کانال اشعار تورج بخشایشی
تقدیم به از دست رفتگان حادثه ی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران:
از همین چند لحظه می ترسم
از همین چند لحظه ی خالی
مثل نبضی که ناگهان خاموش
مرگ در لحظه ای که خوشحالی
کل دنیا سوار اخمویی ست
که شتابان به تاخت می گذرد
شرط بستم که خسته خواهد شد
روزهایم به باخت می گذرد
روزهایم سکوت می کردند
زیر فحاشی شبِ ولگرد
و زمان هولناک می گذرد
ساعت ات را بگیر از من مَرد
مرگ آرام می وزد در باد
می خزد لابلای گندمزار
من به دقت غروب را دیدم
آخرین تابشی که بردیوار
دیدم آئینه ها مچاله شدند
خیزش اره بود و ساقه شدم
خون به مرداب دَلمه می بندد
محو آواز قورباغه شدم
دیدم ای کاش که نمی دیدم
دستهایی که غرق خون می شد
هرکه برخاست تا کمی بپرد
مثل فواره سرنگون می شد
همه ی مردهای آبادی
به زمستان تیره معتادند
زل زدن بر مسیرِ بی برگشت
چشم هایم به خیره معتادند
چشم هایم همیشه می ترسند
نکند خانه زیر و رو بشود
واقعا استخوان چه مرگ اش بود
که زمینگیرِ این گلو بشود؟
همه ی مردهای آبادی
مسخِ جادوی یک عجوزه شدند
تخم هایی که زیر شیطان بود
جوجه های هزار روزه شدند
مثل آتشفشانِ خاموشم
کوهِ اندوه روی سر دارم
بسته راه عبورِ فریادم
بر دهان پاره ی جگر دارم
دیدم آن لحظه که دلِ من را
فتنه گاهِ حریق می کردی
از منی که همیشه غمگین ام
خنده ات را دریغ می کردی
دیدم ای کاش که نمی دیدم
زندگی سخت حیرت آور بود
عشق ، چیزی خلافِ منطق ها
مرگ چیزی ورای باور بود
تورج بخشایشی
@tooraj_bakhshayeshi
کتاب این هفته اسمش هست : کلید و خنجر/ قصه ها و غصه ها/ اثر سیمین بهبهانی/
@tooraj_bakhshayesh
دوستان گلم از امروز هر هفته یک کتاب مفید برای دانلود خواهم گذاشت. اولین کتاب اثر بسیار خوب استاد شفیعی کدکنی با عنوان موسیقی شعر هست. بخوانید و لذت ببرید.
Читать полностью…دوستان عزیزم امروز با رونمایی کتاب لاک پشت اثر دوست عزیزم علی ادریس زاده در خدمتتون هستم. البته ساعت جلسه از ۱۴ به ۱۵:۳۰ تغییر پیدا کرده.
Читать полностью…در کشور ما، احترام به حق مالکیت اثار هنری امریست فراموش شده و درین میان، شاعران بسیاری نیز قربانی آن شدهاند. از سویی عدم واکنش صنفی نیز به وخیم تر شدن این ناهنجاری انجامیده است. یکی از وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد، صیانت از آثار ادبیست. طبیعتا زمانی که این مسئولیت پذیری در قبال آثار کسانی چون مولانا و شهریار تبریزی و سیمین بهبهانی وجود نداشته باشد، شعر و ترانهی امروز نیز از گزند دستبرد نوآمدگان در امان نخواهد ماند.
ما جمعی از شاعران و ترانهسرایان ضمن ناپسند دانستن سرقت ادبی و محکوم کردن آن، موارد زیر را که توسط #حمید_هیراد خواننده صورت گرفتهاست ناشایست دانسته و خواستار رسيدگي مراجع ذيربط در جهت احقاق حقوق از دست رفته صاحبان آثار هستيم:
۱. استفاده اثر بدون کسب مجوز از صاحب اثر
۲. ضایع کردن حقوق مادی_معنوی شاعران و ترانهسرایان
۳. جعل نام و دستبرد در متن بدون اطلاع و رضایت صاحب اثر
۴. تلفیق ابیاتی از شعرای مختلف بدون کسب اجازه و ثبت تمامیت این کلاژ به نام حمید هیراد در پوستر و صفحه شخصی وی.
۵. هتاكي و طرح داعیهی شکایت از منتقدان و افرادی که در جهت تنویر افکار عمومی اقدام کردهاند
۶. اهانتهای زنندهی مدیر برنامههای حمید هیراد به منتقدان و کاربرد عبارات سگهای هار و گرسنه در مورد منتقدان!
در پایان ضمن پایفشاری بر مصالح صنفی خویش اعلام میداریم که تا احقاق حق یکیک شعرایی که به دلیل نداشتن رسانهای رسا، از گفتار وا ماندهاند، از کار نخواهیم ماند.
و اما روی اصلی این پیکان به سمت تهیهکنندگان این دست آثار است که بدون توجه به حقوق پایمالشده، تنها به فکر تهیهی آثاری سودآور بدون منفعت ملی و ارتقای فرهنگی میباشند. بی شک این بنگاههای اقتصادی نیز باید پاسخگوی مطالبات برحق صنف شاعران و ترانهسرایان باشند و در صورت عدم توجه به مطالبات مذکور، با برخوردهای وسيعتر صنفي و دیگر اقدامات قضایی مواجه خواهند شد.
بخشی از امضا کنندگان:
علی آذر
اکبر آزاد
روزبه آزادی
محسن انشایی
علی ایلیا
مهدی ایوبی
سارا بالو
علیرضا بدیع
روزبه بمانی
محمدعلی بهمنی
سعید بیابانکی
امیر پیرنهان
پریا تفنگساز
امیر توده فلاح
کمال حسینیان
سعید دبیری
الهام دیداریان
رویا دیژن
ایرج زبردست
صابر ساده
هما سعادت
امید صباغ نو
آریا صلاحی
حمیدرضا صمدی
حامد صوفیپور
آبا عابدین
ایمان عباس پی
حامد عسکری
اصغر علی کرمی
حسن علیشیری
حسین غیاثی
علی فردوسی
صابر قدیمی
اکبر قنبرزاده
نیلوفر لاری پور
امیرحسین مدرس
محمد مقتدایی
پرسا مقدس
ایلیا منفرد
مهدی موسوی میرکلایی
عمران میری
مهتاب یغما
میثم یوسفی
علی ادریس زاده
تورج بخشایشی
#نه_به_سرقت_ادبی
@tooraj_bakhshayeshi
بلغَ العلی بِکمالِه
به سبب کمالش به بلندی رسید
کشفَ الدُّجی بِجَمالِه
با روی نکوی خود تیرگی ها را برطرف ساخت
حَسنتْ جَمیعُ خِصالِه
همه ی روش هایش نکوست
صلّوا علیه و آله
بر او و خویشانش درود باد
سعدی
این ابتدای مرگ و ویرانی ست
یکدفعه می بینی هوا بد شد
وقتی بدون هیچ هشداری
مرگ آمد و از روی ما رد شد
تورج بخشایشی
@tooraj_bakhshayeshi
روزتان را با امید شروع کنید که امید تنها چیزی ست که به شما انگیزه ی حرکت کردن می دهد.
به قول حضرت حافظ :
هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
@tooraj_bakhshayeshi
دکلمه ی شعر تو هم مثل من . برای دوستانی که تازه به کانال اضافه شدند ☝
Читать полностью…به لطف غلامرضا طریقی عزیز جلسه ی نقد و بررسی مجموعه شعر مرگ در لحظه ای که خوشحالی در جلسه ی یکشنبه های شعر برگزار خواهد شد. همه ی دوستان به حضور در این جلسه دعوتید.
Читать полностью…ای داغ به دل نشسته ی عشق
وی زخم شکسته بسته ی عشق
ای آتش بیقراری دل
مسئول امور جاری دل
تنهایی مزمن شبانه
کابوس حواس پنجگانه
ای همهمه ی نهفته در باد
مجموعه ی بی بدیل اضداد
سبزینه ی با ملخ مواجه
ای جاده ی رفته در دل مه
محصول تماس سیل با سقف
ای آتش گر گرفته تا سقف
مسئول سقوط جوجه بر خاک
ای دزد هزار دست چالاک
وی ماهی تن به خاک خورده
جرثومه ی شیر پاک خورده
دیوار فرو نشسته ی ارگ
دلواپسی همیشه ای مرگ
تلخ است ولی شراب من باش
اینبار تو انتخاب من باش
تورج بخشایشی
#تسلیت_ایران
https://t.me/joinchat/AAAAADwjsgjGPzS3A4TYMQ
هشدار ، فصل توطئه در پیش است
وقتی که عشق ، مصلحت اندیش است
چوپان ، فریب خورده ی بدبختی ست
دندان گرگ در دهن میش است
تورج بخشایشی
https://t.me/joinchat/AAAAADwjsgjGPzS3A4TYMQ
صحبت از زخم های کوچک نیست
خطی از شعله بر بدن دارم
بالهایم اگرچه سوخته اند
همچنان حس پر زدن دارم
#تورج_بخشایشی
طرح: #محسن_پیرزاده
#شعر_ترانه_پارس
@Sher_Taraneh_Pars 👑
و اما کتاب این هفته کتاب هنر و ادبیات امروز هست که اختصاص دارد به گفت و شنود با هنرمندان بزرگی چون سیمین دانشور و خانلری
@tooraj_shaer
کتاب این هفته کتاب خاکستر تمدن ها سروده های سه شاعرۀ معاصر عرب نازک الملائکه، سنیة صالح، غادة السمان هست.
@tooraj_bakhshayeshi
تا عکس تو در آبگیر افتاد
شوری جوان در قلبِ پیر افتاد
صد تا گل دیوانه ی نرگس
در چوب جادوی تو گیر افتاد
وقتی رسیدی سیب دلتنگی
آرام غلتید و به زیر افتاد
رودی که راهش را نمی دانست
خندید و کم کم در مسیر افتاد
پاییز سرگردان به دست تو
نقشی شد و بر بوم جیر افتاد
خورشید وقتی خنده ات را دید
در گردن آویز تو گیر افتاد
آئینه دستش را جلو آورد
تا عکس تو در آبگیر افتاد
تورج بخشایشی
@tooraj_bakhshayeshi
ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم،بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم،رمیدیم
نام تو که باغ اِرَم و روضه خلد است
انگار که دیدیم ندیدیم،ندیدیم
صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوه یک باغ نچیدیم،نچیدیم
سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم
وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم، شنیدیم
وحشی بافقی
@tooraj_bakhshayeshi
دوستان همگی به جلسه ی بالا دعوتین. پنج شنبه ساعت ۴.۳۰ سالن اجتماعات دانشگاه پیام نور محلات
Читать полностью…شعرخوانی امروز بنده در تالار آینه اراک ( شعر شماره ۲)
@tooraj_bakhshayeshi
🖌🎨🖌
فراخوان طراحی نشان جایزه بزرگ افشین یداللهی
.
خانه ترانه با همکاری موسسه انتشاراتی نگاه نخستین جایزه ترانه افشین یداللهی را برگزار خواهد کرد. لذا از همهی هنرمندان طراح و گرافیست دعوت میکند طرحهای پیشنهادی خود را برای نشان این جایزه تا تاریخ بیست و هشتم آبان ماه ۹۶ از طریق ربات افشین یداللهی
.
@AfshinYadollahiBot
@AfshinYadollahiBot
@AfshinYadollahiBot
.
به دبیر خانهی جایزهی افشین یداللهی ارسال نمایند
توجه به ماهیت این جایزه که یادمانی از یاد و خاطرهی افشین یداللهی به عنوان یکی از نامآورترین ترانهسرایان معاصر است و موضوع این جایزه، ترانهسرایی، از الزامات طراحی نشان است.
.
لازم به ذکر است نمونه های پیشنهادی فقط با پسوند فایلِ Jpg پذیرفته میشود و طرحِ منتخب نیز با پسوند فایلِ Cdr - Corel Draw دریافت میگردد.
.
طراح پوستر
@ali.amale
.
#ربات_افشین_یداللهی
#فراخوان_نشان_افشین_یداللهی
#جایزه_بزرگ_افشین_یداللهی
دکلمه ی شعر ترس با صدای بنده برای دوستان جدید👇
Читать полностью…نقد و بررسی مجموعه شعر مرگ در لحظه ای که خوشحالی اثر تورج بخشایشی در جلسه ی یکشنبه های شعر با مدیریت غلامرضا طریقی
@tooraj_bakhshayeshi
کتاب بسیار خواندنی پله پله تا ملاقات خدا اثر استاد عبدالحسین زرین کوب
خواندن این کتاب برای شناخت بهتر حضرت مولانا از واجبات است.
https://t.me/joinchat/AAAAADwjsgjGPzS3A4TYMQ
در این زمانه که بوی هلاک می آید
صدای سایش پولک به خاک می آید
بهار با همه سرسختی اش چطور ندید
تبر به نیت بازوی تاک می آید
کدام سبزه از این تازیانه زرد نشد؟
کدام چلچله از آشیانه طرد نشد
قرار بود سزاوار عاشقی باشیم
کدام بوسه به مقصد رسید و سرد نشد
دراین زمانه به غیر از خطر نمی بینی
زمین بهار ندارد مگر نمی بینی ؟
صدای سوختن شاخه هات را بشنو
در آشیانه به جز بال و پر نمی بینی
گمانم از پس ظلمت سپیده می آمد
زدم به آب که سیبی رسیده می آمد
زدم به آب که مجذوب سرخی اش بودم
ولی دریغ گلویی بریده می آمد
درخت سوخته هرگز دوباره برگ ندید
و شاخه هاش به غیر از هوای مرگ ندید
هزار ابر سیاه از سر زمین رد شد
ولی از این همه حتی یکی تگرگ ندید
زمین یخزده ، مرداب پای در گل باش
نخواه ریشه کنی دل نبند عاقل باش
هزار مرتبه برخیز و باز ویران شو
شبیه خانه ای از شن کنار ساحل باش
تورج بخشایشی
@tooraj_bakhshayeshi
اینروزها که روشنی از آب می برند
دریاچه را به محضر مرداب می برند
هر کس که ذکر نام شما را بلد شده
انگار راه و رسم ریا را بلد شده
....
رو به بهار پنجره ای وا نمی شود؟
ظرفیت ظهور تو پیدا نمی شود؟
ای کاش می شد از هیجان نیم خیز شد
خود را تکاند و درد کشید و تمیز شد
تورج بخشایشی
بخشی از مثنوی ظهور
https://t.me/joinchat/AAAAADwjsgjGPzS3A4TYMQ