🦋💕🦋 به ترمه ی خیال تو حریرِ شعرِ من، سپید نوشت! تا خودِ بهشت که این دلم، برای تو دل تو هم، برای من ... #عرفان_یزدانی @Termeye_kheyal 🦋💕🦋
محمل نشین لبخندهای جوهری من!
لیلای منظومه های عاشقی!
زیبای چشم سیاه!
ضرب آهنگ قلب من!
شیرین تر از آفتاب ندیدم در نیم رخت
فال بین روزهای توام
در کف بینی بغض های نیمه شب،
در معابد تنم سکنی بگیر
به آیین عشق روی آورده ام
دلم پرنده ای است بی بال و پر
بگذار در تو آشیانه بگیرم
در شکوفایی صدایت
در لحظه های اواز خوانی هر بوسه
در چهچهه ی صبح
در طلوع نگاهت امن می شوم
آرام تر از موسیقی روزهای تو...
#عرفان_یزدانی
🌹
🌸امشب در آغوشِ مهتاب
💫آرام بخوابید بیترديد فردا
🌸بهتـرين روزِ
💫زندگی شما خواهد بود
🌸به شكوه تقدير شك نكنید
💫الهی که بهترین اتفاقات
🌸سهم زندگیتون بشه
شبتون به رنگ آرامش 🌸
زیبائیت تشبیه ماه است در سکوت شب
و ستارگان سجدگاه چشمان سیاه تو هستند
تعبیر کن رویایت را در بیکران آسمان
در آغوش کهکشان
من از دورترین خیال تو
عبور خواهم کرد
در لحظه ی هم آغوشیت
#سیما_نوروزی
تو با ڪدام زبان صدایم میزنی
سڪوت تو را لمس میڪنم
بہ من ڪہ نگاہ میڪنی بہ لڪنت میاُفتم
زبانِ عشق سڪوت میخواهد
زبان عشق واژهاے ندارد غربت ندارد
حضور تو آشناست
از ابتداے تاریخ بودہ است
در همہ زمانهها خاطرہ دارد
تو با ڪدام زبان سڪوت میڪنی
میخواهم زبانِ تو را بیاموزم....
#نزار_قبانے
لبخند بزن، تا کشف شود صبح!
گنجشک ها، بخوانند
و تو از فنجان چای احساست
گرم کنی لبی را که در نوازش عشق،
بوسه هايش طعم هل و دارچين می دهد ...
#عرفان_یزدانی
💫شب
🌸داستان زندگی ماست
💫گاهی پرنور،
🌸گاهی کم نور میشود
💫اما بخاطر بسپار هر آفتابی
🌸غروبی دارد و هر غروبی طلوعی
💫قرنهاست که هیچ شبی
🌸بی صبح شدن نمانده است
💫به امیــد
🌸طلـوع آرزوهایتان
شبتون پراز نور الهی 🌸
می سرایم "تو و چشمان تو را"
نه سپیدی ، نه غزل...
تویی آن شعر دل انگیز و بلند
که پر از مثنوی بارانی
منم آن شاعر بیدل که فقط
برق چشمان تو را می بیند...
#فروغ_فرخزاد
هردم خیال دوست
چون ماهتاب بر سر ویرانههای دل
مستانه پای کوبد
این مطرب از کجاست
که از نغمههای او
بر خانهی خرابِ دلم،
سیل درد ریخت
این زخمه دست کیست
که بر تار میزند؟
تارِ دلم گسیخت...
#هوشنگ_ابتهاج
باران بر نفس های تو می خورد!
دوست داشتنت با هوایی گرفته
در آغوش های دورم گیر افتاده!
مه آلودم!
صبح، در سپیده ی چشمانت قدم می گذارد!
بی هوا از برکه ی زلال دست هایم
در خاطر لبخندت می غلتم!
کلمات بی صدایت،
در لیوان شیشه ای احساس می افتد!
شیرینی نامم، در گلویت حل می شود!
رنگین کمانی از خیال تو اینجاست!
ترنّمی، آن سوی آسمان نقش می خورد
از کنار رویای عاشقانه ات بر خاسته ام!
زمین در مرز خواب و بیداری
از بوسه های زرین تو،
خوشه از پلک آفتاب می گیرد ...
#عرفان_یزدانی
اجازه هست
تو را همچون پیراهنی سپید به تن کنم
تا داغِ سوخته یِ تنم را بپوشانی؟
یا تو را
بِسانِ شعرِ عاشقانهای سپید بِسُرایم
تا شراره هایِ تبدارِ واژههایم را
نهفته سازی؟
یا تو را همسانِ یک نسیم در آغوش بِگیرم
تا گداختگیِ آهنِ تنم
به خنکایِ وزشِ آن خاموش شود؟
ای دردِ خوش نشسته به جانِ من،
ای دردت به جانِ من ،
اجازه هست
سوالی بپرسم از شما
حالِ دلت بی من خوب است؟
#عارف_اخوان
جمعه ها،
نه این که تعطیل باشد برای من!
فقط کرکره ی زندگی را میکشم پایین...
دو فنجان چای هل میریزم
و بعد با خیالت،می نشینیم روی صندلی های لهستانی کهنه ی روی ایوان
و همانطور که خیره شده ایم
به دلگیریِ غروب آفتاب، به تو فکر می کنیم!
#طاهره_اباذری_هریس
از پشت نگاه مِه گرفته ام،
به آفتاب لبخند می زنم!
من و تنهایی شریک خاطراتی هستیم
صبح، کنار رویای بودنت نفس می کشد!
من، دست نوشته های عشق را می بوسم
کسی آن دورها،
از حافظه ی ورق خورده ی شاعریمی گذرد ...
#عرفان_یزدانی
در نگاهت خورشید تابانی ست
ریخته در پس مردمک ها
در صدایت سپیده ای شیرین سخن می گوید
در دستانت سحرگاهی که بر قاب
شیشه ای دلم انگشت می کشد
طلوع کلمات در پرتو روشن زبان تو نشسته اند
واژه گانت پشت پلک تمامی خواب ها
به وقت بیداری همه آفتاب می شوند
نجوای بوسه ای کلید صبح
تمام نفس های سبز توست در دهانت
نور می شود عشق
جرقه می زند لبخند
می درخشد جهان
در قنوت آخرین اشک نشسته ام
در ابتدای دست های تو
مرز دوست داشتن
شکوه سلام های هفده گانه
قیام چشم هایت را رد کرده اند ....
#زینب_سادات_حسینی(ترنّم)
🌹
🌸صبح را آغاز میڪنیم
✨با نام خدایی
🌸ڪه همین نزدیڪیهاست
✨خدایی ڪه
🌸در تار و پود ماست
✨خدایی ڪه
🌸عشق را به ماهديه داد
✨و عاشقی را
🌸 در سفره دل ما جای داد
🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
لبخندهای مهربانت را ،
آویزه ی گوشم کن !
چشم های کوچک ِ مهربانت را
توی آغوشم جا بگذار !
بگو، با چه زبانی
باید سخن بگوئیم !؟
چه رازی بین ِ من و تو باقیست که ،
عشق می نامیم اش...
#عرفان_یزدانی
🍃🌺 سلام
🍃🌺صبح زیبـاتون بخیر
🍃🌺ان شاءالله که
🍃🌺جسم و جانتون سالم ..
🍃🌺لبتون خندون..
🍃🌺خوبیهاتون پایدار...
🍃🌺لحظاتتون پر از برکت
🍃🌺و زندگی تون پر از
🍃🌺 شادی و آرامــش باشه
🍃🌺دوشنبه تون
🍃🌺زیبا و پراز خیر و برکت
تو را در چشم هایم می جویم
در میانه ی مِه، در نوازش رود
که از شیب پلک هایم
بر صورت خورشید فام تو ریزش می کند!
تو را در آسمان می جویم
در بین رقص ابرها
وقتی به چکیدن نُت آب ها
در ریزش نامم بر لبان تو
پروانه های بال گشوده تا مسلخ آغوشت
پرواز می کنند
تو را نخواهم یافت
مگر گردبادی در حنجره ام
و سربازانی که حکومتشان،
در نغمه ی سکوت تو دستانشان باز است،
تا نوای خوش الحانی بر دهانم
وزیده شود، که تو تقدیس کرده ای ...
#عرفان_یزدانی
یک آغوش می خواهم
از تمام این هستی
هستی .....؟؟؟؟
#منوچهر_بلیده
برای اندوه غلیظ زمان
که خواب بر چشم شکوفههای بادام
که بیداری بر جوانه تاک حرام است
برای پریشانی دائم بادها
و غم گستردهی ماهیان دریا
شهری به دعای صبح نشسته است
کوچهای به نیاز شب مشغول
محبوب من!
خانهای عکسهای دیواری را مرور میکند
اگر میان آن خاکستریهای رنگی
عصیان لبخند تو باشد
غم از شکوفه و تاک
رنج از مختصات دریاها میرود
#محمد_صالح_هاشمیان
🌹
🌸در این صبح زیبا براتون
☕️رویاهایی آرزو میکنم
🌸تمام نشدنی و آرزوهایی
☕️پرشور در پرتو الطاف الهی
روزتـون پراز برکت و رحمت☕️🌸
شهریور را در آغوش تو کم می آورم!
عطر گل یخ می دهی!
شهریور عاشقی ست،
پر از احساس بارانی
که قطع نمی شود!
کاری از دست من، ساخته نیست!
شهریور دلتنگ ترین شاعر شهر است ...
#عرفان_یزدانی
بر فرو رفتگیهای این سنگ دست بکش
و قرنها عبور رودخانه را حس کن
سنگها سخت عاشق میشوند
اما فراموش نمیکنند....
#گروس_عبدالملکیان
🌹
سـ🌸ـلام
صبح زیبای شنبه تون بخیر ☕️
🌸امروزتان شاد و پراز امیـد
☕️و کوله بار زندگیتـون
🌸پر باشه از برکت الهی
☕️امیـدوارم امـروز
🌸خوشبختی، سلامتی
☕️پیشرفت و روزی
🌸فـراوان نصیبتان شـود
ایستاده ام به نماز
به سمت کعبه ی چشمانت
به وقت اذان اقاقیا
میخوانم دو رکعت دلتنگی
به قصد دیدن رویَت
بی خبر از هیچ پیامبری
و بی نیاز از هیچ معجزهای
تو ای گم شده ترین حاجتم
هر صبح هستی ام را،
به شکرانه ی بودنت
بر صلیب خواهم کشید
تا ظهورِ سپیده ی آغوشت...
#یاس_کرمانی
از گلوله نمی پرسند
از کجا آمدہ
معذرت هم نمی خواهد!
از من نپرس چرا دوستت دارم
نه من می دانم نه تو ....
#نزار_قبانی
بیدار كه می شوی
خورشید برای طلوع
آواره ی پلك هایت می شود
گنجشک ها سمفونی صبح بخیر می نوازند
بیداركه می شوی
گل های اسیرِ گلدان هم لبخند می زنند
عطر عشق فضای خانه را مست می كند
و من به این فکر می كنم كه
امروز از همیشه شاعر ترم ...
#محمد_شیرین_زاده
🌹
🌷سلام
🌿جمعه مبارک
🌷یه صبح زیبـا
🌿یه حس خوب
🌷یه تن سالم
🌿یه روح آرام
🌷آرزوی قلبی من برای
🌿تڪ تڪ شما دوستان
🌷روز جمعه ای قشنگ
🌿و پر از اتفاقات خوب در کنار
🌷خانواده و دوستان داشته باشید
لبخند که می زنی،
سیب از شاخه می افتد!
باران تاب می خورد روی درخت بید!
آسمان نفس های آبی اش را کنار می گذارد،
تا عشق را از دستان تو بگیرد!
صبح از شکاف پنجره
سر نرسیده به فنجان گرم چای
با صدای روشن تو
ابری می شود در آغوشم!
بوسه های مه آلودت را کش می رود
بر دهان گل ها تو نشسته ای
زندگی نام دیگر توست!
با هیجان مزمن احساس
در سکوت بی تاب علاقه هایت نشسته ام ...
#عرفان_یزدانی
🌹
🌸خداوندا
✨خانه امیـدم را
🌸به یادت بر بلنـدترین
✨قله دلم بنا می کنم
🌸ای آرام جان
✨امشب تمام دوستـان
🌸و عـزیزانم را آرامشی
✨از جنس خودت ارزانی ده
شبتون بخیر و نگاه خدا پناهتان 🌸
آن سوی چشم هايت،
خورشيد، نگاهم را گرم می کند!
نور می ريزد در دستانم
آن سوی صبح تويی که نشسته ای
چون خورشيدی گرم، در آغوشم ...
#عرفان_یزدانی