1929
🦋💕🦋 به ترمه ی خیال تو حریرِ شعرِ من، سپید نوشت! تا خودِ بهشت که این دلم، برای تو دل تو هم، برای من ... #عرفان_یزدانی @Termeye_kheyal 🦋💕🦋
شاعری عاشقم!
سرشار از ترانه های دلتنگی،
از نم باران روی اتاقک چشمانم...
شاعری عاشقم!
سراسر لبخند،
پیچیده در گلبرگ گل نسترن،
شمشاد نگاه عشق،
صدای سبز بهار،
گیلاسی از تب لب های تابستان،
خرمالوی گس حرف هایم...
شاعری عاشقم!
لبریز از تو در نوازش بوسه هایت،
خواهش دست هایت،
ترانه خوان کلماتت،
تراکم آغوشت،
زیبایی مهر چشمانت...
شاعری عاشقم!
با قلبی شبیه تپش های مرگ و زندگی،
نبض شیرین حیات،
به دوست داشتن تو دلبسته ام....
#عرفان_یزدانی
دل از تو بر نکَنم جان من !
جهانی نیز
اگر هر آینه خیزد
پیِ ملامت من
فنای درد تو زین پیشتر
چرا نشدم ؟
همین بس است ازل تا ابد
ندامت من
هوای فتح توأم بود
و تار و مار شدم
غزل غزل همه ی دفترم
غرامت من
#حسین_منزوی
وقتی که تو لبخند نگاهت را می تابانی
بال مژگان بلندت را می خوابانی
آه، وقتی که تو چشمانت،
آن جام لبالب از جان دارو را
سوی این تشنه جان سوخته می گردانی
موج موسیقیِ عشق از دلم می گذرد..
#فریدون_مشیری
ارابه ی خورشيد در دست توست !
هر صبح از آن سمتِ نيایشِ عشق،
طلوع می کند، بر باران بوسه هايت
از حرير تن پوشِ گل های سرخی
که بر گونه هايم می وزند
#عرفان_یزدانی
روشن از روی تو
چشم و دلِ روز
«صبح از نامِ تو دم زد»
که دمید...
#قیصر_امین_پور
دستی که مرا پس می‌زند
با همان نگاهی به پیش می‌کشد
که روی دلم دست گذاشته است
#سارا_رضایی
سرت را، بر شانه ام بگذار!
همه ی تنهایی ام را،
در چشم هایم گذاشته ام!
شانه هایم اَمنند
تو می توانی به چشم هایم ایراد بگیری
اما تنهایی، چیز کوچکی نبود
روی شانه های من
باید تو را، در آغوش کشید!
تا عشق دوباره، مدلش را
به رخ زیبارویان، بکشد ...
#عرفان_یزدانی
با من قدم می زنی
دستم را به دوست داشتنت بند می کنی
اشک باران را از غبار تنهايی ام پاک می کنی!
با من که زمين را
به گام های شهر، سپرده است،
تا از دورها، برای آخرين روز اسفند
آتش روشن کنی تا شب روشن تر از ماه،
چشم های ستاره بارانت را ببوسد ...
#عرفان_یزدانی
در روزهای آخر اسفند،
کوچِ بنفشه‌های مهاجر زيباست.
در نيم‌روزِ روشنِ اسفند،
وقتی بنفشه‌ها را از سايه‌های سرد،
در اطلسِ شميمِ بهاران با خاک و ريشه
- ميهن سیّارشان –
در جعبه‌های کوچکِ چوبی،
در گوشهٔ خيابان می‌آورند
جوی هزار زمزمه در من می‌جوشد:
ای کاش...ای کاش، آدمی وطنش را
مثلِ بنفشه‌ها يک روز می‌توانست،
همراهِ خويشتن ببرد هر کجا که خواست.
در روشنای باران، در آفتابِ پاک...
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
مقدّس است تمامی کلماتی،
که از لبان تو می شنوم!
خدا بندهای دهانت را گشوده!
و نامش زبانت را بوسیده!
مقدّس است لب های تو!
پیدا نمی شود آنجا که می توان
رایحه ی سیب را به مشام کشید
و نان و گندم باشد برکتش
رانده نمی شود عشق!
می خوانم تمامی خطوط تو را
بهشت است اینجا
ذکر لب های تو به روی لب هایم ...
#عرفان_یزدانی
بیا و روی صبحهایم نازل شو
از عطر تنت مستانگی دل را رقم بزن
و نگاهت را به شیدایی دستانم گره بزن
چه می شود این صبح اتفاق بیفتی ؟
#مریم_پورقلی
زن که باشی بی انتظار عاشق می شوی
زن که باشی تمام چشمت طلوع
هر تازه ای ست مثل بهار...
#زن که باشی هر روز امیدواری
که بیاید و آرام و بی هوا بغلت کند
و بگوید دوستت دارد...
زن که باشی دنیا را
از چشم مردان وارونه می بینی
و بی دلیل عاشق می شوی
زن که باشی یک دنیا غم را به ارامی
پشت یک آرایش غلیظ پنهان می کنی
زن که باشی خودش یک درد است
درد مادری
درد خواهری
درد فرزندی
زن که باشی اصلا سرت را بگذار زمین
و آرام بخواب
دنیا تصمیم میگیرد
صبح از کدامین طلوع برخیزی
زن که باشی پروانه می شوی
مدام میسوزی و هیچکسی نمی بیند
شالت را تا رستنگاه موهایت پایین می آوری
که نکند آه خدایا جامعه ای
خراب دانه موهایت شوند
زن که باشی حقوقت نصف می شود
اما ،امان از تمام حقی که داری
زن که باشی بزرگ که شدی
میترسانیشان از بزرگ شدنت
آنوقت کمی سکوت اجباری
با شربت فراموشی به تو میدهند
و خلاص ... انگار که نبودی
زن که باشی یادت می رود آرزوهایت را
کجا آویزان کنی تا هوا بخورند
یادت می رود که امده بودی
توهم نقشی بازی کنی
نه کنار بایستی و تشویق کنی
زن که باشی مثل من از کورسوی
یک کوچه تنگ وقت باران
نیمه شبها دستت را بیرون می آوری
تا کمی نم باران آرزوهایت را جلا بدهند
زن که باشی تیتر کمتری از تاریخی
اما تمام تاریخ را تو می نویسی
با شعر عاشقیت
تو فقط زن باش
اما وسیع بزرگ و مردان کوچک را
پرورش بده برای بزرگ شدن
که زمانی اماده شوند برای
شوریدن برعلیه زن بودنت
زن که باشی یادت می رود دامن کوتاهت را بپوشی
کمی برقصی
کمی تو تصمیم بگیری
کمی تو بخواهی
کمی تو خشمگین شوی
زن که باشی به رسم زن بودنت
آرام آرام در مساوات
در یک موازی نامتقاطع
در فریادهای شعر شده
روزی خواهی رفت
به سمت حقیقت زیبا و سکر آلود هستی
من یک زنم ....
#رویا_جزایری
آسمان دروغ می‌گفت
پیراهن مچاله‌ی پرنده بوی خون می‌داد
و هیچ خنده‌ای از این حوالی پرواز نکرده بود
و قدم‌های کوتاه درخت
به ریشه‌های بلند خاک نمی‌رسید
دلت را خوش نکن
کویر بوی مرگ می‌دهد
و هیچ گلی برای خواب زنبورها
آشیانه نمیشود..
#مسیحا_مقدسی
به وقتِ آمدنِ روز مگر میتوانم
بدونِ نور چشمانت صبح را شروع کنم
چای با بوسه های تو شیرین میشود
دل با نگاهِ تو سیر
حرفِ عاشقی نیست
بدونِ تو اوقات بخیر نمیشود
بیدار شو.....
#سولماز_بیضاوی
شروع صبحتون زیبا و پرانرژی🌷
و معطر بہ عطر خدا 🌷
سر آغاز روزتون
سرشار از عشق🌷
و خبرهای عالی
زندگیتون آروم🌷
عمرتون با عزت🌷
لحظه هاتون بی نظیر
دلتون شاد و بی غصہ🌷
#صبحتون_پراز_مهربونی 🌷
بخوان به زبان دنیا بخوان
وقتی که دنیا خانه ی توست
برقص به زبان زمین
دوست بدار به زبان مادری ات
به لهجه ی اقیانوس و رنگین کمان
و به رسم شقایق عاشق شو
با هر شکفتن و رُستن ...
#جلال_رستمکلائی
نازنین‌تر ز قدَت در چمنِ ناز نَرُست
خوش‌تر از نقش تو در عالم تصویر نبود
#حافظ
مـن بی تــــــــو
یڪ واژه‌‌ے ساده بیش نیستم
اما ڪنارت همچون
یڪ ڪتاب عاشقانہ آرام میشوم
ورق بزن مـرا ؛
ڪہ سطر بہ سطرم
پـــــــر از دوستت دارم است ..
#مانی_دانتہ
تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی
که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دست هایت ،
دلتنگی ام را به باد می سپارد ...
#سید_علی_صالحی
🦋عطر گل باران به مشام آوردم
🕊از باغ پرندگان پیام آوردم
🦋واکن درخانه را که صبح آمده است
🕊من چایی و لبخند و ســلام آوردم
🦋صبح یکشنبه تون بخیر وخوشی
سنگ ها لعل شدند
در گلوی شعر
تو جاری ترین بهانه‌ی بهاری
رد عبورت عقیق می‌جوشد...
#اڪرم_نورانی
🌷شنبه تـون زیبـا
💐الهی
🌷روزتـون پراز رحمت
💐دلتـون پراز محبت
🌷زندگیتون پراز برکت
💐لحظه هاتون پراز
🌷موفقیـت
💐و عاقبتتـون
🌷پراز خوشبختی باشـه
و شبها برای با تو بودن
نشانه می گیرم آغوش خیالی ات را
و جانم را به تقدیر شب می سپارم
تا شاید دوست داشتنم به قلبت الهام شود
و من تمامی احساست را یکجا تملک کنم
ای وارث علاقه ام...!
#شهاب_شهابی
جا خوش کرده
در گوشہ چشمانم منحنی اشتیاق
طعم دریا می دهد گونہ ے مرطوبم
پر تپش در هیاهیوی سڪوت می پیچم
مزه مزه می ڪند بطن خیالم تو را
دوری خیلی دور!
آنجا ڪه طعم باد عطرت را سر می ڪش
چہ دلتنگ...
اینجا من با خیالت مست می ڪند دلم!
#پریسا_سیـروس
وقتی تو نیستی
شادے کلامِ نامفهومی ست
و "دوستت میدارم" رازی ست
کھ در میانِ حنجرھ ام دق می‌کند
و من چگونه بی تو نگیرد دلم ؟
اینجا کھ ساعت و آیینھ و هوا ،
بھ تو "معتادند" ...
#حسین_منزوے
🌺ســـــلام به جمعه 25
🌸اسفند ماه خوش آمدید
🌺روزتون پر از عشق و محبت
🌸پر از موفقيت وسرافرازی
🌺پر از صلح وسازش
🌸پر از دوستی ومهربانی
🌺پر از دلخوشى
🌸و پراز خبرهای خوب
🌺روزتون بی‌نظیر
🌸دلتون گرم به عشق به خدا
بر تخت خیالت خوابیدن، ماه را میطلبد
عکسش افتاده بر حوض فیروزه
تا چو ماهی باله زنان
به عمق تنت سقوط کنم
خفه ام کنی تا نفس بگیرم
و دوباره غرقه شوم در هرم نفس هایت
#مهسا_طلوع
من از چشم هایت، غم را می دزدم!
شبیخون می زنم به دلت!
تنها فقط اندکی برایت از ترنمی می نوازم
تا تارهای صوتی حنجره ام عشق را نغمه بزنند!
اگر شانه هایم را نشاندی
تا حریر نازک خلوتت را
بر دوشم بگذاری، سبک تر می شوی
بگذار شبی نجوایت آواز پروانه ای را
که در سینه ام بال بال می زند بی قرار کند!
پیله ها بسته اند
گلبرگ های تنت، بوییدنی ست!
شهدشان عسل دارد
با عشق می نوشانمت
اعجاز می کند ... اعجاز ...
#عرفان_یزدانی
🌺ایرانیان باستان شب سرد
🔥را به آتش میکشیدند
🌺به امید روزهای گرم و نیک
🔥کانون زندگیتون
🌺همچو آتش اهورای
🔥گرم گرم
🌺جشن باستانی
🔥چهارشنبه سوری مبارک