🦋💕🦋 به ترمه ی خیال تو حریرِ شعرِ من، سپید نوشت! تا خودِ بهشت که این دلم، برای تو دل تو هم، برای من ... #عرفان_یزدانی @Termeye_kheyal 🦋💕🦋
Hօω lօղց მɾε ყօմ მղძ ოε Dօ ղօէ բօllօω ოε?!
Yօմ ωἶʂհ ოε I ωἶʂհ I ძἶძ ղօէ ցεէ Gօɾεէ...!
تا به کی باشی و من پی به حضورت نبرم ؟!
آرزوی منی؛ ای کاش به گورت نبرم ...!
#کاظم_بهمنی
🌸ســـلام
🌹صبحتون بخیر و نیکی
🌹الهی در این روز زیبا
🌸خدا پشت و پناهتون باشه
🌹و یه روز خوب و عالی
🌸یه روز موفق و پر برکت
🌹یه روز شاد و پر از آرامش
🌸رو براتون مقدر کنه
🌹چهارشنبه تون پر از بهترینها
رودی روانــــم
که هـر لحظه
بـدرقه می کنم
دوست داشتنت را .....
#باران_میم
اين کرانه ها، بی طاقت شده اند!
من گشوده ام آسمانی را به رویت!
بايد آبیِ پلکِ پنجره گشوده شود،
تا صبح نفسش را
بر پيکر عشق نوازش کند!
دوست داشتنت، سرنوشت زيبايی ست
وقتی تا آن سوی مرز دست هايت
چشمه ی روشنی روی انگشتانم بلغزد
وقتی جهان، لبخندت را
روی لب هايم بگذارد، تا نشانت
روی مدار سينه ام بدرخشد ...
#عرفان_یزدانی
الهی دراین صبح زیبا🌷🍃
هرچی خوبی وخوشبختیه
خدای مهربون
براتون رقم بزنه
و آرامش وشادی مهمون🌷🍃
همیشگی خونه هاتون
وبرکت مهمون
مداوم سفره هاتون باشه
سلام صبح زیباتون بخیرو شادی🌷🍃
دارد بهار می شود!
گل فروش های دوره گرد،
بنفشه جار می زنند.
کدام پرستو،
بذر تو را هدیه خواهد آورد؟
#رضا _کاظمی
صبح از نگاهِ پنجره فرو می افتد!
طلوع دست های تو
قفلِ آغوشم را می گشاید!
نفس هایم را می ریزد در فنجان چای
لبخندم را درز می گیرد بر لبان تو
چشم های تو را
در پیاله یِ چشمانم حل می کند!
این دوست داشتن توست
آغاز سپیده و خورشید
هر روز سر وقت بیدار می شود،
لباس می پوشد، به آینه نگاه می کند!
با من در کوچه قدم می زند
به سر کار می رود!
نام تو را مدام در نگاهش زمزمه می کند،
تا دستانش را به بودن تو بند کند
و دلش را به دلت ...
#عرفان_یزدانی
روز دیگری آمد
ساعت دلت را روی شادی تنظیم کن
تا با هر تیک تاک،
لبخندت پر رنگ تر شود...
سلام
صبحتون پر از مهر خداوند
امروزتون پر از معجزه و لبخند
برای تو می نویسم
همیشه برای تو،
چند خط سپیده کنار گذاشته ام!
لبخندهای نیلوفری ام را
و چند تکّه بغض،
که نشسته میان طاقِ گلویم!
برای تو می نویسم
روی کاغذهایی تا خورده!
انگشتانی مچاله شده
و قلبی مُشت شده
به رویِ جیبِ چپِ پیراهنت!
برای تو می نویسم
تو را دوست دارم!
خشمت را، غمت را، دردت را
و هربار که خنده هایت
پوسته هایِ سرخِ لب هایم را
با هر بوسه
به عطرِ گلبرگ هایِ لبانت آغشته می کند!
برای تو می نویسم،
که گاهی نمی توانی گریه کنی!
شعر می شوی و خیابان های شهر
عابری جز خلوتِ خیالِ تو ندارد!
تو که باران را دوست داری
برف را دوست داری
خورشید را دوست داری
با ماه زیباتری
و ستاره روی بندبند انگشتانت ریخته!
برای تو می نویسم،
که چشم هایت زیباست!
صدایت زیباست!
دست هایت زیباست!
و آغوشت بهشت نه بلکه جهانی ست،
که خدا مرا به آن راه داده!
شعر نمی دانم!
معنای لغت ها را یک درمیان گُم می کنم!
مگر تو پیامبری،
که تلمیح روزهایت
دیوان بلند عشق باشد؟!
شباهت لبخند با اشک را نمی دانم چیست!
من فقط
تصویرِ دستانِ تو را دیده ام!
و اعجازِ صدایت را
که نام مرا طنّازی می کند
و عشق می شود واج آرایی اشکی
به رویِ گلبرگ هایِ گونه!
برای تو می نویسم،
که نمی دانم شعر چیست!
فقط تو را بلدم
هر بار که صدایم می زنی،
در چشم هایت
آسمان مستانه خنده می زند!
کاسه ی چشم هایم پُر آب می شود!
من که می دانم؛
تو را دوست دارم
تو را همیشه دوست دارم ...
#عرفان_یزدانی
جمعه هــــا
من سوره ے هجــــرم ولی،
سورهے انـفاق باش و
ڪم به فرقـانم ببر....
#ڪوروش_نامی
می گویم؛ دوستت دارم
صبح سر می رسد!
تو زیباتر می شوی!
جهان کوچکم رنگ می گیرد!
می گویم؛ دوستت دارم
خورشید از میان برگ های اطلسی،
لبخندهایت را روشن نگه می دارد!
می گویم؛ دوستت دارم
دست هایت باغی پر گل می شود
دهانت چون تاکی شیرین، که من
مست می شوم در آغوشِ لحظه هایِ تو!
خورشید می شوم تا زنده بمانم!
لبخند می زنم تا زنده بمانم!
هوا می شوم تا زنده بمانم!
و رویش تاک انگوری بر دست و پای تو،
تا شاید اتاق چشم ببندد!
اطلسی زیباتر شود
رو بگیرد ماه از خورشید!
عشق بگوید؛ من نیز هم
دوستت دارم تا زنده بمانم ...
#عرفان_یزدانی
🌹بهترین آرزویی
🌱که میتونم امشب
🌹براتون داشته باشم
🌱اینه که خــدا آنقدر
🌹عاشقـانه نگاهـتون کنه
🌱کـه حس کنـید مهم تـرین
🌹و خوشبخت ترین موجود
🌱کائنات هستید شبتون آرام
دلم یک هُل محکم میخواهد
آنقدر که پَرت شوم
لایِ لباس های کودکی ام ،
آنقدر که دیگر در را
رویِ هیچ غریبه ای باز نکنم...
#بهار_امیدی
سرشارم از حسی زیبا
همچون شاپرکی رقصان
در سبزینه های جاده های امید و وصال
برای رسیدن به تو رهسپارم
به جاده ی عشق تا برسم
به کوه استوار بودنت
جا بگیرم در آغوشت
همچون رودی روان
از پس بارش بی امان
عاشقانه های باران
باران_مقدم
این است
آفتاب که روشنایی زمین است!
شب از دست می رود!
صبح لحظه لحظه آغاز می شود
بر بیکرانه ی سپیدی روشنایی عشق!
و سایبان نسیم می افتد بر پیچک جان ...
#عرفان_یزدانی
چشمانت،
خورشید را، از ابرها پس گرفته!
حجم دوست داشتنت،
روی آغوش صبح،
با داغی لبخندهای گرمت،
سرریز می کند ...
#عرفان_يزدانی
اسفند بوی هفت سين خاطرت را می دهد
سيب سرخ لبانت
سکّه ی مطلّای نگاهت
سمنوی شيرين دهانت
سبزه ی پيراهنت
سماق عشقت
سنجد مانده بر دست هايت
دور آيينه بندان صورتت
آيه آيه مهر از حديث نورانی قلبت، بانو!
که مرا به معراج خواستنت، کشانده
در عيدانه ی لبخندهايی که بوسه ريخته اند!
شعری که حجم کتاب دلتنگی ام را، پر کرده
هر چه از توست از دوست داشتنت ...
#عرفان_یزدانی
آخرین روزهای اسفند است
از سرِ شاخِ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
می زند نغمـه
نیست معلومم
آخرین شِکوِه از زمستان است
یا نخستین ترانه های بهار ...
#شفیعی_کدکنی
صدایت
موسیقی دلنواز صبح است
که می نوازد با سرانگشتانت
نُت به نتِ تن مرا
تا بیدار شوم
از کابوس شبانه ایی
که با تو بودن را
خوابی بیش نمی داند
#سایه_هاتفی
بسوزان تمامی چکامه هایِ عاشقانه ام را
و الفبایِ واژگان را در دریایِ سکوت غرق کن،
اینک دوستت دارم
بی حرف...بی سخن...بی هیچ سطری،
اینک با موسیقیِ بی کلامِ چشمانم
دوست میدارمت را خواهم نواخت،
ای که بند بندِ تنت
نت به نت نغمه هایِ زندگی ست...
#عارف_اخوان
عشق را باید
با تمامِ گستردگیاش پذیرفت،
تنها در جسم نمیتوان پیدایش ڪرد،
بلڪه در جسم و روح و هوا
در آینه...
در خواب...
در نفس ڪشیدنها...
انگار به ریه میرود...
و آدم مدام احساس میڪند
ڪه دارد بزرگ میشود...!
#عباس_معروفی
نفس کشیدمت عمیق
همچون هوای اول صبح
همانقدر پاک ، همان قدر دلنشین
نگاهت کردم دقیق
همچون تابلویی بی نقص
همانقدر زیبا ،همان قدر ظریف
گویی بعد از دیدنت ، نفس کشیدنت
لحظه لحظه ات را از خودت گرفته باشم
همانقدر خودخواه ، همانقدر مجنون ...
#زهرا_مصلح
✨از خـدا میخوام
✨با یـه حس خـوب
✨با نوری از جنس امید
✨با دلی غـرق شـادی
✨و با قلبی سرشار از آرامش
✨امشب بخوابیـد تا فردا با
✨کلی انرژی از خواب بیدار بشید
✨شبتون بخیر و سرشـار از آرامش
طبیعت تابلوی بهار را
سر درِ تقویم ها آویخته است ؛
فصل، فصلِ بازگشت است؛
تو هم با بهار و بنفشه ها برگرد
آشیانه ات بر تنِ زخمیِ این درخت
سبز مانده هنوز
وَ سماجتِ بادها هرگـــز نتوانســـت
زمین بیندازد برگی از یادِ تو را !
وَ تو چه می دانی
درختی که سرما از سرش گذشته باشـد
چگونه می تواند
یک تنه تمام شهر را برایت سبز کند...
#مینا_آقازاده
امروز صبح تو را با هیچ واژه ی عاشقانه
تکراری نخواهم خواند
امروز از همین فاصله ی دور
تو را به آغوش میکشم
آرام میبوسمت و با نجوای دلم
کنار گوشت زمزمه میکنم
زیباترین حس زندگی
#مینو_پناهپور
🌸سلام دوستان عزیز
🌺امروزتان پرازبهترینها
🌼زندگیتان پراز باران برکت
🌸دلتان پرازنغمههای خوش زندگی
🌺وجاده زندگيتان پراز
🌼شکوفه های سلامتی وتندرستی
🌸نگاه خدا همراه لحظه هایتان
🌸 آدینه تون طلایی🌼
قند لبانم را با تو شيرين می کنم!
با يک فنجان چای تلخ از لبانت!
با ابروهای گره زده ات!
که بی هوا حال دلم را ناکوک می کنند
باز بهانه ای به جان چشم هايت افتاده
شيرين من!
که می دانی می توانم
حالت را رو به راه کنم!
ديشب حوالی خدا مگر خوابمان نبرد؟!
دستانت مشت بود ميان دستهايم
و گيسوانم اسير شب چشمانت!
فرهادوار بی تاب هر جام بوسه بودی
خدا، لبخند می زد تو را تکاندم
بردم نشاندم، کنار پنجره های بارانی
برای چشمانت، شعر خواندم!
تو لالايی خواندی،
و من روی شانه ات خوابم برد
که خدا سر زده دستانت را گرفت!
تو را بی هوا در چشمانم نشاند
تا صبح، تو بودی و من که برايت،
عشق را رج می زدم
لبخند بکار گوشه ی لبت جان شيرينم!
بساط دلدادگی مان را،
بر دست هايت، بکش!
می خواهم نفس هايم را با آغوشت پر
از عطرِ سيب هایِ باغِ زمستان کنم
که لبخند باشد و تو رسم الخطّ سياه چشمانم
من مخمور نازهای توام خوش بنشین که
بر جانم نشسته ای ...
بر جانم نشسته ای ...
#عرفان_يزدانی
از وسعت دلتنگی من
تا حجم تاريك نبودن تو
به اندازه يك آغوش فاصله است،
غربت اين شهر تاريك را در نبود تو
چه كسی می تواند درك كند
تا دلتنگيهايم را تمام شب برايش ضجه بزنم
من قصه ی هزار و يك شبم
تو شهرزادم بمان....
#اسماعيل_رعيت_پيشه
خورشید را کنار میگذارم امروز ،
فقط به لَب هایت زُل می زنم ؛
تو "صُبح بخیر" هایت را تکرار کن ،
مَن جان بگیرم ..
#لیلا_صابری منش
🌼سلامی به زیبایی گلها
🌷به طراوت طبیعت
🌼به روشنایی خورشید
🌷به سبزی غزل
🌼به رایحه لاله و شب بو
#سلام_صبحتون_دلانگیز_و_شاد