-
نظرات و پیشنهادات جهت بهبود کیفیت کانال @MahdiRazagh52
.
همراه خود نسیم صبا می برد مرا
یا رب چو بوی گل به کجا می برد مرا؟
سوی دیار صبح رود کاروان شب
باد فنا به ملک بقا می برد مرا
با بال شوق ذره به خورشید می رسد
پرواز دل به سوی خدا می برد مرا
#رهی معیری بوسه نسیم
با درود
ایران و ایرانی
سرفراز و شکوهمند باد
در گذار از حوادث روزگار
با همدلی و عشق به همنوعان
هر بامداد ، تا همیشه
.
نميشه روي زمان قيمت گذاشت
نميشه صاحبش باشي
اما ميتوني ازش استفاده كني
ميتوني مصرفش كني
اما نميتوني نگهش داري
وقتي از دستش دادي
ديگه هيچوقت نميتوني پسش بگيري
#همسفر مسافر زمان
آدری نیفنگر
فرخ بادا لحظات..و اکنون
برای همه مردمان
آیین مهر، و مهرورزی
" راه" مردم بخشنده و مهربان...
.
صبح ما خیراست ای یاران ز پیغام شما
جان ما مست است دایم از می جام شما
کام ما هرصبح شیرین گردد از پیغامتان
چون عسل شیرین کند یزدان ما کام شما
بوستان زندگیهاتان بهاری دایما
بشکفد گلخنده برلبهای گلفام شما
زاسمان مهربانی بخت و اقبال بلند
چون هما ایدنشیند بر لب بام شما
قلبهاتان جایگاه عشق باشد تا ابد
نزد دلهاتان بود هر دم دلارام شما
با تفاهم با مدارا با رفاقت با وفا
توسن اقبال باشد دایما رام شما
#اقبال لاهوری
با درود.پگاه آدینه پر شور
آذر مردمان؛
پر فروغ باد و "مهرآبان"،
هربامداد تاهمیشه.
با درود،
از فروغ آذر،
لحظات مردم زمین،
پر روشنا بادا و مژده ور...تا همیشه.🌹
.
شازده کوچولو از گل پرسيد!!
آدما چرا تورو نچيدن ؟
من گلاي زيادي ديدم که زير دستو پا بودن !
گل جواب داد: من ارزش خاري که
عاشقانه احاطم کرده رو مي دونم !
#آنتوان دوسنت اگزوپري شازده کوچولو
دو امیرزاده در مصر بودند، یکی علم آموخت و دیگر مال اندوخت. عاقبة‌الاَمر آن یکی عَلّامهٔ عصر گشت و این یکی عزیزِ مصر شد.
پس این توانگر به چشمِ حقارت در فقیه نظر کردی و گفتی: من به سلطنت رسیدم و این همچنان در مَسْکَنَت بمانده است.
گفت: ای برادر! شکرِ نعمتِ باری، عَزَّاِسْمُهُ، همچنان افزون‌تر است بر من که میراثِ پیغمبران یافتم یعنی علم و تو را میراثِ فرعون و هامان رسید یعنی مُلکِ مصر.
من آن مورم که در پایم بمالند
نه زنبورم که از دستم بنالند
کجا خود شُکرِ این نعمت گزارم
که زورِ مردم‌آزاری ندارم؟
#گلستان_سعدی باب سوم در فضیلت قناعت
.
من تو را همه جا می‌بینم،
در ستاره‌ها، در رودخانه،
توبرای من همه چیزهایی هستی
که می زیند ؛ واقعیتِ همه چیز."
# ویرجینیا ولف
.
خواری از اغیار بهر یار می باید کشید
ناز خورشید از در و دیوار می باید کشید
نیست بوی آشنا را تاب غربت بیش ازین
از نسیم صبح بوی یار می باید کشید
#صائب تبریزی غزل ۲۷۵۷
با درود. پگاهتون پر شور
آیین بخردان؛
آرزوی شادی برای همه مردمان
هربامداد،تاهمیشه
🌹
موزیک انرژیک لحظات به شور و شوق
هیچ شادی نیست اندر این جهان
برتر از دیدار روی دوستان
#رودکی (مثنوی ها)
.
به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد
بزه کردی و نکردند مؤذنان ثوابی
نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم
که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
#شیخ اجل سعدی از غزل ۵۱۹
با درود،
مردمان فره مند؛
به آیین باد و راه نیاکان خردمند.
به هر لحظه تاهمیشه.
🌹
.
خالق خلق و نگارندهٔ ایوان رفیعی
خالق صبح و برآرندهٔ خورشید منیری
حاجت موری و اندیشهٔ کمتر حیوانی
بر تو پوشیده نماند که سمیعی و بصیری
#شیخ اجل سعدی مواعظ از ۵۹
با درود، فرخ بادتان بامداد و پگاه.
به ایران سرا؛
خرد چشم جان باد و فرمانروا.
به هر لحظه .
🌹
.
بحثی را که نه خود قانع می‌شوی
و نه می‌توانی شخص مقابل را قانع کنی
با یک لبخند تمام کن...!
#برتراند راسل
.
ما هیچ گاه
به امروز برنمی گردیم،
هرچه را لازم است بردارید!
# آلبرت هوبارد
اکنون و این لحظه به میل ودل
تصنیف: «سوز و ساز»
آواز:علیرضا_افتخاری
موسیقی: محمدعلی_کیانی نژاد
شعر: رهی_معیری-مهرماه ۱۳۳۷
دستگاه: سه گاه
نوازندگان گروه دستان:
تنبک: مرتضی اعیان
سنتور: پشنگ کامکار
نی: محمدعلی کیانی نژاد
تار: حمید متبسم،
سیامک نعمت ناصر
کمانچه: کیهان کلهر
عود: حسین بهروزی نیا
دف: بیژن کامکار
.
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای
#فردوسی
از "دانایی" و "داد" و"اگاهی و
زندگی با معنا"
نامتان پرآوازه باد....به هر لحظه
🈴 )))
🛑 فولدری جذّاب از کانال‌های معتبر و پرمحتوای تلگرام
👇👇👇
t.me/addlist /♡ GOLbArg
t.me/addlist /♡ GOLbArg
════════ ❥
════════ ❥
✅ کانال‌های #پیشنهادی امشب 👇👇👇
⏪ کانال ⇚ سڪــوت ِ ذهن
ღ
⏪ کانال ⇚ دمی با حافظ شیرازی
🔺🔺
خرسند شدم بدان که گوئی یکبار
ای خسته روزگار دوشت چون بود؟
#ابوالفضل رشید الدین میبدی
حاتمِ طایی را گفتند: از تو بزرگ‌همّت‌تر در جهان دیده‌ای یا شنیده‌ای؟
گفت: بلی! روزی چهل شتر قربان کرده بودم اُمرایِ عرب را، پس به گوشهٔ صحرایی به حاجتی برون رفته بودم، خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتمش: به مهمانیِ حاتم چرا نَرَوی که خَلقی بر سِماطِ او گرد آمده‌اند؟ گفت:
هر‌که نان از عملِ خویش خورَد
منّتِ حاتمِ طایی نبَرَد
من او را به همّت و جوانمردی از خود برتر دیدم.
#گلستان_سعدی
.
معرفی کتاب
بهترین عقیده هم هیچ فایده‌ای ندارد اگر نتواند از معتقدانش چیز مفیدی بسازد.
لیختنبرگ: «آنچه که انسان بدان معتقد است مهم نیست، مسئله این است که اعتقاداتش از او چه می‌سازند.»
فهم برشت
والتر بنیامین
صفحه ۲۵۹
.
دیده در صبح رخ دوست ز هم وا کردیم
چهره در اینه پاک تماشا کردیم
بزمی آراسته کردیم ز رزم آرایان
وندر آن حلقه به صد غلغله غوغا کردیم
ننشستیم و گرفتیم به کف دامن دوست
آنک از دوست همه دوست تمنّا کردیم
#سیاووش کسرایی
با درود،
ایران؛ و ماه نو
شاداب باد و تازه رو،
در پاییز باران ریز و خوش رنگ و بو.
به هربامداد، تاهمیشه.
🌹
.
مرو ای آفتاب گرمرو چندان ز بالینم
که جان چون صبح صادق
با لب خندان برافشانم
تو صبح عالم افروزی و من شمع سحرگاهم
گریبان باز کن تا بی تأمل جان برافشانم
#صائب از غزل ۵۵۸۱
با درود، بامدادتان فرخ باد.
از آرزوی دانای پیر؛
مردمان،
جوان باد و شاداب و دانش پذیر.
🌹
چنان مستم چنان مستم من امشب
که از چنبر برون جستم
برون جستم من امشب
زنده یاد استاد محمدرضا شجریان
.
خواستن اگر با برخاستن
همراه نباشد
چیزی جز حسرت به دنبال ندارد
#رضا سلیمی
می دونی تو عصر یخ بندان کیا زنده موندن؟
فقط خار پشتا¡
اونا دو راه داشتن
یا دور هم جمع شن و از همدیگه گرما بگیرن
یا از هم دور شن تا خارشون تو بدن هم نره.
اونا راه اول رو انتخاب کردن. ...
دیالوگی ماندگار از فیلم عصر یخبندان
.
در گفتن ذکر حق زبان از همه به
طاعت که به شب کنی نهان از همه به
خواهی ز پل صراط آسان گذری
نان ده به جهانیان که نان از همه به
ابوسعید ابوالخیر رباعی ۶۰۴
با درود...
همزادان همدیگرند؛ تاریک و روشنا،
در تاریک ترین شب ها،
باید، دل بست و امید داشت،
به لبخند" مهر"در هر سپیده و پگاه..
با آرزوی فردایی روشن و پر نوید
🌹
.
درختی که اکنون گرفتست پای
به نیروی شخصی برآید ز جای
و گر همچنان روزگاری هلی
به گردونش از بیخ بر نگسلی
سر چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
#گلستان سعدی حکایت ۴
.
برخیز و بزن یکی نوایی
بر یاد وصال دلربایی
هین وقت صبوح شد فتوحی
هین وقت دعاست الصلایی
#مولانا از غزل ۲۷۶۹
با درود، پگاه آغاز هفتتون فرخ
در پاییز و خزان؛
زنده جان باد و در رویای نوبهاران،
ایران.
به هربامداد،تاهمیشه.
🌹
ساقی بده پیمانه‌ای ز آن مِی که بی‌خویشم کند
بر حسن شورانگیز تو عاشق‌تر از پیشم کند
زان مِی که در شب‌های غم، بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم، فارغ ز تشویشم کند
نور سحرگاهی دهد، فیضی که می‌خواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد، سلطان درویشم کند
سوزد مرا، سازد مرا، در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا، بیگانه از خویشم کند
بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی
یغما کند اندیشه را، دور از بداندیشم کند
#رهی_معیری (۱۳۹۴). دیوان اشعار. چاپ پنجم. تهران: نگاه. صفحهٔ ۱۰۲
.
صبح امروز خدایا چه مبارک بدمید
که همی از نفسش بوی عبیر آید و عود
رحمت بار خدایی که لطیفست و کریم
کرم بنده‌نوازی که رحیمست و ودود
گر کسی شکرگزاری کند این نعمت را
نتواند که همه عمر برآید ز سجود
شرط عقلست که حاجت بر هر کس نبرند
که نه از هر دل و دستی کرم آید به وجود
نام نیکو طلب و عاقبت نیک اندیش
این دو بنیاد همی ماند و دیگر مهدود
#شیخ اجل سعدی مواعظ
با درود ،می ستاییم مهر را
می ستاییم هم پیمانان با شفقت و
مهربانی و مدارا را
به هر بامداد و هر لحظه
🌹
طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند
#حافظ از غزل ۱۸۷