تو گندمزار منی
و من پرنده ایی خسته بال
که در میان خوشه هایت
تن خسته ام را به سایبانت میسپارم
و ورزش و صدای نسیمی
که در وجودت می پیچد
مرا به خوابی عمیق میبرد
خفتن در آغوش تو
وااای چه ماوای دل انگیزی.
بوی تنت مرا تا اون آسمانها به پرواز در می اورد
ای عطر تنت بوی ناب بهشت....
#آشـــــــــــو
در چشمانت کلمه ای نشسته!
بر لبانت حرفی روییده!
چند ورق شعر در جوهر صدایت!
ناتمام مانده اند عاشقانه هایم
روی بندبند انگشتانت!
صفحه ی اوّل را بازخوانی می کنم
هر صبح آغاز دوباره ای ست
بر تفسیر زیبایی خطوط لبخندت!
خورشید نگاهم را ببین!
نفس های داغم را
بر گونه های تو می ریزند!
شیرین ست زندگی!
قند مکرّری!
شرح مفصلّی ست این خوشبختی
با دیباچه ای دلنشین!
از تمام جهان تو را دارم، ای عشق!
نزدیکتر بیا!
خانه ی امیدی در قلبم روشن کن!
می خواهم رویِ ماهت را ببوسم ...
#عرفان_یزدانی
هرچه بیشتر میگریزم
به تو نزدیکتر میشوم
هرچه رو برمیگردانم
تو را بیشتر میبینم
جزیرهای هستم در آبهای شیدایی
از همه سو به تو محدودم
هزار و یک آینه
تصویرت را میچرخانند
از تو آغاز میشوم
در تو پایان میگیرم...
#عمران_صلاحی
نفس هایی تازه در هوا می دمد
عطر نعناع همانند ملکه ای
با لباس سبز می رقصد
نگاهم به گلدان فیتونیا
که بر جان برگ هایش
رگه های صورتی دارد
دقیقا همانند لبت که صبح ها
لبخند می زنی فام زیبایی را...
#محمد_پاییزان
آسمان و ریسمان را
به هم می بافد، زمین!
هیچ خورشیدی، بدون نگاهت
به طلوع، نمی نشیند!
همین که پشت لبخندهای شاعری بنشینی
عشق هم تو را به آغوش می کشد!
صبح که لبخند می زند، بیدار شو!
عاشقی که با خودش حرف می زند،
سوگند می خورد، که
هنوز هم دوستت دارد ...
#عرفان_یزدانی
عزیزم! روسریت را بردار
بگذار موهایت لبخند بزنند
میخواهم آرامشم را لابه لای آنها پیدا کنم
باید همانجا بایگانی ام کنی ...
#عرفان_یزدانی
مست است ترک چشمت، خنجر به کف ز مژگان
تا فتنه ای نسازد کی می رود به خوابی؟
#ترکی_شیرازی
دست های تو که باشد،
آفتاب می شوم بر شانه ات
با شور لبخندی، که از ترنّم لب هایم
آواز بوسه هایش زیبایی صبح را
در آغوشت به نوازش می برد ...
#عرفان_یزدانی
🌞صبحتـون بـه درخشش آفتاب
🌸و روزتان سرشار از رویش مهر
🌞طلوعی دیگر و امیدی دیگر و
🌸نگاهی دیگر به خورشید آفرینش
ســـ🥰✋ــــلام
🌞امروزتـون پر از اتفاقات خوب
🌸صـبح بهاریتون بخیر و شـادی
🔺🔻🔺🔻🔺
آیا شک داری،
که بخشی از وجود منی؟
من از چشمان تو آتش را دزدیدم
و مهمترین انقلاب ها را رقم زدم،
تو ماهی هستی که در آب حیات من شنا میکنی
تو ماهی هستی که هرشب
از پنجره کلمات من طلوع میکنی ،
تو بزرگترین فتح در میان فتوحات منی،
تو آخرین وطنی که در آن زاده شدم،
و در آن دفن خواهم شد ...
#نزارقبانی
صبح ها دلواپسی هایم را
در عطر تنت گم می ڪنم
و با "صبح بخیر"
چشمانت نَفَس می گیرم ...
#مریم_پورقلی
☀️بر جمله خوبان ناز کن
☀️ای آفتـاب خـوش لقـا
#مولانا
☀️صبح بهاریتون دل انگیز و شاد
🔺🔻🔺🔻🔺
به نسیم سپردم
گیسوانت را شانه زنَد
عذر خواست و گفت:
فرصت او کوتاه
و گیسوان تو بلند است!
#نزار_قبانی
یادت نرود هر صبح برای خودت
صدقه کنار بگذاری
تمام شب را به چشمانت فکر می کردم،
زیادی به چشمم آمدی
می ترسم چشمت زده باشم!
#مائده_نواب
دوستت دارم
و این تکرارِ شیرین را در بسامدی مکرر
بر اشتیاقِ لبانم روان میدارم
همچون ضربان که خاموشی نتواند
مگر در مرگ
بویِ دامنت مفهومِ اصیلِ صلح است
وقتی چینههایِ شلیطهات
مزارِ خونینِ خیابان میساید
هزار گواهِ چاکچاک چانگرفته
دوباره به رقصِ اعتراض آیند
به اعجازِ لبانت آنگاه که
واژگان بر آن بوسه میکوبند
رخوت از کلام برخواسته
واخواهی بر قامتِ الفبا میتند
ای نجابتِ برهنه!
باری بارقهیِ نور را
باز از کوچکترین روزنهها
بر قلبِ همه نومیدان بتابان ...
#عارف_اخوان
امروزتان زیبا🌺❤️
برای روزهای خوب آینده
امید و توکلت به خدا باشه
آرزو میکنم:
امروز حال دلتون عالی
حال نگاهتون عاشقانه
و حال زندگیتون شاد باشه
هر روز به قلب تو می زنم!
که در بازدم نفس هایم،نبض بگیرد!
هر روز آغوش تو می شوم،
که به سرزمین جدید تر و کُهن تری خو بگیرم!
هر روز به دست های تو پیله می کنم
تا برای پروانگی، به شهدِ جانت رو کنم!
این تو، همه من برای اوّلین لبخند امروز،
چشم هایت را به نزدم بیاور!
می خواهم واژه واژه با زبانم،
ریسه ببندم به تک تک مژگانت ...
#عرفان_یزدانی
مشکل بزرگِ تو این است دوستِ من!
که در حافظهات افکارِ کهنه را انبار کردهای
و واژههای کهنه را
و هر چه از پدرانت به ارث بردهای
از گرایشهای زورگویانه
و عشق ریاست تا تعدد زنان!
مشکل بزرگِ تو این است
که برخلافِ حرفهای مدرنت ،مدرن نیستی
و بر خلاف ادعایت معاصر نیستی
و برخلاف سفرهای بسیارت
خیمهات را ترک نکردهای....
#سعاد_الصباح
آفتاب صبح هر چقدر گرم باشد
نمیتواند گرمتر از حضور تو
بر دل بیقرار من باشد
کاش میدانستم
چه کرده ایی بی آنکه ببینمت
آرام جانم شده ایی؟
#مینو_پناهپور
💜🍃امروز لوح سفیــــــــد دیگریست👌
قلم موی اراده را بـــردار
و آنرا آغشته به رنگ عشـق کن❤️
و رنگ تازه ای بر بوم زندگــــی بزن🌸🍃🌹
تا طرحهای آرزوهای قشنگت
جان دوباره بگیرند.
سلام🙋🏻♀️
صبحتون بخير و شادی 🙌
🔺🔻🔺🔻🔺
پنجه ی شب
گونه ماه را مینوازد
وقتی شکوهِ لبخندت
بازتابِ واژههای سپید است
و دم و بازدم هایت
پنجه در پنجه ی اندوه می اندازد
#فریبرز_مقدسی
حوالیِ اردیبهشت بوی بهشت می آید
عطر شکوفه ها وخاک باران خورده
هوش ازسرِ رهگذرانِ شهر پرانده
فصل بهار شوخی بردار نیست
همه راعاشق میکند!
#نرگس_صرافیان_طوفان
آمده ام همراه نسیم صبحگاه
از راههای دور ،از پشت جنگلهای انبوه
سوار بر پرتو نور خورشید
دستانم را عطر آگین کردهام
به عطر گل های کمیاب و زیبای دامنه کوه ها
برای نوازش گونههای لطیف تو
پنجره بگشا
گیسو بر افشان و پیام عشق را
از فرسنگها فاصله احساس کن
دلتنگم!
و قاصدکهای دلم را
روانه آسمان آبی صبح کرده ام
تا به تو بگویند
شبی را سخت و پر از یاد تو را گذرانده ام
شب سیاهی که سرشار از جای خالی تو بود
عزیز راه دورم
ندایِ قلب مرا احساس کن ...!!
#پارس
چگونه بگویم دوستت دارم،
که آسمان آبی بماند؟
باران بند نیاید؟
زمین سبزترین فرشش را
بر اریکه ی دست هایت بگشاید؟!
چگونه بگویم دوستت دارم،
که قناری بی وقفه نغمه سرایی کند؟!
کبوتر سفید پرواز
بر فراز خانه ام را از سر بگیرد؟!
یک مشت دانه، پای گنجشک ها را
به ایوان پیچک و ناز بکشاند؟!
چگونه بگویم دوستت دارم،
که صبح طلوع کند،آفتاب برخیزد،
چشم های تو در چشم خانه ی دلم
سر باز کند؟!
و روز کنار بیدِ باغچه
دامنِ بلند و کوتاهش را کوک بزند؟!
آن لحظه تو در قلبم باشی
و عشق، گلبرگِ لطیف و کوچکی ست
از گل ارغوان و کوکب
که بر روی پیراهنت روییده ...
#عرفان_یزدانی
آمدن هر صبح پیام خداوند برای آغاز
یک فرصت تازه است برخیز و در این
هوای صبحگاهی زندگی را زندگی کن
تغییر مثبتی ایجاد کن و از یک روزِ
دوست داشتنی خداوند لذت ببر....
🌼سلام دوست من صبحت بخیر
🔺🔻🔺🔻🔺
صدای توست رنگ شکوفه های بهار
و لبخندهای سُرخت،
که ریخته رویِ تنِ گلبرگ هایِ گیلاس!
بوی دست های توست بهار
و نارنج هایی،
که روی چین دامنم گل کرده ست!
رنگِ نگاهِ توست بهار!
افتاده روی طاق انگشتانم
نوازش می کند چشم روشن خورشید را
میان چشم هایم
آغوشِ توست بهار!
تجسّمِ لمسِ تنت!
شورِ حریرِ نفس هایت
طرحِ جوهریِ بوسه هایت!
عشق، پیچیده میان ابریشمِ گیسوانت
فصل دیگری ست، عشق!
از روزهایی،
که پشت سر هم راه افتاده اند
سراغت را
از ترنّم آوازهای شاعرانه ام می گیرد
در گیر و دار این جهان
در قلبم پایکوبی می کند
در نبضِ لحظه هایم نوسان می گیرد
در استخوان هایم جا خوش می کند
در جانم می نشیند
به دوست داشتنت عمری دوباره می دهد
و چه زیباست این عشق ...
#عرفان_یزدانی
زیبایی یک زن در لباسهایی
که میپوشد نیست
در چهره یا در نحوهی
آرایش موهایش هم نیست،
زیبایی یک زن در چشمانش است،
چشم هایش راهِ ورودیِ قلبش هستند،
مکانی که عشق در آن جای دارد
#آدری_هپبورن
تفاوتهای ما بیش از شباهتهاست باور کن
تو تلخی شراب کهنهای من تلخی زهرم
#فاضل_نظری