عید منی!
که باید چراغانی ات کنم
از گردنت گرفته با بوسه بوسه بی تابی
تا سینه ات تنیده در قطره قطره اشک
عشق نو رسیده منی!
که باید نام زیبایی برایت پیدا کنم
چیزی شبیه خوشبختی
تا وقتی صدایت می کنم
باران اول بهار را هم به یادم بیاوری
عمر تازه منی!
که باید به پای تو آن را سوزاند
نیمی از آن را در پیچ و تاب خواهش و شیدایی
نیم دیگر را در دهلیزهای سرد پشیمانی
خطای منی!
که نمی شود چشم از تو فرو پوشاند
با دامنی که گیج در هوای تو می چرخد
با شرمی که خیس در حضور تو می میرد...
#فرنگیس_شنتیا
بہار مےرسد
با چشمڪِ سبزِ عبورِ تُو ڪہ
سڪوتِ تماشاست.
بہار مےرسد
واژه پوست مےاَندازد
وَ ماهے بہ سطحِ آب بوسہ مےزَنَد.
ارغوان را در آغوشِ
پُرآفتابِ دشت دیدن حتمےست.
پرندهوار بیا وُ بخوان!
ڪنارچہاے از صداے خود را رها ساز
وَ از آن خونِ ڪہن
ڪہ در وجودت ریشہ دارد،
بہ رگهایم روانہ ڪُن
تا پرنده از آستینِ شعر بیرون بیاورم!
بخند وَ بہ نگاهے شڪوفہ برقصان
اِےْ نبضِ تپندهے حیات!
اِےْ مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَال!
ڪہ بہار هم مثلِ شعرهاے من،
بہ چشمهاے تُو مدیون است.
#آرش_شاهری
🍃🌷پنج شنبه بهاریتون زیبـا
🍃🌷الهی سهم
🍃🌷امروزتون از زندگی
🍃🌷فراوانی نعمـت
🍃🌷سلامتی ، عشـق
🍃🌷آدمهای خـوب
🍃🌷اتفاقات لـذت بخش
🍃🌷حرفهـای امیدوار کننده
🍃🌷و روزی شـاد ﺷـﺎﺩ باشـد
آسمان و ریسمان را
به هم می بافد، زمین
هیچ خورشیدی، بدون نگاهت
به طلوع، نمی نشیند!
همین که پشت لبخندهای شاعری بنشینی
عشق هم تو را به آغوش می کشد!
صبح که لبخند می زند، بیدار شو!
عاشقی که با خودش حرف می زند،
سوگند می خورد
که هنوز هم دوستت دارد ...
#عرفان_یزدانی
🌸سلام به شماخوبان
🍃سلام بدوستانی که به انگیزه
🌸مهربانی زندگی میکنندو
🍃محبت وزیبایی در وجودشان است
🌸وسلام برمحبت وعشق
🍃بین انسانهای نیک اندیش
صبح تون شکوفه بارون🌸🍃
دلم برایت تنگ شده
آغوشت را قد من باز کن
سرم را به سینه ات بگیر
موهایت را افشان کن
بگذار نسیم دوباره دنیا را
دیوانه ی دیوانه از
عطر گیسویت کند.
#امیر_آزاد
انگشتانت تارهای نازک احساسند!
ظرافتی، آن قدر که ساعت را نمی تواند نگه دارد!
بانوی عشق!
تو را برای لبخندهای تقدیر آفریده اند!
بگذار زمان بایستد
دست هایت در بندبند تاریخ جاری شود!
ابدیّت در دستان توست،
که با یکی شانه هایم را به آغوش می گیری،
و با یکی دیگر
روی گونه هایم سیل بوسه جاری می کنی ...
#عرفان_یزدانی
🌾ســـــــــلام
🌾صبحتون به زیبایی آفتاب
🌾روزتون به شیرینی عسل
🌾آدینه زیبای بهاریتون بخیر
شادا بهار ...
که دست مرا گرفته
نمیدانم به کجا میبرد
شادا من ...
که دست بهار را گرفته
به خانهٔ خود میبرم ...
#شمس_لنگرودی
چون پرند نیگلون بر روی بندد مرغزار
پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار
خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
بید را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
دوش وقت نیم شب بوی بهار آورد باد
حبذا باد شمال و خرما بوی بهار
در درگاه بهاران سبز و روح بخش،
به همراه سیمین گون قطرات باران سراسر مهر و مهربانی، امیدمند آنیم، نگاه سرشار مهر پروردگار،
بر اندیشه هاتان بردوام
کارهاتان بر رونق عافیت، آرام
امورتان برنظام
روز و نوروزتان هماره ی ایام
پدرامی هاتان تام و تمام
❤️❤️❤️
حس و حالِ عجیبی تویِ این روزهای سال است
همه چیز ، بویِ "عید" می دهد
همه جا حال و هوایِ بهار دارد
و هر طرف که نگاه کنی
ردی از مهربانی و لبخند می بینی
اصلا انگار که گردِ همدلی و انصاف ،
رویِ ثانیه ها پاشیده اند
برقِ امّید را می توان
در نگاهِ تمامِ عابرانِ شهر ،دید
می توان به اتفاقاتِ خوبِ در راه مانده ،
دلخوش شد و به تمامِ مردمِ شهر خوش بین بود
می توان کدورت ها را
در بلندترین ایوانِ خاطرات ، تکاند
می توان سخت نگرفت
و به فرداهای خوب ، امیدوار بود
روزهایِ بهتری در راه اند
آفتاب خواهد تابید
و یخ هایِ بی مهری ، ذوب خواهند شد
من افق هایِ روشنی
پشتِ این کوه هایِ سخت ، می بینم
این زمستانِ سرد هم تمام خواهد شد ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
ای بهار!
ای میهمان دیر آینده!
کمکَمَک این خانه آمادهست
تکدرخت خانهی همسایهی ما هم
برگهای تازهای دادهست.
گاهگاهی هم،
همره پرواز ابری در گذار باد،
بوی عطر نارس گلهای کوهی را
در نفس پیچیدهام آزاد.
اینهمه میگویدم هر شب
اینهمه میگویدم هر روز:
باز میآید بهارِ رفته از خانه
باز میآید بهارِ زندگیافروز
#سیاوش_کسرایی
و من برای صبح، نور، عشق
و من برای برق اشتیاقِ چشمهای تو
پس از غروبهای بیگدار
برای اشتیاق گامهای تو
که در گذارِ صد خزان
رسیده است تا بهار؛
امیدوار و روشنم
تو تا بهار میرسی
تو را که محکم ایستادهای
تو را که صد خزان به چشم دیدهای
تو را که از حصار خشم اهرِمن رمیدهای...
تو راه باز میکنی
تو در سیاهیِ هزارتوی درد
به نور میرسی
تو از حصار ترسها و ظلمها و بغضها
به اقتدار و سربلندی و غرور میرسی...
تو ناجیِ تمام نورهای در سیاهچال ماندهای...
نرگس_صرافیان_طوفان
🌷سلام
🎋صبح زیباتون بخیر
🌷براتون صبحی دلنشین
🎋روزی خوب و بی نظیر
🌷توام با سلامتی و سعادت
🌷لبخند رضایت خدا
🌷و هزاران آرزوی زیبا همراه
🎋با موفقیت و سربلندی آرزومندم
#سه_شنبه_تون_عالی
گوش کن
صدای رویش عشق را
که از اندام نرم دلم بیرون می زند.
به حتم بار دیگر
از بشارت شکوفه ی نگاهت
تمام تن تکیده ی من همچون
صمیمیت شاخ برگ درخت سیب
سراپا سبز می شود....
#افسانه_کامکار
پاییز باشد یا بهار
چه فرقی میکند !؟
کاش در حجم وسیع نبودنت
معجزه ای شود
«تا روز سراسیمه عید شود»
#نسیم_دادستان
.
نگاه کن
آخرین ساعت ها، کوچ کرده اند!
باز من بلاتکلیفِ
چند سلام ساده مانده ام!
یک فنجان چای
پنجره را باز کنی،
هوای تازه ی عشق
عطر بنفشه های باغچه
و بعد رویش تنت
به آب و نان گرم!
و شراب و بوسه!
تا صبح نفس های رنگ سرخ انار
اتاق از هوای تو مست
به ناز و نوازش می برد مرا ...
#عرفان_یزدانی
صبح یعـــــنی بوسه برقلب خدا
صبح یعـــــنی عاشقی باکبریا
صبح یعـــــنی نور یعنی زندگی
سلام_دوست_خوبم_صبحتون_بخیر
♥️امضای خدا
♥️پای تمام ارزوهات
🌸🍃
معجزه تویی كه پيچك مي شوى
و از تنِ قلبم بالا مي روى
و خنده هاى تو ست
كه ساعتِ گنجشكهاست
مي خندى، صبح مي شود
#كيميا_عادلى_فر
دوستت دارم
چنان با احتیاط مثل: شاید
چنان باور نکردنی مثل: آری
و چنان طولانی مثل: تا چه پیش آید
#هرمان_دکونیک
انگشتان زیبا و باریک اندام بهار
نوازش می کند خطوط چهره
پریشان وآشفته ام را.
خیال سردت از دشت های خواب من می گذرد
پیکر نحیفم را نوازش می کند
اکنون تو اینجایی
ای اوای زیبای بهار من چه سبزم امروز
چه شکوهی دارد عطر گل یاس
در کوچه های صبح
نم نم باران می چکد از ابر سپید بهار
نفسهای باد می پیچد در لا بلای شاخساران
گیسوان سبز پر پیچ وتاب بید وحشی
تنها درخت بن بست عاشقی
رفتار آفتاب نجیب است وآرام.
شبنم دیوانه وار بر روی لاله های داغ دیده
با عشوه های دلبرانه به رقص در می آید.
وغنچه های نیمه باز شده بنفشه
لبخند شکفتن می زند.
موسیقی عاشقانه ی گنجشکان سینه سوخته
پر می کند آسمان آبی بیکران را.
عطر شکوفه های بهار نارنج مشام را می نوازد
می خرامد قاصدک خوش خبر
بر روی گل سرخ
ریشه می دهم جوانه میزنم از پشت
بیشه های بلورین بهار
طنین صدای بهار مرا شادمان
راهی آینده ای جاویدان میکند
بهار دیگری در راه است
تو خواهی آمد
و اردیبهشتم بهشتی دیگر خواهد شد
من میدانم ......
#مینو_پناهپور
اجرای ترانه خاطرهانگیزی از هایده؛ مهمونی بهاره، بهارتون مبارک
به قول احسان کسی نمیتواند ترانههای هایده فقید را به خوبی خودش اجرا کند اما اجرای ماندانا خضرایی و احسان کرمی از «صدای پای گل» را ببنید و بشنوید
تحويل می شود
سالنامه ام کهنه!
و من به جديدترين
روز شمارت، بر می گردم
عشق بايد، در خطوط بهار
چند رج خوشبختی بکارد،
تا روی پيراهنت، گل کند ...
#عرفان_یزدانی
بیا کنار نفس های گل قدم بزنیم!
عطر شکوفه ها را
در آغوش خاک بریزیم!
بهار فصل عاشقانه ای ست،
که جای گرفته میان انگشت هایمان
مست کرده هوا را، می رقصاند باد را
در میان برگ هایِ سبزِ بید
روزهاست چرخش ثانیه ها
چیز دیگری می گویند!
عشق بزم عیدانه اش را برپا کرده
من حَوِّل حالنا شده ام
و تو اَحسَنُ الحال
از میان هفت سین نگاهت
بر روی سفره ی دلم
این سین صدای من ست
از تلاطم ماهی کوچک سرخ لب هایم،
که در حوض آبی چشم هایت
شناور می شود ...
#عرفان_یزدانی
صدای بهار مثل ،
افتادن ماهی در تنگ است
مثل شکوفه دادن درخت
مثل سبز شدن سبزه ی عید
صدای بهار
همان خنده ی قاه قاه دخترکم است
شیرین با عشق ؛
بهار چشمهای پراز ذوق تو ست
#نوبهارم_بهارت_مبارک .....
#پریناز_ارشد
تو حال خوب منی!
عطری غوطه ور در هوای چند درجه
در ازدحام لبخندهایت
تا استوای شانه هایی، که دست های تو را
در امتداد آغوشم سوار کرده اند!
تو حال خوب منی!
به وقت تابش خورشید
شباهنگ مهتاب، سکوت آسمان
و غرّش رعد بر روی تکّه پاره های ابر،
که در گلوی تنهایی می بارد!
تو حال خوب منی!
یک دلتنگی بی پایان، غمی شیرین!
کوچه هایی، که در ازدیاد روز
به روی مسافران خسته ی پاهایت
با چشم هایم آب پاشیده اند!
و قدمت قدم های تو را
سنگفرشِ حیات خلوت عشق کرده اند!
تو حال خوب منی!
در ثانیه هایی که گم می شوم
در خیابان های تو در توی اندوه!
تجمع کلماتی، که
سرگیجه های بی قراری ام را
بیشتر می کند، تا لحظه ای آرام
کنارِ دیوارِ چینِ شانه ات
تکیه گاه پس مانده ی درد باشم!
تو حال خوب منی!
وقتی که در جنب و جوش جهان گرفتاری
وقتی که می گریی
و باران شانه هایِ عجولم را
بر دوش دقیقه ها
به اعتبار بی تابی ات، خیس می خشکاند!
تو حال خوب منی!
در پنج فصل عاشقی
سرزمینی، که موطن توست
و کشوری با جمعیّت تک نفره در من
با تمامی بغض ها
مرزهای بی پایان و اشک های ناتمام!
بی اغراق از جنگ و صلحی دوباره
سکوتی اغوا کننده و مشت کوچکی قلب،
که درون سینه ام جا خوش کرده
شهر به شهر تا آزادی چشم هایت
شوکران نفس هایت، رقص بوسه هایت،
که در پیادهرویِ افکارم راه افتاده اند!
و تپش های نامنظم زندگی را
بر رگِ سرخِ حیات بیشتر کرده اند
تو حال خوب منی!
دوچندان عشق
تکلّم سادگی، قافِ قلّه یِ دل
ترنّم تو، ضرب آهنگ احساسی ماندگار
تاری، که رویِ سمفونیِ انگشتانت
در پنجه هایم جا خوش می کند!
تو حال خوب منی!
تکرار ناپذیر، تمام نشدنی، بی انتها
عرفان عشق
مجنون ترین دیوانه ی شهر
در بند آیات دوست داشتن!
تو حال خوب منی!
تنها تو، حال خوب منی ...
#عرفان_یزدانی
پس از امواج طوفانی دریاچه ی والنسی ؛
نوازش و رقص نور خورشید
سوی اسکله خواهد درخشید
و شوق بر عزم قایق دلم
تا به حس آغوشت برسم
می وزد از ارتفاعات نیلوفر آلپ
عطر سلطنت وجودت
و سهره های زیتونی ؛
آرامشت را نغمه سرایان زندگی هستند...
#محمد_پاییزان