westerosir | Unsorted

Telegram-канал westerosir - Westeros #GOT

16103

اولین وبسایت تخصصی دنیای نغمه‌ی یخ و آتش: westeros.ir آدرس فیس بوک ما: facebook.com/Game.Of.Thrones.Persian.FanPage آدرس پیج اینستاگرام ما: instagram.com/westeros.ir آدرس توئیتر ما: twitter.com/Westerosir ادمین : @sis311

Subscribe to a channel

Westeros #GOT

عمه‌اش آهی کشید: «الان کی ازمون محافظت می‌کنه؟»
جیمی گونه‌هایش را بوسید. «اون یه پسر باقی گذاشته.»
جنا لنیستر: «آره درسته. در حقیقت، این چیزیه که بیشتر از همه ازش وحشت دارم.»
حرف عجیبی بود. «چرا باید وحشت کنی؟»
در حالی که گوش او را می‌کشید، گفت: «جیمی عزیزم، من تو رو از وقتی یه نوزاد بودی و پستان جوانا رو می‌مکیدی می‌شناسم. مثل گریون لبخند می‌زدی و مثل تایگ می‌جنگی و کمی از کوان هم تو وجودت هست، وگرنه اون ردا رو نمی‌پوشیدی ... اما تیریون پسر تایوین بود، نه تو. یک‌بار همین رو تو روی پدرت گفتم، و برای نیم‌سال باهام حرف نزد. مردا تا این حد ابلهن، حتی اونایی که هر هزار سال یک‌بار به این دنیا میان.»

کتاب چهارم ضیافتی برای کلاغ‌ها


#نقل_قول
#کتاب

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

چرا به پیتر بیلیش «لیتل‌فینگر» می‌گویند؟

پیتر بیلیش از یکی از خانواده‌های اشرافی کم‌قدرت در بازی تاج و تخت می‌آید. خانواده‌‌اش مقدار کمی زمین در شبه‌جزایر صخره‌ای در ساحل شمال‌شرقی دره‌ی ارین دارند که به «پنج انگشت» معروف بوده است.

لرد هاستر تالی پذیرفت که پیتر جوان را در ریورران بزرگ کند. بیلیش در کنار کتلین و خواهر و برادرش، ادمیور و لایسا بزرگ شد‌. او قد کوتاه و اندام لاغری داشت.

ادمیور تالی او را «لیتل‌فینگر» صدا می‌کرد، چون که هم جثه‌ کوچکی داشت و هم از منطقه‌ی «انگشت‌ها» می‌آمد. این لقب تحقیرآمیز نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت کینه‌توز و انتقام‌جوی بیلیش در بزرگسالی ایفا کرد.

بیلیش از کودکی عاشق کتلین بود، و این عشقِ یک‌طرفه، مسیر انتقام‌جویانه‌ی او را به سوی قدرت در بازی تاج و تخت شکل داد. وقتی لرد تالی ازدواج کتلین و برندون استارک را ترتیب داد، بیلیش برندون را به یک دوئل فراخواند. هرچند که برایش هیچ شانس پیروزی‌ای نبود، چون فقط پانزده سال داشت. در حالی که برندون بیست ساله و یک جنگجوی ورزیده بود.

همان‌طور که انتظار می‌رفت، برندون به‌ راحتی در نبرد پیروز شد. این شکست درسی مهم به بیلیش داد: این‌که او باید به ذهنش تکیه کند، نه به توانایی فیزیکی‌اش.


مارتین دنیای داستانی خود را با شخصیت‌هایی پر کرده که به جای قدرت بدنی، بر هوش و زیرکی خود تکیه دارند، و این امر به خلق شخصیت‌های پیچیده‌ای منجر شده که با استراتژی‌های غیرمتعارف برای تصاحب تخت آهنین مبارزه می‌کنند.

#کتاب
#فکت
#Fact

#بازی_تاج_و_تخت
#GOT
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

حاضران و غایبان لیست منتشرشده

یک غیبت قابل توجه در این فهرست، جیسریس ولاریون است. می‌دانیم که فصل سوم با نبرد گالت آغاز می‌شود و خوانندگان کتاب می‌دانند که شاهزاده‌ی جوان از این نبرد جان به در نخواهد برد. انتظار می‌رود این همان رویداد شوکه‌کننده‌ای باشد که معمولاً آغازگر فصل جدید است.

یک غایب دیگر در لیست، شاهزاده ایموند تارگرین است. اما این غیبت احتمالاً معنای خاصی ندارد و او صرفاً در این قسمت حضور ندارد. از سوی دیگر، حضور هلینا تارگرین نشان می‌دهد که او در قسمت چهارم از فصل سوم، همچنان زنده است.

چند نفر از مردم عادی کینگزلندینگ نیز در این قسمت حضور دارند. از جمله کت، همسر هیو و دوستان هم‌پیاله‌ی اولف، کلی و موجا. این شخصیت‌ها به ترتیب توسط الورا تورچیا، جیمز دوهرتی و سامسون کایو بازی می‌شوند.

چندین شخصیت جدید نیز در این قسمت معرفی شده‌اند. مهم‌ترین آن‌ها شاهزاده دیرون تارگرین است. اورموند های‌تاور، با بازی جیمز نورتون نیز در این قسمت حضور دارد. نام‌های جدید دیگر جان راکستون، لوثر لارجنت، ادریان ردفورت، تورهن مندرلی، گلندون و شاریس فوتلی و شخصی به نام تام هستند.

در مورد بازیگران جدید، چند بازیگر احتمالی دیگر نیز در عکس‌های مربوط به جلسه خوانش فیلم‌نامه یا از طریق منابع دیگر شناسایی شده‌اند. در ادامه نام این بازیگران و پروژه‌های قبلی آن‌ها آورده شده است، همچنین تصویر زیر، این بازیگران را نشان می‌دهد.

دین فاگان (خفگی، ورا)
چارلی گوردون (ماتیلدا : موزیکال)
دیزی کاکار (تالاماسکا)
سم سوان (یک‌ روز)
لوکاس اورلیو (ویچر، بریجرتون)

در حال حاضر، شایعاتی وجود دارد که چارلی گوردون ممکن است نقش شاهزاده دیرون را بازی کند، اما باید منتظر بمانیم و ببینیم.

#خاندان_اژدها
#اخبار
#HOTD

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

فرق جیمی لنیستر در سریال و کتاب‌ها؛
آیا میدونستید دیوید و دن همه تلاششون رو کردن تا ما از جیمی متنفر بشیم؟😂

#جیمی_لنیستر
#سرسی_لنیستر


@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

اینیس اولین پسر پادشاه اگان فاتح بود. او در سال هفتم ب.ف از همسر جوان‌تر اگان، رینیس به‌دنیا آمد که به هنگام تولد، نحیف و رنگ‌پریده بود. مدام گریه می‌کرد و آن‌طور که گفته می‌شد، دست و پایش دراز و باریک و چشمانش کوچک و اشک‌آلود بودند، طوری که استادان پادشاه نگران زنده ماندن او شدند.

او پستان‌های دایه‌اش را از دهان بیرون می‌کرد و تنها پستان‌های مادرش را می‌مکید. شایعات حاکی از آن است که وقتی از شیر مادر گرفته شد، تا دو هفته جیغ می‌کشید. آن‌قدر با پادشاه اگان تفاوت داشت که برخی حتی شجاعت پیدا کردند تا ادعا کنند پادشاه پدر واقعی او نیست و اینیس حرامزاده‌ی یکی از معشوقان خوش چهره‌ی ملکه رینیس بوده است؛ پسر یک خواننده یا هنرپیشه‌ی صامت. هم‌چنین شاهزاده بسیار کند رشد می‌کرد.

پس از این‌که اژدهای کوچکی به نام کوئیک سیلور را که همان سال در دراگون استون از تخم بیرون آمده بود، به او دادند، تازه شروع به برومند شدن کرد.

کتاب آتش و خون


#نقل_قول
#کتاب

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

ند استارک چطور اسم فرزندانش رو انتخاب می‌کرد؟
اون معمولا اسم اون‌هارو بر اساس اسم مردانی که تحسینشون می‌کرد انتخاب می‌کرد.

#جان_اسنو
#جان_ارن
#ند_استارک

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

سر جیمی لنیستر: امشب وقتی کمپ بزنیم به تو تجاوز می‌شه، بارها و بارها. هیچ‌کدوم از این مردان تابه‌حال با یک زن اشراف‌زاده نبودن! کار عاقلانه اینه که مقاومت نکنی.
لیدی برین از تارث: واقعن؟!
سر جیمی: دندونات رو می‌ریزن بیرون.
لیدی برین: فکر می‌کنی به دندونام اهمیت می‌دم؟
سرجیمی: نه فکر نکنم به دندون‌هات اهمیت بدی. اگه باهاشون بجنگی می‌کشنت؛ متوجهی؟! من براشون زندانی بااهمیتی هستم، نه تو! بذار کاری که می‌خوان رو انجام بدن، چه اهمیتی داره؟
لیدی برین: چه اهمیتی داره؟!
سرجیمی: چشمات رو ببند و تظاهر کن که رنلی‌ان!
لیدی برین: اگه تو زن بودی مقاومت نمی‌کردی؟ اجازه می‌دادی کاری که می‌خوان رو انجام بدن؟
سرجیمی: اگه من زن بودم کاری می‌کردم که من رو بکشن ولی خدایان رو شکر که زن نیستم‌.

هشتم مارس، روز جهانی زن رو به همه‌ی زن‌های آگاه و فهمیده‌ی این سرزمین تبریک می‌گیم. به امید روزهای روشن.



#سریال
#نقل_قول
#Got
#internationalwomensday
#happywomensday

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

انتهای اسکله ایستاد، رنگ‌پریده و با پوست مورمور شده و لرزان در مه. نیدل انگار در دستانش زمزمه می‌کرد؛ می‌گفت: با نوک تیزش ضربه بزن و به سانسا نگو. نشان میکن روی تیغه بود. فقط یه شمشیره. اگر به شمشیر نیاز داشت، صد تا زیر معبد وجود داشت.

نیدل کوچک‌تر از آن بود که شمشیری درست و حسابی باشد، به زحمت چیزی بیشتر از یک اسباب‌بازی بود. زمانی که جان گفت تا این را برایش بسازند، دختر کوچولوی احمقی بود. این‌بار بلند گفت: «فقط یه شمشیره.»...

...ولی نیدل فقط این نبود. نیدل راب و برن و ریکان بود، مادرش و پدرش، حتی سانسا. نیدل دیوارهای خاکستری وینترفل بود و قهقهه‌ی مردمانش. نیدل برف‌های تابستانی بود، داستان‌های ننه‌ی پیر، درخت قلب با برگ‌های قرمز و صورت ترسناکش، بوی گرمِ خاکیِ گلخانه‌ها، صدای تق‌تق باد شمال که بر پشتی پنجره‌های اتاقش می‌کوبید. نیدل لبخند جان اسنو بود. به یاد آورد، عادت داشت موهام رو به‌هم بریزه و صدام کنه «خواهر کوچولو» و ناگاه در دیدگانش اشک بود.

وقتی افراد کوه اسیرش کردند، پالیور شمشیر را دزدید؛ اما وقتی او و تازی به مسافرخانه تقاطع قدم گذاشتند، نیدل آن‌جا بود. خدایان می‌خواستن که اون رو داشته باشم. نه هفت، نه خدای بسیار چهره، بلکه خدایان قدیم شمال. فکر کرد، خدای بسیار چهره می‌تونه بقیه رو داشته باشه ولی نمی‌تونه این رو بگیره.

لختِ مادرزاد و با نیدل در چنگ، پله‌ها را یک به یک بالا آمد. نیمه‌ی راه، یکی از سنگ‌ها زیر پایش لغزید. آریا زانو زد و با ناخن دورش را خالی کرد. سنگ ابتدا حرکتی نمی‌کرد، اما او سماجت ورزید و ساروج ریخته را با ناخن‌هایش بیرون کشید. سنگ دست آخر تکان خورد. آریا صدایی از خود درآورد و هر دو دستش را داخل کرد و کشید. شکافی جلوی رویش باز شد.

به نیدل گفت: «اینجا امن می‌مونی. جز من  هیچ‌کس نمی‌دونه تو کجایی.» شمشیر و غلافش را پشت پله قرار داد. سپس سنگ را به سر جایش هل داد، طوری که مانند بقیه‌ی سنگ‌ها به نظر می‌رسید. موقع بالا رفتن از پله‌ها آن‌ها را شمرد تا بداند بعداً شمشیر را کجا پیدا کند. شاید روزی نیازش می‌شد. پیش خود زمزمه کرد: «یه روزی.»

کتاب چهارم؛ ضیافتی برای کلاغ‌ها

#نقل_قول
#کتاب

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

ماشروم:

آیا هرگز مردی به اندازه‌ی کج‌پا نیرنگ‌باز بوده است؟ آه، او دلقک فوق‌العاده‌ای می‌شد. کلمات مثل عسل از کندو از لبانش می‌چکیدند و هرگز زهر چنین شیرین به نظر نرسیده بود.


در ویکی وستروس بیشتر با لاریس استرانگ آشنا شوید.

#خاندان_اژدها
#HOTD

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

جزئیات هیجان‌انگیز فصل سوم «خاندان اژدها» از زبان رایان کُندال

طبق گفته‌های کُندال، این مورد در کتاب‌های جرج آر.آر. مارتین وجود دارد، ولی در سریال «بازی تاج و تخت» به آن پرداخته نشده بود. کُندال در گفت‌وگویی با ComicBook گفت:

ما باید چند چیز خاص بسازیم و یکی از آن‌ها جزئیات خاصی است که در کتاب‌ها زیاد درباره‌اش شنیده‌ایم، ولی به‌طور مشخص روی نمایشگرها ندیدیمش. این جزئیات کوچک است و چیز بزرگی نیست، ولی من فکر کردم که خیلی جالب است. این از آن دسته چیزهایی است که باید همه‌ی آن قسمت‌های کوچکی که در کتاب‌ها هستند را بخوانید و سعی کنید آن را کنار هم بچینید، تمام اطلاعاتی که دارید را به کار بگیرید و سپس نقاط را متصل کنید و پاسخ را بیابید. خیلی هیجان‌زده هستم که این ایده به واقعیت تبدیل شود، خیلی سرگرم‌کننده است.


مارتین پیشتر نارضایتی خود را از فصل دوم در یک پست وبلاگ که حالا حذف‌ شده، ابراز کرده بود؛ و نگرانی اصلی او این بود که سریال خیلی از داستان‌های اصلی کتاب‌ها فاصله گرفته است. سریال برای فصل سوم و چهارم چراغ‌سبز را دریافت کرده و طبق گفته‌ی کُندال، در فصل چهارم به پایان خواهد رسید.

در حال حاضر فصل دوم سریال ۸۳٪ امتیاز منتقدان و ۷۳٪ امتیاز تماشاگران را کسب کرده است. پیش از فصل سوم، اسپین‌آفی دیگر از دنیای بازی تاج و تخت به نام «شوالیه‌ای از هفت پادشاهی» در حال تولید است که فیلمبرداری آن سال گذشته تمام شده و قرار است اواخر امسال منتشر شود.

فصل‌های ۱ و ۲ «خاندان اژدها» هم‌اکنون در پلتفرم Max در دسترس است و فصل سوم آن قرار است در سال ۲۰۲۶ منتشر شود.

#خاندان_اژدها #اخبار

#HOTD
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

سر جوراه مورمونت خطاب به دنریس تارگرین:

تو دنیایی که من دیدم هیچ‌کس با مهربونی ثروتمند نشده.


کتاب سوم؛ یورش شمشیرها

#نقل_قول
#کتاب

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

پادشاه حقیقی کتاب‌، قربانی تحقیر سریال

آیا برن استارک سزاوار تاج و تخت بود یا صرفاً گزینه‌ای ناگزیر برای تاج‌گذاری بوده‌ است؟

«قوی‌ترین درختان ریشه در مکان‌های تاریک زمین دارند. تاریکی ردای تو خواهد بود، سپر تو، شیر مادرت خواهد بود. تاریکی به تو قدرت می‌بخشد.»

کتاب پنجم؛ رقصی با اژدهایان، بریندن ریورز خطاب به برن استارک


در گستره‌ی تاریخ، پادشاهی صرفاً در قبضه‌ی آنان که شمشیر در دست دارند، نیست! بلکه گاه بر شانه‌های آنان که گذشته را به یاد دارند و آینده را به چشم دیده‌اند، سنگینی می‌کند.
برخی شخصیت‌ها هستند که نه تنها پاره‌ای از رویدادهای دنیای وستروس‌اند، بلکه تجسمی از مفاهیم عمیق و بنیادین تاریخ، اسطوره و قدرت‌اند. آری، حکایت کودک معلولی است که از آغوش زمین رانده‌ شد و نه تنها زاده‌ی سقوطی ناگزیر بلکه برخاسته از سرنوشتی از پیش نگاشته‌شده است.
«برندون استارک»، مشهور به «برن»، پسری از جنس زمان، وارث دانایی اما قربانی جهل سریال! فرزندی که سقوطش از برج وینترفل ظاهراً تقدیرش را به زوال کشاند، در حقیقت قدم در مسیری نهاد که او را از قید و بند مرزهای جسمانی، از زنجیرهای محدودیت ادراک بشری، رها ساخت. اما او در این مسیر تنها نبود؛ در ژرفای جنگل‌های سرد و خاموش، جایی که تاریخ و سرنوشت به هم می‌آمیزند، چشمی کهنه‌کار بر او گشوده شد؛ «بریندون ریورز»، ملقب به بلادریون، آخرین کلاغ سه‌چشم...

بلادریون، حرامزاده‌ای از تبار تارگرین‌ها، نابغه‌ای که در دوران خون و خیانت زیست و سیاست و جادو را در هم آمیخت، سرانجام آنچه را که حقیقتی بس سترگ‌تر از تاج و تخت بود، درک کرد: قدرت نه در تیغ و خون، که در خاطره و بینش نهفته است. او که خود از رازهای وستروس آگاه بود و در سایه‌ها سرنوشت پادشاهی‌ها را می‌نگاشت، در نهایت از جهان بیرونی دل برید تا در پناه زمان، شاگردی را پرورش دهد که فراتر از تمامی فاتحان و مدعیان قدرت باشد. برن، در دامان او، نه تنها به تسلط بر خاطرات ازلی زمین و درک جریان تاریخ دست یافت، بلکه به تجسمی از خود آگاهی بدل شد... چشمی که می‌بیند، حافظه‌ای که فراموش نمی‌کند و فرمانروایی که در خاموشی، زمان را در قبضه دارد.

اما در سریال «بازی تاج‌ و ‌تخت»، این شکوه و عظمت را به مضحکه‌ای کم‌مایه بدل کردند. بلادریون که می‌توانست تجسم رازآلودترین و عمیق‌ترین آموزگار تاریخ وستروس باشد، در آن نمایش سطحی و خام، تنها به پیرمردی فرتوت و بی‌رمق کاهش یافت. گویی که چیزی بیش از ایستگاهی زودگذر در مسیر برن نیست. رابطه‌ی استاد و شاگرد که در کتاب‌ها لایه‌لایه از معنا و سرنوشت تنیده شده، در سریال چنان سبک و بی‌ارزش جلوه داده شد که گویی تعالیم بلادریون بر برن نه تأثیری ژرف، که جزئیات حاشیه‌ای و گذرا بودند.
و این بی‌حرمتی، به همین‌جا ختم نشد! سریال نه‌تنها بلادریون را از عظمت خویش تهی ساخت، بلکه خودِ برن را به پادشاهی بی‌جان و بی‌اثر بدل کرد، موجودی که نه بار دانایی‌اش را بر جهان نمایان ساخت و نه خرد کلاغ سه‌چشم را تجلی بخشید. آنچه در کتاب‌ها سفری درونی، کشف حقیقت و تسلط بر زمان است، در سریال چیزی بیش از یک تصادف ناگهانی نبود. برن که در کتاب‌ها وارث آگاهی و نگاهبان خاطرات وستروس است، در سریال به موجودی سرد و منفعل تبدیل شد که پادشاهی را نه از سر شایستگی، بلکه تنها به حکم تصادف و خالی بودن عرصه‌ی قدرت، پذیرفت.

و اگر در سریال، انتخاب او برای پادشاهی طنینِ سؤالی بی‌پاسخ داشت، در کتاب‌ها این انتخاب پژواک تاریخ است، تحقق تقدیری که جورج آر.آر. مارتین خود بر آن مهر تأیید نهاده است. برن در کتاب‌ها همان است که باید باشد... شهریاری که در زوایای پنهان زمان می‌بیند، حقیقت را از میان توهمات برمی‌گیرد و فرمانروایی‌اش نه محصول توطئه و جنگ، بلکه زائیده‌ی دانایی و بصیرت است.

و هنگامی که نغمه‌ی یخ و آتش به پایان خود برسد، حقیقتِ پادشاهی برن آن‌گونه که باید، درخشش خواهد یافت، نه آن‌گونه که سریال، در اوج بی‌خردی و شتابزدگی، به تصویر کشید.

#مقاله #گات
#GOT
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

در همین حین از داستان، آریا در براووس در خدمت خدای بسیار چهره به‌‌سر می‌برد. او در یک فاحشه‌خانه با زنی آشنا می‌شود که به نام همسر ملوان شناخته می‌شود. این زن در براووس فاحشه‌ای به‌شدت معروف و البته خاص است.

همسر ملوان پیش از آن‌که مشتری یا مردی را قبول کند در مراسمی عجیب و اروتیک با او ازدواج می‌کند!! به نظر می‌رسد این زن در گذشته همسر دریانوردی بوده که به دریا رفته و دیگر بازنگشته، اما در حال حاضر زن به یاد همسر مفقودش این عروسی‌ها را برگزار می‌کند و هر ماه در زمان خاصی چند روزی به جزیره خدایان می‌رود و به درگاه تمام خدایان مختلف دعا می‌کند، شاید یکی از آن‌ها عشقش یعنی مرد دریانورد را به او بازگرداند.
نکته‌ی جالب ماجرا این است که زن، دختری دارد که با او زندگی می‌کند. لانا، یعنی دختر همسر ملوان، دختری است با نامی لنیستری که سن او به اندازه‌ای است که می‌تواند دختر تیریون و تایشا باشد.

با توجه به ماجراهای تیریون در کتاب، اگر این زن تایشا باشد بسیار ممکن است خدایان دعاهایش را پاسخ دهند و تیریون را به نزدش بازگردانند.

#تاریخ
#کتاب
#فکت
#Fact
#Got
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

اشارات هوشمندانه‌ی قسمت اول «بازی تاج و تخت» به پادشاه شدن جان اسنو یا برن استارک

❍ بخش دوم

قسمت اول بازی تاج و تخت چگونه پادشاه شدن جان یا برن را زمینه‌سازی کرد؟

درحالی‌که در قسمت پایانی سریال انتخاب بین جان و برن به‌وضوح مطرح نشد، اما این دو از همان اولین اپیزود سریال در موقعیتی قرار داشتند که می‌توانستند در آینده بر تخت بنشینند.
در صحنه‌ای که ند استارک در حال اعدام یک فراری از نگهبانان شب است، دوربین به‌صورت قابل‌توجهی برن و جان را نشان می‌دهد که این صحنه را تماشا می‌کنند، درحالی‌که ند جمله‌ی «پادشاه آندال‌ها و نخستین انسان‌ها» را به زبان می‌آورد.
ازآنجاکه جان در طول سریال به شخصیت اصلی تبدیل شد، بسیاری تصور می‌کردند که او در نهایت بر تخت خواهد نشست. اما اکنون، با نگاهی دوباره به این صحنه، می‌توان آن را به‌عنوان نشانه‌ای دانست که یکی از این دو نفر در آینده به پادشاهی خواهد رسید.
جالب است که برن اولین شخصیت مهمی است که بعد از صحنه‌ی ابتدایی وایت‌واکرها، در سریال دیده می‌شود. این موضوع با کتاب «نغمه‌ای از یخ و آتش» نیز همخوانی دارد، زیرا در کتاب اول (بازی تاج و تخت)، پس از مقدمه، اولین شخصیت که داستان از دید او روایت می‌شود، برن است.
این مسئله شاید در آن زمان واضح نبود، اما اکنون که داستان کامل شده است، می‌توان گفت که از همان ابتدا، نشانه‌هایی از سرنوشت برن به‌عنوان یک شخصیت کلیدی وجود داشته است.

آیا جان اسنو همچنان پادشاه شد؟

برن پادشاه جدید وستروس شد، اما جان اسنو نیز در پایان سریال، به شکلی دیگر، به یک رهبر تبدیل شد. زمانی که جان به آن سوی دیوار بازمی‌گردد، مشخص است که او همراه تورموند، به رهبر مردم آزاد تبدیل خواهد شد.
مردم آزاد (وایلدلینگ‌ها) به‌اندازه‌ی هرکس دیگری در وستروس، از نسل نخستین انسان‌ها هستند، بنابراین می‌توان گفت که جان، از جهاتی، همچنان پادشاه نخستین انسان‌ها محسوب می‌شود. همچنین، سانسا نیز به‌عنوان ملکه‌ی شمال، بخشی از این نقش را ایفا می‌کند.
در نهایت، پایان جان به‌نظر مناسب‌تر و سازگارتر با داستان سریال است. اگر او پادشاه می‌شد، این پایانی بیش‌ازحد منظم و ایدئال بود. برن می‌توانست قبل از رسیدن به پادشاهی، توسعه‌ی شخصیت بیشتری داشته باشد؛ اما درنهایت، انتخاب او به‌عنوان حاکم نهایی بازی تاج و تخت، راهی برای شکستن چرخه‌ی بی‌پایان خشونت و جنگ قدرت در وستروس بود. برن شکسته کسی بود که این چرخه را شکست.

#مقاله #بازی_تاج_و_تخت

#GOT
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

اشارات هوشمندانه‌ی قسمت اول «بازی تاج و تخت» به پادشاه شدن جان اسنو یا برن استارک

بخش اول

پس از سال‌ها نظریه‌پردازی و بحث، پایان سریال بازی تاج و تخت یکی از غیرمنتظره‌ترین پیچش‌های داستانی را رقم زد: برن استارک به پادشاه جدید وستروس تبدیل شد.
از ابتدا مشخص بود که پایان سریال، چه با تخت آهنین و چه بدون آن، با به قدرت رسیدن یک فرمانروای جدید همراه خواهد بود، اما کمتر کسی حدس می‌زد که این شخص برن باشد. جان اسنو و دنریس تارگرین گزینه‌های واضح به نظر می‌آمدند و حتی در پس‌زمینه، افرادی مانند سانسا استارک و تیریون لنیستر هم به‌عنوان نامزدهای محتمل‌تری مطرح بودند.

در نهایت، داستان برن آن‌قدر تأثیرگذار بود که او را به حاکم جدید هفت پادشاهی تبدیل کرد. این انتخاب همچنان یک تصمیم بحث‌برانگیز است و یکی از دلایل اصلی نارضایتی از فصل هشتم بازی تاج و تخت محسوب می‌شود. با این حال، این تصمیم از سوی جُرج آر.آر. مارتین، نویسنده‌ی «نغمه‌ای از یخ و آتش» گرفته شده بود و با نگاهی به گذشته، نشانه‌هایی از آن از همان ابتدا در سریال وجود داشت.

چرا برن به‌جای جان اسنو پادشاه شد؟

در روند داستانی سریال، دلایلی برای جلوگیری از پادشاه شدن جان اسنو وجود داشت. مهم‌ترین آن‌ها این بود که او ملکه‌ای را که به او وفادار بود، کشت و این مسئله به‌شدت شانس او را برای پادشاهی کاهش داد. اما حتی پیش از این اتفاق، مسیر داستان او به شکلی پیش می‌رفت که به‌نظر نمی‌رسید او در نهایت بر تخت بنشیند.
یکی از دلایل این موضوع این است که اگر جان پادشاه می‌شد، بیش از حد شبیه آراگورن در ارباب حلقه‌ها می‌شد؛ یک وارث پنهان که پس از پیروزی در نبردی بزرگ بر تخت می‌نشیند. همچنین، جان پیش‌تر به‌اجبار پادشاه شمال شده بود. بنابراین تکرار این روند از لحاظ روایی و معنایی، ارزش چندانی نداشت.
پادشاه شدن برن و نحوه‌ی پردازش شخصیت او در سریال مشکلاتی داشت، اما می‌شود گفت پایان جان اسنو مناسب‌تر بود. زیرا او کنترل وستروس را بر عهده نگرفت. این یک وارونگی از یک کلیشه‌ی رایج در داستان‌های فانتزی است. اما نه صرفاً برای غافلگیر کردن مخاطبان، بلکه به شکلی معنادارتر.

سرنوشت او تلخ و شیرین است: بازگشت به جایی که همیشه احساس می‌کرد به آن تعلق دارد، اما درحالی‌که باری سنگین از گناه و زخم‌های جسمی و روحی را با خود حمل می‌کند. اگر بخواهیم مقایسه با ارباب حلقه‌ها را ادامه دهیم، جان اسنو در واقع مانند فرودو بود که پس از تحمل رنج فراوان، سرانجام فرصتی برای یافتن آرامش به دست آورد.
برخی معتقدند که عدم تمایل جان به پادشاهی، دلیل خوبی برای این است که او یک پادشاه شایسته بود، چراکه معمولاً کسانی که به‌دنبال قدرت هستند، لیاقت آن را ندارند. با این حال، انتخاب دوباره‌ی او برای حکومت، به‌جای این‌که تغییری در چرخه‌ی قدرت ایجاد کند، صرفاً ادامه‌ای بر تاریخ ۳۰۰ ساله‌ی پادشاهی تارگرین‌ها می‌شد.
از سوی دیگر، برن در برخی جنبه‌ها شبیه جان است، اما وجه تمایز او این است که با میل خود به قدرت نرسید، بلکه آن را به‌عنوان یک وظیفه پذیرفت. علاوه بر این، به‌عنوان کلاغ سه‌چشم، دانش بی‌نظیری دارد که می‌تواند او را به حاکمی بهتر تبدیل کند. اگر دانش قدرت است، پس برن بی‌رقیب است.

#مقاله #بازی_تاج_و_تخت

#GOT
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

شاهزاده دیمون تارگرین، شنل‌طلایی‌هایش را در یک لشکرکشی خشن برای نابود کردن جرم و جنایت در فلی‌باتم رهبری کرد. پس از آن، او همیشه در مِی‌خانه‌ها رایگان می‌نوشید، در عشرت‌کده‌ها فاحشه‌ها را رایگان امتحان می‌کرد و همیشه در قمارخانه‌ها برنده می‌شد. این‌ها باعث شد «شاهزاده‌ی شهر» بین اهالی کینگزلندینگ، «لرد فلی‌باتم» لقب بگیرد.

برای آشنایی بیشتر با دیمون تارگرین می‌توانید به کانال ویکی وستروس مراجعه کنید.

#دیمون_تارگرین
#Daemon_Targaryen

#Wiki

@Westerosir

@Wikiwesterosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

جُرج آر.آر. مارتین درباره‌ی «بادهای زمستان»: کاش زودتر تمام می‌شد!

مارتین به‌روزرسانی جدیدی درباره‌ی کتاب بعدی خود، «بادهای زمستان» ارائه داده است. اما به نظر نمی‌رسد که این کتاب به این زودی‌ها منتشر شود.

او در مصاحبه‌ای با Collider گفت:

باید کتاب‌ها را تمام کنم. این تنها چیزی است که کاملاً در کنترل من است. هیچ محدودیت بودجه‌ای وجود ندارد. هیچ مدیر استودیویی نیست که بخواهم او را راضی کنم؛ و هیچ نویسنده‌ی دیگری با دیدگاه متفاوت در کار نیست. کتاب‌ها همان خواهند شد که من می‌خواهم. فکر می‌کنم کتابی که در حال نوشتن آن هستم خوب پیش می‌رود، اما کاش زودتر تمام می‌شد.


آخرین جلد این مجموعه، «رقصی با اژدهایان»، در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و انتظار می‌رفت که «بادهای زمستان» در سال ۲۰۱۶ عرضه شود. اما حالا، هشت سال بعد، هنوز خبری از آن نیست. این کتاب‌ها منبع اقتباس سریال «بازی تاج‌ و تخت» بودند که در سال ۲۰۱۹ به پایان رسید.

مارتین در سال‌های اخیر رابطه‌ی پر فراز و نشیبی با اقتباس‌های تلویزیونی آثارش داشته است. او سال گذشته در یک پست وبلاگی که بعدها حذف شد، به‌شدت از «تغییرات سمی» در «خاندان اژدها»، اقتباسی از کتاب «آتش و خون»، انتقاد کرد.

اقتباس بعدی از آثار او، سریالی جدید به نام «شوالیه‌ای از هفت پادشاهی» است که بر اساس داستان‌های «دانک و اگ» ساخته می‌شود. این سریال که حدود یک قرن پیش از وقایع «بازی تاج‌ و تخت» جریان دارد، ماجراهای سر دانکن بلندقد و شاگرد جوانش، اگ، را دنبال می‌کند. مارتین در وبلاگ خود درباره‌ی این پروژه گفته است:
این اقتباس، تا حد معقولی که یک انسان منطقی می‌تواند انتظار داشته باشد، [به منبع اقتباس] وفادار است (و خودتان می‌دانید که من در این زمینه چقدر منطقی هستم!).


سریال «شوالیه‌ای از هفت پادشاهی» قرار است اواخر سال ۲۰۲۵ از HBO و Max پخش شود.

#مارتین #بادهای_زمستان
#اخبار #شوالیه‌ای_از_هفت_پادشاهی

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

حضور دیرون تارگرین در قسمت چهارم فصل سوم سریال خاندان اژدها

استیو توسانت عکسی از فیلمنامه ی قسمت چهارم فصل سوم خاندان اژدها در جلسه ی فیلمنامه خوانی فصل سوم منتشر کرد که با توجه به این عکس شخصیت های زیر در این قسمت حضور دارند.

● پرنس دیمون تارگرین
●ملکه رینیرا تارگرین
●ملکه الیسنت هایتاور
●لرد کورلیس ولاریون
●میساریا
●پادشاه اگان دوم
●بانو رینا تارگرین
●ملکه هلینا تارگرین
●استاد اعظم اوروایل
●سر گواین هایتاور
●لرد اورموند هایتاور
●آلیس ریورز
●پرنس دیرون تارگرین
●آلین واترز
●سر هیو همر
●سر اولف وایت
●کت
●سر جان راکستون
●بانو جین ارن
●سر لوتور لارجنت
●سر آدریان ردفورت
●سر تورهن مندرلی
●جانوس
●لرد گلندون فوتلی
●بانو شاریس فوتلی
●کلی
●موجا
●تام

از نکات جالب این عکس این است که نام ملکه الیسنت هایتاور «ملکه الیسنت» نوشته شده و نام خاندان او ذکر نشده است.


#اخبار
#خاندان_اژدها
#بازیگران


#HOTD


@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

حضور افتخاری مارتین در یک سریال

جورج آر آر مارتین و رابرت رد فورد در اولین پخش فصل سوم سریال DarkWinds حضور غافلگیر کننده ای داشتند.

در این صحنه،آن ها به پایان رساندن  کتاب بادهای زمستانی کنایه می زنند و ردفورد به مارتین می گوید: «جورج، تمام دنیا در انتظارن، حرکتی انجام بده».


#اخبار #کتاب #مارتین
#بادهای_زمستان
#winds_of_winter


@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

از همان ابتدا که نخستین انسان‌ها تاج پادشاهی را به وستروس آوردند، خون و خونریزی برای تصاحب آن وجود داشت.
از اولین فرمانروای این سرزمین که توسط جنگی که خود شروع کرده بود مُرد و در شمال دفن شد، تا میگور بی‌رحم که روی تخت پدر خود، ایگان فاتح، کشته شد، تا جوان مرگی دیرون اول، جنگ فرزندان ویسریس، نابودی اژدهایان، شورش دیمن بلک فایر و نوادگان او... هزاران پادشاه از هر خاندانی به قدرت رسیدند و از بین رفتند.
با چنین تاریخ درخشانی، مردم چطور همچنان از واقعه‌ی شاهکشی حیرت می‌کنند؟

ویدئوی مربوطه در کانال وستروس مدیا ارسال شده است.


#وستروس_مدیا
#تاریخچه_وستروس

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

سر رانت کانینگتون یک شوالیه‌ی ساکن شده بود. مطمئنا دوشیزه‌ی تارث از هر نظر وصله‌ی د‌ل‌چسبی برای او بود. جیمی پرسید: «چرا ازدواج نکردید؟»
رانت کانینگنون: «چون من به تارث رفتم و دیدمش. شش سال ازش بزرگتر بودم، اما دختره می‌تونست صاف تو چشمام نگاه کنه، یه ماده خوک تو لباس ابریشمی بود، گرچه سینه‌های بیشتر خوک‌ها بزرگتره. وقتی سعی کرد حرف بزنه، تقریبا خودش رو با زبونش خفه کرد. بهش یه رُز دادم و گفتم این تمام چیزیه که از من نصیبش میشه.»  کانینگتون به گودال نگاهی انداخت. «خرس از اون غول بی‌شاخ و دم کمتر مو داشت، من..»
دست طلایی جیمی چنان محکم به دهانش کوبیده شد که شوالیه را تلو تلو خوران از پله‌ها پایین فرستاد. فانوسش افتاد و شکست و روغن سوزان روی زمین پخش شد.
جیمی: « داری درمورد یک بانوی اصیل‌زاده حرف می‌زنی سر. به اسم صداش کن؛ صداش کن بریین.» کانینگتون چهار دست و پا از شعله‌های در حال گسترش فاصله گرفت.
رانت کانینگتون: « بریین. اگر سرورم می‌پسندن.»
لخته‌ای خون را، روی پاهای جیمی تف کرد.
«بریین زیبا رو»


کتاب چهارم، ضیافتی برای کلاغ‌ها

#نقل_قول
#کتاب

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

حضور بازیگران سریال خاندان اژدها در پنل FYC Television Academy.

برای دیدن عکس های بیشتر به کانال وستروس مدیا بپیوندید

لینک

Читать полностью…

Westeros #GOT

استادان سیتادل، شورش منجر به سرنگونی تارگرین‌ها را شورش رابرت (Robert's Rebellion) می‌نامند. شورشی که در نتیجه‌ی ربوده شدن لیانا استارک توسط ریگار تارگرین شروع شد. بزرگ‌ترین متحد تارگرین‌ها در این شورش، خاندان مارتل بودند. اما پس از آن‌که دشمن پیش‌روی کرد شاه اریس، همسر و فرزندانش را از بارانداز پادشاه دور کرد. درحالی که الیا و فرزندانش (همسر و فرزندان ریگار) را در پایتخت نگه داشت. شاه اریس گمان کرد که دورنی‌ها به او خیانت کردند و درهای پایتخت را برای لنیسترها گشود. در حالی که نمی‌دانست خیانت‌کار حقیقی همان لنیسترها هستند.
این بار شورش رابرت را از زبان اوبرین مارتل بشنوید. شاهزاده‌ی دورنی که رابرت باراتیون را مقصر مرگ خواهرش می‌دانست و آتش انتقامش از لنیسترها هرگز خاموش نشد.

ویدئوی مربوطه در کانال وستروس مدیا ارسال شده است.


#وستروس_مدیا
#تاریخچه_وستروس

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

سرنوشت شوم والریا را از زبان جورج آر.آر. مارتین بشنوید؛
روزگاری، این سرزمین نماد شکوه و جلال حیرت‌انگیز وستروس بود... تا این‌که میلیون‌ها والریایی به همراه صد‌ها اژدها کشته شدند...

برای مشاهده‌ی ویدئوی مربوطه به وستروس مدیا مراجعه کنید.


#مارتین
#تاریخچه_وستروس
#والریا
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

همان‌طور که پیش‌تر اشاره کرده بودیم فیلمبرداری فصل سوم سریال خاندان اژدها از این ماه، یعنی ماه سوم میلادی، آغاز می‌شود.

این فصل دارای هشت قسمت است که فیلمبرداری هر هشت قسمت در ماه اکتبر به پایان می‌رسد.


#اخبار
#خاندان_اژدها
#HOTD

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

واکنش اگان دوم وقتی الیسنت و اتو می‌رن سراغش که به زور شاهش کنن!

#خاندان_اژدها
#فان
#سریال
#Fun
#HOTD
@westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

افکار آریانه مارتل:

پرنس اوبرین دخترانش را مسلح کرده بود، تا که هیچ‌وقت بی‌دفاع نباشند. اما آریانه مارتل سلاحی جز حیله‌گری‌اش نداشت.

کتاب چهارم؛ ضیافتی برای کلاغ‌ها

#نقل_قول
#کتاب

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

اقتباسی سینمایی از بازی «الدن رینگ» در راه است؟


جُرج آر.آر. مارتین می‌گوید صحبت‌هایی درباره‌ی ساخت فیلمی از بازی «الدن رینگ» شده، اما احتمالاً خودش درگیر آن نخواهد بود؛ چون، خب، باید کتاب «بادهای زمستان» را تمام کند!

جُرج آر.آر. مارتین، که به‌خاطر مجموعه‌ی «نغمه‌ای از یخ و آتش» شناخته می‌شود، برای یکی از صحنه‌های کتاب‌هایش از شام سیاه در سال ۱۴۴۰ الهام گرفت؛ رویدادی در تاریخ اسکاتلند که در آن دو نجیب‌زاده که فکر می‌کردند در امان هستند، ناگهان دستگیر و بدون محاکمه اعدام شدند. به‌طرز جالبی، این اتفاق تقریباً هم‌زمان با اعلام نگارش «بادهای زمستان» توسط مارتین رخ داد. کتابی که مدت‌هاست طرفدارانش بی‌صبرانه منتظرش هستند (خب، شاید نه از سال ۱۴۴۰، ولی از ۲۰۱۱ که تقریباً همان‌قدر دور است!).

البته که مارتین در این سال‌ها مشغول کارهای مختلفی بوده، از جمله همکاری با هیدتاکا میازاکی از شرکت فرام‌سافتور برای خلق دنیای «الدن رینگ». حالا، در گفت‌وگویی با IGN، مارتین فاش کرده که احتمالاً این دنیا راهی پرده‌ی نقره‌ای شود:

خب، نمی‌توانم زیاد درباره‌اش صحبت کنم، ولی صحبت‌هایی درباره‌ی ساخت فیلمی بر اساس Elden Ring مطرح شده.


او اضافه کرد که باید ببینیم این پروژه به کجا می‌رسد و نقش او در آن چه خواهد بود، اما خودش اذعان دارد که یک مانع بزرگ بر سر راه مشارکت جدی‌اش در این پروژه وجود دارد: او واقعاً باید «بادهای زمستان» را تمام کند!

چند سال از برنامه‌ام عقب هستم. و این باعث می‌شود نتوانم درگیر کارهای زیادی شوم.


«چند سال» شاید یک جور دست کم گرفتن قضیه باشد. یک زمانی مارتین امیدوار بود کتاب را قبل از پخش فصل ششم بازی تاج و تخت در سال ۲۰۱۶ تمام کند. که خب، نشد. البته مسخره نمی‌کنیم، درک می‌کنیم. دنیای «نغمه‌ای از یخ و آتش» به‌طرز غیرقابل باوری پیچیده است و با هر کتاب بزرگ‌تر هم می‌شود. وظیفه‌ی جمع‌بندی این حجم عظیم از خطوط داستانی واقعاً کار آسانی نیست. و طرفدارانی که سال‌ها بابت تأخیرهایش از او انتقاد کرده‌اند، بدون شک فشار بیشتری روی مارتین گذاشته‌اند. برخی از طرفداران حتی پا را فراتر گذاشته و با الفاظ تند و تهدیدآمیز از او انتقاد کرده‌اند که نشان‌دهنده‌ی بخش زشت‌تر این فندوم است.

با این حال، باید بپرسیم که واقعاً چقدر کار روی «بادهای زمستان» باعث شده تا او نتواند روی پروژه‌های دیگر کار کند؟ چون از ۲۰۱۱ که آخرین کتاب اصلی «نغمه‌ای از یخ و آتش» منتشر شد، او چندین کتاب دیگر نوشته، به ساخت بازی «الدن رینگ» کمک کرده و همچنان به‌عنوان ویراستار مجموعه‌ی Wild Cards فعالیت دارد. شاید خودش هم از این وقفه‌ی طولانی خسته شده و واقعاً تمام تلاشش را برای به پایان رساندن کتاب می‌کند، البته وقتی که مشغول جنگیدن با HBO در وبلاگش نیست!

اما خب، یک فیلم از «الدن رینگ»؟ ایده‌ی جالبی است. تصور کنید مارتین آزاد بود روی آن کار کند، چون بالاخره موفق شده بود سنگ سیزیفش را بالای کوه برساند! هیدتاکا میازاکی هم در گذشته نشان داده که به این ایده علاقه دارد و به Guardian گفته بود که استودیو فرام‌سافتور برای ساخت چنین فیلمی به یک «شریک بسیار قوی» نیاز دارد. شاید باید یک نشان سامِن روی زمین بگذارد!

#مارتین #الدن_رینگ

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

راب را به آن شکل که آخرین بار دیده بود به خاطر آورد: ایستاده در حیاط و ذوب شدن برف در موهای خرمایی‌اش. جان در خفا به پیش او می‌رفت، با قیافه‌ی مبدل. سعی کرد قیافه‌ی راب را موقعی که هویتش را فاش می‌ساخت تصور کند. برادرش سر تکان خواهد داد و لبخند خواهد زد و خواهد گفت... خواهد گفت...

در ذهنش آن لبخند را نمی‌دید. هر چقدر سعی می‌کرد، نمی‌توانست آن لبخند را تصور کند. دید که به آن ترک خدمت کرده‌ای فکر می‌کند که پدر روز پیدا کردن دایرولف‌ها گردن زده بود. لرد ادارد به او گفته بود: «تو سوگند خوردی، جلوی برادرهات، در پیشگاه خدایان قدیم و جدید قسم خوردی.» دسموند و تام چاق مرد را به روی کنده کشیده بودند. چشم‌های برن به گشادی نعلبکی بود و جان یاد‌آوری کرده بود که مواظب اختیار اسبش باشد. قیافه‌ی پدر را وقتی تیون گریجوی آیس را در دستش گذاشت به خاطر می‌آورد، پاشیدن خون روی برف، غلتیدن کله به سمت تیون و لگدی که به او زد.

نمی‌دانست که اگر آن ترک خدمتی به‌جای آن غریبه‌ی ژنده‌پوش، برادر لرد ادارد بود، او چه‌کار می‌کرد. تفاوتی می‌کرد؟ باید، حتماً، مطمئناً... و راب به او قطعاً خوش‌آمد خواهد گفت‌، وگرنه...

طاقت فکر کردن در این باره را نداشت. افسار را که گرفته بود، درد در عمق انگشتانش آزارش می‌داد. با پاشنه به اسب زد و چهار نعل در جاده‌ی شاهی تاخت، انگار می‌خواست از شک‌هایش سبقت بگیرد. جان از مرگ نمی‌ترسید، اما چنان مرگی را نمی‌خواست، دست و پا بسته و اسیر و اعدام مثل یک یاغی. اگر باید می‌مرد، بهتر بود شمشیر در دست و موقع جنگیدن با قاتلین پدرش باشد.

او استارک واقعی نبود، هیچ‌وقت نبوده... اما می‌توانست مثل یکی از آن‌ها بمیرد. بگذار که بگویند که ادارد استارک چهار پسر داشته، نه سه تا.

کتاب اول؛ بازی تاج و تخت

#نقل_قول
#کتاب

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

بازنشری جدید از دنیای نغمه

به مناسبت بیستمین سالگرد انتشار کتاب «ضیافتی برای کلاغ‌ها» قرار است پاییز سال ۲۰۲۵ میلادی نسخه‌ی مصوری از این کتاب منتشر شود.

این نسخه‌ی ویژه دارای ۲۴ تصویر رنگی جدید است که جافری آر مک‌دونالد آن‌ها را ترسیم کرده است.

#اخبار
#کتاب

@Westerosir

Читать полностью…
Subscribe to a channel