اولین وبسایت تخصصی دنیای نغمهی یخ و آتش: westeros.ir آدرس فیس بوک ما: facebook.com/Game.Of.Thrones.Persian.FanPage آدرس پیج اینستاگرام ما: instagram.com/westeros.ir آدرس توئیتر ما: twitter.com/Westerosir ادمین : @sis311
جورج آر.آر. مارتین: لیتلفینگرِ من هرگز چنین کاری نمیکرد.
پیتر بیلیش در «بازی تاج و تخت» شخصیتی امیدوارکننده بود؛ تا اینکه سازندگان سریال مسیر او را تغییر دادند و باعث شدند حتی جورج آر.آر. مارتین نیز از تغییراتی که روی آنتاگونیست محبوبش اعمال شد، ابراز نارضایتی کند.
مارتین بهویژه از اینکه سانسا استارک به بولتونها سپرده شد و حتی برخلاف میلش مجبور به ازدواج شد، ناراضی بود. در کتابها، سانسا در وِیل میماند و رمزی بولتون با دختر دیگری ازدواج میکند.
اما در فصل پنجم سریال، لیتلفینگر سانسا را همراهی میکند تا او را به وینترفل ببرد و به بولتونها بسپارد. نقشهی او برای ازدواج سانسا با رمزی، موقعیت بولتونها در شمال را مشروعیت میبخشید و اتحاد خودش را هم با این خاندان تقویت میکرد.
همه میدانستند که ازدواج سانسا و رمزی به فاجعه ختم میشود. اما به گفتهی سازندگان سریال، لیتلفینگر از وحشیگری رمزی آگاه نبود. این موضوع تناقضی آشکار با شخصیت او در کتابها و سریال دارد؛ زیرا او همیشه بهعنوان کسی شناخته میشد که از وضعیت تمامی خاندانهای وستروس آگاه است. علاوه بر این، منطقی نبود که بیلیش زنی را که به او اهمیت میداد، به چنین سرنوشتی دچار کند.
جورج آر.آر. مارتین در مصاحبهای برای کتاب «آتش نمیتواند یک اژدها را بکشد» از تغییر این صحنه ابراز ناراحتی کرد:
لیتلفینگرِ من هرگز سانسا را به رمزی نمیسپرد. هرگز. او به سانسا [علاقهای] وسواسگونه دارد. نیمی از اوقات فکر میکند که او دختر نداشتهاش است؛ دختری که اگر با کتلین ازدواج میکرد، میتوانست داشته باشد. و نیمی دیگر از اوقات او را خودِ کتلین میبیند و میخواهد که متعلق به خودش باشد. او هرگز کسی را که برایش اهمیت دارد، به کسی نمیدهد که قرار است به او آسیب بزند.
لیتلفینگر اطلاعات زیادی دربارهی رمزی نداشت، هرچند که از خطرناک بودن خاندان بولتون آگاه بود.
این ذات لیتلفینگر است. هرچقدر هم که ممکن است برای سانسا اهمیت قائل باشد، هیچ چیزی برایش مهمتر از قدرت نیست.
لیتلفینگر این فرصت را راهی برای افزایش قدرت خود دید.
پرنس دوران چشمانش را بست و دوباره باز کرد. هوتاه میتوانست لرزیدن پاهایش را زیر ملحفه ببیند. «اگه دخترهای برادرم نبودید، هر سهی شما رو به سلولهاتون میفرستادم و همونجا نگهتون میداشتم تا زمانی که استخونهاتون خاکستری بشه. در عوض قصد دارم شما رو با خودمون به باغهای آبی ببرم. اونجا درسهایی هست، اگه عقلِ دیدنش رو داشته باشید.»
اوبارا گفت: «درس؟ تنها چیزی که من اونجا دیدهم بچههای برهنهست.»
پرنس گفت: «بله. من داستان رو به سر بیلون گفتم، ولی نه کامل. همینطور که بچهها توی استخر آب بازی میکردن، دنریس از بین درختهای پرتقال نگاهشون میکرد و به ادراکی رسید. اون نمیتونست بچههای اشرافزاده رو از بقیه تشخیص بده. برهنه، همهی اونها بچه بودن. همگی معصوم، همگی آسیبپذیر، همه مستحق زندگی طولانی، عشق و حمایت. اون به پسر و وارثش گفت این مملکت توست، هر کاری که میکنی اونها رو به یاد داشته باش. مادر خودم، وقتی که به اندازهای بزرگ شده بودم که استخرها رو ترک کنم، همین جملات رو به من گفت. برای یه شاهزاده راحته که نیزهها رو فرا بخونه، ولی در پایان این بچهها هستن که تاوانش رو میدن. بهخاطر اونها یه شاهزادهی دانا بدون دلیل موجه جنگ راه نمیاندازه، همینطور جنگی که امید به پیروزی در اون نداره.»
کتاب پنجم؛ رقصی با اژدهایان
#نقل_قول
#کتاب
@Westerosir
لرد بیلیش: گوش کن. تو در تمام زندگیت در حال فرار بودی.
اتفاقات وحشتناکی برای خانوادهی تو رخ داد و تو گریه کردی.
تنها تو یه اتاق تاریک نشستی و برای سرنوشتشون غصه خوردی.
از روزی که پدرت رو اعدام کردن، تو تماشاگر تراژدی بودی.
دیگه نباید یه تماشاچی باشی، میفهمی چی میگم؟
دیگه فرار نکن.
هیچ عدالتی تو دنیا نیست. مگه اینکه خودمون بسازیمش.
تو خانوادهی خودت رو دوست داشتی.
انتقامشون رو بگیر.
#نقل_قول
#سریال
#GOT
@Westerosir
بلا رمزی یکبار گفته بود که بیشترین چیزی که در مورد بازی در نقش لیانا مورمنت در سریال #بازی_تاج_و_تخت دلتنگ آن میشود، ایستادن مقابل تعداد زیادی از مردان بالغ و خجالتزده کردن آنهاست.
#فکت
#Fact
@Westerosir
تکنولوژی ساخت نبرد بین دو اژدها در خاندان اژدها!
پیش از این در مورد منبع الهام نبرد دو اژدها در اپیزود پایانی گفتهایم. حال میخواهیم به بررسی تکنولوژی ساخت این صحنه بپردازیم.
در #خاندان_اژدها از چه تکنولوژیای برای ساخت صحنهی نبرد بین دو اژدها استفاده شد؟
وقتی حرف از اژدهاسواری است، خاندان اژدها ابزار فوقالعاده بهتری به نسبت #بازی_تاج_و_تخت دارد: Volume، که توسط Lucasfilm، کمپانی وابسته به استودیوی والت دیزنی در زمینهی صدا و نور، خلق شده و برای اولینبار در سریال معروفِ دیزنی پلاس، ماندالورین، به کار برده شد. این تکنولوژی اساساً یک استیجِ اکوستیکِ دیجیتالِ دوّارِ عظیم است. بهجای فیلمبرداری بر روی پردهی سبز که بعدها و در مرحلهی تولید نهایی با تصاویر جایگزین میشود، Volume به استودیوها این اجازه را میدهد تا پسزمینه و هر تصویر مورد نیاز دیگری را بهطور مستقیم روی این صفحات دوّار به نمایش درآورند.
بر اساس مصاحبهای که اخیراً ناظر تولیدِ جلوههای ویژه، آنگوس بیکرتون، داشته، میگل ساپوچنیک کسی بود که بر استفاده از این تکنولوژی اصرار داشت و به همین منظور استودیوی اکوستیک کاملاً جدیدی در وارنر بروز ساخته شد؛ استودیوی لیوزدن، با نام مستعار «استیج V». بر اساس روند تولید قرار بود که در ابتدا پنج صحنه در Volume ساخته شود. اما هرچه تیم بیشتر به این تکنولوژی عادت کرد، بیشتر هم از آن بهره برد.
بیکرتون در مصاحبه با IndieWire گفت: «میگل تمایل داشت که توی صحنههای مربوط به پرواز با اژدها هم از این تکنولوژی استفاده کنه. این به اون معناست که هروقت ما یکی از بازیگرها رو روی پایهی متحرک (بدنهی اژدها) داشتیم، درگیریِ اصلیمون این بود که نورپردازیِ تعاملی به چه شکلی انجام بشه. با استفاده از این تکنولوژی، قادر بودیم که دیسک نوری متحرکی رو در سرتاسر کارمون داشته باشیم و دور صفحهی ۲۷۰ درجهای بیضی شکلمون پنهانش کنیم. با این امید که با استفاده از Volume به نورپردازی بهتر، تعاملیتر و واقعیتر دست پیدا کنیم.»
شبکهی HBO برای ساخت صحنههای انیمیشنیِ مورد استفاده در بکگراند نمایشگرِ دوّار Volume، استودیوی تولیدِ کاناداییِ Pixomondo را به خدمت گرفت. این استودیو پیش از این و در تولید سریال بازی تاج و تخت نیز با این شبکه همکاری کرده بود و اکنون در سریال خاندان اژدها مسئولیت انیمیت کردن اژدهایان را بر عهده دارد. آنها تجربه کار با Volume را در استودیوی خانگیِ خود داشتند و استودیوی تازه تأسیس لیوزدن، برای آنها مزیت بسیار بزرگی بود.
«در اون صحنه (نبرد اراکس و ویگار)، چه لوک بر اراکس و چه ایموند بر ویگار، در واقع روی پایهی متحرک، درون Volume هستن، و من از پیکسوموندو خواستم تا یک چرخهی ۲۰ ثانیهای از ابرهای طوفانی ایجاد کنه. ما یک نمای نود درجهای گرفتیم و بعد روی نمایشگر قرار دادیم و اطراف اونها پخشش کردیم. همچنین ما تصاویر اژدهاسوار رو هم تقویت کردیم، تا بالی که با جلوههای ویژه در بکگراند گذاشتیم، دیده بشه.»
اما نکتهی جالب اینجاست که در استفاده از تکنولوژی Volume در استورمزاند، قوانین مربوط به این تکنولوژی را نیز شکستند!
در مورد استفاده از آب و یا دود در Volume به سازندگان هشدار داده شده بود. چون LED مورد استفاده در این نمایشگرها بسیار گران است. اما نبرد استورمزاند در میان طوفان و رعد بود و تیم باید به دنبال راهکاری خلاقانه میگشت.
بیکرتون گفت: «از اونجایی که [کارگردان، گرگ ییتانس و مدیر فیلمبرداری، پپ آویلا دلپینو] میخواستن باد و بارون و دود به بازیگرها برخورد کنه و البته این هرگز چیزی نبود که مسئولین مراقبت از صفحهی گرون قیمت الایدی Volume بخوان و دود باید به درستی تهویه میشد تا به الای دیها نرسه، بنابراین ما آزمایشات گستردهای برای جلوگیری از تجمع دود انجام دادیم و افرادی هم داشتیم تا آب رو جوری جلوی دوربین بپاشونن که به نمایشگرها نرسه.»
و مسئلهی بعدی نیز در مورد استفاده از دوربینهای متعدد در تکنولوژی Volume بود که تأکید بر انجام ندادنش داشتند. خاندان اژدها از چهار دوربین در Volume برای هر صحنه بهره برده است، که دو مورد برای فیلمبرداری صحنههای بازی و دو مورد برای ضبط بکگراند بود، که به گفتهی بیکرتون: «ما پوشش فوقالعادهای دریافت کردیم. ما نحوهی ترکیب صحنهها رو یاد گرفتیم و درنهایت به پیروی از ماندالورین، کارها رو به شیوهی خودمون انجام دادیم.»
#HOTD
@Westerosir
هنری کویل به کل شایعات پیرامون حضورش در #خاندان_اژدها و همچنین هر اسپینآف دیگری از دنیای #بازی_تاج_و_تخت خاتمه داد.
او گفت: «به نظر من خیلی خوبه که توی دنیای وستروس باشی، واقعاً میگم. اما با این حال فکر نمیکنم که برای من جایی در اون دنیا باشه.»
#Fact
#HOTD
@Westerosir
چگونه قسمت آزمایشی یا پایلوت سریال بازی تاج و تخت، اچبیاو را وادار به استفاده از سلاح مخفی خود کرد!
دی بی وایس و دیوید بنیاف، تهیهکنندگان سریال بازی تاج و تخت، این مجموعه را بر اساس کتابهای جرج آر آر مارتین ساختهاند و قسمت اول این مجموعه در سال ۲۰۱۱ به نمایش درآمده است. دی بی وایس و دیوید بنیاف پس از دریافت بودجهی ده میلیون دلاری برای ساخت قسمت آزمایشی، آمادهی به نمایش گذاشتن پایلوت به مدیران اچ بی او شدند. مدیران اچ بی او پس از تماشای قسمت آزمایشی با نام زمستان در راه است آنقدر حس بدی پیدا کردند که در همان ابتدا مجبور به استفاده از کلمات جادویی خود شدند (به تیم وان پاتن زنگ بزنید).
قسمت آزمایشی آنقدر افتضاح بود که مدیران اچبیاو را شگفتزده کرده بود. لباسها خندهدار، گریمها و موهای بازیگران بسیار بد بودند. قسمت آزمایشی برای یک داستان فانتزی و حماسی خیلی بد بود و کل بودجهی ده میلیون دلاری به هدر رفته بود. پس از مدتی بررسی، ریچارد پلپلر تصمیم گرفت یک شانس مجدد به تهیهکنندگان بدهد. اچبیاو درخواست فیلمبرداری مجدد پایلوت و ده قسمت را برای فصل اول داد اما با کارگردانهای جدید.
زمانش رسیده بود تا با تیم وان پاتن تماس بگیرند. اچبیاو ریسک بزرگی کرده بود و حاضر به پرداخت مبلغ سنگینی شده بود. آنها از تیم وان پاتن درخواست کمک کردند، پاتن در ابتدا درخواست اچبیاو را رد کرد. تیم وان پاتن در پی کار بر روی پروژههای فراوان اچبیاو مثل سریال سوپرانوز و مینی سریال اقیانوس آرام بهشدت خسته شده بود. مایکل لومباردو به تیم وان پاتن اصرار کرد که کتابها را بخواند، پاتن بعد از مطالعهی ده صفحه کتاب گفت «سرم داره منفجر میشه، این برای هضم کردن خیلی زیاده!». مایکل لومباردو بعد از آن قسمت آزمایشی را به پاتن نشان داد. تیم وان پاتن با دیدن آن متوجه شد که این قسمت آزمایشی توانایی موفق شدن را ندارد. لومباردو به پاتن گفت «فقط تو میتونی این رو درست کنی».
سرانجام پس از تغییرات زیاد در عوامل سریال، تهیهکنندگان در تابستان ۲۰۱۰ با کارگردانی تیم وان پاتن در دو قسمت ابتدایی، پروژه را مجدد آغاز کردند.
قسمت آزمایشی جدید همه را تحتتأثیر قرار داد و تهیهکنندگان به کار خود برای ساخت کل فصل ادامه دادند. اعتماد ریچارد پلپلر به عوامل و تیم وان پاتن بدون شک یکی از بهترین تصمیمها در تاریخ شبکهی اچبیاو است.
#خبر
#بازی_تاج_و_تخت
@Westerosir
تصاویری از #پشت_صحنه فصل اول سریال #خاندان_اژدها
پ.ن: برای مشاهدهی تصاویر بیشتر به گروه مربوط به کانال وستروس مراجعه کنید.
#HOTD
@Westerosir
تماشاییترین لحظۀ خاندان اژدها از نظر جورج آر. آر. مارتین
❌ خطر اسپویل شدید ❌
در فصل اول سریال خاندان اژدها صحنههای بهیادماندنی زیادی دیدیم. صحنههایی مثل ورود الیسنت هایتاور به ضیافت ازدواج رینیرا، جلوسِ ویسریسِ در حال احتضار روی تخت آهنین برای آخرین بار و نبرد اژدهایان در قسمت آخر. جایی که ایموند و اژدهایش ویگار، خواهرزادهاش لوسریس را که سوار بر اژدهایی بسیار کوچکتر بود به قتل رساند.
در ادامۀ جنگ داخلی تارگرینها قرار است نبردهای زیادی را بین اژدهایان ببینیم و این تنها یکی از آنها بود.
واقعاً سخت است که از بین همۀ اینها یکی را بهعنوان تماشاییترین لحظۀ داستان انتخاب کنیم. ولی کسانی که کتاب آتش و خون مارتین را خواندهاند احتمالاً چشمانتظار یک لحظۀ بخصوص هستند: «نبرد برفراز چشم خدایان».
مارتین هم بر همین نظر است.
مارتین در پاسخ به یکی از طرفداران که از او پرسیده بود بیش از همه منتظر دیدن کدام اتفاق از کتاب آتش و خون است گفت:
«خب، نبرد بر فراز چشم خدایان. هرچند نبردی که در قسمت آخر دیدیم هم واقعاً تماشایی بود.»
اما دقیقاً چه اتفاقی در نبرد برفراز چشم خدایان افتاد؟
ادامۀ مطلب را با هشدار اسپویل شدید بخوانید.
دیمون و ایموند تارگرین درمقابل هم در نبرد بر فراز چشم خدایان:
از همین الآن در سریال خاندان اژدها میبینیم که تنشها بین دیمون و برادرزادهاش ایموند بالا و بالاتر میگیرد. در اپیزود هشتم مواجهۀ کوتاهی باهم داشتند. در این اپیزود ایموند یک جورهایی شبیه به جوانیهای دیمون شده بود. با آن موهای بلند سفید و رفتاری که انگار دست شیطان را از پشت بسته.
احتمالاً برای خیلیها دور از انتظار نباشد که بالاخره این دو باهم رو در رو خواهند شد. نبرد نهایی بر فراز «چشم خدایان» اتفاق میافتد. بزرگترین دریاچۀ هفتاقلیم. دیمون سوار بر کراکسس و ایموند سوار بر ویگار. دو نفر و دو اژدها وارد میشوند. چه کسی یا کسانی میتوانند زنده خارج شوند؟
البته این نبرد در اواخر داستان اتفاق میافتد. تازه فصل اول تمام شده و برای تماشای این نبرد باید خیلی منتظر بمانیم.
مارتین دوست دارد بیشتر در مورد هاروین استرانگ بنویسد.
یکی دیگر از طرفداران از مارتین پرسید که اگر قرار بود به یکی از شخصیتهای داستان آتش و خون بیشتر بپردازد و درموردش بنویسد کدام را انتخاب میکرد؟
مارتین:
«رابطۀ رینیرا و هاروین استرانگ... رینیرا سه تا بچه از اون داشت ولی هیچوقت داستان آشنایی اولیهٔ اونها و اولین بوسۀ بینشون رو ندیدیم. حتی صحنهای که اولین بار باهم خوابیدند رو ندیدیم. نمیدونیم دقیقاً چه اتفاقی بینشون افتاد. نمیدونیم احساس هاروین درمورد این رابطه چی بود. و اینکه لینور چه احساسی درموردش داشت. این خودش یک داستان جداست. حداقل یک داستان کوتاه و یا شاید هم یک رمان بلند. ولی خب ما زمان نداشتیم که بهش بپردازیم. البته فرمت این داستان مناسب قالبِ تاریخیِ داستانی که من نوشتم نبود. ولی به هر حال این یک داستانه که خیلی دوست دارم بنویسمش.»
البته مارتین خیلی وقت است که قول داده داستان دیگری را تمام کند پس امیدواریم که کتاب بعدیای که از مارتین میبینیم نغمۀ هاروین و رینیرا نباشد!
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
آیا خاندان اژدها عمداً حلقههای قدرت را زیر سایهی خود برده است؟
یکی از سوالاتی که بلویز (مدیرعامل HBO) و شبکه با آن روبهرو بودند این بود که خاندان اژدها را چه زمانی پخش کنند. او گفت: «هر روز سال، همیشه چیزی وجود داره که چالش ایجاد میکنه. هیچ زمانی وجود نداره که پخش سریال بدون مشکل انجام بشه. همیشه باید برای موفقیت در پخش زحمت کشید.»
فصل اول سریال خاندان اژدها در ۲۱ اوت شروع به پخش کرد، این به آن معنی بود که این مجموعه در جبههی مقابل نمایش فانتزی جدید آمازون یعنی «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» قرار میگرفت.
فکر بیراهی نیست که HBO این تاریخ را برای کم کردن منافع آمازون انتخاب کرده است اما بلویز میگوید که چنین چیزی در ذهنشان نبوده است. او گفت: «بهخاطر ساخت و پخش سریالی مانند خاندان اژدها (بازی تاج و تخت) در گذشته، بهخوبی از مدت زمانی که پخش سریال طول میکشه خبر داشتیم و ماه اوت سریعترین زمانی بود که میتونستیم سریال رو پخش کنیم. فقط میخواستیم سریال رو در اسرع وقت روی پلتفرم قرار بدیم و هیچ دلیلی برای عقب انداختنش نداشتیم.
[حلقههای قدرت] چیزی نبود که بهش زیاد فکر کنیم. مثلاً با خودمون بگیم «باید تاریخ پخش رو تغییر بدیم؟» بد نیست که بدونید با چه چیزهایی طرف هستید، ولی فکر نمیکنم که باید ازش بترسید.»
و به زمان حال میرسیم که فصل ۱ به پایان رسیده و فصل ۲ در دست ساخت است.
بلویز در حالی که از «همهی کسانی که در ساخت و بازاریابی سریال مشارکت داشتند» تشکر میکرد، گفت: «مهمتر از هر چیزی، خیالم راحت شده، با هر معیاری که نگاه کنید، موفقیت خارقالعادهای بود. طرفداران سریال رو تماشا کردن، بحث کردن و ازش لذت بردند.»
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
رندر طرح سه بعدی شهر آشای، واقع در سرزمینهای سایه، ایسوس 🔮
#خاندان_اژدها
By Anton Ek
#3DModel
#HOTD
@Westerosir
کارگردان قسمت پایانی فصل اول (Greg Yaitanes) میگوید که در ابتدا قرار بوده دیمون خبر مرگ لوسریس را در اتاق پادشاهی دراگوناستون به رینیرا بدهد اما طراحی صحنهی اتاق پادشاهی در آن زمان مقدور نبوده و به همین دلیل پایانبندی فصل را تغییر دادهاند.
همچنین قرار بوده در نمای پایانی سایرکس (اژدهای رینیرا) را ببینیم که از تاریکی وارد کادر تصویر میشود. (این یکی از سکانسهای حذفشدهی فصل اول است.)
در این استوریبُردهایی که قرار دادهایم میتوانید طرح پایانبندی اولیه را ببینید.
همچنین طبق گفتههای عوامل سریال، نحوهی اجرای صحنهی پایانی ایدهی مت اسمیت (دیمون) بوده؛ او گفته که دیمون به سمت رینیرا برود و بعد پشت به دوربین به آتش نزدیک شوند و دیمون خبر را به رینیرا بدهد.
بنابراین علاوه بر سکانس افتادن تاج ویسریس و گذاشتن تاج روی سر او توسط دیمون که ایدهی مت اسمیت بوده، سکانس پایانی فصل اول هم از پیشنهادات او بوده که به مرحلهی اجرا رسیده.
نظر شما چیست؟ کدام پایانبندی را ترجیح میدهید؟
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
پاسخ جورج آر.آر. مارتین به پرسشی دربارهی کتاب بادهای زمستان
#کتاب
#خاندان_اژدها
#HOTD
#GOT
@Westerosir
تمام بازیگرانی که در سریال تاج در نقش پرنس فیلیپ ایفای نقش کردهاند، در دنیای #بازی_تاج_و_تخت هم بازی کردهاند.
#فکت
#Fact
@Westerosir
دو تا از خوبهای عرصهی پادشاهی!!
جک گلیسون در نقش جافری براتیون و تام گلین کارنی در نقش اگان تارگرین دوم.
در واقع حق هیچکدومشون نبود که پادشاه بشن و هر دو پادشاههای بدی بودن، اما بازیگرهای بسیار قابلی داشتن.
#خاندان_اژدها
#بازی_تاج_و_تخت
#سریال
#بازیگران
#Got
#HOTD
#Fun
@Westerosir
وضعیت رفتاری و خلق و خوی آریا و سانسا!
#فان
#سریال
#گات
#Fun
#Got
@Westerosir
بیاختیار دست ناقصش را به کیسهی دور گلویش برد و استخوانهای داخلش را لمس کرد. شانس پادشاه این حرکت را دید. «هنوز اونجان شوالیهی پیاز؟ گمشون نکردی؟»
داووس: «نه.»
استنیس: «چرا نگهشون داشتی؟ زیاد از خودم پرسیدم.»
داووس: «بهم یادآوری میکنن که چی بودم. از کجا اومدم. عدالت شما رو یادآوری میکنن، سرورم.»
استنیس گفت: «عادلانه بود. عمل خوب، بد رو پاک نمیکنه، عمل بد هم عمل خوب رو نمیشوره. هر کدوم باید پاداش خودشون رو داشته باشن. تو یه قهرمان و یه قاچاقچی بودی.» به پشت سر نگاهی انداخت، به لرد فلورنت و سایرین، شوالیههای رنگینکمان و کسانی که رنگ عوض کرده بودند. «خوب میشد اگه این لردهای بخشیده شده روی این موضوع فکر میکردن. مردهای صادق و شریفی برای جافری میجنگن، با این اعتقاد غلط که پادشاه بهحقه. شمالیها احتمالاً همین نظر رو در مورد راب استارک دارن. اما این لردهایی که دور پرچم برادرم جمع شدن میدونستن که غاصبه. علت پشت کردن به پادشاه بهحقشون چیزی بهتر از رویای قدرت و افتخار نبوده و برای من مشخص شده که چی هستن. عفوشون کردم، بله. بخشیده شده. اما فراموش نشده.»
کتاب دوم؛ نزاع شاهان
#کتاب
#نقل_قول
@Westerosir
تصاویری از مت اسمیت در مجلهی Esquire
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
ماجرای عشق رینیرا تارگرین و سر کریستون کول و تبدیل شدن آن به دشمنی
🔻بخش اول: انتخاب همسری مناسب برای شاهدخت
❌ «مطلب زیر حاوی اسپویل میباشد.» ❌
استاد اعظم رونیستر و سر هارولد وسترلینگ، لرد فرمانده گارد شاهنشاهی، هر دو در سال ۱۱۲ بعد از فتح درگذشتند.
سر کریستون کول به جای سر هارولد بهعنوان لرد فرمانده گارد شاهنشاهی انتخاب شد و استادان اعظم سیتادل استاد مِلوس را به قلعهی سرخ فرستادند تا وظایف استاد اعظم را بر عهده بگیرد. به جز این، بارانداز پادشاه برای نزدیک به دو سال به آرامش سابقش بازگشت... تا اینکه در سال ۱۱۳ بعد از فتح، وقتی شاهدخت رینیرا به سن شانزده سالگی رسید، دراگون استون را بهعنوان جایگاهش در اختیار گرفت و ازدواج کرد.
خیلی پیشتر از آنکه کسی دلیلی برای شک به دوشیزگی او داشته باشد، مسئلهی انتخاب همسر مناسب برای رینیرا مورد توجه شاه ویسریس و شورایش بود. لردهای بزرگ و شوالیههای دلیر همچون پروانههای گرد شعله گردش میچرخیدند و بر سر کسب علاقهی او با هم رقابت میکردند، پسران لرد براکن و لرد بلکوود بر سر او دوئل کردند و پسر جوانی از خاندان فری آنقدر جسارت به خرج داد که آشکارا از وی درخواست ازدواج کرد.
«بعد از این اتفاق به فری احمق معروف شد.»
در غرب سر جیسون لنیستر و دوقلویش سر تایلند در مهمانیای در کسترلی راک برای جلب توجه او رقابت کردند. پسرهای لرد تالی از ریوران، تایرل از هایگاردن، اوکهارت از اولداوک، تارلی از هورنهیل برای جلب توجه شاهدخت تلاش کردند، همانطور که بزرگترین پسر دست پادشاه، سر هاروین استرانگ نیز تلاش کرد. برک بونز (وی اینگونه خطاب میشد) وارث هرنهال بود و گفته میشد که قویترین مرد در هفت پادشاهی است. ویسریس حتی از ازدواج رینیرا با شاهزادهی دورن با هدف پیوستن دورنیها به مملکت سخن به میان آورد.
ملکه الیسنت کاندید خود را داشت: بزرگترین پسرش، شاهزاده اگان، برادر ناتنی رینیرا. اما اگان پسر بچهای بود و رینیرا ده سال از او بزرگتر. بهعلاوه، این دو خواهر و برادر ناتنی هیچوقت با هم خوب کنار نیامده بودند. «این هم یه دلیل دیگه که اونها رو با ازدواج پیوند بدیم.» ملکه استدلال کرد. ویسریس موافق نبود. «پسر از خون خود الیسنت است.» او به لرد استرانگ گفت: «ملکه میخواد اون رو به تخت بنشونه.»
ادامه دارد...
کتاب شاهزادهی شریر
#کتاب
#تاریخ
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
در سال ۲۰۱۹، وایتهد شاهکار خود را خلق کرد: نقشهی ۸ مگابایتی، ۱۰۰۰۰ پیکسل گسترده از دنیای یخ و آتش که با اطلاعات مربوط به خون و آتش بهروز شده است. این کاملترین نقشهی الهامگرفته از آثار جرج ار. ار. مارتین است که حتی از نقشههایی که بخشی از انتشار رسمی سرزمینهای یخ و آتش بودند، پیشی میگیرد.
جزئیات روی نقشه شگفتانگیز است و ساختمانها، استحکامات و نقاط مهم همگی نشان داده شدهاند. به خوانندگان توصیه میشود برای دیدن کامل اثر، روی تصویر زوم کنند. بدون شک، با پیشرفت خاندان اژدها، مکانهای جدیدی اضافه میشود و موارد قدیمی تغییر میکنند، اما در حال حاضر، این نقشه دقیقترین و با جزئیاتترین نقشه از دنیای یخ و آتش است که وجود دارد.
#نقشه
#بازی_تاج_و_تخت
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
اما دآرسی از برگزیدگان رویداد «GQ Men of the Year» شد. GQ در ستایش او نوشت: «#خاندان_اژدها بیشتر تشویقهایش را مدیون ستارهی سرشناس خود، اما دآرسی است که نقش شاهدخت رینیرا تارگرین را بازی میکند.»
#فتوشات
#Photoshoot
#HOTD
@Westerosir
جرج مارتین معمولاً از این سؤال که «شخصیت مورد علاقهاش کیست» طفره میرود و در اینجا هم میگوید: «مثل این میمونه که از یکی بپرسی کدوم یکی از بچههات رو بیشتر دوست داری؟»
اما خب، در اینجا به شخصیت دیمون اشاره میکند. مارتین میگوید: «دیمون تارگرین، شاهزادهی شریر، یکی از تارگرینهای مورد علاقهی منه. او بسیار کاریزماتیکه و خیلی تحولپذیر. هیچوقت نمیتونی حدس بزنی میخواد چیکار کنه و کدوم طرفیه. آیا قراره عملی شرورانه ازش سر بزنه و یا عملی قهرمانانه؟ هر دوش از اون برمیاد. من این نوع پیچیدگی رو در شخصیتهام دوست دارم، اون دسته افرادی که اندکی انسانیت توشون هست؛ چون من معتقدم که همهی ما خوبی و بدی رو داریم.»
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
چپتر مربوط به برن استارک، جرج ار. ار. مارتین را در نوشتن «بادهای زمستان» گرفتار کرده است!
جرج مارتین هرگز نویسندهای نیست که خالی از ایدههای ناب باشد. «نغمههایی از یخ و آتش»، خود به تنهایی گواهِ این امر است: کتابی مملو از صحنهها، شخصیتها و توصیفاتِ سرگرمکننده. او به قدری از نوشتن افسانههای پشت داستان اصلیاش لذت میبَرَد که تعدادی از داستانهای فرعیاش در نهایت کتاب کاملی شد، به نام «آتش و خون» و هماکنون از همین کتاب، پیشدرآمدی جذاب در حال پخش است. ذهن این مرد، همیشه درگیر است.
اما در نوشتن برخی چیزها، او خیالی آسودهتر دارد. سؤال یکی از طرفداران از مارتین در این باره است: «نوشتن کدوم شخصیت راحتتره و کدوم آزاردهندهتره؟»
مارتین در پاسخ گفت: «چپترهای مربوط به تیریون انگار خودشون نوشته میشن.» گویا این کوتولهی دردسرساز، شخصیتی است که مارتین بهراحتی میتواند با او درگیر شود. «و موقع نوشتن برن، بهم خیلی سخت میگذره. چون برن، بین همهی شخصیتها، اونیه که بیشتر با جادو سر و کار داره؛ و بهنظر من جادو در ژانر فانتزی چیزیه که باید خیلی محتاطانه بهش پرداخته شه. در غیر این صورت ممکنه داستان درش غرق بشه. بنابراین من خیلی از چپترهای مربوط به برن رو بارها دوبارهنویسی کردم.»
«و همچنین گرفتار تازهواردهای بادهای زمستان هم هستم. اما خوشبختانه داریم بهش میرسیم.»
گویا مارتین در کنار تیریون، بران (مزدور بددهنی که در اوایل داستانش برای رسیدن به اهدافش، همراه تیریون شد) هم به راحتی مینویسد: «هرچی تیریون وقت بیشتری رو با بران میگذرونه، این شخصیت برای من جذابتر هم میشه.» در ادامه و در ستایش تیریون گفت: «من مایلم بدونم که کی بوده و چه اتفاقاتی براش افتاده. دیالوگهاش و صداش رو خیلی دوست دارم. تیریون فوقالعاده دراومده، هم توی کتاب و هم توی سریال.»
#کتاب
#TheWindsofWinter
@Westerosir
شجرهنامهای از اژدهایان خاندان تارگرین و اژدهایان حاضر در رقصی با اژدهایان 🐲
#خاندان_اژدها
by Berlin Leonhardt
#HOTD
@Westerosir
تأیید شد: فرزندِ رینیرا واقعاً ناقصالخلقه بود.
چندی پیش، قسمت پایانیِ خاندان اژدها منتشر شد و در آن سکانس خصوصاً وحشتناکی بود از زایمان ملکه رینیرا و تولد دخترش ویسنیا. متأسفانه نوزاد زنده نماند و از آنجایی که دوربین بهطور واضحی آن را نشان نداده بود، بین طرفداران بحثی در گرفت که آیا نوزاد ظاهری طبیعی داشت یا بدنی معیوب. اکنون این موضوع شفافسازی شده است.
بری گوور، طراح اندام مصنوعی، در اینستاگرام خود تصاویری از این نوزاد مرده را منتشر کرد که دارای فلس، سری بدفرم و بینی غیرانسانی است؛ همه تقریباً مطابق با توضیحات کتابها.
این تولد در کتاب آتش و خون جرج آر. آر. مارتین و پیش از آن در شاهدخت و ملکه شرح داده شده است.
«وقتی نوزاد بالاخره بیرون آمد، معلوم شد که یک هیولاست: دختری مردهزاد، بدریخت و ناقص، با حفرهای در قفسهی سینهاش، در جایی که باید قلبش میبود و دمی ضخیم و فلسدار. نام آن دختر مرده ویسنیا بود.»
این نوزاد به وضوح یکی از آن موارد خاص در دودمان تارگرین بود، که اینطور تعریف میشوند که در زایمانی ناموفق، نوزادی مردهزاد با ویژگیهای اژدهامانند به دنیا میآید. مشهورترین این موارد برای کسی نبود جز دنریس تارگرین، که در کتاب اول مجموعه، زمانی که ریگو را به دنیا آورد، زایمان مشابهی را تجربه کرد.
«او مانند یک مارمولک فلس داشت، نابینا، با دمی کوچک و ضخیم و بالهای چرمی کوچکی مانند بالهای خفاش. وقتی او را لمس کردم، گوشت از استخوانش جدا شد و درونش پر از کرم و بوی تعفن بود.»
در بازی تاج و تخت هیچ کدام از اینها به تصویر کشیده نشد و همه به تخیل مخاطبان سپرده شده بود.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
صحنهی نبرد بین دو اژدها در اپیزود پایانی که طرفداران به شوخی آن را با انیمیشن «چگونه اژدهای خود را آموزش دهید» مقایسه میکردند، در حقیقت با الهام از همین انیمیشن ساخته شده است. گرگ ییتانس، کارگردان اپیزود آخر سریال #خاندان_اژدها، در مصاحبه با EW این موضوع را تأیید کرده است.
به نقل از ییتانس: «من قسمت اول اون انیمیشن رو دیده بودم، چون راجر دیکنز مشاور گرافیکی اون بود و به همین خاطر از نظر سینمایی قرار بود واقعاً جذاب باشه.»
او گفته است که این انیمیشن «قطعاً صحنههای اکشن زیادی رو پوشش داده که تو اصلاً دوست نداری باهاشون مقایسه بشی».
علاوه بر این، ییتانس اشاره کرد که کمی از پارک ژوراسیک نیز الهام گرفته است: «من نشانههای زیادی رو از مطالعه روی دایناسورها و اینکه چرا اینقدر بزرگ و جالب بهنظر میرسن، پیدا کردم. بنابراین شما شاهد پارک ژوراسیک در آسمان استورمزاند هم هستید.»
#فکت
#Fact
#HOTD
@Westerosir
شما انتخاب کنید: سبزها یا سیاهها؟
ایموجی برای رأی به سبــزها: 🏆
ایموجی برای رأی به سیاهها: 🔥
#FanArt by Эрик Нейман
@Westerosir
الیسنت تمام این سالها آن صفحه را نگه داشته بود.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
ویسریس تارگرین خطاب به دیمون:
"You were always mother's favorite."
«تو همیشه فرزند محبوب مادر بودی.»
پ.ن: مت اسمیت در کنار مادرش.
#خاندان_اژدها
#بازیگران
#HOTD
@Westerosir