atorshiz | Unsorted

Telegram-канал atorshiz - تاریخ ایران

1455

شناسایی منابع و مآخذ مربوط به تاریخ اجتماعی زرتشتیان و ذکر مطالب محققان و پژوهشگران تاریخ کیش زرتشتی. ارتباط با مدیریت کانال: @aDaryosh مسئول تبادلات کانال: @Kardarigan_respendial

Subscribe to a channel

تاریخ ایران

آشنا بودنِ اوستا در ایرانِ غربی، حداقل از دوره‌ی داریوشِ بزرگ، پرودز اکتور شروو
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
دینِ اوستا را نه می‌توان از ادیانِ هندوایرانی دانست و نه از ادیانِ جامعه‌ی نخستینِ ایرانی. در واقع دینِ اوستا با برخی دیگر از ادیانِ ایرانی چون دینِ سکاها که توسطِ هرودوت توصیف شده، کاملاً متفاوت است و بنابر سخنانِ خودِ داریوش(DB 5.31-32)سکاهای دارنده‌ی کلاهِ نوک‌تیز، اهورامزدا را نمی‌پرستیدند. شباهت‌های فراوانِ ادیانِ پارسیِ باستان و اوستایی بی‌گمان به یک رابطه‌ی تکوینیِ نزدیک اشاره دارد؛ افزون بر آن هیچ‌گونه سندِ تاریخی مبنی بر اصلاحاتِ مذهبی در دوره‌ی هخامنشیان موجود نیست؛ بنابراین نتیجه‌ی معقول، این خواهد بود که از قرنِ ششم پیش از میلاد اوستا در ایرانِ غربی شناخته شد¹ و حداقل از زمانِ داریوش به بعد اوستا در پارس پدیدار گشت.²

با این حال متأسفانه این مباحث و نظریات، به تنهایی متقن نبوده، ما همچنان نیازمندِ اشاراتی روشن به اوستا در متونِ پارسیِ باستان هستیم. مطالبِ ارائه شده در این مقاله دربردارنده‌ی چنین "ارجاعِ واضحی" نیست، هرچند نشان می‌دهد که در کتیبه‌های پارسیِ باستان بخش‌هایی وجود دارد که بسیار به متونِ اوستایی نزدیک‌اند به‌گونه‌ای که تقریباً تصادفی بودنِ آن ممکن نیست.

یادداشت‌ها:
۱. اسامیِ "زرتشتی" موجود در مدارکِ آرامی به قرارِ زیر است:

A3. 10(مربوط به پایانِ قرنِ ۵ و آغازِ قرنِ ۴):

spntda=spantadāta, Av. Spəņtō, و ^rmntydt= Ārma(n)tidāta- < Av. Ārmaiti- (Proten-Yardeni, I, 1986, P. 48)

A4.2:

mzdysn, اسمِ خاص یا عام، اسم (ibid.: 56)

B3.4:

bgzšt= Bagazušta, mtrdt= مهرداد پسرِ مهرین mtryzn= Miθrayazāna, و zmsp= Žāmāspa(Proten and Yardeni, II, 1989: 64)

2. M. Boyce, A History of Zoroastrianism, Handbuch der Orientalistik, Leiden and Cologne, Vol II, 1982, P. 7_9, 38


📚 اندیشه‌های مزدیسنی در متون پارسی باستان، پرودس اکتور شروو، برگردان دکتر جواد لطفی‌نوذری-فریبا حقیقی‌پور، تهران، انتشارات آوای خاور، چاپ دوم ۱۳۹۷، ص ۱۵
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

دینِ اشکانیان، ادوین م‌. یامائوچی
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
محققان باتوجه به نبودِ گواهی‌های تاریخی درباره‌ی وضعیتِ دینیِ ایران در این دوره، دیدگاه‌های گوناگونی ابراز داشته‌اند. یاکوب نیوسنر نتیجه می‌گیرد:

"گرچه آن چهره از دینِ زرتشت که ما آن را به‌واسطه‌ی دورانِ ساسانیان می‌شناسیم ممکن است در دوره‌ی اشکانیان شکل گرفته باشد، راهی برای بررسیِ تحولِ آن نداریم".¹

نشانه‌‌های باستان‌شناسانه حاکی از وجودِ آیینِ چندخداییِ به‌شدت یونانی‌مآبانه است. خدایانِ ایرانی با خدایانِ یونانی یکی شمرده می‌شدند و به هیئتِ ایشان به تصویر درمی‌آمدند. مثلاً وِرِثرَغنَه با هراکلس یکی شمرده می‌شده است.² از این رو برخی از محققان، مانندِ زینر، بر این باورند که پارتی‌ها به دینِ زرتشتی بی‌اعتنا بوده‌اند.³

اما، دیگر محققان برای تبیینِ ظهورِ دوباره‌ی دینِ زرتشت در دوره‌ی ساسانیان متقاعد شده‌اند که ایرانیان در دوره‌ی پارتی‌ها زرتشتی بوده‌اند.⁴ نامِ پادشاهان و تکه‌خشت‌های نیسا و آتشکده‌ها، گواهِ وجودِ دینِ زرتشتی در این دوره دانسته شده‌اند.⁵ ارمنستان و آسیای صغیر از جمله‌ی منطقه‌های خارج از ایران هستند که تأثیرگذاریِ پارسیان یا زرتشتیان بر آن‌ها اثبات‌شدنی است.⁶

یادداشت‌ها:
1. J. Neusner, A History of the Jews in Babylonia: I. The Parthian Period, Leiden: Brill, 1969, P. 19
2. M. Boyse, "Iconoclasm among Zoroastians", in Christianity, Judaism, and Other Greco-Roman Cults, M. Smith Festschrift, ed. J. Neusner, Leiden: Brill, 1975, 4: 99
3. Zaehner, The Dawn and Twilight of Zoroastrianism, New York: G. P. Putnam's Sons, 1961, P. 22
4. M. Boyce, "On Mithra's Part in Zoroastrianism", BSOAS 32, 1969, P. 31; Colpe, "Parthische Religion und parthische Kunst", Kairos 17, 1975, P. 119
5. J. R. Hinnells, "Zoroastrian Influence on the Judaeo-Christian Tradition", Journal of the K. R. Cama Oriental Institute 45, 1976, P. 15
6. G. Widengren, Les religions de I'Iran, Paris: Payot, 1968, P. 201

📚 ایران و ادیان باستانی، ادوین ام‌. یامااوچی، ترجمه‌ی منوچهر پزشک، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ دوم ۱۳۹۳، ص ۴۶۰
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

پژوهشی درباره دین اشکانیان(شماره ۶)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
بایستی از مذهب به عنوان موضوعی نام برد که بویژه در جهان باستان و نیز در ایران می تواند در ارزیابی شرایط حاکم تا حدودی موثر باشد.اگر چه امروز بسیار مشکل است تا اظهار نظر کرد که آیا اشکانیان، همچون پیشینیان خود، هخامنشیان، جزو پرستندگان زرتشت به شمار می آیند یا نه، اما به نظر می رسد حایز اهمیت شایانی است که بکوشیم تا دلایل مشخصی را از منابع عصر اشکانیان، در مورد نگرش اینان نسبت به مضامین دین آریایی کهن بدست آوریم.در این ارتباط، فقره ای از سینکلوس که شاید از آریانوس برگرفته شده است، استحقاق توجه ویژه ای دارد.نقل قول چنین عنوان می کند که ارشک، بنیان گذار سلسله اشکانی از اخلاف ارتخشتر بود.از این روایت نتیجه گیری درستی مبنی بر این که ارتخشتر فوق الذکر، می تواند یکی از پادشاهان هخامنشی باشد، استنباط کرده اند.چنان تبار نامه هایی در جهان باستان معمول د مرسوم بود که ارجاع به سلسله کهن تر، در خدمت تقویت سلسله بعدی و جدید بود.از این مطلب بحق یک نگرش هوادار ایرانی گری رایج در میان اشکانیان را استنباط کرده اند.حال، این مسئله ناگشوده می ماند تا معلوم کنیم که کدام یک از سه اردشیر سلسله هخامنشی می تواند به منزله نیای اشکانیان صدق کند.کلا چنین انگاشته اند که وی اردشیر دوم، ملقب به منِمون، است که پیش از تاج گذاری نام اَرشَکه(ارسیکاس) داشت.
البته فی النفسه امکان دارد که این نظر متکی بر شباهت نام درست باشد، اما من بر این باورم که در مسئله ای به این مهمی نمی توان تنها به شباهت نام بسنده کرد.برای به دست آوردن دلیلی به فقره ای مهم، اما فراموش شده از پلوتارک در زندگی نامه آنتونیوس اشاره کنم که بر طبق خبر، سوگند قطعیت یافته با دست دادن محکم، اهمیت بزرگی در میان اشکانیان داشت.اما تاثیر ویژه این عمل بیشتر در سرشت مذهبی آن بود.زیرا بسیار حائز اهمیت است، بدانیم که این عمل از پیشتر در میان هخامنشیان نیز بسیار مورد احترام بود.بر حسب خبری از پلوتارک، چنان نحوه سوگندی در میان هخامنشیان که به دست راست شاه اداء می شد، نا زُدودَنی به حساب می آمد. به این ترتیب مشاهده می کنیم که نه تنها در میان ساسانیان که همین نحوه سوگند را می شناختند، بلکه در میان اشکانیان نیز مقبولیت داشته است.(ص ۱۹۱ _ ۱۹۲)

مأخذ: آلتهایم.فرانس، نوشته هایی در باب تاریخ و فرهنگ اشکانیان (مقاله اشکانیان و ساسانیان، نوشته: یوزف ولسکی)، ترجمه: هوشنگ صادقی، پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، سال ۱۳۸۸
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

شباهت میانِ باورهای پیروانِ فیثاغورس با احکام و باورهای مغان، فردریک ویندیشمن
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
تشخیص و درکِ دکترینِ فیثاغورس از نظرِ این‌که وی تا چه اندازه تحت‌تأثیرِ اصول و مبانیِ اندیشه‌ها و حکمتِ زرتشت قرار گرفته و بعدها پیروانِ وی چه مواردی را به عقایدِ او اضافه کرده‌اند، کاری بس دشوار بوده و نیازمند به پژوهش و کَند و کاو و مقایسه‌ی فراوان دارد.

برای نمونه در میانِ عقایدِ فیثاغورسی‌ها مواردی از اصولِ دینِ زرتشتی یافت می‌شود که برای نمونه شماری از آن‌ها چنین هستند:

"از ادرار به سوی خورشید بپرهیزید، که با مکتبِ هیسود Hesiod برابر است".

"به سوی کسی ادرار نکنید و از ایستاده ناخن گرفتن دوری کنید".

📚 زرتشت در گاثاها: ترجمه متون کلاسیک یونانی درباره زرتشت و مغان، گیگر/ویندیشمن/هینتس، ترجمه و پژوهش هاشم رضی، تهران، انتشارات سخن، چاپ اول ۱۳۸۲، ص ۲۸۴
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

سفرِ دموکریتوس به شرق به پیروی از فیثاغورس، فردریک ویندیشمن
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
It might be supposed that the travels of Pythagoras were fabricated in imitation of the indisputable migrations of Democritus; but with equal right we may also assume that Democritus had been induced by that very example of Pythagoras to search after the wisdom of all nations at its source.

📚 Zarathustra In The Gathas And In The Greek And Roman Classics, Translated By Darab Dastur Peshotan Sanjana, Leipzig, 1897, P. 74

ممکن است تصوّر شود که مسافرتِ فیثاغورس به تقلید و پیروی از کوچِ عظیم و ممتدِ دموکریتوس، ساخته و جعل شده باشد. هم‌چنان که از سوی دیگر می‌توان چنین پذیرفت که دموکریتوس با آگاهی به مسافرتِ پُر ارجِ فیثاغورس تهییج شده و دست به سفرهایی طولانی در میانِ مللِ مختلف و جستجو و کاوش جهتِ آشنایی با علوم و عجایبِ زمان زده است.

📚 زرتشت در گاثاها: ترجمه متون کلاسیک یونانی درباره زرتشت و مغان، گیگر/ویندیشمن/هینتس، ترجمه و پژوهش هاشم رضی، تهران، انتشارات سخن، چاپ اول ۱۳۸۲، ص ۲۸۶
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

پژوهشی درباره دین اشکانیان(شماره ۵)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
عنوان هیرپت، نام پریستار آتش در دوره اشکانیان

این لقب برای اولین بار در نبشته ای از هترا برای دوره اشکانیان مدلل شد.سفال نبشته نویافته ای از نسا،به منزله سند دیگری در کنار آن قرار گرفت.از این رو، می توان به استنباط های جدید چندی درباره روحانیون در میان اشکانیان پرداخت.نبشته شماره ۸۳ هترا، مندرج بر پاستون محراب آتش، حاوی واژه hdrpt در سطر ۲ است.فواد سفر پیش از همه نام پریستار آتش را در آن تشخیص داد.الف.کاکو و آلتهایم _ اشتیل بر نظر وی صحه گذاشتند.اکنون سفال نبشته نویافته جدید نسا، در بخش b سطر ۱ در بر دارندهtwršpty است.
لقب یک ترکیب فاعلی متشکل از واژه های ایرانی کهنی برای 《آتش》 و 《سرور》است. (ص ۱۳۷)

مأخذ: آلتهایم.فرانس، نوشته هایی در باب تاریخ و فرهنگ اشکانیان (مقاله آتروپات، هیرپت نوشته دیتر هارناک)،  ترجمه: هوشنگ صادقی، پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی _ سال ۱۳۸۸
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

پژوهشی درباره دین اشکانیان(شماره ۳)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی 
ترکیبی از فرهنگ ایرانی و یونانی را نیز می توان در سبک و قالبی نو در نواحی غربی تر و در مناطق پالمیر در قصر البیاض(در معبد و گورستان بعل)و در هترا(در معبد خورشید)یافت. در سرزمین بابل،علاوه بر اندیشه های محلی و ایزدان بومی و سامی،یهودیت نیز به آرامی در این منطقه گسترش یافته بود. ایزدان ایرانی و یونانی مانند اورمزد و زئوس،میترا و آپولون در کنار یکدیگر مورد احترام بودند. آناهیتای ایرانی همراه با آرتمیداس یونانی و نانایای سامی بطور یکسان ستایش می شدند. شاهان اشکانی تا مدت ها،سکه های خود را با خط یونانی و حتی با عبارت"دوستداران یونان"ضرب می کردند. اما از اواسط عصر اشکانی،برخی مظاهر ایرانی مانند خط،لباس، کمان و یا الهه های ایرانی بر پشت سکه ها منقرض شد. بررسی منابع عصر اشکانی حاکی از آن است که برخی از عقاید ایرانی مانند اعتقاد به مبداء خوبی یعنی اورمزد و عنصر بدی یعنی اهریمن در این دوران وجود داشته است و خورشید بعنوان نمادی از روشنایی و نور مورد احترام بود و ماه و دیگر ستارگان مورد ستایش بودند. بطور کلی شاهان اشکانی با اعتقادات سرزمین تحت حکومت خود مانند ایزدان باقی مانده از نفوذ یونانیان،ایزدان بابلی و نیز ادیان الهی یهودیت و مسیحیت به خوبی مدارا می کردند.

محققانی مانند دیاکونوف در پژوهش های خود درباره ی اشکانیان به این نتیجه رسیده اند که شاهان اشکانی با وجود احترام به اورمزد،داشتن ایزدانی مانند میترا و آناهیتا و آشنایی با تعلیمات زرتشتی،پیرو آیین زرتشت نبوده اند و در آن زمان،نشانی از"وجود زرتشتی گری،بصورت کیش دولتی"وجود نداشته است. اما دیاکونوف ذکر می کند که اسامی خاص مکشوفه در اسناد شهر نسا،از وجود اعتقاداتی گزارش می دهند که آشنایی با تعالیم زرتشت را شامل می شده است. علاوه بر آن تقویم و گاهنامه ی زرتشتی در نسا، پایتخت اشکانیان متداول بود. در اواخر قرن اول میلادی و اوایل قرن دوم میلادی،بویژه در ناحیه ی شرقی قلمرو اشکانی و در سرزمین هیرکان، اجرای برخی مراسم زرتشتی برای تدفین و غیره رواج یافته بود.

مالکوم کالج مورخ انگلیسی نیز پیرو این نظریه است که"اشکانیان هرگز آیین زرتشتی را کاملا نپذیرفته اند". او معتقد است که نزد اشکانیان نوعی"نیاکان پرستی"وجود داشت که در وهله ی اول،نیاکان اشکانی مورد احترام و ستایش قرار می گرفتند،همانگونه که تصویری از اشک اول موسس این سلسله بصورت کمانگیری بر پشت سکه های سیمین عصر اشکانی تا مدت ها وجود داشت. در پشت سکه های اشکانی تا سال ۱۵۰ قبل از میلاد، تصویر برج یا آتشگاهی دیده می شود که شاه کمانی در دست چپ دارد و بالای سرش،شعاعی از"اهورا"دیده می شود. بر سکه های بلاش چهارم در اواخر عصر اشکانی حتی نقش آتشدان بر سکه ها دیده می شود. مالکوم کالج و دیاکونوف هر دو به نقش مهم و عقیدتی مغان عصر اشکانی اذعان دارند و اینکه آنان تا مدت ها در شورای سلطنتی اشکانیان عضویت داشتند. نام برخی از شاهان اشکانی مانند میترادات(مهرداد)حکایت از باورهای دینی آنان دارد. همانگونه که پیشوند"اَرتَه"(اَرَد)به معنای راستی در نام اردوان حاکی از علاقه ی دینی آنان به تعالیم زرتشتی بوده است. در کتیبه ی شوش که به یونانی است،فرهاد اشکانی"فَرَه وَشی"یا روح نگهبان را با عنوان یونانی آن"دایمون" ستایش می کند. تیرداد اشکانی،شاه ارمنستان هم کوشش در برگزاری رسوم مغان داشته است.(جلد ۱ _ ص ۷۴۵_۷۴۴)

مأخذ: میراحمدی.مریم، تاریخ تحولات ایرانشناسی، تهران ،طهوری، سال ۱۳۸۹
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

دوره سه جلدی تاریخ اندیشه‌های دینی نوشته‌ی دانشمند فقید، میرچا الیاده به انگلیسی 👆👆👆

🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

پژوهشی درباره دین اشکانیان (شماره ۱)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
ویدن گرن به اتفاق بسیاری از محققان دیگر عقیده دارند که تاریخ دین ایرانی در دوره پارتیان بسیار مبهم است. از سوی دیگر، همو از این مطلب سخن می گوید که «رشته ای از مدارک و داده های ملموس برایمان معلوم است که به لحاظ گاهشماری در دوران پارتها تنظیم شدنی هستند،اما تا کنون  در موردشان کوتاهی شده است». ولیکن مشکل در این نکته است که بسیاری از این «مدارک و داده هایی» را که ویدن گرن ارائه کرده است، به ارمنستان، آسیای صغیر و همچنین بین النهرین پارتی (دورا _ اوروپوس،هترا و غیره)، یعنی مناطقی با فرهنگ آمیخته هلنیستی _ایرانی_سامی تعلق دارد که در دوران پارتیان در آن مناطق حاکم بود و می توان پرسید که تا چه حد امکان دارد استنتاجهای به دست آمده  از این مناطق را به دین پارتیانِ اصلی نسبت داد، به دیگر سخن، تا چه حد می توان از این داده ها به دین پارتیان پی برد. به طور کلی باید عنوان شود که دین در شاهنشاهی پارت، که این مطلب به طور عمده و به ویژه در مورد بین النهرین صدق می کند، متشکل از فرهنگ یونانی وارداتی بود. به دیگر سخن:مشکل اساسی آن است که چیزی را نمی توان از دین یا ادیان امپراتوری پارت به عنوان«ایرانی» مشخص کرد، اما پاسخ دقیقی به این مورد ممکن نیست، چون که جای ماخذ مکفی خالی است که در خود عصر پارتیان پدید آمده باشد و مدارک باستان شناختی، یعنی ابنیه آیینی حفاری شده که به طور قطعی بتواند در دوران پارتیان سالیابی شود،به غایت کمیاب است.به همین ترتیب، به سوالی که دین زرتشتی در این عصر چه اهمیتی داشته و آیا به ویژه آیین زرتشتی ، «دین رسمی» بوده است، نمی توان پاسخی داد.(ص.۱۲۱)

مأخذ:شیپمان،کلاوس. مبانی تاریخ پارتیان. ترجمه: هوشنگ صادقی. نشر فرزان روز. سال ۱۳۹۰
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

زرتشت. درباره اخبار تازه و دست اول، درباره ی زرتشت و بیان و تشریح محیط تاریخی قانون گذار ایرانی(شماره ۹)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
شهادت دیودور سیسیلی از نقطه نظرهای بسیاری ارزشمند است و در یک تحلیل دقیق تاریخی این کار وی باید شناخته شود. خبر داده شده از سوی دیودور مطمئناً مستقل از سایر اخباری است که در آن زمان توسط یونانیان درباره ی زردشت داده شده بوده است، و بنابراین باید به آن به مانند یک منبع و مأخذ اصیل با اهمیت و دست اول توجه شود. این نکته نه تنها منحصر به فرد بودن آن را از نظر ماهیت خود خبر نشان می دهد، بلکه تطابق های تاریخی نشان می دهند که در فردای پیروزی مقدونیان، برای آشنائی مستقیم با ایران شرقی تا چه اندازه از سوی یونانیان کم کاری شده بوده و از سوی دیگر این تنها منبع یونانی است که شکل نام اوستایی زردشت، یعنی زاتراوستس را نقل کرده است. در حقیقت امکان بسیاری وجود دارد که شکل یونانی معروف تر زاوراستس نه از یک ریشه ی اصیل غیر مادی (زَرَت اُشترا)، بلکه از فارسی باستان زَرَت_ اًشترا آمده باشد. این چنین و از مقابله و مقایسه ی بین شکل های یونانی، ایرانی، اوستایی و فارسی میانی زردشت، سه شکل زیر را می توان بازسازی کرد:

زَرَ_اُوشترا فارسی باستان، زَرَت - اُوشترا مادی و زَرَسوشترا فارسی میانه که از اوستا آمده و دیودور نیز آن را نقل کرده است. شکل های فارسی میانه (شکل فارسی میانه مانوی: زردوشت و فارسی میانه زردشتی: زردوخشت) از نام مادی مشتق شده اند. درباره ی گسترش این نام در غرب ایران، مطالعات زبان شناسانه گواهی می دهند اگر شکل یونانی زوراسترس از فارسی باستان آمده باشد، شکل فارسی باستان زَرَاوشترا نسبت به شکل مادی زَرَتوشترا قدمت بیشتری دارد، اما و در عوض شكل مادی این نام در دنیای ایرانی تا زمان حاضر گسترش یافته است. از آنجا که زمانی که راه شناخت مستقیم سرزمین های شرقی فلات ایران، یعنی جائی که در خلال سده های ممتد سنت زردشتی در آنجا گسترش پیدا کرد برای یونانیان باز شد و آنان توانستند شکل دقیق نام زردشت را بیابند، شکل زاوتراستس به صورت بسیار با معنایی در آمده است. این نکته ای که در مورد نام پیامبر معتبر است، طبعاً درباره ی نکات دیگر نیز صحیح است. چنین است که اخبار اصیل و اولیه مربوط به زردشت، چه درباره ی شخصیت قانون گذار و چه درباره ی محیط تاریخی او را باید در کار دیودور جستجو کرد، اخباری که در سنتهای پیشین و در محیط هخامنشی سابقه ای نداشته و از طریق معاصران اسکندر به غرب رسیده است. صرف نظر از آنچه که به عنوان محیط هخامنشی معرفی شده که نام زَرَروشترا می باید در آن محیط گسترده شده باشد، زردشت یونانیان، یعنی سنتی که توسط دیودور گردآوری شده بوده مستقل از سنت های مغان مادی است.(ص۱۴۳_۱۴۴)

مأخذ: نیولی، گراردو. پژوهش های تاریخی درباره ی سیستان باستان. ترجمه: سید منصور سید سجادی. ناشر: موازی، پیشین پژوه‌. سال ۱۳۹۶
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

زبان‌های باستانی را به شکل آنلاین و آفلاین در آژیار بیاموزید.
صفحه اینستاگرام:
http://instagram.com/zabanhaye.bastani

کانال تلگرامی:
/channel/associationofiranianlanguages



آموزگاران ما دانشجویان و دانش‌آموختگان مقطع دکتری رشته زبان‌های باستانی هستند.
#پهلوی
#فارسی_باستان
#اوستایی
#سغدی
#بلخی
#ایران_باستان
#فارسی_میانه
#یونانی_باستان
#لاتین
#عبری
#فرهنگ
#اساطیر_ایرانی_هندی

تازه‌ترین خبرهای دنیای ایرانشناسی

برای آگاهی بیشتر به ما بپیوندید:


پشتیبانی در واتساپ و تلگرام:
۰۹۳۹۲۲۷۲۰۲۸

Читать полностью…

تاریخ ایران

زرتشت. درباره اخبار تازه و دست اول، درباره ی زرتشت و بیان و تشریح محیط تاریخی قانون گذار ایرانی(شماره ۶)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
برای حل این مسئله، یعنی دانستن اینکه دیودور اخبار خود درباره ی زردشت را از چه کسی اخذ کرده پیش از همه چیز تثبیت و تصور یک اصطلاح تاریخی برای شناسانی مأخذ لازم است. از نقطه نظر من، تاریخ یک چنین خبری نمی تواند پیش از اسکندر باشد زیرا در ارائه این خبر شناسایی و آشنائی مستقیم با ایران شرقی لازم بوده که یک چنین شناسائی تنها پس از فتوحات مقدونیان مقدور بوده است. مثلاً باید به شکل اسمی زاوستراس و نام قومی آریانوی توجه شود که اگر به زمان های پیش از اراتوستنه باز گردد، نمی توان تصور کرد یونانیان از آن مطلع بوده اند. بنابراین نظریه ی یوستی که کتزیاس را منبع خبری بند دوم فصل ۹۴ کتاب اول دیودور می داند و نیز نظریه ی هرتسفلد که به محیط آکادمی با مشائیان فکر می کرد داشت از اعتبار می افتاد، در حالی که نظریه ی مارکوارت، البته نه نظریه ی اولیه او بلکه نظری که هنگام تفسير یسنا ۴۳ بیان کرده بود، یعنی آن چه که درباره ی مأخذ دیودور برای نام زاتروستس مگاستن بیان کرده برجای و برپا باقی می ماند. فکر می کنم اگر قرائت سهل و ساده آريانوس " پذیرفته شود، این نظریه می تواند پذیرفته شود و در عین حال باید توجه داشت که دیودور از آریانوی، جز از موردی در یک عبارت دوره ی مگاستن که تقریباً بین سال های ۳۵۰ تا ۲۹۰ پ.م. زندگی می کرده، هرگز صحبت نکرده است. با توجه آنچه دیده و گفته شد، پاسخ به سوال دیگر یعنی تاریخ اولیه مشکل به نظر نمی رسد. در حقیقت به نظر می رسد که خبر دیودور کاملاً به دوره ی اسکندر یا بهتر گفته شود بلافاصله پس از اسکندر ، یعنی دوره ای که  یونانیان ایران شرقی، سنت ها، شکل طبیعی، جغرافیایی و قومی آن را شناختند مربوط می شود.(ص ۱۳۹_۱۴۰)

مأخذ: نیولی، گراردو. پژوهش های تاریخی درباره ی سیستان باستان. ترجمه: سید منصور سید سجادی. ناشر: موازی، پیشین پژوه‌. سال ۱۳۹۶
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

زرتشت. درباره اخبار تازه و دست اول، درباره ی زرتشت و بیان و تشریح محیط تاریخی قانون گذار ایرانی(شماره ۴)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
در حقیقت می توان گفت جاکوبی وقتی درباره ی بندهای ۱ و ۲ فصل ۹۴ کتاب اول دیودور به سوفسطائیان، به کریتیاس و پرودی کس فکر می کردند که می نوشته : سابقه ی قانون گزاران منوس در نوشته های دیودور ( 2-1 ,194) در زمانی که به اِکاتِئو و بحث های مربوط به او مطرح می شوند، به خاطر آورنده ی دیدگاه های کریتیاس درباره ی اعتقاد به خدا هستند. اعتقاد و ایمان به خدایان جسمی یا در حقیقت انسانی، که بخشی از آن به پادشاهان مصری بر می گردند که دارای یک شکل ایزدی می شوند و شکل دیگر شاهان مصری هستند که قاعدتاً می توانند دارای یک شکل خدائی باشند که مطابق با تغییرات تفکری در مورد خدایانی که در پرسایویوس نیز ظاهر می شوند هستند. درباره ی اِوِمِرو نیز باید چنین بحثی را دنبال کرد. نظام أو باید به مثابه نتیجه تغییر یک نظریه ی سوفسطائی در مورد اصل و ریشه ی ایمان به خدایان مردمی باید مورد توجه قرار گیرد. چنان که دیده شد جاکوبی ابتدا امکان نسبت دادن عبارت ما را به اِکاتِئو نفی نکرده اما آن را به سنت های دموکریتوئی نیز نسبت نداده بلکه با سوفسطائیان مرتبط ساخته است. او در یک مرحله ی دوم با نظریه ی شوارتز که این نسبت را نفی می کرد همراه شد و پس از آن که فصل های ۹۴ و ۹۵ کتاب دیودور را از کار اِکاتِئو حذف کرد انتقاد شدیدی به نظریات بیدز و کومون وارد کرد. بنابراین ارتباط موجود بین این عبارت دیودور و دیوژن که نظریه ی بیدز و من تا حدود زیادی روی آن استوار شده بود را رد کرد و بین لحن و زمان در فصل ۹۴ باب اول دیودور، و تفکر فلسفی موجود در خلاصه ای کتاب چهلم مورخ سیسیلی وسیله ی فوتزیو، یعنی جائی که می باید تاثیر اِکاتِئو را در آن باز شناخت، تفاوت اساسی قائل شد. طبق نظر جاکوبی، این عبارت با شکل اصیلی که در بند یکم فصل ۹۴ کتاب اول دیودور آمده تفاوت دارد و هم چنان که از شكل دقیق نام زردشت یعنی  زاتراوستس بر می آید، نمی توانسته هیچ نظریه ی خاص تاریخی که تنها در کار دیودور دیده می شود در ارائه نظر خود داشته باشد. بنابراین به عقیده ی من منشاء این عبارت دیودوروئی هم چنان ناشناخته باقی می ماند. (ص ۱۳۶_۱۳۷)

مأخذ: نیولی، گراردو. پژوهش های تاریخی درباره ی سیستان باستان. ترجمه: سید منصور سید سجادی. ناشر: موازی، پیشین پژوه‌. سال ۱۳۹۶
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

دینِ شاهانشاهانِ هخامنشی از نگاهِ متخصصان، دکتر جواد لطفی‌نظری، فریبا حقیقی‌ پور
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
با توجه به آن‌چه گفته شد اکثرِ ایران‌شناسان دینِ شاهانِ هخامنشی را زرتشتی می‌دانند. بویس آنان را یقیناً زرتشتی می‌داند. کلنز نیز شاهانِ هخامنشی را زرتشتی دانسته‌، می‌گوید دینِ زرتشتیِ هخامنشی الزاماً مزدیسنای متأخر یعنی آن‌چه در اوستای جدید آمده، بوده است.¹ نیولی ضمنِ آن‌که شاهانِ هخامنشی را زرتشتی می‌داند، معتقد است که تمامیِ شاهانِ این سلسله به نوعی چندخدایی از نوعِ مزداپرستی پس از زرتشت معتقد بوده‌اند.²

یادداشت‌ها:
۱. ژان کلنز، مقالاتی درباره‌ی زرتشت و دین زرتشتی، ترجمه‌ی احمدرضا قائم مقامی، تهران، نشر فرزان روز، ۱۳۹۱، ص ۳۸
۲. گراردو نیولی، از زرتشت تا مانی، ترجمه‌ی آرزو رسولی، تهران، نشر ماهی، ۱۳۹۰، ص ۷۰

📚 اندیشه‌های مزدیسنی در متون پارسی باستان، پرودس اکتور شروو، برگردان دکتر جواد لطفی‌نوذری-فریبا حقیقی‌پور، تهران، انتشارات آوای خاور، چاپ دوم ۱۳۹۷، ص ۵
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

پژوهشی درباره دین اشکانیان(شماره ۷)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
دین و تدفین:
دین ایران باستان بیشتر به سبب قلت اسناد و شواهد امری است راز گونه و مشکل . چون به اشارات و کنایات متون اخیر توجه کنیم شاید به سطحی از اعتقادات بدوی دینی پی ببریم. «خدایان طبیعی» پرستش میشد. شاید این خدایان در محیطی از اندیشه و تفکرات مناسب وظایف فرمانفرمایان که محدود به جنگ و باروری یا تناسل بود شایستگی داشتند. میان دین کهن ایرانیان و هندوان پیوندهای فکری مشاهده میشود که مربوط می شود به زمانی پیش از مهاجرت این دو گروه هند و اروپائی . بعضی خدایان پدید آمدند که نماینده مفهوم نام خویشند مانند میتراکه به معنی پیمان است. کرامات اخلاقی به گروهی از خدایان که در ایران به نام اهوراها شناخته شدند اختصاص یافت . در چنین محیطی زرتشت به جهان گام نهاد . روایات و شواهد زبانی ، زمان زندگی او را در حدود ۶۰۰ پ.م. وجایگاه موعظه وارشاد او را در شرق ایران مشخص می کند. تصادفاً به چشم ویشتاسب پادشاه ماقبل تاریخ پایگاهی یافت. اما مضمون سخنان و آموزش های او چه بود؟
آیین زرتشت هنوزهم دینی است زنده و اقلیتی کوچک در ایران و پارسیان هند بدان ایمان دارند. از این گروهها پاره هایی از نوشته های مقدس باستانی که مجموعاً به نام اوستا خوانده میشود بدست آمده است با بعضی تفسیرهای کهن . اگر از روی تفاوتهای مهم و چشمگیر زبان و تخیل وتصور داوری کنیم قطعه های اوستا از زمان زندگی زرتشت تا دوران ساسانیان پدیدار گشته است . پنج مجموعه شعر به نام گاتها به سبب کهنگی زبان و گویش شرقی ایرانی به نظر برجسته جلوه می کند. بنابراین شاید این ها به دوران زندگی پیامبر متعلق باشد و مضمون آن ها هم بعضی از آموزش های اساسی او را نمودار می سازد.در میان پرستنده و خدای متعالی و جهانی اهورامزدا پیمانی تازه و فردی پدیدار می‌کند. دیگر یک ثنویت اساسی نیکی و بدی تصور شده است.این دو اصل همواره با هم در پی کارند چه در معنویات چه در مادیات اما روز داوری فرا می رسد که خوبی پیروز می شود. اینک این پیکار ادامه دارد. اهورامزدا (که بعدها اهورمزد شد) با نیروهای جاودانی دیگر و روان پاک انگر مینو (که بعدها اهریمن شد) با دیوان پیروانش که در میان ایشان بسیاری از خدایانی بودند که در گذشته محبوب مردم بودند از دو سو پیکار می‌کنند. وظیفه هر کس در جهان آن است که بر نیروی پلیدی و دروغ گزند رساند و بدین شیوه به پیروزی ملکوت مزدا یاری رساند. پیام اخلاقی زرتشت در این‌جا جلوه می‌کند که نیکمردان باید به کارهای نیک به ویژه کشت زمین پردازند. اندیشه نیک و گفتار نیک و کار نیک آن چنان که زرتشتیان امروز هم بدان معتقدند مومنان را مصون می دارد.پاداش کسانی که اصول اخلاقی زرتشتی را آنچنان که باید به کار بسته‌اند همانا جاودان زیستن در بهشت است و بدکاران محکومند به تحمل کیفر در جایگاه دروغ و ناراستی.(ص ۸۷_ ۸۸)

مأخذ: کالج.مالکوم، پارتیان،  ترجمه: مسعود رجب نیا، وزارت فرهنگ و هنر، سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

نویسندگانِ یونانی که از سفرِ فیثاغورس به ایران یاد کرده‌اند، هاشم رضی
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
نویسندگانِ قدیمِ یونان، درباره‌ی سفرِ فیثاغورس به ایران و آشنایی با زرتشت، یا فلسفه‌ی مغان و آموختنِ سحر و نجوم نزدِ مغانِ کلدانی، اشاراتی کرده‌اند.

از این جمله باید از سیرو Cicero در سده‌ی یکم پیش از میلاد و والریوس ماکسیموس Valerius Maximus، آپولیوس Apuleius، کلمنس الکساندرینوس Clemens Alexandrinus، دیوگنس لائرتیوس Diogenes Laerius نام برد که هر کدام در ضمن اشاره به سفرهای کسانی چون فیثاغورس و امپدوکلس Empedocles و دموکریتوس Democritus و افلاتون Plato در آثارِ خود یاد کرده‌اند.

این نام‌آورانِ فلسفه و علم در آن اعصارِ دور، بی‌تردید رنجِ سفر به خود هموار کرده و به ایران برای توشه‌گیری از فلسفه‌ای سترگ روی می‌آورده‌اند و این حاکی از شهرتِ دینِ زرتشتی و آیین‌های مغی در آن دورانِ دورِ تاریخ در ایران و مستملکاتِ ایرانی یا حوزه‌ی بین‌النهرین بوده است.¹

یادداشت:
1. Cicero: de finibus bonorum et maloram. V, 29.
Valerius Maximus: Exem. Memor. VIII, 2.
Pouleius: Floridus. P. 19 ed. Altib.
Plinius: Historia Natuaralis XXX. 12.
Plutarchos: de Animae procreat in Timaeo, II, 2.

📚 آیین مغان: پژوهشی درباره‌ی دین‌های ایران باستان به موجب متون باستانی، پژوهش هاشم رضی، تهران، انتشارات سخن، چاپ سوم، ص ۱۵
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

دلیلِ کلدانی(=بابلی)خوانده شدنِ مغی زرتشت‌ نام توسطِ یونانیان، فردریک ویندیشمن
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
هم‌چنان که از شروحِ پیشین نتیجه‌گیری شد، این حقیقتی است که فیثاغورس به بابل رفته و با مجوس گفت‌و‌گو کرده است. باید به خاطر داشت که چون بابل از بلادِ متصرفه‌ی پادشاهانِ هخامنشی بوده و نیز مذهبِ رسمیِ دربارِ پارس، دینِ زرتشت بوده است، و به‌طورِ طبیعی نفوذِ این دین در بابل و وجودِ مدارس و آتشکده‌های زرتشتی در این کهنه‌شهرِ آسیایی موجبِ جلب‌نظرِ علاقمندان و سیاحانِ دانشمند بوده است، تذکره‌نویسان و مورخان را به‌طورِ غیرِمستقیم فریب داده تا زرتشت و اوستانس Ostanes را بابلی بخوانند. به این ترتیب نویسنده‌ی کتابِ Theologumena Arithmetica در صفحه‌ی چهل و سوم می‌گوید که اوستانس و زوروآستر، پُرارجترین و پُرمایه‌ترینِ بابلی‌ها، قلمروِ درخشانِ خود را "agélas=herds" رمه خوانده، یا در سرودهای مقدسِ خود agélas نامیده‌اند که با تحریف و اضافه شدنِ حرفِ g تبدیل به "àggélou=angles فرشتگان" شده است، و به همین ترتیب اینان ستارگان و شیاطین را سلطانِ این اگلوی‌ها "aggeloi"، فرشتگان و مَهین فرشتگان که شماره‌ی آنان هفت است، ساخته‌اند.

مواردی در دست است که ثابت می‌‌نماید اشاراتِ فوق در اثرِ نفوذِ معتقداتِ بابلی‌ها در نوشته‌های این دانشمندانِ متأخر می‌باشد. به‌علاوه مواردِ همانندی با این گفتارها در بخشِ پنجمِ بُندَهِش Bondahešn وجود دارد.

📚 زرتشت در گاثاها: ترجمه متون کلاسیک یونانی درباره زرتشت و مغان، گیگر/ویندیشمن/هینتس، ترجمه و پژوهش هاشم رضی، تهران، انتشارات سخن، چاپ اول ۱۳۸۲، ص ۲۸۳ و ۲۸۴
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

سفرِ فیثاغورس نزدِ مغان، دیوید استاتارد
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
Pythagoras was said to have traveled widely around the eastern Mediterranean, acquiring knowledge from Chaldaean astronomers, Egyptian priests an Persian Magi. Given that his Father's mercantile activities would have involved foreign voyages, there is no reason why some of these traditions should not be based.

📚 A History of Ancient Greece In Fifty Lives, David Stutard, Thames & Hudson Publishers, 2014, P. 48

می‌گویند فیثاغورس سفرهای زیادی به شرقِ مدیترانه داشت و در این سفرها اطلاعاتِ زیادی از منجمانِ کلدانی، کاهنانِ مصری و مغانِ ایرانی به دست آورد. با توجه به این‌که فعالیت‌های بازرگانیِ پدرش مستلزمِ سفر به سرزمین‌های بیگانه بوده، دلیلی بر کذب بودنِ برخی از این روایات وجود ندارد.

📚 تاریخ یونان باستان در پنجاه زندگی‌نامه، دیوید استاتارد، ترجمه‌ی شهربانو صارمی، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول ۱۳۹۷، ص ۴۳
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

پژوهشی درباره دین اشکانیان(شماره ۴)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
بنابر گزارش دینکرت، بلاش (=بلاش اول؟، حکومت ۵۱ تا ۵۸ میلادی)، دستور جمع آوری کتاب اوستا را که در زمان اسکندر پراکنده و از بین رفته بود،داد. ابتدا در زمان اردشیر،موسس سلسله ی ساسانیان بود که آیین زرتشتی در مسیر دین رسمی دولتی قرار گرفت. در آثار باقی مانده از عصر اشکانی مانند آتشکده کوه خواجه و معبد خورشید در هترا و یا معبد استخر، آثار احترام به آتش و نیایش آن دیده می شود که البته نباید این امر را با تعالیم زرتشتی و یا زرتشتی بودن شاهان اشکانی اشتباه کرد. شبیه همین نقش کوه خواجه، احترام به خورشید و سمبل روشنایی در تمدن های باستان و نیز یونانیان وجود داشته است. معبد هترا در سرزمینی قرار دارد که "شَمَش" به عنوان نمادی از خورشید همواره مورد احترام بوده است و بالاخره معبد استخر،در دوره های پیشین،صرفا محل عبادتی برای ستایش آناهیتا بوده است. بدیهی است که اشکانیان بر سرزمینی حکومت می کردند که در آن،فرهنگ ها و اقوام مختلف و طبیعتا آیین های گوناگون وجود داشته است و برخی شباهت های عقیدتی می تواند در این قلمرو وسیع وجود داشته باشد. مروری بر آثار تاریخی سلسله ی اشکانی این نتیجه را ارائه می دهد: آثار باستانی نسا، تحت تاثیر فرهنگ یونانی است،بر جام های عاج مکشوفه از این محل، دوازده ایزد اولمپ منقوش است. اما برخی اسامی مکشوفه مانند "مگوس" (مغ) و "آذر پت"، ایرانی است که در کنار اسامی یونانی بکار رفته است. برخلاف ناحیهی شوش که سلوکیان از تقویم مقدونی استفاده می کردندب،در آنجا آثاری از تقویم ایرانی هم یافت شده است. احتمال می رود که استفاده از اسامی گاهشماری ایرانی از قرن اول پیش از میلاد،در اینجا متداول شده باشد. نام های ایرانی مانند "فروردین، اردیبهشت (اَرتَه وَهیشته)، خرداد (هوروتات)، تیر،اَمرتات)، آذر(آتر)" و اسامی ایرانی" خور،ماه،میتره" و برخی نام های اوستایی بر روی سفالینه های شهر نسا یافت شده است. در ناحیه ی سغد و در کوه مغ نیز شبیه این اسامی بکار رفته است که بیانگر آشنایی مردمان عصر اشکانی با ایزدان باستانی ایرانی است. سکه های دوران اولیه ی عصر اشکانیان در کنار عناصر یونانی،حاوی علائمی از نقوش هخامنشی است،مانند کمانی که در دست چپ شاه دیده می شود و یا اینکه شعاعی از اهورا بر بالای سر شاه قرار دارد. گاه تصویر یک آتشدان بر برخی از سکه ها دیده شده است که به تقلید از آثار نقش رستم و پاسارگاد هخامنشی بر بالای برجی قرار گرفته است و یا در مقابل شاه قرار دارد. بعدها عقاب که نمادی از سلطنت است بر پشت سکه ها منقوش شد. در دوران متاخر سلسله ی اشکانی،نمادها و عناصر ایرانی و حتی آتشدان خیلی بیشتر بر روی و پشت سکه ها دیده شده است.(جلد ۱ _ ص ۷۴۷_۷۴۶)

مأخذ: میراحمدی.مریم، تاریخ تحولات ایرانشناسی، تهران، طهوری، سال۱۳۸۹
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

عادی بودنِ نسبت دادنِ حکمتِ باستانی از سوی یونانیان به ایرانیان، ریچارد فولتس

به هر حال اگر فرض را بر غیرِمحتمل بودنِ ملاقاتِ متفکرانِ یونانی و ایرانی بگذاریم، این داستان(=ملاقاتِ زرتشت و فیثاغورس)یا جعلی است یا به ایرانیِ دیگری اشاره دارد که نامش زردشت است. سناریوی آخری به هیچ عنوان غیرِمحتمل نیست، اما باید این موضوع را در نظر داشت که نسبت دادنِ "حکمتِ باستانی" به ایرانیان در میانِ یونانیان کارِ معمولی بود(همچنان که بعدها در میانِ یهودیان باب بود)، تا بدان سبب اندیشه‌های آنان خصیصه‌‌ای غریب و مرموز ببخشند.

📚 دین‌های ایران باستان، ریچارد فولتس، ترجمه‌ی امیر زمانی، تهران، انتشارات دیبایه، چاپ اول ۱۳۹۶، ص ۱۱۶

🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

خداشناسیِ اشو زرتشت، میرچا الیاده

Zarathustra's theology is not dualistic in the strict sense of the term, since Ahura Mazdā is not confronted by an anti-god; in the beginning, the opposition breaks out between the two Spirits. On the other hand, the unity between Ahura Mazdā and the Holy Spirit is Several times implied(See Yasna 43. 3, etc.). In short, Good and Evil, the holy one and destroying demon, proceed from Ahura Mazdā; but since Angra Mainyu freely chose his mode of being and his maleficent vocation, the Wise Lord cannot be considered responsible for the appearance of Evil. On the other hand, Ahura Mazdā, in his omniscience, knew from the beginning what choice the Destroying Spirit would make and nevertheless did not prevent it; this may mean either that God transcends all kinds of contradictions or that the existence of evil constitutes the preliminary condition for human freedom.

Where we are to look for the prehistory of such a theology is clear; it is in the different mythico-ritual systems of bipartitions and polarities, alternations and dualities, antithetical dyads and coincidentia oppositorum_systems that accounted at once for the cosmic rhythms and the negative aspects of reality and, first and foremost, for the existence of evil. But Zarathustra confers a new religious and moral meaning on this immemorial problem. It is in the few verses of the gāthās that there lie the seeds of the countless later elaborations that have given Iranian spirituality its specific characteristics.

📚 Mircea Eliade, A History of Religious Ideas, Vol 1: From the Stone age to the Eleusinian Mysteries, The University of Chicago Press, Chicago, 1978, P. 310_311


خداشناسیِ زرتشت به معنای دقیقِ این کلمه، ثنوی نیست، زیرا اهورامزدا با یک ضدّ خدا مواجه نیست؛ در آغاز، تقابل بینِ این دو روح درمی‌گیرد. از سوی دیگر، چندین‌بار به وحدت بینِ اهورامزدا و روحِ پاک اشاره شده است(بنگرید به یسنا ۴۳/۳ و غیرِ آن). به اجمال، خیر و شرّ، روحِ پاک و شیطانِ ویرانگر از اهورامزدا نشئت می‌گیرند؛ اما از آن‌جا که انگره‌مینیو آزادانه نحوه‌ی وجودی و وظیفه‌ی زیان‌بخشِ خود را انتخاب می‌کند، نمی‌توان پروردگارِ دانا را مسئولِ پیدایشِ شرّ و بدی دانست. از سوی دیگر، اهورامزدا به سببِ داناییِ مطلقِ خود از آغاز می‌دانست که روحِ ویرانگر چه انتخابی خواهد کرد و با وجودِ این مانعِ او نشد؛ این ممکن است هم به این معنی باشد که خداوند ورای همه‌ی تناقضات است و هم این‌که وجودِ شرّ و بدی شرطِ اولیه برای آزادیِ بشر است.

در کجا باید پیش از تاریخ این نوع الهیات را بجوییم روشن است که در نظام‌های اسطوره‌ای-آیینی، دوبخشی‌ها و قطب‌بندی‌ها، تناوب‌ها و ثنویت‌ها، زوج‌های متضاد و جمعِ اضداد-نظام‌هایی که هم‌زمان ضرب‌آهنگ‌های کیهانی و جنبه‌های منفیِ واقعیت، و مقدم بر همه، علتِ وجودیِ شرّ را بیان می‌کنند. اما زرتشت معنای دینی و اخلاقیِ تازه‌ای به این مسئله‌ی بسیار کهن می‌بخشد. در شمارِ اندکی از اشعارِ گاثاها بذرِ شرح و بسط‌های بی‌شماری نهفته که به معنویتِ ایرانی ویژگی‌های خاصّ آن را بخشیده است.

📚 میرچا الیاده، تاریخ اندیشه‌های دینی، (۳جلدی)، جلد ۱: از عصر حجر تا اسرار الئوسیس، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، چاپ اول ۱۳۹۴، ص ۳۷۴ و ۳۷۵
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

پژوهشی درباره دین اشکانیان(شماره ۲)
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
#تاریخ_کیش_زرتشت
فقط بر اساس آثار و منابع اندکی می توان از برخی جزئیات، مقداری از خصوصیات ادیان را در دوران پارت نام برد. برای مثال پارتیان آب را می پرستیدند و از پرستش نیاکان و از آتش  جاودانه مشتعلی در شهر اساک خبر داریم که نخستین شهریار پارت در مقابل آن تاجگذاری کرد. افزون بر این، نام های زرتشتی در سفال نبشته های نسا ظاهر می شوند. در جوار این ویژگی ها که شاید دلالت بر«محیطی زرتشتی»  دارد. تز دیگر سو، «مدارک صریحی» را از نیمه غربی امپراتوری برلی موجودیت آیینهای مختلف سامی و هلنیستی در دست داریم.
با اطمینان باید عنوان شود که پارتیان رواداری دینی فوق العادای را به کار می بستند، چنان که این عصر دوران تبادل معنوی فی مابین خاور و باختر بود که در طی آن، عقاید دینی ایرانی در سرتاسر خاور نزدیک پخش شد.(ص.۱۲۲)

مأخذ:شیپمان،کلاوس. مبانی تاریخ پارتیان. ترجمه: هوشنگ صادقی. نشر فرزان روز. سال ۱۳۹۰
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

زرتشت. درباره اخبار تازه و دست اول، درباره ی زرتشت و بیان و تشریح محیط تاریخی قانون گذار ایرانی(شماره ۱۰)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
جدا از نام قومی آریانویس یا آریاسپه و شکل اسمی زاوتراستس، جنبه ی دیگری از خبر دیودور، یعنی تعریف زردشت به مانند یک قانون گذار قابل توجه بسیار است. حال در این بخش از شخصیت پیامبر، یعنی آنچه توسط دیودور معرفی شده هیچ نکته مبهم و اتفاقی دیده نمی شود. اگر آنچه در این جا به صورت فرضی برای آریانویس، معادل آریاسپوس پیشنهاد شده صحیح باشد، مطمئناً این جنبه از قانون گذاری زردشت نیز تأیید می شود. چنانکه دیده شد آریاسپه ها مردمی بودند که به خاطر قوانین درست و خوب خود، وفاداری و به ویژه تمدن و عدالت خود معروف بودند تا جائی که به صورت خاصی از همسایگان خود ممتاز بودند و به همین خاطر یونانیان آنان را با بهترین اقوام مقایسه کرده اند. در کتاب دیودور آمده خدای خوب ( دَئِوَی نیک) قوانین خود را به او داده که به مردم خویش ابلاغ کند. این داده ها بسیار دقیق هستند و با اخباری که دیودور داده مطابقت می کنند زیرا در این اخبار می توان انعکاسی از اخبار و اطلاعات اوستائی را بازدید. دلایلی که ذاتاً "قانونی" که اهورامزدا برای زردشت مکشوف ساخت، در این جا باید به مزدا داتا "مزدا داده" و داتایش اَهُورهوا" به او داد اهورا " گات ها توجه کرد، و همچنین اصطلاح داتم زَرَسوشتری که در اوستا آمده نیز معروف تر از آن است که لزومی به نشان دادن و معرفی باشد، درجه ی دقت و نزدیکی تطابق زبان مأخذ دیودور را با مفاهیم دقیق زردشتی و اصطلاح خدای خوب ( دَئِوَی نیک) را نشان می دهند. در یکی از قطعات " پدرباره ی فلسفه " ارسطو در مورد دکترین مغان صحبت شده که دو عنصر و اصل را به عنوان دایمونس (دیوها) را در مقابل یکدیگر قرار می دهد. برای حاشیه نویسان بر آلسيبياده افلاطون، خدای خوب ( دَئِوَی نیک) همان سپنتا مينو است که " تمام دانش ها" را به زردشت آموزش داده که در این حالت به شکل کامل و دقیقی مطابق با "قوانینی" است که دیودور از آن یاد کرده"تمام دانش ها از خدای نیک سرچشمه گرفته است ". چنانکه دیده می شود تمام این نکات همواره بر دور اصل و محوری می چرخند که کاملاً مطابق مفاهيم خاص ایرانی است. مسئله ی دیگر آن است که زردشت برای ما در لباس قانون گذار به صورت ليكور گوی ایرانی ظاهر می شود و نام او در کنار نام زالموکسیس و موسی آمده است. در او (زردشت) دو شخصیت ظهور می کند، یکی شخصیت روحانی و دیگری شخصیت زمانی، یا بهتر بگوییم در آن محیط تاریخی و اجتماعی که زردشت ظهور کرده، یک شخصیت مسئول همه چیز و همگان بوده است، یعنی نوعی حکومت دینی. این مسئله به صورت بسیار خوبی با وضعیت عمومی جامعه ی شرق ایران مطابقت داشته که انعکاس آن در اوستا و به خصوص بخش کهن تر آن نیز دیده می شود: جامعه ای کشاورز و دامدار که حقیقت ويس "کلان" و زانتو "قبيله"  در آن نمایان است که مقامات مختلف در آن و به ویژه در شکل کاوی یعنی شاهزاده روحانی ظاهر می شدند که دارای نیروی جادوئی بوده اند و بر طبق سنت، قربانی کنندگان و خوانندگان اوراد برای خدایان بوده اند. در این موقعیت جالب است اگر ردهایی از یک زمینه ی اوستایی این وضعیت حکومت روحانی پیدا کنیم و لازم است بگوییم که در این حالت، این کار مشکلی نیست و طبعاً نگاه ها به رَغَه ی زردشتی معطوف می شود.(ص ۱۴۴_۱۴۵)

مأخذ: نیولی، گراردو. پژوهش های تاریخی درباره ی سیستان باستان. ترجمه: سید منصور سید سجادی. ناشر: موازی، پیشین پژوه‌. سال ۱۳۹۶
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

زرتشت. درباره اخبار تازه و دست اول، درباره ی زرتشت و بیان و تشریح محیط تاریخی قانون گذار ایرانی(شماره ۸)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
اما از دیدگاه تحقیق حاضر اگر بخواهیم به این موضوع فکر کنیم که شكل آریانویس (آریانوی) با واژه ی دیگری عوض شده باشد، خبر دیودور دارای ارزش ویژه ای می شود. شکل های دیگر این واژه در یک متن یونانی سده ی شانزدهم آری اِ نویس و در یک متن یونانی شماره ۱۳۰ واتیکان آریما سپوس است. بیدز و کومون شکل آریانویس را پذیرفته و آن را به شکل آری اِنویس تفسیر کرده اند “ : جغرافیادانان به درستی بین آریا و آریانه تفاوت می گذارند زیرا این دومی معنای بسیار گسترده تری نسبت به اولی دارد اما به نظر می رسد که مرزهای این دو سرزمین گاهی با یکدیگر مختلط می شده اند.“ آنان در این جا به نظر توماشک اشاره کرده و نتیجه گرفتند که " در این جا در حقیقت نمی توان آی ریانَه را به معنای مبهم آن یعنی به معنای ایران گرفت بلکه باید آن را به معنای یک منطقه ی محدود یعنی آریا در نزدیکی باکتریا تعبیر کرد، بنابراین ظاهراً اَی ریانِم وَئِجَه (ایران ویژ) در آن جا واقع شده؛ جائیکه طبق سنت های ایرانی، زردشت در آنجا زاده شده است. تمام این نکات دلبخواهی است، آريانَه نه تنها به هیچ وجه مبهم نیست، بلکه حتی مرزهای آن را نیز می شناسیم و منظور از آن نیز به هیچ وجه تمام ایران نیست. آیریا و یا آری آ نمی تواند به صورتی دوگانه و مبهم تفسیر شود، بلکه آنجا منطقه ای است که دقیقاً با هَرَیوَه کتیبه های هخامنشی منطبق است که در حقیقت همان هرات امروزی است و شکل آری اِ نویس چیزی جز از یک اشتباه ساده نیست که مربوط به تصحیحات یکی از نویسندگان دوره های بعدی با ایتاکا بوده است و آریانوی که در این متن از آن سخن رفته کسانی جز از ساکنان منطقه ای که با نام آريانَه شناخته می شدند نیستند. در این جاست که می توان امكان تفسیر آریانَه را به دو شکل وسیع یا یک شکل محدود بررسی کرد، زیرا گفته می شود این نام می توانسته انعکاسی از سنت های محلی که احتمالاً از درانگیانا منشاء گرفته شده اند باشد. اما و در هر حال این عبارت شگفتی های دیگری نیز در خود دارد. شکل دیگر آریانویس که آن را نمی توان تحریف آری اِنویس دانست و از یک متن قدیمی و قابل اطمینان رسیده آریماسپوس است که از ریشه آریا سپوس آمده و آن نیز نتیجه ی یک تصحيح قدیمی است که احتمالاً تاریخ آن به دوره ی خود دیودور می رسیده است. بنابراین دو شکل بهتر و قابل پذیرش می توانند آریانویس و آریاسپوس باشند که هر دوی آنها با بازسازی های انجام شده در این جا مطابقت دارند. زردشت قانون گذار آریانوی ها یا آریاسپه ها بوده است. حال و در این وضعیت انتخاب بین آریانوی (= آریانویس) و آریاسپه (آریماسپوی) (= آریاسپوس)، تنها صورت نظری دارد، اما و به هر حال باید ملاحظه کرد در حالی که اصطلاح نخستین به شکل کاملی اصل و ریشه ی اصطلاح دومی را توضیح نمی دهد، شکل دوم می تواند دلیلی باشد که واژه ی معروف تر اولی را توضیح دهد زیرا آریاسپه ها در حقیقت یکی از اقوامی بودند که برای یونانیان با نام کلی آریانویس شناخته شده بودند. در ضمن باید ملاحظه کرد شخصیت زردشت قانون گذار آریاسپه، به خوبی قابل تطبیق با عادات و رسوم این اقوام است که شرح آن توسط اسکندرنامه نویسان تشریح شده است. این مورخان به خصوص درباره ی عشق و علاقه آریاسپه ها به عدالت و رفتار متمدنانه تاکید دارند، ویژگی هایی که آنان را به صورت بسیار جدی از همسایگان خود متمایز می کردند و آنان را با بهترین یونانیان برابر می دانسته است.(ص ۱۴۱_۱۴۲)

مأخذ: نیولی، گراردو. پژوهش های تاریخی درباره ی سیستان باستان. ترجمه: سید منصور سید سجادی. ناشر: موازی، پیشین پژوه‌. سال ۱۳۹۶
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

زرتشت. درباره اخبار تازه و دست اول، درباره ی زرتشت و بیان و تشریح محیط تاریخی قانون گذار ایرانی(شماره ۷)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
در این وضعیت فکر می کنم که راه حل زیر، البته بدون حذف سایر احتمالاتی که از نظر گاه نگاری هم خوانی داشته باشند، امکان پذیر باشد. اخبار مربوط به زردشت قانون گذار می توان به شورای اِکاتِئو آبدرایی مربوط باشد. باید به این نکته توجه شود که در فصل های ۹۴ و ۹۵ کتاب کتابخانه ی تاریخی دیودور برداشت های بسیاری از آی گیپتیکای اِکاتِئو شده است، بنابراین در درجه ی اول ممکن است یک خبر، یعنی خبر مربوط به زردشت که در كتاب اِکاتِئو وجود داشته و دیودور می توانسته آن را استفاده و تکمیل کرده باشد و در درجه ای یعنی چنان که بیدز و کومون اشارت دارند، این فصل ها شباهت و موازنه های بسیار با معنایی با کتاب "حیات مردان نامی" پلوتارک دارند که در آن از زالئوکس، مینوس و زردشت در شکل رایج زوراستوس نام برده شده است. حال مهم این است که بدون شک پلوتارک اِکاتِئو را می شناخته زیرا شکی نیست که برای نوشتن ایسده و اوسيريده وی با آی گیپتیکا یا با "درباره ی فلسفه مصریان" نویسنده ی آبدرائی آشنائی داشته است. در میان عبارات اِکاتِئو نیز دو عبارت از کار پلوتارک دیده می شود. اما حقیقت آن است که این تفسیر نیز حدسی باقی می ماند و خود شخص اِکاتِئو نیز می توانسته از نویسنده ی دیگری برداشت کرده باشد. در هر حال آنچه مهم است آن است مشخص شود منشاء اصلی عبارت دیودور درباره ی زردشت را باید میان یکی از اسکندر نویسان یا در هر حال میان یکی از نویسندگان مسائل مشرق زمین یعنی اِکاتِئو و یا مگاستنس جستجو کرد، یعنی کسی که می توانسته اطلاعات دست اولی از سنن دنیای ایرانی که در آن زمان برای یونانیان از جیحون تا رودخانه سند بوده است در اختیار داشته باشد. دو نکته ی مهم در کار دیودور قابل ملاحظه هستند. یکی نام مردمی که زردشت آیینش را به آنان ارائه کرد و دیگری شکل و نام خود زردشت. در مورد نکته ی اول توجه شود که اشاره ی عبارت "زردشت نزد آریونوی ها " به خودی خود با معناست زیرا منظور از آریانوی ها همان ساکنان آريانه است که چنانکه خواهیم دید اصطلاح دقیقی است که به قسمتی از سرزمین ایران اطلاق می شود و چنانکه بیدز و کومون می گویند اصطلاحی مبهم نیست. در حقیقت نام آرنوی چیزی جز اشتقاقی از آریانه نیست که آن نیز از سوی خود شکل یونانی اصطلاحی ایرانی است، مثلاً آریانم دَهیُووا و یادَهوایُش "سرزمین های (یا سرزمین) آریاها". حال هَئِتُومَنت بخشی از سرزمین آریانَه به شمار می رفته است، یعنی جائی که آریاهای سنت های زردشتی و یا آریاسپه ها در آن ساکن بوده اند و جائی است که بنا به نظر تولومئو سرزمینی به نام آرنا در آن جا وجود داشته است از آنجایی که منظور آنان از آریانه سرزمین های جنوب شرقی ایران بوده روشن است منظور از آریانوی ها نیز ساکنان این سرزمین ها بوده اند و از آنجا که آریانوی از آریانه مشتق می شود باید نتیجه گرفت این اصطلاح آخری که رسماً از سوی اراستوستن داخل ادبیات یونانی شد، قبلاً برای مگاستنس شناخته شده بوده است. این دومی در حقیقت از آریانوی ها سخن می گوید و آنان را با دقت زیاد از سکاها و باکتریانها جدا می کند، باکتریانا به معنای واقعی بخشی از آريانَه حقیقی به شمار نمی رفته است. در حقیقت اقوام همسایه هند از شمال به جنوب عبارت بوده اند از سیت ها (سکاها)، باکتریاها و آریانوی ها.(ص ۱۴۰_۱۴۱)

مأخذ: نیولی، گراردو. پژوهش های تاریخی درباره ی سیستان باستان. ترجمه: سید منصور سید سجادی. ناشر: موازی، پیشین پژوه‌. سال ۱۳۹۶
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

زرتشت. درباره اخبار تازه و دست اول، درباره ی زرتشت و بیان و تشریح محیط تاریخی قانون گذار ایرانی(شماره ۵)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
پس از پاسخ جاکوبی به نظریه ی بیدز و کومون در مورد عبارتی که نام زاتراوستس در آن آمده و آن را مستقیماً به دیودورو نسبت می داد، این بحث گسترده تر شد. در این وضعیت دیگر مسئله ی فصل های ۹۴ و ۹۵ کتاب ديودورو مورد توجه نبود بلکه می بایست در سطح وسیع تری از ارتباط بین اِکاتِئو آبدرایی، دموکریتو و دیودورو سیسیلی، که به نظر می رسید مطالعات رین هاردت نقطه پایانی بر آن گذاشته باشد، با این مسئله برخورد می شد. در حقیقت این سپوّری بود که "دگم" رین هاردت را شکست ، اصطلاح پیش از تاریخ ديودورونی دیگر نمی باید در نوشته های دمو کریتو راه یابد و چنین است که نظریه ی رین به اشتباه تلقی می شد. بر خلاف نظریه ی سپوّری، امروزه احتمال دیگری، یعنی امکان اینکه دیودورو به پوزیدونيو اهل آپامئا ارجاع داده باشد، پیش آمده که باعث تعجب نمی شود و فیلی گرستورفر مطمئن است عبارتی که از آن صحبت می شود از نوشته های نویسنده ی بزرگ سیرائیکی و شاگرد پانزیو است و در‘ فهرست قانون گزاران مذکور از سوی اِکاتِئو دیده نمی شود بلکه به دوران پوزیدون می رسد. اشکالی که متاسفانه در این نظر وجود دارد آن است که از استدلالی مستند که قابل پذیرش بودن آن را نشان دهد برخوردار نیست. روشن است که اگر تمایل به حل مسئله مأخذ و منبع بند دوم فصل ۹۴ کتاب اول چنان که تا کنون دیده شده صرفاً ایدئولوژیکی باشد به سبب عدم تطابق نظریه های مختلف، که زیاد هستند، حل این مسئله با مشکل رو به رو می شود. به این ترتیب به نظر می رسد اتکا به عوامل غیر مطمئن، منجر به مباحث و گفتگوهای گسترده ای می شود و مسئله و مشکل اصلی به آسانی از چشم ها دور می شود. حال بهتر است هدف بحث، حداقل در آن قسمت از عبارت که مورد نظر ماست روشن شود و به مسیر صحیح خود هدایت شود. مفید بودن حل مسئله ی منبع و مأخذ دیودور در کار ما، به خاطر بازسازی تفکرات دموکریتو با اِکاتِئو یا پوزیدونو نیست بلکه در درجه ی اول برای اخبار تازه و دست اولی است که درباره ی زردشت داده شده است. در این جا مسئله معنای اِوِمِری یا اصالت عبارت نیز مورد توجه ما نیست بلکه آنچه به آن توجه داریم شكل اسمی زاتر اوستس و بیان و تشریح آن محیط تاریخی است که قانون گذار ایرانی در آن عمل می کرده. دیودور برای این مطلب با آن یکی به چه کسی ارجاع کرده؟ بنابر این بحث به صورت حساسی جابه جا می شود و در مورد آنچه که به شکل و زمینه ی ایدئولوژیکی آن مربوط می شود باید گفت هیچ چیزی مانع آن نمی شده که خود دیودور شكل اصيل آن خبر را ارائه کند و اگر چنین باشد یک اطلاع و خبر به راحتی می توانسته خالی از هر گونه معنای فلسفی باشد. مثلاً آیا نمی توان تصور کرد که دیدرو بیش از یک بار نظرات خودش را درباره ی اخبار و یا تفکراتی که به این یا آن نویسنده نسبت داده اعمال کرده باشد.؟ سپوّری در زمانی که با مسئله ی مأخذ بند دوم فصل ۳۸ کتاب دوم دیودور، یعنی جایی که در مختصری درباره ی تاریخ تمدن که به روشنی با بند نهم فصل هشتم کتاب اول او مربوط می شود، به درستی متوجه شد آنچه از کتاب ایندیکای مگاستنس گرفته شده به هیچ عنوان خالی از دخالت ها و اضافات دیودرو نیست. یک چنین مسئله ای می تواند در مورد عبارت مورد نظر ما نیز اتفاق افتاده باشد. چنین است که در حقیقت قسمت هایی از نظریه ی بیدز و کومون صرف نظر از مسئله ی روابط بین دمو کریتو و اِکاتِئو که تحقیقات جدیدتر آنها را به صورت منفی ارزیابی می کنند، می توانند مورد توجه قرار گیرند. ما و در ضمن باید ملاحظه کرد که نظریه ی اخذ منبع از پوزیدونو که اخیراً از سوی فیلیگرستروفر تأیید شده، خالی از مباحث و دلایل استوار و مورد لزوم است. کافی است به این نکته توجه شود که استرابون که یکی از نمایندگان تفکر پوز یدونی است، حتی یکبار نیز نام زردشت را ذکر نکرده و نظریه های او از دیدگاه ایدئولوژیکی محتاطانه تر از نظریه های دیودور در فصل ۹۴ کتاب اول اوست و پوزیدون نسبت به دیودور محتاطانه تر عمل کرده است. از سوی دیگر پوزیدونو حتی درباره ی یکی از مسائل مورد بحث ما نیز کاری نکرده زیرا می توان فکر کرد او نیز به نوبه ی خود تحت تاثیر اِکاتِئو بوده است.(ص ۱۳۷_۱۳۹)

مأخذ: نیولی، گراردو. پژوهش های تاریخی درباره ی سیستان باستان. ترجمه: سید منصور سید سجادی. ناشر: موازی، پیشین پژوه‌. سال ۱۳۹۶
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…

تاریخ ایران

زرتشت. درباره اخبار تازه و دست اول، درباره ی زرتشت و بیان و تشریح محیط تاریخی قانون گذار ایرانی(شماره ۳)
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
دلایل انجام این بحثها و بازنگری ها چیست؟ این ها در حقیقت مشکلات گسترده و پیچیده ای هستند که مستقیماً با تاریخ تفکر مذهبی و فلسفی یونانی درباره ی اصل پرستش در جهان و نیز در سازمان های تمدنی در ارتباط هستند. نباید از لحن اِوِمِرى  عبارت دیودور درباره ی قانون گذاران مصری که نام زردشت، زالومکسیس و موسی نیز در میان آنها دیده می شود غافل بود. در آنجا گفته شده این قانون گذاران بزرگ برای آن که گفته هایشان از سوی پیروانشان پذیرفته شود از نوعی تفسیر استفاده می کردند، یعنی به آنان القاء می کردند که از خدایان الهام می گیرند: زردشت از آکسوس دایمون خدای نیک، زالومکسیس از کویثه اثنینا و موسی از یهوه و بنابراین دلایل کاملاً ایدئولوژیکی هستند. کسی که عبارت مورد گفتگو را به اِکاتِئو نسبت داده با تصور وجود هماهنگی کاملی بین تفکرات این نویسنده که شاگرد پیرونه ی شکاک بوده، و لحن متناسبی که در عبارت دیودورو وجود داشته، به این کار دست زده و کسی که چنین امکانی را مردود شناخته در مقابل خود، تصویری کاملاً متفاوت از نویسنده در نظر داشته و چنان عمل کرده تا به هم عصران خود نشان دهد که نخبگان یونانی از اورفه گرفته تا افلاطون از دانشمندان قدیمی مصر تاثیر پذیرفته اند. چنین بوده که بیدز و کومون بر اساس نتایجی که رین هاردت در تحقیق درخشان خود در مورد اِکاتِئوی آبدرا و دمو کریتو رسیده بود، با غرور خاصی از نظریه ای پشتیبانی کردند که بر اساس آن اِکاتِئو با هم شهری بسیار مهم خود مرتبط بوده است. از سوی دیگر نظریه ی رین هاردت راه خود را پیدا کرد و پیش رفت و دیلز در میان نوشته های دمو کریتو عبارت معروف دیودور ‘ پیش از تاریخ ‘ را پیدا کرد که پیش از او شولتز تاریخ آن را تا زمان اِکاتِئو عقب برده بوده است. به نظر بیدز و کومون تطابق نظر بین این دو شهروند آبدرایی تنها منحصر به جایگاهی که به مصریان، به مانند‌ مرکز، اصل و ریشه ی تمدن داده شده بود منحصر نبود، بلکه بیشتر اهمیت به مغان و کلدانیان داده شده است. عبارتی از دیوژن لاثريتزيو می توانسته این نظر را تأیید کند. اینان بعد از تشریح سنت های فرهنگی مغان که ساختن مجسمه های خدایان را محکوم می کرده اند و پس از صحبت از آتش، زمین و آب در یک مجموعه که همگی یاد آور اطلاعاتی است که هرودوت درباره ی مذهب ایرانیان داده بوده، درباره ی دکترین ایزدان و پیش بینی، گواهی ها و شهادت های بسیار جالبی را با زبانی که به نظر بیدز و کومون به روشنی از زبان دموکريتو الهام گرفته است، ارائه می کنند. این نزدیکی بین اصطلاحات " بدون مشکل" بیان می شوند. عبارتی در کار دیوژن لائریتزیو پرومیوم آمده که مربوط به دانش مصریان است و این عبارت معمولاً به " شاگرد معروف دمکریتو، اِکاتِئو آبدرائی" نسبت داده شده است. علاوه بر آن برای بیدز و کومون یک دلیل مهم تر وابسته بودن اِکاتِئو به دمو کریتو از عبارتی از کتابخانه فوتزیو بر می آید که خلاصه ای از کتاب چهلم دیودور بوده است. اگر این قطعه ی اِکاتِئو درباره ی سهم یهودیان در شکل گیری تمدن را به دقت مورد تحلیل قرار داده است، اما به نظر این دو نویسنده یاگر اشتباه کرده زیرا ارتباط تنگاتنگ و وابستگی ایدئولوژیکی اِکاتِئو به دمو کریتو" را نادیده گرفته و بر عکس روی یک تاثير افلاطونی تاکید کرده است. در نتیجه طبق نظر بیدز و کومون اِکاتِئوی آبدرایی در حقیقت یک پل و گذر اتصالی بین تفکر دمو کریتو، در بند دوم فصل ۹۴ کتاب دیودور و بند ششم تا دهم کتاب اول دیوژن و نیز بند سوم کتاب چهلم دیودور سیسیلی بوده است. این تفکری است که از نقطه نظر این محققان بسیار متناسب و تقریباً اِوِمِری بسیار قدیمی است. از سوی دیگر نویسنده ی کتاب متون مقدس مطمناً آفریننده ی دکترینی که به نام خود او معروف شده نبوده و بدون تردید و به ویژه دارای پیروان مستعدی _ و البته نه تنها _ در سنت های سوفسطائی بوده است.(ص ۱۳۴_۱۳۶)

مأخذ: نیولی، گراردو. پژوهش های تاریخی درباره ی سیستان باستان. ترجمه: سید منصور سید سجادی. ناشر: موازی، پیشین پژوه‌. سال ۱۳۹۶
🔥 @atorshiz 🔥

Читать полностью…
Subscribe to a channel