andonemila | Unsorted

Telegram-канал andonemila - زندگی روزانه

1012

ابراهیم موسی‌پور بِشِلی

Subscribe to a channel

زندگی روزانه

اخلاق عارفان

گفته‌اند که یکی از صوفیان چون درویشان را به خوراک دعوت می‌کرد، نان‌ها را تکه‌تکه می‌کرد و بر سر سفره می‌نهاد تا معلوم نشود که هر کس چند لقمه برداشته و خورده است و هیچ کس نتواند که لقمه‌ی دیگری بشمارد.


#تاریخ_اجتماعی_خوراک #تاریخ_اجتماعی_نان #تاریخ_اجتماعی_تصوف #تاریخ_اجتماعی_میهمانی
@AndoneMila
نک. عبدالحی کتانی، نظام اداری مسلمانان در صدر اسلام، ترجمه‌ی علی‌رضا ذکاوتی قراگزلو، قم، ۱۳۸۴، ص ۲۷۶.

Читать полностью…

زندگی روزانه

https://panel.soore.ac.ir/join/i8dbkuhvjb

Читать полностью…

زندگی روزانه

آقای وزیر! منبر نروید؛
گزارش بدهید

گویا وزیر محترم فراموش کرده‌اند یک مقام اجرایی هستند و باید توضیح دهند در موضوعاتی که درباره‌ی آن‌ها مدام پند و اندرز منتشر می‌کنند، چه کرده‌اند؟

به «جذب حداکثری همه‌ی علاقه‌مندان ایران» و «تجدید‌نظر در تنگ‌نظری‌های سلیقه‌ای و قانونی» توصیه می‌کنند اما در همین چند روزه، در وزارتخانه‌شان کتاب «نکته‌های تاریخی» مرا توقیف کرده‌اند.

مسئله کتاب من نیست؛ اما وقتی نمی‌توانید خودتان به حرف‌تان عمل کنید، چرا توصیه می‌کنید؟

آیا برای نویسنده‌ای که ۲۶ کتاب دارد و در حوزه‌ی تاریخ جنگ جایزه‌ی مرجع‌نگاری کتاب سال دفاع مقدس و همچنین جایزه‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی را در کارنامه دارد، همین چند کلمه پاسخ مبهم (مغایر با ضوابط نشر) کفایت می‌کند؟
منابع مورد اشاره در یادداشت‌ها همه منابع داخلیِ منتشرشده و اغلب از آثار سپاه است؛ یادداشت‌ها نیز در حوزه‌ی تخصصی‌ام است.
کدام بخش از کتاب را مغایر ضوابط نشر تشخیص داده‌اید؟
چه کسانی با چه کارنامه و تخصصی چنین نظری داده‌اند؟
آیا در این‌باره در وزارت ارشاد تصمیم‌گیری شده است یا خارج از وزارت ارشاد؟

جعفر شیرعلی‌نیا

/channel/jafarshiralinia

Читать полностью…

زندگی روزانه

آدم عادی چه کسی است؟

در ایران، آدم عادی کسی است که هیچ چیزش در زندگی عادی نیست.
#خنگ_دزوی_حکیم
#تعاریف
@AndoneMila

Читать полностью…

زندگی روزانه

به‌یاد دکتر مسعود جلالی‌مقدم، استاد تاریخ تطبیقی ادیان.

مسعود جلالی‌مقدم را در روزگار دانشجویی‌ام در دانشکده‌ی الهیات دانشگاه تهران می‌دیدم اما توفیق نداشتم که با ایشان درسی داشته باشم. آن موقع ایشان دانشجوی دکتری بود و همان‌ زمان هم استادی فره‌مند و جدی بود چنان‌که تعدادی از دوستانم که با او درس ادیان ایران باستان گرفته‌بودند، دوسه‌باری در درس او افتادند.

چند سال بعد، کتاب درآمدی به جامعه‌شناسی دین و آرای جامعه‌شناسان بزرگ دین (نشر مرکز، ۱۳۷۹) را نگاشت و منتشر کرد که در آن زمان کتابی پیشرو بود و نبودِ منبعی فارسی در جامعه‌شناسی دین را جبران کرد.

جلسه‌ی دفاعیه‌ی دکتری‌اش برای ما دانشجویان ادیان آموزنده و ارز‌ش‌مند بود. رساله‌ی دکتری‌اش در دانشگاه تهران "تحقیق تطبیقی در انسان‌شناسی پنج دین بزرگ (یهود، مسیحیت، مزداپرستی، هندویی و بودایی) به راهنمایی استاد #فتح_الله_مجتبایی بود که آن را سال‌ها بعد با عنوان کرانه‌های هستی انسان در پنج افق مقدس منتشر کرد و این اثر از معدود پژوهش‌های حوزه‌ی انسان‌شناسی دین به فارسی‌ است.

در دانشکده بر او جفای بسیار رفت. هم از دانشگاه تهران هم از دانشگاه آزاد دکتری گرفت اما در استخدامش مشکلات عجیب و بهانه‌های غیرعلمی معهودِ همیشگی کارگر شد و استادی که می‌توانست حرف‌های بسیار در جامعه‌شناسی دین داشته باشد انگیزه‌ی ادامه‌ی این حوزه‌ی تخصصی را نیافت. هر چند هم‌چنان سال‌ها تدریس و پژوهش کرد و کتاب‌ها و مدخل‌های مفید و ارزش‌مند در زمینه‌های مختلف دین‌پژوهی تالیف و ترجمه کرد.
یک بار سال‌ها پیش در دفترش در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی به دیدنش رفتم؛ قدری از جفای روزگار گله کرد اما از هیچ کسی در این باب بد نگفت و شکایتی نکرد.
اکنون در ۷۴ سالگی، به خانه‌ی آسمانی بازگشته و از همه‌ی رنج‌ها رها شده است. روانش روشن باد.

۲۳ تیر ۱۴۰۴
#ابراهیم_موسی_پور_بشلی
@AndoneMila

مسعود جلالی مقدم | مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی https://share.google/XfJz4SnWgs1Uegs9y

Читать полностью…

زندگی روزانه

#دانلود_مقاله ⭕️

📖 عاشورا (تشیع و اهل سنت)

📝 کامران اسکات آقایی - مگان رِید

📑 ویراست سوم دایره المعارف اسلام

🌐 @naqshine

Читать полностью…

زندگی روزانه

آبشار سنگیِ خشکیده؛ مسیر جنگلیِ سد لفور
خرداد ۱۴۰۴
#شیرگاه
@AndoneMila

Читать полностью…

زندگی روزانه

ای ایران، ای مرز پرگهر...
@AndoneMila

Читать полностью…

زندگی روزانه

📔 سمپوزیوم بیت المقدس شناسی

سخنرانان:
#دکتر_مهدی_محمدی
#دکتر_ندا_هنرمندی
#دکتر_محمود_ذکاوت
#دکتر_نسیم_فرهمند

دبیر نشست:
#دکتر_احسان_اعجازی

🗓 چهارشنبه 21 خرداد 1404 ساعت 17

🏡سالن حافظ

🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.

🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.

💢انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا💢

💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢

🆔
@iranianhht

Читать полностью…

زندگی روزانه

#امین_مهربانی
#تاریخ_اجتماعی_دین
#تاریخ_اجتماعی_زبان

Читать полностью…

زندگی روزانه

خب چبدونم!


پسرک احتمالاً درگیر وضعیت نخست‌زادگی یا همان بچه‌ی‌اول‌بودگی است؛ مادر محترم ناچاره بوده که نوزاد را در کالسکه و بچه‌ی بزرگ‌تر را پیاده ببرد بیرون و برای این‌که پسرک را دم دست و تحت مراقبت نگه دارد، دستش را با دستبندی ویژه به کالسکه بسته.

عکس ارسالی دوستان از فرانسه؛ خرداد ۱۴۰۴

Читать полностью…

زندگی روزانه

به نام خدا
با سلام و احترام
(قابل توجه دانشجویان علاقمند به تاریخ و تمدن اسلامی در شبه قاره هند)
گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی در دانشکده الهیات دانشگاه تهران، اقدام به ایجاد رشته تاریخ و تمدن اسلامی در شبه قاره هند کرده است که پس از تصویب در دانشگاه تهران و شورای تحول علوم انسانی، به تایید و تصویب شورای گسترش وزارت علوم نیز رسیده و از مهرماه ۱۴۰۴ در مقطع کارشناسی ارشد، دانشجو می پذیرد. این رشته در دفترچه انتخاب رشته سازمان سنجش نیز با کد تاریخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامی درج خواهد شد.

Читать полностью…

زندگی روزانه

#استادان_و_نااستادان (۴۷)
#ابراهیم_موسی_پور_بشلی

مثالِ [نقض]!

🔴 ما دانشجویان معمولی در مقطع لیسانس، باید خوابگاه کوی دانشگاه را تابستان‌ها تخلیه می‌کردیم و تا مهرماه سال بعد که کارت سکونت جدیدی می‌گرفتیم، حق سکونت در کوی را نداشتیم. ولی همکلاسی‌های‌مان به عنوان دانشجویان شاهد و ایثارگر می‌توانستند ترم تابستانی بگیرند و از امکان سکونت و تغذیه در کوی و روزها هم از سرویس و ناهار دانشکده استفاده کنند. این وسط ما معمولی‌ها قاچاقی در اتاق یکی از همکلاسی‌های به‌اصطلاح ایثارگر می‌ماندیم و همراه او با سرویس می‌رفتیم دانشکده و ناهاری هم می‌خوردیم و برمی‌گشتیم یا می‌رفتیم سر کار. یک وقت‌هایی هم برای آن‌که ناهار را حلال کنیم و وقت هم بگذرد، همراه این همکلاسی به کلاسش می‌رفتیم که خب کلاس ما نبود.
یک بار که برای وقت‌گذرانی با او رفتم سر کلاس صرف‌و‌نحو عربی، استادشان آمد و شروع کرد درباره‌ی قواعد حروف جارّه درس دادن.
ما هم مشغول گپ و خنده تهِ کلاس. استاد داشت با نهایت جدیت می‌گفت که اگر حرف جر یک کلمه را مجرور کند و بعد، واوِ عطف بیاید، برای مجرور کردن کلمه‌ی بعد از واو، باید حرف جر را تکرار کرد.
ناگهان استاد رو به من بیچاره کرد که بیسکوییتی هم در دهان نهاده بودم و با تحکم گفت شما که دیر آمدی و کتاب هم همراهت نیاوردی و جزوه هم نمی‌نویسی و به درس هم توجه نمی‌کنی! یک مثال بزن ببینم اصلا فهمیدی چی گفتم؟
خدا مرا ببخشد. سی سال است هر بار که دوستان این خاطره را بازگو می‌کنند من قسم می‌خورم که آن مثال را عامدانه نگفتم و ناگهان پیش آمد. در آن موقعیت که استاد مرا با آن وضع، توبیخ و خطاب کرد فقط فرصت کردم بیسکوییت را قورت بدهم و ناخودآگاه بگویم:
اللهم صل علی محمد و آل محمد.

کلاس ناگهان غرق شد در سکوت!
چرا؟
چون طرف داشت یک ساعت درس می‌داد که حرف جر، معطوف به واو را مجرور نمی‌کند و باید تکرار بشود ولی در اولین مثالی به ذهن هر کسی می‌آید، یعنی در صلوات، "عَلی" بعد از واو عطف، تکرار نمی‌شود🙈

استاد به‌کل گریپاژ کرد و یادش رفت چه کند و چه بگوید و کم‌کم خنده‌ی بچه‌ها شروع شد تا این‌که یک طلبه‌ای از توی جمع گفت استاد این مثالی که آقا زده جزو استثنائاته.
بالاخره پیستون استاد از سیلندر جدا شد و نفسی زد و گفت ها بله، این استثنائه.

حالا #چبدوم شاید بنده‌ی خدا در آن ساعت، کلمه‌ی استثنا از ذهنش رفته بوده برای چند دقیقه. 😉
@AndoneMila

Читать полностью…

زندگی روزانه

حلقه مطالعاتی:
جلسه سوم
تاریخ اجتماعی

نقد و بررسی کتاب «تاریخ اجتماعی؛ مسائل، راهبردها و روش‌ها

سخنرانان:
دکتر صفورا برومند
دکتر الهام ملک‌زاده
دکتر سیدمحمدرحیم ربانی‌زاده
دکتر ابراهیم موسی‌پور بشلی
دکتر سیدمحمدحسین محمدی

زمان و مکان:
سه‌شنبه، 6 خردادماه 1404
ساعت: 10 تا 12
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سالن ادب
پیوند ورود برخط(آنلاین) به نشست:
https://webinar.ihcs.ac.ir/rooms/uzz-b19-pa6-r10/join

🍀🍀@ihcssir

Читать полностью…

زندگی روزانه

"فلسفه‌ی انیمه و انیمیشن در کشورهای آسیای شرقی و تحلیل دریافت مخاطب ایرانی"؛ چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ده‌و‌نیم صبح تا دوازده‌‌ونیم، پژوهشکده‌ی فرهنگ، هنر و ارتباطات.
لینک اسکای‌روم:
https://www.skyroom.online/ch/ricac/communication

Читать полностью…

زندگی روزانه

اینک شراب اگر هوست می‌کند، وضو
در آفتابه کن که در این خانه آب نیست
ما را که ملک فقر و قناعت مسلم است
حاجت به جودِ [دولتِ] مالک‌رقاب نیست!
عبید زاکانی
[بالاخره رویکرد سنت‌گرا بر رویکرد توسعه‌محور پیروز شد]!

پ.ن. آفتابه چه‌قدر گرون شده!

Читать полностью…

زندگی روزانه

یا شانس و یا اقبال!

#داستان_سانسور_کتاب (۱)
#ابراهیم_موسی_پور_بشلی

شاید برای شما هم سوال شده باشد که چه‌طور است که فلان کتاب از فلان نویسنده‌ی مثلاً تجزیه‌طلب و پان‌فلانیست به‌راحتی از ارشاد مجوز گرفته ولی کتاب فلانی که به وطن‌دوستی مشهور است مجوز نگرفته یا بپرسید چه‌طور است که فلان دفتر شعری که ده‌ها شعر اروتیک و عبارات عریان دارد بارها منتشر شده ولی دفتر شعر  یک آدم خجالتی و خودسانسورگر مثلاً همین بابا که دارد این متن را می‌نویسد (دفتر شعر زبانِ دزدزده)، هم در دولت رئیسی و هم در دولت پزشکیان توی ارشاد گیر کرده و نتوانسته مجوز نشر بگیرد.
با این‌که سی سال است درگیر زجر و رنج سانسور کتاب‌هایم هستم، به شما می‌گویم که این سانسورها تابع هیچ دستور حکومتی نیست! شاید باور نکنید ولی واقعیت همین است. این‌که کتاب شما بتواند از زیر تیغ سانسور ارشاد جان به در ببرد و مجوز بگیرد یا نه، صرفاً به سلیقه و حس‌و‌حال شخصِ سانسورچی مربوط است وگرنه تا الان بر ما معلوم نشده که خود حکومت دستورات روشنی برای سانسور داشته باشد که اگر داشت آن را اعلام می‌کرد و تکلیف ما هم معلوم می‌شد. اگر چنین مرام‌نامه‌ای از طرف حکومت اعلام می‌شد خب مگر ما عقل‌مان کم است که کتابی را که می‌دانیم طبق قواعد مورد‌نظرشان قابل چاپ نیست، تالیف یا ترجمه کنیم؟
مساله‌ این است که این افراد هستند که در این موارد تصمیم می‌گیرند و شانس ماست که مشخص می‌کند کتاب ما گیر کدام سانسورچی بیفتد!
من خودم بارها در این زمینه شگفت‌زده شده‌ام. مثلاً کتاب دوازده‌به‌علاوه‌ی یک را که به ارشاد دادم، یک‌درصد هم خیال نمی‌کردم مجوز بگیرد ولی بدون حتی یک مورد سانسور، بلافاصله مجوزش آمد. اما کتاب دین عامیانه که خیال می‌کردم از نظر ارشاد بدون مشکل است، در دو دولت، مدت‌ها درگیر سانسور شد.

مثال شگفت‌انگیزتری می‌زنم. ما در #دانشنامه‌ی_جهان_اسلام چند مدخل درباره‌ی یهودیت داشتیم و قرار شد نشر کتاب مرجع آن‌ها را یک‌جا به‌صورت کتابی مستقل چاپ کند یعنی کتاب درباره‌ی یهود: بنی‌اسراییل، تورات، تلمود. کتاب را من آماده کردم و مقدمه‌ای کوتاه با امضای هرسه نویسنده بر آن نوشتم و ناشر آن را برای ارشاد احمدی‌نژاد فرستاد. مجوز کتاب منوط به حذف یک مقاله‌ی مفصل (مقاله‌ی فایفر) از کتاب شد. هر چه بالا رفتیم و بالاتر هم رفتیم، رئیس اداره‌ی سانسور حاضر به دادن مجوز نشد و درنهایت با حذف مقاله‌ی ترجمه‌شده‌ی فایفر (در کتاب این نام را به‌صورت پفایفر ضبط کرده‌اند)، ارشاد به این کتاب مجوز داد.
مدتی بعد، وقتی قرار شد کتاب به چاپ دوم برسد، به طرز عجیبی نظر اداره‌ی سانسور عوض شد! و این کتاب با حذف مقدمه‌ی من و جایگزینی آن با مقدمه‌ای از یکی دیگر از همکاران ارجمندم در این اثر و همچنین با بازگرداندن کامل مقاله‌ی فایفر به متن، مجوز نشر گرفت! یعنی تفاوت سلیقه‌ی شخصی سانسورچی چاپ اول با سانسورچی چاپ دوم تا این حد می‌توانست تعیین‌کننده باشد و بود.
@AndoneMila

Читать полностью…

زندگی روزانه

ایستگاه پایانی‼️
روز سه‌شنبه‌ی این هفته
۳۱ تیرماه ۱۴۰۳ خورشیدی
با درس‌گفتار پایانی
"انیمیشن ملی"
در تالار شهید آوینی دانشگاه بین‌المللی سوره
چشم به راه یکایک شما عزیزان خواهیم بود

و ساعت ۱۶.۰۰ تا ۱۷.۳۰ از حضور استاد گرامی، دکتر ابراهیم موسی‌پوربشلی(عضو هیات علمی دانشنامه‌ی جهان اسلام)
و ساعت ۱۸.۰۰ تا ۱۹.۳۰ از حضور استاد گرامی، دکتر شهریار زرشناس(عضو هیات علمی دانشگاه بین‌المللی سوره)
بهره‌خواهیم‌برد

گام‌هایتان گلباران
🌹🌹🌹🌹🌹

گرچه حضور همگی شما سروران ارزشمند است و امیدواریم در این روزهای پایانی نیمسال دیداری تازه کنیم
ولی برای علاقه‌مندان لینک شرکت، کماکان برقرار است

panel.soore.ac.ir/join/i8dbkuhvjb

🌺🌺🌺🌺

Читать полностью…

زندگی روزانه

از بهر خدا، ترجمه مکن!
درست است که اداره‌ی سانسور ارشاد معمولا مترجمان را مجبور می‌کند که خودشان علیه برخی عبارات کتابی که ترجمه کرده‌اند، در پاورقی نقد و رد بنویسند، اما مترجمانی هم هستند که نزده می‌رقصند و خودشان پاورقی‌هایی انتقادی بر کتاب می‌زنند که با خواندن‌شان مرغ پخته در دیگ را خنده می‌آید.
یادداشت در سال ۱۳۷۶ بر حاشیه‌ی کتابی ترجمه‌شده نوشته شده است.
#خنگ_دزوی_حکیم

Читать полностью…

زندگی روزانه

تأثیر هنر ساسانی در هنر اسلامی. عباس زمانی. تهران: وزارت فرهنگ و هنر، اداره کل نگارش، 1350.

Читать полностью…

زندگی روزانه

#دانلود_مقاله

⭕️ مقالات مرتبط با بازتاب واقعه عاشورا در منابع تاریخی:

1⃣ نقد منابع روایت عاشورا در کتاب المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک

2⃣ روایتهای عاشورایی الفتوح ابن اعثم در میزان نقد و بررسی

3⃣ روایتهای عاشورایی انساب الاشراف بلاذری در میزان نقد و بررسی

4⃣ روایتهای عاشورایی اخبار الطوال دینوری در میزان نقد و بررسی

5⃣ روایتهای عاشورایی مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی در میزان نقد و بررسی

6⃣ عاشورانگاری مورخان وهابی: تحلیل ویژگی‌های روایات وهابی از واقعه کربلا

7⃣ پیشینه تاریخ نگاری عاشورا

8⃣ چهره واقعه عاشورا در متون تاریخ نگاران متقدم اسلامی

9⃣ ترجمه و نقد مقاله «حسین بن علی» در ویراست سوم دایره المعارف اسلام

🌐 @naqshine

Читать полностью…

زندگی روزانه

ترکیبِ پل‌و‌پلّه: ترفندی برای اتصال دو کرانِ ناهم‌سطحِ نهر آب در معماری محلی مازندران.

#بشل #شیرگاه #معماری #گرافیک_محیطی
@AndoneMila

Читать полностью…

زندگی روزانه

چرا یک جامعه‌شناس باید چنان از فقر سواد تاریخی در رنج باشد که نتواند تفاوت روایت‌های علمی و آکادمیک را با یک ادعای پوچ و زرد، که نویسنده‌اش حتی از رعایت ساده‌ترین قواعد درست‌نویسی نیز عاجز است، تشخیص دهد؟ چرا او به جای خواندن پژوهش‌های معتبر دانشگاهی، به سراغ خواندن و تکرار مبتذل‌ترین تراوش‌های بی‌ریشه‌ترین گفتمان‌های هویتی می‌رود؟ چرا عاجز از درک معنای درست تاریخ‌های جایگزین یا پادروایت‌هاست، و تصور می‌کند هر شکلی از مخالف‌خوانی سخیف، با انگیزه‌های سیاسی، یک روایت بدیل در برابر روایت مثلاً فاتحانه و غالب از تاریخ است؟
محدثی حق دارد که مخالف هر شکلی از ایدئولوژی و باور ملی باشد، می‌تواند قرص و محکم در جایی بایستد و بگوید من نمی‌خواهم «ایرانی» باشم، نمی‌خواهم به فارسی سخن بگویم، ولی حق ندارد برای این مطالبۀ سیاسی و فرهنگی (حق یا ناحق) خویش مشتری بازار تاریخ‌تراشان جاعل و بازگوکنندۀ طوطی‌وار موهومات آنان به نام تاریخ شود. امثال محدثی، به خاطر حیثیت علمی خود و پاسداری از شأن کلی فعالیت آکادمیک، هم که شده باید تاریخ را از زبان مورخان دانشگاهی بشنوند نه پاورقی‌نویس‌های رسانه‌ای. او و امثال او باید دست از کاهلی برداشته و «تاریخ» بخوانند، باید عافیت‌‎طلبی‌‎های معمول را کنار گذارند و کمی تن به ورزش‌‎های ذهنی برای انطباق آگاهی تاریخی خود با استانداردهای «علمی» رایج در گفتمان آکادمیک تاریخ‌‎نگاری دهند تا مجبور نشوند بر سر بدیهیاتی از این دست مجادله کنند و تخصص را بازیچۀ خود قرار دهند.
/channel/microhismuseum/152

Читать полностью…

زندگی روزانه

نه! من تازه از دبیرستان بیرون آمده‌ام!

#یادداشتهای_زندگی_روزانه
#ابراهیم_موسی_پور_بشلی

سی‌و‌یک سال پیش، من در اول مهر ۱۳۷۳ دانشجو شدم.
آن زمان‌ها به فرزندان کارکنان شرکت‌های دولتی، از طرف شرکت کمک‌هزینه‌ی مختصری می‌دادند که باید می‌رفتیم و از اداره‌ی مرکزی شرکت دریافتش می‌کردیم.
من هم رفتم و بعد از کلی کاغذبازی، یک چک به من دادند.
تا آن روز هرگز چکی ندیده بودم و لمسش نکرده بودم.
گفتند ببرش به بانک نمی‌دانم شاید سپه و پولش را بگیر. رفتم. در بانک به من گفتند که باید به همان شعبه‌ی صادرکننده مراجعه کنی و شناسنامه‌ات هم باید همراهت باشد. این بار با شناسنامه به بانک صادرکننده رفتم. نشستم و مهر بزرگی که یک فرم مفصل زیرش کنده‌کاری شده بود به دستم دادند که بزنم پشت چک و با خودکار در جاهای خالی اطلاعات لازم را بنویسم. نوشتم. کارمند بانک چک را گرفت و پول را به سمت من هل داد و من هم پول را گذاشتم توی جیبم. کارمند بانک چک را به من برگرداند و گفت پشتش را امضا کن، به سلامت.
من هم پشت چک را امضا کردم و چک را هم توی جیبم گذاشتم و از بانک آمدم بیرون.

تازه از خیابان رد شده بودم که شنیدم کسی فریاد می‌زند و پشت سرم می‌دود. هاج‌‌وواج ایستادم. به من که رسید گفت چه کار کردی؟ چک را کجا بردی؟ اصلا شناسنامه‌ت را بده ببینم.
با حالتی داد می‌زد که ترسیدم جرمی مرتکب شده باشم.
خلاصه معلوم شد که چک را باید به بانک می‌دادم!
بعد که دید من هیچ چیزی درباره‌ی چک و کارهای بانکی نمی‌دانم، با لحن عاقل‌اندرسفیهی گفت مگر تا حالا چک ندیدی؟
نمی‌دانم در آن وضعیت به‌عنوان کودکی تازه‌وارد‌اجتماع‌شده چرا فقط گفتم:  "نه! من تازه از دبیرستان بیرون آمده‌ام!".


بله، من از یک دبیرستان و از یک نظام فشل و عقب‌مانده و بی‌محتوا و بی‌فایده و ناواقع‌گرا و غیرکاربردی و ناکارآمد فارغ‌التحصیل شده بودم که حتی به من یاد نداده‌بود که چک چیست و نقل‌وانتقال و پرداخت و دریافت پول در بانک‌ها چگونه انجام می‌شود.

بیش از سی سال از آن ماجرا گذشته است ولی هنوز آموزش‌و‌پرورش عقب‌مانده‌ی ما همین یک ضعفش را هم اصلاح نکرده.
آموزش‌و‌پرورش ما دانش‌آموزان را برای زندگی آموزش نمی‌دهد. انسان ایرانی بعد از فارغ‌التحصیلی از مدرسه، مثل یک کودک بی‌دفاع در محیط پیچیده‌ و ترسناک اجتماعی رها می‌شود گویی که دوازده‌سال در گوشه‌ای دورافتاده در تبعید بوده‌است....
#آموزش_و_پرورش
@AndoneMila
۱۷ خرداد ۱۴۰۴

Читать полностью…

زندگی روزانه

پیغمبر دزدان - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%DB%8C%D8%BA%D9%85%D8%A8%D8%B1_%D8%AF%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D9%86

Читать полностью…

زندگی روزانه

"پول" هم توی ایران خیلی گرون شده!

دیگه هر جور حساب می‌کنم نمی‌تونم برم از هیچ‌کدوم از پول‌فروشی‌های ایران، یه مقدار پول بخرم.



در ایران معاصر، هرگز نهادی که طبق معیارهای جهانی، بشود آن را یک بانک حساب کرد، به وجود نیامده است.
آن‌چه در نظام فعلی ایران، بانک نامیده می‌شود، صرفا یک دکانِ پول‌فروشی‌ست.

#خنگ_دزوی_حکیم

Читать полностью…

زندگی روزانه

آاااه ای ویندوز نودوهشتِ من!

#خنگ_دزوی_حکیم


از بعد از ویندوز ۹۸ من دیگر نتوانستم درست از رایانه استفاده کنم. مدتها طول کشید تا با چم‌وخم ویندوز ۹۸ آشنا بشوم و بالاخره حسابی باهاش رفیق شدم اما بالاخره ویندوز xp باب شد و گرفتاری ما شروع شد.
دل کندن از ویندوز ۹۸ بسیار دشوار بود اما به هر مصیبت و والذاریاتی که بود، به ویندوز xp هم عادت کردم.
هر چند هر بار که مشکلی پیدا می‌شد دلم برای ویندوز بی‌دردسرِ ۹۸ تنگ می‌شد و آرزو می‌کردم که کاش می‌شد هر کس ویندوز محبوب و مطلوب خودش را انتخاب کند و مجبور نباشد به ستم و جبرِ تحولات فناوری، هر چندوقت ویندوز جدیدی را به کار ببرد.
اما جبارانِ جهانِ فناوری دست‌بردار نیستند. یک روز از بخش رایانه‌ی دانشنامه آمدند و ریختند که ویندوز همه‌ی رایانه‌ها را دوباره بروز کنند. این بار دیگر دودستی به رایانه‌ام چسبیدم و گفتم خدا یکی، ویندوز یکی و نگذاشتم ویندوز دستگاه مرا عوض کنند.
در طول چند یورش سنگین بعدی هم تا چند سال با ترفندهای خلاقانه از ویندوز قدیمیِ نازنینم محافظت کردم. اما بالاخره آن‌قدر سیستم‌های دانشنامه را ارتقا دادند و آن‌قدر نرم‌افزارهای سنگین و ناهموار روی سیستم‌ها نصب کردند که کم‌کم دستگاه من فقط به کار تایپ می‌آمد و نمی‌توانستم از شبکه‌ی داخلی استفاده کنم.
با اندوه بسیار (که واقعا یادآوری آن هم برایم سخت است) رضایت دادم که دستگاهم را ببرند و چه می‌دانم ویندوز جدید رویش نصب کنند و این وادادن همان و هر سال یک بار عوض کردن ویندوز همان.
حالا حتی نمی‌شود درست و بدون دردسر یک مقاله را توی ورد تایپ کنم. هر روز یک چیزی توی رایانه خراب می‌شود یا بدقلقی می‌کند یا گیر می‌دهد که دارم اکسپایر می‌شوم یا بدو بیا مرا آپدیت کن یا... هر بار یک قِری و قَمیشی و ادایی و اطواری و منّتی.
خب چرا؟
این چه جبری‌ست که برای استفاده از رایانه باید هر روز پا‌به‌پای فناوری پیش برویم؟ اصلا این همه تغییرات را چه کسانی از سازندگان ویندوزها درخواست می‌کنند؟ ما که از همان ویندوز ۹۸ راضی بودیم!
معلوم نیست ما در خدمت فناوری‌ایم یا ایشان باید با نیازهای ما همراهی کند؟

خب یک چیزی بسازید که این‌قدر ما رایانه‌ندان‌ها را نچزاند و روی روان نژندِ ما یورتمه نرود.
کاش یک ویندوز نودوهشت سلیم‌النفس جدید هم به بازار می‌آمد که مثل آن ایام قدیم، خاطر ما نابلدها را بخواهد و برای همین چند تا کار ساده‌ای که ماها بلدیم با رایانه انجام بدهیم، زجرکش‌مان نکند.
@AndoneMila

Читать полностью…

زندگی روزانه

#استادان_و_نااستادان (۴۶)
#ابراهیم_موسی_پور_بشلی

تکیه‌کلامهای استادان

در دوره‌ی لیسانس در دانشکده‌ی الهیات برای همه‌ی رشته‌ها درسی عمومی بود به نام تاریخ فرهنگ عربی که در سال دوم ارائه می‌شد. دو واحد از این درس به زبان فارسی بود و دو واحدش به‌عربی.
در سال ۱۳۷۴ ما با استاد #آذرتاش_آذرنوش درس تاریخ فرهنگ عربی (به فارسی) را می‌گذراندیم و چون تقریبا همه‌ی دانشجوها این درس را گرفته‌بودند، کلاس در اتاق یک زیرزمین تشکیل می‌شد. اتاق یک در واقع سالنی بزرگ بود با بیش از صد صندلی. آذرنوش در این کلاس علاوه بر تاریخ ادبیات عربِ عبدالجلیل با ترجمه‌ی خودش، تاریخ ادبیات عرب فاخوری و تاریخ ادبی عرب شوقی ضیف، کتاب راههای نفوذ فارسی در عربی خودش را هم درس می‌داد.
آذرنوش چند تکیه‌کلام جالب داشت از جمله این‌که بسیار از واژه‌ی انبوهی از... استفاده می‌کرد و برای اشاره به کارهای قدیمش می‌گفت من بیست سال پیش فلان چیز را نوشتم و برایش مهم نبود که از آن تاریخ، بیست سال گذشته یا مثلاً پانزده سال یا سی سال! همچنین ایشان لا‌به‌لای حرفهایش بسیار از کلمه‌ی آقا هم استفاده می‌کرد در موقعیتهای مختلف.
یک بار داشت با حرارت داستان جمع قرآن را می‌گفت و به آنجا رسید که:
"بعد از مرگ عمر، مردم رفتند درِ خانه‌ی دخترش، حفصه؛ رفتند گفتند آقا!".

دانشجوها یکصدا گفتند: خانم!

استاد متوجه نشد و مکثی کرد و ادامه داد:
"رفتند گفتند آقا!".

باز دانشجوها همه با هم گفتند: خانم!

این بار استاد بدون اینکه تغییری در لحن گفتارش بدهد، ادامه داد:
"بله رفتند در خانه‌ی حفصه، دختر عمر، گفتند خانم! شما بیا اون نسخه‌ی قرآنی که داری بده که با نسخه‌‌های دیگر مقابله کنیم...".
@AndoneMila

Читать полностью…

زندگی روزانه

https://survey.porsline.ir/s/ycyarpAm

Читать полностью…

زندگی روزانه

ور مگس در دوغش افتد روغنش را بِالتّمام
از برای شوربای خود کشد با منگنه

ادیب‌الممالک

منگنه. [ م َگ َ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) ابزاری که بدان بر میوه‌جات و دانه‌ها فشار وارد می‌آورند تا آب یا روغن آن گرفته شود؛ آلتی برای فشردن اجسام چون پشم و پنبه و کاغذ و جزاینها. ابزاری برای آهنگران؛ ابزاری که با آن دگمه و جادگمه سازند.
@AndoneMila

Читать полностью…
Subscribe to a channel