اقتصاد مدیریت رسانه، تاثیر رسانه بر اقتصاد، آنچه خوب است اصحاب رسانه از اقتصاد بدانند ارتباط با ادمین: @Drfarshadparvizian
کسری بودجه، حق سرقفلی، نسق یا حق اربابی است؟ یا کاسه و کوزه ناکارامدی را بر سر دستگاههای فرهنگی می شکنند؟
فرشاد پرویزیان
چندی پیش، در پی انتشار یادداشتی در باره کسری بودجه، یکی از کارشناسان عزیز که به لحاظ شخصی ارزشمند و البته به لحاظ تحلیلی شاید چندان با ایشان موافق نباشم، جمله ای کوتاه و بسیار پرمعنا برایم فرستاد که " کسری بودجه در این کشور صیانت میشود و اجازه رفع آن را به احدی نمیدهند."
این جمله دایم در ورای ذهن من مطرح بود تا همین اواخر که دیدم مطلبی در فضای مجازی بطور مداوم مطرح میشود.
در پی طرح مباحث متعدد در باره کسری بودجه و مضرات آن عده ای بعد از بیان کسری بودجه یک هزار همت در سال آینده، از بودجه ۳۴ هزار میلیاردی صدا و سیما (۳۴ همت) و ۱۷۵۶ میلیاردی جامعه المصطفی(۱.۷۵ همت) و ... میگویند. جدا از لزوم بررسی صحت و سقم این اعداد، نگارنده این تحلیل که برایم ناشناس است، به سهو یا به عمد، کسری بودجه را یک هزار همت، و بودجه صدا و سیما را ۳۴ هزار میلیارد و ... بیان کرده که یعنی همان ۳۵ همت، و باقی ارقام نهادها و دستگاههایی که در مطالبشان سرزنش کرده اند، به حداکثر ۵۰ همت هم نمیرسد. یعنی به راحتی با بازی شیوه بیان اعداد، همه کسری بودجه سال آینده را بر گردن چند دستگاه فرهنگی نهاده و مدام از بی اثر بودن این دستگاهها و هرز بودن اساس این بودجهها تحلیل میکنند. در این نوشته هیچ قصد تحلیل کیفیت کار این دستگاهها را ندارم که خود ایشان زبان و ابزار بیان دارند. بماند که باز دیدم شخصی ناشیانه نوشته کدام ۳۴ هزار و بلکه هنگام تخصیص به ۲۴ هم نرسد، که این شیوه در رد تحلیل بیکیفیتی این دستگاه عریض و طویل، چندان ثمر بخش نیست. همه حرف من این است که گویا ۹۵۰ همت دیگر کسری بودجه را عامدانه ندیده و همه قصور این کسری را بر سر چند دستگاه با حداکثر ۵۰ همت بلکه کمتر، شکسته اند.
اساس حرف این است که کسری بودجه ساختاری یعنی سلطه مالی و این یعنی تورم ساختاری یا همان هسته سخت تورم و سپس مراجعه به روشهای پولی که البته اسمی شدن اقتصاد و توهم پولی و پوشش ناکارامدی مدیریتی انواع دستگاهها و شرکتهای دولتی را در پی دارد. نه اینکه کارشناسان معزز سازمان برنامه و بودجه ندانند کسری با اقتصاد چه میکند و نه این که کسری، لزوما بد و گناه باشد، بلکه شیوه تامین آن بین دو نقطه حدی انبساط اقتصادی و رشد و توسعه؛ تا پولی شدن و حرکت به سمت ابرتورم در سیلان است. باور بفرمایید تورم، برای دولت: به طور صریح یعنی درآمد حق الضرب یا همان مالیات دارای اثر تبخیر دارایی مردم، برای مدیران: پوشش ناکارامدی، برای دهک دهم یا شاید صدک ۹۵ تا صدم دارندگان منابع عظیم دارایی حقیقی بویژه املاک و مستغلات یعنی: چند برابر شدن ثروت؛ و برای عامه مردم -حداقل ۷ دهک جامعه- یعنی: مصیبت و فقر و تبعات عدیده اجتماعی.
و اینجا چه گردنگیر قابل چوب زدن به بهانه سیاسی، بهتر از دستگاههای فرهنگی؛ و داد سخن از ناکارامدیشان؟ و دیگر کسی هم نمیپرسد ۹۵۰ همت کسری بودجه دیگر، کجاست و به چه دلیل؟ البته احتمالا بازهم کاسه و کوزه را بر سر و گردن بدنه تنبل کارمندی دولت بشکنند که حقوق میگیرند و بهرهوری ندارند . نیک میدانیم حقوقشان به ریال و مخارج غیر قابل کنترلشان به دلار است. همان دلاری که به بهای صادرات ثروت کشور در بازار به لطایف الحیل، حول و حوش ۹۰ میفروشند. همان صادراتی که از جنس فلز یا مس یا پتروشیمیایی است اما به محض ترس از اصلاح روشها، وزیر را به باد استیضاح بابت خودرو میدهند. و همه این تلاشها در حین ناترازی این روزهای انرژی و ... است.
و القصه که چه شیوه ای از جریان دایمی کسری بودجه و آثار تورمی برایشان بهتر که هم مدیریتشان را پوشش میدهد و هم اموال حقیقی شان را پر دلار تر. پس باید به جمله دوستم که نوشت عده ای از کسری بودجه صیانت میکنند بیشتر فکر کنم و اینجاست که باز بپرسم: این کسری بودجه، برایشان حق سرقفلی، حق نسق یا حق اربابی است؟ که اینگونه از آن صیانت میشود. جهت پرهیز از تشویش اذهان، منظورم فقط مدیران ناکارمد شرکتها و دستگاههای اقتصادی میانی دولتی و شبه دولتی است.
t.me/economedia
🟢 برای کنترل تورم باید کسری بودجه را کاهش داد
دکتر مرتضی افقه استاد دانشگاه چمران اهواز درخصوص امکان تغییر روش تعیین بودجه در کشور گفت: «سالهاست که میگویم اگر میخواهیم تورم را کاهش دهیم باید نقدینگی کاهش پیدا کند و اگر قرار است نقدینگی کاهش پیدا کند، باید کسری بودجه را کاهش داد. اگر قرار است کسری بودجه کاهش پیدا کند، در مرحله نخست باید به سراغ انبوه ردیفهای هزینهای موجود در جداول بودجهای برویم که عمدتا کارایی چندانی ندارند. ما ردیفهای بودجهای بسیار زیادی داریم که هیچ کمکی در جهت افزایش تولید، افزایش رفاه و افزایش خدمات دولت چه به شکل کمی و چه به شکل کیفی نمیکنند. اگر قرار است حاکمیت به این نتیجه برسد که باید ردیفهای هزینهای اضافی را حذف کنیم، با توجه به این که عده زیادی در این دستگاهها شاغلند و نمیتوان به سرعت این ردیفها را حذف کرد، میتوان برنامه ریزی گام به گام انجام داد و طی چند مرحله تدریجی، این کار را انجام داد. به هر حال اول باید این تفکر ایجاد شود که هزینههای متعددی وجود دارد که اضافه است. حتی اگر فروش نفت کشور حل شود، باز هم این هزینههای اضافی باید حذف شوند. هم اکنون که با مشکل درآمدهای نفتی مواجهیم، بهترین زمان است که یکبار برای همیشه تصمیم بگیریم هزینههای اضافی را از بودجه برداریم.»
وی افزود: «مشکل اصلی ما همان افکار یا نظام ارزشی است که به موضوعاتی از جمله تخصیص بودجه، به شکل توسعه محور نگاه نمیکند. درواقع معیشت و رفاه مردم، با فاصله زیادی از افکار این تصمیم گیران یا تصمیم سازان قرار دارد. با این نوع تصمیم گیری، نه تنها ایدئولوژی خود این افراد ضربه خورده است، بلکه به دلیل ناکارآمدی، نتوانستهاند جذابیتی برای اندیشههای خود ایجاد کنند و حتی همفکران خود را هم دفع کردهاند.»/متن کامل
مطلب مرتبط: طبقه حقوق بگیر به نفس نفس افتاده است
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
ابر تورم آلمان در ۱۹۲۳ چه بر سر مردم این کشور آورد؟
به زمانی میرویم که یک آلمانی طبقه متوسط، میلیاردها مارک در جیب خود حمل میکرد
اما هنوز نمیتوانست چیزی بخرد.
یک قرص نان ۲۰۰ میلیارد مارک قیمت داشت.
با حقوق بازنشستگی یک هفتهای حتی یک فنجان قهوه را نمیشد خرید. سقوط آزاد اقتصاد ادامه داشت و هر دقیقه از ارزش پول کاسته میشد.
رستورانها چاپ منوها را متوقف کردند، زیرا تا رسیدن غذا قیمتها بالاتر رفته بود!
یک مرد اولین فنجان قهوه را با قیمت ۵۰۰۰ مارک نوشید. فنجان دوم برای او ۹۰۰۰ مارک هزینه داشت. داستان های آن روزها وحشتناک و در عین حال سرگرمکننده بود. یک پسر را مادرش فرستاد تا دو نان بخرد. او در راه توقف کرد تا فوتبال بازی کند و زمانی که به مغازه رسید، قیمت نان بالا رفته بود. بنابراین او فقط میتوانست یک نان بخرد!
مردی برای خرید یک جفت کفش عازم برلین شد. اما زمانی که او به آنجا رسید، تنها چیزی که میتوانست بخرد یک فنجان قهوه و کرایه اتوبوس خانه بود. این وضعیت پوچ تقریباً در اواسط جنگ جهانی اول آغاز شد، زمانی که دولت آلمان تصمیم گرفت به جای استفاده از پول مالیاتدهندگان برای تأمین مالی جنگ، از کشورهای دیگر پول قرض کند.
آلمانیها مطمئن بودند که پس از پیروزی در جنگ، با تصرف مناطق صنعتی غنی از منابع و تحمیل غرامت به متفقین شکست خورده، میتوانند بدهی خود را پرداخت کنند؛ اما این طرح نتیجه معکوس داد. آلمان در جنگ شکست خورد و در نهایت با غرامت و بدهیهای فوق هنگفتی روبرو شد.
علاوه بر این، معاهده ورسای آلمان مبلغ ۱۳۲ میلیارد مارک (یا ۳۱.۴ میلیارد دلار) به عنوان غرامت برای وارد کردن خسارت به متفقین در جریان جنگ باید پرداخت میکرد. برای پرداخت بدهیها، دولت به فریب روی آورد. آنها شروع به چاپ پول کردند و از آن برای خرید ارز استفاده کردند که سپس برای پرداخت غرامت استفاده میشد. به زودی تورم از کنترل خارج شد.
در ابتدا، تورم به آرامی افزایش یافت – از ۴.۲ مارک به ازای هر دلار قبل از جنگ به ۴۸ مارک در هر دلار در هنگام امضای معاهده. سپس به سرعت شتاب گرفت.
در نیمه اول سال ۱۹۲۲، قیمت برابری مارک در برابر دلار ۳۲۰ مارک بود. تا پایان سال به ۷۴۰۰ مارک در هر دلار رسید. در نهایت، این علامت به ۴.۲ تریلیون مارک در برابر یک دلار آمریکا رسید!
کارمندان چمدان و کولهپشتی را برای دریافت دستمزد خود به محل کار میآوردند و قبل از تغییر نرخ ارز به نزدیکترین مغازه می رفتند.
اسکناسهای با ارزش بالاتر و بالاتر هر چند هفته یک بار شروع به چرخش کردند. حتی اسکناس ۱۰۰۰ میلیارد مارکی منتشر شد. ابر تورم در اکتبر ۱۹۲۳ به اوج خود رسید و ارزش اسکناس به ۱۰۰ تریلیون مارک افزایش یافت. ارز معنای خود را از دست داده بود. مردم معامله نقدی را متوقف کردند و به جای آن شروع به داد و ستد کردند.
بسیاری از پزشکان اصرار داشتند که از طریق سوسیس، تخم مرغ، زغال سنگ و مانند آن دستمزد دریافت کنند. مردم یک جفت کفش را با یک پیراهن و مقداری ظروف را با قهوه عوض میکردند. وحشت و بیاعتمادی اقتصادی گسترده بود. مردم طوری زندگی کردند که انگار فردایی وجود ندارد. سالنهای رقص و بارها در شهرها افتتاح شد و فروش کوکائین سر به فلک کشید.
به طرز عجیبی، کالاها کم نبودند. اما هیچ ارز ثابتی برای خرید آنها وجود نداشت. تنها اشیایی که ارزش واقعی داشتند، داراییهای مشهود بودند: الماس، طلا، عتیقهجات و آثار فاخر هنری.
به زودی آلمان، کشور دزدها شد. مردم شروع به سرقت هر چیزی کردند – صابون، سنجاق سر، لولههای مسی و بنزین. در اواخر سال ۱۹۲۳، مارک با یک ارز جدید جایگزین شد – Rentenmark، که توسط وام مسکن زمینهای کشاورزی و صنعتی پشتیبانی میشد. آلمان لنگان لنگان به حالت عادی بازگشت، اما این کشور دیگر هرگز مثل سابق نشد. خلق و خوی متفاوتی بر کشور حاکم شد، جو خاصی که آدولف هیتلر بعدها با نبوغ شیطانی خود از آن بهره بسیار برد. پرل.اس باک، نویسنده آمریکایی که در ۱۹۲۳ در آلمان بود، نوشت:
"شهرها هنوز سر جایشان بودند، خانهها هنوز سالم بودند، اما قربانیان میلیونها نفر بودند.
آنها ثروت و پسانداز خود را از دست داده بودند. آنها مات و مبهوت شده بودند و نفهمیدند که چگونه این اتفاق برایشان افتاده است و دشمنی که آنها را شکست داده کیست. با این حال، آنها اعتماد به نفس خود را از دست داده بودند،
احساس خود را از دست داده بودند. دیگر باور نداشتند که اگر به اندازه کافی سخت کار کنند، خودشان میتوانند ارباب زندگی خود باشند. ارزشهای قدیمی اخلاق نیز از بین رفت!"
پ.ن/ عاقبت تورم مهار نشده در فروپاشی زندگی مردم
#گرانی_تورم_بلای_جان_مردم
@shbazneshasteganir
🟢 فاجعهاي تمام عيار به نام ارز نيمايي
🟢 دکتر وحید شقاقی شهری
تصميم وزارت اقتصاد براي حذف ارز نيمايي و ايجاد بازار ارز توافقي آيا كمكي به بهبود شاخصها در اقتصاد ايران كرده است؟ آيا ريزش چند روز اخير بورس پس از دورهاي از ثبات را ميتوان مرتبط با حضور ترامپ دانست؟ حضور ترامپ در كاخ سفيد تا چه اندازه باعث بروز نوسان يا ثبات در اقتصاد ايران خواهد شد؟ اين ۳ ابهام، مهمترين پرسشهايي است كه اين روزها در افكار عمومي و ميان فعالان اقتصادي دست به دست ميشوند. بنابراين لازم است درباره آنها بحث و تبادل نظر و به ابهامات جامعه پاسخ داده شود.
۱) نميتوان انكار كرد كه ارز نيمايي در اقتصاد ايران يك فاجعه تمام عيار بود. از اين منظر فاجعه بود، چون باعث تشديد واردات و مصرفگرايي در اقتصاد ايران شد . به عبارت روشنتر، شكافي كه نرخ نيما با نرخ تعادلي ارز داشت، باعث شد تا شركتها تا حد امكان دست به خروج سرمايههايشان بزنند. نرخ نيمايي محركي براي توليد و صادرات نبود، هر اندازه فاصله نرخ ارز توافقي با نرخ ارز آزاد كمتر شود، رويكردهاي مولد در اقتصاد بيشتر تشويق شده و فضا براي بهبود شاخصهاي كلان اقتصادي بيشتر فراهم ميشود. بنابراين به صورت كلي ميتوان گفت كه تصميم وزارت اقتصاد براي حذف ارز نيمايي، تصميمي در راستاي بهبود شاخصهاي اقتصادي در كشورمان بوده است.
۲) فكر نميكنم تحولات اخير در بازارهاي كشورمان از جمله تحولات بازار سهام مرتبط با حضور ترامپ در كاخ سفيد باشد. طي ۲ الي ۳روز اخير بازار طلا و ارز هم واكنش خاصي به رخدادهاي امريكا و حضور ترامپ نشان ندادند. بازار سهام كشورمان طي دو ماه اخير رشد قابل توجهي را تجربه كرد. بر اساس بررسيهاي من، سهمهاي بورس بهطور ميانگين ۵۰درصد رشد را تجربه كردند. برخي سهمها حتي رشدهاي بالاتري را از سر گذراندند و ۸۰ تا ۹۰ درصد رشد كردند. برخي شركتها به دليل ضعف بنياد شركت با رشد پايينتري مواجه شدند. اما همانطور كه گفته شد سهام شركتهاي بازار سرمايه بهطور ميانگين ۵۰درصد صعودي شد. شاخص كل هم از حدود حوالي ۲ميليون و ۲۰۰هزار به محدوده ۳ميليون واحدي رسيد.هر چند نهايتا نتوانست از مقاومت ۳ميليوني شاخص عبور كند و به محدوده بالاي ۳ميليون واحدي برسد. طبيعتا فعالان بازار سرمايه پيشبيني ميكردند كه شاخص كل چنين اصلاح زماني و اصلاح قيمتي را تجربه كند. واقع آن است كه بازار ايران ارزندگي خوبي دارد و بررسيهايي كه شخصا انجام دادم، نشان داد كه بسياري از شركتهاي ايران با توجه به فاصلهاي كه نسبت به ساير داراييها پيدا كردهاند، ارزنده شده و جاي رشد بيشتري را نيز دارند. حتي شاخص كل ميتواند تا ۳.۵ميليون واحد هم رشد و ركوردهاي تازهاي ثبت كند. واقع آن است كه نگراني خاصي در بازار سرمايه وجود ندارد.
۳) موضوع افزايش نرخ دلار و حذف دلار نيمايي محرك اثرگذاري براي اين رشد در بازارهاي مختلف و ايجاد يك ثبات نسبي بود. بنابراين كاهش دو روزهاي كه در بازار سهام اتفاق افتاده، مشكل حادي نيست. امروز هم بررسيهاي بازار سرمايه به عنوان يك نماد مهم نشان ميدهد، سهمها در حال خريد و فروش هستند و استقبال قابل توجهي از بازار وجود دارد . وقتي بازاري حداقل ۵۰درصد رشد را به صورت بيوقفه طي ۱ الي ۲ماه، تجربه ميكند، طبيعي است كه مدتي هم برخي سهمها به استراحت نياز دارند. برخي سهمها كه سود خوبي داشتند اقدام به سيو سود كرده و شروع به فروش سهام ميكنند. تنفسي لازم است تا بازار بازگردد مسير روتين خود را طي كند. شخصا تبعات و آثاري از نگراني به دليل حضور ترامپ را نديدم.
۴) بازار طلا هم واكنش تندي نسبت به حضور ترامپ نداشت. البته بايد توجه داشت كه برخي نوسانات در بازار طلا و دلار و...پيشخور شده بودند. ايران شناخت مناسبي را از پديده ترامپ دارد و ميداند چه احتمالاتي با حضور ترامپ ظهور و بروز مييابند. در واقع اقتصاد ايران در برابر تصميمات ترامپ واكسينه شده و قبلا با فشار حداكثري و برخوردهاي تند ترامپ مواجه شده بود. اقتصاد ايران شناخت خوبي از پديده ترامپ و تصميمات احتمالي او براي تشديد تحريمها، فشار بيشتر و...داشته است. معتقدم تحولات فعلي بازارهاي كشور از جمله بورس، ناشي از متغيرهاي داخلي است و عوامل بيروني هنوز آثار قابل توجهي در بازارها نداشته است. البته طبيعي است كه اين روند نيازمند اخبار و تحولات مثبت است. در صورتي كه اخبار ناخوشايندي از مذاكرات و توافق و...برسد، ممكن است اين روند تغيير كند./تعادل
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
▪️تورم پدیده ای پولی است
✍️ دکتر موسی غنی نژاد
🔺بیش از پنج دهه است که اقتصاد ایران به جز در مقاطع بسیار کوتاه یکی، دو ساله، گرفتار تورم مزمن دو رقمی و به شدت پر نوسان است. امروزه اکثر قریب به اتفاق اقتصاددانان از نحلههای فکری متفاوت معتقدند تورم پدیدهای پولی است و تنها با سیاستهای پولی و مالی منضبط میتوان به مصاف آن رفت.
🔺هر بار که فشار تورمی در کشور ما صدای اعتراض تودههای مردم را درآورده، مسوولان ذیربط دولتی به جای سیاستگذاری درست در این خصوص به کنترل قیمتها در بازار روی آوردهاند و عوامانه تورم را گرانفروشی معرفی کرده و سرکوب بازار را در پیش گرفتهاند. روشی که هیچ نتیجه ای نداشته است..
💠 گفتار اقتصادی
گویا مدیریت انتظارات در توان شما نیست و شاید بازم بگین وظیفه رییس کله، فقط نمیدونم طبق قانون، اون رییس کل زیر نظر کدوم مقامه؟
القصه خواستم از دلار ۹۴ تومنی بگم که این مطلب در فضای مجازی توجهم رو جلب کرد، (باور کنین نوشته من نیست و تو کانالهای تلگرامی منتشر شده)، به حدی که منم از خودم، پرسیدم اون اقتصاد که خوندم یعنی چه؟ البته من کارمند اون وزارت خونه نبودم، ولی وزیر فعلی اون وزارت خونه یه زمان همکارمون بود و از خبرنگاری شروع کرد تا معاونت و ...
هرچند مقام بالاتر از ایشون نرخ رو عملا و علنا یکصد هزارتومان اعلام کرد، حالا شایدم مثل مدرسه، نخواد صرافی ایمن و دارای چارچوب و ارزشمدار، تاسیس کنه
ولی عوضش عدد صد، هم رُند و قشنگه، هم موقع چنج کردن، پول خرد نیاز نداری و لازم هم نیست زبونت رو مثل اون سریاله، لوله کنی، چون اون، عدد دویست میلیون رو با زبون لوله شده تلفظ می کرد،
پرسش اساسی: بزرگترین عرضه کنندگان و نیز تقاضاکنندگان ارز خارجی بجز دولت و شرکتهای دولتی و خصولتی کدامند؟
مدیریت انتظارات یا بازی تسعیر؟ یا بازی با روان مردم؟
t.me/Economedia
https://x.com/Fparvizian48/status/1887452859622371524?t=E970sOaDgmT8TsDfXXBP8A&s=35
Читать полностью…✅فولدری پر از ویدئو و فایلهای آموزشی در حوزههای مختلف روانشناسی.زبان.ادبیات که کلی اطلاعات مفیدبهتون می ده.
🏹فقط کافیه دکمهی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنید:
👇👇👇
/channel/addlist/NFcy3V5w5Fc0ZmJk
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
آقای رئیس محترم جمهور، معاونان محترم رئیس جمهور، وزرا و معاونان وزیر عزیز، بویژه وزرای اقتصادی و البته بیشتر سیاسی، استانداران و فرمانداران محترم، نمایندگان محترم مجلس، حضرات مسئول در قوه قضاییه،
سلام و فقط یک خواهش، لطفا حتی اگر شده فقط یک قسمت از سریال صداتو را ببینید.
فقط به این علت که شما هر روز و شاید هر لحظه در معرض تصمیمگیری هستید، تصمیماتی که گاه بر معیشت حتی نسلهای بعد موثر است، حتی در ساعت استراحت روزانه بویژه در کنار خانواده حداقل یک قسمت از صداتو را ببینید. تا کنون دو فصل آن پخش شده و فصل سوم آن را وعده پخش داده اند.
باور بفرمایید هیچ آشنایی با سازنده و دست اندرکارانش ندارم اما دیدنش را به هر اقتصاد خوانده، هر مدیر و هر مسئولی توصیه میکنم و حدس میزنم خود سازنده اش هم نداند چرا چنین توصیه میکنم.
صداتو، در زیرپوست خود، نکاتی ارزنده از جنس علم اقتصاد، آمار و مدیریت اجتماعی دارد؛ بطوریکه مسابقه دهنده با داشتن اطلاعاتی ناقص وارد یک بازی برد-باخت با خود میشود. روابط نظریه بازیها در شرایط عدم تقارن اطلاعات و نیز رد پای روابط احتمالی بیزین (Bayes Theorem) را میتوان در این بازی جذاب مشاهده کرد. انتخاب کمک دهندهها جدا از تاثیر تصویری و جذاب بودن به لحاظ حضور هنرمندان، اتفاقا گامی در جهت تکمیل اطلاعات مسابقه دهنده به سمت بازی برد-برد است.
دو نکته:
۱- مسابقه دهنده، ۶ بار در موقعیت آزمون فرضیه خود قرار میگیرد که هر بار ممکن است مرتکب خطای نوع اول یعنی احتمال رد فرضیه درست و یا خطای نوع دوم یا همان پذیرش فرضیه نادرست (بویژه در مرحله پایانی) شود. آقایان مدیر ارشد اقتصادی، در تصمیم گیریهایتان که امید است فقط آزمون و خطا نباشد، آیا مراقب هستید خطای نوع اول یا نوع دوم در آزمون فرضیه را مرتکب نشوید؟ از بحث قیمت بنزین و یارانه و ... میگذرم. این خطای نوع اول یا دوم که در اکثر مقاطع کارشناسی، درس آمار تدریس میشود، برای جامعه، گاه هزینههای گزاف دارد. کافی است به هر کتاب اقتصاد خرد در سطح سال اول دانشگاه مراجعه کنید و تاثیرات جانشینی و درآمدی را مطالعه کنید و با تحلیل ریسک گریزی انسان متوجه شوید افراد نسبت به از دست دادن بیشتر واکنش نشان میدهند تا اینکه منابع جدید بدست بیاورند. باور ندارید؟ نظر سنجی کنید که حاضرند یارانه به ایشان پرداخت نشود یا قیمت بنزین گران شود تا بدون نگرانی نسبت به قطع یارانه از محل نشر پول بدون پشتوانه دارای آثار تورمی برای کل جامعه، تصمیم بگیرید.
۲-دانیل کانمن (Daniel Kahneman) روانشناس برنده نوبل اقتصاد سال ۲۰۰۲، که بر سوگیری شناختی، نظریه چشمانداز و اقتصاد رفتاری تمرکز دارد دیدگاهش به زبانی ساده و جذاب، در "صداتو" مشهود است. افراد هنگام انتخاب احتمالی و تحلیل بازی، بجای محاسبه امید ریاضی مورد نظر اقتصاددانان، یعنی حاصل ضرب عدد دریافتی در احتمال دریافت، چنانچه عدد دریافتی بزرگ باشد به احتمال ضعیف دریافت آن توجه نکرده حتی از عدد کمتر حتی با احتمال وقوع بسیار بیشتر، گذشت یا ریسک میکنند. این روابط در سوگیریهای افراد هنگام تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان از جمله خرید بیمه نامه یا سهام و یا فعالیتهای ریسکی احتمالی بازارهای موازی سفته بازانه قابل مشاهده است.
آقایان مدیر اقتصادی، این برنامه را دقیق نگاه کنید. هم ساعاتی در کنار خانواده تفریح کرده اید هم درسی مدیریتی گرفته اید. باور بفرمایید اداره اقتصاد نیازمند تخصص است؛ اگر اولویت باشد و نه ذینفعانه!
پ.ن 1: در تصمیم گیری مبتنی بر تحقیق و آزمون آماری دو فرض 0 و 1 داریم. زمانی که فرض صفر (H0) صحیح را رد میکنیم مرتکب خطای نوع اول و هنگامی که فرض صفر (H0) غلط را به اشتباه، رد نکنیم، یعنی فرضیه غلط را برای تصمیم گیری بپذیریم، خطای نوع دوم مرتکب شدهایم.
پ.ن 2: دوستان تهیه کننده و کارگردان توجه بفرمایید استفاده از آراء متخصصان اقتصاد و مدیریت و آمار بویژه از جنس نظریه بازیها در تولید برنامههای خوش ساخت، احتمالا به شما کمک موثری خواهد داشت.
#صداتو
@sedatotvshow
t.me/Economedia
نرخ ارز، ساختار رانتي و ذينفعان
محمدرضا يوسفي
🔹 نرخ ارز از كليدي ترين متغيرهاي اقتصادي است و هر روز بر اهميت آن در اقتصاد افزوده مي شود. نرخ ارز عامل مهمي در موازنه پرداختها است. با توجه به جايگاه نفت در اقتصاد ايران، نرخ ارز علاوه بر اثرگذاري بر صادرات و واردات، درآمدي براي دولت محسوب شده و عاملي بر تامين بودجه است.
🔹 ارز نيز داراي بازاري است، دو طرف عرضه و تقاضا دارد. در ساختار اقتصادي و سياسي كشورهاي توسعه يافته، نرخ ارز، شناور مديريت شده بوده كه از تلاقي صادركنندگان و واردكنندگان به دست مي آيد. در اين كشورها، اقتصاد با ثبات بوده و بر اساس منطق اقتصاد بازار، صادركنندگان عرضه كننده و واردكنندگان نيز تقاضاكننده ارز هستند. اهداف ثانوي مانند دلالي و سفته بازي در بازار ارز وجود ندارد. نرخ ارز به طور طبيعي توسط بازار تعيين مي شود كه بر اساس آن تعادل تراز تجاري را ممكن مي سازد.
🔹 ساختار اقتصاد ايران ساختاري سه بخشي است. بخش خصوصي ضعيف، بخش دولتي مداخله گر و بخش خصولتي كه از سويي از منابع عمومي بهره مي برد و از سوي ديگران اهداف حداكثرسازي سود را دنبال مي كند. اين سه بخش، صادركنندگان هستند.
🔹 بخش خصوصي ضعيف در مجموع كمترين سهم در صادرات را دارد. اكنون بخش دولتي از طريق فروش منابع طبيعي نفت و گاز درآمد كسب كرده و از اين طريق اهدافي مانند تامين مالي دولت و صندوق ذخيره ارزي و ساير موارد را دنبال مي كند. بخش سوم شامل فولادي ها، معدني ها، پتروشيمي ها و مانند آن هستند كه از منابع عمومي يارانه اي بهره مي برند و محصولات را عمدتا در بازارهاي جهاني عرضه مي كنند.
🔹 دولت بخش مهمي از ارز را به بانك مركزي داده و با دريافت پول به تامين مالي خود مي پردازد و موجب افزايش پايه پولي و نقدينگي مي شود. بخش خصولتي بعد از دولت، مهمترين صادركننده است. اين بخش پرقدرت بوده، با وجود داشتن جنبه عمومي، تابع سياستهاي دولت نيست و از آزادسازي نرخ ارز، بيشترين نفع را مي برد زيرا هزينه ها يارانه اي و درآمدها از طريق بازارهاي جهاني به دست مي آيد. بخش خصوصي كه سهم به نسبت پايين تري از دو بخش ديگر در صادرات دارد هزينه هايش در بازارهاي داخلي تعيين مي شود و درآمدش در بازار جهاني به دست مي آيد.
🔹 طبيعي است با توجه به حجم و تركيب صادرات كشور، عمدتا بخش هاي دولتي و خصولتي در بازار ارز نقشي تعيين كننده دارند. ذينفعان اصلي آزادسازي نرخ ارز اين دو گروه هستند. از جانب عرضه ارز، بازار رقابتي وجود ندارد. به عبارتي نقش دولت و بخش خصولتي در اين راستا تعيين كننده است.
🔹 در سال 1397 كه ترامپ از برجام خارج شده و تحريم هاي ظالمانه را با شدت بيشتري دنبال كرد. درخواست بانك مركزي از بخش خصولتي براي عرضه درآمدهاي ارزي به بازار نيما پاسخ متناسب داده نشد. اين امر از عوامل افزايش نرخ ارز بود. اين در حالي است كه روسيه كه به گونه اي ساختاري مشابه با ما دارد پس از تحريم امريكا، با فشار به بخش رانتي توانست بازار ارز خود را براي دو سال نخست مديريت كند و اكنون نرخ رشد ارز در آن كشور به نسبت شرايط تحريمي پايين بوده ولي مقايسه نرخ ارز سالهاي 1397 تا 1400 و 1400 تا 1403 رشد بسيار بالايي را بيان مي كند.
🔹 بنابراين اگر تغيير سياست كنوني دولت مبني بر ايجاد بازار توافقي نتواند بخش سوم كه در اقتصادهاي متعارف دنيا، تعريفي از آن نشده است را مجبور به عرضه ارز كند در اين صورت نرخ ارز توافقي و بازار آزاد مجدد افزايش خواهند يافت و اين امر به رشد نقدينگي و تورم منجر خواهد شد. البته به نظر مي رسد كه با اتكاء به گذشته، دولت اين توانايي را نخواهد داشت.
🔹 از سوي ديگر دولت ( بانك مركزي) به دليل تعهدات عمومي مجبور است كه ارزپاشي كند تا مانع از شدت رشد آن شود كه از اين طريق بازار دلالي را رونق بخشيده و منابع عمومي را نيز از دست خواهد داد. بنابراين مهمترين برنده اين افزايش، بخش سوم هستند. زيرا هر چند دولت نيز از نفع برندگان اوليه است اما هزينه هاي تورم حاصله دامن دولت را نيز خواهد گرفت.
🔹 از طرفي به دليل ساختار اقتصادي كشور و برخلاف منطق متعارف اقتصادي افزايش نرخ ارز موجب ايجاد انگيزه بيشتر و افزايش صادرات نخواهد شد. مروري بر شوك هاي قيمتي ارز در ساليان اخير اين نكته را به خوبي نشان مي دهد.
در نتيجه اين سياست، رانت بزرگي براي اين دسته ايجاد خواهد كرد.
چنانچه گذشت بازار ارز دو جانب عرضه و تقاضا دارد كه اين يادداشت تنها به بررسي جانب عرضه پرداخت.
/channel/lighthouse_keeperss
🎥 دکتر مهدی پازوکی:
🔸در زمین اسرائیل بازی نکنیم!
▪️ما باید تحریمها را بزداییم. اسرائیل امروز دوست دارد ما در جهان منزوی شویم، ما نباید در زمین اسرائیل بازی کنیم چون اسرائیلیها دوست دارند ایران را در جهان منزوی کنند.
بنابراین من فکر میکنم اگر این اصلاحات اقتصادی انجام گیرد، قطعاً این ناترازیها از بین میرود. قطعاً وقتی بازارهای جهانی و حتی بازارهای منطقهای... همین الان از عراق یاد بگیرید.
مطالب مرتبط👈 الزامات توسعه اقتصادی ایران
تعامل بین المللی رمز توسعه
♦️ کانال تخصصی اقتصاد
🔴 التهاب بازار ارز
🔴 دکتر علی دینیترکمانی
چنانچه قابل پیشبینی بود بازار ارز بار دیگر متلاطم شده است. بخشی از این تلاطم مانند گذشته تحتتاثیر تورم افسارگسیخته و قانون ظروف به هم پیوسته قیمتهاست. قسمتی تحتتاثیر تشدید انتظارات تورمی از محل تشدید تنشهای سیاسی منطقهای و انتخاب ترامپ به عنوان رییسجمهور آمریکاست. بخشی نیز ناشی از تعدیل نرخ ارز مرکز مبادله توسط بانک مرکزی است.
برخلاف تصور بخشی از اقتصادخواندهها، تعدیل نرخ ارز در هر موقعیتی، موجب ثبات بازار ارز و نیل به ارز تکنرخی نمیشود. چنین برداشتی ناشی از بیتوجهی به عوامل اثرگذار بر طرف تقاضای ارز است که تجربه زیست شده ایران به خوبی موید آن میباشد. در موقعیت خاصی که انتظارات تورمی بسیار قوی است، تعدیل رسمی این نرخ، به بازار ارز علامت مثبت افزایش نرخ را میدهد. به بیانی دیگر، در چنین موقعیتی، تقاضا برای ارز به ویژه تقاضای سفتهبازانه، تابع تصمیمات بانک مرکزی است. تحلیل کارگزاران این است که وقتی بانک مرکزی نرخ رسمی را افزایش میدهد و در این نرخ افزایش یافته دوباره توانایی تامین ارز مورد تقاضا را نداشته باشد، حتما بازار موازی برقرار خواهد ماند اما در نرخی بالاتر بنابراین وقتی نرخ رسمی تعدیل میشود تقاضا افزایش پیدا میکند در نتیجه محاسبات روی کاغذ اقتصادخوانده ما به هم میخورد. محاسبات روی کاغذ نشان میدهد در نرخ تثبیت شده یا سرکوب شده، شکافی بزرگ میان مقدار تقاضا و مقدار عرضه ارز وجود دارد. کل مقدار تقاضا در این نرخ، به دلیل کمبود عرضه ارز قابل پاسخگویی نیست بنابراین بازار موازی غیررسمی شکل میگیرد با نرخی بالاتر. بازار دونرخی است. سیاستگذار تصمیم میگیرد که نرخ تثبیت شده را رها کند تا نرخ تعادلی میان نرخ تثبیتی و نرخ بازار آزاد برقرار و بازار ارز تکنرخی شود اما بر اثر انتظارات تورمی که در چنین موقعیتی وزن بالایی پیدا میکند، سیاست تعدیل موجب جابهجایی طرف تقاضای ارز میشود. نرخ تعادلی یا شبه تعادلی به نرخ تثبیتی جدید و نرخ بازار نیز به نرخ بالاتر تبدیل میشوند. بازار دوباره دو نرخی میشود و داستان ادامه پیدا میکند.
اقتصاددانان اگر به دستورالعملهای پزشکی توجه کنند در هر موقعیتی دست به تعدیل نرخها نمیزنند. دندانپزشکان دندان فردی که درد میکند و در عین حال درگیر عفونت است را در جا نمیکشند یا پر نمیکنند. ابتدا، با آنتیبیوتیک مشکل عفونت را رفع میکنند و بعد به درمان میپردازند. پزشکان سرطان در هر موقعیتی دست به جراحی نمیزنند. سرطان بدخیم با جراحی اشاعه پیدا کرده و وضع بیمار را بدتر میکند. بیتوجهی به چنین امری، نشانهای از عدم درک
موقعیتهاست.اگر سیاستگذار اقتصادی واقعا هدفش از تعدیل نرخ ارز نیل به ارز تک نرخی است، با اطمینان بالا میتوان گفت چنین سیاستی شکست خورده است اما اگر هدف، برای مثال تعدیل نرخ تسعیر ارز و از این محل تامین بخشی از هزینههای دولت است، این بحثی دیگر است که البته جای نقد دارد چراکه چنین سیاست ارزی خیلی سریع، از طریق سازوکار شاخصبندی نرخ ارز با قیمتها و دستمزدها، موجب تشدید فشارهای تورمی میشود بنابراین ممکن است حتی استقراض از بانک مرکزی در چنین موقعیتی موجهتر باشد چراکه رشد نقدینگی دستکم با وقفه اثر تورمی دارد.
مساله رانت نیز با سیاست تعدیل ارزی قابل رفع نیست. هم بازار در چنین موقعیتی دونرخی میشود و رانت ارزی سر جای خود باقی میماند. هم تا زمانی که مجموعه عوامل ساختارمند رانتجو باقی است فرم رانتجویی تغییر شکل پیدا میکند.
چالشهای به هم پیوسته مذکور خروجی عملکرد بلندمدت اقتصادی ضعیف همراه با تشدید انتظارات تورمی بر اثر تنشهای سیاسی منطقهای و جهانی است. تا زمانی که شکاف بهرهوری اقتصاد ایران و اقتصاد جهان و منطقه در سطح بالایی باقی بماند، امکان کنترل تورم ساختاری وجود ندارد. از این محل، فشار در بازار ارز پابرجا میماند. در عین حال، وقتی به دلایل بلندمدت سیاستورزی، تنشهای سیاسی منطقهای و جهانی نیز پررنگ و قوی باشد، امکانی برای کنترل انتظارات تورمی ذیربط با این عامل نیز وجود ندارد بنابراین مجموعه عوامل ساختاری، در جهت تشدید فشارها در بازار ارز عمل میکند. در چنین شرایطی، تعدیل نرخ ارز موجب افزایش نرخ ارز بازار آزاد میشود و بازار را متلاطمتر میکند. استفاده از چنین سیاستی برای مواجهه با چالشهایی که ریشههای بلندمدت تاریخی در حوزه اقتصاد سیاسی دارند مانند آن است که پزشکی نیشتر بر غده بدخیم سرطانی بیماری میزند. نتیجه اشاعه سریعتر سلولهای سرطانی است. تلاش برای کنترل عدم تعادل ساختاری بازار ارز از طریق افزایش نرخ ارز، در موقعیتهای خاص، شبیه نیشتر زدن به غده بدخیم سرطانی است.
مطلب مزتبط: در باب تک نرخی کردن نرخ ارز
♦️ کانال تخصصی اقتصاد
🔺 چرا نرخ ارز در بلندمدت افزایشی خواهد بود؟
🔻دکتر محمدرضا منجذب
در تحلیل هر بازاری اشاره به شرایط عرضه و تقاضای آن بازار، تحلیلی کامل را در بر می گیرد. اینکه در سالهای اخیر نرخ ارز در ایران افزایشی بوده و خواهد بود، بدلیل محدودیت ها در عرضه ارز و افزایش مستمر تقاضای ارز بوده است. مختصری از عناوین و دلایل ذیلا ارایه می شود، و هر دلیلی قابل تفصیل است:
1-دلایل کوتاه مدت:
اخبار بد، منجمله جنگ ها و تنش های منطقه ای و نیز انتخاب ترامپ با سابقه فشار حداکثری در دوره قبل. شدت و ضعف اخبار هم بر عرضه و هم بر تقاضای ارز تاثیرگذار است. بعنوان مثال ورود ترامپ به کاخ سفید هرچه به تاریخ اش نزدیک تر شود، آثار انتظاری بر نرخ ارز خواهد داشت. برخی تقاضا برای ارز را به همین دلیل افزایش داده اند.
بلوکه شدن ذخایر ارزی خارج از کشور است. این تحدید کننده عرضه ارز بداخل کشور است.
2-دلایل بلندمدت:
تحریم ها که تبدیل به قانون شده و بطور مستمر صادرات بخارج و عرضه ارز به داخل را تحدید می نماید.
خود تحریمی، بعنوان مثال نپیوستن به معاهدات بین المللی چون اف ای تی اف و ...
عدم تمایل و رغبت کشورها برای تعامل اقتصادی با ایران بدلیل ترس از تحریم موجود ترازهای منفی (بودجه، بانکی، تراز پرداختها، و ...) که موجب افزایش کسری بودجه، گسترش نقدینگی، کاهش ارزش پول ملی و ... شده است. این هم موجب افزایش نرخ ارز می شود و هم تامین کننده کسری بودجه است.
3-نداشتن برنامه توسعه بلندمدت
عمل نکردن به مزیت نسبی در صادرات و تحدید صادرات و عرضه ارز
گسترش مستمر واردات یا افزایش مستمر تقاضای ارز
4-طبق نظریه PPP در محاسبه نرخ ارز، تفاوت تورم داخلی از تورم جهانی باضافه نرخ بهره وری داخلی (در ایران صفر است)، موجب افزایش طبیعی نرخ ارز است. تورم داخلی 45 درصدی و جهانی زیر 10 درصدی، بمعنای افزایش مستمر سی الی چهل درصدی نرخ ارز در سال است.
5-فشار مالیاتی، می تواند موجب تعطیلی تولید، گرایش بسمت فرار مالیاتی از طریق معاملات بوسیله ارز و غیر حساب بانکی و ... افزایش میدهد. بعضا موجب مهاجرت می شود. فشار مالیاتی روی بازارهای موازی ارز، مانند مسکن، خودرو، طلا، ... موجب سوق نقدینگی به بازار ارز می شود.
6-فشار مهاجرت، در نیروی کار ماهر و ساده ، و تحصیلکرده و ... تقاضای ارز را افزایش می دهد.
7-بازار پولی ناکارآمد و نرخ بهره پایین و غیر جذاب، نقدینگی را به بازارهای موازی و ارز سوق می دهد.
موارد چندی دیگر در این راستا قابل ذکر است. بدیهی است هر کدام از موارد مذکور راهکارهای خود را می طلبد. در کنار آنها مدیران شایسته و کاربلد لازمهٔ مقابله با مشکلات است.
🌐 کانال دکتر منجذب
برترین کانالهای آموزشی vip را رایگان امشب تقدیم شما عزیزان میکنم
#پربازدیدترین_کانالها و #پرطرفدارترین_ها رو پست کنم 👏
پس اگر خاص پسند هستید لیست امشب از دست نده 🍷
➡️/channel/addlist/EfaFqecq9bM2MGI0
➡️/channel/addlist/EfaFqecq9bM2MGI0
🔵 نقش قیمتها در انتقال دادهها از دیدگاه هایک
◽️یکی از مهمترین و عمیقترین ایدههای فردریش فون هایک، توصیف نقش و اهمیت قیمتها در انتقال دادهها بود. هایک به ما میگوید که قیمت به ما امکان انتقال حجم عظیمی از دادهها را میدهد.
◽️از نظر هایک زمانی که دولتها شروع به مداخله در امر قیمتها میکنند دسترسی ما به این دادههای مهم را از بین میبرند و باعث ارسال سینگالهای غلطی از سوی قیمتها میشوند. سیگنالهایی که نتیجهای جز تصمیمات غلط افراد جامعه و مخدوش شدن اقتصاد نخواهد داشت.
◽️در این ویدئو از موسسه فریزر، این ایده مهم هایک با زبانی ساده و مثالهایی جذاب توضیح داده شده است.
#زندگی_بزرگان_اقتصاد
#فردریش_فون_هایک
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✅ رسانه اقتصادی اجتماعی دورنمای اقتصاد
👇👇👇👇
@ECONVIEWS
اینستاگرام:
👇👇
https://www.instagram.com/econ.views
/channel/feghtesad/33127
استادان اقتصاد اسلامی و متخصصان فقهی، لطفا در باره شبه قمار در ایجاد تورم نظر دهید.
فرشاد پرویزیان
قمار در اسلام حرام است و طبق ماده ۷۰۵ قانون مجازات اسلامی ایران، قماربازی با هر وسیلهای، ممنوع و مرتکبین آن به یک تا شش ماه حبس یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم میشوند.
عنصر معنوی این جرم، سوء نیت عام است و چون معمولاً قصد تحصیل مال وجود دارد، سوءنیت خاص نیز برای آن در نظر گرفته میشود. البته به لحاظ حقوقی، گویا قمار، از مصادیق کلاهبرداری محسوب نمیشود و این دو جرم با هم متفاوت هستند، زیرا در قمار چه تقلبی انجام شود و چه انجام نشود، جرم محقق میشود. شایان ذکر است که قمار میتواند با هر وسیله ای واقع شود.
جدا از بحث فقهی قمار که در تخصص من نیست، از زاویه اقتصادی و آماری توجه به نکاتی چند ضروری است. در اقتصاد دو مفهوم اساسی ریسک و عدم اطمینان دارای تعریف مشخص و کارکردهای معین هستند. ریسک یا خطر پذیری، به نوعی بیانگر تحقق نیافتن میانگین مورد انتظار با انحراف از میانگین در قدر مطلق بیشتر و یا کمتر از میانگین؛ و همین میزان انحراف از میانگین یعنی میزان احتمالات، معلوم و قابل اندازه گیری، و لذا سرمایه گذاری با وجود ریسک، دارای وجاهت قانونی و به لحاظ فقهی بلا اشکال است. اما عدم اطمینان، گونه ای دیگر است، یعنی اینکه احتمالات ناشناختهاند. بر مبنای ریسک، شما میتوانید تصمیم بگیرید که وارد یک فعالیت مالی بشوید یا نه و در مقابل، در قلمرو عدم اطمینان، تصمیمگیری بسیار دشوارتر است.
ریسک با احتمال وقوع نتایج یا رویدادهای مختلف مرتبط و شامل رویدادهای بسیار محتمل تا موارد و اتفاقات بسیار نامحتمل است. ریسک را میتوان با استفاده از روشهای احتمالی، تحلیل آماری یا تکنیکهای
ارزیابی ریسک، اندازه گیری کرد و اصول مدیریت ریسک از همین نقطه شروع میشود.
مدیریت ریسک شامل شناسایی، ارزیابی و کاهش خطرات برای به حداقل رساندن تأثیر یا احتمال وقوع آنها است. اما اساسا شرایط عدم اطمینان دارای احتمالات مشخص و قابل اندازه گیری نیست و فعالیت در این حوزه دارای هیجانهای مضر فراوان است. قمار نیز بیانگر نوعی فضای نااطمینانی و تورش بازی به سمت باخت و زیان فرد است. شاید شنیدنش برای شما جذاب باشد که نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM-5) که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) منتشر شده است، تمایل به قمار یا اختلال قماربازی (Problem gambling) را با توجه به شباهتهایی که به اعتیاد دارد، به عنوان یک بیماری در دسته اختلالات اعتیادی طبقهبندی کردهاست. تمایل به قمار، ممکن است باعث آسیب به خود یا دیگران شود. قمار پاتولوژیک نوعی اختلال و با هزینههای اجتماعی همراه است. همین نگاه مبتنی بر بیماری به قمار، کافی است تا در باره علت حرام شمردن قمار در دین مبین اسلام بیشتر فکر کنیم.
حال کلید واژه تورم و نااطمینانی را یک جستجوی ساده اینترنتی کنید تا بدانید تورم چگونه فضای نااطمینانی ایجاد و ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه را مضمحل میکند. بخش جالبتر داستان اینکه، تورم ریشه پولی دارد و دولت عملا با ایجاد تورم ناشی از خلق پول پرقدرت، حق الضرب یا همان مالیات تورمی دریافت میکند. یعنی فضایی شبیه یک کازینو که بازندگان در اکثریت، مردم هستند و برنده محدود، دولت، که با پویاییهای تورم، به نوعی ارزش حقیقی بدهی خود را کاسته و البته ناکارامدی مدیریتی خود را نیز را با ارقام اسمی، پوشش میدهد. البته در این کازینوی تورمی، مردم حتی لذت بازی خطرناک را نمیبرند بلکه صبح که از خواب بیدار میشوند متوجه باخت خود از جمله تغییرات نرخ ارز میشوند. اما اینکه ایجاد تورم آیا دارای شبهه قمار است یا خیر، بهتر است استادان اقتصاد اسلامی و متخصصان فقهی نظر دهند. در هر صورت آثار تورم مشهود در جامعه قابل کتمان نیست.
t.me/economedia
در حین احترام به همه تحلیل گران عزیز اقتصاددان یا خود اقتصاددان مایل به افزایش یا کاهش نرخ دلار، در فضای تحلیلی اقتصاد سیاسی دارای شائبه رانتی، چه کاهش و چه افزایش نرخ ارز، دارای ذینفعانی است که از ابزار تحلیلهای یک بعدی با اتکا به قدرت انتشار رسانه ای، استفاده میکنند. واقعیت داستان، مدیریت شرایط کنونی اقتصاد، مهار تورم، ثبات نرخها بویژه ارز خارجی و البته تامین مالی دولت و کاهش سایه شوم کسری بودجه تورم زا است. باور بفرمایید لازم نیست در علم اقتصاد کلان پیشرفته، مجدد چرخ را اختراع بفرمایید. تورم ریشه پولی دارد اما مدیریت آن لزوما راه حل پولی ندارد. ایستگاه نخست، مدیریت انتظارات تورمی و سپس رونق در بازار مالی بویژه کالاها و داراییهای حقیقی است. شیوه و نوع کالاهای دارای ارز مستتر در صورت خواست جدی مسئولان اقتصادی قابل اعلام و مشاوره است، البته اگر رعایت کنند و نروند باز آن کار دیگر طبق صلاحدید کارشناسان دولتی و به نام علم اقتصاد تمام کنند.
t.me/economedia
🔵 وضعیتی که اکنون در کشور میبینیم، هیچ ربطی به اقتصاد ندارد/ مسئله امروز حاصل همان چیزی است که بخش تندروی جناح اصولگرا رقم زدهاند
🔴 دکتر مرتضی افقه اقتصاددان به فرارو گفت: برخی از این آقایانی که این روزها نسبت به عملکرد آقای همتی نقد دارند و فریاد استیضاح سر دادهاند، همانهایی هستند یا به همان طیف فکری وابستهاند که عامل و بانی وضع موجودند. مسئله کشور ما اصلا اقتصادی نیست که وزیر اقتصاد بخواهد با فرمولهای اقتصادی آن را حل کند.
🔴 وی افزود: «باید فکری به حال روابط خارجی و اصلاح زیرساختهای کشور داشته باشیم. تا زمانی که این مسائل حل نشود، دیگر هیچ فرمول اقتصادی نمیتواند جوابگو باشد. اگر قرار به استیضاح و پاسخگویی است باید به سالهای قبل و زمانی برگردیم که برخی میگفتند: «تحریمها بی اثر است و مسئله ما نیست»، همان افرادی که تحریمها را به سخره میگرفتند. همچنین مجلسیهایی که در دوران پیش از ترامپ در مسیر توافق و مذاکرات کارشکنی کردند و دلشان نمیخواهد برجام شکل بگیرد باید پاسخگوی رفتارشان باشند. همه این افراد عامل وضعیت موجودند. از اول انقلاب تا کنون، هرچه فرمول بود و اقتصاددانها بلد بودند، را مطرح کردهاند. عجیب است که مسئولان هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که مشکل اقتصادی نیست که بتوانیم با یک تیم اقتصادی، همه چیز را حل کنیم. اصلا دیگر فرمولی باقی نمانده است. وقتی زمین شوره زار است که نمیتوان در آن کشت و زرع کرد یا از فرمولها برای کاشت بذر کمک گرفت. به اعتقاد من اتفاقا باید به شکل رسمی اعلام شود آن تفکر تندروی اصولگرایی که مانع مذاکره، مانع حل مشکل تحریم، مانع FATF و هر ارتباط خارجی هستند، پاسخ دهند که اکنون چه باید کرد؟ آنهایی که شعار میدادند میشود بدون حل مشکل تحریم، رشد کرد و مشکلات اقتصادی کشور را حل کرد، آنهایی که نگذاشتند مشکلات کشور حل شود، نگذاشتند سرمایه گذاری در حوزه زیرساختهای برق، توسعه میادین نفتی و امثالهم انجام شوند، پاسخ دهند.»/متن کامل
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
🔴 خالص سرمایهگذاری ما منفی است
دکتر مرتضی عزتی در درباره چرایی کوچک شدن اقتصاد گفت: علت اصلی اینست که سرمایهگذاری در ایران صورت نمیگیرد و خالص سرمایهگذاری طی سالهای اخیر منفی شده است.
به گفته او، خالص سرمایهگذاری منفی یعنی اگر ۱۰ کارخانه کهنه و مستهلک میشود، نمیتوانیم به اندازه این تعداد، کارخانههای جدید جایگزین کنیم. این استاد دانشگاه، درباره علت فرسوده شدن زیرساختها بیان کرد: وقتی که ما نتوانستیم سرمایهگذاری جدیدی داشته باشیم، طبیعتا نوسازی صنعت و زیرساختها انجام نمیشود. وقتی پول و سرمایه و سرمایهدار و سرمایهگذار در کشور وجود نداشته باشد و همهچیز دست دولت باشد و دولت هم همهچیز را تحت کنترل خود گرفته و با رانت و غیره هدر میدهد، بخش خصوصی نمیتواند سرمایهگذاری کند و نمیتواند سرمایه مستهلک خود را جایگزین کند.
او با تاکید بر اینکه وقتی که وضع اقتصاد خراب باشد حتی خود دولت هم نمیتواند به اندازه کافی سرمایهگذاری کند، ادامه داد: برخی بخشهای خاص از دولت مانند صنایع پتروشیمی و نفت رشد خوبی داشتهاند اما همه این رشد تحت نفوذ و رانت قدرت مدیریتی و اعمال نفوذ در سیاستگذاری بوده است نه اینکه واقعا وضع اقتصاد ما بهبود پیدا کرده باشد. این افراد صاحب رانت، تصمیمگیریها را طوری تنظیم میکنند که برای بخشهای خود مانند پتروشیمی و نفت و صنایع فلزات در اقتصاد کشور رشد حاصل شود اما بقیه بخشها متضرر میشوند.
قدرت خرید مردم برای کالاهای اساسی در 12 سال اخیر حتی کمتر از نصف شده است. اقتصاد خانوار، به ویژه اقتصاد خانوار حقوق و دستمزد بگیر، بیشتر کاهش پیدا کرده و کوچک شده است یعنی قدرت خرید مردم، به ویژه در گروه حقوقبگیران به شدت افت کرده است
برخی ناآگاهانه یا مغرضانه مانع سرمایهگذاری خارجی میشوند
این اقتصاددان علت اصلی کوچک شدن اقتصاد را نبود سرمایه در کشور دانست و درباره عدم سرمایهگذاری عنوان کرد: گروههایی هستند که نمیگذارند بخش خصوصی در ایران سرمایهگذاری کند و محدود بودن سرمایه داخلی این الزام را به اقتصاد تحمیل میکند که به سمت سرمایهگذاری خارجی برویم.
عزتی افزود: همچنین گروههایی هستند که نمیگذارند سرمایهگذار خارجی در ایران سرمایهگذاری کند. این کار یا از کجفهمی آنهاست یا مغرضانه این کار را میکنند اما به هر دلیل، مانع سرمایهگذاری خارجیهایی میشوند که میخواهد در ایران سرمایهگذاری کند و اقتصاد کشور زیان بسیار زیادی از این کار میبیند.
او به لغو قرارداد کرسنت اشاره کرد و گفت: این قرارداد میتوانست سرمایه خوبی وارد ایران کند و سرمایهای که وارد ایران میشد میتوانست بخش
قابل توجهی از آن حوزه فعالیتش را نوسازی کند اما عدهای جلوی آن را گرفتند؛ نه تنها این قرارداد را لغو کردند و باعث شدند این سرمایه در ایران نیاید، بلکه کشور باید میلیاردها دلار خسارت هم بابت لغو این قــرارداد بپردازد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: این عوامل باعث میشود هیچ سرمایهگذار خارجی برای حضور در ایران تمایلی پیدا نکند و در این شرایط نه تنها سرمایه کم داریم و نمیگذاریم سرمایه خارجی ورود کند بلکه حتی کاری کردیم که سرمایهگذار خارجی هم از ایران فرار میکند.
عزتی همچنین بیان کرد: فرار سرمایههای داخلی هم به شدت بالا رفته و وضع به صورتی شده است که سرمایهگذار خارجی که به ایران نمیآید، سرمایهگذاران خارجی هم که قبلاً در ایران بودند داراییهای خود را میفروشند و خارج میشوند. سرمایهگذاران داخلی هم با داراییهایشان فرار میکنند.
او تاکید کرد که این شرایط مهمترین عامل کوچکی اقتصاد، از نظر تئوریهای علم اقتصاد و واقعیتهای موجود کشور است. برخی صنایع ما با تکنولوژی 50 سال پیش کار میکنند/متن کامل
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
دکتر فرهاد نیلی، هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف و از مدیران ارشد سابق بانکی
Читать полностью…📂اگر میخوای انگلیسی رو شروع کنی و 6️⃣ ماهه پروندهاش رو ببندی عدد 6️⃣ رو به آیدی زیر بفرست⬇️
http://T.me/Reza_Arashnia_admin
💠 با ادامه روند رشد موجودی سرمایه خالص در دهه ۱۳۹۰، رشد اقتصادی ۸ درصدی در دسترس نخواهد بود
▫️طبق داده های رسمی بانک مرکزی، رشد موجودی سرمایه خالص در دهه ۱۳۹۰ به شدت کاهش یافته و از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲ اطراف صفر بوده است.
▫️شواهد تاریخی و مدل های اقتصاد سنجی برآورد شده در اقتصاد ایران نشان می دهند موجودی سرمایه یکی از عوامل بسیار موثر بر رشد بلندمدت است.
◽️اگر رشد ۸ درصدی بلندمدت می خواهیم لازم است روند رشد موجودی سرمایه متحول شود و البته این تمام لوازم مورد نیاز نیست. این نیازمند رشد سرمایه گذاری سالانه بیشتر از ۸ درصد است که خود لوازمی دارد.
علوی راد / کانال نگاه اقتصادی
۱۲/بهمن/۱۴۰۳
✅ @AlaviRad_Economics
تلاش روباه در دام یک استخر کشاورزی، برای خروج همزمان با موسیقی معروف پلنگ صورتی، و تداعی صحنه های طنز آن انیمیشن، اما خوب که دقت کنی مگر روباه چندبار تلاش کرد تا یاد گرفت؟ هوش روباه واقعا قابل توجه است، اصلا قصد ندارم به سبک دوست عزیزم، دکتر پیمان جان مولوی(😉) اشاره کنم به کسانی که به قعر بازار بی سود یک سهام خاص سر میخورند و راه خروج را بلد نیستند، یک پرسش:
اصول اقتصاد رفتاری قادر به تحلیل بازار ایران است یا اقتصاد سیاسی( بخوانید اقتصاد رفاقتی و ذینفعانه)
جواب سوال رو میدونین یا نه فرقی نداره، حتما برنامه جذاب و جدید رینگو ساخته و پرداخته سعید خان پاک رو از نماوا، ببینین
#اقتصاد_رفتاری
#بازار_خرس
#بازار_گاو
#نماوا
🟣 ناتوانی خودشان در مدیریت ارز را به ۸۵ میلیون نفر تحمیل میکنند
🟣دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان: یکی از مسئولین اقتصادی دلایلی را برای افزایش نرخ ارز برشمرد که حاکی از ناتوانی مسئولان در مدیریت ارزی بود.
مطلب مرتبط: چرا نرخ ارز در بلندمدت افزایشی خواهد بود؟
♦️ کانال تخصصی اقتصاد
🔴 دکتر سوری در مناظره مثال جالبی می زند
نرخ ارز مانند مردیست که در دشتی حرکت میکند و سگش در کنارش با نقطه ثقل مرد بصورت نامنظم پرسه میزند!
دولت با سیاست مقطعی میتواند حداکثر محدوده پرسه سگ را کنترل کند،
اما مسیر اصلی حرکت مرد که همان نرخ ارز بلندمدت است وابسته به اختلاف تورم و ppp است
پس در بلندت مدت علت گرانی ارز یا همان کاهش ارزش پول ملی را در اختلاف تورم پیش آمده که برامده از نقدینگی و خلق پول است جستجو کنید!
مطلب مرتبط: چرا نرخ ارز در بلندمدت افزایشی خواهد بود؟
♦️ کانال تخصصی اقتصاد
🔴 خطرسرمازدگی حکمرانان
🔵 دکتر مسعود نیلی
طی چند ماه اخیر، تعدد و تنوع مشکلات بزرگ بهشدت افزایش پیدا کرده و از مرحله نگرانی عبور کردهایم. آنچه درباره وقوع آن در آینده هشدار داده میشد، در زمان حال محقق شده است. در اینجا به فهرستی از این مسائل اشاره میکنم:
مسائل خارجی:
احتمالا ترامپ محدودیتهایی را که در دوره بایدن در زمینه صادرات نفت کشور کاهش پیدا کرده بود، تشدید کند و بازار ارز و بودجه و تولید و تورم ما را تحت تاثیر جدی قرار دهد.
همچنین در صورت تحقق مکانیزم ماشه، وضعیت سال آینده دشوارتر هم خواهد شد.
اتفاقاتی در خاورمیانه، باعث رودررویی مستقیم نظامی بین ما و رژیم اسرائیل شده که مطمئنا، پیامدهای اقتصادی تعیینکنندهای خواهد داشت.
تحولات سوریه نیز، احتمالا رابطه ایران و ترکیه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
مسائل اقتصادی:
بحران انرژی، در شرایطی که دمای هوا هنوز کاملا زمستانی نشده، نیمی از کشور را به تعطیلی کشانده است.
آلودگی هوا، که برآمده از اقتصادی است که در تولید درجا میزند؛ در حال تخریب حال و آینده کشور است و بیرحمانه نسلکشی میکند.
فرونشستهای خاک، آینده سرزمینی ایران را در معرض تخریب قرار داده است.
ابعاد کسری بودجه برای دولتی که در درون خود، بار سنگین ورشکستگی نظام بازنشستگی را هم به دوش میکشد، هشداردهنده است.
در نهایت نوسانات بزرگ و مخرب بازار ارز، همراه با تورم بالا، علامت بیثباتی و عدم قطعیت میدهد.
مسائل اجتماعی:
افزایش ۱۰میلیونی به جمعیت زیر خط فقر که در سالهای اخیر اتفاق افتاده، واقعهای بسیار مهم است. پیامد این اتفاق بزرگ را میتوان در اعتیاد و طلاق و وقوع انواع جرمها دید.
انتشار اطلاعاتی درباره فساد در زندگی مقامات کشور یا فرزندان آنها، در کنار بنگاهداریهای رانتی غیرخصوصی و غیردولتی، همراه با فشارهای سنگین اقتصادی به زندگی مردم، بنیان سرمایه اجتماعی نظام حکمرانی را از این هم سستتر میکند.
گسستهای اجتماعی- فرهنگی موجود میان جامعه بهویژه در میان جوانان، کاملا هشداردهنده و آتش زیرخاکستر است.
جمعبندی
از نظر نگارنده، بزرگترین آفت نظام حکمرانی ما، وجود تحلیلهای متفاوت راهبردی، همراه با دادن وزنهای کاملا متفاوت به موضوعات، در میان مقامات اصلی تصمیمگیرنده کشور است.
نظام سازمانی حکمرانی در کشور ما طوری است که مرکز و نهادی برای بررسی یکجای همه این مسائل در آن پیشبینی نشده است.
فهرست ذکرشده در این نوشته، به معنی واقعی کلمه، لرزه بر اندام انسان میاندازد و خواب را از چشمها میرباید. هر مقام مسوولی تا مطمئن نشود که چگونگی عدم مواجهه با برخی از موارد از طریق دور راندن آن و چگونگی مواجهه با برخی دیگر از طریق عبور از آن مشخص شده است، نباید آرام گیرد.
اما پررونقترین بازار در کشور ما، همچنان، بازار دعواهای سیاسی است. در میانه این همه مشکلات هولانگیز، گروهی، همه تلاش خود را صرف ترغیب تصمیمگیرندگان به افتادن در عرصه درگیریهای نظامی میکنند.
گروهی دیگر، در تلاش برای برکناری فلان مقام مسوول و استعفای فلان مقام دیگر مسوول هستند و عدهای دلواپسِ تاخیر در ابلاغ قانون حجابند.
از طرف دیگر، در سطوح بالای دولت، هنوز راجع به رشد ۸درصدی و اجرای برنامه هفتم صحبت میشود و مجلس با جدیت در حال بررسی بودجهای است که احتمال محقق شدن فروض اصلی آن بسیار پایین است.
شدت دور بودن دغدغههای اکثر حکمرانان ما از مسائل مهم ذکرشده بعضا به اندازهای است که گویی آنها در کشوری دیگر مسوولیت دارند.
سیاستمداران ما شبیه به کوهنوردانی شدهاند که در سرمای کوهستان، گرفتار سرمازدگی شدهاند و در پی آن، به خواب رفتهاند. مردم حق دارند بدانند که نظام تصمیمگیری برای مواجهه با شرایطی که احتمال وقوع آن بسیار زیاد است و زندگی آنها را کاملا تحت تاثیر قرار میدهد، چه برنامهای دارد.
اگر به همین صورت پیش برویم، جامعه دچار پاندمی یأس خواهد شد. لحظه به خواب رفتن در حالت سرمازدگی، مرگ قطعی را در پی خواهد داشت.
♦️ کانال تخصصی اقتصاد
🔵کانال منتخب امشب👇👇
بیا اینجا هر روز تست انگلیسی بزن🌟
/channel/QuizEnglishClub