و در تاریخی که میکنم سخن نرانم که آن به تعصبی و تزیدی کشد و خوانندگان این تصنیف گویند شرم باد این پیر را (بیهقی) این کانال به هیچ حزب و گروه و سازمانی وابسته نیست. ارتباط با ادمین: @Adm_apoh
سازمان سیا به مقامات دولت موقت(بازرگان) درباره حمله قریب الوقوع عراق به ایران هشدار داده بود!
در تابستان 1358، مقامات آمریکایی تلاش داشتند تا بهوسیله همکاریهای اطلاعاتی با دولت موقت بازرگان، روابط خود را با حکومت تازه ایران را بازسازی کنند. جورج کیو مامور سازمان سیا، جلسات خوبی با عباس امیرانتظام در سوئد داشت.
اما مهترین ملاقات بین مقامات ایرانی و آمریکایی، در 24 مهر(3 هفته پیش از اشغال سفارت آمریکا) در تهران صورت گرفت. جورج کیو در مصاحبه با مارک گازیوروسکی میگوید: "لب مطلب این بود که عراق برنامهریزی برای حمله به ایران را آغاز کرده است." فقط نقشهای بزرگ برای حمله میتوانست تحرکات نظامی عراق را توجیه کند.
کیو هشدار داده بود که عراق در حال مستقر کردن تجهیزات نظامی و اجرای پروژههای مهندسی در اطراف مرز است. او به ایرانیها اطلاع داد که عراق عملیاتی سری برای حمله دارد، بخشی از این عملیات شامل تاسیس سازمانی با نام جبهه آزادیبخش عرب میشد که میتوانست بلافاصله به محض یورش عراق، شورشی یکپارچه در میان اعراب خوزستان ایجاد کند.
ابراهیم یزدی که به عنوان یکی از اعضای رده بالای دولت موقت بازرگان در آن جلسه حاضر بود، در واکنش به این اطلاعات جورج کیو گفت: "جرات نمیکنند حمله کنند."
"سیاست خارجی آمریکا و انقلاب ایران، کریستین امری، ص 218"
همچنین برای اطلاعات بیشتر این مطلب را بخوانید
@apageofhistory
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
دروازه قرآن، شیراز
عکس از سِوریوگین 1880-1895
از موزه ملی هلند
منبع
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
یکی از صفات مصدق که حتی دشمنانش دربارهی آن حرفی نداشتند فسادناپذیری او بود. او در سمتهای نمایندگی مجلس شانزدهم و نخستوزیری از دریافت حقوق خودداری کرد و آن را به موسسات خیره اهدا نمود. این شاید بزرگترین سرمایه او در چارچوب ساختار دزدسالانهی حکومت ایران و در جامعهای بود که شمار کمی از سیاستمداران آن از اتهام فساد برکنار بودند.
همچنین با سختگیری و دشوارپسندی میکوشید همکارانش را از میان افراد درستکار برگزیند. مصدق بدون اینکه بخواهد به دیگران درس اخلاق بدهد علاقهمند بود میزان دلبستگی به ارزشهای اخلاقی موازین مدنی را در فرهنگ سیاسی ایران بالا ببرد. آرزو یا رویای اصلی او این بود که جامعهای سیاسی ایجاد کند که در برابر فساد آسیبناپذیر باشد و در نتیجه اعتبار و پذیرنگی دولت را بیفزاید و غایتاً به شهروندی و مشارکت سیاسی استحکام و مفهوم ببخشد. عبدالحسین بهنیا یکی از مقامات بلندپایه وزارت دارایی که خودش در مقام رئیس کمیسیون ارز به اتهام اخذ رشوه از جانب دولت مصدق تحت تعقیب قرار گرفته بود، موکداً مدعی شد که مصدق "ماورای هرکونه فساد مالی قرار داشت و اصولاً از همکاری با افراد فرصتطلب و بدنام خودداری می کرد
بحران دموکراسی در ایران، فخرالدین عظیمی، نشر البرز، چاپ 1372، ص 457
@APageOfHistory
——-
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
معرفی کتاب "100 اثر موزهای ایران"
آثار موزهای افزون بر ارزشی که از جنبههای گوناگون دارند، با مفاهیم مدرن هم در ارتباطاند. در این کتاب که به معرفی صد اثر موزهای ایران اختصاص یافته، هر اثر روایتگر فرهنگ، هنر، باورها، آداب و وقایع دورۀ خود است. بنابراین در این کتاب اشیاء نمایندۀ دورۀ تاریخی خود هستند. فقط از خود نمیگویند، بلکه سیری از رویدادها را نیز روایت میکنند. بنابراین این کتاب مجموعهای از آثار موزهای موجود در موزههای داخل ایران را به همراه ویژگیهای دورۀ تاریخی خود معرفی میکند.
در این کتاب کوشیده شده دلایل جذابیت سفر به ایران در قالب میراث ملموس موزهای در حد امکان معرفی شود. همچنین کوشیده شده متنها چه از لحاظ نگارش، چه به لحاظ توچه به کلیدواژهها و چه از لحاظ کوتاهبودن برای استفاده در شبکههای اجتماعی، منطبق با استانداردهای تولید محتوای کارآمد و بهروز باشد.
ساختار کتاب سه فصل دارد که شامل آثار دوران ایران باستان از قدیمیترین آثار سنگی تا دورۀ ساسانی، آثار سدههای میانه از ورود اسلام به ایران تا پایان دورۀ صفوی و آثار دورۀ معاصر از حکومت قاجارها تا امروز میشود. هر فصل شامل چند بخش است که بر اساس نام حکومتها یا عنوانی که باستانشناسان برای آن در نظر گرفتهاند، مشخص شده است. هر سه فصل کتاب به وسیلۀ صفحههای ورودی تفکیک شدهاند و بخشهای هر فصل نیز با صفحههای ورودی خاکیرنگ قابل تشخیص هستند. در صفحههای ورودی اطلاعات مختصری از محتوای فصل یا بخش به همراه توضیح کوتاه آورده شده است. همچنین کوشیده شده ترتیب تاریخی افزون بر دورهها و سلسلهها، در چینش آثار نیز رعایت شود؛ بنابراین نخستین اثر معرفیشده از نظر زمانی قدیمیتر و آخرین اثر جدیدتر است.
برای انتخاب آثار، بیش از هر مورد دیگری، قدرت روایتگری آن اثر مدنظر قرار گرفته است؛ اثری که بتواند داستان یا ماجرایی را روایت کند. اما بیشک آثار معرفیشده در این کتاب هیچگونه برتری نسبت به سایر آثار همدورۀ خود ندارند. بنابراین انتخاب آثاری که بتواند راوی یک دورۀ تاریخی باشد، یکی از مراحل حساس و دشوار نگارش این کتاب بوده است.
فهرست مطالب کتاب:
* ایران باستان، روایتگران سرسخت
آثار پیش از تاریخ
آثار تمدن عیلام
آثار دورۀ هخامنشی
آثار دورۀ اشکانی
آثار دورۀ ساسانی
* سدههای میانه، شاهکارهای دوبعدی
آثار سدههای نخستین اسلام
آثار دورههای سلجوقی، ایلخانی و تیموری
آثار دورۀ صفوی
آثار دورههای افشار و زند
* دورۀ معاصر، جلوههای مدرن
آثار دورۀ قاجار
آثار دورۀ پهلوی
آثار دهههای اخیر
* منابع عکس و عکاسان
* نمایۀ اشخاص
* نمایۀ شهرها، کشورها و اماکن
* منابع
————
پدیدآور: نسیم محمدی زیرنظر آرش نورآقایی
ناشر: اگر
تاریخ چاپ: ۱۴۰۱
مکان چاپ: تهران
تیراژ: ۱۰۰۰
شابک: 4ـ43ـ7695ـ622ـ978
تعداد صفحات: ۲۵۴
———-
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
شیر در اساطیر ایرانی
هر چند در اوستا از شیر نامی برده نشده، اما در متون پهلوی این جانور به دلیل درندگی و خطری که برای جامعه چوپانی دارد، از جمله خرفستران است. شیر در "بندهش" با گرگ در یک گونه قرار دارد و از دزدان گله است. از طرف دیگر، سگ جانوری ایزدی است که برای مقابله با شیر و پابانی از گله آفریده شده است. در "صد در بندهش" هم بر کشتن درندگانی مثل شیر و پلنگ و گرگ تاکید شده است.
در شاهنامه، نشان اهریمنی بودن شیر وجود آن در هفتخوان رستم و هفتخوان اسفندیار در کنار دیو و جادو و موجودات اهریمنی است. زال راه پر خطر هفتخوان را اینگونه توصیف میکند:
پر از دیو و شیر است و پر تیرگی/بماند بدو چشمت از خیرگی
شیر در شاهنامه فقط جنبه اهریمنی ندارد و جانوری است با وجههای دوگانه؛ چنانکه فردوسی بخواهد هرگاه دلاوری پهلوانان را به تصویر بکشد، آنها را به شیر تشبیه میکند. مبارزه با خطرناکترین جانوران از جمله شیر، یکی از مضامین داستانهای پهلوانی است و پیروزی بر شیر نوید بخش پیروزیهای دیگر اوست.
مبارزه با شیر و کشتن یا زنده شکار کردن آن با کمند یکی از راه های نشان دادن توانایی و نیرومندی برای همه پهلوانان و پادشاهان است. سیاوش بعد از فراگیری اصول جنگاوری از رستم، شیری را با کمند به بند میکشد. اسفندیار در خوان دوم خود با دو شیر مبارزه میکند. از داستانهای زیبای شاهنامه نبرد رخش با شیر در خوان دوم هفتخوان رستم است. در دوره تاریخی شاهنامه نیز چنانکه در داستان بهرام گور آمده است، تاج شاهی را میان دو شیر میگذارند. با این قرار که از مدعیان سلطنت هر کس این شجاعت را داشته باشد که با شیران بجنگد و تاج را از میان آنها بردارد، بر تخت خواهد نشست.
شیر در اندیشههای اسلامی نماد حفاظت در برابر شر، در اسطورههای بودایی مدافع قانون، در بین رومیان نماد سلطنت و در اسطورههای عبری نماد ستمگری است. در روانکاوی شیر نماد گرایشهای اجتماعی منحرف است: گرایش به سلطهطلبی از طریق استبداد که فرد مستبد عموماً با خشونت و اقتدار، عقاید خود را تحمیل میکند.
منبع: خرفستران در اندیشه ایرانیان بر اساس اوستا، متون پهلوی و شاهنامه/حمید ایاز و دکتر احمد طحان/فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی/شماره 44، پاییز 1395
@apageofhistory
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
با دشتان و ماهینگی چه کنیم؟!
دستورالعمل جدید فرهنگستان زبان پیرامون استفاده از معادلهای فارسی واژه پریود، باعث به وجود آمدن موجی عظیم از بحثها در شبکههای اجتماعی شده. نگارنده این سطور لازم دید نکاتی را یادآوری کند:
۱- قدمت واژه دشتان به هزاران سال قبل و ادبیات پهلوی میرسد. پس این کلمه یک شبه خلق نشده.
۲- یکبار برای همیشه: شخص حداد عادل دخالتی در معادلسازی و مصوبات فرهنگستان ندارد! دشمنی سیاسی احتمالی با او نباید باعث نادیدهگرفتن زحمات اعضای فرهنگستان شود.
۳- برخلاف گمان کاربران شبکههای اجتماعی و اکثر خبرگزاریها، واژه جدید توصیه شده، ماهینگی است و نه دشتان!
۴- واژه دشتان در سال ۱۳۸۷ توسط فرهنگستان مصوب شده بود.
۵- تصویب یه واژه در فرهنگستان حاصل همکاری متخصصان علوم مختلف با اعضای فرهنگستان است. به عنوان نمونه مصطفی مفیدی سالها قبل از تصویب فرهنگستان و در سال ۱۳۷۵، در ترجمه کتاب فرهنگ پزشکی آکسفورد، از واژه دشتان استفاده کرده بود.
۶- همین واژه جدید ماهینگی اتفاقا پیشنهاد چند متخصص از جمله دکتر نسیمه ستایش(دانش آموخته دکتری تخصصی سلامت باروری از دانشگاه علوم پزشکی تهران) و همکارانشان است. دکتر ستایش و همکارانشان در خرداد ماه امسال همایش "حقوق قاعدگی، مشابه حقوق بشر" را برگزار کرده بودند.
۷- این موضوع که فلان واژه برای مردم پذیرفته و عادی شده و واژگان جدید استفاده نخواهند شد، لزوماً حکم درستی نیست. به عنوان نمونه بعد از تصویب فرهنگستان اول واژگانی مثل بلدیه و دوسیه، جای خود را به شهرداری و پرونده دادند.
۸- انتقاد از مصوبات فرهنگستان امری تازه نیست. صادق هدایت واژه باشگاه را مسخره میکرد و اقبال آشتیانی استفاده از واژه دانشگاه را جنایت ادبی میدانست! زمان ثابت کرد آن دو بزرگوار اشتباه میکردند.
۹- البته کار فرهنگستان عاری از خطا نیست. امروزه من و شما قطعاً از واژه رایانک به جای تبلت استفاده نمیکنیم اما در همین زمینه، از سختافزار، نرمافزار، تراکنش، بدافزار، سامانه و ... استفاده میشود.
۱۰- فرهنگستان فعلی بیشتر به کلمات تخصصی ورود میکند و نه بخش عمومی. تصویب دشتان و سپس ماهینگی برای حوزه تخصصی پزشکی است و کسی توقع ندارد افراد عادی از این واژگان استفاده کنند(هرچند از این حرکت استقبال می کنند).
۱۱- شوخی یا تسمخر فرهنگستان ایرادی ندارد. اما برای نقد جدی باید حداقلهایی رعایت شود. مثلا بدانیم واژههایی مثل دراز آویز زینتی به جای کراوات یا کش لقمه به جای پیتزا مصوبات فرهنگستان نیستند و اینها حاصل ذوق و قریحه طنز پردازی افراد هستند.
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
زنده باد ملت ایران!
در جریان تظاهراتهای مشروطهخواهان، برای نخستین بار، شعار "زنده باد ملت ایران" به شعارهای "زنده باد اسلام" و "مرگ بر امینالدوله" اضافه شد. اهمیت این شعار را نباید دستکم گرفت. تا آن زمان بیشتر ایرانیان خود را جزئی از یک منطقه، گروه قومی یا یک مذهب میدانستند. اما به جز اقلیتهای شناخته شده یعنی مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان، هویت اصلی ملت همان اسلام شیعی بود.
به این ترتیب، شعار غیرمذهبی "زنده باد ملت ایران" نه تنها از هویتهای قومی و منطقهای فراتر میرفت، بلکه با هویت غالب و مسلط اکثر ایرانیان برابری مینمود.
انقلاب مشروطه ایران، ژانت آفاری، ص 82
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
یزدگرد اول ساسانی؛ بزهکار یا صلحطلب؟!
یزدگرد روی سکههایش خود را "یزدگرد رامشهر" میخواند که مراد از آن "یزدگرد، برقرار کنندهی آرامش در کشور" است.
منابع عربی و فارسی از او چهرهای نکوهیده ارائه کردهاند. در منابع عربی او را "الاثیم" لقب دادهاند که مترادف "بزهکار" فارسی است. جاحظ نوشته است که یزدگرد «آداب و رسوم ساسانیان را عوض کرد، در زمین آشوب بهپا کرد، به مردم ستم کرد و ظالم و فاسد بود». دوران پادشاهی او در مجمل التواریخ در چند سطر بیان شده که جملهی نخست آن چنین است: "کاری نکرد جز ستمکاری". اما باید به یاد داشت که یزدگرد اول را فقط منابعی بزهکار خواندهاند که به پیروی از سنت ساسانی و تحت نظارت موبدان زرتشتی نوشته شدهاند.
برخی از منابع چند دلیل برای بزهکار بودن او ارائه کردهاند. دلیل مهم آنکه، میگویند قدرت بزرگان و موبدان را محدود کرد. به نوشته سقراط اسکولاستکوس، یزدگرد اول فرمان داد گروه مغان را نابود کنند. این گفته با سیاست دینی یزدگرد در قبال زرتشتیان و نیز پیروان سایر ادیان ساکن در قلمروی وی مطابقت دارد.
یزدگرد اول در متون یهودی - مسیحی، چهرهای کاملاً پسندیده دارد. در این منابع، او را پادشاهی مهربان توصیف کردهاند که با پیروان همهی ادیان مدارا میکرده و به آنان اجازه میداده تا بهراحتی در میان دیگران زندگی کنند؛ ببالند و حتی جوامعی نیرومند تشکیل دهند. رفتار آزاد منشانهی او با پیروان دیگر ادیان حتی در منابع زرتشتی هم دیده میشود؛ آنجا که از رابطهی او با یهودیان سخن میرود: یزدگرد با شیشیندخت، دختر پادشاه یهودیان تبعیدی، ازدواج کرد. در منابع تلمودی نیز از یزدگرد اول به احترام و نیکی یاد کردهاند و نویسندگانشان برآناند که او از دین یهود آگاه بوده است. منابع سریانی او را "شاه پیروز و باشکوه" خواندهاند. در دوران پادشاهی او بود که مسیحیت در شاهنشاهی ایران رسماً پذیرفته شد و برخورد او سبب شد به این سرزمین راه یابند.
بهاینترتیب، مدارا و رفتار صلحجویانه یزدگرد با همهی اهالی شاهنشاهی ایران از علل اصلی ملقب شدن او به "رامشهر" است.
«تورج دریایی، ناگفتههای امپراتوری ساسانیان، برگ 75 و 76»
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
ناصرالدین شاه:
زن کنت ویستوم ...
نعوذبالله ، مسلمان نشنود کافر نبیند ..، اولا سن خانم قریب به هشتاد است، در آن نهایت نهایت بدگلی است خانم که مافوق آن متصور نیست، در ایام جوانی هم خانم بدگل بوده است،کسی که در جوانی بدگل باشد در پیری معلوم است چه آدمی است،چشمهای کوچک مثل فیل کوچک ،دماغش مثل خرطوم فیل کوچک، دهن فرو رفته،چانه بالا آمده ، ابرو ابدا نیست، چینِ رو الی غیر النهایه،پیشانی بلند پر چین، موها رفته است به کله سر، به رنگهای مختلف، هفت رنگ بود ... این ضعیفه با این تفصیل خودش را خوشگل می داند، غمزه می کرد،قر می داد، شکل خودش را به من نشان می داد، می گفت ببینید چقدر خوشگل است .
زن از نگاه ناصرالدین شاه در سفرنامه های فرنگستان / فاطمه قاضیها
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
رشن
رَشن یا رَشنو، ایزد عدالت ایران باستان است. در سر پل چینود که روان درگذشتگان به داوری کشیده میشود و کردارهای خوب و بد و ثوابها و گناههایشان سنجیده میشود، هیات داوری را سه ایزد تشکیل میدهند: مهر، رشن و سروش.
ترازوی مینوی را رشن در دست دارد. این ترازوی مینوی هرگز خطا نمیکند و له اندازه سر مویی، نه برای توانگرترین و نه برای درویشترین مردمان منحرف نمیشود. این ایزد با صفت "راست" توصیف میشود.
"تاریخ اساطیری ایران، ژاله آموزگار، ص 29"
@APAGEOFHISTORY
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
پیرامون واژه "کسشر"
«تعبیر بومی» به وامواژههایی اشاره دارد که بهدلیل نوع تعبیر زبانوران تغییر هویت میدهند. یکی از این وامواژهها «کسشر» است. در فرانسویِ عامیانه اصطلاحِ cause-chier با همنشینیِ cause «حرف زدن» و chier «مدفوع حیوان» برای اشاره به «حرف مفت زدن» و «مطلب مزخرف گفتن» بهکار میرود.
این ترکیب پس از ورود به زبان فارسی، با حفظ معنی زبان وامدهنده، با تعبیر جدیدی از صورت ترکیب، به شکل «کسوشعر» [و «کسشعر»] کاربرد یافته و سپس همان تکواژ آغازین برای ساخت ترکیبهایی مانند «کس گفتن» بهکار رفته است.
منبع: واژه، کورش صفوی، ص 63 (برگرفته از توییت آقای قربان زاده)
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
عکسهای لوئیجی پشه از طاقبستان
لوئیجی پشه افسر سوارهنظام، جهانگرد و عکاس ایتالیایی در دهه 1850 میلادی (دوران ناصرالدینشاه) این عکسها را از طاقبستان گرفته است.
منبع: سایت موزه متروپولیتن نیویورک
هاینریش هاینه (شاعر آلمانی سده 19) در اشعاری، ستایش خود نسبت به فردوسی را چنین بیان می کند:
آنگاه شاعر پشت دار قالی خود نشست
تا فرش سترگ شعر خویش را شبانه روز ببافد و بسراید.
فرش بزرگی که شاعر معجزه وار به در هم تنیدن رویدادهای افسانه ای کشورش،
شاهان بزرگ ایران،
پهلوانان آرمانی ملتش،
کردارهای جوانمردانه و پهلوانانه و پرماجرا،
و آفریدگان جادویی و اهریمنی که بی باکانه با گل های جادویی درهم پیچیده بودند پرداخته بود.
و این همه شکوفا و سرزنده،
همگی با رنگ های درخشان،
شکوفا، شعله ور و شکوهمندانه با نور مقدس ایران می تابیدند،
با نور ایزدی، پاک و کهن.
و واپسین آتشکده که به رغم وجود قرآن و مفتی،
در قلب شاعر زبانه می کشید.
«ایران باستان، ویسهوفر، برگ 282»
تخریب تخت جمشید توسط مردم برای فرار از آزار حاکمان!
" نه تنها مرور زمان ستونهای تخت جمشید را خراب كرده است، بلكه ساكنان شهر نيز در اين خرابى دستى دارند، چرا كه درباريان بهمنظور ديدار از اين بناى باستانى به اين محل میآیند و از آزار و فشار مردم خوددارى نمیکنند."
گزارش سفير كشور پرتغال در دربار سلطان حسين صفوى / گریگوریو پرئیرافیدالگو / ص 46
یک پاکسازی خوب
تصویری از نشریهی The Daily Express
28 اوت 1941
-
در این تصویر مرتبط با اشغال ایران در جنگ جهانی دوم توسط بریتانیا و شوروی، این دو کشور در حال پاکسازی ایران از نازیها هستند.
منبع
سقوط رضاشاه، فروغی و موضوع جمهوریخواهی
فروغی پس از چند سال خانهنشینی، در شهریور 1320 پیشنهاد نخستوزیری را قبول کرد. در پاسخ به برادرش که از او علت این تصمیم را پرسیده بود، گفت: "یک عمر مردم به ما احترام گذاشتند، مقام دادند و زندگی ما را تامین کردند. همه اینها را برای یک شب و آن امشب است که به من احتیاج دارند.بگویم نه؟"
پیشنهاد اسمیرنوف(سفیر شوروی) و بولارد(سفیر بریتانیا) در مذاکره با فروغی، تاسیس حکومت جمهوری به ریاست خود فروغی یا ساعد مراغهای(سفیر ایران در شوروی) و یا بازگشت سلطنت قاجاریه به ایران بود. فروغی این پیشنهادات را رد کرد و خواهان جانشینی ولیعهد شد.
بعدها محمود فروغی(پسر محمدعلی فروغی) نوشت: "خیلی تقلا کردند که سلطنت از بین برود ولی پدرم زیر بار نرفت. این را مسلم به شما میگویم علاقه به شخص خاصی در میان نبود. تنها مظهر استقلال مملکت در آن زمان همین سلطنت بود. چیز دیگری نداشتیم و با اشغال کشور معلوم نبود چه خواهد شد."
روغی به طور کلی به هیچ یک از پسران رضاشاه دید مثبتی نداشت و حتی سفیر بریتانیا نوشته که او هیچ یک از پسران رضاشاه را "متمدن" نمیداند. با این حال روسیه و بریتانیا سرانجام در مقابل پافشاری او تسلیم میشوند و ولیعهد پادشاه ایران میشود.
اسناد نشان میدهد که پیشنهاد کنار گذاشتن رضاشاه از سلطنت ابتدا از جانب خود فروغی مطرح شده و یا دستکم او در تقویت این اندیشه موثر بوده باشد.
منشی مخصوص چرچیل در یادداشت 18 شهریور خود نوشته است: "... ایرانیها از هماکنون دارند به ما پیشنهاد میکنند شاه را بیرون کنیم."
رضاشاه کار را به جایی رسانده بود که فروغی دیگر وجود او را به مصلحت ایران نمیداست. بولارد در خاطراش مینویسد: "فروغی به دلیل اعتقادی که به مبانی حکومت مشروطه داشت، چنین نشان میداد که تا رضاشاه بر تخت سلطنت نشسته است، محال است بتوان به اجرای اصلاحات اقدام کرد."
بولارد بعد از استعفای رضاشاه نوشت: "فروغی متن استعفانامه شاه را به سفارت آورد تا من ببینیم. او را خیلی خوشحال دیدم و این طور به نظرم آمد که او احساس میکند که در ایران ورق برگشته و اوضاع واقعاً دگرگون شده است."
منبع:
خاطرات محمد علی فروغی به همراه یادداشت های روزانه از سال 1293 تا 1320، به کوشش محمد افشین وفایی و پژمان فیروزبخش، انتشارات سخن، 1396
@apageofhistory
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
گربه در اساطیر ایرانی
طبق بندهش، گربه از انواع خرفستران گرگ سرده است. در روایات داراب هرمزد آمده است: "از ازدواج دیو ناپاک با جمه(خواهر جمشید) سوسمار و لاک پشت و وزغ و گربه زاده شدند."
شاید بتوان بازتاب این نظر را در این عقیده یافت که گربه به نوعی با جن و شیاطین ارتباط دارد و با گذشت زمان نزد ایرانیان هاله ای از ترس بر گرد این حیوان به وجود آمد.
طبق فرگرد 14 وندیداد، یکی از انواع خرفسترها مار سگنماست. مار سگنما روی بخش پسین خود مینشیند. به نظر میرسد جانوری که بدین نام خوانده شده است همان گربه باشد. در تفسیری از بند در یک روایت پارسی، گربه در شمار جانوران گزند رسان آمده که کشتن آن ها برای بخشایش گناهان سفارش شده است.
با وجود این، ظاهراً در قدیم هم مانند امروز گربه را در خانه نگه میداشتند زیرا طبق بندی از کارنامه اردشیر بابکان، وقتی آذرفرنبغ جام زهر از دست اردشیر بر زمین انداخت، "گربه و سگ که اندر خانه بودند، خورش بخوردند و بر مردند."
به نوشته بویس گربه با آنکه با موش دشمن بود، مانند خویشاوند نزدیک ترش(شیر و ببر) از خرفستران شمرده میشد. شاید بدان سبب که گربه بیشتر حیوان شب بیدار است و با آن که اهلی شده بود، در دید زرتشتیان بر خلاف سگ، حیوانی بیوفا و بوالهوس مینمود.
دانش نامه اساطیری جانوران و اصطلاحات وابسته، خسرو قلی زاده
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
آیا عزیز من را دیدهاید؟!
26 مرداد، سالروز بازگشت اسرا به ایران
عکسها از جاسم غضبانپور
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
مقبره کوروش بزرگ
کارتپستال
دوران قاجار
منبع
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
دانلود کتاب "مقتل ابومخنف"(مقتل الحسین) - ترجمه فارسی
ابومخنف از مورخان و راویان مشهور در نیمه اول قرن دوم هجری است. ارزشمندترین اثر او مقتل الحسین می باشد که تقریباً 70 سال پس از رخداد کربلا نوشته شده است. روایات او مورد استناد مورخان و محدثان بزرگ بعدی همچون طبری و شیخ مفید و ... قرار گرفته است.
امروزه اصل کتاب مقتل الحسین در دسترس نیست اما روایات او بر اساس نوشته های طبری، شیخ مفید، ابن جوزی و ابوالفرج اصفهانی بازسازی شده است.
کتاب پیش رو، ترجمه این بازسازی است.
@apageofhistory
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
سیزدهم تیر، روز ملی دماوند گرامی باد.
ثبت زیبای دماوند و کهکشان راه شیری در یک قاب.
منبع
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
کورش بزرگ در میان رومیان
کورش بزرگ در بین نجبای رومی نیز به منزله رهبر سیاسی نمونه نگریسته میشده است. البته این موضوع تازگی ندارد و ارجاعات رومیان به "کورشنامه" گزنفون نشان میدهد آنها تصویری بسیار مثبت از این پادشاه ارائه میدادند.
با این وجود به نظر میرسد رومیان برای کورش حرمتی خاص خود(شاید مستقل از یونانیان) قائل بودهاند. سیسرو(خطیب و سیاستمدار رومی) اقتباس از الگوی کورش را به آنان توصیه کرده است.
سیسرو در کتاب جمهوریت خود، کورش را دادگرترین و خردمندترینِ پادشاهان مینامد. او به مجرد اینکه رومیان، رفتار فرهنگیِ مشابهی بروز میدادند، آن رفتار را ممتاز برمیشمرده است
کورش بزرگ و برداشت رومیان از ایران باستان، جیسن اشلوده، ص 189
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
در سده چهارم هجری ازدواج با بیوهها در دیلمان ممنوع بود و به احتمال در دیگر نواحی، گرچه این منع رفتهرفته از بین رفت.
به علت سست بودن مقررات طلاق، ازدواجهایی را که به دلایل سیاسی یا دلایل دیگر انجام شده بود به راحتی میشد به هم زد. با این حال تمایلی با ازدواج با زن بیوه وجود نداشت. در قابوسنامه به فرزند پند داده میشود: «زنی که شوی بسیار داشته مایه احترام نیست»
تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران، ویلهم فلور، صفحه 59
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
پیکر شاپور اول ساسانی (۲۳۹ تا ۲۷۰ میلادی) در غار شاپور، بیشاپور، فارس.
این پیکر بزرگ و بسیار ارزشمند (با حدود ارتفاع ۷ و پهنای شانههای ۲ متر) که بیش از هزار سال به خاک افتاده بود در سال ۱۳۳۶ شمسی به کوشش نیروهای ارتش ایران دوباره پابرجا گردید.
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
نخستین زنان شاهنامه چه کسانی هستند؟
نخستین زنانی که در شاهنامه ظاهر میشوند، دو خواهر به نامهای ارنواز و شهرناز هستند. آنها دختران جمشید بودند که افراد ضحاک آنها را ربوده و پس از غلبه بر جمشید آنها را به سراپرده ضحاک بردند. این دو خواهر تا زمان پیروزی فریدون بر ضحاک در حرم او بودند تا اینکه فریدون آنها را آزاد کرد.
فریدون از این دو خواهر صاحب سه پسر به نامهای سلم، تور و ایرج میشود که دو پسر بزرگتر از شهناز و ایرج پسر ارنواز هستند.
شهرناز و ارنواز همان زنانی هستند که در اوستا با نامهای Sanhawak (به معنای گوینده کلام نیک) و ARENAWAK (به معنای کسی که سخن رحمت میآورد، کسی که دعایش مستجاب میشود) آمدهاند.
شاهنامه و اوستا هر دو در زیبایی این زنان متفقاند. این دو خواهر در اوستا بهترین بدن را دارند و از نیکوترین جهانیاناند. آنها در شاهنامه حتی به صورتی شاعرانهتر توصیف شدهاند. آنها خوبرو، خوبچهر، خورشیدروی هستند و با صفات ماهروی، عقیقینلب، سیهنرگس، دو رخساره روز، دو زلفش چو شب و سرو سیمینبر نیز توصیف شدهاند.
"زنان شاهنامه، جلال خالقی مطلق، ترجمه فرهاد اصلانی و معصومه پورتقی، ص 51"
@APAGEOFHISTORY
https://www.instagram.com/bargiaztarix
صفحه اینستاگرام برگی از تاریخ ☝️
https://www.instagram.com/bargiaztarix
فعالیت برگی از تاریخ در اینستاگرام آغاز شد.
برای خواندن مطالب بیشتر به اینستاگرام ما بپیوندید
گویند کسان بهشت با حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
که آواز دهل شنیدن از دور خوش است
28 اردیبهشت، روز بزرگداشت خیام گرامی باد
پروفسور ویلفرد مادلونگ، اسلام شناس بزرگ آلمانی در سن ۹۳ سالگی درگذشت.
ویلفِرْد فردیناند مادِلونگ (Wilferd Ferdinand Madelung) (زادهٔ ۲۶ دسامبر ۱۹۳۰ در اشتوتگارت) اسلامشناس آلمانی است. او استاد دانشگاه تاریخ اسلام دانشگاه آکسفورد است. وی در ۲۶ دسامبر ۱۹۳۰ در شهر اشتوتگارت آلمان متولد شد. خانوادهٔ او در ۱۹۴۷ به آمریکا مهاجرت کردند.
او در سال ۱۹۵۳ مدرک لیسانس در تاریخ و ادبیات اسلامی را از دانشگاه قاهره اخذ کرد و در سال ۱۹۵۷ از دانشگاه هامبورگ درجه دکتری در مطالعات اسلامی دریافت کرد. مادلونگ رساله دکتری خود را تحت نظر اشتروتمان و اشپولر به پایان رساند.
مادلونگ از ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۰ وابستهٔ فرهنگی سفارت آلمان در بغداد بود. او در خلال سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۸ استاد اسلامشناسی در دانشگاه شیکاگو بود. همچنین در سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۸ استاد کرسی Laudian در عربی و مطالعات اسلامی در دانشگاه آکسفورد بود.
کتاب "جانشینی محمد" او توسط آستان قدس رضوی به فارسی ترجمه شده است.
توصیف آدام اولئاریوس از زنان گیلانی
* آدام اولئاریوس (زادهٔ ۱۶ اوت ۱۶۰۳- مرگ ۲۲ فوریه ۱۶۷۱) دبیرِ سفیر ارسالی فریدریش سوم به شاه صفی بود.
پوست گیلانیها به سبب نوع آب و هوای منطقه زیستشان، سفیدتر از سایر اهالی ایران است. زیباترین زنان در میان طالشیها دیده میشود که خلاف سایر زن های ایرانی در ملاءعام پوشیده ظاهر نمیشوند.
دوشیزگان موی خود را در بیست و چهار گیسو بافتهاند که بدون سرانداز بر شانه های آنان افتاده است. فقط هشت یا دوازده زن را دیدیم، زنان دامن کوتاه به تن دارند که پیراهنشان روی آن افتاده است، کفش چوبی یا پارچه ای به پا میکنند که فقط انگشت شست پا در قسمت جلو درون حلقهای فرورفته و به این ترتیب کفش به پا محکم شده است. با این کفش چنان قادر به راه رفتن هستند که سبب شگفتی است.
در تمام ایران ایالتی وجود ندارد که زنهای آنجا مانند زن گیلانی کار کند و جنب و جوش داشته باشد. کار اصلی آنان بافندگی و ریسندگی است. دوشاب تهیه می کنند (اکثرا در کوزه عرضه میدارند)، کشاورزی میکنند که بیشتر برنجکاری است و در این کار وظیفه مرد و زن از یکدیگر جدا و مشخص شده است. مرد زمین را با گاو نر شخم میزند و کرت بندی میکند و زنها (وقتی که سر کار میروند بهترین و زیباترین لباسها را میپوشند و خود را در معرض دید همسایگان قرار میدهند) باید بذر را بر سر، به سوی شالیزار حمل کنند، مرد در حالی که عقب عقب میرود بر زمین بذر میافشاند، زن باید گیاهان هرزه را وجین کند، مرد موظف است برنجزار را آبیاری کند و محصول را برچیند و زن باید این محصول را بسته بندی کند، مرد محصول را به خانه میبرد و زن باید آن را بکوبد و غربال کند تا مرد برنج آماده را به فروش رساند.
«سفرنامه اولئاریوس، ترجمه احمد بهپور، برگ 347 و 348»