ارتباط با ما t.me/L_e_c لیست کامل مجموعه های مدرسه مکالمه t.me/addlist/3Mu1adNbW55mNmJk
اعداد ترتیبی
اعداد ترتیبی در زبان انگلیسی اعدادی هستند که برای نشان دادن ترتیب یا جایگاه چیزی به کار میروند (مثل اول، دوم، سوم).
این اعداد معمولاً با افزودن پسوندهای "-st"، "-nd"، "-rd" یا "-th" به اعداد اصلی (مانند 1، 2، 3 و ...) ساخته میشوند.
اعداد ترتیبی از 1 تا 10:
1st: First (اول)
2nd: Second (دوم)
3rd: Third (سوم)
4th: Fourth (چهارم)
5th: Fifth (پنجم)
6th: Sixth (ششم)
7th: Seventh (هفتم)
8th: Eighth (هشتم)
9th: Ninth (نهم)
10th: Tenth (دهم)
اعداد ترتیبی از 11 تا 20:
11th: Eleventh (یازدهم)
12th: Twelfth (دوازدهم)
13th: Thirteenth (سیزدهم)
14th: Fourteenth (چهاردهم)
15th: Fifteenth (پانزدهم)
16th: Sixteenth (شانزدهم)
17th: Seventeenth (هفدهم)
18th: Eighteenth (هجدهم)
19th: Nineteenth (نوزدهم)
20th: Twentieth (بیستم)
اعداد ترتیبی دهگان:
20th: Twentieth (بیستم)
30th: Thirtieth (سیام)
40th: Fortieth (چهلم)
50th: Fiftieth (پنجاهم)
60th: Sixtieth (شصتم)
70th: Seventieth (هفتادم)
80th: Eightieth (هشتادم)
90th: Ninetieth (نودم)
100th: Hundredth (صدم)
اعداد ترتیبی مرکب:
21st: Twenty-first (بیست و یکم)
22nd: Twenty-second (بیست و دوم)
23rd: Twenty-third (بیست و سوم)
24th: Twenty-fourth (بیست و چهارم)
25th: Twenty-fifth (بیست و پنجم)
26th: Twenty-sixth (بیست و ششم)
27th: Twenty-seventh (بیست و هفتم)
28th: Twenty-eighth (بیست و هشتم)
29th: Twenty-ninth (بیست و نهم)
31st: Thirty-first (سی و یکم) و ...
نکته:
اعداد ترتیبی برای نشان دادن ترتیب در زمان، مکان، رتبهبندی و ... استفاده میشوند.
برای اعداد اصلی که به یک ختم میشوند (مانند 21، 31، و ...) از پسوند "st" استفاده میشود.
برای اعداد اصلی که به دو ختم میشوند (مانند 22، 32، و ...) از پسوند "nd" استفاده میشود.
برای اعداد اصلی که به سه ختم میشوند (مانند 23، 33، و ...) از پسوند "rd" استفاده میشود.
برای تمام اعداد اصلی دیگر از پسوند "th" استفاده میشود.
🔊📖ESL podcast تقویت مهارت شنیداری با محبوب ترین و کاملترین پادکست آمریکاییЧитать полностью…
Soak up the Sun
(آفتاب گرفتن / از آفتاب لذت بردن)
این اصطلاح به معنی لذت بردن و بهره بردن از گرمای خورشید، اغلب با نشستن یا دراز کشیدن در زیر نور مستقیم آن است.
تصور کنید یک حوله را زیر آفتاب میگذارید تا رطوبت آن کاملاً جذب شود. "Soak up" به معنی جذب کردن یا خیساندن کامل است. وقتی میگوییم "Soak up the sun"، یعنی مثل یک حوله، تمام گرما و حس خوب آفتاب را به خود جذب میکنیم.
به زبان ساده یعنی:
زیر آفتاب نشستن و گرم شدن.
از نور و گرمای خورشید لذت بردن.
احساس خوبی از بودن زیر آفتاب به دست آوردن.
مثالها برای درک بهتر
در سفر: "بعد از یک هفته کار سخت، تصمیم گرفتم برم کنار دریا و فقط آفتاب بگیرم (soak up the sun).
یعنی برم و از گرما و آرامش آفتاب ساحل لذت ببرم.
بعد از روزهای ابری: "وای، بلاخره آفتاب دراومد! برم بیرون و کمی آفتاب بگیرم
(soak up some sun).
(یعنی برم زیر آفتاب تا هم گرم شم و هم حالم بهتر شه.)
برای سلامتی: "دکتر گفت برای ویتامین D بهتره روزی نیم ساعت آفتاب بگیری
(soak up the sun).
(یعنی برای دریافت ویتامین D، خودتو در معرض آفتاب قرار بدی.)
به طور خلاصه، "Soak up the sun" به عمل آگاهانه و لذتبخش قرار گرفتن در معرض نور خورشید برای جذب گرما، انرژی و حس آرامش اشاره دارد.
IELTS Cambridge PracticeЧитать полностью…
اینجا
/channel/life_and_love_quotes
وقتی خوشحالی ، وقتی غمگینی، وقتی عاشقی، وقتی میخوای گله کنی، وقتی شکایت داری از چیزی و کسی، وقتی میخوای حرف دلت رو ببینی، وقتی میخوای به کسی تبریک بگی، تولد کسی رو شاد باش بگی، شب بخیر و صبح بخیر به کسی بگی، حرفهای عاشقانه ببینی، یک متنهای فلسفی رو میخوای تجربه کنی ، در مورد امید و ناامیدی و زندگی میخوای به انگلیسی ببینی ، اگه میخوای یک بحث رو تجزیه تحلیلش رو ببینید فقط اینجا میتونی ببینی خیلی ارزشمنده حتی در گوگل اینطور مجموعه منسجمی وجود نداره در کنار ما باشید لذت ببری،
اینجا برای کسایی که روحیه لطیفی دارند و عاشق زبان انگلیسی هم هستند در کنار هم لذت ببریم از زندگی جملات قشنگ ببینیم و بشنویم.
ترجمه کردن را یاد بگیریم در کنار همدیگر
📝Lyrics:
You've got a hold of me
Don't even know your power
I stand a hundred feet
But I fall when I'm around ya
Show me an open door
Then you go and slam it on me
I can't take anymore
I'm saying, baby
Please have mercy on me
Take it easy on my heart
Even though you don't mean to hurt me
You keep tearing me apart
Would you please have mercy, mercy on my heart?
Would you please have mercy, mercy on my heart?
I'd drive through the night
Just to be near you, baby
Heart open, testify
Tell me that I'm not crazy
I'm not asking for a lot
Just that you're honest with me
My pride is all I got
I'm saying, baby
Please have mercy on me
Take it easy on my heart
Even though you don't mean to hurt me
You keep tearing me apart
Would you please have mercy on me
I'm a puppet on your strings
And even though you got good intentions
I need you to set me free
Would you please have mercy, mercy on my heart?
Would you please have mercy, mercy on my heart?
Consuming all the air inside my lungs
Ripping all the skin from off my bones
I'm prepared to sacrifice my life
I would gladly do it twice
Consuming all the air inside my lungs
Ripping all the skin from off my bones
I'm prepared to sacrifice my life
I would gladly do it twice
Oh, please have mercy on me
Take it easy on my heart
Even though you don't mean to hurt me
You keep tearing me apart
Would you please have mercy on me?
I'm a puppet on your string
And even though you got good intentions
I need you to set me free
I'm begging you for mercy, mercy
I'm begging you, begging you, please, baby
I'm begging you for mercy, mercy
Ooh, I'm begging you, I'm begging you, yeahShawn Mendes •
2016
افزایش سرعت یادگیری زبان انگلیسی با با مجموعهای بیش از ۶۰ سریال تلویزیونی قابل به روز رسانی و اضافه شدن
Mercy
سلام، من صدف هستم
مترجم تخصصی فیلم و سریال با بیش از ۵ سال سابقه در ترجمه و ساخت زیرنویس برای محتوای ویدیویی 🎥
فارغالتحصیل از مدارس بینالمللی در زیمبابوه و سوئد و مسلط به زبان انگلیسی در محیط واقعی زبان
دارای مدرک IELTS و تجربه ترجمه بیش از ۲۵۰ فیلم، سریال و مستند برای پلتفرمهایی مثل فیلیمو، فیلمنت، روبیکا و پروژههای مستقل
💻 حرفهای در نرمافزار Subtitle Edit
📄 خروجی دقیق با فرمت استاندارد SRT
🔁 ترجمه دوطرفه: انگلیسی به فارسی و بالعکس
📦 تحویل سریع + ویرایش، سینک تایم و هماهنگی با دیالوگها
🧾 رزومه و نمونهکار قابل ارائه در صورت نیاز
📩 برای همکاری یا سفارش لطفاً در تلگرام پیام بدید:
👉@SadafSubtitle_Pro
عبارت "Get off my back" یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسیه که به معنی "دست از سرم بردار"، "بیخیالم شو"، "راحتم بذار" یا "اذیتم نکن" هست. این عبارت وقتی به کار میره که یک نفر از آستگیها، انتقادات مداوم، درخواستهای زیاد یا نظارت بیش از حد فرد دیگری خسته و کلافه شده و میخواد که او دست از سرش بردارد.
مفهوم "Get off my back"
این عبارت معمولاً نشاندهنده کلافگی، عصبانیت یا سرخوردگی گوینده از رفتار فرد مقابلشه. وقتی کسی این جمله رو میگه، یعنی احساس میکنه تحت فشار یا کنترل زیادی قرار داره و نیاز به فضا و آزادی عمل داره.
نکات مهم در مورد این عبارت:
غیررسمی و گاهی تهاجمی: "Get off my back" یک عبارت کاملاً غیررسمی (informal) محسوب میشه و میتونه لحن تهاجمی یا بیادبانهای داشته باشه، خصوصاً اگه با صدای بلند یا عصبانیت گفته بشه.
عصبانیت و خستگی: معمولاً نشوندهنده اینه که طرف مقابل از وضعیت موجود خسته شده و صبرش لبریز شده.
فشار روانی: بیانگر فشاریه که از سمت فرد مقابل به گوینده وارد میشه، چه این فشار انتقاد مداوم باشه، چه توقعات زیاد یا مزاحمتهای بیجا.
چه زمانی از "Get off my back" استفاده میکنیم؟
این عبارت در موقعیتهایی استفاده میشه که فرد احساس میکنه:
دائماً مورد انتقاد یا غرغر قرار میگیره:
مثال: "My mom keeps telling me to clean my room. I just want her to get off my back!"
ترجمه: مامانم هی بهم میگه اتاقم رو تمیز کنم. فقط میخوام دست از سرم برداره!
کسی بیش از حد کنترل یا نظارت میکنه:
مثال: "My boss is constantly checking my work. I wish he'd just get off my back."
ترجمه: رئیسم دائماً کارم رو چک میکنه. کاش بیخیالم میشد.
فردی مدام درخواستی رو تکرار میکنه یا اصرار میورزه:
مثال: "My little brother keeps asking me to play with him. I just told him to get off my back."
ترجمه: برادر کوچیکم هی ازم میخواد باهاش بازی کنم. بهش گفتم راحتم بذاره.
کسی داره اذیت میکنه یا مزاحمت ایجاد میکنه:
مثال: "Stop teasing me and get off my back!"
ترجمه: دست از سر به سر گذاشتنم بردار و اذیتم نکن!
نکات جایگزین و مودبانهتر
از آنجایی که "Get off my back" میتونه تند و بیادبانه باشه، در موقعیتهای رسمیتر یا وقتی نمیخواهید کسی رو ناراحت کنید، میتونید از عبارات مودبانهتر استفاده کنید:
Leave me alone. (راحتم بگذار.)
Give me some space. (کمی بهم فضا بده.)
Could you please stop bothering me? (میشه لطفاً دست از مزاحمتم برداری؟)
I need some time to myself. (کمی زمان برای خودم نیاز دارم.)
I'm a bit overwhelmed right now. (الان کمی سردرگمم/تحت فشارم.)
در مجموع، "Get off my back" یک اصطلاح قدرتمند برای بیان خستگی و نیاز به آزادی از مزاحمت یا فشار دیگرانه، اما باید با احتیاط و در موقعیت مناسب استفاده بشه.
💢 مجموعه کامل سریال فرندز 👈اطلاعات بیشتر 👉Читать полностью…
تلفظ حرف "S"
حرف "S" در زبان انگلیسی یکی از پرکاربردترین حروفه و میتونه در کلمات مختلف، صداهای متفاوتی داشته باشه. در اینجا به اصلیترین حالتهای تلفظ "S" میپردازیم:
1. صدای /s/ (مثل "س" فارسی)
این رایجترین تلفظ حرف "S" هست و معمولاً وقتی "S" در ابتدای کلمه، وسط کلمه قبل از یک صامت (consonant) یا در انتهای کلمه بعد از یک صامت بیصدا (voiceless consonant) قرار میگیره، این صدا رو تولید میکنه.
مثالها:
Sun (خورشید)
Sit (نشستن)
Class (کلاس)
Pass (عبور کردن)
Books (کتابها) - اینجا "s" بعد از "k" (صامت بیصدا) اومده.
Cats (گربهها) - اینجا "s" بعد از "t" (صامت بیصدا) اومده.
2. صدای /z/ (مثل "ز" فارسی)
این صدا زمانی شنیده میشه که "S" بین دو حرف صدادار (vowel) قرار بگیره، یا در انتهای کلمه بعد از یک حرف صدادار یا یک صامت صدادار (voiced consonant) بیاد.
مثالها:
Rose (گل رز) - "s" بین "o" و "e" (حروف صدادار)
Easy (آسان) - "s" بین "a" و "y" (حروف صدادار)
Dogs (سگها) - "s" بعد از "g" (صامت صدادار)
Bags (کیفها) - "s" بعد از "g" (صامت صدادار)
Cars (ماشینها) - "s" بعد از "r" (صامت صدادار)
3. صدای /ɪz/ یا /əz/ (وقتی "es" یا "s" بعد از صداهای خاصی بیاد)
این صدا معمولاً زمانی اتفاق میفته که کلمه به صداهایی مثل /s/, /z/, /ʃ/, /ʒ/, /tʃ/, /dʒ/ ختم شده باشه و برای جمع بستن یا سوم شخص مفرد فعل، بهش "es" یا "s" اضافه کنیم. این صدا شبیه به "ایز" یا "از" در فارسیه.
مثالها:
Bus → Buses (اتوبوسها) - چون "bus" به صدای /s/ ختم میشه.
Box → Boxes (جعبهها) - چون "box" به صدای /ks/ ختم میشه که شامل /s/ هست.
Watch → Watches (ساعتها / تماشا میکند) - چون "watch" به صدای /tʃ/ ختم میشه.
Dish → Dishes (ظرفها) - چون "dish" به صدای /ʃ/ ختم میشه.
4. موارد خاص و استثنائات
گاهی اوقات "S" میتونه صداهای متفاوتی هم داشته باشه که کمتر رایج هستن:
صدای /ʃ/ (مثل "ش" فارسی): در برخی کلمات، معمولاً قبل از "ure" یا "ion"، مثل:
Pressure (فشار)
Mission (مأموریت)
"Island" (جزیره): در این کلمه، "S" صامت هست و تلفظ نمیشه.
خلاصهای از قواعد کلی:
اگر "S" در ابتدای کلمه یا بعد از یک صامت بیصدا باشه: صدا /s/
اگر "S" بین دو حرف صدادار یا بعد از یک حرف صدادار یا صامت صدادار باشه: صدا /z/
اگر کلمه به صداهای خاصی ختم بشه و "es" یا "s" اضافه بشه: صدا /ɪz/ یا /əz/
بهترین راه برای یادگیری تلفظ صحیح، گوش دادن به تلفظ بومیها و تمرین کردن هست. دیکشنریهای آنلاین معمولاً امکان شنیدن تلفظ کلمات رو هم دارن که خیلی میتونه کمک کننده باشه.
آیا میخواهید در مورد تلفظ حرف دیگهای بدونید؟
🔹👈مجموعه بینظیر آموزش زبان انگلیسی برای کودکان با انیمیشن های Rock 'N LearnЧитать полностью…
حتما! در اینجا لیستی از عبارات و اصطلاحات روزمره که در گروههای چت انگلیسی رایج هستند، به همراه ترجمه فارسی آنها آورده شده است:
عبارات و اصطلاحات رایج در چتهای انگلیسی
این عبارات معمولاً برای سریعتر و غیررسمیتر کردن مکالمات در چت استفاده میشوند.
LOL (Laughing Out Loud) - خندیدن با صدای بلند (یعنی خیلی خندیدم)
ترجمه فارسی: "خیلی خندهدار بود!" یا "جر خوردم از خنده!"
BRB (Be Right Back) - الان برمیگردم
ترجمه فارسی: "الان میام." یا "زود برمیگردم."
GTG / G2G (Got To Go) - باید برم
ترجمه فارسی: "باید برم." یا "دیگه باید برم."
IMO (In My Opinion) - به نظر من
ترجمه فارسی: "به نظر من..."
IMHO (In My Humble Opinion) - به نظر حقیر من (کمی مودبانهتر یا طنزآمیزتر از IMO)
ترجمه فارسی: "به نظر ناچیز من..."
FYI (For Your Information) - جهت اطلاع شما
ترجمه فارسی: "جهت اطلاع." یا "بدونی بد نیست."
ASAP (As Soon As Possible) - در اسرع وقت
ترجمه فارسی: "هرچه زودتر." یا "در اولین فرصت."
BTW (By The Way) - راستی / ضمناً
ترجمه فارسی: "راستی..." یا "ضمناً..."
IDK (I Don't Know) - نمیدانم
ترجمه فارسی: "نمیدونم."
IDC (I Don't Care) - برایم مهم نیست
ترجمه فارسی: "برام مهم نیست." یا "اهمیت نمیدم."
NVM (Nevermind) - بیخیال / ولش کن
ترجمه فارسی: "بیخیال." یا "هیچی."
THX / TY (Thanks / Thank You) - ممنون / متشکرم
ترجمه فارسی: "مرسی." یا "ممنون."
YW (You're Welcome) - خواهش میکنم
ترجمه فارسی: "خواهش میکنم."
NP (No Problem) - مشکلی نیست
ترجمه فارسی: "مشکلی نیست." یا "خواهش میکنم."
OMG (Oh My God) - وای خدای من
ترجمه فارسی: "وای خدای من!"
IKR (I Know, Right?) - آره واقعا! / دقیقا!
ترجمه فارسی: "آره واقعاً!" یا "دقیقا همینه!"
TBH (To Be Honest) - راستش را بخواهید
ترجمه فارسی: "راستش رو بخوای..."
DM (Direct Message) - پیام مستقیم (پیام خصوصی)
ترجمه فارسی: "پیام خصوصی بده." یا "بیا دایرکت."
IRL (In Real Life) - در زندگی واقعی
ترجمه فارسی: "تو زندگی واقعی."
FOMO (Fear Of Missing Out) - ترس از دست دادن چیزی
ترجمه فارسی: "استرس جا موندن." یا "ترس از اینکه چیزی رو از دست بدی."
TMI (Too Much Information) - اطلاعات بیش از حد (گاهی به معنای اطلاعات شخصی و ناخواسته)
ترجمه فارسی: "زیادی وارد جزئیات شدی." یا "این دیگه زیادی بود."
ROFL (Rolling On Floor Laughing) - روی زمین از خنده غلتیدن
ترجمه فارسی: "از خنده غش کردم!"
SMH (Shaking My Head) - سرم را تکان دادن (معمولاً به نشانه ناامیدی، عدم تایید یا ناباوری)
ترجمه فارسی: "واقعاً که!" یا "متاسفم (برای این وضعیت)."
GG (Good Game) - بازی خوبی بود (معمولاً بعد از اتمام بازیهای آنلاین)
ترجمه فارسی: "بازی خوبی بود."
AFK (Away From Keyboard) - دور از کیبورد
ترجمه فارسی: "پای سیستم نیستم." یا "آنلاین نیستم."
OOTD (Outfit Of The Day) - لباس امروز
ترجمه فارسی: "لباس امروز."
BFF (Best Friends Forever) - بهترین دوستان برای همیشه
ترجمه فارسی: "رفیق شفیق." یا "بهترین دوست."
GR8 (Great) - عالی
ترجمه فارسی: "عالیه!"
L8R (Later) - بعدا
ترجمه فارسی: "بعداً."
امیدوارم این لیست به شما در درک بهتر و استفاده از زبان چت انگلیسی کمک کند!
افزایش سرعت یادگیری زبان انگلیسی با با مجموعهای بیش از ۶۰ سریال تلویزیونی قابل به روز رسانی و اضافه شدن
* اسمهایی که به -f یا -fe ختم میشوند: معمولاً -f یا -fe به -v تغییر کرده و -es اضافه میشود.
* مثال: leaf $\rightarrow$ leaves, knife $\rightarrow$ knives
* اسمهای بیقاعده (Irregular Plurals): برخی اسمها قواعد خاصی برای جمع بستن ندارند و باید آنها را حفظ کرد.
* مثال: man $\rightarrow$ men, foot $\rightarrow$ feet, child $\rightarrow$ children, mouse $\rightarrow$ mice, sheep $\rightarrow$ sheep
شناخت اسمها و انواع آنها، پایه و اساس یادگیری ساختارهای پیچیدهتر گرامری در زبان انگلیسی است. آیا دوست دارید بیشتر در مورد کاربرد خاصی از اسمها بدانید؟
👉🔹IELTS Cambridge Practice
من بخام آیلتس شرکت کنم اینو از دست نمیدم
🟡هر ترم کلاس زبان حداقل 1 میلیونه‼️
ولی ازینجا میتونی رایگان تو مدت زمان کمتر انگلیسی یاد بگیری 💛💛💛
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
➪ 𝙹𝙾𝙸𝙽
❌ عضویت محدود ❌
✅اگر میخوای انگلیسی رو شروع کنی و 3️⃣ ماهه پروندهاش رو ببندی عدد 3️⃣ رو به آیدی زیر بفرست⬇️
⭐️ http://T.me/Reza_Arashnia_admin
ریشهیابی کلمه "Jealous"
کلمه انگلیسی "jealous" به معنای "حسود" یا "غیرتمند" است و ریشهای fascinating دارد که به مفاهیم "شور و اشتیاق"، "حرارت" و حتی "حسد الهی" بازمیگردد.
این کلمه از زبان فرانسوی قدیمی (jalos یا gelos) وارد انگلیسی شده است. خود این کلمات فرانسوی، از واژه لاتین پسین (zelosus) و در نهایت از کلمه یونانی zelos (ζήλος) گرفته شدهاند.
حالا بیایید به ریشه یونانی zelos بپردازیم، زیرا اینجاست که معانی اصلی آشکار میشوند:
Zelos (ζήλος) در یونانی به معانی مختلفی اشاره داشت، از جمله:
شور و اشتیاق شدید، حرارت، تعصب (zeal, ardor, fervent passion)
رقابت، حسادت، رشک (rivalry, envy, jealousy)
غیرت، اشتیاق شدید برای محافظت از چیزی یا کسی (zeal for protection, zealous guardianship)
این کلمه یونانی zelos در متون مذهبی، به ویژه در یونانی کوینه (یونانی عهد جدید)، برای اشاره به "غیرت الهی" یا "غیرت برای خدا" نیز استفاده میشد. این نوع غیرت به معنای حسد منفی نبود، بلکه اشتیاق شدید و محافظهکارانه برای حفظ پاکی و عظمت الهی بود.
تکامل معنی در طول زمان:
وقتی کلمه از یونانی به لاتین و سپس به فرانسوی و انگلیسی راه یافت، مفاهیم شور و اشتیاق شدید و رقابت/حسادت همگام با هم در آن وجود داشتند.
در قرون وسطی، jealous اغلب به معنای غیرت در عشق یا حسادت نسبت به رقیب عشقی به کار میرفت. این مفهوم شامل تمایل به محافظت از آنچه متعلق به شماست (چه شخص و چه رابطه) و ترس از دست دادن آن به دیگری بود.
به تدریج، جنبه منفی و ناخوشایند حسادت (envy) که شامل آرزوی داشتن آنچه دیگری دارد میشود، بر جنبههای مثبتتر "غیرت" (zeal) غلبه کرد و معنای "jealous" بیشتر به سمت "حسادت مخرب" سوق یافت.
تفاوت با "Envy":
جالب است بدانید که در انگلیسی امروز، اغلب بین "jealousy" و "envy" تفاوت قائل میشوند:
Jealousy (حسادت/غیرت): احساسی است که وقتی فکر میکنید چیزی را که دارید (یا باید داشته باشید) از دست میدهید یا توسط شخص دیگری تهدید میشود (مثلاً حسادت به دوستپسر یا دوستدخترتان که با کس دیگری صحبت میکند).
Envy (حسد): احساسی است که وقتی آرزو میکنید آنچه دیگری دارد را داشته باشید (مثلاً حسد به ماشین نو یا شغل خوب دوستتان).
به طور خلاصه، کلمه "jealous" از ریشه یونانی zelos به معنای "شور و اشتیاق شدید" و "رقابت" آمده است و در طول زمان، معنای آن به سمت "حسادت" و "غیرت محافظهکارانه" تکامل یافته است.
آیا این توضیحات برای شما مفید بود؟
💢 مجموعه کامل سریال فرندز 👈اطلاعات بیشتر 👉Читать полностью…
ریشهیابی کلمه "Abandon"
کلمه انگلیسی "abandon" به معنای "ترک کردن"، "رها کردن" یا "دست کشیدن از" است و ریشهای نسبتاً طولانی و جالب دارد که به زبانهای لاتین و ژرمنی بازمیگردد.
ریشه اصلی این کلمه از زبان فرانسه قدیمی میآید:
à bandon: این عبارت در فرانسه قدیمی به معنای "تحت کنترل/قدرت کسی" یا "در اختیار کسی" بود.
بیایید این عبارت را بیشتر بشکافیم:
à: یک حرف اضافه به معنای "به" یا "در".
bandon: این بخش از کلمه خودش ریشه در کلمات ژرمنی دارد (مثل ریشه پروتو-ژرمنی *bannan به معنای "فراخوان دادن"، "اعلام کردن" یا "فرمان دادن"). در زبانهای ژرمنی، این کلمه به معنای "اعلام عمومی" یا "فرمان" بود و بعدها به معنای "اختیار" یا "قدرت" نیز به کار رفت.
پس، در فرانسه قدیمی، à bandon به معنای قرار دادن چیزی در اختیار و قدرت کامل شخص دیگر بود. وقتی چیزی را à bandon میکردید، یعنی آن را به طور کامل به شخص دیگری میسپردید و دیگر مسئولیتی در قبال آن نداشتید.
با گذشت زمان و ورود این کلمه به زبان انگلیسی، معنی آن تغییر کرد و به تدریج به معنای رها کردن، ترک کردن یا دست کشیدن از چیزی یا کسی تبدیل شد؛ یعنی از حالت اختیار و کنترل خود خارج کردن و آن را به حال خود رها کردن. این مفهوم "رها کردن کنترل" به معنای امروزی "abandon" نزدیکتر است.
به طور خلاصه:
"Abandon" در اصل به معنای "در اختیار گذاشتن کامل چیزی" بود، اما معنی آن تکامل یافته و به "ترک کردن" یا "رها کردن" چیزی که قبلاً تحت کنترل یا مسئولیت شما بوده، تغییر کرده است.
👈افزایش سرعت یادگیری زبان انگلیسی با ۲۹۳ فیلم سینمایی با دو زیرنویس فارسی و انگلیسی همزمان
کاربرد و تفاوت live و life و alive در زبان انگلیسی
کلمات live ، life و alive اغلب توسط زبان آموزان انگلیسی اشتباه گرفته میشن. این سه کلمه ظاهر و تلفظ نسبتاً مشابهی دارن، اما معنی و کاربردهای دستوری اونها با هم متفاوت هست. در این مطلب تفاوت این سه اصطلاح رو همراه با مثال بررسی میکنیم تا بتونیم در آینده از live ، life و alive با اطمینان و دقت در جملاتمون استفاده کنیم.
تفاوت live و life و alive چیه؟
برای درک صحیح تفاوت این سه کلمه نسبتاً مشابه ابتدا معنی، کاربرد و نکات مهم مربوط به هر کدوم رو بصورت مجزا مرور میکنیم و در انتهای مطلب تفاوت اونها رو بصورت خلاصه جمع بندی میکنیم.
معنی و کاربرد live چیه؟
کلمه live دو نقش مختلف، دو معنای متفاوت و دو تلفظ متمایز داره. این واژه به عنوان فعل به معنای “زندگی کردن” یا “سکونت داشتن” بوده و بصورت “لیو” خونده میشه. به عنوان مثال:
I live in a small house.
من در یک خانه کوچک زندگی میکنم.
Where do you live?
کجا زندگی میکنی/سکونت داری؟
Mahla lives in Germany.
مهلا در آلمان زندگی میکنه.
کلمه live به عنوان صفت به معنای “زنده” بوده و بصورت “لایو” تلفظ میشه. مثال:
This evening there will be a live broadcast of the debate.
امروز عصر مناظره بصورت زنده پخش خواهد شد.
There’s live music at the restaurant on Friday nights.
جمعه شب ها در رستوران موسیقی زنده پخش میشه.
Erfan found a live snake in his tent.
عرفان در چادرش یک مار زنده پیدا کرد.
There was a tank full of live lobsters in the restaurant.
در رستوران مخزنی پر از خرچنگ های زنده وجود داشت.
معنی و کاربرد life چیه؟
کلمه life یک اسم به معنای “زندگی” بوده و بصورت “لایف” تلفظ میشه. به مثال های زیر توجه کنین:
I’m reading a book about the life of Albert Einstein.
من دارم یک کتاب درباره زندگی آلبرت انیشتین میخونم.
Life‘s too short to worry about money!
زندگی کوتاه تر از اونه که نگران پول باشیم.
Unfortunately, accidents are part of life.
متاسفانه حادثه ها بخشی از زندگی هستن.
حالا اگر بخوایم کلمه life رو جمع ببندیم، باید از لغت lives با تلفظ “لایوز” استفاده کنیم. مثال:
My parents are planning to live in Paris for the rest of their lives.
پدر و مادرم قصد دارن بقیه عمرشون رو در پاریس زندگی کنن.
Cats are supposed to have nine lives.
میگن گربه ها 9 تا جون دارن.
Thousands of lives were lost in the war.
هزاران نفر در جنگ جونشون رو از دست دادن.
معنی و کاربرد alive چیه؟
صفت alive به معنی “زنده” یا “در قید حیات” بوده و بصورت “اِلایو” خونده میشه. مثال های زیر رو مشاهده کنین:
The oldest person alive is currently 124 years old.
مسن ترین فرد در قید حیات / زنده در حال حاضر 124 سال سن داره.
My teacher must be 80 if he’s still alive.
اگر معلم من هنوز در قید حیات / زنده باشه باید 80 سال داشته باشه.
I survived the accident with minor injuries, and I was happy to be alive.
من با جراحات جزئی از تصادف جون سالم به در بردم و از زنده موندم خوشحال بودم.
جمع بندی
در این مطلب با تفاوت های live و life و alive و نحوه صحیح استفاده از اونها آشنا شدیم. به صورت خلاصه:
فعل live با تلفظ “لیو” به معنی زندگی کردن یا سکونت داشتن هست.
فعل lives در زمان حال ساده برای شخص سوم (He – She – It) با تلفظ “لیوز” خونده میشه.
صفت live به معنای “زنده” بصورت “لایو” تلفظ میشه.
برای جمع بستن کلمه life از lives با تلفظ “لایوز” استفاده میکنیم.
امیدواریم در این مطلب نحوه استفاده صحیح و تفاوت live و life و alive در زبان انگلیسی رو کاملاً متوجه شده باشین.
➖➖➖➖🔔➖➖➖➖➖➖🔸
اگر قصد مهاجرت دارید یا میخواهید بدون کناب و کلاس انگلیسی بفهمید و صحبت کنید
📺 این دختر چی میگه؟؟🤔
تمرین لیسنینگ:
اگه متوجه شدی ری اکشن بزن 👇🤫
(جواب در تست بعدی) 🎧
♻️ دوستان عزیزم پس از سالها تجربه در رابطه با یادگیری زبان انگلیسی در منزل و داشتن مجموعه ای از کانالهای مختلف در رابطه با زبان انگلیسی و تجربه ۵ سال داشتن کانالهای مختلف زبان انگلیسی در اپلیکیشن تلگرام بر آن شدیم یک کانال خاص برای شما طراحی کنیم که برنامه بسیار جالبی را در رابطه با یادگیری زبان انگلیسی دنبال خواهد کرد لطفاً با حمایت خود کاری کنید که بتوانیم ابزار بهتری را برای یادگیری شما ایجاد کنیم. شک نداریم که شما لایق بهترینها هستید.
✨ 𝙒𝙚𝙡𝙘𝙤𝙢𝙚
𝑬𝒏𝒈𝒍𝒊𝒔𝒉𝑻𝑼𝒃
Today's topic is
👇👇👇👇👇
Everyday Life & Personal Experiences
Daily Routines: What's a typical day like for you?
Please talk about topic
Improve English Reading and Listening Skills.
مهارت های خواندن و گوش دادن انگلیسی را بهبود بخشید.
👉🔹IELTS Cambridge Practice
من بخام آیلتس شرکت کنم اینو از دست نمیدم
Intuition یا شهود به توانایی فهمیدن یا دانستن چیزی بلافاصله و بدون نیاز به استدلال آگاهانه اشاره دارد. این واژه به نوعی از درک و بینش اطلاق میشود که بر پایه شواهد منطقی یا تحلیل قدم به قدم نیست، بلکه بیشتر شبیه به یک "احساس درونی" یا "جرقه ناگهانی" است که به ما میگوید چیزی درست یا غلط است.
شهود چیست؟
شهود اغلب به عنوان یک درک غریزی یا ناگهانی توصیف میشود. این لزوماً به این معنی نیست که هیچ فرایند فکری در کار نیست، بلکه این فرایند در سطح ناخودآگاه اتفاق میافتد. ذهن ما اطلاعات را جمعآوری و پردازش میکند، اما نه به روشی که ما به صورت آگاهانه گام به گام آن را دنبال کنیم. نتیجه این پردازش ناخودآگاه، ناگهان به صورت یک بینش یا احساس قوی ظاهر میشود.
برخی از ویژگیهای کلیدی شهود عبارتند از:
فوری بودن: پاسخ یا درک به سرعت و بدون تأمل طولانی به دست میآید.
ناخودآگاه بودن: فرآیندهای ذهنی منجر به شهود، معمولاً خارج از آگاهی ما رخ میدهند.
احساسی بودن: اغلب با یک "احساس درونی" یا "حس خوب/بد" همراه است.
غیرمنطقی به ظاهر: ممکن است در ابتدا توضیح منطقی نداشته باشد، اما اغلب در نهایت صحیح از آب در میآید.
چگونه شهود کار میکند؟
در حالی که شهود ممکن است جادویی به نظر برسد، روانشناسان و دانشمندان علوم اعصاب معتقدند که این پدیدهای پیچیده است که با پردازش اطلاعات در مغز مرتبط است. چندین نظریه در مورد نحوه عملکرد شهود وجود دارد:
الگوهای ناخودآگاه (Pattern Recognition): مغز ما دائماً در حال شناسایی الگوها و ارتباطات در محیط است. شهود میتواند نتیجه تشخیص سریع یک الگو بر اساس تجربیات گذشته باشد که به صورت ناخودآگاه رخ میدهد. مثلاً، یک پزشک با تجربه ممکن است با دیدن چهره بیمار، "حسی" پیدا کند که نشاندهنده یک بیماری خاص است، حتی قبل از بررسی نتایج آزمایش.
تجربه و دانش انباشته: شهود اغلب در زمینههایی که فرد تجربه و دانش زیادی دارد، قویتر است. یک استاد شطرنج ممکن است "بداند" کدام حرکت بهترین است، بدون اینکه هر حرکت ممکن را به صورت آگاهانه تجزیه و تحلیل کند، زیرا این دانش در ذهن او نهادینه شده است.
پردازش سریع اطلاعات: مغز قادر است حجم عظیمی از اطلاعات را به سرعت پردازش کند. شهود ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که این پردازش سریع به یک نتیجهگیری نند و آن را به سطح آگاه ما برساند.
مثالهایی از شهود در زندگی روزمره
تصمیمگیری سریع: شما در حال انتخاب بین دو مسیر برای رسیدن به مقصد هستید و "حسی" به شما میگوید که یکی از آنها بهتر است، حتی اگر ترافیک را چک نکرده باشید.
شناسایی خطر: وارد اتاقی میشوید و "حس بدی" نسبت به یک فرد خاص پیدا میکنید، بدون اینکه دلیلی منطقی برای آن داشته باشید.
حل مسئله: در حال تلاش برای حل یک مسئله پیچیده هستید و ناگهان "جرقهای" در ذهن شما زده میشود که راه حل را نشان میدهد.
انتخابهای شخصی: انتخاب شریک زندگی، یا تصمیمگیری برای پذیرفتن یا رد یک پیشنهاد کاری که بیشتر بر پایه احساس درونی است تا لیست مزایا و معایب.
شهود در مقابل منطق
مهم است که شهود را با منطق اشتباه نگیریم. منطق بر پایه استدلال گام به گام، شواهد عینی و تحلیل سیستماتیک استوار است. در حالی که شهود بیشتر بر پایه بینشهای ناگهانی و احساسات درونی کار میکند.
هر دو مهم و مکمل یکدیگر هستند. در بسیاری از موقعیتها، بهترین تصمیمات زمانی گرفته میشوند که منطق و شهود هر دو در نظر گرفته شوند. شهود میتواند به عنوان یک نقطه شروع یا یک "نشانگر" عمل کند و سپس منطق برای تأیید یا رد آن بینش به کار گرفته شود.
در نهایت، شهود یک جنبه جذاب از ذهن انسان است که به ما کمک میکند تا در دنیای پیچیده حرکت کنیم و اغلب ما را به سمت تصمیمات درست هدایت میکند، حتی زمانی که نمیتوانیم به طور کامل توضیح دهیم چرا.
👈🔹سریال دو دختر ورشکسته یا بخند و انگلیسی یاد بگیر 2 broke girls
"To summarize"
به چه معناست و چطور استفاده میشود؟
"To summarize" (به فارسی: خلاصه کردن، جمعبندی کردن) یک فعل در زبان انگلیسی است که به معنای ارائه نکات اصلی و مهم یک متن، سخنرانی، بحث یا رویداد به شکلی کوتاه و مختصر است. هدف از خلاصه کردن این است که ایدههای اصلی و اساسی را بدون وارد شدن به جزئیات فرعی، به مخاطب منتقل کنیم.
وقتی شما چیزی را خلاصه میکنید، در واقع دارید:
نکات کلیدی را استخراج میکنید.
اطلاعات غیرضروری را حذف میکنید.
نسخهای کوتاهتر و فشردهتر از محتوای اصلی را ارائه میدهید.
اطمینان حاصل میکنید که شنونده یا خواننده، چکیده مطلب را متوجه شود.
کاربردها و مثالها
"To summarize" اغلب در موقعیتهای مختلفی استفاده میشود:
۱. در ابتدای یک جمله یا بند برای معرفی خلاصه:
این کاربرد بسیار رایج است و نشان میدهد که قرار است یک جمعبندی ارائه شود.
To summarize, the meeting went well and we reached an agreement.
(خلاصه اینکه، جلسه به خوبی پیش رفت و ما به توافق رسیدیم.)
To summarize, our main goal is to increase customer satisfaction.
(خلاصه کلام، هدف اصلی ما افزایش رضایت مشتری است.)
To summarize, the research shows a clear link between exercise and better health.
(به طور خلاصه، تحقیق ارتباط واضحی بین ورزش و سلامتی بهتر را نشان میدهد.)
۲. به عنوان یک فعل در جملات:
برای اشاره به عمل خلاصه کردن.
Can you summarize the main points of the report for me?
(میتوانید نکات اصلی گزارش را برایم خلاصه کنید؟)
The professor asked us to summarize the chapter in 100 words.
(استاد از ما خواست که فصل را در ۱۰۰ کلمه خلاصه کنیم.)
He often summarizes complex ideas into simple terms.
(او اغلب ایدههای پیچیده را به عبارات ساده خلاصه میکند.)
۳. برای اشاره به نتیجهگیری یا چکیده مطلب:
در این حالت، اغلب از اسم "summary" استفاده میشود، اما فعل "to summarize" هم میتواند به این مفهوم اشاره کند.
Let me summarize what we've discussed so far.
(اجازه دهید آنچه را که تاکنون بحث کردهایم، خلاصه کنم.)
The article manages to summarize a lot of information in a few paragraphs.
(مقاله موفق میشود حجم زیادی از اطلاعات را در چند پاراگراف خلاصه کند.)
مترادفها و عبارات مرتبط
In summary: (به طور خلاصه)
In short: (به اختصار، خلاصه)
Briefly: (به اختصار)
To sum up: (برای جمعبندی)
To put it simply: (به زبان سادهتر)
To recap: (برای بازگویی نکات اصلی)
To encapsulate: (به معنی خلاصهتر و جامعتر، دربرگرفتن)
چرا خلاصه کردن مهم است؟
خلاصه کردن یک مهارت ارتباطی بسیار مهم است، چه در زندگی روزمره و چه در محیطهای آکادمیک و حرفهای. این مهارت به شما کمک میکند تا:
وضوح بیشتری در صحبتها و نوشتههایتان داشته باشید.
وقت مخاطب را کمتر بگیرید.
نکات اصلی را برجسته کنید.
درک مطلب را تسهیل کنید.
در نهایت، هر زمان که نیاز دارید یک ایده بزرگ یا مقدار زیادی اطلاعات را به شکلی مختصر و قابل فهم ارائه دهید، میتوانید از "to summarize" استفاده کنید.
💢 مجموعه کامل سریال فرندز 👈اطلاعات بیشتر 👉Читать полностью…
در زبان انگلیسی، حرف W معمولاً وقتی قبل از حرف R در ابتدای کلمه قرار میگیرد، خوانده نمیشود و صامت است. این یک قانون بسیار رایج برای W صامت است.
در ادامه لیستی از این کلمات و چند مورد استثنا را آوردهام:
کلماتی که با "WR" شروع میشوند و "W" صامت است:
در این کلمات، W خوانده نمیشود و شما فقط صدای R را میشنوید:
Wrap (رپ): پیچیدن
Wreck (رک): خراب کردن، ویران کردن، خرابه
Wrench (رنچ): آچار، پیچاندن
Wrestle (رسل): کشتی گرفتن
Wring (رینْگ): پیچاندن برای خارج کردن آب
Wrinkle (رینْکل): چین و چروک
Wrist (ریست): مچ دست
Write (رایت): نوشتن
Wrong (رانگ): اشتباه
Wroth (راث): خشمگین (کلمهای قدیمیتر)
Wrought (رات): ساخته شده (به خصوص در مورد فلزکاری)، شکل گذشته فعل work
Wry (رای): کج، پیچیده، کنایهآمیز
Wrangle (رَنگل): مجادله کردن، درگیر شدن
Wreath (ریث): حلقه گل
Wreckage (رکج): بقایای ویرانی
چند کلمه دیگر که W صامت دارند (اما با WR شروع نمیشوند):
چند مورد استثنا هم وجود دارد که W خوانده نمیشود، اما با WR شروع نمیشوند:
Who (هو): چه کسی
Whom (هوم): چه کسی را (مفعولی who)
Whose (هوز): مال چه کسی
Whole (هول): کامل، تمام
Answer (اَنْسِر): پاسخ دادن (W در اینجا در وسط کلمه است، اما خوانده نمیشود)
Sword (سورد): شمشیر (W در اینجا در وسط کلمه است، اما خوانده نمیشود)
Two (تو): عدد دو (W در اینجا در ابتداست اما استثنا است و خوانده نمیشود)
همانطور که میبینید، رایجترین حالت برای W صامت، وقتی است که W قبل از R در ابتدای کلمه میآید. این قاعده میتواند به شما کمک کند تا املای این کلمات را راحتتر به خاطر بسپارید.
👈 پادکست تصویری برای شرکت کنندگان در ازمون آیلتس و کسانی که سرعت در تقویت مهارت شنیداری میخواهند
یکی از گرامرهای کوتاه اما فوقالعاده کاربردی که میتواند به روانی و دقت صحبت کردن و نوشتن شما کمک کند، استفاده از "Used to" است.
"Used to" (عادت به انجام کاری در گذشته)
این ساختار گرامری برای صحبت درباره عادات، رویدادها، یا شرایطی در گذشته استفاده میشود که دیگر صحت ندارند یا اتفاق نمیافتند. به عبارت دیگر، چیزی که در گذشته به طور منظم اتفاق میافتاده اما اکنون متوقف شده است.
ساختار:
Subject + used to + Base Verb (شکل ساده فعل)
(فاعل + used to + شکل ساده فعل)
معنی فارسی: "عادت داشتم که..."، "قبلاً این کار را میکردم..."
چرا "Used to" کاربردی است؟
این ساختار به شما کمک میکند تا به طور واضح تفاوت بین گذشته و حال را بیان کنید. به جای گفتن جملات ساده در گذشته، میتوانید با این ساختار نشان دهید که یک عمل یا وضعیت تکراری یا طولانیمدت در گذشته وجود داشته است.
مثالها:
I used to live in a small town, but now I live in a big city.
(قبلاً در یک شهر کوچک زندگی میکردم، اما اکنون در یک شهر بزرگ زندگی میکنم.)
توضیح: این جمله نشان میدهد که زندگی در شهر کوچک یک عادت یا وضعیت گذشته بوده و دیگر ادامه ندارد.
She used to play the piano every day when she was a child.
(او وقتی بچه بود هر روز پیانو میزد.)
توضیح: نواختن پیانو یک عادت روزانه در گذشته بوده و احتمالاً اکنون دیگر این کار را نمیکند.
There used to be a cinema on this street, but it's a supermarket now.
(قبلاً در این خیابان یک سینما وجود داشت، اما الان سوپرمارکت است.)
توضیح: وجود سینما یک وضعیت گذشته بوده که تغییر کرده است.
شکل منفی و سوالی "Used to":
منفی: از "didn't use to" استفاده میکنیم (توجه داشته باشید که "d" از "used" حذف میشود).
I didn't use to like coffee, but now I love it.
(قبلاً قهوه دوست نداشتم، اما اکنون عاشقش هستم.)
سوالی: از "Did ... use to" استفاده میکنیم.
Did you use to watch cartoons a lot when you were young?
(وقتی جوان بودی زیاد کارتون میدیدی؟)
"Used to" یک راه عالی برای افزودن عمق و جزئیات به صحبتهای شما درباره گذشته است. آن را تمرین کنید و سعی کنید در مکالمات روزمره خود از آن استفاده کنید!
آیا این گرامر برای شما مفید بود؟ اگر سوالی دارید یا میخواهید گرامر دیگری را بررسی کنیم، بپرسید.
افزایش سرعت یادگیری زبان انگلیسی با با مجموعهای بیش از ۶۰ سریال تلویزیونی قابل به روز رسانی و اضافه شدن
اسم در زبان انگلیسی (Noun) یکی از اجزای اصلی کلام (Parts of Speech) است که برای نامگذاری افراد، مکانها، اشیا، ایدهها، حیوانات، کیفیتها یا رویدادها استفاده میشود. به زبان ساده، اسم کلمهای است که چیزی را "نامگذاری" میکند.
---
### انواع اصلی اسمها
اسمها را میتوان به دستههای مختلفی تقسیم کرد که هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند:
۱. اسمهای عام (Common Nouns) و اسمهای خاص (Proper Nouns)
* اسم عام: به یک دسته کلی از افراد، مکانها یا اشیا اشاره میکند و با حرف کوچک نوشته میشود، مگر اینکه در ابتدای جمله باشد.
* مثال: boy, city, country, river, book, car
* اسم خاص: به یک فرد، مکان یا چیز خاص و منحصربهفرد اشاره میکند و همیشه با حرف بزرگ (Capital Letter) نوشته میشود.
* مثال: John, Paris, Iran, Nile, Harry Potter, Toyota
۲. اسمهای قابل شمارش (Countable Nouns) و اسمهای غیرقابل شمارش (Uncountable Nouns)
* اسمهای قابل شمارش: به چیزهایی اشاره میکنند که میتوان آنها را شمرد و هم شکل مفرد و هم جمع دارند.
* مثال: apple (یک سیب), two apples (دو سیب), chair, three chairs
* اسمهای غیرقابل شمارش: به چیزهایی اشاره میکنند که نمیتوان آنها را شمرد (معمولاً مایعات، مواد، مفاهیم انتزاعی). این اسمها معمولاً شکل جمع ندارند و با آنها از اعداد استفاده نمیکنیم. برای اشاره به مقدار آنها از کلماتی مانند "some", "much", "a lot of" یا واحدهای اندازهگیری استفاده میشود.
* مثال: water, information, advice, sugar, money, love
۳. اسمهای جمعی (Collective Nouns)
* به گروهی از افراد، حیوانات یا اشیا اشاره میکنند که به عنوان یک واحد در نظر گرفته میشوند.
* مثال: team (یک تیم), family (یک خانواده), flock (یک گله), audience (یک مخاطب)
* نکته: با اسمهای جمعی میتوان هم فعل مفرد و هم فعل جمع به کار برد، بسته به اینکه به گروه به عنوان یک واحد یا اعضای آن به صورت جداگانه نگاه کنیم.
۴. اسمهای انتزاعی (Abstract Nouns) و اسمهای ملموس (Concrete Nouns)
* اسمهای انتزاعی: به مفاهیم، ایدهها، کیفیتها یا احساساتی اشاره میکنند که نمیتوان آنها را با حواس پنجگانه لمس، دید، شنید، چشید یا بو کرد.
* مثال: happiness, courage, freedom, love, knowledge
* اسمهای ملموس: به چیزهایی اشاره میکنند که وجود فیزیکی دارند و میتوان آنها را با یکی از حواس پنجگانه درک کرد.
* مثال: table, tree, music, flower, perfume
---
### کارکردهای اسم در جمله
اسمها میتوانند نقشهای مختلفی در جمله داشته باشند:
* فاعل (Subject): کسی یا چیزی که عمل را انجام میدهد.
* مثال: The dog barked. (سگ پارس کرد.)
* مفعول مستقیم (Direct Object): کسی یا چیزی که مستقیماً تحت تأثیر عمل فعل قرار میگیرد.
* مثال: She bought a book. (او یک کتاب خرید.)
* مفعول غیرمستقیم (Indirect Object): کسی یا چیزی که به نفع یا ضرر او عمل انجام شده است.
* مثال: He gave his friend a gift. (او به دوستش یک هدیه داد.)
* متمم فعل ربطی (Subject Complement/Predicate Nominative): اسمی که بعد از یک فعل ربطی (مثل be, seem, become) میآید و فاعل را توصیف یا مشخص میکند.
* مثال: She is a doctor. (او یک دکتر است.)
* مفعول حرف اضافه (Object of a Preposition): اسمی که بعد از یک حرف اضافه میآید.
* مثال: I went to the park. (من به پارک رفتم.)
* مالکیت (Possessive Noun): نشاندهنده مالکیت چیزی است و معمولاً با 's یا s' همراه است.
* مثال: John's car (ماشین جان)
---
### جمع بستن اسمها (Plural Nouns)
اکثر اسمها برای تبدیل شدن به جمع، به انتهای آنها -s اضافه میشود (cat $\rightarrow$ cats). اما قوانین دیگری نیز وجود دارد:
* اسمهایی که به -s, -ss, -sh, -ch, -x, -z ختم میشوند: اضافه کردن -es.
* مثال: bus $\rightarrow$ buses, watch $\rightarrow$ watches
* اسمهایی که به -y ختم میشوند: اگر قبل از -y حرف صدادار باشد، فقط -s اضافه میشود (key $\rightarrow$ keys). اگر قبل از -y حرف بیصدا باشد، -y به -i تغییر کرده و -es اضافه میشود (baby $\rightarrow$ babies).
⏳شانس کسایی که آنلاینن
لیست تا ساعاتی دیگر حذف میشود ...
ریشهیابی کلمه "Tact"
کلمه انگلیسی "tact" به معنای "کیاست"، "زیرکی"، "تدبیر" یا "مهارت در برخورد با دیگران بدون رنجاندن آنها" است. ریشه این کلمه به زبان لاتین بازمیگردد.
ریشه اصلی این کلمه از فعل لاتین tangere به معنای "لمس کردن" یا "برخورد کردن" (to touch) میآید.
حالا بیایید ببینیم چطور این ریشه به معنای امروزی "tact" رسید:
لاتین (tangere): به معنای "لمس کردن".
لاتین (tactus): اسم مفعولی از tangere، به معنای "حس لامسه"، "لمس" یا "احساس".
فرانسوی قدیمی (tact): از tactus لاتین گرفته شده و به معنای "حس لامسه" و همچنین "حس درونی" یا "درک ظریف" به کار میرفت. این مفهوم "حس درونی" به تدریج به "حس تشخیص صحیح" یا "قضاوت درست" در موقعیتهای اجتماعی تبدیل شد.
انگلیسی (tact): در قرن هفدهم از فرانسوی وارد انگلیسی شد و در ابتدا به معنای "حس لامسه" یا "حس تشخیص" بود.
ارتباط "لمس کردن" با "کیاست":
تصور کنید که فردی با کیاست بالا، مانند کسی است که با ظرافت و دقت چیزی را لمس میکند تا آسیب نبیند. این کنایه به توانایی فرد در "لمس کردن" یا "برخورد کردن" با موقعیتهای حساس اجتماعی یا عواطف دیگران به شیوهای ظریف و بدون ایجاد ناراحتی اشاره دارد.
بنابراین، ریشه "tact" در مفهوم "حس لامسه" و "لمس کردن" نهفته است، که به تدریج به معنای توانایی ظریف و ماهرانه برای برخورد با افراد و موقعیتها بدون ایجاد تنش یا توهین تکامل یافته است. این کلمه به نوعی به "حس ششم اجتماعی" یا "مهارت در خواندن فضا" اشاره دارد.
آیا میخواهید ریشهیابی کلمه دیگری را بررسی کنیم؟
👈🔹سریال دو دختر ورشکسته یا بخند و انگلیسی یاد بگیر 2 broke girls
ریشهیابی کلمه "Keen"
کلمه انگلیسی "keen" یک کلمه با سابقه طولانی در زبانهای ژرمنی است و معانی مختلفی دارد، اما همه آنها حول محور شدت، تیزی و اشتیاق میچرخند.
ریشه این کلمه به زبان پروتو-ژرمنی (*kōnaz) بازمیگردد و از آنجا وارد زبان انگلیسی باستان (cēn یا céne) شده است.
در انگلیسی باستان، "cēn" و "céne" معانی زیر را داشتند:
شجاع، جسور، دلیر (brave, bold, fierce)
باهوش، دانا (wise, clever)
تیز، برنده (sharp, pointed - به خصوص برای لبه ابزار یا سلاح)
همانطور که میبینید، مفهوم تیزی و برندگی از همان ابتدا در این کلمه وجود داشته است، چه به معنای تیزی فیزیکی یک شیء و چه به معنای تیزی و زیرکی ذهن.
با گذشت زمان و ورود به انگلیسی میانه (kene)، این معانی تکامل یافتند و گسترش پیدا کردند:
تیز و برنده (برای چاقو، شمشیر و غیره)
زیرک و هوشیار (مانند "keen intellect" - هوش تیز)
شدید و قوی (مانند "keen pain" - درد شدید، یا "keen wind" - باد تند)
و در نهایت، معنی رایج امروزی آن: مشتاق و علاقهمند (مانند "keen on something" - مشتاق چیزی)
ارتباط معانی:
تمام این معانی از یک مفهوم اصلی "تیزی" یا "شدت" نشأت میگیرند:
یک لبه تیز میتواند برنده باشد.
یک ذهن تیز سریع و زیرک است.
یک حس تیز قوی و شدید است.
یک فرد مشتاق نیز شور و علاقه شدیدی نسبت به چیزی دارد.
پس، در مجموع، "keen" از ریشهای ژرمنی به معنای تیزی، شجاعت و زیرکی آمده است و در طول زمان معانی آن گسترش یافته تا مفاهیم شدت و اشتیاق را نیز در بر بگیرد.
👈 پادکست تصویری برای شرکت کنندگان در ازمون آیلتس و کسانی که سرعت در تقویت مهارت شنیداری میخواهند
دوستان عزیزم 110 پادکست تصویری ویدیویی با رونوشت درشت متن روی ویدیو همراه با فایل صوتی و متن قابل کپی
باعث تقویت تلفظ، مهارت شنیداری ،بهبود مکالمه بالا رفتن بانک لغات و جملات کاربردی و همچنین آمادگی برای آزمون های آیلتس و تافل خواهد شد.
این نمونه پادکست ناقص و کوتاه شده است پادکست دارای فایل صوتی فایل تصویری با رونویس درشت فایل متنی قابل کپی یکی از بهترین منابع افزایش سرعت با کیفیت زبان انگلیسی است برای دریافت این مجموعه اینجا پیام دهید
اینکه تلفظ امریکن بهتره یا بریتیش، سوالی هست که خیلی از زبانآموزها باهاش مواجه میشن و واقعیت اینه که هیچکدوم برتری مطلق به اون یکی نداره. هر دو لهجه کاملاً معتبر و مورد قبول هستن و انتخاب بینشون بیشتر به هدف شما از یادگیری و سلیقه شخصیتون برمیگرده.
تفاوتهای اصلی بین لهجه امریکن و بریتیش
این دو لهجه در چند زمینه اصلی با هم فرق دارن:
تلفظ (Pronunciation):
حرف R: یکی از بارزترین تفاوتها در تلفظ حرف "R" هست. در لهجه امریکن، "R" معمولاً در همه جای کلمه (چه در ابتدا، چه وسط یا آخر کلمه) تلفظ میشه (به این لهجه Rhotic میگن)، مثلاً در کلماتی مثل "car" یا "water" صدای "ر" شنیده میشه. اما در بسیاری از لهجههای بریتیش (مثل Received Pronunciation یا RP)، اگر "R" بعد از یک حرف صدادار باشه، معمولاً تلفظ نمیشه یا خیلی خفیف شنیده میشه (به این لهجه Non-Rhotic میگن)، مثلاً "car" شبیه "کا" و "water" شبیه "واتا" تلفظ میشه.
حرف T: در لهجه امریکن، وقتی حرف "T" بین دو حرف صدادار قرار میگیره، ممکنه شبیه حرف "D" تلفظ بشه (مثل "water" که شبیه "وادر" شنیده میشه). اما در لهجه بریتیش، "T" معمولاً همان "T" خودش تلفظ میشه.
حروف صدادار (Vowels): تفاوتهایی در تلفظ برخی حروف صدادار هم وجود داره، مثلاً کلماتی مثل "dance" یا "bath" در بریتیش با صدای "آ" کشیده و در امریکن با صدای "اَ" تلفظ میشن.
اینتونیشن (Intonation) یا آهنگ کلام: لهجه امریکن معمولاً لحن آرامتر و یکنواختتری داره، در حالی که بریتیش فراز و فرود و آهنگ کلام بیشتری داره.
لغات (Vocabulary):
خیلی از کلمات برای اشاره به یک چیز در دو لهجه متفاوت هستن. مثلاً:
بریتیش: Lift (آسانسور) - امریکن: Elevator
بریتیش: Flat (آپارتمان) - امریکن: Apartment
بریتیش: Chips (سیبزمینی سرخکرده) - امریکن: Fries
بریتیش: Rubbish (زباله) - امریکن: Trash/Garbage
بریتیش: Queue (صف) - امریکن: Line
گرامر (Grammar):
تفاوتهای جزئی در گرامر هم دیده میشه. مثلاً در بریتیش بیشتر از "have got" برای مالکیت استفاده میشه (I've got a car)، در حالی که در امریکن بیشتر "have" به کار میره (I have a car). همچنین در بریتیش برای عملی که تازه تمام شده، بیشتر از حال کامل استفاده میشه، اما در امریکن گاهی گذشته ساده هم به کار میبرن.
املا (Spelling):
تفاوتهای املایی هم وجود داره، مثل:
بریتیش: Colour, Favourite, Centre - امریکن: Color, Favorite, Center
بریتیش: Defence, Licence - امریکن: Defense, License
کدام لهجه را انتخاب کنیم؟
به جای اینکه به دنبال "بهترین" لهجه بگردید، بهتره به این نکات توجه کنید:
هدف شما از یادگیری:
مهاجرت یا تحصیل: اگر قصد مهاجرت، کار یا تحصیل در کشور خاصی رو دارید (مثلاً آمریکا، کانادا، انگلیس، استرالیا)، بهتره لهجه همون منطقه رو تمرین کنید.
ارتباط عمومی: اگر هدفتون صرفاً برقراری ارتباط با انگلیسیزبانها در سراسر دنیاست، زیاد نگران نباشید. انگلیسیزبانها به شنیدن لهجههای مختلف عادت دارن و هر دو لهجه قابل فهم هستن.
منابع در دسترس:
ببینید منابعی که بهشون دسترسی دارید (فیلم، سریال، موسیقی، کتابهای آموزشی، استاد) بیشتر به کدوم لهجه هستن. تمرکز روی یک لهجه در ابتدا میتونه کمککنندهتر باشه.
به دلیل نفوذ بالای فرهنگ آمریکایی، منابع آموزشی و رسانهای با لهجه امریکن بیشتر در دسترس هستن.
سلیقه شخصی:
ممکنه صدای یکی از لهجهها برای شما جذابتر باشه یا راحتتر بتونید اون رو تقلید کنید. این خیلی مهمه، چون علاقه و لذت، روند یادگیری رو تسریع میکنه.
سهولت یادگیری:
بعضیها معتقدن لهجه امریکن به دلیل "R" واضح و تلفظ سادهتر برخی حروف صدادار، برای شروع راحتتره.
بعضیها هم ممکنه آهنگ کلام بریتیش رو زیباتر بدونن و باهاش ارتباط بهتری برقرار کنن.
توصیه نهایی
بهتره در ابتدا روی یک لهجه تمرکز کنید تا از سردرگمی جلوگیری بشه. بیشتر دورههای آموزشی رایج در ایران هم بر پایه لهجه امریکن هستن. بعد از اینکه در یک لهجه به تسلط نسبی رسیدید، میتونید با تفاوتهای لهجه دیگه هم آشنا بشید تا درک شنیداریتون از هر دو لهجه قویتر بشه.
مهمترین چیز اینه که واضح و قابل فهم صحبت کنید و لهجه شما مانعی برای ارتباط نباشه.
تقویت مهارت شنیداری و موفقیت در آیلتس مجموعه Tactics for Listening
آکسفورد در سه سطح مقدماتی (Basic) ، متوسط (Developing) و پیشرفته (Expanding)
🎬 فیلم" The Hating Game (2021)"
📝 #زیرنویس_چسبیده_فارسی_انگلیسی
اطلاعات بیشتر در مورد این مجموعه اینجاست
293 فیلم سینمایی