2016///۱۳۹۵ شروع مجدد: 9March2019/// اسفند ماه ۱۳۹۷ زندگی👨👩👧 مالکیت🚧 آزادی🗽 پُست آغازین کانال👇 https://t.me/whynationsfail2019/2
سیاست روسیه در مدت یکقرن تمام پیوسته این بود که ایران را ضعیف و مضمحل سازد و کوشش میکرد یک ملتِ بیقوه در تحتِ رقیّت و استیلای خود درآورد و برای اجرای این منظور، روسیه ممانعت مینمود که ایران ثروت اراضی خود را استخراج و بکار اندازد.
آغاز درسگفتارهای عباس امانت، مورخ و استاد بازنشستهٔ دانشگاه ییل دربارهٔ تاریخ ایران
https://m.youtube.com/watch?v=SosSFpvXs8Y
اندیشهٔ لیبرال، در فرضهای اساسی خود، فرزند مسیحیت است. اندیشهٔ لیبرال زمانی پدید آمد که شهودی اخلاقیِ برخاسته از مسیحیت، در برابر مدل اقتدارگرایانهٔ کلیسا قرار گرفتند.
⚜️لری سیدنتاپ⚜️
🔶@IIFOM_CO
🌐 iifom.com
⚫️ instagram.com/iifom.co
https://www.youtube.com/watch?v=hhcfoCFqgYU
Читать полностью…Trump:
I Am Alive Today Only By The Grace Of God.
سوال: کمیتهٔ انقلاب در عصر مشروطه شامل چه کسانی میشد؟
پاسخ: «کمیتهٔ انقلاب» در عهد مشروطه که افکار و تمایلات رادیکالی داشت از ۵۷ روشنفکر تشکیل شده بود. از جمله مهمترین اعضای این گروه ۵۷نفره سیدجمال واعظ اصفهانی، میرزا یحیی دولتآبادی، سردار اسعد بختیاری و سلیمان میرزا اسکندری بود. فرد آخر پس از عزل محمدعلیشاه، عضو حزب دموکرات، سپس رهبر حزب سوسیالیست و در نهایت دبیرکل حزب تودهٔ ایران میشود.Читать полностью…
از برای آبادانی ایران، کمپانیها را باید از خارج آورد.
هیچ مشروطهای یکباره شاه را اینگونه ذلیل و بیاختیار نکرد که مشروطهٔ ایران کرد. نتیجهٔ اولیهٔ چنین خطایی، تنها هرج و مرج داخلی و دخالت خارجی بود. تحقیر شاه مشکل محوری مشروطهٔ ایران است، بهطوریکه پس از عزل او این خلاء هیچگاه پر نشد تا عاقبت، سلطنت مشروطه را به پای دیکتاتوری منوّر قربانی کردند:
از دستبوس میل پابوس کردهای
خاکت به سر ترقی معکوس کردهای
چرا این آخرین فرصت است؟
در یک رقابت تا حد زیادی مهندسی شده کسی از صندوق بیرون آمد که مدنظر حامیان رادیکال حکومت نبود. کسانیکه تحقیقاً بر تمام بخشها مسلط شده و ایران را غنیمت خود میدانند. اکثریت قاطعی در این رخداد شرکت نکرده و به وضوح خود را منتقد سیاستهای حکومت نشان دادهاند. کسی که منتخب شده باید بداند و به دیگران هم بفهماند که این «آخرین فرصت» است. اگر اصلاح و تغییر اساسی صورت نگیرد دیگر هیچ راهی برای تغییرات مسالمتآمیز باقی نمیماند. این کشور از انقلابات دورهای بسیار ضرر دیده و تنها نهادهای قدیمی خود را نابود کرده است.
اکثریت «تحریمی» تقریباً مخالف سیاستهای غلطی هستند که در بخشهای خارجی، داخلی، اقتصادی، فرهنگی و حتی مذهبی با انواع و اقسام منابع رانتی و به زور اعمال میشود. سیاستهای مداخلهجویانه، مزورانه و متوهمانهای که اقلیتی رادیکال را ارضا، و اکثریت میانهرو را عصبی میکند.
فرد منتخب اگر ادعای صداقت دارد باید در نطق اولیه خود و بطور رسمی اعلام کند که جمع زیادی از مردم از سیاستهای حکومت ناراضی و حتی متنفر هستند. خواهان تغییرات اساسی و باز شدن فضای اقتصادی کشورند. باید سیاستهای غلط و ایدئولوژیک تغییر کند و برای تمام ایرانیان امکان کنش سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فراهم باشد. این مهم باید به شکلی کاملاً شفاف و عملی به گوش صاحبان اصلی قدرت برسد و فرد منتخب، اعضای دولت و حامیانش چنین وظیفهٔ سیاسی و حتی اخلاقی را بر دوش خود دارند. تغییرات باید اساسی و ماهیتی باشد و الا مملکت را آبستن میکند.
فرد منتخب میبایست در نطق رسمی خود اعتراف کند، یعنی این وظیفهٔ اخلاقی را بر ذمهٔ خود دارد، که بگوید:
«من صدای اعتراض شما را شنیدم»
رئیسجمهور در ایران، قدرت تخریب ِحداکثری و اصلاحِ حداقلی دارد.
فرهاد نیلیЧитать полностью…
شاهزادهٔ ژاپنی که در پاریس است آمد پیش ما. این شاهزاده پسرعموی امپراتور ژاپن است، مدتی است در پاریس توقف دارد…خیلی کوچک و زردرنگ و لاغر ریزه، نازک و لطیف است، دست او را گرفتم مثل یک گنجشکی انداختم روی نیمکت و خودم پهلویش نشستم. حقیقت نصف تماشا و سیاحت این سفر فرنگ ما، به ملاقات این شاهزاده تمام شد، من پهلوی این شاهزاده یک رستم دستانی بودم، بقدری کوچک بود که توی جیبِ ما جا میگرفت و کممانده بود بروی توی جیب ما-۱۸۵
در سرزمینهایی که انقلاب با شکست روبرو گشته هنوز آزادیهای مدنی بیش از ممالکی است که در آنها انقلاب به پیروزی رسیده است.
⚜️هانا آرنت⚜️
🔶@IIFOM_CO
🌐 iifom.com
⚫️ instagram.com/iifom.co
سه هزار سال در اینباره مشاجره شده است که آیا «اراده» آزاد است یا نیست؛ جان لاک نشان میدهد که خود این پرسش بیهوده است و آزادی نمیتواند متعلق به اراده باشد همچنانکه رنگ و حرکت نمیتواند صفت آن باشد.
ولترЧитать полностью…
علم بومی یا توجیه بی خردی؟
✍️مانی بشرزاد
امروزه سودای علوم انسانی بومی در سر بسیاری از شبه متفکرانی است که فکر میکنند قرنها انباشت دانش، تجربههای تاریخی، نظریه پردازی، جدالهای فکری و مباحثات روش شناختی بیهوده است و آنها لازم است چرخ را دوباره اختراع کنند.
آنها اعتقاد دارند نظریههای غربی جواب مشکلات غربیها را میدهند و استفاده از آنها برای مشکلات ایران، اشتباه فکری است. بسیاری از سردمداران علم بومی، علم اقتصاد را نفهمیدهاند و نگاهشان به علم اقتصاد، نگاه مکتب تاریخی آلمان به علم اقتصاد است.
تصور آنها از علم اقتصاد تصور تئوری توطئه محوری است که علم اقتصاد را توجیه طبقه ثروتمند یا کشور قدرتمند برای حفظ قدرت و ثروت خود میداند. علم اقتصاد برای توجیه امتیازات یک طبقه به وجود نیامد. 3 کتاب مهمی که توسط آدام اسمیت، بکاریا و تورگو در قرن هجدهم نوشته شد و بسیاری تولد علم اقتصاد را آنجا میدانند، بیشتر از اینکه توجیه امتیازات طبقه مرفه باشند به نقد حکمرانان و سرمایه داران رانتی زمانه خود پرداختند که با امتیازات ناعادلانه دولت به قدرت رسیده بودند.
علم اقتصاد نه آمریکایی است، نه انگلیسی، بلکه بدنهای از نظریهها برای توضیح پدیدههای اقتصادی است. این بدنه به کمک اندیشمندان با روشها، نگرشها و جهانبینیهای مختلف بزرگتر و قویتر میشود و توانایی پیش بینی و توضیح بیشتری پیدا میکند. نکته اصلی این است که کار اندیشمند نه از رد کردن تمامی اندیشههای پیش از خود است، بلکه ایستادن بر شانه غولها است.
سالها تجربه تاریخی و اندیشمندانی که درباره آنان اندیشیدهاند میراث گران بهایی است که نمیتوان بدون فهمیدن آنها به درک درستی از جهان رسید.
کانال
این آقای خراسانی و مازندرانی ایران را به باد دادند. خودشان راحت، اما پدرِ مردم را دستخطهای آنها بیرون آورد، خون تمام مسلمانها به گردنِ آنهاست-۳۴۹۸
چرا نیازمند قاجارپژوهی هستیم نه قاجارستیزی؟
دستاورد یکصد سال اخیر برای ایرانیان تقریباً «هیچ» بوده است. ایران نه صنعتی و داری اقتصادی شکوفا شد، نه به لحاظ ساختار سیاسی پیشرفتی حاصل کرد. از جهت هنری نیز در شعر و معماری و نقاشی به وضوح از تاریخ خود عقب و تا حدی «منحط» است. اما در مقابل به انبانی از ایدئولوژیهای التقاطی و خطرناک و تا حد زیادی متوهمانه دچار شده که خلاصی از آن گرز رستم میخواهد. با این وجود محققین بیغرض و انسانهای دارای عقل سلیم میتوانند در ورای این آشفتگی به تاریخ نزدیک خود نگاهی دوباره بیاندازند، به تمام روایتهای تاریخی «شک» کنند و جدا از ایدئولوژیهای مد روز در آن دقت نمایند. شاید، شاید راهی که انتخاب کردهاند، چاه ویلشان بوده است. همانطور که آزادی و ارزشهای نیک بشری دستاورد اقلیتی باریکبین است، این مهم نیز از ذمهٔ توده خارج و تنها بر عهدهٔ عقلاست.
رجال و پادشاهانِ قاجار به خوبی دریافتند که در برابر غرب، راهی جز مذاکره و مصالحه و دادوستدِ دیپلماتیک ندارند و شگفتا که در این طریق از مهارتهای سیاسی و دیپلماتیکِ پیشرفتهای برخوردار بودند. پارهای از رجال قاجار در دوران فتحعلی شاه کسانی چون میرزا ابراهیمخان اعتمادالدوله، میرزا شفیع علیآبادی، میرزاعیسی قائممقام فراهانی و پسرش میرزا ابوالقاسم قائممقام، میرزا محمدحسین صدر اصفهانی، میرزا عبدالوهاب مشیرالدوله، محمدخان زنگنه امیرنظام و میرزا عبدالله امینالدوله توانستند در دوران کوتاهی پس از نخستین مواجههها با نمایندگان دولتهای همسایه، رمز مذاکره و چون و چرای دیپلماسی را بیاموزند و در این راه برخلاف تصور رایج، سادهلوح و زودباور و بیتجربه نبودند و دست و پای خود را در برابر فرنگی گم نمیکردند. اگر هم پارهای نواقص و کژرفتاریها و حتى منافع شخصی نیز در کار بعضی از آنان بود ولی روی هم رفته کارنامهٔ سیاسی آنها بسیار درخشانتر از همکارانشان در دولتهای کوچک و بزرگ هندوستان بود و به هیچ روی در مقایسه با رجال عثمانی و یا مصر کیفیتِ نازلتری نداشتند و بلکه در پارهای موارد برتر از ایشان نیز بودند-۵۳
عباس امانتЧитать полностью…
عهد قاجاریه و سودای فرنگ
شاه نسبتاً قدبلند است و چاقْ نیست. چهرهٔ خوبی دارد و بسیار سرزنده و شاداب است. او کتِ سادهٔ بلندِ تونیک پوشیده بود، که به جواهراتِ بسیار ظریف آراسته بود. دکمههایش از یاقوتهای قرمزِ بزرگ بود و کت، تزئینات الماس داشت. حمایل و سردوشیهایش کاملاً به الماسْ مزین بود و بر روی هر کدام از آنها، زمردی وجود داشت. قبضه و غلافِ شمشیر نیز با جواهرات، تزئین شده بود و کلاهِ بلند مشکی، با جقهٔ الماس بر سر داشت. من از طریق صدراعظم سوالات زیادی پرسیدم؛ شاه کاملاً فرانسه را متوجه میشد و چند جمله کوتاه و مقطع نیز صحبت میکرد.
دیو و دَد جمله از این آب همه سیرابند
کس ندیده است لبِ آب، سلیمان تشنه
ناصر ار آب خوری یاد کن از شاه شهید
زانکه شد کشته شهنشاهِ شهیدان، تشنه
🖤🌱
سؤال: تقیزاده به عنوان یکی از رهبران انقلاب مشروطه قبل از راهیابی به مجلس اول چه میکرد؟
پاسخ: تقیزاده و تربیت از جمله کسانی بودند که در تبریز به انتشار مجلهٔ «گنجینهٔ فنون» پرداختند. افراد این نشریه تحت تاثیر جنبشهای انقلابی قفقاز و عثمانی با «مرکز غیبی» ارتباط و همکاری داشتند. مرکز غیبی یکی از تشکلهای سیاسی عصر مشروطه بود که رهبری آن را «علی مسیو» یا «علی کربلایی» بر عهده داشت. این مرکز علاوه بر همکاری با امثال تقیزاده و تربیت، با حزب اجتماعیون عامیون باکو که دارای افکار انقلابی و مارکسیستی بود و توسط عدهای از مهاجران ایرانی تاسیس شده بود، نزدیکی داشت.Читать полностью…
خود را در هیئت دانتون و روبسپیر تجسم میکردم.
⚜️حسن تقیزاده⚜️
🔶@IIFOM_CO
🌐 iifom.com
⚫️ instagram.com/iifom.co
رضاخان برای آنکه بتواند به بالاترین مدارج قدرت دست یابد راهی جز تغییر سلطنت به جمهوری نداشت. او این خیال را با نمایندگان بریتانیا در تهران در میان گذاشته بود. شاید به گمان او نمیرسید که راه پادشاهی به روی سربازی چون او، از یک خانوادهٔ گمنام، که نه از نسب عالی برخوردار بود و نه قوم و قبیله و ایل و عشیرهای داشت، باز باشد.
محمدعلی موحدЧитать полностью…
He [J. S. Mill] even declared that
being conversant with Hegel
“tends to deprave one's intellect”.
Paul StrathernЧитать полностью…
J.S. Mill in 90 Minutes
بهترین نظریهها برای فهمِ مسائل ایران، نظریههای فرهنگِ سیاسی و اقتصادسیاسی است. فرهنگِ سیاسی، ریشههای رفتاری و اقتصادسیاسی، وابستگیهای مالی افراد به دولت را توضیح میدهد-۹۰
محمود سریعالقلمЧитать полностью…
ما نوآیینهای مکتب روسو نیستیم؛Читать полностью…
ما حواریون ولتر نیستیم؛
هلوتیوس در ما پیشرفتی نداشته است.
بیخدایان موعظهگران ما نیستند؛
دیوانگان، قانونگذاران ما نیستند.
ما قلبی از گوشت و خون داریم که در سینههامان میتپد؛ از خدا میترسیم
با احترام به پادشاهان خود مینگریم
با حرمت به کشیشان،
و با احترام به اشراف.
ادموند برک
آدمی در مملکت سیروس و داریوش یا امالقرای خیالی مانده چه بگوید و بنویسد که عاقبت به این جمعبندی نرسد که اگر «لال» میماند، بهتر بود. میگویند در درک هفتم دوزخ، عقرب جرارهای است که دوزخیان از آن به مار غاشیه پناه میبرند. حکایت این روزهای سرزمین سیروس و امالقرای خاورمیانه است. یک حالت منگی و پخمگی به آدمی دست میدهد که کم از قدرت انتخاب در درک هفتم دوزخ ندارد. ایران در تاریخ معاصر خود همیشه راه پرهزینه و توامان با حماقت را به نوعی سازش و میانهروی ترجیح داده است. مشروطه را «مُفت» بدست آورد اما با حماقت و خریت توامان آن را به پرهزینهترین و ایضاً ناکامترین واقعهٔ تاریخ معاصر بدل کرد. در غائله دولتی شدن نفت، بارها قادر بود تا با هزینهٔ کمتر مطلب را فیصله دهد اما پرهزینهترین گزینه را انتخاب کرد و برای خود کربلایی جدید ساخت که زیر علمش، هر کس و بیکسی سینه میزند. پهلوی دوم هم این فرصت را داشت که عاقلانه مملکت را اداره کند و حماقتهای معمولش را پی نگیرد اما در نهایت کشور را به جای دروازههای دروغین تمدن بزرگ به انقلاب دیگری وارد کرد. آدمی درمانده است از انفجار نور چه بگوید و کجای آن را بگیرد که دستش، پاک بماند. معرکهای است که دل را میمیراند و مغز را خسته میکند. شاید تنها روزنهٔ امید در آن، همان قانون اساسی اولیه بود که عاقبت مچاله، به گوشهای پرت شد. بعد هم سال به سال اوضاع بد و بدتر شد و هیچ «اصلاح»ی مجال فرصت نیافت. اینسان نیز بر سر دو راهی دیگری مانده و باز به چهکنم چهکنم افتاده. بدبختی البته انتها ندارد و درک هفتم هم.
۰۳/۰۴/۱۰
«تحریمیها»
آمارهای رسمی چند دورهٔ اخیر نشان میدهد که در میان دو جریان رادیکال صاحب قدرت، و اپوزیسیون بدتر از آن، اکثریتی خاموش، بدون تریبون و بیادعا شکل گرفته که نام سادهٔ «تحریمیها» را با خود یدک میکشد. میلیونها نفری که احساس میکنند هیچ راه پس و پیشی نداشته و در میان دو جماعت متوهم و رادیکال، گیر افتادهاند. نه یارای خلاصی از این، و نه میل به آن یکی دارند. «تحریمیها» جماعتی سرخورده، بیرون از بازی و اغلب میانهرو هستند که هیچ راه مسالمتآمیزی برای تغییر یا اصلاح پیدا نمیکنند. معالاسف هر گروه پست و پلشتی خود را به آنها چسابنده، شعر میگوید.
برخی نیز طعنه به «تحریمیها» میزنند و آنها را بعلت عدم مشارکت سرزنش میکنند. اما «تحریمیها» بارها این راه را رفتهاند و سرخورده و پشیمان بازگشتهاند. آزمون و خطا چند بار؟ اوضاع ممکن است بدتر شود، بشود. بهتر از این است که هر بار سرخورده و دلچرکین، باز همان آش و همان کاسه باشد. «تحریمیها» در گذشتههای نزدیک، کسانی را که هیچ امیدی به قدرت نداشتند، با مشارکت خود بر صدر نشانده، اما در روندهای کلی هیچ تغییر یا اصلاح پایداری، مشاهده نکردند. این بازی، دیگر دموده شده و باید قواعد بازی عوض شود.
برخی از سیاستمداران باسابقه[کسانیکه روزی رئیسجمهور بودند] و عمری در فلان خانهٔ مصادرهای یا موقوفهای نشسته و از بودجهٔ مملکت، میلیاردها تومان سهم گرفتهاند، اینها مسئول هر حادثهٔ ناگواری هستند که در آینده ممکن است، نصیب مملکت شود. اینها اگر میخواهند بساط خودشان بر هم نخورد، و به قولی «تندروها» کشور را از این وضعی که هست بدتر نکنند باید عافیتطلبی را کنار بگذارند و از بالا، اصلاح را آغاز کنند، کار دیگر از مشارکت گذشته، و الا این مملکت همیشه، ناغافل آبستن میشود و بچه میزاید!
۰۳/۰۴/۰۹
کنت گوبینو نیم قرن پیش از مشروطیت نوشته است که در ایران روحانیون، اقتدار پادشاهان را محدود میکنند و پادشاه اختیار آنان را. زندگی در ایران برای پیشهوران و کشاورزان تحملپذیرتر از کشورهای اروپاست. پس از گوبینو اقتدار پادشاهان قاجار بعلت توسعه نفوذ روس و انگلیس کم شده بود…رژی حاکی از ضعف شاه بود. پادشاه ضعیف نمیتواند ظالم باشد.
مهدی مجتهدیЧитать полностью…
جانورِ درندهٔ پُرخورِ بیرحم، بهتر از حکمرانِ ستمگرِ دژخیم است.Читать полностью…
امام علی