2016///۱۳۹۵ شروع مجدد: 9March2019/// اسفند ماه ۱۳۹۷ زندگی👨👩👧 مالکیت🚧 آزادی🗽 پُست آغازین کانال👇 https://t.me/whynationsfail2019/2
تیمارستان بزرگی که ایران نامیده میشود......
عصبیام و کلافه!
قانون به مثابهٔ امری آزاردهنده
روشنفکر کسی است که در کاری که به او مربوط نیست، دخالت میکند!
سارترЧитать полностью…
بلاشک یکی از پروژههای بزرگ، پرهزینه اما کمفایده برای ایران، طرح راهآهن به اصطلاح سراسری بود. این پروژه با اینکه هزینه مالی بسیاری را به عامهٔ مردم تحمیل کرد اما حتی تاثیر حداقلی بر سطح رفاه آنان نداشت و به حملونقل اقتصادی نیز کمکی در خور نکرد. راهآهن از محل ایجاد انحصارات دولتی بر تجارت قند و شکر و چای، اخذ وامهای متعدد و سپس اخذ مالیاتهای بالا، تامین مالی گردید. همانطور که نقشه نشان میدهد این خط، یک مسیر عجیب و غیراقتصادی را طی میکند و اصولاً از مراکز اقتصادی ایران فاصله دارد. بعضی نوشتهاند چنین خط آهنی که از موانع طبیعی صعبالعبوری هم گذر کرده بیش از اینکه جهت کمک به حملونقل اقتصادی باشد، هدف اصلی خود را ایجاد دسترسی سهل و آسان نیروهای ارتش به اقوام و ایلات قرار داده تا از این طریق نیرو و ادوات نظامی به نقاط حساس با سرعت و سهولت ارسال شود. از سویی دیگر مشارکت آلمانیها در این پروژه حداکثری بود فلذا وقتی جنگ دوم شعله کشید و آلمانیهای نازی ایران را جبراً ترک کردند، لوکوموتیوها به طور کامل نرسید و بخش عمدهٔ این خط بلااستفاده ماند. در جریان اشغال نیز این خط کمک شایانی به متفقین نمود و عملاً به کار ارسال سلاح آنان به جبهه شوروی آمد. از طرفی اگر تحلیل هزینه-فایده و جانشینهای این پروژه را مدنظر قرار دهیم که جاده شوسه است بیخود بودن این راهآهن که عملاً هیچ کمکی به اقتصاد کشور نکرد بیشتر به چشم میآید.Читать полностью…
چه افسوس بزرگی! انسان در همان لحظه میمیرد که تازه میبیند چگونه باید زندگی کند.
کانتЧитать полностью…
⚜️اصلاحات کمونیستی⚜️
در همان تاریخ، بسیاری از صاحبنظران به این تحول-اصلاحات ارضی- با دیدهٔ شک وسيع مینگریستند. به نظر این اندیشمندانْ قوّت و قدرت هر کشوری، در قوّت و قدرت تولید آن است. مالک بزرگ به پشتوانهٔ املاک وسیع خود میتوانست قوهٔ تولید را بیفزاید زیرا به اتکای همان پشتوانه میتوانست قنات ایجاد کند، چاه عمیق حفر کند، زراعت را مکانیزه کند و به امید برداشت محصول بیشتر به کار عمران و آبادی روی آورد و حداقل از حيث خوراک و پوشاک کشور را به سوی بینیازی سوق دهد. اما اگر املاک بزرگ میان صد یا دویست نفر تقسیم میشد مالک کوچک توانایی آن را نداشت که کار مالک بزرگ را انجام دهد. این نکتههای مهم به شاه تذکر داده شد، ولی در انجام اصلاحات ارضی اصرار داشت. باری اصلاحات ارضی روی همان محوری که نخست پیریزی شده بود باقی نماند. دولت راه افراط پیش گرفت به حدی که ایرانِ صادرکنندهٔ برنج، امروز با برنج وارداتی روزگار میگذراند، گندم وارد میکند، روغن و مرغ و گوشت از خارج میآورد. همچنین است سایر اصول انقلاب سفید که جز قشر و صورت چیزی دیگر نبود و عقدهٔ خودنمایی، آنها را به بار آورده بود که اگر بخواهیم آن را دنبال کنیم مثنوی هفتاد من کاغذ میشود. در نهایت ایران نه صنعت خود را به پایهٔ صنعت ژاپن رسانید و نه توانست محصول سنتی خود را که خواروبار مورد نیاز کشور است به جایی برساند. اینها همه نتیجهٔ غرور، خودستایی و خودنمایی نامعقول شاه بود.
✍🏼علی دشتی
📚عوامل سقوط▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🟡➣ @IIFOM_CO
⚫️➣ instagram.com/iifom.co
🌐➣ iifom.com
دو ویژگی را در مورد نوشتههای جواد طباطبایی بر شمردیم: یکی فقدان طرز فکر منسجم و ناآگاهی نسبت به بنیان نظری دولتگرایانۀ نوشتههایش؛ و دیگری فقدان موضوع روشن برای پژوهش با این دستاویز که سخن من «فلسفی» است. این دو ویژگی را به عنوان مثال میتوان در مجموعۀ تأملی دربارۀ ایران یافت. این مجموعۀ سه جلدی عبارت است از خلاصهنویسی بیهدف از رسالهها، خاطرات و سفرنامههای عصر قاجار. البته باید انصاف داد که این روش تولید «آثار» مختص طباطبایی نیست و میان دانشگاهیان در ایران و جهان بسیار رواج دارد که یکی از دلایلش همان روشن نبودن موضوع پژوهش است.
مقالهٔ مختصر و مفید علا در باب نظریهٔ ایرانشهری طباطبایی در سه بخش👇🏼
در اینجا مختصراً توضیحی در مورد استیگلیتز و اندیشههای مسموماش دادیم. این جماعت آکادمیسین عاقبت در جناح چپ لانه کرده و روضهٔ آزادی میخوانند البته منظور نظرشان همان سلطهٔ دولت بر تمام شئون زندگی فردی است.
/channel/whynationsfail2019/5465
هایکی که وجود خارجی ندارد!
نقدی بر کتاب استیگلیتز، علم اقتصاد و جامعه خوب
✍️مانی بشرزاد
منتشر شده در میزس انستتیو
بعد از شنیدن خبر ترجمه کتاب جدید استیگلیتز، با خودم گفتم مقالهای که مدتها بود میخواستم بنویسم رو باید شروع کنم.
در روز تولدم این مقاله در میزس انستتیو منتشر شد.
در کتاب علم اقتصاد و جامعه خوب، استیگلیتز ۴۶ بار از هایک نام میبرد، اما پس از خواندن کتاب به راحتی میتوان این ادعا را مطرح کرد او حتی یک کتاب کامل از هایک نخوانده است!
اشتباهات علمی فاحشی در درک استیگلیتز از هایک وجود دارد که که برای یک دانشجو شاید مضحک باشد، اما برنده نوبل اقتصاد نه تنها به اعتبار علمیاش کسی نقد نمیکند، تمجید مخالفان نئولیبرالیسم را با این کتاببه دست آورد.
در این مقاله، درباره تک تک اشتباهات استیگلیتز درباره هایک نوشتهام.
https://mises.org/mises-wire/mr-stiglitz-hayek-room-us
https://ecoiran.com/fa/tiny/news-85538
Читать полностью…رضاشاه ستوده
آنچه در مورد رضاشاه میخواهم بنویسم، لزوماً در مورد خود رضاشاه نیست. بسیاری از برنامههای او حاصل فکر دولتمردان روشنفکر پیرامون او چون تیمورتاش و علیاکبر داور و محمدعلی فروغی و سردار بهادر بود، مردانی که همگی در نهایت مغضوب او شدند و از آن میان فقط فروغی بخت آن داشت که از خشمش جان به در برد و تنها خانهنشین شود.
آنچه که عمده روشنفکران ایرانی از رضاشاه انتظار داشتند یا بعدها به خاطرش او را ستودند، تجدد نبود. تجدد سالها بود که داشت آرامآرام وارد زندگی و فضای ایران میشد. مدارس نو هم نبود که حتی پیش از مشروطه داشت به سرعت همهگیر میشد. حتی احداث مدارس دخترانه هم نبود که آن هم بعد از مشروطه رشدی غافلگیرکننده داشت. مخالفت با مدارس نو در میان قشر کوچکی از آخوندها هم مدتها قبل از رضاشاه شروع شده بود و خیلی زود هم تمام شده بود و دیگر مخالفت جدی وجود نداشت. حتی موسسات عالیتر آموزشی (در سطح دانشگاه یا کالج) هم کمکم سروکلهشان پیدا شده بود. آنچه میطلبیدند حتی امنیت هم نبود، چرا که در دولتهای بعد از جنگ جهانی اول ( قوام ، وثوق ...) امنیت از دست رفته دوره جنگ داشت کمکم احیا میشد.
راهآهن میخواستند و آن را دوای همه دردها میدانستند، و نداشتن آن را دلیل همه «عقبماندگیها» (بعدها بعضی این را برای صنعت فولاد گفتند!). ولی آنگاه که رضاشاه با نابودی بخش خصوصی در تجارت خارجی و انحصارات دولتی بیسابقه در اقتصاد، و با مالیاتهایی که کشور را تا سرحد ورشکستگی رساند، بالاخره راهآهن را ساخت، آن راهآهن نه کشور را صنعتی کرد و نه معجزاتی که تصور میکردند را فراهم کرد. بیشتر تبختری بود در جواب عقده عقبماندگی! راهآهن ومسیرهایش هر چه بود، از لحاظ اقتصادی سرمایهگذاری غلطی بود.
آنجه از رضاشاه میپسندیدند و هنوز میپسندند، مرکزگرایی و دولتگرایی وحشی و بیلگام بود. وقتی از آموزش مدرن در حکومت او سخن میگویند، به این خاطر بود که منشور هزار رنگ آموزش نوین در ایران را را یکرنگ و متمرکز و برنامهریزیشده از سوی مرکز کرد. اگر ارتش نوین او را هنوز میستایند، به این دلیل بود که این ارتش بالاخره توانست به طور کامل همه را زیر یوغ نظام مرکزی درآورد، نه به این دلیل که میتوانست جلوی هجوم خارجی را بگیرد (که نتوانست). از ظلم خانها میگویند، ولی به شما نمیگویند که رضاشاه نه تنها خود بزرگترین زمینخوار تاریخ ایران بود، بلکه سران ارتش نوین او هر کدام در یک گوشه مملکت همچون خود او مشغول چپاولهایی بودند که روی هر خان و شاهزادهای را سفید میکرد.
رضاشاه بسیار باهوش و زیرک بود، ولی از آن مهمتر بسیار خوششانس بود. درست پس از بههمریختگیهای دوران مشروطه و تمام بحرانها و بیماریها و قحطیهای جنگ جهانی اول به قدرت رسید، درست زمانی که اثرات طب نوین و انقلاب صنعتی اروپا در کل دنیا خود را آشکار کرد. او برای چیزهایی اعتبار گرفت که ربطی به او نداشت! روشنفکران زمانش و بعد از او، هرچه توانستند از قاجار تصویری سیاه ارائه کردند. بعضی مقایسهها که بین دوره او و دوره قاجار میشود به همان بلاهتی است که بعضی طرفداران ج.ا. مثلاً در مقایسه تعداد تلفنهای همراه در دوره پهلوی و دوره ج.ا. میکنند، با این تفاوت که رسم شده به این دومی میخندیم و آن اولی را مثل نقل و نبات بازتاب میدهیم. یا میگویند که اگر او نبود یا آن شش سالی در آخر حکومش که لچک از سر زنان میکشیدند نبود، حالا ایران مثل افغانستان بود (سخنی بیمعنا که به آن قبلاً در اینجا و اینجا و اینجا پرداختیم).
او سرمشقی شد برای حکومت قلدرانه و تمرکزگرایانه، و به این ترتیب سلف واقعی ج.ا. بود. ولی در طنزی سیاه، همین ج.ا. الان موجب شده که مردم شعار «رضاشاه روحت شاد» دهند! حکومت ج.ا. حتی در بدبینی فوبیاوار او نسبت به قدرتهای خارجی دنبالهرو راه او، اگرچه به نحوی بسیار احمقانهتر و اغراقآمیزتر، است (محمدرضاشاه در این مورد بسی بهتر و عاقلتر بود).
دوران پهلوی دورانی است که روح و روان ایرانی با تزریق انواع ایدئولوژیهای فاشیستی و سوسیالیستی و باستانگرایی به سردرگمی و نخوت و باد دچار شد که هنوز درگیر آن است. با مشروطه و دوران دو پهلوی تمام نهادهای سنتی ایران یکی یکی نابود گشتند تا امروز یک ایرانی بماند و یک دولت فراگیر متمرکز قلدر! میراث رضاشاه ستوده!
@jenabegav
🔴 موسی غنی نژاد: «ملی شدن صنعت نفت»، عامل مهمی در انحراف مسیر توسعه این صنعت بوده است
دکتر موسی غنینژاد، در نشست تخصصی تحلیل صنعت نفت، گفت:
▶️ قراردادهای امتیازی، برخلاف تصور رایج، ذاتا بد نبودند بلکه اهدافی همچون جذب سرمایه و فناوری خارجی را دنبال میکردند.
🔺قراردادهای امتیازی در دوران قاجار و پهلوی اول، مانند قرارداد دارسی و اصلاحات بعدی آن در سال ۱۹۳۳، زمینه ورود تکنولوژی و سرمایه خارجی را فراهم کردند و در توسعه صنعت نفت ایران نقش موثری داشتند.
🔺قرارداد دارسی و اصلاحات سال ۱۹۳۳ از نظر مفهومی مثبت بود، اما طولانی بودن مدت آن، که ناشی از فشار انگلیس بود، مورد انتقاد قرار گرفت.
🔺اشتباهی که در جریان ملی شدن صنعت نفت رخ داد این بود که دولت وقت تصور میکرد شرکت نفت انگلیس و ایران (AIOC) در موقعیتی قرار دارد که میتواند به ایران «زور بگوید»، در حالی که در روابط بینالمللی، دولتها دارای حاکمیت هستند و شرکتها چنین امکانی ندارند.
🔺اگر ایران قرارداد ۱۹۳۳ را اصلاح و سیستم ۵۰-۵۰ را پیادهسازی میکرد، شرایط اقتصادی بهتری داشت.
🔺این مدل در کشورهای دیگر اجرا و منجر به افزایش درآمدهای نفتی آنها شد، اما ملی شدن صنعت نفت در ایران منجر به قطع همکاریهای بینالمللی و در نهایت کاهش بهرهوری و ناکارآمدی ساختاری شد.
🔺پس از ملی شدن نفت، نه درآمدهای نفتی افزایش یافت و نه مدیریت صنعت نفت بهبود یافت.
🔺دولتی شدن صنعت نفت باعث شد که به جای یک شرکت تجاری، یک سیستم بوروکراتیک دولتی جایگزین شود که در نهایت بهرهوری را کاهش داد.
🔺در دوران پیش از انقلاب، صنعت نفت ایران با ۲۰هزار نفر نیروی کار، تولید روزانه ۶ میلیون بشکه نفت را مدیریت میکرد، اما امروزه با ۲۲۰هزار نفر، تولید به ۴ میلیون بشکه در روز کاهش یافته که نشاندهنده ناکارآمدی سیستم دولتی است.
🔺خصوصیسازی در شرایط فعلی اقتصاد ایران، که همچنان دولتی و غیررقابتی است، راهحل مناسبی نخواهد بود و تنها به انتقال منابع از دولت به گروههای خاص منجر خواهد شد.
🔺مساله اصلی صنعت نفت ایران، نه دولتی بودن و نه خصوصیسازی، بلکه نبود یک بازار رقابتی و ساختار اقتصادی آزاد است که بهرهوری و کارآیی را افزایش دهد.
🔗متن کامل
#دنیای_اقتصاد #غنی_نژاد #نفت #صنعت_نفت #ملی_شدن_نفت #قرارداهای_امتیازی
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@den_ir
چرا سیاست صنعتی آزادی فردی را تهدید میکند؟
مصاحبه با برایان چَنگ
▪️در این مصاحبه با دکتر برایان چَنگ، درباره مقاله اخیر ایشان Why mission-directed governance risks authoritarianism: lessons from East Asia
صحبت کردیم.
▪️ابتدا به دلایل بازگشت سیاست صنعتی و ناسیونالیسم اقتصادی پرداختیم و به این سوال جواب دادیم که چرا سیاست مداران هر دو طیف چپ و راست، به دنبال ستیز با تجارت آزاد هستند.
▪️سپس درباره خطرات سیاست صنعتی ماموریت محور و دولت کارآفرین ماتزوکاتو صحبت کردیم ( ایده دولت کارآفرین هنوز در فضای فکری ایران معروف نشده است که جای شکر آن باقی است).
▪️در میان صحبت نیز به اهمیت نقش عدم قطعیت و دانش ناکامل در علم اقتصاد پرداختیم.
▪️در آخر مصاحبه نیز درباره توسعه از مسیر آزادی صحبت کردیم که سخنان برایان در این بخش شنیدنی است.
گفت و گوی جالبیشد و پیشنهاد میکنم آن را از دست ندهید.
https://m.youtube.com/watch?v=aSoaj-s003c
رویکرد مرسوم به توسعهی اقتصادی برای ثروتمند کردن کشورهای فقیر، مبتنی بر یک توهّم تکنوکراتیک است: این باور که فقر یک مشکل کاملاً فنّی و تکنولوژیک است که میتواند با راهحلهای فنّی مانند کود، آنتیبیوتیک یا مکمّلهای غذایی برطرف شود. رویکرد تکنوکراتیک علّت واقعی فقر، یعنی قدرت لگامگسیختهی دولت در برابر افراد فقیر و بدون حقوق را نادیده میگیرد.
کارشناسان فنّی ناخواسته با این توهّم تکنوکراتیک، به دولت، بهعنوان نهادی که راهحلهای فنّی را اجرا میکند، اختیارات و مشروعیّت جدیدی اعطا میکنند. اقتصاددانانی که از رویکرد تکنوکراتیک حمایت میکنند، به سادهلوحی وحشتناکی دربارهی قدرت دچارند؛ اینکه با کاهش یا حتّی حذف محدودیّتهای قدرت، دولت به میل خود خیرخواه باقی خواهد ماند.
آنچه قبلاً حقّ الهی پادشاهان نامیده میشد در زمان ما به حقّ توسعهی دیکتاتورها تبدیل شده است. دیدگاه مسلّم در باب توسعه، دیدگاه مستبدّان خوشنیّت است که کارشناسان فنّی توصیه میکنند، و ما آن را توسعهی اقتدارگرا یا آمرانه مینامیم. واژهی تکنوکراسی (مترادف توسعهی اقتدارگرا) خود یک مفهوم ابداعی در اوایل سدهی بیستم است؛ بهمعنای «حکمرانی متخصّصان.»
تراژدی اخلاقی توسعهی امروز، تردستی و شعبدهای است که توجّه را به راهحلهای فنّی معطوف میکند و در عین حال بر نقض حقوق افراد سرپوش میگذارد. حقوق فقرا به خودی خود اهداف اخلاقی هستند. رویکرد اخلاقی خنثی به افراد فقیر وجود ندارد. هر رویکرد توسعهگرایانه یا به حقوق فقرا احترام میگذارد یا آنها را زیر پا مینهد. توسعهی اقتدارگرایانه نیز یک تراژدی عملی است.
تاریخ و تجربهی مدرن نشان میدهد که افرادِ آزادِ دارای حقوق سیاسی و اقتصادی -که آن را توسعهی آزاد مینامیم- نظام حلّ مشکلات بسیار موفّقی را برقرار میکنند. توسعهی آزاد به ما این حق را میدهد که یکی از هزاران مشکلگشای خودجوش را انتخاب کنیم و به کسانیکه مشکلات ما را حل میکنند پاداش دهیم.
توسعهی آزاد به چرخ معیوب پرسروصدا اجازه میدهد تا برای رفع مشکل روغن پیدا کند، در حالیکه توسعهی اقتدارگرایانه چرخ معیوب را ساکت میکند؛ احتمالاً با حملهی پلیس و مجازات زندان.
توهّم تکنوکراتیک این است که فقر ناشی از کمبود تخصّص است، در حالیکه فقر واقعاً به کمبود حق مربوط میشود. تأکید بر مسئلهی تخصّص و کارشناسی مشکل حقوق را بدتر میکند. مشکلات فنّی و تکنولوژیک فقرا، نشانهی فقر است، نه دلیل آن. علّت فقر فقدان حقوق سیاسی و اقتصادی، نبود یک نظام سیاسی و اقتصادی آزاد است که راهحلهای فنّی برای مشکلات فقرا پیدا کند. مستبدّی که کارشناسان انتظار دارند راهحلهای فنّی را اجرا و مشکلات فنّی را برطرف کند، خود بزرگترین مشکل است.
یکی از مفاهیم رایج در میان توسعهگرایان مفهوم «دیکتاتور خیرخواه» است. بر اساس این مفهوم، رهبر ممکن است قدرت و اختیارات نامحدودی داشته باشد، ولی نیّت او در زمینهی استفاده از قدرت، نیّت خیر فرض میشود. او فقط به مشاورهی متخصّصان نیاز دارد تا کارهای خوب انجام دهد.
حمایت از رویکرد توسعهی اقتدارگرایانه گاهی آشکار نیست، بلکه در لفافه است؛ اغلب با لباس نوعدوستی جلوه میکند تا خودخواهی.
● استبداد متخصصان، ویلیام ایسترلی
➣ @Notes_On_Liberty
وقتی روشنفکرانه به سیاست فکر میکنید، به احتمال زیاد چپگرا میشوید.
⚜️راجر اسکروتن⚜️▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🟡➣ @IIFOM_CO
⚫️➣ instagram.com/iifom.co
🌐➣ iifom.com
The UK’s Prime Minister Is Killing Economic Growth
Mises Wire - Roham Jaberi
Great Britain‘s Labour government, since coming into power last year, has taken a number of measures that already are resulting in lowering the nation's standard of living.
انجیل به مردم نمیآموزد که آسمانها چگونه حرکت میکنند، بلکه میآموزد چگونه به آسمان[بهشت] بروند.
کاردینال بارونیوسЧитать полностью…
به نظرم او اگر شـاه نبود، مـیتـوانسـت مهندسی با ایدههای سوسیالیستی باشد.
⚜️علینقی عالیخانی⚜️▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🟡➣ @IIFOM_CO
⚫️➣ instagram.com/iifom.co
🌐➣ iifom.com
در هر محفلی صحبت میشود و ورد زبانها است که مادام ایران دارای راهآهن نشود هیچ کاری در اینجا میسر نیست. این تَفَوُّه[سخن گفتن] از اغلاط فاحش است. برای تسریع و تسهیل حملونقل، ما، حتماً مجبور به ساخت راهآهن نیستیم. به عقیدهٔ ما اتومبیل[بارکش] در ایران عجالتاً ارتباطات و تردد مملکت را به خوبی و حتی بهتر از راهآهن میتواند تامین کند. حتی ارباب صنایع در ممالک اروپا برای رفع حوائج خود اتومبیل را بر راهآهن ترجیح میدهند. علت آنهم این است اجناس صنعتی را با اتومبیلهای بارکش سریعتر و مطمئنتر به بنادر میتوانند برسانند.
احمد متیندفتریЧитать полностью…
هیئت دیپلماتیک قاجار به ریاست خسرو میرزا در فیلمسینمایی Russian Ark 2002
📚نقد ایده جواد طباطبایی
⚜️محمد مشکات
منتشر شد:
⚜️حکومتِ قادرِ مطلق ⚜️
نویسنده: لودویگ فون میزس
مترجم: شیدوَش سپهرداد
انتشارات: نشر آماره
تعداد صفحات: ۳۶۲
قطع: وزیری
قیمت: ۳۷۴ هزار تومان(با تخفیف)
این کتاب در سال ۱۹۴۴، که کشورهای جهان درگیر جنگی تمامعیار بودند، منتشر شد. میزس در این کتاب به تحلیل کشمکش و مناقشهای جهانی میپردازد که مسبب دو جنگ جهانی شد و آتش جنگهای آینده را شعلهور خواهد کرد. پروفسور میزس با مروری بر سقوط لیبرالیسم کلاسیک آغاز کرده و با شرح پیدایش ناسیونالیسم و سوسیالیسم، علت نزاعهای میان کشورها را نشان میدهد. او به این نتیجه میرسد که صلح پایدار تنها تحتلوای سرمایهداری، حکومت محدود، بازار کاملاً آزاد، تحرک آزاد سرمایه و نیروی کار و برابری در مقابل قانون، امکانپذیر است. هدف مداخلهٔ حکومت در امر تجارت لزوماً رسیدن به خودبسندگی اقتصادی است؛ و خودبسندگی اقتصادی و حمایتگرایی بهمعنی تبعیض علیه نیرو کار و سرمایهٔ خارجی است و سبب ایجاد تضادهای بینالمللی میشود.
📌لینک خرید▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🟡➣ @IIFOM_CO
⚫️➣ instagram.com/iifom.co
🌐➣ iifom.com
در کنار کاسترو در حال جست و جوی آزادی که هایک نمیشناخت
Читать полностью…⚜️میراث اتاتیسم اقتصادی⚜️
وقتی من مامور تشکیل کابینه شدم سعی کردم توجه شاه[پهلوی اول] را که آن روز در تمام شئون زندگانی ما اولیالامر[!] بود به لزوم تجدید سازمان اقتصادی کشور جلب کنم. من در تمام مسائل مربوط به وضع شرکتهای دولتی مطالعهٔ کامل به عمل آوردم و با متصدیان مشورت نمودم. در این گزارش، من از وضع اقتصادی کشور و آثار مداخلهٔ مستقیم دولت در امر تولید و بازرگانی، کیفیت انحصارها مخصوصاً لطماتی که از «قانون انحصار تجارت» در عمل به موازنهٔ بازرگانی ما وارد میآید یک پردهٔ نقاشی کاملی ساختم. راجعبه انحصارها تأکید نمودم که وضع بنگاههای انحصاری[دولت] قابل دوام نیست. دولت اگر پول لازم دارد از راههای دیگر باید تهیه کند و از مداخلهٔ مستقیم در امر بازرگانی و تولید حتیالمقدور احتراز نماید. با همین استدلال سعی کردیم در نیمه دوم سال ۱۳۱۸ ذهن شاه را برای قبول قاعدهٔ عدم مباشرت دولت حاضر نماییم تا تمام شرکتهای دولتی تدریجاً واگذار شود.[اما] وقتی نظریات خود را نسبت به این سازمان[شرکتهای دولتی وزارت دارایی] و مفاسد این اندازه مداخلهٔ مستقیم دولت را در امر بازرگانی به عرض رساندم، شاه با حال اعتراض گفت: «شما هم از بازاریها که میگویند در بنگاههای اقتصادی ما[دولت] رخنه و نسبت به دارایی آنها هر چه خواستهاند کردهاند، حمایت میکنید!» [باری]بالاتر از ضررهای مادی که از مداخلهٔ مستقیم دولت متوجه خزانه شده، فساد اخلاقی است که از برکت این رژیم اقتصادی در محافل سیاسی ما رسوخ یافته و آیندهٔ بسیار تاریکی برای جامعهٔ ما نشان میدهد. به عقیدهٔ من یکی از عوامل عمدهٔ عدم موفقیت رژیم دموکراسی ما، همین اتاتیسم اقتصادی است. وقتی دولت تمام خوراک و پوشاک روزانهٔ مردم را در دست گرفته و همهٔ افراد را جیرهخوار خود ساخته، طبیعی است که مردم، استقلال فکری خود را در راه حوائج روزمره از دست داده، فقط دور کسی جمع شوند.
✍🏼احمد متیندفتری
📚دو رساله در «دخالت دولت در اقتصاد»▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🟡➣ @IIFOM_CO
⚫️➣ instagram.com/iifom.co
🌐➣ iifom.com
روشنفکران لائیک و لامذهب و بیاعتقادی چون میرزا آقاخان کرمانی و میرزا ملکمخان بر آن بودند که در مبارزات سیاسی خود از نفوذ روحانیون استفادهٔ سیاسی کنند. اینان دایهٔ دلسوزتر از مادر هم بودهاند. برای دست یافتن به قدرت سیاسی دست به هر کاری میزدند، بیآنکه به عواقب آن بیندیشند. جمعی از همین روشنفکران و تجار با مشارکت آقاخان کرمانی و ملکم، نامهای به میرزای شیرازی نوشتند و مشوق او شدند که صرفاً به پیروزیای که در لغو امتیاز تنباکو نصیب او و ملت شده است، قانع نشود و امور را تا نقطۀ آخر اصلاح کند، یعنی به کار سلطنت ناصرالدین شاه خاتمه دهد. نوشتند که از پیشوایان دینی میخواهند کـه «دستگاه ظلم و معاونت ظلم و اطاعت ظالم را... تکفیر نمایند»، و بدتر از آن نوشتند که «احیای دین و دولت اسلام موقوف یک فتوای ربانی است!»
✍🏼ماشاالله آجودانی
📚مشروطهٔ ایرانی▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🟡➣ @IIFOM_CO
⚫️➣ instagram.com/iifom.co
🌐➣ iifom.com
⚜️اتلاف منابع کشور⚜️
«دستاوردهای اقتصادی» پهلوی اول، حاصل برخورد معقول و متناسب، چه رسد به موفق، با پیشرفت اقتصادی نبود و جملگی از محل درآمد نفت و مالیاتهای غیرمستقیم که بار آن به دوش مردم عادی بود پرداخت میشد. هرگونه سرمایهگذاری، به ساختمان، جادهها، کارخانه، مدرسهها و بانکها میانجامد، اما استراتژی سرمایهگذاریِ متناسبْ آن است که بر پایهٔ بهترین استفاده از منابع ملی استوار باشد. به بیان سادهتر، آنچه اهمیت دارد این است که اقتصاد ملی از هزینهای که برای ساختن یک کارخانه پرداخت میکند چه عایدش میشود نه اینکه کارخانهای، هر کارخانهای که باشد، ساخته شود تا همگان ببینند! با همۀ اینها، بر پایۀ شواهد موجود پیداست که سیاستهای اقتصادی پهلوی اول با سرمایهگذاری در طرحهای پرهزینه و کمبازده موجب اتلاف منابع ملی میشده است. دولتْ خریدار و توزیعکنندهٔ انحصاری محصولات عمدهٔ کشاورزی، شامل گندم و جو بود-که غذای اصلی مردم را تشکیل میدهد-بدینسان دولت به عنوان خریدار انحصاری، قیمتهای محصولات کشاورزی را در پایینترین حد ممکن و شرایط مبادله داخلی را پیوسته بر ضد جمعیت روستایی نگاه میداشت. به عبارت دیگر، انحصار دولتی برای سوبسیدِ معدودی شهرهای ممتاز به ضرر جامعهٔ روستایی به کار گرفته میشد. افزون بر این، سیاست اقتصادی رژیم عمداً بر ضد برخی مناطق به خصوص آذربایجان تبعیض قائل میشد. در واقع آذربایجانیان - که تصادفاً در شمار تواناترین و مولدترین منابع انسانی کشور قرار دارند - دستخوش چنان تبعیضی بودند که بسیاری از آنان دستهجمعی به تهران مهاجرت کردند.
✍🏼محمد علی همایون کاتوزیان
📚اقتصادسیاسی ایران▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🟡➣ @IIFOM_CO
⚫️➣ instagram.com/iifom.co
🌐➣ iifom.com
⚜️مصیبت اقتصادسیاسی⚜️
توقف رشد بخش خصوصی، گسترش فاصله میان استاندارد زندگی شهری و روستایی و افزایش تکیهٔ دولت بر عواید مستقلِ ناشی از انحصار محصولات و درآمدهای نفتی، مهمترین میراث دورهٔ پهلوی اول بودند. اقتصاد این دوره، مانند دیگر اقتصادهای دولتی ثابت کرد به شدت ناکارآمد است و این ناکارآمدی میراث دیگری است که از دههای به دههٔ دیگر منتقل شده است. دولت پهلوی برای اینکه حضور خود را تقریباً در همهٔ بخشهای صنعت حفظ کند باید تبدیل به بزرگترین کارفرمای کشور میشد. ازاینرو بازار، نفوذ قدیمی خود بر تجارت و تولید را از دست داد و این امر منجر به نزول جایگاه تجار سنتی شد و به نوبهٔ خود جلوی رشد بورژوازی سرمایهدارنهٔ بازاری را گرفت. برای تأمین هزینهٔ ساخت خطآهن، در سال ۱۳۰۶ «انحصار شکر» را اِعمال کردند و پس از آن، نوبت به «انحصار فروش و صادرات تریاک» و پس از آن «تنباکو» و اقلام دیگر رسید. این انحصارات علت دیگر بیانگیزگی بازاریان بود که نمیگذاشت از الگوهای کوچکمقیاس معامله و شبکهسازی بهسمت سرمایهگذاری در بخشهای مالی و صنعتی مدرن حرکت کنند. این روند با اندک استثنائاتی در سراسر دورهٔ پهلوی و پس از آن حفظ شد و این شروع مصیبتی بود که اقتصاد سیاسی ایران تا الان بدان دچار است.
✍🏼 عباس امانت
📚 تاریخ ایران مدرن▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🟡➣ @IIFOM_CO
⚫️➣ instagram.com/iifom.co
🌐➣ iifom.com
پول محصول عملکرد اقتصادی افراد است نه مقررات دولت.
⚜️گری نورث⚜️▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🟡➣ @IIFOM_CO
⚫️➣ instagram.com/iifom.co
🌐➣ iifom.com
⚜️اصول راتبارد⚜️
نویسنده: مارک تورنتون
مترجم: ریحانه باقری
وقتی بحران اقتصادی رخ میدهد، همه از رئیس فدرالرزرو گرفته تا مردم عادی در خیابان میپندارند که بانک مرکزی باید پول بیشتری چاپ کند و نرخ بهره را کاهش دهد و دولت باید پول بیشتری خرج کند و بیشتر مقروض گردد و این امر برای «پر کردن شکاف» رها شده توسط بخش خصوصی ضروری تلقی میشود.
این راه کاملاً اشتباه بوده و در حقیقت نتایج حاصل از این روش بسیار متضاد با هدفِ موردنظر(خروج از بحران اقتصادی) میباشد.
قانون شمارهٔ یک موری راتبارد در یک بحرانِ اقتصادی این است که دولت در روند تعدیل بازار یا بهتعبیر وال استریت «اصلاح» دخالت نکند. هرچه دولت در بحران اقتصادی مداخله کند، بحران طولانیتر و طاقتفرسا خواهد شد و حتّی میتواند باعث تداوم همان رکود شود درست به مانند آنچه در جریان رکود بزرگ اتفاق افتاد.
📜 متن کامل: اصول راتبارد▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🟡➣ @IIFOM_CO
⚫️➣ instagram.com/iifom.co
🌐➣ iifom.com
بین کسانی که در طلبِ خداوند هستند،
بیگانهای نیست.