💚 🤍 ❤️ همه عالم تن است و ایراندل این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🎥 میدانِ گنجعلیخانِ شهر زیبای کرمان
@IranDel_Channel
💢
🔴 سلسله نشستهای «فرهنگان» با موضوعِ «بازگشت به عقلِ عُقلایی در اندیشۀ ایرانی» (۱۵)
ایران و «مسئلۀ» قفقاز
سخنران:
کاوه بیات، پژوهشگر تاریخ معاصر
زمان:
آدینه، ۲۹ فروردین ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۰:۳۰ صبح
محل:
تهران، پاسداران، خیابان ناطق نوری (زمرّد)، روبروی دشستان پنجم، فرهنگان (پاسداران)
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 ما ایرانیان
✍️ جواد طباطبایی تبریزی، فیلسوف سیاسی ایران
ایرانزمینْ، سرزمین همهی «ایرانیان» است. «ایرانیان» نامِ عام همهی «ما»، یعنی مردمانی است که به طور تاریخی، از کهنترین روزگاران، در آن سکونت گزیده و تقدیر تاریخی آن سرزمین و تقدیر تاریخی خود را رقم زدهاند. این «ما» هیچ قید و تخصیصی ندارد و هیچ قید و تخصیصی نباید به هیچ نامی و به هیچ بهانهای بر آن وارد شود. این «ما» بر همهی مردم ایران شمولِ عام دارد و هیچ ایرانی را نمیتوان به هیچ نامی و هیچ بهانهای از شمول عام آن خارج کرد. این «ما» فرآوردهی وحدت کلمهی سیاسی نیست، بهطور تاریخی نیز چنین نبودهاست، بلکه مانند خود ایرانزمین، بهطور خودجوش، وحدتیدرکثرت است. این «ما» کثرت همهی ایرانیانی است که سهمی در نیک و بد آن دارند و تاریخ، تمدن و فرهنگ آن را آفریدهاند.
@IranDel_Channel
💢
🔴 بیانیۀ ایرانخواهان، برگِ زرّینی در تاریخِ جامعۀ مدنی و مستقلِ ایرانی
✍️ کانالِ «سیاستِ ملّی»
بیانیۀ بیش از ۸۰۰ تَن از اهلِ علم، فرهنگ و هنر، متنی درخشان، مسئولانه، شریف و دقیق است و برگ زرّینی در تاریخِ جامعۀ مدنی ایران. متنی که بهنوعی میتوان آن را اعلامیهٔ اصول و ارزشهای شهروندِ متمدّن و آگاه دانست.
پای این بیانیه را فرزانگان و بزرگانی امضا کردهاند همچون ژاله آموزگار، میرجلالالدین کزازی، علی اشرف صادقی، حسن انوری، کاوه بیات، کیخسرو پورناظری، علیاصغر دادبه، نصرالله پورجوادی، داریوش پیرنیاکان، علی مصفّا، محمدرضا ضیایی بیگدلی، محمد جعفری قنواتی، عبدالمجید ارفعی، علی دهباشی و حکمتالله ملاصالحی. نامهایی که سنگینی آن، اردوی ایرانستیزان را بر هم ریخته و میریزد.
همین است که وحوشِ ایرانستیز از ینگه دنیا تا همین حوالی، با خواندنِ آن، چون اسپند روی آتش بالا و پایین میپَرند. کسانی که مدّتی بود نوروز را بهانه کرده، مستمر بر طبلِ توخالی قومیتگرایی خود میکوبیدند. از یکسو، هوادارانِ «کوردستانات» ـ با ادعای مرزهایی از حوالی دریای سیاه تا لب ساحل خلیج فارس - که قلمرو خیالی خود را پایتختِ نوروز مینامیدند و در این میان، از حمایتِ تبلیغاتیِ اهل «فاند و باند» در اروپا و آمریکای شمالی برخوردار بودند. از سوی دیگر، پانتُرکیستهایی که خود را از تخمۀ گرگ خاکستری دانسته، همچون سخنگوی منافعِ بیگانه عمل میکنند و همزمان نقابِ دین بر چهره میزنند - تا اینچنین عاملِ وهنِ اسلام و خصمِ ایران باشند. هفتههای گذشته شاهد تنش و شاخوشانهکشیدن این دو دسته از جریانهای تمدنستیز علیه یکدیگر بودیم که هر یک، دیگری را تهدید وجودی علیه خود میدید. با انتشار بیانیۀ ایرانخواهان، این دو خصمِ ذاتی، این دو دیو تاریکی، از خوفِ روشنایی تابان ایران، دوباره همداستان شده و «کنفدراسیونِ موسمی طوایفِ قومگرا و تجزیهطلب» را علیه ایران برقرار کردهاند.
روز گذشته، بیش از ۸۰۰ نفر از متخصصان، هنرمندان و کارشناسان رشتههای گوناگون دانشگاهی، فرهنگی و هنری کشور در بیانیۀ مفصّلی که خطاب به ملّتِ تاریخی و بزرگ ایران نوشته شده است، به برخی از رخدادهای تلخِ هفتههای پایانی اسفند ۱۴۰۳ و نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی، اشاره کرده و ضمن اعتراض به سیاستها و اقدامات غیرمسئولانهٔ برخی مسئولان، از شمالغربِ کشور تا خوزستان، و برشمردن پیامدهای این سیاستها و اقدامات علیه کیان فرهنگی و وحدت ملِت ایران، رویکرد دولت را در این زمینه، تهدیدی برای انسجام و امنیت ملی و تقویت واگراییهای محلّی دانستهاند. این برای نخستین بار است که تنوعی از اندیشمندان و فرهیختگان و چهرههای ملّی شناخته شده، ایرانشناسان، استادان دانشگاه، پژوهشگران علمی و فرهنگی، نویسندگان، هنرمندان رشتههای گوناگون موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی، و فعالان دانشجویی از مناطق مختلف کشور، در کنار یکدیگر نسبت به مسئلهای ملّی هشدار میدهند.
🔴 بیانیه را از «اینجا» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 هشدار بیش از ۸۰۰ نفر از اندیشمندان، دانشگاهیان، متخصصان، هنرمندان، نویسندگان و کارشناسانِ ایراندوست به ورود غیرکارشناسی بخشهایی از حاکمیت از جمله قوۀ مجریه به «مباحثِ قومی» به جای تمرکز و توجه به ابرچالشهای پیشروی کشور و ملّتِ ایران:
بر سرِ شاخهای نشسته و بُن نبرید!
در این بیانیه مفصل که خطاب به ملّتِ تاریخی و بزرگ ایران نوشته شده است، به برخی از رخدادهای تلخِ هفتههای پایانی اسفند ۱۴۰۳ و نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی، اشارۀ کوتاهی شده و به مقامات کشور، هشدار داده شده است.
ذیل بیانیه به ترتیب حروف الفبا، امضای شخصیتهای برجستۀ دانشگاهی، دانشی، هنری، رسانهای و سیاسی چون عباس آخوندی، ژاله آموزگار، محمد آمره، اکبر ایرانی، کوروش احمدی، عبدالمجید ارفعی، حسن انوری، مجتبی برزویی، مرضیه برومند، احمد بستانی، رخشان بنیاعتماد، محمدعلی بهمنی قاجار، کاوه بیات، محمدرضا پاسبان، سعیده پراش، ناصرالدین پروین، نصرالله پورجوادی، تهمورث پورناظری، سهراب پورناظری، کیخسرو پورناظری، داریوش پیرنیاکان، مجید تفرشی، افشین جعفرزاده، محمد جعفری قنواتی، علی جنتی، منوچهر جوکار، هادی حیدری، محمد خزایی، کامروز خسروی جاوید، علیاصغر دادبه، محمد درویش، داود دشتبانی، علی دهباشی، گودرز رشتیانی، محمد جواد روح، اشکان زارع، زاگرس زند، علیاشرف صادقی، ابراهیم صحافی، هوشنگ طالع، پیمان عارف، حامد عامری گلستانی، مسعود عرفانیان، عقاب علیاحمدی، موسی غنینژاد، نعتالله فاضلی، حبیباله فاضلی کرمانشاهی، محمد قوچانی، حامد کاظمزاده ایرانشهر، احمد کاظمی، رضا کدخدازاده، میرجلالالدین کزازی، الهه کولایی، جمشید کیانفر، زهرا گویا، علی گنجیان خناری، علی مصفّا، محمد مطلق، حکمتالله ملاصالحی، احسان منصوری، یدالله منصوری، میر طاهر موسوی، مصطفی نصیری، علی نظری، حسین نورینیا، مهدی هداوند، ناصر همرنگ و احسان هوشمند دیده میشود.
🔴 در بیانیۀ مفصلِ دغدغهمندانِ ایران به موارد زیر اشاره شده است:
● فروکاستنِ نوروز از یک جشنِ بزرگِ ملّیِ ایرانی، به یک مراسمِ خُردِ قومی و طایفهای و محلّی در برخی جشنهای نوروزی در استانهای غرب و شمالغرب کشور
● رخدادهای تلخ و خلاف وحدتِ ملّی در شهر ارومیه و عملکرد مسئولانِ استانی در این رخدادها
● تبدیل نوروز - جشنِ ملّی و میهنی ایرانیان - به محلِّ منازعاتِ کاذب و مصنوعیِ قومی و قبیلهای
● برخوردهای سلیقهای و ناسنجیده و گاه همراه با تحریف، تخفیف و تقلیلِ مسنولانِ کشور نسبت به میراثِ فرهنگی، تاریخی و تمدّنی ایران بویژه نسبت به جشنِ ملّی نوروز
● تلاش برای مصادرۀ جشن ملّی نوروز توسط رئیسجمهور ترکیه و گستاخی او نسبت به تبریز - کُهنشهر ایران - و سکوتِ ناموجه و نابخشودنیِ مسئولانِ کشور در پاسخ به این ادعاهای بیاساس
● ترویج «ادبیاتِ قومگرایانه» و عدم توجه به مفهوم «شهروند ایرانی» و «حقوق شهروندی» توسط برخی از مقامات بویژه توسط عالیترین مقام اجرایی کشور
● عدم توجه به جایگاه و نقش زبان ملّی - تمدنی فارسی در وحدت و یکپارچگی ملی و تلاش برای تضعیف آن از سوی برخی از مقاماتِ کشوری و استانی
● سخنانِ خلافِ واقعیاتِ تاریخی و یکپارچگی سرزمینی و انسجامِ فرهنگیِ ایرانیان توسط استاندار آذربایجان شرقی دربارۀ پیوند آذربایجان با ایران
● تلاش تفرقهافکنِ استاندار خوزستان برای تبدیل عید فطر از یک «عیدی دینی» به «عیدی قومی»
● برخی اظهاراتِ نابههنگام و تفرقهافکن و انسجامسوز مقامات دربارۀ «آموزش زبانهای محلی»، اختیارات استاندارها، طرح بحثِ «فدرالیسم»، دیدار عالیترین مقام اجرایی کشور با برخی افرادِ افراطیِ قومگرا و سوءتدبیر استاندار آذربایجان غربی در رخدادهای هفتههای اخیر شهر ارومیه
● «قومیسازی مناسباتِ اجتماعی» به جای مواجهۀ اصولی با چالشهای کشور توسط بخشهایی از حاکمیّت و از جمله بخشهایی از قوۀ مجریه
🔴 در بند پایانی بیانیه آمده است:
«ما امضاکنندگان این بیانیه، ضمن هشدارِ دوباره به دولتمردان دربارۀ اتخاذ رویکردهای غیرکارشناسی و وفاقسوزی که در پیش گرفتهاند، یادآور میشویم که چنین روشهایی به جز تهدیدِ انسجام و امنیتِ ملّی و تقویتِ واگرایی و منازعاتِ خانمانسوزِ محلّی، آوردۀ دیگری برای کشور و ملّتِ بزرگِ ایران ندارد. با تأکید یادآور میشویم که در صورتِ تداومِ چنین رویکردهایی، سکوت را خیانت به آیندۀ ایران و بازی در برنامۀ دشمنانِ کشور برای تهدیدِ تمامیّتِ ایران ارزیابی نموده و در قبالِ مسئولیتِ ملّی و تاریخی خود نسبت به سرنوشتِ کشور و ملّتِ ایران، روشنگری و کنشگری مدنی و ملّی خود را با جدیّتِ بیشتر، ادامه میدهیم.»
🔴 متن کاملِ بیانیه و نام بیش از ۸۰۰ شخصیتِ امضاکنندۀ بیانیه (تا ظهر ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ خورشیدی) را در «روزنامۀ شرق»، «خبرآنلاین» یا «روزنامۀ اینترنتی فراز» بخوانید.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🎥 عمو نوروز؛
تاژهترین اثر استاد شهرام ناظری
خواننده: شهرام ناظری
آهنگساز: تهمورس پورناظری
ترانهسرا: پوریا سوری
همخوانان: سحر بروجردی، دنیا کمالی و آرش سلامتیه
دستگاه: شور
آی عمو نوروز، آی عمو نوروز
چشامون پرغم، دلامون پرسوز
آی عمو نوروز، حال خوشت کو؟
دایره و دنبکِ عاشقکشت کو؟
آی عمو نوروز، دردا رو ببین
دست خالی مردا رو ببین
هر طرف میریم راهمون بسته
انگار خدا هم چشاش رو بسته
آی عمو نوروز، روزا ابریان
شبا بیماهان، پاییزا بلند، عمرا کوتاهان
آی عمو نوروز، دلامون خسته است
آی عمو نوروز، راهمون بسته است
روزامون ابری شبامون بیماه
پاییزا بلند بهارا کوتاه
گیس سفید زنا رو ببین
حسرت و غم و دردا رو ببین
دست خالی مردا رو ببین
آی عمو نوروز، شب رو سحر کن
خورشید رو بیار، عشق رو خبر کن
آی عمو نوروز، فکر چاره کن
فکر این دل پاره پاره کن
@IranDel_Channel
💢
🎥 گفتوگوی تلویزیونی با یک خانوادۀ ارومیهای که گویا در نوروز ۱۳۵۷ خورشیدی از تلویزیون ملّی ایران پخش شده است
#مستند
@IranDel_Channel
💢
🎥 خاطرهبازی با سیزدهبدرهای قدیم با چاشنی طنز
@IranDel_Channel
💢
🎙 بازخوانی بخشی از اشعار شیخ صفیالدین اردبیلی و شیخ اشراق
اجرا توسط محمد مطلق
فهلویات و زبانهای محلی ایران در چند صد سال؛
چرا شعر آذری شیخ صفیالدین اردبیلی و شعر کُردی شیخ اشراق شبیه یکدیگرند؟
زبان آذری چگونه زبانی بوده و چگونه تبدیل به زبانِ ترکی آذربایجانی شده است؟
نسبت فارسی با زبانهای محلی ایران چگونه است؟
🔴 بُنمایه:
کانال صدای قفقاز
🔴 پروندۀ شنیداری را از «اینجا» بشنوید.
@IranDel_Channel
💢
🎥 سخنرانی دکتر عزتالله همایونفر / راز بقای ملت بزرگ ایران در طول قرون
در این ویدیو از دهۀ ۱۳۵۰ خورشیدی، دکتر عزتالله همایونفر، ادیب و سیاستمدار ایرانی در دانشگاه مازندران از ملتِ تاریخی ایران میگوید؛ از هویتِ ملّی میگوید؛ از راز ماندگاری این ملّتِ بزرگ در برابر طوفانهای تاریخ.
سخنانی که شنیدنش الهامبخش است.
@IranDel_Channel
💢
🎥 دکتر جواد طباطبایی تبریزی:
«ما یک ملت هستیم ..»
جواد طباطبایی:
من حس میکنم این کشور [یعنی ایران] در خطر جدیست. اغلب وحشت میکنم از آن افقِ نه چندان روشنی که در مقابلِ ماست.
این نظام (جمهوریاسلامی) به آن ایرانِ طبیعی دست زده، انقلابِ فرهنگی به نظامِ فرهنگیِ کشور ما دست زده؛ و چون دست زده، برگرداندنش به آن نظامِ طبیعی - به آن هیئتِ طبیعی - مشکلساز است.
ما کشوری هستیم که کاملاً متمایز است با تمام کشورهایی که در دور و بَر ما هستند؛ ما هیچ ربطی به اینها نداریم.
حرفِ من این است که ما یک کشور هستیم، [ولی بطور مثال] عراق یک کشور نیست. ما یک ملت شدهایم، چه بخواهیم و چه نخواهیم. این حرفِ جعلی کنونی، [مثلِ] قومیتها و ... اگر چه [شاید] زبان همدیگر را حتی تا مدتها نفهمیدیم؛ [بطور مثال] پدربزرگِ من با پدربزرگِ یک بچهی بلوچِ کنونی، اینها [شاید] زبانِ همدیگر را نفهمیدند، امّا اینها خودشان را جزء یک ملت میدانستند. ما یک ملت هستیم...
🔴 پینوشت:
برشهایی از یک گفتگو در سال ۱۳۹۳ خورشیدی، تهیه شده توسط رسانهی سیما فکر
@IranDel_Channel
💢
🔴 آذربایجانِ ایران ما، سرزمینِ بزرگان و آزادگانِ ایرانخواه
چه آذرها به جان از مُلکِ آذربایجان داریم و تصنیفِ آذربایجان و تصاویرِ همراه، تقدیم به آزادگانِ آذربایجان، سرزمینِ آتش
ترانهای در افشاری با کلامِ استاد رحیم معینی کرمانشاهی، آهنگی از عارف قزوینی، تنظیمِ جواد معروفی و صدای گرمِ استاد عبدالوهاب شهیدی به همراه تصاویری از شهر تبریز در دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی؛ تصاویری از میدان ساعت، محوطهٔ دانشگاه، مسجد کبود و هنرِ قالیبافی این شهر.
تا نام ایران در جهان باد، پاینده آذربایِجان باد
پاینده آذربایجان باد تا این جهان باد
هر سر که دارد شور وطن را
از هر گزندی در امان باد تا این جهان باد
وطن امید من وطن پناه من
این اشک و آه من باشد گواه من
این خاک ما همپایه خورشید تابان باد تا جهان باد
ای ایران به کامت دور این آسمان باد
در این وطن زبان چو برگشودم
خوش این سخن که از وطن سرودم
ای عمر من ای جان من، ای شور جاویدان من
عشق من و امید من، ایران من
(رحیم معینی کرمانشاهی)
تصنیف را بطور کامل از اینجا بشنوید.
@IranDel_Channel
💢
🎥 عفت امانی، پژوهشگر ارشد گروه زبانها و گویشهای ایرانی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی شرح میدهد:
ریشهشناسی واژۀ جشن
جشنهای ایرانی و دستهبندیهای آنها
چهارشنبهسوری
نوروز، هفتسین، حاجیفیروز، میر نوروزی و غیره
سیزدهبدر
چرا میگویند ۱۲۰ سال عمر کنی؟
🔴 ویدئو را میتوان در آپارات هم «تماشا» کرد.
@IranDel_Channel
💢
🎥 واکنش عارف، سلطان قلبها به گستاخی اردوغان در مورد تبریزِ بزرگ و باشکوهِ ایران
عارف عارفکیا، خوانندۀ نامدار ایرانی و فرزند خاکِ پاکِ تبریز و آذربایجان با وجود آنکه ۴۶ سال در تبعید اجباری هستند، با انتشار داستانواره و فرستۀ اینستاگرامی به گستاخی رجب طیب اردوغان نسبت به تمامیت ارضی ایران واکنش نشان دادند. جناب عارف ویدئوی خود را با هشتگِ "ایران، آذرآبادگان، تبریز" منتشر کردند.
یک ایرانی آذربایجانی همیشه خطِّ قرمزش ایران است و به راستی که ایراندوستی، تهلهجۀ آذری دارد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 آذربایجان و نغمۀ دلنواز دیگری از دلدادگی به شاهنامه
✍️ رضا کدخدازاده
تازهترین اثر منتشرشده دربارۀ شاهنامه کتابی است با نام «شاهنامه فردوسی با نثر روان» به قلم نویسندۀ جوان و اهل فضلِ تبریزی، نیما عظیمی. این اثر که در چهار جلد و قریب یکهزار صفحه به زیور طبع رسیده، خردنامۀ ملّی ایرانشهر را با نثری روان و شیوا بازنویسی کرده است. سادگی و شیوایی متن، کتاب را به اثری مفید و قابل عرضه برای کودکان، نوجوانان و جوانان این مرز و بوم کرده است.
نیما عظیمی نویسندۀ این اثر سالهاست که همچون آباء آذری خویش، از قطران گرفته تا شهریار، از تقیزاده گرفته تا آیدنلو، دلدادۀ شاهنامۀ حکیم طوس است و بنا به گفتۀ خودش این اثر را دلی به رشتۀ تحریر درآورده و هیچ ادعایی در زمینۀ شاهنامهپژوهی ندارد.
از آنچه نویسنده در پیشگفتار کتاب آورده، به روشنی میتوان دریافت که آفرینندهی این اثر، خواسته شاگرد و فرزندی خلف برای سرو ایرانشهر، استاد سید جوادطباطبایی باشد. چه اینکه زندهیاد طباطبایی همواره بر اهمیت والای شاهنامهی فردوسی به عنوان یکی از پایههای «اندیشۀ ایرانشهری» و دفاع از «ایران» تأکید داشتهاند.
با توجه به علاقۀ روزافزون ایرانیان به مولفههای ملّی - در صدر همه، شاهنامه - امید این میرود این اثر ارزشمند با استقبالِ کمنظیرِ مردم در سراسر کشور مواجه شود.
این کتاب، جدیدترین سند دلدادگی آذریها به شاهنامه و فردوسی است؛ البته که آخرینش نخواهد بود...!
#معرفی_کتاب
@IranDel_Channel
💢
🔴 یادکردی از استاد عبدالعلی کارنگ
✍️ آرسام محمودی
۲۱ فروردین سالروز درگذشت ادیبی اندیشمند و یکی از مفاخر آذربایجان، شادروان عبدالعلی کارنگ است. کارنگ از بنیانگذاران کتابخانهی ملی تبریز و پایهگذار شعبهی تبریز مؤسسه فرانکلین بود که سالها برای شناساندن تاریخ و هویت زادگاهش آذربایجان به مطالعه سپری کرد و آثار گرانبهایی نیز در همین زمینه به طبع رساند. به نوشتهی ایرج افشار، کارنگ دوستدار استوار شهر خویش تبریز بود و مردی نجیب و انسانتمام بود. مدتی نیز رییس آموزش و پرورش میانه بود. در میان آثار کارنگ، کتاب «آثار باستانی آذربایجان» که در سال ۱۳۵۱ [خورشیدی] توسط انجمن آثار ملی به چاپ رسید و رسالهی «تاتی و هرزنی، دو لهجه از زبان باستان آذربایجان» از اهمیت بسزایی برخوردارند. عبدالعلی کارنگ در رسالهی تاتی و هرزنی، علاوه بر بررسی لغات این دو لهجه، ضمن تأکید بر هویت آریایی آذربایجان، در چندین بند به جاعلان تاریخ آذربایجان و ترکگرایان، پاسخهایی علمی و مستدل داده است که خواندن آن برای کسانی که در زمینه تاریخ و زبان آذربایجان فعالیت میکنند، مغتنم است. شادروان عبدالعلی کارنگ در ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ [خورشیدی] در زادگاهش تبریز از دنیا رفت.
منزل عبدالعلی کارنگ که در محله شتربان تبریز قرار داشت، میزبان گعدههای فرهنگی بود و در میان ادییان و فاضلان تبریز، بیتالاحباب نام گرفته بود. چرا که بسیاری از چهرههای ادب و فرهنگ آذربایجان و ایران از قبیل بدیعالزمان فروزانفر، میرزا جعفر سلطانالقرایی، عباس زریاب، باستانی پاریزی، محمدامین ریاحی خویی، شهریار و ... به خانهی او رفت و آمد داشتند.
یکم: پیش از آنکه تبریز بدست رجالی که ایرانشهر را "ویرانشهر" خطاب میکنند، اداره شود، چنین اندیشمندانی در تبریز زمام بر مسند بودند.
دوم: هماکنون که این مطلب را مینویسم، خانهی باقرخان سالار ملی [ایران] در تبریز، در آستانهی ویرانی کامل قرار دارد و کسانی که در تبریز زمام امور را در دست دارند، مشغول تکرار کردن جعلیات تاریخی دربارهی آذربایجان، فحاشی به ایران (ویرانشهر نامیدن ایران!) و مبارزه با ایرانشهر هستند!
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 در حاشیۀ بیانیۀ ۹۰۰ امضایی
✍️ احسان هوشمند
حدود ۹۰۰ نفر از شخصیتهای شناختهشدۀ کشوری در بیانیهای هشدارآمیز نسبت به برخی سیاستهای ضدِّ انسجامی جاری که مغایر همبستگی و مصالح ملی است، ابراز نگرانی کردند. شخصیتهای شناختهشدهای در عرصههای علم، فرهنگ، هنر و سیاست در این بیانیه با اشاره به مواضع یکی از استانداران شمال غرب کشور و نیز رویدادهای شهر ارومیه و برخی دیگر از شهرستانهای غربی کشور، به دولت هشدار دادند که استمرار چنین رویکردها یا اقداماتی میتواند موجب تحمیل هزینههای بزرگی به ملّتِ ایران شود.
در میان امضاکنندگان بیانیه، شخصیتهایی همچون استاد عبدالمجید ارفعی، استاد حسن انوری، استاد ژاله آموزگار، استاد علیاصغر دادبه، استاد میرجلالالدین کزازی، استاد علیاشرف صادقی، استاد کاوه بیات، استاد نصرالله پورجوادی و خانواده هنرمند پورناظری، استاد داریوش پیرنیاکان و صدها استاد و محقق و هنرمند و فعال سیاسی به چشم میخورد. این بیانیه ناظر بر برخی سوءتدبیرها در ادارۀ امور جاری کشور است. هرچند ریشۀ این رویدادها را میتوان به صورتِ تاریخی تحلیل و ارزیابی کرد و بهویژه نقش سیاستهای فرهنگی کشور در چند دهۀ گذشته را باید در این زمینه مورد ارزیابی و آسیبشناسی قرار داد، اما وقوع برخی رویدادهای غیرمنتظره و موضعگیریهای این دسته از مسئولان بر نگرانیها افزود. در تاریخ پس از انقلاب، امضای چنین بیانیهای توسط گروه درخور توجهی از شخصیتهای برجسته فرهنگی، علمی، پژوهشی و سیاسی هیچ سابقۀ مشابهی ندارد. این ویژگی مهم یعنی بیسابقهبودن چنین موضعگیریهایی، با وفاق صدها نفر از شخصیتهای فرهنگی، نمایانگر نارضایتی بخش بزرگی از اندیشمندان و محققان وطندوست از روندهای جاری در سیاستهای فرهنگی است.
در دهههای اخیر بر اثر سوءتدبیرهای رویداده، بخش بزرگی از میراث فرهنگی و تمدنی و محیط زیست و حتی مناسبات اجتماعی در کشور دچار کژکارکردی یا تخریب شده است. متأسفانه این وضعیت منجر به بروز پدیدههایی همچون گسترشِ محلّیگرایی شده است. وقوع تشنج در کازرون و با تلفات انسانی در پی طرح تقسیم این شهرستان، وقوع تنش منجر به کشتهشدن گروهی از هموطنان در ماجرای نصب تابلوی حدِّ فاصل دزفول و اندیمشک و برخی رویدادهای مشابه، نشانی از گسترش محلّیگرایی در کشور است، بیآنکه دستگاه تدبیر در کشور به صورت کارشناسی در پی شناخت ابعاد و چرایی بروز آن باشد. افراط در بومیسازی ساختار دولت در شهرستانها و استانها، بومیسازی ساختار پذیرش دانشجو با عوارض فراوان و سیاستهای مشابه دیگری که در چند دهۀ گذشته طراحی و اجرا شده، امروز عوارض سوء خود را نمایان میکند. بیش از هر زمان دیگری کشور نیازمند انسجام و همگرایی است.
برای مواجهه با شرایط پیچیدۀ شکلگرفته، کشور نیازمند همراهی نهادهای مدنی، احزاب و سمنها برای توسعه، آبادانی و عمران است. همچنین در بنیان هر سیاست هویتی یا اجتماعی یا فرهنگی که مورد توجه دولت قرار دارد، باید به صورت کارشناسی نسبت این سیاست با مصالح ملّی ارزیابی و سنجیده شود. باید در حکمرانی، امر ملّی، مقدم بر هر موضوع دیگری باشد. اما متأسفانه وضعِ موجود نمایانگر بیتوجهی فراوان در این زمینه است. بیانیۀ امضاشده اگرچه با بیتوجهی برخی از فعالان مواجه شد که روزنهگشایی را بهعنوان شعار برگزیدند یا برخی اصلاحطلبان که تمام توجهشان کسبِ پست و مقام است، اما بیتوجهی آنان نمیتواند خللی در واقعیت جاری کشور ایجاد کند. اگر آنان دلخوش و سرمستِ پست و مقام و موقعیت خود هستند، اما چهرههای علمی و فرهنگی و بزرگان فرهنگ و هنر و بسیاری از اندیشمندان و فضلای کشور مسیر دیگری برگزیدهاند. نگرانی این دسته، نه پست و مقام و رانت، بلکه سرنوشت و مصالح کشور است. خوشبختانه روزبهروز شاهد توجه بخش بیشتری از هموطنان به ایرانیت و سرنوشت کشور هستیم؛ حتی اگر گروهی از سیاستمداران راهی دیگر برگزینند. امروز مصالح و منافع ملّی، مهمترین دغدغه گروه شایان توجهی از ایرانیان است. آیا سیاستمداران کشور و دولتمردان متوجه این مهم هستند؟
🔴 بُنمایه:
روزنامۀ شرق، شمارۀ ۲۱ فروردین ۱۴۰۴ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
🔴 گفتوگوی روزنامۀ اینترنتی فراز با احسان هوشمند، دربارۀ بیانیۀ بیش از ۸۰۰ چهرۀ فرهیخته و مخاطراتِ سیاستِ فرهنگی حاکم در کشور:
چرا باید نگران ایران بود؟!
هشدارها درباره سیاستهای فرهنگی حکومت، بلند شده است. به تازگی بیش از ۸۰۰ چهرۀ فرهیخته در بیانیهای نسبت به وضعیت کنونی و در خطر بودن هویتِ ایران و انسجام ملّی ابراز نگرانی کردهاند. اما ریشۀ بحرانهای کنونی کجاست؟ چرا هویّت ایرانی و انسجامِ ملّت ایران از نظر طیف گستردهای از فرهیختگان با راهبردها و سیاستگذاریهای اشتباه به خطر افتاده است؟ احسان هوشمند، دکترای جامعهشناسی و ایرانشناس در گفتوگو با فراز به این پرسشها پاسخ میدهد. او که خود یکی از امضاکنندگان این بیانیه است، میگوید که سیاستهای دولتِ چهاردهم بر چالشها و مسائل دهههای گذشته افزون شده و نگرانیهای را افزایش داده است.
🔴 این گفتوگو را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🛑 انعکاس بیانیۀ هشدارآمیز ببش از ۸۰۰ شخصیت فرهنگی و دانشگاهی ایران در روزنامۀ سازندگی شمارۀ سهشنبه ۱۹ فروردین ماه ۱۴۰۴ خورشیدی
🔴 هشدار بیش از ۸۰۰ نفر از اندیشمندان، دانشگاهیان، متخصصان، هنرمندان، نویسندگان و کارشناسانِ ایراندوست به ورود غیرکارشناسی بخشهایی از حاکمیت از جمله قوۀ مجریه به «مباحثِ قومی» به جای تمرکز و توجه به ابرچالشهای پیشروی کشور و ملّتِ ایران:
بر سرِ شاخهای نشسته و بُن نبرید!
در این بیانیۀ مفصل که خطاب به ملّتِ تاریخی و بزرگ ایران نوشته شده است، به برخی از رخدادهای تلخِ هفتههای پایانی اسفند ۱۴۰۳ و نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی، اشارۀ کوتاهی شده و به مقامات کشور، هشدار داده شده است
🔴 شرح بیشتر را از «اینجا» بخوانید.
🔴 پینوشت:
ضمن سپاس از روزنامۀ سارندگی بخاطر انعکاسِ این رخداد کمسابقه، ولی کاش در انتخاب سرنویس، بیشتر دقت میشد!
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🎥 اجرایی از تصنیف «آتش جاودان»
گروه «هماهنگ» در آستانه یکصد و بیستمین زادروز زندهیاد قمرالملوک وزیری، تصنیف «آتش جاودان» را تقدیم به روح بلند آوازه این خواننده بزرگِ موسیقی ایرانی میکند.
مکان اجرا:
نیشابور، آرامگاه شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، زمستان ۱۴۰۳ خورشیدی
سرپرست گروه :مجتبی روزبه
خوانندگان:
حبیب الماسیان، پدرام اردمه
شرح بیشتر:
آتش دل یا آتشی در سینه دارم جاودانی، عنوان تصنیفی قدیمی با صدای قمرالملوک وزیری در مایۀ دشتی است که شعر آن توسط حسین پژمان بختیاری (زادۀ ۱۲۷۹، درگذشت ۱۳۵۳ در تهران)، شاعر و ترانهسرای نامی ایران بر روی آهنگی از مرتضی نیداوود (زادۀ ۱۲۷۹ در تهران، درگذشت: ۱۳۶۹ درلسآنجلس)، سروده شده است. این تصنیف نخستین بار با صدای قمر و در همراهی با نغمۀ تار آهنگساز آن (مرتضی خان نیداوود)، در سال ۱۳۱۵ خورشیدی و در محل گراند هتل تهران، واقع در خیابان لاله زار تهران، اجرا شد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 سیزدهبدر
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
سعدی شیرازی
آوازِ استاد محمدرضا شجریان
نوارنده کمانچه: سعید فرجپوری
گوشه: گشایش
دستگاه: ماهور
کنسرت سخن عشق - ۱۳۸۶ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
🔴
به صحرا رو که از دامن، غبارِ غم بیفشانی
به گلزار آی، کز بلبل، غزل گفتن بیاموزی
حافظ شیرازی
با آرزوی سیزدهبدری خاطرهانگیز
و صدها نوروز پیشرویتان...
@IranDel_Channel
💢
🔴 سیزدهبدر به قلم ناصرالدین شاه قاجار
✍️ با کوشش فاطمه قاضیها
سیزدهبدر سال ۱۲۶۶ هجری شمسی به روایت ناصرالدین شاه قاجار:
روز شنبه ۱۳ عید، هشتم رجب [ ۱۳۰۴ ه.ق = ۱۳ فروردین ۱۲۶۶ خورشیدی]:
امروز سیزدهم عید است، هوای آفتاب بسیار خوب گرم صحیحی بود. فصل بهار و موقع همهچیز است. هیچ سال هم سیزده عید را به این خوبی ندیده بودیم، که مردم به این ذوق و شوق به گردش بروند و عیش کنند. صبح علیالرسم سوار شده، رفتیم دوشانتپه. ناهار را پیش در عمارت کوه دوشانتپه گرم حاضر کرده بودند. عزیز السلطان را هم پیش فرستاده بودیم رفته بود آنجا. جمعیت در خیابان دوشانتپه و راه دولاب که به سمت دوشانتپه میرفتند، به اندازهای بود که مافوق نداشت. ده پانزده هزار نفر جمعیت که متصل دُم ریز میرفتند. یک راست آمدیم بالا، عزیز السلطان را دیدم بازی میکرد، اما گرما زده شده بود. هوا خیلی گرم بود. بعد با دوربین شهر و اطراف شهر و همهجا را تماشا کردیم. توی باغ و اطراف شهر معرکه بود. از جمعیت و مردم هم متصل دسته به دسته میآمدند. یک دسته آمدند، ساز داشتند و رقاص جلوی آنها میرقصید و دست میزدند و میآمدند، یک دسته دیگر دُهل و سُرنا داشتند، همینطور از شهر که بیرون آمدند، میزدند، تا وارد شدند. ولی خیلی خوب میزدند.
این همه جمعیت که میآمد و میرفت،سرِ استخر هیچ معلوم نبود که آدمی آنجا باشد. بعد از تماشا ناهار خوردیم، دوباره تماشا کردیم.
عزیزالسلطان ... از طرف گنجآباد رفتند.
آنها که رفتند ما هم قدری تماشا کردیم. باز با دوربین این طرف آن طرف را دیدیم. بعد دیدم خواب دارم، رختخوابی انداختند، خوابیدیم، ...
اعتمادالسلطنه بود، امّا نه او روزنامه داشت نه ما همراه آورده بودیم، بیخودِ بیخود راه میرفت، سایر پیشخدمتها بودند.
سه ساعت به غروب مانده از خواب برخاسته، دوباره اطراف را با دوربین نگاهی کرده، تماشایی کرده، نمازی خوانده، چای و عصرانه خورده، برخاسته، از در که بیرون آمدیم، دیدم پشت سرم صدایی شد، پایی سُر خورد، نگاه کردم، دیدم علاءالدوله است، پایش روی شنها در رفته، زمین خورده، تمام پوست صورتش رفته است و خون زیادی از روی او میآید، و همینطور دارد با ما میآید، گفتم اینطور خوب نیست، شاید مردم تصور میکنند، ما تو را کتک زدهایم. جلوی ما برو و روی خودت را بشوی. علاءالدوله یواش رفت زیر کوه و خودش را شست. دیگر از او هم خبر نداریم.
خلاصه ما هم پایین آمده، سوار کالسکه شده، راندیم برای باغ مخبرالدوله.
جمعیت توی صحرا پُر بود و در شُرف مراجعت کردن به شهر بودند. صحرا هم تمام سبز و خرم و خیلی باصفا بود.
راندیم درب بالای باغ مخبرالدوله. کالسکه ایستاد، پیاده شدیم. مخبرالدوله، نیرالملک، مخبرالملک، ناظم مدرسه، میرزا علی خان، میرزا جعفرخان درب در ایستاده بودند، وارد باغ شدیم، باغ خیلی با صفا بود. شیرینی زیادی، تدارک مفصلی، از پیشکش و همه چیز مخبرالدوله حاضر کرده بود و حال آن که امروز صبح او را خبر کرده بودیم و گفته بودیم، بیش از یک قلیان در آنجا توقف نخواهیم کرد، خیلی تدارک کرده بود. با مخبرالدوله مشغول صحبت شدیم. مخبرالملک تلگرافی آورد به دست ما داد، عرض کرد روزنامه قصر و پوبلیکنیوز است. هر دو خبر عجیب بود، در پوبلیکنیوز نوشته بود که امپراطور روس را طپانچه زدند، در روزنامه قصر هم نوشته بودند که حسامالملک به جوانمیر خان حمله برده است، [به ] توپ بسته است. تفنگ زیادی انداخته، جمعیتی از طرفین مجروح و زخم.دار شده، بالاخره جوانمیر زخم دار، خودش و کسانش را تمام اسیر و گرفتهاند و قلعه او را هم تصرف کردهاند.
هر دو خبر عجیبی بود. قدری توی باغ گردش کردیم و پیاده آمدیم باغ لالهزار. از آنجا که آمدیم، دیدیم جمعیت زن و مرد معرکه است. زن و مرد و طلاب و سید، پسرهای آقا سید محسن، همه کس بود. قدری که رفتیم زنها دور ما را گرفتند، زن زیادی همه خوشگل و خوب دور ما بودند. ما هم با آنها بنا کردیم به صحبت کردن. همین طور با زنها صحبتکنان آمدیم، مردم همه بشاش و خوشدل و خوب بودند. به آخر باغ که رسیدیم، یک زن بلندی دونفر دخترهای خودش را دست گرفته بود آورد جلو پیشکش کرد. مخبرالدوله عقب ما بود، گفتیم این دو دختر را ما به مخبرالدوله بخشیدیم. خنده شد. این خبر به زن مخبرالدوله رسیده بود. شب مخبرالدوله را توی خانه راه نداده بود. شام نداده بود بخورد. هرچه مخبرالدوله قسم میخورده است: والله بالله اینطور نیست، میگفته است خیر، تو در لالهزار زن گرفتهای.
خلاصه از باغ لالهزار بیرون آمده، سوار کالسکه شده، از در اندرون وارد شدیم....
🔴 بُنمایه:
بایگانی اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه.
@IranDel_Channel
💢
🎥 اجرای سرودِ میهنیِ «اِی ایران» توسط گروه سرودِ ارتشِ ایران در رژۀ نظامی روز ۲۱ آذر - روزِ نجاتِ آذربایجان - در دهۀ ۱۳۵۰ خورشیدی
#مستند
@IranDel_Channel
💢
🔴 آیندۀ ارومیه در غیابِ دولت!
✍️ طاهر خدیو
در سالهای اخیر شیوۀ حکمرانی آذربایجان غربی و شهر ارومیه به مسالهای جدّی برای ایران و آیندۀ آن تبدیل شده است. در مواجهه با این مسئله برخی از نسخۀ شفابخش همبستگی ملّی سخن میگویند، در حالی که پس از انقلاب اسلامی، مفهوم ملّت در گفتار رسمی هرگز جایگاه و تعریف روشن و بیابهامی نداشته است.
در مقابل برخی سراغ راهحلهای روشنفکرانه میروند بدون آنکه به الزامات مسئله آگاه باشند. از آنجا که آنچه مسئلهمند شده، موجودیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کُردها در استان آذربایجان غربی است، کاربست ایدههای چندفرهنگگرایانه و کثراتگرایانه که نیازمند سطحی از برابری هستند، موضوعیتی نخواهد داشت. در مورد اخیر هر سازوکاری که موجودیت و بزرگی جمعیتِ کُرد را ولو در مسالمتآمیزترین و متمدنانهترین شکل ممکن آشکار سازد، با ادعاهای ایدئولوژیک، خشمگینانه و نخنما از قبیل قشونکشی مردم سنندج و مهاباد برای حضور در انتخابات و جشن نوروز ارومیه روبهرو میشود. این ادعاها به قدری سست است که به اذعان بیانیۀ اخیر سازمانهای جداییطلب تُرکگرا، جز در آنکارا و باکو یاور و پذیرایی نیافتهاند.
از آنجا که در ایران معاصر بر خلاف ترکیه، صرف وجود گروههای قومی هرگز انکار نشده است، در سپهر علایق ژئوپلتیکی جدید ترکیه میتوان استدلال کرد که مسئلۀ انکار جمعیت کُرد با سیاستهای کلان و خط تبلیغاتی ترکیه بیارتباط نیست. در اصل، ماجرا به بیش از یک سده قبل بازمیگردد؛ در اوایل سدۀ بیستم هنگامی که آرمان توران به چراغ راهنمای تُرکهای جوان [در خلافتِ عثمانی] تبدیل شد، آذربایجان تاریخی که در گذشته همواره یکی از موانع گسترش خلافتِ عثمانی بود، در آگاهی محافل تُرکگرا جایگاهی اساسی یافت. تغییر نام نواحی تاتارِ شمال ارس تنها در این چارچوب قابل درک است. در همان زمان برخی پژوهشگران غربی با فراست دریافتند که این آگاهی نوظهور تُرکی، کُردها و ارمنیها را مانع و حائلی بر سر راه آرمان توران و ایدۀ اتصال آناتولی به سرزمینهای تُرکنشین میداند. حتی آتاترک که از آرمان توران به نفع سیاست واقعگرایانه، دست کشیده بود، در جریان توافقات با بلشویکها با چنین ذهنیتی، سرنوشت نخجوان را به گونهای رقم زد که هرگز بدون رضایت ترکیه به ارمنستان واگذار نشود.
در سالهای اخیر با برآمدن اسلامگرایان در ترکیه، بلندپروازیهای “اردوی اسلام” در قفقاز و آذربایجان تاریخی - که پس از متارکه مودروس به مدت یک سده مسکوت مانده بود - دوباره جان گرفته و آرمان توران دگربار در افق پدیدار شده است. بیجهت نیست که اسلامگرایان ترکیه در پی معرفی الفبای مشترک و تلاش برای تاسیس زبانی فهمپذیر میان همه تُرکزبانهای دنیا هستند. از لحاظ استراتژیک، دالان باریک زنگزور بهرغم اهمیتش، هیچ تناسبی با این آرمان بلندپروازانه ندارد. بنابراین روشن است که ترکیه در درازمدت به کدام سوی نظر و چه نگرشی به کُردهای ایران دارد.
دست کشیدن آتاترک از آرمان توران در کنار تداوم حضور این آرمان در گفتار رسمی و تبلیغی ترکیه، وضعیتی متناقض و ریاکارانه پدید آورده است. جمهوری ترکیه از سال ۱۹۲۴ [میلادی] واژۀ ترک را به شناسۀ شهروندی و هویت این کشور تبدیل کرده است، به گونهای که هر کدام از شهروندان این کشور اعم از کُرد، تُرک و ارمنی، به عنوان تُرک به شمار میروند. از این نگاه، تُرک نامیدن اتباع کشورهای دیگر به همان اندازه نابخردانه خواهد بود که کسی مردم برزیل را پرتغالی یا مردم آرژانتین را اسپانیایی بداند. در پرتو این بصیرت، تُرک نامیدن اتباع کشورهای دیگر و ادعای همبستگی با آنان، از جنس همان برخورد فرصتطلبانۀ پوتین با روستبارها در جمهوریهای سابق شوروی و اعطای تابعیت روسی به آنان خواهد بود.
ترکیه معنای عام و پیشین واژۀ "تُرک" را که پس از تخصیص خوردن این واژه، دیگر از جهت حقوقی، نمیتواند معنای محصلی داشته باشد، به سیاق روسیه ابزار توسعهطلبی در کشورهای دیگر قرار داده و در مناطقی مانند قرهباغ و قبرس عملاً علیه جمعیتهای غیرتُرکزبان دست به اقدام زده است.
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 شاعری از خطۀ آذربایجان: «معجز شبستری»
میرزا علی معجز شبستری یکی از شاعران خطۀ آذربایجان است که اشعارش حلاوت خاصی دارد. بسیاری از مردم، اشعار فارسی و ترکی آذری معجز را دوست میدارند و همواره به نیکی از او یاد میکنند. در شعر معجز شبستری (چه فارسی و چه ترکی آذری) مفاهیمی همچون ایراندوستی، علاقه به تاریخ و فرهنگ ایران، لزوم مدرن شدن کشور، سواد آموزی مردم و پیشرفت، حضور ملموسی دارد.
میرزا علی معجز شبستری، شاعر ایراندوستِ آذربایحانی در شعری میگوید:
چوخ سئور ایرانلیلار جان کیمی ایرانینی
کج باخا هر کس اونا لشکر تؤکر قانینی
برگردان:
ایرانیها، ایرانشان را مانندِ جانشان دوست دارند
هرکس بدان (یعنی ایران) کج نگاه کند، لشکر خونش را میریزد.
میرزا علی معجز شبستری در شعر معروف قلم و با بزرگداشتِ حکیم فردوسی توسی میسراید:
اودور رستمی راکیب رخش ائدن
اودور هیکلِ نادری نقش ائدن
شاه عباسه نامِ نکو، بخش ائدن
قلم دیر قلم، بارکالله قلم
اگر اولماسایدی جهاندا قلم
دئییلمزدی دونیاده نام عجم
علمدار فردوسی محترم
قلم دیر قلم، بارکالله قلم
#مناسبتها | #یادها
@IranDel_Channel
💢
🎥 ایران، ما را فرا میخواند...
@IranDel_Channel
💢
🔴 «با خیام هم شوخی؟»
✍️ نعمتالله فاضلی، استاد بازنشسته
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
در روزهای نوروزی علاوه بر اردوغان، شیخی در نیشابور شوخی نابجایی با فرهنگ ایرانی کرد که استاندار خراسان فوراً اعلام کرد آرامگاه حکیم عمر خیام و قصهای که آن جناب شیخ در بابش گفته فاقدِ اساس است. بنابراین ماجرای شیخ ختم به خیر شد.
اما جناب شیخ و همفکرانش خوب است به گفتار و رفتار فرهنگستیزانهشان و واکنش نوروزیان و ایرانیان تأمل کنند و ببینند که با حکیم خیام نیشابوری نمیشود شوخی کرد.
خیام و آرامگاهش از ستونهای فرهنگ ایرانی است. یک آجرش را بردارید همان نیشابوریها بهتنهایی خانهخرابتان میکنند و نمیگذارند کار به جاهای باریکتر برسد.
نیازی نیست تحقیق کنید با اندکی درنگ درمییابید آرامگاه واقعی حکیم عمر خیام در ذهن، ضمیر و زبان تکتک ایرانیان و نوروزیان است. بگذریم که خیام، جهان را فتح کرده و در هر جای جهان حضوری زنده و ماندگار دارد. گیرم که توانستید آرامگاهش در نیشابور را تخلیه کنید با دلهای مردمان چه میکنید؟
مقصودم نیش و کنایهزدن به ایرانستیزان نیست؛ باور کنید. مقصودم پایانبخشیدن به این شوخیهای نابجا و نادرست است که عدهای به هر دلیلی گاه و بیگاه میکنند. تاریخ مصرف این شوخیها سالهاست منقضی شده و این افکار فاسد دیگر جایی در ایران ندارد.
برای اطلاع جناب شیخ و همفکرانش عرض میکنم. داریوش شایگان در «زیر آسمانهای جهان» در باب حکیم عمر خیام مینویسد علامه ابوالحسن رفیعی قزوینی یکی از بزرگترین استادان حکمت و فیلسوفی اشراقی از جنم علامه طباطبایی بود، درباره خیام به شایگان میگوید: «خیام آزادترین، آزادهترین، و والاقدرترین کس در تمام تاریخ تفکر اسلامی است» (شایگان ۱۳۷۶: ۷۲).
جدای از عظمت و جایگاه خیام در ایران و فرهنگ آن، پیشنهاد میکنم کتاب «فیلسوف تودار و رباعیات بودار» که به اهتمام علی اصغر سیدغراب تدوین شده بخوانید تا ببینید چگونه خیام جهان عرب، ترکیه، هلند، بریتانیا، روسیه، هندوستان و کل جهان را با رباعیاتش فتح کرده است.
با این حساب هنوز کسی هست که هوس تخلیه آرامگاه خیام به سرش بزند؟!
خیام حتی اگر ریاضیدان، منجم، فیلسوف و شاعر بزرگی هم نبود، و فقط همان رساله کوچک «نوروزنامه» را نوشته بود آرامگاهش در قلب همه نوروزیان بود.
@IranDel_Channel
💢
🎥 شاهنامهخوانیِ بانوی تبریزی
گفتار اندر زادنِ آفْریدون از مادر
بیتهای ۱۵۳ تا ۱۸۴
براساسِ شاهنامۀ فردوسی، ویرایشِ دوم استاد جلال خالقی مطلق
شاهنامهخوان:
فاطمه تمجیدی
(کارگاه شاهنامهخوانی تبریز)
———
جز اینست آیین و پَیوندِ کین
جهان را به چَشمِ جُوانی مبین!
که هر کو نَبیدِ جُوانی چَشید
به گیتی جز از خویشتن را ندید
بدان مستیاندر دِهد سر به باد
تو را روز، جز شاد و خرّم مباد!
حکیم فردوسی توسی
———
خانم تمجیدی در صفحۀ مجازی خود نوشت:
«زنانِ خردمندِ شاهنامه؛ فرانک»
فرانکی باید تا در سایۀ رای و تدبیرش، فریدون ببالد. پندِ مادر، چراغِ راه کُند و جهان از داد، سرشار گردد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 تحلیلِ برونرفت از چالشِ اصل پانزده، در وضع استثنایی
✍️ سالار سیفالدینی، دکترای جغرافیای سیاسی
برای اثربخش کردن قانون باید قدرتِ فائقهای وجود داشته باشد تا تصمیم بگیرد چگونه قواعدِ عامِّ قانونی را در موارد استثنایی و وضعِ اضطراری اجرا کند و بداند چگونه با مشکلِ مربوط به تفسیرهای رقیب یا آثارِ نامطلوبِ یک عملِ سیاسی، روبهرو شود. قانون به خودی خود تعیینکننده نیست بلکه به یک نیروی عالیۀ مقدّم بر قانون، نیاز است تا تصمیم بگیرد چگونه هنجارهای عامِّ قانونی را برای موارد مشخص به کار ببرد.
نیروی واجدِ حاکمیّت یا شخصِ حاکم، کسی است که در وضع استثنایی (اضطراری) تصمیم میگیرد و توانِ اجرای ارادۀ خود را دارد. اگر شخصی یا نهادی در یک نظامِ حکومتی، قادر به تعلیقِ کامل قانون به دلیل وضعِ استثنایی باشد آن شخص یا نهاد، حاکم نام دارد.
دولت منشأ قانون نیست، بلکه خود قانون است و قادر است در وضعِ اضطراری تصمیم بگیرد. اگرچه قانون در شرایط عادی میتواند کارکرد داشته باشد اما در شرایطِ اضطراری و تهدیدات بنیادی مانند (جنگ، فروپاشی، اشغال، تجزیه یا بحران) این حاکم است که باید تصمیم بگیرد که چگونه باید قواعدِ عامِّ حقوقی بر یک قانونِ خاص اجرا شود و یا کدام تفسیرِ قانون را به نفعِ نظمِ حقوقی ترجیح داد.
مفهوم وضعِ استثنایی، قلبِ فلسفۀ سیاسی اشمیت است. او این مفهوم را از الهیاتِ سیاسی وام گرفته و آن را بهعنوان لحظهای تعریف میکند که نظمِ حقوقی موجود، قادر به پاسخگویی به یک بحران نیست. در چنین شرایطی، حاکم با تعلیقِ قانون، قدرتِ مطلق خود را اعمال میکند تا نظم را بازسازی کند یا از نابودی آن جلوگیری نماید.
حاکم در شرایط بحران، برای حفظِ نظمِ سیاسی، حق دارد هنجارهای قانونی عام را تفسیر، تعلیق یا بر آنها نظارت کند. در این راستا، اگر اجرای اصل ۱۵ به دلیل تنشهای داخلی یا تهدید وحدتِ ملّی به وضعیتِ استثنایی منجر شود، حاکم (در اینجا مثلاً نهادهای عالی نظام) میتواند این اصل را تعلیق یا محدود کند تا نظمِ حقوقی و سیاسی کلان، حفظ و یا قربانی فرصتطلبی جناحهای سیاسی نگردد. قانون (مانند اصل ۱۵) در خدمت بقای دولت است و بدیهی است که در وضع استثنایی نظمِ حقوقی بر آن، اولویت مییابد.
🔴 در همینباره، یادداشتِ دیگری را از «اینجا» بخوانید.
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک یادداشت به معنای تأییدِ کلِّ محتوای آن نیست.
@IranDel_Channel
💢