مرایادتومی انداخت باران توراباران به باران گریه کردم
در " نقاشی هایم " تنهاییم را پنهان می کنم...
در " نوشته هایم " درد دلم را...
در " دلم " دلتنگی ام را...
در " سازم " حرف های نگفته ام را...
در " لبخندم " غصه هایم را...
" دل " من.........
چه خردساااااال است...!!!
ساده می نگرد..!!
ساده می خندد..!!
ساده می پوشد..!!
ساده می گرید..!!
" دل " من.........
از تبار دیوارهای کاهگلی است...!!!
ساده می افتد..!!
ساده می شکند..!!
ساده می میرد..!!
"" خیلی ساده ""
🌹
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت
تحمل گفتی و من هم که کردم سال ها اما
چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت
چو بلبل نغمه خوانم تا تو چون گل پاکدامانی
حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت
تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت
امید خسته ام تا چند گیرد با اجل کشتی
بمیرم یا بمانم پادشاها چیست فرمانت
شبی با دل به هجران تو ای سلطان ملک دل
میان گریه می گفتم که کو ای ملک سلطانت
چه شبهایی که چون سایه خزیدم پای قصر تو
به امیدی که مهتاب رخت بینم در ایوانت
به گردنبند لعلی داشتی چون چشم من خونین
نباشد خون مظلومان؟ که می گیرد گریبانت
دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت
به شعرت شهریارا بیدلان تا عشق میورزند
نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت
شهریار
🥀
.
چه فایدهای دارد نگران من باشی
ولی از من دفاع نکنی؟
خیلی دوستم داشته باشی
اما من را نفهمی؟
جای خالیام را حس کنی
اما سراغم را نگیری ؟
#نزار_قبانی
.
لب پیمانه اگر بر لب جانانه نبود
بوسهگاه لب رندان لب پیمانه نبود
گوشه چشمش اگر نشئه ندادی می را
یک جهان مست به هر گوشهٔ میخانه نبود
مایهٔ مستی ما باده نبودی هرگز
ساقی بزم گر آن نرگس مستانه نبود
بعد چندی که شدم داخل کاشانهٔ دوست
آن هم از دشمنی چرخ به کاشانه نبود
آشنای حرمی بودهام از جذبهٔ عشق
که در آنجا گذر محرم و بیگانه نبود
از پی مقصد دل در همه عالم گشتیم
گنج مقصود در این عالم ویرانه نبود
من به هر کشوری از عشق نبودم رسوا
گر به هر مجلسی از حسن تو افسانه نبود
پرتو روی تو آتش به دلم زد وقتی
که به پیرامن شمع این همه پروانه نبود
تا سر زلف تو شد سلسلهجنبان جنون
کس ندیدم به همه شهر که دیوانه نبود
با وجود غزل شاه فروغی چه کند
زان که در طبع گدا گوهر یک دانه نبود
تاج بخشنده خورشید ملک ناصردین
که رهین فلک از همت مردانه نبود
فروغی_بسطامی
🥀
امروز شنبه بیست و سوم فروردین
از خدا برای تک تک تون
اینگونه آرزو کردم
روزتون پر از خوبی
لحظه هاتون پر از آرامش
نگاهتون پر از مهربانی
دوستی هاتون پر از صفا
رزق و روزی تون پر از برکت
و زندگیتون پر از محبت باشه...
🌸
خواهم که شبی آیم و مهمان تو باشم
سرمست از آن مستی چشمان تو باشم
گلبرگ رخت باز شود چون گلِ مینا
درگلشن عشق،مرغ غزل خوان تو باشم
یارا نشود صبح چو آن شب تو بیایی
من تا به سحر خادم و دربان تو باشم
باشد که دگر خواب نیاید به دو دیده
شمعِ شب من باشی و من،جان تو باشم
عمریست که همسفره ما دردِفراق است
ای کاش که من شامل احسان تو باشم
زنجیر شده زلفِ تو در پای دلِ ما
هرسوی روی همره و رقصان تو باشم
گلزار چه خواهم چو گلِ روی تو دیدم
تو باغ و چمن من خَکِ گلدان تو باشم
شب تا به سحر کوهکنم سوی تو آیم
شیرینِ منی،،عاشق وخواهان تو باشم
چون ماه بتاب جلوه ی رخسار ببینم
من در طلبِ صورت رخشان تو باشم
بر حال کویرِ دل ما ، یک نظری کن
تو فصل بهار،،،من پی باران تو باشم
تا عهد ببست معنوی در کنگره ی عشق
با جان و دلم بر سر پیمانِ تو باشم
بابایی
🥀
گفتم به دل عاشق مشو،جایی برای عشق نیست
خندید دل گفتابمن،پس کاراین دل چیست چیست؟
گفتم مگردیوانه ای،با عشق دریک خانه ای
رنجید دل ازدست من،گفت درگمانت،عاقلی
گفتم که دل راباختی،خودرا به چاه انداختی
بیچاره دل گفتا به من،تو عشق را نشناختی
گفتم سراپاسوختی، چون شمع عشق افروختی
درمانده دل گفتا بمن،توچشم بردر دوختی
گفتم که چون عاشق شدی،درکوی یاران گم شدی
فریادزد دل برسرم،تو کمترازمجنون شدی
گفتم به هجران ساختی،تیری به سینه کاشتی
گفت درمیان عاشقان،فرهاد رانشناختی
گفتم مگر این عشق چیست؟ جز درد و رنجی بیش نیست!
گفتا بمن ای بی خِرد،خودکرده را تدبیر نیست
ناشناس
🥀
❖
آدمها که سنشان بالاتر میرود، سرد و گرم روزگار که میچشند، تجربهشان که بیشتر میشود، با آدمهای زیادی که معاشرت میکنند، درودهای بسیاری که میگویند و بدرودهای بسیارتری؛ سفت میشوند، سخت میشوند، زمخت میشوند و "عشق" در نظرشان مضحک و تکراری و بعید میآید.
آدمها که سنشان بیشتر میشود و رنجهای بیشتری که میکشند و آسیبهای بیشتری که میبینند، بیتفاوت میشوند به خیلی چیزها و پوست احساساتشان ضخیمتر میشود و سخت واکنش نشان میدهند به هیجانهای معمول، راحت خوشحال نمیشوند و راحت اعتماد نمیکنند و راحت دل نمیبندند به هیچکس.
آدمها که سنشان بیشتر میشود، آنقدر فرو میریزند و از نو میسازند که یاد میگیرند هیچ فرو ریختنی پایان راه نیست و سخت نگران میشوند و سخت دلتنگ میشوند و سخت از رفتنها و نداشتنها دلگیر؛
چون آنقدر از دست دادهاند و نگرانی کشیدهاند و تحلیل رفتهاند که حوصلهای برای تکرار ندارند...
آدمها که سنشان بیشتر میشود، گزینههای نامناسبی برای معاشرتهای عاشقانهاند...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❖
از کنارم بی تفاوت رد نشو, قدری بمان
از نگاه زیر چشمم, حال و روزم را بخوان
کار هر روزم نشستن بر سر راهت شده
رهگذر از راه چشمانم, ولی این را بدان
هر قدم از تو به روی سنگفرش این گذر
جای پایی میگذارد بر دل آتشفشان
سر به زیرم, سرد و ساکت, منتظر تا یک نظر
چشم زیبا را بچرخانی به رویم, ناگهان
لحظه ای مکث و پس از آن غنچه ی لب وا کنی
گل بریزی بر سر و رویم از آن باغ لبان
من به یک جمله, فقط یک حرف تو جان میدهم
پس بیا محض خدا حرفی بزن شیرین زبان
می خرامی مثل طاووس و به دنبال تو,آه
میکشم از عمق قلبم تا ورایِ کهکشان
ماه هر روز و شبم, قدری قدم آهسته کن
در زمین باش و کنار من, نرو در آسمان
زیر پایت را نگاهی کن, مرا آنجا ببین
از کنارم بی تفاوت رد نشو, قدری بمان
فریدون_چگینی
🥀
بی هوای دوست، ای جان دلم، جانی ندارم
دردمندم، عاشقم بی دوست، درمانی ندارم
آتشی از عشق در جانم فکندی، خوش فکندی
من که جز عشق تو آغازی و پایانی ندارم
عشق آوردم در این میخانه با مشتی قلندر
پرگشایم سوی سامانی که سامانی ندارم
عالم عشق است، هر جا بنگری از پست و بالا
سایه عشقم که خود پیدا و پنهانی ندارم
هر چه گوید عشق گوید، هر چه سازد عشق سازد
من چه گویم، من چه سازم، من که فرمانی ندارم
غمزه کردی، هر چه غیر از عشق را بنیان فکندی
غمزه کن بر من که غیر از عشق بنیانی ندارم
سر نهم در کوی عشقت، جان دهم در راه عشقت
من چه میگویم که جز عشقت سر و جانی ندارم
عاشقم، جز عشق تو، در دست من چیزی نباشد
عاشقم، جز عشق تو بر عشق برهانی ندارم
ناشناس
🥀
هر از گاهی
بَرای لَحظه ای لَبخند
به دُنبالِ فَقط،
یِک واژه میگردی
ولی قَحطی شُده
انگار و میدانی
چه بیهوده برایَش
جُستجو کردی
بَرای ما و مَن انگار
مکروه است خَندیدَن
نمیدانَند، از دَرد است و
دَر اجبار میخَندی
هرآنکس مَحرمِ دِل شُد
که مرهَم نیست
#تو با بی فکری ات
خود را، اسیرِ دیگران کردی
پَریشان میشَوی گاهی،
از این دُنیای آدَم ها
به این احوالِ دلگیرت،
خودَت هَم گاه میخَندی
سکوتت دَردِ فَریاد است،
ولی دَرمان نمیجویی
خُدا با #توست، امّا #تو
فَقط با او نمیخَندی
در این دُنیای بی مِهری،
دلَت را زیر و رو بایَد
خودَت هَم خوب میدانی،
چه جایی اشتباه کردی
اگر دُنبالِ دَرمانی،
به دُنبالِ خُدایَت باش
دلَت را بیقرارَش کُن،
که با او شاد میخَندی
حمید_رضا_یگانه
🥀
"ای دل شِکایَتها مَکُن، تا نَشْنَود دِلْدارِ من
ای دل نمیترسی مَگَر از یارِ بیزِنْهارِ من
ای دل مَرو در خونِ من، در اشکِ چون جَیحونِ من
نَشْنیدهیی شب تا سَحَر آن نالههای زارِ من
یادت نمیآید که او، میکرد روزی گفتوگو؟
میگفت بَس دیگر مَکُن اندیشهٔ گُلْزارِ من
اندازهٔ خود را بِدان، نامی مَبَر زین گُلْسِتان
این بَس نباشد خود تو را، کآگَهْ شوی از خارِ من؟
گفتم اَمانَم دِهْ به جان، خواهم که باشی این زمان
تو سَردِه و من سَرگِران، ای ساقیِ خَمّارِ من
خندید و میگفت ای پسر آری، وَلیک از حَد مَبَر
وانگَهْ چُنین میکرد سَر، ای مَست و ای هُشیارِ من
چون لُطف دیدم رایِ او، افتادم اَنْدَر پایِ او
گفتم نباشم در جهانْ گَر تو نباشی یارِ من
گفتا مَباش اَنْدَر جهان، تا رویِ من بینی عِیان
خواهی چُنین، گُم شو چُنان، در نَفیِ خود دان کارِ من
گفتم مَنَم در دامِ تو، چون گُم شَوَم بیجامِ تو
بِفْروش یک جامَم به جان، وانگَهْ بِبین بازارِ من"
مولانا
🥀
.
مـژگــان بـه هـم بـزن
ڪـه بـݐـاݜـے ڄـهـان مـن
ڪـوبـے زمـیـن مـن بـه سـر آسـمـان مـن..
نـبـض مـرا بـگــیـر
و بـبـر نـام ڂـویـݜ را
ٺـا ڂـون بـدل بـه بـاده ݜـود در رگــان مـن..!
#حـسـیـن_مـنـݫوے
🥀
👙انواع لباس زیر هایی که هیچ کجا پیدا نمیکنی
💋 فکر میکردم این لباسخواب های هات فقط توی پینترست هست
تا اینکه با این چنل آشنا شدم چشام قلبی شد✨ :
👇👇
/channel/+OoX6P7DpMpEwMmNk
⭕️پودر کردن سنگهای کلیه با قویترین اکسیر گیاهی
🟥 در تیزر بالا قویترین معجون گیاهی برای رهایی از سنگهای کلیه و پاکسازی سیستم ادراری و کلیه ها را ببینید.
📲جهت سفارش محصول، عدد 1 را به 3000515 پیامک بزنید
👇 فرطب، سایت خرید محصولات فران👇
📱 farteb.com
👇 نتایج مصرف کنندگان در کانال فرطب 👇
😍 @farteb
مشکل است این که کسی را به کسی دل برود
مهرش آسان به درون آید و مشکل برود
دل من مهر ترا گرچه به خود زود گرفت
دیر باید که مرا نقش تو از دل برود
بحر عشقت گر ازین شیوه زند موج فراق
کشتی من نه همانا که به ساحل برود
بیوصال تو من مرده چراغم مانده
همچو پروانه که شمعش ز مقابل برود
در عروسی جمال تو نمیدانم کس
که ز پیرایه سودای تو عاطل برود
با تو خوبی نتوان گفت و ندارم باور
که به تبریز کسی آید و عاقل برود
آمن از فتنه حسن تو درین دوران نیست
مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود
لایق بدرقه راه تو از هرچه مراست
آب چشمی است که آن با تو به منزل برود
خاک کویت همه گل گشت زآب چشمم
چون گران بار جفاهای تو در گل برود
عهد کرده است که در محمل تن ننشیند
جانم آن روز که از کوی تو محمل برود
سیف فرغانی یار است ترا حاصل عمر
چه بود فایده از عمر چو حاصل برود
سیف_فرغانی
🥀
عقل عاشق
اگر داغم، اگر سوزم، اگر آهم، اگر دردم
بر این آتش که میسوزاندم خود هیزم آوردم
خودم تقدیر را تغییر دادم با دعاهایم
زمین خوردم به سختی با تمام ادعاهایم
اگرچه عاشقان در عشق از من ایده می گیرند
ولی چشمان تو راحت مرا نادیده می گیرند
نميدانم كه باز اين دو چه چيزى زير سر دارند
به چشمانت بگو دست از سر دنیام بر دارند
من از اين آسمان تيره بارانی نمىخواهم
براى زندگى عشق فراوانى نمىخواهم
سرم با زندگی گرم است اگر این زندگی باشد
اگر این روزهای سرد غمگین زندگی باشد
چرا شرحی به معنای فراموشی نمیبینم؟
تنم محتاج آغوش است و آغوشی نمیبینم
چرا انقدر دلتنگم؟ چرا انقدر دلگیرم؟
چرا من زنده ام بی تو؟ چرا آخر نمیمیرم؟
چرا؟ شاید دلیل کوچک بی منطقی دارم
اگر چه عاقلم همواره عقل عاشقی دارم
پس از شب های تلخ بی کسی صبح سپیدی هست
مرا در اوج ناامید بودنها امیدی هست
امیدی هست و میگویم، اگر شاید فقط شاید
اگر دنیا شود زیر و زِبَر، شاید فقط شاید
تو هم شاید مرا در یاد میآری به دشواری
و از من خاطرات مبهمی داری به دشواری
تو شاید عاشقم هستی و مغروری، نمیگویی
تو مغروی که از دلتنگی و دوری نمیگویی
تو هم دلتنگی و هم بیقراری در خیالاتم
تو من را دوست داری عاشق این احتمالاتم
نمی گویم که چشمانت فقط دنبال من باشد
ولى اى كاش میشد دستهايت مال من باشد
پس از دست تو، دست دیگری هرگز نمیگیرم
که مردم زنده از عشقند و من با عشق میمیرم
اگر چه من به یادت هستم و همواره میمانم
ولیکن تو مرا از ياد خواهى برد، مىدانم...
سید_تقی_سیدی
🥀
هر کسی را نتوان گفت که صاحبنظر است
عشقبازی دگر و نفسپرستی دگر است
نه هر آن چشم که بینند سیاه است و سپید
یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصر است
هر که در آتش عشقش نبود طاقت سوز
گو به نزدیک مرو کآفت پروانه پر است
گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست
خبر از دوست ندارد که ز خود باخبر است
آدمی صورت اگر دفع کند شهوت نفس
آدمی خوی شود ور نه همان جانور است
شربت از دست دلارام چه شیرین و چه تلخ
بده ای دوست که مستسقی از آن تشنهتر است
من خود از عشق لبت فهم سخن مینکنم
هرچ از آن تلخترم گر تو بگویی شکر است
ور به تیغم بزنی با تو مرا خصمی نیست
خصم آنم که میان من و تیغت سپر است
من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر
بند پایی که به دست تو بود تاج سر است
دست سعدی به جفا نگسلد از دامن دوست
ترک لؤلؤ نتوان گفت که دریا خطر است
سعدی
🥀
به تماشا بنشین، نخل تنومندم را
گریه کن سوختن و سینه ی خرسندم را
ابرها رهگذر دشت خیالات منند
تا بشویند غبارِ غمِ هر بندم را
عاقبت میشکند بغض، خودت میبینی
آنچه سوزانده دلِ داغ دماوندم را
همدم اشک و غزلهای دل خویشتنم
تا فراموش کنم، لذت لبخندم را
جستجو کن همه جا را که ببینی آیا
میتوان یافت کسی، مثل و همانندم را ؟
رودی آرام، مسیری گذران، بی طغیان
تو به سیلاب فکندی دل اروندم را
عهد بستم ننویسم ز تو و میدانم
بشکند خاطره ها ، حرمت سوگندم را
بارها پند گرفتم، که دل از کف ندهم
از سرم برد تماشای رخت، پندم را،
من و تنهایی و حسرت زدگی، همزادیم
دست تقدیر به غم، بافته پیوندم را
مهدی_احتشامی
🥀
به زیرِ بارش اشکم صدای تار می چسبد
تپش های دلم امشب چه ناهنجار میچسبد
هوایی کرده ای دل را هوایش را ولی داری
به من غرقِ خیالاتت همین افکار میچسبد
هزاران بار در شعرم نوشتم دوستت دارم
همین یکجمله در شعرم هزاران بار میچسبد
نه میبینی نگاهم را نه میخوانی از اشعارم
نه میدانی به جانِ من همین اقرار میچسبد
شدم لیلای سرگردان میانِ دستهی خوبان
تورا مجنونِ خود کردن اگر دشوار میچسبد
به گرداگردِ افکارم هجوم خاطراتِ تو
اگر کم بوده ای گاهی اگر بسیار می چسبد
بیا گاهی به دیدارم میان خواب و بیداری
چنان بیتاب دیدارم که این اصرار میچسبد
برای فتح آغوشت جهان را زیرو رو کردم
چه بی اندازه پیروزی در این پیکار میچسبد
تورا هم میبرم امشب به شهر خوب رویاها
چه با میلِ خودت آیی چه با اجبار میچسبد
شیوا_صالحی
🥀
❖
ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺴﻮﺯﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ
ﺗﻮﯼ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭﯼ ﺣﻘﻮﻕ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﺪﻭﻝ ﺣﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ،
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺪﻭﻝ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ !!!
ﺳﻘﻒ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﺍﺳﺖ،
ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﻣﻨﺎﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺴﺠﺪِ ﺧﺎﻟﯽ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻓﻠﮏ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ .. .
ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻣﺎﻥ ﻫﺮ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﮑﻪ ﻣﯿﺮﻭﺩ،
ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺧﺪﺍ ﻃﻠﺒﯿﺪﻩ
ﺧﺪﺍﯾﺎ.....
ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭﯾَﺶ؟؟
ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺖ ﭼﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ...
ﺭﯾﺶ!!!
ﺗﺴﺒﯿﺢ!!!
ﺳﺠﺎﺩﻩ!!!
ﺑﺎ ﺍﺳﻤﺖ ﭼﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ . . .
ﺍﮔـــــﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﯽ ﺭﯾﺶ ﻭ ﺗﺴﺒﯿﺢ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ...
ﻣﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﯿﻢ . . .
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺑﺮﻭ ﺩﻋﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﻼﻧﯽ ﺑﮕﻮ...
ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ﺁﺑﺮﻭ ﺩﺍﺭﺩ، ﺷﺎﯾﺪ ﺩﻋﺎﯾﺖ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮﺩ . . .
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻧﮕﻮ ﮐﻪ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻋﺮﺵ ﻫﻢ ﺭﺳﯿﺪﻩ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﮐـﺎﻓﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ
ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﻢ ﻭ ﺑﺲ . . .
👤ﺣﺴﯿﻦ ﭘﻨﺎﻫﯽ
.
نام من عشق است ، آیا میشناسیدم ؟
زخمی ام ، زخمی سراپا میشناسیدم ؟
با شما طی کرده ام راه درازی را...
خسته هستم خسته ، آیا میشناسیدم ؟
راه شش صد ساله ای از دفتر حافظ
تا غزل های شما ، آیا میشناسیدم ؟
این زمانم گر چه ابر تیره پوشیدست
من همان خورشیدم ، آیا میشناسیدم ؟
پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر
اینک این افتاده ازپا را میشناسیدم ؟
میشناسد چشم هایم چهره هاتان را
همچنانی که شما ها میشناسیدم
این چنین بیگانه از من رو مگردانید
در مبندیم به حاشا میشناسیدم ؟
من همان دریایتان ای رهروان عشق
رود های روح دریا میشناسیدم ؟
اصل من بودم ، بهانه بود فرعی بود
عشق قیس و حسن لیلا میشناسیدم ؟
در کفه فرهاد تیغه من نهادم من
من بریدم بیستون را میشناسیدم ؟
مسخ کرده چهرام را گر چه این ایام
با همین دیدار حتی میشناسیدم ؟
من همانم آشنای سالهای دور
رفته ام از یادتان ، یا میشناسیدم ؟
حسین_منزوی
🥀
گوشه كنار همه درگيرياتون
يه جايی باز کنيد
برای اون كسی كه دوستش دارين
حداقل بخاطر آرامشی كه بهتون ميده،
نه بخاطر خودش.🍃
#نیلوفررضایی
.
چه تلخ است صدایم به تو برسد و صدای تو به #گوش من نرسد
وقتی جوابی نمیشنوم، چه فایده اگر هزار بار دیگر هم بگویم دوستتدارم
چقدر فقیرند #گوشهایم
چقدر فقیر و درمانده ...
#علی_سیدصالحی
#دلبر_زیبای_بد_اخلاق
آشوب به پا کرده ای، ای حضرت خورشید دوباره
یک شهر نشستند به تحسین و تماشا و نظاره
سر خط خبرها شده توصیف تو و آمدنِ تو
دل برده ای از خلق به صد غمزه و ایما و اشاره
چشم همه روشن به جمال تو و من غرق خیالت
از فرط حسادت، به خدا دل شده بی تاب و دو پاره
با مردم این شهر چنان خوبی و با من به سر جنگ
من در پی تو پای پیاده، تو شدی عین سواره
آخر تو که هستی که چنین مبهمی و ضد و نقیضی
زیبایِ سیه چشمِ بد اخلاقِ پر از شور و شراره
از شادی و از غمزه و از قهر و غم آمیخته داری
آخر چه کند دل؟ تو بگو دلبر فتانه چه چاره ؟
آئین جدیدی؟ که به هم ریخته ای نظم جهان را؟
یا مصحف عشقیّ و پر از سوره و آیات و اماره
گیریم که این شعشعه از شیوه تابندگی توست
گیریم که دلخواه تو شد دوری و پرهیز و کناره
با من صنما «بهتر از این باش که با خلق جهانی»
هر چند که تو شمسی و من کمترم از ماه و ستاره
یک لحظه به سر بردنِ در دایره عشق تو یعنی
یک سال نه، ده سال نه، یک عمر نه، یک قرن و هزاره
لب باز کن از بحر خدا، پلک بزن، تیر بیانداز
طبعم شده آکنده و لبریز غزل گشته دوباره
کمال_پیری_آذر_هریس
🥀
😈شپش😈
1⃣تنهاراه درمان شپش درسراسر ایران💪🏻
2️⃣فقط با یکبار استفاده
3️⃣ضمانت 💯در💯 برگشت وجه 💰 درصورت عدم رضایت
📌 آیدی سفارشات و سوالات
@cheshmak212
کسانی که میخوان ثبت سفارش کنن ولی ریپرت هستن میتونن با شماره زیر در تماس باشن
09038320462
نوروزی
لینک کانال👇
@shepesh_shepesh
@shepesh_shepesh
@shepesh_shepesh
🔮فال حضرت سلیمان🔮
📜فال حضرت سلیمان دقیق ترین فاله👌
میخوای بدونی تا دوسال آینده
چه اتفاقاتی برات میافته💌
✨ ابتدا نیت کنید ،سوره حمد را
بخوانید بعد روی لینک کلیک کنید❗️👇
/channel/+KLg6T_Sqr9hlMjQ0
عین واقعیت سر نوشت زندگیت و بهت میگه👆😱😳
هر فیلم و سریالی که خواستی میتونی از این کانال به راحتی دانلود کنی فقط با یک سرچ فیلم دلخواهت رو
پیدا کن! بدون سانسور ، زیرنویس و دوبله فارسی:
🎞 @sinama3film
🎞 @sinama3film
دانی که نِگاهی به نگاهَت نِگران است
در مرگ دلم پای خیالت به میان است
در شعر، پریشان نظران جای ندارند
زیبایی چشمان تو معیار بیان است
با دیدن تو رنگ ز رخسار جهان رفت
این دیدنت انگار که تکرار خزان است
ای عشق کمی شعر بخوان مست شوم من
آوای تو مستانه تر از صوت اذان است
زیباتر از آنی که ز وصفت به درآیم
نور نگهت مرجع اشعار گران است
در هر نفسم باز بخوان راز دلم را
این شعر پر از حرف دل و سرّ نهان است
💙
⭕️ با این ترکیب جادویی کیلو کیلو وزن کم کن😳😍👆🏻
این پودر جلبک جوری لاغرت میکنه که انگار اصلا چاق نبودی👌🏻
کلیپ رو کامل ببین و از همین امروز لاغر شو و تا عید کلی تغییر کن
لینک سایت اصلی سفارش با تخفیف ویژه زمستانی👇🏻👇🏻👇🏻
https://landing.saamim.com/Dnubw
https://landing.saamim.com/Dnubw