کانال رسمی پلتفرم تهران پادکست ارتباط با ادمین یا تبلیغات : @tehpodcast با هم، پادکست خوب گوش کنیم. #رادیوراه: پادکست رادیو راه با مجتبی شکوری #کتابباز: پادکست کتاب باز پادکست رواق پادکست احسانو پادکست رختکن بازنده ها پادکست رخ و... + کتاب صوتی :)
🎙 علیرضا قربانی
🎼 تیر
چارهی عاشقی بگو
تا نروم به سویِ او......
@tehranpodcast | تهران پادکست
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
🔥📱 تا ۶۵۰ هزارتومن تخفیف بیمهی خودرو با اسنپ 🔴 فقط تا آخر فردا
همین الان میتونی با اسنپبیمه ماشینت رو با ۱۰٪ تخفیف و تا ۶۵۰ هزارتومن ارزونتر بیمه کنی!
کد تخفیف:
650SR1
✅ بیمهی شخص ثالث
✅ بیمهی بدنه
▪️خرید به صورت کاملا آنلاین و راحت:
🔻🔻🔻
https://l.snpy.ir/m6qkp
https://l.snpy.ir/m6qkp
https://l.snpy.ir/m6qkp
https://l.snpy.ir/m6qkp
پادکست انسانک
حسام ایپکچی
زُلفار
اشتهایتان را زیاد کنید. کم نخواهید. شما کاشفان کلمات کشفناشده این روزگار باشید.
نه فلسفۀ تنها و نه شاعرانگیِ محض، بلکه حکمت شاعرانه و شاعرانگی حکیمانه است که میتواند کاشف باشد. باید در حس چنان لطیف باشیم که نسیم روی ما خط بیندازد تا درک کنیم آنچه در عالم اتفاق میافتد. و در عقل چنان مجهز باشیم که هرآنچه محسوس ما شد، بتوانیم در ساحت زبان تبیین کنیم.
@tehranpodcast | تهران پادکست
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
بابزرگم ۸۹سالشه و آلزایمر داره و … شرایط بد.
دیروز رفتم سر زدم، داشت با گلای قالی ور میرفت باهاشون حرف میزد، بهش میگم چی میگی بابزرگ؟
میگه با مامانم حرف میزنم.
بدیعه (نامادریش زمان بچگیش) صبا بهمون جای چایی شیرین چایی نمک میداد، جرات نمیکردیم بگیم به بابام، چقدر
من و نگار (خواهر بابزرگم) چایی شور خوردیم بچگی. چندبارم نگار که اعتراض کرد کتک سیری خورد.
اشکش رو پاک کرد.
دلم براش ریش شد. مرد تو ما رو یادت نمیاد، چطور۸۲ ،۸۳سال پیش رو انقدر تلخ یاد میاد.
بدی نکنید، بدی با آلزایمر هم فراموش نمیشه💔
#ذکر_شب
📻 @tehranpodcast 🌱
🎙 شروین حاجی پور
🎼 شبونه
ی روزی ک دیدی نشد ، ...
نرسید بِ هیچ جا صدات
دوباره پرواز میکنیم
اونجایی ک هیشکی نیاد .
عزیزترینم ، شبونه میرسیم
بیا کِ فردا بِ خونه میرسیم
نوبت ما هم میرسه
صبح میشه ما هم شبمون.
@tehranpodcast | تهران پادکست
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
گفتم:«من فکر کردم هرچی بشه تو همیشه هستی» گفت:«اونایی که همیشه هستن هم یه موقعهایی دیگه نیستن»
گفتم:«یعنی چی؟!»
گفت:«ببین کاکتوس اصلا آب نمیخواد،
ولی کاکتوس هم آب میخواد!»
| سروش صحت |
#ذکرشب
📻 @tehranpodcast 🌱
♨️ اعتبار ۱۰۰ میلیونی بانک صادرات ایران؛ پنجرهای به سوی خودروی دلخواه شما
مشتریان میتوانند تا پایان ساعت ۲۴ تاریخ ۲۹ مردادماه با وکالتی کردن حساب در بانک صادرات ایران، از اعتبار ۱۰۰ میلیون تومانی بهرهمند شوند.
✈️🏨سفر قسطی با اسنپتریپ
❗️بدون نیاز به ضامن، چک و سفته!
📍مقصدت هر جای ایران که باشه، میتونی هتل و پروازت رو قسطی و با بهترین قیمت بگیری.🤩
فقط کافیه سرویس اعتباری اسنپت فعال و اعتبارت هم کافی باشه.☺️
🧳پس حالا که هم هتل جوره، هم پرواز،
سفرت رو عقب ننداز!😉
🔗 برای رزرو، وارد اپلیکیشن اسنپ شو:
https://snp.tips/tel
🔰 بهترین تخفیفهای سفر در:
🔹@Snapptrip
پادکست #بازنشستگی
منصور ضابطیان
بازنشسته عزیز، بازنشستگی پایان دنیا نیست؛ بلکه شروع یک فصل جدید و هیجانانگیز از زندگی است.
نگران نباشید، شما تنها نیستین!
معرفی میکنیم: منصور ضابطیان بازنشسته اول #بازنشستگی
@tehranpodcast | تهران پادکست
پادکست دکتر مجتبی شکوری
تهدید هویت
کوتاه ولی مفید
#پادکست_روانشناسی
#پادکست_انگیزشی
@tehranpodcast | تهران پادکست
پادکست با ضیاء
علیرضا حیدری
🔸️ #باضیا پادکستی گفتوگو محور با اجرای علی ضیا است.
از کشتی قهرمانی تا فیتنس در ۴۹ سالگی
علیرضا حیدری بی شک برای نسل ۵۰ تا۷۰ خاطره ساز بوده است اما
این قهرمان قدیمی بعد از کشتی حرفه ای و ادامه تحصیل تا فوق لیسانس و نوشتن کتاب زندگی نامه و بازی در فیلم مستند خودش این روزها سخت درگیر مسابقات فیتنس است و کم از رقیبان خود ندارد
پشت فرمون با اپلیکیشن راحت تره👌🏻
@tehranpodcast | تهران پادکست
🎙 پادکست دکتر مجتبی شکوری
🎼 جهان پر از دیواره
🔸 کوتاه ولی مفید
@tehranpodcast | تهران پادکست
مراد جباری هندسهی فضایی درس میداد. قدش بلند بود و دست بزن داشت. محکم هم میزد. یک بار سر کلاسش خمیازهکشیدم. آمد و موهایم را گرفت توی دستش و شروع کرد به کشیدن. ول هم نکرد. آنقدر کشید تا مبحث منشورهای فضایی را تمام کرد. من هندسهی فضایی را درک نمیکردم. برای همین خمیازهام میگرفت. هیچوقت درک درستی از مسائل سهبعدی نداشتم. مثلا میپرسید حجم محصور بین یک کره و دو صفحهی فضایی که با زاویه سی درجه آن را قطع کردهاند، چقدر است؟ تا میآمدم تصورش کنم، فشارم میافتاد. رسیدیم به امتحان آخر سال. تمام سال، من و مراد جباری تلاش کردیم لااقل نوکِ میخِ هندسه را در سنگِ مغزم فرو کنیم. اما نشد. تمام سال با اضطراب گذشت. با یک جنگ دائمی برای قبول شدن. صبح امتحان، مادرم یک صبحانه مفصل داد که بخورم تا شاید درِ رحمت باز شود. اما کدام سمندی با سوخت موشک توانسته پرواز کند؟
برگهی سوال را گذاشتند جلویم و گفتند دو ساعت وقت داریم و شروع کنید. بقیه شروع کردند. اما من چی را باید شروع میکردم. عرق میکردم. سوالها را میخواندم و هیچ نمیفهمیدم. ساعت را نگاهمیکردم. قلبم آمده بود حوالی لوزهام و از حالت تپش به پُکش رسیده بود. پلک چپم میپرید. کف دستهایم لیز شده بود و سوخت موشک میخواست از هفت سوراخ بدنم بزند بیرون. یک ساعت و پنجاه دقیقه همینطور گذشت. از برگهی سوالها تنها چیزی که با اطمینان جواب داده بودم، اسم و فامیلم بود. بعد انگار جبرییل کارهای بارگاه را ول کرده باشد و آمده باشد توی کلاس جباری، بالای سر من جهت ابلاغ وحی. بعد از یک ساعت و پنجاه دقیقه انگار به من وحی شد که ریدی آقا و هیچ امیدی نیست و دست و پای الکی نزن. خودکارت را بگذار زمین و شل کن و تسلیم شو. این آرامترین لحظهی ممکن در نه ماه گذشته بود. لحظهی شیرین پذیرش و تسلیم. اندوه شیرین باخت مثل عسل دوید توی رگهایم. تمام تلاش نه ماه گذشته آمد جلوی چشمم. تمام گچها و تختهپاککنهایی که مراد پرت کرده بود و نصف آنها خورده بود بهم و نصف دیگر را جاخالی داده بودم. اضطراب جای خودش را به غم داد. و این آرامترین حالت ممکن بود.
میدانستم طول عمر این غمِ شیرینِ پذیرشِ باخت خیلی کوتاه است. به اندازه عمر یک دانه برف در کف دست. مثل یک توپ که پرتش کنی توی آسمان و بالاخره یک جایی تسلیم نیروی جاذبه میشود و برمیگردد پایین تا با مخ بخورد روی آسفالت. اما قبل از آن یک ثانیهی شیرین وجود دارد که توپ بیحرکت توی هوا میایستد و راه آمده را نگاه میکند. من همان یک ثانیهی آرام و شیرین را تجربه کردم. ثانیهی تسلیم.
هندسهی فضایی را تجدید شدم. هفت و نیم. تجدید شدن در خانهی ما فعلی جنایی محسوب میشد. بار گناه و عقاب آن هموزن قتل عمد، تجاوز به محارم و عمدهفروشی هرویین بود. همهیتفریحات تابستانی ممنوع شد. تلویزیون. رادیو. آتاری. حتی آیفون (همان که باهاش در را باز میکنند و نه موبایل). پای مراد جباری به خانه باز شد. به عنوان معلم خصوصی. تلاش میکرد تا به ازای ساعتی چهارصد و پنجاه تومان، من را با اجسام سه بعدی آشتی بدهد. اما ما که قهر نبودیم. ما اصلا همدیگر را نمیشناختیم. زمان سقوط از زمان صعود هم بدتر و پراضطرابتر بود. اما این وسط ثانیهی شیرین پذیرش وجود داشت که دلم بهش گرم بود. ثانیهی شیرین تسلیم در برابر چیزی که دارد رخ میدهد. زمان کوتاهی بود برای نفس کشیدن. یک زنگ تفریح بین اضطراب صعود و سقوط.
تهش چی شد؟ شهریور امتحان دادم و با ارفاق گرفتم ده. در عوض درس زندگی یاد گرفتم. در واقع خودم را اینطور دلداری میدادم. که در طول زندگی قرار است برای یک چیزهایی بجنگم که قرار نیست بهشان برسم و یک جایی باید تسلیم بشوم و آن وقت است که باید از ثانیه به ثانیهی این نقطه تسلیم لذت ببرم. آدم برای باختش هم باید توجیه درخوری پیدا کند. لحظهی شیرین تسیلم و پذیرش باختِ مجنون در برابر لیلی. انسان است و توجیهاتش.
| فهیم عطار |
#داستانک
#وبلاگ
📻 @tehranpodcast 🌱
🎙 پادکست رادیو هم آوا
🎼 که عشق آسان نمود اول
همهی ما کم و بیش تجربهی رابطهی عاطفی و عاشقانه را داشتهایم. برای برخی از ما هر بار رابطهی عاشقانه به یک نقطهی مشخص میرسد و تمام میشود، برای برخیمان در یک جایی از رابطه گیر میکند و جلو نمیرود. با بعضیها میتوانیم تا مغز استخوان نزدیک شویم و بعضیها همیشه در فاصلهای دور با ما میمانند... قصهی هر یک از ما در این رابطهها چیست؟
@tehranpodcast | تهران پادکست
📲آخرین تحقیقات ثابت کردند ۳۰٪ از مردم ایران محصولات سوپرمارکتی رو اینترنتی میخرند!
✅اگر علاقهمند هستید رفتار خرید آنلاین سوپرمارکتی خود را نسبت به این آمار کلی بسنجید به سوالات پژوهش پیش رو پاسخ بدید.
زمان مورد نیاز : ۵ دقیقه!
https://survey.porsline.ir/s/cNEFyU1
#تبلیغات
پادکست دکتر مجتبی شکوری
غم و شادی همسایهاند
کوتاه ولی مفید
#پادکست_روانشناسی
#پادکست_انگیزشی
@tehranpodcast | تهران پادکست
هزار سال پیش برای مجلهای یادداشتهای کافه گردی مینوشتم. کارم این بود که یک نفره راهی کافهای شوم، قهوهای سفارش دهم، دفتر و خودکارم را روی میز بگذارم و دست زیر چانه زل بزنم به در و دیوار و آدمها و دنبال داستانکی بانمک در آن حوالی بگردم. صاحب یکی از کافهها زن جذابی بود که لباسهای انرژیبخشی بر تن داشت و دستهایش پر بود از دستبند و النگوهای رنگارنگ و Prem Joshua پلی کرده بود و کافهاش مثل همه عشاقِ شرق، بوی گندِ خفه کنندهی عود میداد. به نظر زن خوشرو و خوش مشربی میآمد و با هم درباره فیلها و دانههای قهوه و فریدا کالو حرف زدیم و در آن شمارهی مجله، از جذابیت فضای کافه و صاحب دوست داشتنیِ میانسالش نوشتم.
.
.
یکی دو روز بعد، خانمِ خوشروی خوش مشرب با دفتر مجله تماس گرفته و فریادکشان پای تلفن گفته بود: مگر من چند سالم است که در مطلبتان نوشتهاید زن میانسال؟! کل آن نیم صفحهای که در وصف دنجی و زیبایی و راحتی کافه و جذابیت بصری و کاراکتری خودش نوشته بودم را نادیده گرفته و فقط میخواست خشمش را از واژه «میانسال» نشان دهد.
.
.
آن سال جوانکی بیست و یکی دو ساله بودم که برایش اهمیتی نداشت زنان غریبه را میانسال بنامد. در یادداشتم از او تعریف کرده بودم ولی برای زن، هیچ یک از آن تعریفها پشیزی ارزش نداشت. تنها چیزی که میخواست این بود که جوان نامیده شود.
حالا دیگر خیلی وقت است که سن آدمها را حدس نمیزنم و در مقابل سوال «به نظر چند ساله میام؟» همیشه به دروغ عددی کمتر از چیزی که واقعاً حس میکنم را میگویم. میدانم که این عددهای دروغین گرمابخش روح آدمهایی هستند که حس میکنند از متن اصلی زندگی بیرون افتاده و پرت شدهاند توی پاورقیهای ریز پایین صفحه که کسی حوصله خواندنش را ندارد.
.
.
کمی آن طرفتر، جین فاندا در برنامههای تلویزیونی ظاهر میشود و با صدای بلند از هشتاد و چند سالگیاش حرف میزند و هنوز فعال و پرشور، کار میکند و در سریالی محبوب جلوی دوربین میرود و در اعتراضات خیابانی شرکت میکند و پلاکاردش را علیه بیتوجهی به گرم شدن زمین بالا میبرد و دستگیر میشود. جین فاندا زنی است که هنوز در هشتاد و دو سالگی پلیسها به دستش دستبند میزنند و او را بازداشت میکنند و او رو به دوربین عکاس و خبرنگارها شکلک در میآورد.
.
.
آرزو میکنم پیریام (ببخشید خانم فاندا!) این چنین باشد. بدون هراس از صفتها و عددها، زنده، پر شور، در متن. کاش از آنهایی نشوم که معتقدند دنیا را فقط برای جوانان ساختهاند.
| آنالی اکبری |
#داستانک
#وبلاگ
📻 @tehranpodcast 🌱
📻 پادکست #پلیلیست
🎼 فرانسوی
🔸️ تو این اپیزود ۱۵ قطعه ناب عاشقانه و احساسی به زبان فرانسه رو میشنوید
@tehranpodcast | تهران پادکست
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
کانال روایت قرن
@REVAYATEGHARN
اونایی که سابقه نبرد تو میدون های جنگ رو دارن خیلی خوب یادشونه که تو این میدون ها مرگ انسان چقدر ساده اتفاق میفته. سربازا خیلی زود به مرگ برادرای خودشون عادت میکنن.
روایت قرن
راوی جنگ های قرن بیستم تا به امروز...
@REVAYATEGHARN
پادکست #فردوسیخوانی
شروع داستان زال و رودابه
🔸️قسمت نهم
@tehranpodcast | تهران پادکست
پادکست موزیترون
موزیترون اسمش رو از یه کارخونه ای توی خیلی قدیم شیکاگو گرفته که دستگاه پخش موسیقی میساخت.
موزیترون در واقع یه پادکست خیالیه که تصویرهایی برای شما میسازه اینطوری که:
توی موزیترون، هر قسمت من به همراه سگم کُدی، با یه ماشین قدیمی راهی یه سفر جاده ای میشیم و من براتون یه گروه یا خواننده رو معرفی میکنم و آهنگهاشون رو با هم گوش میدیم.
.
.
.
کست باکس موزیترون:
https://castbox.fm/va/6186676
چنل تلگرام موزیترون:
@musitronpodcast
کتاب صوتی والس با آبهای تاریک نوشتهی امین انصاری داستان مهاجرت است. داستان مرد جوانی که برای فرار از جایی که دوستاش ندارد و آیندهای برای خودش در آن شهر و دیار نمیبیند، هویتی برای خودش جعل میکند.
#کتاب_صوتی
@tehranpodcast | تهران پادکست
پادکست دکتر مجتبی شکوری
به فرزندان خود بگویید
کوتاه ولی مفید
#پادکست_روانشناسی
#پادکست_انگیزشی
@tehranpodcast | تهران پادکست
📻 پادکست پلی لیست
🎼 ادل ( Adele )
🔸️این پلی لیست شامل تعدادی از برترین آثار ادل می باشد.
@tehranpodcast | تهران پادکست
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
📌این یک دعوتنامهی جمعیست.
برای شما که
علاقهمندید به دنیای پادکست.
دعوتید به «رونمایی از گوشهی پادکست»
تولد گوشهای جدید در «رادیوگوشه»
____
📍رونمایی از چهار پادکست:
🎙️کارناوال(محسن آزرم)
🎙️قرن بیستم(فرزانه ابراهیمزاده)
🎙️مداخله(سالار خوشخو و علی سلطانزاده)
🎙️چماسطوره(مهرکعلی صابونچی)
📍با حضور مهمانهای ویژه:
🔰سمانه رحیمی: دبیر اولین دورهی جایزهی جعبه
🔰عباس سیدین: نویسندهی پادکست بیپلاس و تولیدکنندهی پادکست پرسه
🔰رسول رخشا:همبنیانگذار رادیوگوشه
📍به میزبانی:
🔰 زهرا کمالی
📍روز جمعه، ۲۶ مرداد، ساعت ۱۷
📍تهران، کارگر شمالی، تقاطع بزرگراه گمنام، کوچهی چهارم، کتابفروشی
چشمهی کارگر
منتظرتون هستیم.🤍
🔗 تلگرام :
@goushehpodcast
🔗 اینستاگرام :
https://instagram.com/gousheh.podcast
پادکست چای با #بنفشه
خسرو و شیرین
🔸️قسمت هفدهم
این قسمت، برتخت پادشاهی نشستن شیرین
@tehranpodcast | تهران پادکست
پادکست کتاب جیبی
پشت پردهی ریاکاری
پشت پردهی ریاکاری نوشتهی دن آریلی
چگونه به هرکس دروغ می گوئیم!؟ به ویژه به خودمان!
#کتاب_جیبی
@tehranpodcast | تهران پادکست
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
🎙 پادکست دکتر آذرخش مکری
🎼 من تغییر کردهام یا جهان
@tehranpodcast | تهران پادکست
📻 پادکست طنزپردازی
🎼 شیراز از گل بهترو
بیژن سمندر یکی از مهمترین شاعرانی ست که در ایران با لهجه شعر سروده است؛ با لهجه شیرازی. بیژن سمندر علاوه بر شعرهای لهجه دار، در ترانه سرایی هم پرکار بوده. بسیاری از آهنگ های ماندگار پاپ ایران با ترانه های سمندر ساخته شده است.
#پادکست
#پادکست_طنز
@tehranpodcast | تهران پادکست
🎙 آرمان گرشاسبی به همراه دیالوگ
🎼 بیقرار
@tehranpodcast | تهران پادکست
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆