اولین وبسایت تخصصی دنیای نغمهی یخ و آتش: westeros.ir آدرس فیس بوک ما: facebook.com/Game.Of.Thrones.Persian.FanPage آدرس پیج اینستاگرام ما: instagram.com/westeros.ir آدرس توئیتر ما: twitter.com/Westerosir ادمین : @sis311
عمهاش آهی کشید: «الان کی ازمون محافظت میکنه؟»
جیمی گونههایش را بوسید. «اون یه پسر باقی گذاشته.»
جنا لنیستر: «آره درسته. در حقیقت، این چیزیه که بیشتر از همه ازش وحشت دارم.»
حرف عجیبی بود. «چرا باید وحشت کنی؟»
در حالی که گوش او را میکشید، گفت: «جیمی عزیزم، من تو رو از وقتی یه نوزاد بودی و پستان جوانا رو میمکیدی میشناسم. مثل گریون لبخند میزدی و مثل تایگ میجنگی و کمی از کوان هم تو وجودت هست، وگرنه اون ردا رو نمیپوشیدی ... اما تیریون پسر تایوین بود، نه تو. یکبار همین رو تو روی پدرت گفتم، و برای نیمسال باهام حرف نزد. مردا تا این حد ابلهن، حتی اونایی که هر هزار سال یکبار به این دنیا میان.»
کتاب چهارم ضیافتی برای کلاغها
#نقل_قول
#کتاب
@Westerosir
چرا به پیتر بیلیش «لیتلفینگر» میگویند؟
پیتر بیلیش از یکی از خانوادههای اشرافی کمقدرت در بازی تاج و تخت میآید. خانوادهاش مقدار کمی زمین در شبهجزایر صخرهای در ساحل شمالشرقی درهی ارین دارند که به «پنج انگشت» معروف بوده است.
لرد هاستر تالی پذیرفت که پیتر جوان را در ریورران بزرگ کند. بیلیش در کنار کتلین و خواهر و برادرش، ادمیور و لایسا بزرگ شد. او قد کوتاه و اندام لاغری داشت.
ادمیور تالی او را «لیتلفینگر» صدا میکرد، چون که هم جثه کوچکی داشت و هم از منطقهی «انگشتها» میآمد. این لقب تحقیرآمیز نقش مهمی در شکلگیری شخصیت کینهتوز و انتقامجوی بیلیش در بزرگسالی ایفا کرد.
بیلیش از کودکی عاشق کتلین بود، و این عشقِ یکطرفه، مسیر انتقامجویانهی او را به سوی قدرت در بازی تاج و تخت شکل داد. وقتی لرد تالی ازدواج کتلین و برندون استارک را ترتیب داد، بیلیش برندون را به یک دوئل فراخواند. هرچند که برایش هیچ شانس پیروزیای نبود، چون فقط پانزده سال داشت. در حالی که برندون بیست ساله و یک جنگجوی ورزیده بود.
همانطور که انتظار میرفت، برندون به راحتی در نبرد پیروز شد. این شکست درسی مهم به بیلیش داد: اینکه او باید به ذهنش تکیه کند، نه به توانایی فیزیکیاش.
مارتین دنیای داستانی خود را با شخصیتهایی پر کرده که به جای قدرت بدنی، بر هوش و زیرکی خود تکیه دارند، و این امر به خلق شخصیتهای پیچیدهای منجر شده که با استراتژیهای غیرمتعارف برای تصاحب تخت آهنین مبارزه میکنند.
#کتاب
#فکت
#Fact
#بازی_تاج_و_تخت
#GOT
@Westerosir
حاضران و غایبان لیست منتشرشده
یک غیبت قابل توجه در این فهرست، جیسریس ولاریون است. میدانیم که فصل سوم با نبرد گالت آغاز میشود و خوانندگان کتاب میدانند که شاهزادهی جوان از این نبرد جان به در نخواهد برد. انتظار میرود این همان رویداد شوکهکنندهای باشد که معمولاً آغازگر فصل جدید است.
یک غایب دیگر در لیست، شاهزاده ایموند تارگرین است. اما این غیبت احتمالاً معنای خاصی ندارد و او صرفاً در این قسمت حضور ندارد. از سوی دیگر، حضور هلینا تارگرین نشان میدهد که او در قسمت چهارم از فصل سوم، همچنان زنده است.
چند نفر از مردم عادی کینگزلندینگ نیز در این قسمت حضور دارند. از جمله کت، همسر هیو و دوستان همپیالهی اولف، کلی و موجا. این شخصیتها به ترتیب توسط الورا تورچیا، جیمز دوهرتی و سامسون کایو بازی میشوند.
چندین شخصیت جدید نیز در این قسمت معرفی شدهاند. مهمترین آنها شاهزاده دیرون تارگرین است. اورموند هایتاور، با بازی جیمز نورتون نیز در این قسمت حضور دارد. نامهای جدید دیگر جان راکستون، لوثر لارجنت، ادریان ردفورت، تورهن مندرلی، گلندون و شاریس فوتلی و شخصی به نام تام هستند.
در مورد بازیگران جدید، چند بازیگر احتمالی دیگر نیز در عکسهای مربوط به جلسه خوانش فیلمنامه یا از طریق منابع دیگر شناسایی شدهاند. در ادامه نام این بازیگران و پروژههای قبلی آنها آورده شده است، همچنین تصویر زیر، این بازیگران را نشان میدهد.
دین فاگان (خفگی، ورا)
چارلی گوردون (ماتیلدا : موزیکال)
دیزی کاکار (تالاماسکا)
سم سوان (یک روز)
لوکاس اورلیو (ویچر، بریجرتون)
در حال حاضر، شایعاتی وجود دارد که چارلی گوردون ممکن است نقش شاهزاده دیرون را بازی کند، اما باید منتظر بمانیم و ببینیم.
#خاندان_اژدها
#اخبار
#HOTD
@Westerosir
فرق جیمی لنیستر در سریال و کتابها؛
آیا میدونستید دیوید و دن همه تلاششون رو کردن تا ما از جیمی متنفر بشیم؟😂
#جیمی_لنیستر
#سرسی_لنیستر
@Westerosir
اینیس اولین پسر پادشاه اگان فاتح بود. او در سال هفتم ب.ف از همسر جوانتر اگان، رینیس بهدنیا آمد که به هنگام تولد، نحیف و رنگپریده بود. مدام گریه میکرد و آنطور که گفته میشد، دست و پایش دراز و باریک و چشمانش کوچک و اشکآلود بودند، طوری که استادان پادشاه نگران زنده ماندن او شدند.
او پستانهای دایهاش را از دهان بیرون میکرد و تنها پستانهای مادرش را میمکید. شایعات حاکی از آن است که وقتی از شیر مادر گرفته شد، تا دو هفته جیغ میکشید. آنقدر با پادشاه اگان تفاوت داشت که برخی حتی شجاعت پیدا کردند تا ادعا کنند پادشاه پدر واقعی او نیست و اینیس حرامزادهی یکی از معشوقان خوش چهرهی ملکه رینیس بوده است؛ پسر یک خواننده یا هنرپیشهی صامت. همچنین شاهزاده بسیار کند رشد میکرد.
پس از اینکه اژدهای کوچکی به نام کوئیک سیلور را که همان سال در دراگون استون از تخم بیرون آمده بود، به او دادند، تازه شروع به برومند شدن کرد.
کتاب آتش و خون
#نقل_قول
#کتاب
@Westerosir
ند استارک چطور اسم فرزندانش رو انتخاب میکرد؟
اون معمولا اسم اونهارو بر اساس اسم مردانی که تحسینشون میکرد انتخاب میکرد.
#جان_اسنو
#جان_ارن
#ند_استارک
@Westerosir
سر جیمی لنیستر: امشب وقتی کمپ بزنیم به تو تجاوز میشه، بارها و بارها. هیچکدوم از این مردان تابهحال با یک زن اشرافزاده نبودن! کار عاقلانه اینه که مقاومت نکنی.
لیدی برین از تارث: واقعن؟!
سر جیمی: دندونات رو میریزن بیرون.
لیدی برین: فکر میکنی به دندونام اهمیت میدم؟
سرجیمی: نه فکر نکنم به دندونهات اهمیت بدی. اگه باهاشون بجنگی میکشنت؛ متوجهی؟! من براشون زندانی بااهمیتی هستم، نه تو! بذار کاری که میخوان رو انجام بدن، چه اهمیتی داره؟
لیدی برین: چه اهمیتی داره؟!
سرجیمی: چشمات رو ببند و تظاهر کن که رنلیان!
لیدی برین: اگه تو زن بودی مقاومت نمیکردی؟ اجازه میدادی کاری که میخوان رو انجام بدن؟
سرجیمی: اگه من زن بودم کاری میکردم که من رو بکشن ولی خدایان رو شکر که زن نیستم.
هشتم مارس، روز جهانی زن رو به همهی زنهای آگاه و فهمیدهی این سرزمین تبریک میگیم. به امید روزهای روشن.
#سریال
#نقل_قول
#Got
#internationalwomensday
#happywomensday
@Westerosir
انتهای اسکله ایستاد، رنگپریده و با پوست مورمور شده و لرزان در مه. نیدل انگار در دستانش زمزمه میکرد؛ میگفت: با نوک تیزش ضربه بزن و به سانسا نگو. نشان میکن روی تیغه بود. فقط یه شمشیره. اگر به شمشیر نیاز داشت، صد تا زیر معبد وجود داشت.
نیدل کوچکتر از آن بود که شمشیری درست و حسابی باشد، به زحمت چیزی بیشتر از یک اسباببازی بود. زمانی که جان گفت تا این را برایش بسازند، دختر کوچولوی احمقی بود. اینبار بلند گفت: «فقط یه شمشیره.»...
...ولی نیدل فقط این نبود. نیدل راب و برن و ریکان بود، مادرش و پدرش، حتی سانسا. نیدل دیوارهای خاکستری وینترفل بود و قهقههی مردمانش. نیدل برفهای تابستانی بود، داستانهای ننهی پیر، درخت قلب با برگهای قرمز و صورت ترسناکش، بوی گرمِ خاکیِ گلخانهها، صدای تقتق باد شمال که بر پشتی پنجرههای اتاقش میکوبید. نیدل لبخند جان اسنو بود. به یاد آورد، عادت داشت موهام رو بههم بریزه و صدام کنه «خواهر کوچولو» و ناگاه در دیدگانش اشک بود.
وقتی افراد کوه اسیرش کردند، پالیور شمشیر را دزدید؛ اما وقتی او و تازی به مسافرخانه تقاطع قدم گذاشتند، نیدل آنجا بود. خدایان میخواستن که اون رو داشته باشم. نه هفت، نه خدای بسیار چهره، بلکه خدایان قدیم شمال. فکر کرد، خدای بسیار چهره میتونه بقیه رو داشته باشه ولی نمیتونه این رو بگیره.
لختِ مادرزاد و با نیدل در چنگ، پلهها را یک به یک بالا آمد. نیمهی راه، یکی از سنگها زیر پایش لغزید. آریا زانو زد و با ناخن دورش را خالی کرد. سنگ ابتدا حرکتی نمیکرد، اما او سماجت ورزید و ساروج ریخته را با ناخنهایش بیرون کشید. سنگ دست آخر تکان خورد. آریا صدایی از خود درآورد و هر دو دستش را داخل کرد و کشید. شکافی جلوی رویش باز شد.
به نیدل گفت: «اینجا امن میمونی. جز من هیچکس نمیدونه تو کجایی.» شمشیر و غلافش را پشت پله قرار داد. سپس سنگ را به سر جایش هل داد، طوری که مانند بقیهی سنگها به نظر میرسید. موقع بالا رفتن از پلهها آنها را شمرد تا بداند بعداً شمشیر را کجا پیدا کند. شاید روزی نیازش میشد. پیش خود زمزمه کرد: «یه روزی.»
کتاب چهارم؛ ضیافتی برای کلاغها
#نقل_قول
#کتاب
@Westerosir
ماشروم:
آیا هرگز مردی به اندازهی کجپا نیرنگباز بوده است؟ آه، او دلقک فوقالعادهای میشد. کلمات مثل عسل از کندو از لبانش میچکیدند و هرگز زهر چنین شیرین به نظر نرسیده بود.
جزئیات هیجانانگیز فصل سوم «خاندان اژدها» از زبان رایان کُندال
طبق گفتههای کُندال، این مورد در کتابهای جرج آر.آر. مارتین وجود دارد، ولی در سریال «بازی تاج و تخت» به آن پرداخته نشده بود. کُندال در گفتوگویی با ComicBook گفت:
ما باید چند چیز خاص بسازیم و یکی از آنها جزئیات خاصی است که در کتابها زیاد دربارهاش شنیدهایم، ولی بهطور مشخص روی نمایشگرها ندیدیمش. این جزئیات کوچک است و چیز بزرگی نیست، ولی من فکر کردم که خیلی جالب است. این از آن دسته چیزهایی است که باید همهی آن قسمتهای کوچکی که در کتابها هستند را بخوانید و سعی کنید آن را کنار هم بچینید، تمام اطلاعاتی که دارید را به کار بگیرید و سپس نقاط را متصل کنید و پاسخ را بیابید. خیلی هیجانزده هستم که این ایده به واقعیت تبدیل شود، خیلی سرگرمکننده است.
سر جوراه مورمونت خطاب به دنریس تارگرین:
تو دنیایی که من دیدم هیچکس با مهربونی ثروتمند نشده.
پادشاه حقیقی کتاب، قربانی تحقیر سریال
آیا برن استارک سزاوار تاج و تخت بود یا صرفاً گزینهای ناگزیر برای تاجگذاری بوده است؟
«قویترین درختان ریشه در مکانهای تاریک زمین دارند. تاریکی ردای تو خواهد بود، سپر تو، شیر مادرت خواهد بود. تاریکی به تو قدرت میبخشد.»
کتاب پنجم؛ رقصی با اژدهایان، بریندن ریورز خطاب به برن استارک
در همین حین از داستان، آریا در براووس در خدمت خدای بسیار چهره بهسر میبرد. او در یک فاحشهخانه با زنی آشنا میشود که به نام همسر ملوان شناخته میشود. این زن در براووس فاحشهای بهشدت معروف و البته خاص است.
همسر ملوان پیش از آنکه مشتری یا مردی را قبول کند در مراسمی عجیب و اروتیک با او ازدواج میکند!! به نظر میرسد این زن در گذشته همسر دریانوردی بوده که به دریا رفته و دیگر بازنگشته، اما در حال حاضر زن به یاد همسر مفقودش این عروسیها را برگزار میکند و هر ماه در زمان خاصی چند روزی به جزیره خدایان میرود و به درگاه تمام خدایان مختلف دعا میکند، شاید یکی از آنها عشقش یعنی مرد دریانورد را به او بازگرداند.
نکتهی جالب ماجرا این است که زن، دختری دارد که با او زندگی میکند. لانا، یعنی دختر همسر ملوان، دختری است با نامی لنیستری که سن او به اندازهای است که میتواند دختر تیریون و تایشا باشد.
با توجه به ماجراهای تیریون در کتاب، اگر این زن تایشا باشد بسیار ممکن است خدایان دعاهایش را پاسخ دهند و تیریون را به نزدش بازگردانند.
#تاریخ
#کتاب
#فکت
#Fact
#Got
@Westerosir
اشارات هوشمندانهی قسمت اول «بازی تاج و تخت» به پادشاه شدن جان اسنو یا برن استارک
❍ بخش دوم
❍ قسمت اول بازی تاج و تخت چگونه پادشاه شدن جان یا برن را زمینهسازی کرد؟
درحالیکه در قسمت پایانی سریال انتخاب بین جان و برن بهوضوح مطرح نشد، اما این دو از همان اولین اپیزود سریال در موقعیتی قرار داشتند که میتوانستند در آینده بر تخت بنشینند.
در صحنهای که ند استارک در حال اعدام یک فراری از نگهبانان شب است، دوربین بهصورت قابلتوجهی برن و جان را نشان میدهد که این صحنه را تماشا میکنند، درحالیکه ند جملهی «پادشاه آندالها و نخستین انسانها» را به زبان میآورد.
ازآنجاکه جان در طول سریال به شخصیت اصلی تبدیل شد، بسیاری تصور میکردند که او در نهایت بر تخت خواهد نشست. اما اکنون، با نگاهی دوباره به این صحنه، میتوان آن را بهعنوان نشانهای دانست که یکی از این دو نفر در آینده به پادشاهی خواهد رسید.
جالب است که برن اولین شخصیت مهمی است که بعد از صحنهی ابتدایی وایتواکرها، در سریال دیده میشود. این موضوع با کتاب «نغمهای از یخ و آتش» نیز همخوانی دارد، زیرا در کتاب اول (بازی تاج و تخت)، پس از مقدمه، اولین شخصیت که داستان از دید او روایت میشود، برن است.
این مسئله شاید در آن زمان واضح نبود، اما اکنون که داستان کامل شده است، میتوان گفت که از همان ابتدا، نشانههایی از سرنوشت برن بهعنوان یک شخصیت کلیدی وجود داشته است.
❍ آیا جان اسنو همچنان پادشاه شد؟
برن پادشاه جدید وستروس شد، اما جان اسنو نیز در پایان سریال، به شکلی دیگر، به یک رهبر تبدیل شد. زمانی که جان به آن سوی دیوار بازمیگردد، مشخص است که او همراه تورموند، به رهبر مردم آزاد تبدیل خواهد شد.
مردم آزاد (وایلدلینگها) بهاندازهی هرکس دیگری در وستروس، از نسل نخستین انسانها هستند، بنابراین میتوان گفت که جان، از جهاتی، همچنان پادشاه نخستین انسانها محسوب میشود. همچنین، سانسا نیز بهعنوان ملکهی شمال، بخشی از این نقش را ایفا میکند.
در نهایت، پایان جان بهنظر مناسبتر و سازگارتر با داستان سریال است. اگر او پادشاه میشد، این پایانی بیشازحد منظم و ایدئال بود. برن میتوانست قبل از رسیدن به پادشاهی، توسعهی شخصیت بیشتری داشته باشد؛ اما درنهایت، انتخاب او بهعنوان حاکم نهایی بازی تاج و تخت، راهی برای شکستن چرخهی بیپایان خشونت و جنگ قدرت در وستروس بود. برن شکسته کسی بود که این چرخه را شکست.
#مقاله #بازی_تاج_و_تخت
#GOT
@Westerosir
اشارات هوشمندانهی قسمت اول «بازی تاج و تخت» به پادشاه شدن جان اسنو یا برن استارک
❍ بخش اول
پس از سالها نظریهپردازی و بحث، پایان سریال بازی تاج و تخت یکی از غیرمنتظرهترین پیچشهای داستانی را رقم زد: برن استارک به پادشاه جدید وستروس تبدیل شد.
از ابتدا مشخص بود که پایان سریال، چه با تخت آهنین و چه بدون آن، با به قدرت رسیدن یک فرمانروای جدید همراه خواهد بود، اما کمتر کسی حدس میزد که این شخص برن باشد. جان اسنو و دنریس تارگرین گزینههای واضح به نظر میآمدند و حتی در پسزمینه، افرادی مانند سانسا استارک و تیریون لنیستر هم بهعنوان نامزدهای محتملتری مطرح بودند.
در نهایت، داستان برن آنقدر تأثیرگذار بود که او را به حاکم جدید هفت پادشاهی تبدیل کرد. این انتخاب همچنان یک تصمیم بحثبرانگیز است و یکی از دلایل اصلی نارضایتی از فصل هشتم بازی تاج و تخت محسوب میشود. با این حال، این تصمیم از سوی جُرج آر.آر. مارتین، نویسندهی «نغمهای از یخ و آتش» گرفته شده بود و با نگاهی به گذشته، نشانههایی از آن از همان ابتدا در سریال وجود داشت.
❍ چرا برن بهجای جان اسنو پادشاه شد؟
در روند داستانی سریال، دلایلی برای جلوگیری از پادشاه شدن جان اسنو وجود داشت. مهمترین آنها این بود که او ملکهای را که به او وفادار بود، کشت و این مسئله بهشدت شانس او را برای پادشاهی کاهش داد. اما حتی پیش از این اتفاق، مسیر داستان او به شکلی پیش میرفت که بهنظر نمیرسید او در نهایت بر تخت بنشیند.
یکی از دلایل این موضوع این است که اگر جان پادشاه میشد، بیش از حد شبیه آراگورن در ارباب حلقهها میشد؛ یک وارث پنهان که پس از پیروزی در نبردی بزرگ بر تخت مینشیند. همچنین، جان پیشتر بهاجبار پادشاه شمال شده بود. بنابراین تکرار این روند از لحاظ روایی و معنایی، ارزش چندانی نداشت.
پادشاه شدن برن و نحوهی پردازش شخصیت او در سریال مشکلاتی داشت، اما میشود گفت پایان جان اسنو مناسبتر بود. زیرا او کنترل وستروس را بر عهده نگرفت. این یک وارونگی از یک کلیشهی رایج در داستانهای فانتزی است. اما نه صرفاً برای غافلگیر کردن مخاطبان، بلکه به شکلی معنادارتر.
سرنوشت او تلخ و شیرین است: بازگشت به جایی که همیشه احساس میکرد به آن تعلق دارد، اما درحالیکه باری سنگین از گناه و زخمهای جسمی و روحی را با خود حمل میکند. اگر بخواهیم مقایسه با ارباب حلقهها را ادامه دهیم، جان اسنو در واقع مانند فرودو بود که پس از تحمل رنج فراوان، سرانجام فرصتی برای یافتن آرامش به دست آورد.
برخی معتقدند که عدم تمایل جان به پادشاهی، دلیل خوبی برای این است که او یک پادشاه شایسته بود، چراکه معمولاً کسانی که بهدنبال قدرت هستند، لیاقت آن را ندارند. با این حال، انتخاب دوبارهی او برای حکومت، بهجای اینکه تغییری در چرخهی قدرت ایجاد کند، صرفاً ادامهای بر تاریخ ۳۰۰ سالهی پادشاهی تارگرینها میشد.
از سوی دیگر، برن در برخی جنبهها شبیه جان است، اما وجه تمایز او این است که با میل خود به قدرت نرسید، بلکه آن را بهعنوان یک وظیفه پذیرفت. علاوه بر این، بهعنوان کلاغ سهچشم، دانش بینظیری دارد که میتواند او را به حاکمی بهتر تبدیل کند. اگر دانش قدرت است، پس برن بیرقیب است.
#مقاله #بازی_تاج_و_تخت
#GOT
@Westerosir
شاهزاده دیمون تارگرین، شنلطلاییهایش را در یک لشکرکشی خشن برای نابود کردن جرم و جنایت در فلیباتم رهبری کرد. پس از آن، او همیشه در مِیخانهها رایگان مینوشید، در عشرتکدهها فاحشهها را رایگان امتحان میکرد و همیشه در قمارخانهها برنده میشد. اینها باعث شد «شاهزادهی شهر» بین اهالی کینگزلندینگ، «لرد فلیباتم» لقب بگیرد.
برای آشنایی بیشتر با دیمون تارگرین میتوانید به کانال ویکی وستروس مراجعه کنید.
#دیمون_تارگرین
#Daemon_Targaryen
#Wiki
@Westerosir
@Wikiwesterosir
جُرج آر.آر. مارتین دربارهی «بادهای زمستان»: کاش زودتر تمام میشد!
مارتین بهروزرسانی جدیدی دربارهی کتاب بعدی خود، «بادهای زمستان» ارائه داده است. اما به نظر نمیرسد که این کتاب به این زودیها منتشر شود.
او در مصاحبهای با Collider گفت:
باید کتابها را تمام کنم. این تنها چیزی است که کاملاً در کنترل من است. هیچ محدودیت بودجهای وجود ندارد. هیچ مدیر استودیویی نیست که بخواهم او را راضی کنم؛ و هیچ نویسندهی دیگری با دیدگاه متفاوت در کار نیست. کتابها همان خواهند شد که من میخواهم. فکر میکنم کتابی که در حال نوشتن آن هستم خوب پیش میرود، اما کاش زودتر تمام میشد.
این اقتباس، تا حد معقولی که یک انسان منطقی میتواند انتظار داشته باشد، [به منبع اقتباس] وفادار است (و خودتان میدانید که من در این زمینه چقدر منطقی هستم!).
حضور دیرون تارگرین در قسمت چهارم فصل سوم سریال خاندان اژدها
استیو توسانت عکسی از فیلمنامه ی قسمت چهارم فصل سوم خاندان اژدها در جلسه ی فیلمنامه خوانی فصل سوم منتشر کرد که با توجه به این عکس شخصیت های زیر در این قسمت حضور دارند.
● پرنس دیمون تارگرین
●ملکه رینیرا تارگرین
●ملکه الیسنت هایتاور
●لرد کورلیس ولاریون
●میساریا
●پادشاه اگان دوم
●بانو رینا تارگرین
●ملکه هلینا تارگرین
●استاد اعظم اوروایل
●سر گواین هایتاور
●لرد اورموند هایتاور
●آلیس ریورز
●پرنس دیرون تارگرین
●آلین واترز
●سر هیو همر
●سر اولف وایت
●کت
●سر جان راکستون
●بانو جین ارن
●سر لوتور لارجنت
●سر آدریان ردفورت
●سر تورهن مندرلی
●جانوس
●لرد گلندون فوتلی
●بانو شاریس فوتلی
●کلی
●موجا
●تام
از نکات جالب این عکس این است که نام ملکه الیسنت هایتاور «ملکه الیسنت» نوشته شده و نام خاندان او ذکر نشده است.
#اخبار
#خاندان_اژدها
#بازیگران
#HOTD
@Westerosir
حضور افتخاری مارتین در یک سریال
جورج آر آر مارتین و رابرت رد فورد در اولین پخش فصل سوم سریال DarkWinds حضور غافلگیر کننده ای داشتند.
در این صحنه،آن ها به پایان رساندن کتاب بادهای زمستانی کنایه می زنند و ردفورد به مارتین می گوید: «جورج، تمام دنیا در انتظارن، حرکتی انجام بده».
#اخبار #کتاب #مارتین
#بادهای_زمستان
#winds_of_winter
@Westerosir
از همان ابتدا که نخستین انسانها تاج پادشاهی را به وستروس آوردند، خون و خونریزی برای تصاحب آن وجود داشت.
از اولین فرمانروای این سرزمین که توسط جنگی که خود شروع کرده بود مُرد و در شمال دفن شد، تا میگور بیرحم که روی تخت پدر خود، ایگان فاتح، کشته شد، تا جوان مرگی دیرون اول، جنگ فرزندان ویسریس، نابودی اژدهایان، شورش دیمن بلک فایر و نوادگان او... هزاران پادشاه از هر خاندانی به قدرت رسیدند و از بین رفتند.
با چنین تاریخ درخشانی، مردم چطور همچنان از واقعهی شاهکشی حیرت میکنند؟
ویدئوی مربوطه در کانال وستروس مدیا ارسال شده است.
سر رانت کانینگتون یک شوالیهی ساکن شده بود. مطمئنا دوشیزهی تارث از هر نظر وصلهی دلچسبی برای او بود. جیمی پرسید: «چرا ازدواج نکردید؟»
رانت کانینگنون: «چون من به تارث رفتم و دیدمش. شش سال ازش بزرگتر بودم، اما دختره میتونست صاف تو چشمام نگاه کنه، یه ماده خوک تو لباس ابریشمی بود، گرچه سینههای بیشتر خوکها بزرگتره. وقتی سعی کرد حرف بزنه، تقریبا خودش رو با زبونش خفه کرد. بهش یه رُز دادم و گفتم این تمام چیزیه که از من نصیبش میشه.» کانینگتون به گودال نگاهی انداخت. «خرس از اون غول بیشاخ و دم کمتر مو داشت، من..»
دست طلایی جیمی چنان محکم به دهانش کوبیده شد که شوالیه را تلو تلو خوران از پلهها پایین فرستاد. فانوسش افتاد و شکست و روغن سوزان روی زمین پخش شد.
جیمی: « داری درمورد یک بانوی اصیلزاده حرف میزنی سر. به اسم صداش کن؛ صداش کن بریین.» کانینگتون چهار دست و پا از شعلههای در حال گسترش فاصله گرفت.
رانت کانینگتون: « بریین. اگر سرورم میپسندن.»
لختهای خون را، روی پاهای جیمی تف کرد.
«بریین زیبا رو»
کتاب چهارم، ضیافتی برای کلاغها
#نقل_قول
#کتاب
@Westerosir
حضور بازیگران سریال خاندان اژدها در پنل FYC Television Academy.
برای دیدن عکس های بیشتر به کانال وستروس مدیا بپیوندید
لینک
استادان سیتادل، شورش منجر به سرنگونی تارگرینها را شورش رابرت (Robert's Rebellion) مینامند. شورشی که در نتیجهی ربوده شدن لیانا استارک توسط ریگار تارگرین شروع شد. بزرگترین متحد تارگرینها در این شورش، خاندان مارتل بودند. اما پس از آنکه دشمن پیشروی کرد شاه اریس، همسر و فرزندانش را از بارانداز پادشاه دور کرد. درحالی که الیا و فرزندانش (همسر و فرزندان ریگار) را در پایتخت نگه داشت. شاه اریس گمان کرد که دورنیها به او خیانت کردند و درهای پایتخت را برای لنیسترها گشود. در حالی که نمیدانست خیانتکار حقیقی همان لنیسترها هستند.
این بار شورش رابرت را از زبان اوبرین مارتل بشنوید. شاهزادهی دورنی که رابرت باراتیون را مقصر مرگ خواهرش میدانست و آتش انتقامش از لنیسترها هرگز خاموش نشد.
ویدئوی مربوطه در کانال وستروس مدیا ارسال شده است.
سرنوشت شوم والریا را از زبان جورج آر.آر. مارتین بشنوید؛
روزگاری، این سرزمین نماد شکوه و جلال حیرتانگیز وستروس بود... تا اینکه میلیونها والریایی به همراه صدها اژدها کشته شدند...
برای مشاهدهی ویدئوی مربوطه به وستروس مدیا مراجعه کنید.
همانطور که پیشتر اشاره کرده بودیم فیلمبرداری فصل سوم سریال خاندان اژدها از این ماه، یعنی ماه سوم میلادی، آغاز میشود.
این فصل دارای هشت قسمت است که فیلمبرداری هر هشت قسمت در ماه اکتبر به پایان میرسد.
#اخبار
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
واکنش اگان دوم وقتی الیسنت و اتو میرن سراغش که به زور شاهش کنن!
#خاندان_اژدها
#فان
#سریال
#Fun
#HOTD
@westerosir
افکار آریانه مارتل:
پرنس اوبرین دخترانش را مسلح کرده بود، تا که هیچوقت بیدفاع نباشند. اما آریانه مارتل سلاحی جز حیلهگریاش نداشت.
کتاب چهارم؛ ضیافتی برای کلاغها
#نقل_قول
#کتاب
@Westerosir
اقتباسی سینمایی از بازی «الدن رینگ» در راه است؟
جُرج آر.آر. مارتین میگوید صحبتهایی دربارهی ساخت فیلمی از بازی «الدن رینگ» شده، اما احتمالاً خودش درگیر آن نخواهد بود؛ چون، خب، باید کتاب «بادهای زمستان» را تمام کند!
جُرج آر.آر. مارتین، که بهخاطر مجموعهی «نغمهای از یخ و آتش» شناخته میشود، برای یکی از صحنههای کتابهایش از شام سیاه در سال ۱۴۴۰ الهام گرفت؛ رویدادی در تاریخ اسکاتلند که در آن دو نجیبزاده که فکر میکردند در امان هستند، ناگهان دستگیر و بدون محاکمه اعدام شدند. بهطرز جالبی، این اتفاق تقریباً همزمان با اعلام نگارش «بادهای زمستان» توسط مارتین رخ داد. کتابی که مدتهاست طرفدارانش بیصبرانه منتظرش هستند (خب، شاید نه از سال ۱۴۴۰، ولی از ۲۰۱۱ که تقریباً همانقدر دور است!).
البته که مارتین در این سالها مشغول کارهای مختلفی بوده، از جمله همکاری با هیدتاکا میازاکی از شرکت فرامسافتور برای خلق دنیای «الدن رینگ». حالا، در گفتوگویی با IGN، مارتین فاش کرده که احتمالاً این دنیا راهی پردهی نقرهای شود:
خب، نمیتوانم زیاد دربارهاش صحبت کنم، ولی صحبتهایی دربارهی ساخت فیلمی بر اساس Elden Ring مطرح شده.
چند سال از برنامهام عقب هستم. و این باعث میشود نتوانم درگیر کارهای زیادی شوم.
راب را به آن شکل که آخرین بار دیده بود به خاطر آورد: ایستاده در حیاط و ذوب شدن برف در موهای خرماییاش. جان در خفا به پیش او میرفت، با قیافهی مبدل. سعی کرد قیافهی راب را موقعی که هویتش را فاش میساخت تصور کند. برادرش سر تکان خواهد داد و لبخند خواهد زد و خواهد گفت... خواهد گفت...
در ذهنش آن لبخند را نمیدید. هر چقدر سعی میکرد، نمیتوانست آن لبخند را تصور کند. دید که به آن ترک خدمت کردهای فکر میکند که پدر روز پیدا کردن دایرولفها گردن زده بود. لرد ادارد به او گفته بود: «تو سوگند خوردی، جلوی برادرهات، در پیشگاه خدایان قدیم و جدید قسم خوردی.» دسموند و تام چاق مرد را به روی کنده کشیده بودند. چشمهای برن به گشادی نعلبکی بود و جان یادآوری کرده بود که مواظب اختیار اسبش باشد. قیافهی پدر را وقتی تیون گریجوی آیس را در دستش گذاشت به خاطر میآورد، پاشیدن خون روی برف، غلتیدن کله به سمت تیون و لگدی که به او زد.
نمیدانست که اگر آن ترک خدمتی بهجای آن غریبهی ژندهپوش، برادر لرد ادارد بود، او چهکار میکرد. تفاوتی میکرد؟ باید، حتماً، مطمئناً... و راب به او قطعاً خوشآمد خواهد گفت، وگرنه...
طاقت فکر کردن در این باره را نداشت. افسار را که گرفته بود، درد در عمق انگشتانش آزارش میداد. با پاشنه به اسب زد و چهار نعل در جادهی شاهی تاخت، انگار میخواست از شکهایش سبقت بگیرد. جان از مرگ نمیترسید، اما چنان مرگی را نمیخواست، دست و پا بسته و اسیر و اعدام مثل یک یاغی. اگر باید میمرد، بهتر بود شمشیر در دست و موقع جنگیدن با قاتلین پدرش باشد.
او استارک واقعی نبود، هیچوقت نبوده... اما میتوانست مثل یکی از آنها بمیرد. بگذار که بگویند که ادارد استارک چهار پسر داشته، نه سه تا.
کتاب اول؛ بازی تاج و تخت
#نقل_قول
#کتاب
@Westerosir
بازنشری جدید از دنیای نغمه
به مناسبت بیستمین سالگرد انتشار کتاب «ضیافتی برای کلاغها» قرار است پاییز سال ۲۰۲۵ میلادی نسخهی مصوری از این کتاب منتشر شود.
این نسخهی ویژه دارای ۲۴ تصویر رنگی جدید است که جافری آر مکدونالد آنها را ترسیم کرده است.
#اخبار
#کتاب
@Westerosir