلکه بر پریشانی سیاست ملی میافزاید و بار دیگر ایران مظلوم را در آستانهٔ آزمون و خطای پرهزینهٔ دیگری قرار میدهد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 در باب ساختِ سلاح هستهای
✍️ مهدی تدینی
این متن خطاب به کسانیه که چه در سالهای اخیر، به ویژه پس از جنگ اخیر، از ساخت بمب اتم دفاع میکنند؛ کسانی که با صدای رسا میگویند باید سلاح هستهای ساخت، کمپین راه انداختهند و این خواسته رو تبلیغ میکنند.
ایراد منطقی این افراد اینه که از پیشفرضِ غلط، نتایج غلط میگیرند. پیشفرضشون چیه؟ میگن اگر ایران سلاح هستهای داشت، کسی جرئت نمیکرد بهش حمله کنه. یعنی: «بمب اتم یک عامل بازدارنده از وقوع جنگه».
اصلیترین ادعای غلط این افراد همینه. سلاح هستهای یک عامل بازدارندۀ «مطلق» نیست، بلکه صرفاً یک عامل بازدارندۀ «نسبیه»؛ بین این دو حالت یک دنیا تفاوت وجود داره.
در حالت بازدارندگی مطلق، عامل بازدارنده مطلقاً جلوی وقوعِ جنگ رو میگیره، اما در حالتِ بازدارندگیِ نسبی، عامل بازدارنده فقط میتونه جلوی بروز وجوه خاصی از جنگ رو بگیره. نیروی دریایی نیرومند، عامل بازدارنده در برابر حملۀ دریاییه؛ نیروی هوایی نیرومند، عامل بازدارنده در برابر حملۀ هواییه. نیروی زمینی عامل بازدارنده در برابر حملۀ زمینیه. وقتی حریف بدونه نیروی زمینی نیرومندی، پیش روی خواهد داشت، از تجاوز زمینی خودداری میکنه. همونطور که میبینید، هر کدوم از این عناصر نظامی، «نسبتی» (یا بخشی) از بازدارندگی رو ایجاد میکنه. و همگی روی هم، وجوه بازدارندگیِ همدیگه رو تقویت و تکمیل میکنند.
نیروی نظامی یک کشور، اگر از ارکان کامل و نیرومندی تشکیل شده باشه، روی هم بازدارندگی ایجاد میکنه. به این ترتیب: بازدارندگی در سطح نظامی یک کلِ یکتکه نیست، بلکه مثل قطعاتِ پازل کنار هم قرار میگیره و یک کل رو تشکیل میده ــ که تازه اون کل هم بازدارندگی مطلق نداره.
اما مسئلۀ به مراتب مهمتر!
سایر جوانب بازدارندگی رو اصلاً باید بیرون از امور نظامی به دست آورد. عوامل غیرنظامی به اندازۀ عوامل نظامی در ایجاد بازدارندگی مؤثره. وضعیت اقتصادی عمومی کشور، میزان تجارت خارجی، میزان پیوند با قدرتهای خارجی (که این هم تا حد زیادی به روابط تجاری اتکا داره) و همچنین وضعیت سیاست داخلی. بنابراین، بازدارندگی یک سیستم امنیتی چندلایهست که فقط لایۀ زیرینش نظامیه!
حالا پرسش: «سلاح هستهای چقدر در تکمیل این بازدارندگی میتونه مؤثر باشه؟» در اینجا از دو بُعد میخوام به مسئله بپردازم: یکی بازدارندگی نظامی و دیگری بازدارندگیِ فرانظامی.
در سطح نظامی، سلاح هستهای به دو کار میآد: یکی عامل بازدارنده در برابر سلاح هستهایست. یعنی اسلحۀ هستهای مانع «جنگ» نمیشه، بلکه مانع «جنگ هستهای» میشه. جنگ میتونه به سادگی بین دو کشور هستهای (یا یک کشور هستهای و یک کشور غیرهستهای) در سطوح متعارف شکل بگیره و مدتی طولانی هم به درازا بکشه. روسیه قدرت هستهایه و اوکراین نیست. چرا روسیه وارد فاز هستهای نشد؟ در صورتی هم که اوکراین به فرض یکشبه صاحب سلاح هستهای بشه، باز هم به دلیل برابریِ هستهای جنگ به سطح هستهای نمیرسه. در نتیجه جنگ در سطح غیرهستهای میتونه تداوم پیدا کنه و بسیار هم ویرانگر باشه. پرسش اصلی در اینجا اینه: آیا دو طرف به لحاظ تسلیحات متعارف، همسطح هستند؟ برد و باخت در همون سطح تسلیحات متعارف رقم میخوره، بدون اینکه سلاح هستهای به کار بیاد.
کارکرد دوم ــ که احتمالش هم به مراتب کمتره ــ اینه که یک کشور از سلاح هستهای به عنوان تیر آخر ترکش استفاده کنه و اگر با تهدید وجودی روبرو شد، دست به اسلحۀ هستهای ببره. اما مسئله اینه که اگر حریف هم سلاح هستهای داشته باشه، در اینجا بهکارگیری سلاح هستهای فقط زدن تیر خلاص به خوده، با این تفاوت که ممکنه با ورود سلاح هستهای هزاران نفر در دو طرف کشته بشن، ولی این نوع بهکارگیری سلاح هستهای بیشتر شکست رو تسریع میبخشه تا پیروزی.
پس در سطح نظامی، سلاح هستهای صرفاً یک بازدارندگی نسبی داره و فقط میتونه جلوی تبدیل جنگ متعارف به جنگ هستهای رو بگیره. اگر برد و باخت در سطح تسلیحات متعارف رقم بخوره، سلاح هستهای کارکردی دکوری خواهد داشت.
اما بریم به سطح بالاتر: بازدارندگی غیرنظامی. در این مورد ساخت سلاح هستهای عامل بسیار خطرناک و مهلکیه. اسلحۀ هستهای میتونه بازدارندگیِ غیرنظامی رو ویران کنه، چون برای ما مثل روز روشنه که دستکم در مورد ایران، ساخت سلاح هستهای با واکنش شدید بینالمللی و انزوای شدید روبرو خواهد شد و این انزوا «بازدارندگی غیرنظامی» رو نابود خواهد کرد. وقتی شما صحبت از بمب اتم میکنید، باید ببینید این عنصر جدید در پازل بازدارندگی، سایر عناصری بازدارندگی رو چقدر تقویت و چقدر تخریب میکنه.
اگر قرار باشه یک عامل «بازدارنده» سایر عوامل بازدارنده رو تخریب کنه، دیگه اصلاً «بازدارنده» نیست! ضدّبازدارندهست! کشوری که بمب اتم داره، اما وارد جنگی متعارف با یک ائتلافِ بینالمللی بشه، چه سرنوشتی خواهد داشت؟
@IranDel_Channel
💢