تو همان دوست داشتنی هستی
که هر صبح دلم
به هرم نفسهایت شکوفه میدهد.
و دستانم سبز میشود از یادت
مرا بنواز با تصنیف لبهایت
ببر تا پرواز کبوتران
تا غوغای سپید یاسها
روشنی بریز در چشم جهان
شُکر که صبح است و
طلوعی و یادِ یاری
#یاس_کرمانی
زندهباد هشت مارس روز جهانی زن!❣
روز نوید جهانی بهتر!
حقوق زنان در هیچ نقطهای از جهان نبایست به اسم آداب و رسوم و سنتها و باورهای مذهبی پایمال و نقض آن بدین طریق توجیه گردد
من زن خلق شدم.....
نه برای در حسرت یک بوسه ماندن،
برای خلق بوسه ای از جنس آرامش.
#سیمین_دانشور
صبح از راه رسید
سبدش پر ز گل خورشید است
نگهش آینهے امید است
هم نفس با همه مرغان خوش الحان سحر
نغمه خوان غزل توحید است
صبح آغوش گشودست
بپا خیز و ببین
با نگاهے ڪه پر از مهر و صفاست
بخدا صبح قشنگ است قشنگ
باغ پر نقش خدا ، رنگ به رنگ
#سهراب_سپهرے
🌼ســلام
🌷صبح جمعه تون بخیر
🌼امروزتون زیبـا
🌷لحظاتتون سرشاراز آرامش
🌼دلتون از محبت لبریز
🌷تنتون از سلامتی سرشار
🌼و زندگیتون لبریز از برکت باشه
شقایق ها را باید با چشمها
دوست داشت نه با دست
آن ها در چشمها شعله ور میشوند
و در دستها پژمرده…
#کریستین_بوبن
بنویس
مثل همیشه شاعرانه و عاشقانه
تند و آتشین
اما این بار آخرش این را هشتک کن
#زمانی_که_دوستش_داشتم
#یلدا_کولیوند
در من کوچهایست
که با تو در آن نگشتهام
سفریست که با تو هنوز نرفتهام
روزها و شبهاییست
که با تو به سر نکردهام
و عاشقانههاییست
که با تو هنوز نگفتهام
در من حرفاییست که
هنوز نفس میکشند
آرزوهایی که هنوز به انجام نرسیدهاند
در من و در کعبهی من،
سجدهایست برای قامت تو
در من پارهای از تو میتپد
و این جان نیمهجانم از او زنده است
در من و در رگهای من
خونی از احساس سبز تو جاریست
و شکوفه میزند همچون گلی سرخ
در من ،در من
تو و حس تو
هست هنوز و هنوز...
#افشین_یداللهی
🌸الـــهـــی🙏
🌺همیشه بهترین
🌸افکار به سراغتون بیاد
🌺الــهــی🙏
🌸اونــقــدر غــرق
🌺خوشبختی بشید که تا
🌸عمق بی انتهای
🌺رضایت برسید
🌸الــهــی 🙏
🌺که همیشه بهترین
🌸حال ممکن رو داشته باشید
🌷پنج شنبه تون گلبارون دوستان باوفا
آه
صدایت صدایت ،
سراسر حسرتست
مثل همآغوشی
معلق میدارد مرا
میان پریشانی و جنون
بر دیوارههاے قلعہے شب
در حالی کہ درد میڪشم
از عذاب زندڪَی ،
دلتنڪَ توام در حالی کہ
درد میڪشم از عذاب زندڪَی ،
بیشتر دوستت دارم...
#غادة_السمان
.
دنجترین کنج دلخوشیهایم
جاییست که لبخند،
پررنگترین حالت لبهای آدمها باشد !
دلم خوش میشود وقتی
خبری از دغدغههای سنگین
و دلهرهآورشان نیست
و دنیای آرامش
آستینهایش را بالا میزند
و برایشان سفره مهربانی پهن میکند !
بیایید و مسیر محبت را شلوغ کنید!
بگذارید مهربانی دست به دست شود !
#نازیلا_زارع
با نگاهِ تو
صبح در چشمانم قدم می زند
پنجره سلام می کند
کوچه شاعر می شود
و جهانی انگشت به دهان مى اندیشد ،
به فلسفه ىِ دوست داشتنت!!
#لیلا_ادبی
🌷ســــــــلام
🌷صبح زيـــباتوووون بخير
🌷صبحانه تون سرشار از عشق
🍃روزتون پر از نور خــدا
🌷روزتون پر ازشادى و لبخند
🍃روزتون پر از عـشق و امـيد
هر روز درسی تازه
و من چون شاگردی، که مردود می شود
چشم هایت را مرور می کنم!
این دوست داشتنی ترین،
درس ادبی ست که آموخته ام!
هر بار که با نگاهت بر جانم تازیانه می نوازی!
من شاگرد می شوم و تو استاد!
عشق شعری ست، که
هرگز هم ردیف، نمی شود با من!
دارم حضورت را
در راهروهای قلبم، پاس می کنم!
هر بار که می دوم،
تا به دستانت گره بخورم!
و تمام من شعری موزون شود
روی بندی، که تا شریان رگ هایت
گسترده می شود ...
#عرفان_یزدانی
دلم میخواست چیز محکمی
به او بگویم که بداند چقدر دوستش دارم
گفتم: تو مسیح منی!
#عباس_معروفی
🌼سلام دوستان خوبم
🌷آدینه تون پراز شادی
🌼امیدوارم یک روزعالی را
🌷در کنار خانواده ودوستان
🌼و عزیزان داشته باشید..
🌷ثانیه ثانیه امروز رو
🌼در پناه لطف خدا
🌷به خوشی سپری کنید
🌼جمعه مبارک
دارم می سوزم، از هُرم بودنت
به آتش کشیدی مرا
آهسته تر بندهای پیکرم را به هم بریز
عطش بوسه هایت، سیری ناپذیر است
گلستان کرده ای مرا ،جان گرفته ام
کمی بیشتر، بغلم کن
آیه آیه تلاوتم کن!
#عرفان_یزدانی
تازه از راه آمده ام
این فرسنگ ها را، دست کم نگیر!
نقشه ای روی نگاهم، دیدبانی می کند!
و خط هایی، که
مرزهای اشتیاق را رد کرده اند!
عشق تازیانه هایش را بر دوشم می نوازد!
بیشتر از آفتاب و باد، بر صورتم
نمی دانم، با دستانم چه کرده اند،
که بی گاه شاعر می شود از نسل سپید
سهم من کجا مانده است؟!
مدت ها باید بنشینم و طرح شکوائیه بنویسم!
باید بروم همین نزدیکی ها
کسی نمی داند تا کی طول خواهد کشید!
که با خدا ملاقاتی محرمانه، داشته باشم!
#عرفان_یزدانی
شعری عاشقانه بگو
نتی زیبا بنواز
و مرا، مهمان کن
به فنجانی چای داغ تا هر بار که
نگاهم می کنی، زبانم گر بگيرد
و من فکر کنم خوب بود
اگر دوستم داشتی
و من، مهمان قلبت می شدم ...
#عرفان_یزدانی
در نامه دیروزت
چراغی کوچک برایم
فرستاده بودی من تاریک
روشنش که کردم در آیینه
روبرویم خود را دیدم
که تاریخی هستم تیره و تار
از مردانی که چراغ را در زن کشتند...
#شیرکو_بیکس
پنجشنبه ها، می نشینم گوشه ای
و برای دلی که؛
هر دم از دوری ات می میرد
فاتحه میخوانم!
کاش بیایی و با خنده ات
ختم دردهایم باشی...
#پروانه_حسینی
اندک بضاعتی تنهایی،
سهمِ کوچکی عشق
از جهان چه می خواستم؟!
عشق بودی، آسمان شدم!
ابرها بر گونه هایم، نام تو را سرودند ...
#عرفان_یزدانی
در لایه های تنم، در بند می شوم!
زندانبان سیاسی قرن بودم،
که تو را از جراید آزاد اندیش
به حبس کشاندم!
تو را در مقالاتِ گسستگیِ
قانون هایِ دست و پا گیر ملاقات کردم!
و هر روز به اعدام معشوقی اندیشیدم
که مرگ را هر صبح، بر گلویم می بست!
با طنابی که از تار تار گیسوان سیاهش
جدایی غیر ممکن بود!
این جابه جایی،حادثه ای ست
از نطق مردی که جهان را تا ابدیّت،
به پایِ اعدامِ لحظه هایت ایستاده ...
#عرفان_یزدانی
تنت نور
گیسوانت شب ،
نیمی از نگاهت ، آری
نیم دیگر ،نه
قیامت کجاست تا دمی بیاسایم
از این برزخ بی فصل بی حاصل
قیامت کجاست....
#چیستا_یثربی
تو را دوستت دارم
مثل نسیم ، که هر صبح به لبهایش
رژ می زند به چشمهایش سرمه می کشد
لای موهایش گل عشق می کارد
و با عشق پشت پنجره ی اتاقم می نشید
و به اشتیاق بوسیدنم
به پنجره ی نیمه بسته ی اتاقم عاشقانه
سلام می دهد ...
#امید_آذر
فرصت کم است،
برای دوست داشتنت!
برای لبخندهای تو!
برای همین صبح بخیرهای زیر زبانی،
که گنجشگ کوچکی
در دهانت آواز می دهد!
فرصت کم است،
برای بی بهانه بوسیدن چشم هایت!
دیدن خورشید،
که از درز پلک هایت تابیده!
فرصت کم است، برای دیدن عشق!
سمفونی زیبای دست هایت
بر رقص شانه هایم!
حلقه ی انگشتانم،
به دورِ چاکِ گریبانِ نفس هایت!
اتّفاقی بوسیدنت
فنجان شعر دیگری از لبان تو نوشیدن
گرم از لبخندهای تو شدن!
فرصت کم است!
کمی نزدیکتر بیا
باید برای دوست داشتنت، کاری بکنم ...
#عرفان_یزدانی
نه نامی روی کتابی ماندگارم،
نه شعری روی لب هایی!
این دست نوشته ها
خط خطی دل مشغولی شاعری ست
که خودش را کنار پاراگراف های درد
سپید نوشته است ...
#عرفان_یزدانی
از اینکه باز هم دل من را ربوده ای
گاهی دلم برای "خودم"
تنگ می شود...
#محمدعلی_بهمنی