شناسایی منابع و مآخذ مربوط به تاریخ اجتماعی زرتشتیان و ذکر مطالب محققان و پژوهشگران تاریخ کیش زرتشتی. ارتباط با مدیریت کانال: @aDaryosh مسئول تبادلات کانال: @Kardarigan_respendial
زوال مملکت در چه چیز است؟
#کتاب_مرجع
#ساسانی
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
حکایت
آوردهاند که نوشیروان از موبد موبدان پرسید که، «زوال مملکت در چه چیز است؟» گفت: «اوّل، در پوشیدن خبرها از پادشاه. دوم، در تربیت مردم فرومایه. سوم، در ظلم عمّال۔»
نوشیروان گفت: «به چه دلیل این سخن میگویی؟»
جواب داد که:
مردم دون و رذل چون تربیت یابند، در جمع کردن مال حریص باشند و به هرکس طمع کنند و اکابر و اشراف نشناسند و حرمت مردم بزرگ نگاه ندارند؛ و دلهای خلایق به سبب این اخلاق رنجیده شود و هر آیینه همّتها برگمارند تا از وی خلاصی روی نماید و از اینجا گفتهاند: «تنزّل الدّولة بارتفاع السفلة.» یعنی: «چون سفله را ترقّی و ارتفاع حال روی دهد، دولت روی در تنزّل نهد.» دیگر، چون عمّال بر رعیّت ستم کنند، نیّتهای ایشان با پادشاه بد شود و از زراعت و عمارت ملول و متنفّر گردند و مداخل سلطان کم شود و علوفه به لشکر کم رسد، و چون لشکر علوفه نیابند سر از خدمت برتابند و اگر دشمنی پدید آید و کار وی اندک بود، جهدی نکنند و به این جهت ملک از دست برود.»
نوشیروان موبد را ثنا گفت و فرمود تا این کلمات را به آب زر نوشتند. (ص ۵۶۲-۵۶۳)
مأخذ: محقق سبزواری، محمّدباقر بن محمّدمؤمن. . روضةالأنوار عباسی (در اخلاق و شیوه کشورداری). مقدمه، تصحیح و تحقیق اسماعیل چنگیزی اردهایی. تهران: مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب. سال ۱۳۷۷
@atorshiz
مردم تا به کی تحت فشار و سرکوب باشند، همه جا تاریکی است و خون. توان ناپذیر است...!
#فیلم
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
میر قضبها مرا متهم به توطئه چینی نمودند و من نیز اقرار می نمایم، من به گناه توطئه دست یازیدم. من در قلب و اندیشه خود ایده آل ها را جست و جو کردم ایده آل هایی چون برقراری عدالت، آزادی، عفو عمومی، حرمت قانون را داشتن تا رسیدن به خواسته مردم، یعنی خوشبختی و سعادت، این گناه است، آری آری اگر شما چنین اندیشه ای را گناه می انگارید حق است و من اقرار به گناه می نمایم، جرم من این است: اندیشیدن به ایدهآل ها. لیکن گناه بزرگ من این است که در قلوب مردم جای دارم، در حالی که اینان می خواهند انسان ها در تاریکی بِزییَند، افکارشان را سرکوب نمایند تا به پیری برسند، اگر می خواهید زنده بمانید در انزوا باشید. این قانون جدیدی است که اینان آوردند. یکی از این قانون ها که در هیچ کجا ثبت نشده می گوید: بدبخت انسانهای محبوب، پایدار آدمهای خود رای و مستبد کسانی که نسبت به شما و افراد جامعه ترحم ندارند، عبوسند و پایان خود ساخته. برای چه به عوض بخشیدن محکوم می کنید. بِکُشیم به از آنکه نجات دهیم. این سرهای بی گناه تا کی بایستی به تیغ گیوتین سپرده شود و چه زمان خود را طهیر می سازید. مردم تا به کی تحت فشار و سرکوب باشند، همه جا تاریکی است و خون توان ناپذیر است.و من اندیشیدم که می توان سدی بر این سیلاب مهیب خون ایجاد نمود ،همه جا خون جاری است حتی در قلب و چشم مردم. لیکن اینجا چشم منجمدی را می بینم که در آنها مرگم را می خوانم مرگم را که پیش از آغاز و انجام این دادگاه فرمانش صادر شده. با خود می اندیشم که عدالت کجا آغاز شد و چه وقت، از آن روز که آدمکشی را نفی نمودم نقاب داران و آزادی خواهان دروغ پرداز وسوسه شدند. زنجیرهای اتحاد ما را گسستن برای رسیدن به اهداف پلیدشان، شقاوت آوررند و خیانت. به نام بقای جمهوری به دغل بازان فرمان دادند رقیبان را بدرید و بدینسان این انقلاب به بیراهه رفت. همه را به گیوتین سپردند تا باز دیکتاتوری ابقاء شود هر آنچه داشتیم، هر کس معترض شد که برای چه، گفتند که بمانید، بکشید. ما برای چه انقلاب کردیم فوکیه، برای حفظ فضیلت انسانها. اما شما خون می طلبید خون می خواهید. مردم می دانند که انقلاب مصائبی دارد و به جان خریدارند لیکن نمی توانند خواسته های انجمن شیاطین را به جمهوری پیوند زنند.(بخشی از سخنان دانتون در دادگاه)
@atorshiz
توضیحات مختصری درباره فیلم دانتون (انگلیسی: Danton)
#فیلم
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
فیلم با این جملات اغاز میشود:
«از ۱۰ اکتبر ۱۷۹۳ حکومتی در فرانسه برقرار شد که از سلطنت سلاطینِ متمرکز، استبدادی تر و مطلق العنان تر به شمار می آمد. "آلبر ماله"»
«عموماً درباره ناکام ماندن انقلاب فرانسه کمتر به ریشه و اصل آن توجه می شود تا مردم از اعمال فراماسون ها که بنابر اصل کتمان اسرار، محرمانه مانده است آگاه شوند. آنها نمیگذارند فاش شود که چگونه در انقلاب فرانسه دست پرورده ها در تدارک مصیبت های عظیم و جانسوز بودند. "موریس پالیمر"»
«آنچه افراد را تشنه ورود به انجمن فراماسونری می کرد، بی خبری از اسرار درونی و استفاده های سیاسی و اقتصادی بود. نویسندگانی مانند مونتسکیو، روسو، و ولتر، همچنین سران انقلاب فرانسه مانند میرابو، دانتون، دمولن، و روبسپیر همگی فراماسون بودند. "پل نراس"»
فیلم با این جملات به پایان می رسد:
«مردان انقلاب فرانسه اکثراً از انتقام جمعیت در امان نمانده، جان باختند. چهار ماه پس از اعدام دانتون و یارانش، روبسپیر نیز به دستور هواداران خود در یک شب بارانی به گیوتین سپرده شد (یعنی در دومین سال جمهوری). یکسال بعد قانون اساسی سال اول تغییر یافته، قانون اساسی سال سوم وضع گردید، کنوانسیون منحل شد و حکومت پنج نفره هیئت مدیره بر سر کار آمد، و سر انجام جمهوری که با خون ریزی و وحشت و ترور اداره می شد پس از عمر کوتاهش بوسیله کودتایی از بین رفت و امپراتوری مستبد ناپلئون بر سر کار آمد. در طی یک قرن چهار انقلاب صورت گرفت، لیکن هرگز آمال مردم به دلیل روابط و جو ناسالمی که دست اندر کاران حکومت فرانسه گرفتار آن بودند تحقق نیافت.»
@atorshiz
مملکت رو تعطیل کنیم، دارالایتام دایر کنیم درست تره. مردم نان شب ندارند.
#فیلم
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
حاجی واشنگتن فیلمی از علی حاتمی است که در سال ۱۳۶۱ در ایران ساخته شد و همان سال توقیف شد. فصل قربانی کردن گوسفند در حاجی واشنگتن یکی از تأثیرگذارترین سکانسهای سینمای ایران و از برجستهترین نقطههای کارنامهٔ بازیگری زنده یاد عزتالله انتظامی است.
@atorshiz
ایرانی که پنج تومانش يک تومان محل دیگری است چگونه می تواند زیست نماید.– ۱۳۱۵ ه.ق.
#سفرنامه
#قاجار
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
امروز بعد از ظهر وارد نیویارک شدیم. از دهنهای که کشتی وارد میشود دو قلعه خیلی محکم دو طرف دهنه بنا نمودهاند. همچنین هیکل آدمی را از چدن ریختهاند وسط آن تنگه نصب نمودهاند که یکدستش را بلند نموده است. در تمام خیابانها گاری الكتريک حرکت می کند. اینجا از هر نقطه بهر نقطه که شخص با این گاریها برود اعم از اینکه پنج فرسخ یا چند قدم باشد نرخش مطابق نیم قران ایران است. فقط چیزیکه در این شهر ارزانست همین یکیست. قران لندن یکی دو قران و نیم ایرانست و قران اینجا یازده قران ایرانست. در تمام خیابانها ستون آهنی زده و روی آنها پل بستهاند. متصل گاری آتشی از بالا و گاری الكتريک از زیر آن حرکت میکند و متصل مردم در حرکتند. گاری آتشی که از بالای شهر می گذرد و گاری الكتريک زمینی بخط مستقیم در خیابانها حرکت می نماید. باغ عمومی بسیار بزرگی دارد که در دامنه کوه واقع است خیلی زحمت کشیدهاند تا این جنگل و کوه را باغ ساختهاند. می گویند پنجاه میلیون تومان مخارج این باغ شده است در حقيقت يک كوه را باغ ساختهاند. این همه پول خرج کردهاند برای حسن تقی جعفر رضا که عصرها بروند گردش نمایند. در این میهمانخانه که من هستم اطاق نمرهٔ ۵۶۴ است. در هر اطاقی طناب محکمی موجود و نوشتهاند اگر عمارت آتش بگیرد طناب را گرفته بخیابان سرازیر شوید. اکثر عمارات بلندش پله آهنی دارد بخيابان معلوم میشود خیلی زود آتش میگیرد. اطاق کوچکی را اجاره کردهام. شبی يک قران پول اینجا که یازده قران ایران باشد. این مملکت گرانی نیست پول ماها گداست. چهار به غروب رسیدم تا مغرب چهار قران اینجا مخارج لازم شد که مساوی با چهار تومان و نیم پول ایرانست. مثل فلان پینهدوز دهات پست که بطهران بیاید و در مهمانخانه پرسو منزل نماید حال ایرانی کمپول در این جاها همین است. چنان چه در لندن یکی از ایرانیها که در مهمان خانه منزل داشت و مطلع از قیمت و نرخ نبوده و بعد از پانزده روز صورت حساب میهماندار یکصد و پنجاه تومان ایران شده بود.
ایرانی که پنج تومانش يکتومان محل دیگری است چگونه تواند زیست نماید.(ص ۶۶_۶۷)
مأخذ: صحافباشی تهرانی، ابراهیم. سفرنامۀ ابراهیم صحافباشی تهرانی. به اهتمام محمد مشیری. تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران. سال ۱۳۵۷
@atorshiz
این مملکت گرانی نیست پول ماها گداست! – ۱۳۱۵ ه.ق.
#سفرنامه
#قاجار
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
امروز بعد از ظهر وارد نیویارک شدیم. از دهنهای که کشتی وارد میشود دو قلعه خیلی محکم دو طرف دهنه بنا نمودهاند. همچنین هیکل آدمی را از چدن ریختهاند وسط آن تنگه نصب نمودهاند که یکدستش را بلند نموده است. در تمام خیابانها گاری الكتريک حرکت می کند. اینجا از هر نقطه بهر نقطه که شخص با این گاریها برود اعم از اینکه پنج فرسخ یا چند قدم باشد نرخش مطابق نیم قران ایران است. فقط چیزیکه در این شهر ارزانست همین یکیست. قران لندن یکی دو قران و نیم ایرانست و قران اینجا یازده قران ایرانست. در تمام خیابانها ستون آهنی زده و روی آنها پل بستهاند. متصل گاری آتشی از بالا و گاری الكتريک از زیر آن حرکت میکند و متصل مردم در حرکتند. گاری آتشی که از بالای شهر می گذرد و گاری الكتريک زمینی بخط مستقیم در خیابانها حرکت می نماید. باغ عمومی بسیار بزرگی دارد که در دامنه کوه واقع است خیلی زحمت کشیدهاند تا این جنگل و کوه را باغ ساختهاند. می گویند پنجاه میلیون تومان مخارج این باغ شده است در حقيقت يک كوه را باغ ساختهاند. این همه پول خرج کردهاند برای حسن تقی جعفر رضا که عصرها بروند گردش نمایند. در این میهمانخانه که من هستم اطاق نمرهٔ ۵۶۴ است. در هر اطاقی طناب محکمی موجود و نوشتهاند اگر عمارت آتش بگیرد طناب را گرفته بخیابان سرازیر شوید. اکثر عمارات بلندش پله آهنی دارد بخيابان معلوم میشود خیلی زود آتش میگیرد. اطاق کوچکی را اجاره کردهام. شبی يک قران پول اینجا که یازده قران ایران باشد. این مملکت گرانی نیست پول ماها گداست. چهار به غروب رسیدم تا مغرب چهار قران اینجا مخارج لازم شد که مساوی با چهار تومان و نیم پول ایرانست. مثل فلان پینهدوز دهات پست که بطهران بیاید و در مهمانخانه پرسو منزل نماید حال ایرانی کمپول در این جاها همین است. چنان چه در لندن یکی از ایرانیها که در مهمان خانه منزل داشت و مطلع از قیمت و نرخ نبوده و بعد از پانزده روز صورت حساب میهماندار یکصد و پنجاه تومان ایران شده بود.
ایرانی که پنج تومانش يکتومان محل دیگری است چگونه تواند زیست نماید.(ص ۶۶_۶۷)
مأخذ: صحافباشی تهرانی، ابراهیم. سفرنامۀ ابراهیم صحافباشی تهرانی. به اهتمام محمد مشیری. تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران. سال ۱۳۵۷
@atorshiz
نسخه برای نابودی وطن!!!
#سفرنامه
#قاجار
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
بگیرند ریشه استبداد و بیخ بیداد،
شكوفه اسارت و گل حقارت،
دانه ظلم بیحد و تخم جور بیعدد،
تعدی نمایان،
تخطّی بیپایان،
مداخله نكردن ملّت،
تعدی حكومت،
مجبور نمودن ملت را در اطاعت،
سلب امنیت،
بردن ثروت،
ربودن طاقت،
جلوگیری از علم و معرفت،
مضایقه از تعلیم حكمت و صنعت،
منع جراید،
سدّ باب معارف و مدارس،
كشیدن به قید غلامی و بستن به رشته بندگی،
علما را تبعید نمودن،
صلحا را شهید كردن،
معدوم نمودن دانایان،
و تسلّط خائنان و بیگانگان،
ظاهر نمودن مصایب هولناك،
افتتاح شیركخانه و تریاك،
بردن آسایش،
تقویت فواحش،
ندادن مواجب،
تسلّط اجانب،
گرفتن مالیات،
صرف لهویات،
نرسیدن به عرایض،
ترك فرایض،
پریشانی حالات،
از هریك از اینان خرواری گرفته و به ضرب چماق، در هاون نفاق كوبیده و به آب مخالفت، در دیگ مجادلت به آتش مخاصمت جوشانیده و به زهر غضب آمیخته، در شراب غفلت و جهالت شیره كشیده و «من حیث المجموع» در كامش ریخته، مراد حاصل گردد.
و غذایی از خون جگر و اشك بصر و شكستگی حال و پریشانی احوال و شدت هموم و كثرت غموم، برایش ترتیب داده، میل نماید.
اگر به این معالجه مرض این بیچاره رفع نشد، چون هزار سال این مرض طول كشیده و خون در بدنش فاسد گردیده، ما را قصدی جازم و او را فصدی لازم است كه با نیشتر تیغ تیز و گلوله آتش بیز، تقلیل در خون و انعدام در جانش بشود تا آسوده گردد. (ص ۲۱۵_۲۱۶)
مأخذ: طهرانی، مصطفی. سفرنامه گوهر مقصود. به كوشش زهرا میرخانی. تهران: مركز پژوهشی میراث مكتوب. سال ۱۳۸۱
@atorshiz
طراح صحنه فیلم گلادیاتور یا نمیدانسته چه کار میکند یا داشته شوخی میکرده است. در چادر مارکوس اورلیوس امپراتور روم، سردیس مهرداد ششم یکی از بزرگترین دشمنان روم وجود دارد حاکم ایرانی که تمام رومیها را در آناتولی و قاره آسیا نسلکشی کرد. همچنین، سردیسی از امپراتور سپتیموس سوروس وجود دارد درحالی که او یک دهه بعد به سلطنت رسیده است. سوروس فردی هست که در دوره اشکانیان تیسفون را گرفت و تمام مردان شهر را کشت و زنان و کودکان را به بردگی برد.
#پونتوس
#مهردادیان
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
@atorabanorg
ایران کنونی بسیار فقیر و مردمش در مضیقه و بی پولی هستند(۱۲۱۹ _ ۱۲۲۱خورشیدی_در زمان محمد شاه قاجار)
#سفرنامه
#قاجار
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
در زمان قدیم ایران ثروتمند و ايرانيان غنی و تجملی عالی می داشتند، کلیه طبقات بَشاش و سر حال بودند، زیرا عایدی وافر به دستشان می آمد.محصولات ایران در بسیاری از بازارهای عالم بفروش میرسید،اما ایران کنونی و ساکنینش بیچاره و در راه تجمل و ثروت رنج فراوان می کشند، افسوس که مجاهدتشان بی فایده و نفعی نمی برند.نه تنها حمله و هجوم خارجیان ایران را تباه ساخته بلکه طمع تجار خارجی یعنی به چنگ آوردن پول ایرانی به دست خود باعث شده روز به روز ایران بیچاره تر و مردمش فقیر تر گردند.پولش کم بازارهایش بی رونق و کساد و معاملاتش کم است، معاملات بدون سند انجام می گیرد و نسیه معنایی ندارد. در واقع همدیگر را معتبر نمی دانند.با کمال جرات می توانم اظهار نمایم جه بسا ایرانیانی را دیدم که بی پول زندگی و معیشت می نمایند....بیشتر خانها که از طرف شاه به حکومت محلی می رسند به نوکران خود حقوق نمی دهند چون شنیده اند مستخدمینشان به خوبی می توانند هر چه را لازم باشد برای خود مجانا تهیه نمایند(۱)...باید بگویم ایران کنونی بسیار فقیر و مردمش در مضیقه و بی پولی هستند.به استثنای عده ای معدودی، یعنی شاه که خزینه اش مالیات پر می شود، بزرگان که دهستان های متعدد دارند.حکام که به هر طریقی باشد جیب های خود را پر می سازند و چند نفر تاجر بسیار متمول، کلیه ایرانیان فقیر و و بی چیزند.این نیستی هم روز به روز بیشتر و سخت تر می گردد زیرا پیوسته مقدار واردات بر صادرات می چربد...(ص ۴۱۹)
مأخذ:سفرنامه اوژن فلاندن به ايران. ترجمه: حسین نور صادقی. انتشارات اشراقی. سال ۱۳۵۶
@atorshiz
رونقِ تجاریِ محوزا(نزدیکِ بابِل)و روابطِ دوستانهی ابّا بن روا حَمّا با ساسانیان
#ساسانی
#یهودیت_در_ایران
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
او(=ابّا بن راو حَمّا)که تاجری بسیار ثروتمند بود و با خاندانِ پادشاهیِ پارس روابطِ نزدیکی داشت، در مِحُوزا که یک مرکزِ تجاریِ مهم و پررونق بود، زندگی میکرد.
(ابّا بن راو حَمّا یکی از علمای دورانِ اِمُرائیم Amoraim در بابِل است که مفسرانِ میشنا(تفسیرِ تورات)بودهاند و دورهی ۲۰۰ تا ۵۰۰ میلادی را شامل میشود. بابل و شهرِ کوچکِ سورا Sura در این دوره و یا به قولِ اشتاین سالتز، به مدتِ ۷۰۰ سال یک آموزشگاهِ معتبر نزدِ یهودیان بابل داشت. به حدی که شخصی دیگر از نسلِ ششمِ اِمُورائیمِ بابل، راو آشه Ravکه Ashi نیز مردی بسیار ثروتمند بود و روابطِ نزدیکی با شاهانِ پارس(ساسانیان)داشت، اعتبار و نفوذی بیش از پادشاه داشت).
📕 اشتاین سالتز. آدین، سیری در تلمود، ترجمه باقر طالبی دارابی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ چهارم ۱۳۹۸، ص ۷۸
@atorshiz
تصویری چشم نواز از به درک واصل شدن ناصرالدین شاه قاجار ، پادشاه نالایق مفتخور توسط میرزا رضا کرمانی در سال ۱۸۹۶
#قاجار
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
◻️ تصویرسازی شده توسط آشیل لموت برای مجله لو-پلرین در سال ۱۸۹۶
@atorshiz
دینِ کوروشِ بزرگ(شماره ۲/پایانی)
#کوروش
#هخامنشی
#تاریخ_ایران
#ایرانشناسی
در کورشنامه، اشارههایی به سانِ شاهانه توسطِ کورش وجود دارد که طیِ آن از اسبانِ سفید و آتش سخن به میان آمده است. قربانیِ اسب نیز بدینگونه توصیف شده است:
«پس از گاوها نوبت به اسبها میرسید، که برای خورشید قربانی میشدند. سپس گردونهای سفید با یوغی زرین میآمد که با حلقههای گُل آویخته و به زئوس اهدا شده بود. پس از آن نوبت به گردونهی سفیدِ خورشید میرسید که مانندِ گردونهی پشتِ سر، با تاجِ گُل مزین شده بود. سپس نوبت به گردونهی سوم میرسید که اسبانِ آن همگی با برگستوان و زین و یراقِ نیمسُرخ بودند. پشتِ آنان مردانی میآمدند که با خود آتشدانِ بزرگی با آتشِ [فروزنده] به همراه داشتند»._ کورش نامه، هشتم، ۳_۱۲.
آنچه توصیف شده، در عمل بخشی از یک مناسک آیینی است که طیِ آن، گردونه را به خورشید تقدیم میکردهاند. خورشید در آنجا آشکارا اشارهای به میترا است (Briant، ۲۰۰۲، ۹۶؛ Swennen، ۲۰۰۴، ۱۷۰). میترا یکی از خدایانِ بزرگِ [به پارسیِ باستان: بگَ وَزَرکَ] هندوایرانی بود که گرچه در کتیبههای اولیهی هخامنشی از آن یاد نشده، اما در زمانِ اردشیرِ دوم، یعنی در اواخرِ سدهی پنجم پ.م نامِ آن پدیدار میشود. نویسندگانِ دیگری از دورهی کلاسیک[یونان]به شمارِ بالای اسبانی اشاره کردهاند که پارسیان از کشورهای تابعهی خود طلب میکردهاند: برای نمونه استرابو(جغرافیا، یازدهم، ۱۴_۹)از ۲۰۰۰۰ اسب برای انجامِ جشنهای میترا یاد کرده است. هرودوت نیز در کتابِ اول، بندِ ۱۸۹، به اسبهای سفیدِ مقدسِ کورش، در اثنای فتحِ بالای اشاره کرده است(بریان، ۲۰۰۲، ۹۶). میترا یکی از مهمترین خدایان[به اوستایی: یزاتا] میپنداشتند که یکی از طولانیترین سرودههای مزداییِ اوستا، به آن اختصاص دارد. با این همه باید توجه داشت ایزدِ میترا پیش از تکوینِ آیینِ مزدایی نیز در جهانِ هندوایرانی شناخته شده بود. میترا ایزدِ سوگند و پیمان است (Schmidt، ۱۹۷۸، ۳۵۱) که البته با خورشید و سلحشوری و جنگ نیز در پیوند بود. این ویژگیهای میترا، بهویژه پیوندِ آن با خورشید، مشابهِ چیزی است که منابعِ کلاسیک دربارهی کورش گزارش کردهاند. از سوی دیگر، سرودههایی از اوستا که به میترا اختصاص دارند، اشتراکاتی با آیینِ رژهی کورش و ملتزمانِ او بروز میدهد که در کورش نامه توصیف شده است (Sweeness، ۲۰۰۴، ۱۷۴_۱۷۵).(ص ۳۰_۳۱)
مأخذ: کوروش بزرگ بنیانگذارِ امپراتوری هخامنشی، گردآوری: تورج دریایی، ترجمهی خشایار بهاری، تهران، نشر فرزانروز، چاپ اول ۱۳۹۴
@atorshiz
هفتم آبان ماه روز جهانی بزرگداشت کوروش بزرگ گرامی باد
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
🔥 @atorshiz 🔥
درباره علت دردمند بودن مردم
#تاریخ_کیش_زرتشت
#زرتشت_و_اوستا
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
بیستم فرگرد
ووجوک خشتر
۱. درباره ستمکارانه پادشاهی کردن ضحاک بر هفت کشور و رواج فرمان او به علت گردش فره ها.
۲. و درباره سؤال ضحاک در انجمن درباره علت دردمند بودن مردم همگی، پس از پاره کردن جمشيد و پادشاهی ضحاک.
۳. و مردم به ضحاک چنین پاسخ دادند که جمشید نیاز و فقر و گرسنگی و تشنگی و پیری و مرگ و شیون و مویه و سرما و گرمای بدون اندازه و اختلاط دیوان با مردم را از جهان باز داشته بود.
۴.و این نیز که جمشید آسانی بخشنده بود ( یعنی که کارهایی می کرد که از آنها آسودگی به مردم می رسید) برآورنده آرزو بود ( یعنی که نیکی می کرد و سپاسگزار بود ( یعنی که برای کارهای نیک از مردم سپاسگزاری می کرد) ........ آن جمشید دارنده رمه خوب که شما او را با ضربه های ناروا بیدادانه کشتید
۵. و تو بر گیهان نیاز و فقر و تنگدستی و آز و گرسنگی و تشنگی و خشم دارند نیزۂ خونین و نیاز بدون چراگاه را و ترس و خطر «پنهان رو» و پیری دارنده نفس بد را رها کردی. و تو دیو را قابل پرستش کردی۔
۶. و این نیز گفته شده که زنانی را که آبستن بودند (= پسر بینند(؟) تو، ای ضحاک بدفره، به شبستان خود می بردی و آنان را بدون فرزند می کردی، و آنان را آزار می کردی، آن چنان که دیگر از تن افزایش نیابند، یعنی که خانواده ایشان ادامه پیدا نکند (؟).
۷. و تو گوسفند فراخ رفتار (و) سگ (؟) را از مردمان بازداشتی
۸. و تو از ما ربودی آن جمشید درخشان روشن دارایِ رم خوب را که به هر رسیدن - در همه زمستان با تابش خوب می تافت، که برای نیکی کردن به همه جا می آمد.(ص. ۱۰۲)
مأخذ: تصحیح و ترجمه سوتکرنسک و ورشت مانسر نسک از دینکرد ۹ (سنجش این دو نسک با متن های اوستایی همراه با واژه نامه پهلوی - فارسی). تالیف: دکتر احمدتفضلی. به کوشش: دکتر ژاله آموزگاریگانه. ویراستار: نازنین خلیلی پور. مرکزدایره المعارف بزرگ اسلامی. چاپ اول ۱۳۹۷
🔥 @atorshiz 🔥
درباره علت دردمند بودن مردم
#ایرانشناسی
#زرتشت_و_اوستا
#کتاب_مرجع
#تاریخ_ایران
بیستم فرگرد
ووجوک خشتر
۱. درباره ستمکارانه پادشاهی کردن ضحاک بر هفت کشور و رواج فرمان او به علت گردش فره ها.
۲. و درباره سؤال ضحاک در انجمن درباره علت دردمند بودن مردم همگی، پس از پاره کردن جمشيد و پادشاهی ضحاک.
۳. و مردم به ضحاک چنین پاسخ دادند که جمشید نیاز و فقر و گرسنگی و تشنگی و پیری و مرگ و شیون و مویه و سرما و گرمای بدون اندازه و اختلاط دیوان با مردم را از جهان باز داشته بود.
۴.و این نیز که جمشید آسانی بخشنده بود ( یعنی که کارهایی می کرد که از آنها آسودگی به مردم می رسید) برآورنده آرزو بود ( یعنی که نیکی می کرد و سپاسگزار بود ( یعنی که برای کارهای نیک از مردم سپاسگزاری می کرد) ........ آن جمشید دارنده رمه خوب که شما او را با ضربه های ناروا بیدادانه کشتید
۵. و تو بر گیهان نیاز و فقر و تنگدستی و آز و گرسنگی و تشنگی و خشم دارند نیزۂ خونین و نیاز بدون چراگاه را و ترس و خطر «پنهان رو» و پیری دارنده نفس بد را رها کردی. و تو دیو را قابل پرستش کردی۔
۶. و این نیز گفته شده که زنانی را که آبستن بودند (= پسر بینند(؟) تو، ای ضحاک بدفره، به شبستان خود می بردی و آنان را بدون فرزند می کردی، و آنان را آزار می کردی، آن چنان که دیگر از تن افزایش نیابند، یعنی که خانواده ایشان ادامه پیدا نکند (؟).
۷. و تو گوسفند فراخ رفتار (و) سگ (؟) را از مردمان بازداشتی
۸. و تو از ما ربودی آن جمشید درخشان روشن دارایِ رم خوب را که به هر رسیدن - در همه زمستان با تابش خوب می تافت، که برای نیکی کردن به همه جا می آمد.(ص. ۱۰۲)
مأخذ: تصحیح و ترجمه سوتکرنسک و ورشت مانسر نسک از دینکرد ۹ (سنجش این دو نسک با متن های اوستایی همراه با واژه نامه پهلوی - فارسی). تالیف: دکتر احمدتفضلی. به کوشش: دکتر ژاله آموزگاریگانه. ویراستار: نازنین خلیلی پور. مرکزدایره المعارف بزرگ اسلامی. چاپ اول ۱۳۹۷
@atorshiz
دادگاه دانتون(شماره 2)
#فیلم
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
دانتون (انگلیسی: Danton) فیلمی در ژانر زندگینامهای و درام به کارگردانی آندری وایدا است که در سال ۱۹۸۳ منتشر شد.
بازیگر نقش دانتون: ژرار دوپاردیو
با صدای ماندگار استاد منوچهر اسماعیلی
@atorshiz
دادگاه دانتون(شماره ۱)
#فیلم
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
دانتون (انگلیسی: Danton) فیلمی در ژانر زندگینامهای و درام به کارگردانی آندری وایدا است که در سال ۱۹۸۳ منتشر شد.
بازیگر نقش دانتون: ژرار دوپاردیو
با صدای ماندگار استاد منوچهر اسماعیلی
@atorshiz
روزگار ایران را تباه و سیاه می بینم. خدا به همه رحم کند. دنیا محل عبرت است.
#فیلم
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
دیالوگی از اثر ماندگار استاد فقید، علی حاتمی "حاجی واشنگتن"
سال ساخت: ۱۳۶۱
@atorshiz
تخریب نقش برجسته های تخت جمشید در دوران صفویه
#صفویه
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
@atorabanorg
حالت پادشاهان و حاكمان ظالم بی تربيت كه سيرمانى از اموال و اعراض مردم ندارند همين است!!!
#قاجار
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
مترجم گويد: حالت پادشاهان و حاكمان ظالم بی تربيت كه سيرمانى از اموال و اعراض مردم ندارند همين است كه مصنّف فرموده. و ما از خداوند میخواهيم كه هرچه زودتر آنها را گرفتار كند. در زمان ما (اوایل قرن چهاردهم هجری قمری) يك نفر از حكّام طفل كوچكى را دم توپ گذاشت كه ديگران ترسيده از اموال خود زودتر او را سير كنند. فاضل طبرسى در كامل بهايى میگويد: شبى منصور عباسى در مكه شخصى را ديد كه طواف كرده میگويد: اللهمّ لبّيك، مُهلِكَ بنی اميَّةَ لبّيكَ. حاضرش كرده جهت اين الفاظ پرسيد. گفت: ايّها الأمير، زمان بنی اميّه مردم از خداوند مرگ و قيامت میخواستند كه خلاص شوند. حال چون آنها را رفته و ظلم هاى آنها را منقطع ديدم اين ذكر كردم. انتهى.(ص.۳۸_۳۹)
مأخذ: زنجانى، ميرزا ابوطالب. کیمیای سعادت: ترجمهٔ طهارةالاعراق ابوعلى مسكويه در اخلاق نظرى و حكمت عملى. بهتصحيح ابوالقاسم امامى. تهران:ميراث مكتوب.سال ۱۳۷۵
@atorshiz
چگونه مغولان،تاتاران خونخوار بر یک سرزمین چیره می شدند
باری بنظر ما جای هیچگونه تسلیم شدن نیست، نخست بعلت شرایط تحمل ناپذیر بردگی نزد آنان (مغولان) که تا کنون این شرایط جایی دیده نشده و واقعا باور نکردنی است. ما خود شرایط ملت های چیره شده را به چشمان خود دیده بودیم...
اگر استانهای کشور بخواهند به کمک استانهای یورش برده برخیزند همه کشور با خاک یکسان میگردد و تاتارها اسیران استان تسخیر شده را در خط مقدم جبهه به جنگ دیگر استانها بکار میبرند. این اسیران اگر خوب نجنگند همگی بدست تاتارها کشته می شوند. و اگر دلیرانه بجنگند، مغولان آنها را با مدح و چاپلوسی نزد خود نگهداشته و برای جلوگیری از فرار آنها وعده سرزمینهای پهناوری را میدهند. هنگامیکه مغولان مطمئن می شوند که این اسیران خود فروخته فرار نخواهند کرد، آنان را به بدبخت ترین بردگان تبدیل نموده و زنان ایشان را به خدمتکاری و فحشا می برند.
از این راه است که مغولان با تسخیر یک استان بر همه کشور چیره می شوند. (ص ۸۰_۸۲)
📚سرچشمه: کارپن،پلان (نخستین سفیر واتیکان در دربار مغول در سال ۱۲۴۵ میلادی)ترجمه:ولی الله شادان_ تهران: یساولی (فرهنگسرا) ، سال۱۳۶۳
@atorshiz
تحمیل فشار شدید به گرده ملت فقیر! – ۱۲۹۸ ه.ق.
#قاجار
#سفرنامه
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
حکام ایالات هم حکومتی خویش را با پرداخت مبلغی کلان بعنوان پیشکشی چاکرانه به دربار دریافت میکنند که این یکنوع مداخل معمولی مربوط به شاه است. از طرفی او جمع مالیات سالیانه مملکت را که در حدود یکصد هزار تومان میگردد، بمنظور خرج کردن در موارد مختلف به نصف میزان آن بیکی از رجال ثروتمند دستاندرکار دربار و همه کارههای خودش پیشفروش میکند [که] این هم یکی دیگر از مداخل سلطان است. پیشخریدکننده مالیات از شاه هم با کمک گرفتن از عوامل قدرت و با همکاری زیردستان خودش ضمن تحمیل فشار شدید به گرده ملت فقیر، مالیات حدود یکصدهزار تومان اصلی را تا دو برابر این میزان، یعنی تا حدود دویستهزار تومان شاید هم بیشتر از رعایای بیچاره بزور وصول میکند که در این میان یکصد تا یکصد و پنجاههزار تومان سود برده است و در پیش خود این را یک حق قانونی و نوعی مداخل بحساب میآورد. خود من اگر خواسته باشم اسبی، فرشی، یا حتی چند پاند شکر بخرم، نوکر و ناظر خریدم دهدرصد بروی قیمت اصلی میکشد و آنرا بحساب من میگذارد، یا اگر تصمیم به فروختن اسبم بگیرم باز هم پس از انجام معامله دهدرصد از اصل قیمت فروش را برای خودش برمیدارد. یا باری را که خریده بدست قاطرچی میسپارد و پس از پیاده کردن بار و مرخص کردن قاطرچی دهدرصد بروی آن میکشد. کار بجائی کشیده که همه مردم این کار غیرقانونی و ناعادلانه را حق خود میدانند و با جسارت تمام در حضور جمع از آن صحبت میکنند. با توجه به این موارد در این میان من چه انتظاری از نوکر بیسواد خودم دارم که بخواهم او را از مداخل معمولی خودش بازدارم. حتی در چند موردی که موفق به مچگیری او با دلیل و مدرک شدم و نسبت بکارش اعتراض کردم، اینبار با جسارت تمام صدا بلند کرد: صاحب! این حق قانونی من است زحمت میکشم و باید که مداخل داشته باشم. هرگاه قادری اجناسی را که من از بازار میخرم و بمنزل میآورم بقیمت ارزانتری بخری، خیلی خوب پس چرا معطلی؟ پس حال که قادر به اینکار نیستی، حق اعتراض هم نداری. بله، این دهدرصد مداخل در تمام شئون ایران بصورت یک حق قانونی در آمده و در حال حاضر مبارزه با آن عینا بمثل مشت بر سندان کوبیدن است. ولی کاش کار بهمین دهدرصد ختم میشد و جریان دزدیهای علنی و فساد بیشاز حد در امور بصورت علنی و به این شدت نبود. (ص ص ۱۰۶_۱۰۷)
مأخذ: ویلز. ایران در یک قرن پیش (سفرنامه دکتر ویلز). ترجمۀ غلامحسین قراگوُزلو. تهران: اقبال. سال ۱۳۶۸
@atorshiz
اگر حتی نیمی از آنها هم صحت داشته باشد باز کافی است تا انسان نسبت به ارزشهای اخلاقی این قوم دچار شک و تردید شود! – ۱۳۰۳ ه.ق.
#قاجار
#سفرنامه
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
در این جا لازم است این نکته را خاطر نشان سازم که دو سفر ناصرالدین شاه، فرمانروای فعلی ایران، به اروپا «فرنگستان»، موجب انجام پارهای اصلاحات شد. از جمله این اصلاحات میتوان تأسیس پستخانه، چاپارخانهها، تسطیح و تعریض پارهای از راهها، ایجاد میهمان خانههای راحت به سبک میهمان خانههای اروپا و ساختن راه شوسۀ قزوین به تهران، همینطور درختکاری و ایجاد پارک در تعدادی از شهرها، صدور فرمان برای توجه بیشتر به نظافت و بهداشت اماکن عمومی سرانجام زیباسازی شهرهای بزرگ و احداث بناهای عمومی نظیر «دروازه»ها نام برد. من یقین دارم این اقدامات شاه که فرمانروایی فهمیده است و به پند و توصیه افراد خیرخواه نیز ترتیب اثر میدهد، بیشک به نتایج درخشانتری میانجامید و تلاشهای او برای بهبود اوضاع کشورش با موفقیتهای بیشتری همراه میبود اگر در اجرای تقریباٌ هر طرح اصلاحی که قصد انجامش را داشت عدهای از افراد متنفذ و متعصب موانع و مشکلات غیر قابل حلی ایجاد نمیکردند.
در اینجا منظورم نخست کارمندانی است که اکثرشان نادرست و طماع هستند و براساس یک ضرب المثل ترکی، دولت در نظرشان صرفاٌ گوسفندی است که هر آن میتوان پشمش را تراشید.
در درجه دوم وجود افراد مرتجعی است که با هر نوع نوآوری که منشأ آن فرنگ باشد، کم و بیش به مخالفت برمیخیزد، بخصوص اگر کوچکترین جزئی از آن با قوانین اسلام هماهنگی نداشته باشد.
یکی دیگر از مشکلات فقدان مرکزیت در تشکیلات اداری کشور است.
قدرت نامحدود حکمرانان ایالات که به مثابه قائم مقامان شاه و مانند اُمرای نیمه مستقل عمل میکنند، بیشک نمیتواند در اصلاح کارمندان که فقط به فکر پر کردن جیب خود هستند، تأثیر مثبتی بگذارد. این وضع باعث میشود که هر ساله مبالغ هنگفتی به جیب خوانین بزرگ و کوچک میرزاها سرازیر شود، در حالی که تودۀ مردم روز به روز فقیرتر میشوند و از کارمندان دولت همچون دشمنان حقیقی خود بیم دارند.
اصطلاح «مال دیوان خوردن» و یا از مال دولت «مداخل کردن» در ایران زیاد شنیده میشود و سرقتهای آشکار و نهان کارمندان دولت را نشان میدهد. خود ایرانیان در مورد چگونگی این سرقتها داستانهای شگفتآوری حکایت میکنند که اگر حتی نیمی از آنها هم صحت داشته باشد باز کافی است تا انسان نسبت به ارزشهای اخلاقی این قوم دچار شک و تردید شود. (ص ۷۲-۷۳)
مأخذ: بروگش، هینرش. در سرزمین آفتاب. ترجمة مجید جلیلوند. تهران: نشر مرکز. سال ۱۳۷۴
@atorshiz
حاصل ۵۰ سال سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به گفته برادرش عباس میرزا ملک آراء
«هیچ اثری جز جهالت،سفاهت،تخریب مملکت و عدم تربیت نوکر و رعیت، یادگاری نگذارد و ایران را طوری ویران کرد که اصلاحش از حیز امکان بیرون و سفاهت را به نوعی و درجه ای اعلی رسانید که زبان از تقریر و قلم از تحریر و وصف عاجز باشد.(جلد دوم _ صفحات.۵۵۶_ ۵۵۷)»
📚بن مایه:
نقل از سخنان عباس میرزا ملک آراء،صفحه ۱۲۷ کتابش زیر عنوان شرح حال عباس میرزا
طاهری.ابوالقاسم تاریخ روابط بازرگانی و سیاسی ایران و انگلیس از دوران فرمان روائی مغولان تا پایان عهد قاجاریه جلد دوم، صفحاتِ۵۵۶_ ۵۵۷
@atorshiz
سکه شماره ۳۳:
مهرداد بزرگ پادشاه سلطنت ایرانی مهردادیان از کاپادوکیه شمالی(پونتوس)
#پونتوس
#مهردادیان
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
ΒΑΣΙΛΕΩΣ // ΜΙΘΡΑΔΑΤΟΥ / EYΠΑTOPOΣ
رخ سکه مهرداد ششم فاتح یونان و مقدونیه با دیهیم شهریاری و پشت سکه اسب بالدار و هلال ماه و ستاره حک شده است
◻️نوع سکه: استاتر
◻️وزن: ۸.۴۲ گرم
◻️اندازه: ۲۱ میلیمتر
◻️محل ضرب: پرگامون
◻️حکومت: مهردادیان
@atorabanorg
طبقاتِ سهگانهی اجتماعیِ آسها(Ossets)
#زبانشناسی
#زبانهای_ایرانی
#سکاها
#اقوام_ایرانی
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
آسها(Ossets)پهلوانانی داشتهاند که نرت(Nart)نامیده میشدهاند و روایاتِ حماسیِ فراوانی در موردِ آنان باقی است. برای آشنایان با فرهنگِ آسی بسیار جالب است که ساختارِ ایدئولوژیکِ اجتماعی در حماسههای عامیانهی آسهای امروز باقی مانده و اگرچه بهصورتِ پاره پاره و در گونههای مختلف در صد و سی سالِ اخیر روایت شده، اما پس از جنگِ دومِ جهانی سخت موردِ تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. آسها میدانند که پهلوانانِ باستانیِ ایشان، یعنی نرتها اساساً به سه خاندان تقسیم میشدند. در یکی از روایاتِ ایشان آمده است:
بوریتا(Boriatæ)گلههای فراوان داشتند، الاگاتا(Alaegatæ)در هوشیاری توانا بودند؛ اَخسارتاگکتا(Exsærtægkaræ)با پهلوانی و جسارت مشخص میشدند؛ مردانشان آنان را نیرو می بخشیدند.
📕 حصوری. علی، سرنوشت یک شمن از ضحاک به اودن، تهران، نشر چشمه، چاپ اول ۱۳۸۸، ص ۵۳
@atorshiz
هنرِ پالمیرا و دورا اوروپوس، هنرِ اشکانی است، شلومبرگر
#مانی
#اشکانی
#ایرانشناسی
#تاریخ_ایران
هنرِ دورا با هنرِ پالمیر تفاوتِ اساسی ندارد و هر دو مرکز به یک حلقهی فرهنگیِ بزرگ تعلق دارند که جلگههای سوریه-بینالنهرین، بابل و حاشیهی غربیِ فلاتِ ایران را دربرمیگیرد و بسیاری از آثارِ بازمانده از پایگاههای مختلفِ ویران شدهی این منطقهی گسترده بر این امر گواهی میدهند.
این هنر "اشکانی" نام گرفته است، چون در منطقهای تحتِ تسلطِ اشکانیان پدید آمد و اساساً از هنرِ یونانی-رومی متمایز بود.
📕 کلیم کایت. هانس یواخیم، هنر مانوی، ترجمه ابوالقاسم اسماعیلپور، ویراست دوم، تهران، اسطوره، چاپ اول ۱۳۸۴، ص ۲۱۴
@atorshiz
ویدئو ترانه ی کمیاب و بسیار زیبای فتح بابل (کوروش )
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
#ترانه
با صدای: بانو مرضیه
@atorabanorg
دیالوگی از فیلم مرگ یزدگرد(۲)
#فیلم_نایاب
#فیلم
#ساسانی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
علیرضا خمسه: تو را مژده باد ای بزرگ سرداران، چراغ بخت تو روشن که شکارگرانت شکاری نیکو گرفتند، جانبازان تو از تازیان یکی نیمه جان را گرفته اند خون آلود،
ببینید شمشیرشان کج است مثال ابروی ماه و ردایشان از پشم سیاه شتر، و این هم شپش
امین تارخ: نان کشکینش بده و سپس به تازیانه ببند تا سخن گوید. بپرسش شماره تازیان چند است، کدام سویند، چه در سر دارند، سواره اند یا پیاده، دور می شوند یا نزدیک، در کار گذشتنند یا ماندن، او چرا مانده است، پیک است یا خبر چین یا پیشاهنگ. بپرسش ویران چرا میسازند، آتش چرا می زنند، سیاه چرا میپوشند، و این خدایی که می گویند چرا چنین خشمگین است!
@atorabanorg