abi_asman | Unsorted

Telegram-канал abi_asman - آسمان آبی

922

وزندگی دوسه نخ کاام است ...... وعمرسرفه ی کوتاهی!!!!! شروع فعالیت کانال https://t.me/Abi_Asman/5

Subscribe to a channel

آسمان آبی

📌مقاومت‌های عقلانی بدترین انواع مقاومت نیستند:

در آنها دست بالا همواره از آن ماست ولی بیمار علاوه براین قادر است مقاومت را طوری نشان دهد که از چهارچوب روانکاوی خارج نشود؛ چیزی که غلبه بر آن یکی از دشوارترین مسائل تکنیکی است.

او از طریق آنچه با عنوان «انتقال» شناخته می‌شود نگرش‌ها و تکانه‌های هیجانی سال‌های اولیه زندگی‌اش را به جای یادآوری، تکرار می‌کند و این می‌تواند به صورت مقاومتی علیه درمانگر و درمان خودش را نشان دهد.

اگر بیمار مرد باشد، معمولاً لوازم آن را از رابطه با پدرش اقتباس می‌کند و درمانگر را در جایگاه او قرار می‌دهد. به این ترتیب تقلایش برای کسب استقلال فردی و استقلال رأی جاه طلبی‌اش که هدف اول آن انجام امور به خوبی پدر یا فراتر رفتن از او بوده است، یا ناخرسندی‌اش از این بابت که برای دومین بار در زندگی‌اش زیر بار سنگین قدردانی میرود چیزهایی‌اند که مقاومتش را با آنه‌ا شکل می‌دهد.

لذا گاه این برداشت به ذهنمان خطور می‌کند که بیمار قصدش برای خاتمه دادن به درمان را با این قصد جایگزین کرده است که به درمانگر نشان دهد در اشتباه است ناتوانی‌اش را به او اثبات کند و بر او پیروز شود.

زنان توانایی استادانه‌ای دارند تا از انتقالی محبت آمیز و با رنگ و بوی اروتیک به درمانگر برای هدف مقاومت بهره برداری کنند. اگر این دلبستگی حد مشخصی پیدا کند، علاقه‌شان به موقعیت فعلی درمان و تعهداتی که در ابتدای آن متقبل شدند به کلی رنگ خواهد باخت.

حسادتشان که هیچ‌گاه غایب نیست و رنجیدگی‌شان از جواب ردی که اجتناب ناپذیر است، ولی محترمانه ابراز می‌شود، به احتمال زیاد اثر مخربی بر تفاهم با درمانگر دارد. بنابراین یکی از نیرومندترین نیروهای محرک روانکاوی را از کار می‌اندازد.

✍زیگموند فروید

📚


@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

🔗تجربه‌ٔ «آی گفتی!»

✍مصطفی ملکیان


📌در روان‌شناسی تجربه‌ای هست به نام "آی گفتی" (Ah experience). این تجربه زمانی اتّفاق می‌افتد که حرفی را می‌شنویم یا می‌خوانیم و با خود می‌گوییم:
آی گفتی! این را یک عمر می‌دانستم، امّا نمی‌توانستم بگویم، یا این را نمی‌دانستم ولی انگار این حرف از عمقِ وجود من زده شده است [جانا سخن از زبانِ ما می‌گویی!].
گزاره‌هایی که با آنها به تجربه‌ٔ "آی گفتی!" می‌رسیم، شهودهایِ ما هستند.

📖 کتاب‌هایی در جهان هست که نویسندگانِ آن توانسته‌اند تویِ پوستِ همه‌ٔ آدم‌ها بروند، طوری‌که همه‌ٔ آدم‌ها خود را در آن کتاب‌ها می‌یابند و با آنها احساسِ یگانگی یا همزادپنداری می‌کنند. این کتاب‌ها بهتر از هر مشاورِ روانی‌ای عمل می‌کنند.

اگر ۱۰ تا از این کتاب‌ها را بخوانیم و جملاتی را که با آنها تجربه‌ٔ "آی گفتی!" برایمان اتّفاق می‌افتد را مشخّص کنیم، تقریباً همه‌ٔ شهودهای ما کشف خواهند شد. نامِ این کتاب‌ها را در ادامه می‌توانید ببینید.

📖 فهرست کتاب‌ها:

۱. برادرانِ کارامازوف، نوشته‌ٔ داستایوفسکی،‌ ترجمه‌ٔ صالح حسینی، نشرِ ناهید

۲. مائده‌هایِ زمینی و مائده‌هایِ تازه (دو کتاب، در یک جلد)، نوشتهٔ آندره ژید، ترجمه‌ٔ مهستی بحرینی، انتشاراتِ نیلوفر

۳. گزارش به خاکِ یونان، نوشتهٔ کازانتزاکیس،‌ ترجمه‌ٔ صالح حسینی، انتشاراتِ نیلوفر

۴. لبهٔ تیغ، نوشتهٔ سامرست موام، ترجمه‌ٔ مهرداد نبیلی، نشرِ فرزان روز

۵. سیر و سلوکِ زائر، نوشتهٔ جان بانی‌یِن، ترجمه‌ٔ گلناز حامدی، نشرِ مدحت

۶. تشبّه به مسیح، نوشتهٔ توماس آکمپیس، ترجمه‌ٔ سایه میثمی، ‌نشرِ هرمس

۷. زوربایِ یونانی، نوشتهٔ کازانتزاکیس، ترجمه‌ٔ محمّد قاضی، نشرِ خوارزمی

۸. آناکارنینا، نوشتهٔ تولستوی، ترجمه‌ٔ سروش حبیبی، نشرِ نیلوفر

۹. مادام بوواری،‌ نوشتهٔ گوستاو فلوبر،‌ ترجمه‌ٔ مهدی سحابی، نشرِ مرکز

۱۰. سوناتِ کرویتسر، نوشتهٔ تولستوی، ترجمه‌ٔ سروش حبیبی، نشرِ چشمه

۱۱. گرگِ بیابان، نوشتهٔ هرمان هسه، ترجمه‌ٔ کیکاووس جهانداری، نشرِ علمی و فرهنگی

۱۲. اعترافاتِ آگوستینِ قدیس،‌ ترجمه‌ٔ سایه میثمی، نشرِ سهروردی

۱۳. تأمّلات، نوشتهٔ مارکوس اورلیوس، ترجمه‌ٔ عرفان ثابتی، نشرِ ققنوس

۱۴. در بابِ حکمتِ زندگی، نوشتهٔ آرتور شوپنهاور، ترجمه‌ٔ محمّد مبشّری، انتشاراتِ نیلوفر

۱۵. تتبّعات، نوشتهٔ مونتنی، ترجمه‌ٔ احمد سمیعیِ گیلانی، نشرِ سخن



✍مصطفی ملکیان
🔗 درسگفتارِ فلسفهٔ اخلاق

📚


@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

🎧موسیقی_خاطره_انگیز

📌امروز یک نفر برایم اشتباهی فرستاد:
"کجایی؟!"
دلم هُری فرو ریخت..
مدت‌ها بود منتظرر شنیدن همین یک کلمه بودم..
چه فرقی می‌کند کجایی دنیا نشسته باشی..
مهم این است که یک نفر هست که کجا بودنت برایش مهم است!!
شاید آن یک نفر رویش نشود بگوید:
دلم برایت تنگ شده و به جانت نق بزند که بیا دیگر..
و همه‌ی این حرف را خلاصه کند در "کجایی؟!"

داشتم به همین چیزها فکر می‌کردم که دوباره پیام آمد:
ببخشید اشتباه فرستادم!!
برایش نوشتم:
می‌دانم..
من در ایستگاه اتوبوس خیابان ولیعصر نشسته‌ام..
می‌شود اشتباهی حال مرا بپرسید؟!
اما او دیگر حالم را نپرسید..

آدمها غریبه برایشان مهم نیست که دیگران چگونه‌اند..
یا کجای شهر نشسته اند..
تو که غریبه نیستی..
بپرس حالِ مرا..
لطفا بگو "کجایی؟!"


بوی پیراهن یوسف 🎶
✍ مجید انتظامی

🥂

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

"در فرهنگ جنسیتی، اخلاقیات با مردسالاری در تضاد هستند"

☘پایه‎ی مردسالاری، مرد قدرت‌طلب و استثمارگر است و نظام طبقاتی استثمار انسان را ازطریق تقویت مرد قدرت‌طلب و درنتیجه فرهنگ مردسالاری، به پیش می‌برد و خود تفکر مردسالاری سدی عظیم در مقابل انسانیت می‌آفریند.
مرد باید درک این مطلب را داشته باشد که نظام طبقاتی و مردسالاری او را به این دلخوش کرده که زن ابژه‏ی اوست و خدایی و فرمانروایی بر زن را به او سپرده است اما این خدایی و فرمانروایی در برابر زن به بهای ابژه بودن و برده بودن خود مرد و اسارتش در دست سیستم به او واگذار شده است.
برای فروپاشی نظام مردسالار و استثمارگر و شکل گیری جامعه‎ی انسانی که مرد هم نیمی از آن را تشکیل می‌دهد. باید به رفع ستم جنسیتی بر زن باور داشت و برای رفع این ستم، ایثار و از خودگذشتگی به خرج داد.

✨ به‌طور خلاصه،نکته‎ی مهم در این فرهنگ، رفع ستم طبقاتی و رفع ستم
جنسیتی است.


✍سوسیولوژی_Sociology


/channel/Sociology3339333

/channel/sociology33399333

Читать полностью…

آسمان آبی

📌شوپنهاور می‌گوید:

وقتی از طبیعت سطحی و پوچ اندیشه‌هایِ دیگران، تنگ‌نظریشان، حقارت دیدگاه‌هایشان، پستی نیت‌هایشان و تعداد خطاهایشان کاملا آگاه می‌شویم، کم‌کم به چیزی که در سرشان می‌گذرد بی‌تفاوت می‌شویم، زیرا زمین مملو از آدمهایی است که ارزش هم‌صحبتی ندارند‌، به نظرت واقعا عاقلانه است که ما نظرات چنین آدم‌هایی را جدی بگیریم؟

چرا اجازه دهیم که قضاوت‌هایشان تعیین کند که ما چگونه آدمی باشیم؟

آیا نوازنده از تشویق بلند حضار مسرور می‌شود اگر بداند همه‌ مخاطبانش ناشنوا هستند؟

🔗اضطراب_وضعیت
آلن_دو_باتن

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

📌 نکسوس؛ تاریخ مختصر شبکه‌های اطلاعاتی، از عصر حجر تا هوش مصنوعی [۲۰۲۴]



✍ نویسنده: یووال نوح هراری
🖋 مترجم: مهدی نجفی‌خواه
🎙 ویراست و خوانش: فرهاد ارکانی

📌 فصل پنجم {بخش اول}

تاریخ مختصر دموکراسی و دیکتاتوری
دموکراسی
«دیکتاتوری اکثریت» نیست!
سبد حقوق بشر و سبد حقوق مدنی
مردم Vs حقیقت
انتخابات روشی برای «کشف حقیقت» نیست!
از پوپولیسم به دیکتاتوری
دموکراسی پیچیده؛ دیکتاتوری ساده!
یک ملت؛ یک کشور؛ یک رهبر
از پوپولیسم به آنارشی
از پوپولیسم به اسطوره‌سازی


📚

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

📌فرهنگ‌کشی و خودکشی فرهنگی، دو مقوله‌ی جدا و متفاوت از هم است.

گرچه کشتن و امر کشتن و فعل کشتن معنای واحدی دارد. کشتن، کشتن است و هر دو خاموش کردن زندگی است، اما تفاوت فراوانی هست بین دگرکشی و خودکشی. در دگرکشی، جبر حاکم است و در خودکشی، اختیار. در دگرکشی مأمورین جوخه‌ی اعدام زانو بر زمین می‌زنند، یا سرپا می‌ایستند و آدم زنده‌ای را سوراخ‌سوراخ می‌کنند، آبکش می‌کنند. برای فرجامِ کشتن، نه به‌خاطر راحتی محکوم، تیر خلاصی هم در شقیقه‌اش رها می‌کنند. برای جوخه‌ی اعدام، مأمور اعدام، مهم نیست که چه کسی پای دیوار است هرکسی را به‌دست‌شان بسپارند چشم‌بسته می‌کشند.
تنها حکم اعدام لازم است حکم اعدام محکوم، ابزار اصلی کار آنهاست. جلادان دنبال دلیل نمی‌گردند آنها می‌کشند بی‌هیچ دل‌شوره یا قلقی بی آن‌که غثیان به آن‌ها دست بدهد، یا دست‌و‌دل‌شان بلرزد مأمورین جوخه‌ی اعدام جلادان حرفه‌ای، چند دقیقه‌ای بعد سر سفره‌ای می‌نشینند و اگر نمک و فلفل چلوکباب یا آبگوشتی را که کوفت می‌کنند، اندک باشد، نمکدان و فلفل‌دان از دست همدیگر از چنگ همدیگر درمی‌آورند، تا مأکول خویش را خوشمزه‌تر سازند. بالاسر این مأمورین لامعذور همیشه جانوری هست که حکم صادر می‌کند، و بالاسر تمام جانورانی که حکم صادر می‌کنند سلطه‌ی رژیمی است که همچون ابر سیاهی بر فضای حاکم و محکوم و آکل و مأکول سایه گسترده است.
حكم اعدام یک انسان با حکم اعدام فرهنگ یک ملتی مطلقاً تفاوتی ندارد. اعدام، اعدام است. حکومت دستور می‌دهد حکام حکم صادر می‌کنند، و جوخه‌ی اعدام فرهنگ با انواع و اقسام سلاح‌ها پا در میان می‌گذارند و بیرون می‌ریزند، روزنامه‌ها را غارت می‌کنند کتاب‌ها را به آتش می‌کشند، مراکز فرهنگی را می‌بندند و درِ دانشگاه‌ها را گِل می‌گیرند و آخر سر آزمایشگاه‌های علمی و کلاس‌های درس تبدیل می‌شود به بیت‌الخلای جاهلان متعصب و بعد می‌گردند و می‌گردند و می‌گردند و هرکسی را که صاحب فکر و اندیشه‌ای باشد می‌جویند و می‌جویند و می‌جویند و پای دیواری می‌کارند و کارشان را می‌سازند نه‌تنها کتاب‌ها را، که اگر معماری ساختمانی مایه‌ی اندیشه شود یا چناری در گوشه‌ی چمنی جلوه‌ای از زیبایی داشته باشد، همه را از بن برمی‌اندازند. فرهنگ‌کشی همان دگرکشی است که مأمور چشم‌کور و گوش‌کر لازم دارد، جلاد لازم دارد، مزدور لازم دارد. کشتن فرهنگ و تدفین فرهنگ، به‌همان سادگی است که انسانی را می‌کشند و زیر خاک چالش می‌کنند که آخر سر می‌پوسد و حتی تفاله‌ای از وی باقی نمی‌ماند

📚

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

ترانه علیدوستی ممنوع الپرواز شد!!!

مینا اکبری، فیلمساز نوشت: ترانه علیدوستی قصد داشته با دخترش به قشم سفر کند؛ اما فهمیده کدملی‌اش برای تمام پروازهای داخلی و خارجی مسدود شده. حالا دخترش اشک می‌ریزد؛ چون مادرش ممنوع‌الپروازه!

به قول ترانه، «تا حالا چنین چیزی دیدید؛ ممنوع‌الپرواز !
بله؛ این‌جا ایران است
.

عکس : شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

به دوستانِ جوان‌ترم، که در حوالی بیست‌ واندی سالگی‌اند :

امروز شب تولدم هست و به مناسبت این روز، تمایل دارم افکارم رو با شما در میان بگذارم  وقتی به عقب برمی‌گردم و به دوران بیست‌سالگی‌ام خودم فکر می‌کنم ، احساسات مختلفی در درونم به وجود میاد ...

بیست‌سالگی ام  دوره‌ای بود پر از شگفتی و اتفاقات جدید و در عین حال ، پر از چالش‌ و انتخاب‌های سرنوشت‌ساز....

به نظرم این زمان، بهترین فرصت برای شناخت خودم بود همینطور پرداختن به  علایق و آرمان‌هام  ؛  اما واقعیت اینکه من در این دوران به اندازه‌ی کافی از زندگی لذت نبردم.....

اما باتمام چالش های زندگیم از لحظات کوچک و شیرین زندگی خودم غافل نشدم  چراکه زندگی همین لحظاتِ کوچکه
و تجربه‌های ساده و زیبای روزمره که شاید معنای واقعی خوشبختیمون رومی‌سازه ....

اماامروز ، که پخته تر شدم ؛ خودم به این نتیجه رسیدم که باید درست‌تر زندگی میکردم ، به خصوص در دوران نوجوانی خودم .‌‌...

انتخاب‌ها و تصمیمات ما میتتونن تأثیرات زیادی بر زندگی‌ ما بذارن ، اما هرگز نباید فراموش کنیم که زندگی کردن در همین لحظه، و لذت بردن از اون ، به اندازه‌ی تمام برنامه‌ریزی‌هامون هم مهم هستن ...

دل ما میتونه راهنمای خوبی باشه ؛  اما مهم که با عقلانیت وارد عمل بشیم والبته که خودمون رو‌هم فراموش نکنیم .....

زندگی ما یک سفره و تولدها نقطه‌های عطف در این سفره ؛  از این سفر لذت ببرید با تمام چالش هاش ....

بیایید این سفر را با همه‌ی چالش‌ها و زیبایی‌هایش جشن بگیریم و هر روز به دنبال کشف افق‌های جدید در زندگی‌امان باشیم.....

#تولد
🥂

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

یک قطعه‌ی موسیقی را مبتنی بر خاطرات شنیداری خودمان و اجدادمان، «حماسی و انقلابی» یا فرح‌افزا و یا اندوهبار تشخیص می‌دهیم، یا ریشه‌اش عمیق‌تر از این‌هاست؟

چگونه است که مثلاً در خشم‌انگیز بودن یک قطعه، اغلب شنوندگان توافق نظر دارند، امّا قطعه‌ای دیگر را عده‌ای «نشاط‌آور» و عده‌ای «کسل‌کننده»، توصیف می‌کنند.

آن قطعاتی از موسیقی که قادرند افراد بیشتری را در مورد خود هم‌نظر کنند، چه تفاوتی دارند با آن‌هایی که عواطف متغیری را در آدم‌ها برمی‌انگیزند؟

این پرسش‌ها، پیش از هرچیز می‌خواهند بگویند که هرگز موسیقی را «سرگرمی» فرض نگیرید
.


🔗بادها و بادبان‌ها
✍ نسیم تیمورپور


@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی



یه جای خوندم : "نه مسیر مهمه نه مقصد ،

این همراهته که مهمه ... "

🍷
@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

🎧All in all you're just another brick in the wall
.........

📌
هنر ویرانگر است، در پیِ برانگیختنِ انسان و خلاص کردن‌اش از روزمرگی است،

خواه با ستایشِ زیبایی یا نشان دادنِ خدایان هولناک؛ هدف یکی است.

📚


@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

🎧 : بیکلام

🖇شب که می‌آید و می‌کوبد پشتِ در را
به خودم می‌گویم
اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم

اگر از خوابِ بلندِ یلدا برخیزیم
ما همین فردا
کاری خواهیم کرد
کاری کارستان.

✒️خسرو گلسرخی ⁩

🥂

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی



نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی
چو دل به عشق دهی دلبران یغما را

هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را


سعدی

🥂

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

📌تاریخ , علیه زنان

🔎زن ، سرآغاز آگاهی
یا نماد سقوط انسان


تاریخ، از نخستین سطور خود، زنی گناهکار را به تصویر کشید که جرئت کرد بپرسد، انتخاب کند، و راهی را برود که کسی جسارتش را نداشت. این زن، به‌جای ستایش، به نخستین گناهکار بدل شد.

در متون تاریخی، حوا، زنی که در دل قصه آفرینش ایستاد و سیب سرخ ممنوعه را به دست گرفت، نماد سقوط انسان نامیده شد و کنجکاوی او، که می‌توانست سرآغاز آگاهی خوانده شود، به گناهی نابخشودنی تبدیل شد؛ خطایی که بشر را از بهشت بیرون راند و درد و رنج را به زمین آورد.

این روایت، داستانی بود که از بدو تاریخ، علیه زنان نوشته شد. حوا در این افسانه نخستین قهرمان بشر بود. زنی که نشان داد هیچ بهشتی، بدون آزادی، ارزش ماندن ندارد و بهای سکوت و اطاعت از دست دادن هویت انسانی است.
آسایش بدون آگاهی، فریب است و آرامش بدون آزادی، خیانت است به ذات انسان.

▫️متون تاریخ، به دست مردانی نوشته شد که از ازل از قدرت زنان بیم داشتند؛ زنی که سوال می‌پرسد، زنی که اطاعت نمی‌کند و زنی که آزادی را طلب می‌کند، برای نظم ساختگی جهانشان خطرناک بود. پس از همان روز نخست، زنان به‌عنوان فتنه‌گران و گناهکاران معرفی شدند؛ تا هشداری باشند برای دیگر زنانی که آرزوی تغییری بزرگ‌تر در دل داشتند تا بفهمند راه بقا سکوت است، و شناخت، جسارت، آگاهی و طغیان، تاوانی سنگین دارد.

سیب حوا، نخستین انتخاب انسان بود برای برخاستن، تا نشان دهد که جبر و اطاعت، سرآغاز جهل‌است نه آرامش.

حوا، نخستین طغیانگر علیه نومحدودیت‌ها بود و اولین گام در افسانه‌های متون کهن تاریخی بود که زن را از سایه به نور برد.

📚


@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

✍️ علی زمانیان

🖊 پیراهن ژنده‌ی "استعاره‌ی چوپانی" بر تن سیاست مدرن

📌ایران در آستانه‌ی یک گذار تاریخ


🔗"استعاره‌هایی که با آنها زندگی می‌کنیم"، نام کتابی است از "جرج لیکاف و مارک جانسون". نویسندگان این کتاب، بر این باورند که مفاهیم و استعاره‌هایی را در سطح زبان، به کار می‌بریم صرفا یک امر زبانی، شاعرانه و ذوقی نیستند، بلکه با آنها زندگی و امور را با آنها معنا می‌کنیم، می‌فهمیم و سامان می‌دهیم.
استعاره‌ها هم بر فهم ما از واقعیت‌ و هم بر نحوه‌ی واکنش ما به واقعیت اثر می‌گذارند. به سخن دیگر، ما جهان را از پس و پشت استعاره‌ها می‌فهمیم و نیز استعاره‌ها به ما می‌گویند که چگونه رفتار کنیم.
"این که جهان پیرامون‌مان را چگونه دریابیم و چگونه با دیگران ارتباط برقرار شویم، ما تحت تسلط و نفوذ مفاهیم و منجمله  استعاره‌ها هستیم. از این رو استعاره‌ها و مفاهیم را باید جدی گرفت.

گذار یک ملت از یک موقعیت به موقعیتی دیگر، با تغییر و انقلاب در استعاره نشانه‌گذاری می‌شود. به سخن دیگر، از طریق وانهادن استعاره‌ای و برگرفتن استعاره‌ای دیگر، سرنوشت آدمیان تغییر خواهد کرد.
پس، استعاره‌های‌مان را عوض کنیم، تا جهان‌مان تغییر کند.

❓  استعاره چیست؟

وقتی از استعاره، استفاده می‌کنیم، در واقع، چیزی را با چیز دیگر "مانند" می‌کنیم. به عنوان مثال، وقتی می‌گوییم "بحث، جنگ است"، یا "عشق، سفر است"، یعنی تو گویی "بحث"، مانند جنگ و عشق، مانند یک سفر است. از این رو وقتی در باره‌ی بحث با دیگری سخن می‌گوییم از این الفاظ، استفاده می‌کنیم:
برخی از نشانه‌های زبانیِ"بحث، جنگ است" عبارت است از:

پیروز شدن، شکست خوردن، حمله کردن، از موضع خود دفاع کردن. عقب‌نشینی از موضع، و نظایر این‌ها.

وقتی "بحث" را به منزله‌ی جنگ و یا شبیه جنگ تلقی می‌کنیم، آن گاه رفتار ما نیز در بحث کردن با دیگری، شبیه رفتار سربازی است که در سنگر نشسته و در انتظار خصم است تا بر آن غلبه یابد.

"لیکاف" می‌گوید "بیایید فرهنگی را تصور کنیم که در آن بحث را به شکل جنگ در نظر نمی‌گیرند، یعنی کسی برنده و بازنده نیست، اصلا حس حمله یا دفاع و تصرف یا اشغال موضع دیگری مطرح نمی‌شود. فرهنگی را تصور کنید که در آن مباحثه را نوعی رقص در نظر می‌گیرند".
در چنین تصوری، "بحث کردن"، اساسا شکل و  نمای دیگری می‌یاید و رفتار طرفین بحث هم به کلی متفاوت خواهد بود.

دراستعاره که نوعی "شبیه‌سازی" است، گاهی مشبه یا مشبهُ به و معمولا وجهِ شبه حذف می‌شود. به عنوان مثال وقتی می‌گوییم:
"وقت، طلا" است و یا "زمان، پول است"، به واقع، وجه تشابه حذف شده است. در این شبیه‌سازی، با زمان همان معامله‌ای را می‌کنیم که با پول می‌کنیم. حتی اگر به نحو کامل به تشابه میان زمان و پول نیندیشیده باشیم، اما استعاره‌ها، با ما چنین می‌کنند
.

استعاره‌ی چوپان و رمه.

  یکی از استعاره‌های کهن و بلکه کهن‌ترین استعاره‌ای که نسبت و ارتباط میان مردمان و حاکمان‌شان را بازنمایی می‌کند، استعاره‌ی "شبان_گله" است.
استعاره‌‌ای که حاکم را به منزله‌ی چوپان تصویر و تصور می‌کند.
استعاره‌ای بسیار کهن که در میان فرهنگ‌ها، اقوام و حتی متون مقدس آمده است، در این استعاره‌، حاکم  مانند چوپان و در مقابل، همه‌ی کسان دیگر را به منزله‌ی گله و یا رمه‌ی او  معرفی می‌شود. این نکته قابل توجه است که در این استعاره، وقتی از گله و رمه بودن مردمان یاد می‌کردند، هیچ منظورشان تحقیر مردم نبود، بلکه صرفا بیان و توصیف نوعی سلسله مراتب قدرت است.

از این استعاره بهره می‌بردند تا:
اولا،  رابطه و نسبت مردمان و اربابان قدرت را به آسانی فهم کنند
و ثانیا، شیوه‌ی مواجهه با آن را و این که چه رفتار و کنشی باید داشته باشند، معلوم گردد.

وقتی به متون کهن و تاریخ فرهنگ ملل مراجعه می‌کنیم، در می‌یابیم برای صورت‌بندی نسبت و رابطه‌ی میان مردم و حاکمان‌شان از استعاره‌های متفاوتی استفاده می‌کرده‌اند. و هر یک بنا به این که از کدام استعاره بهره می‌جستند، رفتار و کنش‌شان متفاوت بوده است.

✔️  برخی از استعاره‌ها در سنت تاریخی ملت‌ها که نسبت مبان مردم و حاکمان‌شان را مشخص می‌کرده، عبارت است:

➖استعاره‌ی "حاکم، به منزله ی چوپان"  
➖استعاره‌ی "حاکم، به منزله ی کشتی‌بان"
➖استعاره‌ی "حاکم، به منزله‌ی مالک و صاحب"

➖استعاره‌ی "حاکم، به منزله‌ی ولی و پدر"
➖استعاره‌ی "حاکم، به منزله.ی بزرگ قبیله"
➖و در نهایت، استعاره‌ی مدرن "حاکم به منزله‌ی پیمانکار"
📌 ادامه
اینجا

... ۱۴ / ۱۰ / ۱۴۰۳

📚


@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

📌ایکیگای

🔗در فرهنگ ژاپن کلمه‌ای وجود دارد
که شگفت‌انگیز است. "ایکیگای"
مفهوم این کلمه این است:

دلیلی که صبح ها برای آن برمی‌خیزم
نگاه کنید به خودتان، چرا امروز از خواب بیدار شدم، دلیلش را پیدا کنید، برایش راه بروید، نفس بکشید و زندگی کنید.
من هزار «ایکیگای» دارم.

ایکیگای می‌تواند به عشق شما، مهارت شما، علاقه‌های شما، شغل شما، درآمد شما، ماموریت‌های شما و تخصص‌های شما مربوط باشد؛ امّا نکته عجیبی در این کلمه وجود دارد
«آنچه دنیا از من میخواهد
»
و
این دلیل بیدار شدنِ ماست

🔗 ایکیگای
✍️هکتور گارسیا

📚

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

📌عشق

🔗عشق، تبدیل شدن به ایده‌آل یک فرد دیگر نیست. عشق، یافتن فردی است که به شما کمک می‌کند تا آنچه در شما بهترین است، نمود حاصل کند.

کسی که عشق می‌ورزد فروتن می‌شود. کسانی که عشق می‌ورزند کسانی هستند که از بخشی از خودشیفتگی‌شان صرف‌نظر کرده‌اند.

هیچ‌گاه به اندازه‌ وقتی که عاشق می‌شویم آسیب‌پذیر نخواهیم بود و هیچ‌گاه به اندازه‌ زمانی که معشوق‌مان را از دست می‌دهیم
بی‌دفاع، درمانده و غمگین نخواهیم شد.

✍️زیگموند_فروید

📚

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی




اگر روزی دنیا را دوست نداشتی جایت را عوض کن تا از زاویه دیگری به آن بنگری..
دنیا از بعضی زوایا دوست داشتنی‌تر است..
در بعضی زوایا زیبا و دوست داشتنی..
و در بعضی زوایا تاریک و خسته کننده..
و یادت باشد این تویی که باید جایت را عوض کنی..
چرا که دنیا هرگز از جایش تکان نخواهد خورد..


Macarena 🎶
Los Del Rio 🎙


🥂

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

یادداشتی از مصطفا آل احمد

📌فروپاشی تنها در چند دقیقه

🔗"نیکلای چائوشسکو" دیکتاتور سرکوبگر رومانی هنگامی که داشت برای مردم سخنرانی می‌کرد، هرگز فکر نمی‌کرد چند دقیقه بعد مردم وارد دوره انقلاب می‌شوند و حکومتش دقایقی بعد فرو می‌ریزد.

او تا چند دقیقه پیش از فروپاشی می‌پنداشت در اوج اقتدار است. طرفداران قلابی او در میدان جمع شده بودند، عکس‌های بزرگ "چائوشسکو" همه جا دیده می‌شد و صدای کف زدن بگوش می‌رسید که ناگهان، گروه وسیعی
از مردم حرف‌هایش را هو کردند و در یک لحظه اقتدار پوشالی ديكتاتور واژگون شد. پخش مستقیم سخنرانی او از تلویزیون قطع شد و ارتش به مردم پیوست و از شلیک به انقلابیون خودداری کرد. ساعاتی بعد او و همسرش مقدمات فرار خود را آماده کردند. روز بعد "چائوشسکو" به هنگام فرار با هلی کوپتر به همراه همسرش النا دستگیر شد.

او یکی از سرکوب‌گرترین رژیم‌ها را داشت. اما هنگامی که مردم اراده کردند حکومت جبار به چشم بهم زدنی فروریخت و نیروهای به ظاهر وفادار ناگهان پشت دیکتاتور را خالی کردند.

نقل قولی که به غلط و با تحریف به هانا آرنت نسبت داده می‌شود در واقع شرح متفاوتی از "ادوارد بئر" Edward Behr روزنامه نگار فرانسوی است. او نیز نگفته بود "در نظام‌های دیکتاتوری همه چیز تا ۱۵ دقیقه پیش از فروپاشی خوب به نظر می‌رسد" که هرگز در نظام استبدادی هیچ چیز خوب نیست، بلکه بئر در کتاب "چائوشسکو، ظهور و سقوط دیکتاتور سرخ" بر اساس مشاهدات شرح می‌دهد که چگونه "چائوشسکو" تا دقایقی پیش از فروپاشی فکر می‌کرد همه چیز عادی است، زیرا او با اطمینان از این که همه چیز در کنترل است در حال سخنرانی برای مردم بود.

اما "هانا آرنت" نظریه پرداز سیاسی که از نزدیک ضعف حکومت‌های توتالیتر را دیده بود در این باره می‌نویسد:

"در لحظه ی شکست است که ضعف ذاتی تبلیغات توتالیتر آشکار می‌شود، با از دست رفتن قدرت توتالیتر اعضای آن ناگهان از باور جزمی که تا دیروز جانشان را برایش فدا می‌کردند روی بر می‌گردانند."

مصطفا_آل_احمد


📚

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

"Must have been a thousand thoughts
Went through my head
As I walked through your door
Must have been a thousand roses
But now, it's come down to this"
.............................

امروز که زنده‌ای، زندگی کن. فردا خواهی مرد. همان‌طور که یک ساعت پیش بایست مرده باشی.

وقتی که سراسر زندگی‌ات در برابر ابدیت لحظه‌ای بیش نیست، چه جای آن است که خود را عذاب دهی
؟

📖جنگ و صلح
🖋تولستوی

🥂

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

📌فرق فلسفه با الهیات در زندگی

🔗الهیات می گوید سعادت و خوشبختی خودمان را محقق می کنیم از طریق قانون خدا یا خدایان.

🔗فلسفه می گوید من نیازی به خدایان ندارم خرد خودم کافیست. خود بسنده ام، خودم می توانم خودم را خوشبخت کنم، از خودم مراقبت بکنم.

🔗اُریپید، نمایشنامه نویس یونانی در نمایشنامه اش خیلی تند حمله می کند به خدایان، و به جامعه اش می گوید: ما اگر می خواهیم جامعه ای انسانی بسازیم به خرد و عقل خدایان نیازی نداریم، چون خدایان عاطفه ندارند، ما انسانیم، آدمیم اگر فردا قانونی را بنویسم عاطفه را ترکیبش می کنیم، ولی آن اخلاق و قانونی که از آسمان می آید راحت می تواند زنی را سنگسار بکند چون عاطفه ندارد. خدایان نمی توانند برای جامعه انسانی قانون بنویسند چون فاقد صفات انسانی هستند رحم ندارند، عاطفه ندارند، رابطه ی بین الاذهانی با انسان ندارند که بخواهند اورا درک کنند. میلیون ها نفر بخاطر اختلاف عقیده همدیگر را قتل و عام می کنند، مسیحیت، اسلام، داعش، طالبان، شیعه، سنی به جان هم می افتند، عمل انتحاری انجام می دهند در مقابل دیدگان خدا و خدایان، اگر این انسان ها از خدا فرمان نمی بردند و خودشان قانون گذار بودند بخاطر  عقیده بخاطر دوکسا آدم نمی کشتند، می گفت امکان دارد عقیده من غلط باشد. شاید استدلالی بهتر وجود داشته باشد، حقیقت که نزد من نیست، می گفت: حقیقت آئینه ی شکسته شده ای است که هر قطعه ای از آن نزد یک نفر است و خودش را در آن به مثابه حقیقت می بیند. پس حقیقت نزد همگان است و همگان همگی حاضر و آماده نیستند، حقیقت نسبی است، این مطلق نگری و دکسا، قانون آمده شده از طرف خدایان است که انسان ها را به جنگ وا می دارد و باعث کشت و کشتار و قتل عام همدیگر می شود.

آفرودیت

📚

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی



📌همیشه بین توصیه‌های عقل و دل، باید توازنی برقرار کنیم و امروز به این نتيجه رسیده‌ام که کفّه‌ی دل باید سنگین‌تر باشد. من پیر و دنیادیده نیستم و نصیحت و نسخه ندارم، ولی دل را جدی بگیرید، تربیتش کنید و به عقلانیت‌تان وصلش کنید. شاید خوشبختی در این است که سراغ دل



همیشه بین توصیه‌های عقل و دل، باید توازنی برقرار کنیم و امروز به این نتيجه رسیده‌ام که کفّه‌ی دل باید سنگین‌تر باشد. من پیر و دنیادیده نیستم و نصیحت و نسخه ندارم، ولی دل را جدی بگیرید، تربیتش کنید و به عقلانیت‌تان وصلش کنید. شاید خوشبختی در این است که سراغ دل برویم و با عقل هدایتش کنیم؛ البته شايد.


معین_دهاز


@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاش می‌توانستم دردتان را دوا کنم؛
همین دردِ دور بودن‌ها،

دیر دیدن‌ها،
دیگر ندیدن‌ها،

همین که جِسممان بهاران است و جانمان پاییز...


✒️"محمد صالح علاء"
🥂

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

🔗برداشتن نقاب، بیماری شد
مشغولیت همه ریاکاری شد

تابیدن خورشید خرد شد آغاز
ترسید شب و حجاب اجباری شد


در آب ولی سراب اجباری بود
تبلیغ برای خواب اجباری بود

ای کاش که در ذهن شما جای حجاب
برداشتن نقاب، اجباری بود

✍شعر از مازیار کریم

📚

@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

📌نظام‌های توتالیتری چگونه نابود می‌شوند؟

🖇نظام توتالیتری با نوید بهبود بخشیدن به جامعه و زندگی شهروندانش به قدرت می‌رسد. و با ویران کردن شیوه‌ی سازمان یافتن جامعه قدرتش را از دست می‌دهد، و بنابراین زندگی اکثر مردم را بدتر می‌کند.

پایان رژیم‌های توتالیتری، چه چپ و چه راست، به شیوه‌های گوناگون پیش می‌آید، گاه خونین، گاه به نحو شگفتی سریع و صلح‌آمیز. آن‌ها گاه در یک قیام مردمی جارو می‌شوند؛ و در مواقع دیگر، پایان کارشان حاصل کار اصلاح‌طلبانی است که از درون نظام در دوره‌ای سر برمی‌آورند؛ رژیم دیگر آشکارا همه‌ی ابزارهای لازم برای برقرار نگاه داشتن نظم اجتماعی را حتی در پایه‌ای‌ترین سطوح از دست داده است‌.
حتی یک نظام توتالیتری نمی‌توان یافت که روح و نشاط واقعی داشته باشد و شهروندانش را محکوم به یختی‌های جسمی و روحی بیش‌تری از جوامع دموکراتیک نکرده باشد.
توتالیتاریسم با سپردن حاکمیتی نامحدود و بی‌تزلزل به شخصی واحد (که غالباً هم از لحاظ اخلاقی و روحی عنان گسیخته است) مصیبتی می‌شود نه فقط برای آن‌هایی که تحت حکومتش هستند، بلکه برای کل بشریت. در همین گذشته‌ی نه چندان دور، خصوصاً در ایام بحران، حکومت توتالیتری به نظر یک گزینه  می‌آمد آن هم گزینه‌ای معنادار برای بخش‌های بزرگی از جامعه.

زمانی که تجربه‌های تلخ امروز نیمه فراموش شوند، یا زمانی که جامعه گرفتار بحرانی عمیق شود، این حکومت‌ها ممکن است یک‌بار دیگر به نحو خطرناکی برای مردم بدیلی جذاب شوند.

🔎روح پراگ
✍ ایوان کلیما

📚


@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

📌وقتی به مشکلات مشترک در شجره خانوادگی افراد مراجعه میکنیم به این حقیقت میرسیم که نه تنها ما از نظر فیزیولوژی، ژن ها را به ارث میبریم بلکه در بسیاری از مواقع به شیوه ای ناخودآگاه ، زخم ها و کارهای ناتمام گذشتگان خود را نیز زنجیروار به دوش میکشیم!


یونگ روانشناس شهیر سوئیسی اولین کسی بود که اصطلاحی بنام «ناخودآگاه جمعی » را در روانشناسی مطرح کرد . ناخودآگاه جمعی خزانه ای عظیم است که همه فضیلت ها و رذیلت های آبا و اجداد ما در آن جمع شده است و همانند یک میراث روانی و یا «دی ان ای» روانی به دیگران انتقال پیدا میکند.

زخم ها و کارهای ناتمام ما یا از طریق ناخودآگاه جمعی و یا از طریق رفتار های غلط و ناهوشیار به بعد از ما انتقال می یابد !

یکی از اهداف رسیدن به خودآگاهی رهایی از این چرخه بیمار است تا ما بالاخره بتوانیم هوشیارانه خودمان بشویم و افکار و احساسات و تمایلات واقعی خودمان را داشته باشیم.

زمان و انرژی که  بر روی شفای زخم های خودمان میگذاریم نه تنها ما را از زنجیرهٔ معیوب خارج میکند بلکه بر بیشمار انسان های بعد از ما نیز اثر خواهد گذاشت.


📚


@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

📌نیچه با دستها صورتش را پوشاند، سر تکان داد و گفت:
«شگفت‌انگیز است! در لحظاتی که برای بار نخست در زندگی، تنهایی خود را با همه عمق و یأس موجود برملا می‌کردم، درست در همان لحظات خاص، تنهایی ناگهان ذوب شد و از میان رفت انگار تکه بزرگی از یخ در درون من ترک برداشت و خرد شد.»

بروئر گفت: «جمع اضداد! تنهایی، فقط در تنهایی معنا دارد و اگر آن را با دیگران سهیم شویم، ذوب می‌شود.»


✍اروین_یالوم
🔗
وقتی_نیچه_گریست
📚


@Abi_Asman

Читать полностью…

آسمان آبی

شب_یلدا 🌹

شب یلدا به روایت حافظ

بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید

صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید

بر در ارباب بیمروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید

ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید

صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید

بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بیخبر آید

دیوان حافظ، غزل ۲۳۳

یلدا پیشاپیش مبارک

🍷


@Abi_Asman

Читать полностью…
Subscribe to a channel