اگه کتابی رو که میخوای توی قفسه نمیبینی، بنویسش!📝 گنجینهی توصیههای نویسندگی، ایده، اصطلاحات داستاننویسی، فراخوان ادبی، نقد و... برای نویسندهها.📚 ✒| تبلیغات: @benevis_s_ads ✒| درباره بنویس:️ @benevis_s_in ✒| ارتباط: @TheAdmin_Here
سد نویسندگی یعنی:
دوستهای خیالیت دیگه باهات حرف نمیزنن😔😂
#توییت📝
✏️ @benevis_s
برای داشتن پیرنگی خوب، ترتیبی دهید که هر شخصیت در داستان طالب چیزی باشد و آن را دنبال کند.📖
📘|• همانطور که کورت ونهگات در جملهای مشهور گفته است: هر شخصیت در رمان باید چیزی بخواهد، حتی اگر فقط یک لیوان آب باشد.
📗|• انگیزه شخصیتها بخش مهمی از طرحریزی رمان است. اگر شخصیتهایتان انگیزههای واضحی دارند، به ناچار به سمت سرنوشتی محتوم، و وقایع اصلی داستان کشیده میشوند، و کمتر به دام خردهروایتها میافتند.
📒|• به عنوان مثال، اگر دو شخصیت اشتیاقی سوزان به حفظ قدرت و تصاحب تاج و تختی واحد داشته باشند، در نقطهای از داستان با هم رو در رو میشوند.
📕|• برای طرحریزی خوب، هر جا شخصیتی را معرفی کردید، هدف اصلی او را بدانید. اینطور شخصیتهای مشخص و برجستهای خلق کنید؛ نه شخصیتهایی که بیهوده و بیهدف، اینجا و آنجا به داستان وارد میشوند، یا از آن خارج میگردند.
✏️ @benevis_s
نمیتوانیم خودمان را بتکانیم و دوباره بایستیم و اگر بتوانیم، آنی نیستیم که قبل از آوار بودهایم.
📚| پاییز فصل آخر سال است
👤| نسیم مرعشی
🔥| #دیالوگ
✏️ @benevis_s
مرز کمرنگ ادبیات و واقعیت در آثار نیکلای گوگول💠
💜• داستانهای نیکلای گوگول در نگاه نخست بسیار ساده و پیشپاافتاده مینمایند، اما همانطور که فئودور داستایوفسکی اشاره کرده بود، پیشپاافتادگی روزمرهی داستانهای او فریبآمیز است؛ چرا که بحرانهای نامرئی و ورطههای پنهانی زندگی را آشکار میسازند.
💙• علیرغم این سادگی ظاهری، نکات باریک و عمیق پنهان در آثار نیکلای گوگول چنان فراوان است که در نظر اول معمولاً به چشم نمیآیند.
💚• پیش از نیکلای گوگول، بین زندگی مردم از یک سو، و ادبیات از سویی دیگر، فاصلهای عمیق به چشم میخورد. در اغلب کتابها، قهرمانان و افراد برگزیده که به هر صورت امتیازی بر عامه داشتند یکهتازان عرصهی داستانها و نمایشنامهها بودند.
💛• اما نیکلای گوگول این سنت را شکست و مردم را در دل داستانها جای داد. به همین خاطر بود که مردم، خود و زندگیشان را در قصههای او باز شناختند و شیفتهی آثار وی شدند.
❤️• شخصیتهای داستانهای نیکلای گوگول نه شیطاناند و نه فرشته، بلکه آدمهایی ملموساند که به راحتی در دل مخاطب جای میگیرند.
✏️ @benevis_s
💠مقاله «چطور در ژانر داستان تاریخی بنویسیم»💠
✔️ فایل پیدیاف یکی از مقالههای کانال، با توضیحاتی درباره ژانر داستان تاریخی (Historical Fiction)، معرفی اثر و توصیههای نوشتن.
✔️ لینکهای مربوط به مقاله که در فایل قرار داده نشدند:
۶۰ ایده و موقعیت تاریخی، چیدهشده طبق خط زمانی
۵۰ ایده | ۴۲ ایده | ۱۰۰۱ ایده
کتابهای تاریخی
کانال یوتیوب تاریخی:
timelinechannel?si=9KhHXJLKVRA508QX">Timeline | weirdhistory?si=AEGorQF3k7hgui1u">Weird History
simplehistory?si=yLVh9w3EPbRoDo3m">Simple History | epichistorytv?si=klH0cgaV7z-lwaXA">Epic History
extrahistory?si=51bd0W8MyKyuHkHx">Extra History | oversimplified?si=xdKwAOlyEwrh2Iu-">Oversimplified
absolutehistory?si=guM7rDdoZDs8iTEn">Absolute History | thehistorysquad?si=5ef2A7EZR7EmeDmw">TheHistorySquad
seeuinhistory?si=OpC4GZrtUNynh4Z7">See U in History / Mythology
✏️ @benevis_s
تعرفه تبلیغات بهصرفه برای رشد کانالتون🤝
/channel/benevis_s_ads/29
(افزایش قیمت در پایان تعطیلات)
✏️ @benevis_s
💠مقاله «فن روایی مونولوگ»💠
✔️ مونولوگ یا تکگویی یکی از قدیمیترین فنون رواییه.
✔️ در این فایل درباره مونولوگ و چند نکته برای نوشتنش میخونیم.
✏️ @benevis_s
۱✨ آینهای افسونشده خودِ واقعی افراد رو نشونشون میده. درباره شخصیتی بنویس که در شبی عجیب با ترسها و ناامنیهاش درونش مواجه میشه.
۲✨ دوربینی قدیمی تصویر ارواح و خاطرات رو میگیره. درباره عکاسی بنویس که بین واقعیت و جهان دوربین گم میشه و گذشتهی این شی رو میفهمه.
۳✨ در دنیایی خیالی، خاطرهها مثل واحد پول استخراج و معامله میشن. یک خاطرهدزد کلی خاطرهی فراموششده پیدا میکنه که میتونن تاریخ رو عوض کنن.
۴✨ درباره عکسی که بالای پست فرستاده شد، بنویسید.
🔮• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° فریاد ماهیها
° تیردان
° سیب تازه
° تار عنکبوت متروک
✏️ @benevis_s
•[🥀🖤]• واکنشهای گوناگون به سوگ:
🕯● ایجاد روتین
🕯● شخصیت وسط آشوب و دگرگونی ممکنه با انجام دادن کارهای آشنا، ساده و امن آرامش پیدا کنه؛ مثلاً کار کردن، تمیزکاری، مرتب کردن تخت، کلی چای نوشیدن یا قدم زدن صبحگاه.
🌘● وانمود به اینکه همهچیز مرتبه
🌘● بسیاری از مواقع، سوگ احساسیه که همین که خاکسپاری به پایان رسید، میخوایم از بین بره و قایمش میکنیم. شخصیت داستانتون ممکنه طوری صحبت کنه انگار اتفاقی نیفتاده و همهچیز مرتبه.
🎆● انکار
🎆● بعضی از مردم واقعیت مرگ رو انکار میکنن و خودشون رو قانع میکنن که خبر ناگوار فقط شوخیه و نمیتونه واقعی باشه.
✏️ @benevis_s
✨نکتههایی برای توصیف صحنه و موقعیت داستانی✨
💜۱. خواننده فقط چیزی رو میبینه که تو بهش میگی (مستقیم یا تلویحاً). شاید تو بدونی شخصیتها توی یه کافهی شلوغ نشستن، اما خواننده تا سرنخ و توصیف نخونه، نمیفهمه.
💙۲. با سرنخهای کوچک مدام مکان و صحنه رو به خواننده یادآوری کن (مثلاً شخصیتی که قهوهش رو هم میزنه).
💚۳. شخصیتها رو مجبور نکن برای جلو بردن پیرنگ یا توضیح به خواننده، حرفهای تعیینشده بزنن. بذار مکالمه طبیعی پیش بره.
💛۴. شخصیتهای فرعی رو فراموش نکن! حتی کوچکترین کارها و رفتارها میتونه صحنه رو واقعیتر و کاملتر کنه.
🧡۵. فقط به حس بینایی تکیه نکن: به توصیف بو، صدا، بافتها و حتی مزهها بپرداز.
❤️۶. اگه جایی به مشکل برخوردی، این توصیهی قدیمی معمولاً راهحل خوبیه: خودت رو وسط صحنه بذار! صحنه رو از زاویهدید خودت بنویس، انگار که اونجا حضور داری. بعد به راحتی از زاویهدید شخصیت اصلیت بازنویسی کن.
✏️ @benevis_s
#کتاب 📚
🌀 نام: دستهای آلوده
🌀 نویسنده: ژان پل سارتر
کتاب دستهای آلوده اثری است سرشار از دیالوگهای عمیق و تکاندهنده. ماجرای داستان در منطقه ایلیریا، که در نمایشنامه به صورت یک «کشور» در نظر گرفته شده، میگذرد.
این اثر نمایشی از یک زندگی تشکیلاتی و حزبی است که در آن اعضاء حزب میبایست چنان به حزب و اهداف آن وفادار باشند که دستوراتش را بلافاصله و بدون هیچ بهانهای اجرا کنند؛ حتی اگر آن را برخلاف میل درونی و احساسات و عواطف شخصی خود ببینند.
✏️ @benevis_s
#میم📝
اونم همهش بهخاطر اینکه نمیدونن چه اسمی واسه شخصیتها انتخاب کنن.💆
✏️ @benevis_s
مردم فکر میکنن من باید آدم بسیار عجیبی باشم. درست نیست. من قلب یه پسر کوچیک رو دارم. توی یه شیشه روی میزم.
- استیون کینگ🌒
✏️ @benevis_s
🔪|• واسه جنایینویسها:
🩸|• از روی لکهی خون چه چیزهایی رو میشه فهمید؟
● نوع اسلحه
● جهت حرکت قربانی یا مظنون
● مسیر شلیک گلوله
● تعداد زخمهای قربانی
● اتفاقات رخداده در صحنهی جرم
✏️ @benevis_s
📖|• فلسفۀ گیومهگذاری
📖|• چرا و کجا باید گیومه بگذاریم؟
بهقدرِ تجربه و درکم، تاکنون برای گیومه بیشتر از یک کارکرد بنیادین ندیدهام. عملاً زمانی از گیومه استفاده میکنیم که بخواهیم «یک جزء را در میان یک کل متمایز کنیم»؛ درست مثل همین جمله که خودش مصداق خودش است. این متمایزسازی خودْ میتواند با یکی از این سه هدف نمود یابد:
۱. نشاندادنِ خاصبودنِ چیزی: اروین رومل به «روباه صحرا» شُهره بوده است.
۲. برجستهکردنِ چیزی در جمله: لطفاً «یک» لیوان بردارید.
۳. نمایاندنِ ارجاعیبودنِ چیزی: تامس فولر میگوید «امروز شاگردِ دیروز است».
تفاوت نمونۀ اول با نمونۀ دوم این است که در اولی، لفظِ «روباه صحرا» خودش کاملاً خاص است؛ ولی در دومی، لفظِ «یک» کاملاً عام است. البته ممکن است لفظی به خودیِ خود خاص نباشد، یعنی جزو اَعلام به حساب نیاید؛ اما نویسنده در آن جمله، کارکرد خاصی از آن در نظر داشته باشد و آن را در گیومه بگذارد. به این جمله توجه کنید:
اگر بخواهیم محمد زهرایی را در دو صفت بارز خلاصه کنیم، حق است که وی را «کاغذباز حرفهای» و «ذوقورز سختگیر» بنامیم.
مینویسم وگرنه خفه میشوم. نیازی جسمانی است.
📚| نیکوس کازانتزاکیس
👤| هلن کازانتزاکیس
🔥| #دیالوگ
✏️ @benevis_s
•[📚]• امروز ۱ آوریل، #زادروز «نیکلای گوگول» است؛ بنیانگذار سبک رئالیسم انتقادی در ادبیات روسی و طنزپرداز بزرگ.
•[📘]• علاقهی نیکلای گوگول به هنر و ادبیات از کودکی با خواندن نمایشنامههای کمدی پدرش شکل گرفت. پس از دبیرستان امیدوار بود شغل دولتی نان و آبداری به دست آورد، ولی مقامی بیش از کارمند ساده به دست نیاورد. با خدمت اندک در دولت، تجربیات گرانبهایی به دست آورد که بعدها مبنای بسیاری از کتابهایش قرار گرفتند.
•[📗]• وی نوشته است: «من در بازرس عزمم را جزم کردم تا تمام پلشتیهای روسیه را در تودهای گرد آورم و یکباره همهشان را به تمسخر بگیرم.»
•[📒]• برخی از نویسندگان تحت تاثیر گوگول، داستایوفسکی، ایوان تورگنیف، ایوان گنچاروف، آنتون چخوف و میخائیل بولگاکف بودهاند.
•[📕]• درباره گوگول:
خلاقیت گوگول همتراز و بلکه بالاتر از ویلیام شکسپیر است. (دی. اس. میرسکی، مورخ سیاسی و ادبی روس)
حق داریم که نیکلای گوگول را «کبیر» لقب دهیم. نام او مترادف یک دورهی تاریخی در ادبیات ماست... این مرد به راستی یکی از مفاخر است. (ایوان تورگنیف)
چندتا ایدهی غمگین (بهجز کُشتن شخصیتها)🥲🥀
۱. شخصیت مجبور شه از هدفش دست بکشه و رها کنه.
۲. یک رهبر رو مردم خودش رها کنن.
۳. شخصیت رستگار میشه، اما دیر.
۴. شخصیت اشتباه میکنه، ولی بخشیدنی نیست.
۵. عشقی یکطرفه با دوست دوران کودکی.
۶. خیانت دیدن از والدین، خواهر و برادر، یا فرزند.
✏️ @benevis_s
•[🎨]• در این پست توضیح دادیم که کاسپلی چیه.
•[🎭]• اینم از چندتا کاسپلی خلاقانه از شخصیتهای مختلف انیمه، انیمیشن، کمیک، سینما و سریال! کدومها رو میشناسید؟
✏️ @benevis_s
حتی اگه میدونم جایی که میرم اصلاً وقت واسه کتاب خوندن نیست، بازم محض احتیاط یه کتاب میبرم:>>
#توییت📝
✏️ @benevis_s
🎵|• #موسیقی
گیتار آرام و صلحآمیز، اثر هنرمند دنیادیده و متبحر✨🎸
✏️ @benevis_s
#تمرین شاعری✍
🖌|• در شعری آسمان آبی رو از زاویهدید یک ابر توصیف کن.
📝|• شعری بنویس و در اون خودت رو توصیف کن، اما هیچکدوم از توصیفاتت درست نیستن.
✏️ @benevis_s
چطور درد رو بنویسیم؟⚡️🩸
🔪|• ۱. در پاراگرافهای طولانی توصیف و تشریح نکنید.
🔪|• با اینکه وسوسهانگیزه، زیاد نوشتن باعث نمیشه خواننده فکر کنه درد خیلی شدیده؛ بلکه قوی نوشتن این حس رو القا میکنه. پاراگرافهای دراز ممکنه خستهکننده از آب دربیان و رد بشن.
🔪|• مخصوصاً وسط صحنهی زد و خورد یا نبرد که بهتره سرعت پیشروی صحنه بالا باشه، توصیفهای طولانی و پرشاخوبرگ ضروری نیست. هنگام توصیف درد، کیفیت مهمه نه کمیت.
💉|• ۲. دردِ دقیق و درست رو توصیف کنید.
💉|• نیازی نیست درد بعضی جراحتها رو با مبالغه و آب و تاب توصیف کنید. شاید چون تا حالا اون درد رو تجربه نکردید، حدس بزنید چه حسی داره و حدستون زیادی دردناک باشه. مثلاً یک مشت معمولی اونقدرها دردناک نیست؛ نیازی نیست دردش مثل درد شلیک گلوله توصیف بشه (البته محل ضربه و قدرت ضربه هم مهمه).
💉|• برای توصیف درد یک جراحت، این نکتهها رو مد نظر داشته باشید:
● با چه ابزاری آسیب زده شده؟
● آسیب کجاست؟
● چه مدته که شخصیت آسیب دیده؟
● جراحت چقدر عمیقه؟
● ضربه چقدر شدید بوده؟
● آیا آسیب موجب چیز دیگری مثل ضربه مغزی، تشنج، استفراغ، سرگیجه، عفونت و خونریزی داخلی یا خارجی شده؟
💉|• همچنین بد نیست درباره آناتومی بدن و جریان خون و محل رگها اطلاعات کسب کنید. این طور میفهمید که مثلاً از زخمِ گونه کمتر از زخمِ مچ خون میاد. همچنین رنگِ خونِ سرخرگ و سیاهرگ کمی فرق داره. (تصویر در بخش دیدگاهها)
⚰|• ۳. جراحتهای مختلف، دردهای گوناگونی دارند.
⚰|• حس مشت خوردن، سیلی خوردن، بازوی شکسته و خنجر خوردن همه با هم فرق دارن. سقوط از ارتفاع و گاز سگ دو درد متفاوتاند. اینجا فهرست مختصری از انواع رایج دردها داریم:
🔨• ضربه:
🔨• حس: تیر کشیدن، بیحسی، درد مداوم، گزگز و زقزق
🔨• آثار: استفراغ، ورم، کبودی، شکستگی استخوان، بیهوشی، سرگیجه، ضربه مغزط، خونریزی داخلی، مرگ.
🗡• زخم تیغ:
🗡• حس: گزش، سوزش
🗡• آثار: خونریزی (میتونید نگاهی به آناتومی جریان خون بدن بندازید)، سرگیجه بهخاطر از دست دادن خون، عفونت اگر به زخم رسیدگی نشه، بیهوشی، مرگ.
🔫• شلیک گلوله:
🔫• حس: بسته به نوع گلوله و فاصلهی شلیک و محل زخم دردناکه، بهتره تحقیق کنید.
🔫• آثار: خونریزی، سرگیجه، عفونت، مرگ.
🪓|• کارهایی که شخصیت آسیبدیده ممکنه انجام بده:
● نفسهای سنگین، خشن و ناهنجار
● لهله و نفسنفس زدن
● برآوردن صدا از روی درد: آخ، ناله، مویه، خرناس، غرش، داد و فریاد، جیغ، ضجه و فغان
● گریه، اشک ریختن، هقهق
● به هم ساییدن دندانها
● فشار دادن زخم برای جلوگیری از خونریزی
● از کار افتادن چشمها (دیدِ تار و نوسانی، اطراف چرخان و گردان، نقطهنقطههای سیاه)
● لرزیدن
● زنگ زدن گوش (مثلاً از صدای بلند شلیک گلوله)
🩸|• آرشیوهای مفید:
نوشتن صحنههای مبارزه
نوشتن صحنههای زد و خورد
✏️ @benevis_s
من: خدایا این شخصیت چقدر عوضیه و ادا میاد و تیکه میندازه!
دوستم: یعنی ازش بدت میاد؟
من: نه بابا شخصیت موردعلاقهمه.
#توییت📝
✏️ @benevis_s
🔖 با هنر و عشق، بوکمارکهای خاصتو میسازم!
📕 از پینترست به دل صفحات کتابهات!
🚀 چاپ عالی و ارسال بدون معطلی...
🆔 @KhaterehNeshan
— 📌 یادگاری از لحظههایت، با هر کتاب! —