atorshiz | Unsorted

Telegram-канал atorshiz - تاریخ ایران

1455

شناسایی منابع و مآخذ مربوط به تاریخ اجتماعی زرتشتیان و ذکر مطالب محققان و پژوهشگران تاریخ کیش زرتشتی. ارتباط با مدیریت کانال: @aDaryosh مسئول تبادلات کانال: @Kardarigan_respendial

Subscribe to a channel

تاریخ ایران

لفظ گبر(شماره ۶)
#تاریخ_اجتماعی_زرتشتیان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
جهانگردان و بازرگانان و گماشتگان سیاسی اروپایی که در روزگار پادشاهی خاندان صفوی در ایران بوده و سفرنامه‌ای از خود به یادگار گذاشته اند و در آنها از زرتشتیان نیز سخنی به میان آورده اند، بیش از اینها هستند. هر چند سفرنامه های آنان سودمند است و آنچه در باره زندگی پیروان آیین کهن یاد کرده اند، با ارزش است باید از بسیاری از آنها بگذریم تا سخن به درازا نکشد در میان اینان سفرنامه اُتر شایان توجه است هر چند که او پس از سپری شدن روزگار صفویان در ایران بود . اُتر سوئدی (۲۶ سپتامبر ۱۷۴۹ در گذشت) در زمان طهماسقلی خان (نادر شاه) به ایران آمد و سفرنامه اش از سندهای بسیار گرانبهای آن زمان است در باره زرتشتیان نوشته : پس از بیست ماه اقامت در اصفهان و فرصتی که برای آموختن زبان فارسی داشتم، با خود اندیشیدم که دیگر ضرورتی برای اقامت بیشتر در اینجا نیست در همان روزهایی که می خواستم از ایران بیرون بروم، خبر مرگ نادر شاه پراکنده شد چون احتمال آشوب مي رفت. به اندرز دوستان خود ، زودتر راهی شدم. در روز دوازدهم آوریل ۱۷۳۹( = ۱۱۵۲ هجری) با چند تن ارمنی و گرجی راه بغداد پیش گرفتیم در روز ۲۷ آوریل رسیدیم به کنگاور در آنجا ویرانه آتشکده ای دیده می شود.  آنچنانکه در آنجا به من گفتند هنوز چند تن از گبران در کنگاور به سر می برند اما دین خود را از دیگران پنهان می دارند و به ظاهر مسلمان اند و نزد مردم چنین به شمار آیند. تا زمان شاه عباس در سراسر ایران آتشکده های بسیار بر پا بود. کوه البرز و سرزمینهای فارس و خراسان از این آتشکده ها بر خوردار بود ، همه جای ایران گبران می زیستند . شاه عباس آنان را یکسره نابود کرد و آتشکده های آنان را ویران ساخت و آنان را ناچار کرد که به دین اسلام در آیند و یا از ایران بیرون روند، هزاران هزار از آنان به هند روی آوردند سرزمین ایران که پیش از این کم جمعیت بود، و از این پیشامد کم جمعیت تر گردید و دیگر نتوانست از این کاهش سر بلند کند. در همه جای ایران ندیدم که گبرها به ظاهر شناخته شوند، به جز در یگانه ده گبر آباد ، به نزدیکی اصفهان.(پیشگفتار، به قلم ابراهیم پورداوود. ص ۱۳_۱۵)

مأخذ: سروش سروشیان، جمشید. فرهنگ بهدینان. انتشارات دانشگاه تهران. تابستان ۱۳۸۳
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

نشانه‌ها ی زن شایسته و زن روسپی در دینکرد ششم
#تاریخ_کیش_زرتشت
#تاریخ_اجتماعی_زرتشتیان
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
(کهن آموزگاران) آنها همچنین معتقد بودند که زنی که این نشانه‌ها در او باشد زن شایسته ای است: عاشق شوهرش باشد، به سفره عشق بورزد، حافظ دروازه خانه باشد، لباسی مناسب خود بپوشد، جسم و جای خود را پاکیزه نگاه دارد. زنی که این چند نشانه در او باشد روسپی است: جادوگری، پیشگویی، بت پرستی، کلام مأیوسانه، خود فروشی، پوشش زننده، نگاه نداشتن پاکیزگی جسم و جای.( ص ۶۷)

مأخذ: کتاب ششم دینکرد. مولف: آذرباد فرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد پسر امید( ترجمه به انگلیسی شائول شاکد). ترجمه دکتر فرشته آهنگری. انتشارات صبا. بهار ۱۳۹۲

🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

لفظ گبر(شماره ۳)
#تاریخ_اجتماعی_زرتشتیان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم گوید: «و پارسیان را از جهت کیش گبرکی نشایست که سال را یکی روز کبیسه کنند». باز در کتاب التفهیم آمده:

«پرورکان پنج روز بیشتر از آبان ماه و سبب نام کردن آنچنانست که گبركان اندرين پنج روز خورش و شراب نهند روانهای مردگانرا و همی گویند که جان مرده بیاید و از آن غذا گیرد ...»

بابا طاهر عریان همدانی که در سده پنجم هجری میزیست گوید:

اگر مستان مستیم از ته ايمان
اگر بی پا و دستیم از ته ایمان
اگر هند و اگر گبر و مسلمان
بهر ملت که هستیم از ته ایمان

در بسیاری از نسخه بَدَلها گور، آمده :

اگر گوریم و ترسا ور مسلمان؛
اگر گوریم و هندو ور مسلمان؛
اگر گوریم و ترسا ور مسلمون.

پیداست که در اینجا از گبر یا گور در لهجه لری، زرتشتی اراده شده، در ردیف هندو و ترسا و مسلمان. همه سخن سرایان و نویسندگان ما واژه گبر را در نظم و نثر خود به کار برده اند، در میان آنان سعدی هم که در پایان سده هفتم هجری در گذشت، چندین بار آن را در نوشته های خود آورده ، به ویژه آنچه در آغاز گلستان خود گفته شایان توجه است:

ای کریمی که از خزانه غیب
گبر و ترسا وظیفه خور داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمنان نظر داری

در اینجا سعدی، عیسویان را مانند نیاکان خود از دشمنان خدا پنداشته است. باز شگفت انگیز تر این است که همین گفتار را در کتابهای درسی گنجانیده در دبستانها به کودکان خردسال ما می آموزند تا از همان کوچکی میهن پرست و آزادمنش پرورش شوند و به درستی بدانند که نیاکانشان در گذشته و همه مردم متمدن جهان کنونی از دشمنان خداوند هستند؛(پیشگفتار، به قلم ابراهیم پورداوود. ص ۸_۹)

مأخذ: سروش سروشیان، جمشید. فرهنگ بهدینان. انتشارات دانشگاه تهران. تابستان ۱۳۸۳
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

نگرشِ اوستاشناسان راجع به زمانِ تدوینِ وندیداد(شماره ۳/پایانی)
#تاریخچه_کتابت_اوستا
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
مری بویس در جلدِ اول از کتابِ وزین و ماندگارش، تاریخِ دینِ زرتشت، فقط می‌نویسد: «ویرایش یا روایتِ موجود از وندیداد متأخر و نسبتاً جدید است(معمولاً آن را به دورانِ پارتیان نسبت می‌دهند» و در جلدِ سوم از همان کتاب، استدلالِ هنینگ را تکرار می‌کند و وندیداد را این‌طور معرفی می‌کند:

«اثری ترکیبی که حاویِ موادی از دوران‌های مختلف است؛ اما به نظر می‌رسد ردّ پایی از تأثیرِ آشکارِ هلنیستی(یونانی مآبی)در ظاهرِ آن دیده می‌شود. گذشته از اصلاحات و واژه‌های سنتیِ ایرانی برای اندازه‌گیریِ مسافت، واژه‌هایی برای اندازه‌گیریِ فاصله‌های کوتاه در آن دیده می‌شود که ارتباطِ نزدیکی با نظامِ اندازه‌گیریِ یونانی دارد».

خانمِ بویس آنگاه به جای عصرِ پارتیان، دورانِ سلوکی را پیشنهاد می‌کند:(۱)

«معمولاً متونِ مربوط به پاکسازی و طهارت با تاریخ‌های مختلف را بیشتر به دورانِ پارتیان نسبت می‌دهند تا به دورانِ سلوکیان که عموماً در تاریخ‌های دینِ زرتشتی به سکوت از آن گذشته‌اند؛  اما احکام و قواعدِ پاکسازی و طهارتِ آیینی احتمالاً بیشتر در دورانِ سلطه‌ی بیگانگان به مشغولیتِ ذهنیِ عمومی تبدیل می‌شده تا در دوره‌هایی که زرتشتیان بر ایران حکومت می‌کرده‌اند؛ مقایسه کنید با اهمیتِ آنها در روایاتِ فارسی که در دورانِ حکومتِ اسلامی تألیف می‌شد».(ص ۱۷۴_۱۷۳)

یادداشت:
1. Boyce, M., and Grenet, F. A History of Zoroastrianism, III. Zoroastrianism under Macedonian and Roman Rule, Leiden, Cologne, 1991, n. 78.

مأخذ: شاهنشاهی اشکانیان، ویراسته‌ی وستا سرخوش کرتیس_سارا استوارت، ترجمه‌ی مانی صالحی‌علامه، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، چاپ اول ۱۳۹۲
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

نگرشِ اوستاشناسان راجع به زمانِ تدوینِ وندیداد(شماره ۱)
#تاریخچه_کتابت_اوستا
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
تعیینِ تاریخی متأخر و نسبتاً جدید برای وندیداد، در کتابِ آرتور کریستن‌سن درباره‌ی ساسانیان که در سالِ ۱۹۳۶ به چاپ رسید هم دیده می‌شود. او می‌گوید وندیداد در اوایلِ عصرِ پارتیان به زبانِ اوستایی تألیف شد که در همان زمان هم زبانی مُرده بود و به دشواری موردِ استفاده قرار می‌گرفت.(۱)(ص ۱۷۳_۱۷۲)

یادداشت:
1. Christensen, A. L'Iran sous les Sassanides, Copenhagen, Paris, 1936, p. 33;
Hinz, A. "Zur Überlieferung der ältesten Zeugnisse indoiranischer Sprachen", in Yoko Nishina(ed.), Europa et Asia polyglotta. Sprachen und Kulturen. Festchrift für Robert Schmitt-Brandt zum 70. Geburtsag, ed. Dettelbach, 2000, p. 75.

مأخذ: شاهنشاهی اشکانیان، ویراسته‌ی وستا سرخوش کرتیس_سارا استوارت، ترجمه‌ی مانی صالحی‌علامه، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، چاپ اول ۱۳۹۲
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

لفظ گبر(شماره ۱)
#تاریخ_اجتماعی_زرتشتیان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
نه اینکه شایسته نیست پیروان آیین پاک نیاکان پارسای خود را گبر و لهجه آنان را گبری بنامیم، باید از دشنامی که لشکر تازی در هنگام تاخت و تاز خود در ایران برای پدران ما پسندیده تنفر داشته باشیم ، لفظ گبر بنیاد ایرانی ندارد باید همان کلمه زشت کافر (جمع كفار) عربی باشد. لفظ درشت و ناهنجار کافر که بالشكر دشمن به میهن ما در آمد و بهانه آنهمه کشتار و غارت گردید چون بیگانه بود به زبان ایرانیان نگردید ناگزیر بهیئت گبر = گور (۱) در آمد و از اینجا به سرزمینهای همسایگان ایران رخنه کرد.‌ البته این نباید مایه شگفت باشد که ایرانیان در آغاز استیلای عرب نمی توانستند لغت های سامی و بیگانه را درست بر زبان رانند، همان ایرانیانی که چندی پس از آن خدمات شایانی به زبان دشمنان خود کردند. ابو بكر محمد بن جعفر النرشخی (۲۸۶_۳۴۸ هجری) گوید چون ایرانیان بخارا از ادای تلفظ لغت عرب برنمی آمدند بناچار بایستی نماز را بزبان پارسی بخوانند.(پیشگفتار، به قلم ابراهیم پورداوود. ص ۵)

۱) gaur

مأخذ: سروش سروشیان، جمشید. فرهنگ بهدینان. انتشارات دانشگاه تهران. تابستان ۱۳۸۳
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

تعصبات سخت مذهبی نسبت به زرتشتیان و قتل و غارت این جماعت مظلوم در زمان حکومت صفویان
#تاریخ_اجتماعی_زرتشتیان
#اسنادی_از_زرتشتیان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
در طول دوران صفویه (۱۵۰۱-۱۷۳۶)، نتیجه نهادینه سازی مذهبی، که غالباً با اعمال خشونت همراه بود، برای زرتشتیان تجربه هراس روزافزون از تغییر دین اجباری را به همراه داشت. زرتشتیان ساکن در شهرهای یزد و کرمان و روستاهای پیرامون آن، ظاهراً متحمل فشارهای سخت تعصبات مذهبی شدند، و در نتیجه بسیاری از آنان بناچار به تشیع گرویدند. درهمین زمان، تبدیل آتشکده ها به مساجد و بی حرمتی و ویرانی برج های مردگان (دخمه ها) افزایش یافت. در نتیجه، آتشدان ها به بخش های پنهان و دور از چشم آتشکده ها منتقل شد تا آتش بی رمق رو به خاموشی را از بی احترامی پاس دارند، به ویژه از زمانی که حاکم کرمان به آتش آن شهر آب دهان انداخت.(۱) در ۱۶۰۸ میلادی، زمان حکومت شاه عباس اول صفوی (۱۵۸۷-۱۶۲۹)، گروهی از زرتشتیان یزد و کرمان به عنوان کارگر به اجبار به شهر اصفهان پایتخت صفویان کوچانده شدند(۲). در دیگر شهرهای ایران صفوی، آنان به عنوان کارگران ساده کارهای دستی مانند بافندگی به کار گرفته می شدند(۳). بیرون شهرها، زرتشتیان مجبور بودند برای دستمزدهای ناچیز روی زمین های کشاورزی مسلمانان به سختی کار کنند. شاه عباس حتی یک روحانی عالی رتبه یا دستور دستوران را به همراه تنی چند از بزرگان راستی اعدام کرد، فقط به دلیل خودداری زرتشتیان از تحویل نسخه دستنویس های موسوم به کتاب مقدس ابراهیم که به غلط گمان می شد زرتشتیان آن را در اختیار دارند(۴). در اواسط دهه ۱۶۵۰، از جمله اقدامات خشن رخ داده در طول حکومت شاه عباس دوم (پادشاهی ۱۶۴۲-۱۶۶۶)، اخراج دسته جمعی زرتشتیان، یهودیان و مسیحیان از مرکز اصفهان بود؛ دلیل آن زیانبار دانستن حضور آنان برای اعتقادات رسمی، طهارت مذهبی، و امنیت روزانه مسلمانان بود. این موضوع را رویدادنگار ارمنی اهل تبریز به نام آراكل" شرح داده است(۵). تغییر دین اجباری زرتشتیان، و اعدام نخبگان جامعه زرتشتی که از پذیرش آن خودداری می کردند، هشدار و درس عبرتی بود برای دیگر زرتشتیان، و این همراه شد با ویران کردن آتشکده ها و دیگر پرستشگاه هایشان توسط شاه سلطان حسین [پادشاهی ۱۶۹۶-۱۷۲۲]  (۶). تجزیه حکومت صفوی در این زمان موجب اجرای گهگاهی آن حکم حکومتی شد، و بنابراین شمار زرتشتیان تا سده های هجدهم و نوزدهم میلادی از حدود صدهزار نفر کاهش چشمگیری نیافت (۷).(ص ۱۴۷_۱۴۸)

تعلیقات:
۱)Jean Baptiste Tavernier [1605-1689], p. 481; tr., p. 167; cf. .Boyce, 1977, pp. 75-76)

۲)Pietro della Valle[1586-1652 ], tr ., II , p.104;  .Garcia de Silva y Figueroa[ 1550 - 1624 ] , tr ., p;179

۳)Tavernier , pp . 106 , 481 ; tr ., pp . 41 , 167 ;  Silva .y Figueroa, tr . , p. 178

۴)John Chardin [1643 - 1713] ,II, p. 179

۵)Bournutian, pp. 347_61

۶)Lockhart, pp. 72-73.

۷)Karaka , p. 31

مأخذ: زرتشت و دین زرتشتی، مقالاتی از دانشنامه ایرانیکا، ویراستار: محسن نظری فارسانی، مقاله از غلبه اعراب تا دوران نوین، نوشته: جمشید ک.چوکسی/ ترجمه و تلخیص بهنام مرادیان، نشر فروهر، سال ۱۳۹۷

🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

آذربایجان یک مرکز سیاسی و دینی در ایران باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#روحانیت_در_ایران_باستان
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
شیز، جایگاه زند، پایتخت ماد آتروپاتن (Atropatene) بود. در نتیجه، این شهر برای مادهای شمال غربی یک مرکز سیاسی و دینی به شمار می رفت. به علاوه، موقعیت جغرافیائیش ایجاب کرد که مُغها آن را به عنوان پایگاه تبلیغاتشان برگزینند. در این باب، نکته زبان شناسی بسیار مهمی وجود دارد: اصطلاح زند گویش پارتی و بنابراین متعلق به شمال غرب است. این امر برای ما کفایت خواهد کرد که به پارت شمال غربی ایران توجه کنیم. و اما آن جا موطن سنتی آیین زروانی است که چنان که دیده ایم مُغهای مادی آن را تبلیغ می کرده اند. بسیار محتمل است آثار مکتوب (شیز) که همان طور که دیده ایم قبلاً در زمان اشکانیان وجود داشتند، همیشه نام زند را داشته اند و مُغهای مادی صاحبان آنها بوده اند. گزارش سریانی اعمال شهيدان(۱) شرح می دهد که مُغها در گروهها یا دسته هایی تحت مدیریت استادها، سازمان یافته بودند و این جمعیتهای اندکی شلوغ از هر سوی آذربایجان گذر می کردند. یادآور می شویم که دراین متن نیز این ساتراپ نشین است که به عنوان بهترین کشور مُغها معرفی شده است. در باب اصطلاح سریانی که برای گفتن «استادها» ربّانه(۲) ، جمع رَبّا(۳) ، در این جا به کار رفته است، به نظر می رسد با فارسی میانه استاد(۴) کاملاً تطبیق می کند. بی گمان باید در این نهاد آوارگی، ویژگی قدیمی جامعه مادی را جست و جو کرد؛ این به يقين نقش بزرگی در تشکل مریدان مُغها ایفا کرده است. در واقع، برخی به ما می گویند که مُغها در حقیقت از سراسر امپراتوری ایران می آینده، دقیقاً بدین منظور که در این منطقه آموزش بینند. این منطقه به طرزی جالب تعریف شده است. متن تصریح می کند مُغها «برای آنکه زمزمه عجیب زرتشت، پسر سپیتامان(۵) را یاد بگیرند» در آن جا جمع می شوند. این «زمزمه عجیب» به سریانی retnâ ،روشی بسیار شگفت انگیز، خاص مُغان و موبدان است که آثار مقدس دینی را از بر بخوانند. این اصطلاح در آثار سریانی برای تکلم دعایی که مُغها زمزمه می کنند، ثابت است. اصطلاحات محلی در زبان پهلوی دِرَنجنيدن(۶) راز بر یاد گرفتن و در زبان اوستایی درنجَیَ(۷) راز بر یادگرفتن، زمزمه کردن دعاهای هستند. این فعل در زبان ارمنی هم،(۸) ، «زمزمه کردن، دیده می شود. عهد قدیم دعای زیرلبی خاص مغها را همیشه شگفت آور تلقی کرده است:(۹) . در متون مسلمانان نیز نویسندگان هیچ گاه بحث درباره طرز خاص دعاخوانی موبدان را از قلم نمی اندازنده. و اما راجع به روش « از حفظه، خواهیم دید که این رویه انتقال مشخصه آنان است.

۱)Actes des Martyrs
۲)rabbânê
۳)rabbâ
۴)ôstât
۵)Spidtahman
۶)dranjênîtan
۷)dranjaya
۸)trtnjem
۹)susuramen magicum


ماخذ: ویدن گرن،گئو. دینهای ایران. ترجمه: دکتر منوچهر فرهنگ. انتشارات آگاهان ایده. سال ۱۳۷۷
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

وضع بناهای مذهبی در دوره ساسانیان (شماره ۲)
#تاریخچه_پرستشگاه_زرتشتیان
#روحانیت_در_ایران_باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
اما آنچه به آتشکده های دوره ساسانی مربوط می شود این است که در وهله اول تعداد نسبتاً کثیر معابدی که تاکنون کشف شده اند جلب توجه می کند. به عنوان یک تجدد قاطع در ساختمان معابد ساسانی باید چهارطاق را ذکر کرد: بنای اصلی دیگر بسته نیست، هر کدام از «چهار دیوار آن در یک قوس بزرگ باز می شود، گنبد آن بر ستونهایی آزاد که در گوشه ها قرار دارند استوار است». گنبد روی مربع در دوره ساسانیان اولین بار در بناهای یادبود به کار رفته است. تا آن هنگام، یعنی تا زمان هخامنشیان، سقف مسطح در همه جا رایج بوده است. از زمان پارتیان به بعد ما با طاقهای قوسی از گل رُس آشنا می شویم. و در دوره ساسانیان جدایی عبادتگاه و آتشگاه جلب توجه می کند. نوع جدید عبادتگاه سؤال مهمی را به ذهن متبادر می کند: به چه دلیل اعمال عبادی، که از زمان هخامنشیان و پارتیها در کم و بیش فضاها و یا ساختمانهای بسته انجام می شد، حال قسمت اعظم آن در زیر چهارطاقها در هوای آزاد، که از دور هم دیده می شد، عملی می گردید؟ آیا این بدان معنی نیست که در دوره ساسانی دین با «زور» دولت توأم بوده است؟ مثلاً به این شکل که دولت و نمایندگان آن در عرصه مذهبی می کوشیده اند با برپا کردن چهارطاقهای متعدد «دین دولتی» را مردم پسند کنند؟ شاید بشود همصدا با هوف ایراد بگیریم که اصولاً هیچ چهارطاق تک افتاده ای وجود نداشته است. فرض وجود چنین چیزی تنها متکی است به «توصیف باقیمانده های مرئی مقداری از ویرانه ها». ولی آزمایش بعدی مواد ساختمانی موجود - این نظر هوف است - در همه جا حاکی از وجود راهروهای سرپوشیده دور ساختمان یا اطاقهای جنبی است. اگر این مطلب درست باشد، دیگر «آتش مقدس» تا دور دست مرئی نبوده است، بهرحال ساختمان آنها چنین بوده است، چه بسیاری از آنها را بر نقاط مرتفعی در مناطق کوهستانی بنا می کرده اند. همان گونه که می بینیم، تنها از همین شکل ظاهری معماری معابد ساسانی پرسشهای بسیاری به ذهن می رسد. بعضی از پژوهشگران، مثلاً گروپ، کوشیده اند با کمک گرفتن از آتشکده های زردشتیان امروزی در یزد و کرمان و بیش از همه پارسیان بمبئی و اطراف آن، و همچنین مناسکی که در این معابد انجام می گیرد به توضیحی و تشخیصی درباره پرستشگاههای مختلف عهد ساسانیان برسند. گروپ طرز تلقی عمومی را مبنی بر اینکه در آتشگاه آتش روشن ابدی وجود داشته و آن را برای مراسم عبادی عمومی به چهارطاق می آورده اند، مردود می شمارد و به این نکته استشهاد می کند که پارسیان امروزی تصور این را هم که آتش پاک را بتوان از محل آتش به محل معبد آورد غیرممکن می شمارند. من این را بسیار جسورانه می دانم که آیین عبادی زردشتیان امروزی را بدون اندک تغییری به اوضاع و احوال ایران دوره ساسانیان منتقل کنیم. اگر سنتهای پارسیان و ایران قدیم باهم مطابقت داشته باشند، در آن صورت به گفته مری بویس - یکی از باصلاحیت ترین متخصصین در این زمینه - این مطلب می تواند فقط در قرون اوليه اسلام، پس از پیروزی اسلام، هنگامی که دین زردشت به یک مذهب اقلیت مبدل شده بود، صدق کند.(ص ۱۰۹_۱۱۱)

مأخذ: شیپمان، کلاوس. مبانی تاریخ ساسانیان. ترجمه کیکاوس جهانداری. تهران. نشر و پژوهش فرزان روز‌. چاپ اول ۱۳۸۴
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

روحانیت در ایران باستان (شماره ۹)
#روحانیت_در_ایران_باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
این ادغام فرهنگ شرق باستان در امپراطوری هخامنشی و دولت های جانشین ایرانی بود که نخست به"بابلیت" آن چشم انداز تاریخی جهان گسترده ای دارد که هنوز نمود همه جانبه ای دارد. مثلاً، نظام اندازه گیری و یکسان سازی آن وجود دارد؛ تقسیم دایره به ۳۶۰ درجه؛ تقسیم روز به ۱۲ ساعت و اخترشناسی و گاهشماری به طور کلی در زمره ی این نظام به شمار می آید. بی دلیل نیست که اخترشماران را "کلدانی" می خواندند؛ زیرا مسکن واقعی ایشان در جنوب آرامی بابل، در اوروک بود که به ویژه در دوره ی سلوکی - پارتی مرکز اخترشماری باستان و تعبیر و تفسیر ستارگان بودند. متاخرترین متون میخی تاریخدار از جمله الواح گلی که از این محل بدست آمده دارای ملاحظات اخترشناسی است؛ این متون در سده ی یکم میلادی نوشته شده اند. یونانیان از نتایج این کوشش بهره مند گردیدند و اصول بنیادی آن را پیشتر بردند. ایرانیان آزمند این آموزه ها را جذب کردند، آنها را در دستگاه دینی خود وارد نمودند و سرانجام در کتاب هایی چون دینکرت و بندهشن ضبط کردند. پس از آن وظیفه ی کلدانیان بدست مغان افتاد. اروپاییان اکنون از واژه ی Baɣol/μazovδalol روحانیت کهن مادها (Magians) را در نظر ندارند، بلکه منظورشان جادوگران و تعبیرکنندگان ستارگان است که از مشرق آمدند و میلاد مسیح را محاسبه کردند. بنابراین جای شگفتی نیست که چون نام موعظه گر بزرگ رستگاری برای ملت ایران، یعنی زردشت به گوش یونانیان رسید طنین اخترشماری یافت، اگر چند این نام هیچ ربطی به ستارگان ندارد...(ص.۶۱۳)

مأخذ: تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان، جلد سوم. بخش اول. پژوهش دانشگاه کمبریج. ترجمه حسن انوشه. تهران. امیرکبیر‌. سال ۱۳۶۰
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

روحانیت در ایران باستان(شماره ۷)
#روحانیت_در_ایران_باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
اکنون با در نظر گرفتن شرایط فوق، شاید بتوانیم طبیعت و خاستگاه مردمان دوران اوستایی را تا حدودی درک کنیم. با این حال، قرار دادن صحنه ی فعالیت آنها در ایران غربی به ویژه در ماد تا حدودی دشوار است. بر طبق اوستا بخشی از ایشان در سرزمین ماد سکونت داشتند، مابقی که اکثریت قریب به اتفاق آنها را تشکیل می دادند بی هیچ تردیدی در ایران شرقی ساکن بودند. بنابراین، ماد نه تنها نقطه یی آغازین برای تبلیغات باور داشت جدید ایشان، بلکه سرزمینی برای پخش فرهنگ جدید آنها نیز بوده است. آتربان ها در طی مأموریت های تبلیغی، علاوه بر معرفی باور داشت دینی به شناساندن تمدن خود در سرزمین های شرقی نیز پرداخته اند. به همین واسطه شاید بتوان نحوه ی آمیختگی اصلاحات دینی و اجتماعی پدید آمده در اوستا را درک و دریافت کرد. تمدن ماد از بسیاری جهات برتر از مشرق بود. خاک حاصلخیز ماد برای کشاورزی مساعدتر، نحوه ی اسکان دائمی، و زندگی بدوی در آنجا معنایی نداشت. بدیهی است که آتربان ها از نظر عرف و عادات و زبان با ساکنان ایران شرقی بیگانه نبودند. ایشان به آن دسته از طوایف ایرانی تعلق داشتند که به مغرب پیشروی کرده بودند. اما پس از جدایی از خویشان و زندگی در تحت شرایط خاص اقلیمی منطقه ی غرب، رشد مستقلی پیدا کرده بودند. از این رو، به طور طبیعی نخست با آن دسته از ساکنان مشرق درآمیختند که بیشتر با ایشان مشابهت فرهنگی و تمدنی داشتند. آنها ظاهرا نخستین حامیان خود را از میان طوایفی جستجو کردند که از قدیم الایام با اسکان دائم، و کِشت و کار زمین آشنایی داشتند. آنگاه از این نقطه حاکمیت خود را در میان طوایف مستقل و بربر بسط دادند. در واقع اصول عقاید دینی ایشان با تأکید بر دینداری که ضمنا برای مقاصد عملی نیز سودمند بود، اشاعه یافت. (ص ۳۱_۳۲)

مأخذ: معیری، هایده. مُغان در تاریخ باستان. ویراستار: دکتر کتایون مزداپور. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. تهران، تابستان ۱۳۸۱
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

روحانیت در ایران باستان(شماره ۵)
#روحانیت_در_ایران_باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
در واقع، اگر از دین زردشتی افسانه ی دربار ویشتاسب و قصور شاهی را از یک سو، و دسیسه ها و منازعات عالمانه ی داریوش را از دیگر سو حذف کنیم، ضمنا زردشت را به عنوان تنها شخصیت تاریخی مطرح نکنیم اشکال چندانی ایجاد نمی کند. اما تنها چیزی را که باید همواره در مد نظر قرار دهیم که به اعتباری هسته ی اصلی و اساس کل این داستان است، دین اوستا است که به وسیله ی روحانیانی که احتمالا از غرب به شرق مهاجرت کرده بودند در میان ایرانیان شرقی رواج پیدا کرده است. ایشان که از دور دست ها آمده بودند، با خود دینداری و پرهیزکاری را برای سرزمین های شرقی به ارمغان آوردند. ظاهرا پیش از مهاجرت آنها به این خطه، در ایران شرقی تمایلات زاهدانه زیستن نظیر آنچه که در اوستا تعلیم داده می شد، وجود نداشت و مردم آن دیار کماکان گرایش به طبیعت پرستی آریایی های کهن را در مد نظر داشتند. در این میان روحانیان آیین های طبیعت پرستی را که با دیانت زردشتی در تضاد بودند کوی(۱)» یا «اوسیگ - اوسیج(۲)» می خواندند. ایشان از پیشوایان دیو یسنا، گمراه کنندگان و دشمنان مزدیسنا شمرده شده اند. ظاهرا برگردان سنتی کوی «کور» است. این واژه از «کو(۳)» به معنای «دیدن» مشتق می شود. از این رو، در اصل «پیش بین» را تبیین می کند. در گویش کهن ایرانی این معنا کاملا تغییر می کند، و زناکار و مفسد می شود. این دو نام در اوستا و ریگ ودا به عنوان نام های روحانیان قربانی کننده، و سرودخوانان آورده شماره است. در اوستای جدید «کوی» معنای آیینی پیدا کرده است. این واژه در برخی از افسانه های مربوط به خاندان خاصی از نامداران ایران شرقی از جمله کوی ویشتاسب، حامی نامدار و نیرومند ترین مزدایی، کوی اوسن (کی کاووس)، منهدم کننده ی دیوان و منقاد کننده ی سرزمین ایشان پیدا شده است. به نقل از شاهنامه طبقه سلسله ی کیانیان را تشکیل دادند که پس از پیشدادیان زمام امور را در دست گرفته بودند. علاوه بر این دو طبقه، «کرب ها(۴)» - با ریشه ی نامعلوم، که طبق سنت معنای «کر» دارد - نیز از روحانیان دشمن ذکر شده اند. این نام مبهم ظاهرا هیچگونه پیوندی با شرایط کهن هندی ندارد. در اوستا نیز غالبا همراه با دیوها، پیشوایان مذهبی که «کرپان، کرپ» و «کوی» باشند، یکجا نامیده شده اند. کرپ ها و کوی ها دو طبقه از پیشوایان کیش آریایی بودند که مراسم دینی دیوها را به جای می آوردند. در کاثاها، زردشت به کرات از آنان که اسباب گمراهی مردم را فراهم می کنند و به واسطه ی تعلیمات دروغین خود آنان را می فریبند، شکوه می کند. این گروه از روحانیان مخالف به تدریج درهم شکستند. اصول دینی جدید پیروز شد و همراستای آن آیین طبیعت پرستی آریایی ها محو گردید. از این رو، نام های کوی و کرب به مرور معنای صریح و روشن خود را به صورتی که در گاثاها آمده بود، از دست داد. با این حال، در متون متأخر فهرست ریز کلیشه یی این موجودات پلید به صورتی معمولی حفظ شده است. (ص ۲۹_۳۰)

۱)kavi
۲)usig
۳)ku
۴)karapans

مأخذ: معیری، هایده. مُغان در تاریخ باستان. ویراستار: دکتر کتایون مزداپور. پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی. تهران، تابستان ۱۳۸۱
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

روحانیت در ایران باستان (شماره ۳)
#روحانیت_در_ایران_باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
عضویت در طایفه ی روحانی را معمولاً مردان از پدران خود به ارث می بردند. اینکه کهانت موروثی بوده، و همه ی مؤبدان از اولاد منوچهر بوده اند، در بندهش تایید شده است. موبدان پارس همه بدین تخمه (به) منوچهر باز شوند. نیز روحانیت مغان از طریق توارت از پدر به پسر می رسید. بر اساس این دو استدلال روحانیت در ایران از پیدایش منوچهر موروثی بوده است. به نظر می رسد که اصل روحانیت موروثی با ویژگی انحصاری، نخست بار در غرب ایران تجربه شده است، و واژه ی مشترک ایرانی برای عضو طایفه ی «مگو magu»، پس از آنکه در میان مادها ظاهر شد، مفهوم خاص عضو طایفه ی روحانی و در نتیجه یک روحانی را به خود گرفته است. به قول بوزانی، آنگاه که خاندان سلطنتی هخامنشی به نیاکان خود می بالید، سلاله های روحانی دعوى قدمت اسطوره یی در سر داشتند، و خویشتن را از فرزندان منوچهر و از دوران پیدایش جهان می پنداشتند. اما ظاهراً حضور واژه ی زوتر این تسلسل را مورد تردید قرار داده است. روحانی جوان تحت تعالیم آترپاتی آموزش های بسیار سختی را می گذراند. اصطلاح اوستایی اخیر در ایران شرقی برای آموزگار دینی کاربرد داشته و ظاهرا در قرینه ی بامغویتی به معنی رئیس مغان مورد استفاده داشته است. از منفرد بودن این واژه چنین برمی آید که جایی در دور دست های تاریخ نداشته است. به علاوه، هند و ایرانی بودن آن هم دلیلی بر پیدایی اخیر آن نیست، و عملا تحت این شرایط هم اَشکال دقیقا بر هم منطبق نیستند. زیرا پیوستگی آنها احتمالا آن اِشکال عمومی را که در حالت های متقارن به وسیله ی هر دو عضو به ارث برده شده باشد، ندارد. اما جزئیات ریخت شناختی، نسبت متفاوت و دقیق تری را به این صورت مطرح می کند که آتربان اوستایی برخلاف همتای ودایی خود، ریشه یی را با تفاوت تعریفی عرضه می دارد. واژه ی مزبور در زبان ایرانی بر عکس هندی، اعتبار باستانی خود را به عنوان اصطلاحی کاربردی برای یک طبقه ی اجتماعی حفظ کرده است. واژه ی آتربان که ظاهرا مبین محقق روحانیت زردشتی است، در گاتاها پیدا نمی شود، از این رو، به نظر می رسد که اصطلاح مزبور در کهن ترین دوران هم جامعیت اداری و رسمی نداشته است. واژه ی مزبور احتمالا نخست بار در الواح ایلامی به صورت هاتور ماباتیش(۱) و دو نام کامل هاتو رما (۲) (آتورما(۳) و اثتَرما(۴) (اَثتما(۵) کشف شده است. برابر صورتهای مزبور در حالت فاعلی مفرد در فارسی باستان اَتَروا(۶)؛ اوستا، آتَروا(۷) است. این عنوان روحانی ایران قدیم در ایران دوران هخامنشیان به صورت دیگری برگردان نشده است. با این حال، داریوش نخست بار در بندی از کتیبه ی بیستون از واژه ی مگوش(۸) در رابطه با غائله ی گئوماتا استفاده کرده است. در این بند اشاره یی به معنای مگوش نشده است. (ص ۲۶ _ ۲۷)

۱)hatur mabattiš
۲)Haturma
۳)Aturma
۴)astarma
۵)astama
۶)atharvā
۷)āthrava
۸)maguš

مأخذ: معیری، هایده. مُغان در تاریخ باستان. ویراستار: دکتر کتایون مزداپور. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. تهران، تابستان ۱۳۸۱
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

روحانیت در ایران باستان (شماره ۱)
#روحانیت_در_ایران_باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
به رغم آنکه اوستا مقام روحانیت را در زمره ی بلند آوازه ترین مقامات در سرزمین های ایرانی ذکر می کند، اما به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران دهه های اخیر فرهنگ دین و روحانیت اساسأ در بُن نژاد آریایی اصالت چندانی ندارد، زیرا که بازتاب عناصر عدیده یی است با اصالت بین النهرینی. بوزانی، در تأیید این مدعا به ذكر نمونه هایی می پردازد. تصاویر بالدار اهورا مزدا که در نقوش برجسته ی هخامنشیان ظاهر شده اند، بین النهرینی اند؛ اشکال آسمانی اشیا، و تضاد میان نور و ظلمت نیز در اندیشه ی مزدایی احتمالا سومری اند. با این حال، روحانیان همواره به صورت برجسته ترین طایفه و تیره بوده اند. طبقه ی روحانی در هر جایی که پیشه های مختلف ذکر می شود، در مقام نخست قرار می گیرد، زیرا که اصلی ترین است. روحانیان، طبقه ی خاصی را به وجود آورده بودند که به وضوح از طبقات دیگر جامعه متمایز بوده است.
ادعای تقدم طبقه روحانی بر جنگجو در راستای اجرای آیین ها و مراسم انکار ناپذیری کسب می شد که در پرتو تأیید ایزدان، رستگاری این جهانی و آن جهانی حاصل آن بود. در واقع به شهادت دین نوشته ی ایرانی اگر روحانیان، جنگجویان و برزگران طبقات اجتماعی بودند، به یقین اسطوره یی ابداع شده بود تا این تقسیمات ازلی و مقرر شده را به وسیله ی خدایان بنمایاند. اوستا، هر سه ی این طبقات را ضمن به هم پیوستگی از زردشت می داند. در نزد روحانیان ایرانی کاربندی تطهیر و تنزیه جسم و روح معمول بود، و ایشان نخست از زاهدان بودند، و آنگاه والامقام. درک موقعیت روحانیان ایرانی، ظاهراً فقط در سایه ی داده های اوستا عملی است. در واقع این اثر توصیف قانون روحانیت است. زیرا با توجه به علایق ایشان نگاشته شده، و از این رو، بازتابی ویژه از اندیشه های شخصی آنها و بالطبع حاوی کلیه ی ادعاهایی است که روحانیت برای خود قائل بود. روحانیان دوره های متأخر اوستایی نیز با دارا بودن برتری قابل توجه معنوی در سرزمین های ایرانی، و جلب احترام عامه احتمالاً هنوز در جایگاه نخست در ایران قرار داشتند. (ص ۲۳_۲۴)

مأخذ: معیری، هایده. مُغان در تاریخ باستان. ویراستار: دکتر کتایون مزداپور. پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی. تهران، تابستان ۱۳۸۱
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

ولی اینان نتوانستند بر توده مؤمنانی که احتمالاً از سختگیری های روحانیان در رنج بوده اند تأثیر گذارند.
#تاریخ_کیش_زرتشت
#روحانیت_در_ایران_باستان
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
دانشمندان غربی درباره فرو خشکیدن کیش زرتشتی در این دوره(اواخر ساسانی)، بسیار نوشته اند و برداشت اغلب آنها این است که تا سده هفتم میلادی این دین باستانی، چنان با آیین ها و تشریفات، مومیایی و متحجر شده بود که برای فروپاشیدن تنها به ضربه شمشیر یک فاتح نیاز داشت. اما چنین تفسیرهایی بسیار مرهون ذهنیت های زاییده پیروزی نهایی اسلامند و اگر در سده های میانه مسیحی، مسلمانان و ترکان جنگهای صلیبی موفق می شدند اروپا را مقهور خویش سازند بی گمان چنین تحلیل هایی هم در مورد مسیحیت وجود می داشت. در مجموع منابع داخلی و خارجی کیش زرتشتی این دوره را دین نیرومند حکومت مقتدری نشان می دهند که توانست وفاداری تهیدست و توانگر را حفظ کند و برای پیروانش هدفی روشن در زندگی و دستورهایی روشن برای رسیدن به آن ارائه دهد. آموزه های این دین، نیرو و امید می داده اند و قواعد آن نه فقط برای رفتار زندگی، بلکه برای زندگی دیندارانه ای هم بود که آن نیز آیینهای شادی بخش فراوانی هم برای تلطیف سختی های لازمه حفظ انضباط دینی داشت. این دین، دین ارتقای زندگی بود و نه نفی و ترک دنیا. آری، زیر بار عمر طولانی خود آسیب دیده بود با میراث آموزه ای و آیینی دیرینه ای که در برابر محققان و الهيون مسائل فکری مهمی را می نهاد ولی اینان نتوانستند بر توده مؤمنانی که احتمالاً از سختگیری های روحانیان در رنج بوده اند تأثیر گذارند(ص ۱۷۴)

مأخذ: بویس. مری، زردشتیان، ترجمه عسکر بهرامی، تهران، ققنوس، سال۱۳۸۱
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

لفظ گبر(شماره ۵)
#تاریخ_اجتماعی_زرتشتیان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
در سرزمینهای همسایه ایران در هر جا که این لفظ راه یافته باز به همین معنی به کار می رود چنانکه گوره در عراق و گاور در لهجه کردی رایج عراق و گاوور در ترکیه . در چند صد سال پیش از این هم گاوور در سرزمینهای دولت عثمانی همواره در سر زبانهای مردم بود. شاردن که چندین سال در روزگاران صفوی در ایران گذرانید، در سفر اول از سال ۱۰۷۵ تا ۱۰۸۱ هجری در زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان اول و سفر دوم از سال ۱۰۸۲ تا ۱۰۸۸ هجری در زمان شاه سلیمان اول (۱۰۷۷ - ۱۱۰۵ هجری) در سفر نامه خود چندین بار از زرتشتیان یاد می کند. در جایی گوید:
زرتشتیان را در هند پارسی نامند و در ایران گور(۱) خوانند. این واژه يک كلمه عربی است ، به معنی کافر یا بت پرست و ترکها ( ترکهای عثمانی مراد است)(۲) گویند. ترکها ، همه عیسویان را به این نام باز خوانند و کسانی را که به دین و آیین خود ترکها نیستند 《گاوور》 ، نامند من خود دیدم که این لفظ همیشه در سر زبانهای ترکهاست و هر آنگاه که از یهودیان و عیسویان سخنی به میان آید ، همین لفظ درباره آنها بر زبان رانده می شود هر چند که شاردن نتوانست چیزی از آیین زرتشتیان بدست بیاورد و به چند تن از آنان که برخورد ، خود داری کردند که بدو چیزی از دین خود بگویند آنچه شاردن از آنان شنیده و آنچه به چشم خود دیده در سفرنامه خود آورده است. در جایی گوید:
من هیچ چیز را درست تر از این نیافتم که زرتشتیان اسکندر را به بدی یاد می کنند، به جای اینکه مانند دیگران او را بستایند، او را راهزن وغارتگر و ستمكار می دانند همچنین تازیان را دشمن دارند و همه آسیبها و گزندها و شوربختی که به ایران روی داده از اینان دانند شک نیست که در این عقیده اشتباه نکرده اند.
جهانگرد ایتالیایی پیترودلاواله که از سال ۱۶۱۶ (= ۱۰۲۵ هجری) تا فوریه ۱۶۲۴ (= ربیع الاول ۱۰۳۳) در ایران گذرانید و شاه عباس بدو مهربان بود در سخن از اصفهان و برزن زرتشتیان در آنجا گبر ستان گوید:
«گبر ها در اینجا پرستشگاه ندارند، چه هنوز آن را نساختند. اینان از تازیان بیزارند. خود را گبر نمی نامند زیرا این لفظ به معنی کافر و بی دین و بت پرست است ، خود را بهدین  خوانند.
دیگر از مردم اروپا که در روز گار صفوی در ایران بوده و از زرتشتیان هم كم و بیش یاد کرده ، الئاريوس آلمانی است که در روز گار شاه صفی (۱۰۳۸_۱۰۵۲ هجری) در ایران بوده ، زرتشتیان را به نام گبر و برزن آنان را در اصفهان گبر آباد یاد کرده است.
تاورنیه بازرگان فرانسه، سالها در ایران گذرانید ، در جایی از سفر نامه خود گوید:
در پایان سال ۱۶۵۴ میلادی ( =۱۰۶۵ هجری) برای انجام داد و ستدی که با گبرها داشتم ، سه ماه در کرمان ماندم، در این شهر بیش از ده هزار گبر هستند و بداد و ستد پشم می پردازند ، در چهار منزلی کرمان پرستشگاه بزرگ آنان است و پیشوای بزرگ آنان در همانجا جای دارد.‌ هر زرتشتی ناگزیر است در هنگام زندگی خود، به آنجا برای زیارت برود.(پیشگفتار، به قلم ابراهیم پورداوود. ص ۱۲_۱۳)

۱)gaur
۲)(guiâour) giaour

مأخذ: سروش سروشیان، جمشید. فرهنگ بهدینان. انتشارات دانشگاه تهران. تابستان ۱۳۸۳
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

لفظ گبر(شماره ۴)
#تاریخ_اجتماعی_زرتشتیان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
شرف الدین علی یزدی به فرمان ابراهیم میرزا پسر شاهرخ، کتابی در تاریخ جهانگشایی تیمور نوشت و به آن «ظفر نامه» نام نهاد. علی یزدی در هنگام چهار سال رنج عبارت پردازی کشید تا در سال ۸۲۸ کتاب بزرگ خود را در جهانگیری صاحب قران تاتاری پایان رسانید. پایه کار این ظفرنامه ، ظفر نامه دیگری است که نظام الدین شامی تألیف کرده اما این یزدی در هیچ جای کتاب خود از آن شامی نامی نمی برد و در سراسر آن تاریخ بیداد و ستمگری و سنگدلی آن درنده تاتار را ستوده و همه کردارهای اهریمنی او را ایزدی خوانده است اگر دو سه قرن پس از استیلای عرب بر ایران، نویسندگانی از ما بیدادهای تازیان را باصلوات و سلام یاد کرده اند ، می توان گفت تعصب سامی، آنان را کور و کر ساخته ، نتوانستند آنچه به نیاکانشان در چند قرن پیش رفت دریابند، اما علی یزدی ، همزمان تیمور، چگونه رفتار آن دیو سهمگین را ندیده و نشنیده گرفت. ما پس از گذشتن چندین قرن هنوز اثر استيلای آن پيک اهریمنی را در همه جای ایران می بینیم اما گویا برخی از گماشتگان دستگاه دولتی ما چیزی از این آسیبها نمی بینند که به هزينه دولت، به روی گور این چاکر فرومايه خاندان تیموری گنبد و بارگاهی در یزد ساختند تا پرورش یافتگان دبستانهای «گبر و ترسا» از زیارت مزار شریف شرف الدین بی بهره نمانند. باری همین علی یزدی در ظفرنامه ، در نظم و نثر، لفط گبر را به معنی کافر به کار برده است:

تن کافران خاک شد زیر نعل
زخون سنگ آن دره مجموع لعل
نهال سنان را زنصرت بهار
زسرهای گبران بر آورد بار
ز بس گبر که افتاده دیگر نخاست
شد آن دره با قله کوه راست
زبس خون که از ز خم داران چکید
ز هندوستان خون بجیحون رسید

پیداست که پهنه کارزار در هندوستان است و هماوردان این پیکار پیروان کیش برهمنی هستند که گبران یعنی کافران خوانده شده اند.

در تاریخ عالم آرای عباسی تألیف اسكندر به یک ترکمان، منشی شاه عباس بزرگ، در لشکر کشی شاه طهماسب به گرجستان در همه جا مردم آن سرزمین به نام گبران یاد شده. چنانکه می دانیم مردم آنجا عیسوی بودند و هنوز هم هستند و در پیکار آن ديار هم ، بسا اسكندر بيک، از کشته شدن کشیشان و ویران شدن کلیساها سخن داشته است. در آن تاریخ در جایی گوید: در آن تاریخ در جایی گوید «رایات نصرت قرین همایون به جانب تفلیس در حرکت آمده، ساحت آن حدود از وجود ناپاک گبران»

باز گوید: «در این حال جنود اسلام به سر ارباب کفر و ظلام ایلغار نموده ، چون به مسکن و مقام گرجیان بی ایمان رسیدند ، تیغ یمانی غازیان سرافشانی آغاز نموده، عرصه آن سرزمین را از خون گبران و کشیشان رنگین ساخته، خانه های آن بدکیشان را به آتش قهر سوخته غنیمت فراوان به دست سپاه کینه خواه در آمده».

این پیشگفتار گنجایش آن را ندارد که بیش از این از نوشته های نظم و نثر فارسی، چه کهنه و چه نو، گواهانی از برای نمودن مفهوم لفظ گبر بر شمریم. همین اندازه که برشمردیم به خوبی می نمایاند که لفظ گبر به جای لفظ كافر به کار رفته یا به معنی بی دین و بد کیش آورده شده است. در برخی از لهجه های کنونی ایران به همین معنی رواج دارد چنانکه در لهجه بلوچی که گور  گفته می شود و در لهجه سمنانی گبر به همین معنی است و در آذربایجان گاوور گویند.(پیشگفتار، به قلم ابراهیم پورداوود. ص ۱۰_۱۱)

مأخذ: سروش سروشیان، جمشید. فرهنگ بهدینان. انتشارات دانشگاه تهران. تابستان ۱۳۸۳
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

ویرایش نهایی قانون نامه اوستایی موجود(وندیداد)
#زرتشت_و_اوستا
#تاریخ_کیش_زرتشت
#تاریخچه_کتابت_اوستا
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
افلاطون در نامه ی هفتم خود از داریوش اول (332 B) به مثابه ی قانونگذار خوب قوم خویش نام می برد و این ارزیابی را در قوانین (C 695) نیز تکرار می کند. حتی بر آن بوده اند ودیوداد امروزی را در زمان داریوش تخمین بزنند یا اینکه به ودیوداد اولیه ای گمان برند. ادعای دوم از این دو احتمال، امکانی است که جز دو فقره ی افلاطون، می توان اصطلاح های حقوقی برگرفته از زبان ایرانی کهن در آرامی یا وضع شده در آن را در موردش ذکر کرد.

واژه های آرامی fars' kāyē... و še'el به معنای"دردآور پرسیدن (تضرع)" به این محدوده تعلق دارد: آنها نشان می دهند که اصطلاح هایی حقوقی در زبان ایرانی پدید آمده بود. ولی، نخستین امکان از دو احتمال ناممکن است. زیرا ویرایش نهایی قانون نامه ی اوستاییِ موجود، سیزده سده پس از داریوش صورت می گیرد. از این رو، می توان بر این استنتاج به عنوان نتیجه گیری مسلم مباحثه ای پیشین همچنان پایبند ماند.(ص ۱۸۴)

مأخذ: آلتهایم.فرانتس. ساسانیان و هون ها. ترجمه هوشنگ صادقی. تهران. نشر فروزان روز. چاپ اول۱۳۹۳
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

نگرشِ اوستاشناسان راجع به زمانِ تدوینِ وندیداد(شماره ۲)
#تاریخچه_کتابت_اوستا
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
والتر بی. هنینگ در مقاله‌ای که در سالِ ۱۹۴۳ م. منتشر شد، نظریه‌ای ارائه کرد؛ او گفت که واحدهای اندازه‌گیریِ بکار رفته در وندیداد، واحدهای یونانی، رومی بوده و بنابراین تاریخِ تألیفِ متنِ وندیداد نمی‌تواند قدیمی‌تر از اسکندر باشد:

«در ارتباط با مقیاس‌های اندازه‌گیریِ فواصلِ کوتاه، نظامِ اوستایی یا بهتر بگویم نظامی که در وندیداد و نیرنگستان بکار رفته، چنان شباهتِ نزدیکی به نظامِ اندازه‌گیریِ رایجِ یونانی، رومی دارد، هم به‌طورِ کلی و هم در جزئیات_که منشأ خارجیِ آن را می‌توان بدیهی و مسلم دانست‌. احتمالاً این نظام از سوی فاتحانِ مقدونی در ایران رواج یافته بود».

نظامِ اندازه‌گیریِ موردِ بحث، نظامی است که برپایه‌ی اندازه‌ی اعضای بدنِ انسان شکل گرفته، از «پهنای انگشت» تا «کله»(واحدِ اندازه‌گیریِ عمقِ آب برابر با ⅛ متر).(ص ۱۷۳)

مأخذ: شاهنشاهی اشکانیان، ویراسته‌ی وستا سرخوش کرتیس_سارا استوارت، ترجمه‌ی مانی صالحی‌علامه، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، چاپ اول ۱۳۹۲
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

لفظ گبر(شماره ۲)
#تاریخ_اجتماعی_زرتشتیان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
کافر یگانه لغت عرب نیست که نزد ما گبر ( = گور ) شده ، باز لغت هایی در فارسی به جای مانده که از همان آغاز اسلام در ایران رنگ و روی دیگر گرفته است. برای نمونه ، واژه مزکت پیداست که همان لغت مسجد در فارسی به این هیئت در آمده است البته ایرانیان که در زبان خود نامی برای عبادتگاه عرب های مسلمان نداشتند، مسجد آنان را مزکت خواندند. در همه فرهنگهای فارسی . لغت اسدی و فرهنگ سروری و فرهنگ رشیدی و فرهنگ جهانگیری و جز اینها مزکت به معنی مسجد یاد گردیده است. سوزنی گوید:

صدر عالم نظام دین کز لطف
شمه خلق تست مشک تبت
تو مشرف تری زهر مردم
همچو بیت الحرام از مزکت

در مقدمه الادب زمخشری (۴۶۷-۵۳۸ هجری) آمده :مسجد ، مزکت ، مژکت، مسجد جمعه مژکت آذینه. همچنین در السامی فی الاسامى، تألیف میدانی همزمان زمخشری آمده : المسجد ، مزکت ، المسجد الجامع ، مزکت آذینه. در صراح اللغة نیز آمده: مسجد بكسر جیم مزکت. در کتاب صحاح الفرس از شمس الدین محمد بن فخر الدین هندوشاه معروف بشمس منشی که در سال ۷۲۸ هجری قمری در شهر تبریز گردآوری شده و پس از لغت فرس اسدی ، کهنترین لغت نامه فارسی است، آمده : مزکت مسجد باشد و این لفظ معجم عربی است، چنانکه عرب تعریب عجمی کند، در سرخه (در نزدیکی سمنان) مسجد را ، مزکت بکسر میم و کسر كاف گویند. در کتاب التفهیم ابوریحان بیرونی نیز مزکت به معنی پرستشگاه به کار رفته است. گبر ، گبرک ، گبرکی (به معنی دین زردشتی) در بسیاری از نوشته های نظم و نثر فارسی دیده میشود فردوسی گوید:

بفرمان یزدان چو این گفته شد
نمایش همانگه پذیرفته شد
بپرید سیمرغ و بر شد بابر
همی حلقه زد بر سر مرد گبر
زکوه اندر آمد چو ابر بهار
گرفته تن زال را در کنار

فردوسی در جای دیگر شاهنامه در سخن از جنگ شاهپور ذوالاکتاف ( به گفته خوارزمی ، هویه سنبا، در جنگ نصیبین که مردمش از عیسویان بودند گوید:

که مارا نباید که شاپور شاه
نصیبين بگیرد بیارد سپاه
که دین مسیحا ندارد درست
رہ گبرکی ورزد و زند واست
چو آید زما بر نگیرد سخن
نخواهیم استا ودین کهن

باز در شاهنامه در لشکر کشی ارجاسپ تورانی به بلخ و کشته شدن کی لهراسب و گروهی از ، هیربدان در آتشکده نوش آذر، آمده:

همه پیش آذر بکشتندشان
ره گبرکی بر نوشتند شان
زخونشان بمرد آذر زردهشت
ندانم چرا هیربد را بکشت

عنصری در مدح سلطان محمود گوید:

چنین که دیدم آیین تو قوی تر بود
بدولت اندر آيين خسر و بهمن
تو مرد دینی و این رسم رسم گبران است
روا نداری بررسم گبركان رفتن

در اینجا جشن سده اراده شده که محمود سبکتکین ترک نژاد آن را بزرگ می داشته اما شاعر چاپلوس درباری آن را رسم گبركان دانسته و نکوهیده است. باز عنصری در مدح محمود و جنگ وی در دره رام هندوستان گوید:

زرام و از دره رام اگر حدیث کنی
همی بماند گوش از شنیدنش مضطر
سپاه گبر بدو در چو لشکر یاجوج
نهاد آن دره محكم چو سداسکندر
خدایگان بگشود آن بنصرت یزدان
براند دجله زاوداج گبركان كبر

چنانکه دیده می شود در اینجا هما وردان میدان جنگ محمود ، هندوان هستند و از پیروان آیین برهمنی می باشند اما عنصری آنان را گبرکان خوانده یعنی کفار.(پیشگفتار، به قلم ابراهیم پورداوود. ص ۶_۸)

مأخذ: سروش سروشیان، جمشید. فرهنگ بهدینان. انتشارات دانشگاه تهران. تابستان ۱۳۸۳
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

شاه عباس ضربه شومی بر پیکره معبدها وارد آورد و  مردم پیرو آیین زردشت را دربِدر نمود و آنها را وادار کرد مسلمان شوند!
#تاریخ_اجتماعی_زرتشتیان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
در ۲۷ ماه پس از عبور از یک رودخانه کوچک و پل سنگی آن و طی ۵ ساعت راه در کنگاور فرود آمدم. در اینجا خرابه یک آتشکده باقی است. هنوز گروهی گبر در آن زندگی می کنند و عقیده خود را پنهان کرده و خود را مسلمان می خوانند. تا زمان شاه عباس بسیاری از این آتشکده ها در دامنه های البرز و استانهای فارس و خراسان باقی و پابرجا بودند. و مردم بسیاری از این بخش ها، باز پیرو آیین زردشتی بودند، از جمله در «پرهاوار» و «وائی هار»، معبد های مشهوری داشته اند، که بانی آنها بهمن پسر اسفندیار بوده است. شاه عباس ضربه شومی بر پیکره معبدها وارد آورد. آنها را ویران کرد و مردم پیرو آیین زردشت را دربِدر نمود و آنها را وادار کرد مسلمان شوند و در غیر آن، ایران را ترک نمایند. بدینگونه چندین ملیون از این گبرها یا کشته شدند یا به هندوستان گريختند و آتش مقدس را با خود بردند....
از همه جاهایی که سیر کردم، تنها در روستای گبر آباد، نزدیک اسپهان گبر دیدم.(ص ۱۷۸)

مأخذ: سفرنامه ژان اوتر (عصر نادر شاه) ترجمه: دکتر علی اقبالی. انتشارات جاویدان. زمستان ۱۳۶۳
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

هفت تن مطابق سنتی کهن اجرای عظیم ترین و پرافتخارترین امور را به عهده دارند
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
زیرا که از میان مردم ماد، هفت تن مطابق سنتی کهن اجرای عظیم ترین و پرافتخارترین امور را به عهده دارند؛ و چنان که او نقل میکرد ممکن نیست که این روال دیگرگون شود؛ و نقل می کنند که خاندان موسوم به اشکانی، زمام شاهنشاهی را در کف خود دارد و افراد همین خاندان اند که تاج را بر سر شاهنشاه میگذارند خاندان دیگر مناصب سپاهی را دارد، خاندان دیگر مناصب حکومتی را، خاندان دیگر اختلاف بین کسانی را رفع و رجوع میکند که در میان خود بحث و مشاجره ای دارند و به داوری نیاز دارند پنجمین خاندان فرماندهی سواران را در دست دارد دیگری مالیات مردم را معین و از آنان اخذ میکند و گنجهای شاهنشاهی را تحت نظارت دارد، هفتمین خاندان نگهبان جنگ افزارها و جامه های رزم است؛ این قانون را داریوش پسر هیداسپس در مملکت سلطنتی رایج کرد.(کتاب سوم. ص ۱۸۳- ۱۸۴)

مأخذ: سیموکاتا. تئوفیلاکت. تاریخ ایران باستان و روم. ترجمه: محمود فاضلی بیرجندی. کتاب سده. چاپ اول سال ۱۳۹۷

🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

وضع بناهای مذهبی در دوره ساسانیان (شماره ۳)
#تاریخچه_پرستشگاه_زرتشتیان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
موضوع تعیین درجات و یا تقسیمات آتشکده در دوره ساسانیان جالب توجه است. برحسب «بندهشن» به معنی «آفرینش آغازین»، که اثری است به فارسی میانه از دوران ساسانیان سه آتش بزرگ دولتی وجود داشت: آتورفرنبغ، که با روحانیون، آتورگشنسب، که با جنگاوران و سرانجام آتور برزین مهر، که با کشاورزان بستگی داشتند. در کنار آنها ما آتش اورمزد را به عنوان مظهر قدرت سلطنتی و آتش بهرام را می شناسیم؛ در فارسی میانه آتش بهرام اسم خاص نیست، بلکه تسمیه ای است برای آتش به صورت على العموم. کرتیر در کتیبه خود در کعبه زرتشت از تأسیس آتش بهرام های متعدد یاد می کند و پس از آن از آتشهای (آتوران) دیگر. به نظر می آید که در اینجا سخن از یک تفاوت واقعی در میان باشد، که چون این تنها آگاهی است که در این زمینه از دوران ساسانی در دست داریم، واجد اهمیت است. پس هرچند کشفیات باستان شناسی از لحاظ آتشکده ها و سایر پرستشگاههای دوران ساسانی فراوان و غنی است، با وجود این درست مانند هنگام اظهار نظر درباره اوضاع و احوال مذهبی به کمک منابع کتبی، پرسشهای بی پاسخی هم وجود دارد.(ص ۱۱۲)

مأخذ: شیپمان، کلاوس. مبانی تاریخ ساسانیان. ترجمه کیکاوس جهانداری. تهران. نشر و پژوهش فرزان روز‌. چاپ اول ۱۳۸۴
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

وضع بناهای مذهبی در دوره ساسانیان (شماره ۱)
#تاریخچه_پرستشگاه_زرتشتیان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
وضع بناهای مذهبی این دوره کاملاً به روالی دیگر است. موضوع بحث بر سر آتشکده هاست. آتش، مدتها پیش از زرتشت ، سهم بزرگی در زندگی آیینی و عبادی اقوام هند و ایرانی داشته است. غیر از استفاده از آن در خانه، به عنوان گریزاندن ارواح خبیثه و در عین حال به صورت عنصری پاک کننده و نو کننده نیز به کار می رفته است. به همین نحو هم در مراسم اثبات بی گناهی اهمیت داشته است: با رفتن به میان آتش خود را از گناهی که مرتکب شده بودند، پاک می کردند. زرتشت بسیاری از مصارف آتش در دوران پیش را در دین خود پذیرفت. پس می بینیم که آتشکده از «اختراعات» دوره ساسانیان نبوده است. ما به بناهایی برمی خوریم، از قرن سیزدهم، دوره ایلامی، در چغازنبیل (خوزستان) و از دوره مادها، از قرن هفتم در نوشیجان (کردستان). از دوران هخامنشیان نوعی پرستشگاه وجود دارد که در طول قرون بسیار کم و بیش و بدون تغییر پابرجا مانده است. از خصوصیات چشمگیر این ساختمان عبادتگاه مربع شکل، چهارستون داخلی، راهرو دور تا دور سرپوشیده و همچنین ادغام آتشگاه و پرستشگاه عمومی باهم قابل ذکر است که در این مرحله از تحول خاص آتشکده های ایرانی است.(ص ۱۰۸_۱۰۹)

مأخذ: شیپمان، کلاوس. مبانی تاریخ ساسانیان. ترجمه کیکاوس جهانداری. تهران. نشر و پژوهش فرزان روز‌. چاپ اول ۱۳۸۴
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

روحانیت در ایران باستان (شماره ۸)
#روحانیت_در_ایران_باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
در اینجا نکته ای را باید یادداشت کرد که شاید این از آنجا ناشی شود که از زمان هخامنشیان، یا شاید پیش از آن، مغان کلدانی را با مغان ایرانی یکی دانسته باشند و در صورت این اشتباه، دریافت ساحری و جادوگری و ستاره شناسی و پیشگویی را که ویژه ی مغان کلدانی بود،به مغان ایرانی نیز تعمیم دادند. در حالی که اغلب مورخان باستانی روشن و صریح گفته اند که مغان ایرانی و کلدانی با هم متفاوت بوده و نسبتی ندارند و در ایران واژه ی مغ به معنی روحانی است نه چنانکه در کلده به مفهوم ساحر و شعبده باز است.(ص ۱۴۲)

مأخذ: رضی.هاشم، آیین مغان، تهران، انتشارات سخن، سال ۱۳۸۲
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

روحانیت در ایران باستان(شماره ۶)
#روحانیت_در_ایران_باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
آتربان ها، در ری مأوا داشتند که در ماد واقع بود. زردشتومی (اوستا صفت عالی(۱)؛ پهلوی زردشتوم(۲) زردشتی ترین = دهبد ده = رئیس سرزمین) نیز در همین جا می زیست. اوستا، درباره ی زردشتوم چنین می گوید: ایزدی که به نگهبانی گروه پیشوایان گماشته است زرثوشتروتمه(۳) خوانده شده، این واژه در پهلوی زرتوشتوم(۴) شده، یعنی زرتشت سان، یا کسی که به زرتشت همی ماند. احتمالا روحانیان از اینجا به مشرق مهاجرت کرده بودند. آتربان ها در ری قدرت معنوی و دینوی بسیار داشتند. طبق تقسیمات اوستایی پنج رد (اوستا:(۵)، بزرگ روحانی) وجود داشت. نخست ردِخانه، دوم ردِده، سوم ردِ طایفه، چهارم ردِ ردان (رد مملکت)، و پنجم زردشت یا زردشتومی رئیس آتربان ها که در رأس کلیه توانمندان غیر روحانی نیز قرار داشته است. ری به صورت یک استثنا دارای چهار رئیس بود که چهارمین آنها زردشتومی است. بنابراین، او در ماد دو قدرت معنوی و دنیوی را شخصا متحد می کرد. او، در رِی به تنهایی رئیس روحانیان نبوده، بلکه به صورت یک فرمانروا نیز مطرح شده است. از این رو، شاید چنین نتیجه گیری شود که زاد بوم آتربان ها در همان جایی بود که منزلگاه ایشان نیز بوده، یعنی در ماد. ضمناً عجیب نیست که آنها در سرزمین جدید عنوانی را جز آنچه در زاد بوم خود و در پارس داشتند، پذیرفته باشند. چون هر آنچه را که ظاهراً درباره ی مغان می دانیم، به طور کامل با دانسته های مان درباره ی آتربان ها انطباق دارد. شاید تصور همسان انگاری آتربان ها با مغان که در ایران شرقی پخش شده بودند، امری بالنسبه طبیعی باشد. به هر حال، این روحانیان با ترک سرزمین حاصلخیز خود، ماد، قصد داشتند خویشتن را وقف اشاعه، تبلیغ و پرستش ایزدان خود در دیگر سرزمینها کنند. چنین روایت شده که آنها آتشهای ازلی را نگاهداری می کردند که در اصل از شعله های مقدس فروزان شده، و زمانی از قلمروهای آسمانی به زمین افتاده بود.(ص ۳۰_۳۱)

۱)zarduštrõtoma
۲)zardušt tom
۳)zarathuštrôtəma
۴)Zaratuštum
۵)ratu

مأخذ: معیری، هایده. مُغان در تاریخ باستان. ویراستار: دکتر کتایون مزداپور. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. تهران، تابستان ۱۳۸۱
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

روحانیت در ایران باستان (شماره ۴)
#روحانیت_در_ایران_باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
طبق تاریخ، نگارندگان متقدم یونانی در دورانی پارسیان را شناسایی کردند که ایشان در غرب ایران در اوج قدرت بودند، و در این هنگام مغان در مغرب ایران طبقه ی مشخصی را تشکیل می دادند. از این رو، تنها ضبط مصطلح معمول در نزد ایرانیان غربی قدیم کاربرد مگو(۱) بود که تا دوران ساسانیان نیز ادامه داشته، و آنگاه به مغ(۲) تبدیل شده است. آتربان ها، متولیان واقعی اوستا و حامی نماد آتش زردشتی ظاهرا در نزد این نگارندگان ناشناخته بودند. عدم شناسایی ایشان شاید به آن سبب بود که ایران شرقی، به روایتی زاد بوم آتربان ها، از نظر سیاسی فرو پاشیده بود، و اینکه نویسندگان کلاسیک بیش تر نظر خود را به پارسیان و مادی های مغرب ایران معطوف می داشتند. در شرایطی که سرودها تصویرگر جامعه یی توانمند، اما نابسامان مذهبی است، سازماندهی روحانیان ایرانی در کالبدی متشکل، متراکم و انحصاری، ناممکن است. ظاهرأ، مذهب پیش از آنکه به وسیله ی روحانیت تبلیغ شود، ریشه در اجتماع مردمی پیدا کرده بود. در بازنمایی دوران گاهانی، روحانیان و واعظان آموزه های دیانت زردشتی وجود داشتند، اما نه در رسته یی جداگانه. این طبقه بندی در دوره های بعد و تحت عنوانی اختیار شد که از اعصار متقدم خاص نگاهبانان آتش مقدس بوده است. در اوستای جدید، شأن و وظیفه اصلی و عمده ی آتربان پرورش و بسط دین ذکر شده است. او به طور منظم به اجرای وظایف الهی که شامل مراسم قربانی، آماده سازی هوم، نوشابه ی مقدس، و نگاهبانی از آتش مقدس بود، اشتغال داشت. ضمناً بر اساس احکام معینی آیین طهارت را در مورد کسانی که با چیزهای غیر منزه تماس حاصل کرده بودند، اجرا می کرد. روحانیان اوستایی به تحقیق آیین های خود را در مقابل آتش، پسر اهورا مزدا، اجرا می کردند. ضمن آنکه در دیانت زردشتی بر پا کردن پرستشگاه معمول نبود، اما ظاهراً مکان هایی برای آتش وقف می شد. به نظر می رسد که اجرای تشریفات تطهير و تنزیه، منبع اصلی عایدات آتربان ها بود. در این باره شخص تازه منزه شده باید رضایت کامل روحانی را جلب می کرد، وگرنه مابقی عمر را باید در پلیدی به سر می برد، از این رو، چنان که پیدا است، روحانیت حرفه یی به ویژه موروثی رهیافتی ماهرانه در ترویج خرافات داشته است، و تعصب که همواره به سهولت با دینداری جایگزینی حاصل می کند، طریقی برای سرکوب بوده است. در دورانی که احکام فوق از آن گاه تاریخ دارد، آتربان ها خویشتن را در نظمی استثنایی شکل داده، و روحانیت را بیش از دیگر حرفه ها شأن و ارزش بخشیده بودند نظر می رسد که ایشان اموال ثابتی در داخل سرزمین داشتند. به نقل صریح، ان خوردنی ها میسر می شد، می خوردند، و اینکه اندکی مال میاندوختند. عایدی ایشان عمدتاً از راه درمان پزشکی و تشریفات تطهیر و تنزیه کسب می شده است. به روایتی دیگر شاید ضرورت این باور که آتربان ها از بومیان ایران شرقی نبوده اند، اجتناب ناپذیر باشد‌‌. در واقع جایگاه اصلی ایشان احتمالاً در ماد بود و از آنجا به مشرق مهاجرت کرده بودند. تعالیم دیانت زردشتی به وسیله ی همین روحانیان به مردمان بلخ، هرات، سغد، خوارزم، سیستان و کابل ابلاغ شده بود.(ص ۲۷ _ ۲۹)

۱)magu
۲)mog

مأخذ: معیری، هایده. مُغان در تاریخ باستان. ویراستار: دکتر کتایون مزداپور. پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی. تهران، تابستان ۱۳۸۱
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

روحانیت در ایران باستان (شماره ۲)
#روحانیت_در_ایران_باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
مردمان اوستایی و ودایی برای واژه روحانی از معادل کم و بیش یکسان «آتربان» (اثروَن Athravan اوستایی؛ Atharvan ودایی) استفاده می کردند. اصطلاح مزبور در ایرانی و هندی ریشه های متقارن دارد. جزئیات ساختاری برای انطباق معانی واژه ی مزبور معلوم است، اما تحلیل لغوى آن نامعلوم مانده است. چون این نام به ظاهر با آیین آتش همپیوندی بسیار دارد، توضیح لغوی اشتقاق آتربان از واژه ی اوستایی، و فرس هخامنشی آتر که در اصل معنای روحانی آتش (آتش بان) را داشت، مدت ها مورد توجه بود. البته ممکن است این پیوستگی از نظر ظاهری موجه بنماید، اما معنای آن در نهایت دور از اشکال نیست. درست است که آتربان از کهن ترین دوران آریایی ظاهرة معنای آتش بان را داشته، اما معلوم نیست واژه ی مزبور دقیقا با معنای روحانی آتش انطباق پیدا کند، ضمنا معلوم نیست که آیین مزبور بالضروره وظیفه ی اولیه ی او بوده باشد. آتربان، در ایرانِ پیرو دیانت زردشتی، آتش بان مراسم دینی بود. اما دارنده ی این عنوان در هند بر اساس برخی از عبارات ریگ ودا به صورت موجودی اسطوره یی ظاهر شده که بخشنده ی نیروهای سحرآمیز است. او ضمنا پرومتوس (پرومته) هندی است که پس از پراکندن آتش ایزدان در قلمروهای آسمانی، آن را به زمین هدایت کرده است. به علاوه مُثل اعلای کلیه ی روحانیان هندی است که از وی آیین های مذهبی را فرا گرفته اند. از این رو، حوزهی عملکرد چنین شخصی در ایران و هند متفاوت بوده است. در ایران جهت دینی آن نشان داده شده، حال آنکه در هند جنبه ی ساحرانه یافته است. ضمنأ واژه ی اوستایی آتر در هند به صورت یک باور اسطوره یی آگنی Agni خوانده شده است. به علاوه، دارنده ی عنوان کهن آریایی زوتر < زوت که زردشت خود نمونه یی از آن است نیز تشریفات آیینی آتش را پیشوایی می کرده است. حضور کاربرد اخیر در این مقطع شاید حاکی از آن باشد که پیشه ی روحانیت موروثی نبوده است. ضمنا واژه ی آتربان همراه با آثروخش (آذر وخش) در بایگانی تخت جمشید پیدا شده است. واژه ی آتربان ظاهرا در دوران اوستای متأخر به عنوان یک نام قانونی برای عضوی از تیره ی روحانیت ذکر شده است. در این مقطع تنوع کاربردهای مختلف برای طبقه ی روحانی و پیامبر در ایران قدیم حاکی از الگوی پیچیده ی تجربه و زندگی در ایران مُشرک است. اما ضرورت اجرای مراسم زیر بنایی و اعمال نیایشی نیز از سویی معنویت و روحانیت فعال را به صورت توامان در جامعه ی مذهبی با اعضا دو طبقه ی دیگر ایجاد می کرده است. (ص ۲۴ _ ۲۶)

مأخذ: معیری، هایده. مُغان در تاریخ باستان. ویراستار: دکتر کتایون مزداپور. پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی. تهران، تابستان ۱۳۸۱
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

بی گمان ایران تا پایان دوره ساسانی، در دست روحانیان زرتشتی بود
#تاریخ_کیش_زرتشت
#روحانیت_در_ایران_باستان
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
بی گمان ایران تا پایان دوره ساسانی، همچون اروپای پیش از رنسانس در دست روحانیان بود و همگان، خواه تهیدست و خواه توانگر در تنگنای هزینه عبادات، آیین های تطهیر و مراسم توبه قرار داشتند که همگی برای کمک به رستگاری روان به وجود آمده بودند تاریخ این کیش در دوره های بعد نشان می دهد که بسیاری از مردم عامی چنین حقوق و تکالیفی را به منزله بخشی از نقششان در نبرد با بدی پذیرفته بوده اند؛ ولی دیگرانی هم بوده اند که همچون شماری از مسیحیان سده های میانه، برای بازگرداندن روحانیت به جایگاه گذشته اش با روحانیان آزمند یا بی وجدان مخالفت می کرده اند. پس از تحولات بسیاری که در این دوره در سازمان روحانیت و آیین های دینی زردشتی به وجود آمد این کیش آماده پذیرش اصلاحات و بازگشت به رسوم ساده تر روزگار نخست بود یعنی آن روزگارانی که امید هر فرد به رستگاری، به اختیار وی بستگی داشت. ولی آنچه در حقیقت برای این دین پیش آمد، نسیم حیات بخش اصلاحات نبود تا زندگی و نیروی تازه ای به آن بدهد، بلکه بر عکس طوفان پژمرنده اسلام مبارز بود.(ص ۱۷۴-۱۷۵)

مأخذ: بویس. مری، زردشتیان، ترجمه عسکر بهرامی، تهران، ققنوس، سال۱۳۸۱
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

روحانیون زرتشتی خواستار آزار مسیحیان بودند.
#تاریخ_اجتماعی_زرتشتیان
#روحانیت_در_ایران_باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
هرمزد چهارم (۵۷۹-۵۹۰ م.) حتی از پدرش هم عادل تر بود و در مورد رعایای دگر کیش خود، آزادمنشی بسیاری نشان داد. عبارات زیر از نامه ای است که وی در پاسخ به روحانیون زرتشتی که خواستار آزار مسیحیان بودند، نوشته است: «همچنان که تخت پادشاهی ما تنها به دو پایه پیشین و بی دو پایه پسین باز نایستد، پادشاهی ما نیز با تباه ساختن مسیحیان و پیروان ادیان دیگر جز کیش ما استوار و پایدار نباشد. پس، از آزردن مسیحیان دست بکشید و به انجام کارهای نیک بکوشید، باشد که مسیحیان و دگر کیشان دیگر، با دیدن این کار، شما را بستایند و از جان هواخواه کیش ما شوند»(nöldeke, 268) (ص ۱۷۲)

مأخذ: بویس. مری، زردشتیان، ترجمه عسکر بهرامی، تهران، ققنوس، سال۱۳۸۱
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…
Subscribe to a channel