1929
🦋💕🦋 به ترمه ی خیال تو حریرِ شعرِ من، سپید نوشت! تا خودِ بهشت که این دلم، برای تو دل تو هم، برای من ... #عرفان_یزدانی @Termeye_kheyal 🦋💕🦋
🌸دل شود
🎉امشب شکوفا در زمین
🌸می زند لبخند شادی بر زمین
🎉آسمانِ دل تبسم میکند
🌸روی ماهت را تجسم میکند
🎉ولادت یگانه منجی عالم بشریت
🌸حضرت مهدی (عج) مبارکــــ🌸
گلدان های اطلسی را
در مسیر قدم های زمین می چینم
ماه را می بندم به سقف آسمان
تو را می بینم
لبخند تو را نوازش می کنم
صدای تو را می بوسم
تو را بغل می کنم
خواب را به چشم هایم گره می زنم
ستاره ها از شاخه های سرو بالا می روند
لبخند پاورچین پاورچین
روی لب هایم قدم می گذارد
تو را می بینم به تو سلام می کنم
برای دست هایت نماز می خوانم
خاطر دوست داشتنی تو را
به تخت می بندم تو را شکر می کنم
تو را دوست دارم
چقدر دارایی های من زیاد است
و شب هنوز دکمه های ماه را
به آغوشم نبسته
در چشم تو به خواب می رود...
#زینب_سادات_حسینی(ترنّم)
نگاه مشرقی ات،
مژده ی صبح را، می آورد
من پرنده ی خاموشی کنار دستانت!
آوايش، آشيان خنده های تو ...
#عرفان_یزدانی
🌸سه شنبه تون پرازمهربانی🌸
🌷روزگارتون پرازامید
🌸دنیاتون پرازمحبت
🌷رزق تون پرازبرکت🌸
🌸لحظه هاتون پرازشادی
🌷عشق هاتون پرازپاکی و
🌸زندگیتون پراز آرامش باشه 🌸
من هر آن تازه خواهم شد
و پیرامون خویش را تازه خواهم کرد
بگذار هر بامداد،
آفتاب بر این دیوار آجری بتابد
تا ببینی روان من هر بار
در شور تماشا چه می کند.
دریغ که پلک ها در این پرتو سرمدی
گشوده نمیگردد.
دل هایی هست که جوانه نمیزند.
من این را دریافتم و سخت باورم شد.
چه هنگام آیا روان ها بادبان خواهد گسترد.
و قطره ها دریا خواهد شد.
نپرسیم. و با خود بمانیم.
و درون خویش را آب پاشی کنیم.
و در آسمان خود بتابیم.
و خویشتن را پهنا دهیم.
و اگر تنهایی از نفس افتاد
در بگشاییم و یکدیگر را صدا بزنیم
سهراب_سپهری
کاش لمس احساست
عمق دوست داشتنم را حس می کرد
وسرزنش نمی کردی جنون خواستنم را
مگر می شود با بودنت رویا نبافت !؟
با لبخندت عاشق نشد!؟
با نگاهت دیوانه نشد!؟
از حرف هایت شعر نخواند!؟
از دستهایت آغوش نساخت!؟
واز رد قدم هایت رویش شکوفه ها را ندید!؟
بی تو ولی فقط میشود لابلای بغض ترانه ها
نفس کشید ونمرد.....
#مریم_امینی
تو عشق من هستی؛
تمام افکارم را درک می کنی،
کارهایم را درک می کنی،
با تو بودن شادی آور است،
پر از هیجان هستی،
نیرومند، مهربان، باهوش، راستگو، با احساس و خلاق
تو همانی
که زندگیم را به دستانش می سپارم،
تو همانی که می خواهم
همیشه در کنار او باشم،
تو عشق من هستی...
#سوزان_پولیس_شوتز
روزها هم که بگذرند
تاریکی کنار می رود
زمین به دور خودش می گردد
من به دور قدم های تو...
با شروع آواز ترنم نفس هایم
سپیده سر می زند
به دنبال رنگ چشم های تو آفتاب
کنار ابرهای چین خورده
باد دست و پا بسته
پیچ و تاب میخورد
به دور لبخندهای تو
عطر گلی تازه جوانه زده
تا دست های تو راه بسیار مانده
در اشتیاق صورت فلکی نگاهم،
در هوای حوصله چند قدم فاصله
به طلوع مهربانی دست هایت
به شوق دوست داشتنت نشسته ام
به روی پوسته ی زندگی دست می کشم
و هربار به وقت حضور لحظه هاآغوش می گشایم
هرچند در سکوت خیابان های خواب
با بیداری هر صبح دچارت می شوم
گرفتار بزم کلمات برهنه ای
که بر تن واژه های برهنه شان
پیراهن شادی می پوشانم
خیره می شوم به عشق
خیره می شوم به تو
تا در امتداد پلک بسته ام نور بریزد
در ابتدای چشم تو
با طعم هر بوسه ام باران....
#زینب_سادات_حسینی(ترنم)
دفتـر شعـرم را که می گشـایـم
مُشتـی از تـو بیـرون می ریـزد
هـوا بـه تـو آغشتـه می شـود
و می تـرسـم که نکنـد
یک شهــر عـاشقـت بشـود
آهــای دردانـه بـرگ بـرگِ نوشته هـا
از تــو گفتـن چه عالـمـی دارد ...!
#مریم_قهرمانلو
می گویم؛ دوستت دارم
صبح سر می رسد!
تو زیباتر می شوی!
جهان کوچکم رنگ می گیرد!
می گویم؛ دوستت دارم
خورشید از میان برگ های اطلسی،
لبخندهایت را روشن نگه می دارد!
می گویم؛ دوستت دارم
دست هایت باغی پر گل می شود
دهانت چون تاکی شیرین، که من
مست می شوم در آغوشِ لحظه هایِ تو!
خورشید می شوم تا زنده بمانم!
لبخند می زنم تا زنده بمانم!
هوا می شوم تا زنده بمانم!
و رویش تاک انگوری بر دست و پای تو،
تا شاید اتاق چشم ببندد!
اطلسی زیباتر شود
رو بگیرد ماه از خورشید!
عشق بگوید؛ من نیز هم
دوستت دارم تا زنده بمانم ...
#عرفان_یزدانی
❄️در هوای پاک صبح
💞نفس بکش و درونت را
❄️از طراوت و تازگی پر کن
💞غصه های دیروز
❄️در گذشته جا مانده
💞تو به امروز رسیده ای
❄️و اکنون آغازی دوباره است
💞تا آینده پر امیدت را رقم بزنی
❄️ســـلام صبحتـون پـر امید💞
برای تو
کمی خودم را کنار گذاشته ام!
شبی بیا با هم شعر بخوانیم
سر به سرم بگذار!
با چشم هایت به من نگاه کن!
و بگو که مرا
اندازه ی بندهای انگشتانت دوست داری!
من بندبند روح تو را دوست دارم ...
#عرفان_یزدانی
عصر که می شود
فنجان لبخندهایم را برمی دارم
می آیم به سوی باغ آغوشت
تا با قند لبهای تو
شیرین سازم کام لحظات را
#امیر_افشار
صدایت را جرعه‌جرعه می‌نوشم
مستانه سبز می‌شوم و شاخ و برگ می‌دهم
جوانه‌ها دهان می‌گشایند
و نام تو را می‌خوانند
چه لبان شناوری داری
در آب‌های صدا .چشمانم را می‌بندم
و تن به صدایت می‌سپارم
نام کوچکم در صدایت شکفته میشود.
#عمران_صلاحی
هزار و یک شب،
تو را دوست داشتم!
همان است، که شبانه هایم
روی شعرهایم تلنبار می شود!
تو می شوی آخرینش!
تلخ یا شیرین که شاید اگر نیایی،
بر لب هایم خشک شود بوسه ای،
که بر نام تو حک می شود ...
#عرفان_یزدانی
با لطف شما
هیچ شبی خواب نداریم؛
ای عشق بفرما شب عالی متعالی...
#علی_صفری
با تو آفتاب
در واپسین لحظاتِ روزِ یگانه
به ابدیت، لبخند می زند.
با تو یک علف و همه جنگل ها
با تو یک گام و راهی به ابدیت.
ای آفریده یِ دستانِ واپسین!
با تو یک سکوت و هزاران فریاد.
#احمد_شاملو
تو از کدام سمت خورشید
طلوع می کنی، که صبح برای دیدنت
می ایستد بر درگاه آسمان؟!
خط می کشد به صورت ابرها؟!
می نشیند روی گلبرگ گل یاس،
و می نوازد ناوک مژگانم را؟!
تو از کدام فصل می آیی،
که تنت بوی تاکستان ها را می دهد
و لبانت طعم شراب؟!
تو کدام حرف الفبایی؟!
کدام لهجه یِ خیسِ باران،
که از پلک بیداری ام چکّه می کنی؟!
و من این چنین آغشته ام
به دوست داشتنت ...
#عرفان_یزدانی
🍃🌺 سلام
🍃🌺صبح زیبـاتون بخیر
🍃🌺ان شاءالله که
🍃🌺جسم و جانتون سالم ..
🍃🌺لبتون خندون..
🍃🌺خوبیهاتون پایدار...
🍃🌺لحظاتتون پر از برکت
🍃🌺و زندگی تون پر از
🍃🌺 شادی و آرامــش باشه
🍃🌺دوشنبه تون
🍃🌺زیبا و پراز خیر و برکت
خواب
از اندام کوتاه تو آغاز میشود
و به بستر سپید من می‌رسد.
محبوب بدون شرح من
به مهتاب بگو
چند شبی در خیال باکره‌ی ستاره‌‌ها بماند
شاید آفتاب
شاید آن زردی نگران از تقدیر مهتاب
چمدان ببندد
و بستر سپید من
از روشنای نازک اندامت سرشار شود
#محمدصالح_هاشمیان
به انتظار تو،
هر صبح سلام می کنم
به آفتاب، به پنجره،
به آسمان، به تو
که از لب ایوان احساس من
باز طلوع کرده ای ...
#عرفان_یزدانی
🌺سلام
🍎صبح یکشنبه تون دلپذیر
🌺امروزتان سرشاراز مهربانی
🍎و رنگ دلتون شاد
🌺آرزو دارم امروزتان
🍎پراز ملودی شاد
🌺پراز حس ناب عشق
🍎پراز لبخند از ته دل و
🌺پراز آرامش خوب باشد
من به آغازِ زمین نزدیکم.
نبض گل ها را می گیرم.
آشنا هستم با سرنوشت ترِ آب،
عادتِ سبزِ درخت!
روح من گاهی از شوق سرفه اش می گیرد
روح من گاهی مثل یک
سنگِ سرِ راه حقیقت دارد
#سهراب_سپهری
صبح از پنجره ے خیالـــم
نظاره گرسپیده ےروشناییم
دل را نوازش می دهد
نسیــــم صبحگاهی
آن هنگام ڪه یاد تـو
مرا بیدار می ڪند...
#ستـــایش_رادمهــــر
❄️در آخـریـن شـب زیبـای دی مــاه
❄️بالاتـریـن آرزویم بـراتـون ایـن اسـت
❄️حاجت دلتون با حکمت خدا یکی باشد
❄️شبتون خـوش و سـراسـر آرامـش
کاش میشد
روبه رویت مینشستم
برایت از دلتنگی هایم میگفتم
از شب هایی که وقتی تو را کم دارم
یک خواب خوش هم
از گلوی چشمانم پایین نمیرود ...
#حمیدرضا_عبداللهی
و تو را دوست دارم ناباورانه
ورایِ آنچه بیاندیشی،
آن سویِ باورِ آدمی ، تا انتهایِ تاب ،
و گذشتن از تیغه یِ تیزِ خاطراتِ تو را
در واپسین رمقِ خود نیز نمیدانم ،
که جز اینم معبری نیست،
که جز اینم سببی بر زیستنم نیست،
بی تردید بودم همچون رسولی ست،
که رسالتش در حیات ، غوطه ور شدن
در گدازه هایِ عشقِ تو باشد
و پایانش سوختن در گذرگاهِ تو ...
#عارف_اخوان
من به چشم های تو غبطه می خورم
مرا می شناسد، می بیند
اصلاً من در آن پنهانم و تو در قلب منی!
نمی دانم می شود
از چشمان من هم تو را دید زد؟!
#عرفان_یزدانی